جمع بندی اشکال در اعتبار احادیث متواتر
تبهای اولیه
با سلام لطفا به این ایراد که به عنوان سوال در ذهن من هست پاسخ دهید.
با تشکر
قرآن کتابی آسمانی از طرف خداوند متعال است که همه چیز را به طور کلی توضیح داده است و جزئیات دین ما به عهده حضرت پیامبر(ص) و حضرت علی (ع) و بقیه امامان گذاشته شده است. حال احادیث و روایت های بسیاری از این بهترین های خلق خدا در دست است که نمی توان با توجه به گذشت زمان که دیگران آنها را نقل کرده اند به راحتی این احادیث را پذیرفت تنها چیزی که علمای اسلام به آن زیاد تکیه کرده اند حدیث های متواتر است که خود دارای اشکال است
فرض کنیم 20 سال از وفات پیامبر گذشته است و شخصی به منبر می رود و حدیثی را از جانب پیامبر بازگو می کند که صحت ندارد. حال پای منبر ایشان 50 نفر نشسته اند . این 50 نفر از مسجد که بیرون بروند به راحتی می تواندن این حدیث را برای مردم و دیگران بازگو کنند و همینطور نسل به نسل این حدیث دهان به دهان بچرخد تا به ما برسد. حال ما که میخواهیم از صحت حدیث مطلع بشویم ممکن است اسم مثلا 30 نفر از آن 50 نفری که پای منبر بودند را به زبان بیاورند که همه این 30 نفر گفته باشند این حدیث از پیامبر (ص) است . در صورتیکه این طور نیست و کسانی که آن را درست میشمرند تاکید بر متواتر بودن آن دارند.
به همین صورت به راحتی حدیثی جعلی سند دار میشود.
لطفا پاسخ مناسب دهید.
با سلام لطفا به این ایراد که به عنوان سوال در ذهن من هست پاسخ دهید.
با تشکر
قرآن کتابی آسمانی از طرف خداوند متعال است که همه چیز را به طور کلی توضیح داده است و جزئیات دین ما به عهده حضرت پیامبر(ص) و حضرت علی (ع) و بقیه امامان گذاشته شده است. حال احادیث و روایت های بسیاری از این بهترین های خلق خدا در دست است که نمی توان با توجه به گذشت زمان که دیگران آنها را نقل کرده اند به راحتی این احادیث را پذیرفت تنها چیزی که علمای اسلام به آن زیاد تکیه کرده اند حدیث های متواتر است که خود دارای اشکال است
با صلوات بر محمد و آل محمد
و سلام و عرض ادب
پرسشگر گرامی لازم است قبل از ورود به این بحث حدیث را تعریف نماییم :
حدیث در اصطلاح محدثان، به کلامى که حکایتگر سخن، کردار یا تقریر معصوم (پیامبر ص و اهل بیت ع ) است، «حدیث» و گاه «خبر» یا «روایت» گفته مىشود.
حدیث، به دلیل انتساب آن به معصوم و وحیانى بودن محتواى آن، حجت است. قرآن کریم، به مثابه قانون اساسى اسلام، بیشتر کلیات را بیان کرده و تبیین تفاصیل و جزئیات را به روایات واگذار کرده است؛ از اینرو روایات، پس از قرآن، مهمترین منبع شناخت دین به شمار مىآید.
ثبت و نگارش روایات، به عنوان دومین منبع شناخت دین، از آغاز مورد توجه پیشوایان دینى بوده است و در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله شمارى از مجموعههاى روایى همچون صحیفه على بن ابى طالب علیه السلام و کتاب على علیه السلام فراهم آمد.
گروهى از اصحاب ائمه علیهم السلام نیز از دوران حضرت امیرالمومنین علیه السلام تا دوران امام حسن عسکرى علیه السلام ، به ویژه در عصر امام باقر و امام صادق علیهماالسلام ، روایات ائمه علیهم السلام را در مجموعههایى گردآورى کردهاند که بعدها تعدادى از آنها را «اصل» نامیدند. شمار این اصول به چهارصد مىرسد و به همین دلیل آنها را اصطلاحا «اصول اربعمأة» مىنامند. بعدها از این مجموعههاى روایى، به عنوان دستمایههاى اولیه براى تدوین کتب اربعه شیعه استفاده شد. نقل مستقیم سخنان ائمه علیهم السلام ،و نگرفتن از کتابهاى روایى دیگر، اعتبار قابل توجه روایات آنها از نگاه محدثان و... از جمله ویژگیهاى «اصول اربعمأة» است. متأسفانه اغلب اصول به تدریج از بین رفته و فقط چندتایى از آنها باقى مانده است.
این نکته در مورد حدیث قابل ذکر است که حدیث خود مشتمل بر دو بخش است:
الف ـ متن حدیث که کلام معصومان علیهم السلام است؛
ب ـ سند حدیث که مراد از آن سلسله راویانى است که حدیث را از معصوم نقل کرده اند.
و از این جهت آن را «سند» مىنامند که تکیهگاه شنونده در اعتماد بر متن حدیث است. تقسیم حدیث به صحیح، حَسَن، موثّق و ضعیف به اعتبار احوال راویان واقع در سند از جهت اتصاف به ایمان و عدالت و عدم این دو مىباشد.
نقل روایات دینى و تاریخى همراه با اَسناد آنان به مسلمانان اختصاص داشته و منابع دینى و تاریخى سایر ادیان و ملل فاقد چنین امتیازى است. به نظر مىرسد توصیههاى پىدرپى پیشوایان دینى به آوردن سند در کنار متن روایات، زمینهساز این امر بوده است. آمدن نام راویان در آغاز هر روایت، علم رجال را، که در آن ضمن برشمردن هویت و شخصیت راویان، میزان عدالت و وثاقت آنان بررسى مىشود، پدید آورد. امروزه، بهرغم گذشت سالیان متمادى از دوران حیات راویان، به کمک منابع رجالى مىتوان هویت راویان را شناخت و به میزان وثاقت آنان پىبرد. بدین ترتیب مىتوان درباره صحیح یا ضعیف بودن روایات قضاوت کرد.
در یک تقسیم کلّى راویان احادیث به سه گروه قابل تقسیماند:
1 ـ راویان راستگو و مورد اعتمادْ در نقل درست احادیثى که شنیدهاند:
این گروه مورد اعتماد و احادیث آنها حجت است. آنچه نقل مىکنند به معصوم علیه السلام نسبت داده مىشود و مورد پذیرش قرار مىگیرد.
2 ـ راویان ناشناخته و یا غیر قابل اطمینان:
این دسته راویانى معمولى هستند که ممکن است به سبب کم اطلاعى و یا کم دقتى، حدیثى را به درستى نقل نکنند و یا معناى ناموجهى را به معصوم علیه السلام نسبت دهند. اما خود، حدیثى را به دروغ نمىسازند و بر معصوم علیه السلام افترا نمىبندند. احادیث این دسته ضعیف خوانده مىشود و قابل اعتماد نیست و به تنهایى اعتبار لازم را براى استناد در مقام عمل ندارند. اما این به معناى جعلى و ساختگى بودن این احادیث نیست و حتى در موارد بسیارى حدیث آنان به وسیله قرینهها و نشانههاى دیگر ـ مانند موافقت با عقل و قرآن و احادیث دیگران ـ حجیّت و اعتبار مىیابد. گفتنى است گاه ضعف روایت به سبب عدم اتصال حلقههاى راویان به یکدیگر است که آن نیز در برخى موارد قابل حل است.
3 ـ راویان دروغپرواز و حدیث ساز:
گروه سوم، که به دروغ حدیث مىسازند و آن را با احادیث دیگر محدثان در مىآمیزند، تعدادشان اندک است. حدیث شناسان، بسیارى از این گروه و احادیث آنان را معرفى کردهاند. روایات این دسته، جعلى و یا موضوع نامیده مىشود و به هیچ روى قابل استناد نیستند، و حتى نقل آنها نیز جایز نمىباشد مگر با اشاره به جعلى بودن آنها.
نکته قابل ذکر این است که عالمان و محدثان شرایطى را براى راوى لازم دانستهاند. این شرایط عبارتند از: اسلام؛ ایمان (امامى بودن)، بلوغ، عقل، عدالت یا وثاقت و ضبط (نقل درست آنچه که شنیده). روایت راوى تنها در صورت برخوردار بودن او از تمام این شرایط، کمال اعتبار را دارد و با فقدان شرط دوم کم اعتبار و با فقدان همه و یا یکى از شرایط دیگر کاملاً بى اعتبار خواهد بود.
گروهى از اصحاب ائمه علیهم السلام ، به دلیل ملازمت پیوسته با اهل بیت علیهم السلام ، فراوانى نقل روایات، برخوردارى از عدالت و ستایشِ اهل بیت علیهم السلام و... از چنان جایگاه بلندى برخوردار شدهاند که عالمان و محدثان شیعه، روایتى را که نام یک تن از آنان در سندش واقع شده مطلقا معتبر و پذیرفتنى دانستهاند ولو آنکه راوى ما بعد از وى مجهول و یا ضعیف باشد مشروط بر اینکه سند حدیث تا وى صحیح باشد. این راویان را که «اصحاب اجماع» مىنامند عبارتند از:
1. زُرارة بن أعین؛ 2. معروف بن خَرَّبوذ3. بُرَید بن معاویه عجلى 4. ابو بصیر اسدى (یا ابو بصیر مرادى)؛ 5. فضیل بن یسار؛ 6. محمد بن مسلم طایى؛ 7. جمیل بن درّاج؛ 8. عبداللّه بن مُسکان؛ 9. عبداللّه بن بُکیر؛ 10. حمّاد بن عثمان؛ 11. حمّاد بن عیسى؛ 12. أبان بن عثمان؛ 13. یونس بن عبدالرحمن؛ 14. صفوان بن یحیى بیّاع سابرى؛ 15. محمد بن أبى عمیر؛ 16. عبداللّه بن مُغیرة؛ 17. حسن بن محبوب؛ 18. احمد بن محمد بن أبى نصر بزنطى.
شش نفر نخست از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام ، شش نفر دوم فقط از اصحاب امام صادق علیه السلام ، و شش نفر سوم از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام هستند.
1. زُرارة بن أعین؛ 2. معروف بن خَرَّبوذ3. بُرَید بن معاویه عجلى 4. ابو بصیر اسدى (یا ابو بصیر مرادى)؛ 5. فضیل بن یسار؛ 6. محمد بن مسلم طایى؛ 7. جمیل بن درّاج؛ 8. عبداللّه بن مُسکان؛ 9. عبداللّه بن بُکیر؛ 10. حمّاد بن عثمان؛ 11. حمّاد بن عیسى؛ 12. أبان بن عثمان؛ 13. یونس بن عبدالرحمن؛ 14. صفوان بن یحیى بیّاع سابرى؛ 15. محمد بن أبى عمیر؛ 16. عبداللّه بن مُغیرة؛ 17. حسن بن محبوب؛ 18. احمد بن محمد بن أبى نصر بزنطى.
شش نفر نخست از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام ، شش نفر دوم فقط از اصحاب امام صادق علیه السلام ، و شش نفر سوم از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام هستند.
با تشکر از توضیحات شما دلیل این پست آن بود که در کتاب منازل آخرته شیخ عباس قمی که کتاب معتبری هم هست چند ماه پیش خواندم خداوند یکی از فرشتگان خودش رو مامور شمارش قطرات بارش باران کرده طوری که تمام دانه های باران را که بر زمین فرو می آید می شمارد تا کم و زیاد نشود...
اولین سوال که در ذهن من پیش آمد این بود که پس وقتی سیل می آید حتما این فرشته شمارش از دستش درآمده یا اینکه مگر رحمت خداوند متعال به این سبک امکان پذیر است که در این کتاب نوشته شده؟
برای توضیح دقیق این روایت حتما در پست بعدی مشخصات این روایت را می نویسم تا خودتان قضاوت کنید شاید هم من اشتباه می کنم و موضوع چیز دیگریست
به هر حال از توضیحات شما صادقانه سپاسگذارم فقط یک سوال چگونه می توانم احادیث و روایات این عزیزان که اسمشان در مطالب بالا هست را پیدا کنم آیا کتابی دارند؟
فقط یک سوال چگونه می توانم احادیث و روایات این عزیزان که اسمشان در مطالب بالا هست را پیدا کنم آیا کتابی دارند؟
با صلوات بر محمد و آل محمد
سلام و عرض ادب
بنده هم از حسن توجه شما سپاس گذارم
اما در مورد این که «احادیث و روایات این عزیزان که اسمشان در مطالب بالا هست را پیدا کنم آیا کتابی دارند؟» روایات این افراد در کتب اربعه «کافی، من لا یحضره الفقیه،تهذیب و استبصار» و دیگر کتب مثل وسائل الشیعه و حتی بحار آمده است و وقتی به سند حدیث توجه بفرمایید نام این بزرگواران آمده است.
موفق باشید
بسیار بسیار از شما متشکرم بدون تردید نام هریک از این عزیزان را در اینترنت سرچ خواهم کرد و بعد از اطلاعات کافی که پیدا کردم به احادیث آنها مراجعه خواهم کرد. در ضمن تائید ائمه اطهار برای من هم سند است
یا علی
جمع بندی
سؤال:
با سلام لطفا به این ایراد که به عنوان سوال در ذهن من هست پاسخ دهید.
با تشکر
قرآن کتابی آسمانی از طرف خداوند متعال است که همه چیز را به طور کلی توضیح داده است و جزئیات دین ما به عهده حضرت پیامبر(ص) و حضرت علی (ع) و بقیه امامان گذاشته شده است. حال احادیث و روایت های بسیاری از این بهترین های خلق خدا در دست است که نمی توان با توجه به گذشت زمان که دیگران آنها را نقل کرده اند به راحتی این احادیث را پذیرفت تنها چیزی که علمای اسلام به آن زیاد تکیه کرده اند حدیث های متواتر است که خود دارای اشکال است
فرض کنیم 20 سال از وفات پیامبر گذشته است و شخصی به منبر می رود و حدیثی را از جانب پیامبر بازگو می کند که صحت ندارد. حال پای منبر ایشان 50 نفر نشسته اند . این 50 نفر از مسجد که بیرون بروند به راحتی می تواندن این حدیث را برای مردم و دیگران بازگو کنند و همینطور نسل به نسل این حدیث دهان به دهان بچرخد تا به ما برسد. حال ما که میخواهیم از صحت حدیث مطلع بشویم ممکن است اسم مثلا 30 نفر از آن 50 نفری که پای منبر بودند را به زبان بیاورند که همه این 30 نفر گفته باشند این حدیث از پیامبر (ص) است . در صورتیکه این طور نیست و کسانی که آن را درست میشمرند تاکید بر متواتر بودن آن دارند.
به همین صورت به راحتی حدیثی جعلی سند دار میشود.
لطفا پاسخ مناسب دهید.
پاسخ:
سلام علیکم
پرسشگر گرامی لازم است قبل از هر چیز حدیث را تعریف نماییم::
حدیث در اصطلاح محدثان، به کلامى که حکایتگر سخن، کردار یا تقریر معصوم (پیامبر ص و اهل بیت ع ) است، «حدیث» و گاه «خبر» یا «روایت» گفته مىشود.
حدیث، به دلیل انتساب آن به معصوم و وحیانى بودن محتواى آن، حجت است. قرآن کریم، به مثابه قانون اساسى اسلام، بیشتر کلیات را بیان کرده و تبیین تفاصیل و جزئیات را به روایات واگذار کرده است؛ از اینرو روایات، پس از قرآن، مهمترین منبع شناخت دین به شمار مىآید.
ثبت و نگارش روایات، به عنوان دومین منبع شناخت دین، از آغاز مورد توجه پیشوایان دینى بوده است و در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله شمارى از مجموعههاى روایى همچون صحیفه على بن ابى طالب علیه السلام و کتاب على علیه السلام فراهم آمد.
گروهى از اصحاب ائمه علیهم السلام نیز از دوران حضرت امیرالمومنین علیه السلام تا دوران امام حسن عسکرى علیه السلام ، به ویژه در عصر امام باقر و امام صادق علیهماالسلام ، روایات ائمه علیهم السلام را در مجموعههایى گردآورى کردهاند که بعدها تعدادى از آنها را «اصل» نامیدند. شمار این اصول به چهارصد مىرسد و به همین دلیل آنها را اصطلاحا «اصول اربعمأة» مىنامند. بعدها از این مجموعههاى روایى، به عنوان دستمایههاى اولیه براى تدوین کتب اربعه شیعه استفاده شد. نقل مستقیم سخنان ائمه علیهم السلام ،و نگرفتن از کتابهاى روایى دیگر، اعتبار قابل توجه روایات آنها از نگاه محدثان و... از جمله ویژگیهاى «اصول اربعمأة» است. متأسفانه اغلب اصول به تدریج از بین رفته و فقط چندتایى از آنها باقى مانده است.
این نکته در مورد حدیث قابل ذکر است که حدیث خود مشتمل بر دو بخش است:
الف ـ متن حدیث که کلام معصومان علیهم السلام است؛
ب ـ سند حدیث که مراد از آن سلسله راویانى است که حدیث را از معصوم نقل کرده اند.
و از این جهت آن را «سند» مىنامند که تکیهگاه شنونده در اعتماد بر متن حدیث است. تقسیم حدیث به صحیح، حَسَن، موثّق و ضعیف به اعتبار احوال راویان واقع در سند از جهت اتصاف به ایمان و عدالت و عدم این دو مىباشد.
نقل روایات دینى و تاریخى همراه با اَسناد آنان به مسلمانان اختصاص داشته و منابع دینى و تاریخى سایر ادیان و ملل فاقد چنین امتیازى است. به نظر مىرسد توصیههاى پىدرپى پیشوایان دینى به آوردن سند در کنار متن روایات، زمینهساز این امر بوده است. آمدن نام راویان در آغاز هر روایت، علم رجال را، که در آن ضمن برشمردن هویت و شخصیت راویان، میزان عدالت و وثاقت آنان بررسى مىشود، پدید آورد. امروزه، بهرغم گذشت سالیان متمادى از دوران حیات راویان، به کمک منابع رجالى مىتوان هویت راویان را شناخت و به میزان وثاقت آنان پىبرد. بدین ترتیب مىتوان درباره صحیح یا ضعیف بودن روایات قضاوت کرد.
در یک تقسیم کلّى راویان احادیث به سه گروه قابل تقسیماند:
1 ـ راویان راستگو و مورد اعتمادْ در نقل درست احادیثى که شنیدهاند:
این گروه مورد اعتماد و احادیث آنها حجت است. آنچه نقل مىکنند به معصوم علیه السلام نسبت داده مىشود و مورد پذیرش قرار مىگیرد.
2 ـ راویان ناشناخته و یا غیر قابل اطمینان:
این دسته راویانى معمولى هستند که ممکن است به سبب کم اطلاعى و یا کم دقتى، حدیثى را به درستى نقل نکنند و یا معناى ناموجهى را به معصوم علیه السلام نسبت دهند. اما خود، حدیثى را به دروغ نمىسازند و بر معصوم علیه السلام افترا نمىبندند. احادیث این دسته ضعیف خوانده مىشود و قابل اعتماد نیست و به تنهایى اعتبار لازم را براى استناد در مقام عمل ندارند. اما این به معناى جعلى و ساختگى بودن این احادیث نیست و حتى در موارد بسیارى حدیث آنان به وسیله قرینهها و نشانههاى دیگر ـ مانند موافقت با عقل و قرآن و احادیث دیگران ـ حجیّت و اعتبار مىیابد. گفتنى است گاه ضعف روایت به سبب عدم اتصال حلقههاى راویان به یکدیگر است که آن نیز در برخى موارد قابل حل است.
3 ـ راویان دروغپرواز و حدیث ساز:
گروه سوم، که به دروغ حدیث مىسازند و آن را با احادیث دیگر محدثان در مىآمیزند، تعدادشان اندک است. حدیث شناسان، بسیارى از این گروه و احادیث آنان را معرفى کردهاند. روایات این دسته، جعلى و یا موضوع نامیده مىشود و به هیچ روى قابل استناد نیستند، و حتى نقل آنها نیز جایز نمىباشد مگر با اشاره به جعلى بودن آنها.
نکته قابل ذکر این است که عالمان و محدثان شرایطى را براى راوى لازم دانستهاند. این شرایط عبارتند از: اسلام؛ ایمان (امامى بودن)، بلوغ، عقل، عدالت یا وثاقت و ضبط (نقل درست آنچه که شنیده). روایت راوى تنها در صورت برخوردار بودن او از تمام این شرایط، کمال اعتبار را دارد و با فقدان شرط دوم کم اعتبار و با فقدان همه و یا یکى از شرایط دیگر کاملاً بى اعتبار خواهد بود.
گروهى از اصحاب ائمه علیهم السلام ، به دلیل ملازمت پیوسته با اهل بیت علیهم السلام ، فراوانى نقل روایات، برخوردارى از عدالت و ستایشِ اهل بیت علیهم السلام و... از چنان جایگاه بلندى برخوردار شدهاند که عالمان و محدثان شیعه، روایتى را که نام یک تن از آنان در سندش واقع شده مطلقا معتبر و پذیرفتنى دانستهاند ولو آنکه راوى ما بعد از وى مجهول و یا ضعیف باشد مشروط بر اینکه سند حدیث تا وى صحیح باشد. این راویان را که «اصحاب اجماع» مىنامند عبارتند از:
1. زُرارة بن أعین؛ 2. معروف بن خَرَّبوذ3. بُرَید بن معاویه عجلى 4. ابو بصیر اسدى (یا ابو بصیر مرادى)؛ 5. فضیل بن یسار؛ 6. محمد بن مسلم طایى؛ 7. جمیل بن درّاج؛ 8. عبداللّه بن مُسکان؛ 9. عبداللّه بن بُکیر؛ 10. حمّاد بن عثمان؛ 11. حمّاد بن عیسى؛ 12. أبان بن عثمان؛ 13. یونس بن عبدالرحمن؛ 14. صفوان بن یحیى بیّاع سابرى؛ 15. محمد بن أبى عمیر؛ 16. عبداللّه بن مُغیرة؛ 17. حسن بن محبوب؛ 18. احمد بن محمد بن أبى نصر بزنطى.
شش نفر نخست از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام ، شش نفر دوم فقط از اصحاب امام صادق علیه السلام ، و شش نفر سوم از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام هستند.