حتما شما هم تئاتر دروازه ساعات را كه پنج شنبه و جمعه از شبكه 3 پخش را ديديد
من برداشتهايي در مورد اين تئاتر داشتم شايد درست باشد و شايد اشتباه از كارشناسان مي خواستم جواب بدن
--اين فيلم ماجراي اربعين حسيني را ورود كاروان اسرا به شام مي دانست ايا اين برداشت من درست بود ويا اين كه اين ماجرا صحت دارد؟
--در مورد اين نماد كه در مراسمات و عزاداري هاي دستجات حسيني برروي علم ها مي زنند كه يك دست است تو اين فيلم هم اين نماد به معناي سر مبارك اباعبد الله معرفي مي شد باز اين برداشت و اين نماد صحت دارد؟
البته اگر دوستان برداشتهاي ديگري داشتند بفرمايند.
با تشكر از دوستان و كارشناسان محترم
با تشکر از حضرتعالی
برای مقدمه ورود کارشناسان برا جوابگویی بایست عرض کنم
قسمت اول سوال شما
اين فيلم ماجراي اربعين حسيني را ورود كاروان اسرا به شام مي دانست ايا اين برداشت من درست بود
طبق گفته کارگردان این فیلم سید جواد هاشمی داستان فیلم سینمایی «دروازه ساعات» از این قراراست که با شنيدن خبر ورود كاروان اسراي كربلا به دمشق هر يك از اهالي آماده رفتن به دروازه ساعات ميشوند تا در جشني كه توسط حاكمان برپا شده شركت كنند. اما كساني هستند كه با داشتن درك صحيح از واقعه كربلا به سرزنش مردم بيخرد ميپردازند و در اين ميان طالب كه به ظاهر ديوانه كوچه گرد است با سخنان خود كساني را كه به دليل ترس يا بيبصيرتي از حادثه كربلا گريختهاند در برابر پرسشهاي بيپاسخي قرار ميدهد.
پس تا اینجا درست
اما درمورد صحت این ماجرا ونمادها به زودی زود کارشناسان ما پاسخ شما را خواهند داد.
وفقکم الله
حجت الاسلام رسول جعفريان در مورد اربعين حسيني مي نويسند:
اعتبار اربعین امام حسین(ع) از گذشته میان شیعیان و در تقویم تاریخی وفاداران به امام حسین(ع) شناخته شده بوده است.
کتاب «مصباح المتهجد» شیخ طوسی که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسی است از روایات فراوان درباره تقویم مورد نظر شیعه درباره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه و عبادت است، ذیل ماه «صفر» مینویسد:
نخستین روز این ماه (از سال 121)، روز کشته شدن زید بن علی بن الحسین است.
روز 20 صفر ـ یعنی اربعین ـ زمانی است که حرم امام حسین(ع) یعنی کاروان اسرا، از شام به مدینه بازگشتند و روزی است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا(ص)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت قبر امام حسین(ع) بشتابد و او نخستین کسی است که قبر آن حضرت را زیارت کرد.
در این روز، زیارت امام حسین(ع) مستحب است و این زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است.
شیخ طوسی سپس متن زیارت اربعین را با سند به نقل از حضرت صادق(ع) آورده است: السلام علی ولی الله و حبیبه، السلام علی خلیل الله و نجیبه، السلام علی صفی الله و ابن صفیه...
این مطلبی است که شیخ طوسی، عالم فرهیخته و معتبر و معقول شیعه در قرن پنجم درباره اربعین آورده است.
طبعا براساس اعتباری که این روز میان شیعیان داشته است، از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست، شیعیان به حرمت آن، زیارت اربعین میخواندهاند و اگر میتوانستهاند مانند جابر بر مزار امام حسین(ع) گرد آمده و آن امام را زیارت میکردند.
این سنت تا به امروز در عراق با قوت برپاست و شاهدیم که میلیونها شیعه عراقی و غیر عراقی در این روز بر سر مزار امام حسین(ع) جمع میشوند.
همان طور كه ايشان نيز تاكيد كردند در روز 20ماه صفر سال61 هجري براي امام حسين(ع) بر مزار ايشان عزاداري شده است و جابر از مدينه به كربلا امده است
اما اینکه منشأ اربعین چیست، طبق مطالب بالا باید گفت، در منابع به این روز به دو اعتبار نگریسته شده است.
نخست روزی که اسیران کربلا از شام به مدینه بازگشتند.
دوم روزی که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر خدا(ص) از مدینه به کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را زیارت کند.
شیخ مفید(م413) در «مسار الشیعه» که در ایام موالید و وفیات ائمه اطهار(ع) است، به روز اربعین اشاره کرده و نوشته است: این روزی است که حرم امام حسین(ع)، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. نیز روزی است که جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت امام حسین(ع) وارد کربلا شد.
در کتاب «نزهه الزاهد» هم که در قرن ششم هجری تألیف شده، آمده است: در بیستم این ماه بود که حرم محترم حسین(ع) از شام به مدینه آمدند. (نزهه الزاهد، ص241)
همین طور در ترجمه فارسی«فتوح ابن اعثم» (الفتوح ابن اعثم، تصحیح مجد طباطبائی، ص916) و کتاب «مصباح، کفعمی که از متون دعایی بسیار مهم قرن نهم هجری است این مطلب آمده است.
برخی عنوان کردهاند که عبارت شیخ مفید و شیخ طوسی، بر آن است که روز اربعین، روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه خارج شدند، نه آنکه در آن روز به مدینه رسیدند. (لؤلؤ و مرجان، ص154)
اين است در مورد اربعين حسيني حال برنامه در صدد چه ماجرايي بود بسته به برداشت بينندگان است
در مورد اين نماد كه در مراسمات و عزاداري هاي دستجات حسيني برروي علم ها مي زنند كه يك دست است تو اين فيلم هم اين نماد به معناي سر مبارك اباعبد الله معرفي مي شد باز اين برداشت و اين نماد صحت دارد؟
دوباره سلام
در مورد این نماد که فرمودید باز نمی دانم قصد و منظور فیلم و برداشت شما چیست ولی در مورد این نمادها شما را رجاع به مقاله کاملی در این زمینه می دهم انشاءالله مفید واقع شود
....... سوگواران «علم را نمادی از علم حضرت عباس (ع)، علمدار سیدالشهداء (ع)در کربلا، پنجه با انگستان بازِدست را نشانه پنج تن (محمد ، علی ، فاطمه، حسن و حسین)، همچنین مظهر دست بریده حضرت عباس و ماهچه را مظهر رخسار او میپنداشتند.» (بلوکباشی ۱۳۸۰[FONT=Calibri]: ۱۰۰[FONT=Calibri])
همچنین «علم نشانی از پرچم برافراشتهای است که زمانی در دست علمداری بوده (در جنگ) و اکنون از دست او افتاده است و به ضرورت باید توسط علمدار دیگری برداشته شود تا به این وسیله راه رهروان حقیقت و مردان بزرگ و خداجوی ادامه یابد» (فربد ۱۳۸۵: ۷۵)
......احتمالاً جالبترین جنبه از تفسیر نمادین را مردم کاشان از جریده در ذهن دارند[FONT=Calibri]: «مردم کاشان هر یک از اجزای جریده را نماد شخصیت یا چیزی مقدس و بیانگر مفهومی خاص میانگارند؛
برای مثال تیرک نیزهمانند را مظهر قامتبلند امام حسین (ع)؛ چهار تیغ جانبی آن را نمادی از چهار برادر او، حضرت عباس (ع[FONT=Calibri])، عون، عقیل، جعفر؛ کشکول را تمثیلی از مشک سقایی حضرت عباس (ع)، یا تمثیلی از خیمهگاه حسین (ع)؛........
سلام به دوستان عزیز
این تاپیک رو برای نقد فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی ایجاد کردم.
در واقع من به نقد فیلم ها خیلی علاقه دارم و دوست دارم نظر شماهارو هم درباره ی فیلم های روز بدونم البته با اجازه ی مدیر محترم سایت.:Gol:
لطفا نظر بدین.:Sokhan:
سلام به دوستان عزیز
این تاپیک رو برای نقد فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی ایجاد کردم.
در واقع من به نقد فیلم ها خیلی علاقه دارم و دوست دارم نظر شماهارو هم درباره ی فیلم های روز بدونم البته با اجازه ی مدیر محترم سایت.:gol:
لطفا نظر بدین.:sokhan:
به نظرم اگر فیلم هایی را که از منظر دینی قابلیت نقد دارند رو در این تاپیک نقد کنید بهتر باشه البته صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
سلام به دوستان عزیز
این تاپیک رو برای نقد فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی ایجاد کردم.
در واقع من به نقد فیلم ها خیلی علاقه دارم و دوست دارم نظر شماهارو هم درباره ی فیلم های روز بدونم البته با اجازه ی مدیر محترم سایت.:Gol:
لطفا نظر بدین.:Sokhan:
دوست خوبم سلام
ضمن تشكر از شركت در مباحث و انتخاب موضوع بسيار جالبتان از آنجا كه رويكرد سايت دين پژوهي و گفتگوي ديني است سعي كنيد فيلمهايي را با مضامين و مفاهيم ديني مطرح و نقد كنيد . تا مديران محترم انجمن ها ناچار به حذف آنها نشوند . :Gol:
ممنون از اینکه نظر دادین.
من فکر می کنم تمام فیلم های ما باید از منظر دینی قابلیت نقد رو داشته باشند چون ما توی یه مملکت دینی داریم زندگی می کنیم.و بالطبع فیلم های ما باید با آموزه های دینی ما هم خونی داشته باشن.
من هم دوست دارم فیلم هارو از منظر دینی نقد کنیم.
دروغ از جمله گناهان كبيره، است. زشت صفتي است كه انسان را در ديدهها خوار، و در نظرها بيوقع و بيارزش ميسازد اما انگار در این سریال ها کمتر چیزی که پیدا می شود حقیقت است همه در حال گفتن دروغ هستند
با اجازه جناب گمنام در ایجاد تایپک به این مهمی و تشکر از دوستانی که اظهار نظر کرده اند
بنده هم نظری داشتم ابتدا یک مطلبی خدمتتان عرض کنم
بنده هم با نقد فیلم موافقم و 3ماهی است که نقد فیلم را مد نظر داشتم و حتی به مناسبتی تایپکی را با عنوان --- تئاتر تلویزیونی دروازه ساعت -- یکی از کاربرها زده بودند و پیشنهادی هم داشتند به این ادرس:
ولی چند نکته بود که نتونستم برای خودم حل کنم و ادامه پیشنهاد ان بزرکوار را پی بگیریم انشاءالله دوستان همت کنند و با حل شدن این نکات بتوانیم درزمینه هم موفق باشیم :
-- نقد فیلم نیازمند متخصصین امر است مثل تمام کارهای دیگر( البته جسارت نشه ) تحلیل های ما از فیلم را نمی شود نامش را کذاشت نقد فیلم ، ما برداشتهای خود از فیلم را مطرح می کنیم و نامش را شاید نقد فیلم می کذاریم.
-- البته این مساله لازم است و ضروری هر کس از منظر خود و با تخصص خود باید به مساله نگاه کند و برداشت خود را بگوید زیرا این فیلم ها را برای جامعه ای می سازند که همه نوع افراد دارد و همه نوع تخصص ها را دارد و ما باید برداشتهای خود را بکوییم و تحلیل های خود را ارائه دهیم ولی باید توجه کرد که:
-- ما تخصص مساله را نداریم و احتمالا برداشت خود از فیلم را می کوییم و درست مخالف برداشت بنده را فرد دیکری دارند و از همان صحنه و سکانس برداشت مخالف من را ارئه می دهد
برای همین بودن متخصصی که بحث ها را توضیح دهد ---اکر نکوییم نتیجه گیری --- برخی برداشت های ما که نیاز به توضیح بیشتر دارد یا ذکر مطلبی در مورد ان صحنه دارد
توضیح این بند این که : همان طور که برای هر کاری تخصصی لازم است و بکوییم الف بای ان کار برای سینما هم الف بایی لازم است مثلا در سینما هر رنکی تبلور معنایی است و هر نوری بیانکر مطلبی است هر زاویه ای از دوریبن سخنی دارد و.......
که ما از انها بی اطلاع ایم و وقتی متخصصی از این ظرافت کاری ها می کوید تازه می فهمیم که خیلی از برداشت های ما اشتباه بوده
--- سخنی است که می کوید: المعنی فی بطن الشاعریعنی معنای واقعی در اشعار ان معنایی است که شاعر بدان خاطر شعر کفته و پس از ان هر فردی با ان شعر نظر های خود را می رساند و ان چه در دل خود دارد را اعلان می کند
در فیلم هم کارکردان وتهیه کننده نظری دارند و از هر سکانسی می خواهد مطلبی را بیان کند و ما و شما نسبت به تخصص خود برداشت هایی داریم باید نظری که داریم را بسنجیم با زمان و مکان فیلم ساخته شده و شخصیت سازنده فیلم و.......... هزاران مطلب دیکر
به نوعی منظورم ازاین بند هم جامع نگری است نسبت به فیلم ها و نگاه جامع خود را در برداشت های خود از فیلم دخالت دهیم.
ادامه دارد......
استفاده کنیم از نظر دوستان که چطور این مشکلات را حل کنیم و......
حق با جناب طاها می باشد ولی خب از جنبه دینی که در این سایت کارشناسان و اساتید بزرگواری می باشد فقط نقد و بررسی میکنیم فقط این جنبه را پیش میرویم بقیه موارد رابه کارشناسان خبره خود می سپاریم
سلام به دوستان عزیز
جناب طاها حرف های شما کاملا درسته و ما از همین الان اعلام می کنیم که بحث های ما نظرات شخصی ما هستند هر چند وجود شما کارشناسان خوب و نکته سنج باعث میشه ما یک طرفه به قاضی نریم و همه جانبه به مسائل نگاه کنیم اما همونطور که میدونید ما از هین مردم هستیم پس ما می تونیم نظراتمون را ازادانه درباره ی فیلم هایی که برامون میسازند بدیم(اگر اشتباه میگم اصلاح کنید)
من نظرم فیلم سینمایی کتاب قانون بود ولی باز هم هر جور صلاح میدونین.
تا جایی که من اطلاع دارم در مرکز پژوهشهای صداوسیمای مرکز قم روحانیون بزرگواری تشریف دارن که به دنیای رسانه هم از جنبه دینی و هم از جنبه فنی اشراف خوبی دارن.
مدیر محترم سایت اگر مایل باشن میتونیم از علم اونها استفاده کنیم.فکر کنم اونها هم دوست داشته باشن با سایت همکاری کنن
[QUOTE=حبیب الله;15696][FONT=Arial Black]دروغگویی جزء لاینفک این سریال ها است انگار دروغ گفتن هنر است دروغ از جمله گناهان كبيره، است. زشت صفتي است كه انسان را در ديدهها خوار، و در نظرها بيوقع و بيارزش ميسازد اما انگار در این سریال ها کمتر چیزی که پیدا می شود حقیقت است همه در حال گفتن دروغ هستند [/QUOTE]
با سلام و تشکر
دوست عزیز این یک کلی گوئی بدور از انصاف است. در یک بررسی عالمانه و منصفانه این نکات را نمی توانید نادیده بگیرید:
- گاهی صداقت و راستی و پیام های مثبت فیلم به حدی زیاد است که دروغ های احتمالی که برای بالابردن کیفیت ظاهری فیلم است، به چشم نمی آید.
- گاهی دروغگوئی در محتوا و پیام های فیلم است و گاهی در قالب و کیفیت های ظاهری آن، که بین این دو تفاوت از زمین تا آسمان است. مهم این است که محتوا و پیام ها واقعی و صادق باشد، که در اکثر فیلم ها این موضوع وجود دارد، رنگ و لعاب های کمی و کیفی فیلم ها که برای ایجاد جذابیت بیشتر و پسند مخاطب توسط کارگردان و تهیه کننده اضافه می شود را به همۀ فیلم تعمیم ندهیم.
- به محض دیدن یک یا دو دروغ در یک فیلم، محاسن و واقعیات فیلم را نادیده نگیریم. یک محصول نه همۀ لحظات و پیام هایش واقعیت مطلق است و نه دروغ مطلق، اصولاً وجود چنین حالتی یعنی در کنار هم بودن و اکران شدن نقص و کمال، زیباتر و مؤثرتر است. حقایق و راستی های فیلم را دریافت و سرمشق زندگی کنیم. و دروغ ها و زشتی های فیلم را به حکمت لقمان حوالت دهیم که چنین آمده: "لقمان را گفتند: ادب از که آموختی، گفت: از بی ادبان".
فرصتي بهدست آمد تا به تماشاي فيلم «کتاب قانون» بنشينم و ضرورتي احساس شد تا يادداشتي در نقد آن بنويسم. تهيه کننده «کتاب قانون» آقاي محسن علياکبري است که پيش از اين چند فيلم درباره «دفاع مقدس» و نيز فيلمهاي خوب «مريم مقدس» و «اصحاب کهف» را ساخته و اخيرا نيز مجموعه تلويزيوني خوشساخت و دلنشين «نردبان آسمان» را از او مشاهده کردهايم. کارگردان فيلم مازيار ميري است و نقش اول بازيگر مرد را در آن، پرويز پرستويي بر عهده دارد.
«کتاب قانون» در حدود دو سال اجازه نمايش پيدا نميکرد و اخيرا با تحولي که در مديريت و مسئوليتهاي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي حاصل شده، مجوز گرفته و در سينماهاي کشور به نمايش درآمده است.
داستان فيلم به صورت خلاصه از اين قرار است:
رحمان توانا (پرويز پرستويي) که سابقه حضور در جبهه نيز دارد، همراه با هيئتي در قالب يک مأموريت براي شرکت در يک جلسه مذاکره به بيروت ميرود و در آنجا با يک خانم جوان مسيحي بهنام «ژوليت خمسه» که صاحب يک رستوران است، آشنا ميشود. اين خانم زبان فارسي را آموخته و با ادبيات ايراني، بهويژه اشعار حافظ آشنايي دارد و لفظ قلم صحبت ميکند. اين آشنايي به عشقي ميان اين دو مبدل ميشود و با مسلمان شدن ژوليت و تغيير نام او به «آمنه»، به ازدواج منتهي ميشود. «مرد ايراني» همسر خارجي تازهمسلمان خود را به ايران ميآورد و زندگي با او را در محيط ايراني در کنار خانواده سنتي خود آغاز ميکند و از اينجا ماجراي اصلي فيلم و پيام آن شکل ميگيرد. فيلم جنبهها و جهات گوناگوني دارد که قابل بحث و بررسي است. ما توضيح ميدهيم تنها به بحث درباره پيام اصلي فيلم بپردازيم و توجه خواننده اين نقد و بينندگان فيلم را به اين جنبه معطوف کنيم. «کتاب قانون» ميخواهد تناوب اسلام حقيقي را با «رفتار مسلمانان» نشان دهد. رفتار غلطي که آکنده از جهل و تعصب و آلوده به خرافات و به نام دين در قالب «سنت» ظهور و بروزهاي گسترده دارد. منبع و مأخذ اسلام حقيقي، «قرآن» است که «کتاب قانون» است و آمنه نومسلمان، اسلام خود را از آن گرفته و ميخواهد براساس آن عمل کند. فاصله ميان اسلام قرآني و افکار و اعمال مسلمانان سنتي در چنين فضايي به نمايش گذاشته ميشود. خانواده رحمان توانا با عروس خارجي تازهمسلمان خود دچار تعارض ميشوند. زندگي آنها يکسره با دروغ و غيبت و تهمت و اسراف و کجفهمي و خرافات همراه است و آمنه امروزي و ژوليت ديروزي به همه اين رفتارها با استناد به قرآن اعتراض ميکند و با واکنشهاي غيرمنطقي خانواده شوهرش روبهرو ميشود. همه اعضاي اين خانواده به استثناي يک دختر جوان (کوکب) که خواهر رحمان تواناست، با او دشمني ميکنند. اما آمنه با اسلام قرآني خود تنها با خانواده شوهرش مشکل ندارد، بلکه با قصاب و بقال و ميوهفروش محله هم مشکل دارد. کاسبهاي محله هم بياستثنا کمفروش و متقلب و بدجنس و حقهبازند و همه اين بانوي نومسلمان مؤمن به اسلام حقيقي را که با امر به معروف و نهي از منکرهاي خود از آنها انتقاد ميکند، از خود ميرانند. ميتوان گفت که در بطن انديشه حاکم بر فيلم «کتاب قانون» انديشه قابل فهم و نيت پاک و مقدسي وجود داشته که همانا نقد رفتار عامه مردم در ترازوي اسلام و قرآن بوده است. علياکبري در دفاع از فيلمي که ساخته ميگويد:
«اگر روزي سلمان فارسي تازه مسلمان شده در کنار حضرت رسول(ص)، حتي نزديکان پيامبر را براساس کتاب ا... نقد ميکرد، صحابه بايد ناراحت ميشدند که چرا يک ايراني قوم عرب را به مسخره گرفت و ما را موعظه ميکند؟»
اما بايد گفت اين فکر خوب و اين نيت پاک، خوب اجرا نشده و فيلم «کتاب قانون» عيبهاي اساسي دارد. مهمترين عيب اين فيلم سياه ديدن يک طرف و سفيد ديدن طرف ديگر است. البته سفيد ديدن ژوليت يا آمنه به خودي خود عيب نيست، اما فيلم در بيان کجانديشيها و کجرفتاريهاي خوديها دچار افراط غيرقابلقبولي شده است. اين افراط سبب شده تا کتاب قانون از جانب مسلمانان ايراني، تصويري سياه و کاملا منفي ترسيم کند. در اين فيلم همه بد عمل ميکنند. رييس هيئت اعزامي ايران به لبنان و رفيق رحمان توانا، مظهر يک مسلمان عقبمانده و مرتجع و کجفهم است که با ناراحتي و حتي بدجنسيهاي خود به آمنه جفا ميکند و ابروي مسلماني را ميبرد. زنها و کسبه محل هم، همه بدجنس و نادان و خرافاتياند. دلسوزيهاي کوکب براي آمنه هم تأثيري در تحليل اين سياهنمايي ندارد. حتي خود «رحمان توانا» هم که آمنه در اثر عشق به او مسلمان شده است، با همسرش همراه نيست و از او دفاع نميکند، بلکه اسير وسوسههاي ديگران ميشود و با آمنه نامهرباني ميکند. بيننده ايراني «کتاب قانون» حتي بايد از خود بپرسد، آيا ما واقعا اين اندازه بد هستيم که يک خانم جوان مسيحي که بعد از عشق به يک مرد ايراني مسلمان شده و معلوم نيست اسلام را از چه کسي و به راهنمايي کدام معلم و مرشدي فراگرفته، ميآيد و معلم همه ما ميشود و همه ما در امتحان او مردود ميشويم؟
اما اينکه بسياري از ما اسلام را چنانکه هست نميشناسيم، ترديدي نيست و در اينکه بسياري از ما برخلاف ادعاي مسلماني، رفتار و کرداري غيراسلامي داريم نيز ترديدي نيست. همچنين بايد قبول کرد که هيچ عيبي ندارد که يک تازهمسلمان از اسلام چيزهايي بفهمد که ما از آن غافل ماندهايم. چنانکه مولانا نيز گفته است:
بهتر آن باشد که سر دلبران/ گفته آيد در حديث ديگران
اينها جنبههاي مثبت و محاسن قابلفهم و قابلقبول فيلم «کتاب قانون» است. اما آنچه مايه تعجب و تأسف است، تصويري است که از جامعه ما، آن هم سي سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در اين فيلم ترسيم ميشود. اگر يک غيرايراني ناآشنا با ايران، اين فيلم را ببيند، از خود خواهد پرسيد آيا اين مردم با چنين درک غلط و کج و معوجي از اسلام، توانستهاند در کشورشان به نام «اسلام» انقلاب کنند و جمهوري اسلامي ايجاد کنند. آيا اين مردم براي چنين فرهنگ زشت و مشمئزکنندهاي چندصدهزار شهيد و جانباز و ايثارگر تقديم کردهاند؟
انصاف حکم ميکند که بگوييم فيلم «کتاب قانون» محصول مشترک يک «نيت خوب» و يک «اجراي بد» است. در اين فيلم قصد تهيهکننده آن بوده که به اسلام خدمت کند، اما متأسفانه به مسلمانان و بهخصوص به ايرانيان مسلمان جفا شده است. جا داشت در کنار اينهمه رفتار منفي و سياهنمايي افراطي، نمونههايي روشن و جذاب از حقايق و واقعيتهاي ايران اسلامي هم آورده ميشد تا پيام «کتاب قانون» پيام يأس و نااميدي نباشد. بيگمان اين واقعبيني ميتوانست فيلم را جذابتر و موثرتر کند.
دغدغه کارگردان یا تهیه کننده عامل مهم ساخت یک فیلم است. فیلم هایی که دغدغه اجتماعی دارند معمولا در بین منتقدان و تماشاگران مطرح می شوند.
اگر به فیلم هایی که سینمای بدنه را می سازند دقت کنید، می بینید که زمان اثر گذاری یا توجه و التفات به این فیلم ها منحصر به زمان اکرانشان یا کمی بعد از اکران می باشد.
اما " کتاب قانون" دغدغه دارد و این دغدغه،اجتماعی است و موضوعی که ذهن کارگردانش را به خود مشغول کرده، موضوعی مقدس و قابل احترام است.
چندی پیش از یکی از دوستانم پیامکی دریافت کردم بدین شرح:
چرا دعایمان برآورده نمی شود؟ امام معصوم: 1- حق خدا را به جا نیاورده و از امرش سرپیچی می کنیم.2- قران را می خوانیم ولی بدان عمل نمی کنیم.3- به سنت پیامبر آگاهیم ولی بدان عمل نمی کنیم.4- شیطان را لعنت می کنیم ولی باز از او پیروی می کنیم.
پیام فیلم " کتاب قانون " اشاره به مواردی است که به آنها اشاره شد. دلیل عدم توفیق ما در مقاطعی از زندگی در این 4 مورد نهفته است. به واقع ما دارای بهترین کتاب قانون زندگی چه در دنیا و چه در آخرت، یعنی قرآن مجید هستیم. به علاوه کتب دینی که رمزگشا و راهنمای تفسیر این قانون اساسی زندگی اند، در دسترس ماست؛ اما دچار بیشترین بی قانونی هستیم.
تا آنجا که یک زن تازه مسلمان که ما را از بیرون خودمان نظاره گر است، درباره مسلمانی ما قضاوت می کند و شاهد است که رفتار ما فاصله زیادی با دستوراتی دارد که خود را مقید به انجام آنها می دانیم. و خدا می داند که جوامع دیگر در عمل به این دستورات چقدر از ما جلوتر هستند! همانطور که اشعار حافظ و مولوی را بهتر از ما می خوانند و انگار این مشاهیر و افتخارات از آن آنهاست نه ما!
مازیار میری پیش از این در فیلم "پاداش سکوت" با پرویز پرستویی کار کرده است. پس از تماشای بازی بازیگر نقش اول فیلم و به تبع آن دیگر بازیگران، لذت می برید. چاشنی طنز نیز در تماشای فیلم شما را همراهی می کند تا از بی قانونی های خودمان، در ذوقتان نخورد. زیرا " کتاب قانون" آیینه تمام نمای خودمان است؛ مسلمانی مان، کار کردنمان، خرید و فروشمان، کیفیت عباداتمان و غیبت کردن سر سفره حضرت ابالفضل مان!
شاید پشیمان شده اید و احساس می کنید با فیلمی کلیشه ای طرف هستید، اما طنزهای تلخ و شیرینی که در تار و پود فیلم گنجانده شده اند، به روان تر شدن و دلپذیرتر شدن تماشای آن کمک زیادی کرده اند.
توقع بی جایی است که فکر کنیم با اکران این فیلم جامعه ما مدینه فاضله ای خواهد شد که دین و آیینمان ترسیم می کند، زیرا بعضی یا بهتر بگوییم خیلی ها حوصله طی طریق اصلی آسفالته را نداشته و به هر عملی متوسل می شوند تا از میان بر رفته و زودتر برسند؛ حتی اگر متحمل خرج سنگین یک جلوبندی شوند!
کتاب قانون را ببینید و کلاه خود را قاضی کنید که تا چه حد پایبند به این کتاب هستید؟
دوست عزیز این یک کلی گوئی بدور از انصاف است. در یک بررسی عالمانه و منصفانه این نکات را نمی توانید نادیده بگیرید:
- گاهی صداقت و راستی و پیام های مثبت فیلم به حدی زیاد است که دروغ های احتمالی که برای بالابردن کیفیت ظاهری فیلم است، به چشم نمی آید.
- گاهی دروغگوئی در محتوا و پیام های فیلم است و گاهی در قالب و کیفیت های ظاهری آن، که بین این دو تفاوت از زمین تا آسمان است. مهم این است که محتوا و پیام ها واقعی و صادق باشد، که در اکثر فیلم ها این موضوع وجود دارد، رنگ و لعاب های کمی و کیفی فیلم ها که برای ایجاد جذابیت بیشتر و پسند مخاطب توسط کارگردان و تهیه کننده اضافه می شود را به همۀ فیلم تعمیم ندهیم.
- به محض دیدن یک یا دو دروغ در یک فیلم، محاسن و واقعیات فیلم را نادیده نگیریم. یک محصول نه همۀ لحظات و پیام هایش واقعیت مطلق است و نه دروغ مطلق، اصولاً وجود چنین حالتی یعنی در کنار هم بودن و اکران شدن نقص و کمال، زیباتر و مؤثرتر است. حقایق و راستی های فیلم را دریافت و سرمشق زندگی کنیم. و دروغ ها و زشتی های فیلم را به حکمت لقمان حوالت دهیم که چنین آمده: "لقمان را گفتند: ادب از که آموختی، گفت: از بی ادبان".
موفق باشید ...:gol:
سلام بزرگوار
سوالی داشتم؟شما سریال ها را دیده اید ؟؟یکی از این سریال برمبنای یک دروغ ساخته شده تمام سریال شده گفتن دروغ های پی در پی برای پوشاندن دروغ اول این سریال ها در دراز مدت تاثیرات مختلفی بر بیننده می گذارندتاثیری که غیرمستقیم روی ناخودآگاه مخاطب اثر می گذارد و در درازمدت در رفتارهای او جلوه گر می شود. ذهن مخاطب سریال های داستانی که به صورت هر شب پخش می شوند منتظر نمی ماند تا سریال به پایان برسد و او از کلیت سریال نتیجه گیری منطقی بگیرد، مخاطب از هر قسمت سریال متاثر می شود و بازتاب های این تاثیر در درازمدت یا کوتاه مدت در رفتار او بروز می کند
این سریال ها وقتی پخش می شود از نظر تربیتی و اموزشی برای کودکان تاثیر گذار است تحقیقات نشان می دهد که طبقه متوسط که از سواد عمومی برخوردارند بیشترین مخاطبان سریال های داستانی تلویزیون هستند.
این طبقه به دلیل همذات پنداری با شخصیت های سریال، خیلی زود از داستان و شخصیت ها تاثیر می گیرد و اگر به سریالی علاقه مند شوند سعی می کنند در قالب شخصیت مورد علاقه خود فرو روند و رفتارهای او را تکرار کند. از آنجا که ذهن انسان موقعیت های منفی را به سرعت جذب می کند و برای ثبت آن ها نیاز به تلاش ندارد در نگاه کلی شخصیت های منفی بیشتر از شخصیت های مثبت روی بیننده تاثیر می گذارند. چون رفتار آنها به تجزیه و تحلیل ذهنی نیازی ندارد و ذهن آدمی ناخودآگاه به تقلید رفتار آنها تمایل بیشتری دارد.
درست است که متاسفانه دروغگویی در جامعه زیاد است اما نه تا این حد !!!ر تعلیمات ماركسیستی نیمه خالی لیوان به نمایش گذاشته می شودولی در آموزه های اسلامی روند كار فرق می كند نیمه پرلیوان به نمایش گذاشته می شود.
انصاف حکم ميکند که بگوييم فيلم «کتاب قانون» محصول مشترک يک «نيت خوب» و يک «اجراي بد» است. در اين فيلم قصد تهيهکننده آن بوده که به اسلام خدمت کند، اما متأسفانه به مسلمانان و بهخصوص به ايرانيان مسلمان جفا شده است. جا داشت در کنار اينهمه رفتار منفي و سياهنمايي افراطي، نمونههايي روشن و جذاب از حقايق و واقعيتهاي ايران اسلامي هم آورده ميشد تا پيام «کتاب قانون» پيام يأس و نااميدي نباشد. بيگمان اين واقعبيني ميتوانست فيلم را جذابتر و موثرتر کند.
من خودم این فیلمو 4 بار دیدم و هر بار از دیدنش خیلی لذت بردم، ولی الان که فکرشو می کنم می بینم که اگه یه ادم غیر مسلمان و همچنین غیر ایرانی این فیلمو ببینه مطمئنا تصویر خیلی بدی از اسلام تو ذهنش شکل میگیره و ایران..
اما من به شخصه با دیدن این فیلم متنبه شدم و همچنین اطرافیانم!
من خودم این فیلمو 4 بار دیدم و هر بار از دیدنش خیلی لذت بردم، ولی الان که فکرشو می کنم می بینم که اگه یه ادم غیر مسلمان و همچنین غیر ایرانی این فیلمو ببینه مطمئنا تصویر خیلی بدی از اسلام تو ذهنش شکل میگیره و ایران..
اما من به شخصه با دیدن این فیلم متنبه شدم و همچنین اطرافیانم!
لطفا نظر خودتون رو هم بدید.
من بیشتر از 4 بار دیدم و واقعا از این فیلم خوشم اومد مخصوصا سکانسی که بخشی از فیلم واقعه رو نمایش می داد گفت ما شصت سال است که مسلمانیم و پدر در جواب گفت این چه تفاخری است که به ایمان خویش می کنی؟اگر تو مسلمانی از پدر داری او این گنج به رنج خویش دارد
نمی دونم چرا تا اون موقع فکر می کردم از یک تازه مسلمان برترم؟؟؟راستش این فیلم تکانم داد به این فکر کردم آیا واقعا ما تسلیم حق هستیم یا فقط داریم ادا در میاریم و به این جمله بیشتر ایمان اوردم که اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست در مسلمانی ماست
میتونم بگم تمام صحنه های این فیلم رو با چشمهای خودم دیدم.غیبتهای توی روضه،فراموش کردن احادیث و آیاتی رو که حفظند،عجیب بودن نصیحت شنیدن از یک پایین تر از خود،..
من همه آدمهایی رو که آقای میری نشون دادن به عینه دیدم ولی در کنارش علمایی رو دیدم که با تمام مدارج بالای علمیشون چنان از خدا خوف دارن که فکر میکنی در هر لحظه اعمالشون خدا رو میبینن،دیدم پیرزن تنهایی رو گوشه ی1خونه توی 1روستای دور افتاده که تمام اهالی ازش مسلمان واقعی بودن رو آموختن،دیدم جونای دانشجویی رو که شاید ظاهرشون به مذهبی ها نمیخورد ولی تا پشت سر هم حرف کوچکی میزدن سریع حلالیت میخواستن و سعی میکردن تکرا نکنن.
همه تمام این این صحنه ها رو در عمرمون دیدیم؛فیلم آقای میری هم حقیقت بود اما نه تمام حقیقت.
من حس میکنم مثل یک تنه به قاضی رفتن بود.
سوال من اینجا اینه اگر در کنار اون عمه خانم و خاله خانم و خواهر و مادر رحمان که فقط دین رو توی حجاب و عبادت های یومیه میدیدن که واقعا هم همچین مسلمونایی وجود دارن؛ آمنه با زنی آشنا میشد که توی 1خانواده مذهبی واقعی و مهربان و آروم زندگی میکرد چی مشید؟آیا این کشور ما اینقدر اوضاع مذهبیش خرابه؟
من به شخصه اگر بخوام فیلم بسازم وظیفه خودم میدونم که خوب و بد رو با هم نشون بدم
استاد انگار شما کمر همت بستید که پستهای بی نتیجه مونده قدیمی رو احیا کنید؟
سر کتاب قانون ظاهرا همه به این نتیجه رسیدیم که فیلم ناقصه.
ولی مطمئنا کارگردان هم برای فیلمش که این همه وقت دنبال اجازه اکرانش دوید توجیهاتی داره.
کسی هست که مصاحبه ای از کارگردانش توی سایتی دیده باشه که بخواییم اینجا بیاریم؟
حداقل آدرسشو بدید من میارمش توی پست.
نباید یک تنه به قاضی رفت
بنده مصاحبه كاركردان فيلم كتاب قانون را براي دوستان رو سايت كذاشتم اين مصاحبه خيلي طولاني بود و جهت رعايت حال دوستان بخشي از مصاحبه حذف شده است اما ادرس براي مراجعه امده است.
ابتدا مازيار ميري از توفيف و مشكلات ان مي كويند و بعد.....
منتطر نظرات دوستان بعد از خواندن مصاحبه هستيم..........بسم الله
علاقهمند بودم دربارهي دو نوع نگاه به اديان فيلم بسازم
مازيار ميري دربارهي موضوع فيلم «كتاب قانون» و ايدهي اوليهي شكلگيري آن نيز توضيح داد:هميشه علاقهمند بودم دربارهي دو نگاه به اديان و در كنار هم قرارگرفتن آنها و اينكه چگونه ميتوان
از يك ابزار و يك گفتوگوي جديد براي يك آيين و سنت گذشته استفاده كرد، فيلم بسازم. در اين راستا ايدههاي مختلفي در ذهنم بود تا ايدهي ازدواج دومليت، نگاه و دين مختلف به ذهنم رسيد.
وي ادامه داد: از ابتدا معتقد بودم محمد رحمانيان تنها كسي است كه ميتواند اين سناريو را بنويسد، يا يكي از بهترين گزينهها براي نوشتن اين سناريو است. به دليل اينكه بهشدت اين مقوله را خوب ميشناسد و اصولا معتقدم محمد رحمانيان تئاترهاش رو هم تصويري ميبينه، مينويسه و كار ميكنه و كلا تئاترهاش تصويريه.
او يادآور شد: ابتدا با محمد رحمانيان صحبت كردم، قبول كرد و فيلمنامه اوليه حاصل شد. در اين فيلمنامه قرار بود ماجراها در «مسكو» بگذرد اما آن زمان هرچه تلاش كرديم، نتوانستيم اجازه بگيريم كه در روسيه كار كنيم. به دنبال كشورهاي ديگري گشتيم كه هم بتونيم كار كنيم و هم مردم آنجا اسلام را بشناسند تا بالاخره به لبنان رسيديم.
آن زمان به خاطر دارم،دوستان اداره نظارت از اين اتفاق خوشحال شدند، چون فكر ميكردند اين تغيير كشور ميتواند تا حدي مشكل را كم كند. اونجا فيلمبرداري كرديم اما بعدا خود كشور لبنان يكي از اشكالات فيلم شد.!يعني بعدا دوستان پروانه نمايش يكي از مشكلاتشان اين بود كه چرا فيلم در لبنان فيلمبرداري شده است و گفتن چرا در لبنان. آنها معتقد بودند، چرا يك لبناني بايد اين آموزشها را را به ما بدهد؟!
در حاليكه ما اگر برگرديم و نصايح دين خودمان را كامل بررسي كنيم، متوجه خواهيم شد كه در آن نصايح هم همواره مطرح شده است كه از هركسي هرچه آموختي، بپذير.
فيلمنامه براي پرويز پرستويي نوشته شده بود
اين كارگردان دربارهي انتخاب بازيگران نيز توضيح داد: از ابتدا، فيلمنامه براي پرويز پرستويي نوشته شده بود.و براي انتخاب بازيگر زن نيز به لبنان رفتيم و با همراهي آقاي پرستويي به عنوان بازيگردان كار، خانم دارين خمسه انتخاب شد.
او يادآور شد: افردا مختلفي را آقاي پرويز پرستويي تست گرفتند از معروفترين خوانندهي لبنان تا بازيگران عادي و با برخي از آنها حتي وارد مذاكره هم شديم اما اين خانم با توجه به معصوميت چهرهاش و هوش بالايي كه داشت، انتخاب شد
. «دارين خمسه» هنوز كه هنوزه فارسي بلد نيست، اما به اين خوبي داره بازي ميكنه. زحمت زياد اين كار به پرويز پرستويي برميگردد كه چندينبار سناريو را براي او خواند، او گوش كرد و گفت.
ميري گفت: خانم خمسه يك ماه قبل از فيلمبرداري در ايران به تهران آمد و تمرين كرد و كلاس رفت تا بتواند اداي كلمه را در بياورد و زحمت خيلي زيادي كشيد تا بتواند اين نقش را بازي بكند. به نظرم كار سختيه كه يك بازيگر بخواهد اين نقش را بازي كنه و در عين حال قابل فهم و باور باشد.
براي نمايش چند سكانس حذف و حتي دوباره فيلمبرداري شد
مازيار ميري دربارهي تغييرات كه براي نمايش «كتاب قانون» انجام شده تا به نمايش دربيايد نيز گفت:چند سكانس در تعامل با شورا حذف شده است.
فيلم زمانيكه براي نمايش آماده شد، من يك روزي ديوي دي كار را به آقاي اربابي رساندم كه ببيند. يادم اون شب خيلي خوشش آمده بود و گفت: «فكر نميكنم مشكلي داشته باشه».
4_3 روز بعد زنگ زد كه به اداره نظارت و ارزشيابي بروم، خودم را براي همهچيز آماده كرده بودم به غير از اينكه آقاي اربابي اعلام كنند كه اكثريت اعضاي شوراي پروانه نمايش به اين نتيجه رسيدهاند كه به اين فيلم نبايد پروانه نمايش داده بشود و با كل فيلم مشكل دارند.
يادم اون روزها بحث بود و بعد يك تيتر در روزنامهاي خورد كه يكي از اعضاي شوراي پروانه نمايش گفته بود اين فيلم به هيچ عنوان قابل نمايش نيست. بعد ما شروع كرديم به گفتوگو با اربابي و دوستان مختلف و چند سكانس و چند صدا را حذف كرديم.
اول كه راضي نميشدن كه ميتوان فيلم را اصلاح كرد، اما يكي دوماه گذشت و راضي شدن. يك ليست به من دادند كه 35 دقيقه فيلم بايد حذف بشود، منتظر شديم گفتوگوهاي مفصل كرديم تا رسيديم به چند تا سكانس و آقاي شورجه به عنوان نماينده شوراي پروانه نمايش آمد و زمان خيلي زيادي هم گذاشت.
چون معمولا اين اتفاق نميافته اما زمان خيلي زياد گذاشت و در دفتر اقاي موييني ـ تدوينگر كارـ نشستيم و صحبت كرديم و چند تا سكانس و صدا حذف شد و ما رفتيم دوباره فيلمبرداري كرديم. بعد دوباره ايراد گرفتن و دوباره كسي را فرستاديم تا صداها را تكرار كنند و بالاخره پروانه نمايش گرفت اما اجازه ثبت در هيچ گروهي را به فيلم ندادند.
خوشحالم از نمايش «كتاب قانون» اما راضيام نميكند!
اين كارگردان سينماي ايران عنوان كرد: اتفاقات بگونهاي براي «كتاب قانون» افتاد كه به هرچي اتفاق ميافتد، رضايت ميدهيم. در واقع همين كه فيلم اكران شده است و ما اجازه پيدا كرديم نوع ديگري گفتوگو را در اين فيلم به تصوير بكشيم و مردم با آن ارتباط برقرار كردن،براي من خيلي مهم و ارزشمند است.
تا چندي پيش اجازهي ارسال اين فيلم به جشنوارههاي خارجي هم داده نميشد، الان تازه داره درتوكيو دومين حضور بيناالمللياش را پشت سر ميگذارد.
در كنار اين رضايت، طبيعي است كه يكسري مسائل هم علاقهمند بوديم در فيلم وجود داشته باشد به هر حال بابت يكسري تصاوير زحمت كشيده بودم و قطعا آن تصاوير را اگر ميدانستم اضافه است، نميگرفتيم.
يكي از افرادي كه الان در اين نسخهي به او، ضربه خورده است،سيدمهرداد ضيائي است. چون خيلي سكانسهاش حذف شده است. الان نميفهميم براي چي اساسا حضور دارد؟! و من حال بايد شرمنده باشم از اينكه اينقدر زمان گذاشت، ولي الان نيست.
به هرحال خوشحالم از اينكه فيلم به نمايش درآمده است،اما راضيام نميكند.
اين فيلم قرار يك حرف جدي را با لحني متفاوت بزند
كارگردان «كتاب قانون» دربارهي موضوع فيلم نيز به ايسنا گفت:
بهشدت طنز سختي است و بر روي لبه حركت كردن است كه بتواني يك موضوع جدي را با لحن متفاوت و در واقع با لحن شاد و حال خوب بيان بكنيم. ما هيچ راهي به غير از گفتوگو از طريق طنز نداشتيم و فكر ميكنم بخش اعظم آنچه اتفاق افتاده است، به غير از آنچه در صحنه ميگذرد به نگاه محمد رحمانيان بر ميگردد
و زحمتي كه موييني در تدوين كار كشيد تا لحن يكسان برود جلو و تغيير لحن، احساس بدي نداشته باشد.
چون يك سوم آخر، لحن فيلم تغيير ميكند و اين روند شرايط خيلي سختي است. هماكنون خوشحالم كه آدمهايي در دو جبهه از فيلم تعريف ميكنند و معتقدند كه اين موضوع بايد گفته ميشد.
به نظرم تجربه جديدي بود و خوشحالم كه مردمي كه به سينما ميآيند در عين اينكه ميخندند، حتي گاه با چشم اشكبار از سينما بيرون ميآيند و به اين موضوع فكر و دربارهي آن بحث ميكنند و انگار بهگونهاي شرايط روز خودشان را بازنگري ميكنند.
نه ميتوان در تقسيمبنديها گفت؛ «كتاب قانون» فيلم ديني است و نه ميتوان بر كمدي بودن آن نظر داد. به نظرم فيلمي است كه قراره يك حرف جدي را با لحني متفاوت بزند.
دوستان مي توانند براي مطالعه كل مصاحبه به اين ادرس مراجعه نمايند.
نگاهی به کتاب قانون ارزش موقعيتهاي دراماتيك onlycinema.ir -از همان عنوانبندي با فيلمي مواجه ميشويم كه اساس شكلگيرياش را بر تفاوت ميان آدمها با سنتها و عرفهاي متفاوت بنا نهاده است و عزمش را جزم كرده تا با انگشت گذاشتن بر اين تفاوتها، طنزي ظريف بيافريند و از اين معبر راه را براي عشق نامتعارفي كه بين رحمان و آمنه شكل ميگيرد باز كند. موقعيت الف با همين تضادها كه باعث ايجاد فاصله ميان انسانها شده به نقطه آغاز ميرسد.
تفاوت سليقه زنهاي دور و بر رحمان با او(و حتي با خودشان) باعث شده رحمان(پرويز پرستويي) هرگز ازدواج نكند و همراهي اجباري حاجي حرسي(با اين اسم بامسما: حرسينژاد يعني كسي كه اصالتا نگهبان و پاسبان است) در سفر كاري مهندس رحمان توانا به لبنان براي ايجاد و گسترش «انجياو»هايي با محوريت علوم انساني باعث ميشود تا اين گروه «پنج نفره» شام درست و حسابي نخورند و به اجبار نيمهشب به خيابان بروند تا شكم خود را سير كنند. اين گونه است كه «رخمان»، «ژوليت» را در رستوراني ميبيند و عاشقش ميشود. در ساخت يك ملودرام مهمترين كار همين مقدمهچيني و فراهم كردن زمينههاي آشنايي (و در ادامه جدايي) ميان عاشق و معشوق است در كنار تلاش براي ايجاد رابطهاي كه شيمي و فيزيكش بيننده را درگير كند كه اين مهم به خوبي در كتاب قانون به ثمر نشسته است. ذكر اين نكته خالي از لطف نيست كه علاقه رحمان به دوراني كه در جنگ تحميلي در جبهه گذرانده و نمود عينياش هم عكسي است كه با خمسه خمسه دارد در اين آشنايي تقدير گونه نقش اساسي دارد: بايد حتما حاجي حرسي به گروه اضافه شود تا اين گروه چهار نفري، پنج نفره شود(خمسه اول) و بهشكل ناخودآگاه باعث آشنايي رخمان و ژوليت خمسه (خمسه دوم) شود. شايد اگر حرسي نژاد نبود رحمان هيچگاه دوباره به حال و هواي عشقي كه در جبهه با خمسه خمسه داشت بر نميگشت.
بر هم زدن موقعيت الف:تكثير رخمان اگر انسانها اساس ديني را كه در طول زمان بدل به ركن لاينفك زندگيشان شده است را نشناسند و به ظواهر آن قناعت كنند با جامعهاي ديني مواجه ميشويم كه دين در آن كاركرد اصلي خود را از دست ميدهد و شكلي تازه به خود ميگيرد. در اين كالبد تازه انسانها براي فرار از فراميني از دين كه باب طبعشان نيست به عرف پناه ميبرند و عرف را همچون دين موجه نشان ميدهند و دينداري مومنان عمل به ظواهر دين و همت و شدت در آن ميشود و به اصل و اساس و گوهر اينكه ائمه معصومين(ع) به آن سفارش كردهاند، كمتر توجهي خواهد شد. آمنه(همان ژوليت) تازه مسلمان با اتكاي به عشقش «رخمان» پا به چنين جامعهاي ميگذارد و با كتاب اخلاق و قرآنش به جنگ اين زندگي خالي از گوهر دين ميرود. مشخص است كه جامعهاي اين چنين، حضور مومني كه با تاكيد بر حفظ و گسترش گوهر دين به آن پاي نهاده بر نميتابد و سعي خود را معطوف به حذف آن ميكند. در چنين جامعهاي نماز صبح را قضا ميكنند ولي با پاي چپ به دستشويي ميروند چون ثواب دارد، سفره پهن ميكنند تا دعا و زيارت و روضه بخوانند ولي در جوارش غيبت ميكنند، مدام ذكر ميگويند و نماز مستحبي ميخوانند اما از هيچ كوششي براي بر هم زدن زندگياي كه با ظواهرشان جور در نميآيد كوتاهي نميكنند و... اينگونه است كه مشخصه دوم ملودرام يعني ايجاد خطر براي از بين رفتن موقعيت ساخته شده الف شكل ميگيرد و رخماني كه خود عضوي از اين جامعه است به تعداد مرداني كه آمنه ميبيند تكثير ميشود تا عاملي باشد براي سرد شدن رابطه ميان آن دو.
موقعيت ب: رخمان، رحمان ميشود با تمام كج رويها در چنين جامعهاي هنوز هيچ انساني نتوانسته چشمه جوشاني را كه از فطرتش بيرون ميتراود و گوهر دين را سيراب ميكند، بخشكاند. گوهري كه از فطرت آدمي بر ميخيزد و ملتها و امتها را با تفاوتهاي دينيشان در كنار هم جمع ميكند. وقتي كه آمنه سرشكسته از اصلاح چنين جامعهاي ترك عشق ميكند و به لبنان باز ميگردد، همين نداي فطرت است كه رخمان و زنان خانه را دلتنگ آمنه ميكند و او را واميدارد بهدنبال آمنه پاي بر تمام اصولي بگذارد كه در تمام عمر آموخته است. ترفند زيباي فيلم كه رخمان را هنگامي كه آمنه خانه را ترك ميكند در خواب نشان ميدهد و سه هفته بعد از خواب بيدار ميشود به خوبي اين ويژگي در رخمان را نمايان ميكند: رخمان كه با نداي فطرتش از خواب برخاسته است بايد سفري دراز را براي يافتن دوباره عشق به انجام رساند و پس از شنيدن حرفهاي راننده تاكسي كه انسجامي كلي به مفاهيمي كه در فيلم مورد بررسي بوده است، ميدهد همچون كودكان كلاس درس آمنه، دوزانو بنشيند و به «رحمان» تبديل شود. همانطور كه انتظار ميرود، فيلم با رساندن دوباره عاشق و معشوق به هم پايان مييابد تا مثل داستانهاي قديمي آنها با خوبي و خوشي با يكديگر زندگي كنند و بچههايشان را بزرگ كنند حالا اينكه خانمها بدون اجازه شوهر حق خروج از كشور ندارند موضوع ديگري است.
از ايده تا اجرا محمد رحمانيان در مقام فيلمنامهنويس به شيوهاي كه در اين چند ساله(و با مجموعههاي تلويزيوني اش) در آن به استادي رسيده تعمدا از شخصيتپردازي پرهيز كرده تا با غلو در رفتار تيپهايي كه هركدام بخشي از جامعه را تداعي ميكنند از ورود داستان به ورطهاي كه براي نمايش فيلم مشكلساز شود جلوگيري كند و نقد اخلاقي موجود در فيلم را به طنزي اجتماعي تبديل كند. در كنار اين تسلط در تيپ سازي نبايد از ظريفكاريهايي مثل ايستگاه بهشت يا بازي با كلمه رند و از همه قشنگتر سفر دوم گروه كه پس از 9 ماه و 9 روز اتفاق ميافتد گذشت. براي اجراي اين فيلمنامه شايد كمال تبريزي گزينه بهتري براي كارگرداني باشد اما مازيار ميري نيز بهخوبي از پس فيلمي كه اساسش را بر تضادهاي فرهنگي بنا نهاده و در انتها به وحدتي دلانگيز ميرسد برآمده است و در راه گسترش اين تضادها به فيلم ياري رسانده از جمله ميتوان به تابلوهاي تبليغاتي در سفر اول گروه به لبنان اشاره كرد كه به شكل متناوب ماهيتي متفاوت دارند. يا دكوپاژ دو صحنهاي كه رحمان به انتظار ديدن آمنه در مسجد نشسته و همچنين نمايي در مسجد كه زنان نمازگزار را با چادر سفيد نشان ميدهد كه قرينه چادر سياه زنان دور و بر رحمان در مراسم عقد است. همچنين بايد به بازي پرويز پرستويي اشاره كرد كه سه شكل متفاوت دارد: ابتدا با پرويز پرستويي واقعي برخورد ميكنيم (كه به گمان من براي اولينبار) هيچگونه بازي در رفتار ندارد و سپس با پرويز پرستويي كه چند تيپ را همزمان بازي ميكند و در انتها پرويز پرستويي بازيگر با همان چشمهاي اشكي و پرش پلك چپ و صداي بغضدار.
.......................................
با عوامل فیلم: پرويز پرستويي
شايد بتوان از او به عنوان تنها ستاره سينماي ايران نام برد كه ويژگيهاي ظاهري و تيپيكال ستارههاي سينما را ندارد؛ اما بسياري از مردم آنقدر شيفته جنس بازي او هستند كه با او همانند يك ستاره سينما برخورد ميكنند و دوستش دارند.
بازي پرستويي در دهه 60 آنطور كه بايد ديده نشد و در دهه 70 با نقشآفريني در «آدم برفي» (داوود ميرباقري) و «ليلي با من است» (كمال تبريزي) بود كه او خود را بهعنوان يك بازيگر توانا معرفي كرد و البته پس از «آژانس شيشهاي» (ابراهيم حاتميكيا) تا جايگاه يك ستاره ارتقا پيدا كرد. در سالهاي پاياني دهه 70 فيلمهايي كه با بازي پرويز پرستويي روي پرده ميرفتند، كم و بيش با استقبال خوب مخاطبان روبهرو ميشدند. بازخورد خوبي كه در ميان مخاطبان از بازي پرستويي در سريالهاي پربينندهاي همچون «خاك سرخ» (ابراهيم حاتميكيا) و «زير تيغ» (محمدرضا هنرمند) گرفته شد، اين نكته را ثابت كرد كه او در مديوم تلويزيون هم ميتواند تواناييهايش را به رخ بكشد. اما بايد گفت پرستويي در سالهاي گذشته نتوانسته موفقيتهاي گذشته را تكرار كند. بازي او در فيلمهايي همچون «به نام پدر» (ابراهيم حاتميكيا)، «كافهترانزيت» (كامبوزيا پرتوي) و «پاداش سكوت» (مازيار ميري) با اينكه با ستايش داوران جشنواره فيلم فجر و جشن خانه سينما روبهرو شد، اما صداي منتقدان و فيلمبينهاي ايراني را درآورد كه پرستويي در حال درجا زدن است و با اينكه هنوز هم بازياش به دل مينشيند، اما نتوانسته چيزي به كارنامه درخشانش بيفزايد. اين روزها «كتاب قانون» با بازي پرستويي در حال اكران است. پرستويي در اين فيلم هم بازهم در حال تكرار خودش است و با اينكه همچنان دوستداشتني است، اما نقشاش بهدليل پرداخت ضعيف فيلمنامه اثر آنطور كه بايد به چشم نميآيد.
محسن علياكبري
تهيهكنندهاي كه نامش در 10 سال گذشته بهعنوان يكي از توليدكنندگان بزرگ سينما و تلويزيون مطرح شده است. او كه در دهه شصت با تهيه فيلمهايي همچون «گوركن» (محمدرضا هنرمند، 1363)، «بلمي به سوي ساحل» (زندهياد رسول ملاقليپور، 1364) براي سازمان تبليغات اسلامي و توليد فيلمي نهچندانمطرح همانند «افسون» (محمدرضا صفوي، 1367) نتوانست موفقيتي بزرگ را در سينما تجربه كند، با توليد مجموعه تلويزيوني پرهزينه «مردان آنجلس» (1376) بهعنوان يك تهيهكننده تلويزيوني نام خود را بر سر زبانها انداخت. ساخت مجموعه موفق «مريم مقدس» (شهريار بحراني، 1379) كه اتفاقا نسخه سينمايي آن با تكيه بر تيزرهاي تلويزيوني فراوانش و برخلاف پيشبينيهاي اوليه، از فيلمهاي موفق سال 1380 در گيشه لقب گرفت، گام بعدي محسن علياكبري براي مطرحشدنش در عرصه تلويزيون و سينما بود. علياكبري در همكاري با محمدرضا هنرمند سريال «زير تيغ» به روي آنتن فرستاد كه از پُربينندههاي تلويزيون در سالهاي اخير لقب گرفت. «جنگ كودكانه» (ابوالقاسم طالبي، 1383)، «پاداش سكوت» (مازيار ميري، 1385) كه بيش از اندازه تواناييهايش قدر ديد، كمدي پرفروش «هميشه پاي يك زن در ميان است» (كمال تبريزي، 1386) و فيلم پرخرج «آن مرد آمد» (حميد بهمني، 1386) كه از اندك فيلمهاي سينماي دفاع مقدس در اين سالهاست، از كارهاي سينمايي توليدشده در دفتر محسن علياكبري است. «كتاب قانون» (مازيار ميري) اين روزها نمايش موفقش را آغاز كرده و با اينكه تاكنون نتوانسته به آن ركوردشكني پيشبينيشده در گيشه دست پيدا كند، اما باز هم از اميدهاي امسال سينماي ايران براي رسيدن به باشگاه ميليارديها به حساب ميآيد.
مازيار ميري
كارگرداني كه در سالهاي پاياني دهه هفتاد كار حرفهاي را در سينماي ايران آغاز كرد و خيلي زود توانست جايگاه خود را در سينما پيدا كند. او «قطعه ناتمام» (1379) را بهعنوان نخستين تجربه بلند سينمايياش و با تهيهكنندگي داوود رشيدي به نوزدهمين جشنواره فيلم فجر (بهمن سال 1379) ارائه كرد كه در ميان كنجكاوي و تعجب همگان فيلم به بخش مسابقه فيلمهاي بينالملل جشنواره راه پيدا كرد.
«قطعه ناتمام» به گواه منتقدان و كارشناسان كار بدي از آب در نيامده بود و با اينكه در جشنواره همان سال از سوي داوران تقدير شد، اما به خاطر استفاده از صداي يك زن در عنوانبندي پايانياش و البته بيشتر به خاطر سوژهاش تا مدتها با مميزي دست و پنجه نرم ميكرد. فيلم در سال 1381 اكران شد. اما راهيافتن «به آهستگي» (1384) در جشنواره بيستوچهارم فيلم فجر به بخش مسابقه بينالملل نشان داد كه ميري براي ماندنش در سينماي حرفهاي ايران مصمم است. «به آهستگي» كه فيلمنامهاش از پرويز شهبازي بود، در نگاه متوليان دولتي فيلمي خوب تشخيص داده شد، اما بهخاطر حالوهواي ويژه و برخورد نهچندان گرم منتقدان فروش چنداني در گيشه نداشت. با اين وجود ميري توانست خود را بهعنوان يك كارگردان خوشآتيه مطرح كند. «پاداش سكوت» (1385) با اينكه فيلم محبوب داوران جشنواره فجر و خانه سينما شد، اما شايد ضعيفترين فيلم ميري تاكنون باشد. «كتاب قانون» كه اميد زيادي براي ركوردشكني و فروش بالا دارد، ميتواند زمينهاي باشد تا نام مازيار ميري را به عنوان يك كارگردان موفق در گيشه نيز ثبت كند هرچند كه استقبال قابل پيشبيني از واپسين اثر مازيار ميري بيشتر به موضوع اوليه جذاب آن و البته بازي پرويز پرستويي بازميگردد تا كارگرداني مازيار ميري.
حاشيهها
«كتاب قانون» چهارمين فيلم مازيار ميري حاشيههاي فراواني را از سر گذارنده است. از همان روزهاي ابتدايي توليد فيلم خبرهايي كه از اينسو و آنسو ميشنيديم، حكايت از آن داشت كه با يك فيلم جنجالي روبهرو خواهيم شد؛ شايد چيزي در مايههاي «مارمولك» (كمال تبريزي، 1382). مراحل پيشتوليد و فيلمبرداري «كتاب قانون» در روزهاي پاياني سال 1386 انجام گرفت. از همان روزها شنيده بوديم كه «كتاب قانون» از نظر شكستن خط قرمزها و تابوها بسيار خبرساز خواهد شد و البته از اميدهاي اصلي براي ركوردشكني در گيشه. مازيار ميري فیلمش را با بازی «پرويز پرستويي» مقابل دوربین برد و تولید آن در آرامشی نسبی به انجام رسید. اما زمانیكه فیلم را در نیمه اول سال پیش به شورای صدور پروانه نمایش فرستادند، برخلاف تصور اولیه سازندگان اثر، با سد ممیزی روبهرو شد. كمي بعد با پيگيريهاي تهيهكننده و كارگردان «كتاب قانون»، در نشستهایی كه سازندگان فيلم با مسئولان سینمایی داشتند قرار شد برخي جرح و تعديلها شامل حال فیلم شود. اصلاحيهها اعمال شد و فيلم پروانه نمايش گرفت اما همچنان اجازه نميدانند كه روي پرده سينماها برود. با این وجود فیلم در دوازدهمین جشن خانه سینما در چند رشته نامزد دریافت تندیس جشن سینمای ایران شد. «كتاب قانون» حتی از حضور در جشنواره فیلم فجر و جشنواره فیلم شهر نیز محروم شد و سرانجام در سال جاری اعلام كردند كه فیلم میتواند به روی پرده سینماها برود. قرار بود «كتاب قانون» به عنوان یكی از فیلمهای برنامه عید فطر اكران شود، اما نمایش «یك وجب از آسمان» (علی وزیریان) به جای فیلم مازیار میری، باز هم گمانهزنیها را درباره اكران «كتاب قانون» افزایش داد و سرانجام فیلم كه امید زیادی به فروشش میرود، پس از فیلم وزیریان اكران شد.
به نظرم تجربه جديدي بود و خوشحالم كه مردمي كه به سينما ميآيند در عين اينكه ميخندند، حتي گاه با چشم اشكبار از سينما بيرون ميآيند و به اين موضوع فكر و دربارهي آن بحث ميكنند و انگار بهگونهاي شرايط روز خودشان را بازنگري ميكنند.
سلام به دوستان عزیز
من فکر می کنم جناب کارگردان همه ی حرفشونو توی همین دو خط بالا گفتن.
میتونم بگم تمام صحنه های این فیلم رو با چشمهای خودم دیدم.غیبتهای توی روضه،فراموش کردن احادیث و آیاتی رو که حفظند،عجیب بودن نصیحت شنیدن از یک پایین تر از خود،..
ببخشيد منظورتون از يه پائين تر از خود چيه؟
مگه اسلام نگفته تفاوت انسانها فقط در تقواشونه! پس شما رو چه حساب ميگين پائين تر؟
من كاملا با اين فيلم موافقم.حقيقت زندگي الان ما مسلموناس!
هممون پشت اسم اسلام قايم شديم.
دوست عزيز اگه يه غير مسلمون ببينه و نظرش نسبت به اسلام خراب بشه تقصير اون نيست كه!!! از ماست كه بر ماست!!!
مگه اسلام نگفته تفاوت انسانها فقط در تقواشونه! پس شما رو چه حساب ميگين پائين تر؟
من كاملا با اين فيلم موافقم.حقيقت زندگي الان ما مسلموناس!
هممون پشت اسم اسلام قايم شديم.
دوست عزيز اگه يه غير مسلمون ببينه و نظرش نسبت به اسلام خراب بشه تقصير اون نيست كه!!! از ماست كه بر ماست!!!
جناب منظور من هم همین بود
توی اون فیلم چون عروسشون قبلا مسلمان نبود نمیتونستند انتقاداتشو بپذیرن.
یکی تفاوت رو روی علم میدونه یکی روی سن یکی روی شان خانوادگی
من یکی رو دیدم که کارگر خونشون بهشون گفته بود که چرا اینقدر توی مهمونیاتون اسراف میکنید؟کارگر بیچاره رو با تمام مشکلاتی که داشت انداختنش بیرون
آره ما زیر لوای اسلام پنهان شدیم
من از 2چیز ناراحتم
یکی کسانی که اسلام رو کردن آویزه دست خودشون همون طور که این فیلم نشون داد و حاضر نیستن ببینند که بپذیرن انتقاد رو و از جناب کارگردان برای این که آدمهای مذهبی واقعی رو نشون ندادن
من دبال یه نقد قشنگ بودم که نظرات ایشون رو هم ببینم ولی پیدا نکردم
مسلما براش وقتی این همه زحمت کشیدن و برای اکرانش این همه زحمت کشیدن حتما ادله های خوبی دارن
شما سراغ دارید؟
مصاحبه با آقای رویین تن است کارگردان فیلم دل شکسته
به علت طولانی بودن مصاحبه بخش هایی از ان حذف شده ولی در اخر ادرس سایت امده دوستان می توانند مراجعه نمایند.
دوستان بسم الله---------------اگر مطلبی ، نقدی،و............. یا علی
س- برای شروع بفرمايید چند دقیقه از فیلم کم شده است؟ ج- ما این فیلمی که آماده کردیم برای جشنواره فجر به هر حال مشکلاتی در آن دیده شد که نشستیم و با تفاهم کوتاه کردیم.
س- شما گفتید که این کم کردن به فیلم ضربه زده است درسته؟ ج- بله ضربه زده است.
س- آیا صحنه هایی که کم شده از درام کاسته است؟ ج- صد در صد.
س- چرا از دو سوم به بعد فیلم همه حضور دارند مثلاً دختر های دوست نفس در مراسم عزاداری حضوردارند؟
ج- یک علت آرمانی دارد و یک علت اجرایی که علت اجرایی را توضیح نمیدهم. اما در مورد علت آرمانی من می خواستم در آخر فیلم وقتی به اون مقوله بزرگ می رسیم یک رستاخیز ملی بر قرار کنم. یک آتشکده ملی یعنی کلیشه فارسی وجود داشته باشد که همه آدم ها زیر آن باشند.
س- در نقد منفی که الان از فیلم وجود دارد گفته شده گیرم که نفس و امیرعلی متحول شدند، دوستان نفس کی متحول شدند؟ ج- من احساس می کنم که حتی لائیک ترین آدم ها توی این مملکت موقعی که پایشان به مانعی گیر می کند یاد حضرت ابولفضل می کنند. احترام به اسوه ها ربطی به دیدگاه ندارد.
س- از بعد دیگر وارد شویم .الان در فیلم های ارزشی ما کارگردان هایی مثل شما چرا فکر می کنند باید چند نکته علیه نظام مطرح شود تا بیننده پا به پای فیلم بیايد؟ ج- من ادعا نکردم فیلم ارزشی ساخته ام من فیلم ساخته ام با آرمان های خودم و اعتقادات خودم.
س- در سینمای جهان اعتقاد دارند اگر گناهان، بدی ها و سیاهی های جامعه را مطرح کنند مفید است . . . ج- من موافقم . . .
س- اما در فیلم دینی از نوع ایرانی (چون جهان هم فیلم دینی دارد) نشان دادن گناهان مطرود است. نشان دادن باغ که مجلس لهو و لعب است خودش موضوعیت دارد یا صرفاً قصد نشان دادن دوستان نفس را داشتید؟
ج- معتقدم شما زمانی که می خواهید هر مقوله ای را نشان دهید برای تحلیل و به دست دادن معنی آن باید آنتی آن را نشان دهید یعنی از ضدیت به اصل برسید من می خواستم با استفاده از دو اندیشه در فلسفه ( آرمان طلبی و مدینه النبی در اسلام) از طریق دو آدم متفاوت که شاخص جامعه شناسی هستند، این را نشان دهم.
س- آیا مدیوم سینما پارامترهای لازم را برای نشان دادن تغزل دارد؟ ج- تغزل و ادبیات لایتناهی و تصوری است ولی سینما عنیت است. من دارم تلاش می کنم یک انتزاعی در این مسئله به وجود آورم.
س- یکی از نقاط قوی فیلم این است که یک جاهایی بدون این که تماشاگر بفهمد درام را نشان می دهد مثلاً علاقمند شدن امیرعلی به نفس . . ج- ببینید این دل بستگی یک سیری دارد. وقتی این ها تعدیل می شوند، همراه می شوند.
س- این اصلاً گل درشت نیست. آخرش هم که نفس نامه را به امیرعلی می دهد همه چیز باور پذیر است. چرا؟ ج- خب. سیری اتفاق می افتد.
س- وقتی به باغ می روند، صحنه رقص اصلاً نشان داده نمی شود و فقط پلان کوچکی در ذهن امیرعلی است . . . ج- خب این فضا سازی است. اگر نشان داده می شد قبح قضیه از بین می رفت. من می خواستم سرکنم به ضعف ها . نه این که آن ضعف ها را تایید کنم .
س- چرا پایان فیلم این قدر طولانی است؟ این قدر که برای تماشاگر یک حالت شعاری پیدا می کند. ج- ما گیر کردیم توی این مملکت. هر کاری بکنیم یک شبهه ای بر می انگیزد. روشن فکر ها می گویند این فیلم عام است. عامه می گویند روشنفکری است. مذهبی ها می گویند، ضد دین است و ضد دین ها می گویند مذهبی است.این فیلم آیینه روشن نماست و کژی ها را نشان می دهد. عده ای مقابل آیینه موضع می گیرند.
س- جواب را گرفتم. وقتی نفس با امیر علی همراه می شود بیننده حدس می زند که نفس عوض خواهد شد... ج- قطعا همینطور است.
س- چرا برای امیر علی این روند ترسیم نمی شود؟ ج- هر دو به تعادل می رسند.
س- ما تغییر امیر علی را نمی بینیم. ج- امیر علی وقتی علاقه مند می شود. به همه چیز پشت می کند.
س- ولي در ظاهر تغییری احساس نمی شود. ج- خیر ظاهرش هم تغییر می کند. اگر دقت کرده باشید، تی شرت می پوشد. نرم تر می شود.
س- تصادف در فیلم نامه امری مطرود است و جنبه منفی دارد. در این فیلم تصادف خیلی زیاد است. استاد رضوی اتفاقاً دوست پدر امیر علی است. اتفاقاً در رشته ای تدریس می کند که امیر علی در آن رشته وارد دانشگاه شده است. اتفاقاً استاد امیر علی است و . . .
س- برخی نقش ها بود ونبود شان فرق نمی کند. مثل مادر نفس. ج- بله مادر نفس از لحاظ درامی بدرد ما نمی خورد ولی اگر نبود کانون خانواده نبود.
س- شخصیت هایی هستند که خیلی سفید و روشن هستند، مثل سردار . . . ج- همین شخصیت سردار را خیلی ها زیر سوال می برند.از نظر من خیلی از بچه های جنگ الان دنبال سبز کردن و روشن کردن و سازندگی هستند و خود را به رخ نمی کشند.
س- چرا شخصیت منفی در فیلم نیست؟ ج- چون در جامعه شخصیت منفی نیست.
س- ممکن است در میان سرداران جنگ کسانی باشند که در باغ می بینیم. . . ج- من نمی خواستم آدم های جنگ را آن گونه نشان دهم که سوء استفاده می کنند.
س- پیرنگ فیلم خوب است از کجا به این رسیدید؟ ج- من چون با جوانان سرو کار دارم و معلم هستم به این نتیجه رسیدم که هر کدام از بچه ها اصولی دارند و با هر کس که کار شود مستعد می باشد. چرا باید این جامعه از هم جدا باشند و راجع به هم ابن گونه فکر کنند؟ من دانشجوی دختری داشتم که همه می گفتند خیلی بی بند و بار است روزی رفتم نماز خانه نماز بخوانم دیدم او هم نماز می خواند. یا روزی در جلسه نقد فیلمی حاضر بودم یک فردی که نام بسیجی را یدک می کشید با دیدن دو نفر گفت اینها اگر نماز بخوانند خوب است. بعد سر صف نماز دیدیم آنها کنار ما ایستادند.(خنده)
س- شما می گویید نفس و امیر علی هر کدام نماد یک جریانند سوال من این است این دو خط با آن خط اسلام و کفر و امام حسین و یزید چقدر تجانس دارد یا چقدر جداست؟ ج- امام حسین و یزید مقوله ای بسیار متفاوت از موضوع این فیلم است.
س- پس بین حق و باطل هرگز صلح نخواهد شد. درست است ؟ ج- هرگز . . . این دو اختلاف جامعه شناختی دارند. زیبایی درام در این است که صرفاً بحث حق و باطل نیست. چون سیاه و سفید می شدکه درام آن قوی نبود. در سپاه یزید البته حر هم هست که باید تلاش کنیم حرها را جدا کنیم.
س- اختلاف نفس و پدرش اعتقادی نیست، اجتماعی است. . . ج- منطقی است و دیالکتیک دارد که میخواهند خودشان باشند.
س- ایرادات پدر نفس به امیر علی در جلسه خواستگاری خیلی منطقی است . . . ج- در جلسه خواستگاری استعاره ای مطرح کردم که خیلی عالی است. پدر نفس می گوید تو چه داری (اوج فیلم این جاست) که دهان من بسته شود؟ امیر علی می گوید اهل بیت (همه باورش را که مدینه النبی است) می گوید.
مهندس خجسته این را به عنوان داشته نمی پذیرد. ولی بعد می فهمد که داشته ای قوی است.
س- در مورد پدر نفس چه اتفاقی می افتد؟ ج- از دو منظر می توانم توضیح دهم . یک این که او نگران دختر است که اذیت نشود و به راه بعد کشیده نشود. دیگر این که آن که طلب شده است سراغش بیاید.
س- پس الزاماً این نیست که متحول شده باشد. ج- چه تحولی؟ او فقط می گوید بیا دست زنت را بگیر و ببر. احترام انسانی می کند. خجسته آدم اومانیستی است و اهل منطق است. دخترش هم در ابتدای فیلم می گوید پدرم منطقی است و احساسات در او تعطیل است. کسانی که با دقت فیلم را دیده باشند این رجعت به ابتدای قیلم را متوجه می شوند
س- در آخر سکانس خواستگاری مهندس خجسته می گه برو بگو خود امام حسین بیاد. چرا؟ ج- او می گه اگه جواب من اینه بگو خودش بیاد.
س- مادر امیرعلی هم می گه میاد. آخر فیلم می بینیم دسته عزاداری پشت در آمده است. گویی که امام حسین پشت در است. ج- به نظر شما احترام می گذارم. گاهی اتفاقاتی برای افراد می افتد که تصور شان هم ناممکن است. و نشان دادن آن سخت است.
یک زلالی و شرافت در نفس و پدرش است که وقتی می فهمند اشتباه کرده اند عذر خواهی می کنند. آیا این در این طرفی ها هم هست؟
س- شما گفتید یک پیچدگی در فیلم است کجاست؟ ج- اگر می شد در یک جمله گفت که من فیلم نمی ساختم. این پیچید گی دربرداشت های غلط اجتماعی است.
سلام
دلشکسته فیلم بسیار زیبایی بود و جنبه های مثبت زیاد داشت
ولی چرا همیشه حق باید تسلیم ناحق بشه؟نفس به امیر علی نشون داد که مذهبی های جامعه ما همشون هم خوب نیستن ولی چرا با وجود این همه پافشاری که به اعتقاداتش داشت تسلیم امیر علی شد؟
ما بايد تلقي فيلم را از جامعهي ايدهآل را كه دانشجويان داستان به دنبال آن هستند از همين رابطهي دوسويه بين امير علي و نفس دريابيم. در فيلم وفاق بين اين دو آدم كاملن متفاوت نه بر مبناي گفتگوي منطقي كه بر پايهي عشق اتفاق ميافتد. عشق اين دو به هم تلقي امير علي را از آنچه ايدهآل است تغيير نميدهد. آنچه عوض ميشود طرف دگرانديش داستان (نفس) است. اوست كه دست آخر چادر به سر ميكند و توي عزاداري محرم حاضر ميشود
ولی چرا همیشه حق باید تسلیم ناحق بشه؟نفس به امیر علی نشون داد که مذهبی های جامعه ما همشون هم خوب نیستن ولی چرا با وجود این همه پافشاری که به اعتقاداتش داشت تسلیم امیر علی شد؟
با سلام
سركار rana
منظورتان از حق و ناحق كي است كه حق تسليم ناحق شد؟؟؟
حق اگر واقعا حق باشد محال است كه تسليم ناحق شود
برفرض وجود افراد مذهبي صفت خلاف كار
خوب اين دليل مي شود كه افراد باز هم از حق غافل شوند و راه ناحق را بپيمايند؟؟؟
از طرفي دراين فيلم به نظر تسليم نفس در مقابل امير علي تسليم فردي در مقابل فرد ديگر نيست هر چند به كار بردن اصطلاح تسليم هم زياد خوب نيست
خلاصه اينجا تسليم فرد در مقابل فرد نيست تسليم عقيده در مقابل عقيده است و وقتي عقيده اي باطل باشد و عقيده اي واقعا درست در اين صورت عقيده باطل رفتني است
نفس تسليم خود اميرعلي نشد تسليم اعتقادي شد كه اميرعلي با ان زندگي مي كرد و ان راحق يافت و در اين صورت كساني هم كه با اين عقيده زندگي كنند از مصاديق ان عقيده خواهند بود.
ذهنيت نفس از بچه مذهبي و بسيجي و ....نادرست بود و يه قولي همه را به يك چوب مي راند و اين درست نبود همان طور كه پدر نفس هم انتظار داشت در جلسه خواستگاري مادر امير علي بين اينها و افراد خلاف كار و بدكار فرق قائل شود