تاریخ مکه، فرهنگ عرب در هنگام ظهور اسلام

دین زدایی از ایرانیان با القای دشمنی عرب و عجم

سلام ایا این متن درسته؟ جواب این متن چیه؟ تاریخ عرب ۱ - ﺑﺮﯾﺪﻥ ﺳﺮ ﺣﺴﯿﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﯽ ﻭ ﺑﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﻧﺰﺩ ﻋﺒﯿﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺯﯾﺎﺩ ۲-ﺑﺮﯾﺪﻥ ﺳﺮ ﻋﺒﯿﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺯﯾﺎﺩ ﻭ ﺑﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﻧﺰﺩ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺛﻘﻔﯽ ۳ - ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺳﺮ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺛﻘﻔﯽ ﻭ ﺑﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﻧﺰﺩ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺯﺑﯿﺮ ۴ - ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺳﺮ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺯﺑﯿﺮ ﻭ ﺑﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﻧﺰﺩ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻠﮏ ﻣﺮﻭﺍﻥ و ﺗﻮﺿﯿﺢ اینکه : ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ، ﻧﻪ ﺭﮊﯾﻢ ﺻﻬﯿﻮﻧﯿﺴﺘﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﻪ آﻣﺮﯾﮑﺎ نه القاعده ﻭ ﻧﻪ ﺩﺍﻋﺶ "فقط اسلام بود و قلمرو مسلمانان" کلا این سر بریدن رسم بوده، فرقی هم نمی کرده مظلوم باشی یا ظالم، اگر شکست می خوردی سرت بالا نیزه بود.... داعش امروز هم برعکس نظر بعضیها، ریشه از فرهنگ آن زمان داره نه آمریکا و نه اسرائیل... ممکنه آنها از حماقت اینها استفاده کنند، ولی مشکل از فرهنگ بدوی آدمهای این مناطق است.  این داستان عاشورا از دو جهت برای من جالب است؛  اول اعراب صدر اسلام وقتی با نوه پیامبر و پسر عمو خودشان اینگونه رفتار میکردند، ببین با ایرانیان بیچاره مغلوب در جنگ چه کرده اند. اجداد بی گناه من و تو که به جرم مسلمان نبودن و یا نهایتا دفاع از وطن و ناموسشان، بی رحمانه تر از کشتگان کربلا شهید شدند.  اگر اسرای کربلا پس از مدتی محترمانه آزاد شدند و به قوم و قبیله خود برگشتند ، زنان و دختران و طفلان بی گناه سرزمینم مظلومانه تر از اسرای کربلا در بازارهای مکه و مدینه گمنام به قتل رسیدند یا فروخته شدند و فریاد رس و تاریخ نگاری از آنان دفاع نکرد و حتی هم هموطنان و فرزندانشان هم آنها را از یاد برده است و تاریخ عرب وحشی را جایگزین سند پر افتخار کشور خود کردند. دوم اینکه کاش فقط یک روز در سال و فقط یک شمع بخاطر همه هموطنان دلیرمان که بخاطر دفاع از کیان ایرانی به شکلی وحشیانه توسط اعراب تکه تکه و شهید شدند، مانند: بابک خرم دین... مرداویچ و مازیار و افشین.. طاهر.... و....   روشن می کردیم... فقط یک روز و فقط یک شمع... نه میلیونها پرس غذا...  نه یک دهه...  و نه هیئت و کتل و علامت دارد ...

تاریخ مکه و فرهنگ عرب در هنگام ظهور اسلام

سید زاهد
تاریخ مکه و فرهنگ عرب در هنگام ظهور اسلام
تاریخ مکه

تاريخ مكه از زمان حضرت ابراهيم عليه السّلام شروع مى‏شود، وى فرزند خود اسماعيل را با مادرش هاجر براى اقامت به سرزمين مكه فرستاد، فرزند وى در آنجا با قبايلى كه در آن نزديكيها زندگى مى‏كردند وصلت كرد. حضرت ابراهيم(ع)به دستور خداوند خانه كعبه را بنا كرد، و از اين پس آبادى شهر مكه شروع شد.
فرهنگ عرب هنگام ظهور اسلام

اعراب زمان جاهلیت و بالاخص اولاد عدنان طبعا سخى و مهمان نواز بودند، كمتر به امانت خيانت مى‏كردند، پيمان شكنى را گناه غير قابل بخششى مى‏دانستند، در راه عقيده فداكار بودند و از صراحت لهجه كاملا بر خوردار بودند. حافظه‏هاى فوق‏العاده قوى براى حفظ اشعار و خطب در ميان آنان پيدا مى‏شد، و در فن شعر و سخنرانى سرآمد روزگار بودند، شجاعت و جرأت آنان ضرب المثل بود، در اسب دوانى و تير اندازى بسيار مهارت داشتند و فرار و پشت كردن به دشمن را زشت و ناپسنديده مى‏شمردند.
شايد غير از اينها بتوان براى آنها ملكات فاضله ديگرى شمرد.ولى در برابر اينها يك سلسله اخلاق فاسد و ملكات رذيله كه كم كم براى آنها به صورت اخلاق دائمى در آمده بود، جلوه هر كمالى را از بين برده بود و اگر روزنه‏اى از غيب باز نمی ‏شد به طور مسلم طومار حيات انسانى آنها در هم پيچيده شده، و در پرتگاه مخوف نيستى سرنگون مى‏ گرديدند. از يك طرف نبودن رهبرى و فرهنگ صحيح، و از طرف ديگر انتشار فساد و شيوع خرافات، زندگانى اعراب را بصورت يك زندگانى حيوانى در آورده بود به طورى كه صفحات تاريخ براى ما از جنگهاى پنجاه ساله و صد ساله آنها داستانهايى نقل مى‏كند، آن هم بر سر موضوعات كوچك و بى اهميت.
امير مؤمنان در يكى از خطبه‏هاى خود، اوضاع عرب پيش از اسلام را چنين بيان مى‏كند: «خداوند محمد(ص)را بيم دهنده جهانيان، و امين بر كتاب خود مبعوث نمود.و شما گروه عرب بر بدترين آيين بوده در بدترين جاها به سر می ‏برديد. در ميان سنگلاخها و مارهاى كر(كه از هيچ صدايى نمى ‏رميدند)اقامت داشتيد آب‏هاى لجن را مى‏آشاميديد و غذاهاى خشن(مانند آرد هسته خرما و سوسمار)مى‏خورديد و خون يكديگر را مى ‏ريختيد، و از خویشاوندان دورى مى‏كرديد.« بتها در ميان شما سرپا بود و از گناهان اجتناب نمى‏ نموديد.»(نهج البلاغه خطبه 26)
وسلام