آدم براي مردم كه زندگي نمي كند.
تبهای اولیه
آدم براي مردم كه زندگي نمي كند.
*
نگران كردن پدر و مادر-ولو يك دقيقه-گناه است. اگر مي خواهي به منزل دير بروي ، زنگ بزن اطلاع بده تا نگران نشوند.
*
ارزش ها بايد ملاك باشد نه حزب و گروه. و الا بي دين مي شويم.
*
نه مريد ؛ نه مقام ، نه كتابخانه ؛ انسان موقع مرگ ، اينها را با خود نمي برد!
*
همه چيز را ببازيد تا برنده شويد.
*
حضرت زهرا(س) وليّة الله است ، يعني هرجا خدا هست ايشان هم هست( از نظر معنويت و حقيقت نه از جهت عنصري)بنده معتقدم هر كس كه ارتباط معنوي با حضرت زهرا(س) دارد يك ارتباط تكويني هم با ايشان دارد.
*
اينقدر قرآن بايد بخواني تا بفهمي ، وقتي فهميدي ، ديگر قرآن رهايت نمي كند.
*
متاسّفانه امروز در جامعه ي ما تعقّل خيلي كم شده آقا تعقّل و همين منشاء بسياري از مشكلات هست.
*
مردم امروز مطلب مي خواهند نه هنر نمايي بي محتوا و سخنراني قاشق چنگالي و...
*
اين يك كلمه زندگي را شيرين مي كند : « من مقصّرم»
*
در قيامت با اينكه خود جهنّم از بوي گند آكنده است ، باز اهل جهنّم از بوي گند عالم بي عمل در اذيّتي مضاعف اند.
*
موضوع قرآن هدايت است يعني موضوع قرآن با هدف قرآن يكي است و آن هم هدايت است.
*
الهي لا تكلني الي نفسي اگر خدا دست از ما بر دارد آتشيم
*
شرّي بزرگتر از خودمان نداريم.
*
خدا هر كسي را كه اساس ظلمي را گذاشته و ظلم كرده به مردم لعنت كند و كسي را هم كه از اين لعن ناراحت مي شود خدا او را هم لعنت كند.
*
ترك و فعل خيلي مهم نيست ، نيّت خيلي مهم است
*
عميق ترين حرف بنده اين است ؛خدا هست
*
بي خود اين طرف و آن طرف نرويم هيچ كس غير خدا كاره اي نيست
*
ما آمده ايم هم نشين خدا بشويم رفيق خدا بشويم
*
خداوند گداي سمج را دوست دارد ولي در خانه ي خودش نه ديگران
*
یا علی یا علی مالک ملک دلی / نام زیبای تو شد رافع هر مشکلی /یا علی یا مولا ای نگار زهرا /یا حیدریا حیدر یا مرتضی
*
ما بدین در نه پی حشمت و جاه امده ایم /از بد حادثه اینجا به پناه امدهایم
*
بايد فقط براي خدا كار كرد ولو كم.
*
آدم چو در ميان آب و گل بود /حسين ما عزيز جان و دل بود / جهان به پيش قامتش خجل بود/عزيز فاطمه عرش را قائمه /حسين سفينة انجاة است/اصل اصول حسنات است/عاشق و معشوق شدند روبرو .....
*
اگر انسان براي سخن خود ارزش قائل نباشد ، كسي گوش نمي دهد و ارزش قائل نمي شود.
*
آدم هاي حليم به مقصدشان مي رسند.
*
شما عزيزان با خصوصيّات نفس ،آشنا نيستيد ! هيچ كس از عهده اش بر نمي آيد ،الّا خدا. بزرگان و نوابغ ،زمين خورده اند.
*
قرآن كريم،انسان را مستقيما مي برد سرچشمه ي حقّ.
*
زندگي مشترك بر اساس تعاون و همكاري و صفا و صميميّت است نه قانونمندي(به معني خاص مضر).
*
نهج البلاغه عقل انسان را نوراني مي كند.
*
وقار با تكبّر نبايد اشتباه شود.
*
سرانجام توهين به علما و مومنين ،توهين به خدا و پيغمبر(ص) است.(معاذ الله)
*
آن چيزي كه نفس را آرام مي كند ، عشق است.
*
اگر كسي علم داشته باشد ولي حلم نداشته باشد ، مضرّ است.
*
يكي از طرق عشق و محبّت شديد به حضرات اهل بيت (ع) خواندن كلمات ايشان است.
*
علامت علم اين است كه خودمان كنار گذاشته شويم.
*
اگر يك حرف از قرآن بلد باشيم ، همه چيز را مي فهميم.
*
بايد بنايمان اين باشد كه از علم و تجربه ي ديگران استفاده كنيم.
*
هواي نفس هم مثل هوا متغيّر است.
*
اگر انسان بازيگري را كنار بگذارد از اولياء خدا مي شود.
*
از غير از چهارده معصوم نمي شود دفاع مطلق كرد ، حتّي عرفا
*
دلا نزد کسی بنشین ،که او از دل خبر دارد/ به سایه آن درختی رو ،که او گل های تر دارد /در این بازار عطاران مرو هرسو چو بیکاران /به دکان کسی بنشین ،که در دکان شکر دارد
*
براي كسب اخلاص ، التماس از خدا لازم است.
*
بي خود اين طرف و آن طرف نرويم هيچ كس جز خدا كاره اي نيست.
*
آدم عاقل به غير خدا اعتماد نمي كند.
*
حبّ محبوب خدا ، حبّ خداست.
*
هزار سال بدون اخلاص كار كردن ، يك جو نمي ارزد.
*
با مردم با محبّت رفتار كنيم كه محبّت بيش ترين اثر را دارد.
*
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند/ فرزند و عيال و خانمان را چه کند/ديوانه کني هر دو جهانش بخشي /ديوانه تو هر دو جهان را چه کند
*
ترك و فعل خيلي مهم نيست ، نيّت خيلي مهم است.
*
هر انسان، بینهایت راه به سوی خدا دارد «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق» «انفاس جمع نفس است; یعنی انسان به اندازه هر نفس زدنش، میتواند به سمتخدا راه داشته باشد . هر انسان، بینهایت راه به سوی خدا دارد . یکی مریضخانه میسازد، یکی مسجد میسازد، یکی به فقرا کمک میکند، یکی میتواند نماز بخواند و ... همه اینها راههایی است که میتواند انسان را به خدا برساند . همه اینها راه خداست; ولی گرایشها فرق میکند . یکی از راه مهندسی، یکی از راه پزشکی، یکی از راه روحانیت و ... هر کسی از یک راهی باید برود . خود انسان راههای فراوان دارد . بهترین راه را باید انتخاب کرد به نسبت آن گرایش و طبیعتی که در هر کسی هست .»
*
فضایل و رذایل زنجیره ای اند
*
ما با جوان ها سر و کار داریم. ما رفتیم دنبال جوان. به جوان می گیم ای جوان! من نمی خوام تو رو به سمت خودم جذب کنم. من فقط به تو یه حرف می زنم. تو اگه بمب بارون بشه چی کار می کنی؟ نمی ری پناهگاه؟ خوب این دنیا همونه. همه اش ظواهره. گول این ظواهر رو نخور. برو تو پناهگاه خدا. اون جا باش بمب بارون که تموم شد بیا بیرون زندگی کن. اینا زندگی نیست که اینا ظاهرش قشنگه توش هیچی نیست.
*
بايد خودمان را به خدا نشان بدهيم. تكليفمان را با خدا روشن كنيم; چه فقط خداوند است كه جاودانه و تكيه كردنى است. ديگران همه فانىاند و رضايت فانى، مستقلا اعتبارى ندارد. پدران و مادران، استادان، شاگردان و همسايگان، همه در معرض مرگ هستند; اينها كه قابل اعتماد نيستند. كسى كه ممكن استسكته كند و بميرد، نمىتواند تكيهگاه ارزشى باشد.
*
اصلا در وادى خواب نباشيد چون خواب خيلى پيچيده است. خيلى مشكل است. فقط اگر خوابتان خوب بود به فال نيك بگيريد. و اگر خواب بد ديديد، بگوييد ان شاءالله چيزى نيست، ولى يك صدقه هم بدهيد.
*
در مورد "اعتماد به نفس" بايد گفت اين حرف غلطى است; از اروپا آمده است. اعتماد به نفسى كه بزرگان ما مىگويند يعنى اعتماد به شرق و غرب نكن، خودت مستقلا راه برو. و الا اعتماد به نفس يك حرف غلطى است، مال ما نيست. اعتماد به خدا درست است. ما نفسى در كارمان نيست. نفس چيست كه بدان اعتماد كنيم؟ نفسى كه هر لحظه در يك حالت متغير است! فقط اعتماد به خدا مهم و مطرح است!
*
نماز را اول وقتبخوانيد. اگر بيحال هستيد بگوييد مىخواهم حتى با بيحالى نماز را در اول وقتبخوانم. البته اگر دلايلى مثل برخورد با كلاس و... هست مشكلى نيست ولى مثلا ما دور هم نشستهايم و حرف مىزنيم; چون وقت نماز شد، بلند شويم، نمازمان را بخوانيم. به دوستانمان هم بگوييم معذرت مىخواهم من فعلا نماز دارم. در جايى نوشته بود آقاى مطهرى در وسط يك جلسهاى بلند شد و گفت وقتخواب من شده! همه مسخره كردند، گفتند از خوابش نمىگذرد. نمىدانستند كه او مىخواهد برود بخوابد كه در دل شب با حال خوش بلند شود.
*
اگر اجازه بدهيد كمى دقيقتر حرف بزنم. اولا خدا گفته دعا مستجاب است. اگر واقعا بخواهيد، خدا به شما مىدهد. ولى گاهى اين دعا صلاح نيست مستجاب بشود; مثلا فرض كنيم من از خدا ماشين مىخواهم اگر خدا الان به من بدهد بچهام مىرود و با آن تصادف مىكند و من طاقت از دست دادن بچهام را ندارم. اين را فردا مىدهد. كه بچه من دسترسى به اين ماشين ندارد. نبايد ناراحتبشوم كه دير شده است.
*
علمای اسلام هوای نفسی ندارند ، خدا ما را تابع علمای اسلام قرار دهد.
آيت الله امجد