وقایع حمله به خانه حضرت زهرا (س)
تبهای اولیه
سلام
چندبار به خانه حضرت زهرا حمله شده؟؟
در چه روزهایی؟؟؟
در کدام مرحله خود حضرت زهرا پشت در رفتن؟
چرا حضرت علی (ع) با عمر به قصد کشتن حمله نکرد ولی وقتی عمر خواست قبر حضرت زهرا رو پیدا کنت حضرت علی(ع) اونو تهدید بقتل کرد
در مورد هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها برخی منابع از جمله ابن قتیبه در الامامه والسیاسه معتقد است که این هجوم دو بار اتفاق افتاده است بار اول برخی از متحصنین در خانه فاطمه زهرا را برای بیعت با خلیفه اول به اجبار از خانه بیرون کشیدند و هجوم دوم زمانی بود که برای بیعت گرفتن از حضرت علی و مواجهه با حضرت زهرا سلام الله علیها درب خانه را اتش زدند.
اما در مورد تاریخ هجوم به خانه مولا حرفی درمنابع تاریخی نیست اما به نظر میرسد این اتفاق در روزهای اول رحلت پیامبر رخ نداده است.
به چند دلیل
دلیل اول: زیرا در مورد گزارش خطبه خواندن حضرت زهرا در مسجد آمده است که حضرت زهرا با وقار و متانت کامل به همراه برخی از زنان بنی هاشم به مسجد آمد راوی میگوید راه رفتن او مانند راه رفتن پیامبر بود اگر هجوم به خانه حضرت زهرا قبل از جریان خطبه فدک بود راوی باید اشاره به این میکرد که حضرت به زحمت و با تحمل درد و رنج و با کمک دیگران به مسجد میرفته زیرا فرض این است که در هجوم به خانه و آن ضربات و لطماتی که بر حضرت وارد شده است در راه رفتن حضرت زهرا نمایان میباشد در حالی که چنین گزارشی را از راوی نداریم و او میگوید راه رفتن او همه را یاد پیامبر میانداخت.
دلیل دوم: دلیل دیگر بر این که هجوم قبل از جریان فدک نبوده این است که حضرت علی، فاطمه را به همراه حسنین به در خانه انصار و مهاجرین میبرد و از آنان برای احقاق حق خود استمداد میطلبید و جریان غدیر و حدیث منزلت را به یاد آنان میآورد اگر حضرت زهرا بر اثر هجوم به خانه مجروح شده باشند نمیتواند به همراه علی به درخانه انصار بیاید پس میتوان گفت جریان هجوم متعلق به بعد از جریان فدک است.
دلیل سوم: دلیل دیگر در روزهای اخر عمر پیامبر حضرت رسول سپاه اسامه را اماده اعزام نمود اما برخی از اصحاب از حضور در ان سر باز زدند و حضرت آنان را لعن نمود اما پس از رحلت پیامبر خلیفه اول این سپاه را تدارک دید و به سوی منطقه مزبور گسیل ساخت. این سپاه تا به منطقه تبوک که در کشور اردن امروزی و شامات قدیم میباشد برسد و برگردد زمان زیادی را میطلبد حدود 30 یا 40 روز. در منابع آمده است که پس از بازگشت سپاه مذکور، حکومت خواست از برخی از افراد بیعت بگیرد یکی از آنان بریده اسلمی است که وی در این سپاه شرکت داشت وقتی خواستند از او بیعت بگیرند گفت تا علی بیعت نکند من بیعت نمیکنم حکومت وقت متوجه این امر شد تا علی بیعت نکند نمیتواند از مخالفین خود بیعت بستاند از این رو درصدد برآمد که از حضرت علی به زور هم که شده بیعت بگیرد لذا به خانه فاطمه هجوم آوردند( بحار النوار ج 28 ص 392، تستری قاموس الرجال، ج 2 ص 291)
بنابر این گزارش تاریخی میتوان گفت که هجوم به خانه فاطمه زهرا و حضرت علی علیهم السلام تقریبا 40 روز پس از رحلت پیامبر اتفاق افتاده است.
اما اینکه حضرت زهرا چه زمانی پشت درب خانه امد؟ در هجوم دوم بود که حضرت زهرا به دفاع از حضرت علی و برای اینکه مخالفین از دختر پیامبر شرم و حیا نموده و دست از سر علی و بیعت گرفتن از او بردارند خود بشخصه پشت درب خانه امد و عمر دستور داد درب خانه را به آتش بکشند.
اما اینکه ایا حضرت علی برخوردی با خلفا داشت یا نه؟
اتفاقا برخی از منابع به عکس العمل تند حضرت علی در برابر خلیفه دوم اشاره کرده اند به گونه ای که حضرت علی قصد کشتن عمر را داشت به این دو گزارش توجه فرمایید.
سليم بن قيس هلالى كه از ياران مخلص اميرمؤمنان عليه السلام است، در اين باره مىنويسد:
وَدَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ ثُمَّ دَفَعَهُ فَدَخَلَ فَاسْتَقْبَلَتْهُ فَاطِمَةُ عليه السلام وَصَاحَتْ يَا أَبَتَاهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَرَفَعَ عُمَرُ السَّيْفَ وَهُوَ فِي غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ يَا أَبَتَاهْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَنَادَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَبِئْسَ مَا خَلَّفَكَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ.
فَوَثَبَ عَلِيٌّ (عليه السلام) فَأَخَذَ بِتَلابِيبِهِ ثُمَّ نَتَرَهُ فَصَرَعَهُ وَوَجَأَ أَنْفَهُ وَرَقَبَتَهُ وَهَمَّ بِقَتْلِهِ فَذَكَرَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) وَمَا أَوْصَاهُ بِهِ فَقَالَ وَالَّذِي كَرَّمَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ يَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَيْتِي.[1]
عمر آتش طلبيد و آن را بر در خانه شعلهور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد! حضرت زهرا عليها السّلام به طرف عمر آمد و فرياد زد: يا ابتاه، يا رسول اللَّه! عمر شمشير را در حالى كه در غلافش بود بلند كرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله كرد: يا ابتاه! عمر تازيانه را بلند كرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد:
يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مىكنند»!
علي عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد؛ ولى به ياد سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و وصيتى كه به او كرده بود افتاد، فرمود: اى پسر صُهاك! قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پيامبر با من بسته است، نبود، مىدانستى كه تو نمىتوانى به خانه من داخل شوى»
[/HR][1] . الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568، ناشر: انتشارات هادى ـ قم، الطبعة الأولي، 1405هـ.
نکته دیگر
اگر امام علی علیه السلام مهاجمان را می کشت،خطرات زیر به وجود می آمد
1-باز گشت کفر و نابودی اساس اسلام
امام علي ـ عليه السّلام ـ در اين باره مي فرمايد: لو لا مخافة الفرقة بين المسلمين- و أن يعود الكفر و يبور الدين- لكنا على غير ما كنا لهم عليه «به خدا سوگند اگر ترس از ايجاد تفرقه در ميان مسلمانان و بازگشت كفر و نابودي اسلام نبود، با آنان به گونه اي ديگر رفتار ميكردم. (ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج1، ص307)
2-بهانه ای برای حمله رومیان
با مطالعه تاریخ معلوم می شود که در آن زمان اگر امام علی علیه السلام دست به شمشیر می برد،این کار باعث تضعیف جبهه داخلی می شد و این بهانه خوبی برای حمله رومیان بود.( النويري، شهاب الدين، نهاية الارب في فنون الادب، ج19، ص 40)
3-از دست دادن یاران معدود
يارانِ امام علی علیه السلام در اقلیت بودند و اگر امام اقدامی انجام می داد باعث از بین رفتن همان عده معدود می شد
امام علی در نهج البلاغه می فرمایند :
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَعْدِيكَ عَلَي قُرَيْشٍ وَ مَنْ أَعَانَهُمْ فَإِنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ أَكْفَيُوا إِنَايِي وَ أَجْمَعُوا عَلَي مُنَازَعَتِي حَقّاً كُنْتُ أَوْلَي بِهِ مِنْ غَيْرِي وَ قَالُوا أَلَا إِنَّ فِي الْحَقِّ أَنْ تَأْخُذَهُ وَ فِي الْحَقِّ أَنْ تُمْنَعَهُ فَاصْبِرْ مَغْمُوماً أَوْ مُتْ مُتَأَسِّفاً فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي رَافِدٌ وَ لَا ذَابٌّ وَ لَا مُسَاعِدٌ إِلَّا أَهْلَ بَيْتِي فَضَنَنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَنِيَّةِ
خداوندا از تو جهت انتقام از قريش و آنهايي كه ياريشان كردند، ياري مي طلبم چرا كه آنها پيوند خويشاونديم را قطع كردند و كار را بر من واژگون نمودند و در غصب و ضايع كردن حقي كه من از ديگران بدان سزاوارتر بودم با هم متحد شدند و گفتند بدانيد كه حق گرفتني است و تو بايد از آن منع شوي پس تو كه صاحب حقّي، در غم و اندوه صبر كن يا در حال تأسف بمير. وقتي به وضع خودم نگريستم ناگاه متوجه شدم كه به غير از اهل بيت خويش، يار و دفاع كننده اي ندارم. بنا بر اين از اين كه مرگ ،ايشان را در آغوش گيرد دريغ نمودم(خطبه 208 نهج البلاغه)
در مورد سوال اخر هم باید عرض کنم که حضرت علی در روز هجوم برخورد تندی با خلیفه دوم عمر داشت که هم سلیم بن قیس هلالی و الوسی سنی به این موضوع اشاره داشت و هم در روز نبش قبر فاطمه زهرا خلیفه دوم را برزمین زد و فرمود صبر من به این خاطر بود که مردم از دین خویش باز نگردند اما اکنون اگر دست به زمین بزنی و سنگی را برای نبش قبر جابجا کنی زمین را از خون تو سیراب میکنم.
پس حضرت علی در روز هجوم و در روز نبش قبر با خلیفه دوم برخور تندی داشت.
سوالی ک در این بین مطرح میشود این است که ایا میتوان بالقطع و الیقین گفت هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها و شهادت حضرت محسن علیه السلام بلافاصله پس از رحلت پیامبر و به فاصله سه روز یا یک هفته اتفاق افتاده است؟؟
با سلام
باسناد صحيح و متعدد عامه هم آمده كه دوبار بيعت؟! صورت گرفت :
بقول معروف هر چی زور میزنند تا رسوا نشوند اما حقایق بیشتری هویدا میشود :
چرا ماله کشان گفتند امام علی ع دوبار #بیعت نمود ؟ مگر بیعت اول کافی نبود ؟!
ابن کثیر شاگرد ابن تیمیه در سیره وتاریخش آورده :
وحدثنا أبو هشام المخزومى، حدثنا وهيب، حدثنا داود بن أبى هند، حدثنا أبو نضرة، عن أبى سعيد الخدرى،قال: قبض رسول الله صلى الله عليه وسلم واجتمع الناس في دار سعد بن عبادة، وفيهم أبو بكر وعمر.
قال: فقام خطيب الانصار فقال: أتعلمون أن رسول الله صلى الله عليه وسلم كان من المهاجرين وخليفته من المهاجرين، ونحن كنا أنصار رسول الله ونحن أنصار خليفته كما كنا أنصاره.
قال: فقام عمر بن الخطاب فقال: صدق قائلكم أما لو قلتم غير هذا لم نتابعكم.
وأخذ بيد أبى بكر.
وقال: هذا صاحبكم فبايعوه.
فبايعه عمر وبايعه المهاجرون والانصار.
قال: فصعد أبو بكر المنبر فنظر في وجوه القوم فلم ير الزبير.
قال: فدعا بالزبير فجاء فقال: قلت ابن عمة رسول الله صلى الله عليه وسلم وحواريه أردت أن تشق عصا المسلمين ؟ فقال: لا تثريب يا خليفة رسول الله صلى الله عليه وسلم.
فقام فبايعه.
ثم نظر في وجوه القوم فلم ير عليا، فدعا بعلى بن أبى طالب فجاء.
فقال: قلت ابن عم رسول الله صلى الله عليه وسلم وختنه على ابنته، أردت أن تشق عصا المسلمين ؟ قال: لا تثريب يا خليفة رسول الله صلى الله عليه وسلم فبايعه.
هذا أو معناه.
قال أبو على الحافظ: سمعت محمد بن إسحاق بن خزيمة يقول: جاءني مسلم بن الحجاج فسألني عن هذا الحديث، فكتبته له في رقعة وقرأته عليه.
وهذا حديث يسوى بدنة.
فقلت: يسوى بدنه بل يسوى بدرة ! ثم قد رواه البيهقى عن الحاكم وأبى محمد بن حامد المقبرى، كلاهما عن أبى العباس محمد بن يعقوب الاصم، عن جعفر بن محمد بن شاكر، عن عفان بن سلم، عن وهيب به.
ولكن ذكر أن الصديق هو القائل لخطيب الانصار بدل عمر وفيه: أن زيد بن ثابت أخذ بيد أبى بكر.
فقال: هذا صاحبكم فبايعوه.
ثم انطلقوا فلما قعد أبو بكر على المنبر نظر في وجوه القوم فلم ير عليا، فسأل عنه، فقام ناس من الانصار #فأتوا به (با #زور امام علی ع را برای بیعت کشاندند): فذكر نحو ما تقدم، ثم ذكر قصة الزبير بعد على.
فالله أعلم.
وقد رواه الامام أحمد بن حنبل عن الثقة عن وهيب مختصرا.
وقد رواه على بن عاصم، عن الجريرى، عن أبى نضرة، عن أبى سعيد الخدرى.
فدكر نحو ما تقدم.
وهذا إسناد صحيح محفوظ من حديث أبى نضرة المنذر بن مالك بن نطعة، عن أبى سعيد سعد بن مالك بن سنان الخدرى.
وفيه فائدة جليلة، وهى مبايعة على بن أبى طالب، إما في #أول يوم أو في اليوم
الثاني من الوفاة.
وهذا حق، فإن على بن أبى طالب لم يفارق الصديق في وقت من الاوقات، ولم ينقطع في صلاة من الصلوات خلفه (آره جون تو )
كما سنذكره وخرج معه إلى ذى القصة لما خرج الصديق شاهرا سيفه يريد قتال أهل الردة.
ابن عساکر در تاریخ دمشقش :
وأخبرنا أبو القاسم الشحامي أنا أبو بكر البيهقي أنا أبو الحسن علي بن محمد بن علي الحافظ الإسفراييني قال نا أبو علي الحسين بن علي الحافظ نا أبو بكر بن إسحاق بن خزيمة وإبراهيم بن أبي طالب قالا نا بندار بن بشار نا أبو هشام المخزومي نا وهيب نا داود بن أبي هند نا أبو نضرة عن أبي سعيد الخدري قال
قبض النبي صلى الله عليه وسلم واجتمع الناس في دار سعد بن عبادة وفيهم أبو بكر وعمر قال فقام خطيب الأنصار فقال أتعلمون أن رسول الله صلى الله عليه وسلم كان من المهاجرين وخليفته من المهاجرين ونحن كنا أنصار رسول الله صلى الله عليه وسلم فنحن أنصار خليفته كما كنا أنصاره قال فقام عمر بن الخطاب فقال صدق قائلكم أما لو قلتم غير هذا لم نتابعكم وأخذ بيد أبي بكر وقال هذا صاحبكم فبايعوه وبايعه عمر وبايعه المهاجرون والأنصار قال فصعد أبو بكر المنبر فنظر في وجوه القوم فلم ير الزبير قال فدعا بالزبير فجاء فقال قلت أين ابن عمة رسول الله صلى الله عليه وسلم وحواريه أردت أن تشق عصا المسلمين قال لا تثريب يا خليفة رسول الله صلى الله عليه وسلم فقام فبايعه ثم نظر في وجوه القوم فلم ير #عليا فدعا بعلي بن أبي طالب فجاء فقال قلت ابن عم رسول الله صلى الله عليه وسلم وختنه على ابنته أردت أن تشق عصا المسلمين قال لا تثريب يا خليفة رسول الله صلى الله عليه وسلم فبايعه
هذا أو معنا قال أبو علي الحافظ سمعت محمد بن إسحاق بن خزيمة يقول جاءني مسلم بن الحجاج فسألني عن هذا الحديث فكتبت له في رقعة وقرأت عليه وقال هذا حديث يسوي بدنة فقلت يسوي بدنة بل هذا يسوي بدرة ( چقدر این خبر ارزش داشته که مساوی یک شتر یا
#کیسه طلا بوده ؟! ضمنا چرا امروز در صحیح #مسلم نیست ؟! )
ميگن امام علي ع دوست عمر بود و خودش با رضايت بيعت كرد ومشورت داد ودختر داد و .. اما ببينيد خود اهل سنت باسناد صحيح دارند كه امام ع را بزور براي بيعت كشاندند:
ابوبکر بالای منبر رفته و نگاهی به چهره های مردم انداخت؛ ولی علی را ندید، پس پرسید: علی کجاست؟ در این هنگام عده ای از انصار برخاستند و او را به زور حاضر کردند».
قال البيهقي الكبرى (8 - 143): حدثنا أبو عبد الله الحافظ إملاء وأبو محمَّد بن أبي حامد المقرئ قراءة عليه قالا ثنا أبو العباس محمَّد بن يعقوب ثنا جعفر بن محمَّد بن شاكر ثنا عفان بن مسلم ثنا وهيب ثنا داود بن أبي هند ثنا أبو نضرة عن أبي سعيد الخدري -رضي الله عنه- قال: لما توفي رسول الله - صلى الله عليه وسلم - قام خطباء الأنصار فجعل الرجل منهم يقول: يا معشر المهاجرين إن رسول الله - صلى الله عليه وسلم - كان إذا استعمل رجلًا منكم قرن معه رجلًا منا، فنرى أن يلي هذا الأمر رجلان أحدهما منكم والآخر منا. قال: فتتابعت خطباء الأنصار على ذلك. فقام زيد بن ثابت -رضي الله عنه- فقال: إن رسول الله - صلى الله عليه وسلم - كان من المهاجرين، وإن الإمام يكون من المهاجرين، ونحن أنصاره كما كنا أنصار رسول الله - صلى الله عليه وسلم -. فقام أبو بكر -رضي الله عنه- فقال: جزاكم الله خيرا يا معشر الأنصار وثبت قائلكم، ثم قال: أما لو فعلتم غير ذلك لما صالحناكم. ثم أخذ زيد بن ثابت بيد أبي بكر فقال: هذا صاحبكم فبايعوه. ثم انطلقوا فلما قعد أبو بكر -رضي الله عنه- على المنبر نظر في وجوه القوم فلم ير عليًا -رضي الله عنه-، فسأل عنه فقام ناس من الأنصار فأتوا به(بزور #آوردنش)، فقال أبو بكر -رضي الله عنه-: بن عم رسول الله - صلى الله عليه وسلم - وختنه أردت أن تشق عصا المسلمين؟ فقال: لا تثريب يا خليفة رسول الله - صلى الله عليه وسلم -، ثم لم ير الزبير بن العوام -رضي الله عنه- فسأل عنه حتى جاؤوا به فقال: بن عمة رسول الله - صلى الله عليه وسلم - وحواريه أردت أن تشق عصا المسلمين؟ فقال مثل قوله: لا تثريب يا خليفة رسول الله فبايعاه.
[درجته: سنده صحيح، رواه: الحاكم في المستدرك على الصحيحين (8 - 143)، هذا السند: صحيح رواه البيهقي في الكبرى من طريق آخر عن وهيب فقال أخبرنا أبو الحسن علي بن محمَّد بن علي الحافظ الإسفرائيني ثنا أبو علي الحسين بن علي الحافظ أنبأ أبو بكر محمَّد بن إسحاق بن خزيمة وإبراهيم بن أبي طالب قالا ثنا بندار بن بشار ثنا أبو هشام المخزومي ثنا وهيب فذكره بنحوه .. قال أبو علي الحافظ: سمعت محمَّد بن إسحاق بن خزيمة يقول: جاءني مسلم بن الحجاج فسألني عن هذا الحديث. فكتبته له في رقعة وقرأت عليه فقال: هذا حديث يسوي بدنة. فقلت: يسوي بدنة! بل هو يسوي بدرة.
وأبو نضرة اسمه: المنذر بن مالك بن قطعة العبدي العوقي البصري تابعي ثقة تقريب التهذيب (546) وداود ثقة متقن: التقريب (1 - 235) وتلميذه وهيب بن خالد بن عجلان الباهلي أبو بكر البصري ثقة ثبت تقريب التهذيب (586)].
پس امام علی ع اول بیعت نکرد اما بعدا بزور آوردنش ....
در آن وقت که دنیاطلبان در سقیفه بودند امام علی ع در حال جمع #قران و تنظیم آن بود تا مبادا این قوم یاغی و باغی همه چیز را نابود سازند و .....
وروى البلاذري والبيهقيّ- بإسناد صحيح- من طريقين، عن أبي سعيد أن أبا بكر لما صعد المنبر نظر في وجوه القوم فلم ير الزبير، فسأل عنه، فقام ناس من الأنصار فأتوا به فقال أبو بكر: قلت ابن عمة رسول الله- صلى الله عليه وسلم- وحواريّه أردت أن تشقّ عصا المسلمين، فقال: لا تثريب يا خليفة رسول الله- صلى الله عليه وسلم- فقام فبايعه ثم نظر في وجوه القوم فلم ير عليّا، فسأل عنه فقام ناس من الأنصار فأتوا به، فجاء فقال أبو بكر: قلت: ابن عم رسول الله- صلى الله عليه وسلم- وختنه على ابنته أردت أن تشقّ عصا المسلمين قال: لا تثريب يا خليفة رسول الله- صلى الله عليه وسلم- فبايعه.
الكتاب: سبل الهدى والرشاد، في سيرة خير العباد، وذكر فضائله وأعلام نبوته وأفعاله وأحواله في المبدأ والمعاد
المؤلف: محمد بن يوسف الصالحي الشامي (المتوفى: 942هـ)
أن زيد بن ثابت أخذ بيد أبي بكر فقال: هذا صاحبكم فبايعوه،(زيد يهودي فرياد ميزد با صاحبتان ابوبكر بيعت كنيد !!؟؟) ثم انطلقوا فلما قعد أبو بكر على المنبر نظر في وجوه القوم فلم ير عليا(چرا) فسأله عنه فقام ناس من الانصار فأتوا به فذكر نحو ما تقدم، ثم ذكر قصة الزبير بعد علي.
فالله أعلم.
وقد رواه علي بن عاصم عن الجريري عن أبي نضرة، عن أبي سعيد الخدري فذكر نحو ما تقدم، وهذا إسناد صحيح محفوظ من حديث أبي نضرة المنذر بن مالك بن قطعة، عن أبي سعيد سعد بن مالك بن سنان الخدري وفيه فائدة جليلة وهي مبايعة علي بن أبي طالب أما في أول يوم أو في اليوم الثاني من الوفاة.ابن كثير البدايه والنهايه
الفصل الثاني : علي بن أبى طالب رضي الله عنه في عهد الخلفاء الراشدين
المبحث الأول : علي بن أبى طالب رضي الله عنه في عهد الصديق
أولاً: مبايعة علي لأبى بكر بالخلافة رضي الله عنهما:
وردت أخبار كثيرة في شأن #تأخر علي عن مبايعة الصديق، وكذا تأخر الزبير بن العوام، وجُلّ هذه الأخبار ليست بصحيحة، وقد جاءت روايات صحيحة السند تفيد بأن عليًا والزبير - رضي الله عنهما- بايعا الصديق في أول الأمر، فعن أبى سعيد الخدري- رضي الله عنه- قال: لما توفى رسول الله - صلى الله عليه وسلم - قام خطباء الأنصار..فذكر بيعة السقيفة(1)، ثم قال: ثم انطلقوا فلما قعد أبو بكر على المنبر نظر في وجوه القوم فلم ير عليًا، فسأل عنه، فقام أناس من الأنصار، فأتوا به (بزور اميرالمومنين را اوردند)، فقال أبو بكر: ابن عم رسول الله - صلى الله عليه وسلم - وختنه أردت أن تشق عصا المسلمين، فقال: لا تثريب يا خليفة رسول الله - صلى الله عليه وسلم -، فبايعه، ثم لم ير الزبير بن العوام، فسأل عنه حتى جاءوا به، فقال: ابن عمّة رسول الله - صلى الله عليه وسلم - وحواريه، أردت أن تشق عصا المسلمين، فقال مثل قوله: لا تثريب يا خليفة رسول الله فبايعاه(2). ومما يدل على أهمية حديث أبى سعيد الخدري الصحيح أن الإمام مسلم بن الحجاج صاحب الجامع الصحيح- الذي هو أصح الكتب الحديثية بعد صحيح البخاري - ذهب إلى شيخة الحافظ محمد بن إسحاق بن خزيمة - صاحب صحيح ابن خزيمة- فسأله عن هذا الحديث، فكتب له ابن خزيمة الحديث، وقرأه عليه، فقال مسلم لشيخه ابن خزيمة: هذا الحديث يساوى بدنة (يعني خيلي ارزش داره اين خبر) ، فقال ابن خزيمة: هذا الحديث لا يساوى بدنة(3) فقط، إنه يساوى بدرة مال(4)، وعلق على هذا الحديث ابن كثير - رحمه الله - فقال: هذا إسناد صحيح محفوظ، وفيه فائدة جليلة، ..
__________
(1) مجمع الزوائد (5/183) رجاله رجال الصحبيح (البداية والنهاية 5/281)، قال بن كثير: هذا إسناد صحيح محفوظ.
(2) المستدرك (3/76)، السنن الكبرى (8/143) بإسنادين صحيحين.
(3) البدنة: ناقة أو بقرة تنحر بمكة ولعظمها وضخامتها سميت بدنة.
(4) البدرة: كيس فيه ألف أو عشرة آلاف دينار، والمعنى: أنه كنز ثمين.
و زمان اول هم بود كه بسند صحيح ابوبكر خلال ، ابوبكر دستور قتل مولا علي ع را به خالد بن وليد داد :
809 - أَخْبَرَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ، قَالَ: ثَنَا الْأَثْرَمُ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، وَذُكِرَ لَهُ حَدِيثُ عُقَيْلٍ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، عَنْ عُرْوَةَ، عَنْ عَائِشَةَ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي عَلِيٍّ، وَالْعَبَّاسِ، وَعَقِيلٍ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، أَنَّ أَبَا بَكْرٍ أَمَّرَ خَالِدًا فِي عَلِيٍّ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ: كَيْفَ؟ فَلَمْ يَعْرِفْهَا، فَقَالَ: «مَا يُعْجِبُنِي أَنْ تُكْتَبَ هَذِهِ الْأَحَادِيثُ»
الكتاب: السنة
المؤلف: أبو بكر أحمد بن محمد بن هارون بن يزيد الخَلَّال البغدادي الحنبلي (المتوفى: 311هـ)
المحقق: د. عطية الزهراني
الناشر: دار الراية – الرياض
در جایی دیدم علامه مجلسی قائل هستند هنوز بدن پیامبر وسط منزل بود که حمله کردند
ایا صحیح هست؟
با سلام و احترام
لطفا اگر ادرس این مطلب را دارید ارائه فرمایید
در جایی دیدم علامه مجلسی قائل هستند هنوز بدن پیامبر وسط منزل بود که حمله کردند
ایا صحیح هست؟
با سلام با تحقیق و تفحصی که بنده در بحار الانوار و منابع دیگر داشتم چنین مطلبی نیافتم و به نظر میرسد که جریان هجوم به خانه فاطمه زهرا و هتک حرمت ان حضرت در روز رحلت و ایام رحلت پیامبر نبوده است