جمع بندی زنده ماندن ائمه
تبهای اولیه
سوالی که برای من همیشه مطرح بوده اینه که چطور می شه که ائمه اونهمه کینه و بقض و دشمنی علیه اونا وجود داشته باشه و اسلام واقعی که شیعی باشه، اونهمه دشمن قسم خورده داشته باشه ولی دوازده امام فارق از همه این کینه ها و دشمنی ها زنده بمونن...منظورم زنده بمونن تا اون حد که بتونن ازدیاد نسل داشته باشن و نسل امامت از بین نره و نوبت به امام دوازده برسه که پرچم اسلام رو بر افراشته نگه داره، ولو در غیبت باشه...مثال روشن...مثلا یزید نمی دونست که از نسل امام حسین و امام حسن، قراره امام دیگری متولد بشه؟! خوب چرا توی همون صحرای عاشورا، قال قضیه رو نکند و دستور کشتار همه رو صادر نکرد؟!چرا گذاشت علی نامی زنده بمونه؟! چطور اون وسط امام سجاد موفق شد زنده بمونه؟!یعنی از سخنان پیامبر به گوش یزید نرسیده بود که امامانی ظهور خواهند کرد؟! چرا یزید به جد که نسل اونها رو نابود کنه عمل نکرد؟! جالبه که حالا بعضی ها اعتفاد دارند که یزید زیر دست یک یهودی بزرگ شده و نمی دونم از وزراش یک یهودی وجود داشته که به یزید خط می داده...خوب همون یهود چرا به یزید خط نداد که آقا تو برو همه رو نابود کن و قال قضیه رو بکن...خود یهودیا که ما ادعا داریم که اینا از دشمنان اصلی و قسم خورده ی اسلام بودن و خیلی از جعلیات رو وارد دین اسلام کردن که تفرقه بیاندازن، چرا کسی بلند نشد که این دین اسلام رو نیست و نابود کنه و شیعه رو محو کنه؟! ؟! یهودیا نمی دونستن که اینا امامن؟! پس چرا اقدامی نکردن؟!قرآن می گه یهودیا پیامبر رو از فرزندان خودشون بیشتر می شناختن...چقدر ما روایت داریم که ادعا می شه که یهودیا همه داستان پیامبر و اماما رو توی کتاباشون داشتن...حتی اینکه، عمر چیکار می کنه و ابوبکر چی کار می کنه رو تو کتاباشون داشتن و می گن حتی اینکه ابوبکر کی و کجا کشته می شه رو می دونستن و به ابوبکر هم اطلاع می دادن...خوب این یهودی ها که این همه اطلاعات داشتن و کینه توز و نژاد پرست بودن چرا نرفتن خیلی صاف و ساده نسل اماما رو قطع کنن؟!اماما رو در همون سن بچگی به قال برسونن ؟! جالبه که همه اماما هم کشته شدن، اما...خوب کافی بود که دشمن، این کشتن اماما رو کمی جلو تر بیاندازه...مثلا وقتی که امام هنوز ازدواج نکرده، او را به سم بکشند نه وقتی که ازدواج می کنن...خیلی راحت....جالب اینجاست...در بالای همه ی دشمنان شیعه و اسلام ناب محمدی، ابلیس بزرگ ایستاده...ابلیسی که به قول رائفی پور ها، اصلا تئوریزیسین یزیدیانه، به یزیدیان به طرق مختلف خط می ده و برنامه می چینه براشون..مثلا برای صد سال آیندشون برنامه دیده!!...جالبه که می گن این ابلیس اصلا از علی و فاطمه و...بود که دل خوشی نداشت و بر این بزرگان بود که امتناع به سجده کردن کرد وگرنه خدا که نگفت بر من و شما ابلیس سجده کنه!!!!می گن که ابلیس ولایت علی رو نپذیرفت....جالبه...حالا امامان این همه دشمن داشتن و گندشون هم ابلیس بود...برام خیلی عجیبه که چطور دوازه امام، یکی به یک، آنقدر زنده می مونن که نسلشون رو پابرجا بمونه و شاگردانی هم تربیت کنن...این ابلیس که به قول رائفی پور ها، وحی می فرسته و چه بسا به داروین وحی فرستاده برو نطریه تکامل رو مطرح کن....چرا موفق نشد که نسل اماما رو قطع کنه... مگر اینکه پای معجزات رو وسط بکشیم، پای اراده های خدا رو وسط بکشید که همه منطق ها رو زیر پا می زاره.....و این در حالیه که شیعه سعی داره نشون بده که رفتار و زندگی امامان یک روال منطقی و عادی داشته نه خارق عادت...اینا واقعا برام سواله...و البته انتظار ندارم پاسخ های روشنی هم براش داده بشه....
سوالی که برای من همیشه مطرح بوده اینه که چطور می شه که ائمه اونهمه کینه و بقض و دشمنی علیه اونا وجود داشته باشه و اسلام واقعی که شیعی باشه، اونهمه دشمن قسم خورده داشته باشه ولی دوازده امام فارق از همه این کینه ها و دشمنی ها زنده بمونن...منظورم زنده بمونن تا اون حد که بتونن ازدیاد نسل داشته باشن و نسل امامت از بین نره و نوبت به امام دوازده برسه که پرچم اسلام رو بر افراشته نگه داره، ولو در غیبت باشه...مثال روشن...مثلا یزید نمی دونست که از نسل امام حسین و امام حسن، قراره امام دیگری متولد بشه؟! خوب چرا توی همون صحرای عاشورا، قال قضیه رو نکند و دستور کشتار همه رو صادر نکرد؟!چرا گذاشت علی نامی زنده بمونه؟! چطور اون وسط امام سجاد موفق شد زنده بمونه؟!یعنی از سخنان پیامبر به گوش یزید نرسیده بود که امامانی ظهور خواهند کرد؟! چرا یزید به جد که نسل اونها رو نابود کنه عمل نکرد؟! جالبه که حالا بعضی ها اعتفاد دارند که یزید زیر دست یک یهودی بزرگ شده و نمی دونم از وزراش یک یهودی وجود داشته که به یزید خط می داده...خوب همون یهود چرا به یزید خط نداد که آقا تو برو همه رو نابود کن و قال قضیه رو بکن...خود یهودیا که ما ادعا داریم که اینا از دشمنان اصلی و قسم خورده ی اسلام بودن و خیلی از جعلیات رو وارد دین اسلام کردن که تفرقه بیاندازن، چرا کسی بلند نشد که این دین اسلام رو نیست و نابود کنه و شیعه رو محو کنه؟! ؟! یهودیا نمی دونستن که اینا امامن؟! پس چرا اقدامی نکردن؟!قرآن می گه یهودیا پیامبر رو از فرزندان خودشون بیشتر می شناختن...چقدر ما روایت داریم که ادعا می شه که یهودیا همه داستان پیامبر و اماما رو توی کتاباشون داشتن...حتی اینکه، عمر چیکار می کنه و ابوبکر چی کار می کنه رو تو کتاباشون داشتن و می گن حتی اینکه ابوبکر کی و کجا کشته می شه رو می دونستن و به ابوبکر هم اطلاع می دادن...خوب این یهودی ها که این همه اطلاعات داشتن و کینه توز و نژاد پرست بودن چرا نرفتن خیلی صاف و ساده نسل اماما رو قطع کنن؟!اماما رو در همون سن بچگی به قال برسونن ؟! جالبه که همه اماما هم کشته شدن، اما...خوب کافی بود که دشمن، این کشتن اماما رو کمی جلو تر بیاندازه...مثلا وقتی که امام هنوز ازدواج نکرده، او را به سم بکشند نه وقتی که ازدواج می کنن...خیلی راحت....جالب اینجاست...در بالای همه ی دشمنان شیعه و اسلام ناب محمدی، ابلیس بزرگ ایستاده...ابلیسی که به قول رائفی پور ها، اصلا تئوریزیسین یزیدیانه، به یزیدیان به طرق مختلف خط می ده و برنامه می چینه براشون..مثلا برای صد سال آیندشون برنامه دیده!!...جالبه که می گن این ابلیس اصلا از علی و فاطمه و...بود که دل خوشی نداشت و بر این بزرگان بود که امتناع به سجده کردن کرد وگرنه خدا که نگفت بر من و شما ابلیس سجده کنه!!!!می گن که ابلیس ولایت علی رو نپذیرفت....جالبه...حالا امامان این همه دشمن داشتن و گندشون هم ابلیس بود...برام خیلی عجیبه که چطور دوازه امام، یکی به یک، آنقدر زنده می مونن که نسلشون رو پابرجا بمونه و شاگردانی هم تربیت کنن...این ابلیس که به قول رائفی پور ها، وحی می فرسته و چه بسا به داروین وحی فرستاده برو نطریه تکامل رو مطرح کن....چرا موفق نشد که نسل اماما رو قطع کنه... مگر اینکه پای معجزات رو وسط بکشیم، پای اراده های خدا رو وسط بکشید که همه منطق ها رو زیر پا می زاره.....و این در حالیه که شیعه سعی داره نشون بده که رفتار و زندگی امامان یک روال منطقی و عادی داشته نه خارق عادت...اینا واقعا برام سواله...و البته انتظار ندارم پاسخ های روشنی هم براش داده بشه....
سلام@};-
در پاسخ به ابهامات شما که اساساً ریشه در یک ابهام یعنی عدم شناخت حقیقت توحید، صفات حضرت باریتعالی و سنت های الهی ساری و جاری در عام هستی دارد، نکاتی را تقدیم می کنیم:
اولاً حق مطلب این بود که با توجه به نتیجه گیری باطل شما در پایان سؤالاتتان، که گفتید: "البته انتظار ندارم پاسخ های روشنی هم براش داده بشه"!!! از آنجاییکه حاکی از اینست که طبق روال معمولتان، بدنبال حقیقت نبوده، صرفاً بدنبال القاء شبهه هستید و قصد مجادله غیراحسن دارید. سؤال شما توسط مدیریت محترم مورد اعتنا قرار نمی گرفت. لکن، حال که سؤال ارجاع داده شده است، برای آگاهی دیگر مخاطبان و بمنظور اثبات ضعف معرفتی شما و نقصان شبهات و ابهامات شما به بیان پاسخ اقدام می کنیم.
ثانیاً لازم بذکر است اصل و بنیان ابهام مطروحه در این تایپیک نیز بسیار به تایپیک قبلی تان "وقتی خدا دروغ می گوید" نزدیک است که پاسخ های لازم در تایپیک مزبور به نگاه نادرست و اشکالات ضعیف شما داده و بحث جمعبندی شد. اما چنانکه از رویکرد شما مبنی بر عدم حق جویی و حق پذیری انتظار می رفت، پذیرای مستندات و مستدلات بیان شده نبودید، در این تایپیک نیز آهنگ ورود شما حاکی از همان رویکرد است.
ثالثاً در پاسخ به سؤال مشخص شما مبنی اینکه چرا دشمنان دین و مکتب اهل بیت (ع) در یک اقدام همه جانبه با وجود امکانات و فرصتهایی که داشته اند سعی نکرده اند، درخت امامت را از ریشه بخشکانند تا نور امامت و ولایت تداوم نداشته باشد. چند نکته را یادآور می شویم:
1. خداوند با آفرینش جهان و انسان و غرضی که از این آفرینش، بنحو تکوین و تشریع جهت رساندن انسان به مراتب سعادت و کمال داشت، در این راستا سنت هایی را نیز در نهاد جهان ایجاد کرد، بعبارتی جهان هستی پیچیده در سنت هایی الهی است که بواسطه این سنتها و تحت اراده لم یزلی او اداره می شود. و هر یک از این سنت ها از طریق اسباب و علل (مادی و معنوی و فرامادی) پیگیری و محقق می شوند. از جمله این سنت ها می توان به سنت امتحان و ابتلاء، سنت امهال، سنت استدراج، سنت املاء، سنت موت و حیات، سنت اختیار و آزادی انسان، سنت مکافات عمل، سنت امدادهای غیبی الهی، سنت اعجاز و ... اشاره کرد. که هر کدام در جای خود مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است.
2. از آنجاییکه محل بحث ما امدادها و کمک های غیبی خداوند در خصوص حمایت و یاری و نصرت امامان معصوم(ع) در برابر دشمنان غدار و شیاطین جنی و انسی است که نهایت تلاش خود را برای خاموشی نور هدایت الهی و انوار نبوت و امامت صرف کرده اند با مراجعه به گروهی از آیات قرآن، مشاهده می کنیم که این آیات، حتمی بودن کمک های ویژه خدا را یک سنت الهی دانسته و نه تنها بر امکان، بلکه بر حتمیت وقوع این وعده های الهی مهر تأیید می زنند(1). در آیه "انا لننصر رسلنا والذین ءامنوا فی الحیوه الدنیا و یوم یقوم الاشهاد"(2) سخن از حمایت مؤکد و بی دریغ خدا از پیامبران و اوصیاء بر حق خویش و پیروان آنهاست؛ حمایتی که انواع پیروزیها را در پی دارد؛ چه در منطق و بیان، چه در میدان های جنگ یا فرستادن عذاب و نابود کردن دشمن یا امدادهای غیبی که قلب را تقویت و روح را به لطف الهی نیرومند ساخته و انواع و اقسام فتنه ها را از ایشان بر طرف می سازد.(3) در آیه: "و لقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین انهم لهم المنصورون؛ حکم قطعی ما درباره فرستادگانمان این است که از جانب ما یاری می شوند"(4) خداوند کلام خویش را به صورت های گوناگون (حرف لام در ابتدای آیه، کلمه قد، کلمه ان و حرف لام در لهم ) در این زمینه تأکید کرده است(5). آیه 173 سوره صافات نیز از غلبه و پیروزی لشکریان خدا خبر می دهد: "و ان جندنا لهم الغلبون." که در پاسخ به اشکالات شما به نمونه هایی اشاره می کنیم:
- در آیه 62 انفال خداوند کفایت خود نسبت به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و تأیید وی را یاد آور شده، او را از نگرانی خدعه های مشرکان بیرون آورده است: "و ان یریدوا ان یخدعوک فان حسبک الله هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین، چرا که دشمنان، بارها برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقشه های خطرناک کشیدند که غلبه بر آنها از راه عادی ممکن نبود، اما خدا او را با مومنان مخلص پیرامونش یاری کرد و در برابر همه دشمنان، حافظش بود(6). بر این اساس، حتمی بودن امدادهای غیبی برای جبهه حق که پیغمبران خدا، اوصیاء برحقش و پیروان ایشان اند، از معارف بلند قرآنی است و چه دلیلی از این بالاتر که یاری آنها را بر خویش واجب ساخت(7) و بر استمرار کمک های خود بدان ها - به قدری که دین و اهلش را یاری کنند - تأکید کرد(8): و کان حقاً علینا نصر المؤمنین(9) و این، وعده ای است که هرگز تخلف بردار نیست(10).
- خداوند گاهی برهم زدن نقشه های دقیق و حیله گرانه دشمنان راه حق را به خود نسبت می دهد و در شکست و حتی نتیجه عکس دادن آنها، دست غیبی را دخیل می داند: "انهم یکیدون کیدا و اکید کیدا؛ همانا آنان نیرنگ و ترفندی می اندیشند و من نیز چاره و تدبیر نهایی می کنم."(11) کید نوعی چاره جویی پنهان و با آماده ساختن مقدمات است و دو نوع نکوهیده و پسندیده دارد(12). منظور از کید دشمنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، نقشه های شوم آنان برای مبارزه با حضرت و آیین اوست، مانند تبلیغات بر ضد قرآن، محاصره اقتصادی، تهمت ها و سخنان ناشایست درباره وی و کتاب آسمانی اش و شکنجه و آزار مسلمانان(13). خداوند فرموده است: من نیز در برابر طرح های حیله گرانه آنان چاره جویی می کنم. برخی گفته اند که مقصود از کید خدا در این آیه، همان الطافی است که شامل حال رسول خدا (ص)، اوصیاء الهی و مؤمنان شد و دشمنان را غافل گیر کرد و در نتیجه، تلاششان بی ثمر گردید و توطئه هایشان در هم شکست(14).
- یکی از توطئه های دشمنان، نقشه قتل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. سران قریش در دارالندوه به این نتیجه رسیده بودند که از هر قبیله ای یک نفر انتخاب کنند تا آنها شبانه به خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حمله برند و نور اسلام را برای همیشه خاموش سازند، ولی امداد الهی توطئه های آنان را نقش بر آب کرد و فرشته وحی، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از نقشه های شوم آنان باخبر ساخت: "و اذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک او یقتلوک او یخرجوک و یمکرون و یمکر الله و الله خیر المکرین؛ و (یادکن) آن گاه که کافران بداندیشی می کردند که تو را به بند کشند یا بکشند یا بیرون کنند، آنها بداندیشی می کردند و خدا چاره نهان می کرد (مکرشان را بدیشان برمی گرداند) و خدا بهترین چاره کنندگان است."(15) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از آگاهی از نقشه های دشمنان، به امیر مؤمنان (علیه السلام) پیشنهاد می کند که به جای وی بخوابد تا بدین وسیله افکار دشمن را منحرف کند و آنان به گمان این که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه است، به جست و جو نپردازند و تنها به فکر محاصره خانه باشند و بدین سان امیر مؤمنان (علیه السلام) در شبی که بعدها لیله المبیت نامیده شد، با قبول این خطر در بستر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می خوابد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بار دیگر با امداد الهی و با قرائت آیه "و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشینهم فهم لا یبصرون؛ و از پیش رویشان و از پشت سرشان دیواری نهاده ایم و بر دیدگانشان پرده ای افکنده ایم، از این رو هیچ نمی بینند."(16)، از میان حلقه محاصره دشمنان عبور می کند.(17) این نوع از حمایت ها و امدادهای غیبی در ادامه از امامان معصوم (ع) که هر کدام رسالتی را بمنظور تتمیم و تکمیل دین الهی بر عهده داشتند ادامه داشت و دشمنان علیرغم عطش بسیار و دارا بودن امکانات و فرصت برای خاموش کردن چراغ امامت، اما به حول و قوه الهی ناکام مانده و مکر و کیدشان در برابر اراده خدا با شکست مواجه شد.
- این امدادهای ویژه الهی را درباره پیامبرانی چون موسی، ابراهیم و یونس (علیهم السلام) و مهم تر از همه، پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) می یابیم. قرآن در این زمینه بیشتر با مشتقات نجی سخن گفته است. درباره موسی بن عمران (علیه السلام) زمانی که میان امواج سنگین و خروشان قرار گرفته بود، فرمود: و انجینا موسی و من معه اجمعین ثم اغرقنا الأخرین؛ و موسی و همه کسانی را که با او بودند رهانیدیم، سپس دیگران را غرق ساختیم(18). حضرت یونس (علیه السلام) نیز به سبب رها کردن قومش، در دریا گرفتار آمد و نهنگ بزرگی وی را بلعید. او در آن زندان ترسناک و آن تاریکی های متراکم، خدا را خواند و نجات خود را از او خواست. خداوند نیز با کمک ویژه خود، او را از آن وضعیت خطرناک نجات داده، اندوه وی را برطرف ساخت: فاستجبنا له و نجینه من الغم(19). پیامبر اسلام را از تهدیدها، توطئه های بسیاری که مشرکان متوجه جان مبارک وی کردند مصون داشت تا رسالتش را به اتمام برساند و نظائر آن ...
- حفظ معجزه آسای انسان از شر دشمنان، مصداقی دیگر از امدادهای غیبی است. این مهم برای گروهی از پیغمبران محقق شده و قرآن بدان پرداخته است؛ مانند حفظ جان ابراهیم خلیل الرحمان (علیه السلام) از آتش قوم نمرود. به گفته برخی مفسران، مردم چهل روز برای آن آتش هیزم آوردند؛ به طوری که وقتی آنها را آتش زدند، خود نیز توان نزدیک شدن به آن را نداشتند و ناچار شدند ابراهیم (علیه السلام) را با منجنیق به سوی آن پرتاب کنند(20). این جا بود که امداد غیبی، خلیل خدا را از هرگونه گزندی حفظ کرد و خداوند به آتش فرمان داد تا بر وی سرد و سالم شود: قلنا ینار کونی بردا و سلما علی ابراهیم(21). قرطبی می گوید: آن آتش چنان بر وی سرد شد که اگر نفرموده بود بر وی سرد و سالم باش و تنها فرمان به سردی داده بود، جان او از سرما به خطر می افتاد(22). و یا اینکه یوسف نبی (ع) را از دل چاه به سلامت خارج ساخت و در حالیکه برادران یوسف، مرگ او را اراده کرده بودند خداوند او را در کمال امن و سلم به مقام عزیزی مصر رسانید. و نمونه های بسیاری از این امدادهای غیبی که در خصوص انبیاء و اوصیاء الهی و پیروان راستین ایشان در تاریخ ثبت است.(23)
- بعلاوه روش علمی و عملی امامان معصوم (ع) بگونه ای بود که هر یک در شرایط مختلف، سیاستی خاص را در پیش می گرفتند تا دشمنان گمان کنند که خطری از جانب ایشان متوجه دستگاه خلافت ظاهری دنیای ایشان نیست، با این تصور که به زعم خود توانسته اند نفوذ نور امامت در قلبهای مردم و جامعه را تحدید کنند. بعلاوه خلفاء غاصب، بدلیل سفارش آیات و روایات متواتر به اهل بیت و خاندان عصمت و طهارت (ع) معمولاً سعی میکردند که سیاست تزویر و دورویی را در برخورد با خاندان پیامبر و اهل بیت (ع) در پیش بگیرند زیرا از تبعات منفی بدنامی این قبیل برخوردها(برچیدن بساط امامت و پایان دادن به حیات امامان) هراسناک بودند. حتی در مواقعی هم که کاسه صبرشان در برابر جریان امامت لبریز می شد سعی می کردند بصورت مخفیانه و یا از طریق واسطه هایی دست به شهادت و مسموم کردن امامان معصوم (ع) بزنند تا بتوانند با تبرئه خود، وجهه دنیایی خود را در نظر مردم و افکار عمومی حفظ کنند.
در نتیجه وقتی اراده لم یزلی خدا بر حمایت و یاری انبیاء و اوصیاء الهی و دین مداران حقیقی از طریق امدادهای غیبی و حتی از طریق اسباب و علل عادی و مادی برای تحقق اسباب هدایت بشر و زمینه سازی مقدمات ظهور مهدی منجی و تشکیل حکومت جهانی آخرالزمان قرار بگیرد، در برابر اراده حقتعالی هیچ قدرتی چه مادی و چه ماورایی (شیطان) توان مقابله و ایستادگی ندارد زیرا او تنها مؤثر حقیقی در عالم وجود است و حق همان است که "لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم".
موفق باشید ...@};-
پی نوشت_________________________________________
1) مجمع البیان، ج 8، ص 484 و تفسیر قرطبی، ج 14، ص 43.
2) غافر، آیه 51.
3) نمونه، ج 20، ص 127.
4) صافات، آیات 171 - 172.
5) المیزان، ج 17، ص 177.
6) نمونه، ج 7، ص 230 - 231.
7) مجمع البیان، ج 8، ص 484.
الفرقان، ج 20 - 21، ص 198 و نمونه، ج 16، ص 467.
9) روم، آیه 47.
10) مجمع البیان، ج 8، ص 484 و تفسیر قرطبی، ج 14، ص 43.
11) طلاق، آیات 15 - 16.
12) مفردات، ص 728، کید.
13) مجمع البیان، ج 10، ص 716؛ نظم الدرر، ج 8، ص 391 و نمونه، ج 26، ص 375.
14) مجمع البیان، ج 10، ص 716، نمونه، ج 26، ص 376.
15) انفال، آیه 30.
16) یس، آیه 9.
17) السیره النبویه، ج 2، ص 480 - 486 و فروغ ابدیت، ج 1، ص 419 - 422.
18) شعراء، آیات 65 - 66.
19) انبیاء، آیه 88.
20) مجمع البیان، ج 7، ص 87؛ التفسیرالکبیر، ج 22 ص 187 و الکامل، ج 1، ص 98 - 99.
21) انیباء، آیه 69.
22) تفسیر قرطبی، ج 11، ص 304.
23) برای مطالعه بیشتر ر.ک: امدادهای غیبی از نگاه قرآن، محمد علی ناصحی.
این امدادهای ویژه الهی را درباره پیامبرانی چون موسی، ابراهیم و یونس (علیهم السلام) و مهم تر از همه، پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) می یابیم. قرآن در این زمینه بیشتر با مشتقات نجی سخن گفته است.
چطور میشه به واقعی بودن این داستان ها پی برد؟ آیا آثاری هست یا صرفا چیزهایی هستند که متواتر نقل شدند؟ داستان حضرت موسی، عیسی، نوح، ابراهیم، یونس و حتی امدادهای غیبی مربوط به حضرت محمد مثل خبردار شدن ایشان از توطئه ی دشمنان و ...
چطور میشه به واقعی بودن این داستان ها پی برد؟ آیا آثاری هست یا صرفا چیزهایی هستند که متواتر نقل شدند؟ داستان حضرت موسی، عیسی، نوح، ابراهیم، یونس و حتی امدادهای غیبی مربوط به حضرت محمد مثل خبردار شدن ایشان از توطئه ی دشمنان و ...
سلام و ادب @};-
آنچه در خصوص برخی احوالات تاریخی و سرگذشت و سرنوشت انبیاء الهی و برخی اقوام گذشته می دانیم در آیات نورانی قرآن که کتاب هدایت و تماماً وحی الهی به پیامبر (ص) است و هیچ باطلی از پس و پیش در آن داخل نشده ذکر شده است. در خصوص پیامبر اسلام (ص) نیز هم آیات قرآن به این امدادهای غیبی و دستگیری های خداوند از او و صراطی که در پیشرو داشت اشاره کرده و هم در روایات از قول معصومین (ع) بیان شده و هم توسط کسانی که در آن مقطع، تاریخ اسلام را می نگاشتند مورد اشارت قرار گرفته است. بدون شک، اگر نبود قرآن که کلام صادق و وحیانی خداوند است و سخن معصومان (ع) که علمشان را معصومانه از منبع علم لایزال الهی (ع) دریافت کرده اند شاید نمی شد به اخبار و گزارشاتی که در باره ی تعداد انبیاء الهی، اسامی انها و تاریخ گذشته انبیاء و سرنوشت برخی اقوام در منابع تاریخی ذکر شده بود اعتماد کرد.
بعلاوه تاریخ انبیاء الهی و اتفاقاتی که در گوشه و کنار زندگی ایشان اتفاق افتاده در منابع دینی (عهدین) و کتب تاریخی پیشینیان نیز ذکر شده است. لکن از آنجاییکه تحریفهای بسیاری در منابع دینی اهل کتاب وارد شده و در آن منابع، نسبت های ناروایی به انبیاء الهی داده اند در اعتقاد ما منابع مذکور مورد اعتماد و وثوق نیستند. اما در مواردی، حکایت از امدادهای غیبی خداوند به حضرت موسی (ع) و قوم بنی اسراییل، به حضرت ابراهیم (ع)، و دیگر انبیاء الهی در منابع پیشین نیز ذکر گردیده که همین مطلب، گواهی دیگر بر صحت گزارشات رسیده است.
موفق باشید ...@};-
[=Arial Black]چطور میشه به واقعی بودن این داستان ها پی برد؟
از این طریق که اول بدانیم خدایی هست و جهان نمیتونه بدون خالق ایجاد شده باشه ، بعد بدونیم که این خدا از آفقرینش انسان هدفی داشته ، بعد بدونیم که این خدا برای راهنمایی بشر پیامبرانی ف6رستاده و به اونها هم کتاب داده.
اگر اینها برای ما قطعی شد ، آنگاه در صحت مطالب کتاب آسمانی (در صورت عدم تحریف) ، شک نخواهیم کرد و نیازی به اثبات آنها از طریق آثار و ... نداریم.
پی بردن به عدم تحریف هم از این راه ممکنه که بدانیم دینی که در حال بررسی اش هستیم، دین خاتم است و بعد از آن پیامبری نخواهد آمد.
مطالب بالا ، مقدمات واقعی دانستن آن حکایات قرآنی هستند. اگر در این مقدمات شکی وجود داشته باشد ، حتی اگر آثار علمی هم وجود داشته باشد، باز یقین به درستی مطالب قرآنی حاصل نمی شود. زیرا "علم تجربی" اساسا ایجاد کننده یقین نیست و همواره در معرض تکمیل و تغییر است. فقط علم ریاضی یقین ایجاد می کند.
[=Arial Black]خوب چرا توی همون صحرای عاشورا، قال قضیه رو نکند و دستور کشتار همه رو صادر نکرد؟!
حتما دشمنان به این فکر بوده اند و هستند.
مثل همان شبی که قرار شده از هر قبیله یک نفر بیاید و چهل نفر جمع شدند تا پیامبر (ص) را در بستر خواب بکشند و قال قضیه را بکنند! اتفاقا این طرح از خود شیطان بود و ابلیس بود که به صورت پیرمردی درآمد و در جمع آنها وارد شد و آنها را به این کار راهنمایی کرد.
و باز مثل همان حادثه که وقتی پیامبر (ص) در غار پنهان شده بودند ، دشمنان توانستند رد پیامبر (ص) را بگیرند و تا پای غار آمدند اما خداوند با تار عنکبوت و لانه تخم گذاری شده کبوتر ، آنها را به اشتباه انداخت تا وارد غار نشوند.
خداوند "توفیق" موفقیت در این کار را به آنها نخواهد داد و طرحهایشان را ناکام خواهد گذاشت. زیرا خواست خدا این است که شجره امامت ادامه پیدا کند.
ناکام شدن طرحهایشان ، مثل اینست که مثلا کسی برای رسیدن به هدفی بسیار تلاش کند اما بالاخره به آن هدف نرسد. از این دست موارد زیاد دیده و شنیده ایم.
همه چیز که دست آنها نیست!
مثل قضیه طوفان شن در طبس در زمان خودمان.
و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین.
ثانیاً لازم بذکر است اصل و بنیان ابهام مطروحه در این تایپیک نیز بسیار به تایپیک قبلی تان "وقتی خدا دروغ می گوید" نزدیک است که پاسخ های لازم در تایپیک مزبور به نگاه نادرست و اشکالات ضعیف شما داده و بحث جمعبندی شد. اما چنانکه از رویکرد شما مبنی بر عدم حق جویی و حق پذیری انتظار می رفت، پذیرای مستندات و مستدلات بیان شده نبودید، در این تایپیک نیز آهنگ ورود شما حاکی از همان رویکرد است.
سلام، فقط یک نکته در مورد آن تاپیکی که یادش را زنده کردید...در تاپیک وقتی خدا دروغ می گوید که به نظرم کاملا مشهود و واضح بود که خدا دروغ گفته است متاسفانه شما آنقدر به مسائل و پاسخ ها بی دقتی نشان دادید و پاسخ های سطحی می دادید تا جایی که روی پاسخ های جناب نقطه هم تشکر می زدید و ادعا می کردید که جناب نقطه هم به ادعا های بنده پاسخ می دهند در حالی که آشکارا و واضح، جناب نقطه ادعا می کردند که اینجا خدا دروغ نگفته بلکه توریه کرده(و شما با توریه گفتن خدا هم مخالف بودید)!!!!جالب شما روی توریه های جناب نقطه تشکر می زدید و ادعا می کردید که پاسخ به عرایض بنده را می دهند...این بود جنس و عمق پاسخ های لازم به عرایض بنده در تاپیک چرا خدا دروغ می گوید... یادم باشد حتما موضوع و سوال تاپیک خدا دروغ می گوید را با کارشناس دیگری مطرح و زنده کنم....
از این تاپیک هم می گذریم...ممنون...
سلام، فقط یک نکته در مورد آن تاپیکی که یادش را زنده کردید...در تاپیک وقتی خدا دروغ می گوید که به نظرم کاملا مشهود و واضح بود که خدا دروغ گفته است متاسفانه شما آنقدر به مسائل و پاسخ ها بی دقتی نشان دادید و پاسخ های سطحی می دادید تا جایی که روی پاسخ های جناب نقطه هم تشکر می زدید و ادعا می کردید که جناب نقطه هم به ادعا های بنده پاسخ می دهند در حالی که آشکارا و واضح، جناب نقطه ادعا می کردند که اینجا خدا دروغ نگفته بلکه توریه کرده(و شما با توریه گفتن خدا هم مخالف بودید)!!!!جالب شما روی توریه های جناب نقطه تشکر می زدید و ادعا می کردید که پاسخ به عرایض بنده را می دهند...این بود جنس و عمق پاسخ های لازم به عرایض بنده در تاپیک چرا خدا دروغ می گوید... یادم باشد حتما موضوع و سوال تاپیک خدا دروغ می گوید را با کارشناس دیگری مطرح و زنده کنم....
از این تاپیک هم می گذریم...ممنون...
سلام مجدد@};-
فقط یک جمله، زمان جنگ به این قبیل رویکردها گفته می شد: عقب نشینی تاکتیکی از سر انفعال! با شناختی که از جنابعالی دارم قطعاً اگر در برابر آنچه گفتیم چه در این تایپیک و چه در خصوص تایپیکی که اشاره اش گذشت، پاسخ روشن و مستدلی داشتید، صرفاً به روشهای جدلی و مغالطه گونه متمسک نمی شدید که مثلاً پای تشکر ما از مشارکت فعال کاربر محترم نقطه را پیش بکشید و به راحتی از آنچه به گمان خودتان رشته کرده بودید بگذرید! ضمن آنکه پس، از آن تشکری هم که شما در ذیل یادداشت عبدشکور زده اید می توان نتیجه گرفت که خودتان هم به اشتباه و بطلان شبهه خودتان پی برده و آنچه گفتیم و جناب عبدشکور بیان کردند را پذیرفته و از موضع خودتان عقب نشینی کرده اید!
علیهذا، این عقب نشینی شما چیزی نیست جز آنکه شبهه ای را که بزعم خود رشته کرده بودید پنبه شده یافتید.
موفق باشید ...@};-
پرسش:
[=book antiqua]چگونه ممکن است با وجود اینهمه دشمنی آشکار و عینی مخالفان مکتب اهل بیت (علیهم السلام)، امامان شیعه زنده بمانند و نسل امامت تا امام دوازدهم و تا زمانه غیبت ادامه پیدا کند؟ چرا دشمنان ریشه درخت امامت را در همان آغاز نخشکانیده اند؟ با این فرض، یک چیز به ذهن متبادر می شود، مگر اینکه پای معجزات و اراده و دخالت مستقیم خدا در میان باشد که همه منطق ها را زیر سؤال می برد و این در حالیست که شیعه سعی دارد رفتار و زندگی امامان را بصورت یک روال منطقی و عادی نشان بدهد نه مبتنی بر خارق عادت؟ لطفاً توضیح دهید؟
پاسخ:
سلام و ادب
در پاسخ به این سؤال چند نکته را یادآور می شویم:
1. خداوند با آفرینش جهان و انسان و غرضی که از این آفرینش، بنحو تکوین و تشریع جهت رساندن انسان به مراتب سعادت و کمال داشت، در این راستا سنت هایی را نیز در نهاد جهان ایجاد کرد، بعبارتی جهان هستی پیچیده در سنت هایی الهی است که بواسطه این سنتها و تحت اراده لم یزلی او اداره می شود. و هر یک از این سنت ها از طریق اسباب و علل (مادی و معنوی و فرامادی) پیگیری و محقق می شوند.
2. از آنجایی که محل بحث ما امدادها و کمک های غیبی خداوند در خصوص حمایت و یاری و نصرت امامان معصوم(علیهم السلام) در برابر دشمنان غدار و شیاطین جنی و انسی است که نهایت تلاش خود را برای خاموشی نور هدایت الهی و انوار نبوت و امامت صرف کرده اند. با مراجعه به گروهی از آیات قرآن، مشاهده می کنیم که این آیات، حتمی بودن کمک های ویژه خدا را یک سنت الهی دانسته و نه تنها بر امکان، بلکه بر حتمیت وقوع این وعده های الهی مهر تأیید می زنند(1). در آیه ای دیگر(2) سخن از حمایت مؤکد و بی دریغ خدا از پیامبران و اوصیاء بر حق خویش و پیروان آنهاست؛ حمایتی که انواع پیروزیها را در پی دارد؛ چه در منطق و بیان، چه در میدان های جنگ یا فرستادن عذاب و نابود کردن دشمن یا امدادهای غیبی که قلب را تقویت و روح را به لطف الهی نیرومند ساخته و انواع و اقسام فتنه ها را از ایشان بر طرف می سازد.(3) همچنین در آیه دیگری (4) خداوند کلام خویش را به صورت های گوناگون (حرف لام در ابتدای آیه، کلمه قد، کلمه ان و حرف لام در لهم ) در این زمینه تأکید کرده است.(5) آیه 173 سوره صافات نیز از غلبه و پیروزی لشکریان خدا خبر می دهد: [=book antiqua]"وَ اِنَّ جُندنَا لَهُمُ الغَلِبوُن." در ادامه و در پاسخ به اشکالات شما به نمونه هایی عینی از امدادهای غیبی خداوند اشاره می کنیم:
- در آیه 62 انفال خداوند کفایت خود نسبت به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و تأیید وی را یاد آور شده، او را از نگرانی خدعه های مشرکان بیرون آورده است. (6). بر این اساس، حتمی بودن امدادهای غیبی برای جبهه حق که پیغمبران خدا، اوصیاء برحقش و پیروان ایشان اند، از معارف بلند قرآنی است و چه دلیلی از این بالاتر که یاری آنها را بر خویش واجب ساخت.(7) و بر استمرار کمک های خود بدان ها - به قدری که دین و اهلش را یاری کنند - تأکید کرد(8): [=book antiqua]«وَ کَانَ حَقّاً عَلَینَا نَصرُ المُؤمِنیِن(9) و این، وعده ای است که هرگز تخلف بردار نیست(10).
- خداوند گاهی برهم زدن نقشه های دقیق و حیله گرانه دشمنان راه حق را به خود نسبت می دهد و در شکست و حتی نتیجه عکس دادن آنها، دست غیبی را دخیل می داند. (11) کید نوعی چاره جویی پنهان و با آماده ساختن مقدمات است و دو نوع نکوهیده و پسندیده دارد(12). منظور از کید دشمنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، نقشه های شوم آنان برای مبارزه با حضرت و آیین اوست، مانند تبلیغات بر ضد قرآن، محاصره اقتصادی، تهمت ها و سخنان ناشایست درباره وی و کتاب آسمانی اش و شکنجه و آزار مسلمانان(13). خداوند فرموده است: من نیز در برابر طرح های حیله گرانه آنان چاره جویی می کنم. برخی گفته اند که مقصود از کید خدا در این آیه، همان الطافی است که شامل حال رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ، اوصیاء الهی و مؤمنان شد و دشمنان را غافل گیر کرد و در نتیجه، تلاششان بی ثمر گردید و توطئه هایشان در هم شکست.(14)
- یکی از توطئه های دشمنان، نقشه قتل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. سران قریش در دارالندوه به این نتیجه رسیده بودند که از هر قبیله ای یک نفر انتخاب کنند تا آنها شبانه به خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حمله برند و نور اسلام را برای همیشه خاموش سازند، ولی امداد الهی توطئه های آنان را نقش بر آب کرد و فرشته وحی، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از نقشه های شوم آنان باخبر ساخت. (15) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از آگاهی از نقشه های دشمنان، به امیر مؤمنان (علیه السلام) پیشنهاد می کند که به جای وی بخوابد تا بدین وسیله افکار دشمن را منحرف کند و آنان به گمان این که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه است، به جست و جو نپردازند و تنها به فکر محاصره خانه باشند و بدین سان امیر مؤمنان (علیه السلام) در شبی که بعدها لیله المبیت نامیده شد، با قبول این خطر در بستر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می خوابد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بار دیگر با امداد الهی دیگری (16)، از میان حلقه محاصره دشمنان عبور می کند.(17) این نوع از حمایت ها و امدادهای غیبی در ادامه از امامان معصوم (ع) که هر کدام رسالتی را بمنظور تتمیم و تکمیل دین الهی بر عهده داشتند ادامه داشت و دشمنان علیرغم عطش بسیار و دارا بودن امکانات و فرصت برای خاموش کردن چراغ امامت، اما به حول و قوه الهی ناکام مانده و مکر و کیدشان در برابر اراده خدا با شکست مواجه شد.
- این امدادهای ویژه الهی را درباره پیامبرانی چون موسی، ابراهیم و یونس (علیهم السلام) و مهم تر از همه، پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) می یابیم. قرآن در این زمینه بیشتر با مشتقات نجی سخن گفته است. درباره موسی بن عمران (علیه السلام) (18)، حضرت یونس (علیه السلام) (19)، حفظ جان ابراهیم خلیل الرحمان (علیه السلام) از آتش قوم نمرود (20) این جا بود که امداد غیبی، خلیل خدا را از هرگونه گزندی حفظ کرد.(21). قرطبی می گوید: آن آتش چنان بر وی سرد شد که اگر نفرموده بود بر وی سرد و سالم باش و تنها فرمان به سردی داده بود، جان او از سرما به خطر می افتاد.(22). و یا اینکه یوسف نبی (علیه السلام) را از دل چاه به سلامت خارج ساخت و در حالیکه برادران یوسف، مرگ او را اراده کرده بودند خداوند او را در کمال امن و سلم به مقام عزیزی مصر رسانید، نیز پیامبر اسلام را از تهدیدها، توطئه های بسیاری که مشرکان متوجه جان مبارک وی کردند مصون داشت تا رسالتش را به اتمام برساند و نمونه های بسیاری از این امدادهای غیبی که در خصوص انبیاء و اوصیاء الهی و پیروان راستین ایشان در تاریخ ثبت است.(23)
- بعلاوه روش علمی و عملی امامان معصوم (علیهم السلام) بگونه ای بود که هر یک در شرایط مختلف، سیاستی خاص را در پیش می گرفتند تا دشمنان گمان کنند که خطری از جانب ایشان متوجه دستگاه خلافت ظاهری دنیای ایشان نیست، با این تصور که به زعم خود توانسته اند نفوذ نور امامت در قلبهای مردم و جامعه را تحدید کنند. بعلاوه خلفاء غاصب، بدلیل سفارش آیات و روایات متواتر به اهل بیت و خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) معمولاً سعی میکردند که سیاست تزویر و دورویی را در برخورد با خاندان پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) در پیش بگیرند زیرا از تبعات منفی بدنامی این قبیل برخوردها(برچیدن بساط امامت و پایان دادن به حیات امامان) هراسناک بودند. حتی در مواقعی هم که کاسه صبرشان در برابر جریان امامت لبریز می شد سعی می کردند بصورت مخفیانه و یا از طریق واسطه هایی دست به شهادت و مسموم کردن امامان معصوم (علیهم السلام) بزنند تا بتوانند با تبرئه خود، وجهه دنیایی خود را در نظر مردم و افکار عمومی حفظ کنند.
در نتیجه وقتی اراده لم یزلی خدا بر حمایت و یاری انبیاء و اوصیاء الهی و دین مداران حقیقی از طریق امدادهای غیبی و حتی از طریق اسباب و علل عادی و مادی برای تحقق اسباب هدایت بشر و زمینه سازی مقدمات ظهور مهدی منجی و تشکیل حکومت جهانی آخرالزمان قرار بگیرد، در برابر اراده حق تعالی هیچ قدرتی چه مادی و چه ماورایی (شیطان) توان مقابله و ایستادگی ندارد زیرا او تنها مؤثر حقیقی در عالم وجود است و حق همان است که [=book antiqua]"لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم".
موفق باشید ...
پی نوشت_________________________________________
1) طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 8، ص 484 و تفسیر قرطبی، ابوعبداللّه محمدبن احمد، ج 14، ص 43.
2)[=book antiqua] "إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ، در حقيقت ما فرستادگان خود و كسانى را كه گرويده اند در زندگى دنيا و روزى كه گواهان برپاى مى ايستند قطعا يارى مى كنيم."؛ غافر، آیه 51.
3) مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 20، ص 127.
4) [=book antiqua]"وَ لَقدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرسَلِینَ * إنّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورونَ ؛ حکم قطعی ما درباره فرستادگانمان این است که از جانب ما یاری می شوند"؛ صافات، آیات 171 - 172.
5) طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج 17، ص 177.
6) [=book antiqua]"وَإِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ، چرا که دشمنان، بارها برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقشه های خطرناک کشیدند که غلبه بر آنها از راه عادی ممکن نبود، اما خدا او را با مومنان مخلص پیرامونش یاری کرد و در برابر همه دشمنان، حافظش بود."؛ تفسیر نمونه، پیشین، ج 7، ص 230 - 231.
7) مجمع البیان، ج 8، ص 484.
صادقی تهرانی، محمد، تفسیر الفرقان، ج 20 - 21، ص 198 و تفسیر نمونه، پیشین، ج 16، ص 467.
9) روم، آیه 47.
10) مجمع البیان، ج 8، ص 484 و تفسیر قرطبی، ج 14، ص 43.
11)[=book antiqua] "إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا*وَ أَكِيدُ كَيْدًا؛ همانا آنان نیرنگ و ترفندی می اندیشند و من نیز چاره و تدبیر نهایی می کنم."؛ طلاق، آیات 15 - 16.
12) مفردات، ص 728، کید.
13) مجمع البیان، ج 10، ص 716؛ بقاعی، ابراهیم بن عمر، نظم الدرر، ج 8، ص 391 و تفسیر نمونه، ج 26، ص 375.
14) مجمع البیان، ج 10، ص 716، نمونه، ج 26، ص 376.
15) [=book antiqua]"وَ إِذْ يَمْکُرُ بِکَ الَّذينَ کَفَرُوا لِيُثْبِتُوکَ أَوْ يَقْتُلُوکَ أَوْ يُخْرِجُوکَ وَ يَمْکُرُونَ وَ يَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماکِرينَ؛ و (یادکن) آن گاه که کافران بداندیشی می کردند که تو را به بند کشند یا بکشند یا بیرون کنند، آنها بداندیشی می کردند و خدا چاره نهان می کرد (مکرشان را بدیشان برمی گرداند) و خدا بهترین چاره کنندگان است."؛ انفال، آیه 30.
16) با قرائت آیه [=book antiqua]"وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ ؛ و از پیش رویشان و از پشت سرشان دیواری نهاده ایم و بر دیدگانشان پرده ای افکنده ایم، از این رو هیچ نمی بینند."؛ یس، آیه 9.
17) ان هشام، السیره النبویه، ج 2، ص 480 - 486 ؛ سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، بوستان کتاب، قم، ج 1، ص 419 - 422.
18) زمانی که میان امواج سنگین و خروشان قرار گرفته بود، فرمود: [=book antiqua]"وَأَنْجَیْنَا مُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَجْمَعِینَ* ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ؛ و موسی و همه کسانی را که با او بودند رهانیدیم، سپس دیگران را غرق ساختیم."؛ شعراء، آیات 65 - 66.
19) به سبب رها کردن قومش، در دریا گرفتار آمد و نهنگ بزرگی وی را بلعید. او در آن زندان ترسناک و آن تاریکی های متراکم، خدا را خواند و نجات خود را از او خواست. خداوند نیز با کمک ویژه خود، او را از آن وضعیت خطرناک نجات داده، اندوه وی را برطرف ساخت: [=book antiqua]"فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ"؛ انبیاء، آیه 88.
20) به گفته برخی مفسران، مردم چهل روز برای آن آتش هیزم آوردند؛ به طوری که وقتی آنها را آتش زدند، خود نیز توان نزدیک شدن به آن را نداشتند و ناچار شدند ابراهیم (علیه السلام) را با منجنیق به سوی آن پرتاب کنند. مجمع البیان، ج 7، ص 87؛ فخر رازی، التفسیرالکبیر، ج 22 ص 187 و ابن اثیر، الکامل، ج 1، ص 98 - 99.
21) و خداوند به آتش فرمان داد تا بر وی سرد و سالم شود: [=book antiqua]"قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ."؛ انیباء، آیه 69.
22) تفسیر قرطبی، پیشین، ج 11، ص 304.
23) برای مطالعه بیشتر ر.ک: امدادهای غیبی از نگاه قرآن، محمد علی ناصحی.