دانلود نرم افزار بر کرانه غدیر
ارسال شده توسط تمنـای وصـال در شنبه, ۱۳۹۳/۰۷/۱۲ - ۲۱:۰۷ابتدا تمامی بخشها را دانلود و سپس انها را از حالت فشرده خارج کنید
asratv.com
ابتدا تمامی بخشها را دانلود و سپس انها را از حالت فشرده خارج کنید
asratv.com
شواهد موجود در كتب تاريخى گوياى اين حقيقت است كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) از آغاز رسالت با رويكرد عمده زنان به آيين توحيدى روبرو شد. اولين پذيرنده اسلام (خديجه)، (1) اولين شهيده (سميه) (2) و بانوانى كه از سابقين و مهاجران شمرده مى شدند(3) نمونه روشنى از مشاركت زنان در عرصه هاى اجتماعى را به نمايش مى گذارند.
حضور زنان در حجة الوداع بارزترين و ماندگارترين نوع شركت در صحنه هاى اجتماعى است. اخبار فراوانى كه به وسيله راويان زن از اين مراسم عظيم نقل شده، گوياى تلاش گسترده زنان در پاسدارى از اين ميراث مقدس است. دستاوردهاى بانوان در عرصه اخبار غدير به دو گروه عمده تقسيم مى شود:
آرزوى هر شيعه است كه اى كاش زمان، به عقب برمى گشت و در غدير حاضر بود و با مولايش دست بيعت مى داد و به آن حضرت تبريك مى گفت. اى كاش اميرالمؤمنين (عليه السلام) اكنون زنده بود، و هر ساله در روز غدير به حضورش شرفياب مى شديم و با او تجديد بيعت مى كرديم و بار ديگر به او تهنيت مى گفتيم.
تحقق اين آرزو چندان مشكل نيست. زيارت اميرالمؤمنين حضرت علي (عليه السلام) در نجف اشرف و حضور در حرم مطهر آن حضرت و عرض ادب به ساحت مقدس و سخن گفتن با ايشان از صميم جان و بازگفتن اين آرزوى قلبى در پيشگاهش از نظر شيعه، تجديد بيعت حقيقى و تبريك و تهنيت واقعى است. سلام غدير به آن دوم شخصيت عالم وجود كه صداى ما را مى شنود و پاسخ ما را مى دهد در حكم حضور در بيابان غدير و بيعت با دست مبارك اوست.
امام صادق و امام رضا (عليهماالسلام) سفارش اكيد فرموده اند(1) كه تا حد امكان در روز غدير كنار قبر اميرالمؤمنين (عليه السلام) حاضر باشيم و اين يادبود عظيم را در حرم صاحب غدير بپا كنيم. حتى اگر نمى توانيم در حرم او حاضر شويم در هر جايى كه باشيم كافى است به سوى مزار با صفايش اشاره كنيم و به او سلامى دهيم و قلب خود را در حرم او حاضر كنيم و با مولايمان سخن بگوييم، كه او سلام ما را پاسخي گرم مى دهد و دست بيعت ما را با دستان يداللهى خويش مى فشارد.
اين يادبود سالانه، تجديد خاطره غدير و بيعت مجدد با صاحب آن است، و از زمان ائمه (عليهم السلام) تاكنون همواره برگزار شده است. سالانه هزاران نفر در شب و روز غدير در حرم اميرالمؤمنين (عليه السلام) حضور يافته اند و به صاحب اختيارى مطلق او بر همه هستى شان افتخار نموده اند، و اين را به عنوان بيعت با فرزندش حضرت قائم آل محمد (عجل الله تعالي فرجه) تلقى نموده اند.
زيارت اميرالمؤمنين حضرت علي (عليه السلام) در نجف اشرف و حضور در حرم مطهر آن حضرت و عرض ادب به ساحت مقدس و سخن گفتن با ايشان از صميم جان و بازگفتن اين آرزوى قلبى در پيشگاهش از نظر شيعه، تجديد بيعت حقيقى و تبريك و تهنيت واقعى است. سلام غدير به آن دوم شخصيت عالم وجود كه صداى ما را مى شنود و پاسخ ما را مى دهد در حكم حضور در بيابان غدير و بيعت با دست مبارك اوست.
امام هادى (عليه السلام) - در سالى كه معتصم عباسى آن حضرت را از مدينه به سامرا تبعيد كرد ـ در روز غدير به نجف آمدند و در حرم جدشان اميرالمؤمنين (عليه السلام) حضور يافتند و زيارت مفصلى خطاب به آن حضرت انشا فرمودند.(2) اين زيارت دوره كامل عقايد شيعه درباره ولايت اميرالمؤمنين (عليه السلام) و فضايل و سوابق و محنت هاى آن حضرت را بيان مى كند. در اينجا جملاتى از اين زيارت را كه تجديد عهدى با عقايد ريشه دارمان است و نيز برخى دعاها كه در آن مسئله غدير مطرح شده است مى آوريم:
علی نور مبین:
«یا ایها الناس قد جائکم برهان من ربکم و انزلنا الیکم نورا مبینا» (نساء:117)
ای مردم! دلیل روشنی از سوی پروردگارتان برای شما آمد و نور آشکاری به سوی شما نازل کردیم.
* عن ابی عبدالله علیه السلام قال: النور ولایه علی علیه السلام.
مجمع البیان، ج 3، ص 147
امام صادق علیه السلام فرمود: مقصود از نور در این آیه شریفه علی ابن ابی طالب است.
* امام صادق در روایت دیگری فرمود: منظور از برهان، در این آیه شریفه حضرت محمد صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام است.
تفسیر عیاشی، ج 1 ، ص 285
در آخر کلامم رو با کلام حضرت علی علیه السلام مزین میکنم.
آقا امیر المومنین حضرت علی علیه السلام در خطبه دوم نهج البلاغه در مورد مقام ممتاز اهل بیت می فرماید:
جایگاه راز خدا، پناهگاه دین او،صندوق علم او،مرجع حکم او ، گنجینه های کتابهای او و کوههای دین او میباشند.به وسیله ی آنها پشت دین را راست کرد و تزلزلش را مرتفع ساخت ...
احدی از امت با آل محمد صلی الله علیه و اله قابل قیاس نیست.کسانی را که از نعمت آنها متنعم اند، با خود آنها نتوان هم ترازو کرد.آنان رکن دین و پایه یقین اند.تندروان باید به آنان برگردند و کندروان باید سعی کنند به آنان برسند.شرایط ولایت امور مسلمین در آنها جمع است و پیغمبر درباره آنها تصریح کرده است و آنان کمالات نبوی را به ارث برده اند.این هنگام است زمانی که حق به اهلش بازگشته، به جای اصلی خود منتقل گشته است.
و همچنین در خطبه 142 میفرماید:
کجایند کسانی که به دروغ و از روی حسد گفتند که راسخان در علم - که در قرآن آمده است - آنانند نه ما؟! تنها به وسیله ما هدایت جلب، و کوری برطرف میگردد؛ امامان از قریش اند اما نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنی هاشم؛جامه امامت جز بر تن آنان راست نیاید و کسی غیر از آنان چنین شایستگی را ندارد.
و السلام علیکم ورحمه الله و برکاته
آیه ولایت:
آیه 55 سوره مائده که موسوم به آیه ولایت هست اینگونه میفرماید:
﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾(سورهٔ مائده-آیهٔ ۵۵)
ولی شما تنها خداست و پیامبر او و کسانی که ایمان آورده اند؛آنها که نماز را برپا میدارند و در حال رکوع, زکات میدهند.
این آیه بر طبق نظر علمای اهل سنت هم در حق حضرت علی نازل شده است.و از نظر شیعیان خلافت حضرت علی را بیان میکند.
توضیحات بیشتر رو در ادامه بخونید.
انکار آیه ولایت:
1: ابن تيميه:
نزول آيه ولايت را در باره امام علي عليه السلام انكار نموده و معتقد است كه روايات شأن نزول،از سوي دروغگوها جعل گرديده است.وي در اين باره ميگويد:
و قد وضع بعض الكذابين حديثا مفترى أن هذه الآية نزلت في علي لما تصدق بخاتمه في الصلاة و هذا كذب بإجماع أهل العلم بالنقل و كذبه بين من وجوه كثير.
بعضي از دروغ گوها حديثي را درست كردهاند مبني بر اين كه آيه ولايت در باره علي [عليه السلام] در هنگامي كه انگشترش را در حال نماز صدقه مي داد نازل شده است؛اين مطلب به اتفاق اهل علم دروغ است و دورغ بودن آن چندين دليل آشكار ميسازد.
إبن تيمية الحراني،أحمد بن عبد الحليم أبو العباس(الوفاة: 728)،منهاج السنة النبوية،ج 2 ص 30، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406،الطبعة: الأولى،تحقيق: د. محمد رشاد سالم.
2: ابن قيم الجوزيه:
شاگرد ويژه ابن تيميه و ناشر افكار او نيز منكر نزول آيه در حق امير مؤمنان عليه السلام است و در باره نزول آيه مي نويسد:
و هذا كذب قطعا على الله أنه أراد عليا وحده بهذا اللفظ العام الشامل لكل من اتصف بهذه الصفة.
اين افترا به خداوند است كه با اين لفظ عام و فراگير تنها علي عليه السلام را اراده كرده باشد.
الزرعي الدمشقي ، أبو عبد الله شمس الدين محمد بن أبي بكر بن أيوب بن سعد( الوفاة: 751 هـ)، الصواعق المرسلة على الجهمية والمعطلة ، ج 2 ص 697، تحقيق : د. علي بن محمد الدخيل الله ، دار النشر : دار العاصمة - الرياض ، الطبعة : الثالثة ، 1418 – 1998م .
3: ابن حجر هيثمي:
ادعاي اجماع نزول آيه را در باره امام علي عليه السلام انكار كرده و مي نويسد :
وكذلك زعمهم الإجماع على نزولها في علي باطل أيضا .
ادعا اجماع نزول آيه در باره علي عليه السلام ، واقعيت ندارد .
ابن حجر الهيثمي ، أبو العباس أحمد بن محمد بن علي ( الوفاة: 973هـ )، الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ، ج 1 ص 105، دار النشر : مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417هـ - 1997م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط .
4: توضیح:
از افرادي همچون ابن تيميه حراني و شاگردش ابن القيم كه تمام توان خود را براي انكار فضائل اهل بيت عليهم السلام به كار بردهاند و در اين زمينه يد طولائي دارند ، انتظاري بيش از اين نبايد داشت.اما از طرف ديگر برخي از محدثان و مفسّران اهل سنت ، نزول آيه ولايت را در باره على (عليه السلام) با سندهاي متعدد از صحابه نقل کردهاند و حتي در اين باره ادعاي اجماع كردهاند .
اثبات آیه ولایت:
1: قاضي عضد الدين ايجي (متوفاي 756هـ):
در كتاب المواقف كه از مهمترين كتابهاي عقائدي اهل سنت به شمار ميرود ، در اين باره نقل ميكند :
وأجمع أئمّة التفسير أنّ المراد علي .
تمام پيشوايان تفسير اجماع دارند بر اين كه اين آيه در باره امام علي عليه السلام نازل شده است .
الإيجي ، عضد الدين عبد الرحمن بن أحمد الوفاة: 756هـ ، كتاب المواقف ، ج 3 ، ص 601 ، دار النشر : دار الجيل - لبنان - بيروت - 1417هـ - 1997م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبدالرحمن عميرة.
2: سعد الدين تفتازاني:
در اين باره مي نويسد:
نزلت باتفاق المفسرين في علي بن أبي طالب رضي الله عنه حين أعطى السائل خاتمه وهو راكع في صلاته وكلمة إنما للحصر بشهادة النقل والاستعمال.
اين آيه ، به اتفاق مفسران در حق علي بن أبي طالب (عليه السلام) بعد از آن كه در حال ركوع نماز به سائل انگشتر داد نازل شده است.
التفتازاني ، سعد الدين مسعود بن عمر بن عبد الله ( الوفاة: 791هـ)، ج 2 ص 288، شرح المقاصد في علم الكلام ، دار النشر : دار المعارف النعمانية - باكستان - 1401هـ - 1981م ، الطبعة : الأولى .
3: توضیح:
اين دو تن از شخصيتهاي كم نظير اهل سنت اجماع علماي تفسير را نقل ميكنند ولي هيچ مطلبي در رد آن بيان نميكنند و اين نشانگر اين است كه مضمون اجماع براي آنان ثابت بوده است.
4: شهاب الدين آلوسي:
در تفسير خود ميگويد :
وغالب الأخباريين على أنها نزلت فى على كرم الله تعالى وجهه
الآلوسى البغدادي، العلامة أبى الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي1270هـ)، روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج 6 ص 167 ، ناشر: دار إحياء التراث العربى – بيروت.
و در جاي ديگر ميگويد :
إنما وليكم الله ورسوله ... والآية عند معظم المحدثين نزلت فى علي كرم الله تعالى وجهه .
الآلوسى البغدادي، العلامة أبى الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي1270هـ)، روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج 6 ص 93 ، ناشر: دار إحياء التراث العربى – بيروت.
5: جصاص:
در تفسير خود مينويسد :
روي عن مجاهد والسدي وأبي جعفر وعتبة بن أبي حكيم أنها نزلت في علي بن أبي طالب حين تصدق بخاتمه وهو راكع .
الجصاص ، أحمد بن علي الرازي أبو بكر (متوفاي370هـ) ، أحكام القرآن ، ج 4 ص 102 ، تحقيق : محمد الصادق قمحاوي ، ناشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت – 1405هـ.
6: شجري جرجاني:
در كتاب امالي خود بيش از ده سند براي اين روايت نقل ميكند :
أخبرنا أبو بكر محمد بن علي بن أحمد الجورذاني المقرئ بقراءتي عليه بأصفهان ، قال أخبرنا أبو مسلم عبد الرحمن بن شهدل المديني ، قال أخبرنا أحمد بن محمد بن سعيد الكوفي ، قال أخبرنا أحمد بن الحسن بن سعيد أبو عبد الله ، قال حدثنا أبي ، قال حدثنا حصين بن مخارق ، عن الحسن بن زيد ابن الحسن عن أبيه عن آبائه ، عن علي عليهم السلام : أنه تصدق بخاتمه وهو راكع ، فنزلت فيه هذه الآية : «إنما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا» .
وبإسناده قال حدثنا حصين بن مخارق عن عبد الصمد عن أبيه عن ابن عباس : «إنما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا» نزلت في علي بن أبي طالب عليهم السلام .
«وبإسناده» قال حدثنا حصين بن مخارق عن عمرو بن خالد عن الإمام الشهيد أبي الحسين زيد بن علي ، عن آبائه عن علي عليهم السلام مثل ذلك .
وبإسناده عن حصين بن مخارق ، عن أبي الجارود ، عن محمد وزيد ابني علي عن آبائهما أنها نزلت في علي عليه السلام .
وبإسناده قال حدثنا حصين عن هارون بن سعيد عن محمد بن عبيد الله الرافعي عن أبيه عن جده عن أبي رافع أنها نزلت في علي عليه السلام .
وبإسناده قال حدثنا حصين بن مخارق عن سعيد بن طريف عن الأصبغ عن علي عليه السلام مثله .
وبإسناده قال حدثنا حصين بن مخارق ، عن أبي حمزة عن علي بن الحسين ، وأبي جعفر مثله. .
وبإسناده قال حدثنا حصين ، عن عبد الوهاب عن مجاهد ، عن أبيه عن ابن عباس مثله .
وبه قال أخبرنا أبو أحمد محمد بن علي بن محمد المكفوف المؤدب بقراءتي عليه بأصفهان ، قال أخبرنا أبو محمد عبد الله بن محمد بن جعفر بن حيان ، قال حدثنا الحسن بن محمد بن أبي هريرة ، قال حدثنا أحمد بن يحيى بن زهير التستري وعبد الرحمن بن أحمد الزهري ، قالا حدثنا أحمد بن منصور ، قال حدثنا عبد الرزاق عن عبد الوهاب بن مجاهد عن أبيه عن ابن عباس : «إنما وليكم الله ورسوله» قال نزلت في علي ابن أبي طالب عليه السلام .
الشجرى الجرجاني، المرشد بالله يحيى بن الحسين بن إسماعيل الحسني (متوفاي 499هـ) ، كتاب الأمالى وهى المعروفة بالأمالى الخميسية، ج 1 ص 181 ، تحقيق: محمد حسن اسماعيل، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1422 هـ - 2001م .
7: ابن كثير دمشقي سلفي:
ميگويد :
عن أبي صالح عن ابن عباس قال خرج رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم إلى المسجد والناس يصلون بين راكع وساجد وقائم وقاعد وإذا مسكين يسأل فدخل رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فقال: أعطاك أحد شيأً؟ قال: نعم.
قال: من؟ قال: ذلك الرجل القائم.
قال: وعلى أي حال أعطاكه؟ قال: وهو راكع. قال: وذلك علي بن أبي طالب.
قال: فكبر رسول الله صلى الله عليه وسلم عند ذلك وهو يقول ( ومن يتول الله ورسوله والذين آمنوا فإن حزب الله هم الغالبون ) وهذا إسناد لا يقدح به.
القرشى الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير ابوالفداء (متوفاي774هـ)، تفسير القرآن العظيم، ج 2 ص 72 ، ناشر: دار الفكر - بيروت – 1401هـ.
8: انصاري قرطبي:
در باره اين آيه ميگويد :
وقال في رواية أخرى : نزلت في علي بن أبي طالب رضي الله عنه وقاله مجاهد والسدي وحملهم على ذلك قوله تعالى : ( الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون ) وهي : المسألة الثانية وذلك أن سائلا سأل في مسجد رسول الله صلى الله عليه وسلم فلم يعطه أحد شيئا وكان علي في الصلاة في الركوع وفي يمينه خاتم فأشار إلى السائل بيده حتى أخذه قال الكيا الطبري : وهذا يدل على أن العمل القليل لا يبطل الصلاة فإن التصدق بالخاتم في الركوع عمل جاء به في الصلاة ولم تبطل به الصلاة وقوله : ( ويؤتون الزكاة وهم راكعون ) يدل على أن صدقة التطوع تسمى زكاة فإن عليا تصدق بخاتمه في الركوع وهو نظير قوله تعالى : وما آتيتم من زكاة تريدون وجه الله
الأنصارى القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاي671هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج 6 ص 221 ، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
9: سيوطي:
محدث ، مفسر و اديب مشهور اهل سنت در باره اين آيه مينويسد :
قوله تعالى «إنما وليكم الله» الآية أخرج الطبراني في الأوسط بسند فيه مجاهيل عن عمار بن ياسر قال وقف على علي بن أبي طالب سائل وهو راكع في تطوع فنزع خاتمه فأعطاه السائل فنزلت «إنما وليكم الله ورسوله» الآية وله شاهد قال عبد الرازق حدثنا عبد الوهاب بن مجاهد عن أبيه عن ابن عباس «إنما وليكم الله ورسوله» الآية قال نزلت في علي بن أبي طالب وروى ابن مردويه عن وجه آخر عن ابن عباس مثله وأخرج أيضا عن علي مثله وأخرج ابن جرير عن مجاهد وابن أبي حاتم عن سلمة بن كهيل مثله فهذه شواهد يقوي بعضها بعضا .
السيوطي، عبد الرحمن بن أبي بكر جلال الدين (متوفاي911هـ)، لباب النقول ، ج 1 ص 93 ، دار النشر : دار إحياء العلوم – بيروت.
10: توضیح:
حال با توجه به رواياتي كه از منابع اهل سنت نقل شد ، آيا انگيزهاي جز عناد و لجاجت ميتوان براي ابن تيميه و شاگرد او جستجو كرد ؟ آيا انكار نزول اين آيه در باره امير مؤمنان عليه السلام ، انكار سنت رسول خدا صلي الله عليه وآله نيست ؟
حتي اگر فرض را بر اين بگيريم كه سند همه اين روايات ضعيف نيز باشند ، بازهم بر مبناي ابن تيميه و همفكران او ، نزول آيه در باره امير مؤمنان عليه السلام قطعي است . ابن تيميه در باره روايتي كه با چندين سند نقل شده ميگويد :
تعدد الطرق وكثرتها يقوى بعضها بعضا حتى قد يحصل العلم بها ولو كان الناقلون فجارا فساقا فكيف إذا كانوا علماء عدولا ولكن كثر في حديثهم الغلط.
زيادى و تعدد راههاى نقل حديث برخى برخى ديگر را تقويت مىكند كه خود زمينه علم به آن را فراهم مىكند؛ اگر چه راويان آن فاسق و فاجر باشند؛ حال چگونه خواهد بود حال حديثى كه تمام راويان آن افراد عادلى باشند كه خطا و اشتباه هم در نقلشان فراوان باشد .
ابن تيميه الحراني، أحمد عبد الحليم أبو العباس (متوفاي 728 هـ)، كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية، ج 18، ص 26، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ناشر: مكتبة ابن تيمية، الطبعة: الثانية.
در نتيجه نزول اين آيه در باره امير مؤمنان عليه السلام قطعي است و انكار ابن تيميه و همفكران او تأثيري در اين مطلب ندارد .
معنای کلمه ولی:
درست است كه لغت شناسان براي كلمه «ولي» معاني مختلفي ؛ از جمله نصرت ، دوستي و ... نيز نقل كردهاند ؛ اما معناي حقيقي آن چيزي جز سرپرستي ، سلطنت و اولويت به تصرف نميتواند باشد .
بهترين شاهد بر اين مطلب ، استعمال كلمه ولي در گفتار صحابه و حتي خلفا است كه همواره از اين كلمه ، امامت و سرپرستي را فهميده و اراده كردهاند .
ما ابتدا كلمات لغت شناسان در اين باره نقل و در ادامه معناي كلمه ولي را از زبان كساني كه در عصر نبوت و وحي ميزيسته اند بيان خواهيم كرد .
- معناي «ولي» در لغت :
1: راغب اصفهاني مىگويد:
الولاء والتوالي أن يحصل شيئان فصاعداً حصولاً ليس بينهما ما ليس منهما ، ويستعار ذلك للقرب من حيث المكان ومن حيث النسبة ومن حيث الدين ومن حيث الصداقة والنصرة والاعتقاد والولاية : النصرة . والولاية : تولى الأمر . و قيل : الولاية والولاية نحو الدلالة والدلالة . وحقيقته : تولى الامر .
دو چيز ، هر گاه چسبيده و كنار هم قرار گيرند كه شىء سوم ، ميان آن دو فاصلهاى پديد نياورد كه پيوندشان را از هم بگسلاند ، « ولى » معنا و مفهوم پيداكرده و اين معنا در جاي ديگر كه قرب مكاني و نسبت و راستي و همكاري و عقيده داشته باشد به صورت استعاره به كار مي رود . ولايت ( به فتح واو ) به معناي نصرت و ولايت ( به كسر واو ) به معناي سرپرستي به كار مي رود ... حقيقت معناي ولايت همان سرپرستي است .
الراغب الإصفهاني ، أبو القاسم الحسين بن محمد (متوفاي502هـ) ، المفردات في غريب القرآن ، ج 1 ص 533 ، تحقيق : محمد سيد كيلاني ، ناشر : دار المعرفة - لبنان .
2: ابن اثير مي نويسد :
ومن أسمائه عز وجل الوالي وهو مالك الأشياء جميعها المتصرف فيها وكأن الولاية تشعر بالتدبير والقدرة والفعل
ولايت اشاره و دلالت بر تدبير و اعمال قدرت و انجام كاري دارد .
الجزري، ابوالسعادات المبارك بن محمد (متوفاي606هـ)، النهاية فى غريب الحديث والأثر، ج 5 ص 226 ، تحقيق طاهر أحمد الزاوى - محمود محمد الطناحي، ناشر: المكتبة العلمية - بيروت - 1399هـ - 1979م.
3: ابن منظور افريقي مينويسد :
وولي المرأة الذي يلي عقد النكاح عليها ولا يدعها تستبد بعقد النكاح دونه .
سرپرست زن كسي است كه عقد نكاح به دست است و زن در اين امر رها گذاشته نمي شود ، كه ديگران با عقد نكاح در حق او استبداد نمايند .
الأفريقى المصري، محمد بن مكرم بن منظور ( متوفاي711هـ ) ، لسان العرب، ج15 ، ص407 ، ناشر: دار صادر - بيروت، الطبعة: الأولى .
4: صاحب مجمع البحرين مي نويسد :
والولي : الوالي ، وكل من ولي أمر أحد فهو وليه . والولي هو الذي له النصرة و المعونة . والولي الذي يدير الأمر ، يقال : فلان ولي المرأة إذا كان يريد نكاحها . وولي الدم : من كان إليه المطالبة بالقود . والسلطان ولي أمر الرعية، ومنه قول الكميت في حق علي بن أبي طالب . ونعم ولي الأمر بعد وليه ومنتجع التقوى ونعم المقرب .
ولي به معناي حاكم است و هركسي كه امر فردي ديگري را به عهده دارد او ولي آن كس است . ولي كسي است كه ديگري را ياري و همكاري مي كند . ولي به معناي كسي است كه تدبير و اداره امور مي كند ؛ مثل اين كه گفته مي شود : فلاني ولي زن است زماني كه قصد داشته باشد او را به عقد كسي دربياورد ، «ولي خون» به كسي مي گويند كه حق مطالبه قصاص را دا شته باشد . حاكم ولي امر رعيت است . از اين معنا است كلام كميت در حق علي (ع) كه گفت : بهترين ولي هستي بعد از ولي و بهترين داروي تقوي و نزديك كننده هستي .
مجمع البحرين ، ج1 ، ص 455 .
5: توضیح:
همچنين اگر مولي به معناي محب ، دوست ، ناصر و... بود ، بايد بتوان كلمه «محب» را به جاي كلمه «ولي» نهاد . مثلاً بخوانيم :
إِنَّمَا [محبكم] اللّهُ وَرَسُولُهُ ...
يعني ، ناصر و ياور شما تنها خدا ، رسول و الذين آمنوا است .
در اين صورت نبايد با آيات ديگر قرآن كريم تعارض پيدا كند ؛ در حالي كه با ديگر آيات قرآن متعارض ميشود . مثل آيه :
وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ . مائده / 82 .
مسلّماً يهوديان و كسانى را كه شرك ورزيدهاند، دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت و قطعاً كسانى را كه گفتند: «ما نصرانى هستيم»، نزديكترين مردم در دوستى با مؤمنان خواهى يافت، زيرا برخى از آنان دانشمندان و رهبانانىاند كه تكبر نمىورزند
اين آيه در باره نجاشي نازل شده است كه در اين آيه ، خداوند نصارا را دوست و محبّ مؤمنين معرفي ميكند . اگر ولي به معناي دوست باشد ، تعارض پيش ميآيد . آيه 55 مائده ميگويد ، دوست شما فقط خدا ، رسول و «الذين آمنوا...» هستند . آيه 82 مائده ميگويد : نصاري دوست شما است .
اين تعارضي است آشكار و كلام خداوند منزه از اين كه با هم ديگر تعارض داشته باشند .
رفع تعارض به اين است كه آيه 55 مائده را به معناي «سرپرست و صاحب اختيار» بگيريم و آيه 82 سوره مائده را به معناي محب و دوست .
5: نتيجه:
بنا بر آن چه در تفسير لغت شناسان راجع به ولي بيان شد اين مطلب به دست مي آيد كه اين كلمه به معناي سلطنت و ولايت مي باشد .
- معنای ولی در کلام خلفا:
با مراجعه به تاريخچه اين لغت و به كارگيري آن در عصر صحابه ميبينيم كه صحابه ، همواره از كلمه «ولي» سرپرستي و حكومت اراده كردهاند و در خطبه هاي خود را «ولي امر مسلمين» «ولي رسول خدا» و ... معرفي كردهاند .
و وقتي جانشين براي خود انتخاب و يا شخصي را به حكومت يك منطقهاي نصب ميكردند ، به او عنوان «والي» داده و در حكم او از كلمه «ولي» استفاده ميكردند كه ذيلاً به آن اشاره ميكنيم .
1: كاربرد «ولي» در كلام ابوبكر:
أبوبكر بعد از به خلافت رسيدن در خطبههايي كه براي صحابه ايراد كرده ، با استفاده از كلمه «ولي» خود را « ولي امر مسلمين» خوانده است .
1: بلاذري در انساب الأشراف ، ابن قتيبه دينوري در عيون الأخبار ، طبري و ابن كثير در تاريخشان:
و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنت ، نخستين خطبه ابوبكر را اين گونه نقل كردهاند :
لما ولي أبو بكر رضي الله تعالى عنه، خطب الناس فحمد الله وأثنى عليه ثم قال: أما بعد أيها الناس فقد وُلِّيتُكم ولستُ بخيركم .
و چون ابوبكر به خلافت رسيد براي مردم سخنراني كرد و پس از حمد و ثناي الهي گفت : اي مردم من رهبر شما شدهام ؛ ولي بهترين شما نيستم .
البلاذري ، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف ، ج 1 ، ص 254 ؛
الدينوري ، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ) ، عيون الأخبار ، ج 1 ، ص 34 ؛
الطبري ، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310هـ) ، تاريخ الطبري ، ص 237 ـ 238 ، ناشر : دار الكتب العلمية – بيروت .
2: ابن كثير دمشقي سلفي:
بعد از نقل اين خطبه مينويسد :
وهذا إسناد صحيح .
سند اين حديث صحيح است.
القرشي الدمشقي ، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ) ، البداية والنهاية ، ج 6 ، ص 301 ، ناشر : مكتبة المعارف – بيروت .
3: ابن قتيبه دينوري ، يعقوبي و أبو سعد الآبي:
نقل ميكنند كه خليفه اول خطبهاي خواند و گفت :
فحمد الله أبو بكر وأثنى عليه ثم قال إن الله بعث محمدا صلى الله عليه وسلم نبيا وللمؤمنين وليا فمنّ الله تعالى بمقامه بين أظهرنا حتى اختار له الله ما عنده فخلى على الناس أمرهم ليختاروا لأنفسهم في مصلحتهم متفقين غير مختلفين فاختاروني عليهم والياً ولأمورهم راعياً وما أخاف بعون الله وهناً ولا حيرةً ولا جبناً وما توفيقي إلا بالله العلي العظيم عليه توكلت وإليه أنيب .
خداوند محمد را پيامبر و سرپرست و پيشواي مؤمنان قرار داد ، و به وجود او بر ما منت گذاشت تا آن كه او را نزد خودش خواند ، مردم را آزاد گذاشت تا خودشان بر اساس مصلحتها پيشوا بر گزينند ؛ پس مرا به سرپرستي بر گزيدند ، به كمك خدا نه از چيزي مي ترسم و نه سرگرداني احساس مي كنم .
الدينوري ، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ) ، الإمامة والسياسة ، ج 1 ، ص 18 ، تحقيق : خليل المنصور ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م ؛
اليعقوبي ، أحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (متوفاي292هـ) ، تاريخ اليعقوبي ، ج 2 ، ص 125 ، ناشر : دار صادر – بيروت .
الآبي ، أبو سعد منصور بن الحسين (متوفاي421هـ) ، نثر الدر في المحاضرات ، ج 1 ، ص 278 ، اسم المؤلف: تحقيق : خالد عبد الغني محفوط ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت /لبنان ، الطبعة : الأولى ، 1424هـ - 2004م .
4: محمد بن سعد در طبقات،سيوطي در تاريخ الخلفاء و ابن حجر هيثمي در الصواعق:
و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنت ، خطبه ديگري را از خليفه اول نقل كردهاند كه پس از به خلافت رسيدن آن را ايراد كرده است :
لما بويع أبو بكر قام خطيباً فلا والله ما خطب خطبته أحد بعد فحمد الله وأثنى عليه ثم قال أما بعد فإني ولّيت هذا الأمر وأنا له كاره ووالله لوددت أن بعضكم كفانيه ...
وقتي كه با ابوبكر بيعت شد خطبهاي خواند كه به خدا سوگند بعد از او چنين خطبهاي خوانده نشد ، پس از حمد و ثناي الهي گفت : من به امر رهبري شما برگزيده شدم ؛ ولي از آن خوشنود نيستم ، دوست داشتم يكي از شما اين مسؤوليت را ميپذيرفت ...
ابو بكرخطاب به امراء گفت : وكتَبَ إِلى أُمرَاءِ الأجنَادِ : وَلَّيْتُ عليكم عمرَ ولم آلُ نَفْسِي وَلا المُسْلِمين خيرا .
جامع الاصول ج 4 ص 109
الزهري ، محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري (متوفاي230هـ) ، الطبقات الكبرى ، ج 3 ، ص 212 ، ناشر : دار صادر - بيروت ؛
السيوطي ، عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي911هـ) ، تاريخ الخلفاء ، ج 1 ، ص 71 ، تحقيق : محمد محي الدين عبد الحميد ، ناشر : مطبعة السعادة - مصر ، الطبعة : الأولى ، 1371هـ - 1952م ؛
الهيثمي ، أبو العباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر (متوفاي973هـ ، الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ، ج 1 ، ص 37 ، تحقيق عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط ، ناشر : مؤسسة الرسالة - لبنان ، الطبعة : الأولى ، 1417هـ - 1997م .
ابو بكر موقع كه به عنوان خليفه انتخاب شده بود روي منبر رسول خدارفت گفت : من به عنوان سرپرست بر شما گمارده شدم .
وصعد أبو بكر المنبر عند ولايته الأمر فجلس دون مجلس رسول الله بمرقاة ثم حمد الله وأثنى عليه وقال إني وليت عليكم ولست بخيركم فإن استقمت فاتبعوني وإن زغت فقوموني
اليعقوبي، أحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (متوفاي292هـ)، تاريخ اليعقوبي، ج 2 ص 127،ناشر: دار صادر – بيروت
عمر خطاب به مردم گفت : آگاه باشيد من به عنوان سرپرست براي شما گمارده شدم .
«...ألا إني قد وليت عليكم ...»
الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج 2 ص 490،ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.
2: استعمال «ولي » در كلام عمر:
1: مسلم بن حجاج نيشابوري:
به نقل از خليفه دوم مينويسد :
فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قَالَ أَبُو بَكْرٍ : أَنَا وَلِىُّ رَسول صلي الله عليه وآله مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ . فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ الله عليه وسلم . فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنَ ابْنِ أَخِيكَ وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ ُولِ اللَّهِ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم : مَا نُورَثُ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّىَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَوَلِىُّ أَبِى بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِى كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا .
پس از وفات رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم ابوبكر گفت : من جانشين رسول خدا صلي عليه وآله هستم ، شما دو نفر (عباس و علي ) آمديد و تو اي عباس ميراث برادر زادها ت را درخواست كردي و تو اي علي ميراث فاطمه دختر پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم را
ابوبكر گفت : رسول خدا فرموده است : ما چيزي به ارث نميگذاريم ، آنچه ميماند صدقه است و شما او را دروغگو ، گناهكار ، حيلهگر و خيانتكار معرفي كرديد و حال آن كه خدا مي داند كه ابوبكر راستگو ، دين دار و پيرو حق بود .پس از مرگ ابوبكر ، من جانشين پيامبر و ابوبكر شدم و باز شما دو نفر مرا خائن ، دروغگو حيله گر و گناهكار خوانديد .
النيسابوري ، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ) ، صحيح مسلم ، ج 3 ، ص 1378 ، ح 1757 ، كِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّيَرِ، بَاب حُكْمِ الْفَيْء ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي ، ناشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت .
در اين روايت خليفه دوم تصريح ميكند كه ابوبكر خود را ولي و خليفه رسول خدا ميدانست ؛ ولي شما دو نفر او را تكذيب كرده و وي را خيانت كار و ... ميدانستيد ، من نيز خودم را ولي و خليفه رسول خدا ميدانم و شما دو نفر مرا دروغگو خيانت كار و ... ميدانيد.
عبد الرزاق عن معمر عن الزهري عن مالك بن أوس بن الحدثان النصري ... فلما قبض رسول الله صلي الله عليه وآله قال أبو بكر أنا ولي رسول الله صلي الله عليه وآله بعده أعمل فيه بما كان يعمل رسول الله صلي الله عليه وآله فيها ثم أقبل على علي والعباس فقال وأنتما تزعمان أنه فيها ظالم فاجر والله يعلم أنه فيها صادق بار تابع للحق ثم وليتها بعد أبي بكر سنتين من إمارتي فعملت فيها بما عمل رسول الله صلي الله عليه وآله وأبو بكر وأنتما تزعمان أني فيها ظالم فاجر .
عمر گفت : و چون رسول خدا از دنيا رفت ابوبكر گفت : من ولي و جانشين پيامبرم ، و همانگونه كه او رفتار كرد من نيز چنان خواهم رفتار كرد ؛ سپس عمر به علي و عباس گفت : شما خيال ميكرديد كه أبو بكر ظالم و فاجر است ... سپس من بعد از ابوبكر دو سال حكومت كردم و روش رسول و ابوبكر را ادامه دادم ...
إبن أبي شيبة الكوفي ، أبو بكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ) ، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار ، ج 5 ، ص 469 ، ح9772 ، تحقيق : كمال يوسف الحوت ، ناشر : مكتبة الرشد - الرياض ، الطبعة : الأولى ، 1409هـ .
نكته مهم در اين روايت اين است كه ابوبكر ميگويد :
« أنا ولي رسول الله صلي الله عليه وآله بعده»
كلمه « بعده » مطلب را روشن تر و ما را بهتر به مقصود ميرساند .
3: بررسي سندي:
1: مالك بن أوس بن الحدثان النصري:
وي از روات صحيح بخاري ، مسلم و بقيه صحاح سته اهل سنت است و حتي بعضيها اعتقاد داشتهاند كه او رسول خدا صلي الله عليه وآله را نيز ديده است.
مزي در تهذيب الكمال در باره او مينويسد :
ذكره محمد بن سعد في « الصغير » في الطبقة الثامنة من الصحابة ممن أدرك النبي صلى الله عليه وسلم ورآه ولم يحفط عنه شيئاً .
محمد بن سعد وي را در كتابش (الصغير) در طبقه هشتم از صحابه ذكر ميكند و ميگويد : او از كساني است كه رسول خدا را درك كرد اما سخني از حضرت نقل نكرده است.
المزي ، يوسف بن الزكي عبدالرحمن أبو الحجاج (متوفاي742هـ) ، تهذيب الكمال ، ج 27 ، ص 122 ، تحقيق د . بشار عواد معروف ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1400هـ – 1980م .
2: محمد بن مسلم معروف به ابن شهاب زهري:
از روات بخاري ، مسلم و بقيه صحاح سته اهل سنت است .
ابن حجر در باره او مينويسد :
الفقيه الحافظ متفق على جلالته وإتقانه وهو من رؤوس الطبقة الرابعة
فقيه و حافظ بود، بر بزرگي جايگاه او اتفاق نظر است و از سران طبقه چهارم است.
العسقلاني الشافعي ، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852هـ) تقريب التهذيب ، ج 1 ، ص 506 ، تحقيق : محمد عوامة ، ناشر : دار الرشيد - سوريا ، الطبعة : الأولى ، 1406 - 1986 .
3: نتیجه:
بنا بر آنچه كه در تفسير كلمه « ولي » از نظر لغت وكاربرد بيان شد ، به اين نتيجه و جمع بندي مي رسيم كه كلمه « ولي» همان گونه كه از نظر لغت به معناي سزاوار به تصرف وتدبير بود در اصطلاح خلفا نيز به معناي ولايت بر تصرف وتدبير آمده است و ماقبل آيه معناي جديدي در مابعد آن ايجاد نمي كند .
4: ولی در کلام عایشه:
عن عائشة قالت: لما ولي أبو بكر قال قد علم قومي أن حرفتي لم تكن لتعجز عن مؤونة أهلي...
عائشه گفت : وقتي ابو بكر سرپرست شد گفت: بدرستي قوم من مي داند كه شغل من بخاطر اين نبوده كه من از مئونه اهلم عاجزبودم
الزهري، محمد بن سعد بن منيع ابوعبدالله البصري (متوفاي230هـ)، الطبقات الكبرى، ج 3 ص 185،، ناشر: دار صادر - بيروت.
قال الألباني : وإسناد هذا صحيح على شرط الشيخين
الباني گفته است: اسناد اين حديث بنا برشرط شيخين صحيح است
ألباني، محمد ناصر (متوفاي1420هـ)، إرواء الغليل، ، ج 8 ص 232تحقيق: إشراف: زهير الشاويش، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1405 - 1985 م.
أن عبد الملك بن مروان خطب يوما فقال : وليكم عمر بن الخطاب ، وكان فظا غليظا مضيقا عليكم فسمعتم له .
عبد الملك بن مروان روزي خطاب كرد گفت : سرپرست شما عمر بن خطاب، تندخو و سخت دل ودرتنگنا قراردهنده برشما بوده پس به اوگوش مي داديد.
ابن سيده المرسي ، أبو الحسن علي بن إسماعيل ( الوفاة: 458هـ)، المحكم والمحيط الأعظم ، ج 1 ص 514، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 2000م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الحميد هنداوي
المسعودي، ابوالحسن علي بن الحسين بن علي (متوفاى346هـ) مروج الذهب، ج 1 ص 40192 ، دار النشر :
كان عمر بن عبد العزيز رضي الله عنه يقول إذا رأى القاسم بن محمد بن أبي بكر: لو كان لي من الأمر شيء لوليته الخلافة.
إبن خلدون الحضرمي، عبد الرحمن بن محمد (متوفاي808 هـ)، مقدمة ابن خلدون، ج 1 ص 206، ناشر: دار القلم - بيروت - 1984، الطبعة: الخامسة.
السخاوي، شمس الدين محمد بن عبد الرحمن(متوفاي902هـ)، التحفة اللطيفة في تاريخ المدينة الشريفة، ج 2 ص 377 ، ،ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ/ 1993م.
[b]content[/b]
[="Blue"][="Magenta"]اتفافی به وبلاگ در محضر نور گذرم افتاد
این طرح جالب رو داده بود
بخونید
[/]
بسم رب المهدی ارواحنا الفداه
سلام بر مهدی فاطمه سلام بر منتظران حضرتش
« طرح انس با نهج البلاغه »
مدت اجرا:از ميلاد حضرت علي عليه السلام( 26 تيرماه) تا شهادت حضرت علي عليه السلام (اول مهرماه)
از سيزدهم رجب اولين روز اعتكاف تا بيست و يكم ماه مبارك رمضان دومين شب قدر
هدیه به فرزندش امام مهدی (عج) که چون او غریب است و ناشناخته مانده، باشد که گام های کوچک و لرزان ما در مسیر شناخت نهج البلاغه اندکی و تنها اندکی تسلی بخش تنهایی اش باشد.
باشد كه او خود ما را، راهنما گردد که اوست ولی الله، اوست آخرین ذخیره ی الهی.
تقديم به او كه حكومتش علي وار حكومت عدل خواهد بود و سيره اش سيره ي امام علي عليه السلام
اما ... سيزده رجب روز ميلاد علي عليه السلام فرا مي رسد و بهره ي ما ازين ميلاد فرخنده، معرفتی است که به ما افزوده شود و در لحظه لحظه های زندگیمان با ما همراه باشد و نورانیتش در عمل پدیدار شود و اگر این معرفت نباشد چه تفاوت است میان ما و آنانكه علي عليه السلام را نمي شناسند؟
سيزده رجب مثل هر سال مي رسد اما مولاي ما درشيعه خانه اش - حتي - همچنان غریب است که نه گوش به حکمتهایش سپردیم، نه خطبه هایش را شنیدیم و نه چشمانمان را به خواندن نامه هایش نور بخشیدیم!
اي كاش امسال اينگونه نباشد، اي كاش او در شيعه خانه اش اينقدر غريب نباشد.
طرح « انس با نهج البلاغه » تلاشی است در جهت بهره گیری بیشتر از زلال ولايت. در اين دوره ي 69 روزه از ولادت تا شهادت مولاي متقيان، نهج البلاغه ي او را با تامل و معرفت خواهيم خواند.
جدول 69 روزه انس با نهج البلاغه(پیوست همین تاپیک)
جدول 69 روزه انس با نهج البلاغه (2)(پیوست همین تاپیک)
نكات قابل توجه:
*اين جدول بر اساس نهج البلاغه نسخه مرحوم دشتي تنظيم شده كه با نسخه ها و ترجمه هاي علامه جعفري، دكتر شهيدي، امامي و آشتياني، دكتر مبشري، سپهر خراساني، شريعت، صبحي الصالح و ناصر احمدزاده هماهنگ است. دوستاني كه هيچ كدام ازين نسخه ها را ندارند مي توانند نهج البلاغه مرحوم دشتي را با تخفيف ويژه از موسسه امير المومنين عليه السلام تهيه نمايند. توضيحات بيشتر را در لينك زير بخوانيد:
[="Red"] تهيه نهج البلاغه ترجمه مرحوم دشتي (اسک دین)[/]
* تلفن كردن ، واريز كردن پول، اينها كارهاي دردسر سازي هستند ولي فكر كنم مي ارزه ، پس شيطون تنبلي رو لعنت كنيد و بگين يا علي . ضمنا زياد وقت نداريما همين الان بگين يا علي
* در جدول داده شده تنها خواندن ترجمه ي فارسي مد نظر ماست. البته بديهي ست كه تمايل شما براي خواندن متن عربي علاوه بر ترجمه ي فارسي موجب آشنايي بيشتر با عين كلام مولا مي شود.
* پيشنهاد مي شود از روز آغاز طرح دفترچه اي را به همراه نهج البلاغه به همراه داشته باشيد و جملاتي كه از نظر شما تاثير بيشتري دارد در آن يادداشت نماييد ، در اين صورت در پايان طرح دفتري سرشار از حكمت خواهيد داشت.
* اگر درحين خواندن نهج البلاغه مطلبي براي شما سوال برانگيز شد و تا پايان طرح به جواب سوال نرسيديد،سوالاتتان را در قسمت نظرات وبلاگ در محضر نور يعني اينجا بگذاريد تا توسط بهترين اساتيد، پاسخ داده شوند.
*دوستان ديگر رو هم در نت و خارج از نت ازين طرح مطلع كنيد ، ما دير اقدام كرديم ، شما با كمك به اطلاع رساني اين غفلت رو جبران كنيد اجرتون با صاحب طرح.
*اين طرح در ليالي مبارك قدر به پايان مي رسد،با دلهايي كه انشاء الله امسال لبريز از حكمت علوي ست، دعا براي ظهور ولي نعمتمان و آماده شدن دلها و استقامت قدم هامان براي ظهور قطعا فراموش نميشه.
اللهم عجل لوليك الفرج و العافية و النصر و اجعلنا من خير انصاره و اعوانه و المستشهدين بين يديه
التماس دعای فرج و شهادت
به امید ظهور
[/]