عزیز دل چرا دقت نمی کنید؟
من کجا گفتم "مثالِ" داوکینز تحریف بود؟!
اصلاً من صحبتی درمورد مثالش کردم؟!
عرض شد اینکه اسمی از "سد و مانع" نبرد تحریف بود
این آیهء قرآن است:
"وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَ جَعَـلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًــا وَحِجْــرًا مَحْجُورًا"
.................................................. .......................... و میان آنها مانع و حریمی استوار قرار داد
بعد داوکینز و زئوس میگویند قرآن گفته آب شور و شیرین با هم مخلوط نمیشوند!
بدون اینکه اشاره کنند که گفته شده سدی میان آنهاست
این تحریف نیست؟
خب برادر بزرگ و بزرگوارم
وقتی سدی وجود نداره برای مثال این حرفو زد
وقتی قرآن گفته مخلوط نمیشوند و سدی میان آنهاست
بعد ببینیم که مخلوط میشوند
آن 3 کلیپی که قرار دادم را دیدید؟:dبجان خودم نگاهش هم نکردینا
اصن من میگم داوکینز حرف از خودش زد
وقتی آب مخلوط میشه
و قران گفته مخلوط نمیشه دیگه تحریف و این چیزا فکر نکنم معنی داشته باشه[=Sakkal Majalla] [=Sakkal Majalla] [=Sakkal Majalla]دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.20. اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.
خب اجازه بدهید بجای نقل قول زدن از تک تک جملات ، همین قسمت را توضیح بدهیم و بر سر همین گفتگو کنیم
یک توضیح کلی تا مطلب واضح باشد:
1 - علم برای شروع هستی فرضیه هایی دارد ، اما ادعا ندارد که یکی از این نظریه ها قطعی است
2 - دلیلی که بی خدایان از طریق علوم تجربی ، مبنی بر عدم وجود خدا ارائه می کنند ، مبنی بر ایرادهایی است که در جاهای دیگر یافته اند ، نه بحث خلقت
3 - آنها میگویند اگر قرآن از سوی خداوند باشد ، پس نباید در آن اشتباه وجود داشته باشد. و اگر اشتباه باشد دلیلی بر این است که خدایی نیست
اگر این سه مورد را به عنوان مبنای بحث قبول دارید ، بفرمائید تا صحبتم را ادامه دهم
به روی چشم هر امری دوست دارید بگویید ما در بست مخلص
گزاره اولی فقط درمورد شروع هستی رو تصحیح کنم در برابر علوم ماده
2-ایراد از کتب دینی
3 درست
اما همینجا نکته ای بگویم در مورد گذاره های علمی
ببینید رنگی را می بینیم میگوییم قرمز است بعد کمی بیشتر دقت می کنیم می گوییم صورتی همینطور بیشتر صورتی مایل به قرمز و الا آخر
اما همین بهبود تدریجی دلیل نمیشود بگوییم چون هی نظر عوض میشود پس رنگ آبی است!
می دانم شما در نهایت به این میخواهید مرا واقف کنید که علم نظر قطعی نمی دهد و دین نظر قطعی می دهد پس نظر علم در برابر دین در صورت تغایر مردود است
ببینید یکی از گذاره های علمی این است که زمین گرد است
شما ایمان میاورید که زمین تخت باشد و گرد بودن آن را کنار بگذارید؟هر چقد هم علم رد کنه خودشو بگه کروی نیست بیضوی است بیضوی نیست نوعی منحنی خاص است و الا اخر
در خدمت هستیم برای شنیدن ادامه فرمایشاتتان
یک نکته:
از ابتدای تاپیک ما را با عنوان "ادیان" خطاب قرار می دهید
لطف بفرمائید هر ایرادی دارید نسبت به اسلام بفرمائید و آن هم تشیع
عقاید سایر ادیان ، مذاهب ، و فِرَق ، بجز آن مقداری که مورد تایید دین اسلام است ، برایمان جایگاهی ندارد
لذا اینکه تورات ، خلقت را چگونه شرح داده و داوکینز آن را چطور نقد کرده
یا اینکه کلیسا چه میگفته و علم زده آن را ترکانده!
اینها به ما ارتباطی ندارد
به روی چشم
از ادیان نام بردم چون راجب دین های دیگر تعصبی در کار نیست منظور رو راحت تر میشد رسوند
مثال گردش زمین در دوران کلیسا همانند مثال فرگشت در اینجا هست کمی خفیف تر
چون شما اناجیل رو تحریف یافته و نوشته بشر میدونید راحت می پذیرید که اشتباه کرده باشند
اما پیشززمینه اسلامی این اجازه رو نمیده و کاملا حق هم دارید تاثیرات اپی ژنتیک هم بسیار زیاد است
اما چشم منظور از دین اسلام است ازین به بعد و ایراداتی که داوکینز بر آن روا داشته
ولا گمان نکنم اخص ادیان باشد این گفته
ثانیا چون علت ماورایی دارد نمیشود به آن اتکا کرد
سلام
منظور اینستکه انگیزه های مخالفت با دین و تعالیم آن علمی نیست وگرنه با وجود شواهد بر مطابقت تعالیم ادیان با برخی حقایق (همچنانکه در مواردی ثابت شده ) می بایست در حد یک احتمال و نظریه مد نظر قرار گیرد نه اینکه به اشد وجوه با آن مبارزه شود. این نوع برخورد نشان دهنده انگیزه های دیگری است که از ابتدای تاریخ وجود داشته است. بخصوص که در غرب به معنای تایید کلیسا با آن سابقه سیاهش است.
یا علیم[/]
سلام
منظور اینستکه انگیزه های مخالفت با دین و تعالیم آن علمی نیست وگرنه با وجود شواهد بر مطابقت تعالیم ادیان با برخی حقایق (همچنانکه در مواردی ثابت شده ) می بایست در حد یک احتمال و نظریه مد نظر قرار گیرد نه اینکه به اشد وجوه با آن مبارزه شود. این نوع برخورد نشان دهنده انگیزه های دیگری است که از ابتدای تاریخ وجود داشته است. بخصوص که در غرب به معنای تایید کلیسا با آن سابقه سیاهش است.
یا علیم
سلام
بله می تواند اصولا هر جمله ای می تواند فرضیه ای باشد
اما عقیده یک چیز شخصی است و هیچ مشکلی نیست
گاندی جمله ای دارد بهترین و بدترین مردم را در میان مومنان یافتم
بهترین آنان کسانی بودند که خواستند خود را به بهشت ببرند
بدترین آنها کسانی که خواستند دیگران را به بهشت ببرند
مشکل ما با دسته دوم است
مشکل این است که فرد دیگر چیزی اعتقاد دارد و ما هم بالاجبار آن باید به آن چیز ها اعتقاد داشته باشیم
وقتی در برخی از ایالات های آمریکا دستوری صادر میشود مبنی بر منع تدریس فرگشت
یا در اینجا برخی افراد به زعم خود برداشت میکنن این علم با خداوند ناسازگار است
یا اینکه برخی شخصیت کاریزما پیدا کرده و نائب امام می شود و همه باید در هر زمینه ای بگویند چشم
مشکل این چیز هاست و الا ن داوکینز ن کس دیگری با اعتقادات شخصی کاری ندارد
محی الدین;913673 نوشت:
این نوع برخورد نشان دهنده انگیزه های دیگری است که از ابتدای تاریخ وجود داشته است
سلام و تحیت تام!
ببینید یک پدری به فرزندش میگوید اگر فلان کار را انجام دهی برایت شوکولات می خرم!نمیگوید میروم برایت اصول ریاضیات توماس را میخرم!
حالا ما و امثال داوکینز نگاه ژرف اندیشانه علما را نداریم و به همین شوکولات مادی دلخوشیم
علاقه بچگانه ما برای ما مهم است و خدایی که میخواهد ما را هدایت کند به زبان ما باید صحبت کند یا اینکه بخواهد برای پر کردن جهنم از ما استفاده کند
بزرگوار یکی همانند ژان دارک یا فرد دیگری ادعای پیامبری کند و بگوید خدا با او صحبت کرده
برای برسی صحبت هایش چه چیزی جز علم در اختیار است!
حالا وقتی آیه 51 احزاب را میبینیم بله که باید از تجار و تجارت هم صحبت کند!
اما جدای از اینها تنها معیار ما عالم ماده است و باید معجزاتی آورده باشد نیاورد چون وجه تمایزی با سخن افراد دیگر مدعی ندارد نمیتوان بدان استناد نکرد
شما نمی گویید مگر هر معجزه ای مناسبت خود را دارد
در ان زمان که جادو باب بود عصای موسی و در زمان دیگر چیز دیگر!الان علم باب است
ضمنا باید حداقل از چیزی صحبت کند که مقبول عامه باشد نه خاصه
همگان علم را دوست دارند و مقبول می دانند ولیکن همگان تجار و تجارت پیشرا محبوب نمی دانند!
در صورتی که خودتان هم بارها گفتید در قرآن از علم و اندیشه صحبت شده!پس استدلالتان پیش از آنکه بر ما ضربه ای وارد سازد بر خودتان ضربه خواهد ساخت چرا از علم صحبت شده اصلا؟چرا از اندیشه؟اگر برای جهان دیگر است فقط از ماورا صحبت می کرد
یا علم برای قرآن مهم است پس باید درست توضیح دهد و اگر مهم نیست نباید وارد آن شود
سلام
اولا علم محدود به علوم تجربی نیست بلکه علم روح و روان که اهم علوم است و علوم تجربی تنها شبحی از تظاهرات مادی آنرا می تواند بررسی کند اصلی ترین بعد علمی ادیان است
ثانیا همان اندازه از مباحث طبیعی هم که بنحو ابزاری در قرآن مطرح شده منکری نیافته است بلکه مطابقتش با یافته های علمی ( آن اندازه که تحقیق و ارائه شده) ثابت است
ثالثا همین دین اسلام متکفل بیان حقایق علمی به نحو گسترده آن است که با حضور نماینده اصلیش بزودی محقق خواهد شد پس اندکی صبر سحر نزدیک است
hessam78;913662 نوشت:
دقیقا همان صحبتی که اول گفتم!این نگاه از بالا به پایین باعث میشود جلوی علم گرفته شود و این تفکر در اکثر افراد مذهبی کنونی ما وجود دارد
علم در ذات خود اینگونه ناچیز و بی مهرانه بر شمرده شده!
بزرگوار دیدگاه کنونی در برابر ماده و انرژی را می دانید؟گمان نکنم به آن دیدگاهی که ادیان گفته اند صحه گذارد نظریه ریسمان و ادوارد ویتن و..
مسیحیت هم سال ها بر زمین تخت و مرکزی تکیه کرد و توسط علم کوبیده شد
ببینید علم ممکن است ابتدا زمین را کروی بداند بعد بگوید بیضوی و... اما هیچگاه بازگشت نمی کند به زمین تخت
این نظریه ها هم همچنین
اگر تعویض شود با مطلوب ادیان تعویض نمی شود
اجازه دهید مرکب این نظریات خشک شود برادر بعد
و اما مسیحیت
بنده از دینی که در اصولش غیر عقلانی بلکه عقل ستیز است دفاع نمی کنم
خوب می دانید که ما قائل به تحریف این دین هستیم
اما حق آنستکه تخت دانستن زمین ربطی به انجیل ندارد بلکه مربوط به کلیساست
شما اگر می خواهید ایرادی وارد کنید از ایرادات به اسلام و قرآن کریم صحبت کنید
بنده مدافع مسیحیت و کلیسا نیستم بلکه کلیسا را در انحراف و دوری دنیای امروز از دین بیش از هر چیز مقصر می بینم
hessam78;913662 نوشت:
او خداوند است نباید مثل بشر در رساندن مفهومش قاصر باشد
فعلا که زمین ما برای اکثر مردم خالی از حجت است
شما هرچه دانشمند باشید نمی توانید نسبیت را آنطور که هست به یک کودک شیرخوار بفهمانید . این درحالی است برخی از اقوام گذشته از این مثال هم پایینتر بوده اند. قرار هم بر این نبوده که به طرق غیر عادی ایجاد فهم کنند.
hessam78;913662 نوشت:
ما در عالم ماده زندگی میکنیم و علم ماده معتبر ترین راه شناخت است برای ماده و ذهن مادی ما آن را می فهمد
اگر هم در حیطه اخلاقیات دخالت نکند ایرادی بر آن نیست چون داعی آن نیست
هر چه که هست از بیدار شدنمان تا رفتن به خواب به همین علم تجربی وابسته است!
بزرگوار اگر باور داشتید که قرآن پدیده علمی مادی را به تمام و کمال درستی گفته است انقدر سعی می کردید علم را ناچیز جلوه دهید؟اگر راه شناخت حقیقت قرار می گرفت؟
اگر قرآن حاوی علم ماده بود میشود فهمید که خالق آن این پیام را داده و راه طریقت هم به درستی طی میشد
شما که معتقدید زیبایی طبیعت بسیار زیباس جلوه جمالی از بازتاب خداوند است
ایا خدایی که برای دوایر حلزون و پر های رنگارنگ طاووس اراده خواسته است نمی توانست تشریح علمی آن را بگوید؟
نمی توانست بگوید چرا بر حلزون نظر نمی کنید و دنباله ای مثل فیبوناچی تعریف میکرد و توضیح حاکم بر آن!برای مثال عرض کردم؛چون خداوند ابایی ندارد به پشه و کوچکتر از آن مثالی بزند
هزاران بار داستان نوح را جای جای مختلف تکرار کرده است! بجای آن چنین چیزی گفتن ایرادی دارد؟
البته مثال علمی که میزند باید بسیار ژرف تر ازین مسائل بشری که گفتم باشد
ما همان اندازه که به غیب و عظمت آن باور داریم به اسرار شگفت آفرینش در عالم ماده مومن هستیم اما مومن هستیم نه کافر یعنی آنرا جلوه حق می دانیم نه بریده از آن و مستقل
برای علم هم همان اندازه ارزش قائلیم که برای دین چرا که این ظاهر را کشف می کند و آن باطن را اما آنرا کاشف ظاهر می دانیم که باطنی دارد نه بی دنباله و بی حقیقت
و اما آنچه گفتید خود مایه حسرت ما نیز هست چه اینکه کلام الهی اسیر حدود الفاظ و معانی آنهم در حد فهم نازلترین اقوام شده است وگرنه همچنانکه در کلام پیشوایان آمد :
اگر قرآن که علم الهی است همانطور که هست نازل می شد احدی توان فهم آنرا نداشت
لذاست که صاحب وحی فرمود : قرآن محزون است پس محزون تلاوتش کنید و چطور محزون نباشد درحالیکه این چنین تنزل یافته که امروز آفریدگانی چون انسان که خود را ندانسته و نشناخته علمش را از آفریدگار جهان بیشتر و برتر می داند.
باشد تا حقیقت آشکار شود و معلوم گردد علم و آگاهی کیست و چیست ؟
یا علیم[/]
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام خدمت تمامی دوستان عزیز
لطفاً پست بعدی را هم مطالعه کنید تا این پست شبهه ای برایتان به وجود نیاورد.
اول از همه تقاضا دارم که بحث تاپیک فعلاً باز بماند و خدایی نکرده شرایط آن پیش نیاید که تاپیک منحرف و یا بسته شود.ضمناً از جناب محی الدین تشکر می کنم که این تاپیک را ایجاد کردند چون در حال حاضر عمده انتقاداتی که به اسلام وارد می شود یا از طریق همین مسائل علمیست و یا از طریق کبویدن برخی از احکام اسلام. بنابراین انجام چنین بحثی ضرورت پیدا می کند.
متاسفانه برای سالیان بسیار، ما به جای پاسخگویی به شبهات علمی، از اساس فلسفه علوم تجربی را کوبیده ایم. شخصاً در موارد مختلفی بر همین مبنا استدلال کرده ام که چون بسیاری از نظریات در علوم تجربی بر مبنای ابطال گرایی هستند، پس نباید به آن ها در مباحث دینی و فلسفی خیلی اهمیت داد. بنده همچنان این مبنا را قبول دارم، اما در حال حاضر این را هم قبول دارم که بسیاری از دستاورد های علوم تجربی، دیگر در قالب "نظریه" نیستند. بلکه باید به آن ها اصطلاح "واقعیت" (fact) را نسبت داد. مبنایی که پیش از این از آن حرف زدم، نمی تواند فکت ها را خدشه دارد کند. لذا واقعیات غیر قابل تردیدی در علوم تجربی وجود دارد که چه بخواهیم و چه نخواهیم در بسیاری از استدلال ها علیه دین از آن ها استفاده خواهد شد.
و اما در خصوص داوکینز و نظریات او، باید گفت که اتکای داوکینز به ندرت بر تحلیل های فلسفیست. ماده استدلال در استنتاج های او بیشتر مسائل تجربیست. صحیح است که وجود علل قریب کاملاً مادی برای پدیده های مادی منافاتی با وجود علل بعید مجرد ندارد، اما مشکل اینجاست که بسیاری از مردم آشنایی خاصی با بحث های فلسفی ندارند.
به طور خلاصه عرض کنم. ما با گروهی از متدینین روبرو هستیم. هر انسانی قبل از پذیرش یک مکتب فکری، باید بررسی کند و ببیند آیا این مکتب از معقولیت برخوردار است یا نه. شاید به نظر برسد بنده دارم خیلی ایده آلیستی حرف می زنم و در عمل اکثراً کاری به معقولیت ندارند، اما بنده فکر می کنم انسان های غیرمغرض، شده باشد با یک استدلال های ساده ای خودشان را قانع می کنند. در اینجا هم اکثریت مردم فکر می کنم در پذیرش دین، برای خودشان دلایلی می آورند و اینطور نیست که چشم بسته بپذیرند. حتی اگر دینشان ارثی باشد.
مشکل از آنجایی آغاز می شود که این استدلال هایی که عموم مردم برای معقولیت دین می کنند، عموماً مبنای تجربی دارند. برای مثال مشهورترین استدلالی که تا حدودی فلسفی به نظر می رسد، بحث برهان نظم است که همگی با آن آشنایی داریم. ما در برهان نظم نتیجه می گیریم که برای پدیده های تجربی باید علت مجرد داشته باشیم. در مقابل، علوم تجربی سعی می کنند تا نظم پدیده های تجربی را با علل مادی توجیه کنند. این مسئله در متدینین کاملاً می تواند شک ایجاد کند که چه بسا وجود ناظم مجرد لازم نباشد.
مورد دیگر بحث اعجاز و اتفاقات خارق العاده است. ما امروزه معجزاتی در آن حد که انبیا (علیهم السلام) انجام می داده اند نداریم و تنها نقل هایی داریم. اما امور خارق العاده ای در حال حاضر وجود دارند که در اکثر موارد شخصی هستند. در واقع بسیاری از مردم تجربه های مذهبی دارند. برای بسیاری از آن ها رخداد هایی روی می دهد که حالت عادی ندارند. پس ما در اینجا چیزی تحت عنوان تجربه مذهبی داریم. اما در برخی از موارد بعد از این که بررسی می کنیم، می بینیم این تجربه های مذهبی هم در یک فضای مادی رخ داده اند و باز تا حدودی با علل مادی قابل توجیه هستند. در اینجا ما با این مسئله روبرو هستیم: تجربه علیه تجربه. تجربه علمی علیه تجربه مذهبی. این مسئله باعث می شود به صحت تجربه مذهبی خود شک کنیم.
مورد دیگری که بسیاری از متدینین به آن استناد می کنند، بحث اخلاق است. از بعد نظری، حقایق اخلاقی به نظر می رسد فراتر از ماده باشند. در مقابل ماتریالیست ها می گویند ما مسائل اخلاقی را هم می توانیم مثلاً با فعالیت های شیمیایی درون مغز توجیه کنیم. از بعد عملی، دین استعداد آن را دارد که افراد را به اخلاقیات پایبند کند. بی دینی هم مستعد بی بند و باری است. این که چنین چیزی صحت دارد یا نه، خارج از موضوع تاپیک است. اما در مقابل توسط سکولار این استدلال مطرح می شود که ما می توانیم اخلاق سکولار داشته باشیم و از این طریق مشکلات اخلاقی را حل کنیم.
استدلال های دیگری هم وجود دارد مانند بحث پدیده ثبات و آن چه که به آن "من" می گوییم که از آن برای اثبات روح استفاده می شود و از این طریق سعی می شود وجود یک چیزی که مادی نیست ثابت شود. در اینجا با مسئله ارتباط ذهن و ماده مواجه هستیم که فیزیکالیست ها می گویند "من" چیزی نیست جز عملکرد نورون های مغزی.
این چهار استدلال به کرات مورد استفاده قرار می گیرد و می بینیم که در تمامی این ها ما با یکسری ساز و کارهای مادی مواجه هستیم. برای انسان امروزی، از اینجا شک به گزاره های دینی آغاز می شود. در عین حال یک مسئله ای که بسیاری از آتئیست ها آن را قبول دارند این است که آن ها عملاً نمی توانند ادعای "آتئیست" بودن کنند. آتئیست یعنی کسی که یقین دارد خدای تئیست (من با تسامح اینجور ترجمه می کنم: خدای متشخص ادیان) وجود ندارد. بسیاری از آن ها این را قبول دارند که نمی شود عدم وجود خدا را ثابت کرد. در واقع آن ها خودشان را ندانم گرا می دانند. هر چند در عمل می گویند که به وجود خدا اعتقادی نداریم.
بنابراین ما وارد یک برزخ فکری می شویم. تا اینجا طرح مسئله بود.
سلام
خب بزرگوار وقتی تیوسانات جیوه را میبینیم و تفکر مردم آن عصر را نباید احتمال آن را بدهیم که آن ها خرافه بوده است؟
من حرف شما را قبول میکنم
شما شواهد بیاور عصایی که اژدها شده
پسری که بدون پدر متولد شده
این ادعا هارا شما میگویید و اثبات بر عهده مدعی مگر نیست بزرگوار؟
نظریه ریسمان و این برداشت ها گمان نکنم چنین چیزی بوده باشد
والا من خصومتی ندارموالا جاودانگی را ماهم دوست داریم برادر بزرگوار
سلام
پسر بدون پدر را اخیرا متولد کرده اند شاید شما خبر ندارید. درست است که از ژن مادر استفاده شده اما بالاخره اصل موضوع و امکانش ثابت شده است.
مساله بیگ بنگ هم اگر یک مطابقت تصادفی تلقی نکنید همان آغاز داشتن جهان است که در ادیان به جد مطرح بوده است
و اما عالم غیب یا فراماده هم قرابت غیر قابل انکاری به فضای کوانتوم دارد هرچند ما آنرا رسیدن به مرزهای عالم مجردات می دانیم نه عین آن
و اما طی زمان و مکان هم که با فیزیک نسبیت ممکن دانسته شده است
بنظرم همین اندازه تطابق برای یک دوستدار دانش و حقیقت کافی باشد که پیگیری و مطالعه کند
hessam78;913666 نوشت:
اما این شک و اشتباه صحه بر درستی ادیان نمیزارد بلکه تکامل خود را می پوید
ما ابایی از تکامل علم نداریم
امروز علم می تواند اعتراف کند بسیاری از دستورات اخلاقی و تعالیم معرفتی دین صحیح اند و هر روز بر گستره این اعتراف افزوده خواهد شد ما شک نداریم
hessam78;913666 نوشت:
بزرگوار الان جنینی بوجود اوردند از یک پدر و دو مادر!حالا ما این را میبینیم و آیات قرآن که در صلب و ترائب هم که اشتباهاتی دارد و مترجمان گویای آن هستند نادیده بگیریم
خب وقتی درست کردن چهره در ارحام سخن گفته میشود از به وجود آمدن در رحم صحبت میشود برای ما مثال نقض محسوب میشود
من نقضی نمی بینم
اگر قرآن کریم از قوانین الهی در طبیعت سخن می گوید یعنی از بهترین وضعیتهای طبیعی ( با ملاحظه همه جوانب) سخن گفته است و این دستکاری جاهلانه بشر را نفی نمی کند.
اتفاقا اول کسی که تهدید به تغییر این آفرینش کرد شیطان بود که گفت انسان را مجبور به آن می کند: فلیغیرن خلق الله
البته غوغای رسانه ای ملحدین و دنباپرستان نمی گذارد این خرابکاری ها آنطور که هست دیده شود. مانند آنچه که در محصولات تراریخته مرتکب شده است. اما وقتی آسیبهایش آشکار شد خود انسانها بر علیه این اقدامات که منفعت طلبانه و خصومت جویانه است اقدام خواهند کرد. البته جهان را خدایی است که در مراقبت از آن ناتوان نیست. فسوف یعلمون
hessam78;913666 نوشت:
اگر منظورتان این است که احساس در نتیجه ژنتیک است بله
اما فکر نمی کنم او احساس را عینا همان میل ژنی بداند و اگر بداند راه طولانی برای اثباتش دارد چون اول باید راز علم و خودآگاهی را حل کند...
hessam78;913666 نوشت:
زرگوار همانطور که شما میدانید مغز بطور کامل از کار نیفتاده اگر از کار میفتاد که مرگ صورت میگرفت ن تجربه نزدیک مرگ
تعبیر تجربه نزدیک به مرگ شما را دچار اشتباه نکند
بهتر است برای اطمینان از مرگ این افراد به منابع اصلی مثل کتاب لایف آفتر لایف دکتر ریموند مودی و امثال آن مراجعه کنید چون در این منابع با اسناد ثابت شده تجربه در حالی اتفاق افتاده که از لحاظ پزشکی فرد مرده بوده است.
دکتر ریچی که خود یک روانشناس هم بوده بر اساس اسناد پزشکی مربوط به خودش ثابت کرده این تجربه پس از مرگ ( موقت) او اتفاق افتاده است
یا علیم[/]
سلام
اولا علم محدود به علوم تجربی نیست بلکه علم روح و روان که اهم علوم است و علوم تجربی تنها شبحی از تظاهرات مادی آنرا می تواند بررسی کند اصلی ترین بعد علمی ادیان است
ثانیا همان اندازه از مباحث طبیعی هم که بنحو ابزاری در قرآن مطرح شده منکری نیافته است بلکه مطابقتش با یافته های علمی ( آن اندازه که تحقیق و ارائه شده) ثابت است
ثالثا همین دین اسلام متکفل بیان حقایق علمی به نحو گسترده آن است که با حضور نماینده اصلیش بزودی محقق خواهد شد پس اندکی صبر سحر نزدیک است
منظور از علم ساینس بود ن فقط علوم تجربی
من در هیچ کتاب علمی اصطلاح روح ندیدم اگر رفرنسی دارید از هلیگارد تا بالاتر که روح در آن نوشته شده ممنون می شوم
دستاورد های جدید علم نوروساینس خیلی عملکرد خوبی نشان داده است و در حد شبح نیست
مبانی روانکاوی را اگر منظورتان است که فروید بنا گذاشته که اوضاعش از علم تجربی آزمایش پذیر بدتر است
در مورد سنگسار ؛همجنس گرایی اعدام و... که وارد آن شویم دو من دفتر کم است
اگر ثابت شود ادیان بر حق اند آنوقت اصلی ترین بعد ادیان است و درست
محی الدین;913680 نوشت:
اجازه دهید مرکب این نظریات خشک شود برادر بعد
و اما مسیحیت
بنده از دینی که در اصولش غیر عقلانی بلکه عقل ستیز است دفاع نمی کنم
خوب می دانید که ما قائل به تحریف این دین هستیم
اما حق آنستکه تخت دانستن زمین ربطی به انجیل ندارد بلکه مربوط به کلیساست
شما اگر می خواهید ایرادی وارد کنید از ایرادات به اسلام و قرآن کریم صحبت کنید
بنده مدافع مسیحیت و کلیسا نیستم بلکه کلیسا را در انحراف و دوری دنیای امروز از دین بیش از هر چیز مقصر می بینم
دقیقا موافقم با شما
همانطور که قطع کردن دست و پا برای دزدی در جامعه ما صورت نمی گیرد سنگسار و سایر مسائل هم باید دسخوش تغییر شود
نظریه زمین مرکزی کتاب مقدس
پیدایش ، ۱ : ۱ در ابتدا خدا آسمانها و زمین را آفرید. ۲ و زمین تهی وبایر بود…۶ و خدا گفت: “فلکی باشد در میان آبها و آبها را از آبها جداکند.” ۷ و خدا فلک را بساخت و آبهای زیر فلک را از آبهای بالای فلک جداکرد. و چنین شد. ۸ و خدا فلک را آسمان نامید. … ۹ و خدا گفت: “آبهای زیرآسمان در یکجا جمع شود و خشکی ظاهر گردد.” و چنین شد. ۱۰ و خدا خشکی رازمین نامید و اجتماع آبها را دریا نامید. …۱۴ و خدا گفت: “نیرها در فلک آسمان باشند تا روز را از شب جدا کنند و برای آیات و زمانها و روزها وسالها باشند. ۱۵ و نیرها در فلک آسمان باشند تا بر زمین روشنایی دهند.” وچنین شد. ۱۶ و خدا دو نیر بزرگ ساخت نیر اعظم را برای سلطنت روز و نیراصغر را برای سلطنت شب و ستارگان را. ۱۷ و خدا آنها را در فلک آسمان گذاشتتا بر زمین روشنایی دهند ۱۸ و تا سلطنت نمایند بر روز و بر شب و روشناییرا از تاریکی جدا کنند. و خدا دید که نیکوست … .
جامعه ۱ : ۳ انسان را از تمامی مشقّتش که زیر آسمان میکشد چه منفعت است؟ ۴ یک طبقه میروند و طبقة دیگر میآیند و زمین تا به ابد پایدارمیماند. ۵ آفتاب طلوع میکند و آفتاب غروب میکند و به جایی که از آن طلوع نمود میشتابد. ۶ باد بطرف جنوب میرود و بطرف شمال دور میزند دورزناندورزنان میرود و باد به مدارهای خود برمیگردد.
کلیسا بر اساس کتب خوشدون این حرف رو زدند
محی الدین;913680 نوشت:
شما هرچه دانشمند باشید نمی توانید نسبیت را آنطور که هست به یک کودک شیرخوار بفهمانید . این درحالی است برخی از اقوام گذشته از این مثال هم پایینتر بوده اند. قرار هم بر این نبوده که به طرق غیر عادی ایجاد فهم کنند.
خب من دقیقا با شما موافقم
کتابی که برای نوزاد نوشته میشه با کتابی که فرد بزرگسال باید بخونه یکسانه؟مسلما خیر
این کتاب برای آن زمان شاید کافی باشد ولی اکنون چیز دیگری طلب میشود خداوند دین دیگری بفرستد برای انسان امروزی!124 هزار پیامبر اومدند به ما که رسید تموم شد!
محی الدین;913680 نوشت:
ما همان اندازه که به غیب و عظمت آن باور داریم به اسرار شگفت آفرینش در عالم ماده مومن هستیم اما مومن هستیم نه کافر یعنی آنرا جلوه حق می دانیم نه بریده از آن و مستقل
خب اینکه مشکلی ایجاد نمی کند و عامل تفرقه نیست و باور است
محی الدین;913680 نوشت:
برای علم هم همان اندازه ارزش قائلیم که برای دین چرا که این ظاهر را کشف می کند و آن باطن را اما آنرا کاشف ظاهر می دانیم که باطنی دارد نه بی دنباله و بی حقیقت
بسیار عالی
پس با استناد به دین علم نباید کوبیده شه و باید مسیر خودش رو طی کنه و نقد اون روش علمی میخواد ن دینی!
محی الدین;913680 نوشت:
و اما آنچه گفتید خود مایه حسرت ما نیز هست چه اینکه کلام الهی اسیر حدود الفاظ و معانی آنهم در حد فهم نازلترین اقوام شده است وگرنه همچنانکه در کلام پیشوایان آمد :
اگر قرآن که علم الهی است همانطور که هست نازل می شد احدی توان فهم آنرا نداشت
البته در اصول نیز حدیث صحیح السندی موجود است که مصحف فاطمه س اصل است و آیه ای از آن در قرآن کنونی نیست و حتی شنیدم علامه مجلسی قائل به تحریف قرآن بودند
محی الدین;913680 نوشت:
لذاست که صاحب وحی فرمود : قرآن محزون است پس محزون تلاوتش کنید و چطور محزون نباشد درحالیکه این چنین تنزل یافته که امروز آفریدگانی چون انسان که خود را ندانسته و نشناخته علمش را از آفریدگار جهان بیشتر و برتر می داند.
باشد تا حقیقت آشکار شود و معلوم گردد علم و آگاهی کیست و چیست ؟
یا علیم
هیچکدام از دانشمندان نگفتند علمشان زیاد است علمی که داریم در برابر ناشناخته ها همانند ذره ای در اقیانوس است
بله می تواند اصولا هر جمله ای می تواند فرضیه ای باشد
اما عقیده یک چیز شخصی است و هیچ مشکلی نیست
گاندی جمله ای دارد بهترین و بدترین مردم را در میان مومنان یافتم
بهترین آنان کسانی بودند که خواستند خود را به بهشت ببرند
بدترین آنها کسانی که خواستند دیگران را به بهشت ببرند
مشکل ما با دسته دوم است
مشکل این است که فرد دیگر چیزی اعتقاد دارد و ما هم بالاجبار آن باید به آن چیز ها اعتقاد داشته باشیم
وقتی در برخی از ایالات های آمریکا دستوری صادر میشود مبنی بر منع تدریس فرگشت
یا در اینجا برخی افراد به زعم خود برداشت میکنن این علم با خداوند ناسازگار است
یا اینکه برخی شخصیت کاریزما پیدا کرده و نائب امام می شود و همه باید در هر زمینه ای بگویند چشم
مشکل این چیز هاست و الا ن داوکینز ن کس دیگری با اعتقادات شخصی کاری ندارد
سلام
این اجبار بفرض که باشد به انواع دیگر و سخت ترش در دنیای مدعی آزادی آنهم برای ناشایستگان هست
در مستند اکسپلد می توانید نحوه برخورد با طراحی هوشمند را ببینید
خب حضرات راکفلر و گیتس هم که برای کاهش جمعیت جهان تصمیم گیری می کنند
اگر این بحث خارج از موضوع نبود حرف زیاد بود
بهتر است ادامه ندهیم
منظور از علم ساینس بود ن فقط علوم تجربی
من در هیچ کتاب علمی اصطلاح روح ندیدم اگر رفرنسی دارید از هلیگارد تا بالاتر که روح در آن نوشته شده ممنون می شوم
دستاورد های جدید علم نوروساینس خیلی عملکرد خوبی نشان داده است و در حد شبح نیست
مبانی روانکاوی را اگر منظورتان است که فروید بنا گذاشته که اوضاعش از علم تجربی آزمایش پذیر بدتر است
در مورد سنگسار ؛همجنس گرایی اعدام و... که وارد آن شویم دو من دفتر کم است
اگر ثابت شود ادیان بر حق اند آنوقت اصلی ترین بعد ادیان است و درست
سلام
بنده فکر می کنم در این زمینه تفاوت در حدی لفظی است .
نیاز به توضیح دارد اما اصلش همانست که ماده تنزل معناست و معنا ترفع ماده لذا در تنزل و تحدید روح به جسم در حقیقت از دو چیز حرف نمی زنیم مگر به تحلیل عقلی
و اما مواردی که از احکام دینی گفتید نمونه اش ( مجازات های سخت یا کلیت مجازات) در همه کشورها وجود دارد پس اختلاف در مراتب و انحاء است نه اصل آن
البته اگر به وادی جرم شناسی بروید خواهید دید مساله مجازات در میان مکاتب مادی هم مبتنی بر یکسری نظریات است و هیچ توافق و قطعیتی در آن نیست بطوری که هیچیک ترجیحی میان آنها دیده نمی شود
hessam78;913687 نوشت:
نظریه زمین مرکزی کتاب مقدس
پیدایش ، ۱ : ۱ در ابتدا خدا آسمانها و زمین را آفرید. ۲ و زمین تهی وبایر بود…۶ و خدا گفت: “فلکی باشد در میان آبها و آبها را از آبها جداکند.” ۷ و خدا فلک را بساخت و آبهای زیر فلک را از آبهای بالای فلک جداکرد. و چنین شد. ۸ و خدا فلک را آسمان نامید. … ۹ و خدا گفت: “آبهای زیرآسمان در یکجا جمع شود و خشکی ظاهر گردد.” و چنین شد. ۱۰ و خدا خشکی رازمین نامید و اجتماع آبها را دریا نامید. …۱۴ و خدا گفت: “نیرها در فلک آسمان باشند تا روز را از شب جدا کنند و برای آیات و زمانها و روزها وسالها باشند. ۱۵ و نیرها در فلک آسمان باشند تا بر زمین روشنایی دهند.” وچنین شد. ۱۶ و خدا دو نیر بزرگ ساخت نیر اعظم را برای سلطنت روز و نیراصغر را برای سلطنت شب و ستارگان را. ۱۷ و خدا آنها را در فلک آسمان گذاشتتا بر زمین روشنایی دهند ۱۸ و تا سلطنت نمایند بر روز و بر شب و روشناییرا از تاریکی جدا کنند. و خدا دید که نیکوست … .
جامعه ۱ : ۳ انسان را از تمامی مشقّتش که زیر آسمان میکشد چه منفعت است؟ ۴ یک طبقه میروند و طبقة دیگر میآیند و زمین تا به ابد پایدارمیماند. ۵ آفتاب طلوع میکند و آفتاب غروب میکند و به جایی که از آن طلوع نمود میشتابد. ۶ باد بطرف جنوب میرود و بطرف شمال دور میزند دورزناندورزنان میرود و باد به مدارهای خود برمیگردد.
واضح است که این صرفا یک برداشت است و هیچ تصریحی به مرکزیت فیزیکی زمین در فلک نشده است. همانطور که دیگران هم گفته اند تحت تاثیر افکار فلاسفه یونان بوده و نه یک نص دینی.
hessam78;913687 نوشت:
خب من دقیقا با شما موافقم
کتابی که برای نوزاد نوشته میشه با کتابی که فرد بزرگسال باید بخونه یکسانه؟مسلما خیر
این کتاب برای آن زمان شاید کافی باشد ولی اکنون چیز دیگری طلب میشود خداوند دین دیگری بفرستد برای انسان امروزی!124 هزار پیامبر اومدند به ما که رسید تموم شد!
این نازل بودن بیان با غلط بودن فرق دارد اولا
این نازل بودن در مباحث پیچیده و اسررار هستی بوده نه در اعمال و اخلاق ثانیا
لذا عموم تعالیم دین که محوری هم هستند متغیر نیستند و تغییر نخواهند کرد اما اسرار ماده و معنا را مفسر اصلی تفسیر خواهد کرد آنگونه که انسان امروز هم انگشت به دهن بماند
و این تفسیر و دانش نوین جز تاکیدی بر سایر تعالیم اخلاقی و توحیدی نخواهد بود
hessam78;913687 نوشت:
پس با استناد به دین علم نباید کوبیده شه و باید مسیر خودش رو طی کنه و نقد اون روش علمی میخواد ن دینی!
ما نیازی به نقد علم نداریم و مسیرش را هم نمی خواهیم تعیین کنیم
ما می گوییم آنچه را که بر اساس تفسیرت از علم، نفی می کنی ( تعالیم دین) متضاد نیست بلکه در پیش روی توست صبر کن تا بیش از پیش به آن برسی
hessam78;913687 نوشت:
البته در اصول نیز حدیث صحیح السندی موجود است که مصحف فاطمه س اصل است و آیه ای از آن در قرآن کنونی نیست و حتی شنیدم علامه مجلسی قائل به تحریف قرآن بودند
افکار شاذ مورد اعتنا نیست. عدم تحریف جزء عقاید مسلم امت اسلام است.
hessam78;913687 نوشت:
هیچکدام از دانشمندان نگفتند علمشان زیاد است علمی که داریم در برابر ناشناخته ها همانند ذره ای در اقیانوس است
اگر واقعا به این حد از جهل خود معترف است بهتر است درباره سرنوشت سازترین اندیشه ها اینقدر خصمانه اظهار نظر نکند
یا علیم[/]
سلام
پسر بدون پدر را اخیرا متولد کرده اند شاید شما خبر ندارید. درست است که از ژن مادر استفاده شده اما بالاخره اصل موضوع و امکانش ثابت شده است.
مساله بیگ بنگ هم اگر یک مطابقت تصادفی تلقی نکنید همان آغاز داشتن جهان است که در ادیان به جد مطرح بوده است
و اما عالم غیب یا فراماده هم قرابت غیر قابل انکاری به فضای کوانتوم دارد هرچند ما آنرا رسیدن به مرزهای عالم مجردات می دانیم نه عین آن
و اما طی زمان و مکان هم که با فیزیک نسبیت ممکن دانسته شده است
بنظرم همین اندازه تطابق برای یک دوستدار دانش و حقیقت کافی باشد که پیگیری و مطالعه کند
من ندیدم از تخمک و رحم پسر بوجود بی آید اگر مقاله آن را دارید لطف کنید بسیار سپاسگذارم
اصلا من کاری ندارم از ژن مادر استفاده شده یا ن فقط میخوام ببینم با یک زن خالی تنها چطور توانستند پسر بوجود آورند تا انجا که میدانم کروموزوم y نیاز است
در توضیح دکتر نیری آمده است که ماده وجود داشته است اما پاد ماده باعث شده ما آن را هیچ فرض کنیم!بنا به دلایل تاکنون نامعلوم توازن ماده و پاد ماده بهم خورد و ادامه ماجرا
این دیگر خیلی خطرناک اس که غیب با کوانتوم در ارتباط است و جدیدا خیلی هم رونق گرفته از شعورکیهانی جهان هلوگرافیک تا ... کوانتوم هنوز ماده است!ربطی به ماورا ندارد
در مورد زمان قطعیتی در کار نیست که فرمودین برخی زمان را بعد جداگانه دانسته برخی بعد چهارم و رابطه ان با مکان همچون تنیدگی الیاف کاموا
و نظریه ریسمان
محی الدین;913686 نوشت:
ما ابایی از تکامل علم نداریم
امروز علم می تواند اعتراف کند بسیاری از دستورات اخلاقی و تعالیم معرفتی دین صحیح اند و هر روز بر گستره این اعتراف افزوده خواهد شد ما شک نداریم
و حکم سنگسار و بردین دست و پا و ارتداد
محی الدین;913686 نوشت:
من نقضی نمی بینم
اگر قرآن کریم از قوانین الهی در طبیعت سخن می گوید یعنی از بهترین وضعیتهای طبیعی ( با ملاحظه همه جوانب) سخن گفته است و این دستکاری جاهلانه بشر را نفی نمی کند.
اتفاقا اول کسی که تهدید به تغییر این آفرینش کرد شیطان بود که گفت انسان را مجبور به آن می کند: فلیغیرن خلق الله
البته غوغای رسانه ای ملحدین و دنباپرستان نمی گذارد این خرابکاری ها آنطور که هست دیده شود. مانند آنچه که در محصولات تراریخته مرتکب شده است. اما وقتی آسیبهایش آشکار شد خود انسانها بر علیه این اقدامات که منفعت طلبانه و خصومت جویانه است اقدام خواهند کرد. البته جهان را خدایی است که در مراقبت از آن ناتوان نیست. فسوف یعلمون
برای درمان بیماری چنین عملی صورت گرفته
رسانه در دست ملحدین نیست ،یهود و مسیحیت اکثر آن است!
محی الدین;913686 نوشت:
اما فکر نمی کنم او احساس را عینا همان میل ژنی بداند و اگر بداند راه طولانی برای اثباتش دارد چون اول باید راز علم و خودآگاهی را حل کند...
در مورد احساس صحبت هایی شده ؛من متوجه منظورتان نمی شوم؟داوکینز احساسات را نتیجه چ چیزی میداند؟
محی الدین;913686 نوشت:
تعبیر تجربه نزدیک به مرگ شما را دچار اشتباه نکند
بهتر است برای اطمینان از مرگ این افراد به منابع اصلی مثل کتاب لایف آفتر لایف دکتر ریموند مودی و امثال آن مراجعه کنید چون در این منابع با اسناد ثابت شده تجربه در حالی اتفاق افتاده که از لحاظ پزشکی فرد مرده بوده است.
دکتر ریچی که خود یک روانشناس هم بوده بر اساس اسناد پزشکی مربوط به خودش ثابت کرده این تجربه پس از مرگ ( موقت) او اتفاق افتاده است
یا علیم
در اینجا پس شما موافقید روج بطور کامل از بدن منفصل شده است؟
کتاب زندگی پس از زندگی رفرنس نیست که استناد صورت بگیره یعنی بار علمی ندارد و ممکن است در راستای ایده باشد
مانند کتاب زبان خدا نوشته پروفسور فرانسیس کالینز که ملحد بود بعد مسیحی میشه و ... این قسم کتاب ها مبنای نظر دهی نمی تونه قرار بگیره
البته باز هم تحقیقاتی میکنم موارد خوبی موجود بود خدمتتون قرار میدم
سلام
این اجبار بفرض که باشد به انواع دیگر و سخت ترش در دنیای مدعی آزادی آنهم برای ناشایستگان هست
در مستند اکسپلد می توانید نحوه برخورد با طراحی هوشمند را ببینید
خب حضرات راکفلر و گیتس هم که برای کاهش جمعیت جهان تصمیم گیری می کنند
اگر این بحث خارج از موضوع نبود حرف زیاد بود
بهتر است ادامه ندهیم
هر دنیای مدعی آزادی دنیای مطلوب ما نیست!اگر آمریکا منظور است که این را نگفتیم آمریکا ازاد است
خب تصمیمات کاهش جمعیت بنابر منابع غذاییو سایر، نظر داوکینز و امثالهم نیست
چشم فرمودین خارج است به همین حد اکتفی می کنیم
سلام
بنده فکر می کنم در این زمینه تفاوت در حدی لفظی است .
نیاز به توضیح دارد اما اصلش همانست که ماده تنزل معناست و معنا ترفع ماده لذا در تنزل و تحدید روح به جسم در حقیقت از دو چیز حرف نمی زنیم مگر به تحلیل عقلی
سلام
بین روح و روان تفاوت لفظی نیست!
روان از جسم مادی و ذهن است و روح خارج از آن به همین علت در هیچگونه کتابی رفرنس کلمه روح ghost و... نیامده
محی الدین;913692 نوشت:
و اما مواردی که از احکام دینی گفتید نمونه اش ( مجازات های سخت یا کلیت مجازات) در همه کشورها وجود دارد پس اختلاف در مراتب و انحاء است نه اصل آن
البته اگر به وادی جرم شناسی بروید خواهید دید مساله مجازات در میان مکاتب مادی هم مبتنی بر یکسری نظریات است و هیچ توافق و قطعیتی در آن نیست بطوری که هیچیک ترجیحی میان آنها دیده نمی شود
دقیقا بر اساس نظریات است از نظریات بحث شده چنین راهبرد های صورت گرفته
و کشورهایی که زندان های آنها به تعطیلی کشانده شده با همین نظریات همچون هلند و...
دیگر از شیوه قدیمی مجازات فاصله میگیریم!دیگر متنبه کردن نیست بلکه شیوه درمان و پیشگیری است!ن درس عبرت کردن برای دیگران
محی الدین;913692 نوشت:
واضح است که این صرفا یک برداشت است و هیچ تصریحی به مرکزیت فیزیکی زمین در فلک نشده است. همانطور که دیگران هم گفته اند تحت تاثیر افکار فلاسفه یونان بوده و نه یک نص دینی.
با خواندن آن متن نزدیک ترین برداشتی که میشود همین است!و مثال نقضی ازین برداشت در آن کتاب وجود ندارد!کشیشان از کتب دینی این برداشت را کردند
محی الدین;913692 نوشت:
این نازل بودن بیان با غلط بودن فرق دارد اولا
این نازل بودن در مباحث پیچیده و اسررار هستی بوده نه در اعمال و اخلاق ثانیا
مثالی که زدم نمی گوید کتاب غلط است همان نزول در علوم دنیوی را که فرمودین بیان کردم
در اعمال که برای تقرب باید صورت گیرد بحثی نیست چون در حوزه انتقادی ما نیست اما در اخلاقیات هم بعید است که خوب عمل کرده باشد!
محی الدین;913692 نوشت:
لذا عموم تعالیم دین که محوری هم هستند متغیر نیستند و تغییر نخواهند کرد اما اسرار ماده و معنا را مفسر اصلی تفسیر خواهد کرد آنگونه که انسان امروز هم انگشت به دهن بماند
خب اگر آنطور که فرمودین تفسیر کند دیگر مشکلی نیست و همه مسلمان میشوند ان شاءلله
محی الدین;913692 نوشت:
ما نیازی به نقد علم نداریم و مسیرش را هم نمی خواهیم تعیین کنیم
ما می گوییم آنچه را که بر اساس تفسیرت از علم، نفی می کنی ( تعالیم دین) متضاد نیست بلکه در پیش روی توست صبر کن تا بیش از پیش به آن برسی
در حیطه اخلاق که چه عرض کنم
در حیطه علم هم ان شاءلله روزی برسد که همسو باشد با هم
نگاهی به سوالات علمی تاپیک بفرمایید ببینید چقد از نظر دینی در علم دخالت شده!
محی الدین;913692 نوشت:
افکار شاذ مورد اعتنا نیست. عدم تحریف جزء عقاید مسلم امت اسلام است.
نقل قولی بود از اصول کافی ؛بله ممکن است
محی الدین;913692 نوشت:
اگر واقعا به این حد از جهل خود معترف است بهتر است درباره سرنوشت سازترین اندیشه ها اینقدر خصمانه اظهار نظر نکند
یا علیم
من ندیدم از تخمک و رحم پسر بوجود بی آید اگر مقاله آن را دارید لطف کنید بسیار سپاسگذارم
اصلا من کاری ندارم از ژن مادر استفاده شده یا ن فقط میخوام ببینم با یک زن خالی تنها چطور توانستند پسر بوجود آورند تا انجا که میدانم کروموزوم y نیاز است
در توضیح دکتر نیری آمده است که ماده وجود داشته است اما پاد ماده باعث شده ما آن را هیچ فرض کنیم!بنا به دلایل تاکنون نامعلوم توازن ماده و پاد ماده بهم خورد و ادامه ماجرا
این دیگر خیلی خطرناک اس که غیب با کوانتوم در ارتباط است و جدیدا خیلی هم رونق گرفته از شعورکیهانی جهان هلوگرافیک تا ... کوانتوم هنوز ماده است!ربطی به ماورا ندارد
در مورد زمان قطعیتی در کار نیست که فرمودین برخی زمان را بعد جداگانه دانسته برخی بعد چهارم و رابطه ان با مکان همچون تنیدگی الیاف کاموا
و نظریه ریسمان
سلام
ظاهرا سهوی در بیان ما صورت گرفت . منظورم فرزند بدون پدر بود . هرچند پیشرفتهای علمی پسر بدون پدر را هم ممکن می سازد. فراموش نکنیم که زمانی در وادی علم هم فرزند بدون پدر یک امر خارق العاده محسوب میشده است. خلاصه اینکه ماده ظرفیتهای لازم را دارد بخصوص در شرایطی که عامل تاثیرگذار فرامادی باشد که در علم و قدرت نقصی ندارد.
ظاهرا نظریه جناب نیری با بیگ بنگ منافات دارد. ایشان باید به اندازه بیگ بنگ شاهد و موید بیاورد.
و اما نسبت ماده و معنا نسبت عالی و نازل است لذا عجیب نیست که وقتی ما به بنیان ماده نزدیک می شویم به معنا نزدیکتر شده باشیم.
مهم نیست واقعیت زمان چیست مهم اینستکه خارق عادتی مانند طی الارض یا طی الزمان می تواند مبنای تئوریک هم داشته باشد
خلاصه اینکه این تطابقها هست اگر درصدد انکار همه چیز نباشیم
hessam78;913700 نوشت:
و حکم سنگسار و بردین دست و پا و ارتداد
در مساله جرایم و حدود مبانی متفاوت است
اگر مبنای شما فطرت باشد انحراف از فطرت جرم است
اگر مبنای شما آزادی باشد حصر آن جرم است
اگر مبنا پول و تجارت باشد جور دیگر
ضمن اینکه نوع مجازاتها به حسب زمان متفاوت می شود چون هدف از اشکال مختلف مجازات ایجاد ترس از انجام آن و پیشگیری است حال اگر با روشهای دیگری بتوان پیشگیری کرد انگیزه انجام مجازات به نحو خاص هم می تواند تغییر کند.
hessam78;913700 نوشت:
ر مورد احساس صحبت هایی شده ؛من متوجه منظورتان نمی شوم؟داوکینز احساسات را نتیجه چ چیزی میداند؟
اگر عینیتی هم قائل باشد گفتیم که راه طولانی برای اثباتش دارد اگر اثبات هم شود باز خلاف اصول مد نظر ما نیست
hessam78;913700 نوشت:
در اینجا پس شما موافقید روج بطور کامل از بدن منفصل شده است؟
کتاب زندگی پس از زندگی رفرنس نیست که استناد صورت بگیره یعنی بار علمی ندارد و ممکن است در راستای ایده باشد
مانند کتاب زبان خدا نوشته پروفسور فرانسیس کالینز که ملحد بود بعد مسیحی میشه و ... این قسم کتاب ها مبنای نظر دهی نمی تونه قرار بگیره
البته باز هم تحقیقاتی میکنم موارد خوبی موجود بود خدمتتون قرار میدم
حتما بررسی کنید
شما تا کتاب رو ندیدید نفرمایید علمی نیست اول بخوانید بعد بگویید علمی نیست
ویژگی تجربیات مرگهای تقریبی همین است که غالبا در زمانی اتفاق افتاده اند که فرد از لحاظ پزشکی مرده بوده است.
یا علیم[/]
سلام
بین روح و روان تفاوت لفظی نیست!
روان از جسم مادی و ذهن است و روح خارج از آن به همین علت در هیچگونه کتابی رفرنس کلمه روح ghost و... نیامده
سلام
ذهن از نظر ما مجرد است و ادله آن در کتب فلسفی آمده . ذهن مانند موجی است که دریا (روح) را نشان می دهد.
خارج بودن روح از جسم یک تعبیر دقیق نیست
روح داخل بدن است اما نه به نحو امتزاج چون در سطح عالی تری است
سخن گفتن از نسبت روح و جسم برای ما که درگیر زمان و مکان هستیم سخت است مانند تصور مردمان آن شهر دو بعدی است که می خواستند حضور یک وجود سه بعدی را در میان خود بفهمند اما جز ظهور دو بعدی اورا نمی دیدند
hessam78;913710 نوشت:
قیقا بر اساس نظریات است از نظریات بحث شده چنین راهبرد های صورت گرفته
و کشورهایی که زندان های آنها به تعطیلی کشانده شده با همین نظریات همچون هلند و...
دیگر از شیوه قدیمی مجازات فاصله میگیریم!دیگر متنبه کردن نیست بلکه شیوه درمان و پیشگیری است!ن درس عبرت کردن برای دیگران
دین از ابزارهای موجود استفاده می کند
یک روز مهمترین عامل پیشگیری ایجاد رعب و ترس بود لذا از ابزارهای مناسب آن استفاده می شد
اما فکر نکنید شما می توانید در یک کشور بیسواد مثلا آفریقایی که با یکدیگر رفتارهای حیوانی دارند یکباره می توانید از شیوه جوامع پیشرفته استفاده کنید
این کار مطمئنا باید تدریجی صورت بگیرد
hessam78;913710 نوشت:
ا خواندن آن متن نزدیک ترین برداشتی که میشود همین است!و مثال نقضی ازین برداشت در آن کتاب وجود ندارد!کشیشان از کتب دینی این برداشت را کردند
خلاصه تصریحی نیست و یک مسیحی امروز می تواند به همین عدم صراحت استناد کند
hessam78;913710 نوشت:
در اعمال که برای تقرب باید صورت گیرد بحثی نیست چون در حوزه انتقادی ما نیست اما در اخلاقیات هم بعید است که خوب عمل کرده باشد!
در تمام طول تاریخ دین اول منادی اخلاق بوده و هست. پیشوایان دینی همه در اوج اخلاق انسانی و الهی بوده اند.
hessam78;913710 نوشت:
نگاهی به سوالات علمی تاپیک بفرمایید ببینید چقد از نظر دینی در علم دخالت شده!
بیان مسائل علمی محض از نظر دین موضوعیتی ندارند چون درصدد ایجاد کمال معنوی از راه باروهای توحیدی و انجام اعمال شایسته است
اگر جایی هم بالاجمال چیزی گفته صرفا برای ایجاد تنبه بوده است تا بشر به عظمت پروردگار و علم و حکمت او پی ببرد و عادی است که در سطح فهم مخاطب زمان خودش باشد
حال همان مجملات را اگر صاحب مقام تفسیر حقیقی برای اهل این زمان بخواهد تفصیل دهد بیش از دانشمندان امروز حرف دارد
hessam78;913710 نوشت:
اظهار نظر که میکند ولی میشود نپذیرفت
همانطور که گفتیم دعوای دانشمندان امروز با دین نیست بلکه با معرفت دینی و سابقه تاریخی دینداران است
صاحب اصلی دین که بیاید همه بدبینی ها برطرف می شود
یا علیم[/]
سلام
ظاهرا سهوی در بیان ما صورت گرفت . منظورم فرزند بدون پدر بود . هرچند پیشرفتهای علمی پسر بدون پدر را هم ممکن می سازد. فراموش نکنیم که زمانی در وادی علم هم فرزند بدون پدر یک امر خارق العاده محسوب میشده است. خلاصه اینکه ماده ظرفیتهای لازم را دارد بخصوص در شرایطی که عامل تاثیرگذار فرامادی باشد که در علم و قدرت نقصی ندارد.
سلام
همان فرزند بدون پدر منظورم است؛جایی دیده اید که توانسته باشند از جنس مونث به تنهایی پسر به وود بیاورند؟
تا آنجا که میدانم زنبور نر پدر نداشت و می توانست از ملکه ماده به وجود آید
پیشرفت های علمی خیلی چیز های ناممکن را می تواند ممکن بسازد؛ولیکن تا شواهدی در دسترس نیاید نمی توان در باره آن سخن گفت؛ممکن است در آینده سرطان درمان شود به طور کامل؛ولی اکنون نمی توان گفت سرطان درمان شده است!می خواهم این را بگویم علم به آزمایش تکرار و نتیجه واحد بسیار پای بند است!
اگر این موردی را که فرمودین منبع علمیش رو هم مرحمت کنین ممنون می شوم
البته همانطور که می دانیم هر کسی بگوید که بدون پدر متولد شده صحبتش را باور نمی کنند مگر در مورد آن حضرت که در نوزادی سخن گفت و این هم باید اثبات شود
محی الدین;913720 نوشت:
ظاهرا نظریه جناب نیری با بیگ بنگ منافات دارد. ایشان باید به اندازه بیگ بنگ شاهد و موید بیاورد
پروفسور نیری دکترای فیزیک نظری را دارند و مستقیما صحبتایی نیز با هاوکینگ داشته اند
در مستند هایشان با دکتر هولاکویی به برسی علم و شبهه علم پرداختند که یکی از انها همین شعور کیهانی و ماورا بودن کوانتوم است
محی الدین;913720 نوشت:
و اما نسبت ماده و معنا نسبت عالی و نازل است لذا عجیب نیست که وقتی ما به بنیان ماده نزدیک می شویم به معنا نزدیکتر شده باشیم.
مهم نیست واقعیت زمان چیست مهم اینستکه خارق عادتی مانند طی الارض یا طی الزمان می تواند مبنای تئوریک هم داشته باشد
خلاصه اینکه این تطابقها هست اگر درصدد انکار همه چیز نباشیم
وقتی به سرعت نور برسیم زمان متوقف میشه و وقتی از آن سرعت پیشی بگیریم که بر حسب فیزیک کنونی ناممکن هست زمان به عقب بر میگرده
اما ببینید بزرگوار این ها فقط نقل قول است!شما موردی را به من نشان دهید که هم اکنون طی الارض میکند من به شخصه به این عمل به چشم کرامت نگاه میکنم و قبول می کنم کاملا
توجیه علمی یافتن برای کارهایی که نقل قول است هیچ فایده ای ندارد
درصدد انکار نیستم و نیستند ببینید وادی وادی شبهه علم است موردی اگر وجود دارد باید برسی گردد
همانند موسسه جیمز رندی افرادی که جن احضار میکندد یا روح می بینند یا هرگونه موجود نامتعارفی که خارج از علم کنونی است حتی آزمون اولیه آن را هم پذیرفته نشده اند!!
از شرق تا غرب را بگردید هر کس ادعای معجزه ای می کند(مکتب فکریشان)و با شبهه علم می توان توجیه آن ها را نیز کرد!
تا کنون هیچ موردی مشاهده نشده که نظم طبیعت و ساختار حاکم بر آن توسط نیروی ماورایی دچار تغییر شده باشد!جاذبه ای که به سمت خود می کشد با دعا کردن عمل عکس انجام دهد
امام صادق ع اگر اشتباه نکنم بودند در خطابه ای به ملحدین فرمودند طوفان سیل و زلزله و... را حاصل نامنظم بودن ندانید بلکه چه بسی وقوع همین ها از نظم خود پیروی می کند!
بعد برای بارش باران و ... دعا می کنند!بزرگوار اگر تمام امت متحد شوند و دعا کنند که رنگ کفشی تغییر کند هیچ تغییری نخواهد کرد هیچ!
آزمایش فرانسیس گالتون که نمونه آماری هم هست را ببینید!
تنها نقش مثبت و اثری که می تواند داشته باشد اثر پلاسیبو است که در موارد سابجکتیو عمل کرده یعنی به واسطه نیایشی که بدان اعتقاد دارند تومور مغز آن ها منحدم نشده
بلکه چندین بیماری که خود تلقینی در آن دخیل اند بهبود یافته
و آن هم به اعتقاد بستگی دارد ن دین!
محی الدین;913720 نوشت:
در مساله جرایم و حدود مبانی متفاوت است
اگر مبنای شما فطرت باشد انحراف از فطرت جرم است
اگر مبنای شما آزادی باشد حصر آن جرم است
اگر مبنا پول و تجارت باشد جور دیگر
ضمن اینکه نوع مجازاتها به حسب زمان متفاوت می شود چون هدف از اشکال مختلف مجازات ایجاد ترس از انجام آن و پیشگیری است حال اگر با روشهای دیگری بتوان پیشگیری کرد انگیزه انجام مجازات به نحو خاص هم می تواند تغییر کند.
برای مثال جرم تجاوز به عنف و دزدی را بررسی کنید ببینید کدام عملکرد بهتری داشته است!
محی الدین;913720 نوشت:
اگر عینیتی هم قائل باشد گفتیم که راه طولانی برای اثباتش دارد اگر اثبات هم شود باز خلاف اصول مد نظر ما نیست
مشکل همین جاست هر چیزی ثابت شود نقضی صورت نمی گیرد تنها تفسیری به تفسیرات پیشین اضافه می شود!
احساسات را چیزی ورای ماده نمی داند!
محی الدین;913720 نوشت:
حتما بررسی کنید
شما تا کتاب رو ندیدید نفرمایید علمی نیست اول بخوانید بعد بگویید علمی نیست
ویژگی تجربیات مرگهای تقریبی همین است که غالبا در زمانی اتفاق افتاده اند که فرد از لحاظ پزشکی مرده بوده است.
یا علیم
رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون!با اینکه این موارد در مستند های شبه علمی برسی شده اما به روی چشم حتما
در پناه حق
سلام
ذهن از نظر ما مجرد است و ادله آن در کتب فلسفی آمده . ذهن مانند موجی است که دریا (روح) را نشان می دهد.
سلام
بزرگترین مشکل ما در برابر دوستان اهل فلسفه همین است!گزاره هایی که به آنها استناد می کنند و نتیجه هایی میگیرند از بدیهیات ثابت نشده ای تشکیل شده که به مرور دستخوش تغییر قرار می گیرند!حال شاید از منطق مظفر یا آن قول معروف را بگویید که دندان سالم منکرین را بکشید تا متوجه بدیهیات شوند و آن را انکار نکنند!
بدیهیات در بین علم تجربی و فلسفه بسیار نزدیک است
یک مثال فقط برای تقریب ذهن و ملموس کردن آن:در قدیم خورشید را می دیدند که حرکت می کرد و از بدیهیات آن عصر به شمار می رفت!به مرور زمان شواهد دستخوش تغییر شد و اکنون چرخش زمین به دورخورشید برای ما بدیهی است!
بدیهیات فلسفه نیز اینچنین اند و دسته بندی بزرگواران به علم حضوری و حصولی نیز این چنین است!و هر کس فلسفه دیگری را اشتباه می داند!علامه طباطبایی راسل را در اشتباه می داند هیوم دین داران و مثال الی ماشاءلله
فلسفه مسلمانان برای مسلمانان ثابت شده است همانطور که فلسفه مشاء و حکمت متعالیه برای پیروان آن!
البته نباید زیاد وارد فلسفه میشدم چون داوکینز کتاب های فلسفی نمی نویسد غرض از ذکر این بود که در وادی فلسفه هم صاحب ادیان سلطه گر نیستند
این موج و دریا رابطه خالق و مخلوق را هم نشان می دهد گویا
اما در مورد ذهن مغز و روان ،چیزی که در کتاب علمی گفته می شود آن مقصود روحی مطلوب بزرگواران دین دار نیست!
محی الدین;913723 نوشت:
خارج بودن روح از جسم یک تعبیر دقیق نیست
ولیکن در کتب رفرنس چنین چیزی را شاهدیم
محی الدین;913723 نوشت:
روح داخل بدن است اما نه به نحو امتزاج چون در سطح عالی تری است
کم کم عرصه ناشناخته روح کمتر میشود و اثرات ماده بیشتر شناخته میشود و سبب هرآنچه که اکنون به روح نسبت دهیم به واسطه علم توجیه گر ذهنی آن گفته می شود
محی الدین;913723 نوشت:
سخن گفتن از نسبت روح و جسم برای ما که درگیر زمان و مکان هستیم سخت است مانند تصور مردمان آن شهر دو بعدی است که می خواستند حضور یک وجود سه بعدی را در میان خود بفهمند اما جز ظهور دو بعدی اورا نمی دیدند
گزاره ای که فرمودین کاملا درست است به شرطی که آن افرادی هم از بعد سوم خبر می دهند در مورد آن شهر دو بعدی توضیح خوبی داده باشند و دچار اشتباه نگشته باشند
محی الدین;913723 نوشت:
دین از ابزارهای موجود استفاده می کند
یک روز مهمترین عامل پیشگیری ایجاد رعب و ترس بود لذا از ابزارهای مناسب آن استفاده می شد
اگر قبول دارید ابزار های امروز با گذشته فرق دارد پس دین اکنون نیز باید فرق داشته باشد!همانگونه که استدلال میکنید لازمه دین یهود و ما قبل این بوده است که به رشد فکری برای پذیرش اسلام نائل شوند
صد البته روزی اینچنین راه بود!ولی اکنون دیگر راه های بهتری جلویمان است
محی الدین;913723 نوشت:
اما فکر نکنید شما می توانید در یک کشور بیسواد مثلا آفریقایی که با یکدیگر رفتارهای حیوانی دارند یکباره می توانید از شیوه جوامع پیشرفته استفاده کنید
این کار مطمئنا باید تدریجی صورت بگیرد
صد البته هم قوانینی که برای افرادی که دچار چنین عملکردی هستند وضع می شود با قوانین یک جامعه پیشرفته متفاوت است!
در کشوری مثل ما که دین ما به اخلاقیات گره خورده است و گمان کنیم که اخلاقیات آورده ادیان هستند مشکلات نیز فراوان اند
محی الدین;913723 نوشت:
خلاصه تصریحی نیست و یک مسیحی امروز می تواند به همین عدم صراحت استناد کند
خدا هم چقدر از هرمنوتیکی سخن گفتن خوشش می آیدها ولیکن اگر این کتاب را بخوانیم و جهت دهی نداشته باشیم به احتمال زیاد برداشت همان کشیشان را خواهیم کرد
محی الدین;913723 نوشت:
در تمام طول تاریخ دین اول منادی اخلاق بوده و هست. پیشوایان دینی همه در اوج اخلاق انسانی و الهی بوده اند.
در همان ژن خودخواه و دیگرچقد مثال زد که رفتار های اخلاقی همانند فداکاری و.. تنها برای انسان نیست و سایر جانداران هم دیده شده
بزرگوار در آن زمان در منطقه اعراب می تواند اخلاق پیامبر بهتر از سایر مردم همان منطقه باشد! اولین منادی اخلاق پیامبران هم نبوده اند و بسیاری از متفکرین هم صحبت هایی در این باره کرده اند
ولیکن امروز ما سر چهار راه برده فروشی نمی بینیم دستاورد ادیان نیست!دیگر قطع کردن دست و پا را نمی بینیم از اخلاقیات ادیان نیست!
بین اخلاقیات و دین وجه تمایز قائل شوید و حداقل احتمال آن را بدهید
محی الدین;913723 نوشت:
بیان مسائل علمی محض از نظر دین موضوعیتی ندارند چون درصدد ایجاد کمال معنوی از راه باروهای توحیدی و انجام اعمال شایسته است
اگر جایی هم بالاجمال چیزی گفته صرفا برای ایجاد تنبه بوده است تا بشر به عظمت پروردگار و علم و حکمت او پی ببرد و عادی است که در سطح فهم مخاطب زمان خودش باشد
حال همان مجملات را اگر صاحب مقام تفسیر حقیقی برای اهل این زمان بخواهد تفصیل دهد بیش از دانشمندان امروز حرف دارد
از سرچ کردن گزاره های معجزات علمی در بین مسلمانان خلاف این موضوع را پی میبریم
خوب است که فرمودید بالاجمال چیزی گفته و سعی نکنیم علم را از دل آن اجمالات در آوریم!
هر چند اگر صراحت علمی لازم را داشت چه تعداد منکرینی که ایمان می آوردند و چه تعداد مسلمینی که برای اثبات اعجاز علمی به خود زحمت نمی دادند!
محی الدین;913723 نوشت:
همانطور که گفتیم دعوای دانشمندان امروز با دین نیست بلکه با معرفت دینی و سابقه تاریخی دینداران است
صاحب اصلی دین که بیاید همه بدبینی ها برطرف می شود
یا علیم
دعوای دانشمندان امروز از علم غلطی است که با استناد به آن ها معارف دینی نمایانده می شود
البته همین را بگویم دانشمندان همه از منکرین نیستند و افرادی که روی آن صحبت می شود مطلوب است
انشاءلله که بیاید@};-
سلام
همان فرزند بدون پدر منظورم است؛جایی دیده اید که توانسته باشند از جنس مونث به تنهایی پسر به وود بیاورند؟
تا آنجا که میدانم زنبور نر پدر نداشت و می توانست از ملکه ماده به وجود آید
پیشرفت های علمی خیلی چیز های ناممکن را می تواند ممکن بسازد؛ولیکن تا شواهدی در دسترس نیاید نمی توان در باره آن سخن گفت؛ممکن است در آینده سرطان درمان شود به طور کامل؛ولی اکنون نمی توان گفت سرطان درمان شده است!می خواهم این را بگویم علم به آزمایش تکرار و نتیجه واحد بسیار پای بند است!
اگر این موردی را که فرمودین منبع علمیش رو هم مرحمت کنین ممنون می شوم
البته همانطور که می دانیم هر کسی بگوید که بدون پدر متولد شده صحبتش را باور نمی کنند مگر در مورد آن حضرت که در نوزادی سخن گفت و این هم باید اثبات شود
سلام
یک گزارشی در مورد یک دختر استرالیایی خواندم که به این شکل متولد شده بود و در آن به آسیبهای روانی نداشتن پدر پرداخته بود.
hessam78;913770 نوشت:
وقتی به سرعت نور برسیم زمان متوقف میشه و وقتی از آن سرعت پیشی بگیریم که بر حسب فیزیک کنونی ناممکن هست زمان به عقب بر میگرده
اما ببینید بزرگوار این ها فقط نقل قول است!شما موردی را به من نشان دهید که هم اکنون طی الارض میکند من به شخصه به این عمل به چشم کرامت نگاه میکنم و قبول می کنم کاملا
توجیه علمی یافتن برای کارهایی که نقل قول است هیچ فایده ای ندارد
درصدد انکار نیستم و نیستند ببینید وادی وادی شبهه علم است موردی اگر وجود دارد باید برسی گردد
همانند موسسه جیمز رندی افرادی که جن احضار میکندد یا روح می بینند یا هرگونه موجود نامتعارفی که خارج از علم کنونی است حتی آزمون اولیه آن را هم پذیرفته نشده اند!!
از شرق تا غرب را بگردید هر کس ادعای معجزه ای می کند(مکتب فکریشان)و با شبهه علم می توان توجیه آن ها را نیز کرد!
تا کنون هیچ موردی مشاهده نشده که نظم طبیعت و ساختار حاکم بر آن توسط نیروی ماورایی دچار تغییر شده باشد!جاذبه ای که به سمت خود می کشد با دعا کردن عمل عکس انجام دهد
امام صادق ع اگر اشتباه نکنم بودند در خطابه ای به ملحدین فرمودند طوفان سیل و زلزله و... را حاصل نامنظم بودن ندانید بلکه چه بسی وقوع همین ها از نظم خود پیروی می کند!
بعد برای بارش باران و ... دعا می کنند!بزرگوار اگر تمام امت متحد شوند و دعا کنند که رنگ کفشی تغییر کند هیچ تغییری نخواهد کرد هیچ!
آزمایش فرانسیس گالتون که نمونه آماری هم هست را ببینید!
تنها نقش مثبت و اثری که می تواند داشته باشد اثر پلاسیبو است که در موارد سابجکتیو عمل کرده یعنی به واسطه نیایشی که بدان اعتقاد دارند تومور مغز آن ها منحدم نشده
بلکه چندین بیماری که خود تلقینی در آن دخیل اند بهبود یافته
و آن هم به اعتقاد بستگی دارد ن دین!
شما برای نپذیرفتن حقایق شیوه نادرستی را انتخاب کرده اید
اول می گویید بیانات دینی پایه علمی ندارد
وقتی ما به پایه های علمی اشاره می کنیم می گویید مصداق بیاورید
فکر کنم اگر مصداق هم بیاوریم می گویید شاید از شدت اعتقاد است یا عامل دیگری داشته
بازهم حرفی نیست
لطف کنید به دفتر ثبت شفایافتگان حرم رضوی بزنید و موارد را با اسناد و مدارک ببینید
و اما موسسه رند
فکر نمی کنم از رندان عالم کسی به موسسه رند بهایی بدهد تا بخواهد حقیقتی را که با تمام وجود چشیده به آزمون آن بسپارد
مطمئن باشید در فضای الحاد و انکار هیچ امر خارق العاده ای اتفاق نمی افتد چه اینکه خداوند متعال به حسب ظن بندگان با آنها رفتار می کند
در عوض دهها مورد امر خارق العاده از گذشته تا به حال از اهل علم و معرفت در میان معتقدین مشاهده شده و می شود که کتابها را پر کرده است
hessam78;913770 نوشت:
احساسات را چیزی ورای ماده نمی داند!
از نظر ما هیچ اشکال ندارد که احساسات تحت تاثیر تام یا جزئی ماده باشد چون ماده را نازله معنا می دانیم
hessam78;913770 نوشت:
رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون!با اینکه این موارد در مستند های شبه علمی برسی شده اما به روی چشم حتما
مستند نگاه نکنید کتاب بخوانید
این مطلب و ارجاعات داخل آنرا در سایت نیر دث مطالعه فرمایید
[h=1]آیا تجربههای نزدیک به مرگ حقیقت دارند؟[/h]
یا علیم[/]
بزرگترین مشکل ما در برابر دوستان اهل فلسفه همین است!گزاره هایی که به آنها استناد می کنند و نتیجه هایی میگیرند از بدیهیات ثابت نشده ای تشکیل شده که به مرور دستخوش تغییر قرار می گیرند!حال شاید از منطق مظفر یا آن قول معروف را بگویید که دندان سالم منکرین را بکشید تا متوجه بدیهیات شوند و آن را انکار نکنند!
بدیهیات در بین علم تجربی و فلسفه بسیار نزدیک است
یک مثال فقط برای تقریب ذهن و ملموس کردن آن:در قدیم خورشید را می دیدند که حرکت می کرد و از بدیهیات آن عصر به شمار می رفت!به مرور زمان شواهد دستخوش تغییر شد و اکنون چرخش زمین به دورخورشید برای ما بدیهی است!
بدیهیات فلسفه نیز اینچنین اند و دسته بندی بزرگواران به علم حضوری و حصولی نیز این چنین است!و هر کس فلسفه دیگری را اشتباه می داند!علامه طباطبایی راسل را در اشتباه می داند هیوم دین داران و مثال الی ماشاءلله
فلسفه مسلمانان برای مسلمانان ثابت شده است همانطور که فلسفه مشاء و حکمت متعالیه برای پیروان آن!
البته نباید زیاد وارد فلسفه میشدم چون داوکینز کتاب های فلسفی نمی نویسد غرض از ذکر این بود که در وادی فلسفه هم صاحب ادیان سلطه گر نیستند
این موج و دریا رابطه خالق و مخلوق را هم نشان می دهد گویا
اما در مورد ذهن مغز و روان ،چیزی که در کتاب علمی گفته می شود آن مقصود روحی مطلوب بزرگواران دین دار نیست!
سلام
ظاهرا همان اندازه که فلسفه را غیر قطعی می دانند علوم تجربی هم غیر قطعی اند و این مساله دوم از اعترافات عام اهل تجربه است لذا کسی که خودش به غیر قطعی بودن علمش اقرار دارد به غیر قطعی بودن علم دیگر اشکال نمی کند.
و در همین علم فلسفه به ظاهر غیر قطعی ادله کافی برای اثبات تجرد نفس وجود دارد که نگویند بی دلیل پذیرفته اند. حال اگر شما منکرید بروید همان ادله را رد بفرمایید.
و اما مثال موج و دریا وقف آن مساله نیست
و آخر اینکه مطالعه و بررسی مشترکی بین فلاسفه و دانشمندان مغز و اعصاب صورت نگرفته تا بطور قطع بگوییم مطلب مد نظر هر گروه چیزی متفاوتی با دیگری است
hessam78;913774 نوشت:
کم کم عرصه ناشناخته روح کمتر میشود و اثرات ماده بیشتر شناخته میشود و سبب هرآنچه که اکنون به روح نسبت دهیم به واسطه علم توجیه گر ذهنی آن گفته می شود
گفتیم که مهم نیست هرچند اگر آوردگاهی بین سران دو اندیشه معنا گرا و مادیگرا منعقدشود نتیجه قابل قبولتر است
دانشمندان تجربی الان در زمینی بازی می کنند که طرف مقابل در آن حضوری ندارد یا اگر کسی هست از دسته چندمهای آن است
hessam78;913774 نوشت:
گزاره ای که فرمودین کاملا درست است به شرطی که آن افرادی هم از بعد سوم خبر می دهند در مورد آن شهر دو بعدی توضیح خوبی داده باشند و دچار اشتباه نگشته باشند
شما هر وقت اهل حقیقتی آوردید که خطا گفت درست است . دیگران که جز افسانه از حقیقت نمی سازند و نمی توانند نماینده آن باشند.
hessam78;913774 نوشت:
گر قبول دارید ابزار های امروز با گذشته فرق دارد پس دین اکنون نیز باید فرق داشته باشد!همانگونه که استدلال میکنید لازمه دین یهود و ما قبل این بوده است که به رشد فکری برای پذیرش اسلام نائل شوند
صد البته روزی اینچنین راه بود!ولی اکنون دیگر راه های بهتری جلویمان است
برای امثال این تغییرات راه هست اما این احکام دخلی در ماهیت دین ندارند یعنی ماهیت دین با تغییر فلان مجازات در فلان جرم هیچ تغییری نمی کند
hessam78;913774 نوشت:
در کشوری مثل ما که دین ما به اخلاقیات گره خورده است و گمان کنیم که اخلاقیات آورده ادیان هستند مشکلات نیز فراوان اند
اخلاق در فطرت انسان ریشه دارد دین هم در فطرت با این تفاوت که فطرت حاکم بر جامعه با فطرت حاکم بر فرد تظاهر یکسان ندارند مانند تفاوت امور فردی و امور اجتماعی
hessam78;913774 نوشت:
خدا هم چقدر از هرمنوتیکی سخن گفتن خوشش می آیدها ولیکن اگر این کتاب را بخوانیم و جهت دهی نداشته باشیم به احتمال زیاد برداشت همان کشیشان را خواهیم کرد
بنده که از آن هیچ مرکزیتی نتوانستم دربیاورم
hessam78;913774 نوشت:
در همان ژن خودخواه و دیگرچقد مثال زد که رفتار های اخلاقی همانند فداکاری و.. تنها برای انسان نیست و سایر جانداران هم دیده شده
بزرگوار در آن زمان در منطقه اعراب می تواند اخلاق پیامبر بهتر از سایر مردم همان منطقه باشد! اولین منادی اخلاق پیامبران هم نبوده اند و بسیاری از متفکرین هم صحبت هایی در این باره کرده اند
ولیکن امروز ما سر چهار راه برده فروشی نمی بینیم دستاورد ادیان نیست!دیگر قطع کردن دست و پا را نمی بینیم از اخلاقیات ادیان نیست!
بین اخلاقیات و دین وجه تمایز قائل شوید و حداقل احتمال آن را بدهید
بهتر است درباره اخلاق پیامبران بیشتر مطالعه کنید
و البته سایرین هم می توانسته اند چیزهایی از اخلاق اهل معنا یاد گرفته باشند
و اما داستان اخلاق و قطع دست:
مطمئنا نه خدا و نه انبیاء و اولیا این را دوست ندارند اما وقتی باید جامعه را اداره کنی متناسب با شرایط قوانین وضع می کنی که چه بسا خلوت گزیدگان نپسندند
حال بفرمایید از کفر و الحاد چه اخلاقی در می آید؟ اصلا اخلاق در تفکر الحادی چه معنا و اساسی می تواند داشته باشد؟
برادر اگر امروز دنیای الحاد به دروغ منادی اخلاق شده دانسته این بشر مفطور به فطرت الهی است و نمی تواند با مخالفت با آن کارش را پیش ببرد وگرنه الحاد را با اخلاق چه کار؟
اخلاق مال کسی است که باور دارد هر فعل نیک و بدش در سعادت دنیا و آخرتش تاثیرگذار است و باید پاسخگوی خدای عادل باشد.
hessam78;913774 نوشت:
از سرچ کردن گزاره های معجزات علمی در بین مسلمانان خلاف این موضوع را پی میبریم
خوب است که فرمودید بالاجمال چیزی گفته و سعی نکنیم علم را از دل آن اجمالات در آوریم!
هر چند اگر صراحت علمی لازم را داشت چه تعداد منکرینی که ایمان می آوردند و چه تعداد مسلمینی که برای اثبات اعجاز علمی به خود زحمت نمی دادند!
بیانات قرآن کریم در خصوص طبیعت و اسرار آن کاربردی است لذا می بینیم بعد از هر بیانی اوصافی از حق تعالی را بیان می کند. حال اگر عده ای بیایند رازهای این بیان مجمل را در بیاورند و ارائه کنند مفهومش این نیست که دین هم کلاس فیزیک و شیمی گذاشته است و مقصود اصلی اش همین مطالب است.
و اما درآوردن علم از دل اجمالات هنر دانشمندان معتقد است و آفرین بر کسانی که این کار را بکنند
و آخر اینکه اگر دین به صراحت هم برخی مسائل را بیان می کرد که در برخی موارد بیان کرده باز هم منکرین ایمان نمی آوردند کما اینکه همین موارد را هم به بهانه های مختلف رد می کنند چون اساس رد و انکارشان پایه علمی ندارد بلکه مشکل آنها در گردن نهادن به تعالیم خدایی است که فرمان به بندگی و اطاعت و فروکاستن از شهوات و نفسانیات می دهد.
hessam78;913774 نوشت:
دعوای دانشمندان امروز از علم غلطی است که با استناد به آن ها معارف دینی نمایانده می شود
بفرمایند با علم درستشان منابع اصیل را بررسی کنند
یا علیم[/]
سلام
یک گزارشی در مورد یک دختر استرالیایی خواندم که به این شکل متولد شده بود و در آن به آسیبهای روانی نداشتن پدر پرداخته بود.
سلام
گزارش ها منبع اتکای علمی برای ما نیستند!
محی الدین;913811 نوشت:
شما برای نپذیرفتن حقایق شیوه نادرستی را انتخاب کرده اید
اول می گویید بیانات دینی پایه علمی ندارد
وقتی ما به پایه های علمی اشاره می کنیم می گویید مصداق بیاورید
فکر کنم اگر مصداق هم بیاوریم می گویید شاید از شدت اعتقاد است یا عامل دیگری داشته
بزرگوار!ادعا های بزرگ شواهد بزرگی را می طلبد!من نمی توانم هر حرفی را از هرکسی قبول کنم!از بزرگان علم تجربی یاد گرفتم هر حرفی شواهد و مدرک نیاز دارد!همین و بس!
در قرآن هم آمده که آنان که همه حرف ها را می شنوند و بهترین آن را انتخاب می کنند مژده ده!وقتی حجتی تمام نمی شود و ابهامات پشتش است همین است!
بزرگوار!چه پایه علمی اشاره کردید؟در کدام یک از رفرنس ها نام حضرت محمد یا امام صادق را دیدید؟در صورتی که نام سقراط و... آمده است!
تنها اشاره کردن به گفته های ماقبل و تفسیر هرمنوتیکی از آنها پایه اتکا هستند؟
محی الدین;913811 نوشت:
بازهم حرفی نیست
لطف کنید به دفتر ثبت شفایافتگان حرم رضوی بزنید و موارد را با اسناد و مدارک ببینید
فقط 3 مورد از افراد لا علاج و قطع امید شده از طریق پزشکی را به من نشان دهید که در آینده می خواهند بروند حرم رضوی و مطمئنید خوب خواهد شند!
اینکه من خودم را مریض نشان دهم و چنین کاری انجام دهم شدنی نیست؟ان هم در کشور و جایی که منتظر این عمل هستند!
محی الدین;913811 نوشت:
و اما موسسه رند
فکر نمی کنم از رندان عالم کسی به موسسه رند بهایی بدهد تا بخواهد حقیقتی را که با تمام وجود چشیده به آزمون آن بسپارد
چه آدم های بخیلی هستند پس!زکات علم نشر آن است!اگر کسی می توانست موجودی ماورایی نشان دهد و طی الارض کندحتما انجام می دهد!و دهن های منکرین بسته میشد!
بیماران اسکیزوفرنی هم داعی چشیدن حقیقت هستند!موجوداتی را می بینند و صدایی هم میشنوند!
محی الدین;913811 نوشت:
مطمئن باشید در فضای الحاد و انکار هیچ امر خارق العاده ای اتفاق نمی افتد چه اینکه خداوند متعال به حسب ظن بندگان با آنها رفتار می کند
در عوض دهها مورد امر خارق العاده از گذشته تا به حال از اهل علم و معرفت در میان معتقدین مشاهده شده و می شود که کتابها را پر کرده است
پس بفرمایید که این قرآن برای همان کسانی است که ایمان آورده آن را می خوانند!اگر قرار است مشاهده شود و گزارش تهیه شود چرا این مشاهده و گزاررش وسیع نباشد تا همگان آگاه شود!
اگر قرار است در خفی باقی بماند چگونه خبر ها درز پیدا کرده!
محی الدین;913811 نوشت:
از نظر ما هیچ اشکال ندارد که احساسات تحت تاثیر تام یا جزئی ماده باشد چون ماده را نازله معنا می دانیم
پس اگر می تواند احساسات نشئات گرفته از جسم و ماده باشد دستاویز روح قرار نگیرد بهتر است!
محی الدین;913811 نوشت:
مستند نگاه نکنید کتاب بخوانید
این مطلب و ارجاعات داخل آنرا در سایت نیر دث مطالعه فرمایید
آیا تجربههای نزدیک به مرگ حقیقت دارند؟
یا علیم
چنین مطلب مهمی اگر واقع میشد نیچر و ساینس پر بود از آنها!ولیکن نیست!
قابل آزمایش نیست!نمی شود رد کرد!از کجا معلوم دروغ نمی گوید!شواهدی را که نشان می دهد جعلی نباشد!
نشریات و مقالات زرد بسیار بسیار زیاد است!
اما چشم باز هم برسی میکنم ببینم چطور است
سلام
ظاهرا همان اندازه که فلسفه را غیر قطعی می دانند علوم تجربی هم غیر قطعی اند و این مساله دوم از اعترافات عام اهل تجربه است لذا کسی که خودش به غیر قطعی بودن علمش اقرار دارد به غیر قطعی بودن علم دیگر اشکال نمی کند.
ما نگفتیم علم خطا ندارد!
پذیرفتیم خطا دارد و تمام شد
اما اهالی فلسفه و دلایل نقلی و عقلی و آن ها نمی خواهند بپذیرند!
محی الدین;913816 نوشت:
و در همین علم فلسفه به ظاهر غیر قطعی ادله کافی برای اثبات تجرد نفس وجود دارد که نگویند بی دلیل پذیرفته اند. حال اگر شما منکرید بروید همان ادله را رد بفرمایید.
ادله کافی از نظر بزرگواران معتقد
سرانجام فلسفه هم که
ما عدمهاییم و هستیهای ما
تو وجود مطلقی فانینما
آخر هم خدا را منکر شویم هم علم و هم خود را!
خدایی اگر باشد وصف او سخت تر از نوشتن کلمه ای است!که به این راحتی بگوییم او وجود دارد یا ندارد!اثبات کنیم یا رد کنیم!
محی الدین;913816 نوشت:
گفتیم که مهم نیست هرچند اگر آوردگاهی بین سران دو اندیشه معنا گرا و مادیگرا منعقدشود نتیجه قابل قبولتر است
دانشمندان تجربی الان در زمینی بازی می کنند که طرف مقابل در آن حضوری ندارد یا اگر کسی هست از دسته چندمهای آن است
بزرگوار دانشمندان همه از دم ملحد نیستند که!همین پروفسور فرانسیس کالینز!پروژه عظیم ژنوم را رهبری کرده
ولی خلط قائل نمیشوند بین دنیای مادی و معنی
محی الدین;913816 نوشت:
برای امثال این تغییرات راه هست اما این احکام دخلی در ماهیت دین ندارند یعنی ماهیت دین با تغییر فلان مجازات در فلان جرم هیچ تغییری نمی کند
کتابی که برای دزدی بریدن را میگوید!بعد در جوامعی ثابت می شود که راهکار بهتری وجود دارد!اگر این نقض نمی کند که دیگر هیچ!
محی الدین;913816 نوشت:
اخلاق در فطرت انسان ریشه دارد
کارهایی که آنها را اخلاقی می نامیم مختص انسان نیست همانند فداکاری و...
محی الدین;913816 نوشت:
بهتر است درباره اخلاق پیامبران بیشتر مطالعه کنید
و البته سایرین هم می توانسته اند چیزهایی از اخلاق اهل معنا یاد گرفته باشند
و اما داستان اخلاق و قطع دست:
مطمئنا نه خدا و نه انبیاء و اولیا این را دوست ندارند اما وقتی باید جامعه را اداره کنی متناسب با شرایط قوانین وضع می کنی که چه بسا خلوت گزیدگان نپسندند
حال بفرمایید از کفر و الحاد چه اخلاقی در می آید؟ اصلا اخلاق در تفکر الحادی چه معنا و اساسی می تواند داشته باشد؟
برادر اگر امروز دنیای الحاد به دروغ منادی اخلاق شده دانسته این بشر مفطور به فطرت الهی است و نمی تواند با مخالفت با آن کارش را پیش ببرد وگرنه الحاد را با اخلاق چه کار؟
برادر جان!این همه ملحدین!یعنی از دم هیچکدامشان اخلاق ندارند؟
متناسب با شرایط قدیم اگر است در قرآن نباید بیاید که برای همه دوران هاست!اگر ناسخی هم است در خود قرآن میامد و لازم نبود تبصره بزنیم!
محی الدین;913816 نوشت:
اخلاق مال کسی است که باور دارد هر فعل نیک و بدش در سعادت دنیا و آخرتش تاثیرگذار است و باید پاسخگوی خدای عادل باشد.
وقتی اخلاق با دین گره بخورد همین است!
اگر آنطور که می فرمایید ملحدین اخلاق ندارند صبح تا شب باید در حال دزدی و انجام کار ناپسند باشند در صورتی که دانشمندان در آنها میبینیم!
محی الدین;913816 نوشت:
بیانات قرآن کریم در خصوص طبیعت و اسرار آن کاربردی است لذا می بینیم بعد از هر بیانی اوصافی از حق تعالی را بیان می کند. حال اگر عده ای بیایند رازهای این بیان مجمل را در بیاورند و ارائه کنند مفهومش این نیست که دین هم کلاس فیزیک و شیمی گذاشته است و مقصود اصلی اش همین مطالب است.
و اما درآوردن علم از دل اجمالات هنر دانشمندان معتقد است و آفرین بر کسانی که این کار را بکنند
و آخر اینکه اگر دین به صراحت هم برخی مسائل را بیان می کرد که در برخی موارد بیان کرده باز هم منکرین ایمان نمی آوردند کما اینکه همین موارد را هم به بهانه های مختلف رد می کنند چون اساس رد و انکارشان پایه علمی ندارد بلکه مشکل آنها در گردن نهادن به تعالیم خدایی است که فرمان به بندگی و اطاعت و فروکاستن از شهوات و نفسانیات می دهد.
من در جایی ندیدم کسی با استناد به قرآن پدیده ای کشف کند
در آخر هم تبصره ای زدین علت ایمان نیاوردن مشکل آنها در گردن نهادن به تعالیم خدایی است که فرمان به بندگی و اطاعت و فروکاستن از شهوات و نفسانیات می دهد به این جمله کاملا معتقد هستین؟علت اصلی کفر همین امر است پس؟اگر کاملا مطمنید این عامل باعث گمراهی میشود صراحتا بگویید با ترک یک سری کار و انجام این کار در مدت معلوم با خدا و ایمان می شوید!چون این مورد را بارها و باها از مومنین و پیروان عقیده شنیده ام!
بزرگوار!ادعا های بزرگ شواهد بزرگی را می طلبد!من نمی توانم هر حرفی را از هرکسی قبول کنم!از بزرگان علم تجربی یاد گرفتم هر حرفی شواهد و مدرک نیاز دارد!همین و بس!
در قرآن هم آمده که آنان که همه حرف ها را می شنوند و بهترین آن را انتخاب می کنند مژده ده!وقتی حجتی تمام نمی شود و ابهامات پشتش است همین است!
بزرگوار!چه پایه علمی اشاره کردید؟در کدام یک از رفرنس ها نام حضرت محمد یا امام صادق را دیدید؟در صورتی که نام سقراط و... آمده است!
تنها اشاره کردن به گفته های ماقبل و تفسیر هرمنوتیکی از آنها پایه اتکا هستند؟
سلام
شما برای همه نظریات در فضای همان ساینس شواهد بزرگ دارید؟
ما می گوییم دین تعالیمی دارد که یافته های علمی موافق و موید آن شده است . از جمله آغاز جهان ، فراماده ، طی زمان ، طی مکان ، توسعه و گسترش جهان ووو
همه این موافقتها و مطابقتها نشان دهنده درستی تعالیم اصولی دین است
مهم نیست در مقالات علمی به تعالیم دین رفرنس بدهند یا ندهند مهم آنستکه دین در آن موضوع داعیه دار بوده است
خدای ما رفرنسها نیست
hessam78;913850 نوشت:
فقط 3 مورد از افراد لا علاج و قطع امید شده از طریق پزشکی را به من نشان دهید که در آینده می خواهند بروند حرم رضوی و مطمئنید خوب خواهد شند!
اینکه من خودم را مریض نشان دهم و چنین کاری انجام دهم شدنی نیست؟ان هم در کشور و جایی که منتظر این عمل هستند!
متاسفم شما حقیقت جو نیستید. حقیقت مقامش بلند است و بها می خواهد شما کمترین بها برای درک آن نمی دهید . او هم کمترین بها به شما نمی دهد !!!
hessam78;913850 نوشت:
چه آدم های بخیلی هستند پس!زکات علم نشر آن است!اگر کسی می توانست موجودی ماورایی نشان دهد و طی الارض کندحتما انجام می دهد!و دهن های منکرین بسته میشد!
بیماران اسکیزوفرنی هم داعی چشیدن حقیقت هستند!موجوداتی را می بینند و صدایی هم میشنوند!
کتمان از خصوصیات این عالم است. یک اصل است. لذا اهل حقایق جز به امر اظهار نمی کنند و البته برای اهلش . برای غیر اهلش هم برای اتمام حجت آنهم باز به امر نه به اختیار.
hessam78;913850 نوشت:
پس بفرمایید که این قرآن برای همان کسانی است که ایمان آورده آن را می خوانند!اگر قرار است مشاهده شود و گزارش تهیه شود چرا این مشاهده و گزاررش وسیع نباشد تا همگان آگاه شود!
اگر قرار است در خفی باقی بماند چگونه خبر ها درز پیدا کرده!
درز می کند تا استعدادهای موجود را جذب کند و بی استعداد با بی توجهی محروم می ماند
hessam78;913850 نوشت:
س اگر می تواند احساسات نشئات گرفته از جسم و ماده باشد دستاویز روح قرار نگیرد بهتر است!
ماهم می خواهیم همین عدم منافات را تاکید کنیم
hessam78;913850 نوشت:
چنین مطلب مهمی اگر واقع میشد نیچر و ساینس پر بود از آنها!ولیکن نیست!
قابل آزمایش نیست!نمی شود رد کرد!از کجا معلوم دروغ نمی گوید!شواهدی را که نشان می دهد جعلی نباشد!
نشریات و مقالات زرد بسیار بسیار زیاد است!
اما چشم باز هم برسی میکنم ببینم چطور است
بدبینانه نگاه نکنید . اتفاقا به مجلات معتبر هم ارجاع دارد
یا علیم[/]
ما نگفتیم علم خطا ندارد!
پذیرفتیم خطا دارد و تمام شد
اما اهالی فلسفه و دلایل نقلی و عقلی و آن ها نمی خواهند بپذیرند!
سلام
آنها هم ادعای قطعیت و یقین تام ندارند
hessam78;913854 نوشت:
ادله کافی از نظر بزرگواران معتقد
سرانجام فلسفه هم که
ما عدمهاییم و هستیهای ما
تو وجود مطلقی فانینما
آخر هم خدا را منکر شویم هم علم و هم خود را!
خدایی اگر باشد وصف او سخت تر از نوشتن کلمه ای است!که به این راحتی بگوییم او وجود دارد یا ندارد!اثبات کنیم یا رد کنیم!
اگر انسانها عقل کل نگر نداشتند در مورذ سخن شما چه فکر می کردند ؟ می گفتند صدا هست و حسام نیست چون صدا را می شنویم ولی از حسام خبر نداریم.
حال شمایید می فرمایید ما هستیم خدا هم هست پس چطور می گوید ما عدمیم. ولی اگر حرف شما زبان داشت و می گفت من هستم حسام هم هست به او می خندید و می گفتید مگر تو از خود استقلالی داری که خودت را در مقابل من می گذاری. تو در من فانی هستی. تو هستی اما در سایه من و اراده ام پس حرف حسام هست چون حسام است و...
hessam78;913854 نوشت:
زرگوار دانشمندان همه از دم ملحد نیستند که!همین پروفسور فرانسیس کالینز!پروژه عظیم ژنوم را رهبری کرده
ولی خلط قائل نمیشوند بین دنیای مادی و معنی
من کتاب جناب کالینز را خوانده ام . او دانشمند ژنتیک خوبی است اما فلسفه و عرفان را نمی داند و نتوانسته بین علم و دین خوب جمع کند
منظور من از طرف مقابل امثال کالینز نیستند بلکه کسانی اند که تمام فغلیتهای ادعایی اهل دین را دارند . آنها که خود تجسم تمام تعالیم اند نه صرفا سخنگویش.
hessam78;913854 نوشت:
کتابی که برای دزدی بریدن را میگوید!بعد در جوامعی ثابت می شود که راهکار بهتری وجود دارد!اگر این نقض نمی کند که دیگر هیچ!
آن حکم برای زمان خودش و برای شرایط مثل آن بهترین حکم بوده و معلوم نیست در جامعه ای که ضروریات حکومت دینی در آن وجود داشته باشد حکم بهتری باشد. یعنی در یک بسته کامل حکومت دینی این حکم می تواند کاملا موثر باشد. و البته وقتی اصل نباشد در فرع هم اثر چندانی نخواهد بود.
hessam78;913854 نوشت:
برادر جان!این همه ملحدین!یعنی از دم هیچکدامشان اخلاق ندارند؟
متناسب با شرایط قدیم اگر است در قرآن نباید بیاید که برای همه دوران هاست!اگر ناسخی هم است در خود قرآن میامد و لازم نبود تبصره بزنیم!
من از با اخلاق بودن ملحدین حرف نزدم چون این اخلاقی بودن به هر دلیل دیگری هم می تواند باشد . شما بفرمایید در مبانی فکری الحاد، اخلاقی بودن چه معنایی دارد؟
همه علمای اسلام تغییر پذیری برخی احکام را پذیرفته اند و این از مزیتهای معقول اسلام است. یعنی یک دین همیشگی باید برای شرایط مختلف برخی احکام منعطف داشته باشد.
hessam78;913854 نوشت:
اگر آنطور که می فرمایید ملحدین اخلاق ندارند صبح تا شب باید در حال دزدی و انجام کار ناپسند باشند در صورتی که دانشمندان در آنها میبینیم!
از مبانی نظری اخلاق در تفکر الحاد سخن بگویید. ملحدین یک مملکت مستقل که ندارند بلکه اغلب در جوامع ذر اقلیتند و فرهنگهای دینی در عموم کشورها به شدت بر آنها تاثیرگذارند.
hessam78;913854 نوشت:
من در جایی ندیدم کسی با استناد به قرآن پدیده ای کشف کند
در آخر هم تبصره ای زدین علت ایمان نیاوردن مشکل آنها در گردن نهادن به تعالیم خدایی است که فرمان به بندگی و اطاعت و فروکاستن از شهوات و نفسانیات می دهد
به این جمله کاملا معتقد هستین؟علت اصلی کفر همین امر است پس؟اگر کاملا مطمنید این عامل باعث گمراهی میشود صراحتا بگویید با ترک یک سری کار و انجام این کار در مدت معلوم با خدا و ایمان می شوید!چون این مورد را بارها و باها از مومنین و پیروان عقیده شنیده ام!
دین بطور مستقیم الهام دهنده این امور نیست اما به انحاء مختلف به کسب علم و حکمت تحریض کرده است حداقل در اسلام که خود تمدن بزرگ با دستاوردهای مختلف داشته این افتخار را مستندا دارد
اگر حوصله مراجعه به کتابهای این زمینه دارید بروید ببینید نقش اسلام و مسلمانان در آن زمان که اروپا در ظلمت وتاریکی و خرافات بود چه بوده است؟ تاریخ و تمدن اسلام دکتر ولایتی وووو
بله ما معتقدیم اگر انسان حجاب از ذهن و عملش بردارد بین او و خدای متعال حجابی نمی ماند که بخواهد انکارش کند به همین دلیل است که عمده تلاش دین در رفع حجاب اندیشه غلط و گناه است
یا علیم[/]
سلام
شما برای همه نظریات در فضای همان ساینس شواهد بزرگ دارید؟
ما می گوییم دین تعالیمی دارد که یافته های علمی موافق و موید آن شده است . از جمله آغاز جهان ، فراماده ، طی زمان ، طی مکان ، توسعه و گسترش جهان ووو
همه این موافقتها و مطابقتها نشان دهنده درستی تعالیم اصولی دین است
مهم نیست در مقالات علمی به تعالیم دین رفرنس بدهند یا ندهند مهم آنستکه دین در آن موضوع داعیه دار بوده است
خدای ما رفرنسها نیست
سلام پوزش بابت تاخیر
خوب همانطور که فرمودین شما می گویید!
در هیچ کتاب رفرنسی نگفته است مبنای فلان نظریه علمی قرآن است!
بزرگوار شما که می فرمایید دین داعیه دار علم است!بسم الله شما و هر دانشمند مسلمان دیگری یک آیه قرآن را فرضیه علمی بگیرد و آن را ثابت کند!ماهم می پذیریم!
چرا یافته های علمی را بنام خودتان می زنید!
محی الدین;913874 نوشت:
متاسفم شما حقیقت جو نیستید. حقیقت مقامش بلند است و بها می خواهد شما کمترین بها برای درک آن نمی دهید . او هم کمترین بها به شما نمی دهد !!!
متاسفانه راحت پذیر نیستم!
هر چه هر که بگوید بگویم چشم!
در هند هم افرادی داعی این شده اند که تناسخ قبل خود را به یاد می آورند که در کدام جسم بوده اند! نمیدانم چه اصراری دارید از متد هایی که قابلیت برسی آن مبهم است استفاده کنید!
محی الدین;913874 نوشت:
کتمان از خصوصیات این عالم است. یک اصل است. لذا اهل حقایق جز به امر اظهار نمی کنند و البته برای اهلش . برای غیر اهلش هم برای اتمام حجت آنهم باز به امر نه به اختیار.
دقیقا درست فرمودین،کتمان برای اهلش هست!که فقط می خواهند خود و افراد پیرو خود را به حقیقت برسانند.
محی الدین;913874 نوشت:
درز می کند تا استعدادهای موجود را جذب کند و بی استعداد با بی توجهی محروم می ماند
البته من تعبیر دیگری دارم!خوش باوران راحت تر باور کنند!
محی الدین;913874 نوشت:
ماهم می خواهیم همین عدم منافات را تاکید کنیم
پس مشکلی وجود ندارد
محی الدین;913874 نوشت:
بدبینانه نگاه نکنید . اتفاقا به مجلات معتبر هم ارجاع دارد
یا علیم
مجلات معتبر مثل نیچر نیوساینتیست و.. اگه ارتباط دارد doi آن را در اختیار بنده قرار دهید تا برسی کنم ممنون می شوم
سلا پس نگویند براهین وجود خدایمان قطعی و یقینی است!
محی الدین;913885 نوشت:
اگر انسانها عقل کل نگر نداشتند در مورذ سخن شما چه فکر می کردند ؟ می گفتند صدا هست و حسام نیست چون صدا را می شنویم ولی از حسام خبر نداریم.
حال شمایید می فرمایید ما هستیم خدا هم هست پس چطور می گوید ما عدمیم. ولی اگر حرف شما زبان داشت و می گفت من هستم حسام هم هست به او می خندید و می گفتید مگر تو از خود استقلالی داری که خودت را در مقابل من می گذاری. تو در من فانی هستی. تو هستی اما در سایه من و اراده ام پس حرف حسام هست چون حسام است و...
از کتاب علامه حسن زاده آملی ممد الهمم :و ما خلق التراءلعین الا عینه حق
خلقی که در وجود چشم انرا مشاهده میکند نیست مگر اینکه عین او و ذات او عین حق است که در این صورت ظاهر شده است پس انچه مشهود است حق است و خلق جز موهومی بیش نیست
راحت کنید بگویید من حقم شما حقید کیبردی که با آن تایپ می کنید حق است !!!
و مخلوقات موهوم اند و چیزی جز وهم نیستند!
البته داوکینز به این مسائل نپرداخته
محی الدین;913885 نوشت:
من کتاب جناب کالینز را خوانده ام . او دانشمند ژنتیک خوبی است اما فلسفه و عرفان را نمی داند و نتوانسته بین علم و دین خوب جمع کند
منظور من از طرف مقابل امثال کالینز نیستند بلکه کسانی اند که تمام فغلیتهای ادعایی اهل دین را دارند . آنها که خود تجسم تمام تعالیم اند نه صرفا سخنگویش.
در کتاب زبان خدا از روی احساسات سخن می گوید که هنگام پروژه دست خدا را احساس می کردم و... بله
اگر امثال ابن سینا را می گویید که دیگر وجود ندارد
محی الدین;913885 نوشت:
آن حکم برای زمان خودش و برای شرایط مثل آن بهترین حکم بوده و معلوم نیست در جامعه ای که ضروریات حکومت دینی در آن وجود داشته باشد حکم بهتری باشد. یعنی در یک بسته کامل حکومت دینی این حکم می تواند کاملا موثر باشد. و البته وقتی اصل نباشد در فرع هم اثر چندانی نخواهد بود.
ما هم همین را میگوییم!در زمان حال ممکن است کاربردی نداشته باشد!وقتی قاده تحرک برای احکام قائل می شوید بگذارید بهترین حکم زمان حال که جواب داده است را معاوضه کنیم
آن بسته کامل نیاز به انسان کامل همچون منجی که به آن معتقد هستید دارد!ن یک انسان که صدور ظلم از او وجود دارد بهتر است تفضیل مفضول نکنیم و بهترین قوانین را که در دنیا وجود دارد بکار بگیریم!
محی الدین;913885 نوشت:
من از با اخلاق بودن ملحدین حرف نزدم چون این اخلاقی بودن به هر دلیل دیگری هم می تواند باشد . شما بفرمایید در مبانی فکری الحاد، اخلاقی بودن چه معنایی دارد؟
سازوکار هایی برای زندگی بهتر و فراهم آوردن رنجش کمتر برای دیگران به تعریف ساده!
محی الدین;913885 نوشت:
از مبانی نظری اخلاق در تفکر الحاد سخن بگویید. ملحدین یک مملکت مستقل که ندارند بلکه اغلب در جوامع ذر اقلیتند و فرهنگهای دینی در عموم کشورها به شدت بر آنها تاثیرگذارند.
فرهنگ های دینی در بسیاری از کشور های پیشرفته حاکم نیست!شاید امریکا اینطور که می فرمایید باشد برخی ایالات های آن البته!اما بازهم به آن شدتی که متصورید نیست
محی الدین;913885 نوشت:
دین بطور مستقیم الهام دهنده این امور نیست اما به انحاء مختلف به کسب علم و حکمت تحریض کرده است حداقل در اسلام که خود تمدن بزرگ با دستاوردهای مختلف داشته این افتخار را مستندا دارد
اگر حوصله مراجعه به کتابهای این زمینه دارید بروید ببینید نقش اسلام و مسلمانان در آن زمان که اروپا در ظلمت وتاریکی و خرافات بود چه بوده است؟ تاریخ و تمدن اسلام دکتر ولایتی وووو
بله ما معتقدیم اگر انسان حجاب از ذهن و عملش بردارد بین او و خدای متعال حجابی نمی ماند که بخواهد انکارش کند به همین دلیل است که عمده تلاش دین در رفع حجاب اندیشه غلط و گناه است
یا علیم
درست است دستاورد هایی هم داشته باشد هر حکومتی هم دستاورد هایی می تواند داشته باشد
بله ویل دورانت و... من در آن زمان که رنسانس اسلامی می دانید اگر در آن زمان باشم و پیشرفت را به عینه مشاهده کنم نسبت به سایر 100 درصد آن شیوه حکومتی را می پذیرم!چون جواب داده است!
ولی هم اکنون فرمایشات شما نمی تواند درست باشد
و البته که در آن زمان هم به آن خوبی گل و بلبلی که اشاره می کنید نیست!حمله اعراب به ایران!
شما فرمودین که انسان به واسطه معاصی حقیقت را نمی بیند!حالا ممکن است منظورتان افراد دیگری باشد ولی برداشت من از جمله شما این بود که بخاطر معاصی من قبول نمیکنم؛
خب شما بفرمایید مثلا در یک سال نماز بخوان سه شنبه ها روزه بگیر و اینکار را بکن حقیقت کاملا بر تو هویدا می شود! اگر توانستید با قاطعیت سخن بگویید!
چون افرادی وجود دارند گنه کار تر از امثال داوکینز با جنایات بیشتر که خداباور و مذهبی هم هستند!
از نظر من معاصی و گناه نمی تواند عامل تکینگی الحاد و خداباوری باشد
اگر اجازه دهید عرایضم را با جمله ای معروف به پایان برسانم
ادعاهای بزرگ ؛شواهد بزرگی میخواهند
خداوند یار و یاورتان
در پناه حق
سلام پوزش بابت تاخیر
خوب همانطور که فرمودین شما می گویید!
در هیچ کتاب رفرنسی نگفته است مبنای فلان نظریه علمی قرآن است!
بزرگوار شما که می فرمایید دین داعیه دار علم است!بسم الله شما و هر دانشمند مسلمان دیگری یک آیه قرآن را فرضیه علمی بگیرد و آن را ثابت کند!ماهم می پذیریم!
چرا یافته های علمی را بنام خودتان می زنید!
سلام برادر
ماهم چند روز غیبت داشتیم ان شاالله خیر است
ببینید برادر
نگاه شما و ما به مساله متفاوت است
ما می گوییم ادعای منافات دین و علم که امثال داکینز با توجه به برخی تعالیم مسیحیت علم کرده اند درست نیست بدلایلی و از جمله دلایل اینکه بسیاری از تعالیم ادیان با علم موافقت دارد و مواردی هم ذکر کردیم. ما مامور اثبات این موافقت نیستیم بلکه ما می توانیم این موافقت را فهمیده و اعلام کنیم. البته اگر دانشمندان باورمند با توجه به تعالیم دین مسائل جدیدی مطرح کنند مطمئنا نشاندهنده باور به دانش عظیمی است که در دل تعالیم ادیان وجود دارد
hessam78;914220 نوشت:
میدانم چه اصراری دارید از متد هایی که قابلیت برسی آن مبهم است استفاده کنید!
در موردی که بنده شمارا به آن ارجاع دادم ابهامی نیست. چون بیماری افراد قبلا با معاینه پزشک تایید می شود و پس از گرفتن شفا هم بررسی و تایید می شود. لذا ابهامی در آن نیست. اگر گذرتان به مشهد مقدس افتاد یک سری به دفتر شفایافتگان حرم رضوی بزنید.
hessam78;914220 نوشت:
دقیقا درست فرمودین،کتمان برای اهلش هست!که فقط می خواهند خود و افراد پیرو خود را به حقیقت برسانند.
خداوند در قران می فرمای کلا نمد هولاء و هولاء من عطا ربک
ما هردو گروه مومن و کافر را یاری می دهیم
مطمئنا از مصادیق بارز یاری ، یاری در باور است چون عطای خداوند ممنوع نیست
hessam78;914220 نوشت:
مجلات معتبر مثل نیچر نیوساینتیست و.. اگه ارتباط دارد doi آن را در اختیار بنده قرار دهید تا برسی کنم ممنون می شوم
خودتان لطف کنید مراجعه فرمایید و ارجاعات آنرا ببینید
یا علیم[/]
سلا پس نگویند براهین وجود خدایمان قطعی و یقینی است!
سلام
همانطور که در علوم تجربی، تجربه و آزمایش نظریه را ثابت می کند در عقاید هم عمل به تعالیم موجب قطع به آنها می شود. کسانی که تعالیم دین را با تک تک اجزاء وجودی خود چشیده و یافته اند به اطمینان رسیده اند. و بدینگونه در باورهای دینی قطع و یقین حاصل می شود. (واعبد ربک حتی یاتیک الیقین)
hessam78;914228 نوشت:
از کتاب علامه حسن زاده آملی ممد الهمم :و ما خلق التراءلعین الا عینه حق
خلقی که در وجود چشم انرا مشاهده میکند نیست مگر اینکه عین او و ذات او عین حق است که در این صورت ظاهر شده است پس انچه مشهود است حق است و خلق جز موهومی بیش نیست
راحت کنید بگویید من حقم شما حقید کیبردی که با آن تایپ می کنید حق است !!!
و مخلوقات موهوم اند و چیزی جز وهم نیستند!
البته داوکینز به این مسائل نپرداخته
بنده برایتان مثالی زدم شما اول مثال مارا رد کنید بعد به کلام علامه بپردازید
hessam78;914228 نوشت:
در کتاب زبان خدا از روی احساسات سخن می گوید که هنگام پروژه دست خدا را احساس می کردم و... بله
اگر امثال ابن سینا را می گویید که دیگر وجود ندارد
پیوستگان به غیب ، غیب اند
اولیائی تحت قبائی لا یعرفهم غیری
hessam78;914228 نوشت:
ما هم همین را میگوییم!در زمان حال ممکن است کاربردی نداشته باشد!وقتی قاده تحرک برای احکام قائل می شوید بگذارید بهترین حکم زمان حال که جواب داده است را معاوضه کنیم
آن بسته کامل نیاز به انسان کامل همچون منجی که به آن معتقد هستید دارد!ن یک انسان که صدور ظلم از او وجود دارد بهتر است تفضیل مفضول نکنیم و بهترین قوانین را که در دنیا وجود دارد بکار بگیریم!
فعلا که این احکام در کشور ما تعطیل است و با وجود تعطیلی خبری از اثر نیست
hessam78;914228 نوشت:
سازوکار هایی برای زندگی بهتر و فراهم آوردن رنجش کمتر برای دیگران به تعریف ساده!
اگر رنجش دیگران با منفعت زیاد یا با لذت زیاد همراه باشد چرا باید در تفکر الحادی نفی شود ؟ مگر زندگی الحادی بر مدار حداکثر نفع و لذت مادی نیست؟
hessam78;914228 نوشت:
فرهنگ های دینی در بسیاری از کشور های پیشرفته حاکم نیست!شاید امریکا اینطور که می فرمایید باشد برخی ایالات های آن البته!اما بازهم به آن شدتی که متصورید نیست
بله ممکن است افکار مادی مانند یک کفی بر روی آب در جوامع کنونی آشکارتر باشد اما باورها و گرایشهای دینی در فطرت الهی انسان هست ضمن اینکه اغلب این جوامع سابقه طولانی در دینداری دارند تا جایی که می توان مدعی شد میل به تعالیم دین در ژن آنها هم وجود دارد
hessam78;914228 نوشت:
و البته که در آن زمان هم به آن خوبی گل و بلبلی که اشاره می کنید نیست!حمله اعراب به ایران!
شما فرمودین که انسان به واسطه معاصی حقیقت را نمی بیند!حالا ممکن است منظورتان افراد دیگری باشد ولی برداشت من از جمله شما این بود که بخاطر معاصی من قبول نمیکنم؛
خب شما بفرمایید مثلا در یک سال نماز بخوان سه شنبه ها روزه بگیر و اینکار را بکن حقیقت کاملا بر تو هویدا می شود! اگر توانستید با قاطعیت سخن بگویید!
چون افرادی وجود دارند گنه کار تر از امثال داوکینز با جنایات بیشتر که خداباور و مذهبی هم هستند!
از نظر من معاصی و گناه نمی تواند عامل تکینگی الحاد و خداباوری باشد
اگر اجازه دهید عرایضم را با جمله ای معروف به پایان برسانم
ادعاهای بزرگ ؛شواهد بزرگی میخواهند
خداوند یار و یاورتان
توجه فرمایید
بنده گفتم اگر کسی گناه را در مقام باور و عمل ترک کند حضور خدا را چنان می یابد که جایی برای انکارش نمی ماند
عکس این جمله این است که اگر کسی حضور خداوند متعال را بیابد گناه را در مقام باور و عمل ترک می کند
حال شما می فرمایید دیندارانی هستند که خیلی هم گناه می کنند
جواب این اشکال این است که :
چون آنها حضور خدا را نیافته اند گناه می کنند ( براساس نتیجه عکسی که بالا گفتیم)
و باز معلوم می شود دینداری آنها بر اساس تقلید و عادت است نه بر اساس یافتن این حقیقت
و اما شاهد بزرگ
شما هر شاهد بزرگی برای موج می آورید که به دریا پیوسته و به او بسته است ما همان را در مورد انسان و خدا قبول داریم
یا علیم[/]
سلام برادر
ماهم چند روز غیبت داشتیم ان شاالله خیر است
ببینید برادر
نگاه شما و ما به مساله متفاوت است
ما می گوییم ادعای منافات دین و علم که امثال داکینز با توجه به برخی تعالیم مسیحیت علم کرده اند درست نیست بدلایلی و از جمله دلایل اینکه بسیاری از تعالیم ادیان با علم موافقت دارد و مواردی هم ذکر کردیم. ما مامور اثبات این موافقت نیستیم بلکه ما می توانیم این موافقت را فهمیده و اعلام کنیم. البته اگر دانشمندان باورمند با توجه به تعالیم دین مسائل جدیدی مطرح کنند مطمئنا نشاندهنده باور به دانش عظیمی است که در دل تعالیم ادیان وجود دارد
سلام خدمت برادر عزیز
خب همانطور که خدمت شما گفتم بگویم که قصد من دفاع از الحاد یا تبرئه کردن آنها نیست و هیچ تمایلی برای شبهه افکنی ندارم و امیدوارم که چنین چیزی برای بزرگوارانی که مطالب را میخوانند پیش نیاید و فقط در کالبدی از تفکر نقادانه از جانب آنها حضور داشته باشم برای تببین موضوع و ن بیش.
و اما در کلام شما بزرگوار عزیز
اگر مواردی یافت شود که با علم امروز همخوانی دارد مشکلی نیست
اما تنها آیه ای را برسی کنیم
در مورد صلب و ترائب در قرآن فرموده شده که با علم امروز ناسازگار است یا اینکه ما برداشت میکنیم ناسازگار است
در قرآن فرموده شده اگر از جانب غیر خدا بود تناقض در آن میافتی
پس یافتن حتی یک تناقض به فرموده خدا رد کننده این امر است
اگرچه مواردی هم همسو با علم یافت شود
محی الدین;914725 نوشت:
در موردی که بنده شمارا به آن ارجاع دادم ابهامی نیست. چون بیماری افراد قبلا با معاینه پزشک تایید می شود و پس از گرفتن شفا هم بررسی و تایید می شود. لذا ابهامی در آن نیست. اگر گذرتان به مشهد مقدس افتاد یک سری به دفتر شفایافتگان حرم رضوی بزنید.
چشم ان شاءلله که قابل پیگیری باشد
محی الدین;914725 نوشت:
خداوند در قران می فرمای کلا نمد هولاء و هولاء من عطا ربک
ما هردو گروه مومن و کافر را یاری می دهیم
مطمئنا از مصادیق بارز یاری ، یاری در باور است چون عطای خداوند ممنوع نیست
بله این هم گفته شده و درست است
محی الدین;914726 نوشت:
سلام
همانطور که در علوم تجربی، تجربه و آزمایش نظریه را ثابت می کند در عقاید هم عمل به تعالیم موجب قطع به آنها می شود. کسانی که تعالیم دین را با تک تک اجزاء وجودی خود چشیده و یافته اند به اطمینان رسیده اند. و بدینگونه در باورهای دینی قطع و یقین حاصل می شود. (واعبد ربک حتی یاتیک الیقین)
خب این نمی تواند مثال شرطی شدن باشد؟چون اگر مثال حق باشد تنها برای پیروان اسلام باید رخ دهد ولیکن در سایر ادیان یا هر مکتب فکری دیگر "اکثر"موارد پیروی از آن ما را در پذیرش راحت تر و مقبولیت آماده تر میسازد
محی الدین;914726 نوشت:
بنده برایتان مثالی زدم شما اول مثال مارا رد کنید بعد به کلام علامه بپردازید
آن حرف شما را قبول کردم که نظر مخالفی نداده ام ولیکن گل سر سبد اسفار اربعه و فصوص و فتوحات وحدت وجود است که بسیار شبیه یا مترقی یافته تثلیث مسیحیت است و اینکه فرعون در دریای رحمت الهی غرق شود با قرآن در تضاد است حداقل آنطور که من میبینم
محی الدین;914726 نوشت:
فعلا که این احکام در کشور ما تعطیل است و با وجود تعطیلی خبری از اثر نیست
اگر هم اثری داشته باشد مشکلی را حل نمی کند چون اگر دنیای دیگری را معتقد باشیم و و احکامات اسلام را در آخرت هم دخیل بدانیم
اگر ثابت شود در دنیای ماده قوانینی غیر از احکام قرآن کریم وجود دارد و در جهان ماده بهتر اثر می کند بازهم رد میشود چون ضامن دنیایی دگر نیست
پس فکرنکنم با ثابت شدن این موضوع مشکلی حل شود
محی الدین;914726 نوشت:
اگر رنجش دیگران با منفعت زیاد یا با لذت زیاد همراه باشد چرا باید در تفکر الحادی نفی شود ؟ مگر زندگی الحادی بر مدار حداکثر نفع و لذت مادی نیست؟
به دلیل ذهنیتی که من دارم در این فرض با شما همسو هستم
به عنوان مثال تفکر الحادی نمی تواند انسان را برای همان پرچم انسانیت که سر می دهد وادار سازد که جان خود را برای دیگری فقط بنابر انسانیت به خطر اندازد(نظر خودم)
ولی آنچه که خداناباوران و حتی برخی خدا باوران شکاک همانند رنه دکارت و ... میگویند اخلاقیات به دین وابسته نیست
و حتی خداناباورانی وجود داشته اند که جان خود را فدا کرده اند همانند چگوارا و...
پس نمیشود گفت هر بی خدا و بی دینی فاقد اخلاقیات است
اما به معنای اخص کلمه آن جرئت و دلاوری را که ادیان برای جانفشانی می دهد چنین مکتب های فکری نمی دهد و بیشتر تاکید بر روی افزایش سن عقلی کره زمین و توقف جنگ و درگیری است
و مخلص کلام حداکثر لذت مادی برای خود و حداقل رنجش برای دیگران
محی الدین;914726 نوشت:
بله ممکن است افکار مادی مانند یک کفی بر روی آب در جوامع کنونی آشکارتر باشد اما باورها و گرایشهای دینی در فطرت الهی انسان هست ضمن اینکه اغلب این جوامع سابقه طولانی در دینداری دارند تا جایی که می توان مدعی شد میل به تعالیم دین در ژن آنها هم وجود دارد
خود داوکینز هم به این مسئله اشاره می کند که حتی دینداری اگر در ژن ما هم باشد می توان آن را از بین برد همانطور که بیماری را،
ولیکن اینکه تعالیم دینی چقد در کشور هایی نظیر سوئد ،هلند و .. رخ می دهد بستگی به تعریف دارد
محی الدین;914726 نوشت:
توجه فرمایید
بنده گفتم اگر کسی گناه را در مقام باور و عمل ترک کند حضور خدا را چنان می یابد که جایی برای انکارش نمی ماند
عکس این جمله این است که اگر کسی حضور خداوند متعال را بیابد گناه را در مقام باور و عمل ترک می کند
حال شما می فرمایید دیندارانی هستند که خیلی هم گناه می کنند
جواب این اشکال این است که :
چون آنها حضور خدا را نیافته اند گناه می کنند ( براساس نتیجه عکسی که بالا گفتیم)
و باز معلوم می شود دینداری آنها بر اساس تقلید و عادت است نه بر اساس یافتن این حقیقت
و اما شاهد بزرگ
شما هر شاهد بزرگی برای موج می آورید که به دریا پیوسته و به او بسته است ما همان را در مورد انسان و خدا قبول داریم
یا علیم
خب من اینکار را تا آنجا که مقدور است انجام می دهم تا ببینیم میشود یا ن
مثال من این بود خدا باورانی وجود دارند که بسیار جرم و جنایت و گناه میکنند اما امکان بخشایش آنها وجود دارد
ولی درعوض یک فرد ملحد حتی اگر هیچ گناه بزرگی غیر از تفکر الحادی مرتکب نشود همیشه در جهنم است و حتی در مقام درون دینی تا جایی وجود دارد که هرکس حضرت علی ع را دوست نداشته باشد کافر است
اثبات بر دوش مدعی است
@};-@};-
در پناه حق
کالبدی از تفکر نقادانه از جانب آنها حضور داشته باشم برای تببین موضوع و ن بیش.
سلام علیکم
من یک کلیپ از دو کلیپی که از زئوس بود را دیدم . همینطور کلیپی که دانشجوی مسلمان با داوکینز درباره جریان آب شور و شیرین صحیت میکند و پاسخ لیوانی داوکینز را .
اگر تصویری که به آن استناد میکنند و با آن آیه تطبیق میدهند تصویر جریان گلف استریم باشد مثال لیوان داوکینز مثل شبیه سازی کودکان از دنیای اطرافشان است .
از طرفی نقد زئوس به موضوع حائل و عدم تجاوز آب شیرین به شور , نقد درستی است چون اگر موضوع جریان گلف استریم هم باشد بالاخره آب سیال است و هم در حال جریان و هم در نهایت یکی میشوند مثل چای دورنگه داماد که بعد از دست دادن گرمایش یک رنگ میشود .
ولی در هر حال آنچه که علت است استحاله نمیشود . یعنی علت جریان گف استریم خاصیت خود را از دست نداده و نمی دهد . برزخ و حائلی هست که این جریان را پایدار نگاه داشته .
در زمان های قدیم علت بیماری صرع را به جن نسبت می دادن و علم در آن زمان جوابی نداشت!
گذشت و علت بیماری پیدا شد
جن زدگی برای بیماری صرع را اگر شما پاسخ می دانید که دیگر هیچ!
سلام
مگر قرارست که اگر جنی بود و ضربه ایی رساند آثار مادی نداشته باشد؟
علم در حوزه خودش چیزی را پیدا کرده نه فراتر از آن را
من یک کلیپ از دو کلیپی که از زئوس بود را دیدم . همینطور کلیپی که دانشجوی مسلمان با داوکینز درباره جریان آب شور و شیرین صحیت میکند و پاسخ لیوانی داوکینز را .
اگر تصویری که به آن استناد میکنند و با آن آیه تطبیق میدهند تصویر جریان گلف استریم باشد مثال لیوان داوکینز مثل شبیه سازی کودکان از دنیای اطرافشان است .
از طرفی نقد زئوس به موضوع حائل و عدم تجاوز آب شیرین به شور , نقد درستی است چون اگر موضوع جریان گلف استریم هم باشد بالاخره آب سیال است و هم در حال جریان و هم در نهایت یکی میشوند مثل چای دورنگه داماد که بعد از دست دادن گرمایش یک رنگ میشود .
ولی در هر حال آنچه که علت است استحاله نمیشود . یعنی علت جریان گف استریم خاصیت خود را از دست نداده و نمی دهد . برزخ و حائلی هست که این جریان را پایدار نگاه داشته .
سلام و تبریک عید
معنی برزخ؛
برزخ . [ ب َ زَ ] (ع اِ) بازداشت میان دو چیز. (از ترجمان جرجانی ). || حائل و بازداشت میان دو چیز و فیه قوله تعالی ، بینهما برزخ لایبغیان . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). چیزی که میان دو چیز دیگر حایل باشد. (کشاف اصطلاحات الفنون ). حاجز میان دو چیز. (از اقرب الموارد). بازداشت میان دو چیز است چنانکه در قرآن است : بینهما برزخ لایبغیان . (کشاف اصطلاحات الفنون ). چیزی که در میان دو چیز متخالف حائل باشد خواه از آن هر دو متخالف در خود مناسبتی داشته باشد یا نه چنانکه اعراف برزخ است میان بهشت و دوزخ و بوزینه برزخ است میان بهائم و انسان و درخت خرما و مردم گیاه برزخ است میان حیوانات و نباتات و بسد یعنی مونگا برزخ است میان نباتات و جمادات
[=Sakkal Majalla]« و هو الذی مَرَجَ البحرینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَینَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»
[=Sakkal Majalla] و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آندو حریمی استوار قرار داد. [=Sakkal Majalla]برزخی که تداعی میشود همان برزخی استوار است همچون برزخ پس از مرگ که در زندگی دخالتی ندارد[=Sakkal Majalla] اما این برزخ همانطور که خودتون فرمودین با هم آمیخته میشه که داوکینز این حرف رو برای رد معجزه بودن زد که چیز معجزه ای در کار نیست،اگر همونی باشه که به چشم ظاهر گویی مخلوط نمیشود که انسان هم میتواند این حرف را پس از دیدن پدیده زده باشد آیت الله مکارم شیرازی او کسی است که دو دریا را در کنار هم قرار داد یکی گوارا و شیرین ، و دیگر شور و تلخ و در میان آنها برزخی قرار داد تا با هم مخلوط نشوند ( گویی هر یک به دیگری می گوید: ) دور باش و نزدیک نیا! آیتالله موسوی همدانی (ترجمهالمیزان)
او است که دو دریا را به هم در آمیخت ، این شیرین و گوارا و آن شور و تلخ ، و میانشان مانعی قرار داد نفوذ ناکردنی تا با هم مخلوط شوند ( گویا هر یک به دیگری میگوید ) دور باش و نزدیک نیا .
سلام
مگر قرارست که اگر جنی بود و ضربه ایی رساند آثار مادی نداشته باشد؟
علم در حوزه خودش چیزی را پیدا کرده نه فراتر از آن را
سلام و تبریک عید
خیر چنین چیزی گفته نمی شود
فقط تنها چیزی که گفته میشود این است که بجای دوا و درمان های علمی
از همان ورد ها و نوشته هایی که برای رفع جن استفاده میشود بهره بگیرند و همانطور که پیدایش و منشاء آن را ماوریی میدانند با همان نیروی ماورایی که به آن اعتقاد دارند به درمانش بپردازند
من به تازگی این تایپیک رو دیدم و از ادمین این تایپیک جهت ساختش ممنونم... با توجه به مقالاتی که در سالهای اخیر از دانشگاههای معتبر اروپایی (بریتانیایی و ...) و آمریکایی منتشر می شه، گویا تقریبا گفته می شه آتئیسم در واپسین مراحل زندگی خودش به سر می بره و تقریبا بسیاری از دانشمندان علل الخصوص در زمینه زیست شناسی دارن به این باور می رسند که ساختار خلقت موجودات زندگی هوشمنده و نیاز به طراحی هوشمند داره...
سلام و تبریک عید
معنی برزخ؛
برزخ . [ ب َ زَ ] (ع اِ) بازداشت میان دو چیز. (از ترجمان جرجانی ). || حائل و بازداشت میان دو چیز و فیه قوله تعالی ، بینهما برزخ لایبغیان . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). چیزی که میان دو چیز دیگر حایل باشد. (کشاف اصطلاحات الفنون ). حاجز میان دو چیز. (از اقرب الموارد). بازداشت میان دو چیز است چنانکه در قرآن است : بینهما برزخ لایبغیان . (کشاف اصطلاحات الفنون ). چیزی که در میان دو چیز متخالف حائل باشد خواه از آن هر دو متخالف در خود مناسبتی داشته باشد یا نه چنانکه اعراف برزخ است میان بهشت و دوزخ و بوزینه برزخ است میان بهائم و انسان و درخت خرما و مردم گیاه برزخ است میان حیوانات و نباتات و بسد یعنی مونگا برزخ است میان نباتات و جمادات
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (19) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (20) فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (21) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (22)
19. دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.20. اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.21. پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید؟22. از آن دو، مروارید و مرجان خارج مىشود.
« و هو الذی مَرَجَ البحرینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَینَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»
و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آندو حریمی استوار قرار داد.
برزخی که تداعی میشود همان برزخی استوار است همچون برزخ پس از مرگ که در زندگی دخالتی ندارد اما این برزخ همانطور که خودتون فرمودین با هم آمیخته میشه که داوکینز این حرف رو برای رد معجزه بودن زد که چیز معجزه ای در کار نیست،اگر همونی باشه که به چشم ظاهر گویی مخلوط نمیشود که انسان هم میتواند این حرف را پس از دیدن پدیده زده باشد آیت الله مکارم شیرازی او کسی است که دو دریا را در کنار هم قرار داد یکی گوارا و شیرین ، و دیگر شور و تلخ و در میان آنها برزخی قرار داد تا با هم مخلوط نشوند ( گویی هر یک به دیگری می گوید: ) دور باش و نزدیک نیا!
آیتالله موسوی همدانی (ترجمهالمیزان) او است که دو دریا را به هم در آمیخت ، این شیرین و گوارا و آن شور و تلخ ، و میانشان مانعی قرار داد نفوذ ناکردنی تا با هم مخلوط شوند ( گویا هر یک به دیگری میگوید ) دور باش و نزدیک نیا .
بنده هم عرض سلام و تبریک پیشاپیش عید را دارم بخدمت شما و همراهان گرامی با آرزوی سالی نیکو و پر برکت برایتان
این درست است . همچنین در معنای لغوی برزخ چنین هم آمده که آن حائل است که از هر دو , چیزی در خود داشته باشد یا نداشته باشد . حال اگر چیزی داشت همان برزخ است و اگر نداشت نیز به همچنین ولی در هر حال ماهیت حائلی میان دو چیز یا ماهیت متضاد و متفاوت داشته باشد .
در ترجمه نیز اختلافی بین معنای اصطلاحی و لغوی نمیبینیم . دو ماهیت مختلف و متضاد بواسطه این حائل از هم دور اند . حال این حائل از نوعی باشد که از هرکدام چیزی در خود دارد یا چیزی در خود ندارد . ( گویا هر یک به دیگری بواسطه وجود این حائل میگویند دور باش )
در آن موضوع که فرمودید منظور داوکینز این است که ممکن است هر انسانی با دیدن این پدیده این حرف را زده باشد بله انسان با دیدن هر امر واقعی آن را ببیند و حرفی در موردش بزند . ولی مهم این است که نگاه او به آن موضوع از چه ماهیت معرفتی و شناختی برخوردار است .
در بیان قرآن کریم * از اختلافات شب و روز و اختلاف بین آب شیرین و شور و اختلاف بین نژادها و زبان ها و اقوام و ... صحبت شده و آنها را آیاتی از طرف خداوند برای کسانی دانسته که تعقل و تفکر میکنند.
خب همه این پدیده ها را داوکینز هم دیده ولی نگاه او فقط پدیده ها و معلولها را میبیند و علتی هوشمند را نمیبیند و در موضوعات متعدد و بیشمار موجود اگر مجبور ارجاع به علتی باشد آن را در مفاهیم کلی و بدون هرگونه تعریف و حدی چون تصادف یا شانس توجیه میکند و یا در موجودات زنده در ژن جستجو میکند .
مثلا همانطوریکه اشاره کردید علت خداباوری را ژن میداند و تبعا خداناباوری را هم باید ژن بداند . ( یک نگاه متریالیستی محض متعلق به قرن 16 حلقه وین )
پس در همین موضوع به این سادگی که هر کسی به آن نگاه میتواند بکند مفاهیمی وجود دارد و آن مفهوم که خداوند متعال ذکر فرموده با ابزار مشاهده علم و تعقل و تفکر ( نه مشاهده صرف ) آیات و نشانه هائی در خود دارند که گویای خالقی بی نظیر و شبیه است .
_____________________________________
*منظور از کلام قرآن کریم لزوما آن تطبیق و استنباطی نیست که آن دانشجوی مسلمان مطرح کردند چون آن بیان در حد یک استنباط شخصی است و البته بنظر حقیر همه آیه را درست نخوانده بودند .
من به تازگی این تایپیک رو دیدم و از ادمین این تایپیک جهت ساختش ممنونم... با توجه به مقالاتی که در سالهای اخیر از دانشگاههای معتبر اروپایی (بریتانیایی و ...) و آمریکایی منتشر می شه، گویا تقریبا گفته می شه آتئیسم در واپسین مراحل زندگی خودش به سر می بره و تقریبا بسیاری از دانشمندان علل الخصوص در زمینه زیست شناسی دارن به این باور می رسند که ساختار خلقت موجودات زندگی هوشمنده و نیاز به طراحی هوشمند داره...
سلام بزرگوار تبریک عید
ازانجا که نمایان است به کامپیوتر و برنامه نویسی علاقه داشته و واقفید
تکامل گونه ها شباهت زیادی با تکامل کامپیوتر ها دارد
از چرتکه و ماشین حساب های ساده بگیرید تا امروزه کامپیوتر های کوانتومی که دیگر از بیت های 0 و 1 همزمان تواما بهره میبرند
دقیقا همانند سلول های اولیه تا که به گونه های جدید مانند انسان میرسیم
در کامپیوتر ها شاهد جهش های نقطه ای هستیم
در تطور هم همینطور
ازانجا که ذهن الگوریتمیکی دارید پیش زمینه ذهنی رو کنار بگذارید خیلی راحت فرگشت رو می پذیرید با خواندن منابع مربوطه
99 درصد زیست شناسان به فرگشت اعتقاد دارند
نظریه تکامل هم رو به تکامل می رود شکی نیست!ولی هرگز به آن سمت که منظور نویسنده آن متن بوده نمی رود و واقعا خسته کرده اند دانشمندان را که بعد همین دانشمندان مستقیما ریشه این تعصب یعنی دین را نشانه می روند همچون داوکینز و... شاهد برخورد تندی هستیم
بزرگوار داروین خودش کشیش بود در دوره ای!حرام زاده کافر منکر خدا نبود!در اتوبیوگرافی خودش آمده که من باید تئیست نامیده شوم در ادامه ذکر میکند مقوله فرگشت باور من به خدا را تحت الشعاع قرار داد و کم کرد و تقریبا آگنوستیک میشد گفت شد؛داروین منکر رادیکالی نبود؛فراماسونری و... نبود!
حالا چند مورد از سخنان مبالغه آمیز و جوگیزی این نویسنده کانال تلگرامی را ببینید
++Hadi++;915783 نوشت:
هر سال مهمترین و معتبرترین نشست علمی دنیا
++Hadi++;915783 نوشت:
قریبا بسیاری از دانشمندان علل الخصوص در زمینه زیست شناسی دارن به این باور می رسند که ساختار خلقت موجودات زندگی هوشمنده و نیاز به طراحی هوشمند داره...
من به تازگی این تایپیک رو دیدم و از ادمین این تایپیک جهت ساختش ممنونم... با توجه به مقالاتی که در سالهای اخیر از دانشگاههای معتبر اروپایی (بریتانیایی و ...) و آمریکایی منتشر می شه، گویا تقریبا گفته می شه آتئیسم در واپسین مراحل زندگی خودش به سر می بره و تقریبا بسیاری از دانشمندان علل الخصوص در زمینه زیست شناسی دارن به این باور می رسند که ساختار خلقت موجودات زندگی هوشمنده و نیاز به طراحی هوشمند داره...
[Forwarded from نقد الحاد و آتـِـئیسمــ ������]
������مهم
سالهایی که در آن رویای چارلز داروین, ریچارد داوکینز و پیروانشان از بین رفت...
✍️ در این متن به طور مختصر مروری میکنیم بر تعداد زیادی از کنفرانسهای بین المللی و همچنین مقالات ژورنالهای علمی که از سال 2006 تا 2017 به صراحت ناکارآمدی نئوداروینیسم(جهشهای تصادفی, انتخاب طبیعی) و ژن خودخواه را اعلام کردند. توصیه میشود این متن را تا انتها بخوانید.
@Naghde_elhad
با سلام،
99.5% دانشمندان امروزه به فرگشت معتقد هستند.
چرا اینقدر به دروغ باید سعی کنیم منکر فرگشت شویم؟ با اینکه اتفاقا قران و اسلام امکان سازگاری بسیار بیشتری با فرگشت نسبت به مسیحیت و یهودیت دارد.
تابحال فکر کرده اید چرا اسلام سازگاری بیشتری نسبت به یهودیت و مسیحیت نسبت به فرگشت دارد؟
خود اسلام که سازگاری بیشتری دارد منتها بعضی آخوندها به هیچ وجه نمی خواهند قبول کنند.
بنده هم عرض سلام و تبریک پیشاپیش عید را دارم بخدمت شما و همراهان گرامی با آرزوی سالی نیکو و پر برکت برایتان
سلام و سپاس فراوان بسیار ممنونم
فاتح;915788 نوشت:
این درست است . همچنین در معنای لغوی برزخ چنین هم آمده که آن حائل است که از هر دو , چیزی در خود داشته باشد یا نداشته باشد . حال اگر چیزی داشت همان برزخ است و اگر نداشت نیز به همچنین ولی در هر حال ماهیت حائلی میان دو چیز یا ماهیت متضاد و متفاوت داشته باشد .
خب همین هم جای شکر دارد که برادران دینی قبول کنند که آمیخته میشود
در اکثر ترجمه ها که در سایت تدبر مشاهده کردم عبارت نیامیزند و مخلوط نمی شوند آمده بود جز استاد قمشه ای که گویا به این امر واقف بودند الاکل حال
خب در این صورت ادعای معجزه بودن این آیه ساقط میشود و داوکینز این را خواست بگوید
اما اینکه این حرف را چرا اکثر مترجمان و مفسران همچون علامه طباطبایی و... نزده اند و مستقما عبارت نمی آمیزند را آورده اند جای بحث دارد که هیچ
اگر صحبت شما را که به واقع نزدیک تر است قبول کنیم این موضوع وجود دارد که خواه از آن هر دو متخالف در خود مناسبتی داشته باشد یا نه اگر دو دریا را A و B در نظر بگیرید و حد حائل که باریکه ای است را c در نظر بگیرید در c ما خلا یا چیز دیگری نمیبینیم بلکه تناسبی از A و B را مشاهده میکنیم که همانطور اشاره شده
اما این معنی را نمی دهد که آن دو مخالف(AوB) باهم ترکیب میشوند چون دیگر برزخ معنی ندارد اما اگر این فرض را نیز نادیده بگیریم و بگوییم آنچه روتین نمایانده میشود گویی پرده ای حائل وجود دارد فرمایش شما صحیح است
فاتح;915788 نوشت:
در ترجمه نیز اختلافی بین معنای اصطلاحی و لغوی نمیبینیم . دو ماهیت مختلف و متضاد بواسطه این حائل از هم دور اند . حال این حائل از نوعی باشد که از هرکدام چیزی در خود دارد یا چیزی در خود ندارد . ( گویا هر یک به دیگری بواسطه وجود این حائل میگویند دور باش )
در ترجمه عبارت نمی آمیزند و ... در تعارض است
مشکل سر این نیست که حائل هر دو را دارد یا ندارد مشکل اینست که هر دریا از دریای مخالف خود آمیختگی دارد
فاتح;915788 نوشت:
در آن موضوع که فرمودید منظور داوکینز این است که ممکن است هر انسانی با دیدن این پدیده این حرف را زده باشد بله انسان با دیدن هر امر واقعی آن را ببیند و حرفی در موردش بزند . ولی مهم این است که نگاه او به آن موضوع از چه ماهیت معرفتی و شناختی برخوردار است .
صد البته همینطور است فرمایش شما می تواند درست باشد در صورتی که پذیرفته باشیم این صحبت از جانب خداوند متعال است که در این صورت معجزه محسوب نمی شود برای داوکینز و امثالهم
در آن کلیپ داوکینز گفت آب شور و شیرین مخلوط نمیشود و آن فرد هم صحه گذاشت و مصدری برای علوم طبیعی قرآن را گمارد که ایراد داوکینز بر این جمله وارد است همچنین که ترجمه و تفسیری که غالب و تقریبا اکثر علما و مفسرین و مترجمین مذهبی داده اند که معنایی مورد نظر آنها نیامیختن است
استاد الهی قمشهای و او خدایی است که دو دریا را به هم درآمیخت که این آب گوارا و شیرین و آن دیگر شور و تلخ است ، و بین این دو آب ( در عین به هم آمیختن ) واسطه و حایلی قرار داد که همیشه از هم منفصل و جدا باشند.
نظر شما همچون نظر استاد قمشه ای باید باشد آنطور که برداشت میکنم و در این منظور هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد! تفسیر المیزان - خلاصه (وهو الذی مرج البحرین هذا عذب فرات وهذا ملح اجاج وجعل بینهمابرزخا وحجرا محجورا): (اوست که دو دریا را بهم درآمیخت ، این یکی شیرین وگوارا و آن دیگری شور و تلخ ، و میانشان مانعی نفوذناپذیر قرار داد تا مخلوط نشوند ومنفصل باشند) معنای ظاهری آیه واضح است یعنی خداوند دو آب مختلف و متفاوت که یکی شیرین و گوارا و دیگری شور و تلخ است را به گونه ای میانشان حائل و مانع قرار داده که آمیزش آنها با هم حرام شده و به هیچ وجه مخلوط نمی شوند. اما باطن کلام متوجه مسأله رسالت است که میان مؤمن و کافر جدائی می اندازد و بااینکه هر دو در یک زمین زندگی می کنند. در عین حال با هم مخلوط و یکی نمی شوند وراه ایمان همواره از راه کفر جداست
و اما در کلام شما بزرگوار عزیز
اگر مواردی یافت شود که با علم امروز همخوانی دارد مشکلی نیست
اما تنها آیه ای را برسی کنیم
در مورد صلب و ترائب در قرآن فرموده شده که با علم امروز ناسازگار است یا اینکه ما برداشت میکنیم ناسازگار است
در قرآن فرموده شده اگر از جانب غیر خدا بود تناقض در آن میافتی
دوست عزیز، برای صلب و ترائب جواب های مختلفی داده شده است.
یکی از جواب های درخور این می باشد که اصلا یخرج به انسان برمی گردد نه به مایع جهنده،
یکی دیگر از جواب های درخور این می باشد که صلب و ترائب به معنای پس و پیش انسان می باشد و بواقع اشاره به میان پای انسان که بین پس و پیش انسان می باشد اشاره می کند.
جواب درخور دیگر هم داده شده است که در سایت http://neeloofar.org/critic/124-article/1582-221295.html
می توانید ببینید.
آنچه که نکته مهمی است این است که منتقدان دین می گویند قدیمی ها اعتقاد داشتند نطفه و مایع جهنده منی از جایی بین استخوان سینه (اصطلاحا بین صلب و ترائب ) ایجاد می شده است. در حالیکه علم امروز
خلاف آن را ثابت کرده است و این آیه به این اعتقاد اشاره می کند. اما دقت کنید که آیه می گوید یخرج بین الصلب و الترائب، دقت کنید می گوید یخرج، نمی گوید آنجا ایجاد می شود می گوید از آنجا خارج می شود. بعید می دانم در قدیم در
محل خروج مایع منی با امروز اختلافی وجود داشته باشد.
دوست عزیز، برای صلب و ترائب جواب های مختلفی داده شده است.
سلام برادر تبریک عید
همینکه چرا تفسیر های متفاوتی ارائه شده است و اینکه چرا آیه فصاحت و بلاغتی را که داراست اکثر مترجمین و مفسرین را به اشتباه انداخته و... که چشم پوشی کنیم
چون چندین تاویل را ارائه دادید و آن ترجمه که مرجع را به انسان بازگردانده و مترجم اهل تسنن است در جاهای دیگر مسح و... به او اکتفا نمی کنیم و... هم چشم پوشی کنیم
چندی پیش که نهج البلاغه را میخواندم حضرت علی در خلال خطبه ای این مفهوم را گفته است ،مستقیم مفهوم را از زبان ناطق قرآن حضرت علی ع پی میگیریم تا ببینیم منظور چیست
خطبه 60
خر از تداوم تفکّر انحرافی خوارج
)در پایان جنگ با خوارج، در سال 38 هجری شخصی گفت: ای امیرامؤمنین! خوارج
همه نابود شدند. فرمود:(
نه، سوگند به خدا هرگز! آنها نطفه هایی در پشت
پدران و رَحِمِ مادران، وجود خواهند داشت، هر گاه كه
شاخی از آنان سر برآورد، قطع می گردد، تا اینكه آخرینشان به راهزنی
و دزدی تن در می دهند.
کاملا همانند قرآن همان برداشتی که میشود را حضرت علی ع فرمودند تا دیگر جای تاویلی نباشد
در قرآن هم نطفه به پشت پدران گفته شده (ن انسان)
یعنی نطفه را از پشت مرد میداند همانند ذریه در قرآن که بار ها آمده و سپس از طریق مجاری آمیزشی به رحم زن منتقل شده و آنجا پرورش میابد
خب با توجه به اینکه مرد رو صاحب نطفه دونسته پس معادل امروزیش اسپرم=نطفه هستش و جایی از تخمک عنوان نکرده! چون برخی دوستان مذهبی گفتند و ممکن است بازهم بگویند خداوند برای جنس مونث حجاب قائل است و بخاطر برخی مسائل مستقیما ممکن است به تخمک اشاره نکند پیشاپیش آیه ای از قرآن قرار میدهم
آیت الله مشکینی و دخترانی نارپستان و هم سن و سال.
استاد مهدی فولادوند و دخترانی همسال با سینه های برجسته ، 33 نبا
و مسائل دیگر که به صراحت از آن در قرآن صحبت شده و واژه تخمک یا معادل آن در برابر آنها چیزی نیست
خب از مجموع برداشت های بالا نتیجه گرفته میشود که نطفه انسان در پشت مرد به وجود می آید و در رحم زن نمو می کند و الی آخر...
و امروز میدانیم اسپرم از مغز نخاع و... نیست بلکه در کیسه ذکور جنث مذکر تشکیل میشود
خواه از آن هر دو متخالف در خود مناسبتی داشته باشد یا نه
اگر دو دریا را A و B در نظر بگیرید و حد حائل که باریکه ای است را c در نظر بگیرید در c ما خلا یا چیز دیگری نمیبینیم بلکه تناسبی از A و B را مشاهده میکنیم که همانطور اشاره شده
اما این معنی را نمی دهد که آن دو مخالف(AوB) باهم ترکیب میشوند چون دیگر برزخ معنی ندارد
اما اگر این فرض را نیز نادیده بگیریم و بگوییم آنچه روتین نمایانده میشود گویی پرده ای حائل وجود دارد فرمایش شما صحیح است
در تطبیق آیه قرآن با آن پدیده خاص توسط دانشجوی مسلمان ما 3 ماهیت متفاوت داریم که نهایتا شکلی پایدار را توصیف میکند .
از مجاورت آب شیرین و آب شور (بواسطه وجود اختلاف در غلظت و دما) حائلی شکل گرفته که نه صرفا شیرین و گرم است و نه شور و سرد و آنها را در کنار هم قرار میدهد ؛ یعنی حائل مانع آمیختگی بین آب شور و شیرین شود . این حائل همان برزخ اشاره شده در آیه قرآن است .
حال اگر بگوئیم این برزخ ماهیت مستقلی ندارد و درست است که حائل است ولی خود محصول آمیختگی است و این آمیختگی ناقض ادعای قرآن است که فرموده آنها با هم آمیخته نمیشوند. چنانکه
زئوس میگوید چون نیامیختن آمده نتیجتا این آمیختگی حتی در حائل هم نباید صورت بگیرد . خب این قید را چه کسی گذاشت ؟
در پاسخ میتوان گفت در عین آمیتخگی در حائل و برزخ , ثبوتی استقلالی در آب شیرین و شور هم وجود دارد . آب شیرین حفظ میشود و آب شور نیز همچنین و یکدست نمیگردند هرچند اجزاء آن یعنی ملکولها در مکانی بعنوان برزخ تغئیر ماهیت بدهند شکل و ترکیب اصلی آن دو ماهیت بطور کامل از بین نمیرود .
hessam78;915792 نوشت:
استاد الهی قمشهای و او خدایی است که دو دریا را به هم درآمیخت که این آب گوارا و شیرین و آن دیگر شور و تلخ است ، و بین این دو آب ( در عین به هم آمیختن ) واسطه و حایلی قرار داد که همیشه از هم منفصل و جدا باشند.
خب این ترجمه هم همین مساله را میگوید .
وجود مستقل آب شیرین و شور , با وجود ترکیب ملکولهای هر دو آب و شکل پذیری حالت سوم , از بین نمیرود.
اما بعد
معنای لغوی "بحر" در برابر "بر" بمعنی خشکی قرار میگیرد و تنها به دریا اطلاق معنی نمیشود . معانی لغوی دیگر فراخى و فراوانى آب ، و درياى بزرگ را ( الخِضَمَ ) گويند ، هر رودخانه ى بزرگ ، آب شور ...
معنای غالب مستعمل بین مردم دریا است ولی منظور از بحر در قرآن لزوما آنچیزی نیست که در هر ذهنی شکل میگیرد .
[آیا شریکانى که مىپندارند بهتر است] یا آن کس که زمین را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پدید آورد و براى آن، کوهها را [مانند لنگر] قرار داد، و میان دو دریا برزخى گذاشت؟ آیا معبودى با خداست؟ [نه،] بلکه بیشترشان نمىدانند.
آنچنانکه از این آیه و آیات مشابه بر می آید منظور از دو بحر یکی آب رودخانه ها و دیگری آب دریاست . و حائل میان آن دو زمین است .
انسان از هر دو آب شور و شیرین , گوشت تازه قابل مصرف بدست می آورد و زیور و وسائل آراستن از آن بدست می آورد و کشتی می راند ( فاطر 12 )
و زمین قرارگاهی است که در آن رودهای آب شیرین ( بحر ) بابارش باران در دامنه کوهها جاری میشوند و خود زمین حائل و برزخ میان این دو بحر است .
حال اگر بگوئیم این برزخ ماهیت مستقلی ندارد و درست است که حائل است ولی خود محصول آمیختگی است و این آمیختگی ناقض ادعای قرآن است که فرموده آنها با هم آمیخته نمیشوند. چنانکه
زئوس میگوید چون نیامیختن آمده نتیجتا این آمیختگی حتی در حائل هم نباید صورت بگیرد . خب این قید را چه کسی گذاشت ؟
سلام
ببینید دو انسان را فرض کنید که بهم برخورد میکنند
بعد ی نفر بیاد بگه پوست آن دو نفر رو حائلی قرار دادیم که بهم نمی آمیزند (برخورد نمیکند)[تناقض نیست در این مثال؟]
بدن برخورد کرده که در نتیجش پوست و حد حائل باهم برخورد کرده و آمیخته میشه
حالا به جمله شما بر گردیم آن قید را کسی نگذاشته بلکه میگوید وقتی در حائل آمیختگی رخ میدهد یعنی دو دریا با هم آمیخته شده است
شما بگویید مگر میشود بدون در هم آمیختن دو دریا در حائل در هم آمیختن داشته باشیم؟
حائل چیز غیر از دو دریا نیست مثل مخلوط روغن و آب که مرز بینشون وجود داره و به اون میگن حائل چرا؟چون ترکیب نمیشن دو تا باهم
حالا اگه روغن بر فرض با آب مخلوط میشد دیگه به اون مرز نمیگیم برزخ جدا کننده که باعث عدم آمیزش میشه
فاتح;915801 نوشت:
وجود مستقل آب شیرین و شور , با وجود ترکیب ملکولهای هر دو آب و شکل پذیری حالت سوم , از بین نمیرود.
خیر این جمله اشتباه است وجود مستقلی در مدت زمانی بعد دیگر ترکیب شده است و جای خودشو به مولکول های دیگر داده اما چون دیر رخ می دهد خیال میشود که همان مولکول و همان چیز است
در صورتی که زئوس گفت اگر چنین باشد مرز رود باید در حال گسترش باشد که چنین چیزی نیست
فاتح;915801 نوشت:
[آیا شریکانى که مىپندارند بهتر است] یا آن کس که زمین را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پدید آورد و براى آن، کوهها را [مانند لنگر] قرار داد، و میان دو دریا برزخى گذاشت؟ آیا معبودى با خداست؟ [نه،] بلکه بیشترشان نمىدانند.
آنچنانکه از این آیه و آیات مشابه بر می آید منظور از دو بحر یکی آب رودخانه ها و دیگری آب دریاست . و حائل میان آن دو زمین است .
اول اینکه چرا از واژه رود استفاده کرده بعد رود رو معادل دریا گرفته؟مسلما اعراب همون زمان فرق بین رود و دریا رو باید بدونن
ازین گذشته رود که به دریا میریزد در مصب
به درستی متوجه منظورتان نشدم اگر همین است که باز هم آمیزش وجود دارد
فارق ازینها گمان نکنم دریای شیرین داشته باشیم فقط ممکن است نسبت شوری کمتر باشد
اگر رود منظور باشد در جای دیگر در قرآن از رود به معادل بحر یاد نشده و تمامی مترجمین عبارت دو دریا رو آوردند ن دو آب فراوان یا رود http://tadabbor.org/?page=tadabbor&SOID=35&AYID=12&TPIV=T1
حائل چیز غیر از دو دریا نیست مثل مخلوط روغن و آب که مرز بینشون وجود داره و به اون میگن حائل چرا؟چون ترکیب نمیشن دو تا باهم
حالا اگه روغن بر فرض با آب مخلوط میشد دیگه به اون مرز نمیگیم برزخ جدا کننده که باعث عدم آمیزش میشه
شما که معنی برزخ رو آوردید . چرا چنین قیدی بر معنی میگذارید که حتما نباید با هم مختلط شوند اگر مختلط شوند دیگر معنی برزخ را نمیدهد . لغویون عرب که چنین چیزی و چنین قیدی نیاوردند !
hessam78;915809 نوشت:
اول اینکه چرا از واژه رود استفاده کرده بعد رود رو معادل دریا گرفته؟مسلما اعراب همون زمان فرق بین رود و دریا رو باید بدونن
ازین گذشته رود که به دریا میریزد در مصب
به درستی متوجه منظورتان نشدم اگر همین است که باز هم آمیزش وجود دارد
فارق ازینها گمان نکنم دریای شیرین داشته باشیم فقط ممکن است نسبت شوری کمتر باشد
اگر رود منظور باشد در جای دیگر در قرآن از رود به معادل بحر یاد نشده و تمامی مترجمین عبارت دو دریا رو آوردند ن دو آب فراوان یا رود
معنای واژه بحر اجازه میدهد از هر کدام از معانی استفاده شود . وجه غالب استعمال هم دلالتی نمی آورد مگر اینکه قیدی در جمله آن معنی را لازم کند .
در جای دیگر قرآن رود نیل بواسطه خصوصیت وسعت زیاد و پهنه "یم" هم خوانده شده ( قصص /7 ) .
در یونس / 90 و اعراف/ 138 که از واژه بحر استفاده شده که مورد اختلاف بین مفسرین است برخی مفسرین منظور از بحر را رود نیل دانسته اند و برخی دریای سرخ . دلیلش این است که هر دو معنی در این واژه هست.
شما که معنی برزخ رو آوردید . چرا چنین قیدی بر معنی میگذارید که حتما نباید با هم مختلط شوند اگر مختلط شوند دیگر معنی برزخ را نمیدهد . لغویون عرب که چنین چیزی و چنین قیدی نیاوردند !
سلام
اصلا شما برزخ را ندیده بگیرید آیا دو دریا مخلوط میشوند یا ن؛به این سوال پاسخ دهید آری دیگر معجزه محسوب نمیشود و اینچنین که میفرمایید تاویل مختلفی می توان نمود دیگر مصدر علمی نمی تواند باشد یا معجزه علمی
ببینید می تواند با ترجمه و تفسیر ی جوری درست شود و داوکینز هم نمی تواند تاویل و تفسیر همه را بخواند در هر دوره ای نظریه اغلب و برداشت نزدیک رو ارائه می دهد!
این واژه مخلوط نشدن دو دریا اشتباه است! تنها ترجمه ای که می تواند این مشکل را رفع کند و گزاره ای به آیات مکرم قرآن اضافه کند همان ترجمه قمشه ای هستش که اگر چنین چیزی را بپذیریم بعید میدانم در دیگر آیات که برزخ استعمال شده است به مشکل نخوریم من حیث المجموع؛
گزاره خام و خالی نیامیختن دو دریا با علم ناسازگار است مگر اینکه گفته می شد به ظاهر مبینی آن دو را و میپنداری که بایکدیگر مخلوط نمیشوند در صورتی که چنین نیست؛این عبارت گفته شده بود میشد معجزه
فاتح;915837 نوشت:
در یونس / 90 و اعراف/ 138 که از واژه بحر استفاده شده که مورد اختلاف بین مفسرین است برخی مفسرین منظور از بحر را رود نیل دانسته اند و برخی دریای سرخ . دلیلش این است که هر دو معنی در این واژه هست.
در این آیه من در ترجمه افراد و تفسیر چنین چیزی ندیدم اگر دیدید مرحمت بفرمایید ممنون
اما بازهم گفتم متوجه منظوتون نشدم که اگر رود و دریا را در نظر بگیریم حائل کجا میشود؟مصب ،کتاره رود ،قعر رودو... کجا؟
چرا اینقدر به دروغ باید سعی کنیم منکر فرگشت شویم؟ با اینکه اتفاقا قران و اسلام امکان سازگاری بسیار بیشتری با فرگشت نسبت به مسیحیت و یهودیت دارد.
تابحال فکر کرده اید چرا اسلام سازگاری بیشتری نسبت به یهودیت و مسیحیت نسبت به فرگشت دارد؟
خود اسلام که سازگاری بیشتری دارد منتها بعضی آخوندها به هیچ وجه نمی خواهند قبول کنند.
چه جالب!!!
هیچ وقت فکر نمی کردم با قرار دادن لینک رفرنس معتبر و موثق در مورد حرفام به دروغگویی متهم می شم! دوره آخر الزمونه!
خیلی دوست دارم ببینم کجای قرآن یا کتب حدیث گفته شده تکامل تصادفی و تدریجی موجودات زنده کاملا خود به خود بود و اراده خدا بر اون حاکم نبود!!!
والا هر جام اینو سرچ کردیم دیدیم گفته بودن خدا تو این قضیه دخالت داشته! دخالت خدا با تصادف صرف بودن کاملا متضاده...
مطمئن هستید که مراجع خیلی بزرگ اسلامی، به صورت کامل فرگشت رو با توجه به قرآن تاییدش کردن؟ یا اینکه اعتقاد و احساس شخصی خودتون یا برخی وب سایتها رو بیان می کنید؟
اصلا شما برزخ را ندیده بگیرید آیا دو دریا مخلوط میشوند یا ن؛به این سوال پاسخ دهید آری دیگر معجزه محسوب نمیشود و اینچنین که میفرمایید تاویل مختلفی می توان نمود دیگر مصدر علمی نمی تواند باشد یا معجزه علمی
ببینید می تواند با ترجمه و تفسیر ی جوری درست شود و داوکینز هم نمی تواند تاویل و تفسیر همه را بخواند در هر دوره ای نظریه اغلب و برداشت نزدیک رو ارائه می دهد!
این واژه مخلوط نشدن دو دریا اشتباه است! تنها ترجمه ای که می تواند این مشکل را رفع کند و گزاره ای به آیات مکرم قرآن اضافه کند همان ترجمه قمشه ای هستش که اگر چنین چیزی را بپذیریم بعید میدانم در دیگر آیات که برزخ استعمال شده است به مشکل نخوریم من حیث المجموع؛
گزاره خام و خالی نیامیختن دو دریا با علم ناسازگار است مگر اینکه گفته می شد به ظاهر مبینی آن دو را و میپنداری که بایکدیگر مخلوط نمیشوند در صورتی که چنین نیست؛این عبارت گفته شده بود میشد معجزه
پاسخ داوکینز ناظر به تطبیق یک آیه با یک پدیده از طرف آن خانم مسلمان بود ایشان ادعایی در مورد تفسیر نداشت با توجه به تطبیق بحث را تقلیل داد به یک لیوان آب و فکر میکرد کارش درست است . ( یک چیزی مانند این که بچه ای بیاید یک خمیر بازی را بردارد میمون بسازد بعد دمش را بکند بگوید علمی که در غرب به آن دست یافته اند و فهمی که از خود و هستی دارند یعنی تکامل داروین و داوکینز , یعنی این .)
ولی شرایط زئوس متفاوت است کسی که مدعی خداوندی است و نقد تفسیر و مفاهیم دینی میکند باید با لغات و تفاسیر و .. آشنا باشد .
hessam78;915841 نوشت:
در این آیه من در ترجمه افراد و تفسیر چنین چیزی ندیدم اگر دیدید مرحمت بفرمایید ممنون
اما بازهم گفتم متوجه منظوتون نشدم که اگر رود و دریا را در نظر بگیریم حائل کجا میشود؟مصب ،کتاره رود ،قعر رودو... کجا؟
بله . در این مقاله 3 تفسیر را معرفی کرده که نیل را بحر دانسته اند و 4 دلیل هم آورده و نظر مخالف را همچنین
بین رود و دریا حائل و برزخ در آیه 61 سوره نمل خشکی است . این برزخ مانع از اختلاط این دو آب میشود و از این ممانعت برکاتی برای انسان ها و موجودات خشکی زی است . این برکات در آیه قبل ذکر شده ( 60 سوره نمل )
سلام بزرگوار تبریک عید
ازانجا که نمایان است به کامپیوتر و برنامه نویسی علاقه داشته و واقفید
تکامل گونه ها شباهت زیادی با تکامل کامپیوتر ها دارد
از چرتکه و ماشین حساب های ساده بگیرید تا امروزه کامپیوتر های کوانتومی که دیگر از بیت های 0 و 1 همزمان تواما بهره میبرند
دقیقا همانند سلول های اولیه تا که به گونه های جدید مانند انسان میرسیم
در کامپیوتر ها شاهد جهش های نقطه ای هستیم
در تطور هم همینطور
ازانجا که ذهن الگوریتمیکی دارید پیش زمینه ذهنی رو کنار بگذارید خیلی راحت فرگشت رو می پذیرید با خواندن منابع مربوطه
99 درصد زیست شناسان به فرگشت اعتقاد دارند
نظریه تکامل هم رو به تکامل می رود شکی نیست!ولی هرگز به آن سمت که منظور نویسنده آن متن بوده نمی رود و واقعا خسته کرده اند دانشمندان را که بعد همین دانشمندان مستقیما ریشه این تعصب یعنی دین را نشانه می روند همچون داوکینز و... شاهد برخورد تندی هستیم
بزرگوار داروین خودش کشیش بود در دوره ای!حرام زاده کافر منکر خدا نبود!در اتوبیوگرافی خودش آمده که من باید تئیست نامیده شوم در ادامه ذکر میکند مقوله فرگشت باور من به خدا را تحت الشعاع قرار داد و کم کرد و تقریبا آگنوستیک میشد گفت شد؛داروین منکر رادیکالی نبود؛فراماسونری و... نبود!
حالا چند مورد از سخنان مبالغه آمیز و جوگیزی این نویسنده کانال تلگرامی را ببینید
خب از حاشیه رفتن بیشتر خود داری کنم و برگردم به موضوع اصلی چندین ماه قبل بود که این اکاذیب،توسط عده ای دیندار(به زعم خود با کفر مبارزه میکنند که با دفاع بد ن تنها کمر دین را میشکنند بلکه به علم و خدای سازنده این علم نیز خیانت میکنند )منتشر شد و جناب دکتر عزیزی در سایتشان مقاله ای مبسوط پیرامون این قضیه قرار دادن که از فوروارد کردن مطلب به علت ازدیاد محتوی خود داری میکنم و ارجاع می دهم به سایتشان http://www.daneshagahi.com/scientists-posts/70-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%83%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D9%81%D8%B1%DA%AF%D8%B4%D8%AA-%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%D9%86%D8%AF
و همچنین https://sciencelife.blog.ir/1395/11/20/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%87%D8%AC%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%D9%87-%D8%AC%D8%A7%D9%86%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%AE%DB%8C%D8%B1-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85
پیشنهاد من اینست که حداقل کتب زیست شناسی دبیرستان خودمان را نگاهی فرمایید و اگر فرصت بود کتابای رفرنس را هم مطالعه کنید به مفهوم فرگشت پی خواهید برد چون تا وقتی درک روشنی حاصل نگردد ازین دست شایعات بسیار است این موضوع حل شود میروند سراغ مایکل بیهی آن حل شود مستند اخراج شدنگان بعد سراغ باکتری دم فلاجلوم هی پیچ و تاب میدهند که حد ندارد
پس به نوشته این افراد که غالبا سواد و رزومه علمی ندارند و همانطور که از تایتل پیداست تنها دنبال محاربه بای نحو کان هستند التفاتی نورزید و توجهتان را معطوف مطالب علمی در این زمینه کنید که بسیار روشنگر است
و همچنین کتب یدالله سحابی و آیت الله مشکینی در مورد تکامل و آیات ببینید که حداقل تفسیر متفاوتی هم وجود دارد و جبه گیری کم شود
موفق باشید@};-
سلام و درود فراوان بر شما و همچنین تبریک عید نوروز
بله داستان تکامل و فرگشت را می دانم و نیازی به مطالعه کتب دبیرستانی و ... ندارم...بنده در بحث و مناظره با آتئیست ها با این موارد آشنا شدم.
بله ذهن الگریتمیک دارم.. الگریتم ارتباط مستقیمی با منطق و ریاضیات دارد و با کنار گذاشتن آن باید قبول کنیم از بحث منطقی خارج می شویم..
البته قبول دارم که منطق زیستی موجودات زنده بسیار پیچیده و عجیب و متفاوت است. ولی می دانم در هر صورتی، با بحث در مورد سیستمهایی نظیر یک سلول یا یک انسان یا یک دستگاه کامپیوتر، ما وارد دایره مفهومی سیستم می شویم.
بنده در هر جایی که بحث فرگشت را وسط می کشم فرض را بر درستی اون می گیرم منتها بحث فرگشت بدون خالق و مدیر و مدبر برایم دور از منطق است.
در مقالات مطرح شده هم بیشتر هدف طراحان، بحث تصادفی بودن و عدم نیاز به خالق هست...شما خودتون می بینید که اونها با تصادفی بودن این کار مشکل دارند!
تکامل کامپیوتر حاصل مغز های هوشمندی است که به صورت هوشمندانه، با آزمون و خطا و تفکر و ... نهایتا به ابر سیستم های امروزی نائل شدند حتی در مورد الگریتم های ژنتیک هم کروموزوم ها و اصول اولیه را توسط مغز های هوشیار تبیین کرده و سپس کار ترکیبات تصادفی و ... رو آغاز می کنند ولی در فرض فرگشت بدن خالقی هوشیار اینکه طبیعت بقا یا فنای موجودات را تعیین کند و نمونه های موفق جهش یافته، بقا را تجربه کرده و نمونه های معیوب شکست خورده و از بین بروند و این مکانیسم به خودی خود باشد و نیاز به خالق نداشته باشد!!!؟؟؟ اینکه نهایت چنین مکانیسمی باعث شود موجوداتی با خودآگاه زنده و طبیعی بوجود آیند که با هیچ منطق مادی و زمینی قابل درک و مهندسی نیستند؟؟؟
کسی نگفت که داروین حرام زاده و فریمیسون و ... بوده... بنده خودم شنیده بودم که ایشون کشیش و خداباور بوده اند! منتها هدف امروزی منطق فرگشت در رد خالق هوشمند و تصادفی جلوه دادن آن و رد دفعی بودن خلقت در جهت تکامل تدریجی از صفر تا 100 است! اگر منظور داروین به فرض رد خدا هم نبود، اینک آتئیست ها و مخالفین نظریه خداباوری از دیدگاههای داروین به عنوان ابزار استفاده ابزاری می کنند! اگر داروین فریمیسون نبود، ولی مطمئنا فریمیسونها از این دیدگاهها، استفاده ابزاری می کنند!
مبحث پیچیدگی کاهش ناپذیر دکتر بیهی هم منطق بسیار درستی است که این منطق یک باکتری را یک سیستم همانند دستگاههای دست ساز بشر فرض کرده و آنرا نیازمند بخش های مختلفش مطرح می کند و می گوید بدون هیچ کدام از بخش هایش همچون دم، نمی تواند به حیاتش ادامه دهد و شروع این باکتری چگونه باید باشد تا به این مرحله برسد! حتی بنده لینکی را دیدم که دانشمندی در مورد باکتری ساده تر از فلاژ بحث می کرد که به جای دم، چیزی مثل چنگال داشت که می توانست به بدن موجودات دیگر نفوذ کند ولی باز هم برطرف کننده مشکل نیست، چرا که بحث پیچیدگی کاهش ناپذیر به ساده تر شدن دم به شکل چنگال و ... فقط محدود نشده و ماهیت آن به از بین رفتن بخشی همانند دم و یا چنگال مربوطه مربوط می شود... اگر فلاژ کلا دم نداشت؟؟؟!!! اگر ساختار فلاژ فاقد بخشی همانند دم بود؟؟؟
والا من سعی کردم نوشته گروهی را عینا اینجا کپی کنم که چند سالیست با بزرگترین آتئیست ها بحث و مناظره می کنند و نویسنده هم روی هوا حرف نزده اند و برای هر بخش از گفته هایشان لینک منبع موثق نوشته اند!بنده خودم شاهد بودم این دوستان در فیس بوک با آتئیست هایی نظیر پارسا آریا منش و استاد اهورا و دکتر ریچارد(ایرانی با درجه دکترا) و رهبر گروه نقد اسلام و ... بحث و مناظره می کنند و اینکه به سادگی خط بطلان رو گفته هاشون بکشیم که از قضا حاوی لینک منبع هم هست، کار درست و اصولی نیست! بلکه باید با اخبار و منابع موثق دیگری در تقویت دیدگه فرگشت رد کرد!
در مورد معرفی کتب و رفرنس ها ممنون و متشکر ...موفق باشید...
پاسخ داوکینز ناظر به تطبیق یک آیه با یک پدیده از طرف آن خانم مسلمان بود ایشان ادعایی در مورد تفسیر نداشت با توجه به تطبیق بحث را تقلیل داد به یک لیوان آب و فکر میکرد کارش درست است . ( یک چیزی مانند این که بچه ای بیاید یک خمیر بازی را بردارد میمون بسازد بعد دمش را بکند بگوید علمی که در غرب به آن دست یافته اند و فهمی که از خود و هستی دارند یعنی تکامل داروین و داوکینز , یعنی این .)
ولی شرایط زئوس متفاوت است کسی که مدعی خداوندی است و نقد تفسیر و مفاهیم دینی میکند باید با لغات و تفاسیر و .. آشنا باشد .
سلام بله
من بیشتر صحبتم روی داوکینز بود و اینکه رسوایی ببار آورد و امثالهم
زئوس هم در اغب موارد به اکثریت اکتفا میکند و به افراد ن چون هرمنوتیک است قرآن و هرکس می خواهد تفسیری ارائه دهد یادم هست در نهج البلاغه ماجرای حکمیت حضرت علی (ع) به کسی میگفتند از سنت پیامبر برایشان بگو و از قرآن وارد نشو چون هم تو و آنان برداشت و تفسیر خود را دارند و کار به جایی نمی رود(البته زئوس هم محکمات و هم متشابهات همه را نقد میکند)
زئوس هم مطلقا درست نیست در جاهایی اشتباه هم می تواند داشته باشد ولی متاسفانه اکثر نقد هایی که بر گفته های زئوس میگیرند کاملا فاقد وجهه علمی است
حتی در زمینه هایی که زئوس از علم خارج شده و وارد حریم قرآنی-فلسفی میشود هم پاسخی درخور پیدا نمیشود و غالبا تحریف تحقیر و... است
فاتح;915864 نوشت:
بله . در این مقاله 3 تفسیر را معرفی کرده که نیل را بحر دانسته اند و 4 دلیل هم آورده و نظر مخالف را همچنین
حرف شما درسته ولی منظورم همین آیه هستش(برزخ میان دو دریا و اینکه مثلا اشاره شود رود هست ،ن دریا) که در ترجمه یا تفسیری گفته باشد رود؛چون هر ترجمه دیدم دو دریا نام برد
فاتح;915864 نوشت:
بین رود و دریا حائل و برزخ در آیه 61 سوره نمل خشکی است . این برزخ مانع از اختلاط این دو آب میشود و از این ممانعت برکاتی برای انسان ها و موجودات خشکی زی است . این برکات در آیه قبل ذکر شده ( 60 سوره نمل )
خب برخی از رود ها به دریا میریزند اما با مسامحه بله این هم میشود
سلام و درود فراوان بر شما و همچنین تبریک عید نوروز
سلام و درودی فزوننده پیشگاه حضورتان
++Hadi++;915884 نوشت:
بله داستان تکامل و فرگشت را می دانم و نیازی به مطالعه کتب دبیرستانی و ... ندارم...بنده در بحث و مناظره با آتئیست ها با این موارد آشنا شدم.
بله ذهن الگریتمیک دارم.. الگریتم ارتباط مستقیمی با منطق و ریاضیات دارد و با کنار گذاشتن آن باید قبول کنیم از بحث منطقی خارج می شویم..
بسیار عالی
خب ذات و نفس علم (ساینس)نمی تواند در باره بود و نبود خدا حالا حالا ها صحبتی کند و اما مشکلات که آتئیست ها مطرح کردند
آنها خدا را باور ندارند و نمیتوانند رد کنند عدم قابل اثبات نفی نیست همانند قوری راسل که نمیشود رد کرد ؛ولی آنها آیات کتب مقدس و قرآن کریم را نگاه میکنند؛
در مورد نحوه خلقت و برداشت مستقیمی که میکنند خلقت دفعی است
نظر اکثر علما هم همین است و روی خوشی ندارند نسبت به این موضوع
و نتیجه میگیرند که منظور خدا خلقت دفعی بوده و هیچ درکی از این امر نداشته و خدای معرفی شده توسط اون کتاب مقدس رو رد میکنند
گروه دوم که دینداران-ساینس محور هستند و درصد خیلی کمتری به گروه سوم که عرض خواهم کرد دارند
آنها میگویند از قرآن با تاویل و تفاسیر می توان فرگشت را نیز تائید کرد یعنی در اکثر مواقع اگر علمی خلاف گفته ظاهری کتاب را بگوید تفسیر و روایتی می آورند و آن را همسو میکنند همانند ید الله سحابی و آیت الله مشکینی و...
با این دو گروه مشکلی من ندارم؛ولی داوکینز با گروه دوم هم مشکل دارد همانطور که در مصاحبه با پروفسور فرانسیس کالینز عزیز مطرح کرد
اما گروه سوم که اکثریت هستند اگر تضادی ببینند به هر نحو و وسیله ای خواستار رد موضوع و دفاع از مذهب خودشون بر میان که مشکل امروز ماست و تکرار تاریخ گالیله و کلیسا-امروزه-داروین و مذهبیون
با این گروه بنظر من باید برخورد کرد چون(از نظر من)هم دین خودشان را با این کار زیر سوال میبرند و هم جلوی پیشرفت علم را میگیرند
++Hadi++;915884 نوشت:
البته قبول دارم که منطق زیستی موجودات زنده بسیار پیچیده و عجیب و متفاوت است. ولی می دانم در هر صورتی، با بحث در مورد سیستمهایی نظیر یک سلول یا یک انسان یا یک دستگاه کامپیوتر، ما وارد دایره مفهومی سیستم می شویم.
سیستم به تعریفی خلاصه مجموعه ای از اجزاء که برای هدفی مشخص کار میکنند
سیستم های کامپیوتری بنظر من الگویی از طبیعت هستند و نمیتوانند خط مشی آن را تعین کنند همانند هوش مصنوعی که گل سر سبد آن است
یعنی علوم پایه محوریت آن را تعین میکنند و بالعکس خیر تا بخواهیم میزان را از علوم پایه تغییر دهیم
مثلا همون بیت های کامپیوتر کوانتومی که همزمان هم صفر هستند هم یک را در نظر بگیرید
تا قبل از کشف فیزیک چنین چیزی عملا محال بود و حتی چنین تصوری وجود نداشت بیت یا صفر است یا یک
اگر سیستم کامپیوتری را بر طبیعت عرضه میکردیم طبعا این برداشتو به ما نمیداد
ولی وقتی عکسش اتفاق افتاد وارد عرصه نوین و جدیدی از سیستم شدیم
غرض از این موارد می خواهم بگویم که میزان و معیار این نمیتواند باشد که طبیعت را بر سیستم های خودمان عرضه کنیم اگر تطبیق داشت درست است و در غیر آن نادرست
همانطور که میدانید در علم اینکه بگوییم بعد ماده بهشت و جهنم هستند و آخرت مورد برسی قرار گیرد که نتیجه تعبیر سیستم دنیوی شما هستند نیست
نمیگویم این تعبیر درست است یا نادرست بلکه میگویم علمی نیست چون برای دنیا و سیستم دنیا هدفی در نظر گرفته نشده و ازین رو در تعریف سیستم نمی آید(در هیچ مجله و رفرنس معتبری شما نمیبیندی که بگوید هدف و نتیجه دنیا این است که فلان شود یا غیره)
دنیا مجموعه ای از اجزا هست و در تعریف علم ساینس هدفی در نظر گرفته نشده و از حیطه سیستم خارج است
اما به عنوان بحث غیر ساینس می توان به آن پرداخت
و هر بحث غیر ساینسی الزاما غلط نیست و هر صحبت ساینسی هم الزاما درست نیست
++Hadi++;915884 نوشت:
بنده در هر جایی که بحث فرگشت را وسط می کشم فرض را بر درستی اون می گیرم منتها بحث فرگشت بدون خالق و مدیر و مدبر برایم دور از منطق است.
ببینید تا نصفه اول که فرمودین درستی رو پذیرفتین صحبتی نیست
اما همینکه می فرمایید بدون خالق و مدیر و مدبر دیگر از حیطه ساینس خارج است چرا!چون اگر دنیا را دارای خالق بدانیم همینطور برای خالق آن خالق و الا آخر و دیگر بحث کلامی میشود و تبصره ها می آیند(پدیده ها خالق دارند و غیر پدیده خیر) که بحث کاملا دینی و برداشت شخصی است
++Hadi++;915884 نوشت:
در مقالات مطرح شده هم بیشتر هدف طراحان، بحث تصادفی بودن و عدم نیاز به خالق هست...شما خودتون می بینید که اونها با تصادفی بودن این کار مشکل دارند!
خب دقیقا مکانیسم فرگشت همین است من هم آن را تصادفی میدانم البته به تعبیری بهتر تصادف های مطلوب و سازگار پسند
اینکه فرگشت را خواهید تصادفی ندانید تخطئه کردن فرگشت بخاطر باور است!شما می توانید بگویید که بنابر حکمتی خدا خواسته تصادفی صورت بگیرد که مشکلی نیست من هم می پذیرم
اما همینکه بگویید فرگشت تصادفی نیست میروید در گروه سوم
علم را نمی شود تفسیر و تاویل کرد
++Hadi++;915884 نوشت:
تکامل کامپیوتر حاصل مغز های هوشمندی است که به صورت هوشمندانه، با آزمون و خطا و تفکر و ... نهایتا به ابر سیستم های امروزی نائل شدند
کاملا درست است
++Hadi++;915884 نوشت:
حتی در مورد الگریتم های ژنتیک هم کروموزوم ها و اصول اولیه را توسط مغز های هوشیار تبیین کرده و سپس کار ترکیبات تصادفی و ... رو آغاز می کنند ولی در فرض فرگشت بدن خالقی هوشیار اینکه طبیعت بقا یا فنای موجودات را تعیین کند و نمونه های موفق جهش یافته، بقا را تجربه کرده و نمونه های معیوب شکست خورده و از بین بروند و این مکانیسم به خودی خود باشد و نیاز به خالق نداشته باشد!!!؟؟؟
ترجیح میدم شخصا برای تصادف های ژنتیکی از فلوچارت و الگوریتم و نگاه این چنینی استفاده نکنم اما بپردازیم به متن
((کروموزوم ها و اصول اولیه را توسط مغز های هوشیار تبیین کرده و سپس کار ترکیبات تصادفی و ... رو آغاز می کنند)) این متن را متوجه نشدم یعنی مسئله آبیوژنسیس را شما تصادفی نمی دانید؟
فرگشت در باره نقطه شروع نظر نمی دهد و در حیطه آبیوژنسیس است
سازوکار فرگشت تصادفی است درخت تکاملی را ببینید متوجه میشوید
از دو تصویر برای رساندن بهتر منظورم استفاده میگیرم
یک فرض الگوریتمی و دو درخت تکاملی تا اختلافشان را ببینید
تصویر بالا تصویری شماتیک از فلوچارت و الگوریتم در نظر بگیرید یعنی نظام مند و هدف دار هیچ قسمتی بدون نتیجه رها نمیشود
حال درخت تکاملی شماتیک زیرین را ببینید(لازم به ذکر است هر دو دارای نقص هایی هستند و فقط جهت تقریب ذهن و ملموس تر کردن آن است)
در این بین در تصویر درخت تکاملی(عبارت بهتر فرگشت است چون تکامل هم نوعی هدفمندی دارد و ذهن را ناخودآگاه به سمت کمال و... میبرد ،دگرگشت یا تطور و... بهترند)
در درخت تکاملی موجودات بالا را میبینیم و همچنین بسیاری از موجودات مختلف تر که منقرض شده اند یعنی بی نتیجه رها شده اند(*1)به علت عدم سازگاری و طی رد طبیعی
*1 - در اینجا احتمالا مخالفت خواهید نمود که خیر آنها بی هدف نیستند
خب ما اینجا تعریفی داریم باز هم برای تقریب ذهن مثالی بزنم بازی لگو را در نظر بگیرید که کودکان با آن بازی میکنند و آن لگو های کوچک را واحد سازنده جانداران نوکلئوتید فرضا نظر بگیرید و آن کودک هم طبیعت
کودک با آن لگو ها شکل هایی میسازد بخشی از آن را خراب میکند و شکل جدید تر و الی آخر
یا تصادفا برخی را بهم وصل میکند و چیزی میسازد این همان سازو کار دنیاست
در نظر شما هدف طبیعت (خدای خالق طبیعت)تشکیل انسان است ولی در نظر دوستان دیگر آتئیست نظر طبیعت چیزی نیست و تصادفا انسان به وجود آمده
و ساینس هم هدفی برای آن در نظر نگرفته
اینکه شما بگوید این تصادف ها هم نتیجه خواست خداوند است مشکلی ندارم ولی اینکه بگویید ن
خدا برای طبیعت با تصادف کار نکرده
فلان موجود را آورده و منقرض کرده دایناسور را آورده و منقرض کرده و اندام وستجیال گذاشته و کم کم از بین میبرد و...
دیگر کاملا خلط مبحث صورت میگیرد و تعریف دیگری از نظم و تصادف است
حتی نمونه ای ازین تصادف ها را خودتان میتوان به وجود آورید با پرتو ها و اشعه ها
++Hadi++;915884 نوشت:
اینکه نهایت چنین مکانیسمی باعث شود موجوداتی با خودآگاه زنده و طبیعی بوجود آیند که با هیچ منطق مادی و زمینی قابل درک و مهندسی نیستند؟؟؟
خدای حفره ها خدای جالبی نیست اینکه برخی مسائل را نمیدانیم بگوییم کار خداست
حال منشا خود آگاهی در مغز کشف شد که با منطق مادی جور آمد مجبور میشوید برید سراغ نادانسته دیگر و به آن متوسل شوید
ببینید علم بر روی داشته ها صحبت میکند و این جور حرف ها معمولا متصل است به ناشناخته ها و...
چیزی که داوکینز کشنده ذهن جست و جو گر نامید
++Hadi++;915884 نوشت:
کسی نگفت که داروین حرام زاده و فریمیسون و ... بوده... بنده خودم شنیده بودم که ایشون کشیش و خداباور بوده اند! منتها هدف امروزی منطق فرگشت در رد خالق هوشمند و تصادفی جلوه دادن آن و رد دفعی بودن خلقت در جهت تکامل تدریجی از صفر تا 100 است! اگر منظور داروین به فرض رد خدا هم نبود، اینک آتئیست ها و مخالفین نظریه خداباوری از دیدگاههای داروین به عنوان ابزار استفاده ابزاری می کنند! اگر داروین فریمیسون نبود، ولی مطمئنا فریمیسونها از این دیدگاهها، استفاده ابزاری می کنند!
ن ن بزرگوار منظورم اصلا شما نبودید اگر چنین برداشتی صورت گرفت پوزشمندم ، آن مطلب که گذاشتید ادمین هایش و همچنین استاد آنها رائفی پور از چنین اباطیلی استفاده میکنند و دارای توهم توطئه هستند
فرگشت هم مثل فرمول E=mc2 در نظر بگیرید از آن برای ساخت بمب استفاده شده برای کشف علمی هم استفاده شده فرگشت علمیست و آن دیدگاه است به آن سو می دهد
بعضی با فرگشت خداباور تر میشوند برخی منکر تر! این مسئله(باور و برداشت) مولتی فاکتوریال است که اظهار نظر خیلی سخت و تقریبا تا کنون ناممکن است
++Hadi++;915884 نوشت:
مبحث پیچیدگی کاهش ناپذیر دکتر بیهی هم منطق بسیار درستی است که این منطق یک باکتری را یک سیستم همانند دستگاههای دست ساز بشر فرض کرده و آنرا نیازمند بخش های مختلفش مطرح می کند و می گوید بدون هیچ کدام از بخش هایش همچون دم، نمی تواند به حیاتش ادامه دهد و شروع این باکتری چگونه باید باشد تا به این مرحله برسد! حتی بنده لینکی را دیدم که دانشمندی در مورد باکتری ساده تر از فلاژ بحث می کرد که به جای دم، چیزی مثل چنگال داشت که می توانست به بدن موجودات دیگر نفوذ کند ولی باز هم برطرف کننده مشکل نیست، چرا که بحث پیچیدگی کاهش ناپذیر به ساده تر شدن دم به شکل چنگال و ... فقط محدود نشده و ماهیت آن به از بین رفتن بخشی همانند دم و یا چنگال مربوطه مربوط می شود... اگر فلاژ کلا دم نداشت؟؟؟!!! اگر ساختار فلاژ فاقد بخشی همانند دم بود؟؟؟
سوال بیهی سوال درست و خیلی خوب علمی است و باعث پیشرفت بیشتر فرگشت هم میشود اما برداشت و سو دهی آن در رد فرگشت کاملا اشتباه است که پاسخ آن نیز داده شده
++Hadi++;915884 نوشت:
والا من سعی کردم نوشته گروهی را عینا اینجا کپی کنم که چند سالیست با بزرگترین آتئیست ها بحث و مناظره می کنند و نویسنده هم روی هوا حرف نزده اند و برای هر بخش از گفته هایشان لینک منبع موثق نوشته اند!بنده خودم شاهد بودم این دوستان در فیس بوک با آتئیست هایی نظیر پارسا آریا منش و استاد اهورا و دکتر ریچارد(ایرانی با درجه دکترا) و رهبر گروه نقد اسلام و ... بحث و مناظره می کنند و اینکه به سادگی خط بطلان رو گفته هاشون بکشیم که از قضا حاوی لینک منبع هم هست، کار درست و اصولی نیست! بلکه باید با اخبار و منابع موثق دیگری در تقویت دیدگه فرگشت رد کرد!
سام آریا منش و... بقول حضرت علی جمله ای زیبا دارند معیار ما افراد نیست بلکه حق است معیار ما، اگر حق را بگوید حتی بچه دو ساله قبول میکنیم!
ولی از پیشزمینه آنان خبر دارم و با کارشان ن تنها کار دین را خراب میکنند جلوی علم را هم میگیرند!
خاطره ای خدمتتان تعریف کنم در دوران راهنمایی با سایت میراکلس قرآن و سایتایی که گفتار معجزه بود برخورد کردم!
به حدی شوق زایدالوصفی با خوندش منو فرا میگرفت چنان اشک شوقی که حد نداشت بی امان تمام مطالب را خواندم هر چه مطلب علمی بود که در قرآن آمده بود
سال هایی خوش بودیم با این اوصاف تا که یکایک نقد آن را دیدم و ن تنها اون ارزش فزاینده که در ذهنم شکل گرفته بود فرو ریخت بالکل حتی دین هم!(براهین مثل صدیقین و... برایم حجت آور نبود و تنها ازین طریق به یقین می رسیدم که فرو ریخته شد)
این خاطره را برای این گفتم که این کارها و حرف ها کمکی نمی کند در دراز مدت بین دین و علم از نظر من خلطی صورت نگیره بهتره
++Hadi++;915884 نوشت:
در مورد معرفی کتب و رفرنس ها ممنون و متشکر ...موفق باشید...
سلام بله
من بیشتر صحبتم روی داوکینز بود و اینکه رسوایی ببار آورد و امثالهم
زئوس هم در اغب موارد به اکثریت اکتفا میکند و به افراد ن چون هرمنوتیک است قرآن و هرکس می خواهد تفسیری ارائه دهد یادم هست در نهج البلاغه ماجرای حکمیت حضرت علی (ع) به کسی میگفتند از سنت پیامبر برایشان بگو و از قرآن وارد نشو چون هم تو و آنان برداشت و تفسیر خود را دارند و کار به جایی نمی رود(البته زئوس هم محکمات و هم متشابهات همه را نقد میکند)
زئوس هم مطلقا درست نیست در جاهایی اشتباه هم می تواند داشته باشد ولی متاسفانه اکثر نقد هایی که بر گفته های زئوس میگیرند کاملا فاقد وجهه علمی است
حتی در زمینه هایی که زئوس از علم خارج شده و وارد حریم قرآنی-فلسفی میشود هم پاسخی درخور پیدا نمیشود و غالبا تحریف تحقیر و... است
سلام علیکم
بله هر کسی می تواند قرآن را باز کند و بعد از بستنش بگوید من آنچه را که خواندم مطابق با واقع است و نظر من همان کلام خدا است , ولی همه بتجربه دیده اند که این ادعا صحیح نیست . برداشت صحیح از آیات قرآن مشروط به قواعدی است قرآن کریم هرمنوتیک صحیح را برداشت پیامبر از قرآن میداند و به تبئین رسول الله مشروط میکند .
مثلا بنده از ظاهر آیاتی که ذکر شد برزخ را خاک زمین یا خشکی فهمیدم . از ظاهر آیاتی که واژه بحرین در آن آمده و توصیفاتی که در آن هست چنین بر می آید . از دید آن دانشجوی مسلمان هم پدیده ترموکلاین،هالوکلاین و پیکنوکلاین مطابقت داشت . کس دیگری (عکس برخورد دو دریا را که زئوس فتوشاپ خواند ) جریان گلف استریم را تطبیق میدهد .
هر کدام از این نظرات استنباطی شخصی است حتی اگر آیه ای از محکمات باشد بدون تبئین نبوی میتواند برداشتی کاملا اشتباه باشد .
در این صفحه نقدی بر این کلیپ زئوس هست و در بخشی از این نقد , در مورد حائل بین آبهای زیر زمینی که شیرین با آب شور دریاها , علامه طباطبائی زمین و لایه های آن توصیف کردند .
با توجه به نظر علامه زمین برزخی است میان آب شور و شیرین .
درباره بحر تلقی کردن رود هم عرض شد بواسطه توصیف ظاهر آیات 60 و 61 نمل و 12 فاطر , آب شیرینی که باغها را حیات میبخشد و بمانند دریای شور ماهی تازه یا زنده در آن هست و در آن کشتی رانی میشود و ... توصیفات رود است .
در مورد حضرت علی علیه السلام چون خوارج تبئین نبوی را که در قالب احادیث بودند رد کرده بودند به ابن عباس توصیه فرمودند از با آیات قرآن مناظره نکنند . کلا هر کسی که عالما و عامدا صرفا با آیات قرآن میخواهد مناظره کند مبتلا به نفاق شده چون تبئین نبوی را مردود دانسته .
منظور حضرت این نیست که برداشت آنها از قرآن همان اعتبار تبئین نبوی را دارد . بلکه برعکس منظور این است که آنها مطلب را بواسطه ترک سنت , یا اشتباه میفهمند یا مصادره به مطلوب میکنند.
خب زئوس از این موضوع مستثنی نیست . درست است تصورش این است که از خدایان رومی است ولی کلا باید نظر پیامبر خدا را بپرسد حتی در مورد محکمات
hessam78;915904 نوشت:
خب برخی از رود ها به دریا میریزند اما با مسامحه بله این هم میشود
مطلوب و مقصود از برزخ در این آیات بیان نعمتهای حاصل از ایجاد برزخ است و بواسطه این برزخ بر انسان داده شده . حال آب رودخانه در آخر در دریا ریخت خدشه ای به مقصود از ایجاد برزخ نمیزند.
خب برادر بزرگ و بزرگوارم
وقتی سدی وجود نداره برای مثال این حرفو زد
وقتی قرآن گفته مخلوط نمیشوند و سدی میان آنهاست
بعد ببینیم که مخلوط میشوند
آن 3 کلیپی که قرار دادم را دیدید؟:dبجان خودم نگاهش هم نکردینا
اصن من میگم داوکینز حرف از خودش زد
وقتی آب مخلوط میشه
و قران گفته مخلوط نمیشه دیگه تحریف و این چیزا فکر نکنم معنی داشته باشه[=Sakkal Majalla] [=Sakkal Majalla]
[=Sakkal Majalla]دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.20. اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.
به روی چشم هر امری دوست دارید بگویید ما در بست مخلص
گزاره اولی فقط درمورد شروع هستی رو تصحیح کنم در برابر علوم ماده
2-ایراد از کتب دینی
3 درست
اما همینجا نکته ای بگویم در مورد گذاره های علمی
ببینید رنگی را می بینیم میگوییم قرمز است بعد کمی بیشتر دقت می کنیم می گوییم صورتی همینطور بیشتر صورتی مایل به قرمز و الا آخر
اما همین بهبود تدریجی دلیل نمیشود بگوییم چون هی نظر عوض میشود پس رنگ آبی است!
می دانم شما در نهایت به این میخواهید مرا واقف کنید که علم نظر قطعی نمی دهد و دین نظر قطعی می دهد پس نظر علم در برابر دین در صورت تغایر مردود است
ببینید یکی از گذاره های علمی این است که زمین گرد است
شما ایمان میاورید که زمین تخت باشد و گرد بودن آن را کنار بگذارید؟هر چقد هم علم رد کنه خودشو بگه کروی نیست بیضوی است بیضوی نیست نوعی منحنی خاص است و الا اخر
در خدمت هستیم برای شنیدن ادامه فرمایشاتتان
به روی چشم
از ادیان نام بردم چون راجب دین های دیگر تعصبی در کار نیست منظور رو راحت تر میشد رسوند
مثال گردش زمین در دوران کلیسا همانند مثال فرگشت در اینجا هست کمی خفیف تر
چون شما اناجیل رو تحریف یافته و نوشته بشر میدونید راحت می پذیرید که اشتباه کرده باشند
اما پیشززمینه اسلامی این اجازه رو نمیده و کاملا حق هم دارید تاثیرات اپی ژنتیک هم بسیار زیاد است
اما چشم منظور از دین اسلام است ازین به بعد و ایراداتی که داوکینز بر آن روا داشته
[="Tahoma"][="Navy"] hessam78;913649 نوشت:
سلام
منظور اینستکه انگیزه های مخالفت با دین و تعالیم آن علمی نیست وگرنه با وجود شواهد بر مطابقت تعالیم ادیان با برخی حقایق (همچنانکه در مواردی ثابت شده ) می بایست در حد یک احتمال و نظریه مد نظر قرار گیرد نه اینکه به اشد وجوه با آن مبارزه شود. این نوع برخورد نشان دهنده انگیزه های دیگری است که از ابتدای تاریخ وجود داشته است. بخصوص که در غرب به معنای تایید کلیسا با آن سابقه سیاهش است.
یا علیم[/]
سلام
بله می تواند اصولا هر جمله ای می تواند فرضیه ای باشد
اما عقیده یک چیز شخصی است و هیچ مشکلی نیست
گاندی جمله ای دارد بهترین و بدترین مردم را در میان مومنان یافتم
بهترین آنان کسانی بودند که خواستند خود را به بهشت ببرند
بدترین آنها کسانی که خواستند دیگران را به بهشت ببرند
مشکل ما با دسته دوم است
مشکل این است که فرد دیگر چیزی اعتقاد دارد و ما هم بالاجبار آن باید به آن چیز ها اعتقاد داشته باشیم
وقتی در برخی از ایالات های آمریکا دستوری صادر میشود مبنی بر منع تدریس فرگشت
یا در اینجا برخی افراد به زعم خود برداشت میکنن این علم با خداوند ناسازگار است
یا اینکه برخی شخصیت کاریزما پیدا کرده و نائب امام می شود و همه باید در هر زمینه ای بگویند چشم
مشکل این چیز هاست و الا ن داوکینز ن کس دیگری با اعتقادات شخصی کاری ندارد
بخاطر مسائل گفته شده و الا پدر کشتگی ندارد!
[="Tahoma"][="Navy"] hessam78;913662 نوشت:
سلام
اولا علم محدود به علوم تجربی نیست بلکه علم روح و روان که اهم علوم است و علوم تجربی تنها شبحی از تظاهرات مادی آنرا می تواند بررسی کند اصلی ترین بعد علمی ادیان است
ثانیا همان اندازه از مباحث طبیعی هم که بنحو ابزاری در قرآن مطرح شده منکری نیافته است بلکه مطابقتش با یافته های علمی ( آن اندازه که تحقیق و ارائه شده) ثابت است
ثالثا همین دین اسلام متکفل بیان حقایق علمی به نحو گسترده آن است که با حضور نماینده اصلیش بزودی محقق خواهد شد پس اندکی صبر سحر نزدیک است
اجازه دهید مرکب این نظریات خشک شود برادر بعد
و اما مسیحیت
بنده از دینی که در اصولش غیر عقلانی بلکه عقل ستیز است دفاع نمی کنم
خوب می دانید که ما قائل به تحریف این دین هستیم
اما حق آنستکه تخت دانستن زمین ربطی به انجیل ندارد بلکه مربوط به کلیساست
شما اگر می خواهید ایرادی وارد کنید از ایرادات به اسلام و قرآن کریم صحبت کنید
بنده مدافع مسیحیت و کلیسا نیستم بلکه کلیسا را در انحراف و دوری دنیای امروز از دین بیش از هر چیز مقصر می بینم
شما هرچه دانشمند باشید نمی توانید نسبیت را آنطور که هست به یک کودک شیرخوار بفهمانید . این درحالی است برخی از اقوام گذشته از این مثال هم پایینتر بوده اند. قرار هم بر این نبوده که به طرق غیر عادی ایجاد فهم کنند.
ما همان اندازه که به غیب و عظمت آن باور داریم به اسرار شگفت آفرینش در عالم ماده مومن هستیم اما مومن هستیم نه کافر یعنی آنرا جلوه حق می دانیم نه بریده از آن و مستقل
برای علم هم همان اندازه ارزش قائلیم که برای دین چرا که این ظاهر را کشف می کند و آن باطن را اما آنرا کاشف ظاهر می دانیم که باطنی دارد نه بی دنباله و بی حقیقت
و اما آنچه گفتید خود مایه حسرت ما نیز هست چه اینکه کلام الهی اسیر حدود الفاظ و معانی آنهم در حد فهم نازلترین اقوام شده است وگرنه همچنانکه در کلام پیشوایان آمد :
اگر قرآن که علم الهی است همانطور که هست نازل می شد احدی توان فهم آنرا نداشت
لذاست که صاحب وحی فرمود : قرآن محزون است پس محزون تلاوتش کنید و چطور محزون نباشد درحالیکه این چنین تنزل یافته که امروز آفریدگانی چون انسان که خود را ندانسته و نشناخته علمش را از آفریدگار جهان بیشتر و برتر می داند.
باشد تا حقیقت آشکار شود و معلوم گردد علم و آگاهی کیست و چیست ؟
یا علیم[/]
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام خدمت تمامی دوستان عزیز
لطفاً پست بعدی را هم مطالعه کنید تا این پست شبهه ای برایتان به وجود نیاورد.
اول از همه تقاضا دارم که بحث تاپیک فعلاً باز بماند و خدایی نکرده شرایط آن پیش نیاید که تاپیک منحرف و یا بسته شود.ضمناً از جناب محی الدین تشکر می کنم که این تاپیک را ایجاد کردند چون در حال حاضر عمده انتقاداتی که به اسلام وارد می شود یا از طریق همین مسائل علمیست و یا از طریق کبویدن برخی از احکام اسلام. بنابراین انجام چنین بحثی ضرورت پیدا می کند.
متاسفانه برای سالیان بسیار، ما به جای پاسخگویی به شبهات علمی، از اساس فلسفه علوم تجربی را کوبیده ایم. شخصاً در موارد مختلفی بر همین مبنا استدلال کرده ام که چون بسیاری از نظریات در علوم تجربی بر مبنای ابطال گرایی هستند، پس نباید به آن ها در مباحث دینی و فلسفی خیلی اهمیت داد. بنده همچنان این مبنا را قبول دارم، اما در حال حاضر این را هم قبول دارم که بسیاری از دستاورد های علوم تجربی، دیگر در قالب "نظریه" نیستند. بلکه باید به آن ها اصطلاح "واقعیت" (fact) را نسبت داد. مبنایی که پیش از این از آن حرف زدم، نمی تواند فکت ها را خدشه دارد کند. لذا واقعیات غیر قابل تردیدی در علوم تجربی وجود دارد که چه بخواهیم و چه نخواهیم در بسیاری از استدلال ها علیه دین از آن ها استفاده خواهد شد.
و اما در خصوص داوکینز و نظریات او، باید گفت که اتکای داوکینز به ندرت بر تحلیل های فلسفیست. ماده استدلال در استنتاج های او بیشتر مسائل تجربیست. صحیح است که وجود علل قریب کاملاً مادی برای پدیده های مادی منافاتی با وجود علل بعید مجرد ندارد، اما مشکل اینجاست که بسیاری از مردم آشنایی خاصی با بحث های فلسفی ندارند.
به طور خلاصه عرض کنم. ما با گروهی از متدینین روبرو هستیم. هر انسانی قبل از پذیرش یک مکتب فکری، باید بررسی کند و ببیند آیا این مکتب از معقولیت برخوردار است یا نه. شاید به نظر برسد بنده دارم خیلی ایده آلیستی حرف می زنم و در عمل اکثراً کاری به معقولیت ندارند، اما بنده فکر می کنم انسان های غیرمغرض، شده باشد با یک استدلال های ساده ای خودشان را قانع می کنند. در اینجا هم اکثریت مردم فکر می کنم در پذیرش دین، برای خودشان دلایلی می آورند و اینطور نیست که چشم بسته بپذیرند. حتی اگر دینشان ارثی باشد.
مشکل از آنجایی آغاز می شود که این استدلال هایی که عموم مردم برای معقولیت دین می کنند، عموماً مبنای تجربی دارند. برای مثال مشهورترین استدلالی که تا حدودی فلسفی به نظر می رسد، بحث برهان نظم است که همگی با آن آشنایی داریم. ما در برهان نظم نتیجه می گیریم که برای پدیده های تجربی باید علت مجرد داشته باشیم. در مقابل، علوم تجربی سعی می کنند تا نظم پدیده های تجربی را با علل مادی توجیه کنند. این مسئله در متدینین کاملاً می تواند شک ایجاد کند که چه بسا وجود ناظم مجرد لازم نباشد.
مورد دیگر بحث اعجاز و اتفاقات خارق العاده است. ما امروزه معجزاتی در آن حد که انبیا (علیهم السلام) انجام می داده اند نداریم و تنها نقل هایی داریم. اما امور خارق العاده ای در حال حاضر وجود دارند که در اکثر موارد شخصی هستند. در واقع بسیاری از مردم تجربه های مذهبی دارند. برای بسیاری از آن ها رخداد هایی روی می دهد که حالت عادی ندارند. پس ما در اینجا چیزی تحت عنوان تجربه مذهبی داریم. اما در برخی از موارد بعد از این که بررسی می کنیم، می بینیم این تجربه های مذهبی هم در یک فضای مادی رخ داده اند و باز تا حدودی با علل مادی قابل توجیه هستند. در اینجا ما با این مسئله روبرو هستیم: تجربه علیه تجربه. تجربه علمی علیه تجربه مذهبی. این مسئله باعث می شود به صحت تجربه مذهبی خود شک کنیم.
مورد دیگری که بسیاری از متدینین به آن استناد می کنند، بحث اخلاق است. از بعد نظری، حقایق اخلاقی به نظر می رسد فراتر از ماده باشند. در مقابل ماتریالیست ها می گویند ما مسائل اخلاقی را هم می توانیم مثلاً با فعالیت های شیمیایی درون مغز توجیه کنیم. از بعد عملی، دین استعداد آن را دارد که افراد را به اخلاقیات پایبند کند. بی دینی هم مستعد بی بند و باری است. این که چنین چیزی صحت دارد یا نه، خارج از موضوع تاپیک است. اما در مقابل توسط سکولار این استدلال مطرح می شود که ما می توانیم اخلاق سکولار داشته باشیم و از این طریق مشکلات اخلاقی را حل کنیم.
استدلال های دیگری هم وجود دارد مانند بحث پدیده ثبات و آن چه که به آن "من" می گوییم که از آن برای اثبات روح استفاده می شود و از این طریق سعی می شود وجود یک چیزی که مادی نیست ثابت شود. در اینجا با مسئله ارتباط ذهن و ماده مواجه هستیم که فیزیکالیست ها می گویند "من" چیزی نیست جز عملکرد نورون های مغزی.
این چهار استدلال به کرات مورد استفاده قرار می گیرد و می بینیم که در تمامی این ها ما با یکسری ساز و کارهای مادی مواجه هستیم. برای انسان امروزی، از اینجا شک به گزاره های دینی آغاز می شود. در عین حال یک مسئله ای که بسیاری از آتئیست ها آن را قبول دارند این است که آن ها عملاً نمی توانند ادعای "آتئیست" بودن کنند. آتئیست یعنی کسی که یقین دارد خدای تئیست (من با تسامح اینجور ترجمه می کنم: خدای متشخص ادیان) وجود ندارد. بسیاری از آن ها این را قبول دارند که نمی شود عدم وجود خدا را ثابت کرد. در واقع آن ها خودشان را ندانم گرا می دانند. هر چند در عمل می گویند که به وجود خدا اعتقادی نداریم.
بنابراین ما وارد یک برزخ فکری می شویم. تا اینجا طرح مسئله بود.
و من الله التوفیق
[="Tahoma"][="Navy"] hessam78;913666 نوشت:
سلام
پسر بدون پدر را اخیرا متولد کرده اند شاید شما خبر ندارید. درست است که از ژن مادر استفاده شده اما بالاخره اصل موضوع و امکانش ثابت شده است.
مساله بیگ بنگ هم اگر یک مطابقت تصادفی تلقی نکنید همان آغاز داشتن جهان است که در ادیان به جد مطرح بوده است
و اما عالم غیب یا فراماده هم قرابت غیر قابل انکاری به فضای کوانتوم دارد هرچند ما آنرا رسیدن به مرزهای عالم مجردات می دانیم نه عین آن
و اما طی زمان و مکان هم که با فیزیک نسبیت ممکن دانسته شده است
بنظرم همین اندازه تطابق برای یک دوستدار دانش و حقیقت کافی باشد که پیگیری و مطالعه کند
ما ابایی از تکامل علم نداریم
امروز علم می تواند اعتراف کند بسیاری از دستورات اخلاقی و تعالیم معرفتی دین صحیح اند و هر روز بر گستره این اعتراف افزوده خواهد شد ما شک نداریم
من نقضی نمی بینم
اگر قرآن کریم از قوانین الهی در طبیعت سخن می گوید یعنی از بهترین وضعیتهای طبیعی ( با ملاحظه همه جوانب) سخن گفته است و این دستکاری جاهلانه بشر را نفی نمی کند.
اتفاقا اول کسی که تهدید به تغییر این آفرینش کرد شیطان بود که گفت انسان را مجبور به آن می کند: فلیغیرن خلق الله
البته غوغای رسانه ای ملحدین و دنباپرستان نمی گذارد این خرابکاری ها آنطور که هست دیده شود. مانند آنچه که در محصولات تراریخته مرتکب شده است. اما وقتی آسیبهایش آشکار شد خود انسانها بر علیه این اقدامات که منفعت طلبانه و خصومت جویانه است اقدام خواهند کرد. البته جهان را خدایی است که در مراقبت از آن ناتوان نیست. فسوف یعلمون
اما فکر نمی کنم او احساس را عینا همان میل ژنی بداند و اگر بداند راه طولانی برای اثباتش دارد چون اول باید راز علم و خودآگاهی را حل کند...
تعبیر تجربه نزدیک به مرگ شما را دچار اشتباه نکند
بهتر است برای اطمینان از مرگ این افراد به منابع اصلی مثل کتاب لایف آفتر لایف دکتر ریموند مودی و امثال آن مراجعه کنید چون در این منابع با اسناد ثابت شده تجربه در حالی اتفاق افتاده که از لحاظ پزشکی فرد مرده بوده است.
دکتر ریچی که خود یک روانشناس هم بوده بر اساس اسناد پزشکی مربوط به خودش ثابت کرده این تجربه پس از مرگ ( موقت) او اتفاق افتاده است
یا علیم[/]
منظور از علم ساینس بود ن فقط علوم تجربی
من در هیچ کتاب علمی اصطلاح روح ندیدم اگر رفرنسی دارید از هلیگارد تا بالاتر که روح در آن نوشته شده ممنون می شوم
دستاورد های جدید علم نوروساینس خیلی عملکرد خوبی نشان داده است و در حد شبح نیست
مبانی روانکاوی را اگر منظورتان است که فروید بنا گذاشته که اوضاعش از علم تجربی آزمایش پذیر بدتر است
در مورد سنگسار ؛همجنس گرایی اعدام و... که وارد آن شویم دو من دفتر کم است
اگر ثابت شود ادیان بر حق اند آنوقت اصلی ترین بعد ادیان است و درست
دقیقا موافقم با شما
همانطور که قطع کردن دست و پا برای دزدی در جامعه ما صورت نمی گیرد سنگسار و سایر مسائل هم باید دسخوش تغییر شود
نظریه زمین مرکزی کتاب مقدس
پیدایش ، ۱ : ۱ در ابتدا خدا آسمانها و زمین را آفرید. ۲ و زمین تهی وبایر بود…۶ و خدا گفت: “فلکی باشد در میان آبها و آبها را از آبها جداکند.” ۷ و خدا فلک را بساخت و آبهای زیر فلک را از آبهای بالای فلک جداکرد. و چنین شد. ۸ و خدا فلک را آسمان نامید. … ۹ و خدا گفت: “آبهای زیرآسمان در یکجا جمع شود و خشکی ظاهر گردد.” و چنین شد. ۱۰ و خدا خشکی رازمین نامید و اجتماع آبها را دریا نامید. …۱۴ و خدا گفت: “نیرها در فلک آسمان باشند تا روز را از شب جدا کنند و برای آیات و زمانها و روزها وسالها باشند. ۱۵ و نیرها در فلک آسمان باشند تا بر زمین روشنایی دهند.” وچنین شد. ۱۶ و خدا دو نیر بزرگ ساخت نیر اعظم را برای سلطنت روز و نیراصغر را برای سلطنت شب و ستارگان را. ۱۷ و خدا آنها را در فلک آسمان گذاشتتا بر زمین روشنایی دهند ۱۸ و تا سلطنت نمایند بر روز و بر شب و روشناییرا از تاریکی جدا کنند. و خدا دید که نیکوست … .
جامعه ۱ : ۳ انسان را از تمامی مشقّتش که زیر آسمان میکشد چه منفعت است؟ ۴ یک طبقه میروند و طبقة دیگر میآیند و زمین تا به ابد پایدارمیماند. ۵ آفتاب طلوع میکند و آفتاب غروب میکند و به جایی که از آن طلوع نمود میشتابد. ۶ باد بطرف جنوب میرود و بطرف شمال دور میزند دورزناندورزنان میرود و باد به مدارهای خود برمیگردد.
کلیسا بر اساس کتب خوشدون این حرف رو زدند
خب من دقیقا با شما موافقم
کتابی که برای نوزاد نوشته میشه با کتابی که فرد بزرگسال باید بخونه یکسانه؟مسلما خیر
این کتاب برای آن زمان شاید کافی باشد ولی اکنون چیز دیگری طلب میشود خداوند دین دیگری بفرستد برای انسان امروزی!124 هزار پیامبر اومدند به ما که رسید تموم شد!
خب اینکه مشکلی ایجاد نمی کند و عامل تفرقه نیست و باور است
پس با استناد به دین علم نباید کوبیده شه و باید مسیر خودش رو طی کنه و نقد اون روش علمی میخواد ن دینی!
البته در اصول نیز حدیث صحیح السندی موجود است که مصحف فاطمه س اصل است و آیه ای از آن در قرآن کنونی نیست و حتی شنیدم علامه مجلسی قائل به تحریف قرآن بودند
هیچکدام از دانشمندان نگفتند علمشان زیاد است علمی که داریم در برابر ناشناخته ها همانند ذره ای در اقیانوس است
[="Tahoma"][="Navy"] hessam78;913678 نوشت:
سلام
این اجبار بفرض که باشد به انواع دیگر و سخت ترش در دنیای مدعی آزادی آنهم برای ناشایستگان هست
در مستند اکسپلد می توانید نحوه برخورد با طراحی هوشمند را ببینید
خب حضرات راکفلر و گیتس هم که برای کاهش جمعیت جهان تصمیم گیری می کنند
اگر این بحث خارج از موضوع نبود حرف زیاد بود
بهتر است ادامه ندهیم
امیدواریم
یا علیم بما فی الصدور[/]
[="Tahoma"][="Navy"] hessam78;913687 نوشت:
سلام
بنده فکر می کنم در این زمینه تفاوت در حدی لفظی است .
نیاز به توضیح دارد اما اصلش همانست که ماده تنزل معناست و معنا ترفع ماده لذا در تنزل و تحدید روح به جسم در حقیقت از دو چیز حرف نمی زنیم مگر به تحلیل عقلی
و اما مواردی که از احکام دینی گفتید نمونه اش ( مجازات های سخت یا کلیت مجازات) در همه کشورها وجود دارد پس اختلاف در مراتب و انحاء است نه اصل آن
البته اگر به وادی جرم شناسی بروید خواهید دید مساله مجازات در میان مکاتب مادی هم مبتنی بر یکسری نظریات است و هیچ توافق و قطعیتی در آن نیست بطوری که هیچیک ترجیحی میان آنها دیده نمی شود
واضح است که این صرفا یک برداشت است و هیچ تصریحی به مرکزیت فیزیکی زمین در فلک نشده است. همانطور که دیگران هم گفته اند تحت تاثیر افکار فلاسفه یونان بوده و نه یک نص دینی.
این نازل بودن بیان با غلط بودن فرق دارد اولا
این نازل بودن در مباحث پیچیده و اسررار هستی بوده نه در اعمال و اخلاق ثانیا
لذا عموم تعالیم دین که محوری هم هستند متغیر نیستند و تغییر نخواهند کرد اما اسرار ماده و معنا را مفسر اصلی تفسیر خواهد کرد آنگونه که انسان امروز هم انگشت به دهن بماند
و این تفسیر و دانش نوین جز تاکیدی بر سایر تعالیم اخلاقی و توحیدی نخواهد بود
ما نیازی به نقد علم نداریم و مسیرش را هم نمی خواهیم تعیین کنیم
ما می گوییم آنچه را که بر اساس تفسیرت از علم، نفی می کنی ( تعالیم دین) متضاد نیست بلکه در پیش روی توست صبر کن تا بیش از پیش به آن برسی
افکار شاذ مورد اعتنا نیست. عدم تحریف جزء عقاید مسلم امت اسلام است.
اگر واقعا به این حد از جهل خود معترف است بهتر است درباره سرنوشت سازترین اندیشه ها اینقدر خصمانه اظهار نظر نکند
یا علیم[/]
من ندیدم از تخمک و رحم پسر بوجود بی آید اگر مقاله آن را دارید لطف کنید بسیار سپاسگذارم
اصلا من کاری ندارم از ژن مادر استفاده شده یا ن فقط میخوام ببینم با یک زن خالی تنها چطور توانستند پسر بوجود آورند تا انجا که میدانم کروموزوم y نیاز است
در توضیح دکتر نیری آمده است که ماده وجود داشته است اما پاد ماده باعث شده ما آن را هیچ فرض کنیم!بنا به دلایل تاکنون نامعلوم توازن ماده و پاد ماده بهم خورد و ادامه ماجرا
این دیگر خیلی خطرناک اس که غیب با کوانتوم در ارتباط است و جدیدا خیلی هم رونق گرفته از شعورکیهانی جهان هلوگرافیک تا ... کوانتوم هنوز ماده است!ربطی به ماورا ندارد
در مورد زمان قطعیتی در کار نیست که فرمودین برخی زمان را بعد جداگانه دانسته برخی بعد چهارم و رابطه ان با مکان همچون تنیدگی الیاف کاموا
و نظریه ریسمان
و حکم سنگسار و بردین دست و پا و ارتداد
برای درمان بیماری چنین عملی صورت گرفته
رسانه در دست ملحدین نیست ،یهود و مسیحیت اکثر آن است!
در مورد احساس صحبت هایی شده ؛من متوجه منظورتان نمی شوم؟داوکینز احساسات را نتیجه چ چیزی میداند؟
در اینجا پس شما موافقید روج بطور کامل از بدن منفصل شده است؟
کتاب زندگی پس از زندگی رفرنس نیست که استناد صورت بگیره یعنی بار علمی ندارد و ممکن است در راستای ایده باشد
مانند کتاب زبان خدا نوشته پروفسور فرانسیس کالینز که ملحد بود بعد مسیحی میشه و ... این قسم کتاب ها مبنای نظر دهی نمی تونه قرار بگیره
البته باز هم تحقیقاتی میکنم موارد خوبی موجود بود خدمتتون قرار میدم
هر دنیای مدعی آزادی دنیای مطلوب ما نیست!اگر آمریکا منظور است که این را نگفتیم آمریکا ازاد است
خب تصمیمات کاهش جمعیت بنابر منابع غذاییو سایر، نظر داوکینز و امثالهم نیست
چشم فرمودین خارج است به همین حد اکتفی می کنیم
سلام
بین روح و روان تفاوت لفظی نیست!
روان از جسم مادی و ذهن است و روح خارج از آن به همین علت در هیچگونه کتابی رفرنس کلمه روح ghost و... نیامده
دقیقا بر اساس نظریات است از نظریات بحث شده چنین راهبرد های صورت گرفته
و کشورهایی که زندان های آنها به تعطیلی کشانده شده با همین نظریات همچون هلند و...
دیگر از شیوه قدیمی مجازات فاصله میگیریم!دیگر متنبه کردن نیست بلکه شیوه درمان و پیشگیری است!ن درس عبرت کردن برای دیگران
با خواندن آن متن نزدیک ترین برداشتی که میشود همین است!و مثال نقضی ازین برداشت در آن کتاب وجود ندارد!کشیشان از کتب دینی این برداشت را کردند
مثالی که زدم نمی گوید کتاب غلط است همان نزول در علوم دنیوی را که فرمودین بیان کردم
در اعمال که برای تقرب باید صورت گیرد بحثی نیست چون در حوزه انتقادی ما نیست اما در اخلاقیات هم بعید است که خوب عمل کرده باشد!
خب اگر آنطور که فرمودین تفسیر کند دیگر مشکلی نیست و همه مسلمان میشوند ان شاءلله
در حیطه اخلاق که چه عرض کنم
در حیطه علم هم ان شاءلله روزی برسد که همسو باشد با هم
نگاهی به سوالات علمی تاپیک بفرمایید ببینید چقد از نظر دینی در علم دخالت شده!
نقل قولی بود از اصول کافی ؛بله ممکن است
اظهار نظر که میکند ولی میشود نپذیرفتhappy@};-
[="Tahoma"][="Navy"] hessam78;913700 نوشت:
سلام
ظاهرا سهوی در بیان ما صورت گرفت . منظورم فرزند بدون پدر بود . هرچند پیشرفتهای علمی پسر بدون پدر را هم ممکن می سازد. فراموش نکنیم که زمانی در وادی علم هم فرزند بدون پدر یک امر خارق العاده محسوب میشده است. خلاصه اینکه ماده ظرفیتهای لازم را دارد بخصوص در شرایطی که عامل تاثیرگذار فرامادی باشد که در علم و قدرت نقصی ندارد.
ظاهرا نظریه جناب نیری با بیگ بنگ منافات دارد. ایشان باید به اندازه بیگ بنگ شاهد و موید بیاورد.
و اما نسبت ماده و معنا نسبت عالی و نازل است لذا عجیب نیست که وقتی ما به بنیان ماده نزدیک می شویم به معنا نزدیکتر شده باشیم.
مهم نیست واقعیت زمان چیست مهم اینستکه خارق عادتی مانند طی الارض یا طی الزمان می تواند مبنای تئوریک هم داشته باشد
خلاصه اینکه این تطابقها هست اگر درصدد انکار همه چیز نباشیم
در مساله جرایم و حدود مبانی متفاوت است
اگر مبنای شما فطرت باشد انحراف از فطرت جرم است
اگر مبنای شما آزادی باشد حصر آن جرم است
اگر مبنا پول و تجارت باشد جور دیگر
ضمن اینکه نوع مجازاتها به حسب زمان متفاوت می شود چون هدف از اشکال مختلف مجازات ایجاد ترس از انجام آن و پیشگیری است حال اگر با روشهای دیگری بتوان پیشگیری کرد انگیزه انجام مجازات به نحو خاص هم می تواند تغییر کند.
اگر عینیتی هم قائل باشد گفتیم که راه طولانی برای اثباتش دارد اگر اثبات هم شود باز خلاف اصول مد نظر ما نیست
حتما بررسی کنید
شما تا کتاب رو ندیدید نفرمایید علمی نیست اول بخوانید بعد بگویید علمی نیست
ویژگی تجربیات مرگهای تقریبی همین است که غالبا در زمانی اتفاق افتاده اند که فرد از لحاظ پزشکی مرده بوده است.
یا علیم[/]
[="Tahoma"][="Navy"] hessam78;913710 نوشت:
سلام
ذهن از نظر ما مجرد است و ادله آن در کتب فلسفی آمده . ذهن مانند موجی است که دریا (روح) را نشان می دهد.
خارج بودن روح از جسم یک تعبیر دقیق نیست
روح داخل بدن است اما نه به نحو امتزاج چون در سطح عالی تری است
سخن گفتن از نسبت روح و جسم برای ما که درگیر زمان و مکان هستیم سخت است مانند تصور مردمان آن شهر دو بعدی است که می خواستند حضور یک وجود سه بعدی را در میان خود بفهمند اما جز ظهور دو بعدی اورا نمی دیدند
دین از ابزارهای موجود استفاده می کند
یک روز مهمترین عامل پیشگیری ایجاد رعب و ترس بود لذا از ابزارهای مناسب آن استفاده می شد
اما فکر نکنید شما می توانید در یک کشور بیسواد مثلا آفریقایی که با یکدیگر رفتارهای حیوانی دارند یکباره می توانید از شیوه جوامع پیشرفته استفاده کنید
این کار مطمئنا باید تدریجی صورت بگیرد
خلاصه تصریحی نیست و یک مسیحی امروز می تواند به همین عدم صراحت استناد کند
در تمام طول تاریخ دین اول منادی اخلاق بوده و هست. پیشوایان دینی همه در اوج اخلاق انسانی و الهی بوده اند.
بیان مسائل علمی محض از نظر دین موضوعیتی ندارند چون درصدد ایجاد کمال معنوی از راه باروهای توحیدی و انجام اعمال شایسته است
اگر جایی هم بالاجمال چیزی گفته صرفا برای ایجاد تنبه بوده است تا بشر به عظمت پروردگار و علم و حکمت او پی ببرد و عادی است که در سطح فهم مخاطب زمان خودش باشد
حال همان مجملات را اگر صاحب مقام تفسیر حقیقی برای اهل این زمان بخواهد تفصیل دهد بیش از دانشمندان امروز حرف دارد
همانطور که گفتیم دعوای دانشمندان امروز با دین نیست بلکه با معرفت دینی و سابقه تاریخی دینداران است
صاحب اصلی دین که بیاید همه بدبینی ها برطرف می شود
یا علیم[/]
سلام
همان فرزند بدون پدر منظورم است؛جایی دیده اید که توانسته باشند از جنس مونث به تنهایی پسر به وود بیاورند؟
تا آنجا که میدانم زنبور نر پدر نداشت و می توانست از ملکه ماده به وجود آید
پیشرفت های علمی خیلی چیز های ناممکن را می تواند ممکن بسازد؛ولیکن تا شواهدی در دسترس نیاید نمی توان در باره آن سخن گفت؛ممکن است در آینده سرطان درمان شود به طور کامل؛ولی اکنون نمی توان گفت سرطان درمان شده است!می خواهم این را بگویم علم به آزمایش تکرار و نتیجه واحد بسیار پای بند است!
اگر این موردی را که فرمودین منبع علمیش رو هم مرحمت کنین ممنون می شوم
البته همانطور که می دانیم هر کسی بگوید که بدون پدر متولد شده صحبتش را باور نمی کنند مگر در مورد آن حضرت که در نوزادی سخن گفت و این هم باید اثبات شود
پروفسور نیری دکترای فیزیک نظری را دارند و مستقیما صحبتایی نیز با هاوکینگ داشته اند
در مستند هایشان با دکتر هولاکویی به برسی علم و شبهه علم پرداختند که یکی از انها همین شعور کیهانی و ماورا بودن کوانتوم است
وقتی به سرعت نور برسیم زمان متوقف میشه و وقتی از آن سرعت پیشی بگیریم که بر حسب فیزیک کنونی ناممکن هست زمان به عقب بر میگرده
اما ببینید بزرگوار این ها فقط نقل قول است!شما موردی را به من نشان دهید که هم اکنون طی الارض میکند من به شخصه به این عمل به چشم کرامت نگاه میکنم و قبول می کنم کاملا
توجیه علمی یافتن برای کارهایی که نقل قول است هیچ فایده ای ندارد
درصدد انکار نیستم و نیستند ببینید وادی وادی شبهه علم است موردی اگر وجود دارد باید برسی گردد
همانند موسسه جیمز رندی افرادی که جن احضار میکندد یا روح می بینند یا هرگونه موجود نامتعارفی که خارج از علم کنونی است حتی آزمون اولیه آن را هم پذیرفته نشده اند!!
از شرق تا غرب را بگردید هر کس ادعای معجزه ای می کند(مکتب فکریشان)و با شبهه علم می توان توجیه آن ها را نیز کرد!
تا کنون هیچ موردی مشاهده نشده که نظم طبیعت و ساختار حاکم بر آن توسط نیروی ماورایی دچار تغییر شده باشد!جاذبه ای که به سمت خود می کشد با دعا کردن عمل عکس انجام دهد
امام صادق ع اگر اشتباه نکنم بودند در خطابه ای به ملحدین فرمودند طوفان سیل و زلزله و... را حاصل نامنظم بودن ندانید بلکه چه بسی وقوع همین ها از نظم خود پیروی می کند!
بعد برای بارش باران و ... دعا می کنند!بزرگوار اگر تمام امت متحد شوند و دعا کنند که رنگ کفشی تغییر کند هیچ تغییری نخواهد کرد هیچ!
آزمایش فرانسیس گالتون که نمونه آماری هم هست را ببینید!
تنها نقش مثبت و اثری که می تواند داشته باشد اثر پلاسیبو است که در موارد سابجکتیو عمل کرده یعنی به واسطه نیایشی که بدان اعتقاد دارند تومور مغز آن ها منحدم نشده
بلکه چندین بیماری که خود تلقینی در آن دخیل اند بهبود یافته
و آن هم به اعتقاد بستگی دارد ن دین!
برای مثال جرم تجاوز به عنف و دزدی را بررسی کنید ببینید کدام عملکرد بهتری داشته است!
مشکل همین جاست هر چیزی ثابت شود نقضی صورت نمی گیرد تنها تفسیری به تفسیرات پیشین اضافه می شود!
احساسات را چیزی ورای ماده نمی داند!
رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون!با اینکه این موارد در مستند های شبه علمی برسی شده اما به روی چشم حتما
در پناه حق
سلام
بزرگترین مشکل ما در برابر دوستان اهل فلسفه همین است!گزاره هایی که به آنها استناد می کنند و نتیجه هایی میگیرند از بدیهیات ثابت نشده ای تشکیل شده که به مرور دستخوش تغییر قرار می گیرند!حال شاید از منطق مظفر یا آن قول معروف را بگویید که دندان سالم منکرین را بکشید تا متوجه بدیهیات شوند و آن را انکار نکنند!
بدیهیات در بین علم تجربی و فلسفه بسیار نزدیک است
یک مثال فقط برای تقریب ذهن و ملموس کردن آن:در قدیم خورشید را می دیدند که حرکت می کرد و از بدیهیات آن عصر به شمار می رفت!به مرور زمان شواهد دستخوش تغییر شد و اکنون چرخش زمین به دورخورشید برای ما بدیهی است!
بدیهیات فلسفه نیز اینچنین اند و دسته بندی بزرگواران به علم حضوری و حصولی نیز این چنین است!و هر کس فلسفه دیگری را اشتباه می داند!علامه طباطبایی راسل را در اشتباه می داند هیوم دین داران و مثال الی ماشاءلله
فلسفه مسلمانان برای مسلمانان ثابت شده است همانطور که فلسفه مشاء و حکمت متعالیه برای پیروان آن!
البته نباید زیاد وارد فلسفه میشدم چون داوکینز کتاب های فلسفی نمی نویسد غرض از ذکر این بود که در وادی فلسفه هم صاحب ادیان سلطه گر نیستند
این موج و دریا رابطه خالق و مخلوق را هم نشان می دهد گویا
اما در مورد ذهن مغز و روان ،چیزی که در کتاب علمی گفته می شود آن مقصود روحی مطلوب بزرگواران دین دار نیست!
ولیکن در کتب رفرنس چنین چیزی را شاهدیم
کم کم عرصه ناشناخته روح کمتر میشود و اثرات ماده بیشتر شناخته میشود و سبب هرآنچه که اکنون به روح نسبت دهیم به واسطه علم توجیه گر ذهنی آن گفته می شود
گزاره ای که فرمودین کاملا درست است به شرطی که آن افرادی هم از بعد سوم خبر می دهند در مورد آن شهر دو بعدی توضیح خوبی داده باشند و دچار اشتباه نگشته باشند
اگر قبول دارید ابزار های امروز با گذشته فرق دارد پس دین اکنون نیز باید فرق داشته باشد!همانگونه که استدلال میکنید لازمه دین یهود و ما قبل این بوده است که به رشد فکری برای پذیرش اسلام نائل شوند
صد البته روزی اینچنین راه بود!ولی اکنون دیگر راه های بهتری جلویمان است
صد البته هم قوانینی که برای افرادی که دچار چنین عملکردی هستند وضع می شود با قوانین یک جامعه پیشرفته متفاوت است!
در کشوری مثل ما که دین ما به اخلاقیات گره خورده است و گمان کنیم که اخلاقیات آورده ادیان هستند مشکلات نیز فراوان اند
خدا هم چقدر از هرمنوتیکی سخن گفتن خوشش می آیدها ولیکن اگر این کتاب را بخوانیم و جهت دهی نداشته باشیم به احتمال زیاد برداشت همان کشیشان را خواهیم کرد
در همان ژن خودخواه و دیگرچقد مثال زد که رفتار های اخلاقی همانند فداکاری و.. تنها برای انسان نیست و سایر جانداران هم دیده شده
بزرگوار در آن زمان در منطقه اعراب می تواند اخلاق پیامبر بهتر از سایر مردم همان منطقه باشد! اولین منادی اخلاق پیامبران هم نبوده اند و بسیاری از متفکرین هم صحبت هایی در این باره کرده اند
ولیکن امروز ما سر چهار راه برده فروشی نمی بینیم دستاورد ادیان نیست!دیگر قطع کردن دست و پا را نمی بینیم از اخلاقیات ادیان نیست!
بین اخلاقیات و دین وجه تمایز قائل شوید و حداقل احتمال آن را بدهید
از سرچ کردن گزاره های معجزات علمی در بین مسلمانان خلاف این موضوع را پی میبریم
خوب است که فرمودید بالاجمال چیزی گفته و سعی نکنیم علم را از دل آن اجمالات در آوریم!
هر چند اگر صراحت علمی لازم را داشت چه تعداد منکرینی که ایمان می آوردند و چه تعداد مسلمینی که برای اثبات اعجاز علمی به خود زحمت نمی دادند!
دعوای دانشمندان امروز از علم غلطی است که با استناد به آن ها معارف دینی نمایانده می شود
البته همین را بگویم دانشمندان همه از منکرین نیستند و افرادی که روی آن صحبت می شود مطلوب است
انشاءلله که بیاید@};-
[="Tahoma"][="Navy"] hessam78;913770 نوشت:
سلام
یک گزارشی در مورد یک دختر استرالیایی خواندم که به این شکل متولد شده بود و در آن به آسیبهای روانی نداشتن پدر پرداخته بود.
شما برای نپذیرفتن حقایق شیوه نادرستی را انتخاب کرده اید
اول می گویید بیانات دینی پایه علمی ندارد
وقتی ما به پایه های علمی اشاره می کنیم می گویید مصداق بیاورید
فکر کنم اگر مصداق هم بیاوریم می گویید شاید از شدت اعتقاد است یا عامل دیگری داشته
بازهم حرفی نیست
لطف کنید به دفتر ثبت شفایافتگان حرم رضوی بزنید و موارد را با اسناد و مدارک ببینید
و اما موسسه رند
فکر نمی کنم از رندان عالم کسی به موسسه رند بهایی بدهد تا بخواهد حقیقتی را که با تمام وجود چشیده به آزمون آن بسپارد
مطمئن باشید در فضای الحاد و انکار هیچ امر خارق العاده ای اتفاق نمی افتد چه اینکه خداوند متعال به حسب ظن بندگان با آنها رفتار می کند
در عوض دهها مورد امر خارق العاده از گذشته تا به حال از اهل علم و معرفت در میان معتقدین مشاهده شده و می شود که کتابها را پر کرده است
از نظر ما هیچ اشکال ندارد که احساسات تحت تاثیر تام یا جزئی ماده باشد چون ماده را نازله معنا می دانیم
مستند نگاه نکنید کتاب بخوانید
این مطلب و ارجاعات داخل آنرا در سایت نیر دث مطالعه فرمایید
[h=1]آیا تجربههای نزدیک به مرگ حقیقت دارند؟[/h]
یا علیم[/]
[="Tahoma"][="Navy"] hessam78;913774 نوشت:
سلام
ظاهرا همان اندازه که فلسفه را غیر قطعی می دانند علوم تجربی هم غیر قطعی اند و این مساله دوم از اعترافات عام اهل تجربه است لذا کسی که خودش به غیر قطعی بودن علمش اقرار دارد به غیر قطعی بودن علم دیگر اشکال نمی کند.
و در همین علم فلسفه به ظاهر غیر قطعی ادله کافی برای اثبات تجرد نفس وجود دارد که نگویند بی دلیل پذیرفته اند. حال اگر شما منکرید بروید همان ادله را رد بفرمایید.
و اما مثال موج و دریا وقف آن مساله نیست
و آخر اینکه مطالعه و بررسی مشترکی بین فلاسفه و دانشمندان مغز و اعصاب صورت نگرفته تا بطور قطع بگوییم مطلب مد نظر هر گروه چیزی متفاوتی با دیگری است
گفتیم که مهم نیست هرچند اگر آوردگاهی بین سران دو اندیشه معنا گرا و مادیگرا منعقدشود نتیجه قابل قبولتر است
دانشمندان تجربی الان در زمینی بازی می کنند که طرف مقابل در آن حضوری ندارد یا اگر کسی هست از دسته چندمهای آن است
شما هر وقت اهل حقیقتی آوردید که خطا گفت درست است . دیگران که جز افسانه از حقیقت نمی سازند و نمی توانند نماینده آن باشند.
برای امثال این تغییرات راه هست اما این احکام دخلی در ماهیت دین ندارند یعنی ماهیت دین با تغییر فلان مجازات در فلان جرم هیچ تغییری نمی کند
اخلاق در فطرت انسان ریشه دارد دین هم در فطرت با این تفاوت که فطرت حاکم بر جامعه با فطرت حاکم بر فرد تظاهر یکسان ندارند مانند تفاوت امور فردی و امور اجتماعی
بنده که از آن هیچ مرکزیتی نتوانستم دربیاورم
بهتر است درباره اخلاق پیامبران بیشتر مطالعه کنید
و البته سایرین هم می توانسته اند چیزهایی از اخلاق اهل معنا یاد گرفته باشند
و اما داستان اخلاق و قطع دست:
مطمئنا نه خدا و نه انبیاء و اولیا این را دوست ندارند اما وقتی باید جامعه را اداره کنی متناسب با شرایط قوانین وضع می کنی که چه بسا خلوت گزیدگان نپسندند
حال بفرمایید از کفر و الحاد چه اخلاقی در می آید؟ اصلا اخلاق در تفکر الحادی چه معنا و اساسی می تواند داشته باشد؟
برادر اگر امروز دنیای الحاد به دروغ منادی اخلاق شده دانسته این بشر مفطور به فطرت الهی است و نمی تواند با مخالفت با آن کارش را پیش ببرد وگرنه الحاد را با اخلاق چه کار؟
اخلاق مال کسی است که باور دارد هر فعل نیک و بدش در سعادت دنیا و آخرتش تاثیرگذار است و باید پاسخگوی خدای عادل باشد.
بیانات قرآن کریم در خصوص طبیعت و اسرار آن کاربردی است لذا می بینیم بعد از هر بیانی اوصافی از حق تعالی را بیان می کند. حال اگر عده ای بیایند رازهای این بیان مجمل را در بیاورند و ارائه کنند مفهومش این نیست که دین هم کلاس فیزیک و شیمی گذاشته است و مقصود اصلی اش همین مطالب است.
و اما درآوردن علم از دل اجمالات هنر دانشمندان معتقد است و آفرین بر کسانی که این کار را بکنند
و آخر اینکه اگر دین به صراحت هم برخی مسائل را بیان می کرد که در برخی موارد بیان کرده باز هم منکرین ایمان نمی آوردند کما اینکه همین موارد را هم به بهانه های مختلف رد می کنند چون اساس رد و انکارشان پایه علمی ندارد بلکه مشکل آنها در گردن نهادن به تعالیم خدایی است که فرمان به بندگی و اطاعت و فروکاستن از شهوات و نفسانیات می دهد.
بفرمایند با علم درستشان منابع اصیل را بررسی کنند
یا علیم[/]
سلام
گزارش ها منبع اتکای علمی برای ما نیستند!
بزرگوار!ادعا های بزرگ شواهد بزرگی را می طلبد!من نمی توانم هر حرفی را از هرکسی قبول کنم!از بزرگان علم تجربی یاد گرفتم هر حرفی شواهد و مدرک نیاز دارد!همین و بس!
در قرآن هم آمده که آنان که همه حرف ها را می شنوند و بهترین آن را انتخاب می کنند مژده ده!وقتی حجتی تمام نمی شود و ابهامات پشتش است همین است!
بزرگوار!چه پایه علمی اشاره کردید؟در کدام یک از رفرنس ها نام حضرت محمد یا امام صادق را دیدید؟در صورتی که نام سقراط و... آمده است!
تنها اشاره کردن به گفته های ماقبل و تفسیر هرمنوتیکی از آنها پایه اتکا هستند؟
فقط 3 مورد از افراد لا علاج و قطع امید شده از طریق پزشکی را به من نشان دهید که در آینده می خواهند بروند حرم رضوی و مطمئنید خوب خواهد شند!
اینکه من خودم را مریض نشان دهم و چنین کاری انجام دهم شدنی نیست؟ان هم در کشور و جایی که منتظر این عمل هستند!
چه آدم های بخیلی هستند پس!زکات علم نشر آن است!اگر کسی می توانست موجودی ماورایی نشان دهد و طی الارض کندحتما انجام می دهد!و دهن های منکرین بسته میشد!
بیماران اسکیزوفرنی هم داعی چشیدن حقیقت هستند!موجوداتی را می بینند و صدایی هم میشنوند!
پس بفرمایید که این قرآن برای همان کسانی است که ایمان آورده آن را می خوانند!اگر قرار است مشاهده شود و گزارش تهیه شود چرا این مشاهده و گزاررش وسیع نباشد تا همگان آگاه شود!
اگر قرار است در خفی باقی بماند چگونه خبر ها درز پیدا کرده!
پس اگر می تواند احساسات نشئات گرفته از جسم و ماده باشد دستاویز روح قرار نگیرد بهتر است!
چنین مطلب مهمی اگر واقع میشد نیچر و ساینس پر بود از آنها!ولیکن نیست!
قابل آزمایش نیست!نمی شود رد کرد!از کجا معلوم دروغ نمی گوید!شواهدی را که نشان می دهد جعلی نباشد!
نشریات و مقالات زرد بسیار بسیار زیاد است!
اما چشم باز هم برسی میکنم ببینم چطور است
ما نگفتیم علم خطا ندارد!
پذیرفتیم خطا دارد و تمام شد
اما اهالی فلسفه و دلایل نقلی و عقلی و آن ها نمی خواهند بپذیرند!
ادله کافی از نظر بزرگواران معتقد
سرانجام فلسفه هم که
ما عدمهاییم و هستیهای ما
تو وجود مطلقی فانینما
آخر هم خدا را منکر شویم هم علم و هم خود را!
خدایی اگر باشد وصف او سخت تر از نوشتن کلمه ای است!که به این راحتی بگوییم او وجود دارد یا ندارد!اثبات کنیم یا رد کنیم!
بزرگوار دانشمندان همه از دم ملحد نیستند که!همین پروفسور فرانسیس کالینز!پروژه عظیم ژنوم را رهبری کرده
ولی خلط قائل نمیشوند بین دنیای مادی و معنی
کتابی که برای دزدی بریدن را میگوید!بعد در جوامعی ثابت می شود که راهکار بهتری وجود دارد!اگر این نقض نمی کند که دیگر هیچ!
کارهایی که آنها را اخلاقی می نامیم مختص انسان نیست همانند فداکاری و...
برادر جان!این همه ملحدین!یعنی از دم هیچکدامشان اخلاق ندارند؟
متناسب با شرایط قدیم اگر است در قرآن نباید بیاید که برای همه دوران هاست!اگر ناسخی هم است در خود قرآن میامد و لازم نبود تبصره بزنیم!
وقتی اخلاق با دین گره بخورد همین است!
اگر آنطور که می فرمایید ملحدین اخلاق ندارند صبح تا شب باید در حال دزدی و انجام کار ناپسند باشند در صورتی که دانشمندان در آنها میبینیم!
من در جایی ندیدم کسی با استناد به قرآن پدیده ای کشف کند
در آخر هم تبصره ای زدین علت ایمان نیاوردن مشکل آنها در گردن نهادن به تعالیم خدایی است که فرمان به بندگی و اطاعت و فروکاستن از شهوات و نفسانیات می دهد
به این جمله کاملا معتقد هستین؟علت اصلی کفر همین امر است پس؟اگر کاملا مطمنید این عامل باعث گمراهی میشود صراحتا بگویید با ترک یک سری کار و انجام این کار در مدت معلوم با خدا و ایمان می شوید!چون این مورد را بارها و باها از مومنین و پیروان عقیده شنیده ام!
[="Tahoma"][="Navy"] hessam78;913850 نوشت:
سلام
شما برای همه نظریات در فضای همان ساینس شواهد بزرگ دارید؟
ما می گوییم دین تعالیمی دارد که یافته های علمی موافق و موید آن شده است . از جمله آغاز جهان ، فراماده ، طی زمان ، طی مکان ، توسعه و گسترش جهان ووو
همه این موافقتها و مطابقتها نشان دهنده درستی تعالیم اصولی دین است
مهم نیست در مقالات علمی به تعالیم دین رفرنس بدهند یا ندهند مهم آنستکه دین در آن موضوع داعیه دار بوده است
خدای ما رفرنسها نیست
متاسفم شما حقیقت جو نیستید. حقیقت مقامش بلند است و بها می خواهد شما کمترین بها برای درک آن نمی دهید . او هم کمترین بها به شما نمی دهد !!!
کتمان از خصوصیات این عالم است. یک اصل است. لذا اهل حقایق جز به امر اظهار نمی کنند و البته برای اهلش . برای غیر اهلش هم برای اتمام حجت آنهم باز به امر نه به اختیار.
درز می کند تا استعدادهای موجود را جذب کند و بی استعداد با بی توجهی محروم می ماند
ماهم می خواهیم همین عدم منافات را تاکید کنیم
بدبینانه نگاه نکنید . اتفاقا به مجلات معتبر هم ارجاع دارد
یا علیم[/]
[="Tahoma"][="Navy"] hessam78;913854 نوشت:
سلام
آنها هم ادعای قطعیت و یقین تام ندارند
اگر انسانها عقل کل نگر نداشتند در مورذ سخن شما چه فکر می کردند ؟ می گفتند صدا هست و حسام نیست چون صدا را می شنویم ولی از حسام خبر نداریم.
حال شمایید می فرمایید ما هستیم خدا هم هست پس چطور می گوید ما عدمیم. ولی اگر حرف شما زبان داشت و می گفت من هستم حسام هم هست به او می خندید و می گفتید مگر تو از خود استقلالی داری که خودت را در مقابل من می گذاری. تو در من فانی هستی. تو هستی اما در سایه من و اراده ام پس حرف حسام هست چون حسام است و...
من کتاب جناب کالینز را خوانده ام . او دانشمند ژنتیک خوبی است اما فلسفه و عرفان را نمی داند و نتوانسته بین علم و دین خوب جمع کند
منظور من از طرف مقابل امثال کالینز نیستند بلکه کسانی اند که تمام فغلیتهای ادعایی اهل دین را دارند . آنها که خود تجسم تمام تعالیم اند نه صرفا سخنگویش.
آن حکم برای زمان خودش و برای شرایط مثل آن بهترین حکم بوده و معلوم نیست در جامعه ای که ضروریات حکومت دینی در آن وجود داشته باشد حکم بهتری باشد. یعنی در یک بسته کامل حکومت دینی این حکم می تواند کاملا موثر باشد. و البته وقتی اصل نباشد در فرع هم اثر چندانی نخواهد بود.
من از با اخلاق بودن ملحدین حرف نزدم چون این اخلاقی بودن به هر دلیل دیگری هم می تواند باشد . شما بفرمایید در مبانی فکری الحاد، اخلاقی بودن چه معنایی دارد؟
همه علمای اسلام تغییر پذیری برخی احکام را پذیرفته اند و این از مزیتهای معقول اسلام است. یعنی یک دین همیشگی باید برای شرایط مختلف برخی احکام منعطف داشته باشد.
از مبانی نظری اخلاق در تفکر الحاد سخن بگویید. ملحدین یک مملکت مستقل که ندارند بلکه اغلب در جوامع ذر اقلیتند و فرهنگهای دینی در عموم کشورها به شدت بر آنها تاثیرگذارند.
دین بطور مستقیم الهام دهنده این امور نیست اما به انحاء مختلف به کسب علم و حکمت تحریض کرده است حداقل در اسلام که خود تمدن بزرگ با دستاوردهای مختلف داشته این افتخار را مستندا دارد
اگر حوصله مراجعه به کتابهای این زمینه دارید بروید ببینید نقش اسلام و مسلمانان در آن زمان که اروپا در ظلمت وتاریکی و خرافات بود چه بوده است؟ تاریخ و تمدن اسلام دکتر ولایتی وووو
بله ما معتقدیم اگر انسان حجاب از ذهن و عملش بردارد بین او و خدای متعال حجابی نمی ماند که بخواهد انکارش کند به همین دلیل است که عمده تلاش دین در رفع حجاب اندیشه غلط و گناه است
یا علیم[/]
سلام پوزش بابت تاخیر
خوب همانطور که فرمودین شما می گویید!
در هیچ کتاب رفرنسی نگفته است مبنای فلان نظریه علمی قرآن است!
بزرگوار شما که می فرمایید دین داعیه دار علم است!بسم الله شما و هر دانشمند مسلمان دیگری یک آیه قرآن را فرضیه علمی بگیرد و آن را ثابت کند!ماهم می پذیریم!
چرا یافته های علمی را بنام خودتان می زنید!
متاسفانه راحت پذیر نیستم!
هر چه هر که بگوید بگویم چشم!
در هند هم افرادی داعی این شده اند که تناسخ قبل خود را به یاد می آورند که در کدام جسم بوده اند! نمیدانم چه اصراری دارید از متد هایی که قابلیت برسی آن مبهم است استفاده کنید!
دقیقا درست فرمودین،کتمان برای اهلش هست!که فقط می خواهند خود و افراد پیرو خود را به حقیقت برسانند.
البته من تعبیر دیگری دارم!خوش باوران راحت تر باور کنند!
پس مشکلی وجود ندارد
مجلات معتبر مثل نیچر نیوساینتیست و.. اگه ارتباط دارد doi آن را در اختیار بنده قرار دهید تا برسی کنم ممنون می شوم
سلا پس نگویند براهین وجود خدایمان قطعی و یقینی است!
از کتاب علامه حسن زاده آملی ممد الهمم :و ما خلق التراءلعین الا عینه حق
خلقی که در وجود چشم انرا مشاهده میکند نیست مگر اینکه عین او و ذات او عین حق است که در این صورت ظاهر شده است پس انچه مشهود است حق است و خلق جز موهومی بیش نیست
راحت کنید بگویید من حقم شما حقید کیبردی که با آن تایپ می کنید حق است !!!
و مخلوقات موهوم اند و چیزی جز وهم نیستند!
البته داوکینز به این مسائل نپرداخته
در کتاب زبان خدا از روی احساسات سخن می گوید که هنگام پروژه دست خدا را احساس می کردم و... بله
اگر امثال ابن سینا را می گویید که دیگر وجود ندارد
ما هم همین را میگوییم!در زمان حال ممکن است کاربردی نداشته باشد!وقتی قاده تحرک برای احکام قائل می شوید بگذارید بهترین حکم زمان حال که جواب داده است را معاوضه کنیم
آن بسته کامل نیاز به انسان کامل همچون منجی که به آن معتقد هستید دارد!ن یک انسان که صدور ظلم از او وجود دارد بهتر است تفضیل مفضول نکنیم و بهترین قوانین را که در دنیا وجود دارد بکار بگیریم!
سازوکار هایی برای زندگی بهتر و فراهم آوردن رنجش کمتر برای دیگران به تعریف ساده!
فرهنگ های دینی در بسیاری از کشور های پیشرفته حاکم نیست!شاید امریکا اینطور که می فرمایید باشد برخی ایالات های آن البته!اما بازهم به آن شدتی که متصورید نیست
درست است دستاورد هایی هم داشته باشد هر حکومتی هم دستاورد هایی می تواند داشته باشد
بله ویل دورانت و... من در آن زمان که رنسانس اسلامی می دانید اگر در آن زمان باشم و پیشرفت را به عینه مشاهده کنم نسبت به سایر 100 درصد آن شیوه حکومتی را می پذیرم!چون جواب داده است!
ولی هم اکنون فرمایشات شما نمی تواند درست باشد
و البته که در آن زمان هم به آن خوبی گل و بلبلی که اشاره می کنید نیست!حمله اعراب به ایران!
شما فرمودین که انسان به واسطه معاصی حقیقت را نمی بیند!حالا ممکن است منظورتان افراد دیگری باشد ولی برداشت من از جمله شما این بود که بخاطر معاصی من قبول نمیکنم؛
خب شما بفرمایید مثلا در یک سال نماز بخوان سه شنبه ها روزه بگیر و اینکار را بکن حقیقت کاملا بر تو هویدا می شود! اگر توانستید با قاطعیت سخن بگویید!
چون افرادی وجود دارند گنه کار تر از امثال داوکینز با جنایات بیشتر که خداباور و مذهبی هم هستند!
از نظر من معاصی و گناه نمی تواند عامل تکینگی الحاد و خداباوری باشد
اگر اجازه دهید عرایضم را با جمله ای معروف به پایان برسانم
ادعاهای بزرگ ؛شواهد بزرگی میخواهند
خداوند یار و یاورتان
در پناه حق
[="Tahoma"][="Navy"] hessam78;914220 نوشت:
سلام برادر
ماهم چند روز غیبت داشتیم ان شاالله خیر است
ببینید برادر
نگاه شما و ما به مساله متفاوت است
ما می گوییم ادعای منافات دین و علم که امثال داکینز با توجه به برخی تعالیم مسیحیت علم کرده اند درست نیست بدلایلی و از جمله دلایل اینکه بسیاری از تعالیم ادیان با علم موافقت دارد و مواردی هم ذکر کردیم. ما مامور اثبات این موافقت نیستیم بلکه ما می توانیم این موافقت را فهمیده و اعلام کنیم. البته اگر دانشمندان باورمند با توجه به تعالیم دین مسائل جدیدی مطرح کنند مطمئنا نشاندهنده باور به دانش عظیمی است که در دل تعالیم ادیان وجود دارد
در موردی که بنده شمارا به آن ارجاع دادم ابهامی نیست. چون بیماری افراد قبلا با معاینه پزشک تایید می شود و پس از گرفتن شفا هم بررسی و تایید می شود. لذا ابهامی در آن نیست. اگر گذرتان به مشهد مقدس افتاد یک سری به دفتر شفایافتگان حرم رضوی بزنید.
خداوند در قران می فرمای کلا نمد هولاء و هولاء من عطا ربک
ما هردو گروه مومن و کافر را یاری می دهیم
مطمئنا از مصادیق بارز یاری ، یاری در باور است چون عطای خداوند ممنوع نیست
خودتان لطف کنید مراجعه فرمایید و ارجاعات آنرا ببینید
یا علیم[/]
[="Tahoma"][="Navy"] hessam78;914228 نوشت:
سلام
همانطور که در علوم تجربی، تجربه و آزمایش نظریه را ثابت می کند در عقاید هم عمل به تعالیم موجب قطع به آنها می شود. کسانی که تعالیم دین را با تک تک اجزاء وجودی خود چشیده و یافته اند به اطمینان رسیده اند. و بدینگونه در باورهای دینی قطع و یقین حاصل می شود. (واعبد ربک حتی یاتیک الیقین)
بنده برایتان مثالی زدم شما اول مثال مارا رد کنید بعد به کلام علامه بپردازید
پیوستگان به غیب ، غیب اند
اولیائی تحت قبائی لا یعرفهم غیری
فعلا که این احکام در کشور ما تعطیل است و با وجود تعطیلی خبری از اثر نیست
اگر رنجش دیگران با منفعت زیاد یا با لذت زیاد همراه باشد چرا باید در تفکر الحادی نفی شود ؟ مگر زندگی الحادی بر مدار حداکثر نفع و لذت مادی نیست؟
بله ممکن است افکار مادی مانند یک کفی بر روی آب در جوامع کنونی آشکارتر باشد اما باورها و گرایشهای دینی در فطرت الهی انسان هست ضمن اینکه اغلب این جوامع سابقه طولانی در دینداری دارند تا جایی که می توان مدعی شد میل به تعالیم دین در ژن آنها هم وجود دارد
توجه فرمایید
بنده گفتم اگر کسی گناه را در مقام باور و عمل ترک کند حضور خدا را چنان می یابد که جایی برای انکارش نمی ماند
عکس این جمله این است که اگر کسی حضور خداوند متعال را بیابد گناه را در مقام باور و عمل ترک می کند
حال شما می فرمایید دیندارانی هستند که خیلی هم گناه می کنند
جواب این اشکال این است که :
چون آنها حضور خدا را نیافته اند گناه می کنند ( براساس نتیجه عکسی که بالا گفتیم)
و باز معلوم می شود دینداری آنها بر اساس تقلید و عادت است نه بر اساس یافتن این حقیقت
و اما شاهد بزرگ
شما هر شاهد بزرگی برای موج می آورید که به دریا پیوسته و به او بسته است ما همان را در مورد انسان و خدا قبول داریم
یا علیم[/]
سلام خدمت برادر عزیز
خب همانطور که خدمت شما گفتم بگویم که قصد من دفاع از الحاد یا تبرئه کردن آنها نیست و هیچ تمایلی برای شبهه افکنی ندارم و امیدوارم که چنین چیزی برای بزرگوارانی که مطالب را میخوانند پیش نیاید و فقط در کالبدی از تفکر نقادانه از جانب آنها حضور داشته باشم برای تببین موضوع و ن بیش.
و اما در کلام شما بزرگوار عزیز
اگر مواردی یافت شود که با علم امروز همخوانی دارد مشکلی نیست
اما تنها آیه ای را برسی کنیم
در مورد صلب و ترائب در قرآن فرموده شده که با علم امروز ناسازگار است یا اینکه ما برداشت میکنیم ناسازگار است
در قرآن فرموده شده اگر از جانب غیر خدا بود تناقض در آن میافتی
پس یافتن حتی یک تناقض به فرموده خدا رد کننده این امر است
اگرچه مواردی هم همسو با علم یافت شود
چشم ان شاءلله که قابل پیگیری باشد
بله این هم گفته شده و درست است
خب این نمی تواند مثال شرطی شدن باشد؟چون اگر مثال حق باشد تنها برای پیروان اسلام باید رخ دهد ولیکن در سایر ادیان یا هر مکتب فکری دیگر "اکثر"موارد پیروی از آن ما را در پذیرش راحت تر و مقبولیت آماده تر میسازد
آن حرف شما را قبول کردم که نظر مخالفی نداده ام ولیکن گل سر سبد اسفار اربعه و فصوص و فتوحات وحدت وجود است که بسیار شبیه یا مترقی یافته تثلیث مسیحیت است و اینکه فرعون در دریای رحمت الهی غرق شود با قرآن در تضاد است حداقل آنطور که من میبینم
اگر هم اثری داشته باشد مشکلی را حل نمی کند چون اگر دنیای دیگری را معتقد باشیم و و احکامات اسلام را در آخرت هم دخیل بدانیم
اگر ثابت شود در دنیای ماده قوانینی غیر از احکام قرآن کریم وجود دارد و در جهان ماده بهتر اثر می کند بازهم رد میشود چون ضامن دنیایی دگر نیست
پس فکرنکنم با ثابت شدن این موضوع مشکلی حل شود
به دلیل ذهنیتی که من دارم در این فرض با شما همسو هستم
به عنوان مثال تفکر الحادی نمی تواند انسان را برای همان پرچم انسانیت که سر می دهد وادار سازد که جان خود را برای دیگری فقط بنابر انسانیت به خطر اندازد(نظر خودم)
ولی آنچه که خداناباوران و حتی برخی خدا باوران شکاک همانند رنه دکارت و ... میگویند اخلاقیات به دین وابسته نیست
و حتی خداناباورانی وجود داشته اند که جان خود را فدا کرده اند همانند چگوارا و...
پس نمیشود گفت هر بی خدا و بی دینی فاقد اخلاقیات است
اما به معنای اخص کلمه آن جرئت و دلاوری را که ادیان برای جانفشانی می دهد چنین مکتب های فکری نمی دهد و بیشتر تاکید بر روی افزایش سن عقلی کره زمین و توقف جنگ و درگیری است
و مخلص کلام حداکثر لذت مادی برای خود و حداقل رنجش برای دیگران
خود داوکینز هم به این مسئله اشاره می کند که حتی دینداری اگر در ژن ما هم باشد می توان آن را از بین برد همانطور که بیماری را،
ولیکن اینکه تعالیم دینی چقد در کشور هایی نظیر سوئد ،هلند و .. رخ می دهد بستگی به تعریف دارد
خب من اینکار را تا آنجا که مقدور است انجام می دهم تا ببینیم میشود یا ن
مثال من این بود خدا باورانی وجود دارند که بسیار جرم و جنایت و گناه میکنند اما امکان بخشایش آنها وجود دارد
ولی درعوض یک فرد ملحد حتی اگر هیچ گناه بزرگی غیر از تفکر الحادی مرتکب نشود همیشه در جهنم است و حتی در مقام درون دینی تا جایی وجود دارد که هرکس حضرت علی ع را دوست نداشته باشد کافر است
اثبات بر دوش مدعی است
@};-@};-
در پناه حق
سلام علیکم
من یک کلیپ از دو کلیپی که از زئوس بود را دیدم . همینطور کلیپی که دانشجوی مسلمان با داوکینز درباره جریان آب شور و شیرین صحیت میکند و پاسخ لیوانی داوکینز را .
اگر تصویری که به آن استناد میکنند و با آن آیه تطبیق میدهند تصویر جریان گلف استریم باشد مثال لیوان داوکینز مثل شبیه سازی کودکان از دنیای اطرافشان است .
از طرفی نقد زئوس به موضوع حائل و عدم تجاوز آب شیرین به شور , نقد درستی است چون اگر موضوع جریان گلف استریم هم باشد بالاخره آب سیال است و هم در حال جریان و هم در نهایت یکی میشوند مثل چای دورنگه داماد که بعد از دست دادن گرمایش یک رنگ میشود .
ولی در هر حال آنچه که علت است استحاله نمیشود . یعنی علت جریان گف استریم خاصیت خود را از دست نداده و نمی دهد . برزخ و حائلی هست که این جریان را پایدار نگاه داشته .
سلام
مگر قرارست که اگر جنی بود و ضربه ایی رساند آثار مادی نداشته باشد؟
علم در حوزه خودش چیزی را پیدا کرده نه فراتر از آن را
سلام و تبریک عید
معنی برزخ؛
برزخ . [ ب َ زَ ] (ع اِ) بازداشت میان دو چیز. (از ترجمان جرجانی ). || حائل و بازداشت میان دو چیز و فیه قوله تعالی ، بینهما برزخ لایبغیان . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). چیزی که میان دو چیز دیگر حایل باشد. (کشاف اصطلاحات الفنون ). حاجز میان دو چیز. (از اقرب الموارد). بازداشت میان دو چیز است چنانکه در قرآن است : بینهما برزخ لایبغیان . (کشاف اصطلاحات الفنون ). چیزی که در میان دو چیز متخالف حائل باشد خواه از آن هر دو متخالف در خود مناسبتی داشته باشد یا نه چنانکه اعراف برزخ است میان بهشت و دوزخ و بوزینه برزخ است میان بهائم و انسان و درخت خرما و مردم گیاه برزخ است میان حیوانات و نباتات و بسد یعنی مونگا برزخ است میان نباتات و جمادات
[=Sakkal Majalla]برزخی که تداعی میشود همان برزخی استوار است همچون برزخ پس از مرگ که در زندگی دخالتی ندارد[=Sakkal Majalla]
اما این برزخ همانطور که خودتون فرمودین با هم آمیخته میشه که داوکینز این حرف رو برای رد معجزه بودن زد که چیز معجزه ای در کار نیست،اگر همونی باشه که به چشم ظاهر گویی مخلوط نمیشود که انسان هم میتواند این حرف را پس از دیدن پدیده زده باشد
آیت الله مکارم شیرازی او کسی است که دو دریا را در کنار هم قرار داد یکی گوارا و شیرین ، و دیگر شور و تلخ و در میان آنها برزخی قرار داد تا با هم مخلوط نشوند ( گویی هر یک به دیگری می گوید: ) دور باش و نزدیک نیا!
آیتالله موسوی همدانی (ترجمهالمیزان)
او است که دو دریا را به هم در آمیخت ، این شیرین و گوارا و آن شور و تلخ ، و میانشان مانعی قرار داد نفوذ ناکردنی تا با هم مخلوط شوند ( گویا هر یک به دیگری میگوید ) دور باش و نزدیک نیا .
سلام و تبریک عید
خیر چنین چیزی گفته نمی شود
فقط تنها چیزی که گفته میشود این است که بجای دوا و درمان های علمی
از همان ورد ها و نوشته هایی که برای رفع جن استفاده میشود بهره بگیرند و همانطور که پیدایش و منشاء آن را ماوریی میدانند با همان نیروی ماورایی که به آن اعتقاد دارند به درمانش بپردازند
من به تازگی این تایپیک رو دیدم و از ادمین این تایپیک جهت ساختش ممنونم... با توجه به مقالاتی که در سالهای اخیر از دانشگاههای معتبر اروپایی (بریتانیایی و ...) و آمریکایی منتشر می شه، گویا تقریبا گفته می شه آتئیسم در واپسین مراحل زندگی خودش به سر می بره و تقریبا بسیاری از دانشمندان علل الخصوص در زمینه زیست شناسی دارن به این باور می رسند که ساختار خلقت موجودات زندگی هوشمنده و نیاز به طراحی هوشمند داره...
[Forwarded from نقد الحاد و آتـِـئیسمــ
بنده هم عرض سلام و تبریک پیشاپیش عید را دارم بخدمت شما و همراهان گرامی با آرزوی سالی نیکو و پر برکت برایتان
این درست است . همچنین در معنای لغوی برزخ چنین هم آمده که آن حائل است که از هر دو , چیزی در خود داشته باشد یا نداشته باشد . حال اگر چیزی داشت همان برزخ است و اگر نداشت نیز به همچنین ولی در هر حال ماهیت حائلی میان دو چیز یا ماهیت متضاد و متفاوت داشته باشد .
در ترجمه نیز اختلافی بین معنای اصطلاحی و لغوی نمیبینیم . دو ماهیت مختلف و متضاد بواسطه این حائل از هم دور اند . حال این حائل از نوعی باشد که از هرکدام چیزی در خود دارد یا چیزی در خود ندارد . ( گویا هر یک به دیگری بواسطه وجود این حائل میگویند دور باش )
در آن موضوع که فرمودید منظور داوکینز این است که ممکن است هر انسانی با دیدن این پدیده این حرف را زده باشد بله انسان با دیدن هر امر واقعی آن را ببیند و حرفی در موردش بزند . ولی مهم این است که نگاه او به آن موضوع از چه ماهیت معرفتی و شناختی برخوردار است .
در بیان قرآن کریم * از اختلافات شب و روز و اختلاف بین آب شیرین و شور و اختلاف بین نژادها و زبان ها و اقوام و ... صحبت شده و آنها را آیاتی از طرف خداوند برای کسانی دانسته که تعقل و تفکر میکنند.
خب همه این پدیده ها را داوکینز هم دیده ولی نگاه او فقط پدیده ها و معلولها را میبیند و علتی هوشمند را نمیبیند و در موضوعات متعدد و بیشمار موجود اگر مجبور ارجاع به علتی باشد آن را در مفاهیم کلی و بدون هرگونه تعریف و حدی چون تصادف یا شانس توجیه میکند و یا در موجودات زنده در ژن جستجو میکند .
مثلا همانطوریکه اشاره کردید علت خداباوری را ژن میداند و تبعا خداناباوری را هم باید ژن بداند . ( یک نگاه متریالیستی محض متعلق به قرن 16 حلقه وین )
پس در همین موضوع به این سادگی که هر کسی به آن نگاه میتواند بکند مفاهیمی وجود دارد و آن مفهوم که خداوند متعال ذکر فرموده با ابزار مشاهده علم و تعقل و تفکر ( نه مشاهده صرف ) آیات و نشانه هائی در خود دارند که گویای خالقی بی نظیر و شبیه است .
_____________________________________
*منظور از کلام قرآن کریم لزوما آن تطبیق و استنباطی نیست که آن دانشجوی مسلمان مطرح کردند چون آن بیان در حد یک استنباط شخصی است و البته بنظر حقیر همه آیه را درست نخوانده بودند .
سلام بزرگوار تبریک عید
ازانجا که نمایان است به کامپیوتر و برنامه نویسی علاقه داشته و واقفید
تکامل گونه ها شباهت زیادی با تکامل کامپیوتر ها دارد
از چرتکه و ماشین حساب های ساده بگیرید تا امروزه کامپیوتر های کوانتومی که دیگر از بیت های 0 و 1 همزمان تواما بهره میبرند
دقیقا همانند سلول های اولیه تا که به گونه های جدید مانند انسان میرسیم
در کامپیوتر ها شاهد جهش های نقطه ای هستیم
در تطور هم همینطور
ازانجا که ذهن الگوریتمیکی دارید پیش زمینه ذهنی رو کنار بگذارید خیلی راحت فرگشت رو می پذیرید با خواندن منابع مربوطه
99 درصد زیست شناسان به فرگشت اعتقاد دارند
نظریه تکامل هم رو به تکامل می رود شکی نیست!ولی هرگز به آن سمت که منظور نویسنده آن متن بوده نمی رود و واقعا خسته کرده اند دانشمندان را که بعد همین دانشمندان مستقیما ریشه این تعصب یعنی دین را نشانه می روند همچون داوکینز و... شاهد برخورد تندی هستیم
بزرگوار داروین خودش کشیش بود در دوره ای!حرام زاده کافر منکر خدا نبود!در اتوبیوگرافی خودش آمده که من باید تئیست نامیده شوم در ادامه ذکر میکند مقوله فرگشت باور من به خدا را تحت الشعاع قرار داد و کم کرد و تقریبا آگنوستیک میشد گفت شد؛داروین منکر رادیکالی نبود؛فراماسونری و... نبود!
حالا چند مورد از سخنان مبالغه آمیز و جوگیزی این نویسنده کانال تلگرامی را ببینید
خب از حاشیه رفتن بیشتر خود داری کنم و برگردم به موضوع اصلی چندین ماه قبل بود که این اکاذیب،توسط عده ای دیندار(به زعم خود با کفر مبارزه میکنند که با دفاع بد ن تنها کمر دین را میشکنند بلکه به علم و خدای سازنده این علم نیز خیانت میکنند )منتشر شد و جناب دکتر عزیزی در سایتشان مقاله ای مبسوط پیرامون این قضیه قرار دادن که از فوروارد کردن مطلب به علت ازدیاد محتوی خود داری میکنم و ارجاع می دهم به سایتشان
http://www.daneshagahi.com/scientists-posts/70-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%83%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D9%81%D8%B1%DA%AF%D8%B4%D8%AA-%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%D9%86%D8%AF
و همچنین
https://sciencelife.blog.ir/1395/11/20/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%87%D8%AC%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%D9%87-%D8%AC%D8%A7%D9%86%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%AE%DB%8C%D8%B1-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85
پیشنهاد من اینست که حداقل کتب زیست شناسی دبیرستان خودمان را نگاهی فرمایید و اگر فرصت بود کتابای رفرنس را هم مطالعه کنید به مفهوم فرگشت پی خواهید برد چون تا وقتی درک روشنی حاصل نگردد ازین دست شایعات بسیار است این موضوع حل شود میروند سراغ مایکل بیهی آن حل شود مستند اخراج شدنگان بعد سراغ باکتری دم فلاجلوم هی پیچ و تاب میدهند که حد ندارد
پس به نوشته این افراد که غالبا سواد و رزومه علمی ندارند و همانطور که از تایتل پیداست تنها دنبال محاربه بای نحو کان هستند التفاتی نورزید و توجهتان را معطوف مطالب علمی در این زمینه کنید که بسیار روشنگر است
و همچنین کتب یدالله سحابی و آیت الله مشکینی در مورد تکامل و آیات ببینید که حداقل تفسیر متفاوتی هم وجود دارد و جبه گیری کم شود
موفق باشید@};-
با سلام،
99.5% دانشمندان امروزه به فرگشت معتقد هستند.
چرا اینقدر به دروغ باید سعی کنیم منکر فرگشت شویم؟ با اینکه اتفاقا قران و اسلام امکان سازگاری بسیار بیشتری با فرگشت نسبت به مسیحیت و یهودیت دارد.
تابحال فکر کرده اید چرا اسلام سازگاری بیشتری نسبت به یهودیت و مسیحیت نسبت به فرگشت دارد؟
خود اسلام که سازگاری بیشتری دارد منتها بعضی آخوندها به هیچ وجه نمی خواهند قبول کنند.
سلام و سپاس فراوان بسیار ممنونم
خب همین هم جای شکر دارد که برادران دینی قبول کنند که آمیخته میشود
در اکثر ترجمه ها که در سایت تدبر مشاهده کردم عبارت نیامیزند و مخلوط نمی شوند آمده بود جز استاد قمشه ای که گویا به این امر واقف بودند الاکل حال
خب در این صورت ادعای معجزه بودن این آیه ساقط میشود و داوکینز این را خواست بگوید
اما اینکه این حرف را چرا اکثر مترجمان و مفسران همچون علامه طباطبایی و... نزده اند و مستقما عبارت نمی آمیزند را آورده اند جای بحث دارد که هیچ
اگر صحبت شما را که به واقع نزدیک تر است قبول کنیم این موضوع وجود دارد که
خواه از آن هر دو متخالف در خود مناسبتی داشته باشد یا نه
اگر دو دریا را A و B در نظر بگیرید و حد حائل که باریکه ای است را c در نظر بگیرید در c ما خلا یا چیز دیگری نمیبینیم بلکه تناسبی از A و B را مشاهده میکنیم که همانطور اشاره شده
اما این معنی را نمی دهد که آن دو مخالف(AوB) باهم ترکیب میشوند چون دیگر برزخ معنی ندارد
اما اگر این فرض را نیز نادیده بگیریم و بگوییم آنچه روتین نمایانده میشود گویی پرده ای حائل وجود دارد فرمایش شما صحیح است
در ترجمه عبارت نمی آمیزند و ... در تعارض است
مشکل سر این نیست که حائل هر دو را دارد یا ندارد مشکل اینست که هر دریا از دریای مخالف خود آمیختگی دارد
در آن کلیپ داوکینز گفت آب شور و شیرین مخلوط نمیشود و آن فرد هم صحه گذاشت و مصدری برای علوم طبیعی قرآن را گمارد که ایراد داوکینز بر این جمله وارد است همچنین که ترجمه و تفسیری که غالب و تقریبا اکثر علما و مفسرین و مترجمین مذهبی داده اند که معنایی مورد نظر آنها نیامیختن است
استاد الهی قمشهای و او خدایی است که دو دریا را به هم درآمیخت که این آب گوارا و شیرین و آن دیگر شور و تلخ است ، و بین این دو آب ( در عین به هم آمیختن ) واسطه و حایلی قرار داد که همیشه از هم منفصل و جدا باشند.
نظر شما همچون نظر استاد قمشه ای باید باشد آنطور که برداشت میکنم و در این منظور هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد!
تفسیر المیزان - خلاصه (وهو الذی مرج البحرین هذا عذب فرات وهذا ملح اجاج وجعل بینهمابرزخا وحجرا محجورا): (اوست که دو دریا را بهم درآمیخت ، این یکی شیرین وگوارا و آن دیگری شور و تلخ ، و میانشان مانعی نفوذناپذیر قرار داد تا مخلوط نشوند ومنفصل باشند) معنای ظاهری آیه واضح است یعنی خداوند دو آب مختلف و متفاوت که یکی شیرین و گوارا و دیگری شور و تلخ است را به گونه ای میانشان حائل و مانع قرار داده که آمیزش آنها با هم حرام شده و به هیچ وجه مخلوط نمی شوند. اما باطن کلام متوجه مسأله رسالت است که میان مؤمن و کافر جدائی می اندازد و بااینکه هر دو در یک زمین زندگی می کنند. در عین حال با هم مخلوط و یکی نمی شوند وراه ایمان همواره از راه کفر جداست
دوست عزیز، برای صلب و ترائب جواب های مختلفی داده شده است.
یکی از جواب های درخور این می باشد که اصلا یخرج به انسان برمی گردد نه به مایع جهنده،
یکی دیگر از جواب های درخور این می باشد که صلب و ترائب به معنای پس و پیش انسان می باشد و بواقع اشاره به میان پای انسان که بین پس و پیش انسان می باشد اشاره می کند.
جواب درخور دیگر هم داده شده است که در سایت
http://neeloofar.org/critic/124-article/1582-221295.html
می توانید ببینید.
آنچه که نکته مهمی است این است که منتقدان دین می گویند قدیمی ها اعتقاد داشتند نطفه و مایع جهنده منی از جایی بین استخوان سینه (اصطلاحا بین صلب و ترائب ) ایجاد می شده است. در حالیکه علم امروز
خلاف آن را ثابت کرده است و این آیه به این اعتقاد اشاره می کند. اما دقت کنید که آیه می گوید یخرج بین الصلب و الترائب، دقت کنید می گوید یخرج، نمی گوید آنجا ایجاد می شود می گوید از آنجا خارج می شود. بعید می دانم در قدیم در
محل خروج مایع منی با امروز اختلافی وجود داشته باشد.
سلام برادر تبریک عید
همینکه چرا تفسیر های متفاوتی ارائه شده است و اینکه چرا آیه فصاحت و بلاغتی را که داراست اکثر مترجمین و مفسرین را به اشتباه انداخته و... که چشم پوشی کنیم
چون چندین تاویل را ارائه دادید و آن ترجمه که مرجع را به انسان بازگردانده و مترجم اهل تسنن است در جاهای دیگر مسح و... به او اکتفا نمی کنیم و... هم چشم پوشی کنیم
چندی پیش که نهج البلاغه را میخواندم حضرت علی در خلال خطبه ای این مفهوم را گفته است ،مستقیم مفهوم را از زبان ناطق قرآن حضرت علی ع پی میگیریم تا ببینیم منظور چیست
خطبه 60
خر از تداوم تفکّر انحرافی خوارج
)در پایان جنگ با خوارج، در سال 38 هجری شخصی گفت: ای امیرامؤمنین! خوارج
همه نابود شدند. فرمود:(
نه، سوگند به خدا هرگز! آنها نطفه هایی در پشت
پدران و رَحِمِ مادران، وجود خواهند داشت، هر گاه كه
شاخی از آنان سر برآورد، قطع می گردد، تا اینكه آخرینشان به راهزنی
و دزدی تن در می دهند.
کاملا همانند قرآن همان برداشتی که میشود را حضرت علی ع فرمودند تا دیگر جای تاویلی نباشد
در قرآن هم نطفه به پشت پدران گفته شده (ن انسان)
یعنی نطفه را از پشت مرد میداند همانند ذریه در قرآن که بار ها آمده و سپس از طریق مجاری آمیزشی به رحم زن منتقل شده و آنجا پرورش میابد
خب با توجه به اینکه مرد رو صاحب نطفه دونسته پس معادل امروزیش اسپرم=نطفه هستش و جایی از تخمک عنوان نکرده! چون برخی دوستان مذهبی گفتند و ممکن است بازهم بگویند خداوند برای جنس مونث حجاب قائل است و بخاطر برخی مسائل مستقیما ممکن است به تخمک اشاره نکند پیشاپیش آیه ای از قرآن قرار میدهم
آیت الله مشکینی و دخترانی نارپستان و هم سن و سال.
استاد مهدی فولادوند و دخترانی همسال با سینه های برجسته ، 33 نبا
و مسائل دیگر که به صراحت از آن در قرآن صحبت شده و واژه تخمک یا معادل آن در برابر آنها چیزی نیست
خب از مجموع برداشت های بالا نتیجه گرفته میشود که نطفه انسان در پشت مرد به وجود می آید و در رحم زن نمو می کند و الی آخر...
و امروز میدانیم اسپرم از مغز نخاع و... نیست بلکه در کیسه ذکور جنث مذکر تشکیل میشود
سلام علیکم
در تطبیق آیه قرآن با آن پدیده خاص توسط دانشجوی مسلمان ما 3 ماهیت متفاوت داریم که نهایتا شکلی پایدار را توصیف میکند .
از مجاورت آب شیرین و آب شور (بواسطه وجود اختلاف در غلظت و دما) حائلی شکل گرفته که نه صرفا شیرین و گرم است و نه شور و سرد و آنها را در کنار هم قرار میدهد ؛ یعنی حائل مانع آمیختگی بین آب شور و شیرین شود . این حائل همان برزخ اشاره شده در آیه قرآن است .
حال اگر بگوئیم این برزخ ماهیت مستقلی ندارد و درست است که حائل است ولی خود محصول آمیختگی است و این آمیختگی ناقض ادعای قرآن است که فرموده آنها با هم آمیخته نمیشوند. چنانکه
زئوس میگوید چون نیامیختن آمده نتیجتا این آمیختگی حتی در حائل هم نباید صورت بگیرد . خب این قید را چه کسی گذاشت ؟
در پاسخ میتوان گفت در عین آمیتخگی در حائل و برزخ , ثبوتی استقلالی در آب شیرین و شور هم وجود دارد . آب شیرین حفظ میشود و آب شور نیز همچنین و یکدست نمیگردند هرچند اجزاء آن یعنی ملکولها در مکانی بعنوان برزخ تغئیر ماهیت بدهند شکل و ترکیب اصلی آن دو ماهیت بطور کامل از بین نمیرود .
خب این ترجمه هم همین مساله را میگوید .
وجود مستقل آب شیرین و شور , با وجود ترکیب ملکولهای هر دو آب و شکل پذیری حالت سوم , از بین نمیرود.
اما بعد
معنای لغوی "بحر" در برابر "بر" بمعنی خشکی قرار میگیرد و تنها به دریا اطلاق معنی نمیشود . معانی لغوی دیگر فراخى و فراوانى آب ، و درياى بزرگ را ( الخِضَمَ ) گويند ، هر رودخانه ى بزرگ ، آب شور ...
معنای غالب مستعمل بین مردم دریا است ولی منظور از بحر در قرآن لزوما آنچیزی نیست که در هر ذهنی شکل میگیرد .
سوره مبارکه نمل آیه 61:
اَمَّنْ جَعَلَ الْاَرْضَ قَرَارًا وَ جَعَلَ خِلالَهَا اَنْهَارًا وَ جَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَ جَعَلَ بَینَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا ءَاِلهٌ مَعَ اللهِ بَلْ اَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿61﴾
[آیا شریکانى که مىپندارند بهتر است] یا آن کس که زمین را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پدید آورد و براى آن، کوهها را [مانند لنگر] قرار داد، و میان دو دریا برزخى گذاشت؟ آیا معبودى با خداست؟ [نه،] بلکه بیشترشان نمىدانند.
آنچنانکه از این آیه و آیات مشابه بر می آید منظور از دو بحر یکی آب رودخانه ها و دیگری آب دریاست . و حائل میان آن دو زمین است .
انسان از هر دو آب شور و شیرین , گوشت تازه قابل مصرف بدست می آورد و زیور و وسائل آراستن از آن بدست می آورد و کشتی می راند ( فاطر 12 )
و زمین قرارگاهی است که در آن رودهای آب شیرین ( بحر ) بابارش باران در دامنه کوهها جاری میشوند و خود زمین حائل و برزخ میان این دو بحر است .
سلام
ببینید دو انسان را فرض کنید که بهم برخورد میکنند
بعد ی نفر بیاد بگه پوست آن دو نفر رو حائلی قرار دادیم که بهم نمی آمیزند (برخورد نمیکند)[تناقض نیست در این مثال؟]
بدن برخورد کرده که در نتیجش پوست و حد حائل باهم برخورد کرده و آمیخته میشه
حالا به جمله شما بر گردیم آن قید را کسی نگذاشته بلکه میگوید وقتی در حائل آمیختگی رخ میدهد یعنی دو دریا با هم آمیخته شده است
شما بگویید مگر میشود بدون در هم آمیختن دو دریا در حائل در هم آمیختن داشته باشیم؟
حائل چیز غیر از دو دریا نیست مثل مخلوط روغن و آب که مرز بینشون وجود داره و به اون میگن حائل چرا؟چون ترکیب نمیشن دو تا باهم
حالا اگه روغن بر فرض با آب مخلوط میشد دیگه به اون مرز نمیگیم برزخ جدا کننده که باعث عدم آمیزش میشه
خیر این جمله اشتباه است وجود مستقلی در مدت زمانی بعد دیگر ترکیب شده است و جای خودشو به مولکول های دیگر داده اما چون دیر رخ می دهد خیال میشود که همان مولکول و همان چیز است
در صورتی که زئوس گفت اگر چنین باشد مرز رود باید در حال گسترش باشد که چنین چیزی نیست
اول اینکه چرا از واژه رود استفاده کرده بعد رود رو معادل دریا گرفته؟مسلما اعراب همون زمان فرق بین رود و دریا رو باید بدونن
ازین گذشته رود که به دریا میریزد در مصب
به درستی متوجه منظورتان نشدم اگر همین است که باز هم آمیزش وجود دارد
فارق ازینها گمان نکنم دریای شیرین داشته باشیم فقط ممکن است نسبت شوری کمتر باشد
اگر رود منظور باشد در جای دیگر در قرآن از رود به معادل بحر یاد نشده و تمامی مترجمین عبارت دو دریا رو آوردند ن دو آب فراوان یا رود
http://tadabbor.org/?page=tadabbor&SOID=35&AYID=12&TPIV=T1
سلام علیکم
شما که معنی برزخ رو آوردید . چرا چنین قیدی بر معنی میگذارید که حتما نباید با هم مختلط شوند اگر مختلط شوند دیگر معنی برزخ را نمیدهد . لغویون عرب که چنین چیزی و چنین قیدی نیاوردند !
معنای واژه بحر اجازه میدهد از هر کدام از معانی استفاده شود . وجه غالب استعمال هم دلالتی نمی آورد مگر اینکه قیدی در جمله آن معنی را لازم کند .
در جای دیگر قرآن رود نیل بواسطه خصوصیت وسعت زیاد و پهنه "یم" هم خوانده شده ( قصص /7 ) .
در یونس / 90 و اعراف/ 138 که از واژه بحر استفاده شده که مورد اختلاف بین مفسرین است برخی مفسرین منظور از بحر را رود نیل دانسته اند و برخی دریای سرخ . دلیلش این است که هر دو معنی در این واژه هست.
سلام
اصلا شما برزخ را ندیده بگیرید آیا دو دریا مخلوط میشوند یا ن؛به این سوال پاسخ دهید آری دیگر معجزه محسوب نمیشود و اینچنین که میفرمایید تاویل مختلفی می توان نمود دیگر مصدر علمی نمی تواند باشد یا معجزه علمی
ببینید می تواند با ترجمه و تفسیر ی جوری درست شود و داوکینز هم نمی تواند تاویل و تفسیر همه را بخواند در هر دوره ای نظریه اغلب و برداشت نزدیک رو ارائه می دهد!
این واژه مخلوط نشدن دو دریا اشتباه است! تنها ترجمه ای که می تواند این مشکل را رفع کند و گزاره ای به آیات مکرم قرآن اضافه کند همان ترجمه قمشه ای هستش که اگر چنین چیزی را بپذیریم بعید میدانم در دیگر آیات که برزخ استعمال شده است به مشکل نخوریم من حیث المجموع؛
گزاره خام و خالی نیامیختن دو دریا با علم ناسازگار است مگر اینکه گفته می شد به ظاهر مبینی آن دو را و میپنداری که بایکدیگر مخلوط نمیشوند در صورتی که چنین نیست؛این عبارت گفته شده بود میشد معجزه
در این آیه من در ترجمه افراد و تفسیر چنین چیزی ندیدم اگر دیدید مرحمت بفرمایید ممنون
اما بازهم گفتم متوجه منظوتون نشدم که اگر رود و دریا را در نظر بگیریم حائل کجا میشود؟مصب ،کتاره رود ،قعر رودو... کجا؟
چه جالب!!!
هیچ وقت فکر نمی کردم با قرار دادن لینک رفرنس معتبر و موثق در مورد حرفام به دروغگویی متهم می شم! دوره آخر الزمونه!
خیلی دوست دارم ببینم کجای قرآن یا کتب حدیث گفته شده تکامل تصادفی و تدریجی موجودات زنده کاملا خود به خود بود و اراده خدا بر اون حاکم نبود!!!
والا هر جام اینو سرچ کردیم دیدیم گفته بودن خدا تو این قضیه دخالت داشته! دخالت خدا با تصادف صرف بودن کاملا متضاده...
مطمئن هستید که مراجع خیلی بزرگ اسلامی، به صورت کامل فرگشت رو با توجه به قرآن تاییدش کردن؟ یا اینکه اعتقاد و احساس شخصی خودتون یا برخی وب سایتها رو بیان می کنید؟
سلام علیکم
پاسخ داوکینز ناظر به تطبیق یک آیه با یک پدیده از طرف آن خانم مسلمان بود ایشان ادعایی در مورد تفسیر نداشت با توجه به تطبیق بحث را تقلیل داد به یک لیوان آب و فکر میکرد کارش درست است . ( یک چیزی مانند این که بچه ای بیاید یک خمیر بازی را بردارد میمون بسازد بعد دمش را بکند بگوید علمی که در غرب به آن دست یافته اند و فهمی که از خود و هستی دارند یعنی تکامل داروین و داوکینز , یعنی این .)
ولی شرایط زئوس متفاوت است کسی که مدعی خداوندی است و نقد تفسیر و مفاهیم دینی میکند باید با لغات و تفاسیر و .. آشنا باشد .
بله . در این مقاله 3 تفسیر را معرفی کرده که نیل را بحر دانسته اند و 4 دلیل هم آورده و نظر مخالف را همچنین
http://www.wikiporsesh.ir/%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C_%D8%B3%D8%B1%D8%AE_%DB%8C%D8%A7_%D8%B1%D9%88%D8%AF_%D9%86%DB%8C%D9%84#foot11
بین رود و دریا حائل و برزخ در آیه 61 سوره نمل خشکی است . این برزخ مانع از اختلاط این دو آب میشود و از این ممانعت برکاتی برای انسان ها و موجودات خشکی زی است . این برکات در آیه قبل ذکر شده ( 60 سوره نمل )
سلام و درود فراوان بر شما و همچنین تبریک عید نوروز
بله داستان تکامل و فرگشت را می دانم و نیازی به مطالعه کتب دبیرستانی و ... ندارم...بنده در بحث و مناظره با آتئیست ها با این موارد آشنا شدم.
بله ذهن الگریتمیک دارم.. الگریتم ارتباط مستقیمی با منطق و ریاضیات دارد و با کنار گذاشتن آن باید قبول کنیم از بحث منطقی خارج می شویم..
البته قبول دارم که منطق زیستی موجودات زنده بسیار پیچیده و عجیب و متفاوت است. ولی می دانم در هر صورتی، با بحث در مورد سیستمهایی نظیر یک سلول یا یک انسان یا یک دستگاه کامپیوتر، ما وارد دایره مفهومی سیستم می شویم.
بنده در هر جایی که بحث فرگشت را وسط می کشم فرض را بر درستی اون می گیرم منتها بحث فرگشت بدون خالق و مدیر و مدبر برایم دور از منطق است.
در مقالات مطرح شده هم بیشتر هدف طراحان، بحث تصادفی بودن و عدم نیاز به خالق هست...شما خودتون می بینید که اونها با تصادفی بودن این کار مشکل دارند!
تکامل کامپیوتر حاصل مغز های هوشمندی است که به صورت هوشمندانه، با آزمون و خطا و تفکر و ... نهایتا به ابر سیستم های امروزی نائل شدند حتی در مورد الگریتم های ژنتیک هم کروموزوم ها و اصول اولیه را توسط مغز های هوشیار تبیین کرده و سپس کار ترکیبات تصادفی و ... رو آغاز می کنند ولی در فرض فرگشت بدن خالقی هوشیار اینکه طبیعت بقا یا فنای موجودات را تعیین کند و نمونه های موفق جهش یافته، بقا را تجربه کرده و نمونه های معیوب شکست خورده و از بین بروند و این مکانیسم به خودی خود باشد و نیاز به خالق نداشته باشد!!!؟؟؟ اینکه نهایت چنین مکانیسمی باعث شود موجوداتی با خودآگاه زنده و طبیعی بوجود آیند که با هیچ منطق مادی و زمینی قابل درک و مهندسی نیستند؟؟؟
کسی نگفت که داروین حرام زاده و فریمیسون و ... بوده... بنده خودم شنیده بودم که ایشون کشیش و خداباور بوده اند! منتها هدف امروزی منطق فرگشت در رد خالق هوشمند و تصادفی جلوه دادن آن و رد دفعی بودن خلقت در جهت تکامل تدریجی از صفر تا 100 است! اگر منظور داروین به فرض رد خدا هم نبود، اینک آتئیست ها و مخالفین نظریه خداباوری از دیدگاههای داروین به عنوان ابزار استفاده ابزاری می کنند! اگر داروین فریمیسون نبود، ولی مطمئنا فریمیسونها از این دیدگاهها، استفاده ابزاری می کنند!
مبحث پیچیدگی کاهش ناپذیر دکتر بیهی هم منطق بسیار درستی است که این منطق یک باکتری را یک سیستم همانند دستگاههای دست ساز بشر فرض کرده و آنرا نیازمند بخش های مختلفش مطرح می کند و می گوید بدون هیچ کدام از بخش هایش همچون دم، نمی تواند به حیاتش ادامه دهد و شروع این باکتری چگونه باید باشد تا به این مرحله برسد! حتی بنده لینکی را دیدم که دانشمندی در مورد باکتری ساده تر از فلاژ بحث می کرد که به جای دم، چیزی مثل چنگال داشت که می توانست به بدن موجودات دیگر نفوذ کند ولی باز هم برطرف کننده مشکل نیست، چرا که بحث پیچیدگی کاهش ناپذیر به ساده تر شدن دم به شکل چنگال و ... فقط محدود نشده و ماهیت آن به از بین رفتن بخشی همانند دم و یا چنگال مربوطه مربوط می شود... اگر فلاژ کلا دم نداشت؟؟؟!!! اگر ساختار فلاژ فاقد بخشی همانند دم بود؟؟؟
والا من سعی کردم نوشته گروهی را عینا اینجا کپی کنم که چند سالیست با بزرگترین آتئیست ها بحث و مناظره می کنند و نویسنده هم روی هوا حرف نزده اند و برای هر بخش از گفته هایشان لینک منبع موثق نوشته اند!بنده خودم شاهد بودم این دوستان در فیس بوک با آتئیست هایی نظیر پارسا آریا منش و استاد اهورا و دکتر ریچارد(ایرانی با درجه دکترا) و رهبر گروه نقد اسلام و ... بحث و مناظره می کنند و اینکه به سادگی خط بطلان رو گفته هاشون بکشیم که از قضا حاوی لینک منبع هم هست، کار درست و اصولی نیست! بلکه باید با اخبار و منابع موثق دیگری در تقویت دیدگه فرگشت رد کرد!
در مورد معرفی کتب و رفرنس ها ممنون و متشکر ...موفق باشید...
سلام بله
من بیشتر صحبتم روی داوکینز بود و اینکه رسوایی ببار آورد و امثالهم
زئوس هم در اغب موارد به اکثریت اکتفا میکند و به افراد ن چون هرمنوتیک است قرآن و هرکس می خواهد تفسیری ارائه دهد یادم هست در نهج البلاغه ماجرای حکمیت حضرت علی (ع) به کسی میگفتند از سنت پیامبر برایشان بگو و از قرآن وارد نشو چون هم تو و آنان برداشت و تفسیر خود را دارند و کار به جایی نمی رود(البته زئوس هم محکمات و هم متشابهات همه را نقد میکند)
زئوس هم مطلقا درست نیست در جاهایی اشتباه هم می تواند داشته باشد ولی متاسفانه اکثر نقد هایی که بر گفته های زئوس میگیرند کاملا فاقد وجهه علمی است
حتی در زمینه هایی که زئوس از علم خارج شده و وارد حریم قرآنی-فلسفی میشود هم پاسخی درخور پیدا نمیشود و غالبا تحریف تحقیر و... است
حرف شما درسته ولی منظورم همین آیه هستش(برزخ میان دو دریا و اینکه مثلا اشاره شود رود هست ،ن دریا) که در ترجمه یا تفسیری گفته باشد رود؛چون هر ترجمه دیدم دو دریا نام برد
خب برخی از رود ها به دریا میریزند اما با مسامحه بله این هم میشود
سلام و درودی فزوننده پیشگاه حضورتان
بسیار عالی
خب ذات و نفس علم (ساینس)نمی تواند در باره بود و نبود خدا حالا حالا ها صحبتی کند و اما مشکلات که آتئیست ها مطرح کردند
آنها خدا را باور ندارند و نمیتوانند رد کنند عدم قابل اثبات نفی نیست همانند قوری راسل که نمیشود رد کرد ؛ولی آنها آیات کتب مقدس و قرآن کریم را نگاه میکنند؛
در مورد نحوه خلقت و برداشت مستقیمی که میکنند خلقت دفعی است
نظر اکثر علما هم همین است و روی خوشی ندارند نسبت به این موضوع
و نتیجه میگیرند که منظور خدا خلقت دفعی بوده و هیچ درکی از این امر نداشته و خدای معرفی شده توسط اون کتاب مقدس رو رد میکنند
گروه دوم که دینداران-ساینس محور هستند و درصد خیلی کمتری به گروه سوم که عرض خواهم کرد دارند
آنها میگویند از قرآن با تاویل و تفاسیر می توان فرگشت را نیز تائید کرد یعنی در اکثر مواقع اگر علمی خلاف گفته ظاهری کتاب را بگوید تفسیر و روایتی می آورند و آن را همسو میکنند همانند ید الله سحابی و آیت الله مشکینی و...
با این دو گروه مشکلی من ندارم؛ولی داوکینز با گروه دوم هم مشکل دارد همانطور که در مصاحبه با پروفسور فرانسیس کالینز عزیز مطرح کرد
اما گروه سوم که اکثریت هستند اگر تضادی ببینند به هر نحو و وسیله ای خواستار رد موضوع و دفاع از مذهب خودشون بر میان که مشکل امروز ماست و تکرار تاریخ گالیله و کلیسا-امروزه-داروین و مذهبیون
با این گروه بنظر من باید برخورد کرد چون(از نظر من)هم دین خودشان را با این کار زیر سوال میبرند و هم جلوی پیشرفت علم را میگیرند
سیستم به تعریفی خلاصه مجموعه ای از اجزاء که برای هدفی مشخص کار میکنند
سیستم های کامپیوتری بنظر من الگویی از طبیعت هستند و نمیتوانند خط مشی آن را تعین کنند همانند هوش مصنوعی که گل سر سبد آن است
یعنی علوم پایه محوریت آن را تعین میکنند و بالعکس خیر تا بخواهیم میزان را از علوم پایه تغییر دهیم
مثلا همون بیت های کامپیوتر کوانتومی که همزمان هم صفر هستند هم یک را در نظر بگیرید
تا قبل از کشف فیزیک چنین چیزی عملا محال بود و حتی چنین تصوری وجود نداشت بیت یا صفر است یا یک
اگر سیستم کامپیوتری را بر طبیعت عرضه میکردیم طبعا این برداشتو به ما نمیداد
ولی وقتی عکسش اتفاق افتاد وارد عرصه نوین و جدیدی از سیستم شدیم
غرض از این موارد می خواهم بگویم که میزان و معیار این نمیتواند باشد که طبیعت را بر سیستم های خودمان عرضه کنیم اگر تطبیق داشت درست است و در غیر آن نادرست
همانطور که میدانید در علم اینکه بگوییم بعد ماده بهشت و جهنم هستند و آخرت مورد برسی قرار گیرد که نتیجه تعبیر سیستم دنیوی شما هستند نیست
نمیگویم این تعبیر درست است یا نادرست بلکه میگویم علمی نیست چون برای دنیا و سیستم دنیا هدفی در نظر گرفته نشده و ازین رو در تعریف سیستم نمی آید(در هیچ مجله و رفرنس معتبری شما نمیبیندی که بگوید هدف و نتیجه دنیا این است که فلان شود یا غیره)
دنیا مجموعه ای از اجزا هست و در تعریف علم ساینس هدفی در نظر گرفته نشده و از حیطه سیستم خارج است
اما به عنوان بحث غیر ساینس می توان به آن پرداخت
و هر بحث غیر ساینسی الزاما غلط نیست و هر صحبت ساینسی هم الزاما درست نیست
ببینید تا نصفه اول که فرمودین درستی رو پذیرفتین صحبتی نیست
اما همینکه می فرمایید بدون خالق و مدیر و مدبر دیگر از حیطه ساینس خارج است چرا!چون اگر دنیا را دارای خالق بدانیم همینطور برای خالق آن خالق و الا آخر و دیگر بحث کلامی میشود و تبصره ها می آیند(پدیده ها خالق دارند و غیر پدیده خیر) که بحث کاملا دینی و برداشت شخصی است
خب دقیقا مکانیسم فرگشت همین است من هم آن را تصادفی میدانم البته به تعبیری بهتر تصادف های مطلوب و سازگار پسند
اینکه فرگشت را خواهید تصادفی ندانید تخطئه کردن فرگشت بخاطر باور است!شما می توانید بگویید که بنابر حکمتی خدا خواسته تصادفی صورت بگیرد که مشکلی نیست من هم می پذیرم
اما همینکه بگویید فرگشت تصادفی نیست میروید در گروه سوم
علم را نمی شود تفسیر و تاویل کرد
کاملا درست است
ترجیح میدم شخصا برای تصادف های ژنتیکی از فلوچارت و الگوریتم و نگاه این چنینی استفاده نکنم اما بپردازیم به متن
((کروموزوم ها و اصول اولیه را توسط مغز های هوشیار تبیین کرده و سپس کار ترکیبات تصادفی و ... رو آغاز می کنند)) این متن را متوجه نشدم یعنی مسئله آبیوژنسیس را شما تصادفی نمی دانید؟
فرگشت در باره نقطه شروع نظر نمی دهد و در حیطه آبیوژنسیس است
سازوکار فرگشت تصادفی است درخت تکاملی را ببینید متوجه میشوید
از دو تصویر برای رساندن بهتر منظورم استفاده میگیرم
یک فرض الگوریتمی و دو درخت تکاملی تا اختلافشان را ببینید
تصویر بالا تصویری شماتیک از فلوچارت و الگوریتم در نظر بگیرید یعنی نظام مند و هدف دار هیچ قسمتی بدون نتیجه رها نمیشود
حال درخت تکاملی شماتیک زیرین را ببینید(لازم به ذکر است هر دو دارای نقص هایی هستند و فقط جهت تقریب ذهن و ملموس تر کردن آن است)
در این بین در تصویر درخت تکاملی(عبارت بهتر فرگشت است چون تکامل هم نوعی هدفمندی دارد و ذهن را ناخودآگاه به سمت کمال و... میبرد ،دگرگشت یا تطور و... بهترند)
در درخت تکاملی موجودات بالا را میبینیم و همچنین بسیاری از موجودات مختلف تر که منقرض شده اند یعنی بی نتیجه رها شده اند(*1)به علت عدم سازگاری و طی رد طبیعی
*1 - در اینجا احتمالا مخالفت خواهید نمود که خیر آنها بی هدف نیستند
خب ما اینجا تعریفی داریم باز هم برای تقریب ذهن مثالی بزنم بازی لگو را در نظر بگیرید که کودکان با آن بازی میکنند و آن لگو های کوچک را واحد سازنده جانداران نوکلئوتید فرضا نظر بگیرید و آن کودک هم طبیعت
کودک با آن لگو ها شکل هایی میسازد بخشی از آن را خراب میکند و شکل جدید تر و الی آخر
یا تصادفا برخی را بهم وصل میکند و چیزی میسازد این همان سازو کار دنیاست
در نظر شما هدف طبیعت (خدای خالق طبیعت)تشکیل انسان است ولی در نظر دوستان دیگر آتئیست نظر طبیعت چیزی نیست و تصادفا انسان به وجود آمده
و ساینس هم هدفی برای آن در نظر نگرفته
اینکه شما بگوید این تصادف ها هم نتیجه خواست خداوند است مشکلی ندارم ولی اینکه بگویید ن
خدا برای طبیعت با تصادف کار نکرده
فلان موجود را آورده و منقرض کرده دایناسور را آورده و منقرض کرده و اندام وستجیال گذاشته و کم کم از بین میبرد و...
دیگر کاملا خلط مبحث صورت میگیرد و تعریف دیگری از نظم و تصادف است
حتی نمونه ای ازین تصادف ها را خودتان میتوان به وجود آورید با پرتو ها و اشعه ها
خدای حفره ها خدای جالبی نیست اینکه برخی مسائل را نمیدانیم بگوییم کار خداست
حال منشا خود آگاهی در مغز کشف شد که با منطق مادی جور آمد مجبور میشوید برید سراغ نادانسته دیگر و به آن متوسل شوید
ببینید علم بر روی داشته ها صحبت میکند و این جور حرف ها معمولا متصل است به ناشناخته ها و...
چیزی که داوکینز کشنده ذهن جست و جو گر نامید
ن ن بزرگوار منظورم اصلا شما نبودید اگر چنین برداشتی صورت گرفت پوزشمندم ، آن مطلب که گذاشتید ادمین هایش و همچنین استاد آنها رائفی پور از چنین اباطیلی استفاده میکنند و دارای توهم توطئه هستند
فرگشت هم مثل فرمول E=mc2 در نظر بگیرید از آن برای ساخت بمب استفاده شده برای کشف علمی هم استفاده شده فرگشت علمیست و آن دیدگاه است به آن سو می دهد
بعضی با فرگشت خداباور تر میشوند برخی منکر تر! این مسئله(باور و برداشت) مولتی فاکتوریال است که اظهار نظر خیلی سخت و تقریبا تا کنون ناممکن است
سوال بیهی سوال درست و خیلی خوب علمی است و باعث پیشرفت بیشتر فرگشت هم میشود اما برداشت و سو دهی آن در رد فرگشت کاملا اشتباه است که پاسخ آن نیز داده شده
سام آریا منش و... بقول حضرت علی جمله ای زیبا دارند معیار ما افراد نیست بلکه حق است معیار ما، اگر حق را بگوید حتی بچه دو ساله قبول میکنیم!
ولی از پیشزمینه آنان خبر دارم و با کارشان ن تنها کار دین را خراب میکنند جلوی علم را هم میگیرند!
خاطره ای خدمتتان تعریف کنم در دوران راهنمایی با سایت میراکلس قرآن و سایتایی که گفتار معجزه بود برخورد کردم!
به حدی شوق زایدالوصفی با خوندش منو فرا میگرفت چنان اشک شوقی که حد نداشت بی امان تمام مطالب را خواندم هر چه مطلب علمی بود که در قرآن آمده بود
سال هایی خوش بودیم با این اوصاف تا که یکایک نقد آن را دیدم و ن تنها اون ارزش فزاینده که در ذهنم شکل گرفته بود فرو ریخت بالکل حتی دین هم!(براهین مثل صدیقین و... برایم حجت آور نبود و تنها ازین طریق به یقین می رسیدم که فرو ریخته شد)
این خاطره را برای این گفتم که این کارها و حرف ها کمکی نمی کند در دراز مدت بین دین و علم از نظر من خلطی صورت نگیره بهتره
خواهش میکنم عیدتان نیز مبارک همچنین
در پناه حق
سلام علیکم
بله هر کسی می تواند قرآن را باز کند و بعد از بستنش بگوید من آنچه را که خواندم مطابق با واقع است و نظر من همان کلام خدا است , ولی همه بتجربه دیده اند که این ادعا صحیح نیست . برداشت صحیح از آیات قرآن مشروط به قواعدی است قرآن کریم هرمنوتیک صحیح را برداشت پیامبر از قرآن میداند و به تبئین رسول الله مشروط میکند .
مثلا بنده از ظاهر آیاتی که ذکر شد برزخ را خاک زمین یا خشکی فهمیدم . از ظاهر آیاتی که واژه بحرین در آن آمده و توصیفاتی که در آن هست چنین بر می آید . از دید آن دانشجوی مسلمان هم پدیده ترموکلاین،هالوکلاین و پیکنوکلاین مطابقت داشت . کس دیگری (عکس برخورد دو دریا را که زئوس فتوشاپ خواند ) جریان گلف استریم را تطبیق میدهد .
هر کدام از این نظرات استنباطی شخصی است حتی اگر آیه ای از محکمات باشد بدون تبئین نبوی میتواند برداشتی کاملا اشتباه باشد .
در این صفحه نقدی بر این کلیپ زئوس هست و در بخشی از این نقد , در مورد حائل بین آبهای زیر زمینی که شیرین با آب شور دریاها , علامه طباطبائی زمین و لایه های آن توصیف کردند .
با توجه به نظر علامه زمین برزخی است میان آب شور و شیرین .
درباره بحر تلقی کردن رود هم عرض شد بواسطه توصیف ظاهر آیات 60 و 61 نمل و 12 فاطر , آب شیرینی که باغها را حیات میبخشد و بمانند دریای شور ماهی تازه یا زنده در آن هست و در آن کشتی رانی میشود و ... توصیفات رود است .
در مورد حضرت علی علیه السلام چون خوارج تبئین نبوی را که در قالب احادیث بودند رد کرده بودند به ابن عباس توصیه فرمودند از با آیات قرآن مناظره نکنند . کلا هر کسی که عالما و عامدا صرفا با آیات قرآن میخواهد مناظره کند مبتلا به نفاق شده چون تبئین نبوی را مردود دانسته .
منظور حضرت این نیست که برداشت آنها از قرآن همان اعتبار تبئین نبوی را دارد . بلکه برعکس منظور این است که آنها مطلب را بواسطه ترک سنت , یا اشتباه میفهمند یا مصادره به مطلوب میکنند.
خب زئوس از این موضوع مستثنی نیست . درست است تصورش این است که از خدایان رومی است ولی کلا باید نظر پیامبر خدا را بپرسد حتی در مورد محکمات
شاید بهتر است بگوئیم همه رودها به دریا میریزند .
دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم تماس دارند برخورد میکنند. مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (19 الرحمن )
ولی با وجود این تماس و برخورد برزخی مانع است .
اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ ( 20 الرحمن )
مطلوب و مقصود از برزخ در این آیات بیان نعمتهای حاصل از ایجاد برزخ است و بواسطه این برزخ بر انسان داده شده . حال آب رودخانه در آخر در دریا ریخت خدشه ای به مقصود از ایجاد برزخ نمیزند.