با سلام
برخی از طلبه ها به من میگفتند فلان عارف یا عالم اخلاق فحش میدهد
مثلا میگوید ای خر ای گاو و امثال آن
من گفتم چه طور یک عالم اخلاق فحش میدهد؟
آنها میگفتند توجیهش کرده ایم...چون واقعیت را میگفته اشکال ندارد
حتما آن عالم واقعیت برزخی فرد را گفته است....
البته هنوز هم برایم چنین رفتاری قابل توجیه نیست...
آیا برای شما قابل توجیه است ؟
هرچیزی را صورتی است و حقیقتی که این صورت و حقیقت علیرغم داشتن شباهت بسیار از تفاوت زیادی برخوردارند. شما در زندگی خود به آسانی تفاوت آنها را تشخیص میدهید و با حقیقت و صورت یکسان مواجه نمیشوید، در این صورت دو مثال میزنم:
1- میوههایی را در نظر بگیرید که از سفال ساخته شده اند، با توجه به رنگ و شکل آنها به نظر بیننده چنین میآید که سیب، انار، پرتقال، انگور و موز هستند، اما صورت کجا و حقیقت کجا و کجا بود طعم و بوی این میوهها؟ اصلاً این میوهها کاربردی جز برای زینت یا مثالآوردن ندارند.
2- شما در موزۀ (تاریخ طبیعی) انواع درندگان، چارپایان، پرندگان زیبا و گنجشکهای کوچک را میبینید. شیر، گرگ، فیل، خرس و هر پرندۀ جارح و درندۀ ترسناک هم در آنجا موجود است، لیکن اینها کالبدهایی جامد و بیجان هستند که آکنده از الیاف و پنبه اند و رمقی از حیات در آنها وجود ندارد و فاقد هرگونه فعالیت حیاتی میباشند.
آری، صورت نمیتواند جای حقیقت را بگیرد و نقش آن را در زندگی بازی کند و همچون حقیقت منشأ عمل و فعالیت واقع گردد، به علاوه صورت در رویارویی با حقیقت دچار گسیختگی و از هم پاشیدگی میشود و هیچگاه نیز نمیتواند باری را که حقیقت بدوش میکشد متحمل گردد. لذا اگر کسی وظیفۀ حقیقت را به صورت واگذارد یا در امر مهمی به آن اعتماد نماید، صورت به او خیانت میکند و در کمال احتیاج او را خوار میگرداند.
صورت ولو مهیب و ترسناک باشد حقیقت بر آن غلبه میکند، گرچه این حقیقت ضعیف و ناتوان باشد، زیرا این حقیقت کوچک به مراتب از آن صورت بزرگ و مهیب نیرومندتر است، یک بچه میتواند شیری بیجان و پرشده از الیاف و پنبه را با دست ضعیف و ظریف خود بیافکند، زیرا هرچند کوچک باشد حقیقت دارد، در حالی که آن شیر پیکرهای بیش نیست ولو مهیب باشد،
کلاً این جهانی که در آن زندگی میکنیم جهان حقایق و واقعیتهاست و خداوند هرچیز را بر مبنای حقیقت آن آفریده است: مال و ثروت حقیقتی دارد و علاقۀ به آن هم فطری و سرشتی است و به همین جهت احکام و دستوراتی در بارهاش مقرر شده و خداوند در متن آن تأثیر و جذابیت قرار داده است بچهها هم حقیقت دارند و مهر و علاقۀ به آنها فطری است، لذا در شرع احکامی در بارۀ تعلیم و تربیت آنها وارد شده است، به همین ترتیب تمام نیازهای طبیعی و تمایلات فطری، حقیقتی انکارناپذیر دارند و حقیقتی بسیار نیرومند و رغبتی بس بزرگ و شدید لازم است تا بر این حقایق چیره گردد.
برای ظفر بر حقایق پراکنده در جهان به حقیقت اسلام و ایمان نیازمندیم. چون صورت اسلام از چیرهشدن و غلبه بر این حقایق عاجز و ناتوان است، هرچند این حقایق آمیخته با باطل باشند و اصولاً صورت محض بر هیچ حقیقتی غالب نمیشود. بدین جهت امروزه با چشم خود میبینیم که صورت اسلام نمیتواند بر حقایق کوچک مادی غلبه کند، زیرا صورت ولو ظاهرش مقدس و شگرف باشد، فاقد جذابیت بوده و در دلها تأثیر نمیگذارد، اسلام و شهادتین و نماز ظاهری و نمایشی امروز ما نمیتوانند بر عادتهای حقیر و شهوات پستمان چیره شوند و یا به هنگام بلا و گرفتاری و مشکلات ما را در مسیر حق ثابت نگه دارند.
توحیدی که در صدر اسلام دلها را آنچنان تحت تأثیر شگرف خود قرار میداد و ترک عادات و غلبه بر شهوات و جانبازی و شهادت و تحمل رنجها و سختیها و چشیدن تلخیها را در راه خدا بر مردم سهولت میبخشید، حالا نمیتواند بستر را بعد از این که تمام شب در خواب فرو رفته اند، برای ادای نماز صبح به آنها ترک گوید! آری، آن اعتقادی که بر میل به شراب غلبه میکرد و میان انسان و جام شرابی که در دست داشت حایل میشد و او هم بدین علت که دین, نوشیدنش را حرام میداند، از نوشیدن آن امتناع میورزید، امروزه نمیتواند هیچ چیزی را امر و یا نهی کند.
سلام علیکم استاد گرامی@};-
فرمودند القرآن مادبة الله .
اگر بگوییم هر کسی به همان اندازه که به قرآن نزدیک شود از آن بهره می گیرد . تدبر ، قرائت ، نگاه به آیات ، لمس کردن و ... استاد گرامی آیا می توان این مطلب را با حدیث شریف جمع کرد؟
ممنون از شما@};-
سلام علیکم استاد گرامی
فرمودند القرآن مادبة الله .
اگر بگوییم هر کسی به همان اندازه که به قرآن نزدیک شود از آن بهره می گیرد . تدبر ، قرائت ، نگاه به آیات ، لمس کردن و ... استاد گرامی آیا می توان این مطلب را با حدیث شریف جمع کرد؟
ممنون از شما
سلام علیکم
بله قابل جمع است بدین شکل که کسی که اهل قرآن بشود از نگاه و لمس و .... قرآن نیز بهره مند می شود اما همین قرآن برای نا اهل و لا یزید الضالمین الا خسارا می باشد.
کسی که اصلا اهل تدبر در قرآن نیست آیا از نگاه و لمس آن بهره ای دارد !!!!!! اما اهل تدبر از نگاه و لمس نیز بهره مند می شوند.
موفق باشید.
تا کنون اندیشیده ای که هر چه در حال تمام شدن باشد،عزیز می شود!
يک لحظه آفتاب در هوای سرد غنيمت میشود...
يک عزيز وقتی که از دست رفت همه کس میشود...
ایام جوانی پس از گذر، بزرگترین حسرت می شود...
سلامتی پس از پایان بزرگترین سرمایه...
و پاييز وقتی که تمام شد٬ به نظر قشنگ و قشنگتر میشود!
آری ما همیشه دیر درمیابیم که در زمان حال باید از دارایی هایمان لذت ببریم.
صائب تبریزی
با سلام
برخی از طلبه ها به من میگفتند فلان عارف یا عالم اخلاق فحش میدهد
مثلا میگوید ای خر ای گاو و امثال آن
من گفتم چه طور یک عالم اخلاق فحش میدهد؟
آنها میگفتند توجیهش کرده ایم...چون واقعیت را میگفته اشکال ندارد
حتما آن عالم واقعیت برزخی فرد را گفته است....
البته هنوز هم برایم چنین رفتاری قابل توجیه نیست...
آیا برای شما قابل توجیه است ؟
1_ اسلام ناب محمدی صلی الله علیه وآله و سلم
هرچیزی را صورتی است و حقیقتی که این صورت و حقیقت علیرغم داشتن شباهت بسیار از تفاوت زیادی برخوردارند. شما در زندگی خود به آسانی تفاوت آنها را تشخیص میدهید و با حقیقت و صورت یکسان مواجه نمیشوید، در این صورت دو مثال میزنم:
1- میوههایی را در نظر بگیرید که از سفال ساخته شده اند، با توجه به رنگ و شکل آنها به نظر بیننده چنین میآید که سیب، انار، پرتقال، انگور و موز هستند، اما صورت کجا و حقیقت کجا و کجا بود طعم و بوی این میوهها؟ اصلاً این میوهها کاربردی جز برای زینت یا مثالآوردن ندارند.
2- شما در موزۀ (تاریخ طبیعی) انواع درندگان، چارپایان، پرندگان زیبا و گنجشکهای کوچک را میبینید. شیر، گرگ، فیل، خرس و هر پرندۀ جارح و درندۀ ترسناک هم در آنجا موجود است، لیکن اینها کالبدهایی جامد و بیجان هستند که آکنده از الیاف و پنبه اند و رمقی از حیات در آنها وجود ندارد و فاقد هرگونه فعالیت حیاتی میباشند.
آری، صورت نمیتواند جای حقیقت را بگیرد و نقش آن را در زندگی بازی کند و همچون حقیقت منشأ عمل و فعالیت واقع گردد، به علاوه صورت در رویارویی با حقیقت دچار گسیختگی و از هم پاشیدگی میشود و هیچگاه نیز نمیتواند باری را که حقیقت بدوش میکشد متحمل گردد. لذا اگر کسی وظیفۀ حقیقت را به صورت واگذارد یا در امر مهمی به آن اعتماد نماید، صورت به او خیانت میکند و در کمال احتیاج او را خوار میگرداند.
صورت ولو مهیب و ترسناک باشد حقیقت بر آن غلبه میکند، گرچه این حقیقت ضعیف و ناتوان باشد، زیرا این حقیقت کوچک به مراتب از آن صورت بزرگ و مهیب نیرومندتر است، یک بچه میتواند شیری بیجان و پرشده از الیاف و پنبه را با دست ضعیف و ظریف خود بیافکند، زیرا هرچند کوچک باشد حقیقت دارد، در حالی که آن شیر پیکرهای بیش نیست ولو مهیب باشد،
کلاً این جهانی که در آن زندگی میکنیم جهان حقایق و واقعیتهاست و خداوند هرچیز را بر مبنای حقیقت آن آفریده است: مال و ثروت حقیقتی دارد و علاقۀ به آن هم فطری و سرشتی است و به همین جهت احکام و دستوراتی در بارهاش مقرر شده و خداوند در متن آن تأثیر و جذابیت قرار داده است بچهها هم حقیقت دارند و مهر و علاقۀ به آنها فطری است، لذا در شرع احکامی در بارۀ تعلیم و تربیت آنها وارد شده است، به همین ترتیب تمام نیازهای طبیعی و تمایلات فطری، حقیقتی انکارناپذیر دارند و حقیقتی بسیار نیرومند و رغبتی بس بزرگ و شدید لازم است تا بر این حقایق چیره گردد.
برای ظفر بر حقایق پراکنده در جهان به حقیقت اسلام و ایمان نیازمندیم. چون صورت اسلام از چیرهشدن و غلبه بر این حقایق عاجز و ناتوان است، هرچند این حقایق آمیخته با باطل باشند و اصولاً صورت محض بر هیچ حقیقتی غالب نمیشود. بدین جهت امروزه با چشم خود میبینیم که صورت اسلام نمیتواند بر حقایق کوچک مادی غلبه کند، زیرا صورت ولو ظاهرش مقدس و شگرف باشد، فاقد جذابیت بوده و در دلها تأثیر نمیگذارد، اسلام و شهادتین و نماز ظاهری و نمایشی امروز ما نمیتوانند بر عادتهای حقیر و شهوات پستمان چیره شوند و یا به هنگام بلا و گرفتاری و مشکلات ما را در مسیر حق ثابت نگه دارند.
توحیدی که در صدر اسلام دلها را آنچنان تحت تأثیر شگرف خود قرار میداد و ترک عادات و غلبه بر شهوات و جانبازی و شهادت و تحمل رنجها و سختیها و چشیدن تلخیها را در راه خدا بر مردم سهولت میبخشید، حالا نمیتواند بستر را بعد از این که تمام شب در خواب فرو رفته اند، برای ادای نماز صبح به آنها ترک گوید! آری، آن اعتقادی که بر میل به شراب غلبه میکرد و میان انسان و جام شرابی که در دست داشت حایل میشد و او هم بدین علت که دین, نوشیدنش را حرام میداند، از نوشیدن آن امتناع میورزید، امروزه نمیتواند هیچ چیزی را امر و یا نهی کند.
سلام علیکم استاد گرامی@};-
فرمودند القرآن مادبة الله .
اگر بگوییم هر کسی به همان اندازه که به قرآن نزدیک شود از آن بهره می گیرد . تدبر ، قرائت ، نگاه به آیات ، لمس کردن و ... استاد گرامی آیا می توان این مطلب را با حدیث شریف جمع کرد؟
ممنون از شما@};-
سلام علیکم
بله قابل جمع است بدین شکل که کسی که اهل قرآن بشود از نگاه و لمس و .... قرآن نیز بهره مند می شود اما همین قرآن برای نا اهل و لا یزید الضالمین الا خسارا می باشد.
کسی که اصلا اهل تدبر در قرآن نیست آیا از نگاه و لمس آن بهره ای دارد !!!!!! اما اهل تدبر از نگاه و لمس نیز بهره مند می شوند.
موفق باشید.
بدانیم :
بهترین جواب بدگویے
سکوت
بهترین جواب خشم
صبر
بهترین جواب درد
تحمل
بهترین جواب سختے
توکل
بهترین جواب خوبے
تشکر
بهترین جواب زندگے
قناعت
بهترین جواب شکست
امیدوارےاست.
تا کنون اندیشیده ای که هر چه در حال تمام شدن باشد،عزیز می شود!
يک لحظه آفتاب در هوای سرد غنيمت میشود...
يک عزيز وقتی که از دست رفت همه کس میشود...
ایام جوانی پس از گذر، بزرگترین حسرت می شود...
سلامتی پس از پایان بزرگترین سرمایه...
و پاييز وقتی که تمام شد٬ به نظر قشنگ و قشنگتر میشود!
آری ما همیشه دیر درمیابیم که در زمان حال باید از دارایی هایمان لذت ببریم.
بگذار بگویند ساده است و فراموشکار
بدان تو با مهربانی و گذشتت به سادگی و فراموشی رنگی دیگر می بخشی...
آرام باش... احدی نمیتواند آنچه را که حقیقتا از آن توست از تو بگیرد
و تمامی دنیا اگر جمع شوند نمي توانند آنچه را که مال تو نيست، حفظ کنند
در طوفانهای زندگی به برگهایی که از درخت تناور وجودت می ریزد توجه مکن
به ریشه ای بیندیش که این طوفانها باعث استواریش می شوند
بر سر سفره دل.
حرفها دارم اما... بزنم یا نزنم.
با توام.با تو. خدا را. بزنم یا نزنم.
همه ی حرف دلم با تو همین است که دوست
چه کنم. حرف دلم را بزنم یا نزنم.
عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم
زیر قول دلم ایا بزنم یا نزنم.
گفته بودم که به دریا نزنم دل اما
کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم.
از ازل تا به ابد پرسش ادم این است
دست بر میوه ی حوا بزنم یا نزنم.
به گناهی که تماشای گل روی تو بود
خار در چشم تمنا بزنم یا نزنم.
دست بر دست همه عمر در این تردیدم.
بزنم یا نزنم. ها.بزنم یا نزنم.
قیصر امین پور.
علامه محمد حسین طباطبائی
ای دوست قبولم کن وجانم بستان
مستــم کـــن وز هر دو جهانم بستان
بـا هـــر چـــه دلم قـــرار گیـــرد بــی تـــو
آتش بــه مـــن انـــدر زن و آنـــم بستـان...
مولوی
توصیه هایی از مرحوم علامه طباطبایی(رضوان الله علیه):
خدا را فراموش مکن
به دامان قرآن چنگ بزن
غیبت پدر و مادرها را نکنید
ما کاری مهمتر از خودسازی نداریم
اهل محاسبه باشید
عناوین دنیوی اگر وفا و دوام داشته باشند تا لب گورند و نوعا هم بی وفا هستند
ما ابد در پیش داریم، هستیم که هستیم
دعای سحر حضرت امام باقر را فراموش نکن
تا خوب پخته نشدید، دست به قلم نبرید و کتاب به جامعه عرضه نکنید
بهشت شیرین است و بهشت آفرین شیرین تر
رفتن به قبرستان در سازندگی انسان موثر است
گاهی یک عصبانیت،بیست سال انسان را به عقب می اندازد
همه امامان علیهم السلام لطف دارند،اما
لطف حضرت رضا علیه السلام محسوس است
درس اخلاق،گفتنی نیست ،عمل است.