آیا اینها نشانه جنب شدن است؟
تبهای اولیه
سلام. من به صدای زن و چهره زن خیلی حساسم. یعنی به زور می تونم یه سریال ایرانی ببینم.وقتی می بینم یا میشنوم انگار ازمن مایعی چسبناک خارج می شود.گاهی هم کمی با جهش همراه است . انگار هیجانم زیاد می شود. حتی وقتی قران گوش می دهم هم گاهی مایعی از من خارج میشود.یا وقتی از چیزی خیلی خوش حال میشوم هم همین اتفاق برایم می افتد.خیلی اعصابم خورد میشه و خیلی وسواس گرفتم.می خواستم بدانم این ها نجس هستند وباید غسل کرد؟
ق/
سلام. من به صدای زن و چهره زن خیلی حساسم. یعنی به زور می تونم یه سریال ایرانی ببینم.وقتی می بینم یا میشنوم انگار ازمن مایعی چسبناک خارج می شود.گاهی هم کمی با جهش همراه است . انگار هیجانم زیاد می شود. حتی وقتی قران گوش می دهم هم گاهی مایعی از من خارج میشود.یا وقتی از چیزی خیلی خوش حال میشوم هم همین اتفاق برایم می افتد.خیلی اعصابم خورد میشه و خیلی وسواس گرفتم.می خواستم بدانم این ها نجس هستند وباید غسل کرد؟
عرض سلام و ادب
مایعی که به صرف اندک تحریک از انسان خارج میشود مذی نام دارد که پاک است و در اثر خروج ان انسان نه تنها جنب نمی شود بلکه حتی وضویش هم باطل نمیشود.
البته این وضعیت بیشتر شرایط وسواس گونه است و باید برای درمان ان به مشاورین کاردان مراجعه کنید.
طرح اشکال :
حالت ابتدایی ِهر مکلفی در برابر موضوعات احکام، جهل است.
و مکلف باید سعی کند تا به موضوع احکام علم پیدا کند. ( تفحص لازم است )
مثلا اگر شراب را حرام اعلام کنند، مکلف وظیفه دارد تا به شراب ( که موضوع حکم است) علم پیدا کند تا بتواند از شراب دوری کند.
پس مکلف حق ندارد ابتدا به وظیفه ی فرد شاک ( فردی که علم به منی ندارد ) عمل کند.
بلکه باید ابتدا به سراغ کسب علم برود ( یعنی تفحص لازم است ). اگر به منی علم پیدا نکرد آنگاه باید به وظیفه ی فرد شاک، عمل کند.
اگر تفحص از موضوعات احکام شرعی لازم نباشد پس باید بپذیریم که همه ی مکلفین باید از همان ابتدا به وظیفه ی فرد جاهل و شاک عمل کنند. آیا کسی چنین چیزی را می پذیرد ؟!! فکر نمی کنم کسی این را قبول داشته باشد ... حالا شاید همه قبول دارند و من در اشتباهم ...
پس تفحص از موضوع ِحکم جهت علم به موضوع ، لازم است.
پرسش از روش های کسب علم :
وقتی اشکال بالا به درستی درک شود
در مرحله ی بعدی می پرسیم از چه راههایی می توان به موضوع احکام علم پیدا کرد ؟
یکی ممکن است بگوید تشخیص خودت
یکی ممکن است بگوید تشخیص متخصص ( مثلا پزشکت )
یکی ممکن است بگوید هر راهی
یکی ممکن است بگوید عرف ( عرف عام یا عرف خاص )
یکی ممکن است بگوید علوم تجربی
یک ممکن است بگوید منطق و استدلال
یکی ممکن است بگوید عرفا
یکی ممکن است بگوید برخی از این راه ها نه همه اش...
اما اگر کسی از همان ابتدا راه کسب علم را ببندد و بگوید هیچ راهی نیست جز عمل به وظیفه ی فرد شاک ( یعنی جمع سه نشانه ) به نظرم تناقض گویی کرده است.
بنده فعلا راه عرف را برگزیدم تا ببینم چه می شود ...
.......
برخی مکلفین از برخی موضوعات آگاهی دارند ( دسته اول )
و برخی مکلفین از برخی موضوعات آگاهی ندارند...( دسته دوم )
دسته دوم میتوانند مانند دسته ی اول به آگاهی برسند...
نباید به دسته ی دوم گفت شما هیچ راهی ندارید جز اینکه به وظیفه ی فرد شاک عمل کنید...
بلکه ابتدا باید از مسیر کسب علم اگاهی پیدا کنند و روش های درست و مورد تایید به انها گفته شود بعد اگر علمی نیافتند به وظیفه فرد شاک عمل کنند.