آغاز داشتن جهان
تبهای اولیه
فرضیه اینکه اجرام سماوی آغازی نداشته باشند باطل است زیرا در علوم طبیعی ثابت است که ماده در حال تغییر می باشد، نمو می کند، توسعه می یابد و نابود می شود. علوم طبیعی با دقت کافی، ابتدای وجود هر جسمی را معلوم می سازد، حتی مقدار عمر جهان را روشن می کند. دانشمندان می گویند: در کهکشان ما یک میلیون خورشید، یعنی مرکز منظومه شمسی، وجود دارد. آنها تا کنون یکصد هزار کهکشان نظیر کهکشان ما کشف کرده اند. وزن زمین ما که یک جرم کوچکی است در برابر اجرام آسمانی، 600/6 بیلیون در بیلیون تن بالغ می شود. خورشید ما 000/330 بار از زمین ما بزرگتر است در حالی که هزاران خورشید بزرگتر از آن، در میان اجرام سماوی موجود می باشند. محال است که این موجودات بزرگ خودبخود، از نیستی به هستی آمده باشند چون هیچ نقیضی خود را، نمیزاید. نیستی چیزی نیست تا بتواند بزاید. علت تا موجود نباشد، معلول موجود نمی شود. پس این جهان، علتی دارد، دارای قدرت نامتناهی، علم نامتناهی و حکمت نامتناهی.
سلام
یک سوال دارم از آقای گمنام و اون هم اینه که منظور ایشان از بطلان آغاز نداشتن جهان چیست ؟ یعنی چرا باید ملزم به این مطلب شویم که جهان آغازی دارد در صورتی که می توان اثبات کرد (البته نه از طریق تجربی) که جهان قدیم زمانی است.
سلام
از امام علی (ع) هست که میگن همه چی (ذره و عناصر) بعد از اتمام عمر دنیا از بین می رود ! (یعنی به چیز دیگری تبدیل نمی شود)
همانطوری که خدا به هیچ گفت باش ،پس فورا هفت آسمون و هزاران کهکشان و میلیارها ستاره تولید شد!
همین قضیه برای هر دوره شکل گیری جهان تکرار میشود تا بینهایت! و هر دوره با دوره قبلی در چیزی مشترک نیست! (یعنی از پس مانده عناصر دوره قبلی در دروه جدید بقایایی یافت نمی شود!)
سلام
یک سوال دارم از آقای گمنام و اون هم اینه که منظور ایشان از بطلان آغاز نداشتن جهان چیست ؟ یعنی چرا باید ملزم به این مطلب شویم که جهان آغازی دارد در صورتی که می توان اثبات کرد (البته نه از طریق تجربی) که جهان قدیم زمانی است.
انشاالله این مسئله را از منظر قرآن برای شما دوستان گرانمقدار پی میگیرم
أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما
در اينكه منظور از" رتق" و" فتق" (پيوستگى و جدايى) كه در اينجا در مورد آسمانها و زمين گفته شده است چيست؟ مفسران سخنان بسيار گفته اند كه از ميان آنها سه تفسير، نزديكتر به نظر می رسد و چنان كه خواهيم گفت هر سه تفسير ممكن است در مفهوم آيه جمع باشد «1».
1- به هم پيوستگى آسمان و زمين اشاره به آغاز خلقت است كه طبق نظرات دانشمندان، مجموعه اين جهان به صورت توده واحد عظيمى از بخار سوزان بود كه بر اثر انفجارات درونى و حركت، تدريجا تجزيه شد و كواكب و ستارهها از جمله منظومه شمسى و كره زمين به وجود آمد و باز هم جهان در حال گسترش است.
2- منظور از پيوستگى، يك نواخت بودن مواد جهان است به طورى كه
همه در هم فرو رفته بود و به صورت ماده واحدى خودنمايى می كرد، اما با گذشت زمان، مواد از هم جدا شدند، و تركيبات جديدى پيدا كردند، و انواع مختلف گياهان و حيوانات و موجودات ديگر، در آسمان و زمين ظاهر شدند، موجوداتى كه هر يك نظام مخصوص و آثار و خواص ويژه اى دارد، و هر كدام نشانه اى است از عظمت پروردگار و علم و قدرت بی پايانش «2».
3- منظور از به هم پيوستگى آسمان اين است كه در آغاز بارانى نمی باريد و به هم پيوستگى زمين اين است كه در آن زمان گياهى نمی روئيد، اما خدا اين هر دو را گشود، از آسمان باران نازل كرد و از زمين انواع گياهان را رويانيد.
روايات متعددى از طرق اهل بيت ع به معنى اخير اشاره می كند، و بعضى از آنها اشاره اى به تفسير اول دارد «3».
******************************************
(1) فخر رازى در تفسير كبير و بعضى از مفسران ديگر.
(2) الميزان ذيل آيه.
(3) به تفسير صافى و نور الثقلين ذيل آيه مورد بحث مراجعه شود.
___________________________
تفسير نمونه، ج13، ص: 395
ادامه ....
بدون شك، تفسير اخير چيزى است كه با چشم قابل رؤيت است كه چگونه از آسمان باران نازل می شود، و زمين ها شكافته می شوند و گياهان می رويند، و با جمله" أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا" (آيا كسانى كه كافر شدند نديدند ...) كاملا سازگار است، و با جمله" وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ" نيز هماهنگى كامل دارد.
ولى تفسير اول و دوم نيز با معنى وسيع اين جمله ها، مخالف نيست، چرا كه رؤيت گاهى به معنى" علم" می آيد، درست است كه اين علم و آگاهى براى همه نيست تنها دانشمندانند كه می توانند در باره گذشته زمين و آسمان و به هم پيوستگى آنها و سپس جداييشان آگاهيهايى پيدا كنند، ولى می دانيم قرآن كتاب يك قرن و يك عصر نيست، بلكه راهنما و راهگشاى انسانها در تمامى قرون و اعصار است.
به همين دليل آن چنان محتواى عميقى دارد كه براى هر گروه و هر عصر،قابل استفاده است، روى اين حساب ما معتقديم، هيچ مانعى ندارد كه آيه فوق داراى هر سه تفسير باشد كه هر كدام در جاى خود، صحيح و كامل است، و بارها گفته ايم استعمال لفظ در بيش از يك معنى نه تنها ايراد ندارد بلكه گاهى دليل كمال فصاحت است، و اينكه در روايات می خوانيم:" قرآن داراى بطون مختلفى است" نيز ممكن است اشاره به همين معنى باشد.
_______________________________
تفسير نمونه، ج13، ص: 396
سلام
جناب رحیق
استعمال هر لفظی فقط در همان معنایی است که لفظ دارد و درهر لفظی بیشتر از یک معنی نمی توان اراده کرد این هم که قرآن دارای بطون مختلف است نه به این معنی است که از یک لفظ چند معنی اراده شده باشد بلکه به معنی بهره و استفاده ای است که هر کس به حسب قرب و بعد او به معنویت می تواند از قرآن داشته باشد این هم که فرمودید باعث فصاحت بیشتری است در خواست دارم منبع خودتون رو برای این حرف معرفی بفرمایید.
و در آخر ، این آیه چه ربطی دارد به این که عالم آغاز دارد یا نه ؟
[="Tahoma"][="Black"]در علوم طبیعی ثابت است که ماده در حال تغییر می باشد، نمو می کند، توسعه می یابد و نابود می شود.
این جهان، علتی دارد، دارای قدرت نامتناهی، علم نامتناهی و حکمت نامتناهی.
نامتناهی یعنی چه؟[/]
نامتناهی یعنی چه؟
یعنی ورای هر انتهایی ابتدایی است، مگر خلافش ثابت شود.