لبته دليل ديگري هم هست و آن اينكه غربي ها در بحث علم تلاش بيشتري از مسلمانان داشته اند و بي انصافي است كه اين حقيقت را انكار كنيم
متاسفانه مسلمانان بيش از حد مشغول ظواهر دين شده اند و كمتر به دنبال علم و تكنولوژي رفته اند
هر چند در همين مورد نيز نمي شود شيطنت غرب را ناديده گرفت كه با استثمار و فقير نگه داشتن كشورهاي مسلمان ، راه را براي پيشرفت آنها دشوار كرده اند
شرمنده این چیزی که بالا مطرح کردیدموضوع بحث ما نیست البته کاملا حرفتون درسته.ما وقتی که بخواهیم علل عدم پیشرفت مسلمانان رو بررسی کنیم حرف بالایی که زدید بکار میاد نه اینکه چرا دانشمندی بی دین شده.
برداشت غلط: تمام انسان های بی دین دانشمند هستند.
برداشت غلط: مسلمانان بی سواد هستند و اهل علم و دانش نیستند.
برداشت درست: هم در بین مسلمانان هم در بین بی دین ها دانشمند وجود دارد.
سلام
کاملا هر سه برداشت شما اشتباه هست و نتیجه برداشت شخصی خودتان
البته هستند ادمایی که این طور فکر میکنند اما اینجا نه کسی مدعی شده بی دین ها بیشتر میفهمند و نه مسلمانان بی سواد هستند.
سلام
کاملا هر سه برداشت شما اشتباه هست و نتیجه برداشت شخصی خودتان
البته هستند ادمایی که این طور فکر میکنند اما اینجا نه کسی مدعی شده بی دین ها بیشتر میفهمند و نه مسلمانان بی سواد هستند.
سلام
کاملا هر چهار برداشت شما اشتباه هست و نتیجه برداشت شخصی خودتان
البته هستند آدمهایی که این طور فکر میکنند اما اینجا کسی مدعی نشده که کسی مدعی شده که بی دین ها بیشتر میفهمند و مسلمانان بی سواد هستند.
حرفم همون بود که خودتون گفتید «هستند آدمهایی که این طور فکر میکنند»[/]
ه دنبال لذت رفتن و اینکه برای برخی لذت هست که اصالت داره ... چیزی مشترک بین مذهبیون و غیر مذهبیون هست .
1. مذهبیون زیادی هستند که به دنبال رسیدن به بهشت .. حوری ... زندگی بهتر ... جویها و مناظر زیبا ... هستند و مذهبی های بسیار زیادی رو میبینیم که شکم چرانی میکنند و لذتها هست که براشون اصالت داره .
2. غیر مذهبی های زیادی رو هم میبینم که به دنبال کسب لذت هستند و به دنبال دزدی و رفتارهی غیر عقلانی و ... میروند چون اونها هم براشون لذایذ هست که اصالت داره .
و من عده قلیلی رو میشناسم که لذایذ نیست که براشون اصالت داره ... اون چیزی که براشون اصالت داره ...
* انسانیت
* با کلاس بودن
* متشخص بودن
هست .
و در اون بین ... افرادی که بی دین هستند رو من بیشتر دیدم . کسانی مانند بیل گیتس ... مانند استیو جابز ... مانند برتراند راسل و ...
حتی اگر بیایم فرغ رو " دینداری " و " بی دینی " نگذاریم و فرغ رو " مذهبی بودن " و " مذهبی نبودن " بزاریم آنچنانچه خیلی ها هستند که دیندار هستند ولی مذهبی نیستند ...
باز من افراد دیندار و غیر مذهبی رو افرادی میدونم که کمتر به دنبال لذایذ هستند تا افرادی که دیندار مذهبی هستند .
سلام
اینکه لذت گرایی و هوسرانی انگیزه ای برای رد دین و خدا باشه یک چیزه اینکه فردی لذت گرا باشه چیزه دیگه. به عبارت دیگر اکثر قریب به اتفاق غیرمذهبی ها آزادی گرا و لذت گرا هستند اما همه لذت گراها غیر مذهبی نیستند. با بیان ساده میشه گفت یکی از دلایل عام غیر مذهبی بودن لذت گرایی و آزادی خواهی بی قید و شرط است پس پشت خداناباوری بیش از اینکه یک فکر یک برهان یا استدلالی باشد گرایش های درونی و غریزی فرد است. فرد چون می خواهد غریزه اش آزاد و رها باشد و قید و بندی نداشته باشد چیزی را که مقید کننده است رد می کند نه اینکه چون او عالم و دانشمند است دین را رد کرده است.
یا علیم[/]
رسانه ها الان دست غربي هاست و خيلي راحت مي توانند كسي را معروف كنند يا برعكس از محبوبيتش كم كنند
شما به من بگوئيد مردم دانشمندان را (حتي خداناباوران را) بيشتر ميشناسند يا خواننده ها و فوتباليست ها را؟
فكر ميكنيد اگر يك دانشمند مسلمان و يك دانشمند بي دين موفق به طي مدارج بالاي علمي بشوند ، رسانه ها بيشتر به كداميك خواهند پرداخت؟
دقت كنيد به هيچ وجه منكر ارزشمندي برخي دانشمندان و نظريات آنها نميشوم
اما براي بررسي هر موضوعي بايد تمام ابعاد آن را در نظر گرفت و تمام جوانبش را سنجيد
حتي اگر من بيايم و بگويم معروفيت بيشتر دانشمندان اروپايي فقط بخاطر رسانه است ، كاملاً اشتباه كرده ام
چون در اين صورت من هم صرفاً به يك بُعد موضوع پرداخته ام و از ابعاد ديگر مثل تلاش خود دانشمندان غربي غافل شده ام
اصلاً همين كه رسانه ها همگي در دست غرب است نشان از تلاش بيشتر آنها دارد و ضعف مسلمانان
Miss.Narges;945869 نوشت:
محیط باعث نشده اصلا نره دنبال تحقیق و پژوهش
مگر دانشمندان مسلمان هيچكدام دنبال تحقيق و پژوهش نرفته اند؟
منتهي معمولاً اينطور است كه اكثر دانشمندان بعد از تحقيق نيز به همان اعتقاد ابتدايي خود باقي مي مانند. دين دارها دين دار مي مانند و بي دين ها بي دين
هرچند بوده اند و هستند دانشمنداني كه اعتقاد خود را تغيير داده اند
Miss.Narges;945873 نوشت:
این چیزی که بالا مطرح کردید موضوع بحث ما نیست
البته کاملا حرفتون درسته. ما وقتی که بخواهیم علل عدم پیشرفت مسلمانان رو بررسی کنیم حرف بالایی که زدید بکار میاد نه اینکه چرا دانشمندی بی دین شده.
فرموديد قصد سفسطه نداريد من هم حرفتان را مي پذيرم
لذا بايد عرض كنم سهواً حرفي زديد كه باز موضوع سفسطه را به ذهن مخاطب مي رساند
موضوع تاپيك اين است كه "چرا اكثر دانشمندان بي دين هستند" نه اينكه "چرا اكثر دانشمندان بي دين شده اند"
وقتي ميگوئيد بي دين شده اند ، يعني قبلاً ديندار بوده اند در حالي كه اينگونه نيست
در نتيجه ، صحبت من هم با موضوع تاپيك همسو خواهد شد به اين دليل كه اگر مسلمانان بيشتر در زمينه علم تلاش ميكردند ، اكنون شما اين سوال را نمي پرسيديد happy
اما جداي از اينها موضوع ديگري هم هست كه به نظرم دليل مهمي در پاسه سوال شماست
اگر دقت كنيد بعد از رنسانس ، حركت غرب به سوي علمگرايي بيشتر شد
تا قبل از آن كليسا بصورتي كاملاً افراطي سعي در اعمال دين تحريف شدهء مسيحيت در تمام سطوح زندگي مردم داشت
رفتار خشك كليسا با دانشمندان باعث شد طرفداران علم به اين نتيجه برسند كه دين و علم دو نقطهء متضاد هستند و الزاماً بايد فقط يكي را انتخاب كرد
همين اتفاق باعث شده كه ذهن مردم در مقابل اين انتخاب شرطي سازي بشود و دانشمندان نيز از دل همين مردم بيرون ميايند
شبيه به همين اتفاق البته با شدت كمتري در ايران هم رخ داده (شدتش در اوايل انقلاب بيشتر بود)
هنوز هم بخاطر افراطي كه در عزاداري ها انجام شده بعضي ها ميگويند دين اسلام فقط دين عزاست
لذا اين ذهنيت كه دين در تضاد با مسائلي مثل شادي ، شيك پوشي ، علم و.... است نيز يكي از دلايل فاصله گرفتن مردم (و دانشمندان) از دين است
سلام
1. با بیان ساده میشه گفت یکی از دلایل عام غیر مذهبی بودن لذت گرایی و آزادی خواهی بی قید و شرط است
2. فرد چون می خواهد غریزه اش آزاد و رها باشد و قید و بندی نداشته باشد چیزی را که مقید کننده است رد می کند نه اینکه چون او عالم و دانشمند است دین را رد کرده است.
یا علیم
سلام ...
با اجازتون کمی کلامتون رو خلاصه کردم و از درونش این دو تا جمله رو بولد کردم .
1. غیر مذهبی بودن یکی از دلایلش این هستش که شخص لذت گرا و آزادی طلب هست ... اولا اینکه همه ما لذت گرا هستیم و لذت گرا بودن رو من چیزه بدی نمیدونم ... ولی ممکن هست که یک شخص مذهبی چهارچوبهای دیگری رو برای ارضای لذایذ خودش به رسمیت بشناسه ... مثلا الان نوعی زندگی در درون دانشگاههای بزرگ دنیا مد شده ... همونجور که در درون قم ما مثلا فیضیه داریم و اساتید زیادی در قم سکنا گزیده اند ... چنین فرم زندگی هم در درون دانشگاههای بزرگ دنیا مد شده ... اساتید دارای اتاقها و منازلی در کنار دانشگاهها هستند ... افراد زیادی که طالب علم هستند در کنار این دانشگاهها زندگی میکنند ... کاره چنین افرادی فقط درس خوندن و کسب علم و ارتقای علمی دانشگاه هست ... خیلی ها تا آخره همرشون فقط درس میخونند و درس میدهند ... خیلی از اساتید مجرد هستند و روابط خاص خودشون رو دارند ... و اینجوری دارند خودشون رو ارضا میکنند .
2. کلام دومتون رو هم قبول دارم ولی به نحوی دیگر ... یک شخص غیر مذهبی شاید بایدها و نبایدهای دین رو روش خوب و مناسبی برای مهار غرایز و به بند کشیدن غرایزش ندونه ... اصولا یکی از مهمترین پارمترهای موفقیت در درون زندگی مهار غرایز هست و اشخاص بزرگ بسیاری بوده اند و هستند که غیر مذهبی هستند چون ابزاری که دین برای مهار غرایز بر شمرده رو نادرست و ناکارمد میدونند .به عنوان مثالی آشکار من مذهبی های زیادی رو میشناسم که درگیر خشم و غضب هستند و نمیتونند خودشون رو کنترل کنندو بچه هستند ... ولی افرادی بزرگ بسیاری هستند که غیر مذهبی هستند و خشم و غضب رو سالها پیش مدیریتش کردند .
الان برای هیچ و پوچ افرادی که مانند خودشون فکر نمی کنند را با مباهته و انواع تهمت های رنگین به بهانه های ی واهی و خیالی می گیرند و به بند می کشند و اعدام می کنند .
چه بسیار افرادی را بیگناه اعدام کردند فقط و فقط بخاطر یک عقیده و طرز فکر
انگاه شما سخن از اهل باطن و ظاهر می زنید
شما اطمینان دارید که زور بدستان پیش از اینکه به قدرت برسند مانند شما بی آزار و صلح جو و اهل گفتگو نبودند؟؟؟
سلام
فکر می کنم این موضوعات ربطی به بحث تاپیک ندارد
موفق باشید
یا حکیم[/]
سلام
از شما تشکر میکنم که به ئتاپیک اومدید چون من با شناختی که ازتون دارم در تحلیل کردن صحبتهای مردم توانایی خوبی دارید و اطلاعت دینی شما هم خوب است.
ببینید من نمیگم در طرح سوال هیچ خطایی ندارم.اما در مقام کسی که شبهه دارد و سوالی مطرح میکند معمولا انتظار داشتن بحث مستدل و خالی از سفسطه هم انتظار بی جایی هست.من اومدم تا شبهه خود رو رفع کنم نه اینکه در بحث و مباحثه مثل بعضی کاربران این سایت مدام حرف خودم رو به کرسی بنشونم و هیچوقت نظرات مردم رو نپذیرم به دلیل اینکه فقط میخوام نظر خودم درست باشه.با خوندن نظرات شما متاسفانه این طور برداشت کردم که شما چنین دیدی به بنده یا هر فرد دیگر دارید!
به هر حال:
اینکه ایا تعداد دانشمندان خدا باور بیشتره یا خدا ناباور موضوع اصلی تاپیک نیست شاید نظر شما و سایرین درست باشد که تعداد دانشمندان دین بارو نه تنها کم نیست بلکه بیشتره .بحث روی کمیت نیست. بحث بیشتر بر مبنای زمان حاضر هست!
اما چرا زمان حاضر رو در نظر گرفتیم.
همون طور که در پستهای پیشین گفتم چون علم و دانش و فلسفه همیشه به روز میشه و مدام در حال رفع خطاهای خود هستند لذا بهترین چهره علم در نزدیک ترین زمان می باشد.شما ببینید رد زمانهای ملاصدرا ابن سینا یا حتی نیوتن تعدادمردم خداباور چرا اینقدر کم بودند؟
ولی همین که جناب داروین سرو کله اش پیدا شد و نظریه خود رو عرضه کرد ببینید چقدر از مردم و دانشمندان رو متحیر کرد! چون قبلش مردم خیلی راحت میتوانستند با همین برهان ساده نظم که فهمش برای همه راحته بگن کسی هست که چشم مرا جوری افیده که من ببینم من زنده ام چون روح دارم چون بدنی بسیار پیشرفته و پیچیده و سیستماتیک دارم کسی هست که این همه موجودات مختلف رو خلق کرده.اعتقاد به داستان ادم و حوا هیچ کاری نداشت اما همین نظریه اومد همه اینها رو ویران کرد.حالا مردم حق داشتند یا نداشتن موضوع بحث نیست اما این حقیقت تلخ رو قبول کنید که همین یک نظریه عامل اصلی بی دین شدن و شک گرا و ندانم گرا شدن بسیاری از دانشمندان تا قرن حاضر هست!
پس چرا بریم راه دور؟ من منکر نیستم که در زمانهای قدیم دانشمندان خدا باور بسیار بیشتر بودند چه یاران چه خارج اما الان چی؟اتفاقا مهم اینه که زمان حاضر رو بررسی کنیم.از زمان پیدایش نظریات جدید فیزیک کوانتوم هم باز بی اعتقاد شدن به خدا بیشتر شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
برداشت یک فرد از موضوعی الزاما صحیح نیست
برای قابل اطمینان شدن برداشت طی مراحلی لازمه
در مورد خلقت هم نظریات مختلفی است که با رو شدن شواهد. یک برداشت و شواهد ممکنه رد شود
از نظر دینی و عقیدتی محل بحث به عنوان اثتی عشری بودن انجمن بحث باید حول این محور قرار گیرد
چرا که برداشت های دیگر حوزه ها مثلا تثلیث از نظر ما هم مردود است
طبیعتا اگر کسی بجوید دنیا را ممکنه به یک نظم و علت برسد که با تثلیث همخوانی ندارد و بگوید بله من قبولش ندارم
باید شبهات اطراف سوال رفع شود
در مورد عقاید دینی ما در عصر غیبتبم و شرایط این مطلب هست که تنها سند قطعی نظریات شیعه از زبان امام زمان(عج) قطعیت دارد البته قطعیت به منظور اعتبار محکم
یعنی اگر ایشان بگویند مطلبی را حجت قطعی است و ما بقی برای ما حجت نیست
چ ربطی دارد؟
اختلاف در برداشت از گزاره های دینی توسط ایشاندحل می شود و ایشان معیار هستند و بقیه امور به نسبت نزدیکی به نظر ایشان اعتبار و درجات مختلفی از آن را دارند
در مورد داروین هم قبلا صحبت شده در موضوع ساینس
یا علی(س)[/]
غیر مذهبی بودن یکی از دلایلش این هستش که شخص لذت گرا و آزادی طلب هست ... اولا اینکه همه ما لذت گرا هستیم و لذت گرا بودن رو من چیزه بدی نمیدونم ... ولی ممکن هست که یک شخص مذهبی چهارچوبهای دیگری رو برای ارضای لذایذ خودش به رسمیت بشناسه ... مثلا الان نوعی زندگی در درون دانشگاههای بزرگ دنیا مد شده ... همونجور که در درون قم ما مثلا فیضیه داریم و اساتید زیادی در قم سکنا گزیده اند ... چنین فرم زندگی هم در درون دانشگاههای بزرگ دنیا مد شده ... اساتید دارای اتاقها و منازلی در کنار دانشگاهها هستند ... افراد زیادی که طالب علم هستند در کنار این دانشگاهها زندگی میکنند ... کاره چنین افرادی فقط درس خوندن و کسب علم و ارتقای علمی دانشگاه هست ... خیلی ها تا آخره همرشون فقط درس میخونند و درس میدهند ... خیلی از اساتید مجرد هستند و روابط خاص خودشون رو دارند ... و اینجوری دارند خودشون رو ارضا میکنند .
سلام
داشتن باور به آزادی مطلق و لذتجویی بی قید مستلزم امکان عملی آن نیست. مساله این است که همین افراد مقید به درس و تحصیل و تدریس نیز در مقام اندیشه همین اصول را قبول دارند هرچند شیوه زندگی آنها (که چه بسا به زعم خودشان نوعی آزادی دلخواه است) امکان پرداختن به لذایذ آنچنانی را ندارد کما اینکه آتئیست فقیر مانند آتئیست ثروتمند امکان لذتجویی ندارد اما در مقام فکر و اندیشه یکسان اند.
لی لی ت;945998 نوشت:
کلام دومتون رو هم قبول دارم ولی به نحوی دیگر ... یک شخص غیر مذهبی شاید بایدها و نبایدهای دین رو روش خوب و مناسبی برای مهار غرایز و به بند کشیدن غرایزش ندونه ... اصولا یکی از مهمترین پارمترهای موفقیت در درون زندگی مهار غرایز هست و اشخاص بزرگ بسیاری بوده اند و هستند که غیر مذهبی هستند چون ابزاری که دین برای مهار غرایز بر شمرده رو نادرست و ناکارمد میدونند .به عنوان مثالی آشکار من مذهبی های زیادی رو میشناسم که درگیر خشم و غضب هستند و نمیتونند خودشون رو کنترل کنندو بچه هستند ... ولی افرادی بزرگ بسیاری هستند که غیر مذهبی هستند و خشم و غضب رو سالها پیش مدیریتش کردند .
اگر افراد مذهبی تعالیم دین را خوب بکار بسته اند و همچنان مشکل دارند سخن شما درست است اما اغلب بلکه بطور عام این افراد عنوان مذهبی دارند نه فکر و عمل مذهبی. مطمئنا منظور ما از مذهبی، اسم و عنوان نیست.
یاعلیم
رسانه ها الان دست غربي هاست و خيلي راحت مي توانند كسي را معروف كنند يا برعكس از محبوبيتش كم كنند
شما به من بگوئيد مردم دانشمندان را (حتي خداناباوران را) بيشتر ميشناسند يا خواننده ها و فوتباليست ها را؟
مطمئنید خیلی راحت؟ منکر تاثیر رسانه ها نیستیم اما از باب بزرگنمایی نه اینکه تنها تاثیر رسانه معروف کردن دانشمند باشد.همان طور که خودتان هم گفتید معروفیت دانشمندان غربی رو بخاطر رسانه ها نمیدانید و ابعاد دیگر رو در نظر میگیرید.پس قبول دراید که همین هاوکینگ که نظراتش چه در خصوص علم و چه دین که بر روی خیلیا تاثیر میگذره صرفا بخاطر رسانه ها نیست.بلکه این بشر بخاطر تلاش خود با وجود بدن فلجش توانسته به جایگاه علمی بالایی در تخصص خود نظیر فیزیک و کیهان شناسی برسد.یعنی دلیل اصلی همین اثار و تاثیراتش بر علم بوده وکار رسانه ها نمایش و معرفی اثار همین دانشمندانه.حالا شاید هم در این باره بزرگنمایی شده اما به هر حال نمیشه گفت رسانه ها کاملا دارند چیزی الکی بزرگ میکنند و حرفهای رسانها اصلا ارزش توجه ندارند.رسانه ها هم حتی اگر بخواهند عمدن کسی رو زیادی معروف کنند نمیتوانند همین جوری کاری بکنن اگر در معروف کردن هاوکینگ رسانه ها موفق عمل کردند در اصل بخاطر اینه که هاوکیکن حرفهایی واسه گفتن داشته در زمینه علمش وگرنه رسانه ها قادر نیستند هر کسی رو معروف کنند اگرچه بی خدا باشد.همان طور که میدانید دانشمندان بی خدای زیاید هم هستند که اصلا حتی شاید اسمشان فعلا به گوش ما نخورده.اما با این وجود قبول دارم رسانه های غربی احتمال زیاد طرفدار دانشمندان بی خدا هستند تا خدا باور.
Reza-D;945990 نوشت:
مگر دانشمندان مسلمان هيچكدام دنبال تحقيق و پژوهش نرفته اند؟
چرا رفته اند مگر میشود کسی بدنبال تحقیق و پژوهش نرود بعدش عنوان دانشمند یدک بکشد؟ هرگز حرف من این نیست.
Reza-D;945990 نوشت:
منتهي معمولاً اينطور است كه اكثر دانشمندان بعد از تحقيق نيز به همان اعتقاد ابتدايي خود باقي مي مانند. دين دارها دين دار مي مانند و بي دين ها بي دين
هرچند بوده اند و هستند دانشمنداني كه اعتقاد خود را تغيير داده اند
بله درست میفرمایید.اما دلیلیش چیست؟ایا عیب در نقص تحقیق انها بوده؟ خیر .همه یا اکثر دانشمندان بی دین همه کتابهای مقدس رو مطالعه کرده و دست کم برخی اثار ادبی بزرگان مسلمان رو هم مطالعه کرده اند.مثلا همان طور که گفتم راسل که یک ریاضی دان و فیلسوف بی خدا بوده همه براهین فلسفی اثبات خدا نظیر چندین تقریر از برهان صدیقین ابن سینا و ملاصدرا رو بررسی کرده ولی گفته این براهین خالی از اشکال نیستند وب رای اثبات خدا ناکار امدند.خب ایا باید زود نتیجه بگیریم عدم قبول ایشون بخاطر لج کردنش با دین بوده؟ یا واقعا نتونسته قانع بشه؟
اگر اکثر دانشمندان مسلمان با وجود علم خود و تحقیق خود و حتی قبول نظریات علمی که در تعارض با دین بودند نظیر نظریه تکامل همچنان دین دار باقی مانده اند بخاطر اینه که خود تمایل داده اند دین دار باشندو دین برای انها جذاب تر هست تا بدون دین زندگی کردن.
Reza-D;945990 نوشت:
فرموديد قصد سفسطه نداريد من هم حرفتان را مي پذيرم
لذا بايد عرض كنم سهواً حرفي زديد كه باز موضوع سفسطه را به ذهن مخاطب مي رساند
موضوع تاپيك اين است كه "چرا اكثر دانشمندان بي دين هستند" نه اينكه "چرا اكثر دانشمندان بي دين شده اند"
ایا سر زمان افعال من رو به سفسطه متهم کردید؟
اینکه دانشمندی قبلا بی دین بوده و یا بعدا بی دین شده چه فرقی به اصل موضوع میکند؟ ما داریم علل بدینی دانشمند رو بررسی میکنیم کاری نداریم کی بی دین شده اند.در همون پست اول تاپیک هم عرض کردم دانشمندانی بوده اند که قبلا مسیحی یا یهودی بوده اند البته قبل از اینکه بعنوان دانمشند شناخته شوند اما بعدش به تدریج در حقانیت دین و وجود خدا شک کرده یا ندانم گرا شده اند یا بین و بی خدا.
راسل خودش یک کتابی داره که شرح میده چرا مسیحی نیستم.این یعنی قبلا مسیحی بوده ولی بعدش دین رو رها کرده.اینشتین در خانواده یهودی بدنیا اومده و خودش هم به تقلید از والدین یهودی بوده و لی رفتهر فته که دامنه مطالعاتش بیشتر میشه بی دین میشه.حتی میگه من خوشم نمیاد یهودی باشم یا المانی.بلکه یک ادم عادی هستناز برچسب زدن به خود خوشم نمیاد
ریچارد داوکینز خودش میگه تا نه سالگی مسیحی بوده بعدن که با اثار داروین اشنا میشه به کل منکر خدا میشه.(البتهب نده ریچارد رو دانشمند واقعی نمیدونم.اثار ایشان در زمینه دین بدرد خواندن نمیخوره چون در بی خدایی خود تعصب فراوان داره و بی خدای ستیزه جو هست)
Reza-D;945990 نوشت:
در نتيجه ، صحبت من هم با موضوع تاپيك همسو خواهد شد به اين دليل كه اگر مسلمانان بيشتر در زمينه علم تلاش ميكردند ، اكنون شما اين سوال را نمي پرسيديد
دانشمند مسلمان در حال حاضر هم کم ندرایم.پروفسور سمیعی بهترین جراح مغز شناخته شده.مریم میرزاخانی هم که دیگر میشناسیدش.و سایر فیزکیدانان ایرانی مقیم امریکا که در خصوص نظریه ریسمان نظریه داده اند.اسم و اثارش الان یاد نیست اگر خواستید بعدن اثاری ازش معرفی میکنم.
البته نمیدانم همه افراد فوق بی دین هستند یا دین دار ولی چون ایرانی هستند احتمال بالاب اید دین دار و مسلمان باشند.پس اینکه میگویید اگر دانشمندان مسلمان بیشتر در زمینه علم تلاش میکردند مطابق با واقعیت نیست.
Reza-D;945990 نوشت:
اما جداي از اينها موضوع ديگري هم هست كه به نظرم دليل مهمي در پاسه سوال شماست
اگر دقت كنيد بعد از رنسانس ، حركت غرب به سوي علمگرايي بيشتر شد
تا قبل از آن كليسا بصورتي كاملاً افراطي سعي در اعمال دين تحريف شدهء مسيحيت در تمام سطوح زندگي مردم داشت
رفتار خشك كليسا با دانشمندان باعث شد طرفداران علم به اين نتيجه برسند كه دين و علم دو نقطهء متضاد هستند و الزاماً بايد فقط يكي را انتخاب كرد
همين اتفاق باعث شده كه ذهن مردم در مقابل اين انتخاب شرطي سازي بشود و دانشمندان نيز از دل همين مردم بيرون ميايند
شبيه به همين اتفاق البته با شدت كمتري در ايران هم رخ داده (شدتش در اوايل انقلاب بيشتر بود)
هنوز هم بخاطر افراطي كه در عزاداري ها انجام شده بعضي ها ميگويند دين اسلام فقط دين عزاست
لذا اين ذهنيت كه دين در تضاد با مسائلي مثل شادي ، شيك پوشي ، علم و.... است نيز يكي از دلايل فاصله گرفتن مردم (و دانشمندان) از دين است
کاملا درسته اینم یکی از دلایل فاصله گرفتن دانشمند از دین هست.
سلام
1-اینکه پیش فض انها اینه که امری ماورایی وجود ندارد غیرز منطقی نیست.چون چیزی که حس نمیشود و پذیرفتن ان نیاز به دلایل دیگر دارد یعنی نیاز به اثبات دارد تا قبول شود.ادعای کوچک و بدیهی هم نیست که بدون اثبات قبول شود.پس چیزی که نیاز به اثبات دارد نمیتواند پیش فرض قرار گیرد.به قول گفتنی اثبات بر دوش مدعی هست .
2-در کیهان شناسی و فیزیک نوین مساله پیدایش جهان بسیار مطرح میشود اما در اینجا مساله وجود خدا مطرح نمیشه و نیازی هم بهش حس نمیشه خب چگونه انتظار داشته باشیم انها باز هم خدا باور شوند.ایا باید بگیم انها خود رو بیهوده وارد بحث فلسفی میکنند؟
با سلام خدمت شما دوست گرامی
- طبیعتا نیاز به دلیل وجود دارد برای پذیرفتن عالم ماوراء طبیعت. در این زمینه هم مباحث زیادی در فلسفه و الهیات در بخش های هستی شناسی، ارائه شده است. مسئله این است که ساینتیست اساسا کاری به این موضوع ندارد. هیچ دانشمند فیزیکی در حالت عادی، فلسفه نمی خواند، الهیات نمی خواند و ادله آنها را بررسی نمی کند. آنها صرفا کار خود را با نظریات آغاز می کنند و از ابتدای مسیر هم این اعتقاد را پذیرفته اند که امر فراتر از آنچه که می بینیم و حس می کنیم وجود ندارد!
سلام
یکی از مواردی که شاید باعث میشه بعضی افراد ناراحت بشن یا نسبت به دین خود دچار شک بشن اینه که چرا دانشمندان اکثرا بی دین و خداناباور هستند؟
میدانید که دانشمندان مورد احترام همه مردم هستند و حرف و اعتقادات شخصی انها برای مردم اعتبار بیشتری دارد تا افراد عادی.
از نظر مردم داننشمند بیشتر از سایر مردم میفهمند باهوش ترند از تعصبات دور تر هستند و با خرافات دشمنی بیشتری دارند و کلا به هر چیزی از جمله پدیده دین عادت دارند دید باز تری داشته باشندو تحقیق بیشتری در باره هر چیزی داشته باشند.وگرنه نظر نمی دهند.. پس با این اوصاف نباید تعجب کرد که مردم از انها حرف شنوی داشته باشند و گفته انها رو معتبر تر بدانند.
اما با عرض تاسف اکثر دانشمندان بزرگ بی دین بوده و هستند و دین رو قبول ندارند.تا وقتی دانشمند نبودند مسیحی مسلمان و یهودی و .. بوده اند اما همین که بیشتر مطالعه میکنند بیشتر از دین برمیگردند.در حالیکه ما انتظار داریم انها بیشتر دین دار باشند چون انها از ما بهتر میفهمند و تحقیق میکنند.
پس دلیل خداناباور شدن اکثر دانشمندان بزرگ چیست؟ ایا شناخت انها از دین ناقص بوده؟ ایا انها به اندازه دین داران از فلسفه دین شناخت کمتری دارند؟
درود بر بانو نرگس!چقد زیباست که از سوال پرسیدن دست نکشیم و دست نکشید و چه زیبا تر که تنها به سخنان قوم فتاده در چاه یقین بسنده نکنیم و ذهن نقاد را بر توتم و تابو های فروخفته در ذهن بت ساز بکوبیم؛چه زیبا سخنی است این سخن؛تا وقتی جهل و نادانی حاکم بر اندیشه آدمیان است , بت ها تغییر می کنند ، اما بت پرستی همچنان ادامه دارد...به امید آزادی بشریت از مطلق گرایی های مطلقه از اندیشه بپردازیم به سوال زیبای شما؛
(اگر اکثریت دانشمندان دین باور باشند=»دین داران ناراحت میشوند=»چون جمعیت بر درستی گزاره تاثیر دارد)
اولین ایراد منطقی نهفته در آن مغالطه توسل به اکثریت argument to the people است
یا یک مثال ایراد منطقی رو خاتمه بدم گالیله گفت زمین دور خورشید میچرخد مخالفان جمعیتشان بسیار بیشتر بود گفتند خیر خورشید دور زمین میچرخد ! آیا این جمعیت واقعیت را تغییر داد؟خیر اما در این رابطه چند مطلب علمی جالب مبتنی بر شواهد بذارم
اکثریت دانشمندان اعتقادی به خدا ندارند و اساسا بی خدا هستند و اساسا هرچه علم در شخص افزایش می یابد ، اعتقاد به خدا کاهش پیدا می کند. http://www.nature.com/nature/journal/v394/n6691/full/394313a0.html?foxtrotcallback=true
مطالعات نخست : انسان هرچه باهوش تر باشد مقاومت بیشتری نسبت به باور به ادیان دارد و سعی به دوری از ادیان می کند. https://dx.doi.org/10.1177%2F1088868313497266
مطالعات دوم : انسان هر چه باهوش تر باشد تفکرات تحلیلی بالایی دارد و دین باوریِ ضعیف تری دارد. http://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0160289608000238
مطالعات سوم : انسان هرچه باهوش تر باشد کمتر به دین و تعلقات دینی باور دارد و اعتماد به نفس بیشتری دارد و زندگی منظم و تدبیر شده ای دارد https://dx.doi.org/10.1016%2Fj.intell.2008.03.004
[SPOILER] آتئیستها (خداناباوران) خیلی بیشتر و گسترده تر از دینداران از محتوای دینی و مذهبی اطلاع دارند.
موسسه تحقیقاتی پیو با تحقیقی گسترده نشان داد که آتئیستها خیلي بیشتر از معتقدان دینی از محتوای ادیان اطلاع دارند. http://www.pewforum.org/2010/09/28/u-s-religious-knowledge-survey-who-knows-what-about-religion/[/SPOILER]
[SPOILER] تحقیقات مثل گذشته نشان میدهد : "افراد مذهبی درک پایین تری از جهان و علم و دانش دارند".
طبق یک تحقیق جدید ، افرادی که باور های دینی دارند نسبت به افراد بدون دین و ناباور از درک پایین تری از جهان طبیعی برخور دار هستند .
محققان دانشگاه Helsinki در یک تحقیق 258 نفر را تحت یک بررسی قرار دادند و از آنها پرسیده شد که آیا آنها به "خالقی دانا و توانا و مهربان" باور دارند یا خیر ؛ از افراد تحت مطالعه همچنین درخواست شد که تصاویر پازل وار و سوال های مربوط به مکانیک و فیزیک را حل کنند و پاسخ دهند.
در این تحقیق که در نشریه روانشناسی شناختی انتشار یافت همچنین اشاره شده که باورمندان از درک علمی کمتری نیز برخوردار بودند . این موضوع ازآنجا روشن گشت که این افراد با عبارتی مانند"گل ها فکر میکنند" و "سنگ ها احساس سردی می کنند" موافقت میکردند . آنها همچنان نسبت به دیگر افراد بیشتر در حل سوالات فیزیک مشکل داشتند.
محققان اذعان می دارند که باور های ماورالطبیعه با خصلت های زیر در ارتباط اند. "مهارت درک فیزیکی ضعیف، توانایی مکانیکی ضعیف، توانایی ضعیف چرخاندن ذهنی اشکال هندسی، نمرات پایین در ریاضی و فیزیک، اطلاعات عمومی ضعیف در مورد رخداد های فیزیکی و زیستی، ضعف در تفکر تحلیلی و ادراکی، و بخصوص اینکه رخداد های بی ربط به ذهن را با رخداد های ذهنی اشتباه گرفتن."
محققان می گویند : وقتی که افراد درک درستی از جهان طبیعی ندارند متمایل اند تا خصلت های انسانی را به رخداد های طبیعی نسبت دهند که به باور به شیاطین ، خدایان ، و دیگر مقوله های ماوراء الطبیعه ختم می شود . بر طبق تحقیق در سال 2008 در دانشگاه آلستر مشخص گشت که افراد با آی کیو بالا تر، کمتر از دیگر افراد به خدا باور دارند.
ریچارد لین پروفسور روانشناسی در جواب اینکه چرا تعداد ناباوران در بین قشر تحصیل کرده بیشتر است می گوید : من باور دارم که این با تفاوت ضریب هوشی افراد در ارتباط است چرا که قشر تحصیل کرده ضریب هوشی بالاتری نسبت به دیگر اقشار دارند . همچنین چندین آمار گیری موسسه گالوپ در گذشته نشان داده افراد با ضریب هوشی بالا تر تمایل به عدم باور به خدا دارند.
منبع http://www.telegraph.co.uk/science/2016/10/26/religious-people-find-it-harder-to-understand-the-world--study/ http://www.telegraph.co.uk/news/uknews/2111174/Intelligent-people-less-likely-to-believe-in-God.html http://onlinelibrary.wiley.com/wol1/doi/10.1002/acp.3248/abstract[/SPOILER] https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%88%D8%B1 https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%85%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86
این هم رابطه بین دین و علم از سخنرانی نیل دگراس تایسون https://www.youtube.com/watch?v=n7_KZeHlhOc
در مورد دانشمندان خداباور باید چند نکته رو در نظر گرفت
اولا خداباور متشخص یا خداباور اسپینوزایی و دئیستی!
خدای متشخص ادیان هم باز تقسیم بندی خود را دارد
[SPOILER]در مورد مریم میرزاخانی شما جایی دیدید که خودشون بگویند که مسلمان هستند؟
مثلا یادمه توئیتی داده بود ریچارد داوکینز در باره میرزاخانی عزیز Maryam Mirzakhani triumphantly won the Fields, though born into a culture that was more-or-less designed to hold women back. Congratulations https://twitter.com/richarddawkins/status/499448509100486656?lang=fa
یا در مورد استاد کامران وفا پروفسور نیری فیروز نادری پردیس ثابتی ،نیما ارکانی حامد جایی مشاهده کردین با منبع موثق یا خودشون اذعان به اسلام کنند؟ [/SPOILER]
_______________________
پس بهتره به خدا از دو نظر علمی(ساینس) و فلسفی نگاه کنیم
از نظر فلسفی نگاه میکنیم مثلا می رویم فلسفه خداباور(متشخص) را میخوانیم دکارت ،آگوستین قدیس،پلانیتگا،ملاصدرا،توماس آکویناس،کی یر کگاردو... سپس فلاسفه خداناباور مثل هیوم ،شوپنهاور و...البته این یک رویکرد است برای افرادی که به فلسفه علاقه دارند و معمولا از روی کتاب تاریخ فلسفه کاپلستون و یا راتلج به صورت عمومی و سایر کتاب ها بصورت تخصصی برسی می کنند
نوع دیگر برسی از نوع ادله است فی المثل ادله خداباوری و خداناباوری را باهم میبینید مثلا نظم صدیقین امکان و وجوب،در مقابلش شر ،تناقض صفات و...
در متون مقدس گزاراتی وجود دارد که در حیطه ساینس است برسی میکنیم اگر متناقض بود رد میکنیم( باید به شواهد و فکت نگاه کرد)
مثلا می روید فرگشت را برسی میکنید فرگشت ادیان را میخوانید مفهوم میم ها را میبینید و... بعد می روید خلقت انسان را میبینید در قرآن یا عهد عتیق و جدید(اناجیل اربعه) یا گزاراتی دیگر که گفته شده و با علم قابلیت برسی دارد!اصول هرمنوتیک را در نظر میگیرید تفاسیر هم از مجمع البیان و التبیان و المیزان و... هم میبینید
دیگر این مراحل را بروید تصمیمتان در مورد خدا گرفته میشود (البته از نظر شخصی و بدون شواهد من، کسی که فرگشت از علم+ شر از فلسفه را از سمت مخالفین کاملا متوجه شود با یک تحلیل کاملا منطقی و بدون پیشفرض نیازی نیست حتی دیگر نظرات بقیه خداناباوران را بخواند)
=======================
دوستان شب های محرم که قران میخوانید و این روزا زیارت عاشورا و لعنت الله آل فلان و فلان معانی آن را به دقت واکاوید و مورد سوال قرار دهید [صرفا فقط برای مثال] با نجوا های بودا یا این دعاهای سن فرانسیس آسیزی مقایسه کنید؛خداوندا، چگونه می توانم از بهشت لذت ببرم، حال آنکه می دانم، دوزخ وجود دارد؟ ای خداوند رحیم، یا به مغضوبان ترحم فرما و آنان را وارد بهشت کن یا رخصت فرما که به دوزخ بروم و عذاب دیدگان را تسلا دهم. من فرقه ای را بنیان می نهم که هدفش رفتن به دوزخ و تسلای مغضوبان باشد و اگر نتوانیم مایهی تسلای آنان شویم ، خود نیز در دوزخ می مانیم و همراه آن ها عذاب می کشیم.
از نظر اخلاقی از نظر عقلی علمی از هر نظری برسی کنید
درود بر بانو نرگس!چقد زیباست که از سوال پرسیدن دست نکشیم و دست نکشید و چه زیبا تر که تنها به سخنان قوم فتاده در چاه یقین بسنده نکنیم و ذهن نقاد را بر توتم و تابو های فروخفته در ذهن بت ساز بکوبیم؛چه زیبا سخنی است این سخن؛تا وقتی جهل و نادانی حاکم بر اندیشه آدمیان است , بت ها تغییر می کنند ، اما بت پرستی همچنان ادامه دارد...به امید آزادی بشریت از مطلق گرایی های مطلقه از اندیشه بپردازیم به سوال زیبای شما؛
درود بر شما خیلی ممنون که به بحث تشریف اوردید
hessam1378;946400 نوشت:
آتئیستها (خداناباوران) خیلی بیشتر و گسترده تر از دینداران از محتوای دینی و مذهبی اطلاع دارند.
موسسه تحقیقاتی پیو با تحقیقی گسترده نشان داد که آتئیستها خیلي بیشتر از معتقدان دینی از محتوای ادیان اطلاع دارند.
/
بله اتیئستی که دین رو
نقد میکند طبیعتا باید خیلی اطلاعات داشته باشد چون کسی که چیزی رو نقد میکند معنی ندارد که اطلاعاتی در ان زمینه نداشته باشد.
البته اینکه میفرمایید ایئیست ها بیشتر از افراد دین دار از محتوای دینی اطلاع دارند باید مشخص شود کدام دین داران؟ افراد عامی دین دار زیاد داریم ولی دین دارانی هم هستند که در زمینه تمام معارف یا دست کم بخش عمده ان اطلاعات دارند.شاید اینجا منظور افراد دین دار عامی بوده نه دانشمند دینی
hessam1378;946400 نوشت:
در مورد دانشمندان خداباور باید چند نکته رو در نظر گرفت
اولا خداباور متشخص یا خداباور اسپینوزایی و دئیستی!
خدای متشخص ادیان هم باز تقسیم بندی خود را دارد
خب در اینجا منظور از خدا همان خدای ادیان ابراهیمی بوده.یعنی اعتقاد به یک خالق یکتا که جهان رو خلق کرده و خلقت انسان بخاطر بهشت یا جهنم بوده و پیامبرانی از جانب خدا اومده اند.طبیعی هست که کسی که به خدای ادیان اعتقاد ندارد ولی معتقد به خدای اسپینوزا باشد در نزد دین باوران باز بی خدا محسوب میشه و با کسی که به هیچ نوع خدایی حتی خدای اسپینوزا اعتقاد نداره هیچ فرقی نداره.
hessam1378;946400 نوشت:
در مورد مریم میرزاخانی شما جایی دیدید که خودشون بگویند که مسلمان هستند؟
مثلا یادمه توئیتی داده بود ریچارد داوکینز در باره میرزاخانی عزیز Maryam Mirzakhani triumphantly won the Fields, though born into a culture that was more-or-less designed to hold women back. Congratulations https://twitter.com/richarddawkins/s...486656?lang=fa
یا در مورد استاد کامران وفا پروفسور نیری فیروز نادری پردیس ثابتی ،نیما ارکانی حامد جایی مشاهده کردین با منبع موثق یا خودشون اذعان به اسلام کنند؟
در مورد اینکه مریم میرزاخانی کامران وفا و سایر دانشمندان ایرانی مسلمان هستند یا بی خدا بنده اطلاعی ندارم .اما پاسخ من در جواب پست Reza-D گرامی بود که گفته بودند اگر مسلمانان خود رد پیشرفت علم بیشتر تلاش میکردند من این سوال تاپیک رو نمیپرسیدم بنده نیز با اسم بردن از دانشمندان فوق که اتفاقا خیلی هم معروف و بزرگ هستند خواستم به ایشون بگم این طور نیست.و در ممالک اسلامی از جمله ایران هم هستند افرادیکه استعداد علمی خوبی دارند اما اینکه دین انها چیست با توجه به اینکه انها از مملکت اسلامی برخاسته اند احتمال دادم هنوز مسلمان باشند.شاید هم نباشند.شما سندی دلیلی دارید که مسلمان هستند؟
چ ربطی دارد؟
اختلاف در برداشت از گزاره های دینی توسط ایشاندحل می شود و ایشان معیار هستند و بقیه امور به نسبت نزدیکی به نظر ایشان اعتبار و درجات مختلفی از آن را دارند
در مورد داروین هم قبلا صحبت شده در موضوع ساینس
سلام
رستگاران گرامی
چرا همیشه به اصل بحث و موضوع توجه نمی کنید؟
بحث سر این نیست که داروین درست میگفت یا خیر
بحث سر این بود که داورین با نظریه خود موجب دور شدن سایر دانشمندان از دین و خدا گردید اینجا اصلا کاری به درستی یا نادرستی نظریه داورین ندرایم.بحث نظریه داروین رو هم فراوان در تاپیکها مختلف دیده ام.
متشکر
سلام
رستگاران گرامی
چرا همیشه به اصل بحث و موضوع توجه نمی کنید؟
بحث سر این نیست که داروین درست میگفت یا خیر
بحث سر این بود که داورین با نظریه خود موجب دور شدن سایر دانشمندان از دین و خدا گردید اینجا اصلا کاری به درستی یا نادرستی نظریه داورین ندرایم.بحث نظریه داروین رو هم فراوان در تاپیکها مختلف دیده ام.
متشکر
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
مطمئنید من دقتم کم بوده؟
بله داروین صحبت شده درستی یا نادرستی اش
اما موضوع مورد اشاره من همین برداشت های متفاوت از یک سری مسائله
این دور شدن یکی از عواملش نشناختن صحیح مسئله است
وقتی من داروین و نظریه اش را درست نشناسم
خلقت را درست نشناسم
خدا را درست نشناسم
خودش نتیجه غلط میده که برای اینکه بفهمیم نظر کدام درسته باید ابتدا بفهمیم شناخت کافی و صحیح است؟
این مهمه داده اشتباه نتیجه متفاوتی میدهد
الان تو همون موضوع ساینس صحبت شد کارشناس بحث ابتدا بحث گفتند در صورت اثبات نظریه مخالف خلقت نیست(با چنین مضمونی)
بعد دوستان بجای پذیرفتن نظر کارشناس را می کوبند!
اسم این چیه؟
لجاجت نیست؟
این لجاجت در گذشته هم بوده
وقتی ما از مسیرش برویم و اختلاف تفاسیر و تعابیر را بدانیم
به نتایج مختلفی ممکنه برسیم اینجا مسئله انتخاب پیش میاد و روش اون
براهمین دست کم برای من مجهولاتی هست که آیا شناخت از خدا کافی بوده؟
چیزی که ما در زندگی مون می بینیم گاهی خدا را آنچه در ذهنمان هست تصور می کنیم و چون علم مخالف اون است پس خدا نیست
درصورتی که اول خدا را بر اساس نظریات ادیان باید شناخت بعد قضاوت کرد این روش پیاده کردند؟
مثلا یک فردی بیماریی دچار میشه توقع داره خدا درمانش کند بعد انجام نمیشه خدا را منکر میشه
بنظرتان چگونه این احتمالات را رد کنیم؟
وقتی قابل وثوق میشه نظر دانشمند که ابزار خطا را کاهش داده باشد
تو خود علوم تجربی هم این روش کاهش خطا و درصد خطا وجود دارد
اگر جایی را متوجه نشدید بپرسید بازش کنم
یا علی(س)[/]
برای اینکه پرسش هایی که در چند هزار سال گذشته وجود خدا پاسخ می داد
امروزه دانش پاسخ می دهد
دو نمونه
در قرآن مجید هست که گفته است ایا به پرنده در آسمان نمی نگرند که چگونه بال و پر می گشاید چه کسی جز خدا او را نگه می دارد ؟
یا ابر معلق ارام گرفته در میان زمین و اسمان ( السحاب المُسخر ..........)
خب برای مردمان باستان که نمی دانستند نیروی گرانش چیه
این پاسخ و پرسش نگاه داشتن پرنده و ابر در آسمان ، توسط الله منطقی و باور پذیر بود
خدا نا باوران کنونی اگر در آن زمان زندگی می کردند با همین پاسخ محکم به وجود خدا ی نگهدارند پرنده ایمان می آودند
چرا که جز الله هیچ پاسخی برای آن پرسش منطقی نگهداری پرنده و ابر در آسمان نمی یافتند
اما امروزه چی ؟
دانشمند که هیچ هر بچه ای می داند که این نیروی گرانش است که ابر و پرنده را در آسمان نگاه می دارد
و نیاز به موجود ناشناخته ی دیگری برای توجیه معلق ماندن آنها نیست
و با همین فرمان اگر جلو بریم بسیاری از پاسخ هایی که کذشتگان به خدا ربط می دادند دانش امروزی خودش روشنگری کرده
برای اینکه پرسش هایی که در چند هزار سال گذشته وجود خدا پاسخ می داد
امروزه دانش پاسخ می دهد
دو نمونه
در قرآن مجید هست که گفته است ایا به پرنده در آسمان نمی نگرند که چگونه بال و پر می گشاید چه کسی جز خدا او را نگه می دارد ؟
یا ابر معلق ارام گرفته در میان زمین و اسمان ( السحاب المُسخر ..........)
خب برای مردمان باستان که نمی دانستند نیروی گرانش چیه
این پاسخ و پرسش نگاه داشتن پرنده و ابر در آسمان ، توسط الله منطقی و باور پذیر بود
خدا نا باوران کنونی اگر در آن زمان زندگی می کردند با همین پاسخ محکم به وجود خدا ی نگهدارند پرنده ایمان می آودند
چرا که جز الله هیچ پاسخی برای آن پرسش منطقی نگهداری پرنده و ابر در آسمان نمی یافتند
اما امروزه چی ؟
دانشمند که هیچ هر بچه ای می داند که این نیروی گرانش است که ابر و پرنده را در آسمان نگاه می دارد
و نیاز به موجود ناشناخته ی دیگری برای توجیه معلق ماندن آنها نیست
و با همین فرمان اگر جلو بریم بسیاری از پاسخ هایی که کذشتگان به خدا ربط می دادند دانش امروزی خودش روشنگری کرده
رستگار باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
شما قلم دستت می گیری
من بگم دکتر نوری قلم دستش گرفته
یا دست دکتر نوری قلم را گرفته
فرقی دارد؟
حال فرض کن این قلم را به وسیله ابزار باشد
مثلا یک ربات که شما از اتاق کنترل هدایتش می کنی
بنظرم روشنه انتساب گرفتن قلم به شما امری صحیح است
حال یکی که جامع نگری را کنار گذاشته آمده تو اتاق ربات رو دیده میگه ربات قلم رو تو دست گرفته
پس دکتر نوری هرکی گفته هست دروغ گفته
بنظرت به این فرد چه باید گفت؟
این امر بهش مشتبه شده
علم هم ارتباطات رو می سنجه
چیزی که الان بر اساس مشاهده رسیده بهش اما بعدا ممکنه به نتیجه دیگه برسد
یک زمانی زمین صافه
یک زمانی زمین کروی
یک زمانه کروی هم نیست کمی بیضی است
ماده سه تا است جامد مایع گاز
الان حالت چهارمی هم هست پلاسما
حال همچین علمی چگونه می خواهد برهان قطعی را رد کند
لطفا روشن گری نمایید
ما می گوییم خدا علت تام هر خلقتی است
ما می گوییم
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد
الله صمد
لم یلد و لم یولد
و لم کن له کفو احد
سوره توحید مشهوره تاجایی که من می دانم
خلاصه توحید قرآنی و اسلام است
کدام گذاره علمی فعلی این آیات را نقض می کند؟
(بنظرم اصل و امقدمش مقدم بر فروعش است)
یا علی(س)[/]
پس وقتی نیروی گرانش ابر و پرنده ها را نگه میدارد یعنی آن ها را هم خدا نگه داشته است....
ما داریم سر خالق آسمان ها زمین و هر چه که در آن هست بحث میکنیم...شما به هیچ وجه نمی توانید وجود خدا را حداقل کامل رد کنید...
هر وقت انسان توانست از هیج چیزی را خلق کند بعد بیاید ادعا کند...
شما جای الله نیروی گرانش بگذار
جمله باز درست است و هیچ نیازمند به موجود دیگری نیست
رستگاران;946463 نوشت:
ما می گوییم خدا علت تام هر خلقتی است
ما تا انجا می توانیم این را بگوییم که هیچ فرایندی ودانشی جز وجود خدا نتواند ان علت را توجیه کند
وقتی که دانش آن را توجیه کرد دیگر نیازی به موجود فرضی و قرضی به نام خدا نیست . چون دانش دیگر توانسته همه ی زوایای ا ن را برای ما روشن کند
بنابراین استفاده از وجودی به نام الله برای پر کردن خلا علت وجودی یک پدیده یا ماده بوده
نسبی است نه مطلق
در طول زمان وابسته به میزان دانش بشر بوده است
نمی دانم شما تا چه حد با اعداد موهومی در ریاضی آشنایی دارید
اعداد موهومی وجود شمارشی حقیقی نداردند خیالی ، قرار دادی و کمکی هستند برای حل یک پرسمان ولی با این وجود همین اعداد کار راه انداز هستند
ینی ما گاهی در ریاضی از اعداد موهومی استفاده می کنیم با وجودی که در دستگاه اعداد حقیقی وجود ندارند ولی کار راه انداز هستند
شما جای الله نیروی گرانش بگذار
جمله باز درست است و هیچ نیازمند به موجود دیگری نیست
با سلام
این دیگر بقول معروف ایراد بنی اسرائیلی است...اینجا الله دارد خود را معرفی میکند که خالق این نیرو اوست...
می گوید خدا [همان] كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت.
وقتی می گوید برفراشته یعنی توانایی خود را برای اینکار نشان میدهد یعنی این توانایی به "همان کسی یا الله میگردد" اما اگر نیروی جاذبه قرار بدهید خودش که نمی تواند چیزی را نگه دارد یعنی چیزی خود نمی تواند علت خودش باشد...
وقتی شما میخواهید توانایی های خودتان را به کسی نشان دهید چه کار می کنید؟؟
بنظر من که اینجا دچار مغلطه شده اید.
سلام
با كدام دليل اين "خير" را با اين قاطعيت ميگوئيد؟
موضوع اصلي در بحث من و شما اين است كه شما براي دو موضوع مشابه ، دو پيش فرض متفاوت و باب ميل خود در نظر گرفته ايد و بر همان مبنا قضاوت ميكنيد. ببينيد:
Miss.Narges;946033 نوشت:
ایا عیب در نقص تحقیق انها بوده؟ خیر .همه یا اکثر دانشمندان بی دین همه کتابهای مقدس رو مطالعه کرده و دست کم برخی اثار ادبی بزرگان مسلمان رو هم مطالعه کرده اند.مثلا همان طور که گفتم راسل که یک ریاضی دان و فیلسوف بی خدا بوده همه براهین فلسفی اثبات خدا نظیر چندین تقریر از برهان صدیقین ابن سینا و ملاصدرا رو بررسی کرده ولی گفته این براهین خالی از اشکال نیستند وب رای اثبات خدا ناکار امدند. خب ایا باید زود نتیجه بگیریم عدم قبول ایشون بخاطر لج کردنش با دین بوده؟ یا واقعا نتونسته قانع بشه؟
اگر اکثر دانشمندان مسلمان با وجود علم خود و تحقیق خود و حتی قبول نظریات علمی که در تعارض با دین بودند نظیر نظریه تکامل همچنان دین دار باقی مانده اند بخاطر اینه که خود تمایل داده اند دین دار باشند و دین برای انها جذاب تر هست تا بدون دین زندگی کردن
چرا عدم پذيرش دين از سوي خداناباوران را بايد پاي تحقيق دقيق آنها و استدلال قوي آنها بگذاريم
اما عدم پذيرش بي ديني از سوي خداباوران را پاي اينكه دينداري برايشان جذاب تر است؟!
چرا ما نبايد درمورد خداناباوران زود قضات كنيم؟
اما درمورد دين باوران شما به راحتي قضوت كرده و حكم صادر ميكنيد و عدم پذيرش بي خدايي از سوي دين باوران را صرفاً تمايلي بي دليل تعريف ميكنيد؟
چرا درمورد روش تحقيق خداناباوران با قاطعيت ميگوئيد عيب از تحقيق آنها نيست
اما درمورد روش تحقيق دين باوران همين نظر را نمي دهيد؟
چرا نمي شود اصرار بي دينان در خداناباوري را پاي دنيادوستي يا عدم تحقيق صحيح گذاشت؟
در همان غرب كم نيستند دانشمنداني كه فرگشت را با دلايل قوي زير سوال برده اند
طرفداران اين نظريه در بهترين حالت فقط مي توانند توضيحاتي درمورد سير تكاملي بيان كنند اما بلااستثنا از شرح پيدايش اوليه عاجر هستند
اين مطلب را ببينيد: http://avand91.blogfa.com/post/352
Miss.Narges;946033 نوشت:
دانشمند مسلمان در حال حاضر هم کم نداریم
شما در ابتداي تاپيك خودتان ميگوئيد اكثر دانشمندان بي دين هستند (حتي عنوان تاپيك همين است)
اما حالا ميگوئيد دانشمند مسلمان هم كم نداريم!!
كدام حرف شما را بپذيريم؟
..اینجا الله دارد خود را معرفی میکند که خالق این نیرو اوست...
انرژی ازلی بوده و نیاز به آفریننده نداشته
نه افریده می شود ونه از میان می رود
SMN;946477 نوشت:
می گوید خدا [همان] كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت.
بفرمایید تصور عربها و شما از ستون مورد نظر در آیه چیست ؟؟
یک میز چهر تا پایه ( ستون ) دارد در میان ستونها دیگر هیچ ستونی نیست
مگر گرانش ستون است ؟؟؟؟
جادبه اصلن ستون نیست چرا که لازمه ستون بودن این است که میان ستونها دیگر چیزی نباشد از جنس آن ستونها گرانش یک نیروی گسترده و همه جاگستر ا ست و اصلن ستونی نیست که جایی در میان ستونها خالی باشد و گرانش وجود نداشته باشد
تشبیه گرانش به ستون اصلن درست نیست . چون ستون شمردنی و میان ستون ها جیزی نیست و خالی است
در حالی که گرانش نه شمردنی است و نه ستونی بلکه همه جاگستر است نه تکیه ای و ستونی
نکته :
طبق نسبیت انیشتین گرانش در سرشت وجودی ماده است نیازی به آفرینده نداره که آن را به ماده یا کره ای بچسباند
برخی به زعم خود خیال می کنند یک ماده در آغاز گرانش نداشته و بعدن خدا به آن گرانش افزوده !!!!!!
به زبان دیگر گرانش وجود دارد چون ماده وجود دارد ذات گرانش با ذات ماده بوجود می اید و از هم جدا نبوده ان هیچگاه
به محض اینکه ما چیزی را ماده بنامیم گرانش در وجودش در سرشتش هست نه اینکه خدا بعدن گرانش را به ان بیفزاید
اعتقاد به وجود آفريدگاري ازلي و ابدي كه قادر مطلق باشد خيلي معقول تر است تا اعتقاد به اينكه مواد خودبخود با هم مخلوط شدند و حيات را شكل دادند
ماشاالله دست علوم تجربي آنقدر در اين زمينه پر است كه اين اواخر دست به دامن فرضيه خلقت توسط فرازميني ها شده!
مانده ام چطور ازلي بودن ماده و پيدايش خودبخودي ميشود فرضيه اي منطقي
موجود فرازميني و ازلي ميشود فرضيه اي منطقي
اما اعتقاد به آفريدگار ازلي ميشود توهمي براي پر كردن خلاء بي جوابي براي منشاء آفرينش! ياللعجب!
بفرمایید تصور عربها و شما از ستون مورد نظر در آیه چیست ؟؟
یک میز چهر تا پایه ( ستون ) دارد در میان ستونها دیگر هیچ ستونی نیست
با سلام و احترام
ببینید بنده نه عرب زبان هستم و نه مفسر آیات قرآن...
در مورد ستون،بله باید بین ستون ها فاصله باشد تا بتوان به آنها ستون گفت . اما اگر بی نهایت ستون کنار هم باشند و فاصله آنها اندکی از صفر بیشتر باشد باز هم معنای ستون را خواهند داد...
دکترنادرنوری;946485 نوشت:
مگر گرانش ستون است ؟؟؟؟
جادبه اصلن ستون نیست چرا که لازمه ستون بودن این است که میان ستونها دیگر چیزی نباشد از جنس آن ستونها گرانش یک نیروی گسترده و همه جاگستر ا ست و اصلن ستونی نیست که جایی در میان ستونها خالی باشد و گرانش وجود نداشته باشد
تشبیه گرانش به ستون اصلن درست نیست . چون ستون شمردنی و میان ستون ها جیزی نیست و خالی است
در حالی که گرانش نه شمردنی است و نه ستونی بلکه همه جاگستر است نه تکیه ای و ستونی
اول اینکه نیروی گرانش دیدنی نیست که طبق آیه درست گفته شده است...
ستون هم میتواند به معنای نگه داشتن باشد...
کار ستون چیست؟؟ستون می تواند دو سطح را که باهم فاصله دارند را در کنار هم نگه دارد... مثل چهار پایه میز که در واقع این پایه های میز هستند صندلی را نگه داشته اند...
کار نیروی گرانش هم شبیه همان ستون هاست...
نیروی گرانشی میان دو جسم در واقع نیروهای کنش و واکنشاند، یعنی جسم اول نیرویی به جسم دوم وارد میکند، متعاقب آن جسم دوم نیز نیرویی به جسم اول وارد میکند، این در خط واصل بین دو جسم اثر میکند.
پس کار نیروی گرانش را میتوان به کار یک ستون تشبیه کرد...
البته بنده هیچ اصراری ندارم بگویم این آیه حتما اشاره به نیروی گرانش را دارد،شاید اشاره به نیروی دیگری دارد که بشر هنوز به آن پی نبرده است.@};-
دکترنادرنوری;946485 نوشت:
نکته :
طبق نسبیت انیشتین گرانش در سرشت وجودی ماده است نیازی به آفرینده نداره که آن را به ماده یا کره ای بچسباند
برخی به زعم خود خیال می کنند یک ماده در آغاز گرانش نداشته و بعدن خدا به آن گرانش افزوده !!!!!!
به زبان دیگر گرانش وجود دارد چون ماده وجود دارد ذات گرانش با ذات ماده بوجود می اید و از هم جدا نبوده ان هیچگاه
به محض اینکه ما چیزی را ماده بنامیم گرانش در وجودش در سرشتش هست نه اینکه خدا بعدن گرانش را به ان بیفزاید
بنظرم باز هم در اصل موضوع تفاوتی ایجاد نمی کند... خب این ماده را چه کسی بوجود آورده است؟؟ما هم نگفتیم کسی به آن گرانش افزوده...
تا زمانی که کسی بتواند از نیستی،هستی بوجود بیاورد، حق رد وجود خدا را نخواهد داشت.@};-
شما جای الله نیروی گرانش بگذار
جمله باز درست است و هیچ نیازمند به موجود دیگری نیست
ما تا انجا می توانیم این را بگوییم که هیچ فرایندی ودانشی جز وجود خدا نتواند ان علت را توجیه کند
وقتی که دانش آن را توجیه کرد دیگر نیازی به موجود فرضی و قرضی به نام خدا نیست . چون دانش دیگر توانسته همه ی زوایای ا ن را برای ما روشن کند
بنابراین استفاده از وجودی به نام الله برای پر کردن خلا علت وجودی یک پدیده یا ماده بوده
نسبی است نه مطلق
در طول زمان وابسته به میزان دانش بشر بوده است
نمی دانم شما تا چه حد با اعداد موهومی در ریاضی آشنایی دارید
اعداد موهومی وجود شمارشی حقیقی نداردند خیالی ، قرار دادی و کمکی هستند برای حل یک پرسمان ولی با این وجود همین اعداد کار راه انداز هستند
ینی ما گاهی در ریاضی از اعداد موهومی استفاده می کنیم با وجودی که در دستگاه اعداد حقیقی وجود ندارند ولی کار راه انداز هستند
وجود خدا هم در گذشته دقیقن همین نقش را داشته است
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
اینکه یکی یک وجود حقیقی با آثار حقیقی رو موهوم بداند مسئله ایی رو حل نمی کنه چرا که خیلی از پدیده ها هست که علم شرح میده اما نمی تواند جوابش را بدهد
مثل مرگ و زندگی علم تنها به آثار زندگی و مرگ پی برده اینکه مرگ همچین اثری دارد و مجموعه ایی از این علائم یعنی مرگ
یا فلان علائم یعنی زندگی
ما دلیل ندانسته ها را الله ندانستیم بلکه الله را
در سوره توحید شناختیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد
بگو خدا یکی است
الله صمد
الله بی نیاز است
لم یلد و لم یولد
نه زاده شده و نه می زاید
و لم کن له کفو احد
هیچ احدی هم تا او نیست
(ترجمه اش در قرآن هست)
همان طور که می بینید الله همچین وجودی است
حال شما از کجای این سوره علت ندانسته ها را کشف می کنید روشن گری فرمایید
و اگر دلیل می خواهید بیاورید پست قبلی ام را باز خوانی نمایید بعد پاسخ دهید.
اما در مورد دلیل اگر قرآن را هم بخوانید متوجه ادبیات قرآن می شوید.
اما دانش شواهد و نتایج اش تقریبا قرار دادی است
یکسری قرار داد برای آزمون و رفع خطا تنظیم شده که قابل تغییر است
یکجا بر اساس ضعف زمانی و مکانی موجود در علم و کمبود ابزار لازم معیار یکچیز بود اما وقتی بهبود یافت دقت بالاتر رفت
خطای ناچیز را در علم نادیده می گیرند و قوانین اینچنینی
حال با این اوصاف و نقص ابزار و علم قطعیت علت تامه را چگونه رد می کند؟
من می گم شما کتاب می نویسی پس کتاب نویسنده دارد
شما وجودت قطعی است به همین روشنی
در مقیاس بزرگتر می گوییم خدا خالق کل هستی است. طبق تعریف سوره توحید بی نیاز است نه می زاید و نه زاده شده و هیچ هم کفوی ندارد(یکتای بی همتاست)
این کلام خود قرآن است
حال یکی بیاد کلمات رو بررسی کند بگوید کتاب کلمات کنار هم چیده شده است پس دکتر نوری نیست موهومه چون کسی نبوده کلمات رو بررسی کنه فکر می کرده دکتر نوری هست
بنظرت خودت چه جوابی باید بدی؟
نمی گی یکم سرت رو از کتاب بیرون بیار کمی بالا رو ببین من هستم حالا باز یک لجوج بگه نه کلمات اینطوریه تو موهومی!
خدا خالق کل شی است
حتی جاذبه
حتی دلیل خلقت جاذبه
دانش به هر چه برسد باز سوال مطرح است
علت جاذبه چیست؟
علت خلقت کهکشان چیست؟
همیشه دنبال یک علت است
حالا ما می گویبم الله خالق کل شی
الله مدبر الامور
الله رازق
حالا یکی میاد میگه جاذبه طبق رابطه طولی انتسابش به خدا صحیح است
اصلا خود همین تفاوت جاذبه هم نشان از اینه که یک تدبیری پشتش هست یکجا جاذبه ضعیف یک جا قوی
یک مدبر پشت خلقت.
تعریفی از خدا در قرآن 1400 پیش بیان شده و مبین اون هم مشخص شده
اگر سوالی هست و ابهامی در خدمتم
یا علی(س)[/]
سلام
با كدام دليل اين "خير" را با اين قاطعيت ميگوئيد؟
موضوع اصلي در بحث من و شما اين است كه شما براي دو موضوع مشابه ، دو پيش فرض متفاوت و باب ميل خود در نظر گرفته ايد و بر همان مبنا قضاوت ميكنيد. ببينيد:
Reza-D;946484 نوشت:
چرا عدم پذيرش دين از سوي خداناباوران را بايد پاي تحقيق دقيق آنها و استدلال قوي آنها بگذاريم
پس به پای چه بگذاریم؟
ایا از نظر شما علت بی دینی چند تن از همین دانشمندان معروفی که خود میشناسید بخاطر دشمنی با دین بوده؟ بخاطر رسیدن به ثروت و مال دنیا بوده؟ بخاطر ترس از دین داری بوده؟ بخاطر چی بوده خودتان با دلیل بفرمایید.
Reza-D;946484 نوشت:
اما عدم پذيرش بي ديني از سوي خداباوران را پاي اينكه دينداري برايشان جذاب تر است؟!
خدا باوران همگی در یک سطح نیستند.افراد عامی خدا باور دین و خدا باوری رو از همون اول طبیعی میدانند و چون عادت به تحقیق و چرا گفتن ندارند خود رو بی نیاز از تحقیق میدانند و اگر از انها بپرسی چرا به وجود خدا اعتقاد درای و از کجا مطمئنی خدا وجود داره ممکنه از این حرفت تعجب کنن و بهت بگن مگه قراره خدا نباشه؟
خدا باورانی هم هستند که دامنه مطالعه و تحقیق انها زیاد هست و تحصیلات بالاتری دارند این دست افراد چون از همون اول کودکی با خدا اشنا شده و نماز خوندن روزه گرفتن ذاتا به دین علاقمند شدن و بی دین کردن این افراد سخت و بلکه غیر ممکن هست.این گونه افراد حتی اگر حس کنند حق بیشتر با بی خدایان هست تا خدا باوران باز هم حاضر نمیشوند به بیخدایی بروند.چون دین برای انها جذبه بیشتری دارد تا بی دینی.اگر در کودکی در گوش شما فرو برده اند که خدا افراد مومن رو وارد بهشت میکنه و افراد کافر رو وارد جهنم میکنه از همون دوران گرایش شما به دین دار بودن بیشتر میشه و تا اخر عمرت باهات میمونه.هر گز چنین فردی حاضر نمیشه حتی ساعتی بی خدا بشه.(قضیه پاسکال رو هم بیاد بیاورید)
Reza-D;946484 نوشت:
چرا ما نبايد درمورد خداناباوران زود قضات كنيم؟
اما درمورد دين باوران شما به راحتي قضوت كرده و حكم صادر ميكنيد و عدم پذيرش بي خدايي از سوي دين باوران را صرفاً تمايلي بي دليل تعريف ميكنيد؟
ما کجا زود قضاوت کردیم؟ بیشتر توضیح دهید؟
البته بله نباید زود قضاوت کنیم.عدم پذیرش بی خدایی از سوی دین باوران رو در پست بالا توضیح دادم اگر ایرادی میبینید بفرمایید.بنده قصد ندارم حرف خود رو به کرسی بنشونم.
Reza-D;946484 نوشت:
چرا درمورد روش تحقيق خداناباوران با قاطعيت ميگوئيد عيب از تحقيق آنها نيست
اما درمورد روش تحقيق دين باوران همين نظر را نمي دهيد؟
چند نمونه از تحقیق در پست های قبلیم ذکر کردم عیبهای انرا میگفتید؟
بررسی براهین اثبات وجود خدا از طرف برتراند راسل.مطلاعه کتب اسمانی توسط هیوم.مطالعه در خصوص ادیان و فلسفه ادیان مختلف اسلام و مسحیت و یهودی و کتب اسمانی از ریچارد داوکنیز.کدامشان در تحقیق خود دچار اشتباه شده اند؟
Reza-D;946484 نوشت:
چرا نمي شود اصرار بي دينان در خداناباوري را پاي دنيادوستي يا عدم تحقيق صحيح گذاشت؟
در همان غرب كم نيستند دانشمنداني كه فرگشت را با دلايل قوي زير سوال برده اند
طرفداران اين نظريه در بهترين حالت فقط مي توانند توضيحاتي درمورد سير تكاملي بيان كنند اما بلااستثنا از شرح پيدايش اوليه عاجر هستند
اين مطلب را ببينيد:
کدام بی دینان؟
نمیدانم از کدام دانشمندان سخن میگید اما 99 در صد زیست شناسان فرگشت رو قبول دارند.فرگشت پایه زیست شناسی هست.فرگشت در مورد اینکه حیات از کجا اومده بحث نمیکند بلکه چگونگی پیش رفتن حیات و تکامل موجودات زیستی و چگونگی پدید امدن انها از گونه دیگر رو شرح میدهد.پس اینکه دانشمندی دیگر بیاد فرگشت رو با این پرسش که حیات چگونه و از کجا سرچشمه گرفته ابطال کند اصلا صحیح نیست.چون فرگشت فقط نحوه پیشرفت حیات رو شرح میده نه اینکه سرچشمه حیات رو شرح بده.
Reza-D;946484 نوشت:
شما در ابتداي تاپيك خودتان ميگوئيد اكثر دانشمندان بي دين هستند (حتي عنوان تاپيك همين است)
اما حالا ميگوئيد دانشمند مسلمان هم كم نداريم!!
كدام حرف شما را بپذيريم؟
بله اکثر دانشمندان بی دین هستند نمیدانم چطور این رو بهتون ثابت کنم اقای رضای عزیز..
خواستید بازم چند تا لینک بدم؟
دانشمند مسلمان هم داریم بله همین هایی که ازشون اسم بردم مال ایران خودمون بودنند.ولی اولا دقت کنید من نگفتم همه دانشمندان بی دین هستند گفتم اکثر انها بی دین اند.پس خیالتون راحت حرف اول منو قبول کنید..
پس اولا در بین این همه دانشمند در کل جهان چند دانشمند هم در زمان ما هستند که مسلمان بودند و از کشور اسلامی ایران سرچشمه گرفتند.
ثانیا همین دانشمندانی هم که بنده فکر میکردم مسلمان هستند یکی از دوستان ظاهرا گفتند که در مورد مسلمان بودن انها دلیلی وجود نداردو احتمالا انها هم فقط اسمشون مسلمان بوده و بی دین هستند و این باز وضعیت رو بدتر میکنه چون من تازه با خوش بینی دانشمندانی بزرگ ایرانی نظیر مریم میرزاخانی کامران وفا و .. رو مسلمان میدونم ولی ممکنه انها بی دین شده باشند.
پس شما همچنان باید حرف اول من رو بپذیریدhappy
چن جا دیدم دوستان ظاهرا از انیشتن به عنوان یک دانشمند منکر خدا نام بردن ... در صورتی که ایشون یک ندانم گرا (اگناستیک) بودن که اتفاقا در چند مورد منکران خدا رو بخاطر تعصباتشون نقد کردن ... برای دوستانی که نظر دانشمندان بزرگ براشون مهم هست ... ایشون هم معاصر بودن و هم صاحب نظر و هم آگاه از فرگشت و هم دیگر نظریاتی که باعث شده بسیاری دیگر از دانشمندان منکر خدا شن ... با این وجود ایشون جهان رو انقدر بزرگ و زیبا و منظم و فراتر از درک انسان میدونه که انکار خدا رو بیشتر ناشی از عصبانیت و سرخوردگی میدونه تا منطق و علم ...
Agnosticism, atheism, and deism
Einstein called himself an agnostic rather than an atheist, stating: "I have repeatedly said that in my opinion the idea of a personal god is a childlike one. You may call me an agnostic, but I do not share the crusading spirit of the professional atheist whose fervor is mostly due to a painful act of liberation from the fetters of religious indoctrination received in youth. I prefer an attitude of humility corresponding to the weakness of our intellectual understanding of nature and of our own being."[11] In an interview published by the German poet George Sylvester Viereck, Einstein stated, "I am not an Atheist."[8] According to Prince Hubertus, Einstein said, "In view of such harmony in the cosmos which I, with my limited human mind, am able to recognize, there are yet people who say there is no God. But what really makes me angry is that they quote me for the support of such views."[28
]
In 1945 Guy Raner, Jr. wrote a letter to Einstein, asking him if it was true that a Jesuit priest had caused Einstein to convert from atheism. Einstein replied, "I have never talked to a Jesuit priest in my life and I am astonished by the audacity to tell such lies about me. From the viewpoint of a Jesuit priest I am, of course, and have always been an atheist. ... It is always misleading to use anthropomorphical concepts in dealing with things outside the human sphere—childish analogies. We have to admire in humility the beautiful harmony of the structure of this world—as far as we can grasp it, and that is all."[29
]
In a 1950 letter to M. Berkowitz, Einstein stated that "My position concerning God is that of an agnostic. I am convinced that a vivid consciousness of the primary importance of moral principles for the betterment and ennoblement of life does not need the idea of a law-giver, especially a law-giver who works on the basis of reward and punishment."[5
]
According to biographer Walter Isaacson, Einstein was more inclined to denigrate atheists than religious people.[30] Einstein said in correspondence, "[T]he fanatical atheists...are like slaves who are still feeling the weight of their chains which they have thrown off after hard struggle. They are creatures who—in their grudge against the traditional 'opium of the people'—cannot hear the music of the spheres."[30][31] Although he did not believe in a personal God, he indicated that he would never seek to combat such belief because "such a belief seems to me preferable to the lack of any transcendental outlook."[32
]
من تمام تایپک هارو نخوندم و حرف زیادی هم برای زدن ندارم اما میخوام چند تا از افکارمو در این مورد بگم !
به نظرم اولین دلیلی که باعث میشه برخی از دانشمندان ابراز بی خدایی کنند اینه که خدا براشون درست معرفی نشده ! درسته دانشمندان زیادی توی دنیا هستن که بی دین هستند ولی دلیلش اینه که اونها دین داران متظاهر رو میبینن و یا امثال منو میبینن که با بی کفایتی خودمون باعث میشیم نسبت به دین بی رغبت بشن !
از طرفی دین دروغین سالها اونها رو مورد شکنجه و آزار قرار داده ، شیطان هم بیکار نبوده تا میتونسته و دیده عده ای دور مثلا سید شهدا جمع شدن افراد خودشو فرستاده بین اونها و شروع کردن با قمه تیکه تیکه کردن شکم هم دیگه به اسم عزاداری و مردم جهان چون به هر حال انسان خطرات رو میبینه اونهارو دیدن و پیش خودشون فکر کردن ببین اینا چقدر دور از حضور وحشی هستن که این کارهارو میکنن !
در این میان امام ما هم غایبه که ما به خودمون بیایم و بفهمیم که بابا حق جز نزد خدای حق تعالی و برگزیده ی او نیست !
حالا همه ی اینا رو با هم جمع کنید به علاوه اندکی غرور کافیه که انسان دشمن دین بشه چه برسه به اینکه بخواد بی دین بشه !
من کسی نیستم بخوام شمارو نصیحت کنم فقط درد و دلمو میگم و اون اینه که در قضاوت هاتون دقت کنید! اگه امروز من لباس سیاه پوشیدم میام توی خیابون معنیش این نیست که واقعا عزادار امام حسینم، شاید لباس سیاه پوشیدم که برم دزدی کنم توی تاریکی شب !
در نتیجه بی دین ها ، مقدمه ای هستن برای ورود به دین حق و ایمان آوردن به حضرت خق ، یعنی شما فکر نکنین اینا که بی دین میشن از اونایی که به اسم دین مردم مظلوم غزه و فلسطین و میانمار و جاهای دیگه رو آزار میدن بدترن ! اینا از اونا بهترن، چون اینها به دین طاغوت کافر شدن نه به دین حق !
میبینین که افرادی مثل راسل و استیون هاوکینگ از مردم مظلوم غزه حمایت کردن و این یعنی انسانیت توی وجودشون نمرده هیچ، بلکه یک مرتبه از بقیه جلوتر هستن و به خدا نزدیکترن تا اونایی که به اسم خدا مردم مظلوم رو زیر بمب و موشک میگیرن و میگن هیشکی حق نداره صداش در بیاد !
و اما مساله ی بعدی اینکه اگر کسی به حقی که حضرت امام زمان حجت ابن حسن عسکری علیه اسلام قراره بیاره کافر شد چی ؟ خب اون وقت میشه گفت دانش و ثروت اون شخص موجب تکبر و لغزشش شده ولی نمیشه دلیل قطعی داد که به فلان سبب شخص گمراه شده ، بلاخره الله هر کس رو لایق و شایسته بدونه هدایت میکنه و هر کس رو لایق ندونه از رحمتش دور میکنه !
[="Tahoma"][="Navy"]سلام
همین که ما هم دانشمند دیندار داریم و هم دانشمند بی دین معنایش این است که جزئی نگری علوم تجربی به خودی خود مقتضی چیزی نیست آن نگاه عقلانی کلی خود فرد است که آن مسائل جزئی را در تحت یک نگاه الهی قرار می دهد. دانشمند ملحد درباره جهان فاقد نگاه کلی است او یک کل که اجزاء جهان را به هم پیوند دهد و هویتی داشته باشد نمی شناسد اما دانشمند مومن باور دارید یک حقیقت کلی این اجزاء را شامل است که به همه آنها معنا و مفهوم می بخشد.
یا علیم[/]
ایا از نظر شما علت بی دینی چند تن از همین دانشمندان معروفی که خود میشناسید بخاطر دشمنی با دین بوده؟
شايد بله شايد هم نه
حرف من اين است كه نه مي توان با قاطعيت گفت كه بخاطر لجاجت است و نه با قاطعيت مي توان گفت كه بخاطر پژوهش دقيق است
Miss.Narges;946521 نوشت:
اگر در کودکی در گوش شما فرو برده اند که خدا افراد مومن رو وارد بهشت میکنه و افراد کافر رو وارد جهنم میکنه از همون دوران گرایش شما به دین دار بودن بیشتر میشه و تا اخر عمرت باهات میمونه
هر گز چنین فردی حاضر نمیشه حتی ساعتی بی خدا بشه
شما دين داري را يك ايدئولوژي در نظر مي گيريد اما بي ديني را حالتي خنثي
به عبارتي دانشمند دين دار را مانند ظرفي پر در نظر مي گيريد و با خود ميگوئيد چون اين ظرف از ابتدا پر شده حالا تغيير ماهيت مواد داخل آن دشوار است
اما دانشمند بي دين را مانند ظرفي خالي در نظر مي گيريد و با خود ميگوئيد خب طبيعتاً كسي كه ظرف قضاوتش را از تعصبات خالي كرده ، مي تواند منصفانه تر پژوهش و انتخاب كند
نصفهء ايتدايي پيش فرض شما درست است اما نصفهء دومش خير
حال اگر قرار باشد تفكر بي خدايي را مانند ظرفي خالي (بدون ايدئولوژي) در نظر بگيريم ، عدم گرايش به يك دين يعني اينكه هيچ تغييري در اين ظرف بوجود نيامده
در اين صورت بايد بگوئيم كه اين ظرف همچنان خالي است. يعني بگوئيم كه دانشمندان بي خدا از ايدئولوژي خالي هستند. كاملاً واضح است كه اين تفكر اشتباه است
نكته اينجاست كه اعتقاد به نبود خدا به معناي خنثي بودن و خالي بودن نيست بلكه خودش يك عقيده و نظريه است كه ظرف عقيدهء صاحبش را پر كرده
يعني همانطور كه يك باخدا يك سري تعصبات دارد كه ممكن است (تاكيد ميكنم ممكن است) روي قضاوت و پژوهشش تاثير بگذارد
يك بي خدا نيز روي نظريه خودش تعصباتي دارد كه ممكن است (تاكيد مجدد ، ممكن است) روي قضاوت و پژوهشش تاثير بگذارد
به عبارتي ظرف ذهنيت هيچكدام خالي نيست
مطلب مهم اينكه حتي آن كسي كه ميگويد من مي خواهم تمام تعصبات را كنار بگذارم و قضاوت كنم نيز معلوم نيست در ناخودآگاهش داراي تعصباتي باشد يا نه
Miss.Narges;946521 نوشت:
چند نمونه از تحقیق در پست های قبلیم ذکر کردم عیبهای انرا میگفتید؟
بررسی براهین اثبات وجود خدا از طرف برتراند راسل.مطلاعه کتب اسمانی توسط هیوم.مطالعه در خصوص ادیان و فلسفه ادیان مختلف اسلام و مسحیت و یهودی و کتب اسمانی از ریچارد داوکنیز
کدامشان در تحقیق خود دچار اشتباه شده اند؟
زماني مي توانيد قضاوت كنيد كه ببينيد اولاً آيا اشكالاتي كه آنها گرفته اند توسط خداباوران پاسخ گرفته يا خير
ثانياً اعتقاد خود آنها از سوي دانشمندان ديگر مورد نقد قرار گرفته است يا نه
بايد نظرات دو طرف را بررسي كرد. وگرنه هر كسي به تنهايي پيش قاضي برود راضي بر ميگردد
Miss.Narges;946521 نوشت:
اینکه دانشمندی دیگر بیاد فرگشت رو با این پرسش که حیات چگونه و از کجا سرچشمه گرفته ابطال کند اصلا صحیح نیست
چون فرگشت فقط نحوه پیشرفت حیات رو شرح میده نه اینکه سرچشمه حیات رو شرح بده.
موضوع بحث ما بي خدايي است و خيلي از بي خدايان براي اثبات ادعاي خود به موضوع فرگشت استناد ميكنند و خلقت دفعي را مطرح ميكنند
اگر گره زدن اين دو تا به يكديگر صحيح نيست ، بايد يقهء طراحانش را گرفت ، نه منتقدين را
Miss.Narges;946521 نوشت:
اکثر دانشمندان بی دین هستند
خواهر گرامي ، وقتي كه من گفتم دانشمندان مسلمان كم كار بوده اند ، خودتان اين حرف خودتان را رد كرديد و گفتيد: "دانشمند مسلمان هم كم نداريم" پس برگرديم به همان پست كه نوشتم. يكي از دلايل زياد شدن دانشمندان بي دين ، كم كاري مسلمانان در كسب علم و دانش است
شما دين داري را يك ايدئولوژي در نظر مي گيريد اما بي ديني را حالتي خنثي
به عبارتي دانشمند دين دار را مانند ظرفي پر در نظر مي گيريد و با خود ميگوئيد چون اين ظرف از ابتدا پر شده حالا تغيير ماهيت مواد داخل آن دشوار است
بی خدایی هم نوعی ایدولوژی هست.دانشمند دین دار معتقد به خداست اما دانشمند بی خدا از این اعتقاد تهی است.
Reza-D;946651 نوشت:
مطلب مهم اينكه حتي آن كسي كه ميگويد من مي خواهم تمام تعصبات را كنار بگذارم و قضاوت كنم نيز معلوم نيست در ناخودآگاهش داراي تعصباتي باشد يا نه
اگر بابت ادعا های خودش تعصب داشته باشد بله حرف شما درست هست اما یک دانشمند بی خدا مجبور هست برای ادعا ها و تعصباتش دلیل بیاورد تا اعتبار خود رو حفظ کند وگرنه خیلی از مردم مجبور نبودند حرف و ایده های انها رو بپذیرند.خیلی از مردم عادی هم به تبع همین دانشمندان دین رو کنار گذاشتند حتی در ایران خودمان.
Reza-D;946651 نوشت:
زماني مي توانيد قضاوت كنيد كه ببينيد اولاً آيا اشكالاتي كه آنها گرفته اند توسط خداباوران پاسخ گرفته يا خير
ثانياً اعتقاد خود آنها از سوي دانشمندان ديگر مورد نقد قرار گرفته است يا نه
بايد نظرات دو طرف را بررسي كرد. وگرنه هر كسي به تنهايي پيش قاضي برود راضي بر ميگردد
باید بگم خیر.دانشمندان دینی بایستی به ادعاهای انان جواب میدادند ولی کم کاری میکنند.مثلا کتاب ایات شیطانی رو ببیند.بنده یک تاپیک در این ب اره ایجاد کردم که چرا دانشمندان دینی به شبهه هایی که افراد بی خدایی چون سلمان رشدی ایجاد کرده جواب نمیدهند.
مثلا راسل اومد گفت ما نه میتوانیم اثبات کنیم قوری چای پرنده وجود دارد نه میتوانیم انرا رد کنیم.وجود خدا هم شبیه همین هست .اما هیچ دانشمند دینی و فیلسوف دینی یافت نشد که این حرف راسل رو رد کند.
Reza-D;946651 نوشت:
موضوع بحث ما بي خدايي است و خيلي از بي خدايان براي اثبات ادعاي خود به موضوع فرگشت استناد ميكنند و خلقت دفعي را مطرح ميكنند
اگر گره زدن اين دو تا به يكديگر صحيح نيست ، بايد يقهء طراحانش را گرفت ، نه منتقدين را
از نظر بی خدایان فرگشت در مورد خاستگاه حیات حرف ی نمیزند .کسانی که چنین تصور کنند شاید فرگشت رو درست نفهمیده اند.
بیخدایان از فرگشت برای رد وجود خدا موقعی استفاده میکنند که:
نشان دهند پیدایش موجودات در اثر انتخاب طبیعی و جهش ژنی تصادفی بوده و این یعنی رد پایی از یک خالق هوشمند بعنوان خدا در طبیعت وجود ندارد.
قصه ادم و حوا که در تورات و قرآن اومده حقیقت ندارد و انسانها نیز از تطور سایر میمون سانان که هزاران سال پیش بوده اند حاصل شده اند.
این به عهده ما دین داران هست که به انها ثابت کنیم هر دو تصور بالا نادرست هستند.
Reza-D;946651 نوشت:
خواهر گرامي ، وقتي كه من گفتم دانشمندان مسلمان كم كار بوده اند ، خودتان اين حرف خودتان را رد كرديد و گفتيد: "دانشمند مسلمان هم كم نداريم"
پس برگرديم به همان پست كه نوشتم. يكي از دلايل زياد شدن دانشمندان بي دين ، كم كاري مسلمانان در كسب علم و دانش است
ببینید شما گفتید کم کاری از ما مسلمانان هست که در زمینه علم و تکنولوژی از غرب عقیبیم و ظاهرا حرف شما این بود که مسلمانان دانشمندان درست و حسابی ندارند.بنده گفتم دقیقا هم این طور نیست همین اواخر در خود ایران خودمان افرادی دانشمند وس رشناسی چون کامران وفا مریم میرزاخانی پروفسور سمیعی و ... کم نداریم.که انصافا در بین دانشمندان غربی شان احترام بالایی دارند اگرچه از کشور مسلمان ما برخاسته اند.اگرچه متاسفانه در خود کشور ما این افرارد شاید به اندازه غرب سر شناس نباشند. البته بازم تاکید کنم این دانشمندان چون ایرانی هستند ما برچسب مسلمانی ببهشون میزنیم. وگرنه معلوم ینست در دل هم مسلمان باشند.شاید بعضی از انها هم بی دین شده باشند.
ببینید شما گفتید کم کاری از ما مسلمانان هست که در زمینه علم و تکنولوژی از غرب عقیبیم و ظاهرا حرف شما این بود که مسلمانان دانشمندان درست و حسابی ندارند.بنده گفتم دقیقا هم این طور نیست همین اواخر در خود ایران خودمان افرادی دانشمند وس رشناسی چون کامران وفا مریم میرزاخانی پروفسور سمیعی و ... کم نداریم.که انصافا در بین دانشمندان غربی شان احترام بالایی دارند اگرچه از کشور مسلمان ما برخاسته اند.اگرچه متاسفانه در خود کشور ما این افرارد شاید به اندازه غرب سر شناس نباشند. البته بازم تاکید کنم این دانشمندان چون ایرانی هستند ما برچسب مسلمانی ببهشون میزنیم. وگرنه معلوم ینست در دل هم مسلمان باشند.شاید بعضی از انها هم بی دین شده باشند.
سلام و عرض ادب
من یه بار خودم شخصاً از کامران وفا شنیدم که گفت اعتقاد به خدا و مذهب چیزهای شخصی هست برای هر دانشمندی. یعنی نظرش این بود بدون اینکه دلیلی داشته باشه.
نظرش در مورد مسایل مذهبی از قبیل خدا فقط یه اعتقاد شخصی بود و نه چیز دیگه.
بقیه دانشمندان هم همینطور هستند، از دانشمندان خداناباور (متشخص)بزرگی مثل اینیشتن، دیراک و ... تا دانشمندان خدا بارو مثل گروتندیک، ماکس پلانک و دایسون و...
جالب اینه که در مورد گروتندیگ( که معروف هست به اینیشتن ریاضی) پدر و مادرش هر دو منکر خدا بودند و خودشم در بعد از شصت سالگی ایمانش به خدا رو بدست آورد.
راستش برای من جای تعجبه که نظرات این دانشمندان بزرگ در مورد خدا براتون مهمه، اعتقاد نداشتن اینیشتن به خدای متشخص همون قدر ضعیف هست که اعتقاد مادربزرگ من به وجود خدا از نظر استدلالی ضعیف هست.
نظر مردم عادی با این دانشمندان بزرگ خیلی تفاوتی نداره و به نظرم اصلا براتون مهم نباشه این نظرات. بیشتر دانشمندان رده پایین تر مد گرا هستند.
در مورد زیست شناسان اوضاع فرق داره چرا که زمینه تحقیقاتی اونا با پیشگویی هایی از خدایان ادیان همپوشانی داره و اگه شواهد علمی با این پیشگویی ها در تضاد باشه باید این خدایان رو کنار گذاشت و نه خدای خالق همه هستی.
اما در مورد فیلسوفان : غالبن اینطور هست که فیلسوفان خدا باور دلایلی رو اقامه می کنند که دیگر فیلسوفان خداناباور اونا رو رد میکنند. از این بابت جبهه فیلسوفان خدا باور قوی تر هست چرا که اونا دلایل نصفه و نیمه ای میارند اما فیلسوفان خدا ناباور به صورت مستقل دلیلی بر رد خدا ندارند و فقط دلایل طرف مقابل رو موجه نمی دانند.
اینکه راسل تمام برهان های رد خدا رو ناقص میدونه مهم نیست. شما به راسل و همفکرانش بگویید هر چه دلیل مستقل (نه نقد دلایل طرف مقابل) در رد خدا دارید رو بیارید(هرچند که من فکر میکنم اصلا هیچ دلیل نصفه و نیمه ای هم وجود ندارد) اونوقت ببینید که تمام اون دلایل به چه راحتی رد می شوند، همان کاری که راسل یا دیگر افراد با دلایل دیگر گروه می کند.
در آخر می توانم بگم :
دلایل مستقلی از طرف فیلسوفان خداباور وجود داره که از طرف فیلسوفان خدا ناباور قابل نقد است.
دلایل مستقلی در رد خدا از طرف فیلسوفان خدا ناباور تا آنجا که من میدانم وجود ندارد که بخواهد از طرف فیلسوفان خداباور نقد شود.
در آخر نظر من اینه که اعتقاد داشتن یا نداشتن دانشمندان بسیار بزرگ به خدا به اندازه یک اپسیلون بیشتر از مردم عادی نیست.
با سپاس
سلام و عرض ادب
من یه بار خودم شخصاً از کامران وفا شنیدم که گفت اعتقاد به خدا و مذهب چیزهای شخصی هست برای هر دانشمندی. یعنی نظرش این بود بدون اینکه دلیلی داشته باشه.
نظرش در مورد مسایل مذهبی از قبیل خدا فقط یه اعتقاد شخصی بود و نه چیز دیگه.
بقیه دانشمندان هم همینطور هستند، از دانشمندان خداناباور (متشخص)بزرگی مثل اینیشتن، دیراک و ... تا دانشمندان خدا بارو مثل گروتندیک، ماکس پلانک و دایسون و...
جالب اینه که در مورد گروتندیگ( که معروف هست به اینیشتن ریاضی) پدر و مادرش هر دو منکر خدا بودند و خودشم در بعد از شصت سالگی ایمانش به خدا رو بدست آورد.
راستش برای من جای تعجبه که نظرات این دانشمندان بزرگ در مورد خدا براتون مهمه، اعتقاد نداشتن اینیشتن به خدای متشخص همون قدر ضعیف هست که اعتقاد مادربزرگ من به وجود خدا از نظر استدلالی ضعیف هست.
نظر مردم عادی با این دانشمندان بزرگ خیلی تفاوتی نداره و به نظرم اصلا براتون مهم نباشه این نظرات. بیشتر دانشمندان رده پایین تر مد گرا هستند.
در مورد زیست شناسان اوضاع فرق داره چرا که زمینه تحقیقاتی اونا با پیشگویی هایی از خدایان ادیان همپوشانی داره و اگه شواهد علمی با این پیشگویی ها در تضاد باشه باید این خدایان رو کنار گذاشت و نه خدای خالق همه هستی.
اما در مورد فیلسوفان : غالبن اینطور هست که فیلسوفان خدا باور دلایلی رو اقامه می کنند که دیگر فیلسوفان خداناباور اونا رو رد میکنند. از این بابت جبهه فیلسوفان خدا باور قوی تر هست چرا که اونا دلایل نصفه و نیمه ای میارند اما فیلسوفان خدا ناباور به صورت مستقل دلیلی بر رد خدا ندارند و فقط دلایل طرف مقابل رو موجه نمی دانند.
اینکه راسل تمام برهان های رد خدا رو ناقص میدونه مهم نیست. شما به راسل و همفکرانش بگویید هر چه دلیل مستقل (نه نقد دلایل طرف مقابل) در رد خدا دارید رو بیارید(هرچند که من فکر میکنم اصلا هیچ دلیل نصفه و نیمه ای هم وجود ندارد) اونوقت ببینید که تمام اون دلایل به چه راحتی رد می شوند، همان کاری که راسل یا دیگر افراد با دلایل دیگر گروه می کند.
در آخر می توانم بگم :
دلایل مستقلی از طرف فیلسوفان خداباور وجود داره که از طرف فیلسوفان خدا ناباور قابل نقد است.
دلایل مستقلی در رد خدا از طرف فیلسوفان خدا ناباور تا آنجا که من میدانم وجود ندارد که بخواهد از طرف فیلسوفان خداباور نقد شود.
در آخر نظر من اینه که اعتقاد داشتن یا نداشتن دانشمندان بسیار بزرگ به خدا به اندازه یک اپسیلون بیشتر از مردم عادی نیست.
با سپاس
سلام. با خط آخر تون مخالفم. استادی داشتیم در شبمی که میگفت زمانی که در لیسانس در هاروارد بودم، استاد هنگام درس دادن اسپین الکترون برای اولین بار، طوری درس میداد که من زمزمه خدا رو زیر گوشم حس میکردم. با گریز به مسائل توحیدی درس میداد و ابن بسیار بسیار لذت بخش بود. مشخصا ثمرات و لذتی که درک وجود خدا برای یک دانشمند حقیقت یاب بوجود میاره فراتر از چیزیه که برای یک فرد عادی رخ میده.
همانطور که لذت و درک وجود خدا برای فردی مثل آیت الله قاضی یا بهجت با کسی مثل من تفاوت داره.
شما هیچ وقت نمیتونید فردی که در مدرسه پزشکی هاروارد مدرک گرفته رو از نظر فنی و مهارتی با فردی که از دانسگاه آزاد فلان ایران مدرک گرفته مقایسه کنید . این مقایسه در مورد علوم دینی هم به نظرم درست میاد. کسی که با تحصیل علوم چه دینی و چه غیر دینی پایه های معرفتی و شناختی اش قوی شده باشه با یک فردی که هیچ مطالعه ایی نداره یا دریچه خاصی بسمتش باز نشده فرق داره.
یک دانشمند بی خدا مجبور هست برای ادعا ها و تعصباتش دلیل بیاورد تا اعتبار خود رو حفظ کند وگرنه خیلی از مردم مجبور نبودند حرف و ایده های انها رو بپذیرند
خیلی از مردم عادی هم به تبع همین دانشمندان دین رو کنار گذاشتند حتی در ایران خودمان.
سلام. با خط آخر تون مخالفم. استادی داشتیم در شبمی که میگفت زمانی که در لیسانس در هاروارد بودم، استاد هنگام درس دادن اسپین الکترون برای اولین بار، طوری درس میداد که من زمزمه خدا رو زیر گوشم حس میکردم. با گریز به مسائل توحیدی درس میداد و ابن بسیار بسیار لذت بخش بود. مشخصا ثمرات و لذتی که درک وجود خدا برای یک دانشمند حقیقت یاب بوجود میاره فراتر از چیزیه که برای یک فرد عادی رخ میده.
همانطور که لذت و درک وجود خدا برای فردی مثل آیت الله قاضی یا بهجت با کسی مثل من تفاوت داره.
شما هیچ وقت نمیتونید فردی که در مدرسه پزشکی هاروارد مدرک گرفته رو از نظر فنی و مهارتی با فردی که از دانسگاه آزاد فلان ایران مدرک گرفته مقایسه کنید . این مقایسه در مورد علوم دینی هم به نظرم درست میاد. کسی که با تحصیل علوم چه دینی و چه غیر دینی پایه های معرفتی و شناختی اش قوی شده باشه با یک فردی که هیچ مطالعه ایی نداره یا دریچه خاصی بسمتش باز نشده فرق داره.
سلام و عرض ادب
ببینید بحث بر سر این نیست که کسی که به خدا اعتقاد داره چطور خدا رو در زیبایی معادلاتی که جهان رو توصیف میکنه می بینه.
آنچه که سرکار خانم نرگس می فرمایند این است که علم دانشمندان باعث بی خدایی یا با خدایی میشود، نظری که من میگم نه اینطور نیست و بیشتر شخصی هست چه برای کسی که به خدا اعتقاد داره و چه کسی که نه.
این مسأله ای که استاد شما ازش یاد میکنه نمیتونه دلیلی بر اثبات خدا باشه چرا که استادتون از قبل خدا رو پذیرفته و حالا زیبایی طبیعت رو از خدا میدونه کما اینکه ممکنه این مسأله از دید یک بی خدا اصلا اینطور دیده نشه.
در بحث فرق بین مردم عادی و دانشمندان بحث بر سر استدلال داشتن است نه احساس شخصی.
یک فرد عادی که به خدا اعتقاد دارد هم میتواند با دیدن رنگین کمان به همان احساس مشابه استاد شما برسد حتی شاید بیشتر.
جمله آخر من هم همین هست اعتقاد داشتن و نداشتن استدلالی هست وگرنه من منکر سواد دانشمندان نیستم. دانشمندان خداباور پدیده های طبیعت رو نشان از خدا میدونند و مردم عادی ممکن است زیبایی دریا، آسمان و کویر و ستارگان رو دلیل بر احساسشون به خدا بگذارند. اگر از هر کدومشون بخواهیم دلیل صد در صدی بیارید هیچکدام نمی توانند.در اینجا ممکن است دانشمند، ریاضی دان یا فیلسوف در استدلال چند قدم جلوتر بروند ولی باز هم میبینید که نظر شخصیشون در مرحله آخر دخیل است.
در مورد عارفانی که ذکر کردید هم تمام احساساتشان بر شهود باطنی قرار داره و نه استدلالی. وگرنه فکر میکنید جناب قاضی از راسل و صدرا بهتر میتوانند استدلال بیارند؟
با سپاس
مثلا راسل اومد گفت ما نه میتوانیم اثبات کنیم قوری چای پرنده وجود دارد نه میتوانیم انرا رد کنیم.وجود خدا هم شبیه همین هست .اما هیچ دانشمند دینی و فیلسوف دینی یافت نشد که این حرف راسل رو رد کند.
سلام
به نظر ما همانطور که وجود خداوند را برخی ادله عقلی پشتیبانی می کند برخی از همان ادله عقلی وجود قوری پرنده را نفی می کنند.
البته این منوط است به اینکه جناب راسل منظور دقیق خود را از قوری پرنده مشخص کند.
اگر منظور راسل از قوری پرنده آنستکه که ما در جهان یک پرنده ای داشته باشیم به شکل قوری، این استبعادی ندارد. یک پرنده قوری شکل ممکن الوجود است. اما اگر منظورشان این است که ما یک قوری کذایی داشته باشیم مانند قوری های معمولی که بدون هیچ عامل به پرواز درآورنده ای خودبخود پرواز کند مطمئنا چنین چیزی ممکن نیست. چون پرواز که به معنای غلبه بر نیروی جاذبه و حرکت است جز با یک نیرو و عامل خاص ممکن نیست.
همانطور که می بینید وجود و عدم قوری پرنده قابل استدلال عقلی است و این در حالی است که قوری پرنده یک وجود جزئی است اما مجموعه ای از دانسته ها می تواند مبنای استدلال به وجود و عدم آن باشد. البته از آنجا که ظاهرا راسل استقراء را تام و یقین آور نمی داند می تواند بگوید معلوم نیست در فلان جای ناشناخته عالم پدیده هایی باشند که موجب به پرواز درآمدن خودبخودی قوری شوند که البته این استدلال می تواند کل معرفت بشری را زیرسوال ببرد و نه تنها وجود قوری پرنده را اما در مورد وجود خداوند حتی این اشکال راسل هم وارد نیست چرا که وجود خداوند در برهان عقلی بر پایه هایی بناشده که عمومیت آن تا حد قابل اطمینانی پذیرفته شده است. آن پایه ها علیت ، نظم و برهان امکان و وجوب اند که این آخری حتی جنبه استقرائی ندارد و با اشکال راسل هم قابل خدشه نیست. یعنی اینکه عمومیت علیت و نظم در جهان تا حد قابل اطمینانی (حداقل در این زمان که دانش مبانی عمیقی را در مورد جهان یافته است) پذیرفته شده و بر این اساس می توان وجود خداوند را اثبات کرد. برهان امکان و وجوب هم که عقلی محض است و استقراء در آن راه ندارد تا مورد خدشه راسل باشد.
نتیجه اینکه وقتی بتوان با ادله و شواهد موجود در مورد قوری پرنده که امری جزئی است استدلال کرد بطور قطع می توان برای وجود خدا که متکی به ادله بسیار قویتر است دلیل آورد.
یا علیم[/]
دانشمند !!!
در مباحث دانش شناسی و مدیریت دانش عنوان میشه که ما چندین مدل داده داریم ...
1. داده : به مطالبی که به صورت طبقه بندی نشده وجود دارند و هیچ گونه طبقه بندی در موردشون صورت نگرفته اصطلاحا داده گفته میشه ... مثلا هزاران مقاله نامرتبط که در درون یک اتاق ریخته شده اند .
2. اطلاعات : اگر همین داده ها رو برداریم و مرتبشون کنیم ... به طوری که در درون هر قفسه اطلاعات مرتبط با هم وجود داشته باشه ... iNFORMATION یا اطلاعات شکل میگیره .
3. دانش : زمانی که این اطلاعات به مغز وارد میشن و مورد تجزیه و تحلیل مغز قرار میگیرند ... به مرور زمان دانشی در درون مغز بوجود میاد ... مانند دانش ریاضیات .
4. خرد : زمانی که شخص به مرور زمان دانش رو از مسیرهای مختلف به مغزش وارد کرد و توانایی تجزیه و تحلیل یک دانش از بعدهای مختلف رو داشت و تونست تشخیص درستی و غلطی یک گزاره که از نوع اطلاعات هست بده ... در اینصورت این شخص در اون مساله به خرد میرسه .
دانشمند کسی هست که مسیری علمی برای بررسی داده ها داره ...
داده ها رو طبقه بندی میکنه .... و اطلاعات میشن ...
اطلاعات رو بر اساس الگوریتم همه کاره ای که در درون مغزش داره مورد تجزیه و تحلیل قرار میده ... تبدیل به دانش میشه ...
دانشمندان متفاوت فرمهای مختلفی برای نگاه به دنیا داشته اند ...
ریاضی دانها به نوعی به دنیا ( داده ها ) نگاه میکنند . به نوعی طبقه بندی میکننش . و به نوعی تاون رو تبدیل به دانش میکنند .
فیزیک دانها به نوعی به دنیا ( داده ها ) نگاه میکنند . به نوعی طبقه بندیش میکنند . و به نوعی اون رو تبدیل به دانش میکنند .
حتی دو فیزیک دان میتونند نگاههای متفاوتی برای حل مساله داشته باشند ... الگوریتم همه کاره ای که در درون مغزشون وجود داره به روشهای متفاوتی به مساله نگاه کنه ...
آنچنانچه ریاضی دانی ... دنیا رو اقلیدوسی میبینه و ریاضی دانی دیگر هذلولوی
مساله اینجا بوجود میاد که یک ریاضی دان مانند اویلر برای حل یک مساله روشی خاص در پیش میگیره ... و چون روش ایشون برای حل مساله به جواب میرسه و نتیجه شهودی قابل مشاهده هست ... همه به راه و روش و نوع فکر کردن ایشون احترام میگذارند ... و راه حل و ابتکار ایشون به عنوان یک اصل شناخته میشه ...
ولی در درون مسائلی مانند اینکه خدا وجود داره یا نه ... همون دانشمندان رو داریم ... با همون جهت گیری های مغزی ... با همون ابتکارها ... و هر کدوم نظریات خودشون رو میدن ... ولی آزمایشگاهی نداریم که بفهمیم که جهت گیری مغزی اونها در مورد مساله وجود یا عدم وجود خدا صحیح هست یا نه ...
بنابراین عده ای از دانشمندان به خدا اعتقاد دارند ... دلایل منطقی خودشون رو میارند و جهت گیری مغزی ایشان به نحوی هست که اون استدلال ها رو درست میدونه ... و دسته ای دیگر از دانشمندان اون دلایل رو در اون میدان درست نمیدونند ... دلایل منطقی خودشون رو دارند ... و اونیکی استدلال ها رو درست میدونند ...
راه حل :
1. یا باید هممون مغزی یکسان داشته باشیم تا جهت گیری های یکسانی در مورد این مساله داشته باشیم .
2. یا اینکه وجود یا عدم وجود خدا باید در درون طبیعت آزمایش پذیر باشه .
یا اینکه وجود یا عدم وجود خدا باید در درون طبیعت آزمایش پذیر باشه .
سلام
روان انسان چگونه آزمایش پذیره؟ دانشمندان تنها شاید بتوانند به روش بررسی روان بعضی حقایق را از حقیقت عالم بفهمند چون ادعای ادیان اینه که خداوند متعال پروردگار جهان است همچنانکه روان بر جسم حاکمیت داره و اونو اداره میکنه. در متون دینی ما هم شناخت روان انسان را راهی برای شناخت خدا دانسته است. من عرف نفسه عرف ربه
یا علیم
راستش برای من جای تعجبه که نظرات این دانشمندان بزرگ در مورد خدا براتون مهمه، اعتقاد نداشتن اینیشتن به خدای متشخص همون قدر ضعیف هست که اعتقاد مادربزرگ من به وجود خدا از نظر استدلالی ضعیف هست.
نظر مردم عادی با این دانشمندان بزرگ خیلی تفاوتی نداره و به نظرم اصلا براتون مهم نباشه این نظرات. بیشتر دانشمندان رده پایین تر مد گرا هستند.
اگر نظر دانشمندان برام مهم بود منم مثل خیلیا بی دین بودم.من فقط میخوام بدونم چرا باید یک دانشمندی اشکارا بیاد بی خدا بشه و تازه دلیل هم داشته باشه.
رامشتاین;946713 نوشت:
در مورد زیست شناسان اوضاع فرق داره چرا که زمینه تحقیقاتی اونا با پیشگویی هایی از خدایان ادیان همپوشانی داره و اگه شواهد علمی با این پیشگویی ها در تضاد باشه باید این خدایان رو کنار گذاشت و نه خدای خالق همه هستی.
اگر نظر دانشمندان برام مهم بود منم مثل خیلیا بی دین بودم.من فقط میخوام بدونم چرا باید یک دانشمندی اشکارا بیاد بی خدا بشه و تازه دلیل هم داشته باشه.
بحث فقط خدای ادیان ابراهیمی هست.
با سلام ;خب اینا اومدن پیش بینی قرآن رو تاییید کنند دیگه:d
گروهى (میگویند: «شما رهبران گمراهى بودید كه به ظاهر) از طریق خیرخواهى و نیكى وارد شدید اما جز فریب چیزى در كارتان نبود)!» (۲۸)(آنها در جواب) میگویند: «شما خودتان اهل ایمان نبودید (تقصیر ما چیست)؟! (۲۹)ما هیچ گونه سلطه اى بر شما نداشتیم، بلكه شما خود قومى طغیانگر بودید! (۳۰)
اكنون فرمان پروردگارمان بر همه ما مسلم شده...(۳۱)
اصلا این دنیا داره جار میزنه که من پایدار نیستم...ما همه از خاکیم دوباره بر خاکیم...در ضمن ایمانی که قراره با حرف دیگران بدست بیاد یا متزلزل شه،ایمان نیست....
خیر!
شما معتقد هستید که دلیل آنها صحیح و از روی تحقیق درست و بدون تعصب بوده
و از طرفی معتقید تحقیق و پاسخ به شبهات از سوی هیچ دینداری مورد قبول نیست چون دیندار نمی تواند بی تعصب باشد
به عبارتی شما سوالی را در این تاپیک مطرح کرده اید که پاسخش از نظر خودتان فقط یک چیز است و آن هم صحت حرف بی خدایان است
پس این شما هستید که باید این ادعا را اثبات کنید
در صورت لزوم می توانید تاپیک دیگری بزنید اما باید ادعایتان را اثبات کنید
شما معتقد هستید که دلیل آنها صحیح و از روی تحقیق درست و بدون تعصب بوده
و از طرفی معتقید تحقیق و پاسخ به شبهات از سوی هیچ دینداری مورد قبول نیست چون دیندار نمی تواند بی تعصب باشد
به عبارتی شما سوالی را در این تاپیک مطرح کرده اید که پاسخش از نظر خودتان فقط یک چیز است و آن هم صحت حرف بی خدایان است
بخاطر این گفتم قضاوت با خواننده که کسی که دلایل انها را دید باید نظرات دیگران براش مهم نباشه
اگر نظر دانشمندان برام مهم بود منم مثل خیلیا بی دین بودم.من فقط میخوام بدونم چرا باید یک دانشمندی اشکارا بیاد بی خدا بشه و تازه دلیل هم داشته باشه.
سوال شما هر چند یک جنبه غیر مستقیم و مثبت دارد ، اما کمی مبهم نیز به نظر می رسد .. چرا یک دانشمند باید برای بی خدایی خودش دلیل داشته باشد ؟! خب چرا نباید دلیل داشته باشد ؟!
فراتر از آنکه باخدایی یا ناخدایی دانشمندان مهم باشد ،عدم اعتقاد آنها به ادیان ثلاثه ابراهیمی مهم است .. البته به نظر من .. اعتقاد به وجود یا نبود خدا به خودی خود مسئله نیست .. مسئله جایی درست می شود که این خدا تریبون هایی را به عده ای میدهد ( یا دست کم سخنگوهای دستگاه حکومت الهی چنین ادعایی دارند ) .. تبعیض از همینجا شروع می شود و خدا وارد صدر تا ذیل زندگی افراد می شود ! یا دقیقتر واردش می کنند !
اینجاست که جلوتر و فراتر از دانشمندان علوم تجربی ، فلاسفه و بزرگان اندیشه ورود می کنند و به نقد این جنبه از اعتقاد به خدا می پردازند .. بُعدی که به زندگی انسان مربوط است ..
من فکر می کنم اصلی ترین عامل بی دینی و بی خدایی علمای واقعی جهان همین باشد ...
یک طرف قضیه میتواند این باشد که دانشمندان و فلاسفه بیخدا که مثلا در آکادمی ملی علوم آمریکا 95 درصد هستند در خدمت استکبارند و به خاطر منافع دنیوی دین را انکار میکنند. دانشمندان مذاهب اسلامی و مذاهب دینهای دیگر هم آنها هم به خاطر منافع دنیوی حق را اعلام نمیکنند و فقط علمای مذهب خودمان درست میگویند.
یک جور هم این است که فلاسفه دلیلی برای صحت گزاره های پایه ای ادیان پیدا نکرده اند. علمای مذاهب مختلف هم میدانند که دین حقانیت ندارد ولی منافع بخور نمیری برایشان دارد برای همین آنها هم نمیگویند مذهب حق کدام هست.
گذشته از دانشمندان هر فرد باید سعی کند خودش تحلیل خودش را داشته باشد حالا هر کس در حد عقل و فراغت و علاقه خودش. اکثر مردمی که زیاد چفت و بست اسلام نشدند زمانی خواسته اند دین را بشناسند اما نتیجه مطلوبی نگرفتند.
در زمانی یک ریاضی دان بود که خیلی در کارش ماهر بود کلاً هرچی زا بهش می دادن می توانست ثابت کند (استدلالی)اگر جواب غلط می خواستند هم می توانست جواب غلط را هم ثابت کند درست است(استدلالی)
مهم این بود که پول کدام طرف بود .الان هم همینطور است اکثر دانشمندان در دنیای ما پولی شده اند .این یک طرف قضیه
طرف دیگه قضیه هم اینکه تا به یه جایی می رسند خودشون را گم می کنند و خدا را فراموش می کنند همانطور که هارون و قارون و .... وقتی به مال رسیدند با اینکه قبلا خدا را قبول داشتند ادعای خدایی کردند
البته بخش بولد شده این عبارت شاید اشتباه باشه. چون خود دانشمندان مذهبی هم سطوح مختلفی از دین (هر دینی) رو ممکنه قبول نداشته باشند.
ولی مشخصا حوزههای علمی مختلف، تاثیرات فکری قوی ای رو بر روی فردی که دانشمند هست یا در مسیر رسیدن بهش است، میگذارد. این نکته رو بایستی توجه داشت که در بسیاری از جوامع دانشمندان در محیطی با مبانی دینی بزرگ شدند و بعد از طی مدارج و پیشرفت های علمی، دیگه پذیرشی و یا احساس نزدیکی ای به موازین دینی پیرامون خودشون ندارند. حتی اگر وجود خدا رو انکار نکند، بسیاری از مبانی دینی رو بیهوده و شاید خرافه بدونند.
- نخست آنکه این ادعا که اکثر دانشمندان بی دین بوده اند، ادعای بزرگی است که است که نیاز به اثبات دارد. بدون بررسی نمی توان در این زمینه اظهار نظر قطعی کرد. بسیاری از دانشمندان اتفاقا دیندار بودند و به این راحتی نمی توان تعیین کرد که اکثریت با کدام گروه بوده است.
- نکته دوم اینکه، منظور شما از "دانشمند" هم باید معلوم شود. اگر مراد شما از دانشمند، عالم علوم تجربی است، اساسا از او توقع نیست که در مورد بود یا نبود خداوند اظهار نظر جدی بکند. زیرا خداوند اساسا موجودی مادی نیست که او بخواهد در موردش نظر بدهد. دانشمند تجربی از ابتدای کارش، مبنای نظریش را بر این استوار می کند که من تمام امور مادی را می خواهم بررسی کنم. و امور فرامادی اساسا در حیطه مطالعه او قرار نمی گیرد تا بخواهد در مورد آن نظر بدهد.
اینکه دانشمندان علوم طبیعی در مورد خدا اظهار نظر می کنند مانند این است که یک متخصص دامداری در مورد کیهان شناسی نظر بدهد. اشکالی ندارد، هر کسی آزاد است در مورد هرچیزی نظر بدهد ولی مسئله این است که آیا نظرشان قابل توجه است؟ آیا از نظر فنی و تخصصی باید مقبول باشد؟! چنین نیست زیرا اساسا تخصص آنها و مطالعه آنها در مورد امور دیگری است..
- شاید بی دینی برخی از دانشمندان تجربی نیز از این رو باشند که گمان کرده اند با همین "عینک مادی بین" می توان تکلیف کل هستی را مشخص کرد و هر چیزی که دیدنی نبود، اساسا موجود نیست! از این رو به خداوند بی اعتقاد شده اند. این در حالی است که جهان هستی، بسیار بزرگتر از جهان مادی است
.
با توجه به این مقدمات، اولا این چنین نیست که اکثریت دانشمندان ملحد باشند. ثانیا نظر دانشمند تجربی در این زمینه، مهم نیست زیرا اساسا حیطه تخصص او امر دیگری است.
* برای مطالعه بیشتر به کتاب «علل گرایش به مادیگری» از استاد شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا مراجعه کنید.
سلام
کاملا هر سه برداشت شما اشتباه هست و نتیجه برداشت شخصی خودتان
البته هستند ادمایی که این طور فکر میکنند اما اینجا نه کسی مدعی شده بی دین ها بیشتر میفهمند و نه مسلمانان بی سواد هستند.
[="Times New Roman"][="Black"] Miss.Narges;945877 نوشت:
سلام
کاملا هر چهار برداشت شما اشتباه هست و نتیجه برداشت شخصی خودتان
البته هستند آدمهایی که این طور فکر میکنند اما اینجا کسی مدعی نشده که کسی مدعی شده که بی دین ها بیشتر میفهمند و مسلمانان بی سواد هستند.
حرفم همون بود که خودتون گفتید «هستند آدمهایی که این طور فکر میکنند»[/]
[="Tahoma"][="Navy"] دکترنادرنوری;945658 نوشت:
سلام
کلام اهل باطن را حمل بر ظاهرش نفرمایید.
یا علیم[/]
[="Tahoma"][="Navy"] لی لی ت;945667 نوشت:
سلام
اینکه لذت گرایی و هوسرانی انگیزه ای برای رد دین و خدا باشه یک چیزه اینکه فردی لذت گرا باشه چیزه دیگه. به عبارت دیگر اکثر قریب به اتفاق غیرمذهبی ها آزادی گرا و لذت گرا هستند اما همه لذت گراها غیر مذهبی نیستند. با بیان ساده میشه گفت یکی از دلایل عام غیر مذهبی بودن لذت گرایی و آزادی خواهی بی قید و شرط است پس پشت خداناباوری بیش از اینکه یک فکر یک برهان یا استدلالی باشد گرایش های درونی و غریزی فرد است. فرد چون می خواهد غریزه اش آزاد و رها باشد و قید و بندی نداشته باشد چیزی را که مقید کننده است رد می کند نه اینکه چون او عالم و دانشمند است دین را رد کرده است.
یا علیم[/]
رسانه ها الان دست غربي هاست و خيلي راحت مي توانند كسي را معروف كنند يا برعكس از محبوبيتش كم كنند
شما به من بگوئيد مردم دانشمندان را (حتي خداناباوران را) بيشتر ميشناسند يا خواننده ها و فوتباليست ها را؟
فكر ميكنيد اگر يك دانشمند مسلمان و يك دانشمند بي دين موفق به طي مدارج بالاي علمي بشوند ، رسانه ها بيشتر به كداميك خواهند پرداخت؟
دقت كنيد به هيچ وجه منكر ارزشمندي برخي دانشمندان و نظريات آنها نميشوم
اما براي بررسي هر موضوعي بايد تمام ابعاد آن را در نظر گرفت و تمام جوانبش را سنجيد
حتي اگر من بيايم و بگويم معروفيت بيشتر دانشمندان اروپايي فقط بخاطر رسانه است ، كاملاً اشتباه كرده ام
چون در اين صورت من هم صرفاً به يك بُعد موضوع پرداخته ام و از ابعاد ديگر مثل تلاش خود دانشمندان غربي غافل شده ام
اصلاً همين كه رسانه ها همگي در دست غرب است نشان از تلاش بيشتر آنها دارد و ضعف مسلمانان
مگر دانشمندان مسلمان هيچكدام دنبال تحقيق و پژوهش نرفته اند؟
منتهي معمولاً اينطور است كه اكثر دانشمندان بعد از تحقيق نيز به همان اعتقاد ابتدايي خود باقي مي مانند. دين دارها دين دار مي مانند و بي دين ها بي دين
هرچند بوده اند و هستند دانشمنداني كه اعتقاد خود را تغيير داده اند
فرموديد قصد سفسطه نداريد من هم حرفتان را مي پذيرم
لذا بايد عرض كنم سهواً حرفي زديد كه باز موضوع سفسطه را به ذهن مخاطب مي رساند
موضوع تاپيك اين است كه "چرا اكثر دانشمندان بي دين هستند" نه اينكه "چرا اكثر دانشمندان بي دين شده اند"
وقتي ميگوئيد بي دين شده اند ، يعني قبلاً ديندار بوده اند در حالي كه اينگونه نيست
در نتيجه ، صحبت من هم با موضوع تاپيك همسو خواهد شد به اين دليل كه اگر مسلمانان بيشتر در زمينه علم تلاش ميكردند ، اكنون شما اين سوال را نمي پرسيديد happy
اما جداي از اينها موضوع ديگري هم هست كه به نظرم دليل مهمي در پاسه سوال شماست
اگر دقت كنيد بعد از رنسانس ، حركت غرب به سوي علمگرايي بيشتر شد
تا قبل از آن كليسا بصورتي كاملاً افراطي سعي در اعمال دين تحريف شدهء مسيحيت در تمام سطوح زندگي مردم داشت
رفتار خشك كليسا با دانشمندان باعث شد طرفداران علم به اين نتيجه برسند كه دين و علم دو نقطهء متضاد هستند و الزاماً بايد فقط يكي را انتخاب كرد
همين اتفاق باعث شده كه ذهن مردم در مقابل اين انتخاب شرطي سازي بشود و دانشمندان نيز از دل همين مردم بيرون ميايند
شبيه به همين اتفاق البته با شدت كمتري در ايران هم رخ داده (شدتش در اوايل انقلاب بيشتر بود)
هنوز هم بخاطر افراطي كه در عزاداري ها انجام شده بعضي ها ميگويند دين اسلام فقط دين عزاست
لذا اين ذهنيت كه دين در تضاد با مسائلي مثل شادي ، شيك پوشي ، علم و.... است نيز يكي از دلايل فاصله گرفتن مردم (و دانشمندان) از دين است
سلام ...
با اجازتون کمی کلامتون رو خلاصه کردم و از درونش این دو تا جمله رو بولد کردم .
1. غیر مذهبی بودن یکی از دلایلش این هستش که شخص لذت گرا و آزادی طلب هست ... اولا اینکه همه ما لذت گرا هستیم و لذت گرا بودن رو من چیزه بدی نمیدونم ... ولی ممکن هست که یک شخص مذهبی چهارچوبهای دیگری رو برای ارضای لذایذ خودش به رسمیت بشناسه ... مثلا الان نوعی زندگی در درون دانشگاههای بزرگ دنیا مد شده ... همونجور که در درون قم ما مثلا فیضیه داریم و اساتید زیادی در قم سکنا گزیده اند ... چنین فرم زندگی هم در درون دانشگاههای بزرگ دنیا مد شده ... اساتید دارای اتاقها و منازلی در کنار دانشگاهها هستند ... افراد زیادی که طالب علم هستند در کنار این دانشگاهها زندگی میکنند ... کاره چنین افرادی فقط درس خوندن و کسب علم و ارتقای علمی دانشگاه هست ... خیلی ها تا آخره همرشون فقط درس میخونند و درس میدهند ... خیلی از اساتید مجرد هستند و روابط خاص خودشون رو دارند ... و اینجوری دارند خودشون رو ارضا میکنند .
2. کلام دومتون رو هم قبول دارم ولی به نحوی دیگر ... یک شخص غیر مذهبی شاید بایدها و نبایدهای دین رو روش خوب و مناسبی برای مهار غرایز و به بند کشیدن غرایزش ندونه ... اصولا یکی از مهمترین پارمترهای موفقیت در درون زندگی مهار غرایز هست و اشخاص بزرگ بسیاری بوده اند و هستند که غیر مذهبی هستند چون ابزاری که دین برای مهار غرایز بر شمرده رو نادرست و ناکارمد میدونند .به عنوان مثالی آشکار من مذهبی های زیادی رو میشناسم که درگیر خشم و غضب هستند و نمیتونند خودشون رو کنترل کنندو بچه هستند ... ولی افرادی بزرگ بسیاری هستند که غیر مذهبی هستند و خشم و غضب رو سالها پیش مدیریتش کردند .
[="Tahoma"][="Navy"] دکترنادرنوری;945994 نوشت:
سلام
فکر می کنم این موضوعات ربطی به بحث تاپیک ندارد
موفق باشید
یا حکیم[/]
[="Tahoma"][="DarkSlateGray"] Miss.Narges;945846 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
برداشت یک فرد از موضوعی الزاما صحیح نیست
برای قابل اطمینان شدن برداشت طی مراحلی لازمه
در مورد خلقت هم نظریات مختلفی است که با رو شدن شواهد. یک برداشت و شواهد ممکنه رد شود
از نظر دینی و عقیدتی محل بحث به عنوان اثتی عشری بودن انجمن بحث باید حول این محور قرار گیرد
چرا که برداشت های دیگر حوزه ها مثلا تثلیث از نظر ما هم مردود است
طبیعتا اگر کسی بجوید دنیا را ممکنه به یک نظم و علت برسد که با تثلیث همخوانی ندارد و بگوید بله من قبولش ندارم
باید شبهات اطراف سوال رفع شود
در مورد عقاید دینی ما در عصر غیبتبم و شرایط این مطلب هست که تنها سند قطعی نظریات شیعه از زبان امام زمان(عج) قطعیت دارد البته قطعیت به منظور اعتبار محکم
یعنی اگر ایشان بگویند مطلبی را حجت قطعی است و ما بقی برای ما حجت نیست
چ ربطی دارد؟
اختلاف در برداشت از گزاره های دینی توسط ایشاندحل می شود و ایشان معیار هستند و بقیه امور به نسبت نزدیکی به نظر ایشان اعتبار و درجات مختلفی از آن را دارند
در مورد داروین هم قبلا صحبت شده در موضوع ساینس
یا علی(س)[/]
سلام
داشتن باور به آزادی مطلق و لذتجویی بی قید مستلزم امکان عملی آن نیست. مساله این است که همین افراد مقید به درس و تحصیل و تدریس نیز در مقام اندیشه همین اصول را قبول دارند هرچند شیوه زندگی آنها (که چه بسا به زعم خودشان نوعی آزادی دلخواه است) امکان پرداختن به لذایذ آنچنانی را ندارد کما اینکه آتئیست فقیر مانند آتئیست ثروتمند امکان لذتجویی ندارد اما در مقام فکر و اندیشه یکسان اند.
اگر افراد مذهبی تعالیم دین را خوب بکار بسته اند و همچنان مشکل دارند سخن شما درست است اما اغلب بلکه بطور عام این افراد عنوان مذهبی دارند نه فکر و عمل مذهبی. مطمئنا منظور ما از مذهبی، اسم و عنوان نیست.
یاعلیم
مطمئنید خیلی راحت؟ منکر تاثیر رسانه ها نیستیم اما از باب بزرگنمایی نه اینکه تنها تاثیر رسانه معروف کردن دانشمند باشد.همان طور که خودتان هم گفتید معروفیت دانشمندان غربی رو بخاطر رسانه ها نمیدانید و ابعاد دیگر رو در نظر میگیرید.پس قبول دراید که همین هاوکینگ که نظراتش چه در خصوص علم و چه دین که بر روی خیلیا تاثیر میگذره صرفا بخاطر رسانه ها نیست.بلکه این بشر بخاطر تلاش خود با وجود بدن فلجش توانسته به جایگاه علمی بالایی در تخصص خود نظیر فیزیک و کیهان شناسی برسد.یعنی دلیل اصلی همین اثار و تاثیراتش بر علم بوده وکار رسانه ها نمایش و معرفی اثار همین دانشمندانه.حالا شاید هم در این باره بزرگنمایی شده اما به هر حال نمیشه گفت رسانه ها کاملا دارند چیزی الکی بزرگ میکنند و حرفهای رسانها اصلا ارزش توجه ندارند.رسانه ها هم حتی اگر بخواهند عمدن کسی رو زیادی معروف کنند نمیتوانند همین جوری کاری بکنن اگر در معروف کردن هاوکینگ رسانه ها موفق عمل کردند در اصل بخاطر اینه که هاوکیکن حرفهایی واسه گفتن داشته در زمینه علمش وگرنه رسانه ها قادر نیستند هر کسی رو معروف کنند اگرچه بی خدا باشد.همان طور که میدانید دانشمندان بی خدای زیاید هم هستند که اصلا حتی شاید اسمشان فعلا به گوش ما نخورده.اما با این وجود قبول دارم رسانه های غربی احتمال زیاد طرفدار دانشمندان بی خدا هستند تا خدا باور.
بله درست میفرمایید.اما دلیلیش چیست؟ایا عیب در نقص تحقیق انها بوده؟ خیر .همه یا اکثر دانشمندان بی دین همه کتابهای مقدس رو مطالعه کرده و دست کم برخی اثار ادبی بزرگان مسلمان رو هم مطالعه کرده اند.مثلا همان طور که گفتم راسل که یک ریاضی دان و فیلسوف بی خدا بوده همه براهین فلسفی اثبات خدا نظیر چندین تقریر از برهان صدیقین ابن سینا و ملاصدرا رو بررسی کرده ولی گفته این براهین خالی از اشکال نیستند وب رای اثبات خدا ناکار امدند.خب ایا باید زود نتیجه بگیریم عدم قبول ایشون بخاطر لج کردنش با دین بوده؟ یا واقعا نتونسته قانع بشه؟
اگر اکثر دانشمندان مسلمان با وجود علم خود و تحقیق خود و حتی قبول نظریات علمی که در تعارض با دین بودند نظیر نظریه تکامل همچنان دین دار باقی مانده اند بخاطر اینه که خود تمایل داده اند دین دار باشندو دین برای انها جذاب تر هست تا بدون دین زندگی کردن.
ایا سر زمان افعال من رو به سفسطه متهم کردید؟
اینکه دانشمندی قبلا بی دین بوده و یا بعدا بی دین شده چه فرقی به اصل موضوع میکند؟ ما داریم علل بدینی دانشمند رو بررسی میکنیم کاری نداریم کی بی دین شده اند.در همون پست اول تاپیک هم عرض کردم دانشمندانی بوده اند که قبلا مسیحی یا یهودی بوده اند البته قبل از اینکه بعنوان دانمشند شناخته شوند اما بعدش به تدریج در حقانیت دین و وجود خدا شک کرده یا ندانم گرا شده اند یا بین و بی خدا.
راسل خودش یک کتابی داره که شرح میده چرا مسیحی نیستم.این یعنی قبلا مسیحی بوده ولی بعدش دین رو رها کرده.اینشتین در خانواده یهودی بدنیا اومده و خودش هم به تقلید از والدین یهودی بوده و لی رفتهر فته که دامنه مطالعاتش بیشتر میشه بی دین میشه.حتی میگه من خوشم نمیاد یهودی باشم یا المانی.بلکه یک ادم عادی هستناز برچسب زدن به خود خوشم نمیاد
ریچارد داوکینز خودش میگه تا نه سالگی مسیحی بوده بعدن که با اثار داروین اشنا میشه به کل منکر خدا میشه.(البتهب نده ریچارد رو دانشمند واقعی نمیدونم.اثار ایشان در زمینه دین بدرد خواندن نمیخوره چون در بی خدایی خود تعصب فراوان داره و بی خدای ستیزه جو هست)
البته نمیدانم همه افراد فوق بی دین هستند یا دین دار ولی چون ایرانی هستند احتمال بالاب اید دین دار و مسلمان باشند.پس اینکه میگویید اگر دانشمندان مسلمان بیشتر در زمینه علم تلاش میکردند مطابق با واقعیت نیست.
با سلام خدمت شما دوست گرامی
- طبیعتا نیاز به دلیل وجود دارد برای پذیرفتن عالم ماوراء طبیعت. در این زمینه هم مباحث زیادی در فلسفه و الهیات در بخش های هستی شناسی، ارائه شده است. مسئله این است که ساینتیست اساسا کاری به این موضوع ندارد. هیچ دانشمند فیزیکی در حالت عادی، فلسفه نمی خواند، الهیات نمی خواند و ادله آنها را بررسی نمی کند. آنها صرفا کار خود را با نظریات آغاز می کنند و از ابتدای مسیر هم این اعتقاد را پذیرفته اند که امر فراتر از آنچه که می بینیم و حس می کنیم وجود ندارد!
این انکار، انکار بدون دلیل است و قابل پذیرش نیست.
موفق باشید
درود بر بانو نرگس!چقد زیباست که از سوال پرسیدن دست نکشیم و دست نکشید و چه زیبا تر که تنها به سخنان قوم فتاده در چاه یقین بسنده نکنیم و ذهن نقاد را بر توتم و تابو های فروخفته در ذهن بت ساز بکوبیم؛چه زیبا سخنی است این سخن؛تا وقتی جهل و نادانی حاکم بر اندیشه آدمیان است , بت ها تغییر می کنند ، اما بت پرستی همچنان ادامه دارد...به امید آزادی بشریت از مطلق گرایی های مطلقه از اندیشه بپردازیم به سوال زیبای شما؛
(اگر اکثریت دانشمندان دین باور باشند=»دین داران ناراحت میشوند=»چون جمعیت بر درستی گزاره تاثیر دارد)
اولین ایراد منطقی نهفته در آن مغالطه توسل به اکثریت argument to the people است
یا یک مثال ایراد منطقی رو خاتمه بدم گالیله گفت زمین دور خورشید میچرخد مخالفان جمعیتشان بسیار بیشتر بود گفتند خیر خورشید دور زمین میچرخد ! آیا این جمعیت واقعیت را تغییر داد؟خیر
اما در این رابطه چند مطلب علمی جالب مبتنی بر شواهد بذارم
اکثریت دانشمندان اعتقادی به خدا ندارند و اساسا بی خدا هستند و اساسا هرچه علم در شخص افزایش می یابد ، اعتقاد به خدا کاهش پیدا می کند.
http://www.nature.com/nature/journal/v394/n6691/full/394313a0.html?foxtrotcallback=true
مطالعات نخست : انسان هرچه باهوش تر باشد مقاومت بیشتری نسبت به باور به ادیان دارد و سعی به دوری از ادیان می کند.
https://dx.doi.org/10.1177%2F1088868313497266
مطالعات دوم : انسان هر چه باهوش تر باشد تفکرات تحلیلی بالایی دارد و دین باوریِ ضعیف تری دارد.
http://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0160289608000238
مطالعات سوم : انسان هرچه باهوش تر باشد کمتر به دین و تعلقات دینی باور دارد و اعتماد به نفس بیشتری دارد و زندگی منظم و تدبیر شده ای دارد
https://dx.doi.org/10.1016%2Fj.intell.2008.03.004
[SPOILER] آتئیستها (خداناباوران) خیلی بیشتر و گسترده تر از دینداران از محتوای دینی و مذهبی اطلاع دارند.
موسسه تحقیقاتی پیو با تحقیقی گسترده نشان داد که آتئیستها خیلي بیشتر از معتقدان دینی از محتوای ادیان اطلاع دارند.
http://www.pewforum.org/2010/09/28/u-s-religious-knowledge-survey-who-knows-what-about-religion/[/SPOILER]
[SPOILER] تحقیقات مثل گذشته نشان میدهد : "افراد مذهبی درک پایین تری از جهان و علم و دانش دارند".
طبق یک تحقیق جدید ، افرادی که باور های دینی دارند نسبت به افراد بدون دین و ناباور از درک پایین تری از جهان طبیعی برخور دار هستند .
محققان دانشگاه Helsinki در یک تحقیق 258 نفر را تحت یک بررسی قرار دادند و از آنها پرسیده شد که آیا آنها به "خالقی دانا و توانا و مهربان" باور دارند یا خیر ؛ از افراد تحت مطالعه همچنین درخواست شد که تصاویر پازل وار و سوال های مربوط به مکانیک و فیزیک را حل کنند و پاسخ دهند.
در این تحقیق که در نشریه روانشناسی شناختی انتشار یافت همچنین اشاره شده که باورمندان از درک علمی کمتری نیز برخوردار بودند . این موضوع ازآنجا روشن گشت که این افراد با عبارتی مانند"گل ها فکر میکنند" و "سنگ ها احساس سردی می کنند" موافقت میکردند . آنها همچنان نسبت به دیگر افراد بیشتر در حل سوالات فیزیک مشکل داشتند.
محققان اذعان می دارند که باور های ماورالطبیعه با خصلت های زیر در ارتباط اند. "مهارت درک فیزیکی ضعیف، توانایی مکانیکی ضعیف، توانایی ضعیف چرخاندن ذهنی اشکال هندسی، نمرات پایین در ریاضی و فیزیک، اطلاعات عمومی ضعیف در مورد رخداد های فیزیکی و زیستی، ضعف در تفکر تحلیلی و ادراکی، و بخصوص اینکه رخداد های بی ربط به ذهن را با رخداد های ذهنی اشتباه گرفتن."
محققان می گویند : وقتی که افراد درک درستی از جهان طبیعی ندارند متمایل اند تا خصلت های انسانی را به رخداد های طبیعی نسبت دهند که به باور به شیاطین ، خدایان ، و دیگر مقوله های ماوراء الطبیعه ختم می شود . بر طبق تحقیق در سال 2008 در دانشگاه آلستر مشخص گشت که افراد با آی کیو بالا تر، کمتر از دیگر افراد به خدا باور دارند.
ریچارد لین پروفسور روانشناسی در جواب اینکه چرا تعداد ناباوران در بین قشر تحصیل کرده بیشتر است می گوید : من باور دارم که این با تفاوت ضریب هوشی افراد در ارتباط است چرا که قشر تحصیل کرده ضریب هوشی بالاتری نسبت به دیگر اقشار دارند . همچنین چندین آمار گیری موسسه گالوپ در گذشته نشان داده افراد با ضریب هوشی بالا تر تمایل به عدم باور به خدا دارند.
منبع
http://www.telegraph.co.uk/science/2016/10/26/religious-people-find-it-harder-to-understand-the-world--study/
http://www.telegraph.co.uk/news/uknews/2111174/Intelligent-people-less-likely-to-believe-in-God.html
http://onlinelibrary.wiley.com/wol1/doi/10.1002/acp.3248/abstract[/SPOILER]
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%88%D8%B1
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%85%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86
این هم رابطه بین دین و علم از سخنرانی نیل دگراس تایسون
https://www.youtube.com/watch?v=n7_KZeHlhOc
در مورد دانشمندان خداباور باید چند نکته رو در نظر گرفت
اولا خداباور متشخص یا خداباور اسپینوزایی و دئیستی!
خدای متشخص ادیان هم باز تقسیم بندی خود را دارد
[SPOILER]در مورد مریم میرزاخانی شما جایی دیدید که خودشون بگویند که مسلمان هستند؟
مثلا یادمه توئیتی داده بود ریچارد داوکینز در باره میرزاخانی عزیز Maryam Mirzakhani triumphantly won the Fields, though born into a culture that was more-or-less designed to hold women back. Congratulations
https://twitter.com/richarddawkins/status/499448509100486656?lang=fa
یا در مورد استاد کامران وفا پروفسور نیری فیروز نادری پردیس ثابتی ،نیما ارکانی حامد جایی مشاهده کردین با منبع موثق یا خودشون اذعان به اسلام کنند؟ [/SPOILER]
_______________________
پس بهتره به خدا از دو نظر علمی(ساینس) و فلسفی نگاه کنیم
از نظر فلسفی نگاه میکنیم مثلا می رویم فلسفه خداباور(متشخص) را میخوانیم دکارت ،آگوستین قدیس،پلانیتگا،ملاصدرا،توماس آکویناس،کی یر کگاردو... سپس فلاسفه خداناباور مثل هیوم ،شوپنهاور و...البته این یک رویکرد است برای افرادی که به فلسفه علاقه دارند و معمولا از روی کتاب تاریخ فلسفه کاپلستون و یا راتلج به صورت عمومی و سایر کتاب ها بصورت تخصصی برسی می کنند
نوع دیگر برسی از نوع ادله است فی المثل ادله خداباوری و خداناباوری را باهم میبینید مثلا نظم صدیقین امکان و وجوب،در مقابلش شر ،تناقض صفات و...
در متون مقدس گزاراتی وجود دارد که در حیطه ساینس است برسی میکنیم اگر متناقض بود رد میکنیم( باید به شواهد و فکت نگاه کرد)
مثلا می روید فرگشت را برسی میکنید فرگشت ادیان را میخوانید مفهوم میم ها را میبینید و... بعد می روید خلقت انسان را میبینید در قرآن یا عهد عتیق و جدید(اناجیل اربعه) یا گزاراتی دیگر که گفته شده و با علم قابلیت برسی دارد!اصول هرمنوتیک را در نظر میگیرید تفاسیر هم از مجمع البیان و التبیان و المیزان و... هم میبینید
دیگر این مراحل را بروید تصمیمتان در مورد خدا گرفته میشود (البته از نظر شخصی و بدون شواهد من، کسی که فرگشت از علم+ شر از فلسفه را از سمت مخالفین کاملا متوجه شود با یک تحلیل کاملا منطقی و بدون پیشفرض نیازی نیست حتی دیگر نظرات بقیه خداناباوران را بخواند)
=======================
دوستان شب های محرم که قران میخوانید و این روزا زیارت عاشورا و لعنت الله آل فلان و فلان معانی آن را به دقت واکاوید و مورد سوال قرار دهید [صرفا فقط برای مثال] با نجوا های بودا یا این دعاهای سن فرانسیس آسیزی مقایسه کنید؛خداوندا، چگونه می توانم از بهشت لذت ببرم، حال آنکه می دانم، دوزخ وجود دارد؟ ای خداوند رحیم، یا به مغضوبان ترحم فرما و آنان را وارد بهشت کن یا رخصت فرما که به دوزخ بروم و عذاب دیدگان را تسلا دهم. من فرقه ای را بنیان می نهم که هدفش رفتن به دوزخ و تسلای مغضوبان باشد و اگر نتوانیم مایهی تسلای آنان شویم ، خود نیز در دوزخ می مانیم و همراه آن ها عذاب می کشیم.
از نظر اخلاقی از نظر عقلی علمی از هر نظری برسی کنید
درود بر شما خیلی ممنون که به بحث تشریف اوردید
نقد میکند طبیعتا باید خیلی اطلاعات داشته باشد چون کسی که چیزی رو نقد میکند معنی ندارد که اطلاعاتی در ان زمینه نداشته باشد.
البته اینکه میفرمایید ایئیست ها بیشتر از افراد دین دار از محتوای دینی اطلاع دارند باید مشخص شود کدام دین داران؟ افراد عامی دین دار زیاد داریم ولی دین دارانی هم هستند که در زمینه تمام معارف یا دست کم بخش عمده ان اطلاعات دارند.شاید اینجا منظور افراد دین دار عامی بوده نه دانشمند دینی
خب در اینجا منظور از خدا همان خدای ادیان ابراهیمی بوده.یعنی اعتقاد به یک خالق یکتا که جهان رو خلق کرده و خلقت انسان بخاطر بهشت یا جهنم بوده و پیامبرانی از جانب خدا اومده اند.طبیعی هست که کسی که به خدای ادیان اعتقاد ندارد ولی معتقد به خدای اسپینوزا باشد در نزد دین باوران باز بی خدا محسوب میشه و با کسی که به هیچ نوع خدایی حتی خدای اسپینوزا اعتقاد نداره هیچ فرقی نداره.
سلام
رستگاران گرامی
چرا همیشه به اصل بحث و موضوع توجه نمی کنید؟
بحث سر این نیست که داروین درست میگفت یا خیر
بحث سر این بود که داورین با نظریه خود موجب دور شدن سایر دانشمندان از دین و خدا گردید اینجا اصلا کاری به درستی یا نادرستی نظریه داورین ندرایم.بحث نظریه داروین رو هم فراوان در تاپیکها مختلف دیده ام.
متشکر
[="Tahoma"][="DarkSlateGray"] Miss.Narges;946442 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
مطمئنید من دقتم کم بوده؟
بله داروین صحبت شده درستی یا نادرستی اش
اما موضوع مورد اشاره من همین برداشت های متفاوت از یک سری مسائله
این دور شدن یکی از عواملش نشناختن صحیح مسئله است
وقتی من داروین و نظریه اش را درست نشناسم
خلقت را درست نشناسم
خدا را درست نشناسم
خودش نتیجه غلط میده که برای اینکه بفهمیم نظر کدام درسته باید ابتدا بفهمیم شناخت کافی و صحیح است؟
این مهمه داده اشتباه نتیجه متفاوتی میدهد
الان تو همون موضوع ساینس صحبت شد کارشناس بحث ابتدا بحث گفتند در صورت اثبات نظریه مخالف خلقت نیست(با چنین مضمونی)
بعد دوستان بجای پذیرفتن نظر کارشناس را می کوبند!
اسم این چیه؟
لجاجت نیست؟
این لجاجت در گذشته هم بوده
وقتی ما از مسیرش برویم و اختلاف تفاسیر و تعابیر را بدانیم
به نتایج مختلفی ممکنه برسیم اینجا مسئله انتخاب پیش میاد و روش اون
براهمین دست کم برای من مجهولاتی هست که آیا شناخت از خدا کافی بوده؟
چیزی که ما در زندگی مون می بینیم گاهی خدا را آنچه در ذهنمان هست تصور می کنیم و چون علم مخالف اون است پس خدا نیست
درصورتی که اول خدا را بر اساس نظریات ادیان باید شناخت بعد قضاوت کرد این روش پیاده کردند؟
مثلا یک فردی بیماریی دچار میشه توقع داره خدا درمانش کند بعد انجام نمیشه خدا را منکر میشه
بنظرتان چگونه این احتمالات را رد کنیم؟
وقتی قابل وثوق میشه نظر دانشمند که ابزار خطا را کاهش داده باشد
تو خود علوم تجربی هم این روش کاهش خطا و درصد خطا وجود دارد
اگر جایی را متوجه نشدید بپرسید بازش کنم
یا علی(س)[/]
درود
برای اینکه پرسش هایی که در چند هزار سال گذشته وجود خدا پاسخ می داد
امروزه دانش پاسخ می دهد
دو نمونه
در قرآن مجید هست که گفته است ایا به پرنده در آسمان نمی نگرند که چگونه بال و پر می گشاید چه کسی جز خدا او را نگه می دارد ؟
یا ابر معلق ارام گرفته در میان زمین و اسمان ( السحاب المُسخر ..........)
خب برای مردمان باستان که نمی دانستند نیروی گرانش چیه
این پاسخ و پرسش نگاه داشتن پرنده و ابر در آسمان ، توسط الله منطقی و باور پذیر بود
خدا نا باوران کنونی اگر در آن زمان زندگی می کردند با همین پاسخ محکم به وجود خدا ی نگهدارند پرنده ایمان می آودند
چرا که جز الله هیچ پاسخی برای آن پرسش منطقی نگهداری پرنده و ابر در آسمان نمی یافتند
اما امروزه چی ؟
دانشمند که هیچ هر بچه ای می داند که این نیروی گرانش است که ابر و پرنده را در آسمان نگاه می دارد
و نیاز به موجود ناشناخته ی دیگری برای توجیه معلق ماندن آنها نیست
و با همین فرمان اگر جلو بریم بسیاری از پاسخ هایی که کذشتگان به خدا ربط می دادند دانش امروزی خودش روشنگری کرده
رستگار باشید
[="Tahoma"][="DarkSlateGray"] دکترنادرنوری;946456 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
شما قلم دستت می گیری
من بگم دکتر نوری قلم دستش گرفته
یا دست دکتر نوری قلم را گرفته
فرقی دارد؟
حال فرض کن این قلم را به وسیله ابزار باشد
مثلا یک ربات که شما از اتاق کنترل هدایتش می کنی
بنظرم روشنه انتساب گرفتن قلم به شما امری صحیح است
حال یکی که جامع نگری را کنار گذاشته آمده تو اتاق ربات رو دیده میگه ربات قلم رو تو دست گرفته
پس دکتر نوری هرکی گفته هست دروغ گفته
بنظرت به این فرد چه باید گفت؟
این امر بهش مشتبه شده
علم هم ارتباطات رو می سنجه
چیزی که الان بر اساس مشاهده رسیده بهش اما بعدا ممکنه به نتیجه دیگه برسد
یک زمانی زمین صافه
یک زمانی زمین کروی
یک زمانه کروی هم نیست کمی بیضی است
ماده سه تا است جامد مایع گاز
الان حالت چهارمی هم هست پلاسما
حال همچین علمی چگونه می خواهد برهان قطعی را رد کند
لطفا روشن گری نمایید
ما می گوییم خدا علت تام هر خلقتی است
ما می گوییم
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد
الله صمد
لم یلد و لم یولد
و لم کن له کفو احد
سوره توحید مشهوره تاجایی که من می دانم
خلاصه توحید قرآنی و اسلام است
کدام گذاره علمی فعلی این آیات را نقض می کند؟
(بنظرم اصل و امقدمش مقدم بر فروعش است)
یا علی(س)[/]
با سلام و احترام ;
همان نیروی گرانش هم خلق شده خداست دیگر
خَلَقَ السَّماوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَ (لقمان/ 10)
"اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ(رعد/ 2)
پس وقتی نیروی گرانش ابر و پرنده ها را نگه میدارد یعنی آن ها را هم خدا نگه داشته است....
ما داریم سر خالق آسمان ها زمین و هر چه که در آن هست بحث میکنیم...شما به هیچ وجه نمی توانید وجود خدا را حداقل کامل رد کنید...
هر وقت انسان توانست از هیج چیزی را خلق کند بعد بیاید ادعا کند...
درود
شما جای الله نیروی گرانش بگذار
جمله باز درست است و هیچ نیازمند به موجود دیگری نیست
ما تا انجا می توانیم این را بگوییم که هیچ فرایندی ودانشی جز وجود خدا نتواند ان علت را توجیه کند
وقتی که دانش آن را توجیه کرد دیگر نیازی به موجود فرضی و قرضی به نام خدا نیست . چون دانش دیگر توانسته همه ی زوایای ا ن را برای ما روشن کند
بنابراین استفاده از وجودی به نام الله برای پر کردن خلا علت وجودی یک پدیده یا ماده بوده
نسبی است نه مطلق
در طول زمان وابسته به میزان دانش بشر بوده است
نمی دانم شما تا چه حد با اعداد موهومی در ریاضی آشنایی دارید
اعداد موهومی وجود شمارشی حقیقی نداردند خیالی ، قرار دادی و کمکی هستند برای حل یک پرسمان ولی با این وجود همین اعداد کار راه انداز هستند
ینی ما گاهی در ریاضی از اعداد موهومی استفاده می کنیم با وجودی که در دستگاه اعداد حقیقی وجود ندارند ولی کار راه انداز هستند
وجود خدا هم در گذشته دقیقن همین نقش را داشته است
با سلام
این دیگر بقول معروف ایراد بنی اسرائیلی است...اینجا الله دارد خود را معرفی میکند که خالق این نیرو اوست...
می گوید خدا [همان] كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت.
وقتی می گوید برفراشته یعنی توانایی خود را برای اینکار نشان میدهد یعنی این توانایی به "همان کسی یا الله میگردد" اما اگر نیروی جاذبه قرار بدهید خودش که نمی تواند چیزی را نگه دارد یعنی چیزی خود نمی تواند علت خودش باشد...
وقتی شما میخواهید توانایی های خودتان را به کسی نشان دهید چه کار می کنید؟؟
بنظر من که اینجا دچار مغلطه شده اید.
سلام
با كدام دليل اين "خير" را با اين قاطعيت ميگوئيد؟
موضوع اصلي در بحث من و شما اين است كه شما براي دو موضوع مشابه ، دو پيش فرض متفاوت و باب ميل خود در نظر گرفته ايد و بر همان مبنا قضاوت ميكنيد. ببينيد:
چرا عدم پذيرش دين از سوي خداناباوران را بايد پاي تحقيق دقيق آنها و استدلال قوي آنها بگذاريم
اما عدم پذيرش بي ديني از سوي خداباوران را پاي اينكه دينداري برايشان جذاب تر است؟!
چرا ما نبايد درمورد خداناباوران زود قضات كنيم؟
اما درمورد دين باوران شما به راحتي قضوت كرده و حكم صادر ميكنيد و عدم پذيرش بي خدايي از سوي دين باوران را صرفاً تمايلي بي دليل تعريف ميكنيد؟
چرا درمورد روش تحقيق خداناباوران با قاطعيت ميگوئيد عيب از تحقيق آنها نيست
اما درمورد روش تحقيق دين باوران همين نظر را نمي دهيد؟
چرا نمي شود اصرار بي دينان در خداناباوري را پاي دنيادوستي يا عدم تحقيق صحيح گذاشت؟
در همان غرب كم نيستند دانشمنداني كه فرگشت را با دلايل قوي زير سوال برده اند
طرفداران اين نظريه در بهترين حالت فقط مي توانند توضيحاتي درمورد سير تكاملي بيان كنند اما بلااستثنا از شرح پيدايش اوليه عاجر هستند
اين مطلب را ببينيد:
http://avand91.blogfa.com/post/352
شما در ابتداي تاپيك خودتان ميگوئيد اكثر دانشمندان بي دين هستند (حتي عنوان تاپيك همين است)
اما حالا ميگوئيد دانشمند مسلمان هم كم نداريم!!
كدام حرف شما را بپذيريم؟
انرژی ازلی بوده و نیاز به آفریننده نداشته
نه افریده می شود ونه از میان می رود
بفرمایید تصور عربها و شما از ستون مورد نظر در آیه چیست ؟؟
یک میز چهر تا پایه ( ستون ) دارد در میان ستونها دیگر هیچ ستونی نیست
مگر گرانش ستون است ؟؟؟؟
جادبه اصلن ستون نیست چرا که لازمه ستون بودن این است که میان ستونها دیگر چیزی نباشد از جنس آن ستونها
گرانش یک نیروی گسترده و همه جاگستر ا ست و اصلن ستونی نیست که جایی در میان ستونها خالی باشد و گرانش وجود نداشته باشد
تشبیه گرانش به ستون اصلن درست نیست . چون ستون شمردنی و میان ستون ها جیزی نیست و خالی است
در حالی که گرانش نه شمردنی است و نه ستونی بلکه همه جاگستر است نه تکیه ای و ستونی
نکته :
طبق نسبیت انیشتین گرانش در سرشت وجودی ماده است نیازی به آفرینده نداره که آن را به ماده یا کره ای بچسباند
برخی به زعم خود خیال می کنند یک ماده در آغاز گرانش نداشته و بعدن خدا به آن گرانش افزوده !!!!!!
به زبان دیگر گرانش وجود دارد چون ماده وجود دارد ذات گرانش با ذات ماده بوجود می اید و از هم جدا نبوده ان هیچگاه
به محض اینکه ما چیزی را ماده بنامیم گرانش در وجودش در سرشتش هست نه اینکه خدا بعدن گرانش را به ان بیفزاید
سلام
هر وقت توجيه كرد بعد بيايد و ادعا كند
اعتقاد به وجود آفريدگاري ازلي و ابدي كه قادر مطلق باشد خيلي معقول تر است تا اعتقاد به اينكه مواد خودبخود با هم مخلوط شدند و حيات را شكل دادند
ماشاالله دست علوم تجربي آنقدر در اين زمينه پر است كه اين اواخر دست به دامن فرضيه خلقت توسط فرازميني ها شده!
مانده ام چطور ازلي بودن ماده و پيدايش خودبخودي ميشود فرضيه اي منطقي
موجود فرازميني و ازلي ميشود فرضيه اي منطقي
اما اعتقاد به آفريدگار ازلي ميشود توهمي براي پر كردن خلاء بي جوابي براي منشاء آفرينش! ياللعجب!
با سلام و احترام
ببینید بنده نه عرب زبان هستم و نه مفسر آیات قرآن...
در مورد ستون،بله باید بین ستون ها فاصله باشد تا بتوان به آنها ستون گفت . اما اگر بی نهایت ستون کنار هم باشند و فاصله آنها اندکی از صفر بیشتر باشد باز هم معنای ستون را خواهند داد...
اول اینکه نیروی گرانش دیدنی نیست که طبق آیه درست گفته شده است...
ستون هم میتواند به معنای نگه داشتن باشد...
کار ستون چیست؟؟ستون می تواند دو سطح را که باهم فاصله دارند را در کنار هم نگه دارد... مثل چهار پایه میز که در واقع این پایه های میز هستند صندلی را نگه داشته اند...
کار نیروی گرانش هم شبیه همان ستون هاست...
نیروی گرانشی میان دو جسم در واقع نیروهای کنش و واکنشاند، یعنی جسم اول نیرویی به جسم دوم وارد میکند، متعاقب آن جسم دوم نیز نیرویی به جسم اول وارد میکند، این در خط واصل بین دو جسم اثر میکند.
پس کار نیروی گرانش را میتوان به کار یک ستون تشبیه کرد...
البته بنده هیچ اصراری ندارم بگویم این آیه حتما اشاره به نیروی گرانش را دارد،شاید اشاره به نیروی دیگری دارد که بشر هنوز به آن پی نبرده است.@};-
بنظرم باز هم در اصل موضوع تفاوتی ایجاد نمی کند... خب این ماده را چه کسی بوجود آورده است؟؟ما هم نگفتیم کسی به آن گرانش افزوده...
تا زمانی که کسی بتواند از نیستی،هستی بوجود بیاورد، حق رد وجود خدا را نخواهد داشت.@};-
[="Tahoma"][="DarkSlateGray"] دکترنادرنوری;946469 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
اینکه یکی یک وجود حقیقی با آثار حقیقی رو موهوم بداند مسئله ایی رو حل نمی کنه چرا که خیلی از پدیده ها هست که علم شرح میده اما نمی تواند جوابش را بدهد
مثل مرگ و زندگی علم تنها به آثار زندگی و مرگ پی برده اینکه مرگ همچین اثری دارد و مجموعه ایی از این علائم یعنی مرگ
یا فلان علائم یعنی زندگی
ما دلیل ندانسته ها را الله ندانستیم بلکه الله را
در سوره توحید شناختیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد
بگو خدا یکی است
الله صمد
الله بی نیاز است
لم یلد و لم یولد
نه زاده شده و نه می زاید
و لم کن له کفو احد
هیچ احدی هم تا او نیست
(ترجمه اش در قرآن هست)
همان طور که می بینید الله همچین وجودی است
حال شما از کجای این سوره علت ندانسته ها را کشف می کنید روشن گری فرمایید
و اگر دلیل می خواهید بیاورید پست قبلی ام را باز خوانی نمایید بعد پاسخ دهید.
اما در مورد دلیل اگر قرآن را هم بخوانید متوجه ادبیات قرآن می شوید.
اما دانش شواهد و نتایج اش تقریبا قرار دادی است
یکسری قرار داد برای آزمون و رفع خطا تنظیم شده که قابل تغییر است
یکجا بر اساس ضعف زمانی و مکانی موجود در علم و کمبود ابزار لازم معیار یکچیز بود اما وقتی بهبود یافت دقت بالاتر رفت
خطای ناچیز را در علم نادیده می گیرند و قوانین اینچنینی
حال با این اوصاف و نقص ابزار و علم قطعیت علت تامه را چگونه رد می کند؟
من می گم شما کتاب می نویسی پس کتاب نویسنده دارد
شما وجودت قطعی است به همین روشنی
در مقیاس بزرگتر می گوییم خدا خالق کل هستی است. طبق تعریف سوره توحید بی نیاز است نه می زاید و نه زاده شده و هیچ هم کفوی ندارد(یکتای بی همتاست)
این کلام خود قرآن است
حال یکی بیاد کلمات رو بررسی کند بگوید کتاب کلمات کنار هم چیده شده است پس دکتر نوری نیست موهومه چون کسی نبوده کلمات رو بررسی کنه فکر می کرده دکتر نوری هست
بنظرت خودت چه جوابی باید بدی؟
نمی گی یکم سرت رو از کتاب بیرون بیار کمی بالا رو ببین من هستم حالا باز یک لجوج بگه نه کلمات اینطوریه تو موهومی!
خدا خالق کل شی است
حتی جاذبه
حتی دلیل خلقت جاذبه
دانش به هر چه برسد باز سوال مطرح است
علت جاذبه چیست؟
علت خلقت کهکشان چیست؟
همیشه دنبال یک علت است
حالا ما می گویبم الله خالق کل شی
الله مدبر الامور
الله رازق
حالا یکی میاد میگه جاذبه طبق رابطه طولی انتسابش به خدا صحیح است
اصلا خود همین تفاوت جاذبه هم نشان از اینه که یک تدبیری پشتش هست یکجا جاذبه ضعیف یک جا قوی
یک مدبر پشت خلقت.
تعریفی از خدا در قرآن 1400 پیش بیان شده و مبین اون هم مشخص شده
اگر سوالی هست و ابهامی در خدمتم
یا علی(س)[/]
پس به پای چه بگذاریم؟
ایا از نظر شما علت بی دینی چند تن از همین دانشمندان معروفی که خود میشناسید بخاطر دشمنی با دین بوده؟ بخاطر رسیدن به ثروت و مال دنیا بوده؟ بخاطر ترس از دین داری بوده؟ بخاطر چی بوده خودتان با دلیل بفرمایید.
خدا باوران همگی در یک سطح نیستند.افراد عامی خدا باور دین و خدا باوری رو از همون اول طبیعی میدانند و چون عادت به تحقیق و چرا گفتن ندارند خود رو بی نیاز از تحقیق میدانند و اگر از انها بپرسی چرا به وجود خدا اعتقاد درای و از کجا مطمئنی خدا وجود داره ممکنه از این حرفت تعجب کنن و بهت بگن مگه قراره خدا نباشه؟
خدا باورانی هم هستند که دامنه مطالعه و تحقیق انها زیاد هست و تحصیلات بالاتری دارند این دست افراد چون از همون اول کودکی با خدا اشنا شده و نماز خوندن روزه گرفتن ذاتا به دین علاقمند شدن و بی دین کردن این افراد سخت و بلکه غیر ممکن هست.این گونه افراد حتی اگر حس کنند حق بیشتر با بی خدایان هست تا خدا باوران باز هم حاضر نمیشوند به بیخدایی بروند.چون دین برای انها جذبه بیشتری دارد تا بی دینی.اگر در کودکی در گوش شما فرو برده اند که خدا افراد مومن رو وارد بهشت میکنه و افراد کافر رو وارد جهنم میکنه از همون دوران گرایش شما به دین دار بودن بیشتر میشه و تا اخر عمرت باهات میمونه.هر گز چنین فردی حاضر نمیشه حتی ساعتی بی خدا بشه.(قضیه پاسکال رو هم بیاد بیاورید)
البته بله نباید زود قضاوت کنیم.عدم پذیرش بی خدایی از سوی دین باوران رو در پست بالا توضیح دادم اگر ایرادی میبینید بفرمایید.بنده قصد ندارم حرف خود رو به کرسی بنشونم.
بررسی براهین اثبات وجود خدا از طرف برتراند راسل.مطلاعه کتب اسمانی توسط هیوم.مطالعه در خصوص ادیان و فلسفه ادیان مختلف اسلام و مسحیت و یهودی و کتب اسمانی از ریچارد داوکنیز.کدامشان در تحقیق خود دچار اشتباه شده اند؟
نمیدانم از کدام دانشمندان سخن میگید اما 99 در صد زیست شناسان فرگشت رو قبول دارند.فرگشت پایه زیست شناسی هست.فرگشت در مورد اینکه حیات از کجا اومده بحث نمیکند بلکه چگونگی پیش رفتن حیات و تکامل موجودات زیستی و چگونگی پدید امدن انها از گونه دیگر رو شرح میدهد.پس اینکه دانشمندی دیگر بیاد فرگشت رو با این پرسش که حیات چگونه و از کجا سرچشمه گرفته ابطال کند اصلا صحیح نیست.چون فرگشت فقط نحوه پیشرفت حیات رو شرح میده نه اینکه سرچشمه حیات رو شرح بده.
بله اکثر دانشمندان بی دین هستند نمیدانم چطور این رو بهتون ثابت کنم اقای رضای عزیز..
خواستید بازم چند تا لینک بدم؟
دانشمند مسلمان هم داریم بله همین هایی که ازشون اسم بردم مال ایران خودمون بودنند.ولی اولا دقت کنید من نگفتم همه دانشمندان بی دین هستند گفتم اکثر انها بی دین اند.پس خیالتون راحت حرف اول منو قبول کنید..
پس اولا در بین این همه دانشمند در کل جهان چند دانشمند هم در زمان ما هستند که مسلمان بودند و از کشور اسلامی ایران سرچشمه گرفتند.
ثانیا همین دانشمندانی هم که بنده فکر میکردم مسلمان هستند یکی از دوستان ظاهرا گفتند که در مورد مسلمان بودن انها دلیلی وجود نداردو احتمالا انها هم فقط اسمشون مسلمان بوده و بی دین هستند و این باز وضعیت رو بدتر میکنه چون من تازه با خوش بینی دانشمندانی بزرگ ایرانی نظیر مریم میرزاخانی کامران وفا و .. رو مسلمان میدونم ولی ممکنه انها بی دین شده باشند.
پس شما همچنان باید حرف اول من رو بپذیریدhappy
سلام
چن جا دیدم دوستان ظاهرا از انیشتن به عنوان یک دانشمند منکر خدا نام بردن ... در صورتی که ایشون یک ندانم گرا (اگناستیک) بودن که اتفاقا در چند مورد منکران خدا رو بخاطر تعصباتشون نقد کردن ... برای دوستانی که نظر دانشمندان بزرگ براشون مهم هست ... ایشون هم معاصر بودن و هم صاحب نظر و هم آگاه از فرگشت و هم دیگر نظریاتی که باعث شده بسیاری دیگر از دانشمندان منکر خدا شن ... با این وجود ایشون جهان رو انقدر بزرگ و زیبا و منظم و فراتر از درک انسان میدونه که انکار خدا رو بیشتر ناشی از عصبانیت و سرخوردگی میدونه تا منطق و علم ...
]
]
]
]
بسم الله الرحمن الرحیم
من تمام تایپک هارو نخوندم و حرف زیادی هم برای زدن ندارم اما میخوام چند تا از افکارمو در این مورد بگم !
به نظرم اولین دلیلی که باعث میشه برخی از دانشمندان ابراز بی خدایی کنند اینه که خدا براشون درست معرفی نشده ! درسته دانشمندان زیادی توی دنیا هستن که بی دین هستند ولی دلیلش اینه که اونها دین داران متظاهر رو میبینن و یا امثال منو میبینن که با بی کفایتی خودمون باعث میشیم نسبت به دین بی رغبت بشن !
از طرفی دین دروغین سالها اونها رو مورد شکنجه و آزار قرار داده ، شیطان هم بیکار نبوده تا میتونسته و دیده عده ای دور مثلا سید شهدا جمع شدن افراد خودشو فرستاده بین اونها و شروع کردن با قمه تیکه تیکه کردن شکم هم دیگه به اسم عزاداری و مردم جهان چون به هر حال انسان خطرات رو میبینه اونهارو دیدن و پیش خودشون فکر کردن ببین اینا چقدر دور از حضور وحشی هستن که این کارهارو میکنن !
در این میان امام ما هم غایبه که ما به خودمون بیایم و بفهمیم که بابا حق جز نزد خدای حق تعالی و برگزیده ی او نیست !
حالا همه ی اینا رو با هم جمع کنید به علاوه اندکی غرور کافیه که انسان دشمن دین بشه چه برسه به اینکه بخواد بی دین بشه !
من کسی نیستم بخوام شمارو نصیحت کنم فقط درد و دلمو میگم و اون اینه که در قضاوت هاتون دقت کنید! اگه امروز من لباس سیاه پوشیدم میام توی خیابون معنیش این نیست که واقعا عزادار امام حسینم، شاید لباس سیاه پوشیدم که برم دزدی کنم توی تاریکی شب !
در نتیجه بی دین ها ، مقدمه ای هستن برای ورود به دین حق و ایمان آوردن به حضرت خق ، یعنی شما فکر نکنین اینا که بی دین میشن از اونایی که به اسم دین مردم مظلوم غزه و فلسطین و میانمار و جاهای دیگه رو آزار میدن بدترن ! اینا از اونا بهترن، چون اینها به دین طاغوت کافر شدن نه به دین حق !
میبینین که افرادی مثل راسل و استیون هاوکینگ از مردم مظلوم غزه حمایت کردن و این یعنی انسانیت توی وجودشون نمرده هیچ، بلکه یک مرتبه از بقیه جلوتر هستن و به خدا نزدیکترن تا اونایی که به اسم خدا مردم مظلوم رو زیر بمب و موشک میگیرن و میگن هیشکی حق نداره صداش در بیاد !
و اما مساله ی بعدی اینکه اگر کسی به حقی که حضرت امام زمان حجت ابن حسن عسکری علیه اسلام قراره بیاره کافر شد چی ؟ خب اون وقت میشه گفت دانش و ثروت اون شخص موجب تکبر و لغزشش شده ولی نمیشه دلیل قطعی داد که به فلان سبب شخص گمراه شده ، بلاخره الله هر کس رو لایق و شایسته بدونه هدایت میکنه و هر کس رو لایق ندونه از رحمتش دور میکنه !
یا حق .
[="Tahoma"][="Navy"]سلام
همین که ما هم دانشمند دیندار داریم و هم دانشمند بی دین معنایش این است که جزئی نگری علوم تجربی به خودی خود مقتضی چیزی نیست آن نگاه عقلانی کلی خود فرد است که آن مسائل جزئی را در تحت یک نگاه الهی قرار می دهد. دانشمند ملحد درباره جهان فاقد نگاه کلی است او یک کل که اجزاء جهان را به هم پیوند دهد و هویتی داشته باشد نمی شناسد اما دانشمند مومن باور دارید یک حقیقت کلی این اجزاء را شامل است که به همه آنها معنا و مفهوم می بخشد.
یا علیم[/]
شايد بله شايد هم نه
حرف من اين است كه نه مي توان با قاطعيت گفت كه بخاطر لجاجت است و نه با قاطعيت مي توان گفت كه بخاطر پژوهش دقيق است
شما دين داري را يك ايدئولوژي در نظر مي گيريد اما بي ديني را حالتي خنثي
به عبارتي دانشمند دين دار را مانند ظرفي پر در نظر مي گيريد و با خود ميگوئيد چون اين ظرف از ابتدا پر شده حالا تغيير ماهيت مواد داخل آن دشوار است
اما دانشمند بي دين را مانند ظرفي خالي در نظر مي گيريد و با خود ميگوئيد خب طبيعتاً كسي كه ظرف قضاوتش را از تعصبات خالي كرده ، مي تواند منصفانه تر پژوهش و انتخاب كند نصفهء ايتدايي پيش فرض شما درست است اما نصفهء دومش خير
حال اگر قرار باشد تفكر بي خدايي را مانند ظرفي خالي (بدون ايدئولوژي) در نظر بگيريم ، عدم گرايش به يك دين يعني اينكه هيچ تغييري در اين ظرف بوجود نيامده
در اين صورت بايد بگوئيم كه اين ظرف همچنان خالي است. يعني بگوئيم كه دانشمندان بي خدا از ايدئولوژي خالي هستند. كاملاً واضح است كه اين تفكر اشتباه است نكته اينجاست كه اعتقاد به نبود خدا به معناي خنثي بودن و خالي بودن نيست بلكه خودش يك عقيده و نظريه است كه ظرف عقيدهء صاحبش را پر كرده
يعني همانطور كه يك باخدا يك سري تعصبات دارد كه ممكن است (تاكيد ميكنم ممكن است) روي قضاوت و پژوهشش تاثير بگذارد
يك بي خدا نيز روي نظريه خودش تعصباتي دارد كه ممكن است (تاكيد مجدد ، ممكن است) روي قضاوت و پژوهشش تاثير بگذارد
به عبارتي ظرف ذهنيت هيچكدام خالي نيست مطلب مهم اينكه حتي آن كسي كه ميگويد من مي خواهم تمام تعصبات را كنار بگذارم و قضاوت كنم نيز معلوم نيست در ناخودآگاهش داراي تعصباتي باشد يا نه
زماني مي توانيد قضاوت كنيد كه ببينيد اولاً آيا اشكالاتي كه آنها گرفته اند توسط خداباوران پاسخ گرفته يا خير
ثانياً اعتقاد خود آنها از سوي دانشمندان ديگر مورد نقد قرار گرفته است يا نه
بايد نظرات دو طرف را بررسي كرد. وگرنه هر كسي به تنهايي پيش قاضي برود راضي بر ميگردد
موضوع بحث ما بي خدايي است و خيلي از بي خدايان براي اثبات ادعاي خود به موضوع فرگشت استناد ميكنند و خلقت دفعي را مطرح ميكنند
اگر گره زدن اين دو تا به يكديگر صحيح نيست ، بايد يقهء طراحانش را گرفت ، نه منتقدين را
خواهر گرامي ، وقتي كه من گفتم دانشمندان مسلمان كم كار بوده اند ، خودتان اين حرف خودتان را رد كرديد و گفتيد: "دانشمند مسلمان هم كم نداريم"
پس برگرديم به همان پست كه نوشتم. يكي از دلايل زياد شدن دانشمندان بي دين ، كم كاري مسلمانان در كسب علم و دانش است
بی خدایی هم نوعی ایدولوژی هست.دانشمند دین دار معتقد به خداست اما دانشمند بی خدا از این اعتقاد تهی است.
مثلا راسل اومد گفت ما نه میتوانیم اثبات کنیم قوری چای پرنده وجود دارد نه میتوانیم انرا رد کنیم.وجود خدا هم شبیه همین هست .اما هیچ دانشمند دینی و فیلسوف دینی یافت نشد که این حرف راسل رو رد کند.
بیخدایان از فرگشت برای رد وجود خدا موقعی استفاده میکنند که:
نشان دهند پیدایش موجودات در اثر انتخاب طبیعی و جهش ژنی تصادفی بوده و این یعنی رد پایی از یک خالق هوشمند بعنوان خدا در طبیعت وجود ندارد.
قصه ادم و حوا که در تورات و قرآن اومده حقیقت ندارد و انسانها نیز از تطور سایر میمون سانان که هزاران سال پیش بوده اند حاصل شده اند.
این به عهده ما دین داران هست که به انها ثابت کنیم هر دو تصور بالا نادرست هستند.
ببینید شما گفتید کم کاری از ما مسلمانان هست که در زمینه علم و تکنولوژی از غرب عقیبیم و ظاهرا حرف شما این بود که مسلمانان دانشمندان درست و حسابی ندارند.بنده گفتم دقیقا هم این طور نیست همین اواخر در خود ایران خودمان افرادی دانشمند وس رشناسی چون کامران وفا مریم میرزاخانی پروفسور سمیعی و ... کم نداریم.که انصافا در بین دانشمندان غربی شان احترام بالایی دارند اگرچه از کشور مسلمان ما برخاسته اند.اگرچه متاسفانه در خود کشور ما این افرارد شاید به اندازه غرب سر شناس نباشند. البته بازم تاکید کنم این دانشمندان چون ایرانی هستند ما برچسب مسلمانی ببهشون میزنیم. وگرنه معلوم ینست در دل هم مسلمان باشند.شاید بعضی از انها هم بی دین شده باشند.
سلام و عرض ادب
من یه بار خودم شخصاً از کامران وفا شنیدم که گفت اعتقاد به خدا و مذهب چیزهای شخصی هست برای هر دانشمندی. یعنی نظرش این بود بدون اینکه دلیلی داشته باشه.
نظرش در مورد مسایل مذهبی از قبیل خدا فقط یه اعتقاد شخصی بود و نه چیز دیگه.
بقیه دانشمندان هم همینطور هستند، از دانشمندان خداناباور (متشخص)بزرگی مثل اینیشتن، دیراک و ... تا دانشمندان خدا بارو مثل گروتندیک، ماکس پلانک و دایسون و...
جالب اینه که در مورد گروتندیگ( که معروف هست به اینیشتن ریاضی) پدر و مادرش هر دو منکر خدا بودند و خودشم در بعد از شصت سالگی ایمانش به خدا رو بدست آورد.
راستش برای من جای تعجبه که نظرات این دانشمندان بزرگ در مورد خدا براتون مهمه، اعتقاد نداشتن اینیشتن به خدای متشخص همون قدر ضعیف هست که اعتقاد مادربزرگ من به وجود خدا از نظر استدلالی ضعیف هست.
نظر مردم عادی با این دانشمندان بزرگ خیلی تفاوتی نداره و به نظرم اصلا براتون مهم نباشه این نظرات. بیشتر دانشمندان رده پایین تر مد گرا هستند.
در مورد زیست شناسان اوضاع فرق داره چرا که زمینه تحقیقاتی اونا با پیشگویی هایی از خدایان ادیان همپوشانی داره و اگه شواهد علمی با این پیشگویی ها در تضاد باشه باید این خدایان رو کنار گذاشت و نه خدای خالق همه هستی.
اما در مورد فیلسوفان : غالبن اینطور هست که فیلسوفان خدا باور دلایلی رو اقامه می کنند که دیگر فیلسوفان خداناباور اونا رو رد میکنند. از این بابت جبهه فیلسوفان خدا باور قوی تر هست چرا که اونا دلایل نصفه و نیمه ای میارند اما فیلسوفان خدا ناباور به صورت مستقل دلیلی بر رد خدا ندارند و فقط دلایل طرف مقابل رو موجه نمی دانند.
اینکه راسل تمام برهان های رد خدا رو ناقص میدونه مهم نیست. شما به راسل و همفکرانش بگویید هر چه دلیل مستقل (نه نقد دلایل طرف مقابل) در رد خدا دارید رو بیارید(هرچند که من فکر میکنم اصلا هیچ دلیل نصفه و نیمه ای هم وجود ندارد) اونوقت ببینید که تمام اون دلایل به چه راحتی رد می شوند، همان کاری که راسل یا دیگر افراد با دلایل دیگر گروه می کند.
در آخر می توانم بگم :
دلایل مستقلی از طرف فیلسوفان خداباور وجود داره که از طرف فیلسوفان خدا ناباور قابل نقد است.
دلایل مستقلی در رد خدا از طرف فیلسوفان خدا ناباور تا آنجا که من میدانم وجود ندارد که بخواهد از طرف فیلسوفان خداباور نقد شود.
در آخر نظر من اینه که اعتقاد داشتن یا نداشتن دانشمندان بسیار بزرگ به خدا به اندازه یک اپسیلون بیشتر از مردم عادی نیست.
با سپاس
سلام. با خط آخر تون مخالفم. استادی داشتیم در شبمی که میگفت زمانی که در لیسانس در هاروارد بودم، استاد هنگام درس دادن اسپین الکترون برای اولین بار، طوری درس میداد که من زمزمه خدا رو زیر گوشم حس میکردم. با گریز به مسائل توحیدی درس میداد و ابن بسیار بسیار لذت بخش بود. مشخصا ثمرات و لذتی که درک وجود خدا برای یک دانشمند حقیقت یاب بوجود میاره فراتر از چیزیه که برای یک فرد عادی رخ میده.
همانطور که لذت و درک وجود خدا برای فردی مثل آیت الله قاضی یا بهجت با کسی مثل من تفاوت داره.
شما هیچ وقت نمیتونید فردی که در مدرسه پزشکی هاروارد مدرک گرفته رو از نظر فنی و مهارتی با فردی که از دانسگاه آزاد فلان ایران مدرک گرفته مقایسه کنید . این مقایسه در مورد علوم دینی هم به نظرم درست میاد. کسی که با تحصیل علوم چه دینی و چه غیر دینی پایه های معرفتی و شناختی اش قوی شده باشه با یک فردی که هیچ مطالعه ایی نداره یا دریچه خاصی بسمتش باز نشده فرق داره.
دليل آنها براي عدم وجود خدا چيست؟
سلام و عرض ادب
ببینید بحث بر سر این نیست که کسی که به خدا اعتقاد داره چطور خدا رو در زیبایی معادلاتی که جهان رو توصیف میکنه می بینه.
آنچه که سرکار خانم نرگس می فرمایند این است که علم دانشمندان باعث بی خدایی یا با خدایی میشود، نظری که من میگم نه اینطور نیست و بیشتر شخصی هست چه برای کسی که به خدا اعتقاد داره و چه کسی که نه.
این مسأله ای که استاد شما ازش یاد میکنه نمیتونه دلیلی بر اثبات خدا باشه چرا که استادتون از قبل خدا رو پذیرفته و حالا زیبایی طبیعت رو از خدا میدونه کما اینکه ممکنه این مسأله از دید یک بی خدا اصلا اینطور دیده نشه.
در بحث فرق بین مردم عادی و دانشمندان بحث بر سر استدلال داشتن است نه احساس شخصی.
یک فرد عادی که به خدا اعتقاد دارد هم میتواند با دیدن رنگین کمان به همان احساس مشابه استاد شما برسد حتی شاید بیشتر.
جمله آخر من هم همین هست اعتقاد داشتن و نداشتن استدلالی هست وگرنه من منکر سواد دانشمندان نیستم. دانشمندان خداباور پدیده های طبیعت رو نشان از خدا میدونند و مردم عادی ممکن است زیبایی دریا، آسمان و کویر و ستارگان رو دلیل بر احساسشون به خدا بگذارند. اگر از هر کدومشون بخواهیم دلیل صد در صدی بیارید هیچکدام نمی توانند.در اینجا ممکن است دانشمند، ریاضی دان یا فیلسوف در استدلال چند قدم جلوتر بروند ولی باز هم میبینید که نظر شخصیشون در مرحله آخر دخیل است.
در مورد عارفانی که ذکر کردید هم تمام احساساتشان بر شهود باطنی قرار داره و نه استدلالی. وگرنه فکر میکنید جناب قاضی از راسل و صدرا بهتر میتوانند استدلال بیارند؟
با سپاس
[="Tahoma"][="Navy"] Miss.Narges;946690 نوشت:
سلام
به نظر ما همانطور که وجود خداوند را برخی ادله عقلی پشتیبانی می کند برخی از همان ادله عقلی وجود قوری پرنده را نفی می کنند.
البته این منوط است به اینکه جناب راسل منظور دقیق خود را از قوری پرنده مشخص کند.
اگر منظور راسل از قوری پرنده آنستکه که ما در جهان یک پرنده ای داشته باشیم به شکل قوری، این استبعادی ندارد. یک پرنده قوری شکل ممکن الوجود است. اما اگر منظورشان این است که ما یک قوری کذایی داشته باشیم مانند قوری های معمولی که بدون هیچ عامل به پرواز درآورنده ای خودبخود پرواز کند مطمئنا چنین چیزی ممکن نیست. چون پرواز که به معنای غلبه بر نیروی جاذبه و حرکت است جز با یک نیرو و عامل خاص ممکن نیست.
همانطور که می بینید وجود و عدم قوری پرنده قابل استدلال عقلی است و این در حالی است که قوری پرنده یک وجود جزئی است اما مجموعه ای از دانسته ها می تواند مبنای استدلال به وجود و عدم آن باشد. البته از آنجا که ظاهرا راسل استقراء را تام و یقین آور نمی داند می تواند بگوید معلوم نیست در فلان جای ناشناخته عالم پدیده هایی باشند که موجب به پرواز درآمدن خودبخودی قوری شوند که البته این استدلال می تواند کل معرفت بشری را زیرسوال ببرد و نه تنها وجود قوری پرنده را اما در مورد وجود خداوند حتی این اشکال راسل هم وارد نیست چرا که وجود خداوند در برهان عقلی بر پایه هایی بناشده که عمومیت آن تا حد قابل اطمینانی پذیرفته شده است. آن پایه ها علیت ، نظم و برهان امکان و وجوب اند که این آخری حتی جنبه استقرائی ندارد و با اشکال راسل هم قابل خدشه نیست. یعنی اینکه عمومیت علیت و نظم در جهان تا حد قابل اطمینانی (حداقل در این زمان که دانش مبانی عمیقی را در مورد جهان یافته است) پذیرفته شده و بر این اساس می توان وجود خداوند را اثبات کرد. برهان امکان و وجوب هم که عقلی محض است و استقراء در آن راه ندارد تا مورد خدشه راسل باشد.
نتیجه اینکه وقتی بتوان با ادله و شواهد موجود در مورد قوری پرنده که امری جزئی است استدلال کرد بطور قطع می توان برای وجود خدا که متکی به ادله بسیار قویتر است دلیل آورد.
یا علیم[/]
دانشمند !!!
در مباحث دانش شناسی و مدیریت دانش عنوان میشه که ما چندین مدل داده داریم ...
1. داده : به مطالبی که به صورت طبقه بندی نشده وجود دارند و هیچ گونه طبقه بندی در موردشون صورت نگرفته اصطلاحا داده گفته میشه ... مثلا هزاران مقاله نامرتبط که در درون یک اتاق ریخته شده اند .
2. اطلاعات : اگر همین داده ها رو برداریم و مرتبشون کنیم ... به طوری که در درون هر قفسه اطلاعات مرتبط با هم وجود داشته باشه ... iNFORMATION یا اطلاعات شکل میگیره .
3. دانش : زمانی که این اطلاعات به مغز وارد میشن و مورد تجزیه و تحلیل مغز قرار میگیرند ... به مرور زمان دانشی در درون مغز بوجود میاد ... مانند دانش ریاضیات .
4. خرد : زمانی که شخص به مرور زمان دانش رو از مسیرهای مختلف به مغزش وارد کرد و توانایی تجزیه و تحلیل یک دانش از بعدهای مختلف رو داشت و تونست تشخیص درستی و غلطی یک گزاره که از نوع اطلاعات هست بده ... در اینصورت این شخص در اون مساله به خرد میرسه .
دانشمند کسی هست که مسیری علمی برای بررسی داده ها داره ...
داده ها رو طبقه بندی میکنه .... و اطلاعات میشن ...
اطلاعات رو بر اساس الگوریتم همه کاره ای که در درون مغزش داره مورد تجزیه و تحلیل قرار میده ... تبدیل به دانش میشه ...
دانشمندان متفاوت فرمهای مختلفی برای نگاه به دنیا داشته اند ...
ریاضی دانها به نوعی به دنیا ( داده ها ) نگاه میکنند . به نوعی طبقه بندی میکننش . و به نوعی تاون رو تبدیل به دانش میکنند .
فیزیک دانها به نوعی به دنیا ( داده ها ) نگاه میکنند . به نوعی طبقه بندیش میکنند . و به نوعی اون رو تبدیل به دانش میکنند .
حتی دو فیزیک دان میتونند نگاههای متفاوتی برای حل مساله داشته باشند ... الگوریتم همه کاره ای که در درون مغزشون وجود داره به روشهای متفاوتی به مساله نگاه کنه ...
آنچنانچه ریاضی دانی ... دنیا رو اقلیدوسی میبینه و ریاضی دانی دیگر هذلولوی
مساله اینجا بوجود میاد که یک ریاضی دان مانند اویلر برای حل یک مساله روشی خاص در پیش میگیره ... و چون روش ایشون برای حل مساله به جواب میرسه و نتیجه شهودی قابل مشاهده هست ... همه به راه و روش و نوع فکر کردن ایشون احترام میگذارند ... و راه حل و ابتکار ایشون به عنوان یک اصل شناخته میشه ...
ولی در درون مسائلی مانند اینکه خدا وجود داره یا نه ... همون دانشمندان رو داریم ... با همون جهت گیری های مغزی ... با همون ابتکارها ... و هر کدوم نظریات خودشون رو میدن ... ولی آزمایشگاهی نداریم که بفهمیم که جهت گیری مغزی اونها در مورد مساله وجود یا عدم وجود خدا صحیح هست یا نه ...
بنابراین عده ای از دانشمندان به خدا اعتقاد دارند ... دلایل منطقی خودشون رو میارند و جهت گیری مغزی ایشان به نحوی هست که اون استدلال ها رو درست میدونه ... و دسته ای دیگر از دانشمندان اون دلایل رو در اون میدان درست نمیدونند ... دلایل منطقی خودشون رو دارند ... و اونیکی استدلال ها رو درست میدونند ...
راه حل :
1. یا باید هممون مغزی یکسان داشته باشیم تا جهت گیری های یکسانی در مورد این مساله داشته باشیم .
2. یا اینکه وجود یا عدم وجود خدا باید در درون طبیعت آزمایش پذیر باشه .
سلام
روان انسان چگونه آزمایش پذیره؟ دانشمندان تنها شاید بتوانند به روش بررسی روان بعضی حقایق را از حقیقت عالم بفهمند چون ادعای ادیان اینه که خداوند متعال پروردگار جهان است همچنانکه روان بر جسم حاکمیت داره و اونو اداره میکنه. در متون دینی ما هم شناخت روان انسان را راهی برای شناخت خدا دانسته است. من عرف نفسه عرف ربه
یا علیم
در این ویدئو میتونید برخی دلایل انها رو ببینید( قبول درستی یا نادرستی نظر انها به عهده خواننده)
https://farda.us/upload/files/50%20Academics%20on%20God.zip
اگر نظر دانشمندان برام مهم بود منم مثل خیلیا بی دین بودم.من فقط میخوام بدونم چرا باید یک دانشمندی اشکارا بیاد بی خدا بشه و تازه دلیل هم داشته باشه.
با سلام ;خب اینا اومدن پیش بینی قرآن رو تاییید کنند دیگه:d
گروهى (میگویند: «شما رهبران گمراهى بودید كه به ظاهر) از طریق خیرخواهى و نیكى وارد شدید اما جز فریب چیزى در كارتان نبود)!» (۲۸)(آنها در جواب) میگویند: «شما خودتان اهل ایمان نبودید (تقصیر ما چیست)؟! (۲۹)ما هیچ گونه سلطه اى بر شما نداشتیم، بلكه شما خود قومى طغیانگر بودید! (۳۰)
اكنون فرمان پروردگارمان بر همه ما مسلم شده...(۳۱)
اصلا این دنیا داره جار میزنه که من پایدار نیستم...ما همه از خاکیم دوباره بر خاکیم...در ضمن ایمانی که قراره با حرف دیگران بدست بیاد یا متزلزل شه،ایمان نیست....
خیر!
شما معتقد هستید که دلیل آنها صحیح و از روی تحقیق درست و بدون تعصب بوده
و از طرفی معتقید تحقیق و پاسخ به شبهات از سوی هیچ دینداری مورد قبول نیست چون دیندار نمی تواند بی تعصب باشد
به عبارتی شما سوالی را در این تاپیک مطرح کرده اید که پاسخش از نظر خودتان فقط یک چیز است و آن هم صحت حرف بی خدایان است
پس این شما هستید که باید این ادعا را اثبات کنید
در صورت لزوم می توانید تاپیک دیگری بزنید اما باید ادعایتان را اثبات کنید
بخاطر این گفتم قضاوت با خواننده که کسی که دلایل انها را دید باید نظرات دیگران براش مهم نباشه
سلام
سوال شما هر چند یک جنبه غیر مستقیم و مثبت دارد ، اما کمی مبهم نیز به نظر می رسد .. چرا یک دانشمند باید برای بی خدایی خودش دلیل داشته باشد ؟! خب چرا نباید دلیل داشته باشد ؟!
فراتر از آنکه باخدایی یا ناخدایی دانشمندان مهم باشد ،عدم اعتقاد آنها به ادیان ثلاثه ابراهیمی مهم است .. البته به نظر من .. اعتقاد به وجود یا نبود خدا به خودی خود مسئله نیست .. مسئله جایی درست می شود که این خدا تریبون هایی را به عده ای میدهد ( یا دست کم سخنگوهای دستگاه حکومت الهی چنین ادعایی دارند ) .. تبعیض از همینجا شروع می شود و خدا وارد صدر تا ذیل زندگی افراد می شود ! یا دقیقتر واردش می کنند !
اینجاست که جلوتر و فراتر از دانشمندان علوم تجربی ، فلاسفه و بزرگان اندیشه ورود می کنند و به نقد این جنبه از اعتقاد به خدا می پردازند .. بُعدی که به زندگی انسان مربوط است ..
من فکر می کنم اصلی ترین عامل بی دینی و بی خدایی علمای واقعی جهان همین باشد ...
یک طرف قضیه میتواند این باشد که دانشمندان و فلاسفه بیخدا که مثلا در آکادمی ملی علوم آمریکا 95 درصد هستند در خدمت استکبارند و به خاطر منافع دنیوی دین را انکار میکنند. دانشمندان مذاهب اسلامی و مذاهب دینهای دیگر هم آنها هم به خاطر منافع دنیوی حق را اعلام نمیکنند و فقط علمای مذهب خودمان درست میگویند.
یک جور هم این است که فلاسفه دلیلی برای صحت گزاره های پایه ای ادیان پیدا نکرده اند. علمای مذاهب مختلف هم میدانند که دین حقانیت ندارد ولی منافع بخور نمیری برایشان دارد برای همین آنها هم نمیگویند مذهب حق کدام هست.
گذشته از دانشمندان هر فرد باید سعی کند خودش تحلیل خودش را داشته باشد حالا هر کس در حد عقل و فراغت و علاقه خودش. اکثر مردمی که زیاد چفت و بست اسلام نشدند زمانی خواسته اند دین را بشناسند اما نتیجه مطلوبی نگرفتند.
در زمانی یک ریاضی دان بود که خیلی در کارش ماهر بود کلاً هرچی زا بهش می دادن می توانست ثابت کند (استدلالی)اگر جواب غلط می خواستند هم می توانست جواب غلط را هم ثابت کند درست است(استدلالی)
مهم این بود که پول کدام طرف بود .الان هم همینطور است اکثر دانشمندان در دنیای ما پولی شده اند .این یک طرف قضیه
طرف دیگه قضیه هم اینکه تا به یه جایی می رسند خودشون را گم می کنند و خدا را فراموش می کنند همانطور که هارون و قارون و .... وقتی به مال رسیدند با اینکه قبلا خدا را قبول داشتند ادعای خدایی کردند
البته بخش بولد شده این عبارت شاید اشتباه باشه. چون خود دانشمندان مذهبی هم سطوح مختلفی از دین (هر دینی) رو ممکنه قبول نداشته باشند.
ولی مشخصا حوزههای علمی مختلف، تاثیرات فکری قوی ای رو بر روی فردی که دانشمند هست یا در مسیر رسیدن بهش است، میگذارد. این نکته رو بایستی توجه داشت که در بسیاری از جوامع دانشمندان در محیطی با مبانی دینی بزرگ شدند و بعد از طی مدارج و پیشرفت های علمی، دیگه پذیرشی و یا احساس نزدیکی ای به موازین دینی پیرامون خودشون ندارند. حتی اگر وجود خدا رو انکار نکند، بسیاری از مبانی دینی رو بیهوده و شاید خرافه بدونند.
سلام
نماز نمی خونن گمونم
پرسش
چرا اکثر دانشمندان بی دین هستند؟
پاسخ:
- نخست آنکه این ادعا که اکثر دانشمندان بی دین بوده اند، ادعای بزرگی است که است که نیاز به اثبات دارد. بدون بررسی نمی توان در این زمینه اظهار نظر قطعی کرد. بسیاری از دانشمندان اتفاقا دیندار بودند و به این راحتی نمی توان تعیین کرد که اکثریت با کدام گروه بوده است.
- نکته دوم اینکه، منظور شما از "دانشمند" هم باید معلوم شود. اگر مراد شما از دانشمند، عالم علوم تجربی است، اساسا از او توقع نیست که در مورد بود یا نبود خداوند اظهار نظر جدی بکند. زیرا خداوند اساسا موجودی مادی نیست که او بخواهد در موردش نظر بدهد. دانشمند تجربی از ابتدای کارش، مبنای نظریش را بر این استوار می کند که من تمام امور مادی را می خواهم بررسی کنم. و امور فرامادی اساسا در حیطه مطالعه او قرار نمی گیرد تا بخواهد در مورد آن نظر بدهد.
اینکه دانشمندان علوم طبیعی در مورد خدا اظهار نظر می کنند مانند این است که یک متخصص دامداری در مورد کیهان شناسی نظر بدهد. اشکالی ندارد، هر کسی آزاد است در مورد هرچیزی نظر بدهد ولی مسئله این است که آیا نظرشان قابل توجه است؟ آیا از نظر فنی و تخصصی باید مقبول باشد؟! چنین نیست زیرا اساسا تخصص آنها و مطالعه آنها در مورد امور دیگری است..
- شاید بی دینی برخی از دانشمندان تجربی نیز از این رو باشند که گمان کرده اند با همین "عینک مادی بین" می توان تکلیف کل هستی را مشخص کرد و هر چیزی که دیدنی نبود، اساسا موجود نیست! از این رو به خداوند بی اعتقاد شده اند. این در حالی است که جهان هستی، بسیار بزرگتر از جهان مادی است
.
با توجه به این مقدمات، اولا این چنین نیست که اکثریت دانشمندان ملحد باشند. ثانیا نظر دانشمند تجربی در این زمینه، مهم نیست زیرا اساسا حیطه تخصص او امر دیگری است.
* برای مطالعه بیشتر به کتاب «علل گرایش به مادیگری» از استاد شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا مراجعه کنید.