جمع بندی امامت امام جواد (علیه السلام) در نقل یونس بن عبدالرحمن

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
امامت امام جواد (علیه السلام) در نقل یونس بن عبدالرحمن

با سلام خدمت اساتید گرامی و دوستان عزیز
.
نقل شده:
یونس بن عبدالرحمن که از شیعیان قابل اعتماد نزد امام رضا (ع) بود گفت: تا این فرزند (امام جواد) بزرگ شود چه باید بکنیم؟ در این هنگام ریان بن صلت از جای خود برخاسته و به اعتراض گفت: تو خود را از نظر ظاهر مؤمن به امام جواد (ع) نشان می‌دهی ولی پیداست که در باطن به امامت او تردید داری، اگر امامت وی از جانب خدا باشد حتی اگر طفل یک‌روزه هم باشد به منزله شیخ و چنانکه از طرف خدا نباشد حتی اگر هزار سال هم عمر کرده باشد مانند سایر مردم است. دیگران برخاسته و ریان را ساکت کردند

یونس بن عبدالرحمن

فضل بن شاذان درباره فقاهت یونس می گوید:در اسلام مردی فقیه تر از از سلمان و پس از او فقیه تر از یونس بن عبدالرحمن (خدایش رحمت کند ) پدید نیامده است.

رجال کشی:
علم امامان به 4 نفر منتهی شده,اول سلمان فارسی........چهارم یونس بن عبدالرحمن

فضل بن شاذان می گوید:عبدالعزیزمهتدی که وکیل امام رضا علیه السلام و از یاران خاص امام بود,گفت:از امام رضا علیه السلام پرسیدم که من نمی توانم هر وقت که بخواهم شما را ملاقات کنم پس از چه کسی معالم دین خود را بگیرم؟
حضرت فرمود: از یونس بن عبدالرحمن بگیر

داود بن قاسم جعفری می گوید: کتاب یوم و لیله تالیف یونس بن عبدالرحمن را نزد امام عسگری بردم.امام آن را ورق زدند و در آن نظر کردند و سپس فرمودند این کتاب دین من و دین پدران من است و همه آن حق است

منبع:اجتهاد در عصر ائمه معصومین علیهم السلام/محمد رضا جواهری

سوالم از استاد این هست مطلب ذکر شده از کدام کتاب نقل شده و چقدر صحت دارد

با تشکر@};-

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مقداد

سعید مسلم;976376 نوشت:
نقل شده:
یونس بن عبدالرحمن که از شیعیان قابل اعتماد نزد امام رضا (ع) بود گفت: تا این فرزند (امام جواد) بزرگ شود چه باید بکنیم؟ در این هنگام ریان بن صلت از جای خود برخاسته و به اعتراض گفت: تو خود را از نظر ظاهر مؤمن به امام جواد (ع) نشان می‌دهی ولی پیداست که در باطن به امامت او تردید داری، اگر امامت وی از جانب خدا باشد حتی اگر طفل یک‌روزه هم باشد به منزله شیخ و چنانکه از طرف خدا نباشد حتی اگر هزار سال هم عمر کرده باشد مانند سایر مردم است. دیگران برخاسته و ریان را ساکت کردند

عرض سلام و ادب.
این روایت در این منبع آمده است:
مسعودی، ابو الحسن، اثبات الوصیة للامام علی بن ابی‌طالب(ع)‏، ص 220، قم، انصاریان‏، چاپ سوم، 1423ق‏.

بحث سندی این روایت را کارشناسان بخش حدیث ان شاءالله ارائه خواهند داد.اما نکته ای که بیان آن لازم به نظر می رسد این است که:
يونس و همچنين صفوان بن يحيى از اصحاب اجماع اند يعنى دانشمندان اماميه بر درستى و صحت روايات و احاديث آنان اتفاق نظر دارند. يونس از نظر جلالت قدر و عظمت معنوى در رتبه بسيار والايى قرار داشته و از طرف پيشوايان ما، مورد تمجيد فراوان واقع شده است و دانشمندان علم رجال، در ستايش او داد سخن داده اند . با اين اوصاف ، وقتى شخصيت بزرگ و استوارى مانند او چنين اظهاراتى بكند، وضع توده مردم و عوام شيعيان روشن است! از اين نظر بعضى از دانشمندان معاصر نتوانسته باور كند كه وى چنين بگويد، ازينرو گفتار او را بدين گونه توجيه كرده كه مقصود او از جمله «گريه را كنار بگذار» امتحان و آزمايش حاضران در مجلس بوده تا آنان كه در مقابل حق معرفتى استوار دارند شناخته شوند تا شايد او بتواند در ارشاد و راهنمايى كسى كه از امام منحرف شده است، تلاشى كرده باشد!
آنچه این توجیه در مورد علت این سخن و شأن و منزلت و جایگاه رفیع این عالم و راوی خستگی‌ناپذیر را تقویت می کند، دیدگاه دانشمندان درباره او است. نام مبارک وی در تمام کتاب‌های رجالی شیعه مطرح و مورد عنایت است و این اظهارنظرها چهره او را پرفروغ‌تر می‌‌سازد.
نجاشی می‌‌نگارد: یونس بن عبدالرحمن از برجسته‌ترین و شاخص‌ترین عالمان شیعی و صاحب منزلت و مقامی ‌‌رفیع است. حضرت رضا علیه السلام یارانش را برای فراگیری فتوا و دانش به او ارجاع می‌‌داد و پیروان مذهب باطل وقف (واقفیه)، مال فراوانی به او پیشنهاد کردند، ولی وی از پذیرش اموال امتناع ورزید و بر روش مستقیم ثابت و پابرجا ماند.[1]

پی نوشت:
1. رجال کشی، ج 2، ص 780.

مقداد;977233 نوشت:
عرض سلام و ادب.
این روایت در این منبع آمده است:
مسعودی، ابو الحسن، اثبات الوصیة للامام علی بن ابی‌طالب(ع)‏، ص 220، قم، انصاریان‏، چاپ سوم، 1423ق‏.

سلام علیکم
.
تشکر@};-

مقداد;977233 نوشت:
بحث سندی این روایت را کارشناسان بخش حدیث ان شاءالله ارائه خواهند داد

باید دوباره سوال رو بفرستم یا در همین تاپیک جواب میدن؟

سعید مسلم;977240 نوشت:
باید دوباره سوال رو بفرستم یا در همین تاپیک جواب میدن؟

علیکم السلام.
با عرض پوزش از محضر شما،طبق اعلان مدیریت سایت،لازم است سوال را دوباره ارسال کنید تا از جهت بررسی سند توسط کارشناس مربوطه مطالب لازم ارائه گردد.

فارق از بحث سندی شما از نظر تاریخی بفرمائید چرا دو یار نزدیک امام دو نظر متفاوت داشتند؟
و چرا باید یاران نزدیک امام مقام امامت برایشان روشن نباشد

چرا؟ 3992;977442 نوشت:
فارق از بحث سندی شما از نظر تاریخی بفرمائید چرا دو یار نزدیک امام دو نظر متفاوت داشتند؟
و چرا باید یاران نزدیک امام مقام امامت برایشان روشن نباشد

عرض سلام و ادب
توضیح این مطلب در همان پست اولی که در پاسخ به سوال ارائه شده است،بیان شده است.ضمن آنکه سند حدیث هم معتبر نیست که ان شاءالله کارشناسان حدیث در جای خود پیرامون سند این حدیث توضیحات دقیق را ارئه خواهند کرد.

مقداد;977459 نوشت:
عرض سلام و ادب
توضیح این مطلب در همان پست اولی که در پاسخ به سوال ارائه شده است،بیان شده است.ضمن آنکه سند حدیث هم معتبر نیست که ان شاءالله کارشناسان حدیث در جای خود پیرامون سند این حدیث توضیحات دقیق را ارئه خواهند کرد.

سلام علیکم
.
مطلب فوق و مورد بحث طبق اشاره استاد در تاپیک زیر یک گزارش هست نه حدیث
[h=1]بررسی سند حدیث امامت امام جواد (علیه السلام) در نقل یونس بن عبدالرحمن[/h]من در یک سخنرانی این مطلب رو شنیدم,ولی اصلاََ برای من قابل قبول نبود,نه اینکه یونس معصوم باشد ولی امامت از ارکان تشیع هست و چنین مطلبی از یونس بن عبدالرحمن که امام رضا علیه السلام می فرماید معالم دین خود را از او بگیرید بعید هست

فضل بن شاذان می گوید:عبدالعزیزمهتدی که وکیل امام رضا علیه السلام و از یاران خاص امام بود,گفت:از امام رضا علیه السلام پرسیدم که من نمی توانم هر وقت که بخواهم شما را ملاقات کنم پس از چه کسی معالم دین خود را بگیرم؟
حضرت فرمود: از یونس بن عبدالرحمن بگیر

سوال از استاد

1-قبل از مسعودی کسی چنین مطلبی رو نقل کرده؟
2-بعد از مسعودی کسی این نقل رو مورد بحث قرار داده؟

با تشکر@};-

سلام علیکم

میگن النقال کالبقال . کنایه از اینکه نقل کننده حدیث مانند بقال آنچه که به دستش از کالا رسیده به مشتری میدهد بی دخل و تصرف

جعفر بن عیسی این چنین گزارش می‌دهد: جمعی از ما شیعیان در محضر امام علیه‌السلام بودیم. یونس بن عبدالرحمن هم در این جمع حاضر بود. همان موقع چند نفر از اهل بصره از امام اجازه ورود خواستند. حضرت به یونس اشاره کرد که به داخل اطاق برود، پرده را بیاندازد و لحظاتی پشت پرده بماند و مبادا حرکتی کند تا هنگامی که خود به وی اجازه دهد. سپس آنها که از بصره آمده بودند، به خدمت امام رسیدند و درباره یونس سخنان بدی بر زبان راندند و از او بدگویی کردند و تهمت‌هایی به او روا داشتند.
امام سر مبارکش را پایین‌انداخته و ساکت بود. در این هنگام آنها بلند شدند و رفتند. این جا بود که حضرت به یونس اجازه داد از پشت پرده خارج شود و به جلسه بازگردد. یونس زمانی که آمد، قطرات اشک از گوشه‌های چشمانش جاری بود و گریه می‌کرد. عرض کرد: جانم به فدایت، من از آرمان شما اهل بیت دفاع می‌کنم و این است حال من در نزد بعضی از یارانم! حضرت فرمود: ‌ای یونس، وقتی که امام و رهبرت از تو خشنود و راضی است، از این سخنان ناروا ناراحت و‌اندوهگین مباش.
‌ای یونس! با این مردم به‌اندازه فهم و درک آنان سخن بگو و در آن زمینه‌هایی که بالاتر از درک و استعداد آنها است، ایشان را به حال خود واگذار. آنگاه امام مثال جالبی بیان کرد و فرمود: بر تو باکی نیست اگر در دست تو یک دُرّ و گوهر گرانبها باشد؛ ولی مردم بگویند: این چیز فاقد ارزش است؛ یا در دست تو چیز بی‌ارزشی باشد و مردم بگویند: متاع بسیار گرانبهایی است. آبا به حال تو سودی دارد؟ عرض کرد: نه.
فرمود: بله! تو هم این چنین هستی، هنگامی که در راه ولایت و پاسداری از مکتب و آیین اهل بیت هستی و امام از تو رضایت دارد، از آنچه مردم درباره‌ات بگویند، نگران مباش و با آنچه آنها بگویند، ضرری بر تو وارد نمی‌شود.

طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ص۴۸۷.
http://lib.eshia.ir/10241/1/487/%DA%A9%D9%86%D8%A7

اگر مجعولات واقفیه رو در مورد یونس تصور کنیم و احتمال نقل آنها در منابع شیعی ، این مساله بعید بنظر نمیرسد که روایاتی از این دست هم در مذمت یونس وجود داشته باشد

با عرض سلام و ادب
ضمن عرض تبریک اعیاد سراسر نور ماه مبارک شعبان،همانگونه که عرض شد مباحث مربوط به سند و میزان اعتبار این روایت،در تاپیکی مستقل توسط کارشناسان حدیث مورد بررسی قرار خواهد گرفت،لذا از دوستان تقاضا داریم سوالات پیرامون این گزارش را در آن تاپیک مطرح بفرمایند تا همکاران بخش حدیث،پاسخ لازم را ارائه دهند.

پرسش:
ماجرای زیر در مورد شک و تردید شخصیت ممتازی همچون یونس بن عبدالرحمن در امامت امام جواد(علیه السلام) در کدام منابع آمده است و این موضوع چگونه قابل توجیه می باشد؟
«یونس بن عبدالرحمن که از شیعیان قابل اعتماد نزد امام رضا (علیه السلام) بود گفت: تا این فرزند (امام جواد) بزرگ شود چه باید بکنیم؟ در این هنگام ریان بن صلت از جای خود برخاسته و به اعتراض گفت: تو خود را از نظر ظاهر مؤمن به امام جواد (علیه السلام) نشان می‌دهی ولی پیداست که در باطن به امامت او تردید داری، اگر امامت وی از جانب خدا باشد حتی اگر طفل یک‌روزه هم باشد به منزله شیخ و چنانکه از طرف خدا نباشد حتی اگر هزار سال هم عمر کرده باشد مانند سایر مردم است. دیگران برخاسته و ریان را ساکت کردند».

پاسخ:
این گزارش در این منبع آمده است:
مسعودی، ابو الحسن، اثبات الوصیة للامام علی بن ابی‌طالب(علیه السلام)‏، ص 220، قم، انصاریان‏، چاپ سوم، 1423ق‏.

نکته ای که در رابطه با این موضعگیری یونس بن عبدالرحمن بیان آن لازم به نظر می رسد این است که:
يونس بن عبدالرحمن و همچنين صفوان بن يحيى از اصحاب اجماع اند، يعنى دانشمندان اماميه بر درستى و صحت روايات و احاديث آنان اتفاق نظر دارند. يونس از نظر جلالت قدر و عظمت معنوى در رتبه بسيار والايى قرار داشته و از طرف پيشوايان ما، مورد تمجيد فراوان واقع شده است و دانشمندان علم رجال، در ستايش او داد سخن داده اند . با اين اوصاف ، وقتى شخصيت بزرگ و استوارى مانند او چنين اظهاراتى بكند، وضع توده مردم و عوام شيعيان روشن است! از اين نظر بعضى از دانشمندان معاصر نتوانسته باور كند كه وى چنين بگويد، ازينرو گفتار او را بدين گونه توجيه كرده كه مقصود او از جمله «گريه را كنار بگذار» امتحان و آزمايش حاضران در مجلس بوده تا آنان كه در مقابل حق معرفتى استوار دارند شناخته شوند تا شايد او بتواند در ارشاد و راهنمايى كسى كه از امام منحرف شده است، تلاشى كرده باشد!
آنچه این نوع موضعگیری توسط شخصیتی همچون یونس بن عبدالرحمن را توجیه پذیر و قابل دفاع می کند، دیدگاه دانشمندان درباره او است. نام مبارک وی در تمام کتاب‌های رجالی شیعه مطرح و مورد عنایت است و این اظهارنظرها چهره او را پرفروغ‌تر می‌‌سازد.دانشمندان علم رجال، یونس بن عبدالرحمن را یکی از اصحاب اجماع می‌دانند و تقریبا همه تراجم‌نویسان، نام او را با تعریف و توثیق ذکر کرده‌اند؛
فضل بن شاذان درباره او گفته است که:
در میان مردم فقیه‌تر از سلمان فارسی وجود نداشت و بعد از سلمان نیز فقیه‌تر از یونس بن عبدالرحمن رشد نیافت.[۱]

ابن ندیم در کتاب فهرست، هنگامی که فقیهان و عالمان برجسته شیعه را نام می‌برد، یونس را یکی از آنان ذکر کرده و می‌گوید: او علّامه روزگار خویش بود.[2]

شیخ طوسی یک‌بار نام او را در فهرست اصحاب امام کاظم و یک‌بار در اصحاب امام رضا(ع) ذکر کرده و می‌گوید: در نظر من محدّثی مورد اطمینان است.[3]

نجاشی وی را از برجسته‌ترین و شاخص‌ترین عالمان شیعی و صاحب منزلت و مقامی رفیع می‌داند.[4]

و علّامه حلّی می‌گوید: او انسانی بزرگ و از پیشگامان مکتب تشیع است.[5]

البته روایاتی نیز در مذمت یونس نقل شده است که محققان علم رجال آن‌ها را از نظر سند و یا دلالت بر عدم وثاقت وی، رد کرده‌اند.[6]

پی نوشتها:
1. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف اشرف، مطبعة المرتضویة، ۱۳۵۲ق، افست انتشارات جهان، تهران. ج۳، ص۳۳۹.
2. مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۳۳۹.
3. طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال (رجال کشی)، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث. ص۳۶۸-۳۴۶.
4. نجاشی، احمد بن علی، رجال‌النجاشی، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۴ق. ص۴۴۷.
5. حلی (علامه)، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال، نشرالفقاهة، ۱۴۱۷ق. ص۲۹۶.
6. مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، صص ۳۴۳-۳۴۱.

موضوع قفل شده است