*´`* لطایف قرآنی *´`*
تبهای اولیه
میهمان پرسید: چراغ كجاست تا روشن كنیم؟
صاحبخانه گفت:خداوند می فرماید: ﴿…واذا أظلم علیهم قاموا﴾؛ چون شب جامه تیرگی را بر آنها پوشانید، از جا حركت كردند. (سورە بقره،آیە20)
پس از این سخن میهمان خجالت زده از خانه بیرون رفت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ منبع:
1. مجله بشارت، شماره71
2. همان، شماره 56
تنظیم : پایگاه اطلاع رسانی تبیان
چند لطیفه ی قرآنی
1
امام من و امام تو
پس از شهادت امام صادق علیه السلام ، ابو حنیفه به مؤمن طاق-که از شاگردان آن حضرت بود- به طعنه گفت:
امام تو از دنیا رفت.
مومن طاق فورا گفت:
اما امامک {...من المنظرین...الی یوم الوقت المعلوم }؛اما پیشوای تو (شیطان) از مهلت یافتگان است، تا آن روز معلوم.
2
آیهای مناسب با سنگ قبر
سلطان محمود غزنوی، برای خود قبری ساخت و به یکی از نوکران گفت:
آیهای مناسب پیدا کن تا بر روی سنگ قبر حکّ کنیم.
نوکر گفت:
قربان! بنویسید:
هذه جهنم التی کنتم توعدون: این همان دوزخی است که به شما وعده داده میشد.
این گور تو چنان که رسول خدای گفت
یا روضهی بهشت است یا کَنده سعیر
3
پرسش ناراحت کننده
مردی قطعه زمینی در مجاورت زمین شخص دیگری داشت و هر سال، بخشی از زمین را ضمیمهی زمین خود میساخت. روزی صاحب زمین اولی به دومی گفت: علت نقصان و کاستی زمین چیست؟
دومی: مگر نشنیدهای که خدا میگوید:
او لم یروا انا نأتی الارض نقصها من اطرافها...
آیا ندیدید که ما پیوسته به سوی زمین میآییم و از اطراف (و جوانب) آن کم میکنیم!؟
اولی گفت: پس علت افزونی زمین تو چیست؟
دومی:
{...ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء...}؛ این فضل خداوند است، به هر کس (و شایسته ببیند) میدهد.
اولی: آخر چرا زمین تو هر سال بیشتر میشود و زمین من کم؟
دومی:
{یایها الذین آمنوا لا تسالوا عن اشیاء إن تبد لکم تسؤکم...}؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید !
از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما آشکار گردد، شما را ناراحت میکند.
4
و والدی بلا ولد
مردی فرزند خود را به مکتب خانه فرستاد تا قرآن بیاموزد .
روزی از فرزندش پرسید:به کدام سوره رسیدهای؟
گفت:
لا اقسم بهذا البلد و والدی بلا ولد؛((قسم به این شهر که پدرم بی فرزند است.))
پدر گفت:
به جان من که ، کسی که تو فرزندش باشی ، واقعا بلا ولد است.
5
عسل صد در صد طبیعی
کسی "ابوالعینا" را بر سر سفرهای که مردم نیز به پالوده عسل میهمان بودند، دعوت کرد.
ابوالعینا، پس از خوردن مقداری از آن، دید که چندان شیرینی ندارد، گفت:
عُمِلَت قبل ان {...اوحی ربک الی النحل...}؛
این پالوده قبل از آنکه پروردگار تو به زنبور عسل وحی(الهام غریزی)کند،ساخته شده است.
قابل توجه مربیان قرآن کریم :
برای اصلاح قرائت صحیح حروف و کلمات نماز و قرآن و یاد دادن مخارج آن به کلمات دو آیه زیر توجه کنند چون در هر کدام از آیات زیر تمام حروف عربی آمده است .
1- سوره آل عمران آیه 154
ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً يَغْشى طائِفَةً مِنْكُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ في أَنْفُسِهِمْ ما لا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ في بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ ما في صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ ما في قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
آن گاه پس از اندوه، آرامشى به صورت خوابى سبك بر شما فرود آورد كه گروهى از شما را فرا مىگرفت، و گروهى همتشان جان خودشان بود، درباره خدا گمان ناحق، گمان دوران جاهليت مىبردند، (در ظاهر به تو) مىگفتند: آيا از اين امر (پيروزى) چيزى براى ما هست؟ بگو: مسلما كارها يكسره مربوط به خداست. آنان در دلهايشان چيزى را پنهان مىكنند كه براى تو آشكار نمىسازند، (در دل يا ميان خودشان) مىگويند: اگر (وعدهها راست بود و) براى ما از اين امر (پيروزى) چيزى بود ما در اينجا كشته نمىشديم! بگو: اگر شما در ميان خانههاى خود هم بوديد بىترديد كسانى كه كشته شدن بر آنها (در لوح محفوظ) نوشته و مقرر شده بود به سوى خوابگاههاى خود (در معركه جنگ) بيرون مىآمدند (تا تقدير خدا تحقق يابد) و تا خدا آنچه را در سينههاى شماست (نيتهاى شما را) بيازمايد و آنچه را در دلهاى شماست (ايمان شما را) خالص گرداند، و خدا به آنچه در سينههاست (به نيّتهاى شما) داناست
2- سوره فتح آیه 29
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سيماهُمْ في وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيماً
محمّد فرستاده خداست، و كسانى كه همراه اويند در برابر كفّار نيرومند و سرسخت و در ميان خودشان مهربانند، آنها را همواره در حال ركوع و سجود مىبينى كه پيوسته فضل و بخشش خداوند و خشنودى او را مىطلبند، نشانه (عبادت و خشوع) آنها در اثر سجده در رخسارشان پيداست اين صفت آنهاست در تورات (موسى)، و صفت آنها در انجيل (عيسى) همانند زرعى است كه (خداوند) جوانههاى آن را (از اطرافش) برآورده و تقويت كرده تا كلفت و ستبر شده و بر ساقههاى خود ايستاده به طورى كه كشاورزها را به اعجاب وامىدارد، (خدا چنين كرده) تا به وسيله آنها كفّار را به خشم و غيظ آورد. خداوند به كسانى از آنان كه ايمان آورده و عملهاى شايسته انجام دادهاند آمرزش و پاداشى بزرگ را وعده داده است.
كودكي در مكتب خانه براي معلم خود مي خواند: " وَ اِنَّ عَليكَ الَّلعنَةَ اِلي يومِ الدين : و لعنت تا روز قيامت بر تو خواهد بود."(حجر/35) و مكرر آيه را تكرار ميكرد. معلم عصباني شد و گفت: عليك و علي والدَيكَ : بر تو و بر پدر و مادرت باد. كودك گفت: در اين قرآن كه من مي خوانم( عليك) هست و ( علي والديك) نيست. آيا آنرا اضافه كنم؟:Gol: