جمع بندی جبرگرایی و شرک
تبهای اولیه
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"]![]() | |
[/TD] | |
کارشناس بحث: استاد عامل | |
[TD][/TD] | |
[="Book Antiqua"][="Black"]
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و ادب
در دعوای بین دو طایفه جبری و تفویضی، گروهی که به شرک نزدیک تر اند، طایفه تفویضی است؛ با این توضیح که اگر کسی قائل به تفویض مطلق شود، در حقیقت، انسان را دارای اراده مستقل دانسته و چنین کسی برای خدای متعال قائل به شرک شده است. اما کسی که قائل به جبر است، همه چیز را از جانب خدای متعال می داند و این مناسبتی با شرک ندارد. بنابراین هرچند اعتقاد به جبر صحیح نیست و با مبانی اسلامی و قرآنی سازگار نیست، اما منجر به شرک نمی شود. ملاصدرا نیز در این رابطه می گوید: «معتزله بخاطر تنزیه خداوند از ارتکاب قبایح و شرور و توجیه تکلیف انسان و وعد و وعید الهی، آدمی را در برخی از افعال خود کاملاً مستقل دانستهاند که این نظر آنها در واقع موجب شرک است.»(1)
به همین دلیل اشاعره و کسانی که معتقد به جبر(در سطوح مختلف) هستند، جزء مذاهب اسلامی دانسته شده و نمی توان آنها را مشرک دانست. البته منظور ما از شرک، شرک اصطلاحی است، نه شرک و کفر لغوی. بدین ترتیب، جبر مستلزم شرک نیست اما ممکن است برخی مشرکان معتقد به جبر باشند که در این زمینه آیاتی نیز وارد شده و از این اعتقاد مشرکان پرده برداشته است: «سَيَقُولُ الَّذينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْءٍ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذاقُوا بَأْسَنا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ تَخْرُصُونَ»؛ بزودى مشركان (براى تبرئه خويش) مى گويند: «اگر خدا مى خواست، نه ما مشرك مى شديم و نه پدران ما و نه چيزى را تحريم مى كرديم!» كسانى كه پيش از آنها بودند نيز، همين گونه دروغ مى گفتند و سرانجام (طعم) كيفر ما را چشيدند. بگو: «آيا دليل روشنى (بر اين موضوع) داريد؟ پس آن را به ما نشان دهيد؟ شما فقط از پندارهاى بى اساس پيروى مى كنيد، و تخمينهاى نابجا مى زنيد.»(2) در سوره نحل نیز عبارتی شبیه عبارت پیشین را نقل کرده است: «اگر خدا مى خواست، نه ما و نه پدران ما، غير او را پرستش نمى كرديم و چيزى را بدون اجازه او حرام نمى ساختيم!»(3) بنابراین برخی مشرکان برای توجیه اعتقاد خود متمسک به جبر شده اند و البته این هم به معنای استلزام شرک و جبر نیست.
نکته ای که باقی می ماند این است که در برخی روایات به جبرگرایان اطلاق مشرک یا کافر شده است، مانند روایتی که امام رضا(علیه السلام) می فرماید: «مَنْ قَالَ بِالتَّشْبِیهِ وَ الْجَبْرِ فَهُوَ کَافِرٌ مُشْرِک»؛ کسانی که قائل به تشبیه و جبر شدند، کافر و مشرک هستند.(4) ظاهر عبارت این است که منظور امام کفر و شرک اصطلاحی نیست، بلکه معنای لغوی مد نظر است؛ زیرا کسی که معتقد به این اعتقادهای فاسد باشد، حق در برابر او پوشیده مانده است. تعامل ائمه(علیهم السلام) با این افراد نیز موید همین مطلب است که این افراد کافر یا مشرک اصطلاحی نبوده اند.
پی نوشت ها:
1. صدر الدين شيرازي، محمد بن ابراهيم، (1981)، الحكمة المتعالية في الاسفار العقلية الاربعة، سوم، بيروت، دار احياء التراث العربية، ج6، ص376.
2. انعام: 148.
3. نحل: 35.
4. صدوق(ابن بابویه)، محمد بن علی، (1398)، التوحید، تصحیح هاشم حسینی، اول، قم، جامعه مدرسین، ص364.
[/]
[="Book Antiqua"][="Black"]سلام
بالاخره اعتقاد به جبر حکم شرک در لیست گناهان کبیره را دارد یا نه ؟
با این توضیح:
هرچند اعتقاد به جبر صحیح نیست و با مبانی اسلامی و قرآنی سازگار نیست، اما منجر به شرک نمی شود.
نه.
[/]
[=Book Antiqua]سلامبا این توضیح:
نه.
سلام علیکم. با توجه به توحید افعالی، حتی نیت ما هم به امر خدا تحقق می یابد، چگونه می توانیم بگوییم خودمان انتخاب می کنیم؟
[="Book Antiqua"][="Black"]سلام
این بحث:
با توجه به توحید افعالی، حتی نیت ما هم به امر خدا تحقق می یابد، چگونه می توانیم بگوییم خودمان انتخاب می کنیم؟
چندان ارتباطی به تاپیک ندارد، اما به طور اجمالی باید عرض کنم؛ توحيد افعالي يعني هيچ مؤثر مستقلي در عالم غير از خداي سبحان نيست و قيوميت هستي، آفرينش، مالكيت، ربوبيت، رازقيت و ولايت كه هريك بر ديگري مترتب است، منحصراً از آنِ خداست.(بداية المعارف الالهية في شرح عقائد الامامية، ج1، ص53؛ الالهيات علي هدي الكتاب و السنة و العقل، ج2، ص105)
بنابر ديدگاه متكلمان، فاعل اعمال اختیاری انسان، دو فاعلاند که در طول یکدیگرند، یکی خدا که فاعل تسبیبی و علت بعید است و دیگری انسان که فاعل قریب و سبب مباشر است. دليل اين مطلب هم روايتي از امام رضا علیه السلام است: «قَالَ اللَّهُ يَا ابْنَ آدَمَ بِمَشِيئَتِي كُنْتَ أَنْتَ الَّذِي تَشَاءُ لِنَفْسِكَ مَا تَشَاءُ وَ بِقُوَّتِي أَدَّيْتَ فَرَائِضِي وَ بِنِعْمَتِي قَوِيتَ عَلَى مَعْصِيَتِي جَعَلْتُكَ سَمِيعاً بَصِيراً قَوِيّا»؛ خدای تبارکوتعالی فرمود: ای فرزند آدم به مشیت من است که تو چیزی را برای خود میخواهی و به قدرت من است که تو واجبات را انجام میدهی و در پرتو نعمت من است که تو بر معصیت من توان داری، من تو را شنوا، بینا و توانا قرار دادم.(الكافي، ج1، ص152، باب المشيئة و الارادة)
در توضيح اين روايت استاد جوادي آملي مينويسد:
در این حدیث شریف، خدای متعال، انسان را موجودی مرید، فاعل اطاعت واجبها، مرتکب معصیت، بینا، شنوا و توانا معرفی میکند، که همۀ این امور از جانب خدا و در پرتو مشیت، قدرت، نعمت و جعل الهی به او داده شده، تا با کمال بینایی و توانایی و آزادی، از اینهمه نعمت خدادادی حسن استفاده نماید و یا سوءاستفاده کند.( توحيد در قرآن، ص480)
بنابراین با فاعلیت طولی امکانی برای اراده انسان در طول اراده خدا فراهم می شود.
[/]