جمع بندی نسبيت در احكام شرعی

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نسبيت در احكام شرعی
سلام  اخیرا یه جریان قوی شکل گرفته از بانیان این جریان نام نمی برم چون هم زیادند هم پر مخاطب  عقیده اصلی شون اینه که قران بعضی چیز ها حکم هستند بعضی چیز ها حکم نیستند بلکه کاوش های حضرت محمد(عموما) و سایر پیامبران و اصحاب  را توضیح داده اند تا ما با آشنایی با اون داستان یا کاوش ها بتوانیم خودمان حکم صادر کنیم و اون احکام جزئی فقهی با توجه به فرهنگ اعراب بوده و هر فرهنگی می تونه در اون تغییراتی ایجاد کنه البته اینو راجع به همه جای قران نمی گن بلکه برای یه سری آیه ها  مثلا میگن چون توی دانمارک طول روز۲۱ ساعته و نمی شه که هم ۲۱ ساعت روزه گرفت هم امرار معاش و کار کرد می گن روزه یه توصیه الهی است سعی کنید تا جایی که می تونید بگیرید و تمرین کنید و جایی که دیدن بهتون لطمه می زنه افطار کنید  یا یه عده میگن به اندازه طول روز مکه در دانمارک روزه بگیرید  نظره شما راجع به گسترش این تفکر چیه ؟ و نقطه مثبت و منفی اش چیست ؟ و چه راه حل جایگزینی دارید؟
با نام و یاد دوست           کارشناس بحث: استاد مسلم
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام
اخیرا یه جریان قوی شکل گرفته از بانیان این جریان نام نمی برم چون هم زیادند هم پر مخاطب  عقیده اصلی شون اینه که قران بعضی چیز ها حکم هستند بعضی چیز ها حکم نیستند بلکه کاوش های حضرت محمد(عموما) و سایر پیامبران و اصحاب  را توضیح داده اند تا ما با آشنایی با اون داستان یا کاوش ها بتوانیم خودمان حکم صادر کنیم و اون احکام جزئی فقهی با توجه به فرهنگ اعراب بوده و هر فرهنگی می تونه در اون تغییراتی ایجاد کنه البته اینو راجع به همه جای قران نمی گن بلکه برای یه سری آیه ها  مثلا میگن چون توی دانمارک طول روز۲۱ ساعته و نمی شه که هم ۲۱ ساعت روزه گرفت هم امرار معاش و کار کرد می گن روزه یه توصیه الهی است سعی کنید تا جایی که می تونید بگیرید و تمرین کنید و جایی که دیدن بهتون لطمه می زنه افطار کنید  یا یه عده میگن به اندازه طول روز مکه در دانمارک روزه بگیرید  نظره شما راجع به گسترش این تفکر چیه ؟ و نقطه مثبت و منفی اش چیست ؟ و چه راه حل جایگزینی دارید؟
نقدهای متعددی از سوی اندیشمندان دینی به این تفکر وارد شده است، بخشی ناظر به مبانی این تفکر است، برخی ناظر به ادله آن است که اثبات کننده نیستند، و برخی هم ناظر به شواهد و قرائن و ادله ای که آن را نفی می کنند است. بنابراین نقد کامل این تفکر و بیان تمامی جوانب موضوع فوق بحث مفصلی می طلبد. اما آنچه که به طور خلاصه میتوان در ضمن چند نکته بیان کرد این است که: اولا: روشن است كه چنین نگرشی در حقیقت یعنی نابودی دین. یعنی تبدیل کردن دین به یک خمیری که هر کسی به هر شکلی بخواهد می تواند مطبق ذوق و سلیقه خویش در بیاورد و هیچ قاعده و ضابطه ای برای این تفسیرها وجود ندارد. بنابراین این دیدگاه همان حذف دین است به صورت محترمانه، و به همین خاطر حتی کسانی که به دنبال حذف دین هستند از این دیدگاه خیلی دم می زنند. ثانیا: این بر خلاف تعالیم خود قرآن و پیامبر(ص) است که این احکام و این تعالیم را برای تمامی جهانیان می دانسته اند. طبیعتا اگر آنچه که طرفداران این نظریه می گویند صحیح می بود لااقل باید از سوی خود دین پذیرفته میشد، در حال که چنین نیست. پیامبر(ص) با اقوام مختلف در ارتباط بودند اما هرگز جغرافیا، نژاد، آب و هوا و مانند آن را ملاک احکام ندانسته، و نسبیت در احکام دین ار بر نمی تافتند. آیا اگر این نسبیت حقیقت داشت حداقل نباید کوچکترین اشاره ای می کردند که این احکام در مناطق دیگر لازم نیست انجام شده یا لازم نیست بدین صورت انجام شوند؟ چرا پیامبر(ص) در این خصوص حرفی نزدند؟ ثالثا: اینکه چون در برخی کشورها مثل دانمارک فاصله اذان صبح تا اذان مغرب حدود 21 ساعت طول می کشد به لحاظ عقلی و منطقی دلیلی بر این نیست که حکم روزه برای این مناطق نبوده است. براستی اگر ما این حکم را در این مناطق تعدیل یا تعطیل کردیم و روز قیامت خداوند فرمود چرا حکم من را تغییر دادید چه جواب منطقی ای برای آن داریم؟ می توانیم بگوییم با عقل ما جور در نمی آمد؟! اصلا نکند خداوند اراده کرده است که هر چقدر از استوا دورتر میشویم و هوا سردتر میشود مدت روزه طولانی تر باد، اگر این مسئله، یا هر حکمت دیگری که ما از آن بی خبر هستیم در میان بود چه حجتی در برابر خدا داریم؟  
مسلم said in بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام
اخیرا یه جریان قوی شکل گرفته از بانیان این جریان نام نمی برم چون هم زیادند هم پر مخاطب  عقیده اصلی شون اینه که قران بعضی چیز ها حکم هستند بعضی چیز ها حکم نیستند بلکه کاوش های حضرت محمد(عموما) و سایر پیامبران و اصحاب  را توضیح داده اند تا ما با آشنایی با اون داستان یا کاوش ها بتوانیم خودمان حکم صادر کنیم و اون احکام جزئی فقهی با توجه به فرهنگ اعراب بوده و هر فرهنگی می تونه در اون تغییراتی ایجاد کنه البته اینو راجع به همه جای قران نمی گن بلکه برای یه سری آیه ها  مثلا میگن چون توی دانمارک طول روز۲۱ ساعته و نمی شه که هم ۲۱ ساعت روزه گرفت هم امرار معاش و کار کرد می گن روزه یه توصیه الهی است سعی کنید تا جایی که می تونید بگیرید و تمرین کنید و جایی که دیدن بهتون لطمه می زنه افطار کنید  یا یه عده میگن به اندازه طول روز مکه در دانمارک روزه بگیرید  نظره شما راجع به گسترش این تفکر چیه ؟ و نقطه مثبت و منفی اش چیست ؟ و چه راه حل جایگزینی دارید؟
نقدهای متعددی از سوی اندیشمندان دینی به این تفکر وارد شده است، بخشی ناظر به مبانی این تفکر است، برخی ناظر به ادله آن است که اثبات کننده نیستند، و برخی هم ناظر به شواهد و قرائن و ادله ای که آن را نفی می کنند است. بنابراین نقد کامل این تفکر و بیان تمامی جوانب موضوع فوق بحث مفصلی می طلبد. اما آنچه که به طور خلاصه میتوان در ضمن چند نکته بیان کرد این است که: اولا: روشن است كه چنین نگرشی در حقیقت یعنی نابودی دین. یعنی تبدیل کردن دین به یک خمیری که هر کسی به هر شکلی بخواهد می تواند مطبق ذوق و سلیقه خویش در بیاورد و هیچ قاعده و ضابطه ای برای این تفسیرها وجود ندارد. بنابراین این دیدگاه همان حذف دین است به صورت محترمانه، و به همین خاطر حتی کسانی که به دنبال حذف دین هستند از این دیدگاه خیلی دم می زنند. ثانیا: این بر خلاف تعالیم خود قرآن و پیامبر(ص) است که این احکام و این تعالیم را برای تمامی جهانیان می دانسته اند. طبیعتا اگر آنچه که طرفداران این نظریه می گویند صحیح می بود لااقل باید از سوی خود دین پذیرفته میشد، در حال که چنین نیست. پیامبر(ص) با اقوام مختلف در ارتباط بودند اما هرگز جغرافیا، نژاد، آب و هوا و مانند آن را ملاک احکام ندانسته، و نسبیت در احکام دین ار بر نمی تافتند. آیا اگر این نسبیت حقیقت داشت حداقل نباید کوچکترین اشاره ای می کردند که این احکام در مناطق دیگر لازم نیست انجام شده یا لازم نیست بدین صورت انجام شوند؟ چرا پیامبر(ص) در این خصوص حرفی نزدند؟ ثالثا: اینکه چون در برخی کشورها مثل دانمارک فاصله اذان صبح تا اذان مغرب حدود 21 ساعت طول می کشد به لحاظ عقلی و منطقی دلیلی بر این نیست که حکم روزه برای این مناطق نبوده است. براستی اگر ما این حکم را در این مناطق تعدیل یا تعطیل کردیم و روز قیامت خداوند فرمود چرا حکم من را تغییر دادید چه جواب منطقی ای برای آن داریم؟ می توانیم بگوییم با عقل ما جور در نمی آمد؟! اصلا نکند خداوند اراده کرده است که هر چقدر از استوا دورتر میشویم و هوا سردتر میشود مدت روزه طولانی تر باد، اگر این مسئله، یا هر حکمت دیگری که ما از آن بی خبر هستیم در میان بود چه حجتی در برابر خدا داریم؟ این چیزی که شما می گویید برای افراد بسیار مومن است و عقل سایرین این را قبول نمی کند الان با توجه به سیطره فرهنگ غربی و هالییود و سایر این ایمان در عموم افراد نیست این ترس کسی را قانع نمی کند الان شما بروید ببینید که نو اندیشان دینی چقدر دنبال کننده در فضای مجازی دارند و افرادی که مخالف نو اندیشان هستند چقدر دنبال کننده دارند نو اندیشان بسیار طرفداران بیشتری دارند و هدفشان حذف دین از جامعه و محدود کردن دین فقط برای قلب افراد است و تضعیف احکام فقهی آیا شما از جامعه خبر ندارید که این تفکرتان را بسیار افراد نادری قبول می کند (من خودم با شما موافقم ولی استدلال شما کسی را اقناع نمی کند) تا و قتی که ما نتوانیم از احکام فقهی و قرآن مان با استدلال یا دفاع کنیم یا آن را منعطف کنیم(ولی نه مانند روشنفکران دینی) طرف توی ایران ۸ ساعت روزه رو بی انصافی خدا در حق انسان ها می دونه اونوقت ۲۱ ساعت روزه رو چه جوری قبول کنه باید روی این موضوع تفکر کرد  باورتان می شود که چندین نفر با همین که فهمیدن روزه در دانمارک ۲۱ ساعت است کافر شدند آیا باور می کنید ؟چون که الان ایمان و ترس از خدا تضعیف شده خصوصا در جوانان  و جامعه اومانیستی(انسان گرا)شده  الان از من به عنوان فرد مسلمان سوال می شود و من جوابی ندارم بگم 
جمع بندی پرسش: اینکه برخی اشخاص قرآن کریم را کاوش های حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) دانسته اند که احکام آن متناسب با فرهنگ اعراب بوده است. مثلا میگویند چون در دانمارک طول روز ۲۱ ساعت است معلوم می شود این حکم روزه متعلق به عربستان و مناطق اطراف آن است. بنابراین باید آیات را خود ما متناسب با فهممان تفسیر کنیم. نظر شما راجع به این تفکر چیست؟ پاسخ: نقدهای متعددی به این تفکر وارد شده است، بخشی ناظر به مبانی این تفکر است، برخی ناظر به ادله آن است که اثبات کننده نیستند، و برخی هم ناظر به شواهد و قرائن و ادله ای که آن را نفی می کنند است. بنابراین نقد کامل این تفکر و بیان تمامی جوانب موضوع فوق بحث مفصلی می طلبد.(1) اما آنچه که به طور خلاصه میتوان در ضمن چند نکته بیان کرد این است که: اول:  روشن است كه چنین نگرشی در حقیقت یعنی نابودی دین. یعنی تبدیل کردن دین به یک خمیری که هر کسی به هر شکلی بخواهد می تواند طبق ذوق و سلیقه خویش در بیاورد و هیچ قاعده و ضابطه ای برای این تفسیرها وجود ندارد. بنابراین این دیدگاه همان حذف دین است به صورت محترمانه، و به همین خاطر حتی کسانی که به دنبال حذف دین هستند از این دیدگاه خیلی دم می زنند. دوم:  این بر خلاف تعالیم خود قرآن و پیامبر(صلی الله علیه و آله) است که این احکام و این تعالیم را برای تمامی جهانیان می دانسته اند. خود قرآن کریم می فرماید: «أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغ‏؛ اين قرآن بر من وحى شده، تا شما و تمام كسانى را كه اين قرآن به آنها مى‏رسد، بيم دهم‏(2) یا می فرماید: «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون‏؛ او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا دینش را بر تمامی ادیان غالب سازد، ولو مشرکین خوش نداشته باشند.(3) طبیعتا اگر آنچه که طرفداران این نظریه می گویند صحیح می بود لااقل باید از سوی خود دین پذیرفته میشد، در حالی که می بینیم چنین نیست. همچنین در سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله) می بینیم که علی رغم اینکه با اقوام مختلف در ارتباط بودند اما هرگز جغرافیا، نژاد، آب و هوا و مانند آن را ملاک احکام ندانسته، و نسبیت در احکام دین را بر نمی تافتند. آیا اگر این نسبیت حقیقت داشت حداقل نباید کوچکترین اشاره ای می کردند که این احکام در مناطق دیگر لازم نیست انجام شده یا لازم نیست بدین صورت انجام شوند؟ چرا پیامبر(صلی الله علیه و آله) در این خصوص حرفی نزدند؟ علاوه بر اینکه آن حضرت(صلی الله علیه و آله) برای دعوت مردم ایران و مصر و روم به همین دین و همین احکام نامه نوشتند و هرگز این دین و این احکام را مختص فرهنگ مردم عرب ندانستند. سوم:  یکی از مباحثی که به لحاظ عقلی ضرورت دارد و در جای خود اثبات شده است ضرورت دین و ارسال احکامی که مایه سعادت انسان می شود ازسوی خداوند است، اگر آنگونه که این جریان معتقد هستند فرهنگ و رسوم عرب بر مشاهدات پیامبر(صلی الله علیه و آله) تاثیر گذارده و آنها را دچار تغییر و قومیت های عربی کرده است این احکام بی استفاده شده اند، بنابراین این امر حکمت و هدایتگری خداوند را زیر سوال برده، و همچنین میزان درک پیامبر(صلی الله علیه و آله) را نیز با چالش روبرو می سازد. چهارم: اینکه چون در برخی کشورها مثل دانمارک فاصله اذان صبح تا اذان مغرب حدود 21 ساعت طول می کشد به لحاظ عقلی و منطقی دلیلی بر این نیست که حکم روزه برای این مناطق نبوده است. براستی اگر ما این حکم را در این مناطق تعدیل یا تعطیل کردیم و روز قیامت خداوند فرمود چرا حکم من را تغییر دادید چه جواب منطقی ای برای آن داریم؟ می توانیم بگوییم با عقل ما جور در نمی آمد؟! اصلا نکند خداوند اراده کرده است که هر چقدر از استوا دورتر میشویم و هوا سردتر میشود مدت روزه طولانی تر باشد، اگر این مسئله، یا هر حکمت دیگری که ما از آن بی خبر هستیم در میان بود چه حجتی در برابر خدا داریم؟   پی نوشت ها:
  1. برای اطلاع بیشتر می توانید به کتاب های «وحی نبوی» نوشته استاد علی ربانی گلپایگانی، و نیز کتاب «رویا انگاری وحی» نوشته دکتر ابوالفضل ساجدی مراجعه کنید.
  2. انعام: 19/6.
  3. صف:9/11.
 
موضوع قفل شده است