أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيطانَ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبين
تبهای اولیه
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيطانَ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبين
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيطانَ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبين
عهد در دو تفسیر
الم اعهد اليكم يا بنى آدم ان لا تعبدوا الشيطان... (یس /۶۰ )
و اما آن عهدى كه خداى تعالى با بنى آدم كرد كه شيطان را عبادت و پرستش و اطاعت نكنند، همان عهدى است كه به زبان انبيا و رسولان خود به بشر ابلاغ فرمود و تهديدشان كرد از اينكه او را پيروى كنند، مانند اين پيام كه فرمود: يا بنى آدم لا يفتننّكم الشيطان كما اخرج ابويكم من الجنة و نيز فرمود و لا يصدنكم الشيطان انه لكم عدو مبين .
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از عهد مزبور عهدى است كه خداى ت عالى در عالم ذر از انسانها گرفت و فرمود:الست بربكم قالوا بلى و ليكن اگر به خاطر داشته باشيد، ما در تفسير آيه ذر گفتيم: عهد عالم ذر به وجهى عين آن عهدى است كه در دنيا متوجه بشر كرده.( المیزان )
و آن عهد نصب حجج عقليه و نقليه است كه از جمله آن عطاى عقل و ارسال رسل و انزال كتب كه آمر به عبادت و طاعت سبحانى و زاجر و ناهى از مخالفت الهى است و نسبت به عموم مكلفين منظور داشته . ( تفسیر اثنی عشر )
قرآن کریم این سه راه را فراروی انسان قرار داده است و شیطان راهزن در همه این مقاطع سه گانه در کمین انسان است .نخست در بخش عبادات و «حوزه تعبد» در کمین است، تا انسان را از تعبد خارج سازد و انسان اعمالش را بر اساس وحی انجام ندهد، بلکه به میل خود عمل کند .دومین مقطع راهزنی شیطان، «حوزه تعقل » است . او کاری می کند تا انسان در هنگام اقامه برهان و دلیل به دام مغالطه بیفتد . این که انسان، برهان نما را به جای دلیل و برهان واقعی می نشاند، بر اثر راهزنی شیطان است که در محدوده اندیشه متفکر راه پیدا می کند تا او را از تعقل ناب محروم سازد .مقطع سوم و نهایی، رهزنی در «مقام شهود» است تا انسان، واقع را، آن طور که هست نبیند، یا چنین راهی را انکار کند، یا بر اثر سختی آن، بعد از قبول اصل راه، آن راه را طی نکند .این سه مقطع، گر چه ترتیب آن به صورت «تعبد» و «تعقل » و «شهود» ذکر گردید، ولی واقعیت آن است که نخست شهود و آن گاه اندیشه، و بعد عمل قرار دارد; زیرا انسان با سرمایه شهود، خلق شده و خدای سبحان، قلب انسان را بینا و بیدار آفریده است .به هر تقدیر، در نهان ونهاد آدمی، چشمی هست که حق را می بیند و دلی هست که گرایش به حق پیدا می کند . اولین کار شیطان این است که با غبار دنیادوستی، آن چشم نهادینه الهی را نابینا می کند . او نخست، انسان را «احول » ، بعد «اعور» ، و آن گاه «اعمی » می سازد . گاهی انسان یک چیز را دو چیز می بیند، یا آن را منحرف می نگرد، و گاهی هم به جایی می رسد که اصلا چیزی را نمی بیند . هنگامی که اولین هدف شیطان، که کور کردن چشم دل است، حاصل شود، در کمین عقل او می نشیند تا عقل را نیز در مسائل برهانی، به دام مغالطه بیندازد، تا جایی که حتی مفهوم صحیح را نیز درک نکند . وقتی در بخش تعقل، شیطان موفق شود انسان را به دام توهم و تخیل بیندازد، و به تعبیر قرآن کریم، انسان آلوده را «مختال » یعنی خیال زده کند، آن گاه در مقام عمل و عبادت او کاملا نفوذ می کند . چنین انسانی یا اصلا عبادت نمی کند، یا عبادت او ریا کارانه، منافقانه و سودجویانه خواهد بود . تعبیر قرآن کریم، از مقاطع گوناگون این است که شیطان صریحا گفت: «لاقعدن لهم صرطک المستقیم ثم لاتینهم من بین ایدیهم ومن خلفهم و عن ایمنهم و عن شمائلهم ...; من بر سر راه راست می نشینم، و انسان ها را از جلو می رانم، و از پشت تعقیب می کنم، و از راست و چپ، گرفتارشان می سازم » .اعراف/16 و 17 .
خداوند در قرآن میفرماید: قُل یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلیَ أَنْفُسِهِم لاتَقنَطُوا مِن رَحمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ وَ أَنِیبُوا إِلی رَبِّکُم وَ أَسلِمُوا لَهُ مِن قَبلِ أن یَأتِیَکُم العَذابُ ثُمَّ لاتُنصَرُونَ
زمر/ 53 و 54.
«بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد، به درستی که خداوند بخشنده مهربان است. و به درگاه پروردگارتان باز گردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید، سپس از سوی هیچ کس یاری نشوید.»
باز شدن درِ توبه به روی بندگان، در واقع باز شدن باب رحمت است که زمینه پاکسازی روح و نادیده گرفتن گذشته سیاه بندگان را فراهم میکند و به این وسیله، گناهان قبلی که با وسوسه شیطانی انجام گرفته، نابود خواهد شد. اینجاست که شیطان وقتی نقشههای قبلی خویش را نقش بر آب میبیند، دست به حیله جدیدی میزند که عبارت از تأخیر توبه و تسویف و امروز و فردا کردن آن است.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است: وقتی که آیه cوَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أو ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللهَ فَاستَغفَرُوا لِذُنُوبِهِم وَ مَن یَغفِرُ الذُّنُوبَ إلاَّ اللهُ
آل عمران/ 135.
«و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند یا به خود ستم کنند، به یاد خدا افتاده، پس برای گناهان خود طلب آمرزش میکنند. و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد.»
نازل شد، ابلیس بالای کوهی در مکه رفت و با صدای بلند فریاد کشید و سران لشکرش را جمع کرد. گفتند: ای آقای ما! چه شده است که ما را فرا خواندی؟ گفت: این آیه نازل شده (آیهای که پشت مرا میلرزاند و مایة نجات بشر است.) چه کسی میتواند با آن مقابله کند؟
یکی از شیاطین بزرگ گفت: من میتوانم، نفشهام چنین است و چنان. ابلیس طرح او را نپسندید. دیگری برخاست طرح دیگری داد که آن هم مقبول نیفتاد. در اینجا «وسواس خنّاس» برخاست و گفت: من از عهدة آن برمیآیم . ابلیس گفت: از چه راه؟ گفت: آنها را با وعدهها و آرزوها سرگرم میکنم تا آلوده گناه شوند و هنگامی که گناه کردند، توبه را از یادشان میبرم. ابلیس گفت: تو میتوانی از عهدة کار برآیی و این مأموریت را تا دامنه قیامت به او سپرد.»
المیزان، علامه طباطبائی، دارالکتب الاسلامیة، ج 20، ص 557؛ تفسیر نمونه، ج 27، ص 475ـ476.
در مقابل، رهبران دینی دستور دادهاند که توبه را تأخیر نیندازید و فوراً به آن اقدام کنید؛ چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «یا بنَ مَسْعُودٍ لاتَقَدَّمِ الذَّنبَ وَ لاتُؤَخِّرِ التَّوبَةَ؛
میزان الحکمه، ج 1، ص 344، ح 2175.
ای پسر مسعود! گناه را مقدّم ندار [و گناه نکن و اگر گناهی سرزد] توبه را به تأخیر نینداز!»
[SPOILER]https://hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/3856/29759/%D8%AA%D9%88%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86[/SPOILER]