دارالحزن حسینی , نوحه های ناب تان را تشریف بیاورید معرفی کنید
تب‌های اولیه
[FONT=Vazir]بابا بیا دور و برم را نگاه کن
[FONT=Vazir]ویرانه ای که گشته حرم را نگاه کن
[FONT=Vazir]گرمی شانه های تو یادم نرفته است
[FONT=Vazir]سنگی که هست زیر سرم را نگاه کن
[FONT=Vazir]امشب بیا زیارت مادر، نه دخترت
[FONT=Vazir]از او رخ کـبـودتـرم را نگـاه کـن
[FONT=Vazir]من وارث شکسته ترین بازویم پدر
[FONT=Vazir]بر بازوی سه ساله، ورم را نگاه کن
[FONT=Vazir]گویا تنم به زیر سم اسب رفته است
[FONT=Vazir]در هم شکسته بال و پرم را نگاه کن
[FONT=Vazir]من مثل تو ز داغ برادر شکسته ام
[FONT=Vazir]خم گشته است این کمرم را نگاه کن
[FONT=Vazir]محشر شده که کودک تو پیر گشته است
[FONT=Vazir]یک سر سفید، موی سرم را نگاه کن
[FONT=Vazir]چوب یزید را به سرش خُرد می کنم
[FONT=Vazir]چون صبح می شود اثرم را نگاه کن
[FONT=Vazir](جواد حیدری)
با سلام خدمت کاربران عزیز
لطفا فایل مداحی را در پیوست قرار دهید یا چنان چه می خواهید لینک به سایت بدهید سعی کنید به سایت های معتبر لینک داده شود که بعد از مدتی لینک ها حذف نشود که کاربران دچار مشکل شوند
با تشکر از شما اجر همه شما با حضرت سید الشهداء
یم فاطمی در سرمدی گل احمدی مه هاشمی
ز سرادقات محمدی طلعت ظهور و جلالتی
به سما قمر به نبی ثمر به فاطمه در به علی گوهر
به حسن جگر به حسین پسر چه نجابتی چه اصالتی
به ملک مطاع به خدا مطیع به مرض شفا به جزا شفیع
چه مقام بندگی اش منیع به چه بندگی و اطاعتی
خم زلف او چه شکر شکن به مثال نقره خام تن
سپری به کتف و کفن به تن به چه قامتی چه قیامتی
ز قفا نظر سوی خیمه گه که نمود شه به قدش نگه
به چه حسرتی و چه حالتی
ز قفا دو زن شده نوحه گر یکی عمه گفت و یکی پسر
که نما به جانب ما نظر به اشارتی و نظارتی
[FONT=nasim]ای اهل حرم میر علمدار نیامد
[FONT=nasim]سقای حسین سید و سالار نیامد
[FONT=nasim]فرزند علی ساقی کوثر که به غیرت
[FONT=nasim]شد ساقی اطفال عطش دار نیامد
[FONT=nasim]آن قامت رعنا که چونان سرو جنان بود
[FONT=nasim]آن شاه وفا مامن و دلدار نیامد
[FONT=nasim]بر وعده آبی که به طفلان حرم داد
[FONT=nasim]چون رعد به دشمن زد و اینبار نیامد
[FONT=nasim]خشکیده لبا ن بر لب آب و زمروت
[FONT=nasim]هم یک لب از آن بر لب تبدار نیامد
[FONT=nasim]خشکیده لب و آن کف پر آب ابالفضل
[FONT=nasim]شد جام وفایی که لب یار نیامد
[FONT=nasim]دستان جدا مشک به دندان وامیدش
[FONT=nasim]آن تیر جفا برد که سردار نیامد
[FONT=nasim]تنها اگر عباس به لشکر زده پیداست
[FONT=nasim]از کثرت نامردی اغیار نیامد
[FONT=nasim]آن ماه بنی هاشم و آن میر سپه دار
[FONT=nasim]سردار وفا سرور ایثار نیامد
[FONT=nasim]در کرببلا دست علی داشت بر ایتام
[FONT=nasim]کان مونس تنهای شب تار نیامد
[FONT=nasim]طفلان نه دگر چشم به دستان ابالفضل
[FONT=nasim]گویند عمو از چه زپیکار نیامد
[FONT=nasim]تا جان به بدن داشت سوی خیمه حسینش
[FONT=nasim]هرچند که می برد به اصرارنیامد
[FONT=nasim]خورشید وفا ماه بنی هاشم و عباس
[FONT=nasim]فرزند علی حیدر کرار نیامد
[FONT=nasim]شد نام وفا زین عمل ناب تو سیراب
[FONT=nasim]حقا که زکس همت این کار نیامد
[h=3]شاعر : میرزا عبدالله خداداد[/h]
سـلام الله عـلـى صـوتك حبيبي يا حسين
يـسكت العالم بأسره و نستمع صوت الحسين
آنـا أنـظر عله أصحابي من هووا مثل النجوم
روحـي شبه الطير فرت إبمصرع الأكبر تحوم
و الـذبح جاسم ذبحني و إنذبح حلم الشباب
مـن عـطـش قلبي أشاهد النهر يجري تراب
عـالـنـهر طاحن إعيوني يم أبو الغيره إنحنيت
هـاي يكافل خدر زينب تترك حسين و مشيت
إشقد صعب توديع زينب أسرع و تركض وراي
و الـطفل مد إيده يشرب يعتقد دم نحره ماي
مـا أريـد أشبك رقيه أدري تشبكني و تموت
هـا يـسكنه إيطول ونج ونت الخدر سكوت
دمـعـة الأطفال كلمه كلمه وحده لا تروح
و الـعـليل إبعينه نظره نظره أكبر من جروح
صـابـنـي سـهم المثلث و الجبد نصين صار
مـن خرز ظهري سحبته و إنطفه إبعيني النهار
مـن طـحـت من المطهم عيني ظلت عالخيام
و الـمـهـر يحمل جراحي يحمل الزينب سلام
الـشـمـر لـمن رفسني إلتوه جسمي النحيل
و إثـنـعش طبره طبرني و ظلت إدمايه تسيل
مـن تـربع فوق صدري صحت يا عباس وين
و أسـمـع الـزهـره تنادي واحسيناً واحسين
ظـل يـحز نحري إعله كيفه يقهر إبزينب يريد
مـن نهض و الراس بيده صاحت إنهض يالعضيد
عـالأرض جسمي توزع صار ملعب للخيول
و إنـقطع من جفي خنصر ظلت إتدوره البتول
نادوا يا شيعه سلاماً و إذكروا الشيب الخضيب
و الـشفاه الذابلات و نوحوا عالجسم السليب
کجا می خوای بری چرا/ منو نمی بری/ (حسین)/ این دم آخری/ چقدر شبیه مادری
حالا منم شبیه مادرت شدم/ پاشو نگاه کن
منم مثل بقیع پرپرت شدم/ پاشو نگاه کن
عذا دار سه ساله دخترت شدم/ پاشو نگاه کن
یادت اون لحظه آخر که برات میخوندم
کجا می خوای بری چرا/ منو نمی بری/ (حسین)/ این دم آخری/ چقدر شبیه مادری
حالا منم شبیه مادرت شدم/ پاشو نگاه کن
منم مثل بقیع پرپرت شدم/ پاشو نگاه کن
عذا دار سه ساله دخترت شدم/ پاشو نگاه کن
من موندم و گریه/ من موندم و ناله/ دوریت برای من/ انگار چهل ساله
وقتی با سرنیزه / دشمن منو می برد / دیدم روی نیزه / لبهات تکون می خورد
روی نیزه تا می دیدم بازه چشات میخوندم
قرارمون چی شد / که بی قرار هم باشیم / (حسین) / هر چی که پیش اومد باید / کنار هم باشیم
به زیر تازیونه ها پرم شکست / پاشو نگاه کن
کنار نیزه و سرت، سرم شکست / پاشو نگاه کن
اینقدر دلم خونه / که گفتنش سخته
روزایی و دیدم / که دیدنش سخته
یک شب تو آتیش خولی سرت جا موند
یک روز تو ویرونه یک دخترت جا موند
یادته اون روز که من از مرکب تو جا موندم
آهسته تر برو بذار/ منم با هات بیام/ حسین / دیگه نمی کشه پاهام/ که پا به پات بیام
حالا پاهام با دیدن تو جون گرفت / پا شو نگاه کن
به احترامت آسمون بارون گرفت / پاشو نگاه کن
کرب و بلا دوباره بوی خون گرفت / پاشو نگاه کن
بنشین تا به تو گویم زینب....غم دل با تو بگویم زینب
بعد من قافله سالار تویئ ؛ خواهر من
دختر حیدر کرار توئی ؛ خواهر من
خون ما جمله در این دشت روان خواهد شد
خولی و شمر به ما دشمن کین خواهد شد ؛خواهر من
خواهرم ! اکبر و عباس و علی اصغر من
هدف نیزه و پیکار جفا خواهد شد ؛خواهر من
جمله یاران حسین در سفر کرب و بلا
سر به کف ؛ جان به ره دین خدا خواهد شد ؛ خواهر من
خواهرم ! خون شهیدان به بیایان بلا
نهرجوشنده و پر شور و شرر خواهد شد ؛ خواهر من
چون که با دجله و با نهر فرات آمیزد
خواهرم ! خوب نگه تا که چه ها خواهد شد ؛خواهر من
موج طوفنده و غران چو هزاران شمشیر
بی امان بر سر عدوان خدا خواهد شد ؛ خواهر من
بعد من خواهر من باز نما قصه ما
چو زبانت سپر آل عبا خواهد شد ؛ خواهر من
چون که بر نی سر پر خون حسینت بینی
خواهرم ! صبر نما ! ظلم فنا خواهد شد ؛ خواهر من
اهل بیتم همه در سوگ پدر می گریند
ام کلثوم در آن دم به نوا خواهد شد ؛خواهر من
گر تو را مضطر و نالان و پریشان بینند
شاد و خندان دو لب دشمن ما خواهد شد ؛ خواهر من
لشگر خصم شما را به اسیری گیرند
شام غم مسکن و ماوای شما خواهد شد ؛ خواهرمن
این زمان نوبت شمشیر زبان می اید
تیز و بران چو به خون شهدا خواهد شد ؛ خواهر من
بنشین تا به تو گویم زینب....غم دل با تو بگویم زینب
بعد من قافله سالار تویئ ؛ خواهر من
دختر حیدر کرار توئی ؛ خواهر منخون ما جمله در این دشت روان خواهد شد
خولی و شمر به ما دشمن کین خواهد شد ؛خواهر منخواهرم ! اکبر و عباس و علی اصغر من
هدف نیزه و پیکار جفا خواهد شد ؛خواهر منجمله یاران حسین در سفر کرب و بلا
سر به کف ؛ جان به ره دین خدا خواهد شد ؛ خواهر منخواهرم ! خون شهیدان به بیایان بلا
نهرجوشنده و پر شور و شرر خواهد شد ؛ خواهر منچون که با دجله و با نهر فرات آمیزد
خواهرم ! خوب نگه تا که چه ها خواهد شد ؛خواهر منموج طوفنده و غران چو هزاران شمشیر
بی امان بر سر عدوان خدا خواهد شد ؛ خواهر منبعد من خواهر من باز نما قصه ما
چو زبانت سپر آل عبا خواهد شد ؛ خواهر منچون که بر نی سر پر خون حسینت بینی
خواهرم ! صبر نما ! ظلم فنا خواهد شد ؛ خواهر مناهل بیتم همه در سوگ پدر می گریند
ام کلثوم در آن دم به نوا خواهد شد ؛خواهر منگر تو را مضطر و نالان و پریشان بینند
شاد و خندان دو لب دشمن ما خواهد شد ؛ خواهر منلشگر خصم شما را به اسیری گیرند
شام غم مسکن و ماوای شما خواهد شد ؛ خواهرمناین زمان نوبت شمشیر زبان می اید
تیز و بران چو به خون شهدا خواهد شد ؛ خواهر من
آخ آخ آخ . من عاشق این نوحه ام.
این مداحی که به زبان ترکی در مورد امام زمان هست رو من به شدت دوست دارم.
https://www.aparat.com/v/jFszo/%D8%A7%DB%8C_%D9%82%D9%84%D9%85_%D8%B3%D9%88%D8%B2%D9%84%D8%B1%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87_%D8%A7%D8%AB%D8%B1_%DB%8C%D9%88%D8%AE_%2B_%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87_%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%2F
اگر این لینک رو پیدا نکردید ابتدایش این گونه است.((ای قلم سوز لرینده اثر یوخ )) سرچ کنید پیدا می شه.
دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم روبرو شد
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید فدای سرت
حسین قامتش خمید فدای سرت
از تو خبر دارم با دستای خونی
زهرا وساطت کرد تو میدون بمونی
تو که پیرم کردی ای پناه من
زمین گیرم کردی ای سپاه من
پیر شده برادرت فدای سرت
خونه چشم خواهرت فدای سرت
نهاد پا در فرات، خواست لبی تر کند
برای اهل حرم، آب میسر کند
داغ عطش بر لبش هر طرفش دشمنی
باز در این مهلکه یاد برادر کند
تشنه لب داده جان بر لب دریای آب
خجل از روی او گشته دل آفتاب
دست عباس چون جدا شد
محشری در خیمه ها شد
علم افتاده و نیست علمدار حسین، یا حسین
علم افتاده و نیست دگر یار حسین، یا حسین
یک طرف دست یک طرف مشک
دل پر خون دیده پر اشک
چو آمد از علقمه نوای ادرک اخا
بگفت ای برادر زپا فتادم بیا
رسید چون این نوا به گوش اهل حرم
ز آب بگذشته و به لب همه این نوا
علم افتاده و نیست علمدار حسین، یا حسین
علم افتاده و نیست دگر یار حسین، یا حسین
یک طرف دست یک طرف مشک
دل پر از خون دیده پر اشک
ساقی لب تشنگان گرچه زتن داده دست
پرده ظلمت درید بند ستم را گسست
داده سرو داده جان در ره آزادگی
بر دل حق باوران داغ غم او نشست
سرخی خون او پشت ستم بشکند
عاقبت خانه ظلم زبن بر کند
کربلا شد شور محشر
مرگ و نفرین بر ستمگر.
عباسم و در پی خطر می گردم
دور و بر خیمه تا سحر می گردم
صدبار اگر علقمه را فتح كنم
لب تشنه تر از گذشته بر می گردم
***
گاهی به حضور مهر، ای ماه برو
تا جاذبه ی سیر ، الی الله برو
زینب به طنین گام تو دلگرم است
گاهی جلوی خیمۀ او راه برو
***
تا پرچم سرخ عشق بردوش من است
شوق ظفر و صبر، هم آغوش من است
یک لحظه مرا نمی گذارد آرام
این نالۀ العطش که در گوش من است
***
با یاد اباالفضل دلم آسوده ست
با او دل ما را سر و سری بوده ست
در حاشیۀ علقمه گفتم نکند
یک عمر دو دست در تنم بیهوده ست؟!
**
کس پیش تو دم ز زور و بازو نزد
کو آن که برابر تو زانو نزد
لب تشنه ز علقمه گذشتی آری
دریا که به رودخانه ها رو نزد
شاعر : محمد جواد غفورزاده
حماسه کربلا[1]
قال الامام الحسین (ع):« إِنِّیْ لا أَرَیَ الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَالحَیاةَ مَعَ الظّالِمِینَ إِلّا بَرَما »(مسندالامام الشهید، ج 2ص 478)
کربلا حماسه بزرگ و جاویدان تاریخ بشر است.
کربلا مرکز بزرگترین دانشگاه انسان سازى است.
عاشورا یک روز فراموش نشدنى در تاریخ انسانها است. اقوام و ملت‌هایى است که مى‌خواهند سربلند بمانند، سربلند زندگى کنند و سربلند بمیرند باید از آن الهام گیرند. چند جمله‌ی بالا که از گفتار امام حسین (ع) در جریان کربلاست ، پیام روشن این مکتب است ؛ این پیام می گوید هرگز نباید دست ذلت در دست ظالمان نهاد و تسلیم آنان شد،و هرگز نباید صحنه را خالی کرد و فرار نمود، بلکه باید ایستاد و مبارزه را ادامه داد.
پی نوشت:
[1]. مکارم شیرازی، ناصر؛ یکصد وپنجاه درس زندگی ، قم، نسل جوان، 1388 ش، ص106.
نامه امام حسین علیه السلام به محمد حنفیه
[SPOILER]
«و اني لَم أَخرُج أَشِراً وَ لابَطراً وَ لامُفسِداً وَ لاظالِماً و اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فِي امّة جدّي أُرِيدُ أَن آمُر بِالمَعرُوفِ وَ أَنهي عَنِ المُنكَرِ وَ أَسيرَ بِسيرَةِ جَدّي وَ أبي علي بن ابيطالب فمَن قَبِلَني بِقَبُولِ الحَقِّ فَاللّه أولي بِالحَقِّ و َمَن رَدّ عَلَيِّ هذا أَصبِرُ حَتّي يقضِيَ اللّهُ بيني و بين القَومِ وَ هُوَ خَيرُالحاكِمِينَ وَ هذِهِ وَصِيَّتي اِلَيكَ يا أَخي! وَ ما تَوفِيقي اِلّا بِاللّه عَلَيهِ توكلت وَ اِليهِ أُنِيب».(مقتل خوارزمي، ج 1، ص 188)
ترجمه:[/SPOILER]
من نه از روي خودخواهي و يا براي خوشگذراني و نه براي فساد و ستمگري از شهر خود بيرون آمدم، بلكه هدف من از اين سفر، امر به معروف و نهي از منكر و خواسته ام از اين حركت، اصلاح مفاسد امت و احياي سنت و قانون جدم، رسول خدا(ص) و راه و رسم پدرم، علي بن ابي طالب عليه السلام است. پس هر كس اين حقيقت را از من بپذيرد (و از من پيروي كند) راه خدا را پذيرفته است و هر كس رد كند (و از من پيروي نكند) من با صبر و استقامت (راه خود را) در پيش خواهم گرفت تا خداوند در ميان من و بني اميّه حكم كند كه او بهترين حاكم است. و برادر ! اين است وصيت من به تو و توفيق از طرف خداست. بر او توكل ميكنم و برگشتم به سوي اوست.»
.(مقتل خوارزمي، ج 1، ص 188)
وقت جدایی رسید باد مخالف وزید از شرر داغ تو پشت برادر خمید
پشت و پناهم شکست پشت سپاهم شکست فاطمه در کربلاست علقمه در خون نشست
از جان خود سیرم ای خدا من بی او می میرم ای خدا (۳)
اهل حرم ناله کنان با مادرم تو هم رفتی حالا که من بی لشکرم
میر و علمدار من یوسف بازار من ماه سپاه حسین یار وفادار من (۲)
اهل حرم بی قرار خسته و چشم انتظار ماه حرم در کسوف مانده در این شام تار
ای یل ام البنین گریه من را ببین من چه کنم تا که تو پا نکشی بر زمین
دریای خون گشته علقمه دنبالت آمده فاطمه (دیدارت آمده فاطمه)
در این غربت سایه تو رفت از سرم تو هم رفتی حالا که من بی لشکرم
میر و علمدار من یوسف بازار من ماه سپاه حسین یار وفادار من (۲)
اهل حرم ناله کنان با مادرم تو هم رفتی حالا که من بی لشکرم
العطش کودکان هلهله دشمنان ولول کاروان بر لبم آورده جان
وقت جسارت شده نوبت غارت شده خواهرت آماد بند اسارت شده
جانم را آوردی بر لبم من فکر فردای زینبم
ای یاورم همسنگرم آب آورم تو هم رفتی حالا که من بی لشکرم
میر و علمدار من یوسف بازار من ماه سپاه حسین یار وفادار من (۲)
حسین حسین یا حسین ….
می گذرد کاروان روی گل ارغوان قافله سالار آب سرو شهید جوان
در غم این آشنا چشم ترم خون فشان داغ جدایی به دل آتش حسرت به جان
خورشیدی تابیدی ای شهید در دلها جاویدی (جا داری) ای شهید
حسین حسین یا حسین …
مجنونك ،، آنه افتخــــــر سمّوني
مجنونك ،، وعقلي إكتمل بجنوني
مجنونك ،، وشلتك رســــم بعيوني
مجنونك
جننتني امحبتـك ،، الليله روحـي لگبـّـتـك ،، مشتاگه
گلبي عاشك نينوى ،، وامشي وي اهل الهوى ،، العَشّاگه
والدمــع شاهـد صدگ ،، مايمثّل بالعشگ ،، واشواگه
آنه مجنــون وعقل ،، عنـــدي ماخلّه الحبـل ،، والناگه
گر عيني ،، وخلّينـــي مولاي أسيرك
گر عيني ،، وإغنيني عن هوى غيرك
گر عيني ،، شلتك رسم بعيوني ،، مجنونك
ادموعي ليك اتشكرت ،، انته شمس النورت ،، ايامي
تكسي خدامك حرير ،، وانته عاري اعله الهجير ،، وضامي
راضع احزانك لبن ،، امن اصفن ايمر الضعن ،، گدامي
شلون يبقالي فكر ،، ابيقضتي نار الخدر ،، واحلامي
ما اعوفك ،، وعاشك حزن كربلائك
ماعوفك ،، وعرفني بالله عزائك
ماعوفك ،، وشلتك رسم بعيوني ،، مجنونك
نعمــة الله دمعتـي ،، ايدومــها الله نعمتــــي ،، ما دامك
ابموكب الخدمه انفني ،،خادم اوكف منحني ،، لخدامك
الحب شربته ابمرضعي ،، ايفزز اجروحي النعي ،، اعله ايتامك
امنين يبقالي وقـار ،، ومهجتي حرگتهه نار ،، إخيامك
بعيوني ،، سالب منامي منامك
بعيوني ،، ماخذني مني غرامك
بعيوني ،، شلتك رسم بعيوني ،، مجنونك
لاجلك انصاغ الفلك ،، وكل صفات الله إلك ،، وآلائه
التسعه والتسعين إسم ،، باسمك الاعظم تتم ،، اسمائه
مجلسك خيمه شرف ،، بيها دين الله انعرف ،، وانبائه
انته اول منتصر ،، ابلاغسل ضم الگبر ،، اشلائه
مااريده ،، عمري اللي مابيه طفوفك
مااريده ،، لو دينــي يجبرني اعوفك
مااريده وشلتك رسم بعيوني ،، مجنونك
الله حب ان ينعرف ،، وخلق وجهك من عطف ،، انواره
شمل كلشي ابرحمتك ،، وبيك يفطم شيعتك ،، من ناره
الله للحبك يحب ،، واليزورك ينحسب ،، خطاره
شلون تعطش وانته ماي ،، شلون يتعرى الفياي ،، استاره
بعضيدك ،، الماعندي غيره أجيلك
بعضيدك ،، ومن بابه اصيحن دخيلك
بعضيدك ،، شلتك رسم بعيوني ،، مجنونك
إلك وي ربك خطاب ،، ماكو فسحه ولاحجاب ،، ابينكم
اوياك يتبـادل غــرام ،، اشلون حب رب وإمام ،، ادخيلكم
ناده ربنه الانبيـاء ،، وين معشوگ السماء ،، واوينكم
هذا مهجة فاطمه ،، ماكو شيء ماقدمــــه ،، لمعبودكم
بدموعي ،، اسجدلك ابكل حياتي
بدموعي ،، امشيلك لحد مماتي
بدموعي ،، شلتك رسم بعيوني ،، مجنونك
*الشاعر أحمد الهلباوي*
لبیک یا ثارالله...
سید و مولا حسین
آرامِ جان ها حسین
زمزمه ی عاشقان
یا حسین و یا حسین
ندارم غیرِ تو فکر و خیالی
لنفسی انت و اهلی و مالی
کل یومِِ عاشورا کل ارضِ کربلا
ماییم و راهِ حسین,راهِ سرخِ شهدا
ما بسیجی های پیرِ خمینیم
ما بسیجی های پیر خمینیم
راهیانِ کربلای حسینیم
با ولایت می مانیم
شور ما از عاشوراست
ای عاشقان بسم الله...راهِ قدس ازکربلاست
می مانم مرد و مردانه در میدان
سربازِ رهبرم تابع فرمان
با شهادت دم سازیم
بر اهریمن میتازیم
با عزم و علم و تقوا فردامان را می سازیم
ذکرمان آیه ی نصر من الله
نقش پرچم هامان یا رسول الله
خورشید فردا بیا
امید دل ها بیا
وارثِ خونِ حسین,مهدیِ زهرا بیا
یارِ مظلومان کِی میرسی از راه
العجل العجل یا حجت الله...
(میثم مطیعی)