س اگر حاضر به مناظره نیستی بگیر بشین راحت باش و مطالب رو بخون و ببین مطلب به کجا می رسه دلیل نداری وسط حرف مردم نپر اونم با بی خیالی
عجب ! خب آخه دیدم هی مردم مردم میکنی گفتم شاید منم جزو مردم باشم پس بیام نظرمو بگم!
بعدم من منظورم از اینکه مناظره نمیکنم این بود که میخوام دوستانه باهات حرف بزنم و هیچ ادعایی هم ندارم! نه اینکه هیچی نپرسم!
mahdi 14 1;266672 نوشت:
شما که بیخیال هستی برای چی دیگه خودت رو می کشی؟؟؟
شما آثار خودکشی در من میبینی؟
mahdi 14 1;266672 نوشت:
عصر ما عصر دلیل است با دلیل بیا عزیز زیاد هم نخند ....
خب منم یک دلیل ازت خواستم که بگی از کجا بفهمم راست میگی؟ و از کجا بفهمم اگر یک نفر دیگه مثل شما اومد مدعی شد اون دروغ میگه؟ بعد قرار شد شما یک چیزایی درج کنی که حق از باطل شناخته بشه
mahdi 14 1;266633 نوشت:
برای شناخت حجج، خداوند قانونی را وضع کرد و اگر می خواهید درج می کنیم
من می خواهم با این یمانی شما بیعت کنم. اما حضوری. آیا مرا به حضور می پذیرد؟
به او بگو شخصی می خواهد با تو بیعت کند و تو باید به سؤالاتش جواب دهی. سؤالاتی که او باید بداند. حتی حاضرم یکه و تنها به عراق یا هرجای دیگر که او در آنجاست بروم. اگر او یمانی باشد که با او بیعت می کنم، اما اگر او یمانی نباشد، سفیانیست و در نهایت به دست یمانی به دو قسمت مساوی تقسیم خواهد شد! جواب او را برای من بیاور.
[=Arial Black]با سلام خدمت برادر گلم به به مشتاق دیدار
[=Arial Black]نه قبول نیست بازم با عصبانیت گفتی و اینگونه بیعت قبول نیست اخه خودت نوشته ات رو بخون ببین اگر خودت جای ایشان بودی با اینگونه لحن بیعت می کنی؟ بیعت باید با لحنی خاشعانه اول با خداوند متعال و بعد اعتراف به ادله ایشان و شهادت دادن به حق ایشان است بعد از ادله و تبیان امر او توسط اهل بیت علیهم السلام، بعد بیعت دستی و دیدار !!! شما الان به او اعتراف نمی کنید چگونه می خواهید جواب ایشان را قبول کنید؟ او در این کره زمین است شما الان اعتراف بفرما بعدا خداوند خودش با قدرت خارع العاده خویش تو را به نزد او می برد باور نمی کنی امتحان کن فقط اون کمی عصبانیت رو بزاری کنار بخدا شدنی است به مانند حج خانه خدا و زیارت امام رضا علیه السلام طلب می شوی به مانند زیارت کربلا طلب می شوی به مانند زیارت نجف بقیع مدینه منوره سامراء طلب می شوی فقط کمی همت می خواهد و آن یقین است اگر یقین دارای شک باشد بیعت با وی صورت نمی گیرد. به ادله دعوت خوب تمرکز کن و آنها را بخوان خداوند متعال تو را هم قسمت می کند پیشش بروی... امین یارب العالمین
نه قبول نیست بازم با عصبانیت گفتی و اینگونه بیعت قبول نیست اخه خودت نوشته ات رو بخون ببین اگر خودت جای ایشان بودی با اینگونه لحن بیعت می کنی؟ بیعت باید با لحنی خاشعانه اول با خداوند متعال و بعد اعتراف به ادله ایشان و شهادت دادن به حق ایشان است بعد از ادله و تبیان امر او توسط اهل بیت علیهم السلام، بعد بیعت دستی و دیدار !!! شما الان به او اعتراف نمی کنید چگونه می خواهید جواب ایشان را قبول کنید؟ او در این کره زمین است شما الان اعتراف بفرما بعدا خداوند خودش با قدرت خارع العاده خویش تو را به نزد او می برد باور نمی کنی امتحان کن فقط اون کمی عصبانیت رو بزاری کنار بخدا شدنی است به مانند حج خانه خدا و زیارت امام رضا علیه السلام طلب می شوی به مانند زیارت کربلا طلب می شوی به مانند زیارت نجف بقیع مدینه منوره سامراء طلب می شوی فقط کمی همت می خواهد و آن یقین است اگر یقین دارای شک باشد بیعت با وی صورت نمی گیرد. به ادله دعوت خوب تمرکز کن و آنها را بخوان خداوند متعال تو را هم قسمت می کند پیشش بروی... امین یارب العالمین
موفق باشید:gol:
یعنی ابتدا باید با او بیعت کنم، بعد از حقیقت او مطلع شوم؟!!!!!!! من که ایشان را نمی شناسم. بنا به فرمایش جنابعالی شخصی مجهول الهویه (هرچند خوب یا بد، قضاوت نمی کنم)، مدعی آوردن دعوت یمانی گردیده است. بر منِ شیعه واجب است بیعت با او، اگر یمانی باشد. حال من چگونه استحصال کنم ایشان همان یمانی واقعیست، یا مدعی یمانی؟! مگر سفیانی قبل از یمانی شروع به جمع آوری بیعت نمی کند؟! می کند یا نه؟! این را صریحاً جواب بدهید لطفا. این بنده ی گناهکار خدا قصدی جز قصد خیر ندارد. اما به من حق بده شک کنم، که شک حتی در خداوند هم در مرحله ی تحقیق جایز است، چه برسد به یک انسان. حالا من چگونه اطمینان حاصل کنم ایشان یمانیست، و آیا بیعت با شخص مجهول آیا موافق طریقت اهل بیت (ع) است یا خلاف آن؟!
سلامی به گرمیه آفتاب! خب منم یک دلیل ازت خواستم که بگی از کجا بفهمم راست میگی؟ و از کجا بفهمم اگر یک نفر دیگه مثل شما اومد مدعی شد اون دروغ میگه؟ بعد قرار شد شما یک چیزایی درج کنی که حق از باطل شناخته بشه
[=Arial Black]علیک سلام آفرین آقای خوب ...:Gol:
[=Arial Black]برادر عزیزم شما حق دارید بپرسید و این حق مسلم شماست و بنده خدمتکار شما هستم فرقی نمی کنه برای بنده.
[=Arial Black]اول با مثال مادی برای شما شروع می کنم.
[=Arial Black]اگر شما دارای یک شرکتی هستید و می خواهید به سفر چند روزه یا چند ماهه بروید و شما مسئول آن شرکت هستید، باید یک شخصی را در مکان شما قرار دهید تا از دستورات وی کارگران شرکت اطاعت کنند حال این شخص چه خصوصیاتی باید داشته باشد.
[=Arial Black]اول اینکه باید یک برگه ای را نوشته و در حضور چند نفر که اینجانب اسد از تاریخ * تا تاریخ * به سفر رفته و این شخص را بر شما می گمارم. ( وصیت )
[=Arial Black]دوم این شخص باید دارای علم و احاطه علمی باشد تا شرکت شما در غیاب شما به رونق و نه به ورشکستگی سر در آورد ( علم )
[=Arial Black]سوم باید به حکم شما عمل کند و شما چندین مورد را بیان کرده ای که این شخص در حضور کارگران باید عمل کنند تا مورد اطاعت واقع شود ( حاکمیت)
[=Arial Black]1 )وصیت 2 )علم 3 )حاکمیت خدا
[=Arial Black]حال در ملکوت خداوند متعال برای انبیاء خودش نیز چنین کرده است که به مثال فوق رسیده ایم
[=Arial Black]خداوند متعال در حضور ملائکه فرمود:
[=Arial Black]نص
[=Arial Black]وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً ... و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمين جانشينى خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آيا در آن كسى را مىگمارى كه در آن فساد انگيزد و خونها بريزد و حال آنكه ما با ستايش تو [تو را] تنزيه مىكنيم و به تقديست مىپردازيم فرمود من چيزى مىدانم كه شما نمىدانيد(۳۰) بقره
[=Arial Black]دقت کنید در کلام فوق کلمه جاعل = فاعل یعنی در کل زمان در هر عصری خداوند متعال خلیفه را خودش تعیین می کند و آن هم با نص و خداوند در حضور ملائکه بر خلافت حضرت آدم علیه السلام امر کرد.
[=Arial Black]علم:
[=Arial Black]وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ... و [خدا] همه [معانى] نامها را به آدم آموختسپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود اگر راست مىگوييد از اسامى اينها به من خبر دهيد(۳۱) [=Arial Black]بقره
[=Arial Black]خداوند متعال ادم و ملائکه را با علم متمایز کرد و علم را به آدم آموخت.
[=Arial Black]حاکمیت خدا
[=Arial Black]إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ ... ما تورات را كه در آن رهنمود و روشنايى بود نازل كرديم پيامبرانى كه تسليم [فرمان خدا] بودند به موجب آن براى يهود داورى مىكردند و [همچنين] الهيون و دانشمندان به سبب آنچه از كتاب خدا به آنان سپرده شده و بر آن گواه بودند پس از مردم نترسيد و از من بترسيد و آيات مرا به بهاى ناچيزى مفروشيد و كسانى كه به موجب آنچه خدا نازل كرده داورى نكردهاند آنان خود كافرانند(۴۴) مائده
[=Arial Black]هر کس به حکم خدا عمل نکند در این آیه کافر است و حکومت فقط مخصوص خدا به واسطه خلیفه اش می باشد.
[=Arial Black]حال روایتهای اهل بیت علیهم السلام دقت کنید.
[=Arial Black]عن عبد الاعلى قال :قلت لابي عبد الله(ع):المتوثب على هذا الامرالمدعي له؛ماالحجةعليه ؟قال:يسأل عن الحلال والحرام قال :ثم اقبل علية فقال:ثلاثة من الحجة لم تجتمع في أحد الاكان صاحب هذا الامر:أن يكون أولى الناس بمن كان قبله ،ويكون عنده السلاح ،ويكون صاحب الوصية الظاهرة )الكافي 1/284 البحار 25/ /138الخصال:ج 1 /ص 117
[=Arial Black]از عبدالاعلی گفت: به ابی عبدالله گفتم: کسی که بر این امر چنگ زده است و مدعی آن است چه حجتی دارد؟ فرمود: از او در مورد حلال و حرام سوال می شود، گفت: سپس رو به من کرد و فرمود: سه چیز در حجت جمع نمی شوند الا صاحب الامر این امر باشد: اولی ترین شخص به کسی مه قبل از او باشد و در نزد او سلاح رسول خدا است و صاحب وصیت ظاهره است ( وصیت ظاهره یعنی آشکار بنده وشما از آن مطلع هستیم )
[=Arial Black]قال أبو عبدالله الصادق (ع) يعرف صاحب هذا الأمر بثلاث خصال لاتكون في غيره هو أولى الناس بالذي قبله وهو وصيه وعنده سلاح رسول الله (ص) ووصيته . المصدر : الكافي ج1ص378 / بحار الانوار ج62 ص217 . [=Arial Black]ابو عبدالله الصادق علیه فرمود: سه چیز در حجت جمع نمی شوند الا صاحب الامر این امر باشد: اولی ترین شخص به کسی مه قبل از او باشد و در نزد او سلاح رسول خدا است.
[=Arial Black]عن أبي الجارود، قال:(قلت لأبي جعفرع إذا مضى الإمام القائم من أهل البيت، فبأي شئ يعرف من يجئ بعده؟ قال: بالهدى والإطراق، وإقرار آل محمد له بالفضل، ولا يسأل عن شئ بين صدفيها إلا أجاب) (الإمامة والتبصرة: 137). [=Arial Black]از ابی جارود گفت: به امام ابی جعفر علیه السلام گفتم: اگر امام قائم به از اهل بیت رفت با چه چیزی آن که بعد از او می آید شناخته می شود؟ فرمود: با هدایت و اطراق و اقرار آل محمد در فضلش و سوال نمی شود الا اینکه جواب دهد حتی اگر در بین صدفش باشد.
[=Arial Black]محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن ابن سنان ، عن يحيى أخي أديم ، عن الوليد بن صبيح قال : سمعت أبا عبد الله يقول إن هذا الامر لا يدعيه غير صاحبه إلا تبر الله عمره) الكافي للكليني ج 1 ص 372 [=Arial Black]امام صادق عليه السلام فرمود: از ابا عبدالله شنیدم این امر را کسی ادعی نمی کند جز صاحبش در غیر این صورت خداوند متعال عمرش را کوتاه می کند و می میرد.
[=Arial Black]سید یمانی از سال 1999 میلادی و 1378 شمسی دعوتش را آغاز نمود و مدعی این امر است و تا کنون جز ایمان مومنان به حق چیزی دربر نداشت و الحمد لله
[=Arial Black]الان به حال سید یمانی علیه السلام مراجعه کنیم.
[=Arial Black]وصیت [=Arial Black]سید یمانی با وصیت احتجاج می کند و نامش در وصیت است، ( احمد و عبدالله و المهدی و او اول مومنان است ) می باشد
[=Arial Black]علم [=Arial Black]سید یمانی دارای علمی لدنی است و کتاب های آن را می توانید از سایت انصار یا وبلاگهای انصار دریافت کنید و خودتان تمییز کنید که آیا این علمی که دارد علم تحصیل ( اکتسابی ) است یا چیز دیگر !!!!
[=Arial Black]حاکمیت خدا [=Arial Black]سید یمانی الان در بین مدعیان و کسانی که زمام حکومت ها را دارند هیچ کس به حکم خداوند عمل نمی کند و سید یمانی می خواهد حکم خداوند را عملی کند.
[=Arial Black]موفق باشید...:Gol:
[=Arial Black]و الحمد لله وحده وحده وحده
[=Arial Black]اللهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما
یعنی ابتدا باید با او بیعت کنم، بعد از حقیقت او مطلع شوم؟!!!!!!!
من که ایشان را نمی شناسم. بنا به فرمایش جنابعالی شخصی مجهول الهویه (هرچند خوب یا بد، قضاوت نمی کنم)، مدعی آوردن دعوت یمانی گردیده است.
بر منِ شیعه واجب است بیعت با او، اگر یمانی باشد. حال من چگونه استحصال کنم ایشان همان یمانی واقعیست، یا مدعی یمانی؟!
مگر سفیانی قبل از یمانی شروع به جمع آوری بیعت نمی کند؟! می کند یا نه؟! این را صریحاً جواب بدهید لطفا.
این بنده ی گناهکار خدا قصدی جز قصد خیر ندارد. اما به من حق بده شک کنم، که شک حتی در خداوند هم در مرحله ی تحقیق جایز است، چه برسد به یک انسان.
حالا من چگونه اطمینان حاصل کنم ایشان یمانیست، و آیا بیعت با شخص مجهول آیا موافق طریقت اهل بیت (ع) است یا خلاف آن؟!
[=arial black]با سلام خدمت همگی
[=arial black]حقیقت را اول از خداوند و اهل بیت دریاب مثلا شما قبل از اینکه از ادله ای که به دان احتجاج می کند مطلع نشوی فایده ندارد چون در همان ادله خودش، شما آن را کذاب می خوانید، لذا اول اطمینان از ادله ای که بدان احتجاج می کند و توجه به آن بعد دیدار و بیعت دستی!!! بنده نیز اول با مراجعه به ادله اهل بیت علیهم السلام و بیعت بدون هیچ عنادی و تعصبی بعدا به دیدار شریف وی نائل گشتم، حالا شما هم اول به ادله و علم او پی ببرید بعد از اینکه اثبات شد کلامش در برابر ادله و علمش حق است یا خیر!!! بعدا نیز به تشریف فرمایی او می روی بنده چیز خلافی نگفتم و موافق کلام شما هستم برادر عزیز لطفا توجه کن به نوشته بنده ممنونم عزیز...
حقیقت را اول از خداوند و اهل بیت دریاب مثلا شما قبل از اینکه از ادله ای که به دان احتجاج می کند مطلع نشوی فایده ندارد چون در همان ادله خودش، شما آن را کذاب می خوانید، لذا اول اطمینان از ادله ای که بدان احتجاج می کند و توجه به آن بعد دیدار و بیعت دستی!!! بنده نیز اول با مراجعه به ادله اهل بیت علیهم السلام و بیعت بدون هیچ عنادی و تعصبی بعدا به دیدار شریف وی نائل گشتم، حالا شما هم اول به ادله و علم او پی ببرید بعد از اینکه اثبات شد کلامش در برابر ادله و علمش حق است یا خیر!!! بعدا نیز به تشریف فرمایی او می روی بنده چیز خلافی نگفتم و موافق کلام شما هستم برادر عزیز لطفا توجه کن به نوشته بنده ممنونم عزیز...
موفق باشید....:gol:
و الحمد لله وحده وحده وحده
اول ایشان باید نسبت خودشان را با یمانی به اثبات برسانند، بعد ادعا کنند : ادله ی خودم!
شما اول می گویید ایشان یمانی است، بعد می گویید بقیه نشانه های او را انکار می کنند!
اول اثبات کنید این نشانه ها از آن اوست، بعد ادعای مالکیت و ... !
[quote=mahdi 14 1;266691]
حال روایتهای اهل بیت علیهم السلام دقت کنید.
از عبدالاعلی گفت: به ابی عبدالله گفتم: کسی که بر این امر چنگ زده است و مدعی آن است چه حجتی دارد؟ فرمود: از او در مورد حلال و حرام سوال می شود، گفت: سپس رو به من کرد و فرمود: سه چیز در حجت جمع نمی شوند الا صاحب الامر این امر باشد: اولی ترین شخص به کسی مه قبل از او باشد و در نزد او سلاح رسول خدا است و صاحب وصیت ظاهره است ( وصیت ظاهره یعنی آشکار بنده وشما از آن مطلع هستیم )
ابو عبدالله الصادق علیه فرمود: سه چیز در حجت جمع نمی شوند الا صاحب الامر این امر باشد: اولی ترین شخص به کسی مه قبل از او باشد و در نزد او سلاح رسول خدا است.
از ابی جارود گفت: به امام ابی جعفر علیه السلام گفتم: اگر امام قائم به از اهل بیت رفت با چه چیزی آن که بعد از او می آید شناخته می شود؟ فرمود: با هدایت و اطراق و اقرار آل محمد در فضلش و سوال نمی شود الا اینکه جواب دهد حتی اگر در بین صدفش باشد.
امام صادق عليه السلام فرمود: از ابا عبدالله شنیدم این امر را کسی ادعی نمی کند جز صاحبش در غیر این صورت خداوند متعال عمرش را کوتاه می کند و می میرد.
الان به حال سید یمانی علیه السلام مراجعه کنیم.
وصیت سید یمانی با وصیت احتجاج می کند و نامش در وصیت است، ( احمد و عبدالله و المهدی و او اول مومنان است ) می باشد
علم سید یمانی دارای علمی لدنی است و کتاب های آن را می توانید از سایت انصار یا وبلاگهای انصار دریافت کنید و خودتان تمییز کنید که آیا این علمی که دارد علم تحصیل ( اکتسابی ) است یا چیز دیگر !!!!
حاکمیت خدا سید یمانی الان در بین مدعیان و کسانی که زمام حکومت ها را دارند هیچ کس به حکم خداوند عمل نمی کند و سید یمانی می خواهد حکم خداوند را عملی کند. [/quote]
مواردی که در ابتدا آوردید مربوط به کسی است که کلا منکر یمانی باشد اما،
تمام دلایل جنابعالی بر صحیح بودن نشانه های ایشان این 3 مورد است:
1-در نزد او سلاح رسول خدا است و صاحب وصیت ظاهره است ( وصیت ظاهره یعنی آشکار بنده وشما از آن مطلع هستیم )
2-با هدایت و اطراق و اقرار آل محمد در فضلش و سوال نمی شود الا اینکه جواب دهد حتی اگر در بین صدفش باشد.
3-علمی لدنی
حالا جواب:
1- حداقل الان بیش از 10 نفر بازداشت شده اند که مدعی هستند شمشیر پیامبر (ص) را در اختیار دارند! آیا پیامبر (ص) 10 شمشیر دارند؟! یا یکی؟! حالا شما بفرمایید در کدام آزمایشگاه و طبق کدام نظریه ی علمی تأیید شد که شمشیر ایشان همان شمشیر رسول خدا (ص) است؟! آیا شمشیر ایشان را کسی دیده است از جماعت حاضر؟! اگر ندیده اید، چگونه دریافتید همان شمشیر است؟! با استناد به کدام دلیل؟!
2- خوب دیدید که باز هم به همان گفته ی اول من رسیدید؟! آیا من چیزی غیر از این مورد دوم شما گفتم؟! آیا نگفتم سؤال دارم؟! آیا نگفتم تنها به این شرط با او بیعت می کنم؟! شما که شدید وکیل مدافع من و از گفته های من دفاع می کنید! آفرین!
3- علم لدنی. این خیلی خوب است. این علم لدنی ایشان در چه شاخه ای از علوم است تا در همان زمینه فقط یک سؤال بپرسم؟!
می بینید که با سؤال و جواب همه چیز حل می شود نه با ادعا!
اصلا چرا شما که اینقدر انسان با خدایی هستید، چرا برای او تبلیغ می کنید؟! این صفاتی که بر او برشمردید به جز شمشیر رسول خدا (ص) را شما هم می توانید ادعا کنید!
شمشیر هم بروید میدان گمرک، فراوان است! بالاخره شمشیر رسول خدا را که کسی ندیده!
ببینید جناب، این مسئله نه معمای عجیب و غریبی است نه چیز مبهمی. این شخصی که این مشخصات را دارد، طبق ادعای خودش باید سؤالی نباشد که جوابش را نداند. این نشانه ی یمانی است. من یک سؤال می پرسم و از او جواب بپرس و بیاور تا باور کنم:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
طسم.
صدق الله العلی العظیم
شما از ایشان از طرف من سؤال کنید، یا در کتاب های ایشان در همان سایت انصار! یا هرکجا، جویا شوید که نظر ایشان در مورد این حروف مقطعه قرآن (طسم) در سوره القصص چیست، بعد جواب را برای ما بیاورید. ایشان هم علم لدنی دارند هم طبق روایات صحیح سؤالی نیست که جوابش را ندانند.
[="Teal"]پس اینجور که شما فرمودید من برای اینگه تشخیص بدم کی راست میگه و کی دروغ میگه باید هر سوالی که پرسیدم جواب بدهد؟
mahdi 14 1;266691 نوشت:
از ابی جارود گفت: به امام ابی جعفر علیه السلام گفتم: اگر امام قائم به از اهل بیت رفت با چه چیزی آن که بعد از او می آید شناخته می شود؟ فرمود: با هدایت و اطراق و اقرار آل محمد در فضلش و سوال نمی شود الا اینکه جواب دهد حتی اگر در بین صدفش باشد.
خب همونطور که قبلا پرسیدند از ایشان بپرسید قبر حضرت فاطمه س کجاست![/]
3- علم لدنی. این خیلی خوب است. این علم لدنی ایشان در چه شاخه ای از علوم است تا در همان زمینه فقط یک سؤال بپرسم؟!
می بینید که با سؤال و جواب همه چیز حل می شود نه با ادعا!
اصلا چرا شما که اینقدر انسان با خدایی هستید، چرا برای او تبلیغ می کنید؟! این صفاتی که بر او برشمردید به جز شمشیر رسول خدا (ص) را شما هم می توانید ادعا کنید!
شمشیر هم بروید میدان گمرک، فراوان است! بالاخره شمشیر رسول خدا را که کسی ندیده!
ببینید جناب، این مسئله نه معمای عجیب و غریبی است نه چیز مبهمی. این شخصی که این مشخصات را دارد، طبق ادعای خودش باید سؤالی نباشد که جوابش را نداند. این نشانه ی یمانی است. من یک سؤال می پرسم و از او جواب بپرس و بیاور تا باور کنم:
استهزاء استهزاء مشکلی نیست تا بخواهید استهزاء کنید برادر
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
طسم.
صدق الله العلی العظیم
شما از ایشان از طرف من سؤال کنید، یا در کتاب های ایشان در همان سایت انصار! یا هرکجا، جویا شوید که نظر ایشان در مورد این حروف مقطعه قرآن (طسم) در سوره القصص چیست، بعد جواب را برای ما بیاورید. ایشان هم علم لدنی دارند هم طبق روایات صحیح سؤالی نیست که جوابش را ندانند.
بخدا قسم اگر جواب این را بگوید با او بیعت می کنم.
یا علی مدد.
با سلام
قبل از اینکه سوال را برای او ارسال کنم یک سوال دارم از شما !!!
مگر شما جواب را می دانید که اگر جواب را داد قبولش کنید یا خیر؟؟ مجددا بر می گردید و شک چشمتان را می بندد !!!!
با این حال چشم سوال را از طرف شما برای ایشان ارسال می کنم، و ممکن است جواب طول بکشد چون سوال کنندگان زیاد هستند و حتی ممکن است به یک ماه یا بیشتر طول بکشد. و در صورت جواب دادن برای شما ارسال می کنم،
پس اینجور که شما فرمودید من برای اینگه تشخیص بدم کی راست میگه و کی دروغ میگه باید هر سوالی که پرسیدم جواب بدهد؟
خب همونطور که قبلا پرسیدند از ایشان بپرسید قبر حضرت فاطمه س کجاست!
[=Arial Black]با سلام
[=Arial Black]در سای انصار لینکی به نام ارسال سوال برای امام احمد الحسن علیه السلام است می توانید آنجا سوالاتتان را بنویسید
[=Arial Black]فارسی [=Arial Black]www.mahdyeen.org
قبل از اینکه سوال را برای او ارسال کنم یک سوال دارم از شما !!!
مگر شما جواب را می دانید که اگر جواب را داد قبولش کنید یا خیر؟؟ مجددا بر می گردید و شک چشمتان را می بندد !!!!
موفق باشید...
من همچین غلطی نمی کنم. پناه بر خدا. کی ادعا کردم جواب را می دانم؟ اما اگر جواب ایشان قانع کننده باشد، حرف حق جواب ندارد. من انسان حق جویی هستم و سوء نیتی ندارم. بخدا اگر حرف حق باشد قبول می کنم. اما اگر ایشان جواب را نداند و شما هم ندانید و جناب اسد نداند و من هم ندانم، تفاوت ما چهار نفر در چیست؟! اینجوری که همه می توانند ادعای یمانی بودن بکنند!
منتظر جواب هستم. اما هرجوابی آوردید، فقط این جواب را نیاورید که این از اسرار بین خدا و رسول است زیرا خودتان فرمودید «هر سؤالی» و من یک سؤال قرآنی پرسیدم و بهانه ای قبول نمی کنم.
[=Arial Black]در سای انصار لینکی به نام ارسال سوال برای امام احمد الحسن علیه السلام است می توانید آنجا سوالاتتان را بنویسید [=Arial Black]www.mahdyeen.org
موفق باشید...
این که فیلتره برادر!
منم فیلتر شکن ندارم! قربون دستت همین سوال مارو هم بپرس!
هرچی هم طول کشید عیب نداره! منم میخوام اگر جواب داد بیعت کنم!
جواب رو برام ایمل کن و تو این ثواب شریک باش
ایمیل من:asad.tehranian@yahoo.com
جناب صدرا و جناب بینا و دیگر دوستانی که در بحث شرکت داشتند، هر کدام یک سؤال بپرسند و تا ایشان جواب این سؤالها را می آورددیگرهیچ کس در این تاپیک چیزی ننویسد تا جواب از یمانی ایشان برسد.
اگر جواب درست دادند چرا قبول نکنیم، درحالیکه کسی از مقبره ی فاطمه ی زهرا (س) خبر ندارد و هیچ کس بجز خدا و رسول از حروف مقطعه قرآن باخبر نیست و سؤالات احتمالی دیگر.
جناب صدرا و جناب بینا و دیگر دوستانی که در بحث شرکت داشتند، هر کدام یک سؤال بپرسند و تا ایشان جواب این سؤالها را می آورددیگرهیچ کس در این تاپیک چیزی ننویسد تا جواب از یمانی ایشان برسد.
اگر جواب درست دادند چرا قبول نکنیم، درحالیکه کسی از مقبره ی فاطمه ی زهرا (س) خبر ندارد و هیچ کس بجز خدا و رسول از حروف مقطعه قرآن باخبر نیست و سؤالات احتمالی دیگر.
یا علی مدد.
سلام عليكم و رحمه الله و بركاته
حقير تنها به سهم خودم بعنوان يك شيعه اگر بخواهم سوالي از ايشان بكنم چون اساس ادعائي كه در اين سايت مطرح شده از سنت است بنده هم سوالي ساده از حديث از ايشان مي پرسم و اميدوارم كه پاسخي مطابق دين براي نه من براي هر كسي داشته باشند.
طبق روايات صحيح السند شيعه هنگام قيام سيد يماني و سيد خراساني و بالطبع سفياني نشانه هائي در روايات شيعه ذكر شده كه همانطوريكه عرض ميكنم هرگونه شبهه از شيعيان برداشته ميشود كه اين ندا نداي دعوت يماني و خراساني است
اين ندا - نداي جبرئيل امين و صيحه اي آسماني است در روايات صحيح شيعه در باب آخر الزمان ماهيت صيحه آسماني چنين آمده كه كساني كه ايستاده اند ( از خوف يا وحشت يا تعجب ) بر پاي خود مي نشينند و كساني كه نشسته اند به همچنين بر پاهاي خود مي ايستند و..لذا همگان متوجه وقوع شرايط آخر الزمان و قيام يماني و سفياني و خراساني شده و منظور اين است كه همگي آنها آگاهانه زير لواي اين افراد ميروند.
يعني حجت بر آنها تمام ميشود . كسي زير لواي يماني نميرود مگر اينكه بداند كجا رفته و كسي زير لواي سفياني نميرود مگر اينكه او نيز بداند.
امام جعفر صادق عليه السلام ميفرمايد چنين ميشود كه براي شيعيان امر مشتبه از بين ميرود.
حال اين صيحه آسماني و نداي حضرت جبرئيل كجاست ؟ چرا من نشنيدم؟ اگر خواب و يا حتي بي هوش در بستر بيماري ميبودم بايست اين صيحه نفس مرا آگاه و مرا از خوف بيدار و يا آگاه ميكرد
اين صيحه و ندا كه دليل اول رهبري قيام شماست كجاست ؟
برادر صدرا در تاپیک قبلی خودتان بنده را دروغگو خواندید حال چه کسی دروغگو است البته ببخشید شما گفتید ( مسامحه سند وصیت و قبول آن ) یعنی می خواستید بنده را مهک بزنید و با این حیله به جوابهای شما پاسخ بدهم و بعدا منکر شوید هر چند که جوابتان آماده است.
با سلام و عرض ادب عزیز برادر ظاهرا حال شما خوش نیست؟! ما گفتیم ذیل روایت با عقاید شیعه ناسازگار است،و احدی از علمای شیعه قائل به سیزده امام نشده اند، و اگر عالمی هم این روایت را ذکر نموده به واسطه صدر آن است نه ذیل آن. وما ذیل روایت را نمی پذیریم و اگر صدر مورد قبول است به واسطه تطبیق بر اصول است نه حجیت این روایت.فافهم.
اینکه ما شما را دروغگو خواندیم مگر شکی در آن است؟اینکه روایتی را به صحیفه سجادیه استناد می دهید که چنین امری هرگز در آن نیست اسم این عمل چه نام دارد؟!!!.( من كذب علي متعمدا ، فليتبوأ مقعده من النار). روایاتی را که بدون تامل فله ای کپی می نمائید ودر اینجا می گذارید که یا در آدرس دچار مشکلند و یا در تفسیر آن.
یک روایت که هم در سند دچار مشکل است و هم محتوا را اخذ نموده اید با وصله و پینه های متعدد ناشیانه و خنده دار امام حی سیزدهم می سازید(که بعدا هم شاید ادعای نیابت او را بنمائید)واز آن طرف روایات متواتر بلکه اعتقاد قاطبۀ شیعه را به کناری بیندازید نام این عمل را چه می توان نهاد؟!
والبته بر فرض باز کسی ملتزم به ذیل روایت هم بشود باز ما متذکر می شویم از این روایت امام و حجتی بیش از دوازده امام ثابت نخواهد شد. لذا از اساس بنیان شما بر تار عنکبوت بنا نهاده شده است.
طبق روايات صحيح السند شيعه هنگام قيام سيد يماني و سيدخراساني و بالطبع سفياني نشانههائي در روايات شيعه ذكر شده كه همانطوريكه عرض ميكنم هرگونه شبهه از شيعيانبرداشته ميشود كه اين ندا نداي دعوت يماني و خراسانياست
اين ندا - نداي جبرئيلامين و صيحه اي آسماني است درروايات صحيح شيعه در باب آخر الزمان ماهيت صيحه آسماني چنين آمدهكه كساني كه ايستاده اند ( از خوفيا وحشت يا تعجب ) بر پاي خود مي نشينند و كساني كه نشسته اند به همچنين بر پاهايخود مي ايستند و..لذا همگان متوجه وقوع شرايط آخر الزمان و قيام يماني و سفياني وخراساني شده و منظور اين است كههمگي آنها آگاهانه زير لواي اين افراد ميروند.
مطابق فهم شما برای شما توضیح می دهیم، برادر خوب دقت کنید شما نوشتید: هنگام قیام سید یمانی و خراسانی و سفیانی نشانه های هستند که یکی از آنها صیحه است، خوب برادر عزیز معنی این کلمه چیست؟ ( هنگام قیام ) برادر از کسی از انصار امام مهدی عج شنیدید که یمانی قیام کرده یا شمشیر و اسلحه حمل نموده؟ طبیعتاً ما قائل به چنین چیزی نشده ایم بلکه در حال حاضر ظهور امر است و اتمام حجت با مردم است، نمی دانم چندین بار توضیح داده ایم دوباره توضیح می دهم، اگر یمانی خروج کند یعنی عذابی دردناک برای کافران و معاندان و قیام با شمشیرش، حال مگر سنت خدا این نیست که قبل از هر قیامی اتمام حجتی باشد؟ چرا این را شما تکرار می کنید چندین بار گفتید و بنده و کلیه انصار جواب داده اند. خداوند متعال فرمود:
مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا ... هر كس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده و هر كس بيراهه رفته تنها به زيان خود بيراهه رفته است و هيچ بردارندهاى بار گناه ديگرى را بر نمىدارد و ما تا فرستاده ای برنينگيزيم به عذاب نمىپردازيم (۱۵) الاسراء،
برادر بینا و کلیه عزیزان مگر شما مسلمان نیستید؟ آیا سنت خدا بدون اینکه کسی ارسال شود عذاب و قیام بر مردم نازل میشود؟ پس اگر دقت کنید الان سید یمانی در حال دعوت می باشد و این خصوصیت هر فرستاده ای است که اول بشارت می دهد و بعدا انذار( هشدار ) در صورت تکذیب و بعدا قیام به امر خدا، آیا خلاف این است؟
و اما چگونگی ندا: برادر عزیز اگر همه مردم ندا را بشنوند تمام مردم جهان و طبیعتاً صیحه به زعم شما باید همه مردم آن را بشنوند خوب اگر همه مردم آن را بشنوند پس چرا عدد انصار امام مهدی عج فقط 10313 نفر در بین میلیاردها نفر از جمعیت جهان است که اگر خوب دقت کنید ورزشگاه آزادی تهران اگر درست گفته باشم می تواند 000/100 نفر را جا دهد یعنی امام زمان عج فقط یک دهم از این جمعیت این ورزشگاه او را نصرت می دهند پس بقیه مردم کجا؟ اگر کسی صیحه را بشنود باید به لشکر امام بپیوندد و جالب اینجاست می گویی که آگاهانه زیر لوای یمانی می روند یعنی یمانی تمام جهان زیر لوای او می روند و حتی ممکن است که بیش از 10313 نفر باشند و این خلاف عقل است برادر عزیز کمی فکر کنید که اگر جبرائیل در آسمان ندا داد چگونه اهل زمین او را می شنوند؟ اگر ندا در آسمان باشد مردم که در زمین هستند چگونه فکرشان خطور نکند که ممکن است ندای شیطان باشد ؟ اصلا از کجا مشخص می کنند که این ندا ندای جبرائیل است؟ آیا قبلا ندای جبرائیل را شنیده اند؟ که تمییز کنند این ندا ندای جبرائیل است؟ و شیطان نیز این چنین!!!!
نقل قول:
يعني حجت بر آنها تمام ميشود . كسي زير لواي يمانينميرود مگر اينكه بداند كجا رفته و كسي زير لواي سفياني نميرود مگر اينكه او نيزبداند.
امام جعفر صادق عليهالسلام ميفرمايد چنين ميشود كه براي شيعيان امر مشتبه از بينميرود.
حال اين صيحه آسماني ونداي حضرت جبرئيل كجاست ؟ چرا من نشنيدم؟ اگر خواب و يا حتي بي هوش در بستر بيماري ميبودم بايست اين صيحه نفس مراآگاه و مرا از خوف بيدار و يا آگاه ميكرد
اين صيحه و ندا كه دليل اول رهبري قيام شماست كجاست؟
برادر عزیز کمی در عبارت امام صادق علیه السلام دقت کن که بدون ذکر کتاب درج کرده ای برادر عزیز کلام امام صادق علیه السلام را کامل درج کن تا ببینیم که چه می شود که امر مشتبه از بین می رود کامل روایت را درج کن با ذکر کتاب و صفحه ممنونم.
حال برادر دعوت است چون شما هنگام قیام صیحه را تصور می کنید پس نمی شنوید، چون قیامی تاکنون صورت نگرفته و بخاطر همین خودت نشنیده ای و فعلا تبیان امر و اتمام حجت با دلیل مانند کلیه انبیاء و فرستاده ها مگر شک دارید به سنت خدا؟ انشاء الله که شک ندارید فقط کمی به کلام بنده دقت کنید و انشاء الله صیحه را می شنوید، و قبلا توضیح داده ام که صیحه یک کلمه یا یک جمله است پس اهل بیت علیهم السلام چندین کلمه و جمله را داده اند و این معنی اش چیست؟ چرا بر یک کلمه یا جمله واقف نشده اند؟ یکی از این دو مورد: یا هلاک امت را می خواهند یا در عصمت و یکپارچگی کلام آنها خلل است!!!! و نعوذ بالله و حاشاهم... لذا اگر به رویاهای برادران و خواهران انصار توجه کنید می شنوید یا می خوانید که می گویند فلان امام را دیده ایم به ما گفتند احمد الحسن علیه السلام حق است یا حق با فلانی است یا تصدیق حق کن و و و، و رجوع می کنیم به کلام اهل بیت علیهم السلام می بینیم که ندای جبرائیل علیه السلام در چندین شکل در قول اهل بیت علیهم السلام می فرمایند:
در کتاب غیبه نعمانی از صفحه 253 الی 266 مضمون صیحه را به شرح ذیل بیان کردند از ابی جعفر ع: منادی ندا می دهد به نام قائم و نام پدرش از ابی عبدالله ع: همان حق در علی بن ابی طالب است از ابی جعفر ع: همانا مهدی از آل محمد فلان فرزند فلان می باشد از ابی عبدالله ع: همانا فلان فرمانده است از ابی عبدالله ع: منادی ندا می دهد همانا علی و شیعه اش پیروز هستند از ابی عبدالله ع: همانا فلان صاحب الامر پس نشانه قتال است از ابی عبدالله ع: برای چه کشت و کشتار... صاحبتان فلان است
آیا کلام فوق تصدیق صاحب دعوت نیست؟
و طبیعتاً که طبق قول فوق ندا از آسمان مادی نیست بلکه در آسمان ملکوتی است و آن ایمان به غیب می باشد،
الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ...[همان] كسانى كه از پروردگارشان در نهان مىترسند و از قيامت هراسنانند(۴۹) الانبیاء إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ... كسانى كه در نهان از پروردگارشان مىترسند آنان را آمرزش و پاداشى بزرگ خواهد بود (۱۲) الملک
bina88;266827 نوشت:
يك مطلبي از خاطرم رفت ذكر كنم اين است كه طبق روايات موضوع خروج سفياني - صيحه و نداي آسماني - خروج يماني و خراساني بداء پذير نيست.
bina88;266827 نوشت:
والسلام عليكم جميعا و رحمه الله و بركاته
کسی قائل به بدا در اصل نشانه ها نیست بلکه در تفاصیل آن ممکن است بدا رخ دهد اگر نیاز به توضیح داشتید در این خصوص در خدمتیم...
پس ایمان به غیب امری است که خداوند آن را می خواهد نه ایمان قهری و مادی ... والسلام
موفق باشید
و الحمد لله وحده وحده وحده
اللهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه والمهدیین و سلم تسلیما
عزیز برادر ظاهرا حال شماخوش نیست؟! ما گفتیم ذیل روایت با عقاید شیعه ناسازگاراست،و احدی از علمای شیعه قائل به سیزده امام نشده اند، و اگر عالمی هم این روایترا ذکر نموده به واسطه صدر آن است نه ذیل آن. وما ذیل روایت را نمی پذیریم و اگرصدر مورد قبول است به واسطه تطبیق بر اصول است نه حجیت این روایت.فافهم.
برادر شما تاکنون جز حرفهای زشت چیزی از شما ندیدیم!! مشکلی نیست وظیفه ما است که تحمل کنیم، ثابت می کنم که حال شما خوب نیست برادر صدرا.
ذیل روایت با عقاید شیعه سازگار نیست؟ شیعه چه کسانی هستند؟ پیروان مردم یا پیروان اهل بیت علیهم السلام؟ شما پیرو کلام اهل بیت علیهم السلام هستید یا پیرو افراد غیر معصوم ؟ پس شما بیشتر از آن عالم فهمتان می رسد و اگر جای آن بودید اکیدا آن قسمت را پاک می کردید درسته ؟ و نکته خوبی اشاره کردید تطبیق بر اصول خوب ماهم تطبیق بر کلام اهل بیت علیهم السلام می کنیم که اصول است مگر غیر از این است؟ پس این روایت حجیت نیست و قبولش ندارید!!! ای عزیزان دیدید برادر صدرا دروغ آشکار گفت!!! اول گفت قبول آن و بعدا رد آن را !!! حال دروغگو کیست؟
نقل قول:
اینکه ما شما را دروغگو خواندیم مگر شکی در آن است؟اینکه روایتی را بهصحیفه سجادیه استناد می دهید که چنین امری هرگز در آن نیست اسم این عمل چه نامدارد؟!!!.( من كذب علي متعمدا ، فليتبوأ مقعده منالنار). روایاتی را که بدون تامل فله ای کپی مینمائید ودر اینجا می گذارید که یا در آدرس دچار مشکلند و یا در تفسیرآن.
الحمدلله خداوند متعال شاهد کلام بنده و انصار است و شکی در این ندارم که خدا تنها گواه است، (من كذب علي متعمدا ، فليتبوأ مقعده منالنار ) اری هر کس که متعمد بر تکذیب باشد اری!! حال شما نیز وصیت رسول خدا عمدا تکذیب می کنید در صورتی که روایتها و آیات صحت آن را بیان کرده ایم حال چه کسی شامل حال آتش می شود؟ اگر شما قائل به اینکه بنده تفسیر می کنم اثبات کنید که تفسیر کرده ام، شما به تطبیق روایی می گویید تفسیر؟؟؟؟ در کجای علوم دینی تطبیق روایی شد تفسیر سبحان الله با این امرتان برادر صدرا.
نقل قول:
یک روایت که هم در سند دچار مشکل است و هم محتوا را اخذ نموده اید باوصله و پینه های متعدد ناشیانه و خنده دار امام حی سیزدهم می سازید(که بعدا هم شایدادعای نیابت او را بنمائید)واز آن طرف روایات متواتر بلکه اعتقاد قاطبۀ شیعه را بهکناری بیندازید نام این عمل را چه می توان نهاد؟!
دروغگو همیشه فراموش کار است برادر صدرا تا اینکه بر او اثبات شد که رد کلام اهل بیت مطابق قرآن و سنت کاری خطا است قبول نمود ولی بعد از آن مجددا بر می گردد و حرفهای تکراری خودش را می نویسید، فعلا شما با توسل به مغالطه های بی اساس می خواهید فقط کلام بنده و انصار را خدشه دار بکنید و میشه لطف بفرمائید یکی از روایتهای متواتر را درج کنید که قائل به اینکه وصیت نوشته نشده است؟ خواهشن لطف کنید بدون دلیل چیزی ننویسید و خودتان را کارشناس پاسخگو قرار دادید ولی فقط از مغالطه استفاده می کنید، برادر شما ده تا سوال کرده اید و حتی حاضر به خواندن جواب نیستید چرا که بنده شرط گذاشتم تا از طرف شما اعتراف به وصیت صورت نگیرد بنده جوابها را درج نمی کنم اول می گوید قبول و بعدا عدم قبول سبحان الله دروغ محض از یک کارشناس پاسخگو و در قبال آن توهین به مردم و تهمت به دروغگویی سبحان الله خدا هدایتت کند برادر صدرا
نقل قول:
والبته بر فرض باز کسی ملتزم به ذیل روایت هم بشود باز ما متذکر میشویم از این روایت امام و حجتی بیش از دوازده امام ثابت نخواهد شد. لذا از اساس بنیان شما بر تار عنکبوت بنا نهاده شده است.
شما چه کسی هستی که متذکر می شوی ؟ و چگونه به این نتیجه رسیدی؟ لطف کنید کلامتان را اثبات کنید خود روایت وصیت را توضیح دهید و بنده توضیح شما را قبول دارم البته به شرط تطبیق روایتها تا معلوم شود که چه کسی بنیان به تار عنکبوت بنا نهاده است!!!! همین وصیت را توضیح دهید مهدیین و اول مومنان را .... یالله منتظریم جواب بده بدون تهمت و افترا
موفق باشید
و الحمدلله وحده وحده وحده
اللهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما
آیا سعی در اثبات خود دارید، یا سعی در کوبیدن یک انسان جاهل، یا سعی در رسیدن به حق؟!
آیا درخواستی که از شما کردم را شنیدید؟ پس چرا می گذارید شیطان بین شما اختلاف کند؟
آیا اگر این مرد جواب این 3 سؤال + سؤالی که جناب صدرا می پرسد نیاورد، آیا این عدم توانایی او بر اثبات گفته هایش را اثبات نمی کند؟
و اگر قادر به آوردن جواب باشد، آیا این شما را بر صحیح بودن دعوت او کفایت نمی کند؟
از حق گریزان نباشید و همه چیز را به خدا واگذار کنید که حضرت حق از اثبات خود عاجز نیست.
جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا
والسلام.
[=Arial Black]با سلام و خسته نباشید
[=Arial Black]باز هم بدون اطلاع قضاوت کردید.
[=Arial Black]در همان ساعتی که خودتان در مورد آیه طسم سوال کردید بنده آن را ارسال کرده ام و منتظر جواب هستم باور نمی کنید خودتان مراجعه کنید، و آن هم در سایت عربی با لینک زیر مراجعه کن تا حقیقت را ببینی، سبحان الله بنده چندین سوال کرده ام چرا جواب آنها را برادر صدرا نمی دهد چندین سوال از شما کرده ام چرا جواب نداده اید و سوالات خودتان را محصور به بنده می کنید؟ این انصاف نیست؟ درست است که بنده مدعی هستم ولی در قبال مباحث بنده نیز سوالاتی دارم و تاکنون از جواب دادن آنها عاجز ماندید که در تاپیکهای قبلی بوده اند خصوصا از برادر صدرا چندین سوال کرده ام چرا جواب نداده است و موضوع را به تحریف می کشاند؟ معنی آن چیست؟ پس انصاف داشته باش برادر ناصر شما که گفتید کسی چیزی ننویسد و دوباره خودتان بر می گردید می نویسید معنی این چیست؟
[=Arial Black]منتظر جواب هستیم پس تحمل کنید عزیز!!! در مورد جواب سوال اسد مبنی بر قبر حضرت زهرا سلام الله علیها قبلا جواب داده است و سوال برادر بینا را خودمان توضیح داده ایم و برادر صدر تا جواب بنده را ندهد بحث با وی بی خودی می شود.
[=Arial Black]ما در بیان احقیت کوشا هستیم نه هتک حرمت اشخاصی بنابراین باید ادب کلام رعایت شود و از توهین و افترا پرهیز گردد، و به این هم فکر کنید که خداوند کسی را بدون امتحان رها نمی کند پس از حضرت حق بخواهید که شما را در این راستا یاری و کمک کند.
[=Times New Roman]
سلام عليكم جميعا و رحمه الله و بركاته
اول آيات الهي
mahdi 14 1;266905 نوشت:
الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ...[همان] كسانى كه از پروردگارشان در نهان مىترسند و از قيامت هراسنانند(۴۹) الانبیاء
إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ... كسانى كه در نهان از پروردگارشان مىترسند آنان را آمرزش و پاداشى بزرگ خواهد بود (۱۲) الملک
درست فرمود خداي سبحان
خب
اين چه ربطي به صيحه آسماني و نداي حضرت جبرئيل دارد ؟
اين خوف در تمام اعصار براي مومنين بوده و هست ؟
mahdi 14 1;266905 نوشت:
مطابق فهم شما برای شما توضیح می دهیم،
چشم بفرمائيد
mahdi 14 1;266905 نوشت:
خوب برادر عزیز معنی این کلمه چیست؟ ( هنگام قیام ) برادر از کسی از انصار امام مهدی عج شنیدید که یمانی قیام کرده یا شمشیر و اسلحه حمل نموده؟ طبیعتاً ما قائل به چنین چیزی نشده ایم بلکه در حال حاضر ظهور امر است و اتمام حجت با مردم است
سپاسگذارم . البته هنوز در غيبت هستيد اشتباه ذكر كرديد كه در حال دعوتيد. ان شائ الله پس از غيبت و هنگام ظهور
از طرفي در همين دعوتي كه داشتيد در نزديكي بصره 200 نفر كشته شدند. ممكن است به سيد يماني بعداز ظهور بفرمائيد يخورده يواش تر دعوت نمايد ؟
ااگر هم در مرحله دعوتيد
توپ و تانك براي دعوت نياز نيست ( فايل تصويري را دانلود كنيد ) / استدلال صحيح براي دعوت نياز است.
و اما انكار واضحات :
mahdi 14 1;266905 نوشت:
و طبیعتاً که طبق قول فوق ندا از آسمان مادی نیست بلکه در آسمان ملکوتی است و آن ایمان به غیب می باشد،
خب جناب مرد هدايت شده !!!
من و سيد يماني شما و ديگران كه در ملكوت زندگي نمي كنيم.
مردم عادي هم در آنجا نيستند.:Sham:
اين ديگر چه استدلالي است . ايا اين پاسخ سيد شماست ؟
يعني سيدتان ميگويد حضرت جبريئل براي اهل بهشت يا دوزخ و جهنم و ملائك خبر ظهور يماني را ميدهد ؟
اين رابه ايشان از طرف بنده بفرمائيد شايد بيدار شوند.( كه هرگز نميشوند)
نداي در آسمان براي اهل آسمان خوب است بدرد شيعه اي كه بخواهد حمايت كند و از انجا بي خبر است نميخورد ( محض اطلاع )
بخاطر تفاوت در مضمون ندا در روايات صحيح و غير صحيح وقوع ندا و صيحه زير سوال رفتني نيست.
چنانكه ظهور پيامبر اكرم بداء پذير نبود هرچند كه يهود نامش را مئد مئد و اعراب آنرا بنام احمد ميشناختند.
نداو صيحه آسماني هم بداء پذير نيست حال مضمونش هرچه ميخواهد باشد.
ما روايات صحيح در اين رابطه داريم هرچند اگر مضمون ندا در روايات متعدد باشد ولي در وقوع ندا هيچ شكي نيست آنهم براي اهل زمين نه اهل آسمان
كه نياز به هدايت ندارند. جناب سيد يماني ظهور نكرده بصري
يا استدلال نياوريد يا اگر با اين شكل دليل مي آوريد
نمی دانم چرا شما ناصر همیشه دخالت می کنید ؟ خوب سوال کردید بشین منتظر باش الا اینکه موضوع تحریف بکند و بعدا می گویی دیدید جواب نمی دهد!!! خوب شما اگر منصفانه و عادلانه جواب را با دلیل بر گردانید بنده نیز ممنون شما هستم ولی تا کنون بجز تحریف چیزی ندیدم مردم که موضوع را می خوانند و خداوند نیز شاهد است شما چه چیزی آورده اید جز تحریف؟ و الحمد لله شما چند نفر هستید که با کمک هم می خواهید فقط ادله را با هر طریقی سرکوب کنید ولی تاکنون موفق نشدید و این یعنی خداوند با ماست انصاف بخرج دهید شما یکی را از خودتا تعیین کنید که واقعاً علم داشته باشد و کسی دیگر چیزی ننویسد و فقط بین دو طرف موضوع پیگیری شود بینا، صدرا، ناصر، حلما، اسد، مقداد، در برابر مهدی 14 1 این یعنی چه ؟ و خدا شاهد است تا کنون دلیل قانع کننده ای نیاورده اید و همه آنها مغالطه است، آیا غیر از این است؟؟؟
خودتان بین خودتان یک نفر را تعیین کنید تا موضوع پیگیری شود بنده یک موضوع می دهم شما هر کدام یک موضوع آیا این انصاف است؟ بخدا نیست!!! طرفین یعنی دو عدد مناظر نه هزار نفر بر یک نفر ناصر جان خودت که بیشتر از بنده حقیر مطلع هستید اگر درست نمی گوید بفرمائید بگویید این انصاف است یا خیر !!؟؟
بنده این لینک را برای شهادت دادم که ببینید بنده آن را ارسال کرده ام و لطفا آن را در پیش خودتان ذخیره کنید تا در صورت داشتن فیلتر شکن استفاده کنید و ببینید و حق از باطل نمایان شود.
بنده این لینک را برای شهادت دادم که ببینید بنده آن را ارسال کرده ام و لطفا آن را در پیش خودتان ذخیره کنید تا در صورت داشتن فیلتر شکن استفاده کنید و ببینید و حق از باطل نمایان شود.
موفق باشید...
ولایت فقیه استفاده از فیلتر شکن را جایز نمی دانند، من خلاف گفته ی ایشان عملی انجام نمی دهم. پس هر زمان جواب رسید به من خبر بدهید. اما در مورد مدفن حضرت فاطمه جواب را ندادید، این مسئله را هم من علاقه دارم بدانم. اگر می دانید و می توانید بگویید. منتظرم.
اما در مورد رعایت آداب مناظره، با اینکه در موضع باطل هستید، اما این درخواست شما به حق است و من در مقابل حق تسلیمم.
یا حق
سپاسگذارم . البته هنوز در غيبت هستيد اشتباه ذكر كرديد كه در حالدعوتيد. ان شائ الله پس از غيبت و هنگام ظهور
از طرفي در همين دعوتي كهداشتيد در نزديكي بصره 200 نفر كشته شدند. ممكن است به سيد يماني بعداز ظهوربفرمائيد يخورده يواش تر دعوت نمايد ؟ ااگر هم در مرحله دعوتيد توپ و تانكبراي دعوت نياز نيست ( فايل تصويري را دانلود كنيد ) / استدلال صحيح براي دعوت نيازاست.
و اما انكار واضحات :
با سلام
سبحان الله برادر بخدا قسم فقط برای مغالطه مطالب بنده را می خوانید و نمی خواهید چیزی را دریافت کنید بینای عزیز ظهور به معنی ظهور امر و تبیان آن برای مردم نه قیام قیام مرحله ای غیر از ظهور امر است که شمشیر است و سلاح، و در حال حاضر ظهور امر را انجام می دهیم، و همیشه کشته شدن در دعوتهای الهی امری طبیعی است مگر رسول خدا مورد ضرب و شتم واقع نشد؟ مگر نوح سه روز بیهوش از شدت کتک نبود و خون از گوشش جاری میشد؟ مگر عیسی ع را به صلیب نکشیده اند که به امر خدا با کسی تشبیه شد؟ مگر مگر مگر سبحان الله برادر بینا می خواهد وقتی دعوت الهی صورت بگیرد با خیال راحت و آن هم در این زمان با ماشینهای آخرین سیستم بنز و ماکسیما و هایوندای و انصار با اتوبوسهای اسکانیا و و و بخدا مسخره کردید امر خدا را چرا اینقدر عناد برادر بینا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بله توپ و تانک نیازی به دعوت نیست دلیلی برای اثبات مدعای خودت داری که انصار به کشتار مردم بی دلیل رو آورده اند؟
نقل قول:
خب جناب مرد هدايت شده!!!
الحمدلله وحوده وحده وحده علی فضیله نعمه
نقل قول:
من و سيد يماني شما وديگران كه در ملكوت زندگي نمي كنيم. مردم عادي هم در آنجا نيستند.
ما نمی گوییم که کسی در ملکوت زندگی می کند متاسفانه درک و فهم شما تا این حد است که اینگونه به توضیحات بنده توجه نمی کنید البته ببخشید ما میگوییم خداوند متعال اگر رویایی صادقه را به مومن نشان می دهد در ملکوت می دهد نه در این آسمان مادی برادر.
نقل قول:
اين ديگر چه استدلالي است . ايا اين پاسخ سيد شماست؟
متاسفانه درک نمی کنی نوشته های بنده را چکارت کنم .... تا درک کنی؟
نقل قول:
يعني سيدتان ميگويد حضرت جبريئل براي اهل بهشتيا دوزخ و جهنم و ملائك خبر ظهور يماني را ميدهد ؟
خبر یمانی و امام مهدی عج را به دست خداست نه یمانی می گوید و نه جبرائیل فقط و فقط امر توسط خداست و اگر قرار باشد خبر دهند آن هم به اذن خداوند است. فافهم.
الحمدلله همه ما بیدار هستیم و کسی جز یمانی ما را بیدار نکرد این خودت هستی که خواب نیستی اما خودت را به خواب زدی و بیدار کردنت مشکل است.
نقل قول:
نداي در آسمان براي اهل آسمان خوب است بدرد شيعه اي كهبخواهد حمايت كند و از انجا بي خبر است نميخورد( محضاطلاع )
نقل قول:
الحمد لله شیعیان مطیع امر اهل بیت علیهم السلام معنی کلام بنده را می دانند ولی گفتم خودت را به خواب زدی !!!
نقل قول:
بخاطر تفاوت در مضمون ندا در روايات صحيح و غير صحيح وقوع ندا وصيحه زير سوال رفتني نيست. چنانكه ظهور پيامبر اكرم بداء پذير نبود هرچند كهيهود نامش را مئد مئد و اعراب آنرا بنام احمد ميشناختند.
چگونه می گویی بدا پذیر نبود در صورتی منتظر او بودند با نام احمد و از مدینه ( یثرب ) ولی با نام محمد از مکه ظهور کرد؟؟ آیا این بدا نیست؟ برادر برو اطلاعات تاریخی رو بخون بعدا چیزی بگو !!!
نقل قول:
نداو صيحه آسماني همبداء پذير نيست حال مضمونش هرچه ميخواهد باشد.
فعلا که اهل بیت علیهم السلام چنین چیزی را بیان کرده اند بنده فقط از شما سوال کردم اگر جبرائیل نداد کرد چگونه تشخیص می دهی که او همان جبرائیل است؟؟؟؟؟؟؟
نقل قول:
ما روايات صحيح در اين رابطهداريم هرچند اگر مضمون ندا در روايات متعدد باشد ولي در وقوع ندا هيچ شكي نيست آنهمبراي اهل زمين نه اهل آسمانكه نياز به هدايتندارند. جنابسيد يماني ظهور نكرده بصري
دوباره تکرار می کنم برای اهل آسمان نیست عزیز دل بنده بنده از شما سوال کردم اگر صیحه در آسمان باشد توسط جبرائیل پس صیحه شیطان چگونه است ؟ تمییز در چه چیزی است؟؟ سوال مجدد، مگر شما قبلا آنها را شنیده ای؟؟؟؟
کسی می داند چرا زمانیکه با نام کاربری خود وارد نشده ام، چرا نام کاربری خود را در محل « کاربران در حال دیدن موضوع» می بینم؟!!!!!!!!!!!!! من از انجمن خارج شده بودم! اما همچنان نام کاربری من فعال بود!!!!!!!!! از این لحظه با این نام کاربری دیگر مرا در این انجمن نمی بینید و بخدا قسم من بعد هرچه با این نام کاربری اینجا نوشته شود از من نیست. از مدیران می خواهم که این نام کاربری را مسدود کنند. همین الان خدانگهدار
[=arial]الحمدلله خداوند متعال شاهد کلام بنده و انصار است و شکی در این ندارم که خدا تنها گواه است،[=arial] (من كذب علي متعمدا ، فليتبوأ مقعده منالنار[=arial] ) [=arial]اری هر کس که متعمد بر تکذیب باشد اری!! حال شما نیز وصیت رسول خدا عمدا تکذیب می کنید در صورتی که روایتها و آیات صحت آن را بیان کرده ایم حال چه کسی شامل حال آتش می شود؟ اگر شما قائل به اینکه بنده تفسیر می کنم اثبات کنید که تفسیر کرده ام، شما به تطبیق روایی می گویید تفسیر؟؟؟؟ در کجای علوم دینی تطبیق روایی شد تفسیر سبحان الله با این امرتان برادر صدرا.
[=arial][=arial black]دروغگو همیشه فراموش کار است برادر صدرا تا اینکه بر او اثبات شد که رد کلام اهل بیت مطابق قرآن و سنت کاری خطا است قبول نمود ولی بعد از آن مجددا بر می گردد و حرفهای تکراری خودش را می نویسید، فعلا شما با توسل به مغالطه های بی اساس می خواهید فقط کلام بنده و انصار را خدشه دار بکنید و میشه لطف بفرمائید یکی از روایتهای متواتر را درج کنید که قائل به اینکه وصیت نوشته نشده است؟
با سلام و عرض ادب مشکل شما علاوه بر استنادات ناروا عدم فهم صحیح مطالب از جانب شما نیز هست. روایتی که بیان شد در مقام بیان عاقبت امر دروغگویان بر پیامبر صلی الله علیه و آله است، که سخنی را به پیامبر صلی الله علیه و آله استناد دهند در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله آن سخن را نفرموده باشد که عاقبت این افراد اینچنین است که جایگاهشان در آتش خواهد بود. این عاقبت استناد دروغ به پیامبر صلی الله علیه و آله است حال چه رسد کسی ادعای بالاتری همچون ادای شما را در مورد آن فرد شیاد داشته باشد که حال مدعی و دعوت کننده روشن خواهد بود. بنابراین معنای روایت:«من كذب عليّ متعمّداً فليتبوّأ مقعده من النار»، این می شود:هر كس به عمد سخن دروغى به من نسبت دهد، جايگاهش در آتش خواهد بود. که سیاق آن سیاقاین آیه شریفه است که:«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُون»؛[1]چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه بر خدا دروغ بسته، و يا آيات او را تكذيب كرده است؟! مسلماً ظالمان، رستگار نخواهند شد لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:«أيّها النّاس قد كثرت على الكذابه فمن كذب علىّ متعمداً فليتبوّأ مقعده من النار»؛ ای مردم! دروغگويان از زبان من زياد شدهاند هر كس به عمد بر من دروغ بندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. البته تکذیب پیامبر صلی الله علیه و آله نیز همین حکم را دارد، منتهی تکذیب فرع بر اثبات صدور کلام است و در جایی که سخنی به اثبات نرسیده باشد و ما شک در صدور آن داشته باشیم، و یا اینکه مخالف سخنان دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله باشد، قاعده و حکم آن این است که خبری که واحد است کنار گذارده می شود؛ زیرا در صورت مخالفت با چنین رویه ای نتیجه این ممی شود که اخبار دیگر را تکذیب نماید که این امری روشن است. مشکلی که ما از اول با شما داشته ایم و همواره از جواب آن طفره رفته اید این است که کسی در اصل وصیت حضرت رسول صلی الله علیه و آله شکی ندارد واین قسمت است که موافق قرآن است. یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله وصیت کرده اند و این امر حقی است و منطبق بر قرآن. اما اینکه چه چیزی را وصیت نموده باشند، شما نمی توانید محتوایی را به واسطه آیه وصیت ثابت نمائید؛ چه اینکه در قرآن نامی از ائمه و تعداد آنها نیامده است لذا قرآن از این جهت ساکت است و در اینجا باید محتوای وصیت استناد شده با سنت قطعی تطبیق داده شود ، اگر با آن موافق بود و یا لااقل قابل جمع بود پذیرفته می شود ولی اگر در تعارض بود و مخالف سنت قطعی بود ولو اینکه روایت را موثق ترین افراد نقل نموده باشند، روایت به جهت واحد بودن کنار گذارده می گردد، زیرادر اینجا خبر شاذ ثقه است که در مقابل سنت و یا شهرت قرار گرفته که حکم آن کنار گذاردن آن است:«عن زرارة بن أعين قال: سألت الباقر (عليه السّلام) فقلت: جعلت فداك يأتي عنكم الخبران أو الحديثان المتعارضان فبأيّهما آخذ؟فقال (عليه السّلام): يا زرارة خذ بما اشتهر بين أصحابك ودع الشّاذ النّادر...». زراره از امام باقر علیه السلام سوال می کندکه دو خبر و حدیث متعارض از جانب شما به ما می رسد، کدامیک را اخذ نمایم؟ (که در اینجا فرض بر این است دو خبر اصل صدورشان مسلم است لذا با هم در تعارضند، نه اینکه در اصل صدور خبری شک باشد که صلاحیت تعارض را نخواهد داشت) امام می فرمایند: خبری که موافق مشهور است را اخذ نما و خبر شاذ و نادر (خبر شاذ خبری است که شخص ثقه ای آنرا نقل نموده باشد که مخالف مشهور است)را کنار بگذار. ودر خبری دیگر امام صادق علیه السلام می فرمایند:«يُتْرَكُ الشَّاذُّ الَّذِي لَيْسَ بِمَشْهُورٍ عِنْدَ أَصْحَابِكَ فَإِنَّ الْمُجْمَعَ عَلَيْهِ لا رَيْبَ فِيه».خبر شاذی که در میان اصحابت مشهور نیست ترک می شود، زیرا خبری که اجماع بر آن شده و قطعی الصدور است شکی در آن نیست.
در مقام بحث ما بر فرض که روایت وصیت از جهت سندی هیچ اشکالی نداشته باشد با مشکل بزرگی مواجه است و آن مخالفت با سنت قطعی و اخبار متواتر است که تعداد ائمه را دوازده تن می شمرد و امام مهدی علیه السلام را آخرین آنها بر می شمرد، که در اینجا به طریق اولی روایت شاذ کنار گذارده می شود.
:Gol:با سلام به دوستان گرامی و تشکر از زحمات همه دوستان:Gol:
با توجه به اینکه عنوان این تایپیک «آیا بعد از دوازده امام دوازده مهدی است» می باشد، و از جهتی تعداد پستهای ارسال شده رو به فزونی است که این امر مشکلاتی را به همراه خواهد داشت(هم از جهت نتیجه گیری و هم از جهت عدم رغبت خواندن توسط کاربران) لذا از دوستان عزیز می خواهم که در این صفحات پایانی حول محور روایتی که در صفحه نخستین آمده صحبت نمایند و استنباط خود را از این روایت بیان دارند.
زیرا وجود هادیانی در زمان امام مهدی علیه السلام که هدایت به امام می کنند امری است که در روایات دیگر آمده(وما در این رابطه بحثی نداریم؛ و همچنین ادعای چنین مهدی ای در زمان ما امر کذبی است که باز در این تایپیک جای ندارد)، اما اینکه علاوه بر هدایتگری نسبی، آنها مقام امامت را نیز حائز باشند در هیچ روایتی نیامده مگر در ظاهر فقره آخر این روایت؛ که البته در صدر این روایت باز آمده که ائمه دوازده نفرند(که میان صدر و ذیل تنافی است به حسب ظاهر). حال سخن این است که با این فقره می توان امام جدیدی به عنوان امام سیزدهم ساخت ؟! لطفا نظرتان را در مورد محتوای روایت بیان دارید . موفق باشید.
[=Calibri][1].شيخ طوسى در كتاب «غيبت» روايت ميكند كه حضرت صادق از پدران بزرگوارش روايت كرده كه امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله در شب رحلتش بمن فرمود: يا ابا الحسن! صحيفه و دواتى بياور! سپس پيغمبر وصيت خود را املا فرمود تا باينجا رسيد ...: يا على! بعد از من دوازده امام خواهد بود، و بعد از آنها دوازده مهدى ميباشد. يا على تو نخستين آن دوازده امامى. سپس يك يك ائمه را نام برد تا اينكه فرمود: حسن (عسكرى) هم اين صحيفه را بفرزندش م ح م د كه از ما آل محمد محفوظ است تسليم كند، اينها دوازده امام هستند. بعد از مهدى موعود دوازده مهدىديگر خواهد بود، چون او وفات كرد، آن را تسليم كند به مهدى اول كه داراى سه نام است: يك نام مثل نام من، و يك نام مانند نام پدرم عبد اللَّه و احمد و اسم سوم مهدى است و او نخستين مؤمن است.
همچنان که ملاحظه فرمودید: در قسمت اول روایت پیامبر امامان دوازده گانه را بر می شمرند و می فرمایند:«يَا عَلِيُّ إِنَّهُ سَيَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً... فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً».واین خود بیانگر این مطلب است که امامت به این افراد ختم می گردد، که روایات به این مضمون در حد تواترند.
بعد از مهدى موعود دوازده مهدىديگر خواهد بود، چون او وفات كرد، آن را تسليم كند به مهدى اول كه داراى سه نام است: يك نام مثل نام من احمد، و يك نام مانند نام پدرم عبد اللَّه و اسم سوم مهدى است و او نخستين مؤمنان است.
سوالی را که ما همواره سوال نمودیم در متعلق تسلیم بود که آنچه باید به نفر بعدی تسلیم گردد چه چیزی است؟ وصیت نامه ؟ یا امامت؟
اگر متعلق تسلیم وصیت نامه است سوال این است که: آیا دادن وصیت نامه به نفر بعدی ملازمه ای با امر امامت خواهد داشت؟
و اگر متعلق تسلیم امامت است علاوه بر اینکه با قسمت اول روایت ناسازگار است سوال این که آیا امر امامت قابل تسلیم است؟
اما اینکه مهدی اول اولین مقربین و اولین مومنین است، باز این امر اثبات کننده امامت نخواهد بود؛ زیرا این امر منافاتی با وجود دومین مقربین و مومنین نخواهد داشت(مثل اینکه در یک کلاس ده نفر معدلشان 20 باشد) و اثبات شی نفی ما عداه نمی کند. علاوه بر اینکه اولین مومنین و مقربین بودن به تنهایی موجب اثبات امر امامت نخواهد شد.
علاوه بر اینکه می توان گفت مراد این است که فرزند حضرت مهدی علیه السلام در زمان ظهور آنحضرت از لحاظ درجات ایمانی برترین فرد پس از معصوم است همچون مقام حضرت ابالفضل العباس و علی اکبر علیهما السلام، اما آیا به صرف این امر شخصی به مقام امامت خواهد رسید؟
نکته: وجودبدا یکی از مسلمات اعتقادی تشیع است که در آیات و روایات متعدد بدان اشاره شده است. سخن گفتن از امامت آنهم با یک روایت که قرین به سوالات گوناگون است که نه صراحت بلکه ظهوری در امر امامت ندارد، نادیده گرفتن این اصل مسلم اسلامی است، لذا در کتاب غیبت نعمانی ص: 315، ابوهاشم جعفری می گوید:« كنا عند أبي جعفر محمد بن علي الرضا ( عليه السلام ) فجرى ذكر السفياني ، وما جاء في الرواية من أن أمره من المحتوم ، فقلت لأبي جعفر : هل يبدو لله في المحتوم ؟ قال : نعم . قلنا له : فنخاف أن يبدو لله في القائم . فقال : إن القائم من الميعاد ، والله لا يخلف الميعاد»، در محضر ابى جعفر محمّد بن علىّ الرّضا (امام جواد) عليه السّلام بوديم كه سخن از سفيانى بميان آمد و اينكه در روايات رسيده است كه رويداد سفيانى از حتميّات است من به ابى جعفر عليه السّلام عرض كردم آيا خدا را در حتميّات بدائى هست؟ فرمود: آرى، عرض كرديم پس بنا بر اين ما مي ترسيم كه در باره حضرت قائم نيز بدائى براى خدا پیش بيايد. فرمود: همانا حضرت قائم از وعدهها است و خداوند بر خلاف وعدهاش رفتار نمي كند.
و همچنین امام صادق علیه السلام در مورد تصور امامت در فرزندشان اسماعیل فرمودند:«مَا بَدَا لِلَّهِ فِي شَيْءٍ كَمَا بَدَا لَهُ فِي ابْنِي إِسْمَاعِيل»؛ هيچ بدائى نشده براى خدا مثل بدائى كه شد براى او در باره اسماعيل پسر من.
بنابراین چنین روایتی قاصر از اثبات مدعای جناب مهدی 141 است.
در قرآن، آیات بسیارى وجود دارد که به شهادت روایات مستند و معتبر، درباره حضرت مهدى(علیه السلام) و قیام جهانى او نازل گردیده است. در کتاب شریف «المحجّة فى ما نزل فى القائم الحجّة(علیه السلام)» که توسط محدث بزرگوار، مرحوم سید هاشم بحرانى و با بهره گیرى از دهها جلد کتب تفسیر و حدیث، تألیف گردیده، مجموعاً (132) آیه از آیات کریمه قرآن ذکر شده که در ذیل هر کدام یک یا چند روایت در تبیین کیفیت ارتباط آیه با آن حضرت(علیه السلام)، نقل شده است. 1 ـ امام صادق (علیه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ: «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدّین کلّه و لو کره المشرکون»(1) فرمود:
«به خدا سوگند! هنوز تأویل این آیه نازل نشده است و تا زمان قیام قائم (علیه السلام) نیز نازل نخواهد شد. پس زمانى که قائم (علیه السلام)به پا خیزد، هیچ کافر و مشرکى نمى ماند مگر آنکه خروج او را ناخوشایند مى شمارد.»(2)
2 ـ امام باقر (علیه السلام) در باره آیه شریفه «و قل جاء الحق و زهق الباطل إن الباطل کان زهوقاً» (3) فرمود:
«زمانى که قائم(علیه السلام) قیام نماید، دولت باطل از بین خواهد رفت.»(4)
3 ـ امام صادق (علیه السلام) در بیان معناى آیه کریمه «و لقد کتبنا فى الزبور من بعدالذکر أن الأرض یرثها عبادى الصّالحون»(5) فرمود:
«تمام کتب آسمانى، ذکر خداست، و بندگان شایسته خدا که وارثان زمین هستند، حضرت قائم(علیه السلام) و یاران او مى باشند.» (6)
4 ـ امام باقر (علیه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ: «الذین إن مکّنّاهم فى الأرض اقاموا الصلوة و آتوا الزکاة...»(7) فرمود:
«این آیه درحق آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) است در حق حضرت مهدى(علیه السلام)و یاران او که خداوند شرق و غرب زمین را تحت سلطه آنان قرار مى دهد و به وسیله آنان دین را پیروز گردانده و بدعتها و باطلها را مى میراند.»(8)
5 ـ امام سجاد(علیه السلام) زمانى که این آیه شریفه را قرائت نمود: «وَعَد اللّه الّذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنَّهم فى الأرض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکّننّ لهم دینهم الّذى ارتضى لهم و لیبدِّلنّهم من بعد خوفهم أمناً یعبدوننى و لایشرکون بى شیئاً» (9) فرمود: «به خدا سوگند! آنان شیعیان ما اهلبیت هستند، خداوند ـ آن خلافت در زمین و اقتدار بخشیدن به دین را ـ به وسیله آنان و به دست مردى از ما، که مهدى این امت است، تحقق خواهد داد و هم اوست که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)در باره اش فرمود: اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد، خداوند همان روز را آنچنان طولانى خواهد کرد که مردى از خاندان من که همنام من است فرا برسد و زمین را آنچنان که از ظلم و جور پر شده باشد، از عدل و داد آکنده سازد.»(10)
مشکلی که ما از اول با شماداشته ایم و همواره از جواب آن طفره رفته اید این است که کسی در اصل وصیت حضرت رسولصلی الله علیه و آله شکی ندارد واین قسمت است که موافق قرآن است. یعنی پیامبر صلیالله علیه و آله وصیت کرده اند و این امر حقی است و منطبق برقرآن.
چه کسی از جواب دادن طفره رفته است در حالی که شواهد مبنی بر اینکه شما تا کنون هیچ گونه جوابی را نداده اید.
نقل قول:
اما اینکه چه چیزی را وصیت نموده باشند، شما نمی توانید محتوایی رابه واسطه آیه وصیت ثابت نمائید؛ چه اینکه در قرآن نامی از ائمه و تعداد آنها نیامدهاست لذا قرآن از این جهت ساکت است و در اینجا باید محتوای وصیت استناد شده با سنتقطعی تطبیق داده شود ، اگر با آن موافق بود و یا لااقل قابل جمع بود پذیرفته می شودولی اگر در تعارض بود و مخالف سنت قطعی بود ولو اینکه روایت را موثق ترین افراد نقلنموده باشند، روایت به جهت واحد بودن کنار گذارده می گردد، زیرادر اینجا خبر شاذثقه است که در مقابل سنت و یا شهرت قرار گرفته که حکم آن کنار گذاردن آناست:«عن زرارة بن أعين قال: سألت الباقر (عليه السّلام) فقلت: جعلت فداك يأتي عنكم الخبران أو الحديثان المتعارضانفبأيّهما آخذ؟فقال (عليه السّلام): يا زرارة خذ بما اشتهر بين أصحابك ودع الشّاذالنّادر...».( بدون ذکر کتاب و صفحه )
زراره از امام باقر علیه السلام سوال می کندکه دو خبر وحدیث متعارض از جانب شما به ما می رسد، کدامیک را اخذ نمایم؟ (که در اینجا فرض براین است دو خبر اصل صدورشان مسلم است لذا با هم در تعارضند، نه اینکه در اصل صدورخبری شک باشد که صلاحیت تعارض را نخواهد داشت) امام میفرمایند: خبری که موافق مشهور است رااخذ نما و خبر شاذ و نادر (خبر شاذ خبری است که شخص ثقه ای آنرا نقل نموده باشد کهمخالف مشهور است)را کنار بگذار. ودر خبری دیگر امام صادق علیه السلام میفرمایند:«يُتْرَكُ الشَّاذُّ الَّذِي لَيْسَ بِمَشْهُورٍ عِنْدَأَصْحَابِكَ فَإِنَّ الْمُجْمَعَ عَلَيْهِ لا رَيْبَ فِيه».خبر شاذی که در میان اصحابت مشهور نیست ترک می شود، زیرا خبری که اجماعبر آن شده و قطعی الصدور است شکی در آن نیست.
برادر صدرا نمی دانم بنده چگونه شما را توجیه کنم عزیز!!! برادر شما چندین بار گفتید مورد تعارض است ما هم قبول کردیم لذا سوال اینجاست آیا رسول خدا غیر از این وصیت، وصیت های مشهوری دارد که این وصیت مخالف آنها باشد؟ همین یک سوال را جواب بدهید لذا این روایت وصیت رسول خدا است درک کن وصیت رسول خدا وقتی می گویید مخالف که وصیت های غیر از این موجود است پس اگر وصیتی غیر از این نیست باید به این وصیت اعتقاد پیدا کینم.
دوما: قسمت دوم روایت را همچنین از شما سوال کردیم ثابت کنید که خلاف است، و در کجا بر عدم وجود مهدیین و خلفاء بعد از امام مهدی عج ذکر شده است، همین دو مورد را اثبات کن بی زحمت، خبر شاذ در صورت وجود مخالف برای آن شاذ می شود و آن هم واحد لذا خبر وصیت که تنها وصیت ذکر شده است قسمت اول روایت که نیاز به توضیح ندارد ولی قسمت دوم روایت در مورد مهدیین هستند را شما تا کنون فقط از هوای خودتان تحلیل و تفسیر می کنید و تا کنون دلیلی برای اثبات مدعاتان نیاورده اید ما نیز ثابت کرده ایم که مهدیین بعد از امام مهدی عج خلافت را تحویل می گیرند، ولی بحث بنده و شما در شخصی که قبل از امام مهدی عج می آید و آن فقره آخر وصیت است که بنده از شما سوال کرده ام معنی اول مومنان چیست؟ و خواهشن ما را به هوای خودتان نبرید با دلیل جواب بدهید. معنی اول مومنان چیست؟؟؟؟؟ روایت وصیت با چندین دلیل اثبات می شود از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و آن هم فقره آخر وصیت لذا وصیت اگر دقت کنید در وسط آن نوشته ( ... يَا عَلِيُّإِنَّهُ سَيَكُونُبَعْدِي اثْنَا عَشَرَ إِمَاماًوَ مِنْ بَعْدِهِمْ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً... ) و اگر دقت کنید روایت وصیت هر کلمه ربط به کلمه بعدی دارد که رسول خدا در ادامه همین فقره فوق می گوید (... فَأَنْتَ يَا عَلِيُّ أَوَّلُ الِاثْنَيْ عَشَرَ إِمَاماً ...) و اگر خوب به روایت دقت کنید می بینید که اصول عربی نیز بکار رفته است و اگر روایت وصیت اضافه شده یا هر چیزی که به زعم برادر صدرا باشد می بینیم که ( پس تو ای علی اولین دوازده امام هستی ) و در قسمت آخر وصیت می گوید (ثُمَّ يَكُونُمِنْ بَعْدِهِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً ) یعنی اینکه طبق فقره اول وصیت بر وجود دوزاده مهدی بعد از امامان می باشد و در آخر وصیت بعد از امام مهدی می گوید ( سپس بعد از آن دوازده مهدی ) و ربط آن بر عدم تداخل هیچ گونه شخصی در این وصیت می باشد و وصیت طبق قراین موجود صحیح است، لذا این روایت وصیت را متاسفانه برادر صدرا فقط به آن بسنده و استناد می کند و تا وقتی که به یک روایت بسنده می کند و تطابق روایتهای موجود را نمی کند عاقبت این میشود یا تفسیر به رای و یا تکذیب باطل و دوری از قبول حقیقت!!! لذا برادر صدرا از شما خواهشی دارم که روایتی بیاورید که وصیت باشد که مخالف این وصیت است که نیست !!!
لذا در نوشته ی فوق بنده چند مورد نوشته شده که تذکر می دهیم، باید جواب داده شود.
1)معنی اول مومنان در وصیت چیست؟
2)روایتهایی را ذکر کنید که می گویند بعد ازامام مهدی عج مستقیما رجعت می باشد.
3)روایتهایی بیاورید که وصیت مخالف آن است.
ادعای شما بر سه مورد فوق است لطفا اثبات کنید.
نقل قول:
در مقام بحث ما بر فرض کهروایت وصیت از جهت سندی هیچ اشکالی نداشته باشد با مشکل بزرگی مواجه است و آنمخالفت با سنت قطعی و اخبار متواتر است که تعداد ائمه را دوازده تن می شمرد و اماممهدی علیه السلام را آخرین آنها بر می شمرد، که در اینجا به طریق اولی روایت شاذکنار گذارده می شود.
از نوشته های شما معلوم می شود که شما فقط می خواهید بگویید که چرا انصار از کلمه امام برای احمد الحسن استفاده می کنند و بخاطر همین خودتان را به در و دیوار می کوبید تا این وصیت را از همین راه باطل کنید لذا خوب دقت کن!!
اگر مستحضر هستید حضرت امام خمینی ( ره ) را امام خطاب می کنند آیا این کلمه از کجا برای حضرت امام خمینی (ره) آمده است؟ با چه دلیل آیا کسی از اهل بیت بدان اشاره کرده است؟؟؟ لذا مردم و بزرگان آن وقت به حضرت امام خمینی ( ره ) گفتند امام و بر وی امام اطلاق شد ( الله یرحمه ) لذا در مورد مهدیین نیز اهل بیت علیهم السلام در خبرهای متعددی بر امام خطاب کردن مهدیین که خلفای بعد از امام مهدی عج تصریح کرده اند حال بنده از شما سوال کرده ام، ما سید احمد الحسن علیه السلام را امام خطاب می کنیم چه ایرادی دارد؟ نامش در وصیت است و برای ما اثبات شد که وی نامش در وصیت می باشد و طبق نصوص قطعی مهدیین ائمه خطاب شده اند آیا می توانید در امام خطاب کردن روح الله امام خمینی ( ره ) طعنه بزنید ؟ قطعا نمی توانید چون کلمه امام برای وی به معنی امامت نصی نیست بلکه امامت پیشوایی مثلا در نماز جماعت و رهبری مردم است.
نقل قول:
همچنان که ملاحظه فرمودید: در قسمت اول روایت پیامبر امامان دوازدهگانه را بر می شمرند و می فرمایند:«يَا عَلِيُّ إِنَّهُ سَيَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَإِمَاماً...فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً».واین خود بیانگر این مطلباست که امامت به این افراد ختم می گردد، که روایات به این مضمون در حدتواترند.
بعد از مهدى موعود دوازده مهدىديگر خواهد بود، چون او وفات كرد، آن را تسليم كند به مهدى اول كهداراى سه نام است: يك نام مثل نام من احمد، و يك نام مانند نام پدرم عبد اللَّه واسم سوم مهدى است و او نخستين مؤمنان است.
باز هم مشکل شما فقط در امام خطاب کردن احمد الحسن علیه السلام است و بی خودی و بدون هیچ دلیل فقط تفسیر باطل می کنید و اثبات کلامتان فقط در یک روایت بنیان شده است و نتیجه این است و اگر چشم از تعصب بردارید و به روایتهای مقارن آن دقت کنید کلام بیهوده نمی نویسید.
نقل قول:
سوالی را که ما همواره سوالنمودیم در متعلق تسلیم بود که آنچه باید به نفر بعدی تسلیم گردد چه چیزیاست؟وصیت نامه ؟ یا امامت؟ اگر متعلق تسلیم وصیت نامه استسوال این است که: آیا دادن وصیت نامه به نفر بعدی ملازمه ای با امر امامت خواهدداشت؟ و اگر متعلق تسلیم امامت استعلاوه بر اینکه با قسمت اول روایت ناسازگار است سوال این که آیا امر امامت قابلتسلیم است؟
سوالات فوق را با یک جواب بیان می کنیم اول اینکه می توانید به جای کلمه امامت از کلمه خلافت استفاده کنید و می گویید که خلیفه خدا با نص و دلیل شناخته می شود و ائمه علیهم السلام با نص شناخته می شوند یعنی از طرف خدا بر رسولش و رسولش بر خلفای بعد از خودش می باشد و امر خلافت قابل تسلیم است چون امامان خلیفه خدا هستند و مهدیین نیز خلفای خدا هستند و با توجه به نصوص قطعی می توان آنها را ائمه خطاب کرد چون در زمان خلافت مهدیین آنها نیز پیشوای مومنین می باشند و پیشوا یعنی امام و اگر به امام جماعت بگوییم پیشوا چه ایرادی دارد مهدیینی که در وصیت رسول خدا به امر خدا ذکر شده اند را پیشوا خطاب کنیم ؟؟؟؟
نقل قول:
علاوه بر اینکه می توان گفتمراد این است که فرزند حضرت مهدی علیه السلام در زمان ظهور آنحضرت از لحاظ درجاتایمانی برترین فرد پس از معصوم است همچون مقام حضرت ابالفضل العباس و علی اکبرعلیهما السلام، اما آیا به صرف این امر شخصی به مقام امامت خواهدرسید؟
آیا اباالفضل العباس و علی اکبر علیهم السلام کدام یک اولین ایمان آورندگان هستند؟ روایت می گوید اول مومنان و اول مومنان یک شخص است و آیا شما می توانید بگویید که علی اکبر یا ابا الفضل علیهم السلام کدام یک ایمانش برتر است ؟ دقیقا نمی توانید ولی روایت می گوید اول مومنان، باز هم تکرار می کنم وقتی شما کلامت را بر یک روایت ثابت کنی هیچ وقت به نتیجه نمی رسی و عاقبت تفسیر باطل و دوری از حقیقت!!! راجع به امامت در پاراگرافهای قبلی توضیح دادیم.
نقل قول:
نکته: وجودبدا یکی از مسلماتاعتقادی تشیع است که در آیات و روایات متعدد بدان اشاره شده است. سخن گفتن از امامتآنهم با یک روایت که قرین به سوالات گوناگون است که نه صراحت بلکه ظهوری در امرامامت ندارد، نادیده گرفتن این اصل مسلم اسلامی است، لذا در کتاب غیبت نعمانی ص: 315، ابوهاشم جعفری می گوید:« كنا عند أبي جعفر محمدبن علي الرضا ( عليه السلام ) فجرى ذكر السفياني ، وما جاء في الرواية من أن أمرهمن المحتوم ، فقلت لأبي جعفر : هل يبدو لله في المحتوم ؟ قال : نعم . قلنا له : فنخاف أن يبدو لله في القائم . فقال : إن القائم من الميعاد ، والله لا يخلفالميعاد»، در محضر ابى جعفر محمّد بن علىّ الرّضا (امام جواد) عليه السّلام بوديم كه سخن از سفيانى بميان آمد و اينكه در رواياترسيده است كه رويداد سفيانىاز حتميّات است من به ابىجعفر عليه السّلام عرض كردم آيا خدا را در حتميّات بدائى هست؟ فرمود: آرى، عرضكرديم پس بنا بر اين ما مي ترسيم كه در باره حضرت قائم نيز بدائى براى خدا پیشبيايد. فرمود: همانا حضرت قائم از وعدهها است و خداوند بر خلاف وعدهاش رفتار نميكند.
اگر دقت کنید به امام صادق گفتند آیا در علائم حتمی بدا است فرمود آری!!! لذا علائم خودشان حتمی هستند و باید رخ دهند ولی در تفاصیل آنها بدا و تغییرمی باشد ولی قائم از مسلمات است و شکی در آن نیست. و کسی مخالف این روایت نیست که شما بدان احتجاج می کنید.
نقل قول:
و همچنین امام صادق علیهالسلام در مورد تصور امامت در فرزندشان اسماعیل فرمودند:«مَا بَدَا لِلَّهِ فِي شَيْءٍ كَمَا بَدَا لَهُ فِي ابْنِيإِسْمَاعِيل»؛هيچ بدائى نشده براى خدا مثل بدائى كه شد براى او در بارهاسماعيل پسر من.
بنابراین چنین روایتی قاصر از اثبات مدعای جناب مهدی 141است.
اهل بیت علیهم السلام از لحاظ غیبی خبر دارند لذا امام صادق علیهم السلام در روایت فوق امری را بیان کرده لذاخوب دقت کن توضیح میدهیم وصیت از جانب خدا بر رسولش می باشد و همان کتابی که معصوم از گمراهی است که عمر از نوشتن آن نهی کرد و آن کتاب مانند قرآن است و شک کردن به آن یعنی شک کردن به قرآن چون هر دو ی آنها از جانب خداوند متعال بر رسول کریم اسلام نازل شده است، پس وقتی که خداوند کتابی را نازل می کند همان را عملی می کند، لذا ذکر مهدیین را در آن آورده و اول مومنانی که قبل از ظهور پدرش به او ایمان می آورد آمده است، و این دعوت دعوت خداوند متعال است که وعده داده و آن با علائمی که از جانب اهل بیت علیهم السلام ذکر شده نمایان شده است و خداوند متعال به امام مهدی عج دستور دعوت می دهد و امام مهدی نیز طبق قول اهل بیت علیهم السلام به فرزندش دستور می دهد و اولین نفری که به او ایمان آورده همان یمانی است و یمانی به دستور امام مهدی عج دعوت می کند ( یدعوا الی صاحبکم ... شما را به صاحبتان دعوت می کند...) پس دعوتی نیست الا اینکه یمانی شرف ملاقات با امام و اطلاع از حقیقت خویش از جانب امام مهدی عج می باشد.
متاسفانه فهم و درک برادر صدرا از درک موضوعات قاصر است
لطفا یک موضوع بنویسید و چند موضوع پراکنده ننویسید یک موضوع تا موضعات خوب پیش برود با تشکر...
موفق باشید ...
و الحمد لله وحده وحده وحده
اللهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما
سلام عليكم جميعا
ياللعجب
بحث استاد صدرا از اول تا به الان رد كردن وصيت نامه پيامبر نيست
بحث بر اين است كه موضوع 12 امام و بعد آن 12 مهديئين داراي تعبير و تفسير است.
همانطوريكه شما تو را بس است را در روايت امام صادق عليه السلام تفسير كرديد
و آنجا قائل به تفسير خود شديد
اينجا هم قائل به تطابق احاديث ثقه و متواتر با اين وصيت نامه و تفسير آن هم بشويد.
و به ظاهر اكتفا نكنيد.
و اين سوال را هم از خود بكنيد كه شايد اين وصيت تعبير و تفسير در دل خود نهفته داشته باشد.
[="Times New Roman"]با عرض معذرت
اينها ديگر تكرار مكررات است
درباره وصيت نامه و ديگر مباحث قبلا بحث شد شما مطالبتان را فرموديد اساتيد و دوستان هم در اين رابطه ادله اي را كه داشتند با اقوال متعدد آوردند.
به عقيده حقير ادامه اينچنيني بحث و تكرار وتكرار فقط حجم مطالب تكراري و بيهوده را افزايش ميدهد .
لذا پيشنهاد ميكنم بحث اين تاپيك را مختومه اعلام فرمائيد.
با عرض معذرت اينها ديگر تكرار مكررات است درباره وصيت نامه و ديگر مباحث قبلا بحث شد شما مطالبتان را فرموديد اساتيد و دوستان هم در اين رابطه ادله اي را كه داشتند با اقوال متعدد آوردند.
به عقيده حقير ادامه اينچنيني بحث و تكرار وتكرار فقط حجم مطالب تكراري و بيهوده را افزايش ميدهد . لذا پيشنهاد ميكنم بحث اين تاپيك را مختومه اعلام فرمائيد.
ياحق
با سلام و عرض ادب
برادر بینا خسته نباشید
لطفا مطالبی را که مربوط به شما هستند را جواب بدهید شما تا کنون جواب تاپیک شماره 176 بنده را نداده اید و برادر صدرا نیز جواب تاپیک مربوط به خودشان را می دهد.
هنوز منتظر جواب شما هستم برادر بینا تاپیک 176 منتظر شماست لطفا مراجعه کنید و جواب دهید.
:vamonde:سلام جواب سوال ما چی شد استاد؟ مگر نگفتی برای اینکه تشخیص بدم کی راست میگه خدا راههایی قرار داده؟ مگر نگفتی یکی ازراههاش اینه که هر سوالی بپرسی جواب میده؟ خب منم یک سوال پرسیدم! حوابش چی شد تا بفهمم راست میگی با دروغ؟
[=arial black]در ضمن این پیشنهاد بنده بود که به ظاهر نگاه نکنید و به روایتهای متواتر در وجود مهدیین مراجعه و تطابق روایتهای موجود مربوط به آنها را جستجو کنیم لذا برادر صدرا فقط به ظاهر روایت و عدم تطابق با روایتهای موجود مبنی بر آمدن مهدیین بعد از امام مهدی عج نگاه می کند لطفا مراجعه کنید و ببینید در چند تاپیک بنده شما را به تطابق روایی دعوت کردم ولی شما فقط به یک روایت بسنده می کنید.
سلام جواب سوال ما چی شد استاد؟ مگر نگفتی برای اینکه تشخیص بدم کی راست میگه خدا راههایی قرار داده؟ مگر نگفتی یکی ازراههاش اینه که هر سوالی بپرسی جواب میده؟ خب منم یک سوال پرسیدم! حوابش چی شد تا بفهمم راست میگی با دروغ؟
سلام و عرض ادب
جواب سوال شما قبلا داده شده است پس به سایت انصار مراجعه کنید و جواب را ببینید.
سلام و عرض ادب جواب سوال شما قبلا داده شده است پس به سایت انصار مراجعه کنید و جواب را ببینید. موفق باشید...
عجب! پس شما چه جور ماموری هستی که حوصله نداری یک جواب رو برای یک بنده ی خدایی که فیلتر شکن نداره کپی کنی؟
مگه شما برای بیعت گرفتن نیامدی؟
اصلا هدف شما از حضور در این مکان چیست؟ اینکه حقانیتت را اثبات کنی یا اینکه بحث الکی کنی؟
خب اگر بخوای حقانیتت رو اثبات کنی کافیه جواب سوال مارو اینجا کپی کنی و اگر قرار بود آدرس بدی و بگی خودتون برید ببینید که بهتر بود همون اول همین کارو میکردی چرا 30صفحه بحث کردی؟[/]
لطفا مطالبی را که مربوط به شما هستند را جواب بدهید شما تا کنون جواب تاپیک شماره 176 بنده را نداده اید و برادر صدرا نیز جواب تاپیک مربوط به خودشان را می دهد.
پاسخ شما بسيار واضح است
حديث لوح . اگر قرار بر امامت 24 گانه بود در آن ذكر ميشد.
حضرت زهراء عليه السلام اولين آنها و آخرينشان را ذكر فرموده و در احاديث متعددي ذكر شده كه قيام قيامت بر پا نميشود مگر مهدي ( ولاغير ) ظهور نمايد.
اگر قرار بر اين بود كه غير از حضرت مهدي امام 24 هم باشد هم در حديث لوح و... ذكر ميشد
و هم اينكه قيام قيامت برپا نميشد مگر اينكه 24 آنها ظهور كند.
اين هم دليل بر اين كه ائمه 12 نفرند تا قيام قيامت و آخرين آنها مهدي است
دعوت هركسي غير از مهدي دعوتي باطل است.
[="Times New Roman"]اصرار شما بر تكرار بيجاي مباحث بدون اينكه حتي ك دليل محكم بر امامت مرد ظهور نكرده بصري بياوريد تنها بحث را به هجو كشانده
استناد متعدد به متشابهات دليل بر ضعف روايت است.
استناد به آيات متشابه دليل بر ضعف قول
از متشابهات براي مردم عقيده ساختن دليل بر فتنه ميكند . و ما چيزي از شما تا به الان نديدم بجز همان متشابهاتي كه بدان استناد ميكرديد و يا پاسخهاي هجوي همچون مساله صيحه آسماني و نداي حضرت جبرئيل و قيام سفيان ارائه كردد و ثبت شده .
لذا ادامه اين بحث بجز ثبت اين مطالب تكراري چيز ديگر نخواهد بود.
باز هم مشکل شما فقط در امام خطاب کردن احمد الحسن علیه السلام است و بی خودی و بدون هیچ دلیل فقط تفسیر باطل می کنید و اثبات کلامتان فقط در یک روایت بنیان شده است و نتیجه این است و اگر چشم از تعصب بردارید و به روایتهای مقارن آن دقت کنید کلام بیهوده نمی نویسید.
شما يك دليل با يا بدون اينكه به متشابهات استناد كنيد ميتوانيد بياوريد كه اولين مهدئين ( اگر غير از ائمه عليه السلام باشند )
بر ائمه افضليت بالاخص حضرت مهدي عج دارند و يا اينكه شريك آنها در امامتند كه اينطور نتيجه گيري كرديد ؟
mahdi 14 1;267372 نوشت:
چون در زمان خلافت مهدیین آنها نیز پیشوای مومنین می باشند
اين مساله در زمان حيات ائمه عليهم السلام كه با هم تداخل داشت اتفاق نيفتاد چون فضل و افضل را ميدانستند.
ولي ايا امام شما ميداند چه كسي امام است و با چه مجوزي در زمان امامت او به خود دعوت مينمايد ؟
بسم الله
باید سند احادیث هم گذاشته می شد
چون بسیاری از احادیث در مورد ظهور و مهدویت جعلی وضعیف است
مخصوصا در دوران عباسیان که خراسانی دستخوش تغییر شد ودر دوران بنی امیه هم جناب سفیانی درست شد که مثلا منجی امویان بوده داخل تشیع شده و یمنی هم مال زیدیان وگروه باطنیه می باشد این جناب جز مزدور کس دیگری نیست
می توانید در این مورد در تواریخ صحیح دقت کنید
به طور مثال در صله تاریخ طبری که شاگرد او ادامه ان را بعد از مرگ او نوشته است این طور امده که ((جاء رجل حسن البزة طيب الرائحة إلى باب غريب خال المقتدر وعليه دراعة وخف أحمر وسيف جديد بحمائل وهو راكب فرسا ومعه غلام فاستأذن للدخول فمنعه البواب فانتهره وأغلظ عليه ونزل فدخل ثم قعد إلى جانب الخال وسلم عليه بغير الامرة فقال له غريب وقد استبشع أمره ما تقول أعزك الله قال أنا رجل من ولد على بن أبى طالب وعندي نصيحة للخليفه
لا يسعني ؟ ؟ أن يسمعها غيره وهى من المهم الذى إن تأخر وصولي إليه حدث أمر عظيم فدخل الخال إلى المقتدر والى السيدة وأعلمهما بأمره فبعث في الوزير على بن عيسى وأحضر الخال الرجل فاجتهد الوزير والحاجب نصر والخال أن يعلمهم النصيحة ما هي فابى حتى أدخل إلى الخليفة وأخذ سيفه وأدنى منه وتنحى الغلمان والخدم فأخبر المقتدر بشئ لم يقف عليه أحد ثم أمره بالانصراف إلى منزل أقيم له وخلع عليه ما يلبسه ووكل به خدم يخدمونه وأمر المقتدر أن يحضر ابن طومار نقيب الطالبيين ومشايخ آل أبى طالب فيسمعون منه ويفهمون أمره فدخلوا عليه وهو على برذعة طبرية مرتفعة فما قام إلى واحد منهم فسأله ابن طومار عن نسبته فزعم أنه محمد بن الحسن بن على بن موسى بن جعفر الرضا وأنه قدم من البادية فقال له ابن طومار لم يعقب الحسن وكان قوم يقولون إنه أعقب وقوم قالوا لم يعقب فبقى الناس في حيرة من أمره حتى قال ابن طومار هذا يزعم أنه قدم من البادية وسيفه جديد الحلية والصنعة فابعثوا بالسيف إلى دار الطاق وسلوا عن صانعه وعن نصله فبعث به إلى أصحاب السيوف بباب الطاق فعرفوه وأحضروا رجلا ابتاعه من صيقل هناك فقيل له لمن ابتعت هذا السيف فقال لرجل يعرف بابن الضبعى كان أبوه من أصحاب ابن الفرات وتقلد له المظالم بحلب فأحضر الضبعى الشيخ وجمع بينه وبين هذا المدعى إلى بنى أبى طالب فأقر بأنه ابنه فاضطرب الدعى وتلجج في قوله فبكى الشيخ بين يدى الوزير حتى رحمه ووعده بأن يستوهب عقوبته ويحبسه أو ينفيه فضج بنو هاشم وقالوا يجب أن يشهر هذا بين الناس ويعاقب أشد عقوبة ثم حبس الدعى وحمل بعد ذلك على جمل وشهر في الجانبين يوم التروية ويوم عرفة ثم حبس في حبس المصريين بالجانب الغربي))1
یک فرد خوشبو وخو لباس نزد خلیفه عباسی مقتدر امده ووسایلی هم همراه داشت وادعا کرد من محمد بن حسن عسکری هستم خلیفه دستور داد ابن طومار (احمد بن عبد الصمد)که نقیب2 بنی هاشم بود بیاید از او ماجرا را پرسید او گفت حسن عقبی نداشت وبدون فرزند بود بعضی ها گفته اند که عقب داشته وگفت این فرد می گوید از صحرا امده ولی شمشیر او زیبا وجدید (از لحاظ شکل وصنعت به صحرییان نمی خورد)پس دستور داد که سازنده ان را پیدا کنند که فهمیدند که یک اهنگر برای فردی به نام ابن ضبعی این را ساخته که بااین ادعا قرض های خود را پرداخت کند واز فقر رهایی بیابد و....
البته چون همین اقای ابن طومار گفت که حسن بن علی بن محمد بن علی فرزندی ندارد حتی خلیفه وقت کنیان حضرت را تحت نظر داشت هیچکس حامله نبود یکنفر هم به ظاهر حامله بود که بعد از مدتی معلوم شد نبوده ومیراث حسن بن علی بین مادر وبرادرش جعفر بن علی پخش شد
1.کتاب صله تاریخ طبری ص34
2.کسی که از همه ولادت ومرگ ومیر در خاندان خبردار می باشد وهمه ی اصل ونسب را میداند
نکته:اگر در کتاب های فرق الشیعه نوبختی مطالعه کنید می بینید که شیعه پس از حضرت حسن بن علی به 14 فرقه تقسیم شدند که 13 فرقه به مولودی که به دنیا امده باشد امعتقد نبودند یک فرقه فقط معتقد بود
سلام عليكم
احاديث صحيح از كتب اهل سنت وجود دارد مبني بر تولد فرزندي از امام حسن عسگري عليه السلام با نام محمد كه حتما اين احاديث را ديده ايد.
اما همانطوريكه ميدانيم
كتاب صلة تاريخ الطبرى نوشته خود طبرى نيست؛
بلكه نوشته شخص مجهولى به نام عريب بن سعد القرطبى متوفاى 369هـ است كه در هيچ يك از كتابهاى تراجم اهل سنت، شرح حالى براى او ذكر نشده است.
در زمان بعد از امام جعفر صادق عليه السلام شيعيان 3 گروه شدند و اين دال بر رد امامت امام موسي الكاظم عليه السلام نيست
كتابي با عنوان فرق شيعه نوبختي
حداقل دو نويسنده با اين عنوان كتاب نوشته اند و هر
دو اين نويسنده ها از خاندان نوبختي اند ( تا آنجائيكه حقير ميدانم )
يكي ابومحمد نوبختي و ديگري حسن بن موسي نوبختي
كدام يك مد نظرتان بود؟
بسم الله
البته کتب دیگری نیز برای این مدعا هستند که می توانید به آنها مراجعه بفرمایید
1.ملل ونحل شهرستانی
2.المقالات والفرق اشعری
3.مقدمه ابن خلدون فصل 27
عريب بن سعيد، ويقال ابن سعد، القرطبي الكاتب. ولد في قرطبة. كان مؤرخا فلكيا وطبيبا. كما يذكر أنه كان أديبا وشاعرا مطبوعا، وإخباريا ثقة بالتواريخ، وذو علم في النحو واللغة، بالإضافة إلى كونه من الأطباء اللامعين والممارسين الماهرين في الصنعة. من أهل قرطبة، ومن أصل نصراني (استانبولي)، أسلم آباؤه واستعربوا وعرفوا ببني التركي. استعمله عبد الرحمن الناصر (300 – 350 هـ/ 912 – 961 م) وذلك عام 331 على كورة أشونة. واستكتبه الحكم المستنصر (350 – 366 هـ / 961 – 976 م) وارتفعت منزلته عند الحاجب أبي عامر المنصور فسمّاه خازن السلاح. كان طبيبا ماهرا شديد العناية بكتب الأطباء الأقدمين والمحدثين. ومن المرجح أنه عاصر كثيرا من الأطباء الذين عاشوا في قرطبة في تلك الفترة، أمثال عمران بن أبي عمر، ويحيى بن إسحاق الوزير، وأبي عبد الملك الثقفي، وغيرهم. ولا بدّ أن يكون بين هؤلاء وبين عريب علاقة ما بسبب المهنة، إلا أنه من الملفت للنظر أن ابن جلجل لم يذكر اسم عريب حين تحدثه عن أولئك الأطباء الذين عاصروا عريب.
أشهر مؤلفات عريب بن سعيد القرطبي: كتاب خلق الجنين وتدبير الحبالى والمولودين. ويعتبر هذا الكتاب من أهم كتب عريب، بل يعتبر من أهم ماكتب في الأندلس في مجال تخلق الجنين وتدبير المواليد والحبالى. يشتمل الكتاب على رسوم وجداول لحساب أيام الحمل وتدبير الجنين والوليد والطفل. حققه على مخطوطة الأسكوريال وقدم له ونشره هنري جاهيه الأستاذ بكلية الطب بالجزائر بالتعاون مع عبد القادر نور الدين المدرس بالمدرسة الثانوية للتعليم الفرنساوي الإسلامي بالجزائر باللغة الفرنسية، وصدر عن كلية الطب والصيدلة بالجزائر عام 1956. ويذكر أن للكتاب ترجمة بالعبرية.
- ابن جلجل – طبقات الأطباء. 107 – 115. - الزركلي - الأعلام، بيروت، 1984. 4/227.
این رو از یک سایتی در اینترنت دیدم گفتم شما هم ببینید
با سپاس . اين منابع
يكي متعلق به كتاب اعلام زركلي است كه به تاريخ الفكر الاندلسي استناد كرده
و تاريخ الفكر الاندلسي
شخصيتي كه در صفحه 206 و 207 ارائه ميكند يك طبيب است و مهارت در اين امر داشته مانند آنچه كه ابن جلجل ميگويد
منبع رجالي بحساب نمي آيد و گويا جناب زركلي نياز به ساختن رجلي داشته كه به اين كتاب مراجعه كرده http://wadod.net/bookshelf/book/1126
و ديگري كتاب ابن جلجل كه خود طبيب بوده و كتاب طبقات الاطباء
كه هر چيز كه فكرش را بكنيد در آن هست
از اماكن و طبيبان و فلاسفه و خلفاء و طبعا اين هم منبع درستي بحساب نمي آيد در اين كتب ترجمه اشخاص و وثاقت آنها طبق عيار منابع ديني اصلا مطرح نيست http://archive.org/details/taba9at-alatiba_tarikh-alatiba
[="Teal"]سلامی به گرمیه آفتاب!
عجب ! خب آخه دیدم هی مردم مردم میکنی گفتم شاید منم جزو مردم باشم پس بیام نظرمو بگم!
بعدم من منظورم از اینکه مناظره نمیکنم این بود که میخوام دوستانه باهات حرف بزنم و هیچ ادعایی هم ندارم! نه اینکه هیچی نپرسم!
شما آثار خودکشی در من میبینی؟
خب منم یک دلیل ازت خواستم که بگی از کجا بفهمم راست میگی؟ و از کجا بفهمم اگر یک نفر دیگه مثل شما اومد مدعی شد اون دروغ میگه؟ بعد قرار شد شما یک چیزایی درج کنی که حق از باطل شناخته بشه
[=Arial Black]با سلام خدمت برادر گلم به به مشتاق دیدار
[=Arial Black]نه قبول نیست بازم با عصبانیت گفتی و اینگونه بیعت قبول نیست اخه خودت نوشته ات رو بخون ببین اگر خودت جای ایشان بودی با اینگونه لحن بیعت می کنی؟ بیعت باید با لحنی خاشعانه اول با خداوند متعال و بعد اعتراف به ادله ایشان و شهادت دادن به حق ایشان است بعد از ادله و تبیان امر او توسط اهل بیت علیهم السلام، بعد بیعت دستی و دیدار !!! شما الان به او اعتراف نمی کنید چگونه می خواهید جواب ایشان را قبول کنید؟ او در این کره زمین است شما الان اعتراف بفرما بعدا خداوند خودش با قدرت خارع العاده خویش تو را به نزد او می برد باور نمی کنی امتحان کن فقط اون کمی عصبانیت رو بزاری کنار بخدا شدنی است به مانند حج خانه خدا و زیارت امام رضا علیه السلام طلب می شوی به مانند زیارت کربلا طلب می شوی به مانند زیارت نجف بقیع مدینه منوره سامراء طلب می شوی فقط کمی همت می خواهد و آن یقین است اگر یقین دارای شک باشد بیعت با وی صورت نمی گیرد. به ادله دعوت خوب تمرکز کن و آنها را بخوان خداوند متعال تو را هم قسمت می کند پیشش بروی... امین یارب العالمین
[=Arial Black]موفق باشید:Gol:
یعنی ابتدا باید با او بیعت کنم، بعد از حقیقت او مطلع شوم؟!!!!!!!
من که ایشان را نمی شناسم. بنا به فرمایش جنابعالی شخصی مجهول الهویه (هرچند خوب یا بد، قضاوت نمی کنم)، مدعی آوردن دعوت یمانی گردیده است.
بر منِ شیعه واجب است بیعت با او، اگر یمانی باشد. حال من چگونه استحصال کنم ایشان همان یمانی واقعیست، یا مدعی یمانی؟!
مگر سفیانی قبل از یمانی شروع به جمع آوری بیعت نمی کند؟! می کند یا نه؟! این را صریحاً جواب بدهید لطفا.
این بنده ی گناهکار خدا قصدی جز قصد خیر ندارد. اما به من حق بده شک کنم، که شک حتی در خداوند هم در مرحله ی تحقیق جایز است، چه برسد به یک انسان.
حالا من چگونه اطمینان حاصل کنم ایشان یمانیست، و آیا بیعت با شخص مجهول آیا موافق طریقت اهل بیت (ع) است یا خلاف آن؟!
[=Arial Black]بقره
[=Arial Black]هر کس به حکم خدا عمل نکند در این آیه کافر است و حکومت فقط مخصوص خدا به واسطه خلیفه اش می باشد.
[=Arial Black]عن عبد الاعلى قال :قلت لابي عبد الله(ع):المتوثب على هذا الامرالمدعي له؛ماالحجةعليه ؟قال:يسأل عن الحلال والحرام قال :ثم اقبل علية فقال:ثلاثة من الحجة لم تجتمع في أحد الاكان صاحب هذا الامر:أن يكون أولى الناس بمن كان قبله ،ويكون عنده السلاح ،ويكون صاحب الوصية الظاهرة )الكافي 1/284 البحار 25/ /138الخصال:ج 1 /ص 117
[=Arial Black]قال أبو عبدالله الصادق (ع) يعرف صاحب هذا الأمر بثلاث خصال لاتكون في غيره هو أولى الناس بالذي قبله وهو وصيه وعنده سلاح رسول الله (ص) ووصيته . المصدر : الكافي ج1ص378 / بحار الانوار ج62 ص217 .
[=Arial Black]ابو عبدالله الصادق علیه فرمود: سه چیز در حجت جمع نمی شوند الا صاحب الامر این امر باشد: اولی ترین شخص به کسی مه قبل از او باشد و در نزد او سلاح رسول خدا است.
[=Arial Black]عن أبي الجارود، قال:(قلت لأبي جعفرع إذا مضى الإمام القائم من أهل البيت، فبأي شئ يعرف من يجئ بعده؟ قال: بالهدى والإطراق، وإقرار آل محمد له بالفضل، ولا يسأل عن شئ بين صدفيها إلا أجاب) (الإمامة والتبصرة: 137).
[=Arial Black]از ابی جارود گفت: به امام ابی جعفر علیه السلام گفتم: اگر امام قائم به از اهل بیت رفت با چه چیزی آن که بعد از او می آید شناخته می شود؟ فرمود: با هدایت و اطراق و اقرار آل محمد در فضلش و سوال نمی شود الا اینکه جواب دهد حتی اگر در بین صدفش باشد.
[=Arial Black]محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن ابن سنان ، عن يحيى أخي أديم ، عن الوليد بن صبيح قال : سمعت أبا عبد الله يقول إن هذا الامر لا يدعيه غير صاحبه إلا تبر الله عمره) الكافي للكليني ج 1 ص 372
[=Arial Black]امام صادق عليه السلام فرمود: از ابا عبدالله شنیدم این امر را کسی ادعی نمی کند جز صاحبش در غیر این صورت خداوند متعال عمرش را کوتاه می کند و می میرد.
[=Arial Black]سید یمانی از سال 1999 میلادی و 1378 شمسی دعوتش را آغاز نمود و مدعی این امر است و تا کنون جز ایمان مومنان به حق چیزی دربر نداشت و الحمد لله
[=Arial Black]سید یمانی با وصیت احتجاج می کند و نامش در وصیت است، ( احمد و عبدالله و المهدی و او اول مومنان است ) می باشد
[=Arial Black]سید یمانی دارای علمی لدنی است و کتاب های آن را می توانید از سایت انصار یا وبلاگهای انصار دریافت کنید و خودتان تمییز کنید که آیا این علمی که دارد علم تحصیل ( اکتسابی ) است یا چیز دیگر !!!!
[=Arial Black]سید یمانی الان در بین مدعیان و کسانی که زمام حکومت ها را دارند هیچ کس به حکم خداوند عمل نمی کند و سید یمانی می خواهد حکم خداوند را عملی کند.
[=Arial Black]موفق باشید...:Gol:
[=Arial Black]اللهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما
[=arial black]با سلام خدمت همگی
[=arial black]حقیقت را اول از خداوند و اهل بیت دریاب مثلا شما قبل از اینکه از ادله ای که به دان احتجاج می کند مطلع نشوی فایده ندارد چون در همان ادله خودش، شما آن را کذاب می خوانید، لذا اول اطمینان از ادله ای که بدان احتجاج می کند و توجه به آن بعد دیدار و بیعت دستی!!! بنده نیز اول با مراجعه به ادله اهل بیت علیهم السلام و بیعت بدون هیچ عنادی و تعصبی بعدا به دیدار شریف وی نائل گشتم، حالا شما هم اول به ادله و علم او پی ببرید بعد از اینکه اثبات شد کلامش در برابر ادله و علمش حق است یا خیر!!! بعدا نیز به تشریف فرمایی او می روی بنده چیز خلافی نگفتم و موافق کلام شما هستم برادر عزیز لطفا توجه کن به نوشته بنده ممنونم عزیز...
[=arial black]موفق باشید....:Gol:
اول ایشان باید نسبت خودشان را با یمانی به اثبات برسانند، بعد ادعا کنند : ادله ی خودم!
شما اول می گویید ایشان یمانی است، بعد می گویید بقیه نشانه های او را انکار می کنند!
اول اثبات کنید این نشانه ها از آن اوست، بعد ادعای مالکیت و ... !
سید یمانی با وصیت احتجاج می کند و نامش در وصیت است، ( احمد و عبدالله و المهدی و او اول مومنان است ) می باشد
سید یمانی دارای علمی لدنی است و کتاب های آن را می توانید از سایت انصار یا وبلاگهای انصار دریافت کنید و خودتان تمییز کنید که آیا این علمی که دارد علم تحصیل ( اکتسابی ) است یا چیز دیگر !!!!
سید یمانی الان در بین مدعیان و کسانی که زمام حکومت ها را دارند هیچ کس به حکم خداوند عمل نمی کند و سید یمانی می خواهد حکم خداوند را عملی کند.
[/quote]
تمام دلایل جنابعالی بر صحیح بودن نشانه های ایشان این 3 مورد است:
1-در نزد او سلاح رسول خدا است و صاحب وصیت ظاهره است ( وصیت ظاهره یعنی آشکار بنده وشما از آن مطلع هستیم )
2-با هدایت و اطراق و اقرار آل محمد در فضلش و سوال نمی شود الا اینکه جواب دهد حتی اگر در بین صدفش باشد.
3-علمی لدنی
حالا جواب:
1- حداقل الان بیش از 10 نفر بازداشت شده اند که مدعی هستند شمشیر پیامبر (ص) را در اختیار دارند! آیا پیامبر (ص) 10 شمشیر دارند؟! یا یکی؟!
حالا شما بفرمایید در کدام آزمایشگاه و طبق کدام نظریه ی علمی تأیید شد که شمشیر ایشان همان شمشیر رسول خدا (ص) است؟! آیا شمشیر ایشان را کسی دیده است از جماعت حاضر؟! اگر ندیده اید، چگونه دریافتید همان شمشیر است؟! با استناد به کدام دلیل؟!
2- خوب دیدید که باز هم به همان گفته ی اول من رسیدید؟! آیا من چیزی غیر از این مورد دوم شما گفتم؟! آیا نگفتم سؤال دارم؟! آیا نگفتم تنها به این شرط با او بیعت می کنم؟! شما که شدید وکیل مدافع من و از گفته های من دفاع می کنید! آفرین!
3- علم لدنی. این خیلی خوب است. این علم لدنی ایشان در چه شاخه ای از علوم است تا در همان زمینه فقط یک سؤال بپرسم؟!
می بینید که با سؤال و جواب همه چیز حل می شود نه با ادعا!
اصلا چرا شما که اینقدر انسان با خدایی هستید، چرا برای او تبلیغ می کنید؟! این صفاتی که بر او برشمردید به جز شمشیر رسول خدا (ص) را شما هم می توانید ادعا کنید!
شمشیر هم بروید میدان گمرک، فراوان است! بالاخره شمشیر رسول خدا را که کسی ندیده!
ببینید جناب، این مسئله نه معمای عجیب و غریبی است نه چیز مبهمی. این شخصی که این مشخصات را دارد، طبق ادعای خودش باید سؤالی نباشد که جوابش را نداند. این نشانه ی یمانی است. من یک سؤال می پرسم و از او جواب بپرس و بیاور تا باور کنم:
[="Teal"]پس اینجور که شما فرمودید من برای اینگه تشخیص بدم کی راست میگه و کی دروغ میگه باید هر سوالی که پرسیدم جواب بدهد؟
خب همونطور که قبلا پرسیدند از ایشان بپرسید قبر حضرت فاطمه س کجاست![/]
با سلام
قبل از اینکه سوال را برای او ارسال کنم یک سوال دارم از شما !!!
مگر شما جواب را می دانید که اگر جواب را داد قبولش کنید یا خیر؟؟ مجددا بر می گردید و شک چشمتان را می بندد !!!!
با این حال چشم سوال را از طرف شما برای ایشان ارسال می کنم، و ممکن است جواب طول بکشد چون سوال کنندگان زیاد هستند و حتی ممکن است به یک ماه یا بیشتر طول بکشد. و در صورت جواب دادن برای شما ارسال می کنم،
در ضمن بنده مسئول بیعت شما نیستم.
یا علی مدد
موفق باشید...
[=Arial Black]با سلام
[=Arial Black]در سای انصار لینکی به نام ارسال سوال برای امام احمد الحسن علیه السلام است می توانید آنجا سوالاتتان را بنویسید
[=Arial Black]فارسی [=Arial Black]www.mahdyeen.org
[=Arial Black]موفق باشید...
من همچین غلطی نمی کنم. پناه بر خدا. کی ادعا کردم جواب را می دانم؟ اما اگر جواب ایشان قانع کننده باشد، حرف حق جواب ندارد. من انسان حق جویی هستم و سوء نیتی ندارم. بخدا اگر حرف حق باشد قبول می کنم. اما اگر ایشان جواب را نداند و شما هم ندانید و جناب اسد نداند و من هم ندانم، تفاوت ما چهار نفر در چیست؟! اینجوری که همه می توانند ادعای یمانی بودن بکنند!
منتظر جواب هستم. اما هرجوابی آوردید، فقط این جواب را نیاورید که این از اسرار بین خدا و رسول است زیرا خودتان فرمودید «هر سؤالی» و من یک سؤال قرآنی پرسیدم و بهانه ای قبول نمی کنم.
یا علی مدد.
[="Teal"] mahdi 14 1;266708 نوشت:
این که فیلتره برادر!
منم فیلتر شکن ندارم! قربون دستت همین سوال مارو هم بپرس!
هرچی هم طول کشید عیب نداره! منم میخوام اگر جواب داد بیعت کنم!
جواب رو برام ایمل کن و تو این ثواب شریک باش
ایمیل من:asad.tehranian@yahoo.com
جناب صدرا و جناب بینا و دیگر دوستانی که در بحث شرکت داشتند، هر کدام یک سؤال بپرسند و تا ایشان جواب این سؤالها را می آورد دیگر هیچ کس در این تاپیک چیزی ننویسد تا جواب از یمانی ایشان برسد.
اگر جواب درست دادند چرا قبول نکنیم، درحالیکه کسی از مقبره ی فاطمه ی زهرا (س) خبر ندارد و هیچ کس بجز خدا و رسول از حروف مقطعه قرآن باخبر نیست و سؤالات احتمالی دیگر.
یا علی مدد.
حقير تنها به سهم خودم بعنوان يك شيعه اگر بخواهم سوالي از ايشان بكنم چون اساس ادعائي كه در اين سايت مطرح شده از سنت است بنده هم سوالي ساده از حديث از ايشان مي پرسم و اميدوارم كه پاسخي مطابق دين براي نه من براي هر كسي داشته باشند.
طبق روايات صحيح السند شيعه
هنگام قيام سيد يماني و سيد خراساني و بالطبع سفياني
نشانه هائي در روايات شيعه ذكر شده كه همانطوريكه عرض ميكنم هرگونه شبهه از شيعيان برداشته ميشود كه اين ندا نداي دعوت يماني و خراساني است
اين ندا - نداي جبرئيل امين و صيحه اي آسماني است
در روايات صحيح شيعه در باب آخر الزمان ماهيت صيحه آسماني چنين آمده كه
كساني كه ايستاده اند ( از خوف يا وحشت يا تعجب ) بر پاي خود مي نشينند و كساني كه نشسته اند به همچنين بر پاهاي خود مي ايستند و..لذا همگان متوجه وقوع شرايط آخر الزمان و قيام يماني و سفياني و خراساني شده
و منظور اين است كه همگي آنها آگاهانه زير لواي اين افراد ميروند.
يعني حجت بر آنها تمام ميشود . كسي زير لواي يماني نميرود مگر اينكه بداند كجا رفته و كسي زير لواي سفياني نميرود مگر اينكه او نيز بداند.
امام جعفر صادق عليه السلام ميفرمايد چنين ميشود كه براي شيعيان امر مشتبه از بين ميرود.
حال اين صيحه آسماني و نداي حضرت جبرئيل كجاست ؟ چرا من نشنيدم؟
اگر خواب و يا حتي بي هوش در بستر بيماري ميبودم بايست اين صيحه نفس مرا آگاه و مرا از خوف بيدار و يا آگاه ميكرد
اين صيحه و ندا كه دليل اول رهبري قيام شماست كجاست ؟
ياحق
[="Times New Roman"]يك مطلبي از خاطرم رفت ذكر كنم اين است كه طبق روايات موضوع خروج سفياني - صيحه و نداي آسماني - خروج يماني و خراساني بداء پذير نيست.
والسلام عليكم جميعا و رحمه الله و بركاته
با سلام و عرض ادب
عزیز برادر ظاهرا حال شما خوش نیست؟!
ما گفتیم ذیل روایت با عقاید شیعه ناسازگار است،و احدی از علمای شیعه قائل به سیزده امام نشده اند، و اگر عالمی هم این روایت را ذکر نموده به واسطه صدر آن است نه ذیل آن. وما ذیل روایت را نمی پذیریم و اگر صدر مورد قبول است به واسطه تطبیق بر اصول است نه حجیت این روایت.فافهم.
اینکه ما شما را دروغگو خواندیم مگر شکی در آن است؟اینکه روایتی را به صحیفه سجادیه استناد می دهید که چنین امری هرگز در آن نیست اسم این عمل چه نام دارد؟!!!.( من كذب علي متعمدا ، فليتبوأ مقعده من النار). روایاتی را که بدون تامل فله ای کپی می نمائید ودر اینجا می گذارید که یا در آدرس دچار مشکلند و یا در تفسیر آن.
یک روایت که هم در سند دچار مشکل است و هم محتوا را اخذ نموده اید با وصله و پینه های متعدد ناشیانه و خنده دار امام حی سیزدهم می سازید(که بعدا هم شاید ادعای نیابت او را بنمائید)واز آن طرف روایات متواتر بلکه اعتقاد قاطبۀ شیعه را به کناری بیندازید نام این عمل را چه می توان نهاد؟!
والبته بر فرض باز کسی ملتزم به ذیل روایت هم بشود باز ما متذکر می شویم از این روایت امام و حجتی بیش از دوازده امام ثابت نخواهد شد.
لذا از اساس بنیان شما بر تار عنکبوت بنا نهاده شده است.
با سلام خدمت کلیه عزیزان
مطابق فهم شما برای شما توضیح می دهیم، برادر خوب دقت کنید شما نوشتید: هنگام قیام سید یمانی و خراسانی و سفیانی نشانه های هستند که یکی از آنها صیحه است، خوب برادر عزیز معنی این کلمه چیست؟ ( هنگام قیام ) برادر از کسی از انصار امام مهدی عج شنیدید که یمانی قیام کرده یا شمشیر و اسلحه حمل نموده؟ طبیعتاً ما قائل به چنین چیزی نشده ایم بلکه در حال حاضر ظهور امر است و اتمام حجت با مردم است، نمی دانم چندین بار توضیح داده ایم دوباره توضیح می دهم، اگر یمانی خروج کند یعنی عذابی دردناک برای کافران و معاندان و قیام با شمشیرش، حال مگر سنت خدا این نیست که قبل از هر قیامی اتمام حجتی باشد؟ چرا این را شما تکرار می کنید چندین بار گفتید و بنده و کلیه انصار جواب داده اند. خداوند متعال فرمود:
برادر بینا و کلیه عزیزان مگر شما مسلمان نیستید؟ آیا سنت خدا بدون اینکه کسی ارسال شود عذاب و قیام بر مردم نازل میشود؟ پس اگر دقت کنید الان سید یمانی در حال دعوت می باشد و این خصوصیت هر فرستاده ای است که اول بشارت می دهد و بعدا انذار( هشدار ) در صورت تکذیب و بعدا قیام به امر خدا، آیا خلاف این است؟
در کتاب غیبه نعمانی از صفحه 253 الی 266 مضمون صیحه را به شرح ذیل بیان کردند
از ابی جعفر ع: منادی ندا می دهد به نام قائم و نام پدرش
از ابی عبدالله ع: همان حق در علی بن ابی طالب است
از ابی جعفر ع: همانا مهدی از آل محمد فلان فرزند فلان می باشد
از ابی عبدالله ع: همانا فلان فرمانده است
از ابی عبدالله ع: منادی ندا می دهد همانا علی و شیعه اش پیروز هستند
از ابی عبدالله ع: همانا فلان صاحب الامر پس نشانه قتال است
از ابی عبدالله ع: برای چه کشت و کشتار... صاحبتان فلان است
آیا کلام فوق تصدیق صاحب دعوت نیست؟
و طبیعتاً که طبق قول فوق ندا از آسمان مادی نیست بلکه در آسمان ملکوتی است و آن ایمان به غیب می باشد،
إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ... كسانى كه در نهان از پروردگارشان مىترسند آنان را آمرزش و پاداشى بزرگ خواهد بود (۱۲) الملک
موفق باشید
با سلام و عرض ادب
برادر صدرا
برادر شما تاکنون جز حرفهای زشت چیزی از شما ندیدیم!! مشکلی نیست وظیفه ما است که تحمل کنیم، ثابت می کنم که حال شما خوب نیست برادر صدرا.
ذیل روایت با عقاید شیعه سازگار نیست؟ شیعه چه کسانی هستند؟ پیروان مردم یا پیروان اهل بیت علیهم السلام؟ شما پیرو کلام اهل بیت علیهم السلام هستید یا پیرو افراد غیر معصوم ؟ پس شما بیشتر از آن عالم فهمتان می رسد و اگر جای آن بودید اکیدا آن قسمت را پاک می کردید درسته ؟ و نکته خوبی اشاره کردید تطبیق بر اصول خوب ماهم تطبیق بر کلام اهل بیت علیهم السلام می کنیم که اصول است مگر غیر از این است؟ پس این روایت حجیت نیست و قبولش ندارید!!!
ای عزیزان دیدید برادر صدرا دروغ آشکار گفت!!! اول گفت قبول آن و بعدا رد آن را !!! حال دروغگو کیست؟
الحمدلله خداوند متعال شاهد کلام بنده و انصار است و شکی در این ندارم که خدا تنها گواه است، (من كذب علي متعمدا ، فليتبوأ مقعده منالنار ) اری هر کس که متعمد بر تکذیب باشد اری!! حال شما نیز وصیت رسول خدا عمدا تکذیب می کنید در صورتی که روایتها و آیات صحت آن را بیان کرده ایم حال چه کسی شامل حال آتش می شود؟ اگر شما قائل به اینکه بنده تفسیر می کنم اثبات کنید که تفسیر کرده ام، شما به تطبیق روایی می گویید تفسیر؟؟؟؟ در کجای علوم دینی تطبیق روایی شد تفسیر سبحان الله با این امرتان برادر صدرا.
دروغگو همیشه فراموش کار است برادر صدرا تا اینکه بر او اثبات شد که رد کلام اهل بیت مطابق قرآن و سنت کاری خطا است قبول نمود ولی بعد از آن مجددا بر می گردد و حرفهای تکراری خودش را می نویسید، فعلا شما با توسل به مغالطه های بی اساس می خواهید فقط کلام بنده و انصار را خدشه دار بکنید و میشه لطف بفرمائید یکی از روایتهای متواتر را درج کنید که قائل به اینکه وصیت نوشته نشده است؟ خواهشن لطف کنید بدون دلیل چیزی ننویسید و خودتان را کارشناس پاسخگو قرار دادید ولی فقط از مغالطه استفاده می کنید، برادر شما ده تا سوال کرده اید و حتی حاضر به خواندن جواب نیستید چرا که بنده شرط گذاشتم تا از طرف شما اعتراف به وصیت صورت نگیرد بنده جوابها را درج نمی کنم اول می گوید قبول و بعدا عدم قبول سبحان الله دروغ محض از یک کارشناس پاسخگو و در قبال آن توهین به مردم و تهمت به دروغگویی سبحان الله خدا هدایتت کند برادر صدرا
شما چه کسی هستی که متذکر می شوی ؟ و چگونه به این نتیجه رسیدی؟ لطف کنید کلامتان را اثبات کنید خود روایت وصیت را توضیح دهید و بنده توضیح شما را قبول دارم البته به شرط تطبیق روایتها تا معلوم شود که چه کسی بنیان به تار عنکبوت بنا نهاده است!!!! همین وصیت را توضیح دهید مهدیین و اول مومنان را .... یالله منتظریم جواب بده بدون تهمت و افترا
موفق باشید
آیا سعی در اثبات خود دارید، یا سعی در کوبیدن یک انسان جاهل، یا سعی در رسیدن به حق؟!
آیا درخواستی که از شما کردم را شنیدید؟ پس چرا می گذارید شیطان بین شما اختلاف کند؟
آیا اگر این مرد جواب این 3 سؤال + سؤالی که جناب صدرا می پرسد نیاورد، آیا این عدم توانایی او بر اثبات گفته هایش را اثبات نمی کند؟
و اگر قادر به آوردن جواب باشد، آیا این شما را بر صحیح بودن دعوت او کفایت نمی کند؟
از حق گریزان نباشید و همه چیز را به خدا واگذار کنید که حضرت حق از اثبات خود عاجز نیست.
والسلام.
[=Arial Black]با سلام و خسته نباشید
[=Arial Black]باز هم بدون اطلاع قضاوت کردید.
[=Arial Black]در همان ساعتی که خودتان در مورد آیه طسم سوال کردید بنده آن را ارسال کرده ام و منتظر جواب هستم باور نمی کنید خودتان مراجعه کنید، و آن هم در سایت عربی با لینک زیر مراجعه کن تا حقیقت را ببینی، سبحان الله بنده چندین سوال کرده ام چرا جواب آنها را برادر صدرا نمی دهد چندین سوال از شما کرده ام چرا جواب نداده اید و سوالات خودتان را محصور به بنده می کنید؟ این انصاف نیست؟ درست است که بنده مدعی هستم ولی در قبال مباحث بنده نیز سوالاتی دارم و تاکنون از جواب دادن آنها عاجز ماندید که در تاپیکهای قبلی بوده اند خصوصا از برادر صدرا چندین سوال کرده ام چرا جواب نداده است و موضوع را به تحریف می کشاند؟ معنی آن چیست؟ پس انصاف داشته باش برادر ناصر شما که گفتید کسی چیزی ننویسد و دوباره خودتان بر می گردید می نویسید معنی این چیست؟
[=Arial Black]و اما سوال شما ( طسم ) را در لینک زیر مشاهده کنید
http://vb.al-mehdyoon.org/t18589.html
[=Arial Black]منتظر جواب هستیم پس تحمل کنید عزیز!!! در مورد جواب سوال اسد مبنی بر قبر حضرت زهرا سلام الله علیها قبلا جواب داده است و سوال برادر بینا را خودمان توضیح داده ایم و برادر صدر تا جواب بنده را ندهد بحث با وی بی خودی می شود.
[=Arial Black]ما در بیان احقیت کوشا هستیم نه هتک حرمت اشخاصی بنابراین باید ادب کلام رعایت شود و از توهین و افترا پرهیز گردد، و به این هم فکر کنید که خداوند کسی را بدون امتحان رها نمی کند پس از حضرت حق بخواهید که شما را در این راستا یاری و کمک کند.
[=Arial Black]و السلام
این لینکی که داده اید فیلتر است. آیا شما نمی دانستید که فیلتر است؟ خوب همانها را اینجا ارسال کنید.
منتظرم
[=Times New Roman]
سلام عليكم جميعا و رحمه الله و بركاته
اول آيات الهي
درست فرمود خداي سبحان
خب
اين چه ربطي به صيحه آسماني و نداي حضرت جبرئيل دارد ؟
اين خوف در تمام اعصار براي مومنين بوده و هست ؟
چشم بفرمائيد
سپاسگذارم . البته هنوز در غيبت هستيد اشتباه ذكر كرديد كه در حال دعوتيد. ان شائ الله پس از غيبت و هنگام ظهور
از طرفي در همين دعوتي كه داشتيد در نزديكي بصره 200 نفر كشته شدند. ممكن است به سيد يماني بعداز ظهور بفرمائيد يخورده يواش تر دعوت نمايد ؟
ااگر هم در مرحله دعوتيد
توپ و تانك براي دعوت نياز نيست ( فايل تصويري را دانلود كنيد ) / استدلال صحيح براي دعوت نياز است.
و اما انكار واضحات :
خب جناب مرد هدايت شده !!!
من و سيد يماني شما و ديگران كه در ملكوت زندگي نمي كنيم.
مردم عادي هم در آنجا نيستند.:Sham:
اين ديگر چه استدلالي است . ايا اين پاسخ سيد شماست ؟
يعني سيدتان ميگويد حضرت جبريئل براي اهل بهشت يا دوزخ و جهنم و ملائك خبر ظهور يماني را ميدهد ؟
اين رابه ايشان از طرف بنده بفرمائيد شايد بيدار شوند.( كه هرگز نميشوند)
نداي در آسمان براي اهل آسمان خوب است بدرد شيعه اي كه بخواهد حمايت كند و از انجا بي خبر است نميخورد ( محض اطلاع )بخاطر تفاوت در مضمون ندا در روايات صحيح و غير صحيح وقوع ندا و صيحه زير سوال رفتني نيست.
چنانكه ظهور پيامبر اكرم بداء پذير نبود هرچند كه يهود نامش را مئد مئد و اعراب آنرا بنام احمد ميشناختند.
نداو صيحه آسماني هم بداء پذير نيست حال مضمونش هرچه ميخواهد باشد.
ما روايات صحيح در اين رابطه داريم هرچند اگر مضمون ندا در روايات متعدد باشد ولي در وقوع ندا هيچ شكي نيست آنهم براي اهل زمين نه اهل آسمان
كه نياز به هدايت ندارند.جناب سيد يماني ظهور نكرده بصري
ياحق:Gol:
سلام
نمی دانم چرا شما ناصر همیشه دخالت می کنید ؟ خوب سوال کردید بشین منتظر باش الا اینکه موضوع تحریف بکند و بعدا می گویی دیدید جواب نمی دهد!!! خوب شما اگر منصفانه و عادلانه جواب را با دلیل بر گردانید بنده نیز ممنون شما هستم ولی تا کنون بجز تحریف چیزی ندیدم مردم که موضوع را می خوانند و خداوند نیز شاهد است شما چه چیزی آورده اید جز تحریف؟ و الحمد لله شما چند نفر هستید که با کمک هم می خواهید فقط ادله را با هر طریقی سرکوب کنید ولی تاکنون موفق نشدید و این یعنی خداوند با ماست انصاف بخرج دهید شما یکی را از خودتا تعیین کنید که واقعاً علم داشته باشد و کسی دیگر چیزی ننویسد و فقط بین دو طرف موضوع پیگیری شود بینا، صدرا، ناصر، حلما، اسد، مقداد، در برابر مهدی 14 1 این یعنی چه ؟ و خدا شاهد است تا کنون دلیل قانع کننده ای نیاورده اید و همه آنها مغالطه است، آیا غیر از این است؟؟؟
خودتان بین خودتان یک نفر را تعیین کنید تا موضوع پیگیری شود بنده یک موضوع می دهم شما هر کدام یک موضوع آیا این انصاف است؟ بخدا نیست!!! طرفین یعنی دو عدد مناظر نه هزار نفر بر یک نفر ناصر جان خودت که بیشتر از بنده حقیر مطلع هستید اگر درست نمی گوید بفرمائید بگویید این انصاف است یا خیر !!؟؟
بنده این لینک را برای شهادت دادم که ببینید بنده آن را ارسال کرده ام و لطفا آن را در پیش خودتان ذخیره کنید تا در صورت داشتن فیلتر شکن استفاده کنید و ببینید و حق از باطل نمایان شود.
موفق باشید...
ولایت فقیه استفاده از فیلتر شکن را جایز نمی دانند، من خلاف گفته ی ایشان عملی انجام نمی دهم. پس هر زمان جواب رسید به من خبر بدهید. اما در مورد مدفن حضرت فاطمه جواب را ندادید، این مسئله را هم من علاقه دارم بدانم. اگر می دانید و می توانید بگویید. منتظرم.
اما در مورد رعایت آداب مناظره، با اینکه در موضع باطل هستید، اما این درخواست شما به حق است و من در مقابل حق تسلیمم.
یا حق
[="Teal"] mahdi 14 1;266932 نوشت:
کی جواب داده است ؟ کجا؟ جوابش چیه؟ میشه اینجا بگید؟[/]
با سلام
سبحان الله برادر بخدا قسم فقط برای مغالطه مطالب بنده را می خوانید و نمی خواهید چیزی را دریافت کنید بینای عزیز ظهور به معنی ظهور امر و تبیان آن برای مردم نه قیام قیام مرحله ای غیر از ظهور امر است که شمشیر است و سلاح، و در حال حاضر ظهور امر را انجام می دهیم، و همیشه کشته شدن در دعوتهای الهی امری طبیعی است مگر رسول خدا مورد ضرب و شتم واقع نشد؟ مگر نوح سه روز بیهوش از شدت کتک نبود و خون از گوشش جاری میشد؟ مگر عیسی ع را به صلیب نکشیده اند که به امر خدا با کسی تشبیه شد؟ مگر مگر مگر سبحان الله برادر بینا می خواهد وقتی دعوت الهی صورت بگیرد با خیال راحت و آن هم در این زمان با ماشینهای آخرین سیستم بنز و ماکسیما و هایوندای و انصار با اتوبوسهای اسکانیا و و و بخدا مسخره کردید امر خدا را چرا اینقدر عناد برادر بینا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بله توپ و تانک نیازی به دعوت نیست دلیلی برای اثبات مدعای خودت داری که انصار به کشتار مردم بی دلیل رو آورده اند؟
الحمدلله وحوده وحده وحده علی فضیله نعمه
ما نمی گوییم که کسی در ملکوت زندگی می کند متاسفانه درک و فهم شما تا این حد است که اینگونه به توضیحات بنده توجه نمی کنید البته ببخشید ما میگوییم خداوند متعال اگر رویایی صادقه را به مومن نشان می دهد در ملکوت می دهد نه در این آسمان مادی برادر.
متاسفانه درک نمی کنی نوشته های بنده را چکارت کنم .... تا درک کنی؟
الحمدلله همه ما بیدار هستیم و کسی جز یمانی ما را بیدار نکرد این خودت هستی که خواب نیستی اما خودت را به خواب زدی و بیدار کردنت مشکل است.
الحمد لله شیعیان مطیع امر اهل بیت علیهم السلام معنی کلام بنده را می دانند ولی گفتم خودت را به خواب زدی !!!
چگونه می گویی بدا پذیر نبود در صورتی منتظر او بودند با نام احمد و از مدینه ( یثرب ) ولی با نام محمد از مکه ظهور کرد؟؟ آیا این بدا نیست؟ برادر برو اطلاعات تاریخی رو بخون بعدا چیزی بگو !!!
فعلا که اهل بیت علیهم السلام چنین چیزی را بیان کرده اند بنده فقط از شما سوال کردم اگر جبرائیل نداد کرد چگونه تشخیص می دهی که او همان جبرائیل است؟؟؟؟؟؟؟
دوباره تکرار می کنم برای اهل آسمان نیست عزیز دل بنده بنده از شما سوال کردم اگر صیحه در آسمان باشد توسط جبرائیل پس صیحه شیطان چگونه است ؟ تمییز در چه چیزی است؟؟ سوال مجدد، مگر شما قبلا آنها را شنیده ای؟؟؟؟
موفق باشید عزیز...
من از انجمن خارج شده بودم! اما همچنان نام کاربری من فعال بود!!!!!!!!!
از این لحظه با این نام کاربری دیگر مرا در این انجمن نمی بینید و بخدا قسم من بعد هرچه با این نام کاربری اینجا نوشته شود از من نیست.
از مدیران می خواهم که این نام کاربری را مسدود کنند. همین الان
خدانگهدار
[="Teal"]مارو هم آدم حساب کن! :grye:
این سوال ما جوابش چی شد؟[/]
با سلام و عرض ادب
مشکل شما علاوه بر استنادات ناروا عدم فهم صحیح مطالب از جانب شما نیز هست.
روایتی که بیان شد در مقام بیان عاقبت امر دروغگویان بر پیامبر صلی الله علیه و آله است، که سخنی را به پیامبر صلی الله علیه و آله استناد دهند در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله آن سخن را نفرموده باشد که عاقبت این افراد اینچنین است که جایگاهشان در آتش خواهد بود. این عاقبت استناد دروغ به پیامبر صلی الله علیه و آله است حال چه رسد کسی ادعای بالاتری همچون ادای شما را در مورد آن فرد شیاد داشته باشد که حال مدعی و دعوت کننده روشن خواهد بود.
بنابراین معنای روایت:«من كذب عليّ متعمّداً فليتبوّأ مقعده من النار»، این می شود:هر كس به عمد سخن دروغى به من نسبت دهد، جايگاهش در آتش خواهد بود.
که سیاق آن سیاقاین آیه شریفه است که:«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُون»؛[1]چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه بر خدا دروغ بسته، و يا آيات او را تكذيب كرده است؟! مسلماً ظالمان، رستگار نخواهند شد
لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:«أيّها النّاس قد كثرت على الكذابه فمن كذب علىّ متعمداً فليتبوّأ مقعده من النار»؛ ای مردم! دروغگويان از زبان من زياد شدهاند هر كس به عمد بر من دروغ بندد، جایگاهش در آتش خواهد بود.
البته تکذیب پیامبر صلی الله علیه و آله نیز همین حکم را دارد، منتهی تکذیب فرع بر اثبات صدور کلام است و در جایی که سخنی به اثبات نرسیده باشد و ما شک در صدور آن داشته باشیم، و یا اینکه مخالف سخنان دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله باشد، قاعده و حکم آن این است که خبری که واحد است کنار گذارده می شود؛ زیرا در صورت مخالفت با چنین رویه ای نتیجه این ممی شود که اخبار دیگر را تکذیب نماید که این امری روشن است.
مشکلی که ما از اول با شما داشته ایم و همواره از جواب آن طفره رفته اید این است که کسی در اصل وصیت حضرت رسول صلی الله علیه و آله شکی ندارد واین قسمت است که موافق قرآن است. یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله وصیت کرده اند و این امر حقی است و منطبق بر قرآن.
اما اینکه چه چیزی را وصیت نموده باشند، شما نمی توانید محتوایی را به واسطه آیه وصیت ثابت نمائید؛ چه اینکه در قرآن نامی از ائمه و تعداد آنها نیامده است لذا قرآن از این جهت ساکت است و در اینجا باید محتوای وصیت استناد شده با سنت قطعی تطبیق داده شود ، اگر با آن موافق بود و یا لااقل قابل جمع بود پذیرفته می شود ولی اگر در تعارض بود و مخالف سنت قطعی بود ولو اینکه روایت را موثق ترین افراد نقل نموده باشند، روایت به جهت واحد بودن کنار گذارده می گردد، زیرادر اینجا خبر شاذ ثقه است که در مقابل سنت و یا شهرت قرار گرفته که حکم آن کنار گذاردن آن است:«عن زرارة بن أعين قال: سألت الباقر (عليه السّلام) فقلت: جعلت فداك يأتي عنكم الخبران أو الحديثان المتعارضان فبأيّهما آخذ؟فقال (عليه السّلام): يا زرارة خذ بما اشتهر بين أصحابك ودع الشّاذ النّادر...».
زراره از امام باقر علیه السلام سوال می کندکه دو خبر و حدیث متعارض از جانب شما به ما می رسد، کدامیک را اخذ نمایم؟ (که در اینجا فرض بر این است دو خبر اصل صدورشان مسلم است لذا با هم در تعارضند، نه اینکه در اصل صدور خبری شک باشد که صلاحیت تعارض را نخواهد داشت) امام می فرمایند:
خبری که موافق مشهور است را اخذ نما و خبر شاذ و نادر (خبر شاذ خبری است که شخص ثقه ای آنرا نقل نموده باشد که مخالف مشهور است)را کنار بگذار. ودر خبری دیگر امام صادق علیه السلام می فرمایند: «يُتْرَكُ الشَّاذُّ الَّذِي لَيْسَ بِمَشْهُورٍ عِنْدَ أَصْحَابِكَ فَإِنَّ الْمُجْمَعَ عَلَيْهِ لا رَيْبَ فِيه».خبر شاذی که در میان اصحابت مشهور نیست ترک می شود، زیرا خبری که اجماع بر آن شده و قطعی الصدور است شکی در آن نیست.
در مقام بحث ما بر فرض که روایت وصیت از جهت سندی هیچ اشکالی نداشته باشد با مشکل بزرگی مواجه است و آن مخالفت با سنت قطعی و اخبار متواتر است که تعداد ائمه را دوازده تن می شمرد و امام مهدی علیه السلام را آخرین آنها بر می شمرد، که در اینجا به طریق اولی روایت شاذ کنار گذارده می شود.
با توجه به اینکه عنوان این تایپیک «آیا بعد از دوازده امام دوازده مهدی است» می باشد، و از جهتی تعداد پستهای ارسال شده رو به فزونی است که این امر مشکلاتی را به همراه خواهد داشت(هم از جهت نتیجه گیری و هم از جهت عدم رغبت خواندن توسط کاربران) لذا از دوستان عزیز می خواهم که در این صفحات پایانی حول محور روایتی که در صفحه نخستین آمده صحبت نمایند و استنباط خود را از این روایت بیان دارند.
زیرا وجود هادیانی در زمان امام مهدی علیه السلام که هدایت به امام می کنند امری است که در روایات دیگر آمده(وما در این رابطه بحثی نداریم؛ و همچنین ادعای چنین مهدی ای در زمان ما امر کذبی است که باز در این تایپیک جای ندارد)، اما اینکه علاوه بر هدایتگری نسبی، آنها مقام امامت را نیز حائز باشند در هیچ روایتی نیامده مگر در ظاهر فقره آخر این روایت؛ که البته در صدر این روایت باز آمده که ائمه دوازده نفرند(که میان صدر و ذیل تنافی است به حسب ظاهر). حال سخن این است که با این فقره می توان امام جدیدی به عنوان امام سیزدهم ساخت ؟!
لطفا نظرتان را در مورد محتوای روایت بیان دارید .
موفق باشید.
بیان روایت:
أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ سُفْيَانَ الْبَزَوْفَرِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سِنَانٍ الْمَوْصِلِيِّ الْعَدْلِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْخَلِيلِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ الْمِصْرِيِّ عَنْ عَمِّهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ الْبَاقِرِ عَنْ أَبِيهِ ذِي الثَّفِنَاتِ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ الزَّكِيِّ الشَّهِيدِ عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِي اللَّيْلَةِ الَّتِي كَانَتْ فِيهَا وَفَاتُهُ لِعَلِيٍّ علیه السلام يَا أَبَا الْحَسَنِ أَحْضِرْ صَحِيفَةً وَ دَوَاةً فَأَمْلَأَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَصِيَّتَهُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى هَذَا الْمَوْضِعِ فَقَالَ :
يَا عَلِيُّ إِنَّهُ سَيَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً وَ مِنْ بَعْدِهِمْ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً فَأَنْتَ يَا عَلِيُّ أَوَّلُ الِاثْنَيْ عَشَرَ إِمَاماً سَمَّاكَ اللَّهُ تَعَالَى فِي سَمَائِهِ عَلِيّاً الْمُرْتَضَى وَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الصِّدِّيقَ الْأَكْبَرَ وَ الْفَارُوقَ الْأَعْظَمَ وَ الْمَأْمُونَ وَ الْمَهْدِيَّ فَلَا تَصِحُّ هَذِهِ الْأَسْمَاءُ لِأَحَدٍ غَيْرِكَ يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي عَلَى أَهْلِ بَيْتِي حَيِّهِمْ وَ مَيِّتِهِمْ وَ عَلَى نِسَائِي فَمَنْ ثَبَّتَّهَا لَقِيَتْنِي غَداً وَ مَنْ طَلَّقْتَهَا فَأَنَا بَرِيءٌ مِنْهَا لَمْ تَرَنِي وَ لَمْ أَرَهَا فِي عَرْصَةِ الْقِيَامَةِ وَ أَنْتَ خَلِيفَتِي عَلَى أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي.
فَإِذَا حَضَرَتْكَ الْوَفَاةُ فَسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِيَ الْحَسَنِ الْبَرِّ الْوَصُولِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِيَ الْحُسَيْنِ الشَّهِيدِ الزَّكِيِّ الْمَقْتُولِ.
فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ ذِي الثَّفِنَاتِ عَلِيٍّ
فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ
فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ
فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُوسَى الْكَاظِمِ
فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ عَلِيٍّ الرِّضَا
فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الثِّقَةِ التَّقِيِّ
فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ عَلِيٍّ النَّاصِحِ
فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ الْفَاضِلِ
فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْمُسْتَحْفَظِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ علیه السلامفَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً.
ثُمَّ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً (فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ) فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ أَوَّلِ الْمُقَرَّبِينَ لَهُ ثَلَاثَةُ أَسَامِيَ اسْمٌ كَاسْمِي وَ اسْمِ أَبِي وَ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ وَ أَحْمَدُ وَ الِاسْمُ الثَّالِثُ الْمَهْدِيُّ هُوَ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِين».[1]
[=Calibri][1].شيخ طوسى در كتاب «غيبت» روايت ميكند كه حضرت صادق از پدران بزرگوارش روايت كرده كه امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله در شب رحلتش بمن فرمود: يا ابا الحسن! صحيفه و دواتى بياور! سپس پيغمبر وصيت خود را املا فرمود تا باينجا رسيد ...: يا على! بعد از من دوازده امام خواهد بود، و بعد از آنها دوازده مهدى ميباشد. يا على تو نخستين آن دوازده امامى. سپس يك يك ائمه را نام برد تا اينكه فرمود: حسن (عسكرى) هم اين صحيفه را بفرزندش م ح م د كه از ما آل محمد محفوظ است تسليم كند، اينها دوازده امام هستند. بعد از مهدى موعود دوازده مهدىديگر خواهد بود، چون او وفات كرد، آن را تسليم كند به مهدى اول كه داراى سه نام است: يك نام مثل نام من، و يك نام مانند نام پدرم عبد اللَّه و احمد و اسم سوم مهدى است و او نخستين مؤمن است.
همچنان که ملاحظه فرمودید: در قسمت اول روایت پیامبر امامان دوازده گانه را بر می شمرند و می فرمایند:«يَا عَلِيُّ إِنَّهُ سَيَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً... فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً». واین خود بیانگر این مطلب است که امامت به این افراد ختم می گردد، که روایات به این مضمون در حد تواترند.
ودر قسمت پایانی روایت آمده:« ثُمَّ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً (فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ) فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ أَوَّلِ الْمُقَرَّبِينَ لَهُ ثَلَاثَةُ أَسَامِيَ اسْمٌ كَاسْمِي وَ اسْمِ أَبِي وَ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ وَ أَحْمَدُ وَ الِاسْمُ الثَّالِثُ الْمَهْدِيُّ هُوَ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِين».
بعد از مهدى موعود دوازده مهدىديگر خواهد بود، چون او وفات كرد، آن را تسليم كند به مهدى اول كه داراى سه نام است: يك نام مثل نام من احمد، و يك نام مانند نام پدرم عبد اللَّه و اسم سوم مهدى است و او نخستين مؤمنان است.
سوالی را که ما همواره سوال نمودیم در متعلق تسلیم بود که آنچه باید به نفر بعدی تسلیم گردد چه چیزی است؟ وصیت نامه ؟ یا امامت؟
اگر متعلق تسلیم وصیت نامه است سوال این است که: آیا دادن وصیت نامه به نفر بعدی ملازمه ای با امر امامت خواهد داشت؟
و اگر متعلق تسلیم امامت است علاوه بر اینکه با قسمت اول روایت ناسازگار است سوال این که آیا امر امامت قابل تسلیم است؟
اما اینکه مهدی اول اولین مقربین و اولین مومنین است، باز این امر اثبات کننده امامت نخواهد بود؛ زیرا این امر منافاتی با وجود دومین مقربین و مومنین نخواهد داشت(مثل اینکه در یک کلاس ده نفر معدلشان 20 باشد) و اثبات شی نفی ما عداه نمی کند. علاوه بر اینکه اولین مومنین و مقربین بودن به تنهایی موجب اثبات امر امامت نخواهد شد.
علاوه بر اینکه می توان گفت مراد این است که فرزند حضرت مهدی علیه السلام در زمان ظهور آنحضرت از لحاظ درجات ایمانی برترین فرد پس از معصوم است همچون مقام حضرت ابالفضل العباس و علی اکبر علیهما السلام، اما آیا به صرف این امر شخصی به مقام امامت خواهد رسید؟
نکته: وجودبدا یکی از مسلمات اعتقادی تشیع است که در آیات و روایات متعدد بدان اشاره شده است. سخن گفتن از امامت آنهم با یک روایت که قرین به سوالات گوناگون است که نه صراحت بلکه ظهوری در امر امامت ندارد، نادیده گرفتن این اصل مسلم اسلامی است، لذا در کتاب غیبت نعمانی ص: 315، ابوهاشم جعفری می گوید:« كنا عند أبي جعفر محمد بن علي الرضا ( عليه السلام ) فجرى ذكر السفياني ، وما جاء في الرواية من أن أمره من المحتوم ، فقلت لأبي جعفر : هل يبدو لله في المحتوم ؟ قال : نعم . قلنا له : فنخاف أن يبدو لله في القائم . فقال : إن القائم من الميعاد ، والله لا يخلف الميعاد»، در محضر ابى جعفر محمّد بن علىّ الرّضا (امام جواد) عليه السّلام بوديم كه سخن از سفيانى بميان آمد و اينكه در روايات رسيده است كه رويداد سفيانى از حتميّات است من به ابى جعفر عليه السّلام عرض كردم آيا خدا را در حتميّات بدائى هست؟ فرمود: آرى، عرض كرديم پس بنا بر اين ما مي ترسيم كه در باره حضرت قائم نيز بدائى براى خدا پیش بيايد. فرمود: همانا حضرت قائم از وعدهها است و خداوند بر خلاف وعدهاش رفتار نمي كند.
و همچنین امام صادق علیه السلام در مورد تصور امامت در فرزندشان اسماعیل فرمودند:«مَا بَدَا لِلَّهِ فِي شَيْءٍ كَمَا بَدَا لَهُ فِي ابْنِي إِسْمَاعِيل»؛ هيچ بدائى نشده براى خدا مثل بدائى كه شد براى او در باره اسماعيل پسر من.
بنابراین چنین روایتی قاصر از اثبات مدعای جناب مهدی 141 است.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.
در قرآن، آیات بسیارى وجود دارد که به شهادت روایات مستند و معتبر، درباره حضرت مهدى(علیه السلام) و قیام جهانى او نازل گردیده است. در کتاب شریف «المحجّة فى ما نزل فى القائم الحجّة(علیه السلام)» که توسط محدث بزرگوار، مرحوم سید هاشم بحرانى و با بهره گیرى از دهها جلد کتب تفسیر و حدیث، تألیف گردیده، مجموعاً (132) آیه از آیات کریمه قرآن ذکر شده که در ذیل هر کدام یک یا چند روایت در تبیین کیفیت ارتباط آیه با آن حضرت(علیه السلام)، نقل شده است.
1 ـ امام صادق (علیه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ: «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدّین کلّه و لو کره المشرکون»(1) فرمود:
«به خدا سوگند! هنوز تأویل این آیه نازل نشده است و تا زمان قیام قائم (علیه السلام) نیز نازل نخواهد شد. پس زمانى که قائم (علیه السلام)به پا خیزد، هیچ کافر و مشرکى نمى ماند مگر آنکه خروج او را ناخوشایند مى شمارد.»(2)
2 ـ امام باقر (علیه السلام) در باره آیه شریفه «و قل جاء الحق و زهق الباطل إن الباطل کان زهوقاً» (3) فرمود:
«زمانى که قائم(علیه السلام) قیام نماید، دولت باطل از بین خواهد رفت.»(4)
3 ـ امام صادق (علیه السلام) در بیان معناى آیه کریمه «و لقد کتبنا فى الزبور من بعدالذکر أن الأرض یرثها عبادى الصّالحون»(5) فرمود:
«تمام کتب آسمانى، ذکر خداست، و بندگان شایسته خدا که وارثان زمین هستند، حضرت قائم(علیه السلام) و یاران او مى باشند.» (6)
4 ـ امام باقر (علیه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ: «الذین إن مکّنّاهم فى الأرض اقاموا الصلوة و آتوا الزکاة...»(7) فرمود:
«این آیه درحق آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) است در حق حضرت مهدى(علیه السلام)و یاران او که خداوند شرق و غرب زمین را تحت سلطه آنان قرار مى دهد و به وسیله آنان دین را پیروز گردانده و بدعتها و باطلها را مى میراند.»(8)
5 ـ امام سجاد(علیه السلام) زمانى که این آیه شریفه را قرائت نمود: «وَعَد اللّه الّذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنَّهم فى الأرض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکّننّ لهم دینهم الّذى ارتضى لهم و لیبدِّلنّهم من بعد خوفهم أمناً یعبدوننى و لایشرکون بى شیئاً» (9) فرمود:
«به خدا سوگند! آنان شیعیان ما اهلبیت هستند، خداوند ـ آن خلافت در زمین و اقتدار بخشیدن به دین را ـ به وسیله آنان و به دست مردى از ما، که مهدى این امت است، تحقق خواهد داد و هم اوست که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)در باره اش فرمود: اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد، خداوند همان روز را آنچنان طولانى خواهد کرد که مردى از خاندان من که همنام من است فرا برسد و زمین را آنچنان که از ظلم و جور پر شده باشد، از عدل و داد آکنده سازد.»(10)
با سلام خدمت کلیه عزیزان
چه کسی از جواب دادن طفره رفته است در حالی که شواهد مبنی بر اینکه شما تا کنون هیچ گونه جوابی را نداده اید.
برادر صدرا نمی دانم بنده چگونه شما را توجیه کنم عزیز!!! برادر شما چندین بار گفتید مورد تعارض است ما هم قبول کردیم لذا سوال اینجاست آیا رسول خدا غیر از این وصیت، وصیت های مشهوری دارد که این وصیت مخالف آنها باشد؟ همین یک سوال را جواب بدهید لذا این روایت وصیت رسول خدا است درک کن وصیت رسول خدا وقتی می گویید مخالف که وصیت های غیر از این موجود است پس اگر وصیتی غیر از این نیست باید به این وصیت اعتقاد پیدا کینم.
دوما: قسمت دوم روایت را همچنین از شما سوال کردیم ثابت کنید که خلاف است، و در کجا بر عدم وجود مهدیین و خلفاء بعد از امام مهدی عج ذکر شده است، همین دو مورد را اثبات کن بی زحمت، خبر شاذ در صورت وجود مخالف برای آن شاذ می شود و آن هم واحد لذا خبر وصیت که تنها وصیت ذکر شده است قسمت اول روایت که نیاز به توضیح ندارد ولی قسمت دوم روایت در مورد مهدیین هستند را شما تا کنون فقط از هوای خودتان تحلیل و تفسیر می کنید و تا کنون دلیلی برای اثبات مدعاتان نیاورده اید ما نیز ثابت کرده ایم که مهدیین بعد از امام مهدی عج خلافت را تحویل می گیرند، ولی بحث بنده و شما در شخصی که قبل از امام مهدی عج می آید و آن فقره آخر وصیت است که بنده از شما سوال کرده ام معنی اول مومنان چیست؟ و خواهشن ما را به هوای خودتان نبرید با دلیل جواب بدهید. معنی اول مومنان چیست؟؟؟؟؟
روایت وصیت با چندین دلیل اثبات می شود از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و آن هم فقره آخر وصیت لذا وصیت اگر دقت کنید در وسط آن نوشته ( ... يَا عَلِيُّإِنَّهُ سَيَكُونُبَعْدِي اثْنَا عَشَرَ إِمَاماًوَ مِنْ بَعْدِهِمْ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً... ) و اگر دقت کنید روایت وصیت هر کلمه ربط به کلمه بعدی دارد که رسول خدا در ادامه همین فقره فوق می گوید (... فَأَنْتَ يَا عَلِيُّ أَوَّلُ الِاثْنَيْ عَشَرَ إِمَاماً ...) و اگر خوب به روایت دقت کنید می بینید که اصول عربی نیز بکار رفته است و اگر روایت وصیت اضافه شده یا هر چیزی که به زعم برادر صدرا باشد می بینیم که ( پس تو ای علی اولین دوازده امام هستی ) و در قسمت آخر وصیت می گوید (ثُمَّ يَكُونُمِنْ بَعْدِهِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً ) یعنی اینکه طبق فقره اول وصیت بر وجود دوزاده مهدی بعد از امامان می باشد و در آخر وصیت بعد از امام مهدی می گوید ( سپس بعد از آن دوازده مهدی ) و ربط آن بر عدم تداخل هیچ گونه شخصی در این وصیت می باشد و وصیت طبق قراین موجود صحیح است، لذا این روایت وصیت را متاسفانه برادر صدرا فقط به آن بسنده و استناد می کند و تا وقتی که به یک روایت بسنده می کند و تطابق روایتهای موجود را نمی کند عاقبت این میشود یا تفسیر به رای و یا تکذیب باطل و دوری از قبول حقیقت!!! لذا برادر صدرا از شما خواهشی دارم که روایتی بیاورید که وصیت باشد که مخالف این وصیت است که نیست !!!
لذا در نوشته ی فوق بنده چند مورد نوشته شده که تذکر می دهیم، باید جواب داده شود.
1)معنی اول مومنان در وصیت چیست؟
2)روایتهایی را ذکر کنید که می گویند بعد ازامام مهدی عج مستقیما رجعت می باشد.
3)روایتهایی بیاورید که وصیت مخالف آن است.
ادعای شما بر سه مورد فوق است لطفا اثبات کنید.
از نوشته های شما معلوم می شود که شما فقط می خواهید بگویید که چرا انصار از کلمه امام برای احمد الحسن استفاده می کنند و بخاطر همین خودتان را به در و دیوار می کوبید تا این وصیت را از همین راه باطل کنید لذا خوب دقت کن!!
اگر مستحضر هستید حضرت امام خمینی ( ره ) را امام خطاب می کنند آیا این کلمه از کجا برای حضرت امام خمینی (ره) آمده است؟ با چه دلیل آیا کسی از اهل بیت بدان اشاره کرده است؟؟؟ لذا مردم و بزرگان آن وقت به حضرت امام خمینی ( ره ) گفتند امام و بر وی امام اطلاق شد ( الله یرحمه ) لذا در مورد مهدیین نیز اهل بیت علیهم السلام در خبرهای متعددی بر امام خطاب کردن مهدیین که خلفای بعد از امام مهدی عج تصریح کرده اند حال بنده از شما سوال کرده ام، ما سید احمد الحسن علیه السلام را امام خطاب می کنیم چه ایرادی دارد؟ نامش در وصیت است و برای ما اثبات شد که وی نامش در وصیت می باشد و طبق نصوص قطعی مهدیین ائمه خطاب شده اند آیا می توانید در امام خطاب کردن روح الله امام خمینی ( ره ) طعنه بزنید ؟ قطعا نمی توانید چون کلمه امام برای وی به معنی امامت نصی نیست بلکه امامت پیشوایی مثلا در نماز جماعت و رهبری مردم است.
باز هم مشکل شما فقط در امام خطاب کردن احمد الحسن علیه السلام است و بی خودی و بدون هیچ دلیل فقط تفسیر باطل می کنید و اثبات کلامتان فقط در یک روایت بنیان شده است و نتیجه این است و اگر چشم از تعصب بردارید و به روایتهای مقارن آن دقت کنید کلام بیهوده نمی نویسید.
سوالات فوق را با یک جواب بیان می کنیم اول اینکه می توانید به جای کلمه امامت از کلمه خلافت استفاده کنید و می گویید که خلیفه خدا با نص و دلیل شناخته می شود و ائمه علیهم السلام با نص شناخته می شوند یعنی از طرف خدا بر رسولش و رسولش بر خلفای بعد از خودش می باشد و امر خلافت قابل تسلیم است چون امامان خلیفه خدا هستند و مهدیین نیز خلفای خدا هستند و با توجه به نصوص قطعی می توان آنها را ائمه خطاب کرد چون در زمان خلافت مهدیین آنها نیز پیشوای مومنین می باشند و پیشوا یعنی امام و اگر به امام جماعت بگوییم پیشوا چه ایرادی دارد مهدیینی که در وصیت رسول خدا به امر خدا ذکر شده اند را پیشوا خطاب کنیم ؟؟؟؟
آیا اباالفضل العباس و علی اکبر علیهم السلام کدام یک اولین ایمان آورندگان هستند؟ روایت می گوید اول مومنان و اول مومنان یک شخص است و آیا شما می توانید بگویید که علی اکبر یا ابا الفضل علیهم السلام کدام یک ایمانش برتر است ؟ دقیقا نمی توانید ولی روایت می گوید اول مومنان، باز هم تکرار می کنم وقتی شما کلامت را بر یک روایت ثابت کنی هیچ وقت به نتیجه نمی رسی و عاقبت تفسیر باطل و دوری از حقیقت!!! راجع به امامت در پاراگرافهای قبلی توضیح دادیم.
اگر دقت کنید به امام صادق گفتند آیا در علائم حتمی بدا است فرمود آری!!! لذا علائم خودشان حتمی هستند و باید رخ دهند ولی در تفاصیل آنها بدا و تغییرمی باشد ولی قائم از مسلمات است و شکی در آن نیست. و کسی مخالف این روایت نیست که شما بدان احتجاج می کنید.
اهل بیت علیهم السلام از لحاظ غیبی خبر دارند لذا امام صادق علیهم السلام در روایت فوق امری را بیان کرده لذاخوب دقت کن توضیح میدهیم وصیت از جانب خدا بر رسولش می باشد و همان کتابی که معصوم از گمراهی است که عمر از نوشتن آن نهی کرد و آن کتاب مانند قرآن است و شک کردن به آن یعنی شک کردن به قرآن چون هر دو ی آنها از جانب خداوند متعال بر رسول کریم اسلام نازل شده است، پس وقتی که خداوند کتابی را نازل می کند همان را عملی می کند، لذا ذکر مهدیین را در آن آورده و اول مومنانی که قبل از ظهور پدرش به او ایمان می آورد آمده است، و این دعوت دعوت خداوند متعال است که وعده داده و آن با علائمی که از جانب اهل بیت علیهم السلام ذکر شده نمایان شده است و خداوند متعال به امام مهدی عج دستور دعوت می دهد و امام مهدی نیز طبق قول اهل بیت علیهم السلام به فرزندش دستور می دهد و اولین نفری که به او ایمان آورده همان یمانی است و یمانی به دستور امام مهدی عج دعوت می کند ( یدعوا الی صاحبکم ... شما را به صاحبتان دعوت می کند...) پس دعوتی نیست الا اینکه یمانی شرف ملاقات با امام و اطلاع از حقیقت خویش از جانب امام مهدی عج می باشد.
موفق باشید ...
سلام عليكم جميعا
ياللعجب
بحث استاد صدرا از اول تا به الان رد كردن وصيت نامه پيامبر نيست
بحث بر اين است كه موضوع 12 امام و بعد آن 12 مهديئين داراي تعبير و تفسير است.
همانطوريكه شما تو را بس است را در روايت امام صادق عليه السلام تفسير كرديد
و آنجا قائل به تفسير خود شديد
اينجا هم قائل به تطابق احاديث ثقه و متواتر با اين وصيت نامه و تفسير آن هم بشويد.
و به ظاهر اكتفا نكنيد.
و اين سوال را هم از خود بكنيد كه شايد اين وصيت تعبير و تفسير در دل خود نهفته داشته باشد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
[="Times New Roman"]با عرض معذرت
اينها ديگر تكرار مكررات است
درباره وصيت نامه و ديگر مباحث قبلا بحث شد شما مطالبتان را فرموديد اساتيد و دوستان هم در اين رابطه ادله اي را كه داشتند با اقوال متعدد آوردند.
به عقيده حقير ادامه اينچنيني بحث و تكرار وتكرار فقط حجم مطالب تكراري و بيهوده را افزايش ميدهد .
لذا پيشنهاد ميكنم بحث اين تاپيك را مختومه اعلام فرمائيد.
ياحق
با سلام و عرض ادب
برادر بینا خسته نباشید
لطفا مطالبی را که مربوط به شما هستند را جواب بدهید شما تا کنون جواب تاپیک شماره 176 بنده را نداده اید و برادر صدرا نیز جواب تاپیک مربوط به خودشان را می دهد.
هنوز منتظر جواب شما هستم برادر بینا تاپیک 176 منتظر شماست لطفا مراجعه کنید و جواب دهید.
موفق باشید...
:vamonde:سلام
جواب سوال ما چی شد استاد؟ مگر نگفتی برای اینکه تشخیص بدم کی راست میگه خدا راههایی قرار داده؟
مگر نگفتی یکی ازراههاش اینه که هر سوالی بپرسی جواب میده؟
خب منم یک سوال پرسیدم!
حوابش چی شد تا بفهمم راست میگی با دروغ؟
[=arial black]سلام مجدد به برادر بینا عزیز
[=arial black]در ضمن این پیشنهاد بنده بود که به ظاهر نگاه نکنید و به روایتهای متواتر در وجود مهدیین مراجعه و تطابق روایتهای موجود مربوط به آنها را جستجو کنیم لذا برادر صدرا فقط به ظاهر روایت و عدم تطابق با روایتهای موجود مبنی بر آمدن مهدیین بعد از امام مهدی عج نگاه می کند لطفا مراجعه کنید و ببینید در چند تاپیک بنده شما را به تطابق روایی دعوت کردم ولی شما فقط به یک روایت بسنده می کنید.
[=Arial Black]موفق باشید...:Gol:
سلام و عرض ادب
جواب سوال شما قبلا داده شده است پس به سایت انصار مراجعه کنید و جواب را ببینید.
موفق باشید...
[="Teal"] mahdi 14 1;267601 نوشت:
عجب! پس شما چه جور ماموری هستی که حوصله نداری یک جواب رو برای یک بنده ی خدایی که فیلتر شکن نداره کپی کنی؟
مگه شما برای بیعت گرفتن نیامدی؟
اصلا هدف شما از حضور در این مکان چیست؟ اینکه حقانیتت را اثبات کنی یا اینکه بحث الکی کنی؟
خب اگر بخوای حقانیتت رو اثبات کنی کافیه جواب سوال مارو اینجا کپی کنی و اگر قرار بود آدرس بدی و بگی خودتون برید ببینید که بهتر بود همون اول همین کارو میکردی چرا 30صفحه بحث کردی؟[/]
[="Times New Roman"] mahdi 14 1;267593 نوشت:
پاسخ شما بسيار واضح است
حديث لوح . اگر قرار بر امامت 24 گانه بود در آن ذكر ميشد.
حضرت زهراء عليه السلام اولين آنها و آخرينشان را ذكر فرموده و در احاديث متعددي ذكر شده كه قيام قيامت بر پا نميشود مگر مهدي ( ولاغير ) ظهور نمايد.
اگر قرار بر اين بود كه غير از حضرت مهدي امام 24 هم باشد هم در حديث لوح و... ذكر ميشد
و هم اينكه قيام قيامت برپا نميشد مگر اينكه 24 آنها ظهور كند.
اين هم دليل بر اين كه ائمه 12 نفرند تا قيام قيامت و آخرين آنها مهدي است
دعوت هركسي غير از مهدي دعوتي باطل است.
گفتن اين مساله به اين وضوح لزوم ندارد .
[="Times New Roman"]اصرار شما بر تكرار بيجاي مباحث بدون اينكه حتي ك دليل محكم بر امامت مرد ظهور نكرده بصري بياوريد تنها بحث را به هجو كشانده
استناد متعدد به متشابهات دليل بر ضعف روايت است.
استناد به آيات متشابه دليل بر ضعف قول
از متشابهات براي مردم عقيده ساختن دليل بر فتنه ميكند . و ما چيزي از شما تا به الان نديدم بجز همان متشابهاتي كه بدان استناد ميكرديد و يا پاسخهاي هجوي همچون مساله صيحه آسماني و نداي حضرت جبرئيل و قيام سفيان ارائه كردد و ثبت شده .
لذا ادامه اين بحث بجز ثبت اين مطالب تكراري چيز ديگر نخواهد بود.
شما يك دليل با يا بدون اينكه به متشابهات استناد كنيد ميتوانيد بياوريد كه اولين مهدئين ( اگر غير از ائمه عليه السلام باشند )
بر ائمه افضليت بالاخص حضرت مهدي عج دارند و يا اينكه شريك آنها در امامتند كه اينطور نتيجه گيري كرديد ؟
اين مساله در زمان حيات ائمه عليهم السلام كه با هم تداخل داشت اتفاق نيفتاد چون فضل و افضل را ميدانستند.
ولي ايا امام شما ميداند چه كسي امام است و با چه مجوزي در زمان امامت او به خود دعوت مينمايد ؟
[="Teal"]سلام مجدد:
مهدی خان کجایی ؟ رفتی که یه جواب واسه ما کپی کنی؟ یعنی شک کپی پست اینقدر طول میکشه؟:Gig:[/]
بسم الله
باید سند احادیث هم گذاشته می شد
چون بسیاری از احادیث در مورد ظهور و مهدویت جعلی وضعیف است
مخصوصا در دوران عباسیان که خراسانی دستخوش تغییر شد ودر دوران بنی امیه هم جناب سفیانی درست شد که مثلا منجی امویان بوده داخل تشیع شده و یمنی هم مال زیدیان وگروه باطنیه می باشد این جناب جز مزدور کس دیگری نیست
می توانید در این مورد در تواریخ صحیح دقت کنید
به طور مثال در صله تاریخ طبری که شاگرد او ادامه ان را بعد از مرگ او نوشته است این طور امده که ((جاء رجل حسن البزة طيب الرائحة إلى باب غريب خال المقتدر وعليه دراعة وخف أحمر وسيف جديد بحمائل وهو راكب فرسا ومعه غلام فاستأذن للدخول فمنعه البواب فانتهره وأغلظ عليه ونزل فدخل ثم قعد إلى جانب الخال وسلم عليه بغير الامرة فقال له غريب وقد استبشع أمره ما تقول أعزك الله قال أنا رجل من ولد على بن أبى طالب وعندي نصيحة للخليفه
لا يسعني ؟ ؟ أن يسمعها غيره وهى من المهم الذى إن تأخر وصولي إليه حدث أمر عظيم فدخل الخال إلى المقتدر والى السيدة وأعلمهما بأمره فبعث في الوزير على بن عيسى وأحضر الخال الرجل فاجتهد الوزير والحاجب نصر والخال أن يعلمهم النصيحة ما هي فابى حتى أدخل إلى الخليفة وأخذ سيفه وأدنى منه وتنحى الغلمان والخدم فأخبر المقتدر بشئ لم يقف عليه أحد ثم أمره بالانصراف إلى منزل أقيم له وخلع عليه ما يلبسه ووكل به خدم يخدمونه وأمر المقتدر أن يحضر ابن طومار نقيب الطالبيين ومشايخ آل أبى طالب فيسمعون منه ويفهمون أمره فدخلوا عليه وهو على برذعة طبرية مرتفعة فما قام إلى واحد منهم فسأله ابن طومار عن نسبته فزعم أنه محمد بن الحسن بن على بن موسى بن جعفر الرضا وأنه قدم من البادية فقال له ابن طومار لم يعقب الحسن وكان قوم يقولون إنه أعقب وقوم قالوا لم يعقب فبقى الناس في حيرة من أمره حتى قال ابن طومار هذا يزعم أنه قدم من البادية وسيفه جديد الحلية والصنعة فابعثوا بالسيف إلى دار الطاق وسلوا عن صانعه وعن نصله فبعث به إلى أصحاب السيوف بباب الطاق فعرفوه وأحضروا رجلا ابتاعه من صيقل هناك فقيل له لمن ابتعت هذا السيف فقال لرجل يعرف بابن الضبعى كان أبوه من أصحاب ابن الفرات وتقلد له المظالم بحلب فأحضر الضبعى الشيخ وجمع بينه وبين هذا المدعى إلى بنى أبى طالب فأقر بأنه ابنه فاضطرب الدعى وتلجج في قوله فبكى الشيخ بين يدى الوزير حتى رحمه ووعده بأن يستوهب عقوبته ويحبسه أو ينفيه فضج بنو هاشم وقالوا يجب أن يشهر هذا بين الناس ويعاقب أشد عقوبة ثم حبس الدعى وحمل بعد ذلك على جمل وشهر في الجانبين يوم التروية ويوم عرفة ثم حبس في حبس المصريين بالجانب الغربي))1
یک فرد خوشبو وخو لباس نزد خلیفه عباسی مقتدر امده ووسایلی هم همراه داشت وادعا کرد من محمد بن حسن عسکری هستم خلیفه دستور داد ابن طومار (احمد بن عبد الصمد)که نقیب2 بنی هاشم بود بیاید از او ماجرا را پرسید او گفت حسن عقبی نداشت وبدون فرزند بود بعضی ها گفته اند که عقب داشته وگفت این فرد می گوید از صحرا امده ولی شمشیر او زیبا وجدید (از لحاظ شکل وصنعت به صحرییان نمی خورد)پس دستور داد که سازنده ان را پیدا کنند که فهمیدند که یک اهنگر برای فردی به نام ابن ضبعی این را ساخته که بااین ادعا قرض های خود را پرداخت کند واز فقر رهایی بیابد و....
البته چون همین اقای ابن طومار گفت که حسن بن علی بن محمد بن علی فرزندی ندارد حتی خلیفه وقت کنیان حضرت را تحت نظر داشت هیچکس حامله نبود یکنفر هم به ظاهر حامله بود که بعد از مدتی معلوم شد نبوده ومیراث حسن بن علی بین مادر وبرادرش جعفر بن علی پخش شد
1.کتاب صله تاریخ طبری ص34
2.کسی که از همه ولادت ومرگ ومیر در خاندان خبردار می باشد وهمه ی اصل ونسب را میداند
نکته:اگر در کتاب های فرق الشیعه نوبختی مطالعه کنید می بینید که شیعه پس از حضرت حسن بن علی به 14 فرقه تقسیم شدند که 13 فرقه به مولودی که به دنیا امده باشد امعتقد نبودند یک فرقه فقط معتقد بود
سلام عليكم
احاديث صحيح از كتب اهل سنت وجود دارد مبني بر تولد فرزندي از امام حسن عسگري عليه السلام با نام محمد كه حتما اين احاديث را ديده ايد.
اما همانطوريكه ميدانيم
كتاب صلة تاريخ الطبرى نوشته خود طبرى نيست؛
بلكه نوشته شخص مجهولى به نام عريب بن سعد القرطبى متوفاى 369هـ است كه در هيچ يك از كتابهاى تراجم اهل سنت، شرح حالى براى او ذكر نشده است.
در زمان بعد از امام جعفر صادق عليه السلام شيعيان 3 گروه شدند و اين دال بر رد امامت امام موسي الكاظم عليه السلام نيست
كتابي با عنوان فرق شيعه نوبختي
حداقل دو نويسنده با اين عنوان كتاب نوشته اند و هر
دو اين نويسنده ها از خاندان نوبختي اند ( تا آنجائيكه حقير ميدانم )
يكي ابومحمد نوبختي و ديگري حسن بن موسي نوبختي
كدام يك مد نظرتان بود؟
ياحق
بسم الله
با سلام خدمت شما
دومی منظور بنده حقیر است
بسم الله
البته کتب دیگری نیز برای این مدعا هستند که می توانید به آنها مراجعه بفرمایید
1.ملل ونحل شهرستانی
2.المقالات والفرق اشعری
3.مقدمه ابن خلدون فصل 27
عريب بن سعيد، ويقال ابن سعد، القرطبي الكاتب. ولد في قرطبة. كان مؤرخا فلكيا وطبيبا. كما يذكر أنه كان أديبا وشاعرا مطبوعا، وإخباريا ثقة بالتواريخ، وذو علم في النحو واللغة، بالإضافة إلى كونه من الأطباء اللامعين والممارسين الماهرين في الصنعة. من أهل قرطبة، ومن أصل نصراني (استانبولي)، أسلم آباؤه واستعربوا وعرفوا ببني التركي. استعمله عبد الرحمن الناصر (300 – 350 هـ/ 912 – 961 م) وذلك عام 331 على كورة أشونة. واستكتبه الحكم المستنصر (350 – 366 هـ / 961 – 976 م) وارتفعت منزلته عند الحاجب أبي عامر المنصور فسمّاه خازن السلاح. كان طبيبا ماهرا شديد العناية بكتب الأطباء الأقدمين والمحدثين. ومن المرجح أنه عاصر كثيرا من الأطباء الذين عاشوا في قرطبة في تلك الفترة، أمثال عمران بن أبي عمر، ويحيى بن إسحاق الوزير، وأبي عبد الملك الثقفي، وغيرهم. ولا بدّ أن يكون بين هؤلاء وبين عريب علاقة ما بسبب المهنة، إلا أنه من الملفت للنظر أن ابن جلجل لم يذكر اسم عريب حين تحدثه عن أولئك الأطباء الذين عاصروا عريب.
أشهر مؤلفات عريب بن سعيد القرطبي: كتاب خلق الجنين وتدبير الحبالى والمولودين. ويعتبر هذا الكتاب من أهم كتب عريب، بل يعتبر من أهم ماكتب في الأندلس في مجال تخلق الجنين وتدبير المواليد والحبالى. يشتمل الكتاب على رسوم وجداول لحساب أيام الحمل وتدبير الجنين والوليد والطفل. حققه على مخطوطة الأسكوريال وقدم له ونشره هنري جاهيه الأستاذ بكلية الطب بالجزائر بالتعاون مع عبد القادر نور الدين المدرس بالمدرسة الثانوية للتعليم الفرنساوي الإسلامي بالجزائر باللغة الفرنسية، وصدر عن كلية الطب والصيدلة بالجزائر عام 1956. ويذكر أن للكتاب ترجمة بالعبرية.
- ابن جلجل – طبقات الأطباء. 107 – 115.
- الزركلي - الأعلام، بيروت، 1984. 4/227.
این رو از یک سایتی در اینترنت دیدم گفتم شما هم ببینید
[="Times New Roman"]سلام عليكم
با سپاس . اين منابع
يكي متعلق به كتاب اعلام زركلي است كه به تاريخ الفكر الاندلسي استناد كرده
و تاريخ الفكر الاندلسي
شخصيتي كه در صفحه 206 و 207 ارائه ميكند يك طبيب است و مهارت در اين امر داشته مانند آنچه كه ابن جلجل ميگويد
منبع رجالي بحساب نمي آيد و گويا جناب زركلي نياز به ساختن رجلي داشته كه به اين كتاب مراجعه كرده
http://wadod.net/bookshelf/book/1126
و ديگري كتاب ابن جلجل كه خود طبيب بوده و كتاب طبقات الاطباء
كه هر چيز كه فكرش را بكنيد در آن هست
از اماكن و طبيبان و فلاسفه و خلفاء و طبعا اين هم منبع درستي بحساب نمي آيد در اين كتب ترجمه اشخاص و وثاقت آنها طبق عيار منابع ديني اصلا مطرح نيست
http://archive.org/details/taba9at-alatiba_tarikh-alatiba
ياحق