جمع بندی پیامبر یا پیشگو؟
تبهای اولیه
سلام خسته نباشید (17 سالمه) امیدوارم بتونید کمک کنید و راهنماییم کنید یک نفر از من سوال های پرسید ک جوابی براش نداشتم سوال این بود : از کجا معلوم پیامبر هم مانند یکسری از نویسنده ها ک سال ها بعد از نوشتن کتابی حرفاشون به واقعیت مبدل میشه نباشه؟ شاید خبری از الهام خداوندی و اینها هم نباشه فقط کسی بوده باشه ک فکرش از افراد زمان خودش خیلی جلوتر بوده و نقص قرآن تو انسانی بودنش رو میشه تو نوع عذاب ها دید ک بیشتر با آتش سر و کار داره چون مرد اون زمان با اون وضع هوای عربستان بدترین نوع مرگ رو اینطور تصور میکردند و لذت هاشون هم همون بهشتیه ک توصیف شده میدونم گفته شده ک پیامبر سواد نداشتند ولی میتونستند حرف بزنند و اینها رو بگن و...
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"][/TD] | |
کارشناس بحث: استاد دلیل | |
از کجا معلوم پیامبر هم مانند یکسری از نویسنده ها ک سال ها بعد از نوشتن کتابی حرفاشون به واقعیت مبدل میشه نباشه؟ شاید خبری از الهام خداوندی و اینها هم نباشه فقط کسی بوده باشه ک فکرش از افراد زمان خودش خیلی جلوتر بوده و نقص قرآن تو انسانی بودنش رو میشه تو نوع عذاب ها دید ک بیشتر با آتش سر و کار داره چون مرد اون زمان با اون وضع هوای عربستان بدترین نوع مرگ رو اینطور تصور میکردند و لذت هاشون هم همون بهشتیه ک توصیف شده
میدونم گفته شده ک پیامبر سواد نداشتند ولی میتونستند حرف بزنند و اینها رو بگن و...
با سلام و تشکر از سوالتان
معجزه پیامبران دارای خصوصیاتی است که با کلام دیگران و انسان های نخبه متفاوت است. پیامبران چیزی را می آورند و بیان می کنند که انسان از آوردنش عاجز است و هیچ کس - حتی شخص نخبه و آينده نگر و ... - نیز نمی تواند آن را اراپه نماید. بر این اساس معجزات پیامبران از نظر اهل همان فن نیز قابلیت تکرار را ندارد. ساحران به اعجاز موسی ایمان می آورند و اهل فصاحت و بلاغت نیز انسانی نبودن قرآن را قبول می کنند که نشان می دهد قابلیت تکرار ندارد.
تحدی نیز یکی از ابعاد و شرایط اعجاز است که به معنای درخواست هماورد و شبیه آن است که بارها در قرآن مطرح شده است و با وجود گذشت سال های طولانی کسی نتوانسته است همانندی برای قرآن بیاورد و اگر دشمنان می توانستند راهی را که برایشان آسان تر بود - یعنی آوردن حتی آيه ای شبیه قرآن - از آوردن آن هرگز امتناع نمی کردند. قرآن در سه مورد ادعای تحدی کرده است که در دعوت به آوردن کل قرآن، یک سوره و یک آيه سه مورد تحدی است که در پایان آيات تحدی ذکر می شود.
از جمله شرایط دیگر اعجاز آن است که قابل تعلیم و تعلم نبوده و امکان یادگیری در آن نباشد. بلکه به اراده الهی و توسط پیامبر انجام می شود و از طرف دیگر توسط قدرت و کار دیگری قابل معارضه نباشد.
بنابراین اعجاز دارای شرایطی است که از جمله آن ها امر خارق عادت بودن، تحدی، غیرقابل تعلیم و تعلم بودن و غیرقابل معارضه بودن می باشد که با این خصوصیات می توان مدعیان دروغین را از اعجاز واقعی مانند قرآن که دارای این شرایط است شناخت.
آیات تحدی:
۱- در آيه 49 سوره قصص/28 كه چهل و نهمين سوره نازل شده در مكه است، خطاب به پيامبر مىفرمايد: بگو اگر شما راست مىگوييد كه اين دو كتاب (تورات و قرآن) از سوى خدا نيست، كتابى روشنتر و هدايت بخش تر از آنها از سوى خدا بياوريد تا من از آن پيروى كنم: «قُل فَأتوا بِكِتب مِن عِندِاللّهِ هُوَ اَهدى مِنهُما اَتَّبِعهُ اِن كُنتُم صدِقين».
۲- سوره اسراء/17 كه دومين تحدى در آن آمده، بنابر روايت مشهور، پنجاهمين سوره از سُور مكى است.اين سوره در سال يازدهم بعثت و بعد از سوره قصص و پيش از سوره يونس نازل شده است. در آيه 88 اين سوره آمده است: اگر جن و انس گرد هم آيند تا نظير قرآن را بياورند نمىتوانند مانند آن را بياورند، هر چند بعضى از آنها پشتيبان بعضى ديگر باشند: «قُل لئِنِ اجتَمَعَتِ الاِنسُ والجِنُّ عَلى اَن يَأتوا بِمِثلِ هذا القُرءانِ لايَأتونَ بِمِثلِهِ ولَو كانَ بَعضُهُم لِبَعض ظَهيرا».
۳- سوره يونس/10 سومين سوره مشتمل بر تحدى است. اين سوره در اكثر روايات ترتيب نزول بعد از سوره اسراء قرار گرفته است. در آيه 38 اين سوره، خداوند سبحان بعد از ردّ صريح ادعاى مشركان مبنى بر جعلى بودن قرآن و نيز نفى هر گونه شك و ترديد در الهى بودن آن، به آنان مىگويد: اگر راست مىگوييد سورهاى مانند آن را بياوريد و هر كس را جز خدا مىتوانيد به كمك فراخوانيد: «اَم يَقولونَ افتَرهُ قُل فَأتوا بِسورَة مِثلِهِ وادعوا مَنِ استَطَعتُم مِن دونِ اللّهِ اِن كُنتُم صدِقين».
۴- چهارمين تحدى قرآن در سوره هود/11 آمده است كه زمان نزول آن طبق غالب روايات ترتيب نزول، بعد از سوره يونس است.آيه 13 اين سوره پس از نقل سخن مشركان درباره جعلى بودن قرآن، خطاب به آنان مىفرمايد: اگر راست مىگوييد 10 سوره ساختگى كه در فصاحت و بلاغت همانند قرآن باشد بياوريد و غير از خدا هر كس را مىتوانيد فراخوانيد: «اَم يَقولونَ افتَرهُ قُل فَأتوا بِعَشرِ سُوَر مِثلِهِ مُفتَرَيت وادعوا مَنِ استَطَعتُم مِن دونِ اللّهِ اِن كُنتُم صدِقين».
۵- سوره طور/52 پنجمين سوره دربردارنده تحدى است. نزول اين سوره بعد از 4 سوره پيشين بوده است. در آيات 32 ـ 33 اين سوره، خداوند در پاسخ مدعيان خودساخته بودن قرآن، مىفرمايد: اگر راست مىگويند سخنى مانند آن را بياورند: «اَم يَقولونَ تَقَوَّلَهُ بَل لايُؤمِنون × فَليَأتوا بِحَديث مِثلِهِ اِن كانوا صدِقين». در اين آيه به آوردن سخنى مثل قرآن تحدى شده است، بىآن كه به مقدار آن اشاره شود.
۶- آخرين تحدى قرآن در سوره بقره، يعنى اولين سوره نازل شده در مدينه است. آيات 23 ـ 24 اين سوره، خطاب به منكران وحيانى بودن قرآن مىفرمايد: اگر راست مىگوييد سورهاى مانند قرآن بياوريد و در اين كار ياوران خود را از غيرخدا فراخوانيد ولى هرگز نخواهيد توانست: «و اِن كُنتُم فى رَيب مِمّا نَزَّلنا عَلى عَبدِنا فَأتوا بِسورَة مِن مِثلِهِ وَادعوا شُهَداءَكُم مِن دونِ اللّهِ اِن كُنتُم صدِقين × فَاِن لَم تَفعَلوا ولَن تَفعَلوا...».
سلام خسته نباشید
(17 سالمه)
امیدوارم بتونید کمک کنید و راهنماییم کنید
یک نفر از من سوال های پرسید ک جوابی براش نداشتم سوال این بود :از کجا معلوم پیامبر هم مانند یکسری از نویسنده ها ک سال ها بعد از نوشتن کتابی حرفاشون به واقعیت مبدل میشه نباشه؟ شاید خبری از الهام خداوندی و اینها هم نباشه فقط کسی بوده باشه ک فکرش از افراد زمان خودش خیلی جلوتر بوده و نقص قرآن تو انسانی بودنش رو میشه تو نوع عذاب ها دید ک بیشتر با آتش سر و کار داره چون مرد اون زمان با اون وضع هوای عربستان بدترین نوع مرگ رو اینطور تصور میکردند و لذت هاشون هم همون بهشتیه ک توصیف شده
میدونم گفته شده ک پیامبر سواد نداشتند ولی میتونستند حرف بزنند و اینها رو بگن و...
باسلام
این کتاب کلام خداست. نمی بینید که قرآن روی همین تازه مسلمانان چه اثراتی گذاشته؟
در بین تازه مسلمانان خارجی کسانی که استاد دانشگاه یا تحصیلکرده هستند!
یا کسانی هستند که سریع چیزی را قبول نمیکنند یا استاد فلسفه هستند و تا هزار توی یه چیزی در نیارند بهش ایمان نمیارند!
این قرآن چطور اینقدر میتونه در دلها و جانهای اینها نفوذ کنند که حتی به گریه بیفتند؟!!!!!!
به اون شخص بگید این کتاب رو حتما مطالعه کنه:
قرآن و تورات و انجیل و علم از موریس بوکای
دانشمندی مسیحی که به قرآن ایمان آورد!
https://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=438016
از کجا معلوم پیامبر هم مانند یکسری از نویسنده ها ک سال ها بعد از نوشتن کتابی حرفاشون به واقعیت مبدل میشه نباشه؟[/]
سلام
بعضی پیشگویی ها مثل پیشگویی های نوستراداموس، حاصل ابهام جملات اند. ذکر نشدن جزئیات باعث میشه امکان تطبیق این جملات بر واقعیت افزایش پیدا کنه.
سلام خسته نباشید
(17 سالمه)
امیدوارم بتونید کمک کنید و راهنماییم کنید
یک نفر از من سوال های پرسید ک جوابی براش نداشتم سوال این بود :از کجا معلوم پیامبر هم مانند یکسری از نویسنده ها ک سال ها بعد از نوشتن کتابی حرفاشون به واقعیت مبدل میشه نباشه؟ شاید خبری از الهام خداوندی و اینها هم نباشه فقط کسی بوده باشه ک فکرش از افراد زمان خودش خیلی جلوتر بوده و نقص قرآن تو انسانی بودنش رو میشه تو نوع عذاب ها دید ک بیشتر با آتش سر و کار داره چون مرد اون زمان با اون وضع هوای عربستان بدترین نوع مرگ رو اینطور تصور میکردند و لذت هاشون هم همون بهشتیه ک توصیف شده
میدونم گفته شده ک پیامبر سواد نداشتند ولی میتونستند حرف بزنند و اینها رو بگن و...
سلام و عرض ادب و احترام
دوست گرامی
همین کسانی که پیش گویی می کنند از کجا پیش گویی می کنند؟
به اون ها الهام میشه .
همه انسان ها با خداوند رابطه دارند
فقط این رابطه شدت و ضعف دارد
در پیامبران قوی تر است و به معجزه ختم می شود
و در انسان های معمولی ضعیف تر است .
حتی حیوانات و تمام ذرات با خداوند رابطه دارند و به آن ها الهام می شود.
آیا پرندگان را نمی بینید که هزاران کیلومتر مسیری را طی می کنند که آن را ندیده اند !
در واقع همه زندگی حاصل الهام خداوند است
اما نه آن خداوندی که ساخته ادیان انحرافی است
خداوندی که با همه چیز است و بر همه چیز محیط است .
حتی درون قلب کافران و مشرکان
پیامبر انتخاب کرد که وجودش تجلی اراده الهی باشد و وسیله هدایت دیگران .
و از طریق او سخنان پروردگار ابلاغ شد.
بر کسانی که انتخاب کرده بودند که سخنان خداوند را نشنوند و برای او شریک بگیرند و او را انکار کنند .
با سلام و تشکر ار سوالتان
معجزه پیامبران دارای خصوصیاتی است که با کلام دیگران و انسان های نخبه متفاوت است. پیامبران چیزی را می آورند و بیان می کنند که انسان از آوردنش عاجز است و هیچ کس - حتی شخص نخبه و آينده نگر و ... - نیز نمی تواند آن را اراپه نماید. بر این اساس معجزات پیامبران از نظر اهل همان فن نیز قابلیت تکرار را ندارد. ساحران به اعجاز موسی ایمان می آورند و اهل فصاحت و بلاغت نیز انسانی نبودن قرآن را قبول می کنند که نشان می دهد قابلیت تکرار ندارد.
تحدی نیز یکی از ابعاد و شرایط اعجاز است که به معنای درخواست هماورد و شبیه آن است که بارها در قرآن مطرح شده است و با وجود گذشت سال های طولانی کسی نتوانسته است همانندی برای قرآن بیاورد و اگر دشمنان می توانستند راهی را که برایشان آسان تر بود - یعنی آوردن حتی آيه ای شبیه قرآن - از آوردن آن هرگز امتناع نمی کردند. قرآن در سه مورد ادعای تحدی کرده است که در دعوت به آوردن کل قرآن، یک سوره و یک آيه سه مورد تحدی است که در پایان آيات تحدی ذکر می شود.
از جمله شرایط دیگر اعجاز آن است که قابل تعلیم و تعلم نبوده و امکان یادگیری در آن نباشد. بلکه به اراده الهی و توسط پیامبر انجام می شود و از طرف دیگر توسط قدرت و کار دیگری قابل معارضه نباشد.
بنابراین اعجاز دارای شرایطی است که از جمله آن ها امر خارق عادت بودن، تحدی، غیرقابل تعلیم و تعلم بودن و غیرقابل معارضه بودن می باشد که با این خصوصیات می توان مدعیان دروغین را از اعجاز واقعی مانند قرآن که دارای این شرایط است شناخت.آیات تحدی:
۱- در آيه 49 سوره قصص/28 كه چهل و نهمين سوره نازل شده در مكه است، خطاب به پيامبر مىفرمايد: بگو اگر شما راست مىگوييد كه اين دو كتاب (تورات و قرآن) از سوى خدا نيست، كتابى روشنتر و هدايت بخش تر از آنها از سوى خدا بياوريد تا من از آن پيروى كنم: «قُل فَأتوا بِكِتب مِن عِندِاللّهِ هُوَ اَهدى مِنهُما اَتَّبِعهُ اِن كُنتُم صدِقين».
۲- سوره اسراء/17 كه دومين تحدى در آن آمده، بنابر روايت مشهور، پنجاهمين سوره از سُور مكى است.اين سوره در سال يازدهم بعثت و بعد از سوره قصص و پيش از سوره يونس نازل شده است. در آيه 88 اين سوره آمده است: اگر جن و انس گرد هم آيند تا نظير قرآن را بياورند نمىتوانند مانند آن را بياورند، هر چند بعضى از آنها پشتيبان بعضى ديگر باشند: «قُل لئِنِ اجتَمَعَتِ الاِنسُ والجِنُّ عَلى اَن يَأتوا بِمِثلِ هذا القُرءانِ لايَأتونَ بِمِثلِهِ ولَو كانَ بَعضُهُم لِبَعض ظَهيرا».
۳- سوره يونس/10 سومين سوره مشتمل بر تحدى است. اين سوره در اكثر روايات ترتيب نزول بعد از سوره اسراء قرار گرفته است. در آيه 38 اين سوره، خداوند سبحان بعد از ردّ صريح ادعاى مشركان مبنى بر جعلى بودن قرآن و نيز نفى هر گونه شك و ترديد در الهى بودن آن، به آنان مىگويد: اگر راست مىگوييد سورهاى مانند آن را بياوريد و هر كس را جز خدا مىتوانيد به كمك فراخوانيد: «اَم يَقولونَ افتَرهُ قُل فَأتوا بِسورَة مِثلِهِ وادعوا مَنِ استَطَعتُم مِن دونِ اللّهِ اِن كُنتُم صدِقين».
۴- چهارمين تحدى قرآن در سوره هود/11 آمده است كه زمان نزول آن طبق غالب روايات ترتيب نزول، بعد از سوره يونس است.آيه 13 اين سوره پس از نقل سخن مشركان درباره جعلى بودن قرآن، خطاب به آنان مىفرمايد: اگر راست مىگوييد 10 سوره ساختگى كه در فصاحت و بلاغت همانند قرآن باشد بياوريد و غير از خدا هر كس را مىتوانيد فراخوانيد: «اَم يَقولونَ افتَرهُ قُل فَأتوا بِعَشرِ سُوَر مِثلِهِ مُفتَرَيت وادعوا مَنِ استَطَعتُم مِن دونِ اللّهِ اِن كُنتُم صدِقين».
۵- سوره طور/52 پنجمين سوره دربردارنده تحدى است. نزول اين سوره بعد از 4 سوره پيشين بوده است. در آيات 32 ـ 33 اين سوره، خداوند در پاسخ مدعيان خودساخته بودن قرآن، مىفرمايد: اگر راست مىگويند سخنى مانند آن را بياورند: «اَم يَقولونَ تَقَوَّلَهُ بَل لايُؤمِنون × فَليَأتوا بِحَديث مِثلِهِ اِن كانوا صدِقين». در اين آيه به آوردن سخنى مثل قرآن تحدى شده است، بىآن كه به مقدار آن اشاره شود.
۶- آخرين تحدى قرآن در سوره بقره، يعنى اولين سوره نازل شده در مدينه است. آيات 23 ـ 24 اين سوره، خطاب به منكران وحيانى بودن قرآن مىفرمايد: اگر راست مىگوييد سورهاى مانند قرآن بياوريد و در اين كار ياوران خود را از غيرخدا فراخوانيد ولى هرگز نخواهيد توانست: «و اِن كُنتُم فى رَيب مِمّا نَزَّلنا عَلى عَبدِنا فَأتوا بِسورَة مِن مِثلِهِ وَادعوا شُهَداءَكُم مِن دونِ اللّهِ اِن كُنتُم صدِقين × فَاِن لَم تَفعَلوا ولَن تَفعَلوا...».
ممنون از پاسختون و
خب از کجا بدونیم نتونستن؟!؟ و چطور میشه ک نتونن؟! شاید بعضی تلاش هاشون موفق بوده باشه؟!؟
و چرا باید بگیم از طرف خداست؟ خب میگیم پیامبر یک انسان خارق العاده بوده...
ببخشید یه مدتی نبودم درگیر درس ها شدم و به کل یادم رفت
باسلاماین کتاب کلام خداست. نمی بینید که قرآن روی همین تازه مسلمانان چه اثراتی گذاشته؟
در بین تازه مسلمانان خارجی کسانی که استاد دانشگاه یا تحصیلکرده هستند!
یا کسانی هستند که سریع چیزی را قبول نمیکنند یا استاد فلسفه هستند و تا هزار توی یه چیزی در نیارند بهش ایمان نمیارند!
این قرآن چطور اینقدر میتونه در دلها و جانهای اینها نفوذ کنند که حتی به گریه بیفتند؟!!!!!!
به اون شخص بگید این کتاب رو حتما مطالعه کنه:
قرآن و تورات و انجیل و علم از موریس بوکای
دانشمندی مسیحی که به قرآن ایمان آورد!
https://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=438016
مرسی
اون آقا هم مثلا تحصیلکرده است
اینکه ایمان میارن خب خیلی ها هم ممکنه مسیحی و... بشن خب اونا هم تحت تاثیر اون ادیان قرار گرفتن...
سلام و عرض ادب و احترامدوست گرامی
همین کسانی که پیش گویی می کنند از کجا پیش گویی می کنند؟
به اون ها الهام میشه .
همه انسان ها با خداوند رابطه دارند
فقط این رابطه شدت و ضعف دارد
در پیامبران قوی تر است و به معجزه ختم می شود
و در انسان های معمولی ضعیف تر است .
حتی حیوانات و تمام ذرات با خداوند رابطه دارند و به آن ها الهام می شود.
آیا پرندگان را نمی بینید که هزاران کیلومتر مسیری را طی می کنند که آن را ندیده اند !
در واقع همه زندگی حاصل الهام خداوند است
اما نه آن خداوندی که ساخته ادیان انحرافی است
خداوندی که با همه چیز است و بر همه چیز محیط است .
حتی درون قلب کافران و مشرکان
پیامبر انتخاب کرد که وجودش تجلی اراده الهی باشد و وسیله هدایت دیگران .
و از طریق او سخنان پروردگار ابلاغ شد.
بر کسانی که انتخاب کرده بودند که سخنان خداوند را نشنوند و برای او شریک بگیرند و او را انکار کنند .
مرسی از نظرتون
[="#FF0000"]پاسخگو[/] میشه لطفا بگید حرف ایشون تا چه حد درسته؟!؟
مرسی
اون آقا هم مثلا تحصیلکرده است
اینکه ایمان میارن خب خیلی ها هم ممکنه مسیحی و... بشن خب اونا هم تحت تاثیر اون ادیان قرار گرفتن...
مسلمان شدن با مسیحی شدن و... فرق دارد.
تازه مسلمانان با درک حقایق و مطالب قرآن و... جذب میشوند تا جایی که حتی محدودیتهایی مثل حجاب و... را می پذیرند
اما مسیحیان و سایر ادیان آداب و احکام خاص و محدودیتی ندارند لذا راحت میتوانند افراد مختلف حتی زناکار و شرابخوار را به سمت خود جذب کنند! یعنی طرف شرابش رو هم میخوره مثل راهبه ها هم لازم نیست حجاب و پوشش خاصی داشته باشه و فقط یه روز در هفته باید یه سر به کلیسا بزنه و...
حرف خاصی هم برای گفتن ندارند همین سخنرانان مسیحی که برای مردم صحبت میکنند فقط یه مشت داستان و حرفهای روانشناسی و علمی و سخنان امید بخش و... رو کنار هم میذارند و تحویل مردم میدن و اصلا نه میدونند روح القدس چی هست؟ فرشتگان چند دسته اند؟ چند پیامبر خداوند فرستاده و.... هزاران هزاران حقیقت رو نمیدونند!
اوشو و... هم همینطوریند! برای جذب بیشتر مردم محدودیتی لحاظ نمیکنند!
خیلیها راحت اسلام رو قبول نمیکنند یا حتی طرف اسلام نمیرند که یک علتش همین محدودیتهای حجاب و ... هست
[="Tahoma"][="Navy"]از کجا معلوم پیامبر هم مانند یکسری از نویسنده ها ک سال ها بعد از نوشتن کتابی حرفاشون به واقعیت مبدل میشه نباشه؟ شاید خبری از الهام خداوندی و اینها هم نباشه فقط کسی بوده باشه ک فکرش از افراد زمان خودش خیلی جلوتر بوده و نقص قرآن تو انسانی بودنش رو میشه تو نوع عذاب ها دید ک بیشتر با آتش سر و کار داره چون مرد اون زمان با اون وضع هوای عربستان بدترین نوع مرگ رو اینطور تصور میکردند و لذت هاشون هم همون بهشتیه ک توصیف شده
میدونم گفته شده ک پیامبر سواد نداشتند ولی میتونستند حرف بزنند و اینها رو بگن و...
سلام
پیامبر اسلام ص یک موجود خیالی نیست که بیاییم دربارش فرضیات مختلفی مطرح کنیم. زندگی و سیره او مشخصه. مراجعه به زندگانی حضرت هیچیک از این فرضیات را منطقی نمیدونه.
یک فرد درس نخوانده استاد ندیده در میان قبایل بی فرهنگ عرب آن زمان سخنانی در ابعاد مختلف آورده که اصلا نمیتونه از خودش باشه. حرفاشم خیالات و توهمات درهم و برهم نیست. حرفهای منظم مرتبط نظام مند در ابعاد مختلف اخلاقی معرفتی و غیره. این را جز معجزه الهی نمی توان دانست.
یا علیم[/]
خب از کجا بدونیم نتونستن؟!؟ و چطور میشه ک نتونن؟! شاید بعضی تلاش هاشون موفق بوده باشه؟!؟
و چرا باید بگیم از طرف خداست؟ خب میگیم پیامبر یک انسان خارق العاده بوده...
به نظرتون اگر چنین امری اتفاق می افتاد دشمنان و مخالفان پیامبر و دین اسلام و ... چه کار می کردند؟
آیا ممکن بود کسی در مقابل معجزه شبیه آن را بیاورد ولی به گوش عموم یا اکثریت مردم و پیروان آن دین نرسد؟
در این که تلاش های زیادی کرده اند که بتوانند چیزی شبیه اعجاز انبیا و آيه ها و سوره های قرآن بیاورند شکی نیست!
اما مقایسه فصاحت و بلاغت قرآن با نوشته های آن ها و جنبه های مختلف اعجاز قرآن و پیشگویی های دقیق قرآن و مسایلی که بعد از ۱۴ قرن مشخص می شود هر روز بر اعجاز قرآن می افزاید و هر روزه نکات جدیدی از کتاب ۱۴۰۰ سال قبل به دست می آيد که حیرت دانشمندان غیرمسلمان را نیز در پی دارد.
یکی از آن ها اشاره به خطهای هر کدام از انگشتان است که در آیه ۴ سوره قیامت آمده است که « بلی قادرین علی ان نسوی بنانه: بلکه در روز قیامت ما قادریم که هر کدام از انگشتان انسان را نیز جمع آوری نماییم». تا سال های اخیر این که انگشتان انسان ها همگی متفاوت بوده و حتی ده انگشت نیز باهم فرق دارند کشف نشده بود که با یافتن این نکته مهم اشاره آيه به این که ما انکشت هر کدام از شما را در قیامت جمع آوری کردیم مشخص شد.
از این موارد بسیار است که اگر کوچک ترین اثر و شباهتی میان نوشته های دیگر و قرآن وجود داشت آن را بوق و کرنا کرده و همه عالم را خبردار می کردند و در خطابه ها و نوشته های علمی و عمومی دنیا بازتاب زیادی پیدا می کرد.
وقتی امری خارق العاده به این نحو صورت گرفته است که بشری هرگز شبیه آن را نمی تواند بیاورد می فهمیم که این کار نمی تواند کار انسان بوده و قدرت معمول وی نمی تواند اقدام به چنین کاری نماید و قطعا قدرت ماورایی و الهی می تواند این کار را انجام دهد که غیرمادی و از عالم غیب می باشد و می تواند الهی و معجزه بودن قرآن را ثابت نماید.
همین کسانی که پیش گویی می کنند از کجا پیش گویی می کنند؟به اون ها الهام میشه .
همه انسان ها با خداوند رابطه دارند
فقط این رابطه شدت و ضعف دارد
در پیامبران قوی تر است و به معجزه ختم می شود
و در انسان های معمولی ضعیف تر است .
حتی حیوانات و تمام ذرات با خداوند رابطه دارند و به آن ها الهام می شود.
آیا پرندگان را نمی بینید که هزاران کیلومتر مسیری را طی می کنند که آن را ندیده اند !
در واقع همه زندگی حاصل الهام خداوند است
اما نه آن خداوندی که ساخته ادیان انحرافی است
خداوندی که با همه چیز است و بر همه چیز محیط است .
حتی درون قلب کافران و مشرکان
پیامبر انتخاب کرد که وجودش تجلی اراده الهی باشد و وسیله هدایت دیگران .
و از طریق او سخنان پروردگار ابلاغ شد.
بر کسانی که انتخاب کرده بودند که سخنان خداوند را نشنوند و برای او شریک بگیرند و او را انکار کنند .
میان پیشگویی های گوناگون تفاوت بسیاری وجود دارد.
شخصی که به دلیل تخصص و علم خود کارشناسی می کند و نظری می دهد که در بسیاری از موارد درست می باشد از یافته های تجربی خود استفاده می کند که همیشه و به صورت صد درصدی پیشگویی های درستی ندارد و یا ممکن است پیشگویی های محدودی داده باشد.
اما کار پیامبر صرفا پیشگویی نیست بلکه بیان و آوردن امری است که هرگز به دست بشر و با یافته های تجربی و معمولی امکان دست یابی به آن وجود ندارد.
در مورد الهام نیز باید بگوییم که درجات و مراتب گوناگونی در الهام الهی وجود دارد که با معجزه تفاوت دارد.
معجزه امر خارق العاده ای است که با ادعای نبوت و پیامبری کاری را که بشر از انجام و تعلیم و تعلم آن عاجز است، صورت می گیرد.
در بسیاری از موارد معجزه با امر مشهور و متداول عصر زمان آن پیامبر هماهنگ است. در زمان حضرت موسی سحر و جادو رواج دارد و ایشان تبدیل عصا به اژدها را انجام می دهد. زنده شدن مردگان در زمان حضرت عیسی در حالی است که بیماری های لاعلاج فراگیر شده بود و در زمان نبی خاتم شعر و متن فصیح و بلیغ فراگیر شده بود که قرآن نازل شد.
بر این اساس میان معجزه و امور دیگر تفاوت بسیار زیادی وجود دارد و اگر اموری را شبیه به معجزه بدانیم تسامح در آن وجود داشته و هرگز نمی تواند در حدود اعجاز و یا نزدیک به آن قرار بگیرد.
بعضی امور نیز کرامت است که از امامان و یا بندگان صالح الهی و یا اولیای خدا صورت می گیرد که هرگز با ادعای نبوت همراه نبوده است.
گاهی نیز اموری در انسان یا حیوانات وجود دارد که از روی غریزه و یا فطرت هست نه این که امر خارق العاده ای باشد که کس دیگری امکان انجام آن را نداشته باشند.
قرآن و تورات و انجیل و علم از موریس بوکایدانشمندی مسیحی که به قرآن ایمان آورد!
https://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=438016
سلام
دوست من
از موریس بوکای علیه سلام تر نبود؟
ایشون دانشمند نیستند، پزشک هستند اولا. البته پزشک هایی هستند که کارهای تحقیقاتی انجام میدن، اما به طور کلی داشتن MD و Phd متفاوته.
دوما: جمله پایین از ویکیپدیای فارسی (که از ویکیپدیای عربی برداشت شده) رو مطالعه کنید:
وی در سال ۱۹۷۳ به عنوان پزشک خانوادگی ملک فیصل عربستان سعودی تعیین شد. وی همچنین پزشک برخی از اعضای خانوادهٔ رئیسجمهور مصر انور سادات نیز بود.
من خودم اعتقاد دارم حرف صحیح حتی وسط جمعی از اشتباهات هم میتونه مطرح بشه. اما در انجمن اینجا گویا پیشینه نویسنده خیلی مهمه. برای مثال برای پروفسور هاوکینگ تو همین سایت خوندم که بیماری باعث شده بی خدا بشه و نظریاتش بر این مبنا باشه!!
حالا برای کسی که پزشک سلطنتی بوده چطور؟ و ایضا کتاب مذکور پس از پزشک سلطنی شدن ایشان مطرح شده.
سوما:
در ویکیپدیای انگلیسی داریم:
Literary critic Sameer Rahim wrote in The Daily Telegraph, some of Bucaille's "assertions have been ridiculed by scientists and sophisticated theologians
و نهایتا راجع به متن سایت تبیان:
این کلیپ رو یکی دو سال پیش دیدم که توضیحات کاملتری رو داده:
https://www.youtube.com/watch?v=8eGHzsEM14w
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
پیامبر اسلام ص یک موجود خیالی نیست که بیاییم دربارش فرضیات مختلفی مطرح کنیم. زندگی و سیره او مشخصه. مراجعه به زندگانی حضرت هیچیک از این فرضیات را منطقی نمیدونه.
یک فرد درس نخوانده استاد ندیده در میان قبایل بی فرهنگ عرب آن زمان سخنانی در ابعاد مختلف آورده که اصلا نمیتونه از خودش باشه. حرفاشم خیالات و توهمات درهم و برهم نیست. حرفهای منظم مرتبط نظام مند در ابعاد مختلف اخلاقی معرفتی و غیره. این را جز معجزه الهی نمی توان دانست.
یا علیم[/]
راسش به راحتی قابل پذیرش نیست ...
راسش به راحتی قابل پذیرش نیست ...
یکی از راه های اطمینان ار پیامبری شخص بررسی زندگی و گفتار و رفتار وی می باشد که شناخت خوب و صحیح و کامل می تواند خود موید صدق ادعای وی باشد.
بر این اساس اگر کسی را بشناسیم و یقین نماییم که دروغ نمی گوید و مدعای خود مطابقت کامل دارد می تواند معتبر باشد هرچند مشکلات و دشواری هایی در راه رسیدن به آن وجود دارد که باید اطلاعات کاملا واقعی و درستی وجود داشته باشد و راه رسیدن به شناخت یقینی باشد.
لازمه این کار زندگی بلندمدت همراه آن شخص و یا به دست آوردن زندگی حقیقی وی بدون نگاه جانبدارانه و با رعایت اصل بی طرفی می باشد که مشکل تر از راه های دیگر است.
لذا این راه کمتر مورد اشاره قرار گرفته و نسبت به راه های دیگر توصیه نمی شود.
سلام.
دوست عزیز، هیج راهی برای اینکه متوجه بشیم شخصی پیامبره یا نه وجود نداره. هیچ راهی.
جتی اگر کتاب قرأن پر بود از پیشگویی های کاملن درست( که نیست) تنها میشد نتیجه گرفت محمد پیشگوی خوبی بوده. هیچ الزامی نیست کسی که پیشگوست و خداوند به او قدرت پیشگویی داده فرستاده خدا برای هدایت مردم و پیامبری هستش.
بقیه روشهای یافتن پیامبر هم یکی از یکی بی پایه تر هستند. مثل همین آخری که جناب کارشناس اشاره کردن.
یکی از راه های اطمینان ار پیامبری شخص بررسی زندگی و گفتار و رفتار وی می باشد که شناخت خوب و صحیح و کامل می تواند خود موید صدق ادعای وی باشد.
خلاصه تا جوان هستی ذهن خودت رو باز نگه دار و همه چیز رو با عقلت بسنج.
شاد باشید
دوست عزیز، هیج راهی برای اینکه متوجه بشیم شخصی پیامبره یا نه وجود نداره. هیچ راهی.
سلام این که صرف ادعاست کاش کوچکترین دلیلی بر مدعای خود می آوردید!!
جتی اگر کتاب قرأن پر بود از پیشگویی های کاملن درست( که نیست) تنها میشد نتیجه گرفت محمد پیشگوی خوبی بوده. هیچ الزامی نیست کسی که پیشگوست و خداوند به او قدرت پیشگویی داده فرستاده خدا برای هدایت مردم و پیامبری هستش.
به تفاوت پیشگویی و معجزه اشاره شد. مطالب را مطالعه کنید نکته ای بود بفرمایید.
ضمن آن که قرآن صرفا پیشگو نیست. اعجاز جنبه های مختلفی دارد که اعجاز بیانی و اعجاز ادبی از جمله آن ها می باشد.
قرآن ادعا کرده که کلام الهی است و دلیل هم آورده است و بیان می کند کسی اگر می تواند مانند من را بیاورد.
عجیب است که پس از قرن های متمادی و تلاش بسیاری از مخالفان و دشمنان قرآن و این که نتوانسته اند آیه ای مانند آن بیاورند شما ادعای بطلان می کنید!!
اگر می توانستند راحت ترین راه را برای مقابله با قرآن یعنی آوردن مثل آن انجام می دادند.
هنوز هم این راه باز است و شما یا هر کس دیگری می توانید آیه ای برای مقابله با قرآن و اثبات باطل بودن آن بیاورد.
بقیه روشهای یافتن پیامبر هم یکی از یکی بی پایه تر هستند. مثل همین آخری که جناب کارشناس اشاره کردن.
در دلیل آخر به دشواری آن اشاره شد ولی کاش برای ادعاهای سنگین خود دلیل می آوردید نه این که اتهامات بی پایه بزنید!
خلاصه تا جوان هستی ذهن خودت رو باز نگه دار و همه چیز رو با عقلت بسنج.
شما اگر از عقل تبعیت می کردید می دانستید که عقل همه چیز را نمی تواند کشف کند و نقصان دارد و با این محدویت عقل نیازمندی به منبع دیگری را متوجه می شدید.
به هر حال میل و گرایش خود را عقل معرفی نکنید و قوانین و احکام عقل را بپذیرید نه این که با ادعای عقل خواسته های خود را پیش ببرید.
شاد باشید
امیدوارم شادی مستدام و همیشگی داشته و موفق باشید
سلام این که صرف ادعاست کاش کوچکترین دلیلی بر مدعای خود می آوردید!!
با سلام دوباره.
دلیلها در تاپیک های مختلف مطرح شدن .اما بطور خیلی تیتروار وخلاصه :
هنوز هم این راه باز است و شما یا هر کس دیگری می توانید آیه ای برای مقابله با قرآن و اثبات باطل بودن آن بیاورد.
بحث تحدی در تاپیک مختلف کامل باز شده. مشکلهای فراوانی داره. اول اینکه داور کیه؟ دوم اینکه معیار ها چی هستن و چه کسی اونها رو تعیین میکنه و موارد دیگه . تا این ها مشخص نشه تحدی ارزشی نداره و برای این ها هم بعیده توافقی ایجاد بشه. بعنوان مثال،داور اگر مسلمان باشه که به نفع قران رای میده و اگر هم نباشه به ضرر اون. پس این چه کار بیهوده ایه این مسابقه!!
در هر صورت مشکلاتش بسیاره. تاپیک های بسیار زیادی هست که دوستان خیلی خوب موضوع رو باز کردن.
نکته دیگه اینکه حتی اگر این "تحدی" رو مسلمین برنده بشن و کتابی مثل اون اورده نشه باز هم دلیلی نمیشه که اورده این کتاب از جانب خدا برای هدایت و پیامبر برگزیده شده. شاید خداوند داره هوش مارو میسنجه که چقدر بی دلیل( یا با دلایل بیهوده) دنبال افراد حرکت میکنیم یا نمیکنیم.
بماند که، این ها تمامن بر فرض وثاقت تاریخی قرانه! ایا واقعن این قران همونیه که قبلن بوده.؟ ایا همونیه که از دهان پیامبر خارج شده؟ و ... مطالب بسیار جالبی در این زمینه هست که فرصت مطرح کردن نیست( به عنوان مثال سرچ کنید عبدالله_بن_ابی_سرح را). البته وارد شدن در این موضوع بحث رو بیش از پیش گسترده میکنه که برای یک تاپیک جالب نیست.
در دلیل آخر به دشواری آن اشاره شد ولی کاش برای ادعاهای سنگین خود دلیل می آوردید نه این که اتهامات بی پایه بزنید!
دشواری؟ مزاح میفرماید؟ دشواری با تقریبن محال بودن تفاوت داره.
شما اگر از عقل تبعیت می کردید می دانستید که عقل همه چیز را نمی تواند کشف کند و نقصان دارد و با این محدویت عقل نیازمندی به منبع دیگری را متوجه می شدید.
اول از همه منظور شما چیست؟ ایا میگید هرگز نخواهد توانست ؟ یا منظور شما اینه که در حال حاضر نمیتواند؟ دوم چه دلیلی دارید؟ شاید عقل بتواند ولی ما به اندازه کافی در این جهان تفکر نکرده باشیم تا همه حقایقش را کشف کنیم. ( ممکن نیست در اینده همه حقایق دنیا کشف شود؟ چرا؟)
سوم اینکه فرض بگیریم ثابت کردید که عقل نقصان داره، شما از کجا میدونی اون کمالی که خداوند مارو برای اون افریده با کمک همین عقل ناقص دست یافتنی نیست؟( و الزامن نیاز به نیرو کمک خارجی داره؟)
به هر حال میل و گرایش خود را عقل معرفی نکنید و قوانین و احکام عقل را بپذیرید نه این که با ادعای عقل خواسته های خود را پیش ببرید.
خواسته من اینه که هر ادعایی که بر ما عرضه میشه رو بصورت انتقادی و با عقل بسنجیم.
در اخر هر روشی که شما فکر میکنید روشیست برای شناخت پیامبر مطرح بفرمایید تا نقدش کنیم. البته نقد ها طولانی و ملال اور خواهد شد و احتمالن هیچ کس اونها رو مطالعه نمیکنه اما اگر یک نفر هم بخونه برای من کافی خواهد بود.
شاد باشید.
بحث تحدی در تاپیک مختلف کامل باز شده. مشکلهای فراوانی داره. اول اینکه داور کیه؟ دوم اینکه معیار ها چی هستن و چه کسی اونها رو تعیین میکنه و موارد دیگه . تا این ها مشخص نشه تحدی ارزشی نداره و برای این ها هم بعیده توافقی ایجاد بشه. بعنوان مثال،داور اگر مسلمان باشه که به نفع قران رای میده و اگر هم نباشه به ضرر اون. پس این چه کار بیهوده ایه این مسابقه!!
مشخص است که هر کسی باید خودش به جمع بندی و نتیجه برسد.
در مورد معیارها نیز بحث مفصل شده است که اگر واقعا خوانده اید باید بدانید و گرنه مراجعه کنید که می فرمایید بارها کاملا در تایپک ها بحث شده است!
اما اجمالا جنبه های اعجاز قرآن از لحاظ ادبی و فصاحت و بلاغت وجود دارد که می توانید خود تحقیق کرده و یا نظر متخصصین را قبول کنید.
جنبه دیگر مطالب بی نظیر و هماهنگ قرآن است که هم خوانی و هماهنگی درونی آن و پویایی و زنده بودن آن باعث شده است که بعد از ۱۴ قرن هنوز هم تازگی داشته و محل مراجعه و استفاده عموم و خواص باشد.
...
نکته مهم دیگر این که مغالطه می کنید که چون شخص مسلمان است پس قطعا و حتما حکم به اعجاز می دهد. در حالی که مغالطه معروفی است و اگر کمترین آشنایی داشته باشید می دانید که می توان بدون نیت خوانی شخص و مسیر وی حرف وی را بدون غرض ورزی بررسی نمود. دقیقا این اشکال بر شما وارد است که اگر بدون تعصب در پی حقیقت هستید بدون پیش داوری پای قرآن بنشینید و قضاوت بی طرفانه کنید نه این که از قبل متهم کنید.
اجباری به شما ندارم ولی کسی که بخواهد در جستجوی حقیقت باشد قطعا به آن دست می یابد.
نکته دیگه اینکه حتی اگر این "تحدی" رو مسلمین برنده بشن و کتابی مثل اون اورده نشه باز هم دلیلی نمیشه که اورده این کتاب از جانب خدا برای هدایت و پیامبر برگزیده شده. شاید خداوند داره هوش مارو میسنجه که چقدر بی دلیل( یا با دلایل بیهوده) دنبال افراد حرکت میکنیم یا نمیکنیم.
قرآن ادعای تحدی کرده و می گوید نشانه بر حق بودنش هست و اگر کسی بتواند شبیه آن بیاورد باطل بودنش اثبات می شود.
تحدی می کند که این کتاب کار بشر نیست و نمی تواند باشد پس کاری فرابشری است که آورنده آن نمی تواند بدون اذن و قدرت الهی چنین کاری انجام دهد.
بماند که، این ها تمامن بر فرض وثاقت تاریخی قرانه! ایا واقعن این قران همونیه که قبلن بوده.؟ ایا همونیه که از دهان پیامبر خارج شده؟ و ... مطالب بسیار جالبی در این زمینه هست که فرصت مطرح کردن نیست( به عنوان مثال سرچ کنید عبدالله_بن_ابی_سرح را). البته وارد شدن در این موضوع بحث رو بیش از پیش گسترده میکنه که برای یک تاپیک جالب نیست.
این بحث نیز دلایل محکم دارد که اجماع و تایید بزرگان از فرق مختلف آن را تایید می کند. موافق تایپک مستقل هستم
اول از همه منظور شما چیست؟ ایا میگید هرگز نخواهد توانست ؟ یا منظور شما اینه که در حال حاضر نمیتواند؟ دوم چه دلیلی دارید؟ شاید عقل بتواند ولی ما به اندازه کافی در این جهان تفکر نکرده باشیم تا همه حقایقش را کشف کنیم. ( ممکن نیست در اینده همه حقایق دنیا کشف شود؟ چرا؟)
تغییر مداوم یافته های صرفا بشری تا به حال که عقل بشر نتوانسته است و مسایلی وجود دارد که با این وضع بعید است به آن دست پیدا کند مانند سرنوشت نهایی انسان و یا جزییات عالم آخرت و ...
آن چه ما لازم داریم لوازم هدایت و سعادت دنیا و آخرت است نه دست یابی به صرفا پیشرفت های مادی و دنیایی و ...
خواسته من اینه که هر ادعایی که بر ما عرضه میشه رو بصورت انتقادی و با عقل بسنجیم.
این که عالیه.
شک گذرگاه خوبی است ولی اقامتگاه خوبی نیست و انسان باید به آرامش و یقین و نتیجه برسد.
ظرفیت ها و توانایی های افراد با هم متفاوته
چی توی قرآن وجود داره که باعث میشه شهید ادواردو(مهدی)آنیلی رو از جزو ثروتمندترین مردان ایتالیا شدن بازداره و ایشون زندگی ساده رو انتخاب کنه و در آخر هم به طرزی مشکوک به شهادت برسه
آشنایی ایشون با قرآن هم به طور تصادفی و اون هم درکتابخانه دانشگاه بوده که خودشون گفتن وقتی اون کتاب رو خوندم دیدم حرفی نیست که از انسان باشه
این حرف شخصیه که مطمئنا تو فضای ضد اسلام بزرگ شده و دانشگاه رفته
چی باعث میشه شهید آنیلی از اون همه ثروت بگذره؟
درثانی شما خودت دانش آموزی(با توجه به سنتون گفتم)مطمئنا توی دروس ادبیاتتون به آرایه سجع برخورد کردین،جالبه بدونین بعضی ها معتقدن خواجه عبدالله انصاری سجع رو از قرآن الگو گرفته
یعنی چیزی رو که یک شخصی که قبلا بی سواد بوده و گفته شعرا و ادیبان قبل از اون نتونستن کشف کنن؟
ما اجمالا جنبه های اعجاز قرآن از لحاظ ادبی و فصاحت و بلاغت وجود دارد که می توانید خود تحقیق کرده و یا نظر متخصصین را قبول کنید.
جنبه دیگر مطالب بی نظیر و هماهنگ قرآن است که هم خوانی و هماهنگی درونی آن و پویایی و زنده بودن آن باعث شده است که بعد از ۱۴ قرن هنوز هم تازگی داشته و محل مراجعه و استفاده عموم و خواص باشد.
...نکته مهم دیگر این که مغالطه می کنید که چون شخص مسلمان است پس قطعا و حتما حکم به اعجاز می دهد. در حالی که مغالطه معروفی است و اگر کمترین آشنایی داشته باشید می دانید که می توان بدون نیت خوانی شخص و مسیر وی حرف وی را بدون غرض ورزی بررسی نمود. دقیقا این اشکال بر شما وارد است که اگر بدون تعصب در پی حقیقت هستید بدون پیش داوری پای قرآن بنشینید و قضاوت بی طرفانه کنید نه این که از قبل متهم کنید.
با کمال احترام، فرمایشات شما در این بخش،تعدادی مدعای بی دلیل و بسیار کلی هست که نتیجه خاصی ازش گرفته نمیشه. مثلن میفرمایید که قران محل مراجعه خواص و عوام هست. اول چه دلیلی دارید؟ دوم به چه منظوری به قران مراجعه میکنند؟ سوم مراجعه زیاد نشان دهنده چه چیزی هست و چه نتیجه ای میشه ازش گرفت.
ازینها گذشته یافتن داور برای تحدی قران و همچنین معیار های تحدی از مشکلات اساسی این زورآزمایی عبث هست.
قرآن ادعای تحدی کرده و می گوید نشانه بر حق بودنش هست و اگر کسی بتواند شبیه آن بیاورد باطل بودنش اثبات می شود.تحدی می کند که این کتاب کار بشر نیست و نمی تواند باشد پس کاری فرابشری است که آورنده آن نمی تواند بدون اذن و قدرت الهی چنین کاری انجام دهد.
این که قران ادعا میکند که نشد دلیل، اگر فردا کسی امد و رکورد وزنه برداری جهان را ۱۰۰۰ کیلو گرم، افزایش داد و ادعا کرد از جانب خدا امده و به پیامبری مبعوث شده، ایا ما باید بپذیریم؟ خیر
زیرا دادن قدرت فرابشری به شخصی( چه این قدرت علمی ادبی باشد یه فیزیکی) دلیل بر این نیست که خداوند به اون شخص قدرت دریافت وحی و ... را هم داده باشد. (ازین بگذریم و وارد این بحث نمیشویم که شاید این قدرت را اصلن خداوند به او نداده باشد و ابزار شیطان باشد!). لب کلام اینکه ارتباطی بین فصاحت و بلاغت بسیار زیاد و قدرت دریافت وحی و پیامبر بودن وجود ندارد.
آن چه ما لازم داریم لوازم هدایت و سعادت دنیا و آخرت است نه دست یابی به صرفا پیشرفت های مادی و دنیایی و ...
عقل رسول درونی ماست، از کجا میدانید کافی نیست؟ از کجا معلوم که کمالی که خداوند ما را برای ان افریده با کمک عقل به دست نمیاید؟ اصلن در مرحله نخست، مگر شما میدانید ان کمال چیست؟
شک گذرگاه خوبی است ولی اقامتگاه خوبی نیست و انسان باید به آرامش و یقین و نتیجه برسد.
مراقب باشیم فضیلت پیروی از عقل رو به ارامش کودکانه یقین نفروشیم که ندانستن و در شک ماندن نه تنها عیب نیست بلکه منش جانهای آزاده است.
شاد باشید
https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_former_Muslims
مسلمان شدن تفاوت داره با هندو و یا حتی مسیحی شدن
کسی که میخواد مسلمان بشه در شرایط دنیای امروز.یک تازه مسلمان عموما مورد تمسخر قرار می گیره و کارهایی رو که تا دیروز انجام میداده باید ترک کنه شراب خوردن،زنا کردن و...
حتی برای خانم ها باید حجاب هم رعایت کنه که خب همین دستورات باعث میشه خیلی ها که به بی قید و بند بودن فکر میکنن از مسلمون بودن دست بکشن
اما به هر مسلک دیگه ای غیر از اسلام دراومدن کلی آزادی داره نه نماز میخونه،نه حجاب میگیره،میره کلیسا(یا معبد هندوها)آهنگ میخونه هر کاری هم که بتونه میکنه عامل بازدارنده ای به نام دین هم جلودارش نیست
اما اون کسی که آزادی رو رها میکنه و به محدودیت رو میاره حتما تو اون محدودیت یک چیز بهتر از اون به اصطلاح آزادی دیده
یاعلی مدد
سلام.
تا جوان هستی ذهن خودت رو باز نگه دار و همه چیز رو با عقلت بسنج.
سلام
شما خیلی تاکید بر استفاده از عقل داری اما خودت از کمترین استدلال عقلی در حرف هات استفاده نکردی
در بررسی این موضوع ۲ امکان وجود داره:
۱-حرف شما درست باشه و خدا پیامبری نفرستاده باشه:در اینصورت نه شما و نه من ضرر نکردیم چون هم عقل و هم دین اسلام به عدالت خواهی،دروغ نگفتن،غیبت نکردن و... مهرتایید میزنن
حتی با خوندن نمار و روزه گرفتن هم ضرری به من نمیرسه چون بزرگترین دانشگاه های علوم پزشکی جهان ثابت کردن که نماز و روزه برای بدن مفیده یعنی حتی در این امکان اول هم یک سود برای من وجود داره
۲-حرف من درست باشه و حضرت محمد پیامبر باشه:در اینصورت شما که فقط از عقل پیروی میکنی صد در صد متضرر میشی
طبق چیزی که عقل میگه دفع خطر احتمالی واجبه
به عنوان مثال اگه ماری کنار منزل شما زندگی میکنه عقل میگه که زنگ بزن آتش نشانی بیان ببرنش یا بکشش چون امکان داره بعدا نیشت بزنه(کما اینکه این کار رو هم انجام میدیم)
و شما نمی تونی هیچ کدوم از ۲ امکانی که گفتم رو زیر سوال ببری چون جفتشون ممکنن
اگه حرف شما درست باشه من هیچ ضرری نمی کنم تازه سود هم از لحاظ پزشکی میبرم اما اگر حرف من درست باشه شما صد در صد متضرری و به هیچ وجه بر پایه عقل عمل نکردی
یاعلی مدد
جناب محب مولا
شما گرویدن فردی به اسلام رو از ارزشمند بودن اسلام میدونید (پست ادوارد آنیلی) و بنده با یک لینک اشاره کردم اسلام اگر ارزشمند بود کسی رهاش نمی کرد و این لیست که فقط افراد مشهور هستند، وجود نداشت.
حالا در این پست آخرتون می فرمائید مشکل از اونایی بوده که اسلام رو رها کردند.
.
دوست عزیز، از نشانه های شخصی متعصب و خودخواه این است که از هر موضوعی به نفع خود استفاده کند و به نفع نگرش خودش، رای بدهد.
.
مسلمان میتواند در خفا شراب بنوشد و روزه اش با فعل خوردن باطل کند و در ظاهر می تواند تظاهر کند که با رفتن به مسجد نماز میخواند و به دین اعتقاد دارد. زنان در زمان هایی که مشکلی براشون پیش نمیاد میتوانند کشف حجاب کنند. در واقع شما میتوانید اسما برای جامعه اسلامی مسلمان باشید، اما رسما برای خدای اسلام کافر باشید.
.
پس لطفا به سادگی قضاوت نکنید که کسی از اسلام دست میکشه، به خاطر انجام ندادن وظایف دینی و انجام دادن افعال حرام دینی از اسلام دست کشیده و مسلمان نبودنش رو فریاد زده. چون این موضوعات رو حین مسلمان بودن هم میتونه انجام بده.
.
و ضمنا آئین های احمقانه دینی در ادیان دیگر هم موجوده. شبات در یهودیت به معنای کلمه مسخرس و کسی از اسلام به یهودیت بره، خیلی براش فرق نکرده.
.
اما اون کسی که آزادی رو رها میکنه و به محدودیت رو میاره حتما تو اون محدودیت یک چیز بهتر از اون به اصطلاح آزادی دیده
به نظر من اون کسی که دست از آزادی میکشه و به محدودیتی به اسم دین (تنها بخش درست حرفاتون همین محدودیت بودن دین است) پناه میاره:
1- یا عقلشو از دست داده.
2- یا اونقدر افراط گونه از آزادی های اجتماعی استفاده کرده که هم به خودش و مهمتر از اون به جامعش آسیب زده و نهایتا به این نتیجه رسیده که تن دادن به محدودیت براش مناسب تر هستش..
.
به شخصه آزادی و وجودش رو ارزشمند و ضروری میدونم با این پیش شرط که آزادی فردی مخل آزادی فردی یا جمعی دیگران نشود که این شکل از آزادی در کشورهای پیشرفته وجود داره و جوامع داره به این سمت میره که خودشون رو از بند محدودیتی به نام ادیان رها کنند. نرخ رشد ناباوران و ندانم گرایان در دهه های اخیر گواه بر این موضوع هستند.
[=arial]سلام
۱-حرف شما درست باشه و خدا پیامبری نفرستاده باشه:در اینصورت نه شما و نه من ضرر نکردیم چون هم عقل و هم دین اسلام به عدالت خواهی،دروغ نگفتن،غیبت نکردن و... مهرتایید میزنن
زمانی این حرف شما صحیح هست
که ابداع و بنیان نهادن امور نیک فقط و منحصرا از ناحیه دین و مذهب ارائه شده باشد و این امور در هیچ جامعه و مکتب غیر دینی و لا مذهب نه ابداع شده باشد و نه ترویج شده باشد
انسان ذاتا موجودی اجتماعی هست شرط بقاء هر اجتماع هم الزام رعایت شئون اجتماعی بر مبنای فرهنگ قانون عرف اخلاق و روابط اجتماعی هست
مسلم هر اجتماعی که بقا و مسیر توسعه را بخواهد طی کند
امر به نیکی و ابا داشتن از تبهکاری و بدی یکی از ملزومات آن هست . پس این دلیل شماره یک شما منحصر به دین نیست
حتی با خوندن نمار و روزه گرفتن هم ضرری به من نمیرسه چون بزرگترین دانشگاه های علوم پزشکی جهان ثابت کردن که نماز و روزه برای بدن مفیده یعنی حتی در این امکان اول هم یک سود برای من وجود داره
لطفا سند و مدرک معتبر از منابع بی طرف ارائه بفرمایید که این امور هم بی ضرر هستند و هم مفید فایده و هیچ راه حل جایگزین هم ندارند
۲-حرف من درست باشه و حضرت محمد پیامبر باشه:در اینصورت شما که فقط از عقل پیروی میکنی صد در صد متضرر میشی
طبق چیزی که عقل میگه دفع خطر احتمالی واجبه
اتفاقا بر عکس اگر خدای عادل و خیرخواهی بر جهان حاکم باشد آنکه را که بی هیچ چشمداشتی کار نیک انجام داده و برای توسعه اجتماع تلاش کرده را بر کسی که به امید بهشت کار نیک کرده و یا با ترس از جهنم از کار بد امتناع کرده ترجیح میدهد و آن را که پیرو عقل است را سزاوار و شایسته و برگزیده تر اعلام میکند.
به عنوان مثال اگه ماری کنار منزل شما زندگی میکنه عقل میگه که زنگ بزن آتش نشانی بیان ببرنش یا بکشش چون امکان داره بعدا نیشت بزنه(کما اینکه این کار رو هم انجام میدیم)
و شما نمی تونی هیچ کدوم از ۲ امکانی که گفتم رو زیر سوال ببری چون جفتشون ممکنن
اگه حرف شما درست باشه من هیچ ضرری نمی کنم تازه سود هم از لحاظ پزشکی میبرم اما اگر حرف من درست باشه شما صد در صد متضرری و به هیچ وجه بر پایه عقل عمل نکردی
این امر هم که شما میفرمایید مستلزم ارائه مدارک و شواهد هست که باید ثابت کنید هر اجتماع غیر دینی دچار هرج و مرج فساد و تباهی هست حتی وجود یک اجتماع غیر مذهبی مرفه باطل کننده نظر شماست
شما با مراجعه به منابع تاریخی برون دینی و خارج از نقلیات دینی کمترین یا حتی هیچ اجتماع و جامعه دینی نمیتوانید مستند ارایه بفرمایید که با رعایت قوانین دینی پاگرفته باشند پایدار مانده باشند و رو به سعادت توسعه و پیشرفت داشته اند.
چه دلیلی دارید؟
یک دلیل انتشار گسترده قرآن حتی در کشورهای غربی است
مراجعه زیاد نشان دهنده چه چیزی هست و چه نتیجه ای میشه ازش گرفت.
نشان دهنده زنده بودن قرآن و این که قابل استفاده و بهره برداری بعد از ۱۴۰۰ سال می باشد
این که قران ادعا میکند که نشد دلیل، اگر فردا کسی امد و رکورد وزنه برداری جهان را ۱۰۰۰ کیلو گرم، افزایش داد و ادعا کرد از جانب خدا امده و به پیامبری مبعوث شده، ایا ما باید بپذیریم؟ خیر
زیرا دادن قدرت فرابشری به شخصی( چه این قدرت علمی ادبی باشد یه فیزیکی) دلیل بر این نیست که خداوند به اون شخص قدرت دریافت وحی و ... را هم داده باشد. (ازین بگذریم و وارد این بحث نمیشویم که شاید این قدرت را اصلن خداوند به او نداده باشد و ابزار شیطان باشد!). لب کلام اینکه ارتباطی بین فصاحت و بلاغت بسیار زیاد و قدرت دریافت وحی و پیامبر بودن وجود ندارد.
قدرت شیطانی فرابشری نیست و قدرتی که واقعا در توان بشر نیست را قطعا خداوند داده است.
دقیقا فصاحت و بلاغت زیاد که در توان انسان نباشد می شود معجزه و امر الهی
مراقب باشیم فضیلت پیروی از عقل رو به ارامش کودکانه یقین نفروشیم که ندانستن و در شک ماندن نه تنها عیب نیست بلکه منش جانهای آزاده است.
شما می توانید تا آخر عمر در شک بمانید و در تلاطم های گوناگون فکری و عقلی و زندگی و ... عمر بگذرانید ولی این را برای بقیه توصیه نکنید.
ماندن در شک هدف ما نیست هرچند گفته شد که گذرگاهی بسیار خوب است
عقل رسول درونی ماست
این را دقیقا از کجا بیان می کنید؟
درونی بودن در مقابل بیرونی بودن چیست و بیرونی آن چه می باشد؟
به نظر من اون کسی که دست از آزادی میکشه و به محدودیتی به اسم دین (تنها بخش درست حرفاتون همین محدودیت بودن دین است) پناه میاره:
1- یا عقلشو از دست داده.
2- یا اونقدر افراط گونه از آزادی های اجتماعی استفاده کرده که هم به خودش و مهمتر از اون به جامعش آسیب زده و نهایتا به این نتیجه رسیده که تن دادن به محدودیت براش مناسب تر هستش..
و ممکنه از عقلش استفاده کرده است.
و ممکنه آٰرامش و اطمینان به دست می آورد.
و ممکنه امنیت با انواع مختلف آن را به دست می آورد
و ممکن است به بسیاری از خواسته ها و نیازهای فطری و غیرفطری خود می رسد و ...
شما فرمودید که
مطالب بی نظیر و هماهنگ قرآن است که هم خوانی و هماهنگی درونی آن و پویایی و زنده بودن آن باعث شده است که بعد از ۱۴ قرن هنوز هم تازگی داشته و محل مراجعه و استفاده عموم و خواص باشد
و من گفتم چه دلیلی دارید که عوام و خواص به ان مراجعه میکنند و اصولن چرا مراجعه میکنن و چه نتیجه ای ازین مراجعه میگیرید. و این هم پاسخ شما:
یک دلیل انتشار گسترده قرآن حتی در کشورهای غربی است
نشان دهنده زنده بودن قرآن و این که قابل استفاده و بهره برداری بعد از ۱۴۰۰ سال می باشد
صرف نظر ازین که برای این انتشار گسترده شاهدی نیاوردید اما اجازه بدید بپذیریم که واقعن قران در کشورهای غربی گسترده شده.
مردم در غرب و شرق به هزاران ایده و تفکر مختلف مراجعه میکنند. از شیطان پرستی گرفته تا به قول شما "عرفان های کاذب". شما بهتر میدانید صرف مراجعه کردن، و حتی بالاتر از ان اعتقاد و باور داشتن مردم( ولو مردم غرب!!) به ایده ای، هیچ دلیلی برای صحیح بودن ان ایده نیست.
اگر منظور شما از قابل استفاده بودن و بهره برداری، معنای ظاهری این کلمات است که امروزه شیطان پرستی و گاو پرستی و ... هم قابل استفاده و بهره برداری است.
اصولن مجموعه فرمایشاتی که در این بخش داشتید کوچکترین راهی به اینکه محمد فرستاده خداست نمیدهد.
قدرت شیطانی فرابشری نیست
شیطان بشر نیست. قدرت او هم میتواند با قدرت انسان تفاوت داشته باشد و نتیجتن قدرتش فرا یا فرو بشری باشد! مجددن شما فرمایشی کردید بدون ارایه دادن دلیل. اما ازین که بگذریم، صحبت من این است که
فرض بگیریم که به قول شما:
قدرتی که واقعا در توان بشر نیست را قطعا خداوند داده است.
اما این دلیل نمیشود خداوند به کسی قدرتی در زمینه ای داده پس به ان شخص قدرت دریافت وحی هم داده باشد. بنده این حرف را بارها تکرار کردم وشما همچنان مدعای بیدلیل می آورید که:
دقیقا فصاحت و بلاغت زیاد که در توان انسان نباشد می شود معجزه و امر الهی
( اگر معجزه را نشانه ای از فرد پیامبر میدانید،- که میدانید- . باید ثابت کنید که چرا
دقیقا فصاحت و بلاغت زیاد که در توان انسان نباشد می شود معجزه و امر الهی
کجاست ان ارتباط منطقی بین این دو؟!
شما می توانید تا آخر عمر در شک بمانید و در تلاطم های گوناگون فکری و عقلی و زندگی و ... عمر بگذرانید ولی این را برای بقیه توصیه نکنید.
دوست گرامی، بر ترس خود از"شک داشتن" غلبه کنید. اگر ما به باورهایمان شک نکنیم که هرگز به حقیقت نزدیک نمیشویم چون همیشه بر عقیده اولیه خودمان پافشاری خواهیم کرد. اگر کسی به عقیده اش با دیده شک نگاه نکند که هیچگاه ، هیچ تغییری در تفکرات انسانها نخواهد بود.
اگر مشرکین کنونی! به جهان بینی خود شک نکنند که هرگز به دین مبین شما نخواهند امد( اشاره به ادواردو انیلی ها!) .
البته کاملن درک میکنم که ساده نیست شک کردن به باورهایی که در ذهن ماست اما مطمین بودن به آنها ویران کننده است. "ولتر" میفرماید:
[=Merriweather]“Doubt is an uncomfortable condition, but certainty is a ridiculous one.”
عقل رسول درونی ماست
این را دقیقا از کجا بیان می کنید؟
کارکرد نبی( پیامبرانی نظیر محمد ،ابراهیم و ...) نشان دادن راه از بیراه است. عقل نیز راه را از بیراه نشان میدهد پس نبی و رسول است و ازینجا که در درون فرد است، درونی است.
نبی بیرونی، افرادی هستند که امده اند و ادعا کرده اند خداوند انها را فرستاده تا راه هدایت! را به ما نشان بدهند.
شاد باشید
در بررسی این موضوع ۲ امکان وجود داره:
۱-حرف شما درست باشه و خدا پیامبری نفرستاده باشه:در اینصورت نه شما و نه من ضرر نکردیم چون هم عقل و هم دین اسلام به عدالت خواهی،دروغ نگفتن،غیبت نکردن و... مهرتایید میزنن
حتی با خوندن نمار و روزه گرفتن هم ضرری به من نمیرسه چون بزرگترین دانشگاه های علوم پزشکی جهان ثابت کردن که نماز و روزه برای بدن مفیده یعنی حتی در این امکان اول هم یک سود برای من وجود داره
۲-حرف من درست باشه و حضرت محمد پیامبر باشه:در اینصورت شما که فقط از عقل پیروی میکنی صد در صد متضرر میشی
با سلام به شما
این استدلالی که شما مطرح کردید ارتباطی خیلی زیادی به موضوع تاپیک نداره و تاپیک های زیادی این موضوع رو باز کردن. از طرفی جناب "متحیر" پاسخ دادند، اما برای اینکه شبه شما در این زمینه بر طرف بشه، اجازه بدید خیلی کوتاه در یک پست مطلب رو جمع کنم:
فرض بگیریم که میخواهیم از روش شما، یعنی استدلالی اماری موضوع رو بررسی کنیم.،صورت ساده شده استدلال تقریبن میگه:
ما نمیدونیم بعد مرگ اخرتی هست یا نه. و فرض میگیریم هیچ اطلاعات قابل استنادی هم نداریم. یعنی فرضن ادله موافقان و مخالفان رو بررسی کردیم وهیچ نتیجه ای حاصل نشد. حال به قول شما. ۵۰ درصد احتمال داره اخرتی نباشه و ۵۰ درصد هم باشه. اگر نباشه شما زیاد ضرر نکردید. فقط چند سالی رو نماز و روزه انجام دادید، مقداری خمس و زکات هزینه کردید. مقداری پول( در مسیر حاجی شدن) به کشور کودک کش عربستان تقدیم کردید.:-" ، با عذاب وجدان برای انجام دادن کارهایی که جز از دید دین ضرری برای شما نداشتن( نظیر خود ارضایی بجا و به اندازه) سر کردید و البته مقداری هم ارامش کاذب دینی داشتید. پس در کل خیلی ضرر نکردید.
اما اگر محمد راست گفته باشه و انگونه باشه که در قران هست، ما هستیم و سرب مذاب و شما هستید و شهد وشراب!
نتیجه این که ضرر ما( بی نشان ها) بسیار بزرگتره پس بیایید قمار بازانه ایمان بیاریم.
ایراد استدلال:
اگر اخرتی در کار باشه، هیچ تضمینی نیست اون اخرتی به شکلی باشه که شما ( یا پیامبر شما) تخیل کرده.
شاید در اخرت خدای هندو ها درست باشه و همه ما بخاطر خوردن گوشت گاو تا ابد در اتش بسوزیم.
شاید جهان بینی سلفی ها درسته و شما شیعیان به نجسی مشرکین و کفار باشید و همه تا ابد در اتش بسوزیم.
شاید خدایی باشه که بگه چرا قمار بازانه به من ایمان اوردید و شما تا ابد در اتش بسوزید.
شاید خدایی باشه که خوب ها رو مجازات که و بدها رو پاداش بده و تا ابد در اتش بسوزیم.
شاید.....
و هزاران شاید دیگر.
توجه کنید چون ما در فرض این استدلال گفتیم که نتوانسته بودیم درستی ادعاهای مکاتب مختلف رو درک کنیم به ناچار رو به بررسی احتمالاتی اوردیم. ازونجایی که تعداد ایده ها برای جهان اخرت بسیار بسیار زیاده، شانس براوره شدن یک سناریو خاص( مثلن سناریوی که یهودیان برای اخرت میبینند) ۵۰ درصد نیست بلکه نزدیک به صفره.( یک بر روی بینهایت) پس اگر به امید شانس و بخت اقبال "محب مولا" شده اید که شانس بسیار ناچیزی در حد ۰( صفر حدی) دارید.
ازین ها گذشته تعدادی ازین جهان بینی ها ، کفار به خودشون رو،( کسانی رو که به اون جهان بینی خاص اعتقاد ندارند رو) در قعر جهنم میبینن. اگر اونها درست باشن چی؟
این ساده ترین نقدی بود که در ذهن من بود.مطلب بسیاره، امیدوارم در این زمینه مطالعه کنید و با بکار گیری خردتون به حقیقت نزدیک تر بشید.
با ارزوی موفقیت. شاد باشید
توجه کنید چون ما در فرض این استدلال گفتیم که نتوانسته بودیم درستی ادعاهای مکاتب مختلف رو درک کنیم به ناچار رو به بررسی احتمالاتی اوردیم.
سلام
میتونه بدون این فرض باشه یعنی درستی ادعاها رو درک کنیم و بعد احتمال رو دخالت بدیم بنابراین احتمالها مساوی نمیشن اون مال وقتیه که به شدت ترسو باشیم (ترس درون دینی) و نتونیم در هیچ موردی قضاوت کنیم. اما اگه عقل رو بکار ببریم. مثلا ممکنه یک فردی سی درصد احتمال بده اسلام شیعه درست باشه، بیست درصد مجموع ایده های دیگه، پنجاه درصد هم بیدینی. یا حالا هر ترکیب احتمال دیگه ای.
در اینصورت بر اساس احتمالات مسلمون میشه ولی به واسطه همون احتمالات مسلمان متعادلی خواهد بود مثل عرف جامعه و آدم افراطی ای نخواهد بود.
اگر منظور شما از قابل استفاده بودن و بهره برداری، معنای ظاهری این کلمات است که امروزه شیطان پرستی و گاو پرستی و ... هم قابل استفاده و بهره برداری است.
انواع مختلف استفاده می شود چه از ظاهر آن چه از باطن آن. از لفظ و از معنای آن. از فیزیک و محتوای آن و ...
که همه این استفاده ها مورد نظر است و هر کس به اندازه ظرفیت و فهم و جایگاه خود از آن بهره می برد.
اما سواستفاده عده ای خود می تواند دلیل باشد که حقیقتی وجود دارد و عده ای سعی می کنند با ظاهرسازی و ریاکاری گروهی را فریب دهند که البته باید تشخیص داده شود و ...
به هر حال استفاده و مراجعه و ... بسیار زیاد و بالاست و غیرقابل مقایسه با کتب تازه منتشر شده و ...
و همه این ها نشان دهنده غیرعادی و غیربشری بودن کتاب است
( اگر معجزه را نشانه ای از فرد پیامبر میدانید،- که میدانید- . باید ثابت کنید که چرا
اگر شخصی کاملا بی سواد که یک کلمه خواندن نیز نمی داند و قدرت بر نوشتن ندارد یک باره چنین کتابی بیاورد که بعد از ۱۴ قرن محل مراجعه عام و خاص باشد و از جنبه های مختلف از آن استفاده کنند و با آن به آٰرامش برسند و آن را موافق فطرت خود ببینند می تواند ارتباط میان بشر و خدا بوده و فاصله ای بسیار زیاد از مواردی که فکر می شود شبیه آن است داشته باشد
کارکرد نبی( پیامبرانی نظیر محمد ،ابراهیم و ...) نشان دادن راه از بیراه است. عقل نیز راه را از بیراه نشان میدهد پس نبی و رسول است و ازینجا که در درون فرد است، درونی است.
بالاخره نبی و پیامبر بیرونی را قبول دارید یا خیر؟
این که عقل پیامبر درون است در روایات ما آمده است و در فضیلت عقل بسیار سخن است که به نظر برای شما لازم نباشد و ما خدا و پیامبر و کتاب را به وسیله عقل اثبات می کنیم و سپس از پیامبر واقعی نکات دیگری را که ممکن است عقل به آن نرسد به دست می آوریم.
سلام
میتونه بدون این فرض باشه یعنی درستی ادعاها رو درک کنیم و بعد احتمال رو دخالت بدیم بنابراین احتمالها مساوی نمیشن اون مال وقتیه که به شدت ترسو باشیم (ترس درون دینی) و نتونیم در هیچ موردی قضاوت کنیم. اما اگه عقل رو بکار ببریم. مثلا ممکنه یک فردی سی درصد احتمال بده اسلام شیعه درست باشه، بیست درصد مجموع ایده های دیگه، پنجاه درصد هم بیدینی. یا حالا هر ترکیب احتمال دیگه ای.
در اینصورت بر اساس احتمالات مسلمون میشه ولی به واسطه همون احتمالات مسلمان متعادلی خواهد بود مثل عرف جامعه و آدم افراطی ای نخواهد بود.
با سلام. با کلیت فرمایش ما موافقم.
اگر واقعن میشد به درصدهایی از درست بودن ادیان و جهان بینی های مختلف دست پیدا کرد، بله. اما به شخصه نمیدونم چطور میخوام به این نتیجه برسم که بر فرض یهودیت ۲۷ درصد و ساینتولوژی ۱۰ درصد احتمال درستی دارن. اگر هم احتمالی به این ها داده بشه احتمالن کاملن حسی خواهد بود و هیچ مبنای منطقی دقیقی نداره! اگر روشی هست من بلد نیستم.
اما ازین ها که بگذریم، بررسی دقیق این استدلال طولانی میشه و بهتره در یک تاپیک مرتبط تر بحث کنیم. اما به عنوان جمع بندی:
یکی از تقریر های این استدلال تقریبن به این صورت هست که ۱- فرض کنیم اطلاعی از اینده جهان نداریم. فرض دوم (۲-) دو حالت کلی داریم( یا خدا - و جهان بعد از مرگ- هست یا نیست) فرض سوم اینکه اگر خدا وجود داشته باشه در اخرت ایمان اورندگان به خودش رو، پاداش میده و کافران رو مجازات میکنه
حالا: مطابق فرض ۱ احتمال ۵۰ درصد یکی از حالات فرض دو پیش میاد. چرا ۵۰ درصد؟
فرض کنید یک جعبه داریم که تعدادی گوی سیاه و سفید داخلش هست. اگر این همه اطلاعاتی باشه که ما داریم و از ما بپرس : اگر یک گوی خارج کنیم احتمال سفید بودنش چقدره، جواب ۵۰ درصده. اگر ما تعداد دقیق هر رنگ رو میدونستیم احتمالاتش براحتی قابل محاسبه بود. اما اطلاعات ما در همون حدیه که گفته شد.
در مورد بحث خدا و اخرت وقتی کافر ادله ی دین دار رو رد میکنه، دین دار به عنوان آخرین حربه میگه اصلن تصور کنیم که تمام دلایل ما بی پایه است و در مورد خدا وصفاتش و اخرت اطلاعاتی نداریم و هرچیزی ممکنه پیش بیاد. حال دو حالت داریم و......(ادامه استدلال)
حالا ۵۰ درصد خدا هست و مطابق فرض ۳ مارو تا ابد پاداش میده و شما رو عذاب میکنه. اگرم ۵۰ درصد خدایی نباشه که نهایت شما ۶۰-۷۰ سال لذت بردید و ما عذاب کشیدیم. چون ۶۰ سال کمتر از بینهایت ساله پس بهتره ایمان بیاریم.
ایراد این استدلال در فرض ۳ است. چرا اگر خدایی باشد حتمن همچین کاری میکند( مومنین رو تا ابد پاداش و کفار رو عذاب میده) ؟ هیچ دلیلی برای این نداریم. همانطور که عرض کردم ممکن است دقیقن برعکس عمل کند و شمایی را که بدون دلیل به اون ایمان اوردید مجازات کند و مارا تا ابد پاداش بدهد. هر احتمالی میشود داد! خلاصه اینکه این استدلال دفع خطر احتمالی قابل استناد نیست.
توجه کنید که برای اثبات فرض ۳ نمیشه گفت در قران امده چون این بحث پیش از بحث اسلام و قران و پیامبرانه و تا حل نمیشه نمیشه از نتایجش در اثبات مقدماتش بهره برد.
شاد باشید
به هر حال استفاده و مراجعه و ... بسیار زیاد و بالاست و غیرقابل مقایسه با کتب تازه منتشر شده و ...و همه این ها نشان دهنده غیرعادی و غیربشری بودن کتاب است
صرف نظر ازین که برای مقدمه خودتون دلیلی رو ارایه نکردید، ارتباط منطقی ای بین مراجعه بسیار زیاد و غیر بشری بودن وجود نداره.
اگر شخصی کاملا بی سواد که یک کلمه خواندن نیز نمی داند و قدرت بر نوشتن ندارد یک باره چنین کتابی بیاورد که بعد از ۱۴ قرن محل مراجعه عام و خاص باشد و از جنبه های مختلف از آن استفاده کنند و با آن به آٰرامش برسند و آن را موافق فطرت خود ببینند
اول اینکه شما گمان میکنید ۱۴۰۰ سال پیش مثل امروزه، همه مدرک دانشگاهی داشته اند و هرکه سواد نداشته هیچ علم و معرفتی رو کسب نمیکرده و در جهل کامل بوده؟ خیر. محمد گوش و چشم و زبان داشته و احتمالن انسان با هوشی هم بوده و درمعرض معارف دینی از جمله مسیحیت و یهودیت بوده. مگر یه سرزمین های مختلف سفر نمیرفته و با مردمان اونجا صحبت نمیکرده؟ مگر نمیگن که عموی همسرش خدیجه، ورقه بن نوفل، مسیحی بوده. مگر سلمان فارسی که مشاورش بوده در جوانی زرتشتی نبوده؟ مگر در شبه جزیره هزاران یهودی زندگی نمیکردن؟؟ شما فکر میکنید هیچ اطلاعاتی بین اینها رد و بدل نمیشده و به قول شما "یک باره!" محمد قران رو عرضه میکنه؟ شما که بهتر از من میدونید. من تعجب میکنم ازین فرمایش شما! جوری میگید پیامبر ما امی بوده انگار پیامبران دیگه از ابراهیم تا ژوزف اسمیت به دانشگاه تربیت پیامبران رفتن و ازونجا با مدرک" دکتری پیامبری "فارغ التحصیل شدن!
بعد میفرمایید از جنبه هاش استفاده میشه. هروقت این حرفو میزنید من یاد داعش می افتم که داره حسابی از قران استفاده میکنه! چه استفاده درست و حسابی از قران در جهان!!! میشه بزرگوار؟
جالب تر اینکه میفرمایید ان را موافق فطرت خود میابند!!! الان چندین میلیون نفر در این دنیا همجنسگرا به دنیا میان و فطرتشون بر اون اساس هست کجا قران رو مطابق سرشتشون میبینند؟
الان دیگه کسی از برده داری حمایت نمیکنه اما در قران در مورد برده ها حکم داریم. این با فطرت چه کسی در امروزه سازگاره؟
در مورد نصف بودن ارزش شهادت دادن زن در برابر شهادت دادن مرد، چطور بر فطرت های امروزی سازگاره؟
و...
درنهایت میفرمایید که قران ارتباط میان خدا و بشر است ! دلیل؟ چون قران ادعا کرده! ؟؟
یعنی ما هنوز در بحث روشهای تشخیص پیامبر هستیم بعد یک مرتبه شما میفرمایید قران ارتباط بشر با خداست! این مدعا بعد از این قابلیت بررسی رو خواهد داشت که ما تعیین کنیم روشی برای تشخیص پیامبر داریم. نه پیشاپیش در بحث سبقت بگیریم و از نتیجه های بعدی در مقدمات بهره ببریم.
توجه بفرمایید. دو خط نوشتید و این همه مشکلات در فرمایش دو خطی شما هست.
بالاخره نبی و پیامبر بیرونی را قبول دارید یا خیر؟
خیر.
عرض کردم کارکردی که برای نبی است نشان دادن راه از بیراه است. نبی بنده عقل است. درونی است.
============================
نتیجه گیری:
ازانجایی که ما روشی برای تشخیص پیامبر نداریم( حداقل تا این لحظه) فرستادن پیامبران کاری عبث و بیهوده خواهد بود. از انجایی که خداوند کار عبث انجام نمیدهد. نتیجه میگیریم خداوند ( حداقل تا این لحظه) هیچ پیامبری را نفرستاده است.
شاد باشید
ضمن تشکر از پست های B-neshan،
در گفتگوی جالب این تاپیک راجع به پیامبری و نبوت من یه نقل قول بگم و برم:
بیل مار در Religulous حرف جالبی میزنه (کجاش نمیزنه!؟!:Khandidan!:) و میگه:
"اگه خدا می خواست با دنیا ارتباط برقرار کنه، با توجه به قدر مطلقش، میتونست با همه دنیا صحبت کنه. ولی همیشه در خلوت یه نفر رو به عنوان پیامبر انتخاب میکنه و بهش میگه تو پیامبری و برو به بقیه دنیا هم همینو بگو."
حالا ۵۰ درصد خدا هست و مطابق فرض ۳ مارو تا ابد پاداش میده و شما رو عذاب میکنه. اگرم ۵۰ درصد خدایی نباشه که نهایت شما ۶۰-۷۰ سال لذت بردید و ما عذاب کشیدیم. چون ۶۰ سال کمتر از بینهایت ساله پس بهتره ایمان بیاریم.
سلام و عرض ادب
فقط کافیه یک ثانیه لذت با خدا بودن رو درک کنید ، تا ببینید به هزاران سال لذت زندگی مادی می ارزه
در واقع اصلا قابل قیاس نیست!
العبد :
اگر ثروتمندان می دانستند چه لذتی در عبادت هست ، تمام دارایی خود را صرف عبادت می کردند!
دینداران واقعی هم در این دنیا لذت می برند ، و هم در آخرت !
پس 100 درصد منفعت برده اند و متضرر نشده اند!
اما کافران بر فرض این که بتوانند از تمام عمر این دنیا لذت ببرند(که احتمالا بسیار کم است) باز هم 50 درصد دیگر را باخته اند!
اگر قرار بود همه پیامبر شوند ، دیگر کثرت آفرینش چه معنایی داشت ؟
همان آدم (ع) کافی بود!
زمانی کثرت معنا پیدا می کند ، که تفاوت ها و اختلافات وجود داشته باشد و اشخاص قدرت انتخاب داشته باشند !
(هود118)
مدرسه ای را تصور کنید ، که همه افراد معلم باشند و دانش آموزی نداشته باشد!!!!
وجود چنین مدرسه ای عبث است!
این دنیا مدرسه ای است برای آنهایی که بخواهند علم بیاموزند و عالم شوند
بدون شک دانش آموزانی نیز هستند که به جای کسب علم به دنبال لذت ها و بازیگوشی هستند ، که تکلیفشان مشخص است !
صرف نظر ازین که برای مقدمه خودتون دلیلی رو ارایه نکردید، ارتباط منطقی ای بین مراجعه بسیار زیاد و غیر بشری بودن وجود نداره.
دلیل مشخص هست که گفتیم اگر امر فرابشری و غیر قابل انجام توسط انسان باشد می شود امر الهی
ولی در مقام تطبیق و مصداق بیشتر صحبت کردیم که این قرآن چگونه معجزه و امر الهی است
اول اینکه شما گمان میکنید ۱۴۰۰ سال پیش مثل امروزه، همه مدرک دانشگاهی داشته اند و هرکه سواد نداشته هیچ علم و معرفتی رو کسب نمیکرده و در جهل کامل بوده؟ خیر. محمد گوش و چشم و زبان داشته و احتمالن انسان با هوشی هم بوده و درمعرض معارف دینی از جمله مسیحیت و یهودیت بوده. مگر یه سرزمین های مختلف سفر نمیرفته و با مردمان اونجا صحبت نمیکرده؟ مگر نمیگن که عموی همسرش خدیجه، ورقه بن نوفل، مسیحی بوده. مگر سلمان فارسی که مشاورش بوده در جوانی زرتشتی نبوده؟ مگر در شبه جزیره هزاران یهودی زندگی نمیکردن؟؟ شما فکر میکنید هیچ اطلاعاتی بین اینها رد و بدل نمیشده و به قول شما "یک باره!" محمد قران رو عرضه میکنه؟ شما که بهتر از من میدونید. من تعجب میکنم ازین فرمایش شما! جوری میگید پیامبر ما امی بوده انگار پیامبران دیگه از ابراهیم تا ژوزف اسمیت به دانشگاه تربیت پیامبران رفتن و ازونجا با مدرک" دکتری پیامبری "فارغ التحصیل شدن!
سواد هم آن زمان وجود داشته است و دانشمندان و عالمانی در جهان زندگی می کردند که نشانه اولیه آن ها قدرت بر خواندن و نوشتن بود که عرض شد پیامبر اسلام به نظر اتفاقی همگان بی سواد بود. هر کسی که کتابی بخواهد بنویسد لااقل سواد نوشتن لازم دارد که این در مورد نبی اسلام وجود ندارد.
جناب سلمان شاگرد ایشان بوده است که پیامبر نظرات یاران خود را نیز می گرفتند.
هر چیزی را در مقام خود باید سنجید
الان دیگه کسی از برده داری حمایت نمیکنه اما در قران در مورد برده ها حکم داریم. این با فطرت چه کسی در امروزه سازگاره؟
فطرت راه شناخت متفاوتی دارد و ثانیا قرآن اگر حکم برده را دارد برای فراگیر بودن برده داری در آن زمان در دنیا بوده است و البته مشخص است که با سیاست ها و احکام خود تلاش بر از بین رفتن برده داری نمود. هر چیزی در قرآن است نگفتیم مطابق فطرت است. مغالطه نکنید بزرگوار!
"اگه خدا می خواست با دنیا ارتباط برقرار کنه، با توجه به قدر مطلقش، میتونست با همه دنیا صحبت کنه. ولی همیشه در خلوت یه نفر رو به عنوان پیامبر انتخاب میکنه و بهش میگه تو پیامبری و برو به بقیه دنیا هم همینو بگو."
با سلام
همه افراد امکان صحبت و ارتباط با خدا را دارند و هیچ مانعی وجود ندارد
ولی سخن گفتن به صورت خاص که ماموریتی به مخاطب بدهد توسط انبیا صورت گرفته و هدف از آن نیز بیان سعادت و راه معرفت و انجام وظایف انسان در راه طاعت الهی و ... می باشد.
علاوه بر این که صرف گفتن مقصود نیست و ظرفیت افراد را باید در نظر گرفت و این که پیامبری مقامی است که شرایطی را لازم دارد.
صحبت در خلوت نشانه هایی را دارد که توسط آن ها به صحت آن پی می بریم همان طور که در بسیاری از امور دیگر به نشانه ها مراجعه می کنیم و امکان دیگری در بسیاری از موارد وجود ندارد
جمع بندی
پرسش:
ویژگی ها و خصوصیات پیامبر و معجزه وی چیست و از کجا بدانیم که شخص مدعی پیامبری انسان نابغه و یا پیشگو و یا ... نیست و فرستاده خداوند است؟
پاسخ:
۱- معجزه پیامبران دارای خصوصیاتی است که با کلام دیگران و انسان های نخبه متفاوت است. پیامبران چیزی را می آورند و بیان می کنند که انسان از آوردنش عاجز است و هیچ کس - حتی شخص نخبه و آينده نگر و ... - نیز نمی تواند آن را ارایه نماید.
۲- بر این اساس معجزات پیامبران از نظر اهل همان فن نیز قابلیت تکرار را ندارد. ساحران به اعجاز موسی ایمان می آورند و اهل فصاحت و بلاغت نیز انسانی نبودن قرآن را قبول می کنند که نشان می دهد قابلیت تکرار ندارد.
۳- تحدی یکی از ابعاد و شرایط اعجاز است که به معنای درخواست هماورد و شبیه آن معجزه است که نسبت به دین اسلام بارها در قرآن مطرح شده است و همه انسان ها به مبارزه طلبیده شده اند. ولی با وجود گذشت سال های طولانی کسی نتوانسته است همانندی برای قرآن بیاورد و اگر دشمنان می توانستند راهی را که برایشان آسان تر بود - یعنی آوردن حتی آيه ای شبیه قرآن - از آوردن آن هرگز امتناع نمی کردند.
۴- از جمله شرایط دیگر اعجاز آن است که قابل تعلیم و تعلم نبوده و امکان یادگیری در آن نباشد. بلکه به اراده الهی و توسط پیامبر انجام می شود و از طرف دیگر توسط قدرت و کار دیگری قابل معارضه نباشد.
۵- اعجاز دارای شرایطی است که از جمله آن ها امر خارق عادت بودن، تحدی، غیرقابل تعلیم و تعلم بودن و غیرقابل معارضه بودن می باشد که با این خصوصیات می توان مدعیان دروغین را از اعجاز واقعی مانند قرآن که دارای این شرایط است شناخت.
۶- قرآن در سه نوع ادعای تحدی کرده است که دعوت به آوردن کل قرآن، یک سوره و یک آيه سه مورد تحدی است که در پایان آيات تحدی ذکر می شود. آیات تحدی به شرح زیر می باشد:
الف) قُل فَأتوا بِكِتب مِن عِندِاللّهِ هُوَ اَهدى مِنهُما اَتَّبِعهُ اِن كُنتُم صدِقينُ: (خطاب به پيامبر) بگو اگر شما راست مىگوييد كه اين دو كتاب (تورات و قرآن) از سوى خدا نيست، كتابى روشنتر و هدايت بخش تر از آنها از سوى خدا بياوريد تا من از آن پيروى كنم. (۱)
ب)قُل لئِنِ اجتَمَعَتِ الاِنسُ والجِنُّ عَلى اَن يَأتوا بِمِثلِ هذا القُرءانِ لايَأتونَ بِمِثلِهِ ولَو كانَ بَعضُهُم لِبَعض ظَهيرا: اگر جن و انس گرد هم آيند تا نظير قرآن را بياورند نمىتوانند مانند آن را بياورند، هر چند بعضى از آنها پشتيبان بعضى ديگر باشند. (۲)
ج) اَم يَقولونَ افتَرهُ قُل فَأتوا بِسورَة مِثلِهِ وادعوا مَنِ استَطَعتُم مِن دونِ اللّهِ اِن كُنتُم صدِقين: اگر راست مىگوييد سورهاى مانند آن را بياوريد و هر كس را جز خدا مىتوانيد به كمك فراخوانيد. (۳)
د) اَم يَقولونَ افتَرهُ قُل فَأتوا بِعَشرِ سُوَر مِثلِهِ مُفتَرَيت وادعوا مَنِ استَطَعتُم مِن دونِ اللّهِ اِن كُنتُم صدِقين: اگر راست مىگوييد 10 سوره ساختگى كه در فصاحت و بلاغت همانند قرآن باشد بياوريد و غير از خدا هر كس را مىتوانيد فراخوانيد. (۴)
ه) فَليَأتوا بِحَديث مِثلِهِ اِن كانوا صدِقين: اگر راست مىگويند سخنى مانند آن را بياورند. (۵)
و) و اِن كُنتُم فى رَيب مِمّا نَزَّلنا عَلى عَبدِنا فَأتوا بِسورَة مِن مِثلِهِ وَادعوا شُهَداءَكُم مِن دونِ اللّهِ اِن كُنتُم صدِقين فَاِن لَم تَفعَلوا ولَن تَفعَلوا: اگر راست مىگوييد سورهاى مانند قرآن بياوريد و در اين كار ياوران خود را از غيرخدا فراخوانيد ولى هرگز نخواهيد توانست. (۶)
پی نوشت ها:
۱- سوره قصص آيه ۴۹.
۲- سوره اسراء آيه ۸۸.
۳- سوره یونس آيه ۳۸.
۴- سوره هود آيه ۱۳.
۵- سوره طور آیه ۳۲ و ۳۳.
۶- سوره بقره آيه ۲۳ و ۲۴.