ازدواج با وجود عشق گذشته
تبهای اولیه
یکی که نمی خواست اسمش معلوم بشه گفت
گویا دو نفر عاشق معشوق هم بودن با هم ارتباط دوستی نداشتن الان هر دو شون به لج هم ازدواج کردن اول پسر گویا بعد دختر به لج اون ولی پسره می گه هنوزم بهش فکر می کنه و دختره هم از هر فرصتی برای اینکه سر صحبت باز کنه و بهش نگاه می کنه پسره می گه به خاطر اینکه شوهر داره دیگه بهش نگاه نمی کنم ولی تو فکرشم و دوستاشم می گن دختره هم بهش زیاد نگاه می کنه
بیچاره نمی دونست چی کار کنه
می گفت عذاب وجدان داره بابت اول خانواده خودش دوم اون طرفه سوم خانواده اونطرف
منم گفتم نگاه و اینکه کار شیطون و این از اول عشق نبوده و هوسه. ولی راهی برای فراموشیش بلد نبودم جز تمرکز نقطه ای. شما ن
با سلام و احترام
بله علاقه های گذشته چه بسا از روی هوس بوده و باید فراموش شود و الا موجب مشکلات در زندگی خواهد شد.
این ازدواج و زندگی خود را از روی مصلحت الهی بدانید چه بسا ازدواج با همان فرد مشکلاتی را به وجود می آورد که همراه با شکست و پشیمانی بود.
به آسیبهای چنین ارتباطی فکر کنیدٰ متلاش شدن زندگی، آبروریزی، گناه، رسوایی و....
هر گونه صحبت و گفتگو ی شما یک خط قرمز برای زندگیتان است و باید رعایت کنید و بهتر است همدیگر را فراموش کنید و حتی در اوج مشکلات همدیگر را نخوانید و از خدای متعال کمک بگیرید.
به زیبایی و خوبی های همسرتان حتما تمرکز کنید و سعی کنید روابط عاطفی گرمی را داشته باشید.
با خود عهد ببندید که از نفوذ دیگران در زندگی خودتان جلوگیری کرده حتی همین فرد که قبلا یک دوره دوستی را داشته اید.
در ذهن و خیالتان اینگونه فکر نکنید که ازادواج با این فرد حتما به نفعتان بود و شرایط بهتری را تجربه می کردید، این فکر باید تعطیل شود چون همین فکر مانع لذت بردن از زندگی حاضر خواهد شد، به هر حال به این نکته هم فکر بکنید که که اگر مصلحت الهی بود چنین ازدواجی سر می گرفت و حال که انجام نگرفته خواست او بوده و به نفعتان می باشد، این خط فکری باید در ذهنتان روشن شود تا انگیزه علاقه و رضایت به زندگی حاضر قوی تر شود.
گویا دو نفر عاشق معشوق هم بودن با هم ارتباط دوستی نداشتن
با سلام
دوست نبودن پس بهترین حالتش اینه که میشه گفت عشق پاک یا احساس پاکی نسبت به هم داشتن ،
درسته؟!
الان هر دو شون به لج هم ازدواج کردن اول پسر گویا بعد دختر به لج اون
یعنی چی ؟نمیفهمم ،باید هر دو طرف قبول کنن که ضعفهایی یا در وجود خودشون یا در طرفشون دیدن
که راضی به این وصلت نشدن!
ولی پسره می گه هنوزم بهش فکر می کنه و دختره هم از هر فرصتی برای اینکه سر صحبت باز کنه و بهش نگاه می کنه پسره می گه به خاطر اینکه شوهر داره دیگه بهش نگاه نمی کنم ولی تو فکرشم و دوستاشم می گن دختره هم بهش زیاد نگاه می کنه
راجع به رفتار دختر فعلا نمیشه حرفی زد چرا که مخاطب این سایت نیست یا بهتره بگم مشکلش رو
در میون نذاشته با این سایت .
اما راجع به اون پسر که دوستتونه !خب پسر خوب" هرکسی یه سری معایب داره ،یه سری محاسن !
خب شما دیگه باید بپذیرید الان وظیفتون حمایت وحفاظت از همسرتونه!نه این دختر خانم!
دیگه هیچ وظیفه یا حقی ندارید که به این دختر محبت کنید!باید فراموشش کنید .
مطمئن باشید اگه شما به دختر بی توجه باشید دختره امروز نه، فردا، برای همیشه شما رو فراموش
خواهد کرد.شما که دیگه نمیتونید با اون ازدواج کنید پس چرا میخواید هم خودتون رو گرفتار کنید هم اون
دختر خانم رو !اگه عاشق اون دختر خانم هستید پس اجازه بدید با لذت زندگیش رو سپری کنه ومزاحمش
نشید !گناه داره !