غریب آشنا๑۩๑اشعار و پیامک ویژه شهادت امام رضا (ع)๑۩๑
تبهای اولیه
حسن فطرس
[CENTER]
از براي خط سرخِ شيعهي بابم علي
عزم رفتن در غريبي خراسان كردهام
لحظهاي كه از مدينه آمدم بر سوي طوس
من وداعي ديدني با نورِ چشمان كردهام
آن دم آمد خاطرم پر ميزدم من در عطش
يادي از لبهاي خشكِ شاهِ عطشان كردهام
منتظر بودم جوادم تا بيايد از سفر
گريه بر آن زينب زار و پريشان كردهام
در ميان حجره و دلخسته و زار و پريش
بهرِ فرزندم، جوادم ختم قرآن كردهام
تا جوادم آمد و او را بغل كردم به آه
يادِ از آن كرب و بلا و آن يتيمان كردهام
مادرم وقتي سرم را روي زانويش نهاد
دردِ دلها نزد آن زهراي نالان كردهام
[CENTER]
[/CENTER]
دلم به هوای تو پر می کشد مولا ضامن آهو
به هر سو سر می کشد , مولا ضامن آهو
می جوید تو را در آیینه دل
شاید بیند تو را با چشم دل , مولا ضامن آهو
شدی ضامن ان آهوی مشکین چشم
من هم آمدم تا تو شوی ضامنم , مولا ضامن آهو
دلم کرده هوای صحن و حرمت را
بپذیر گدای خود را از همین جا , مولا ضامن آهو
کاش بودم جای کبوتران حرمت
پر می کشیدم تا آستانت , مولا ضامن آهو
امید به تو بستم با این دل زار
چه کند نیایش که ندارد جز تو , مولا ضامن آهو
[URL="http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif"][URL="http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif"][URL="http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif"][URL="http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif"]
[/URL][/URL][/URL][/URL]
خورشید دین می تابد از خاک خراسان
ظلمت گریزان است و خفاشان هراسان
ایران به اقیانوس عرفان تو وصل است
ما رافقط گنج تولای تو اصل است
ایران ما مدیون لطف بی حد توست
این جلوه های جاودان از مرقد توست
جبرییل می ساید جبین بر آستانت
ملک سلیمان گوشه ای از آستانت
ماه جماران انعکاسی از جمالت
مشتی عطا بگرفته از گنج کمالت
مشهد ز تو، شهر قم از معصومه روشن
لطف شما بر هم زنِ نیرنگ دشمن
بنیان دین، بی مهرتان سست و خراب است
عالم جدا از عشقتان خواب و سراب است
حسن شاه دین شرف بخشید ملک طوس را دیده را گفتم که این روشندلى از چیست؟ گفت: از براى خاکروبى درش روح الامین اى که در اسماء اعظم عمر خود کردى تلف
شمع، آرى میکند روشن دل فانوس را
طوطیاى خویش کردم خاک شاه طوس را
در کف خود هر سحر گیرد پر طاووس را
در خراسان آى وبنگر مظهر قدوس را
من هم یکی
از هـزاران زائــر درد آشـنـا مــن هـــم یـــکـی زیـن همــه مسـکین سر تا پا گدا من هم یکی هـر طــرف بـسـتـه دلــی قــفل ضریح مهرِ تو مُـهـر شـد با خـون دل ایـن قفل را من هم یکی هر یکی را کاسهای از بی کسی پیشت فراز پـر شده از اشـک دستِ کاسهها، من هم یکی پای بوست را ملائک، صف به صف، پر ریـخـته خوش که ریزم در جوارت دست و پا من هم یکی کـیـمــیـاگــرتــر ز مـهـرت هیچ اکسیری مباد مـس دلــان، مـسـکیـنِ ایوان طلا، من هم یکی راه دوری پـشـت سر دارم، فزون تر پیـش رو رهـزنــان بـدکـیـن و لطفت رهنما، من هم یکی هـر غـبــار مرقدت خــاکستر پروانهای است سوخـتــه، لــب دوخـته، بی ادعا، من هم یکی گــر چـه خوارم، خار هم با گُل نشیند گاه گاه در گــلـــســتـــان مــحــبـــان رضا من هم یکی
سید ابوالقاسم حسینی ژرفا
مشکات کبریا
فروغ روشن مشکات کبریاست رضا
[SIZE=113][COLOR=black][URL="http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif"][URL="http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif"][URL="http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif"][URL="http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif"][URL="http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif"]
[/URL][/URL][/URL][/URL][/URL]
[/COLOR][/SIZE]
نشان زنده آیات هل اتی است رضا
دلیل خلقت کون و حقیقت قرآن
بحار رحمت و سرچشمه بقاست رضا
ضیای کنگره عرش و روشنای زمین
امام هشتم و حاکم به ماسواست رضا
اساس دانش و تقوی، اصول فضل و کرم
پناه امن اسیران مبتلاست رضا
همای دولت او را فضای گیتی تنگ
ز تخته بند تن و آرزو رهاست رضا
شگفت نیست اگر شرط وحدت است چرا
که محو عشق و به دریای حق نماست رضا
وجود هر دو جهان از طفیل هستی اوست
مدار قطب زمین، حجّت خداست رضا
عجب مدار اگر خاک کوی او بویم
که جان خسته ما را شفا رضاست، رضا
شکوه منزلتش را چسان کنم تقریر؟
که جانشین نبی، پور مرتضاست رضا
از آن خدای رضایش لقب نموده رضا
مشیّت ازلی را به حق رضاست رضا
" علاء الدین حجازی"
[/COLOR][/SIZE]
چشمههای خروشان تو را میشناسند
موجهای پریشان تو را میشناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگهای بیابان تو را میشناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را میشناسند
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای كه امواج طوفان تو را میشناسند
اینك ای خوب، فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را میشناسند
كاش من هم عبور تو را دیده بودم
كوچههای خراسان، تو را میشناسند
ابرهای اجابت کـجا؟ کـجا؟چــه شتــابی است در پرستوها در ایـن سکــوت مــعطر در ایـن هوای غریب مـسافــران ســراسیــمه مــیرسـند از راه ضریح، شعلهای از چشمهای ملتهب است و ابــرهــای اجــابــت بـــهـــانــه هـــا دارند
کــدام سـمــت افق میدوند آهوها
چقدر عاطفه باریده روی شب بوها
کــبــوتــرانــه، غریبانه از فراسوها
در ازدحـام فــروزان ایـن هـیـاهوها
زمـان تــکیـه سرها به بغض زانوها
پر می کشد امام غریب دلم برای تو پر می کشد امام غریب زیارت تو که فوق همه زیارت هاست غبار جلوه نورانی قدمگاهت چه نعمتی است که شوق زیارت حرمت چه با صفاست که آغوش مهربانی تو فدای خوی رئوف تو ای گل زهرا چه باغبان نجیبی که با نوازش خود همین که خسته ز باب الجواد می آیم لبم ز بوسه خاک قدوم بی بهره است دل رمیده شبیه کبوتری خسته تو آن رئوف تر از مادر و پدرهایی نگاه تشنه گواهی دهد که کار آخر فدای سینه سوزان زهر خورده تو محمود ژولیده
غمت ز سینه شرر می کشد امام غریب
دل مرا به سفر می کشد امام غریب
نگاه حسرت زائر به دیده منت
ز خاک پات اثر می کشد امام غریب
چه سرمه ای به بصر می کشد امام غریب
مرا به دیده تر می کشد امام غریب
مرا همیشه به بر می کشد امام غریب
که دست مهر به سر می کشد امام غریب
ز خار خسته ثمر می کشد امام غریب
شب دلم به سحر می کشد امام غریب
که نقش بوسه به در می کشد امام غریب
ز صحن قدس تو پر می کشد امام غریب
که ناز را به نظر می کشد امام غریب
ز جام عشق تو سر می کشد امام غریب
که سخت آه جگر می کشد امام غریب
نشسته ام به شفاعت، مرا جواب مکن
[/B][/COLOR][/SIZE]
از استجابت عشق من اجتناب مکن
مرا که تشنه سرچشمه هاى فیض توأم
اسیر وسوسه ساکت سراب مکن
مرا که دلخوش آرامش حضور توأم
دوباره دستخوش موج اضطراب مکن
ثواب کوچک ما را خدا قبول کند
تو هم گناه بزرگ مرا حساب مکن
نهاده ام به ضریحت سر ارادت و عشق
از آستان امیدت مرا جواب مکن
صحن چشمت همیشه دریایى است
آسمان دلت اهورایى است
دست هایت چه وسعتى دارند
برق گلدسته ات تماشایى است
موج هاى کبوتران حرم
بى نهایت بزرگ و رویایى است
دل من ایى مسافر کوچک
در به در در پى هم آوایى است
بى تو این دل چه قدر بى تاب است
بى تو این دل چه قدر هرجایى است
دست هایم بگیر یک لحظه
دست هایت عجیب غوغایى است
سلام بر تو که مهربانی هایت از شمار زائران انبوهت بسیار بیشتر است. امروز، سلام اشکبار ما با سوختن «اباصلت» همراه شده است.
[/B][/COLOR][/SIZE]
لبریز بال و پر شده ام آسمان کجاست
مولا اشاره کن سحرِ جاودان کجاست
آواى عشق مى رسد از آسمان شهر
اى آشناى راه بگو کاروان کجاست
دستانمان به صبح مجاور نمى رسد
کوتاه مانده دست دعا ریسمان کجاست
سرما گرفته پیکر ایمانمان بگو
تنها بهانه هاى تب ناگهان کجاست
غیر از کنار پنجره حاجتت عزیز
دیگر پناه خستگى زائران کجاست
خسته، اُفتاده ز پا، آمده، زانو مى زد
مشکلى داشت، به آقاى خودش رو مى زد
مى چکید از سر و رویش عرق شرم به خاک
مشت ها وا شده و پنجه به گیسو مى زد
دامنى داشت پر از خاطره تیره و تلخ
دست در دامن آن ضامن آهو مى زد
هم نوا با در و دیوار در آن عصمت محض
ناله یا على و ضجّه یا هو مى زد
پاک مى شد ز دلش غصه ناپاکى ها
کفترى بر سر ذوق آمده «یاهو» مى زد
نم نمک بارشى از مهر به جانش مى ریخت
خادمى داشت در این فاصله جارو مى زد
فرصتى بود و درنگى و به جا مانده هنوز
شعله اى شعر که در آینه سوسو مى زد
[FONT="] [FONT="] [FONT="]مرغ دلم که در تب و تاب پریدن است [FONT="]پر میکشد سوی حرم دلربای تو [FONT="]مهر محبتت که به پیشانی ام نشست [FONT="]نذر تو شد سرم که نمایم فدای تو [FONT="]تا لب زدم به ساغر و پیمانه ات شدم [FONT="]بی پا و سر خراب زآب بقای تو [FONT="]در یوزگی اگرچه پلشت است و ناپسند [FONT="]فخراست گر شوم به دو عالم گدای تو [FONT="]پای دلم چو آهوی لب تشنه میدود [FONT="]لب تشنه است تشنه ی بوسه به پای تو
[FONT="]آن شب که دل گرفت صفا از صفای تو
[FONT="]زان شب شدم اسیر تو و مبتلای تو
:Sham::Sham:
:Sham::Sham:
:Sham::Sham:
:Sham::Sham:
:Sham::Sham:
:Sham::Sham:
[FONT="] [FONT="]هستم علی موسی الرضا، [FONT="] در حجره افتادم ز پا :Sham: [FONT="] [FONT="]تنها و بیقرارم [FONT="]:Sham: [FONT="]:Sham: :Sham:
[FONT="]بر دیدنم ای قرص ماه من بیا
[FONT="]شد قصر مأمون قتلگاه من بیا
[FONT="]می میرم و تا لحظه های آخرین
[FONT="]باشد به راه تو نگاه من بیا
[FONT="]ای شاخ شمشادم بیا، [FONT="]کی می کنی یادم بیا :Sham: [FONT="] [FONT="]من جز تو کس ندارم [FONT="][FONT="]:Sham: [FONT="][FONT="]:Sham: :Sham:
[FONT="]بیا ببین می سوزد از پا تا سرم
[FONT="]خون می چکد از هر دو چشمان ترم
[FONT="]در گوشه ی حجره جگر گوشه بیا
[FONT="]بیا ببین شد پاره پاره جگرم
[CENTER][FONT="]ای روی تو ماهم جواد،[FONT="] [CENTER][FONT="] من دیده بر راهم جواد [CENTER][FONT="]:Sham:[FONT="] [CENTER][FONT="][FONT="]:Sham: [CENTER][FONT="][FONT="]:Sham: [CENTER]:Sham:
[/CENTER]
[FONT="]بیا در انتظارم
[FONT="]ای که به باغ دل گل یاسی مرا
[FONT="]تو هست و بود و عشق و احساسی مرا
[FONT="]در حجره من از بس بخود پیچیده ام
[FONT="]من بیم آن دارم که نشناسی مرا
[FONT="][FONT="]
[FONT="]
بیا ببین ای پسرم،
آتش گرفته جگرم
:Sham:
[FONT="] [FONT="]دگر نفس ندارم
[FONT="] [FONT="]بر روی دامان اجل باشد سرم
:Sham:
[FONT="] [FONT="]تنهایم و آتش گرفته پیکرم
[FONT="] [FONT="]من لاله ی زهرای هجده ساله ام
:Sham:
[FONT="] [FONT="]در حجره ام پیچیده بوی مادرم
:Sham:
السّلام ای پــارۀ قــلب پیغمبر زهـر مأمون شعله زد بر دل و جانت خواهـرت معصومــه شـد بیقـرار تو ای بهشت جــان مــا تربت پاکت از چــه پرپــر گشتــی ای لاله زهــرا ای کــه فرزنــدت جـواد شد عزادارت
السّلام ای هشتمیـن حجـت داور
ای امـام شیعیــان ای پنــاه عــاشقان
خون شد ای مولا چرا قلب سوزانت؟
در عزایت ای رضا شد خراسان کربلا
خــاتم پیغمبــران سوگـــوار تــو
در عـزایت فاطمه دارد آه و زمزمــه
جــان بقربـان تـو و قلب صد چاکت
کوی تو دارالشفاست قبله حاجات ماست
شــد خــزان از داغ تــو گلشن طاها
ما گــدایان توأیـم دیـده گریـان توأیم
از مدینـــه آمــــده بهـــر دیــدارت
شد دلش خون در غمت کـرده بـر پـا ماتمت
محمد نعیمی
کار تو، همه مهر و وفا بود، رضا جان
پاداش تو، کی زهر جفا بود، رضا جان
آن لحظه که پرپر زدی و آه کشیدی
معصوم? مظلومه، کجا بود رضا جان
بر دیدنت آمد چو جوادت ز مدینه
سوز جگرش، یا ابتا بود رضا جان
تنها نه جگر، شمعصفت شد بدنت آب
کی قتل تو اینگونه روا بود، رضا جان
تو ناله زدی، در وسط حجره و زهرا
بالای سرت نوحهسرا بود رضا جان
یک چشم تو در راه، به دیدار جوادت
چشم دگرت کرب و بلا بود، رضا جان
جان دادی و راحت شدی از زخم زبانها
این زهر، برای تو شفا بود رضا جان
از آتش این زهر، تن و جان تو میسوخت
اما به لبت، ذکر خدا بود رضا جان
روزی که نبودیم در این عالم خاکی
در سین? ما، سوز شما بود رضا جان
از خویش مران «میثم» افتاده ز پا را
عمری درِ این خانه گدا بود رضا جان
كرم نما و فرود آ كه خانه خانه توست كه گفت منظر چشم من آشيانه توست تو پادشاهي و همه عالم خانه توست
رواق منظر چشم من آشيانه توست
می آمدم کنار تو ای ناجی بزرگ! شرمنده ام که این همه زخم کبود را
دریای من! درون نگاهت شناورم
بر گنبد زلال ضریحت، کبوترم
هر وقت سقف فاجعه می ریخت بر سرم
هر روز و شب به محضر پاکت می آورم
کی می شود همیشه صبورم! بزرگ سبز!
یک آسمان ترانه برایت بیاورم
امشب دوباره رو به ضریحت نشسته ام
تو آسمانِ آبی و من یک کبوترم
مانند سگ گرسنه و گربه لوس مالیم رخ خود به حریم شه طوس
زیرا که سگ گرسنه و گربه لوس از سفره اغنیا نگردد مایوس
هدیه به محظر خواهرشان حضرت معصومه(س)صلوات
لا حول و لا قوه الا بالله
خورشيد به سوگ مصطفي ميگريد
مهتاب به حال مجتبي ميگريد
در مشهد دل چه كربلايي برپاست
عالم به شهادت رضا ميگريد
بسم الله الرحمن الرحیم من که کبوتر دلم، انس گرفته با رضا علیه السلام ای به نثار مقدمت گوهر اشک دیده ام من به بهای هستیم، مهر تو را خریده ام
میشنوم زقدسیان زمزمه رضا، رضا علیه السلام
ای به فدای جان تو، جان به لب رسیده ام
نیست به جز ولای تو، مشی و مرام ایده ام
بسم الله الرحمن الرحیم در راه غم و غربت تو همسفرى نيست يك يار وفادار كنار تو نبوده از شيعه مخلص به كنارت اثرى نيست آن زهر جفا با دل ناز تو چه كرده؟ سوزندهتر از سوز دل تو شررى نيست آن زهر چرا قد تو را كرده كمانى؟ ز آن قامت رعناى تو ديگر خبرى نيست چون مارگزيده به روى خاك فتادى آيا به برت خواهر نيكو سيرى نيست اى كاش به مأمون ستم پيشه بگويند مظلوم كشى در دل غربت هنرى نيست هستى تو نماينده زهرا كه به غربت واللَّه كه مظلومتر از تو پسرى نيست
اى آنكه شبيه تو شه خونجگرى نيست
دلم برای تو پر می کشد امام غریب
غمت ز سینه شرر می کشد امام غریب
زیارت تو که فوق همه زیارت هاست
دل مرا به سفر می کشد امام غریب
نگاه حسرت زائر به دیده منت
ز خاک پات اثر می کشد امام غریب
غبار جلوه نورانی قدمگاهت
چه سرمه ای به بصر می کشد امام غریب
چه نعمتی است که شوق زیارت حرمت
مرا به دیده تر می کشد امام غریب
چه با صفاست که آغوش مهربانی تو
مرا همیشه به بر می کشد امام غریب
فدای خوی رئوف تو ای گل زهرا
که دست مهر به سر می کشد امام غریب
چه باغبان نجیبی که با نوازش خود
ز خار خسته ثمر می کشد امام غریب
همین که خسته ز باب الجواد می آیم
شب دلم به سحر می کشد امام غریب
لبم ز بوسه خاک قدوم بی بهره است
که نقش بوسه به در می کشد امام غریب
دل رمیده شبیه کبوتری خسته
ز صحن قدس تو پر می کشد امام غریب
تو آن رئوف تر از مادر و پدرهایی
که ناز را به نظر می کشد امام غریب
نگاه تشنه گواهی دهد که کار آخر
ز جام عشق تو سر می کشد امام غریب
فدای سینه سوزان زهر خورده تو
که سخت آه جگر می کشد امام غریب
محمود ژولیده