·▪••●● فرشته ای به نام ღکدبانو ღ ●●••▪· پاداشهای خانه داری و همسرداری نیکو

مسلماً ارزش اقتصادی و مزد مادی، نمی تواند ملاک و میزان، برای تعیین ارزش همه کارها باشد.
برخی از کارها مسلّماً ارزشمند است و کسی در اهمیت آن شک ندارد که با معیار مادی قابل اندازه گیری نیست.

کسی که برای حفظ وطن خویش جانفشانی می کند و از جان خویش می گذرد با کدام پاداش مادی می توان کار او را پاداش داد؟

هیچ گاه کم بودن ارزش مادی یک کار دلیل بر کمتر بودن ارزش آن نیست چنان که عکس آن نیز درست است؛ یعنی بیشتر بودن مزد مادی نمی تواند دلیل بر باارزش بودن باشد.

همان کارهایی را که پیشوایان دینی ما بر آن تأکید داشته و با بیان ثواب های فراوان، ارزش و جایگاه آن را برای زنان مسلمان بیان کرده اند امروزه تحقیر شده و کم ارزش جلوه داده می شود.

امروز دنیای غرب که به ارزش های معنوی اعتقادی ندارد با تبلیغات مسموم بر ضد نقش همسری و مادری و به کار بردن عناوین تحقیرکننده و پررنگ کردن ارزش های مادی و اقتصادی، کاری کرده است که برخی بانوان مسلمان و معتقد ما نیز باور کرده اند که این کارها ارزش ندارد و ناخودآگاه ارزش های مادی برای آنان در رتبه اول قرار گرفته است.

و متاسفانه در برخی گزارش ها و نظرسنجی ها آمده که اشتغال به عنوان اولین مسئله و دغدغه زنان و دختران جوان مطرح است و اموری همچون ازدواج در رده پنجم یا ششم قرار دارند. (1)

از دیدگاه اسلام همسرداری و مادری کاری ارزشمند و متناسب با ویژگی های جسمی و روانی زن است. تربیت فرزند شایسته و باکفایت، یکی از راههای خدمت زن به اجتماع است.
و مادر اگر فرزند صالح و سالمی تربیت کند و به اجتماع تحویل دهد مثل آن است که دنیایی را زنده کرده است.»

(1) مجله حورا، سال 83، شماره 8، ص2.

[/COLOR]

با عرض سلام و با اجازه از استارتر این تاپیک

با سلام و احترام خدمت سرکار بی دل عزیز

فقط بحث خدمت بیشتر به همسر نیست علت های زیادی داشت که این تاپیک رو زدم من جمله :

:ok!: آگاهی خانمها از اجر و پاداش عظیم خدمت به خانواده خصوصاً همسر

:ok!: خیلی از خانم های خونه دار از کارهای خونه از جمله شستن ، پختن ، بچه داری و همسرداری احساس پوچی می کنند و فکر می کنند عمرشون بر فناست .

:ok!: بعضی از خانمها با این تفکر انگیزه ی خدمت به خانواده و همسر رو بعد از مدتی از دست میدن .

:ok!: خیلی از خانمها جایگاه اصلی خودشون رو فراموش کردند .

:ok!: خیلی از همسران فداکار و مادران دلسوز گاهی از سر اکراه کار می کنند .

....

بالاخره آدم تو این دنیا نمی تونه بیکار باشه و باید به نوعی خدمت رسانی مفید نسبت به بقیه داشته باشه و از بیکاری دربیاد

ولی در این بین کارها باید اولویت بندی بشه و کاری رو انتخاب کنیم که با کوچکترین زحمت بزرگترین پاداش رو بگیریم :ok: ، و چه پاداشی عظیم تر از خدمت به همسر و خانواده

با توصیفات بالا و وضع موجود چه در مورد زنان این دوره چه زنان دوره های قبل در ایران حداقل که بر اساس دیده های اینجانب و دیگران است در ایت صورت بهشت بر زنان واجبه البته اگر زحمات مادری رو بهش اضافه کرد که دیگر هیچ!

بله بهشت رفتن خانمها خیلی آسونه

منتهی به فرموده ی امیرالمومنین علیه السلام : همانا، بهشت پیچیده به سختی ها و ناخوشی ها است ...

اطاعت از همسر ، صبر بر بداخلاقی ها ، همکاری و همیاری همسر در سختی ها و ... همون جهاد زن هست که با سختی های زیادی مواجه هست .

منتهی غرزدن ها ، منت گذاشتن ها ، اذیت و آزار شوهر و ... تمامی این پاداشها رو تباه می کنه (این موارد رو رعایت کنیم بدون حساب و کتاب جامون بهشته انشاالله )

سخن دوم

فنا :!:
مطمئن باشید کاری که با اخلاص باشه فنا نیست .

و موضوعات مکمل هم اضافه بشه مردان چی ثوابی می کنن اگر ... و ... و وظایفشون چی هست

انشاالله در نظر دارم در مورد وظایف آقایون هم بنویسم .

ولی این رو در نظر داشته باشید و امیدوارم باعث ناراحتی تون نشه :
طبق روایات حق مرد بر همسرش بیشتر از حق زن بر شوهرش هست .(بررسی چرایی این موضوع «برتری حق شوهر بر حق زن» تاپیک جداگانه ای می طلبد و در این مقال نمی گنجد ، و کارشناسان محترم باید در این زمینه پاسخگو باشند .

با آرزوی موفقیت و پیروزی در تمامی مراحل زندگی :Gol:

والسلام علی من اتبع الهدی ؛

با عده ای از دوستان به صورت خانوادگی یک ماشین دربست کرایه کردیم و یک مسافرت چند روزه رفتیم به طرف شمال
دوازدهم فروردین هم برگشتیم ؛

تو ماشین خانمها در قسمت آخر نشسته بودیم و گپ می زدیم ، نمی دونم چه حرفی پیش اومد که یکی از خانمها با ناراحتی گفت : ما که هَمَش مشغول کارهای خونه هستیم و به فکر دنیامون هستم اصلا کاری برای آخرت مون نمی کنیم :hey:

منم که تازه در مورد این احادیث مطالعه ی جدی تر کرده بودم و تا حدودی جمع آوری کرده بودم گفتم :
حتماً فکر می کنید کار خونه هیچ پاداشی نداره و به نوعی وقت هدر کردنه !
بعد شروع کردم و چند تا از احادیث رو که در ذهنم بود، در مورد پاداش کار زن در خانه و خدمت به شوهر رو براشون گفتم .

خیلی خوشحال شدند و کلی بنده رو دعا کردند :solh: که خدا خیرت بده ، فکر می کردم کارهای خونه اجر و پاداشی نداشته باشه کلی انرژی گرفتم و ...

سلام بر همه دوستان مخصوصا ماه بانوي عزيز :Gol:

ميشه شما زحمتشو بكشيد :ok: بالاخره هم رنگي هستيد هم ديد نسبت به شما مثبته فكر كنم اگه شما چنين تاپيكي بزنيد بهتر به نتيجه برسه :Gol:

پيشاپيش ممنون :Gol:

ای کاش یه موضع ایجاد میکردین توش از پاداشهای عظیم خدمت به زن و خانواده و تلاش برای بهتر شدن معاششون مینوشتید.

نقش بسزاي «دلهم » یا «دیلم» همسر «زهیر بن قین » در حماسه ي عاشورا بسيار قابل توجه بود .

او، همسرش را که از طرفداران عثمان بود، برای پیوستن به امام حسين عليه السلام و دفاع از دين تشویق نمود، و بدین ترتیب یاوری دیگر برای امام حسين عليه السلام به جمع کربلاییان پیوست و زهير جزء شهداي نمونه ي تاريخ شد.

************************

عده اى از افراد دو قبيله ((بنى فزاره )) و قبيله ((بجيله )) نقل كرده اند كه :
ما همراه زهير بن قين از مكه خارج شده و رو به سوى شهرمان مى رفتيم ، (كاروان ما در پى كاروان حسينى حركت مى كرد و) هر جا كه امام عليه السلام اقامت مى كرد و منزل مى گزيد، ما كمى عقب تر مى رفتيم و در طرفى ديگر منزل مى كرديم .

در يكى از منزلگاه هاى بين راه امام حسين عليه السلام آن جا اقامت گزيده بود ما نيز ناچار شديم كه در نزديك آن حضرت منزل كنيم ، مشغول غذا خوردن بوديم كه ديديم قاصد امام حسين عليه السلام سوى ما مى آيد، او نزديك ما آمده سلام نمود و گفت : اى زهير بن قين ! اباعبدالله مرا به سوى تو فرستاده تا به تو بگويم كه نزد او بروى .

با شنيدن اين پيام ، همه ما لقمه هايى غذايى را كه در دست داشتيم انداختيم و چنان بى حركت و بهت زده شديم كه گويى پرنده اى بر سر ما نشسته

در اين هنگام زن زهير رو به زهير كرده و گفت : سبحان الله ! پسر پيغمبر، قاصد را نزد تو فرستاده (كه پيش او بروى ) و تو دعوت او را رد مى كنى . برو ببين چه مى گويد؟

زهير پس از شنيدن سخنان همسرش ، خدمت امام عليه السلام رفت ، دير نپاييد كه با صورتى نورانى و خندان بازگشت ، دستور داد كه خيمه هايش را بكنند و آن را در نزديكى خيمه امام حسين عليه السلام بر پا نمايند؛

پس از آن به زنش گفت : من تو را طلاق دادم ؛ زيرا دوست ندارم كه تو در راه من دچار بلايى شوى ، من قصد دارم كه همراه امام حسين عليه السلام رفته و جسمم را فدايش نموده و روحم را سپر بلاى او كنم .
سپس اموالى را كه متعلق به همسرش بود، به او داده و او را به يكى از پسر عموهايش سپرد تا نزد خاندانش برگردد.

زن زهير برخاست ، شروع به گريستن نموده و با زهير خداحافظى نمود (و در حقيقت دعا نموده ) و گفت : خداوند يار و ياورت باشد! و هر چيزى را كه خير تو در آن است ، برايت پيش آورد. خواهش من از تو اين است كه در روز قيامت (شفيع من گردى ) و نزد جد حسين عليه السلام مرا نيز به يادآورى .

...

مسلماً اگر نبود هشدار و همراهي «دلهم » ، زهیر توفیق نمی یافت با امام ( علیه السلام) آشنا شود و به شرف و عزت ابدی نائل گردد .

.