آیا می شود از خداوند خواست به ما ستم نکند؟!
تبهای اولیه
آيا تكليف مالا يطاق ستم هست يا نه ؟ اگر ستم است آيا مي شود از خداوند خواست كه به ما ستم نكند؟! مگر ستم از خداوند محال نيست؟ آيا مي توان از خداوند خواست تا محالي را ممكن نسازد؟! مثلا 4 + 4 را 5 ننمايد!!
البقرة : 286 وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ
پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداريم، بر ما مقرّر مدار!
کارشناس بحث : هدی
به نام خدا
آيا تكليف مالا يطاق ستم هست يا نه ؟ اگر ستم است آيا مي شود از خداوند خواست كه به ما ستم نكند؟! مگر ستم از خداوند محال نيست؟ آيا مي توان از خداوند خواست تا محالي را ممكن نسازد؟! مثلا 4 + 4 را 5 ننمايد!! البقرة : 286 وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداريم، بر ما مقرّر مدار!
آيه 286 سوره مباركه بقره ، مشتمل بر فراز هايي از دعاهاست كه مومنين از خداوند درخواست نموده اند . يكي از فراز هاي اين دعا اين است :" رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ"
در توضيح اين فراز مرحوم علامه طباطبايي مي فرمايند :" تكليف هاي ابتدائي طاقت فرسا نيست ، چون توجه نمودي كه خداي تعالي هرگز چنين تكاليفي به بندگان خود نمي كند ، چون هم عقل آن را تجويز نمي كند ، و هم كلام خود خداي تعالي ، كه در مقام حكايت گفتار مؤمنين فرموده : سمعنا و اطعنا ، بر خلاف آن دلالت دارد ، بلكه مراد از آن جزا و كيفر بديهائي است كه ممكن است به ايشان برسد ، حال يا به صورت تكاليف دشوار ( نظير آنچه در بني اسرائيل واقع شد ) باشد ، و يا به صورت عذابهائي كه ممكن است نازل شود ، و يا به صورت مسخ شدن و امثال آن باشد ."(1)
توضيح اينكه در فراز قبلي در خصوص تكاليف سختي كه بر امم پيشين به سزاي نافرمانيشان واجب شد ، سخن رفت و از خداوند در خواست نمودند كه چنين تكاليفي را به سزاي نافرماني، بر آنان واجب نسازد . در اين فراز آيه بخش سخت تر را درخواست مي نمايد و آن اين است كه موارد طاقت فرسا را بر آنان تكليف ننمايد زيرا بني اسرائيل پس از نافرماني از دستورات خداوند به تكاليف سخت تر مبتلا شدند و پس از نافرماني بيشتر ، تكاليف طاقت فرسا بر آنان تحميل شد مانند مسخ و ...، لذا مومنين ابتدا از خداوند مي خواهند كه خطا و نسيان آنها را در برخورد با تكاليف مواخذه ننمايد و در مرحله بعدي درخواست مي كنند كه به سزاي نافرماني تكاليف سخت بر آنان واجب ننمايد و در مرحله سوم مسالت مي نمايند كه تكاليف طاقت فرساي اقوام و امم پيشين را برآنان تحميل نفرمايد . اين يك بعد مساله در خصوص "ولا تحملنا مالاطاقةلنابه"بود ف بعد ديگري نيز مطرح است كه ان شاء الله در پست آتي بدان خواهيم پرداخت .
(1)- ر.ك:الميزان ، ج 2 ، ص 686
استاد جوادي آملي در تفسير و توضيح اين فراز از آيه 286 بقره وجهي ديگر را نيز مطرح مي كنند. در واقع ايشان ضمن اينكه اين فراز آيه را نيز مسالت اهل ايمان از درجات سخت عقوبت الهي مي دانند اين نوع دعاها را كه در قرآن كريم در موارد ديگري نيز وجود دارد ، ادب مومنين و يا تسريع در درخواست استجابت بر مي شمرند :
" يك سؤالي مطرح است كه آن سؤال مربوط به اين جمله جلاليه است يعني ﴿لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا﴾ يا ﴿وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْراً كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا﴾ يا ﴿وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ﴾ ...خلاصه آن سؤال اين است كه عقلاً و نقلاً خدا روي نسيان و خطا مؤاخذه نميكند هم دليل عقلي داريم كه اخذ روي نسيان و اخذ روي خطا اخذ به ما لا يطاق است و هم دليل نقلي داريم كه «رفع عن امتي تسع» يكي از آن امور نه گانه نسيان است يكي هم خطا است پس عقلاً و نقلاً خداوند روي نسيان و خطا مؤاخذه نميكند خوب اين چه دعا است آن هم دعايي كه به ما گفتند مرتب بخوانيد....
جوابش آن است كه اولاً درجاتي براي ترك عقوبت است اين يك و ثانياً مگر همه دعاهاي ما بايد يك چيزي باشد كه عقل او را محال نداشته باشد نقل او را مرتفع نكرده باشد اين چنين نيست بعضي از دعاهاي ما براي همان اظهار ادب در پيشگاه خدا است مثل اينكه عرض ميكنيم كه خدايا آنچه را كه به ما وعده دادي بده خوب يقيناً ميدهد او خلف وعده نميكند هم عقل ميگويد خلف وعده مستحيل است از حكيم هم نقل فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ﴾ اما ما عرض ميكنيم ﴿رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَي رُسُلِكَ وَلاَ تُخْزِنَا﴾ اين دعاها را داريم يعني خود قرآن به ما آموخت چند جمله دعا است كه اين دعاها در موردي است كه يقيناً خداي سبحان انجام ميدهد در آيهٴ 194 سورهٴ مباركهٴ «آلعمران» اين است كه ﴿رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَي رُسُلِكَ﴾ خوب خلف وعده كه محال است چون نقص است و نقص محال است از خداي سبحان در قرآن هم كه آمده است ﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ﴾ و هرگز خدا با انبيايش خلف وعد ندارد پس عقلاً و نقلاً خلف وعده نيست اما معذلك به ما فرمودند بخوانيد ﴿رَبَّنَا﴾ اين پايان سورهٴ مباركهٴ «آلعمران» دعاهاي فراواني دارد كه منطق اولواالالباب را تبيين ميكند اولواالالباب كساني اند كه هم اهل فكرند و هم اهل ذكرند و هم اهل شكر در ذكر و دعا اين چنين ميگويند: ﴿رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا﴾ ﴿رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَي رُسُلِكَ وَلاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لاَ تُخْلِفُ الْمِيعَادَ﴾ تو كه چون خلف وعده نميكني به وعدهات عمل بكن خوب اين چه دعا است؟ يا به معناي تسريع است يا همين ادب خودش به نوبه خود عبادت است.... :(1)
(1)- ر.ك: بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء، ذيل آيه 286 سوره مباركه بقره ، جلسه 580
"بحث در اين است كه ممكن انسان چيزي را كه جزم دارد خداي سبحان انجام ميدهد تأدّباً از او مسئلت كند نه تنها درباره انسانها بلكه درباره فرشته هم همينطور است نظير آيهٴ هفت سورهٴ «غافر» كه همان سوره مؤمن است... يعني تسريع بكن و امثال ذلك همه دعاها لازم نيست كه چيزي باشد كه ضروري الوقوع نيست يا مثلاً در پايان سورهٴ مباركهٴ «انبياء» آيهٴ 112 اين چنين است كه ﴿قَالَ رَبِّ احْكُم بِالْحَقِّ﴾ خوب خدا كه غير از حق حكم نميكند نه در جايي كه بايد حكم بكند دست از حكم ميكشد نه در هنگام حكم به غير حق حكم ميكند در جايي كه بايد حكم بكند يقيناً حكم ميكند و حكمش هم يقيناً بالحق است اما اين چنين آمده است: ﴿قَالَ رَبِّ احْكُم بِالْحَقِّ وَرَبُّنَا الرَّحْمنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَي مَا تَصِفُونَ﴾ و امثال ذلك بنابراين اگر يك چيزي يقينالوقوع شد معنايش اين نيست كه ديگر انسان دعا نكند ."(1)
بنابراين يك وجه تفسير و توضيح دعاهايي مانند "و لا تحملنا ما لا طاقة لنا به " مي تواند از باب درخواست تسريع در استجابت يا ادب بنده به پيشگاه الهي محسوب گردد كه خود ، عبادت است .
(1)- بنياد بين المللي علومياني اسراء ، همان
وجه ديگرش هم همان ترك درجات و مراتب عقوبت است :
" پس ﴿رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْراً كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا﴾ خدايا آن فشاري كه بر بعضي از امم تحميل كردي در اثر تباهي آنها بر ما تحميل نكن آنچه كه از تورات فعلي نقل شده است آن است كه بنياسرائيل محكوم بودند و بسياري از احكام طاقتفرسا است... حالا يا به عنوان تكليف ابتدايي براي خوي خشن و سرسختي آنها يا نه به عنوان كيفر. آنجا كه اصلاً توانفرسا است قابل تحمل نيست ميشود تحميل نظير ﴿كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ﴾ يا ﴿مِن قَبْلِ أَن نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّهَا عَلَي (أَدْبَارِهَا﴾ كه اينها عذابهايي است غير قابل تحمل."(1)
لذا اهل ايمان از خداوند مي خواهند كه در مقابل نافرماني از دستورات الهي، تكاليف سخت و طاقت فرسا بر آنان مقرر نفرمايد .
اين دو وجهي بود كه در تفسير اين فراز از آيه 286 سوره مباركه بقره ، وجود دارد كه يكي دعا براي ترك مراتب و درجات بالاي عقوبت است و ديگري ادب دعا در پيشگاه الهي و يا در موارد مشابه ، تسريع در استجابت دعا .
(1)- بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، همان
سلام علیکم
من رابطه ادب با درخواست آنچه ضروی الوقوع است را نمی فهمم! لطفا توضیح بدهید!
در عرف خودمان می بینم اگر از آدم محترمی درخواست شود که مثلا به حق حکم کن و یا وعده هایی که دادی انجام بده! و یا بیش از تجمل ما به ما دستور نده! همه این امور بر خلاف ادب است!
سلام عليكم
سلام علیکم من رابطه ادب با درخواست آنچه ضروی الوقوع است را نمی فهمم! لطفا توضیح بدهید! در عرف خودمان می بینم اگر از آدم محترمی درخواست شود که مثلا به حق حکم کن و یا وعده هایی که دادی انجام بده! و یا بیش از تجمل ما به ما دستور نده! همه این امور بر خلاف ادب است!
ما در جريان تشريعات و تكوينات يك قانون و يك سنت داريم كه خداوند آنرا در عالم تشريع يا تكوين قرار داده است اما اينها قدرت خداوند را محدود نمي كند و به عبارتي دست خداي متعال را نمي بندد .مثلا شما در آيه كريمه 108 هود مي خوانيد :
وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُواْ فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّكَ عَطَاء غَيْرَ مَجْذُوذٍ
خداوند وعده داده است كه اهل سعادت در بهشت خالد و جاودانه خواهند بود اما اين مساله قدرت خداوندرا محدودنمي كند.مرحوم علامه طباطبايي ذيل اين آيه مي فرمايند: "اين استثناء مسوق است براي اثبات قدرت مطلق خداوند ، و با اينكه حكم كرده بهشتيان دائما در بهشت بمانند ، مع ذلك باز هم قدرتش مطلق است ، و چنين نيست كه ديگر سلطنتي بر پيشينيان نداشته باشد ، و خط بطلان بر ملك و سلطنت خود كشيده باشد ، بلكه عينا مانند قبل از حكم باز زمام امر و قدرت و احاطه بر آن را در دست دارد ، و باز هم مي تواند از بهشت بيرونشان كند ، هر چند وعده داده كه بيرون نكند ، ليكن بيرونشان نمي كند تا خلف وعده نكرده باشد ."(1)
لذا اهل ايمان از باب ادب عبوديت آنچه خداوند از وفاي به وعده بر خود لازم دانسته است را از او درخواست مي كنند زيرا در اين نحوه بيان ، اذعان به قدرت مطلق خداوند نهفته است . درست مانند اينكه شما به رئيس و مدير مافوق خود مي نويسيد :" لطفا در صورت صلاحديد به فلان مطلب رسيدگي فرماييد " رسيدگي به امور زير دستان جزيي از مسئوليت مدير مجموعه است منتها شما بصورت آمرانه از مدير خود درخواست نمي نماييد بلكه به نحوي مودبانه اذعان به حوزه اختيار او مي نماييد .
(1)- ر.ك:الميزان ، ج 11، ص37