آيا" كل يوم عاشوراء و كل ارض كربلاء" ؟
تبهای اولیه
سلام. من میگم هر دوش. هر جا صاحب حقی تنها بمونه و حق مسلمش .ناحق بشه خوب اون روز عاشوراست. و باید اون طور در توان ماست ازش دفاع کنیم.اما هیچوقت کربلا ی حسین نمیشه چون حقی که از حسین و یارانش پایمال شد چیزی نیست که در گذر زمان فراموش بشه.:Sham:من به نوبه خودم به هر دوش اعتقاد .دارم.
:Gol:با سلام و تشکر از دوستان عزيز:Gol:
در پاسخ عرض مي شود روايت اول ناظر به جريان سياسي کربلا و خط دهي آن به بشريت براي هميشه ي تاريخ است .حضرت امام خميني«رضوان الله تعالي عليه»در اين رابطه بياناتي دارند که آنرا تقديم شما مي کنم.
حضرت سيدالشهداء «سلام الله عليه» به همه آموخت که در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه بايد کرد. با اينکه از اول ميدانست که در اين راه که ميرود راهي است که بايد همهي اصحاب خودش و خانواده خودش را فدا کند و اين عزيزان اسلام را براي اسلام قرباني کند، لکن عاقبتش را هم ميدانست... علاوه بر اين، در طول تاريخ آموخت به همه که راه همين است. از قلت عدد نترسيد، عدد کار پيش نميبرد، کيفيت اعداد، کيفيت جهاد اعداء مقابل اعداء، آن است که کار را پيش ميبرد. افراد ممکن است خيلي زياد باشند لکن در کيفيت ناقص باشند يا پوچ. و افراد ممکن است کم باشند لکن در کيفيت توانا باشند و سرافراز[1] .
امام مسلمين به ما آموخت که در حالي که ستمگر زمان بر مسلمين حکومت جابرانه مي کند، در مقابل او اگر چه قواي شما ناهماهنگ باشد بپا خيزيد و استنکار کنيد، اگر کيان اسلام را در خطرديديد، فداکاري کنيد و خون نثار نمائيد.[2]
حضرت سيدالشهداء«عليه السلام» از کار خودش به ما تعليم کرد که در ميدان وضع بايد چه جور باشد و در خارج ميدان وضع چه جور باشد و بايد آنهايي که اهل مبارزه مسلحانه هستند چه جور مبارزه بکنند و بايد آنهائي که در پشت جبهه هستند چطور تبليغ بکنند. کيفيت مبارزه را، کيفيت اينکه مبارزه بين يک جمعيت کم با جمعيت زياد بايد چطور باشد، کيفيت اينکه قيام در مقابل يک حکومت قلدري که همه جا را در دست دارد با يک عده معدود بايد چطور باشد، اينها چيزهايي است که حضرت سيدالشهداء به ملت آموخته است و اهل بيت بزرگوار او و فرزند عاليمقدار او هم فهماند که بعد از اينکه آن مصيبت واقع شد بايد چه کرد، بايد تسليم شد؟ بايد تخفيف در مجاهده قائل شد؟ بايد همانطوري که زينب «سلام الله عليها »در دنباله آن مصيبت بزرگي که «تصغر عنده المصائب»[3] ايستاد و در مقابل کفر و در مقابل زندقه صحبت کرد و هر جا موقع شد، مطلب را بيان کرد حضرت علي بن الحسين «سلام الله عليه»با آن حال نقاهت، آنطوري که شايسته است تبليغ کرد.[4]
در ميدان جنگ از قلت عدد نترسيد، از شهادت نترسيد. هر مقدار که عظمت داشته باشد مقصود و ايدهي انسان به همان مقدار بايد تحمل زحمت بکند.:Gol:[5]
[FONT="][1].(بيانات امام در جمع خطبا، گويندگان مذهبي، علما و روحانيون قم و تهران و استانهاي آذربايجان شرقي و غربي - 25 / 7 / 61)، صحيفه نور، ج 17، ص 58.
[FONT="][2].(پيام امام به ملت شجاع ايران به مناسبت فرارسيدن ماه محرم - 1 / 9 / 57)، صحيفه نور، ج 3، ص 25.
[FONT="][3].مصيبت هاي ديگر در کنار آن کوچکند.
[FONT="][4].(بيانات امام درجمع خطبا، گويندگان مذهبي، علما و روحانيون قم و تهران و استانهاي آذربايجان شرقي وغربي - 25 / 7 / 61)، صحيفه نور، ج 17، ص 60.
[FONT="][5].(بيانات امام درجمع خطبا، گويندگان مذهبي، علما و روحانيون قم و تهران و استانهاي آذربايجان شرقي و غربي - 25 / 7 / 61)، صحيفه نور، ج 17، ص 59.
امام حسين با عدهي کم همه چيزش را فداي اسلام کرد، مقابل يک امپراطوري بزرگ ايستاد و «نه» گفت[1] .
در حالي که شهادت حضرت سيدالشهداء از همه خسارت ها بالاتر بود ولي چون او ميدانست که چه ميکند و کجا ميرود و هدفش چيست، فداکاري کرد و شهيد شد و ما هم بايد روي آن فداکاري ها حساب کنيم که سيدالشهداء چه کرد و چه بساط ظلمي را به هم زد و ما هم چه کردهايم![2].
سيدالشهداء (سلام الله عليه) وقتي ميبيند که يک حاکم ظالمي، جائري در بين مردم دارد حکومت ميکند، تصريح ميکند حضرت کهاگر کسي ببيند که حاکم جائري در بين مردم حکومت ميکند، ظلم دارد به مردم ميکند بايد مقابلش بايستد و جلوگيري کند هر قدر که ميتواند با چند نفر با چندين نفر...مگر خون ما رنگين تر از خون سيدالشهداء است ما چرا بترسيم از اينکه خون بدهيم يا اينکه جان ميدهيم؟.
آن هم در ماجراي دفع سلطان جائري که ميگفت مسلمانم مسلماني يزيد هم مثل مسلماني شاه بود اگر بهتر نبود بدتر نبود لکن چون با ملت اينطور ميکرد و مردي بود متعدي و ظالم و ملت را ميخواست زير بار اطاعت خودش بي جهت ببرد، سيدالشهداء لازم ديد که سلطان جائر را سراغش برود ولو اينکه جان بدهد[3].
[FONT="][1] . (بيانات امام در جمع علماي غرب تهران - 30 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج 11، ص 31.
[FONT="][2] . (بيانات امام در جمع ائمه جمعه مراکز استانهاي سرسر کشور - 22 / 7 / 61)، صحيفه نور، ج 17، ص 54.
[FONT="][3] . (بيانات امام در مورد عفو زندانيان سياسي رژيم شاه - 3 / 8 / 57)، صحيفه نور، ج 2، ص 218.
:Sham::Sham::Sham: :Sham:
دستور است اين، دستور عمل امام حسين «سلام الله عليه»، دستور است براي همه: «کل يوم عاشورا و کل أرض کربلا» دستور است به اينکه هر روز و در هر جا بايد همان نهضت را ادامه بدهيد، همان برنامه را، امام حسين با عدهي کم همه چيزش را فداي اسلام کرد، مقابل يک امپراطوري بزرگ ايستاد و گفت هر روز بايد در هر جا اين محفوظ بماند[1] .
اين کلمه «کل يوم عاشورا و کل أرض کربلا» يک کلمه بزرگي است که اشتباهي از او ميفهمند، آنها خيال ميکنند که - يعني آنها خيال ميکنند که - يعني هر روز بايد گريه کرد لکن اين محتوايش غير از اين است کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشي را بازي کرد، همه زمينها بايد اينطور باشد، نقش کربلا اين بود که سيدالشهداء سلام الله عليه با چند نفر جنگ کرد، عدد معدود آمدند کربلا و ايستادند در مقابل ظلم يزيد و در مقابل دولت جبار، درمقابل امپراطور زمان ايستادند و فداکاري کردند و کشته شدند، و لکن ظلم را قبول نکردند و شکست دادند يزيد را.
همه جا بايد اينطور باشد و همه روز هم بايد اينطور باشد، همه روز بايد ملت ما اين معنا را داشته باشد که امروز روز عاشورا است و ما بايد مقابل ظلم بايستيم و همين جا هم کربلاست و بايد نقش کربلا را ما پياده کنيم، انحصار به يک زمين ندارد، انحصار به يک افراد نميشود، قضيه کربلا منحصر به يک جمعيت هفتاد و چند نفري و يک زمين کربلا نبوده، همه زمين ها بايد اين نقش را ايفا کنند و همه روزها، غفلت نکنند ملت ها از اينکه بايد هميشه مقابل ظلم بايستند [2].
الان هم ميبينيد که در جبهه ها وقتي که نشان ميدهند آنها را همه با عشق امام حسين است که دارند جبههها را گرم نگه ميدارند[3].
اکنون ملت ما دريافته است که «کل يوم عاشورا و کل ارضکربلا» مجالس حال و دعاي اينان شب عاشوراهاي اصحاب سيدالشهداء را در دل زنده ميکند[4] .
امام حسين«عليهالسلام» با خون خود اسلام را زنده کرده شما به تبعيت از او انقلاب و اسلام را ضمانت نماييد[5].
[FONT="][1]. بيانات امام در جمع علماي غرب تهران - 30 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 31.
[FONT="][2].(بيانات امام در جمع اعضاي هيات فاطميون تهران - 4 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج 9، ص 202.
[FONT="][3].(بيانات امام در جمع خطبا، گويندگان مذهبي، علما و روحانيون قم و تهران و استانهاي آذربايجان شرقي و غربي - 25 / 7 / 61)، صحيفه نور، ج 17، ص 62.
[FONT="][4].(پاسخ امام به پيام فرماندهان نظامي به مناسبت عمليات ظفرمند فتح المبين - 10 / 1 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 99.
[FONT="][5].(بيانات امام در ديدار با وزير، فرماندهان و اعضاي شورايعالي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به مناسبت روز پاسدار- 26 / 2 / 62)، صحيفه نور، ج 17، ص 255.
اما روايت دوم ناظر به عمق فاجعه ومصيبتي است که براي امام حسين «عليه السلام»اتفاق افتاد،به گونه اي که هيج مصيبتي به بزرگي آن وجود ندارد همچنان که در روايات آمده که آسمان وزمين و همه موجودات بر او گريستند.لذا اين روايت ناظر بعد عاطفي جريان کربلا است.
روزي امام سجاد «عليه السلام» به عبيدالله فرزند عمويش«حضرت عباس»«عليه السلام» نگاه کرد و گريست.ياد از روز احد کرد که حمزه در آن کشته شد، سپس ياد از موته کرد که جعفر بن ابي طالب آنجا به شهادت رسيد. سپس فرمود: «لا يوم کيوم الحسين، ازدلف اليه ثلاثون الف رجل يزعمون انهم من هذه الامة کل يتقرب الي الله عز و جل بدمه و هو بالله يذکرهم فلا يتعظون حتي قتلوه بغيا و ظلما و عدوانا...»[1]
هيچ روزي چون روز حسين «عليه السلام» نيست، که سي هزار نفربر ضد او گرد آمدند که همه خود را از اين امت ميپنداشتند و همه با ريختن خون او به خدا تقرب ميجستند.او آنان را به ياد خدا ميانداخت، اما آنان پند نميگرفتند، تا آنکه او را از روي ستم و تجاوز و دشمني کشتند.خداوند، «عباس» را رحمت کند که ايثار کرد و امتحان داد و جان خويش را فداي برادرش کرد...»[2]
در روايت ديگري امام حسن مجتبي و امير المؤمنين «عليهما السلام» خطاب به سيد الشهدا «عليه السلام» فرمودهاند: «لا يوم کيومک يا ابا عبدالله»[3]
گر چه همه شهادتها و مصيبتهاي اهل بيت پيامبر، سنگين و اندوهبار است، اما آنچه در کربلا گذشت، بالاترين داغ و سوگ بود و هيچ حادثهاي به دلخراشي عاشورا و هيچ امامي و شهيدي به مظلوميت ابا عبدالله «عليه السلام» و فرزندان او نيست.اين است که از جمله فوق، بعنوان تسلاي خاطر داغديدگان هم استفاده ميشود و اين توصيه ائمه است که هر گاه مصيبتي براي شما پيش آمد، از عاشورا و مصائب اهل بيت «عليهم السلام» ياد کنيد، تا تحمل داغ بر شما آسان شود. مرثيهخوانان نيز، هر گاه از هر امامي روضه بخوانند، يا از هر مصيبت جانگدازي ياد کنند، در پايان با نقل جمله بالا، گريز به کربلا ميزنند، که بالاترين سوگهاست و بحق، با توجه به مصائب اهل بيت در کربلا، هر غم و مصيبتي کوچک و قابل تحمل ميشود.:Gol:
[FONT="][1].ناسخ التواريخ، ج 4، ص 73 (به نقل از امالي صدوق)، بحار الانوار، ج 22، ص 274.
[FONT="][2].معالي السبطين، ج 2، ص 10، مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 86.
[FONT="][3].همان.
فارق از درست یا غلط بودنش عبارت "كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا" حدیث از معصومین (ع) نیست و تا جایی که بنده اطلاع دارم سندیت نداره.