عدد بالفعل یعنی عددی که به یک نحوی وجود دارد، حالا یا در ذهن شما یک وجود ذهنی دارد، یا شما آن را روی کاغذ یا تابلو نوشته اید که یک وجود کتبی پیدا کرده
عدد مثل یک موجود خارجی به طور مستقل در خارج وجود ندارد، بلکه خارجیت عدد به تبع خارجیت معدود می تواند معنایی داشته باشد
1) این دو فرمایش شما به نظر میرسه با هم تناقض دارند در جمله اول عدد باالفعل رو فرموده اید که حتی میتونه در ذهن باشه و در جمله دوم میفرمایید معدودی در خارج باید وجود داشته باشه که بواسطه اون عدد فعلیت پیدا کنه.
2) با این پیش فرض که مورد نظر شماست و در مورد مجردات مطرح میشه و در آن واحد تمام یک رشته اعداد تا بینهایت نمیتونه وجود واشته باشه، خداوند هم با تمام خصوصیات و صفاتش نمیتونه در آن واحد وجود داشته باشه چون در مورد خدا هم ما نمیتونیم جمیع صفات او را در لحظه تصور کنیم. این شبهه چطور برطرف میشه؟
با تشکر
ولی هیچ وقت نمیتونید سرعتتون رو از سرعت نور بیشتر کنین ... یعنی ما برای تقسیم کردن هامون و برای مفاهیممون سقف داریم ...
شما وقتی به یه دیوار نزدیک میشید بی نهایت بار فاصله تون نصف میشه هر بار نصف شدن فاصله رو معادل با بالفعل شدن یه عدد بگیرید این جوری بینهایت عدد بالفعل میشن. اگه میگید حرکت کوانتومیه خب باید بگم این فقط یه نظریه س. ممکنه پیوسته باشه. پس ممکنه بی نهایت نقطه بالفعل بشن. پس شما نمیتونید این امکان رو رد کنید. اصلا ممکن تعداد ستارهها کلا بی نهایت باشه. میشه بینهیات بالفعل. کی میتونه رد کنه.
من اساسا با مفهوم تعریف نشدۀ بالفعل شدن مشکل دارم. در کل حرف اینه که بی نهایت خالق که هر کدوم اون یکیو خلق کرده باشه نمیتونه موجود باشه (بگذریم که منظورتون از خالق mediaست). قبلا گفتم که از نظر تئوری این مسئله قابل اثبات نیست. حداقل تا به حال اثبات درستی ارائه نشده.
حرف اصلی همین جاست که چون هیچ سلسله ای با این سه شرط نمی تواند تحقق داشته باشد، و عقل، تحقق و وجود چنین تسلسلی را تا بی نهایت محال می داند، پس نتیجه می گیریم که سلسله علّی و معلولی موجودات جهان هستی نمی شود تا بی نهایت ادامه داشته باشند بلکه حتما باید جهان هستی سرآغازی داشته و در رأس آن علتی قرار داشته باشد که خودش ذاتا مستقل و بی نیاز باشد.
خب از کجا معلوم شرط دوم توی جهان هستی برقراره ؟ شما میگین باید همه ی اجزاء در یک زمان موجود باشن که تسلسل محال بشه ، ولی اجزاء جهان ما که اینطور نیست احتمالا ، مگه اینکه شما ثابت کنید هست ، دوما، پس با این حساب وجود خداوند هم نمیتونه همزمان با وجود هستی باشه ، چون علت و معلولی بین اونها هست و هم اینکه وجودشان هم زمان هست .
شما میگین باید همه ی اجزاء در یک زمان موجود باشن که تسلسل محال بشه ، ولی اجزاء جهان ما که اینطور نیست احتمالا ، مگه اینکه شما ثابت کنید هست ،
فکر میکنم توی متون اسلامی تصور بر اینه که یه شیئی موجوده تا زمانی که علتش هم موجود باشه و به محض این که علت از بین رفت اون شیء هم از بین میره. یعنی علت وجود بچه پدر و مادرش نیست. بلکه علت چیزیه که بهش وجود بخشیده. مثلا علت وجود جهان یک موجودیه که به جهان وجود بخشیده. (برای همین میگم منظور از علت همون محیط یا mediaست)
1) این دو فرمایش شما به نظر میرسه با هم تناقض دارند در جمله اول عدد باالفعل رو فرموده اید که حتی میتونه در ذهن باشه و در جمله دوم میفرمایید معدودی در خارج باید وجود داشته باشه که بواسطه اون عدد فعلیت پیدا کنه.
2) با این پیش فرض که مورد نظر شماست و در مورد مجردات مطرح میشه و در آن واحد تمام یک رشته اعداد تا بینهایت نمیتونه وجود واشته باشه، خداوند هم با تمام خصوصیات و صفاتش نمیتونه در آن واحد وجود داشته باشه چون در مورد خدا هم ما نمیتونیم جمیع صفات او را در لحظه تصور کنیم. این شبهه چطور برطرف میشه؟
خب از کجا معلوم شرط دوم توی جهان هستی برقراره ؟ شما میگین باید همه ی اجزاء در یک زمان موجود باشن که تسلسل محال بشه ، ولی اجزاء جهان ما که اینطور نیست احتمالا ، مگه اینکه شما ثابت کنید هست ، دوما، پس با این حساب وجود خداوند هم نمیتونه همزمان با وجود هستی باشه ، چون علت و معلولی بین اونها هست و هم اینکه وجودشان هم زمان هست .
برادر من کمی دقت در مطالب گذشته باعث میشود این مطلب را این همه تکرار نفرمایید. با دقت در مطالب گذشته این نتیجه حاصل می شود که؛ تسلسل محال به تسلسلی گفته می شود که تمام شرائط را با هم داشته باشد، و الا اگر یکی از شروط را نداشته باشد دیگر تسلسل محال نیست، معنای این حرف این است که در تسلسل محال باید بین اجزاء رابطه علّی و معلولی باشد و چون تمام اجزاء این سلسله از طرفی معلول هستند و از طرفی علت، پس حتما تمامی این اجزاء این سلسله باید با هم موجود هم باشند و الا اگر بخشی از این موجودات بالفعل موجود باشند و بخشی فعلیت نداشته باشند، لازم می آید که آن بخش بالفعل معلولاتی بدون علت باشند که این هم خودش امریست محال، حالا که چنین تسلسلی نمی تواند تحقق داشته باشد، پس ناچاریم بپذیریم که سلسله موجودات از جهت آغاز متناهی بوده و باید به یک علتی برسند که آن علت نخستین، خودش وجود ذاتی داشته باشد و معلول علت دیگری نباشد.
سلام
1- امور بالقوه مربوط به عالم ماده هستند. در عالم مجردات ، فعلیت محض است و قوه وجود ندارد. بنابراین آیا اعداد مربوط به عالم ماده هستند؟ (چون از اعداد بالقوه نام بردید).
2- هر امر بالقوه ای ، یک ماده حامل میخواهد. چه چیزی حامل اعداد بالقوه است؟
با سلام
عدد هم در مادیات جاریست و هم در مجردات، و از آن جایی که هر عددی خودش نوعی مستقل بوده و وجه اشتراکی با سایر اعداد ندارد، شاید مراد از بالقوه در اینجا امکان تحقق عدد جدید باشد، یعنی چون با توجه به این که همه اعداد تکرار « یک » می باشند ( البته خود «یک» عدد نمی باشد بلکه مبدأ اعداد است ) و به هر عددی که یک را اضافه کنیم عدد دیگری می تواند تحقق پیدا کند، از این بابت به مراتبی که هنوز تحقق پیدا نکرده اند، مراتب بالقوه اعداد اطلاق می شود.
منظور شما از نقطه چیه؟ یعنی نقطه پایان خط منظوره یا اجزاء صفحه؟ و بر چه اساسی می گویید روی یک صفحه بی
نهایت نقطه بالفعل وجود دارد؟
یک کاغذ را میشود بیتهایت بار نصف کرد. (به اتم و اینا هم که برس میشود نصف اتم و نصف نصف اتم و... را در نظر گرفت). میشود بی نهایت تکۀ بالفعل. https://en.wikipedia.org/wiki/Infinite_divisibility
از طرفی شاید بی نهیات کره در آسمانها باشند. این را چه کسی میتواند رد کند؟
از طرفی شاید بی نهیات کره در آسمانها باشند. این را چه کسی میتواند رد کند؟
با سلام
چون فرمایش شما با توجه به مطالب مندرج در آدرس داده شده است، ممنون می شویم اگر توضیحی در رابطه این عبارات بدهید و بفرمایید که در کجای این مطالب به سخن شما اشاره شده.
این مطلب امریست مورد اختلاف، عده ای ظرف تحقق عدد را در خارج و عده ای آن را فقط در ذهن می دانند، برای اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید به اصول فلسفه و روش رئالیسم از علامه طباطبایی با پاورقی های شهید مطهری ج 4 ص 152 ، و به کتاب آموزش فلسفه از استاد مصباح یزدی ج 2 درس 47 مراجعه بفرمایید.
با سلام
1) این دو فرمایش شما به نظر میرسه با هم تناقض دارند در جمله اول عدد باالفعل رو فرموده اید که حتی میتونه در ذهن باشه و در جمله دوم میفرمایید معدودی در خارج باید وجود داشته باشه که بواسطه اون عدد فعلیت پیدا کنه.
2) با این پیش فرض که مورد نظر شماست و در مورد مجردات مطرح میشه و در آن واحد تمام یک رشته اعداد تا بینهایت نمیتونه وجود واشته باشه، خداوند هم با تمام خصوصیات و صفاتش نمیتونه در آن واحد وجود داشته باشه چون در مورد خدا هم ما نمیتونیم جمیع صفات او را در لحظه تصور کنیم. این شبهه چطور برطرف میشه؟
با تشکر
بر قرار کردن یک تناظر یک یه یک بین نقاط صفحه و اعداد هم بالقوه هست و بلفعل نیست
شما وقتی به یه دیوار نزدیک میشید بی نهایت بار فاصله تون نصف میشه هر بار نصف شدن فاصله رو معادل با بالفعل شدن یه عدد بگیرید این جوری بینهایت عدد بالفعل میشن. اگه میگید حرکت کوانتومیه خب باید بگم این فقط یه نظریه س. ممکنه پیوسته باشه. پس ممکنه بی نهایت نقطه بالفعل بشن. پس شما نمیتونید این امکان رو رد کنید. اصلا ممکن تعداد ستارهها کلا بی نهایت باشه. میشه بینهیات بالفعل. کی میتونه رد کنه.
من اساسا با مفهوم تعریف نشدۀ بالفعل شدن مشکل دارم. در کل حرف اینه که بی نهایت خالق که هر کدوم اون یکیو خلق کرده باشه نمیتونه موجود باشه (بگذریم که منظورتون از خالق mediaست). قبلا گفتم که از نظر تئوری این مسئله قابل اثبات نیست. حداقل تا به حال اثبات درستی ارائه نشده.
خب از کجا معلوم شرط دوم توی جهان هستی برقراره ؟ شما میگین باید همه ی اجزاء در یک زمان موجود باشن که تسلسل محال بشه ، ولی اجزاء جهان ما که اینطور نیست احتمالا ، مگه اینکه شما ثابت کنید هست ، دوما، پس با این حساب وجود خداوند هم نمیتونه همزمان با وجود هستی باشه ، چون علت و معلولی بین اونها هست و هم اینکه وجودشان هم زمان هست .
فکر میکنم توی متون اسلامی تصور بر اینه که یه شیئی موجوده تا زمانی که علتش هم موجود باشه و به محض این که علت از بین رفت اون شیء هم از بین میره. یعنی علت وجود بچه پدر و مادرش نیست. بلکه علت چیزیه که بهش وجود بخشیده. مثلا علت وجود جهان یک موجودیه که به جهان وجود بخشیده. (برای همین میگم منظور از علت همون محیط یا mediaست)
با سلام
برادر من کمی دقت در مطالب گذشته باعث میشود این مطلب را این همه تکرار نفرمایید. با دقت در مطالب گذشته این نتیجه حاصل می شود که؛ تسلسل محال به تسلسلی گفته می شود که تمام شرائط را با هم داشته باشد، و الا اگر یکی از شروط را نداشته باشد دیگر تسلسل محال نیست، معنای این حرف این است که در تسلسل محال باید بین اجزاء رابطه علّی و معلولی باشد و چون تمام اجزاء این سلسله از طرفی معلول هستند و از طرفی علت، پس حتما تمامی این اجزاء این سلسله باید با هم موجود هم باشند و الا اگر بخشی از این موجودات بالفعل موجود باشند و بخشی فعلیت نداشته باشند، لازم می آید که آن بخش بالفعل معلولاتی بدون علت باشند که این هم خودش امریست محال، حالا که چنین تسلسلی نمی تواند تحقق داشته باشد، پس ناچاریم بپذیریم که سلسله موجودات از جهت آغاز متناهی بوده و باید به یک علتی برسند که آن علت نخستین، خودش وجود ذاتی داشته باشد و معلول علت دیگری نباشد.
با سلام
عدد هم در مادیات جاریست و هم در مجردات، و از آن جایی که هر عددی خودش نوعی مستقل بوده و وجه اشتراکی با سایر اعداد ندارد، شاید مراد از بالقوه در اینجا امکان تحقق عدد جدید باشد، یعنی چون با توجه به این که همه اعداد تکرار « یک » می باشند ( البته خود «یک» عدد نمی باشد بلکه مبدأ اعداد است ) و به هر عددی که یک را اضافه کنیم عدد دیگری می تواند تحقق پیدا کند، از این بابت به مراتبی که هنوز تحقق پیدا نکرده اند، مراتب بالقوه اعداد اطلاق می شود.
با سلام
منظور شما از نقطه چیه؟ یعنی نقطه پایان خط منظوره یا اجزاء صفحه؟ و بر چه اساسی می گویید روی یک صفحه بی
نهایت نقطه بالفعل وجود دارد؟
منظور شما از نقطه چیه؟ یعنی نقطه پایان خط منظوره یا اجزاء صفحه؟ و بر چه اساسی می گویید روی یک صفحه بی
نهایت نقطه بالفعل وجود دارد؟
یک کاغذ را میشود بیتهایت بار نصف کرد. (به اتم و اینا هم که برس میشود نصف اتم و نصف نصف اتم و... را در نظر گرفت). میشود بی نهایت تکۀ بالفعل.
https://en.wikipedia.org/wiki/Infinite_divisibility
از طرفی شاید بی نهیات کره در آسمانها باشند. این را چه کسی میتواند رد کند؟
سلام و عرض ادب
با توجه به فرمایش شما که فرمودید عدد هم در مادیات و هم در مجردات جاری است ، ظرف تحقق عدد چیست؟
با سلام
چون فرمایش شما با توجه به مطالب مندرج در آدرس داده شده است، ممنون می شویم اگر توضیحی در رابطه این عبارات بدهید و بفرمایید که در کجای این مطالب به سخن شما اشاره شده.
با سلام
این مطلب امریست مورد اختلاف، عده ای ظرف تحقق عدد را در خارج و عده ای آن را فقط در ذهن می دانند، برای اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید به اصول فلسفه و روش رئالیسم از علامه طباطبایی با پاورقی های شهید مطهری ج 4 ص 152 ، و به کتاب آموزش فلسفه از استاد مصباح یزدی ج 2 درس 47 مراجعه بفرمایید.
[/HR]