جمع بندی به دنبال تایید خدا با سخت گیری
تبهای اولیه
سلام من مدت یک سالیه به خیلی چیزا تو زندگیم شک کردم و الان جوری هستم که نمیدونم دقیقا چی
مورد تایید خداست.
اگر بگید به قرآن و روایات نگا کن روایاتو قبول ندارم لطفا از درستی روایات و این حرفا نگید قبلا خوندم اینصحبتا رو
اما قرآن...
قرآن خیلی کلی صحبت کرده مثلا حجاب. محدوده ی حجاب تو قرآن تا مچ و بیرون نبودن یک تار مو نوشته نشده یادمه دبیرستانی بودم و کتاب مذهبی زیادمیخوندم به این نتیجه رسیده بودم که زن فقط با چادر کامل میشه خودمم ازلحاظ پوشش تقریبا کاملا آزادبودم و یروز با خودم گفتم من بخاطر خدا از همه چیزمیگذرم ومن واسه بقیه تیپ نمی زنم بعد یدفه درآوردم گفتم اگر راس میگی صادقی تو اینحرف که میگذری حجابتو رعایت کن وازاونروز حجابم بهترشد.
چندسال بعدش بخاطر پیش زمینه م راجب چادر .چادری شدم یکسالی.
حالا با خودم میگم آخه چکاری بود من چادری شم و اینقدخودمو همیشه زجربدم که حجابم مشکل داره چرا رو همون حجابم نموندم دیگه.مگه همون چش بود?
درصورتیکه خیلیا با پوشش بدتر از من البته بدحجاب جلف منظورم نیست. براحتی دارن زندگیشونو میکنن و ازنظرشون حجابشون معمولیه و هیچ قصد خودنمایی هم ندارن.
یا اینکه تو خارج زنا اصلا دغدغه ی اینکه روسری تاچه حد روسرشون باشه رو ندارن و با یه بلوز شلوار میشن تیپ عادی اون جامعه
پس اگر قرآن راجب حجاب گفته یجای دیگه زنان بدون روسری و مقنعه با پوشش کمتر هم زنان نجیب شناخته میشن و معلوم شد که این حکم مطلق نیست.و نیازی نیست حتما من رعایت کنم.
این یه مثال بود فقط و تنها مسئله وموضوعم این نیست.
منظورم اینه که فکر میکنم شاید زیادی وسواس به خرج میدم تو تاییدیه های خدا درصورتیکه من با رعایت کردن حد نرمال اون مسئله هم کامل میتونم تاییدخدارو داشته باشم اما با واگویه های ذهنی و پیش زمینه های غلط خودمو زجر میدم.