جمع بندی دو توصیف متضاد از اهل کتاب
تبهای اولیه
دو آيه ذيل دو توصيف متضاد از اهل كتاب در برخورد با قرآن ارائه مي دهد!:
آل عمران : 187 وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ
و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه خدا، از كسانى كه كتاب (آسمانى) به آنها داده شده، پيمان گرفت كه حتماً آن را براى مردم آشكار سازيد و كتمان نكنيد! ولى آنها، آن را پشت سر افكندند و به بهاى كمى فروختند و چه بد متاعى مىخرند؟!
الرعد : 36 وَ الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ
و آنانی که ما به آنها کتاب دادیم خوشحال از آن چیزی هستند که به تو نازل شده است
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام
یکی از نکاتی که در فهم آیات قرآن مهم است و باید مورد توجه قرار گیرد شان نزول آیات و سوره ها است. از جمله نکاتی که در فهم آیات مخصوصا در مقایسه یک آیه یا سوره با آیه یا سوره دیگر باید حتما مورد توجه و دقت قرار گیرد، مکی یا مدنی بودن آیات و سوره ها است. سوره رعد مکی و سوره آل عمران مدنی است.
ظاهرا منظور از" الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ" يهود و نصارى، و يا اين دو طائفه با مجوس است، چون معهود از اطلاقات قرآن همين است. و اما اينكه مى فرمايد اهل كتاب خوشحالى مىكنند از اينكه قرآن به تو نازل شده، جهتش اين است كه اين سوره مكى است و تاريخ اثبات كرده كه يهود، در اوائل بعثت و قبل از آن، عنادى با پيامبر نداشتند، بلكه حوادث به وجود آمده بعد از هجرت بوده است.
و آن عنادى كه ايشان را واداشت آن حوادث شوم را ببار بياورند همه بعد از هجرت بود، و حتى در اوائل هجرت هم جمعى از ايشان دعوت اسلام را پذيرفته، بر نبوت خاتم الانبياء (ص) شهادت دادند، و شهادت دادند كه اين همان پيغمبرى است كه در كتابهاى آنان بشارت به آمدنش داده شده، و قرآن همين معنا را از ايشان حكايت نموده مى فرمايد:
" وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اسْتَكْبَرْتُمْ".[1]
و اما نصارى، قومى از ايشان نيز در آن روزگار بر دين حق بودند و هيچگونه عنادى نسبت به دعوت اسلام نشان ندادند، مانند قومى از نصاراى حبشه به طورى كه در داستان هجرت مسلمين به حبشه نقل شده، و همچنين جمعى از غير مردم حبشه[2]، هم چنان كه قرآن كريم در باره امثال آنان فرموده:" الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ" [3].
هنگامی که پیامبر اکرم(ص) به مدینه هجرت کرد رفتار اهل کتاب متفاوت شد، به دنبال آن لحن آیات در مورد آنان تغییر کرد. ُ
به دنبال ذكر پارهاى از خلافكاريهاى اهل كتاب، آيه« وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْترََوْاْ بِهِ ثمََنًا قَلِيلًا فَبِئْسَ مَا يَشْترَُونَ»[4] به يكى ديگر از اعمال زشت آنها كه مكتوم ساختن حقايق بوده اشاره مىكند، و مىگويد: فراموش نكنيد زمانى را كه خداوند از اهل كتاب پيمان گرفت كه آيات كتاب را براى مردم آشكار سازند، و هرگز آن را كتمان نكنند.
جالب توجه اين كه جمله" لتبيننه" با اينكه با لام قسم و نون تاكيد ثقيله همراه است و نهايت تاكيد را مىرساند، باز با جمله" و لا تكتمونه" بدرقه شده است كه آن هم دستور بعدم كتمان مىدهد. از مجموع اين تعبيرات برمىآيد كه خداوند بوسيله پيامبران پيشين، مؤكدترين پيمان را از آنها براى بيان حقايق گرفته بوده، اما با اين همه، در اين پيمان محكم الهى خيانت كردند و حقايق كتب آسمانى را كتمان نمودند و لذا مى گويد:
فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ" آنها كتاب خدا را پشت سر انداختند"- اين جمله كنايه جالبى است از عمل نكردن و بدست فراموشى سپردن، زيرا انسان هر برنامهاى را مىخواهد ملاك عمل قرار دهد پيش روى خود ميگذارد و پى در پى به آن نگاه مى كند، ولى هر گاه نخواهد به آن عمل كند، و بكلى بدست فراموشى بسپارد آن را از پيش رو برداشته پشت سر مىافكند.[5]
[/HR][1] - سوره احقاف،آیه10.
[2] - ترجمه الميزان، ج11، ص: 509
[3] - سوره قصص،آیه52.
[4] - سوره آل عمران،آیه187.
[5] - تفسير نمونه، ج3، ص: 206
دو آيه ذيل دو توصيف متضاد از اهل كتاب در برخورد با قرآن ارائه مي دهد!:
آل عمران : 187 وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ
و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه خدا، از كسانى كه كتاب (آسمانى) به آنها داده شده، پيمان گرفت كه حتماً آن را براى مردم آشكار سازيد و كتمان نكنيد! ولى آنها، آن را پشت سر افكندند و به بهاى كمى فروختند و چه بد متاعى مىخرند؟!
الرعد : 36 وَ الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ
و آنانی که ما به آنها کتاب دادیم خوشحال از آن چیزی هستند که به تو نازل شده است
سلام
کجای این دو آیه متضاد است
آیه اول درمورد توصیه های خداوند به اهل کتاب بعد از عنایت کتاب به خود آنهاست
آیه دوم در مورد اظهار شادی ظاهری ایشان از نزول قرآن بر پیامبر ص است
این دو آیه کجاشون با هم متضاده ؟
اگر منظورتون اینه که چرا اهل کتابی که کتابهای خودشون رو پشت سر انداختند باید از نزول قرآن بر پیامبر اکرم ص اظهار شادی کنند
جواب اینه که منظور از فرح و شادی شادی ظاهری و صوری است چون بعدش می فرماید در حالیکه بعضی از این گروهها منکر برخی از آن اند
از این بیان روشن میشه که این اظهار شادی ریاکارانه است و نشانه اش انکار قرآن توسط برخی از آنهاست
این ریاکارانه بودن از بسیاری آیات دیگر قرآن هم فهمیده میشه مانند آیه 105 سوره بقره و آیات قبل و بعد آن که برخورد اهل کتاب با نبوت پیامبر اکرم ص و قرآن را مورد انتقاد و سرزنش قرار می دهد و موارد بسیار دیگر
والله الموفق
والله الموفق
وَ الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَه
آیه فوق می فرماید: عده ای از اهل کتاب که حق طلب هستند وقتی متوجه بعثت رسول اعظم شدند اظهار شادمانی کردند و عده ای هم قسمتی از قرآن را انکار نمودند. واو در «من الاحزاب» استینافیه است و به نظر نمی رسد توضیح قسمت نخست آیه باشد که بعد نتیجه گیری شود اظهار شادمانی اهل کتاب منافقانه بوده است!
همچنین باید توجه داشت که این آیه مکی است و اهل کتاب تاریخ نزول این آیه دلیلی بر رفتار منافقانه نداشتند!
وَ الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَه
آیه فوق می فرماید: عده ای از اهل کتاب که حق طلب هستند وقتی متوجه بعثت رسول اعظم شدند اظهار شادمانی کردند و عده ای هم قسمتی از قرآن را انکار نمودند. واو در «من الاحزاب» استینافیه است و به نظر نمی رسد توضیح قسمت نخست آیه باشد که بعد نتیجه گیری شود اظهار شادمانی اهل کتاب منافقانه بوده است!
همچنین باید توجه داشت که این آیه مکی است و اهل کتاب تاریخ نزول این آیه دلیلی بر رفتار منافقانه نداشتند!
سلام
ظاهرا مصداق اتیناهم الکتاب یهود است و علت مخالفت یهود با نبوت شخصی مانند محمد صلی الله علیه و اله بر آگاهان از اندیشه های نژادپرستانه آنها واضح است
آنها از هیچ دین جدیدی استقبال نکرده و نمی کنند لذا مسیح ع را نیز انکار کردند
داب یهود آنست که هرچیزی که موید آنهاست را می پذیرند و افتخار بزرگی مثل نبوت را در خارج از نژاد خود نمی پذیرند
با این اوصاف ریاکاری آنها امر غریب و دور از ذهنی نیست
البته اینکه منظور آیه این باشد که گروهی مومن واقعی از آنها شاد و گروه متعصب دیگر منکر اند نیز احتمال قوی است و با توجه به این معنا نیز توصیف متضاد منتفی است
والله الموفق