سلام
واسطه در غلبه تکثر بر توحد واسطه است اما اگر عکس شود دیگر واسطه معنا ندارد
به قول یه نفر ،خدا اگه دیده بشه که دیگه خدا نیست...........................میشه مخلوق،مخلوق هم که پرستیدنی نیست.چه در این جهان یا اون جهان!!!
بین خدا بودن و دیده نشدن تلازم عقلی نیست
شرع مقدس و برهان هم آنرا تایید نمی کند
دوستان عزیز متکلم خیلی فلسفی و تخصصی صحبت میکنید لطفا" کمی ساده تر صحبت کنید که ماهم همه ی حرفاتونو بفهمیم ممنون میشم
بحث اندکاک ( فنا ) مظهر در ظاهر در یک تشبیه نزدیک مانند فنای لفظ در معناست
شما از زبان دوستتان لفظ سلام را می شنوید این لفظ یک کلمه چهار حرفی متشکل از سین و لام و الف و میم است اما آنقدر ذهن شما بعد معنوی این لفظ را در نزد خود تقویت کرده است که در شنیدن این لفظ هیچ توجهی به ساختار ظاهری آن ندارد بلکه به محض شنیدنش معنا را در نظر میگیرد طوری که انگار لفظ سلام عین خود معنای اوست . به این می گویند اندکا (فنای) مظهر ( آفریدگان) در ظاهر ( آفریدگار)
البته این فنا هرچند حقیقی است اما اهل دل و معرفت که جان جهان را یافته اند بدین حقیقت به آسانی راه دارند و دیگران در ظلمت جهل و غفلت نسبت به آن آرمیده اند!!!
والله الموفق
روایت داریم در اینباره جناب حامد.روایتشو پیدا میکنم براتون میارم.
فردی از معصوم علیه السلام پرسید که شما چه طور خدایی که نمیبینید رو میپرستید؟
معصوم علیه السلام در پاسخ فرمود:خدایی که دیده بشه قابل پرستش نیست.
مضمون روایت این بود.من با سند پیدا میکنم براتون میارم.
روایت داریم در اینباره جناب حامد.روایتشو پیدا میکنم براتون میارم. فردی از معصوم علیه السلام پرسید که شما چه طور خدایی که نمیبینید رو میپرستید؟ معصوم علیه السلام در پاسخ فرمود:خدایی که دیده بشه قابل پرستش نیست. مضمون روایت این بود.من با سند پیدا میکنم براتون میارم.
سلام
منظور حضرت دیدن با این چشم سر بوده است
بحث ما این نیست
می بینید که از دیدن بعد مرگ داریم صحبت می کنیم
والله الموفق
آنجا آمدن را به خدا و اینجا آمدن را به فرمان خدا یعنی وقوع عذاب نسبت داده و البته آمدن فرشتگان اشکالی ندارد
سلام
یا من له الدنیا و الاخره ارحم لمن لیس له الدنیا و الاخره
آیه دیگری داریم که مستقیما می گوید خدا می آید: "وجاء ربك والملك صفا صفا "، بنابراین بالاخره یک طوری باید آمدن خدا را تفسیر کرد. یک مدل مانند عمریون که می گویند خدا می اید و پای خود را نشان می دهد و ... . یک مدل هم که ما می گوییم منظور آمدن امر خدا است.
ضمنا امر خدا لزوما به معنای عذابش نیست. در غیر این صورت این ایه ها و مشابه های آن بی معنی می شوند:"وكذلك أوحينا إليك روحا من أمرنا " "قل الروح من امر ربی".
سلام علیکم و رحمت الله امیدورام شما و ما مستمک به قرآن و عترت قراربگیریم اما دوست عزیز شما نمی توانید برای خودت از آیه های قرآن هرطور خواستید تفسیر و استفاده کنید بلکه این استفاده ها همه برگشت به سوی امام معصوم میخوره و فقط آنها حق تفسیر و قرار دادن آیات در محل هایشان داردند و برای همین جناب فیض روایتی در کتاب شریف الصافی آوردند که : انما یعرف القرآن من خوطب به و درضمن این موارد تمام باید از روایات اثبات شود
سلام
"لا یمسه الا المطهرون"
ممنون از یادآوری شما. ولی من هم به شما یادآوری می کنم که یکی از همین ائمه معصوم غایب است و شما تا کسی را کامل نشناسید (برای اطمینان باید علم غیب الله را داشته باشید) نمی توانید صحبتهای بالا را به او بیان کنید. شما باید چنین بیان می کردید:"اما دوست عزیز شما در صورتی که از راسخون در علم نیستید، نمی توانید برای خودت از آیه های قرآن هرطور خواستید تفسیر و استفاده کنید "
طبق قرآن آیات متشابه را راسخون در علم می توانند تاویل کنند و تا زمانی که فتنه ای ایجاد نشود امکان بحث هست. معیار فتنه هم در حال حاضر این است که مثلا من بیایم و بخواهم با استفاده از آیات قرآن وحدانیت خدا را زیر سوال ببرم که به دلیل آیه غیر متشابه "قل هو الله احد" مصداق فتنه می شود.
خدا قرآن را فرستاده تا خلقش تفکر کنند و شما نمی توانید مردم را از تفکر نهی کنید.
در مورد مساله بالا بارها از من پرسیده شده که آمدن خدا یعنی چه. مگر خدا در همه جا حاضر نیست؟پاسخ این سوالها به همان ترتیبی که من استنتاج کرده ام از قرآن بدون فتنه ای حاصل می شود. در غیر این صورت مسیحی ها محق هستند به شما بخندند که در کتابتان آمده خدایی که همه جا هست می آید.
سلام یا من له الدنیا و الاخره ارحم لمن لیس له الدنیا و الاخره آیه دیگری داریم که مستقیما می گوید خدا می آید: "وجاء ربك والملك صفا صفا "، بنابراین بالاخره یک طوری باید آمدن خدا را تفسیر کرد. یک مدل مانند عمریون که می گویند خدا می اید و پای خود را نشان می دهد و ... . یک مدل هم که ما می گوییم منظور آمدن امر خدا است. ضمنا امر خدا لزوما به معنای عذابش نیست. در غیر این صورت این ایه ها و مشابه های آن بی معنی می شوند:"وكذلك أوحينا إليك روحا من أمرنا " "قل الروح من امر ربی".
سلام
بله این تعبیر هست که حمل بر معانی دیگری شده است
بنده نظرم این است که منظور از جاء تجلی خاص است
اما مضمون آن آیه از این جهت مورد رد است که خواسته کفار است و قاعدتا با اندیشه نازلی که درباره خدا و آمدنش داشته اند قابل استناد نیست
و اما امر در جاهای مختلف آمده و معانی از قبیل شی ، کار ، فرمان و عالمی بنام امر دارد
باید دید سیاق آیه کدام معنا را تایید می کند
والله الموفق
سلام
واسطه در غلبه تکثر بر توحد واسطه است اما اگر عکس شود دیگر واسطه معنا ندارد
...
سلام
ذات واجب تعالی بسیط محضه لذا نمیشه قسمتی از اون رو ادراک و شهود کرد و قسمت دیگر رو نه تا هم از محذور اکتناه ذات فرار کنیم هم بدون واسطه خود ذات رو به قدر سعه وجودی ادراک کرده باشیم. پس تنها راه تجلیات ذاته که میشه اسماء ذاتیه که مقید همون مظهر توسط تعینات، ذات واجب رو مشاهده میکنه.
ذات واجب تعالی بسیط محضه لذا نمیشه قسمتی از اون رو ادراک و شهود کرد و قسمت دیگر رو نه تا هم از محذور اکتناه ذات فرار کنیم هم بدون واسطه خود ذات رو به قدر سعه وجودی ادراک کرده باشیم. پس تنها راه تجلیات ذاته که میشه اسماء ذاتیه که مقید همون مظهر توسط تعینات، ذات واجب رو مشاهده میکنه.
سلام
فکر میکنم قبلا عرض کردم که برای لقاء الله لازم نیست شهود ذات باشه شهود اسماء در پرتو ذات شهود ذاته
اساسا ذات مشهوده چه اینکه او ظاهرترین ظاهرهاست اما بواسطه شدت ظهورش مورد توجه قرار نمیگیره اینه که شهود تجلیات شهود ذات هم هست بعبارتی در پرتو ذاته فتدبر
والله الموفق
همانطور که قبلا اشاره شد باید بین روایات ملاقات اهل بیت و روایات لقاء الله را جمع کرد
اول اینکه گفتیم شهود ذات در لقاء الله مطرح نیست بلکه مشاهده مظهر هم لقاء الله است
اما ذکر این نکته هم لازم است که لقاء الله شهود هر مظهری ، هم هست هم نیست
هست چرا که همه اسماء از او ناشی شده اند
هم نیست چون الله ویژگی جامعیت را در میان اسماء را دارد لذا مظهر حقیقی او اسم جامع است
لذا توجه به مساله جامعت در مظهریت در فهم مطلب با عنوان لقاء الله مهم است
خوب وجود مقدس اهل بیت ع مظهر الله هستند به معنای ذوم یعنی جامعیت
لذا در نزد حضور فوق مادی و معنوی ایشان که حجب نوری الهی هستند
حضور خدای متعال به شدت احساس می شود
این را شاید خود شما در زندگی عادی به نحو دیگری درک کرده باشید
مثلا به فردی شایسته بسیار علاقه دارید . وی پسری دارد که در چهره و خلق و خو مانند پدر خویش است هرچند به پای او نمی رسد
اما شما در نزد آن پسر حس میکنید در کنار پدر نشسته اید
در محضر نوری اهل بیت علیهم السلام انسان به شدت حس حضور در نزد ذات باریتعالی را دارد لذا دیدار اهل بیت علیهم السلام حال و هوای دیدار خدا را دارد حالا کی دلش برای خدا تنگ شده ؟ بگوید یا مهدی دلمان برای دیدار خدا تنگ شده بیا آقا که این دست کوتاه و این پا در گل مانده است والله الموفق
سوال:
در بسیاری از تعابیر دینی گفته شده است که پس از مرگ خدا مشاهده می شود ؟ چه ارتباطی بین مرگ و دیدن خداست ؟
جواب:
از نظر شیعه خداوند نه در دنیا و نه در آخرت با چشم سر قابل رویت و دیدن نیست(1) البته برخی از فرقه های اهل سنت قایل به رویت خدا در قیامت می باشند.(2)
برای اینکه پاسخ این سؤال به خوبی روشن شود بحث را در سه قسمت دنبال میکنیم:
1 - چیزهایی به چشم دیده میشوند که جسم باشند و چون خداوند جسم نیست با چشم دیده نمیشود و اینکه میگوئیم خدا جسم نیست دلیلش واضح است زیرا اگر خدا جسم باشد احتیاج به مکان دارد. و نیازمند بودن با خدا بودن - سازگار نیست.
2 - وقتی که با برهان عقلی ثابت شد که خدا جسم نیست و با چشم دیده نمی شود اگر در بعضی از آیات قرآن مجید یا روایات به عبارتی برخوردیم که معنای ظاهری و ابتدایی آن این بود که خدا دیده میشود لازم است به کمک سایر آیا و روایات آن آیه را طوری معنا کنیم که خلاف عقل و برهان عقلی نباشد مثلاً در تفسیر آیه 23 سوره قیامت: وجوه "یومئذ ناضره الی ربها ناظره(3) روز، قیامت برخی از چهره ها برافروخته و نگاهشان به پروردگار چنانکه در احادیث آمده است منظور این است که نظرشان به رحمت و ثواب الهی است(4).
و در روایت دیگر وقتی از علی«علیه السلام»پرسیدند که آیا شما خدا را دیده اید فرمود: خدایی را که ندیده باشم پرستش نمیکنم (اما زود آن حضرت توضیح دادند: اینکه میگویم خدا را دیده ام) با چشم دل از راه مشاهده آثار عظمت و رحمت او را دیدهام نه اینکه با چشم سر دیده باشم(5) زیرا خدا جسم نیست تا با چشم سر دیده شود.
بنابراین آن دسته از اهل تسنن که گفتهاند خدا در قیامت دیده میشود سخت در اشتباه افتادهاند زیرا آیات مربوط به این بحث را بدون توجه با سایر آیات و برهان عقلی از پیش خود تفسیر کردهاند و بدین ترتیب از حقیقت دور مانده اند.
حقیقت این است که هیچکس در هیچ جا و هیچ زمانی خدا را با چشم سر ندیده و نمیتواند ببیند زیرا محال است خدایی که جسم نیست با چشم دیده شود.
3 - مسأله لقاء الله و اینکه انسان با مرگ به ملاقات خدا میرود و در عالم آخرت خدا را ملاقات میکند که در قرآن مجید و روایات و کلمات و بزرگان دین آمده است مثل: فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً(6). هر کس آرزوی ملاقات خدا را دارد پس باید اعمال صالح و نیکو بجا آورد.
معنای این جملات این همان قرب به خدا و لقاء رحمت و رسیدن به پاداش اعمال نیک و دیدن عنایات مخصوص الهی است نه اینکه خدا را با چشم ملاقات کنند زیرا همانطور که گفته شد به حکم قرآن مجید و برهانی عقلانی: لاتدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هوو اللطیف الخیبر(7) چشمها خدا را نمیبینند و نمیتوانند درک کنند اما خدا چشمها را میبیند.
پاورقی:
1) طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، موسوی، محمد باقر ، ج 20، ص 178 دفتر انتشارات اسلامی، قم، سال 1374 هـ ش، چاپ پنجم.
2) رشید رضا، محمد ، تفسیر القران الحکیم ( تفسیر المنار)، ج 7، ص 653، دار المعرفة، بیروت، لبنان، چاپ دوم.
3) قیامت 23
4) ترجمه تفسير الميزان، ج20، ص: 178
5)سوره قیامه، آیه 23 .
6)تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 464 .
7)اصول کافى، جلد 1، صفحه 98 .
سلام
واسطه در غلبه تکثر بر توحد واسطه است اما اگر عکس شود دیگر واسطه معنا ندارد
بین خدا بودن و دیده نشدن تلازم عقلی نیست
شرع مقدس و برهان هم آنرا تایید نمی کند
بحث اندکاک ( فنا ) مظهر در ظاهر در یک تشبیه نزدیک مانند فنای لفظ در معناست
شما از زبان دوستتان لفظ سلام را می شنوید این لفظ یک کلمه چهار حرفی متشکل از سین و لام و الف و میم است اما آنقدر ذهن شما بعد معنوی این لفظ را در نزد خود تقویت کرده است که در شنیدن این لفظ هیچ توجهی به ساختار ظاهری آن ندارد بلکه به محض شنیدنش معنا را در نظر میگیرد طوری که انگار لفظ سلام عین خود معنای اوست . به این می گویند اندکا (فنای) مظهر ( آفریدگان) در ظاهر ( آفریدگار)
البته این فنا هرچند حقیقی است اما اهل دل و معرفت که جان جهان را یافته اند بدین حقیقت به آسانی راه دارند و دیگران در ظلمت جهل و غفلت نسبت به آن آرمیده اند!!!
والله الموفق
روایت داریم در اینباره جناب حامد.روایتشو پیدا میکنم براتون میارم.
فردی از معصوم علیه السلام پرسید که شما چه طور خدایی که نمیبینید رو میپرستید؟
معصوم علیه السلام در پاسخ فرمود:خدایی که دیده بشه قابل پرستش نیست.
مضمون روایت این بود.من با سند پیدا میکنم براتون میارم.
سلام
منظور حضرت دیدن با این چشم سر بوده است
بحث ما این نیست
می بینید که از دیدن بعد مرگ داریم صحبت می کنیم
والله الموفق
سلام
یا من له الدنیا و الاخره ارحم لمن لیس له الدنیا و الاخره
آیه دیگری داریم که مستقیما می گوید خدا می آید: "وجاء ربك والملك صفا صفا "، بنابراین بالاخره یک طوری باید آمدن خدا را تفسیر کرد. یک مدل مانند عمریون که می گویند خدا می اید و پای خود را نشان می دهد و ... . یک مدل هم که ما می گوییم منظور آمدن امر خدا است.
ضمنا امر خدا لزوما به معنای عذابش نیست. در غیر این صورت این ایه ها و مشابه های آن بی معنی می شوند:"وكذلك أوحينا إليك روحا من أمرنا " "قل الروح من امر ربی".
سلام
"لا یمسه الا المطهرون"
ممنون از یادآوری شما. ولی من هم به شما یادآوری می کنم که یکی از همین ائمه معصوم غایب است و شما تا کسی را کامل نشناسید (برای اطمینان باید علم غیب الله را داشته باشید) نمی توانید صحبتهای بالا را به او بیان کنید. شما باید چنین بیان می کردید:"اما دوست عزیز شما در صورتی که از راسخون در علم نیستید، نمی توانید برای خودت از آیه های قرآن هرطور خواستید تفسیر و استفاده کنید "
طبق قرآن آیات متشابه را راسخون در علم می توانند تاویل کنند و تا زمانی که فتنه ای ایجاد نشود امکان بحث هست. معیار فتنه هم در حال حاضر این است که مثلا من بیایم و بخواهم با استفاده از آیات قرآن وحدانیت خدا را زیر سوال ببرم که به دلیل آیه غیر متشابه "قل هو الله احد" مصداق فتنه می شود.
خدا قرآن را فرستاده تا خلقش تفکر کنند و شما نمی توانید مردم را از تفکر نهی کنید.
در مورد مساله بالا بارها از من پرسیده شده که آمدن خدا یعنی چه. مگر خدا در همه جا حاضر نیست؟پاسخ این سوالها به همان ترتیبی که من استنتاج کرده ام از قرآن بدون فتنه ای حاصل می شود. در غیر این صورت مسیحی ها محق هستند به شما بخندند که در کتابتان آمده خدایی که همه جا هست می آید.
سلام
بله این تعبیر هست که حمل بر معانی دیگری شده است
بنده نظرم این است که منظور از جاء تجلی خاص است
اما مضمون آن آیه از این جهت مورد رد است که خواسته کفار است و قاعدتا با اندیشه نازلی که درباره خدا و آمدنش داشته اند قابل استناد نیست
و اما امر در جاهای مختلف آمده و معانی از قبیل شی ، کار ، فرمان و عالمی بنام امر دارد
باید دید سیاق آیه کدام معنا را تایید می کند
والله الموفق
سلام
ذات واجب تعالی بسیط محضه لذا نمیشه قسمتی از اون رو ادراک و شهود کرد و قسمت دیگر رو نه تا هم از محذور اکتناه ذات فرار کنیم هم بدون واسطه خود ذات رو به قدر سعه وجودی ادراک کرده باشیم. پس تنها راه تجلیات ذاته که میشه اسماء ذاتیه که مقید همون مظهر توسط تعینات، ذات واجب رو مشاهده میکنه.
اوه!بابا زیر دیپلم صحبت کنید.خیلی پیچیده مطالب رو ارائه میدید.من که کارشناسی خوندم متوجه نمیشم،وای به حال دوستان دیگه .:Narahat az:
سلام
فکر میکنم قبلا عرض کردم که برای لقاء الله لازم نیست شهود ذات باشه شهود اسماء در پرتو ذات شهود ذاته
اساسا ذات مشهوده چه اینکه او ظاهرترین ظاهرهاست اما بواسطه شدت ظهورش مورد توجه قرار نمیگیره اینه که شهود تجلیات شهود ذات هم هست بعبارتی در پرتو ذاته فتدبر
والله الموفق
سلام
فکر میکنم وقتش است که کم کم بحث را جمع کنیم:
همانطور که قبلا اشاره شد باید بین روایات ملاقات اهل بیت و روایات لقاء الله را جمع کرد
اول اینکه گفتیم شهود ذات در لقاء الله مطرح نیست بلکه مشاهده مظهر هم لقاء الله است
اما ذکر این نکته هم لازم است که لقاء الله شهود هر مظهری ، هم هست هم نیست
هست چرا که همه اسماء از او ناشی شده اند
هم نیست چون الله ویژگی جامعیت را در میان اسماء را دارد لذا مظهر حقیقی او اسم جامع است
لذا توجه به مساله جامعت در مظهریت در فهم مطلب با عنوان لقاء الله مهم است
خوب وجود مقدس اهل بیت ع مظهر الله هستند به معنای ذوم یعنی جامعیت
لذا در نزد حضور فوق مادی و معنوی ایشان که حجب نوری الهی هستند
حضور خدای متعال به شدت احساس می شود
این را شاید خود شما در زندگی عادی به نحو دیگری درک کرده باشید
مثلا به فردی شایسته بسیار علاقه دارید . وی پسری دارد که در چهره و خلق و خو مانند پدر خویش است هرچند به پای او نمی رسد
اما شما در نزد آن پسر حس میکنید در کنار پدر نشسته اید
در محضر نوری اهل بیت علیهم السلام انسان به شدت حس حضور در نزد ذات باریتعالی را دارد لذا دیدار اهل بیت علیهم السلام حال و هوای دیدار خدا را دارد
حالا کی دلش برای خدا تنگ شده ؟
بگوید یا مهدی دلمان برای دیدار خدا تنگ شده بیا آقا که این دست کوتاه و این پا در گل مانده است
والله الموفق
سوال:
در بسیاری از تعابیر دینی گفته شده است که پس از مرگ خدا مشاهده می شود ؟ چه ارتباطی بین مرگ و دیدن خداست ؟
جواب:
از نظر شیعه خداوند نه در دنیا و نه در آخرت با چشم سر قابل رویت و دیدن نیست(1) البته برخی از فرقه های اهل سنت قایل به رویت خدا در قیامت می باشند.(2)
برای اینکه پاسخ این سؤال به خوبی روشن شود بحث را در سه قسمت دنبال میکنیم:
1 - چیزهایی به چشم دیده میشوند که جسم باشند و چون خداوند جسم نیست با چشم دیده نمیشود و اینکه میگوئیم خدا جسم نیست دلیلش واضح است زیرا اگر خدا جسم باشد احتیاج به مکان دارد. و نیازمند بودن با خدا بودن - سازگار نیست.
2 - وقتی که با برهان عقلی ثابت شد که خدا جسم نیست و با چشم دیده نمی شود اگر در بعضی از آیات قرآن مجید یا روایات به عبارتی برخوردیم که معنای ظاهری و ابتدایی آن این بود که خدا دیده میشود لازم است به کمک سایر آیا و روایات آن آیه را طوری معنا کنیم که خلاف عقل و برهان عقلی نباشد مثلاً در تفسیر آیه 23 سوره قیامت: وجوه "یومئذ ناضره الی ربها ناظره(3) روز، قیامت برخی از چهره ها برافروخته و نگاهشان به پروردگار چنانکه در احادیث آمده است منظور این است که نظرشان به رحمت و ثواب الهی است(4).
و در روایت دیگر وقتی از علی«علیه السلام»پرسیدند که آیا شما خدا را دیده اید فرمود: خدایی را که ندیده باشم پرستش نمیکنم (اما زود آن حضرت توضیح دادند: اینکه میگویم خدا را دیده ام) با چشم دل از راه مشاهده آثار عظمت و رحمت او را دیدهام نه اینکه با چشم سر دیده باشم(5) زیرا خدا جسم نیست تا با چشم سر دیده شود.
بنابراین آن دسته از اهل تسنن که گفتهاند خدا در قیامت دیده میشود سخت در اشتباه افتادهاند زیرا آیات مربوط به این بحث را بدون توجه با سایر آیات و برهان عقلی از پیش خود تفسیر کردهاند و بدین ترتیب از حقیقت دور مانده اند.
حقیقت این است که هیچکس در هیچ جا و هیچ زمانی خدا را با چشم سر ندیده و نمیتواند ببیند زیرا محال است خدایی که جسم نیست با چشم دیده شود.
3 - مسأله لقاء الله و اینکه انسان با مرگ به ملاقات خدا میرود و در عالم آخرت خدا را ملاقات میکند که در قرآن مجید و روایات و کلمات و بزرگان دین آمده است مثل: فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً(6). هر کس آرزوی ملاقات خدا را دارد پس باید اعمال صالح و نیکو بجا آورد.
معنای این جملات این همان قرب به خدا و لقاء رحمت و رسیدن به پاداش اعمال نیک و دیدن عنایات مخصوص الهی است نه اینکه خدا را با چشم ملاقات کنند زیرا همانطور که گفته شد به حکم قرآن مجید و برهانی عقلانی: لاتدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هوو اللطیف الخیبر(7) چشمها خدا را نمیبینند و نمیتوانند درک کنند اما خدا چشمها را میبیند.
پاورقی:
1) طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، موسوی، محمد باقر ، ج 20، ص 178 دفتر انتشارات اسلامی، قم، سال 1374 هـ ش، چاپ پنجم.
2) رشید رضا، محمد ، تفسیر القران الحکیم ( تفسیر المنار)، ج 7، ص 653، دار المعرفة، بیروت، لبنان، چاپ دوم.
3) قیامت 23
4) ترجمه تفسير الميزان، ج20، ص: 178
5)سوره قیامه، آیه 23 .
6)تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 464 .
7)اصول کافى، جلد 1، صفحه 98 .