آيا بايد اعجاز هاي قرآن با علم روز منطبق باشد؟
تبهای اولیه
يكي از ويژگي هاي اعجازي قران ساخنتر عجيب و به هم پيوسته قران است نظريه جديدي در اين زمينه مطرح است به عنوان هندسه چند وجهي قران كريم كه معتقد است هر سوره از هندسه هاي چند گانه و منسجمي تشكيل شده كه هريك براي خود داراي غرض و ساختاري ويژه است نه يك غرض و ساختار كه وحدت موضوعي را مدعي است http://quran-p.com/index.php?option=com_k2&view=item&id=140
براي مشاهده مقاله به اين لينك مراجعه شود
بسم الله الحمان الرحیم با سلام و تشکر
یکی از اعجازهای قرآن کریم، اعجاز علمی است و اینکه آیا اعجاز علمی باید منطبق بر علم باشد، از مسائل فرعی تعارض علم و قرآن است.
از آنجایی که علوم تجربی یقین آور نیست و تنها اطمینان آور است چرا که روش علوم تجربی استقراء ناقص است و نمی تواند یقین آور باشد؛ بنابراین اگر مطالب علمی با قرآن تعارض داشت نص و ظاهر قرآن حجت است اما اگر علم تجربی به دلیل عقلی ضمیمه شد در صورت تعارض آن با قرآن، با توجه به محال بودن تعارض واقعی،نتیجه می گیریم که یا علم خطا کرده است و یا اشتباه در فهم آیات صورت گرفته و ظاهر ایه مراد نبوده است.
موفق باشید:Gol:
در راستاى پاسخ به اين پرسش که:چرا بعد از كشف هر حقيقت علمى ادعا مىكنيم كه اين حقيقت در قرآن بيان شده است؟ ، نكاتى چند شايان توجه است:
يكم. از آن رو كه علم دستخوش نوسان است و هر روز تئورى تازهاى به بازار علم مىآيد و نظريات قبلى را يا به كلى ابطال كرده يا دستخوش تزلزل مىسازد، لذا مفسران در تطبيق آيات قرآن با علوم روز، با احتياط و دست به عصا راه مىروند. به ديگر عبارت: علما و دانشمندان از اظهار اين نكات، خوددارى كرده و اجازه نمىدهند اشتباهات گذشته تكرار شود.
دوم. در قرآن به برخى از موضوعات اشاراتى شده است و وقتى يك مسئله علمى كشف شد، آن گاه روشن مىشود كه آن اشاره براى چه بوده است. در اين آيه دقت كنيد: «رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها»؛ رعد (13)، آيه 2.؛ «خداست آن ذات پاكى كه آسمانها را بدون ستونى كه مشاهده كنيد، برافراشته است». تا قبل از اينكه جاذبه زمين و اجرام مادى توسط «نيوتن» كشف شود، معناى اين آيه در هالهاى از ابهام بود. اما وقتى جاذبه كشف شد، معناى آن وضوح بيشترى يافت. مىدانيم كه در عالم طبيعت براى هر چيزى سببى قرار داده شده و بر اين اساس برافراشتن آسمانها، بدون سبب امكان ندارد. بنابراين پايه و نيرويى وجود دارد؛ ولى آن را نمىبينيم.
سوم. در تفسير برخى از آيات، مطالبى بيان شده كه بر ما روشن نيست و بايد در انتظار بمانيم تا حقايق جديدى كشف شود. از باب نمونه: «خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ»؛ طلاق (65)، آيه 12.؛ «خدا كسى است كه هفت آسمان را آفريد و مانند آن آسمانها از زمين خلق فرمود». منظور از هفت آسمان و هفت زمين، هنوز كاملاً مشخص نيست و بايد در انتظار پيشرفت ابزار و كشفيات جديد بود. با اين بيان كسانى كه چنين اعتراضى مىكنند، بايد به نكات فوق توجه كرده و به مطالعه بيشترى بپردازند.
ر. ك:
الف. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، دكتر محمدعلى رضايى اصفهانى؛
ب. علوم قرآنى، محمدهادى معرفت، فصل هشتم.
اجازه نمىدهند اشتباهات گذشته تكرار شود.
میبدی از مفسران اهل سنت در قرن ششم ذیل آیه «الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره/22):
«همان [خدايى] كه زمين را براى شما فرشى [گسترده]، و آسمان را بنايى [افراشته] قرار داد و از آسمان آبى فرود آورد و بدان از ميوهها رزقى براى شما بيرون آورد پس براى خدا همتايانى قرار ندهيد، در حالى كه خود مىدانيد»
در رد کرویت زمین می نویسد:
«لفظ فراش ردّ است بر اهل تنجيم كه ميگويند اين زمين همچون گويى است مدوّر، كه
اگر مدوّر بودى فراش نگفتى كه فراش باز گسترده باشد پهن، و دليل برين دريا است كه
از كنارها آن راست است و آب در آن راست قرار گرفته، كه اگر مدوّر بودى بر يك گوشه
آن آب بودى و كنارها با نشيب و فراز بودى، و اليه اشار ابن مسعود:- فقال: «بنى
السماء على الارض كهيأة القبة فهى سقف على الارض». و قال تعالى وَ جَعَلْنَا السَّماءَ
سَقْفاً مَحْفُوظاً و فراشا نه آن را گفت كه اين زمين هامون است و راست كه در زمين هم
كوه است و هم تلّ، و هم دريا و هم بيابان و شكسته، و اين همه بكار است آدميان را و
منفعت ايشان را»(كشف الأسرار و عدة الأبرار، ج1، ص: 100)