خدای آزادگان وتاجران و...یکیه!منتها رتبه ی بنده ها ش مثل هم نیست مشکل از خدا نیست ؛ مشکل از خلق خداوند هستشوق وانگیزه ی علما مطمئنا داشتن خود خداوند یا همون رضا ی خالقشونه ولی تاجرا در این حد نیستن
خدای آزادگان وتاجران و...یکیه!منتها رتبه ی بنده ها ش مثل هم نیست مشکل از خدا نیست ؛ مشکل از خلق خداوند هستشوق وانگیزه ی علما مطمئنا داشتن خود خداوند یا همون رضا ی خالقشونه ولی تاجرا در این حد نیستن
چونکه صد آمد نود هم پیش ماست! قطعا کسی که هدفش فقط خود خداباشد هم خدارا خواهد داشت وهم نعمات خداوند را
غریبه آشنا;919254 نوشت:
اولا
از این هرچه بخواهی ها خداوند در مورد دنیا هم گفته..ادعونی استجب لکم..اما کو؟؟؟
لابد معنیشو نمیدونیم دیگه..غیر از اینه؟
پس بعید ندانید که لهم فیها مایشاءون هم لزوما معنای ظاهری نیست
ثانیا
اینکه در دنیا چیزهای شوق انگیز برای من نوعی وجود داشته چه ربطی به آخرت دارد؟!
اگر برای خدا این خواسته ها اهمیتی داشت که در همین دنیا میداد!!
خواسته دنیا مربوط به دنیاست و بس و هیچ جایی در آخرت ندارد
چون آخرت آخرت است و دنیا دنیا
اما الان سوالم از پرسشگر محترم تاپیک این است،علمایی که از آنها نام بردند از نظر ایشان به شوق و انگیزه چه چیزی دارند عبادت میکنند و ترک کناه؟ مگر قرار است در آخرت چه چیزی را به دست بیاورند که حاضر شده اند از خیلی لذات دنیایی دست بکشند؟!
میتوانم بپرسم علمای بزرگواری که از آنها یاد میفرمایید چه چیزی در آنها ایجاد شوق و انگیزه کرده است که عاشق خداشده اند و به درجه بالای عرفان و علامه بودن رسیده اند؟!! به شوق چه چیزی اینقدر تهذیب نفس دارند و از گناه که بماند حتی از مکروهات هم دوری میکنند؟! به شوق رسیدن به چه چیزی در آخرت از خیلی چیزهای این دنیا گذشته اند؟!
الان این علمای بزرگوار چه انگیزه ای برای تهذیب و عبادت و تحصیل و غیره دارند ؟!!
اما بنده هنوز پاسخم را دریافت نکرده ام! و سوالم از شماست! ومیخواهم پاسخ شمارا بدانم
لطفا بفرمایید از نظر شما علمای محترمی که نام بردید به شوق و انگیزه چه چیزی عبادت میکنند و ترک گناه؟ مگر قرار است در آخرت چه چیزی به دست آورند که حاضرند به خاطرش از خیلی چیزها در این دنیا بگذرند؟
اما بنده هنوز پاسخم را دریافت نکرده ام! و سوالم از شماست! ومیخواهم پاسخ شمارا بدانم
لطفا بفرمایید از نظر شما علمای محترمی که نام بردید به شوق و انگیزه چه چیزی عبادت میکنند و ترک گناه؟ مگر قرار است در آخرت چه چیزی به دست آورند که حاضرند به خاطرش از خیلی چیزها در این دنیا بگذرند؟
یازهراسلام الله علیها
شما از کجا میدونید که برای آخرت کار میکنند؟!
یه جایی خوندم که امام حسین فرموده بود اگه آخرتی نباشد و نبود..راه و روش من باز همین بود
این نشون میده که بعضی ها قابلیت این رو دارند که بدون چشم داشت خوب باشن و عبادت کنند
مرام عرفا هم تا جایی که بنده میدانم همین است..عبادت بدون چشم داشت
اما موضوع تاپیک از منظر کسی است که نگاه تاجرانه دارد ولی در معامله مشکلی می بیند
شما از کجا میدونید که برای آخرت کار میکنند؟!
یه جایی خوندم که امام حسین فرموده بود اگه آخرتی نباشد و نبود..راه و روش من باز همین بود
این نشون میده که بعضی ها قابلیت این رو دارند که بدون چشم داشت خوب باشن و عبادت کنند
مرام عرفا هم تا جایی که بنده میدانم همین است..عبادت بدون چشم داشت
اما موضوع تاپیک از منظر کسی است که نگاه تاجرانه دارد ولی در معامله مشکلی می بیند
اگر برداشتتان اینگونه باشد پس در مورد انواع عبادات خیلی خلط مبحث نمودید بزرگوار!
بله درسته که عبادت عرفا بدون چشم داشت است،اما یک عبادت بدون هدف نیست! اگر میگویند عبادتشان بدون چشم داشت است به این معنا نیست که همینجوری خوب باشند و عبادت کنند وترک گناه!! قطعا از عبادتشان هدفی دارند ،و این اهداف و نیت افراد است که مرتبه آنها را مشخص میکند و مطابق آن عمل میکنند
خود خداوند یکی از اهداف خلقتش را عبادت بندگانش معرفی میکند البته این هدف ،یک هدف متوسط است،و هداف والا و غایی از خلقت ،رسیدن انسانها به کمال الهی است ، و همین خداوند برای عبادت بندگانش پاداشی قرار داده است
اینگونه نیست کسی که به خاطر خدا عبادت میکند منکر نعمات الهی باشد! نه تنها منکر نیست،بلکه حتی در آخرت از نعمات الهی هم بهره مند میشوند
شما فرض کنید فردی باشد که مهمان دعوت میکند وموقع مهمانی شیرینی های خوشمزه ای میدهد
حال یکی مسافت زیادی را برود خانه این آقا،به این فرد بگویند برای چه میروی؟ میگوید میروم شیرینی بخورم
نفر دیگری مسافت طولانی را می رود خانه این آقا،به این فرد دوم میگویند برای چه میروی؟ میگوند به عشق آن آقا میروم که دقایقی با اوحرف برنم
این آقا برای هر دو نفر پذیرایی شیرینی را می آورد،اما نفر اول از لذت صحبت محروم است،ولی نفر دوم هم شیرینی را میخورد هم لذت صحبت را دارد!
حکایات تاجران و آزادگان هم همین است،تجار به عشق وعده های الهی که در قرآن آمده وحق است عبادت میکنند،وقتی به بهشت میروند به هرچه بخواهند میرسند زیرا در بهشت هرچه بخواهی خواهند داد، اما آزادگان به عشق درک وصال الهی میروند،و خداوند نه تنها از نعمات بهشتی از آنها پذیرایی میکند بلکه لذت درک وصالش را هم به بندگانش میرساند
پس علمای ما به عشق وشوق وصال است که دارند عبادت وبندگی میکنند نه همینجوری و بدون هدف!
ببینید بزرگوار،تا شناخت اتفاق نیفتد،تا بنده یقیین پیدا نکند خدایی وجود دارد،و این خدا هرچه میگوید حق است،نه تجارتی اتفاق می افتد نه وصالی!!
اصلا اگر حتی خداوند از نعمات بهشتی هم در قرآن یاد نکرده بود ،همین اندازه که میگوید در بهشت هرچه بخواهید هست برای بنده ای که خدارا قبول دارد و باور دارد کفایت میکند!
گاهی که توفیق میشود برای تبلیغ با کودکان سروکار دارم ،وقتی بچه ها میگویند خانم دربهشت خانه شکلاتی هم هست؟،میگویم بله هست! میگویندفلان اساب بازی هاهم است،؟میگویم بله است!
میدانید چرا؟ چونکه خود خداوند گفته در بهشت هرچه بخواهیم هست!
پس شرط اول تجارت این است که به کسی که میخواهی از آن جنسی را بخری اعتماد داشته باشی ،بنده باید اول اعتماد پیدا کند که خداوند وعده هایش حق است،وقتی مطمئن شد آن وقت میتواند تجارت کند وبگوید خدایا تو به من گفتی اگر در دنیا مرا اطاعت کنی در آخرت هرچه بخواهی به تومیدهم،من در دنیا تو را اطاعت میکنم،تو در آخرت فلان چیزها را به من بده
در مورد حدیثی هم که نقل فرمودید عین حدیث را بیاورید تا نکاتش بیان شود
گاهی که توفیق میشود برای تبلیغ با کودکان سروکار دارم ،وقتی بچه ها میگویند خانم دربهشت خانه شکلاتی هم هست؟،میگویم بله هست! میگویندفلان اساب بازی هاهم است،؟میگویم بله است!
میدانید چرا؟ چونکه خود خداوند گفته در بهشت هرچه بخواهیم هست!
سلام،
جسارتاً فکر کنم جواب اشتباهی به آن بچهها میدهید و میتواند مصداق دروغ محسوب شود، اگرچه قصدتان دروغ نیست و خیلی هم نیت خوبی دارید ... احوال قیامت و آخرت از مصادیق غیب است که کسی نمیتواند از خودش حرفی بزند مگرآنکه تا حد لازم احتیاط کند ... مثلاً اگر میگفتید که «کی میدونه شاید هم باشد» جواب اشتباهی نیست ... اما جواب بهتر این بود که بفرمایید «اگر در آنجا دوست داشتید که خانهای از شکلات به شما بدهند البته خواهند داد»، نه اینکه از ابتدا هست، اینکه خداوند فرموده است هر چه بخواهید هست به این معنی نیست که هر چیزی که الآن بخواهید آنجا هست بلکه مراد آن چیزی است که آنجا بخواهید، به این دلیل که اگر شما الآن تشنهاتان باشد و دلتان آب پرتقال بخواهد و فردا به مثلاً آب طالبی میل داشته باشید و فردا به شما بگویند که ما برایتان آب پرتقال آماده کردهایم این آب پرتقال برای شما به گوارایی آن آب طالبی که به آن میل دارید نخواهد بود ... شاید یک نفر در این دنیا نهایت آرزویش این باشد که مثلاً یک تراکتور داشته باشد، این دلیل نمیشود که به او بگوییم در بهشت تراکتور هم وجود دارد ... اتفاقاً مشکل ما با برخی از بزرگواران همین است که با اینکه خداوند فرموده که مثلاً در بهشت گوشت پرندگان و نوشیدنی فلان برایتان مهیا است ولی بعد که بروید بهشت میبینید که اینها دیگر برایتان جذابیتی ندارند و به جای آنها فلان ذکر و فلان تسبیح را به شما میدهند که لذتش خیلی بالاتر از اینهاست ولی الآن شما نمیتوانید بفهمید که آنها چقدر برایتان گوارا هستند ... این میشود دروغ بستن به خدا ... اگر خدا بگوید که ای کودک دلبند در بهشت خانهی شکلاتی هم هست پس دیگر هست، اگر بگوید که ای مرد زحمتکش در بهشت تراکتور هم هست پس دیگر هست، چون اگر نباشد و بگوید هست ولو اینکه چیز بهتری هم آنجا باشد این میشود وعدهی دروغ و خداوند منزه است که چیزی جز حق بگوید ...
در نتیجه، چیزهایی که خداوند فرموده است که در بهشت هست را نمیشود رویش بحث کرد که هست یا نیست، جواب این است که حتماً هست ... ولی چیزی را که خداوند نگفته است که هست و به جای آن فرموده که چیزی است که راضیتان میکند و خوشایند چشمهایتان هست و طعمش باعث شادی قلبها میشود و لذتی است برای آنها که مینوشند و هر چه که بخواهید هست اینها یعنی ما نمیدانیم خداوند دقیقاً چه چیزی را وعده داده است و همین مقدار برایمان کفایت میکند که بدانیم از داشتن آنها لذت خواهیم برد و اصلاً هر چه که در آنجا بخواهیم برایمان فراهم خواهد شد ...
و نکتهی آخر اینکه اگر خداوند بفرماید در بهشت صنذلی هست برای کسانی که وقتی خسته میشوند بنشینند، بعد ما همه بمیریم و زمین و زمان کنفیکون گردد و دوباره همه زنده شویم حتماً خواهیم دید که آنجا صندلی هست برای کسانی که وقتی خسته میشوند بتوانند بنشینند، صندلی هست ولی چه صندلی، نشستن ولی چه نشستنی، خسته شدن ولی چه خسته شدنی؟ ... چون یک عده مدعی هستند که و ما ادراک ما صندلی و ما ادراک ما جلوس فی الجنة ... الآن در بهشت با علم امروزمان همه متفقالقول هستیم که اسم این چیزی که جلویمان هست صندلی است و وعدهی خداوند راست بود که در دنیا وعده داد در بهشت صندلی پیدا خواهد شد، کسی هم شک ندارد، ولی اگر آن زمان که در دنیا بودیم حجابها را کنار میزدند تا این چیزی که امروز آن را صندلی مینامیم را ببینیم و به آن «میز» میگفتیم یا میگفتیم «نه صندلی است و نه هیچ چیز دیگری که ما بشناسیم»، در این صورت آیا میشود که باز هم وعدهی خدا به وجود صندلی در بهشت را زمانی که در دنیا مخاطب دعوت او بودیم را راست بشمریم؟ ... یعنی باید بگوییم که خداوند توریه کرده است و منظورش از گوشت پرندگان از ابتدا هم خود گوشت پرندگان آنطور که ما امروز برداشت میکنیم نبوده و مثلاً فلان چیز دیگر بوده است و منظورش از شرابی که باعث سردرد نشود هم از همان ابتدا بک ذکر بوده است که تکرارش مایهی سنگینی سر و خستگی و خوابآلودگی نمیشود؟ ... شاید ... شاید هم نه ...
شاید هم تا معصوم علیهالسلام ظاهر آیات را رد نکرده و نفرموده باشند که معتقد به فقط باطن آیات بشوید باید ظاهر و باطن آیات را با هم بپذیریم و اعتقاد خلاف آن را در زمان غیبت بر خود حرام بشمریم ... و الله العالم ...
سلام،
جسارتاً فکر کنم جواب اشتباهی به آن بچهها میدهید و میتواند مصداق دروغ محسوب شود، اگرچه قصدتان دروغ نیست و خیلی هم نیت خوبی دارید ... احوال قیامت و آخرت از مصادیق غیب است که کسی نمیتواند از خودش حرفی بزند مگرآنکه تا حد لازم احتیاط کند ... مثلاً اگر میگفتید که «کی میدونه شاید هم باشد» جواب اشتباهی نیست ... اما جواب بهتر این بود که بفرمایید «اگر در آنجا دوست داشتید که خانهای از شکلات به شما بدهند البته خواهند داد»، نه اینکه از ابتدا هست، اینکه خداوند فرموده است هر چه بخواهید هست به این معنی نیست که هر چیزی که الآن بخواهید آنجا هست بلکه مراد آن چیزی است که آنجا بخواهید، به این دلیل که اگر شما الآن تشنهاتان باشد و دلتان آب پرتقال بخواهد و فردا به مثلاً آب طالبی میل داشته باشید و فردا به شما بگویند که ما برایتان آب پرتقال آماده کردهایم این آب پرتقال برای شما به گوارایی آن آب طالبی که به آن میل دارید نخواهد بود ... شاید یک نفر در این دنیا نهایت آرزویش این باشد که مثلاً یک تراکتور داشته باشد، این دلیل نمیشود که به او بگوییم در بهشت تراکتور هم وجود دارد ... اتفاقاً مشکل ما با برخی از بزرگواران همین است که با اینکه خداوند فرموده که مثلاً در بهشت گوشت پرندگان و نوشیدنی فلان برایتان مهیا است ولی بعد که بروید بهشت میبینید که اینها دیگر برایتان جذابیتی ندارند و به جای آنها فلان ذکر و فلان تسبیح را به شما میدهند که لذتش خیلی بالاتر از اینهاست ولی الآن شما نمیتوانید بفهمید که آنها چقدر برایتان گوارا هستند ... این میشود دروغ بستن به خدا ... اگر خدا بگوید که ای کودک دلبند در بهشت خانهی شکلاتی هم هست پس دیگر هست، اگر بگوید که ای مرد زحمتکش در بهشت تراکتور هم هست پس دیگر هست، چون اگر نباشد و بگوید هست ولو اینکه چیز بهتری هم آنجا باشد این میشود وعدهی دروغ و خداوند منزه است که چیزی جز حق بگوید ...
در نتیجه، چیزهایی که خداوند فرموده است که در بهشت هست را نمیشود رویش بحث کرد که هست یا نیست، جواب این است که حتماً هست ... ولی چیزی را که خداوند نگفته است که هست و به جای آن فرموده که چیزی است که راضیتان میکند و خوشایند چشمهایتان هست و طعمش باعث شادی قلبها میشود و لذتی است برای آنها که مینوشند و هر چه که بخواهید هست اینها یعنی ما نمیدانیم خداوند دقیقاً چه چیزی را وعده داده است و همین مقدار برایمان کفایت میکند که بدانیم از داشتن آنها لذت خواهیم برد و اصلاً هر چه که در آنجا بخواهیم برایمان فراهم خواهد شد ...
سلام علیکم
از مطلبی که فرمودید سپاسگزارم
اتفاقا بنده دقیقا چون دروغ نبود گفتم!خداوند میفرمایید هرچه بخواهید در بهشت هست
صحبت از کارهای خوب و بهشت بودیکی از بچه ها پرسید اگر من بروم بهشت وبه خدا بگویم بهم خانه شکلاتی بدهد ،میدهد؟ گفتم بله میدهد،گفت مگه در بهشت هم خانه شکلاتی هم هست؟ گفتم بله وقتی بروی بهشت هر چه بخواهی آنجا هست ،یکی دیگه گفت حتی اساب بازی ،گفتم بله ،در بهشت هرچه بخواهید هست حتی اسباب بازی !
وقتی خداوند میفرماید هرچه بخواهید در بهشت است،یعنی هرچیزی( بدون قید)
اینکه بعد افراد به چه درکی میرسند حرف دیگری است،ولی اینکه بگوید هرچه بخواهید در بهشت است ابدا دروغ نیست!
یازهراسلام الله علیها
و نکتهی آخر اینکه اگر خداوند بفرماید در بهشت صنذلی هست برای کسانی که وقتی خسته میشوند بنشینند، بعد ما همه بمیریم و زمین و زمان کنفیکون گردد و دوباره همه زنده شویم حتماً خواهیم دید که آنجا صندلی هست برای کسانی که وقتی خسته میشوند بتوانند بنشینند، صندلی هست ولی چه صندلی، نشستن ولی چه نشستنی، خسته شدن ولی چه خسته شدنی؟ ... چون یک عده مدعی هستند که و ما ادراک ما صندلی و ما ادراک ما جلوس فی الجنة ... الآن در بهشت با علم امروزمان همه متفقالقول هستیم که اسم این چیزی که جلویمان هست صندلی است و وعدهی خداوند راست بود که در دنیا وعده داد در بهشت صندلی پیدا خواهد شد، کسی هم شک ندارد، ولی اگر آن زمان که در دنیا بودیم حجابها را کنار میزدند تا این چیزی که امروز آن را صندلی مینامیم را ببینیم و به آن «میز» میگفتیم یا میگفتیم «نه صندلی است و نه هیچ چیز دیگری که ما بشناسیم»، در این صورت آیا میشود که باز هم وعدهی خدا به وجود صندلی در بهشت را زمانی که در دنیا مخاطب دعوت او بودیم را راست بشمریم؟ ... یعنی باید بگوییم که خداوند توریه کرده است و منظورش از گوشت پرندگان از ابتدا هم خود گوشت پرندگان آنطور که ما امروز برداشت میکنیم نبوده و مثلاً فلان چیز دیگر بوده است و منظورش از شرابی که باعث سردرد نشود هم از همان ابتدا بک ذکر بوده است که تکرارش مایهی سنگینی سر و خستگی و خوابآلودگی نمیشود؟ ... شاید ... شاید هم نه ...
شاید هم تا معصوم علیهالسلام ظاهر آیات را رد نکرده و نفرموده باشند که معتقد به فقط باطن آیات بشوید باید ظاهر و باطن آیات را با هم بپذیریم و اعتقاد خلاف آن را در زمان غیبت بر خود حرام بشمریم ... و الله العالم ...
طبق آیات قرآن انسان هرچه بخواهد در بهشت است و ما نمیتوانیم بگوییم فلان چیز نیست!
وَ لَكُمْ فيها ما تَشْتَهي أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فيها ما تَدَّعُون ــــ و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب كنيد به شما داده مىشود (فصلت:31)
اما در آخرت انسان به درکی میرسد که چیزهای کوچک را نمیخواهد ،
حتی در همین دنیا هم وقتی انسان رشد میکند و بزرگتر میشود و درکش کامل تر میشود چیزهای بااهمیت تری از خدا میخواهد_یک کودک الان از خدا خانه شکلاتی میخواهد،و به عشق این پاداش ترک گناه کند،اما هکین کودک وقتی درک کامل تری نسبت به خدا وبهشت پیدا میکند دیگر از خدا خانه شکلاتی نمیخواهد
از طرفی وقتی کودکی خانه شکلانی میخواهد،اگر در همین کودکی از دنیا برود،به درک حضور آخرت میرسد،پس خداوند چیزی را به او میدهد که او خیلی بالاتر از خانه شکلاتی راضی و خشنودش میکند
پس ما نمیتوانیم بگوییم خیر ،در بهشت خانه شکلاتی نیست! قطعا اگر بخواهد هست،اما اینکه به چه نحوی است در آخرت معلوم میشود
سلام علیکم
...
وقتی خداوند میفرماید هرچه بخواهید در بهشت است،یعنی هرچیزی( بدون قید)
اینکه بعد افراد به چه درکی میرسند حرف دیگری است
سلام علیکم و رحمة الله،
وقتی خداوند میفرمایید هر چه بخواهید در بهشت هست یعنی هر چه که الآن بخواهید یا هر چه که وقتی رسیدید به بهشت و در بهشت سکنی گزیدید دلتان خواست برایتان فراهم است؟
اگر بفرمایید هیچ قیدی ندارد و هر چه که چه در اینجا و چه در آنجا بخواهیم در بهشت فراهم است آن وقت جملهی بعدیاتان که میفرمایید اینکه بعداً به چه درکی برسیم حرف دیگری است میتواند مشکلساز باشد، چون باید در بهشت کلی خانهی شکلاتی و پورشه و بنز و انواع ماشینهای مدلهای جدید متعلق به دهههای متفاوت و کلی هواپیما و وسائل تخیلی و لپتاپ و گوشی موبایل و امثال آن وجود داشته باشند و بعد هم که برویم بهشت اگر ان شاء الله راهمان بدهند هیچ کدام از اینها به کارمان نیاید چون دیگر درکمان عوض شده و این چیزها برایمان جذابیتی ندارند ... این با حکمت خدا تعارض ندارد از نظر شما؟ ...
اگر خدا فرموده بود که در کنار حوری و غذا و نوشیدی و باغ و نهر جاری و تکیهگاههای آنچنانی مثلاً خانهای از جنس شکلات هم در بهشت هست آن وقت این همه بحث نمیکردم، ولی وقتی که نفرموده پس ما باید به گفتن همین جمله اکتفا کنیم که اگر در بهشت چنین چیزی بخواهی شک نکن که خداوند برایت فراهم میکند یا از ابتدا فراهم کرده است ...
یارب;919739 نوشت:
پس ما نمیتوانیم بگوییم خیر ،در بهشت خانه شکلاتی نیست! قطعا اگر بخواهد هست،اما اینکه به چه نحوی است در آخرت معلوم میشود
نمیتوانیم بگوییم که در بهشت خانهی شکلاتی نیست ولی نمیتوانیم هم بگوییم که خانهی شکلاتی هست، چون نمیدانیم که در بهشت کسی چنین چیزی را درخواست خواهد کرد یا نه، چه کودک از دنیا رفته باشد با عشق نسبت به شکلات و چه در ۹۰ سالگی از دنیا رفته باشد با ترس از شکلات (بخاطر ترس از بیماری قند مثلاً) ... شاید منظور شما هم همین بوده است، اگر بله عذرخواهی میکنم ...
طبق آیات قرآن انسان هرچه بخواهد در بهشت است و ما نمیتوانیم
پس ما نمیتوانیم بگوییم خیر ،در بهشت خانه شکلاتی نیست! قطعا اگر بخواهد هست،اما اینکه به چه نحوی است در آخرت معلوم میشود
یازهراسلام الله علیها
اگر به ظاهر همین آیات لهم فیها مایشاءون نگاه بفرمایید صحبت از آخرت است نه دنیا
قرار نیست که هرچه الآن میخواهیم آنجا باشد
اگر شاگرد شما بگوید آیا من میتونم توی بهشت با برادرم عروسی کنم ؟ باز پاسخ شما مثبت است
پاسختون مثبت است یا اینکه برای سخن خدا قید می آورید؟
از همین قیدها که گریزی هم از آن نیست روشن میشود مصداق آیه مورد نظر شما خواسته های دنیایی مثل خانه شکلاتی و غیره نیست
بلکه فقط در بیان تمثیل اینگونه است
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۖ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ
اگر اصل پاداش قابل درک بود که خداوند مثال نمیزد!
لذا اصل سوال بنده مبنی بر اینکه چگونه پاداش ناشناخته عامل تشویق میشود؟ پابرجاست
اگر به ظاهر همین آیات لهم فیها مایشاءون نگاه بفرمایید صحبت از آخرت است نه دنیا
قرار نیست که هرچه الآن میخواهیم آنجا باشد
اگر شاگرد شما بگوید آیا من میتونم توی بهشت با برادرم عروسی کنم ؟ باز پاسخ شما مثبت است
پاسختون مثبت است یا اینکه برای سخن خدا قید می آورید؟
از همین قیدها که گریزی هم از آن نیست روشن میشود مصداق آیه مورد نظر شما خواسته های دنیایی مثل خانه شکلاتی و غیره نیست
بلکه فقط در بیان تمثیل اینگونه است
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۖ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ
اگر اصل پاداش قابل درک بود که خداوند مثال نمیزد!
لذا اصل سوال بنده مبنی بر اینکه چگونه پاداش ناشناخته عامل تشویق میشود؟ پابرجاست
خداوند مطلق فرموده است برای شما هرچه بخواهید در بهشت فراهم است!
و با توجه به آیاتی که بیان شد شما هیچ چیزی را نمیتوانید بگویید که در بهشت اگر انسان طلب کند نیست!
پس بنابر این هرچه انسان طلب کند، است( ولو اینکه فرض میوه ای باطعم همین دنیا باشد!) اما در آخرت درک انسان به جایی میرسد که اینهارا طلب نخواهد کرد و چیزهای فراتر را میخواهد
بهشت حق است،و در بهشت انسان جز آنچه رضای خدا است و حق است چیز دیگری نمیخواهد،از طرفی خیلی چیرهایی که در این دنیا حرام است در آخرت حرام نیست!،زیرا اصلا در بهشت حرام وجود ندارد،و اصلا نیازی بی پاسخ نمیماند که فرض انسان به حرام متمایل شود!
بنده باز هم میگویم ،مطلق هرچه بندگان بخواهند در بهشت برایشان موجود خواهد شد( بنابر وعده صریح خداوند در قرآن) ،
اما انسان خودش دیگر نمیخواهد والا اگر بخواهد به او میدهند!!
شما میروید رستوران_فروشنده میگوید هرنوع غذایی در این عالم است آماده به شما میدهم! حالا اگر مشتری بگوید غذایی که یک هفته پیش درست کردیدو توی یخچال است را میخواهم ،قطعا فروشنده خواهد داد! ،اما هیچ انسان عاقلی نمی آید بهترین و تازه ترین غذاهارا ول کند و غذای یک هفته مانده رابخواهد
در آخرت انسان هرچه بخواهد خداوند میدهد،اما وقتی نعماتی فوق تصور دنیایی وجود دارد ،دیگر انسان نعمات دنیایی را نمیخواهد( اما اگر بخواهد خداوند میدهد)
پس اگر کودک میگوید خانه شکالاتی میخواهم،وقتی برود بهشت خداوند برایش مهیا میکند اما خود کودک این را نخواهد خواست! زیرا لذاتی فراتر از اینهارا در آنجا خواهد دید،پس نمیتوانید بگویید خانه شکالاتی در بهشت وجود نخواهد داشت!
پس بنابر این هرچه انسان طلب کند، است( ولو اینکه فرض میوه ای باطعم همین دنیا باشد!) اما در آخرت درک انسان به جایی میرسد که اینهارا طلب نخواهد کرد و چیزهای فراتر را میخواهد
[/SIZE]
همانطور که جناب نقطه فرمودند اینکه بگویبم هرچه بخواهیم در بهشت هست اما اگر آنجا برویم چیز دیگری میخواهیم..مشکل ساز است.
و در جهت رفع ابهام پاداش اخروی نیست بلکه در تایید آن است
معنای ساده و روان سخن شما این است که ما نمی دونیم در بهشت چه چیزی میخواهیم..چون فراتر از خواسته های فعلی ماست
خب خواهر گرامی ما هم از اول همینو گفتیم!
نعمتی که در حال حاضر به درک ما نمی آید چگونه عامل تشویق میشود
آیا باید پا روی نفسمون بزاریم برای رسیدن به چیزی که به قول خودتون اونجا معلوم نیست آن چیز را بخواهیم یا نه؟!
خداوکیلی این چه تشویقی است؟
لذا اصل سوال بنده مبنی بر اینکه چگونه پاداش ناشناخته عامل تشویق میشود؟ پابرجاست
نقطه;919605 نوشت:
ه هر حال یک چیز را در نظر بگیرید، وعدهی خداود صدق است، اگر فرموده میدهد و شما هم [به خدایی خدا و صدق وعدههایش] ایمان دارید پس باور دارید که میدهد و همین هم میشود آن انگیزهای که دنبالش بودید ... حالا اگر قیامت شد و دیدید بساط ماده برچیده شد در آن زمان تمامیت شما هم از جنس همان عالم قیامت است و نیازها و علائق شما هم در ظرف همان عالم تعریف و معنا میگردد و اگر کسی از دنیا بیاید به شما بگوید اینکه حوری نیست و اینکه باغ نیست و اینجا که سرسبز نیست و امثال آن شما به او خواهید گفت که مگر کور هستی و نمیبینی، این حوری و این هم باغ و این همه هم سرسبزی ...
غریبه آشنا;919857 نوشت:
نعمتی که در حال حاضر به درک ما نمی آید چگونه عامل تشویق میشود
آیا باید پا روی نفسمون بزاریم برای رسیدن به چیزی که به قول خودتون اونجا معلوم نیست آن چیز را بخواهیم یا نه؟!
چه کسی گفته که به درک شما نمیآید؟ درکی از باغ ندارید؟ از غذاها و نوشیدنیهای خوشمزه درکی ندارید؟ از حوری درکی ندارید؟ از سایه و همصحبتی با دوستانی که خداوند فرموده است حسن اولائک رفیقاً درکی ندارید؟ از اینکه گرما و سرما آزارتان ندهد و دما همیشه مطلوبتان باشد درکی ندارید؟ از اینکه در آنجا دیگر به شما ملال و رنجشی نخواهد رسید و همه چیز بر وقف مرادتان خواهد بود درکی ندارید؟
غریبه آشنا;919857 نوشت:
خداوکیلی این چه تشویقی است؟
شخصاً تعجب میکنم که شما اینها را تشویق محسوب نمیکنید ...
جناب غریبهی آشنا، بیایید روراست باشیم ... نه خدا و حجتهای خدا نگفتهاد که هر چه در بهشت هست غیرقابل درک برای شماست، اتفاقاً کلی از چیزهایی یاد کردهاد که برای شما قابل درک باشد ... بعد هم اضافه کردهاند که هر چه میگوییم حق است و صدق است و چه کسی از خدا راستگوتر است ... این مقدار برای شما تضمین محسوب نشود عجیب است ... حالا یک عده بیایند بگویند منظور خدا از اینها که فرموده است آن چیزی که شما برداشت کردهاید نیست مراقب باشید که نعوذبالله فریب خدا را نخورید، این میشود مصداق یصدون عن سبیل الله اگر به خودشان نیایند و دست از این کارهایشان برندارند و ربطی به خدا ندارد ... حالا شما میخواهید در قیامت به خدایی که آنطور شایسته بود عبادتش نکردید بگویید که من بعد از گوش داد به حرفهای آنها دیگر به وعدههای تو شک کردم و نمیتوانم باور کنم که فریبم نداده باشی، به نظر شما پاسخ به این بهانهها در قیامت چه خواهد بود؟ اینکه شما چرا به جای حرف من و حجتهایی که بر شما قرار دادم رفتی و از کسی که من بر شما حجت قرار ندادم تبعیت کردی؟ عذر نیاور که امروز هیچ عذر و بهانهای پذیرفتنی نیست ...
غریبه آشنا;919837 نوشت:
بلکه فقط در بیان تمثیل اینگونه است
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۖ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ
اگر اصل پاداش قابل درک بود که خداوند مثال نمیزد!
در کتابهای تفسیر جواب این سؤال شما آمده است، حداقل یک تفسیر این آیات این است که منظور از اینکه مَثَل بهشت اینگونه است این باشد که فرموده باشد توصیف بهشت اینگونه است ... مثلاً خداوند در جایی میفرماید مَثَل حضرت مسیح علیهالسلام نزد خداوند شبیه است به مَثَل آدم، «إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِندَ اللَّـهِ كَمَثَلِ آدَمَ»، میبینید که منظور از این جمله این نیست که چیزی شبیه به حضرت عیسی علیهالسلام (مثل ایشان) شبیه باشد به چیزی شبیه به حضرت آدم علیهالسسلام (مثل ایشان)، بلکه خود حضرت مسیح علیهالسلام شبیه هستند به خود حضرت آدم علیهالسلام ... خلاصه اینکه قرآن به این سادگی نیست، گرچه آنچه گفته شد هم قابل نقد است، ولی همین مقدار احتمال که این تفسیر هم ممکن است درست باشد باید کافی باشد تا شما دست از اصرار خود بردارید و روی مسائل دیگر هم فکر کنید ...
همانطور که جناب نقطه فرمودند اینکه بگویبم هرچه بخواهیم در بهشت هست اما اگر آنجا برویم چیز دیگری میخواهیم..مشکل ساز است.
و در جهت رفع ابهام پاداش اخروی نیست بلکه در تایید آن است
معنای ساده و روان سخن شما این است که ما نمی دونیم در بهشت چه چیزی میخواهیم..چون فراتر از خواسته های فعلی ماست
خب خواهر گرامی ما هم از اول همینو گفتیم!
نعمتی که در حال حاضر به درک ما نمی آید چگونه عامل تشویق میشود
آیا باید پا روی نفسمون بزاریم برای رسیدن به چیزی که به قول خودتون اونجا معلوم نیست آن چیز را بخواهیم یا نه؟!
خداوکیلی این چه تشویقی است؟
خیر اینگونه نیست!
شما هرچه بخواهید خداوند دربهشت به شما میدهد،اینگونه نیست که ندهد،اما چونکه درک انسان کامل میشود میتواند تشخیص دهد نعمات بعشتی نسبت به نعمات دنیایی که میخواسته خیلی بهتر و متفاوت است! پس خودش چیز بهتر را طلب میکند،والا چه بسا اگر همان لذت دنیایی را هم بخواهد خدا به او بدهد! اما به گونه ای است که خود بنده نمیخواهد ،نه اینکه خداندهد!
خدا میگوید هرچه طلب کنید در بهشت است،( مطلق)
الان شما به عشق هرچه میخواهید پاروی نفستان بگذارید! مثلا شما عاشق مطالعه اید میگویید من پا روی نفسم میگذارم که در آخرت خداوند در بهشت ملیونها کتاب بدهد مطالعه کنم،!
در آخرت وقتی رفتید بهشت آنچه را به خاطرش ترک گناه کرده اید اگر طلب کنید به شما میدهند،اما چونکه نعماتی خیلی بهتر میبینیددیگرلذت نعمات دنیایی را نمیخواهید،آنچه را در آخرت درک میکنید میخواهید!
پس شما بدانید به شوق هرچه پا روی نفستان بگذارید خداوند در بهشت خیلی بهتر از آن ولذت بخش تر از آن رابه شما خواهد داد( انگیزه بالاتر از این!)
جناب غریبهی آشنا، بیایید روراست باشیم ... نه خدا و حجتهای خدا نگفتهاد که هر چه در بهشت هست غیرقابل درک برای شماست، اتفاقاً کلی از چیزهایی یاد کردهاد که برای شما قابل درک باشد ... بعد هم اضافه کردهاند که هر چه میگوییم حق است و صدق است و چه کسی از خدا راستگوتر است ... این مقدار برای شما تضمین محسوب نشود عجیب است ... حالا یک عده بیایند بگویند منظور خدا از اینها که فرموده است آن چیزی که شما برداشت کردهاید نیست مراقب باشید که نعوذبالله فریب خدا را نخورید، این میشود مصداق یصدون عن سبیل الله اگر به خودشان نیایند و دست از این کارهایشان برندارند و ربطی به خدا ندارد ... حالا شما میخواهید در قیامت به خدایی که آنطور شایسته بود عبادتش نکردید بگویید که من بعد از گوش داد به حرفهای آنها دیگر به وعدههای تو شک کردم و نمیتوانم باور کنم که فریبم نداده باشی، به نظر شما پاسخ به این بهانهها در قیامت چه خواهد بود؟ اینکه شما چرا به جای حرف من و حجتهایی که بر شما قرار دادم رفتی و از کسی که من بر شما حجت قرار ندادم تبعیت کردی؟ عذر نیاور که امروز هیچ عذر و بهانهای پذیرفتنی نیست [/SIZE]
نه برادر عجیب نیست
ما از کیفیت زندگی اخروی جز به زبان تمثیل درکی نداریم
بعنوان مثال ازدواج مربوط به دنیا و زادو ولد است
جایی که زادو ولد نیست چه کاربردی دارد
غذا خوردن هم همینطور..
بله ما درک از باغ و همسر داریم اما اینها در کنار یکسری مشقت ها لذت بخش اند
لذاتی که ما میشناسیم رفع الم اند
تاحالا ندیدین سوال کنن که این همه بساط عیش نوش یکجا باهم
در همان ساعات اولیه چطور دل آدمو نمیزنه؟!
میفرمایید که خب خدا یکاری میکنه که دلمون زده نشه
اینجاست که بنده میگم پس درکی نداریم و آن لذات دنیاگونه نیست
اصلا خود این جمله که هرچه بخواهی هست..مبهم است و صورت منطقی ای نمیتوان از آن داشت
تنها صورت منطقی آن این است که آنجا تو راضی هستی
این یک گذاره اصطلاحی است که ما در دنیا هم نسبت به چیز یا مکان خوبی از آن استفاده میکنیم
مثلا هایپر مارکت که بروید به شما میگن هرچی بخوایی داریم
شما مارو گرفتید به خدا
ما هم عرض کردیم چنین بهشتی که اینجا چیزی بخواهیم ولی آنجا چیز دیگر بخواهیم برای ما مبهم است و برانگیزاننده نیست
اصلا خود این جمله که هرچه بخواهی هست خودش مبهم است و نمیتوان تصور منطقی از آن داشت
یاعلی
خیر بزرگوار!
اینگونه نیست که اینجا یه چیزی را بخواهید اما در آخرت چیز دیگری به شما بدهند! بلکه درکتان از نعمات متفاوت میشود
شما باهمین درک دنیایی الان از خداوند نعمات بهشتی را بخواهید،و یقیین داشته باشید که وقتی بروید بهشت چیزی را که میخواهید به شما میدهند،( صد درصد مطمئن باشید _خداوند خلف وعده نمیکند)
اگر رفتید بهشت و ناراضی بودید و چیزی که میخواستید را به شما نداند همانجا از دست بنده حقیر شاکی شوید،! بنده حاضرم اگر شما ان شاءالله رفتید بهشت و چیزی را که در بهشت خواستید به شما ندادند وناراضی بودید هرچه در این دنیا برای آخرتم زخیره کرده ام ( اگر چیزی برای آخرتم بماند و تباه نشود) بدهم به شما!
جمله «هرچه بخواهی » هم مبهم نیست! یعنی شما صد درصد راضی خواهید بود! هرچه طلب کنید به شما میدهند،
شما درآخرت خواستتان با خواست خدا یکی میشود، شما بهشتی میشوید و درک و خواستتان هم بهشتی میشود
درک ما در آخرت بالا میرود و متناسب با آخرت میشود،نعمات آخرت را بادرک آخرت میبینیم
نه برادر عجیب نیست
ما از کیفیت زندگی اخروی جز به زبان تمثیل درکی نداریم
بعنوان مثال ازدواج مربوط به دنیا و زادو ولد است
جایی که زادو ولد نیست چه کاربردی دارد
غذا خوردن هم همینطور..
بله ما درک از باغ و همسر داریم اما اینها در کنار یکسری مشقت ها لذت بخش اند
لذاتی که ما میشناسیم رفع الم اند
تاحالا ندیدین سوال کنن که این همه بساط عیش نوش یکجا باهم
در همان ساعات اولیه چطور دل آدمو نمیزنه؟!
میفرمایید که خب خدا یکاری میکنه که دلمون زده نشه
اینجاست که بنده میگم پس درکی نداریم و آن لذات دنیاگونه نیست
اصلا خود این جمله که هرچه بخواهی هست..مبهم است و صورت منطقی ای نمیتوان از آن داشت
تنها صورت منطقی آن این است که آنجا تو راضی هستی
این یک گذاره اصطلاحی است که ما در دنیا هم نسبت به چیز یا مکان خوبی از آن استفاده میکنیم
مثلا هایپر مارکت که بروید به شما میگن هرچی بخوایی داریم
چرا برادر خیلی عجیب است ...
چه کسی گفته که ازدواج برای زاد و ولد است و خاص دنیاست؟ خدایی که موجوداتی را خلق کرده است که تکجنسیتی باشند نمیتوانست انسان را هم اینطور خلق کند؟ نه برادر، زاد و ولد یک حکمت در ازدواج است و نه تمام دلیل آن ... بماند که اگر ما دلیلی نداریم که در بهشت زاد و ولد وجود داشته باشد به همان صورت دلیلی هم نداریم که در بهشت زاد و ولد وجود نداشته باشد ...
بگذریم ... جناب غریبهی آشنا نمیتوانم درکتان کنم، به شما گفتهاند که در آخرت هر چه دوست داشته باشید به شما میدهند، هر چی در اینجا به عنوان نعمت میشناسید هم در آنجا یا خودش یا بهترش را به شما میدهند، اگر اصرار دارید که اینها مبهم است و برایتان قابل درک نیست و انگیزهای به شما نمیدهند به نظر من شما اصلاً راه عبادت تجار را دنبال نکنید چون مال شما نیست، عبادت تجار برای کسانی است که بخاطر این انگیزشها خدا را میپرستند، اگر اینها برای شما انگیزشی را ایجاد نمیکند پس این راه برای شما نیست، شاید بهتر است بروید احوال جهنم را بخوانید شاید آن باعث شدن انگیزه داشته باشید که برای به جهنم نیافتادن خدا را عبادت کنید ... گرچه جسارتاً به نظرم میرسد گیر الکی دادهاید و مسأله روشن و شفاف است و دارید با کلمات بازی میکنید ... یک لحظه صبر کنید، به پشت صندلیاتان تکیه بدهید و ببینید جوابی که به ما میدهید خودتان را قانع میکند؟ ... این خیلی معمول است که اگر بخواهند به یک کسی بگویند چه شکلات خوشمزهای برایت کنار گذاشتهام بگویند آن شکلات آن روز را یادت هست چقدر خوشمزه بود؟ میگوید بله! حالا به او میگویند که آن شکلات چند هزار برابر خوشمزهتر است ... این اگر برای شما مبهم است و کار همان شکلات معمولی که دفعهی پیش خوردید را هم برایتان تداعی نمیکند دیگر لااقل من یک نفر نمیتوانم به این بحث ادامه بدهم و رویکرد شما برایم قابل درک نیست ...
بگذریم ... جناب غریبهی آشنا نمیتوانم درکتان کنم، به شما گفتهاند که در آخرت هر چه دوست داشته باشید به شما میدهند، هر چی در اینجا به عنوان نعمت میشناسید هم در آنجا یا خودش یا بهترش را به شما میدهند، اگر اصرار دارید که اینها مبهم است و برایتان قابل درک نیست و انگیزهای به شما نمیدهند به نظر من شما اصلاً راه عبادت تجار را دنبال نکنید چون مال شما نیست، عبادت تجار برای کسانی است که بخاطر این انگیزشها خدا را میپرستند، اگر اینها برای شما انگیزشی را ایجاد نمیکند پس این راه برای شما نیست، شاید بهتر است بروید احوال جهنم را بخوانید شاید آن باعث شدن انگیزه داشته باشید که برای به جهنم نیافتادن خدا را عبادت کنید ...
[/SIZE]
باز جای شکرش باقی است که متهم به بی خدایی و کفر از سوی شما نمیشوم
بله واقعا آیات وعده بهشت برای بنده مشوق نیست
چون درک و تصور درستی از هیچ چیز آخرت ندارم
مخصوصا که وقتی خود خداوند میگوید مثل الجنه...
اگر صحبت دنیا بود و قرار بود که تحقق وعده ها در دنیا باشد سوال ما نسبت به اینکه ماهیت بهشت چیست بی معنا بود و نیازی هم به دیدن نبود
اما صحبت از عالمی ناشناخته است که غیر از دنیاست لذا حقیقتا مفهوم پاداش الهی میتواند غیر زمینی باشد همانطور که دیگر صفاتش زمینی نیست و با قیاس زمینی نمیتوان به آن پی برد
اگر کمی تامل کنید دقیقا میتوانید سوال بنده رو درک کنید
اگر رفتید بهشت و ناراضی بودید و چیزی که میخواستید را به شما نداند همانجا از دست بنده حقیر شاکی شوید،! بنده حاضرم اگر شما ان شاءالله رفتید بهشت و چیزی را که در بهشت خواستید به شما ندادند وناراضی بودید هرچه در این دنیا برای آخرتم زخیره کرده ام ( اگر چیزی برای آخرتم بماند و تباه نشود) بدهم به شما!
[/SIZE]
من واقعا تعجب میکنم چرا متوجه پارادوکس پاسختان نمیشوید
از یه طرف درک دنیایی را ملاک قرار میدهید و از طرفی خیر.
بله ما هم میدانیم اگر بهشتی باشد فرد بهشتی صد در صد راضی است
اما سوال در مورد ماهیت اون رضایت و نعمت است نه اصل آن!
این که میفرمایید خواست ما با خدا یکی میشود و درک ما در آخرت بالا میرود و متناسب با آخرت میشود ..صریحا تایید ابهام و رازآلودگی ماهیت پاداش اخروی است
چونکه خود خداوند هم از شما چیزی را که قادربه درک آن نیستید انتظار ندارد! در نتیجه ازشما انتظار ندارد الان بدون درک بهشت ،نعماتش را درک کنید ،به همین دلیل هم در قرآن متناسب با درک شما مثال زده است،
گفته هرچه بخواهید هست،بعد در جاهای مختلف قرآن بهشت را با درک دنیایی شما توصیف کرده است!
وقتی خداوند میگوید در بهشت فرض باغ است و درخت و غیره یعنی حقیقتا درخت است! ،یعنی من بنده کافی است حسی که از درخت دارم را باهمین درک دنیایی در نظر بگیرم ،وقتی آمدم بهشت هم همین درخت است اما با درک بهشتی! یعنی درخت تغییر نمیکند! درک من تغییر میکند،پس درکی از درخت پیدا میکنم که لذت دبدنش دها برابر برایم لذت بخش تر از دنیا است
در این دنیا با درک دنیایی بهشت را متصور باشید و تلاش کنید ،بعد خدا فراتر از تصور شما به بهشت را به شما خواهد داد،یعنی خیلی بیشتر و بهتر و باکیفیت آخرتی!!
سلام
خداوند چرا از آدمیان توقع دارد که به زندگی اخروی در برابر دنیا ارجحیت بدهند
در حالی که زندگی اخروی را به آنان نشان نداده تا حقیقتا در معرض انتخاب باشند؟
بلکه صرفا با وعده هایی روبرو هسنیم که خالی از ابهام و سوال نیست
ما آنچه را که دیده ایم میگوییم اگر از دیده رود از دل برود..بعد چگونه چیزی که از ابتدا هم دیده نشده باید در دل باشد و ارجح بماند؟!
آیا چنین توقعی منطقی است؟
باتشکر
سلام
انسان به آن حقیقت معنوی فراگیرش به همه حقایق آگاه است الا اینکه حیات مادی و حجاب جسم او را به فراموشی کشانده است
انسان با پاسخ مثبت به خداوند مهربان کم کم آنچه را که فراموش کرده بیاد می آورد
مگر نمی بینید قرآن مکرر به پیامبر ص می گوید تذکر بده یادآوری کن. چه چیز را یاد آوری کن؟ امر مجهول؟ خیر امر مغفول امر منسی
حتی برای القای حقایق به خود پیامبر ص هم نمی گوید بدان بلکه می گوید اذکر بیاد بیاور
بله داستان این است. فراموشی و غفلت و نه جهل
یا علیم[/]
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
انسان به آن حقیقت معنوی فراگیرش به همه حقایق آگاه است الا اینکه حیات مادی و حجاب جسم او را به فراموشی کشانده است
انسان با پاسخ مثبت به خداوند مهربان کم کم آنچه را که فراموش کرده بیاد می آورد
مگر نمی بینید قرآن مکرر به پیامبر ص می گوید تذکر بده یادآوری کن. چه چیز را یاد آوری کن؟ امر مجهول؟ خیر امر مغفول امر منسی
حتی برای القای حقایق به خود پیامبر ص هم نمی گوید بدان بلکه می گوید اذکر بیاد بیاور
بله داستان این است. فراموشی و غفلت و نه جهل
یا علیم[/]
سلام
غفلت مورد نظر شما در مورد توحید و فطرت الهی است نه پاداش الهی
لذا مربوط به سوال بنده نیست
چونکه خود خداوند هم از شما چیزی را که قادربه درک آن نیستید انتظار ندارد! در نتیجه ازشما انتظار ندارد الان بدون درک بهشت ،نعماتش را درک کنید ،به همین دلیل هم در قرآن متناسب با درک شما مثال زده است،
احسنت
بنده هم بر همین مبنا از شما سوال کردم چیزی را که توان درکش را نداریم چگونه عامل تشویق میشود؟
احسنت
بنده هم بر همین مبنا از شما سوال کردم چیزی را که توان درکش را نداریم چگونه عامل تشویق میشود؟
شما توان درک باغ و درخت و طبعت وغیره را ندارید؟ یعنی نمیتوانید لذت اینها را درک کنید؟! شما طبق درک همین دنیا اینهارا درک کنید و برای آخرت برنامه ریزی کنید، خداوند گفته در بهشت باغ داردشما همبن باغ را در نظر بگیرید و تلاش کنید_بعد اگر بناباشد فرا تر ازاین را درک کنید باغ بهشتی را در این دنیا درک کنید خداوند راه را باز میکند،و اگر هم بنا نباشد وقتی رفتید بهشت درکش میکنید
انسان هرچه بیشتر اطاعت خداوند را انجام دهد ،ظرف وجودیش بیشتر میشود،و درکشان به عالم حقیقت بیشتر میشود و خداوند حکمت و معرفت را در قلب اوجاری میکند
چه بسا افرادی که ابتدا میخواستند تجارت کنند ،و شروع کردن اطاعت الهی را کردند اما دیدند خبرهایی فراتر از اینهاست رفتند جزو آزادگان
سلام
غفلت مورد نظر شما در مورد توحید و فطرت الهی است نه پاداش الهی
لذا مربوط به سوال بنده نیست
سلام
این بلیه عام است برادر
روی همه چیز این گرد نشسته . پاداش هم نقد است اما غفلت و بی توجهی مانع است اگر پرده غفلت کنار برود انسان پاداش و جزای اعمال روزش را هم می بیند
و من یعمل مثقال ذره خیره او شرا یره
یا علیم[/]
شما توان درک باغ و درخت و طبعت وغیره را ندارید؟ یعنی نمیتوانید لذت اینها را درک کنید؟! شما طبق درک همین دنیا اینهارا درک کنید و برای آخرت برنامه ریزی کنید، خداوند گفته در بهشت باغ داردشما همبن باغ را در نظر بگیرید و تلاش کنید_بعد اگر بناباشد فرا تر ازاین را درک کنید باغ بهشتی را در این دنیا درک کنید خداوند راه را باز میکند،و اگر هم بنا نباشد وقتی رفتید بهشت درکش میکنید
درک دنیا چه ربطی به آخرت دارد؟ مگر قراره آخرت دنیای مجدد باشد؟چه کسی اینو قبول میکنه؟
انصاف هم خوب چیزی است در بحث.
شما خودتون هم قبول دارید که درک ما از زندگی اخروی لزوما مطابق با واقع نیست
خواهشا به یک یک پستاتون دوباره نگاه کنید
و اساس حرف ما و سوال ما بر همین مبنا بود که پاداش ناشناخته حداقل برای بنده تشویق کننده نیست
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
این بلیه عام است برادر
روی همه چیز این گرد نشسته . پاداش هم نقد است اما غفلت و بی توجهی مانع است اگر پرده غفلت کنار برود انسان پاداش و جزای اعمال روزش را هم می بیند
و من یعمل مثقال ذره خیره او شرا یره
یا علیم[/]
سلام
نگاه کنید برادر
اگر بهشت به قول شما صرفا یک حقیقت معنوی است بله حرف شما درست است
اما اگر یک چیز محسوس است سوال ما بجاست....
دلیلمون هم این است که شنیدن کی بود مانند دیدن
سلام
نگاه کنید برادر
اگر بهشت به قول شما صرفا یک حقیقت معنوی است بله حرف شما درست است
اما اگر یک چیز محسوس است سوال ما بجاست....
دلیلمون هم این است که شنیدن کی بود مانند دیدن
سلام
هرچی هست قابل دیدنه
اگه نمی بینیم تقصیر از ماست
یا علیم[/]
درک دنیا چه ربطی به آخرت دارد؟ مگر قراره آخرت دنیای مجدد باشد؟چه کسی اینو قبول میکنه؟
انصاف هم خوب چیزی است در بحث.
شما خودتون هم قبول دارید که درک ما از زندگی اخروی لزوما مطابق با واقع نیست
خواهشا به یک یک پستاتون دوباره نگاه کنید
و اساس حرف ما و سوال ما بر همین مبنا بود که پاداش ناشناخته حداقل برای بنده تشویق کننده نیست
ممنون از مشارکتتون در بحث
یاحق
ببینید بزرگوار،شما در بودن خدا که شکی ندارید،خدارا هم قبول داریدو در این که خدا هرچه میگوید حق است هم تردیدی نداردید،درسته؟ پس تا اینجای کار مشکلی نخواهد بود
و اما شما دو تا راه دارید!
۱- فرض میگیریم درک شما فعلا محدود به همین دنیا است_پس با همین درک دنیایی از بهشت متصور باشید،یعنی وقتی خداوند دارد بهشت را توصیف میکند شما مشابه آنچه خدا میگوید را لذتش را در این دنیا چشیده اید پس همان را در نظر داشته باشید و بدانید خیلی لذات آخرت بیشتر است،مثلا به شما یک بستنی میدهند بعد میگویند این بستنی چه جوری بود_شما میگویید خیلی خوشمزه بود،بعد به شما میگویند اگر نمره ات بیست شد یه بستنی به تو میدهیم از این هم خوشمزه تر! یعنی هرچه تو الان از خوردن این بستنی لذت بردی اگر آن بستی را بخوری فرض دها برابر لذت خواهی برد! شما هم با خودتان میگویید اگر این بستنی اینقدر خوشمزه است پس اونی که دها برابر خوشمزه تر است چقدر لذت خواهد داشت،پس مشتاق میشوید به بستنی برسید!
شماهم الان لذات این دنیا را در نظر بگیرید و با درک همین لذات سعی کنید به بهشت برسید ،قطعا اگر بیشتر از این لذات در آخرت نباشد کمتر نیست! پس به شوق رسیدن به آن نعمات جاویدان بهشتی خدارا اطاعت میکنید
۲- و اما راه دوم این است که فرض شما میگویید نه! من قبول ندارم اینهایی که خداوند توصیف میکند همین باشد! بلکه چیز دیگری است که من از درک آن ناتوانم!
اینجا میگوییم حرفی نیست! میخواهید به درک واقعی عالم حقیقت برسید ؟ بسم الله ،شروع کنید!
[=Roboto-Regular]اگر بخواهید به درکی مافوق این دنیا برسید باید ازحجاب تن بیرون بیایید پس باید برای رسیدن به آن تلاش کنید که حجاب ها را کنار بزنید!
پس راه دوم شما این است که به شوق و انگیزه درک عالم حقیقت اطاعت الهی کنید تا خداوند حجابها را از پیش رویتان بردارد و در همیبن دنیا خیلی چیزها را ببینید و درک کنید!
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
هرچی هست قابل دیدنه
اگه نمی بینیم تقصیر از ماست
یا علیم[/]
سلام
چرا تقصیر از ماست؟!
اینکه خدا حالا به هردلیلی پاداش الهی را نشان نداده چه ارتباطی به تفصیر یا عدم تقصیر ما دارد؟!
حداقل در مورد معجزات پیامبران مطلب روشن است که برای جلب اطمینان مردمان نیازی به ظرفیت و این چیزا نیست
در مورد دیدن فرشتگان هم این حرفا را میزنند که باید ظرفیت باشد و غیره در حالی که نقض این مطلب در خود قرآن موجود است
لطفا بدون دلیل قضیه را توجیه نکنید
۱- فرض میگیریم درک شما فعلا محدود به همین دنیا است_پس با همین درک دنیایی از بهشت متصور باشید،یعنی وقتی خداوند دارد بهشت را توصیف میکند شما مشابه آنچه خدا میگوید را لذتش را در این دنیا چشیده اید پس همان را در نظر داشته باشید و بدانید خیلی لذات آخرت بیشتر است،مثلا به شما یک بستنی میدهند بعد میگویند این بستنی چه جوری بود_شما میگویید خیلی خوشمزه بود،بعد به شما میگویند اگر نمره ات بیست شد یه بستنی به تو میدهیم از این هم خوشمزه تر! یعنی هرچه تو الان از خوردن این بستنی لذت بردی اگر آن بستی را بخوری فرض دها برابر لذت خواهی برد! شما هم با خودتان میگویید اگر این بستنی اینقدر خوشمزه است پس اونی که دها برابر خوشمزه تر است چقدر لذت خواهد داشت،پس مشتاق میشوید به بستنی برسید!
شماهم الان لذات این دنیا را در نظر بگیرید و با درک همین لذات سعی کنید به بهشت برسید ،قطعا اگر بیشتر از این لذات در آخرت نباشد کمتر نیست! پس به شوق رسیدن به آن نعمات جاویدان بهشتی خدارا اطاعت میکنید
۲- و اما راه دوم این است که فرض شما میگویید نه! من قبول ندارم اینهایی که خداوند توصیف میکند همین باشد! بلکه چیز دیگری است که من از درک آن ناتوانم!
اینجا میگوییم حرفی نیست! میخواهید به درک واقعی عالم حقیقت برسید ؟ بسم الله ،شروع کنید!
برای چی باید از نعمت دنیا بعنوان نعمت آخرت یاد کنیم؟!!!
در حالی که میدونیم آخرت دنیای مجدد نیست
اگر پاداش خدا در همین دنیا بود که دیگه ما چنین سوالی نمیپرسیدیم! چون میدونیم در دنیا چه موجودی هستیم و چه میخواهیم
اما آخرتو نمیشناسیم بعنوان مثال میدانیم که ازدواج برای زادو ولد است اگر هم کاربردهای دیگری هم دارد باز مترتب بر همان امر تناسل است..درست؟
خب اگر در آخرت تناسل نیست ..دیگر هیچ دلیل و تصور منطقی از وجود ازدواج نداریم
ضمن اینکه اصلا لذت دنیا جنسش مربوط به خودش است و در جای دیگری نمیتوان تصورش کرد
مثال:
لذت دوری از معشوق و تلاش برای رسیدن به او
لذت خرید کردن برای زنان و بعضی مردان
لذت گریه کردن بعضی وقتا
و غیره که فقط مربوط به دنیاست مگر اینکه بگویید اینها در بهشت نیر هست که اونوقت ما میگوییم چنین بودنی تصنعی است نه واقعی
و پاسخ بند 2
بله
میشود دلایل دیگری برای عبادت پیدا کرد..همانطور که در احادیث هم آمده بعضی بدون چشم داشت عبادت میکنند
اما این مربوط به سوال تاپیک نیست
سوال ما از منظر کسانی است که اهل معامله هستند نه کسانی که حقیقت جو اند
سوال ما این نیست که چگونه بدون چشم داشت همانند احرار عبادت کنیم
خدارو شکر از کارشناس بگیرید تا همه کاربرانی که در این تاپیک شرکت کردند..به جز یک نفر
همه سعی در این داشتند و دارند که بگویند سوال تو نابجاست
فکر کردن اگه بگن سوال تو خوبه...ایراد به خدا وارد میشه
برای چی باید از نعمت دنیا بعنوان نعمت آخرت یاد کنیم؟!!!
در حالی که میدونیم آخرت دنیای مجدد نیست
اگر پاداش خدا در همین دنیا بود که دیگه ما چنین سوالی نمیپرسیدیم! چون میدونیم در دنیا چه موجودی هستیم و چه میخواهیم
اما آخرتو نمیشناسیم بعنوان مثال میدانیم که ازدواج برای زادو ولد است اگر هم کاربردهای دیگری هم دارد باز مترتب بر همان امر تناسل است..درست؟
خب اگر در آخرت تناسل نیست ..دیگر هیچ دلیل و تصور منطقی از وجود ازدواج نداریم
ضمن اینکه اصلا لذت دنیا جنسش مربوط به خودش است و در جای دیگری نمیتوان تصورش کرد
مثال:
لذت دوری از معشوق و تلاش برای رسیدن به او
لذت خرید کردن برای زنان و بعضی مردان
لذت گریه کردن بعضی وقتا
و غیره که فقط مربوط به دنیاست مگر اینکه بگویید اینها در بهشت نیر هست که اونوقت ما میگوییم چنین بودنی تصنعی است نه واقعی
و پاسخ بند 2
بله
میشود دلایل دیگری برای عبادت پیدا کرد..همانطور که در احادیث هم آمده بعضی بدون چشم داشت عبادت میکنند
اما این مربوط به سوال تاپیک نیست
سوال ما از منظر کسانی است که اهل معامله هستند نه کسانی که حقیقت جو اند
سوال ما این نیست که چگونه بدون چشم داشت همانند احرار عبادت کنیم
اینو از عزیزانی بپرسید که میفرمایند با درک دنیایی به آخرت بیاندیشید
ما که حداقل توی چند پست اخیر گفتیم با تجربه زندگی دنیا نمیتوان سراغ آخرت رفت..
البته شاید درجواب شما بگویند از نعمت دنیا سختی آن در آخرت نیست و بعنوان مثال کارکرد ازدواج فقط تناسل نیست
ولی این حرف اگر هم صحت داشته باشد حداقل به درک دنیایی ما منطقی نیست
چون کار دنیا و نعمتش یک زنجیره است مثلا اگر کارکرد ازدواج مهرورزی نیز هست باز مسبب اصلی آن تناسل است اگر تناسل نبود مهرورزی نیز نبود
کاری با نیت بچه دار شدن یا نشدن نداریم ازدواج با هر هدفی که باشد مبتنی بر جهازات تناسل است
یعنی باید این جهازات طبیعی باشد که میل به ازدواج صورت بگیرد حال چه به نیت بچه دار شدن و چه غیره
نمی تونیم بگیم از این زنجیره در آخرت این حلقه هست ولی آن حلقه نیست!
پس اگر در آخرت زادو ولد نبود هیچ دلیل و تصور منطقی نداریم مبنی بر اینکه نکاح وجود داشته باشد
چرا تقصیر از ماست؟!
اینکه خدا حالا به هردلیلی پاداش الهی را نشان نداده چه ارتباطی به تفصیر یا عدم تقصیر ما دارد؟!
حداقل در مورد معجزات پیامبران مطلب روشن است که برای جلب اطمینان مردمان نیازی به ظرفیت و این چیزا نیست
در مورد دیدن فرشتگان هم این حرفا را میزنند که باید ظرفیت باشد و غیره در حالی که نقض این مطلب در خود قرآن موجود است
لطفا بدون دلیل قضیه را توجیه نکنید
یاحق
سلام
برادر این قضیه دو طرف که بیشتر نداره
یا تقصیر از ماست یا از خدا
حالا شما می گید تقصیر از ما نیست پس تقصیر از خداست
ولی به نظر بنده انسان فهم خودش را متهم کند بهتر است از آنکه خدای جهان را متهم سازد
خدا مهربان و بزرگوار ااست و داعیه ای برای پوشاندن حقایق ندارد پس چشم ما بسته است وگرنه پاداش حی و حاضر است
اقرا کتابک
یا علیم[/]
اینو از عزیزانی بپرسید که میفرمایند با درک دنیایی به آخرت بیاندیشید
ما که حداقل توی چند پست اخیر گفتیم با تجربه زندگی دنیا نمیتوان سراغ آخرت رفت..
البته شاید درجواب شما بگویند از نعمت دنیا سختی آن در آخرت نیست و بعنوان مثال کارکرد ازدواج فقط تناسل نیست
ولی این حرف اگر هم صحت داشته باشد حداقل به درک دنیایی ما منطقی نیست
چون کار دنیا و نعمتش یک زنجیره است مثلا اگر کارکرد ازدواج مهرورزی نیز هست باز مسبب اصلی آن تناسل است اگر تناسل نبود مهرورزی نیز نبود
کاری با نیت بچه دار شدن یا نشدن نداریم ازدواج با هر هدفی که باشد مبتنی بر جهازات تناسل است
یعنی باید این جهازات طبیعی باشد که میل به ازدواج صورت بگیرد حال چه به نیت بچه دار شدن و چه غیره
نمی تونیم بگیم از این زنجیره در آخرت این حلقه هست ولی آن حلقه نیست!
پس اگر در آخرت زادو ولد نبود هیچ دلیل و تصور منطقی نداریم مبنی بر اینکه نکاح وجود داشته باشد
یاحق
با سلام و عرض ادب
شما می فرمائید ازدواج باعث مهرورزی
میشه !خب استارتش از اونجا شکل ممکنه
بگیره ولی این محبت بعدا شکل وسیعتری
به خودش میگیره ،به فرض هیچوقت
بچه ها تون رو. به خاطر میل جنسی.
این نیست که دوست داشته باشید،
از یه طرف دیگه هم اگر این میل باعث
وصل ما انسانها میشه خب پس همین
عقل حکم میکنه که این میل در. انسانها
بهتره خیلی بهتر از این باشه
به نظرم اینکه محبت چیه ونشات از کجا
میگیره به. تاپيک دیگه نیاز داريم
سلام
خداوند چرا از آدمیان توقع دارد که به زندگی اخروی در برابر دنیا ارجحیت بدهند
در حالی که زندگی اخروی را به آنان نشان نداده تا حقیقتا در معرض انتخاب باشند؟
بلکه صرفا با وعده هایی روبرو هسنیم که خالی از ابهام و سوال نیست
ما آنچه را که دیده ایم میگوییم اگر از دیده رود از دل برود..بعد چگونه چیزی که از ابتدا هم دیده نشده باید در دل باشد و ارجح بماند؟!
آیا چنین توقعی منطقی است؟
باتشکر
سلام و عرض ادب
اولا خدا توقعی ندارد چون توقع برای کسی متصور است که نیازمند است و خدا بی نیاز مطلق است
در ثانی اگر اخرت میگویید نشان داده نشده و فقط وعده هایی درباره اش داده شده و در ابهام است عقل نیز همین طور است پس به داشتن عقلمان نیز باید شک کنیم؟
ثالثا خدا راه و مسیر را نشان داده و ذاهنما هم برای طی مسیر به ما داده و ان وعده هایی که داده این است که اگر این راه را بریم به ان میرسیم و اگر راه دیگر را برسیم به ان یکی اگر درست فهمیده باشم منشورتان را از وعده ها
و کلام اخر اینکه لازم نیست معاد در دل ما باشد انچه باید در دل ما باشد محبت اهل بیت علیهم السلام و یاد مرگ و حقیقت کلام خدا و وعده های اوست.
اولا خدا توقعی ندارد چون توقع برای کسی متصور است که نیازمند است و خدا بی نیاز مطلق است
در ثانی اگر اخرت میگویید نشان داده نشده و فقط وعده هایی درباره اش داده شده و در ابهام است عقل نیز همین طور است پس به داشتن عقلمان نیز باید شک کنیم؟
ثالثا خدا راه و مسیر را نشان داده و ذاهنما هم برای طی مسیر به ما داده و ان وعده هایی که داده این است که اگر این راه را بریم به ان میرسیم و اگر راه دیگر را برسیم به ان یکی اگر درست فهمیده باشم منشورتان را از وعده ها
و کلام اخر اینکه لازم نیست معاد در دل ما باشد انچه باید در دل ما باشد محبت اهل بیت علیهم السلام و یاد مرگ و حقیقت کلام خدا و وعده های اوست.
سلام
1-منظور ما از توقع خداوند..توقعی است که بواسطه پیامبران مطرح شده
حدسش سخت بود براتون؟
2- نشان دادن راه مسیر چه ارتباطی به تشویق دارد؟
امام علی گفته جایزه اسلام بهشت است
خب ما حق نداریم بگیم بهشت چیست؟!
و بند آخر شما نسبت به این که آنچه در دل ما باید باشد محبت اهل بیت است ربطی به موضوع ندارد اگر قرار بر این بود که دیگر خود خدا هم بجای تشویق کردن به بهشت..می باید سخن شما رو میگفت
ضمن اینکه همین سخن شما هم مستلزم دیدن و شناختن است.
با فاصله هزار سال و بیشتر چگونه میتوان به معنای واقعی
کسی را شناخت و دوست داشت
آنچه یک دیدن کند ادراک آن
سالها نتوان نمودن با بیان
خب ببینید یه تاجربايد به طرف مقابل اعتماد داشته باشه ،درسته?
خب ما در هر حال مجبوریم ریسک
کنیم به هر حال هرچی باشه ما بهترین
زندگی و بیشترین عمر رو هم داشته باشیم
با اجبار هم که شده ،ميبرنمون اون دنیا
درسته ?
پس یه تاجر به نوعی مجبوره ،این ریسک
رو بپذيره وبه وعده های خالقش اعتماد کنه
البته ایشالله که هیچکدوم از ما جزء
تاجران نباشیم.
سلام
شما هم دارید فرمایشات جناب کارشناسو تکرار میکنید
اصلا صحبت اعتماد نیست!
صحبت از پاداش و جایزه هست نه اعتماد
اعتماد یه پله عقب تره که آیا اصل آخرت و جزای اخروی حق است یا نه
ما توی این تاپیک روی این پله هستیم که خب آخرتو قبول کردیم و خدارو هم قبول داریم
خب حالا این بهشتی که در ازای عمل صالح میدهید چیست؟ حق نداریم این سوالو بپرسیم؟؟؟!
اگه صرف اعتماد بود که خدا فقط میباید میگفت اعتماد کنید و اطاعت کنید..که برای شما بهتر است و سوال هم نپرسید
اما وقتی خودش تشویق کرده و وعده به بهشت میدهد..تا عامل حرکت در آدمی شود..لاجرم این حق برای ما ایجاد میشود که بدانیم بهشت چیست
در ضمن ما در هیچ پستی نگفتیم که حالا که نمیدانیم بهشت چیست نباید آدم خوبی باشیم
جز عامل اشتیاق عامل های دیگری مثل اعتماد و احتیاط میتوانند عامل باشند
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
برادر این قضیه دو طرف که بیشتر نداره
یا تقصیر از ماست یا از خدا
حالا شما می گید تقصیر از ما نیست پس تقصیر از خداست
ولی به نظر بنده انسان فهم خودش را متهم کند بهتر است از آنکه خدای جهان را متهم سازد
خدا مهربان و بزرگوار ااست و داعیه ای برای پوشاندن حقایق ندارد پس چشم ما بسته است وگرنه پاداش حی و حاضر است
اقرا کتابک
یا علیم[/]
سلام
اینکه دو طرف بیشتر داره یا نداره مارو از سوال منع نمیکنه برادر
و هر سوالی قطعا باید یک پاسخ منطقی و قانع کننده داشته باشد
و عرض ما این بود که این پاسخ که تقصیر از ماست قانع کننده نیست و در ردش دلیل هم آوردیم
اسلام گفته جایزه ما به ایمان آورندگان و نیکان بهشت است
(صریحا وارد معامله شده)
خب ما هم این حقو داریم که بگوییم بهشت چیست و کجاست
و تصور مطابق با واقعی از آن داشته باشیم
اگه این جایزه مبهم و معما باشد این معامله از حیث ایجاد شوق مخدوش است
و برای ایمان و عمل نیک باید به دنبال عاملی دیگر گشت
سلام
اینکه دو طرف بیشتر داره یا نداره مارو از سوال منع نمیکنه برادر
و هر سوالی قطعا باید یک پاسخ منطقی و قانع کننده داشته باشد
و عرض ما این بود که این پاسخ که تقصیر از ماست قانع کننده نیست و در ردش دلیل هم آوردیم
اسلام گفته جایزه ما به ایمان آورندگان و نیکان بهشت است
(صریحا وارد معامله شده)
خب ما هم این حقو داریم که بگوییم بهشت چیست و کجاست
و تصور مطابق با واقعی از آن داشته باشیم
اگه این جایزه مبهم و معما باشد این معامله از حیث ایجاد شوق مخدوش است
و برای ایمان و عمل نیک باید به دنبال عاملی دیگر گشت
یاحق
سلام
مخبر صادق اوصاف بهشت و شرایط رسیدن به آن را بیان کرده است و این کافی است.
یا علیم[/]
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
مخبر صادق اوصاف بهشت و شرایط رسیدن به آن را بیان کرده است و این کافی است.
یا علیم[/]
سلام
خود شما حداقل جز اون دسته از افرادی هستید که قاءل به تمثیلی بودن زبان وحی در مورد معاد هستید
و این یعنی حقیقت پاداش و جزا قابل درک به ادراک دنیایی نیست..جز در زبان تمثیل
و این برای اثبات سخن ما که زندگی اخروی در برابر زندگی دنیا غیر ملموس است کافی است
وقتی یک زندگی در ظرف دنیا قابل درک نباشد به نوعی مساوی است با خلا
لذا طبیعی است که از حیث اشتیاق ارجحیتی برای عموم مردم که با محسوسات سرو کار دارند ایجاد نمیکند
سلام خواهر خوبم خب علما معلومه عبادتشون از روی عشق ومعرفته به فرموده حضرت علی ع گروه آزادگاننمنتها ایشون گروه تاجران رو عرض کردن
سلام علیکم
مگر خدای گروه آزادگان باخدای گروه تاجران فرق دارد؟! مگر میشود خدا برای یگ گروه شوق را ایجاد کند و برای گروه دیگر شوق را ایجاد نکند؟!
دقت کنید ایشان میفرمایند شوق و انگیزه وجود ندارد! ومن سوالم این است پس علمایی که از آنها نام بردند به چه شوق و انگیزه ای از گناه دوری میکنند؟!
یازهراسلام الله علیها
خدای آزادگان وتاجران و...یکیه!منتها رتبه ی بنده ها ش مثل هم نیست مشکل از خدا نیست ؛ مشکل از خلق خداوند هستشوق وانگیزه ی علما مطمئنا داشتن خود خداوند یا همون رضا ی خالقشونه ولی تاجرا در این حد نیستن
چونکه صد آمد نود هم پیش ماست! قطعا کسی که هدفش فقط خود خداباشد هم خدارا خواهد داشت وهم نعمات خداوند را
اما الان سوالم از پرسشگر محترم تاپیک این است،علمایی که از آنها نام بردند از نظر ایشان به شوق و انگیزه چه چیزی دارند عبادت میکنند و ترک کناه؟ مگر قرار است در آخرت چه چیزی را به دست بیاورند که حاضر شده اند از خیلی لذات دنیایی دست بکشند؟!
یازهراسلام الله علیها
پاسخ شما را سرکار همای رحمت دادند
اما بنده هنوز پاسخم را دریافت نکرده ام! و سوالم از شماست! ومیخواهم پاسخ شمارا بدانم
لطفا بفرمایید از نظر شما علمای محترمی که نام بردید به شوق و انگیزه چه چیزی عبادت میکنند و ترک گناه؟ مگر قرار است در آخرت چه چیزی به دست آورند که حاضرند به خاطرش از خیلی چیزها در این دنیا بگذرند؟
یازهراسلام الله علیها
شما از کجا میدونید که برای آخرت کار میکنند؟!
یه جایی خوندم که امام حسین فرموده بود اگه آخرتی نباشد و نبود..راه و روش من باز همین بود
این نشون میده که بعضی ها قابلیت این رو دارند که بدون چشم داشت خوب باشن و عبادت کنند
مرام عرفا هم تا جایی که بنده میدانم همین است..عبادت بدون چشم داشت
اما موضوع تاپیک از منظر کسی است که نگاه تاجرانه دارد ولی در معامله مشکلی می بیند
اگر برداشتتان اینگونه باشد پس در مورد انواع عبادات خیلی خلط مبحث نمودید بزرگوار!
بله درسته که عبادت عرفا بدون چشم داشت است،اما یک عبادت بدون هدف نیست! اگر میگویند عبادتشان بدون چشم داشت است به این معنا نیست که همینجوری خوب باشند و عبادت کنند وترک گناه!! قطعا از عبادتشان هدفی دارند ،و این اهداف و نیت افراد است که مرتبه آنها را مشخص میکند و مطابق آن عمل میکنند
خود خداوند یکی از اهداف خلقتش را عبادت بندگانش معرفی میکند البته این هدف ،یک هدف متوسط است،و هداف والا و غایی از خلقت ،رسیدن انسانها به کمال الهی است ، و همین خداوند برای عبادت بندگانش پاداشی قرار داده است
اینگونه نیست کسی که به خاطر خدا عبادت میکند منکر نعمات الهی باشد! نه تنها منکر نیست،بلکه حتی در آخرت از نعمات الهی هم بهره مند میشوند
شما فرض کنید فردی باشد که مهمان دعوت میکند وموقع مهمانی شیرینی های خوشمزه ای میدهد
حال یکی مسافت زیادی را برود خانه این آقا،به این فرد بگویند برای چه میروی؟ میگوید میروم شیرینی بخورم
نفر دیگری مسافت طولانی را می رود خانه این آقا،به این فرد دوم میگویند برای چه میروی؟ میگوند به عشق آن آقا میروم که دقایقی با اوحرف برنم
این آقا برای هر دو نفر پذیرایی شیرینی را می آورد،اما نفر اول از لذت صحبت محروم است،ولی نفر دوم هم شیرینی را میخورد هم لذت صحبت را دارد!
حکایات تاجران و آزادگان هم همین است،تجار به عشق وعده های الهی که در قرآن آمده وحق است عبادت میکنند،وقتی به بهشت میروند به هرچه بخواهند میرسند زیرا در بهشت هرچه بخواهی خواهند داد، اما آزادگان به عشق درک وصال الهی میروند،و خداوند نه تنها از نعمات بهشتی از آنها پذیرایی میکند بلکه لذت درک وصالش را هم به بندگانش میرساند
پس علمای ما به عشق وشوق وصال است که دارند عبادت وبندگی میکنند نه همینجوری و بدون هدف!
ببینید بزرگوار،تا شناخت اتفاق نیفتد،تا بنده یقیین پیدا نکند خدایی وجود دارد،و این خدا هرچه میگوید حق است،نه تجارتی اتفاق می افتد نه وصالی!!
اصلا اگر حتی خداوند از نعمات بهشتی هم در قرآن یاد نکرده بود ،همین اندازه که میگوید در بهشت هرچه بخواهید هست برای بنده ای که خدارا قبول دارد و باور دارد کفایت میکند!
گاهی که توفیق میشود برای تبلیغ با کودکان سروکار دارم ،وقتی بچه ها میگویند خانم دربهشت خانه شکلاتی هم هست؟،میگویم بله هست! میگویندفلان اساب بازی هاهم است،؟میگویم بله است!
میدانید چرا؟ چونکه خود خداوند گفته در بهشت هرچه بخواهیم هست!
پس شرط اول تجارت این است که به کسی که میخواهی از آن جنسی را بخری اعتماد داشته باشی ،بنده باید اول اعتماد پیدا کند که خداوند وعده هایش حق است،وقتی مطمئن شد آن وقت میتواند تجارت کند وبگوید خدایا تو به من گفتی اگر در دنیا مرا اطاعت کنی در آخرت هرچه بخواهی به تومیدهم،من در دنیا تو را اطاعت میکنم،تو در آخرت فلان چیزها را به من بده
در مورد حدیثی هم که نقل فرمودید عین حدیث را بیاورید تا نکاتش بیان شود
یازهراسلام الله علیها
سلام،
جسارتاً فکر کنم جواب اشتباهی به آن بچهها میدهید و میتواند مصداق دروغ محسوب شود، اگرچه قصدتان دروغ نیست و خیلی هم نیت خوبی دارید ... احوال قیامت و آخرت از مصادیق غیب است که کسی نمیتواند از خودش حرفی بزند مگرآنکه تا حد لازم احتیاط کند ... مثلاً اگر میگفتید که «کی میدونه شاید هم باشد» جواب اشتباهی نیست ... اما جواب بهتر این بود که بفرمایید «اگر در آنجا دوست داشتید که خانهای از شکلات به شما بدهند البته خواهند داد»، نه اینکه از ابتدا هست، اینکه خداوند فرموده است هر چه بخواهید هست به این معنی نیست که هر چیزی که الآن بخواهید آنجا هست بلکه مراد آن چیزی است که آنجا بخواهید، به این دلیل که اگر شما الآن تشنهاتان باشد و دلتان آب پرتقال بخواهد و فردا به مثلاً آب طالبی میل داشته باشید و فردا به شما بگویند که ما برایتان آب پرتقال آماده کردهایم این آب پرتقال برای شما به گوارایی آن آب طالبی که به آن میل دارید نخواهد بود ... شاید یک نفر در این دنیا نهایت آرزویش این باشد که مثلاً یک تراکتور داشته باشد، این دلیل نمیشود که به او بگوییم در بهشت تراکتور هم وجود دارد ... اتفاقاً مشکل ما با برخی از بزرگواران همین است که با اینکه خداوند فرموده که مثلاً در بهشت گوشت پرندگان و نوشیدنی فلان برایتان مهیا است ولی بعد که بروید بهشت میبینید که اینها دیگر برایتان جذابیتی ندارند و به جای آنها فلان ذکر و فلان تسبیح را به شما میدهند که لذتش خیلی بالاتر از اینهاست ولی الآن شما نمیتوانید بفهمید که آنها چقدر برایتان گوارا هستند ... این میشود دروغ بستن به خدا ... اگر خدا بگوید که ای کودک دلبند در بهشت خانهی شکلاتی هم هست پس دیگر هست، اگر بگوید که ای مرد زحمتکش در بهشت تراکتور هم هست پس دیگر هست، چون اگر نباشد و بگوید هست ولو اینکه چیز بهتری هم آنجا باشد این میشود وعدهی دروغ و خداوند منزه است که چیزی جز حق بگوید ...
در نتیجه، چیزهایی که خداوند فرموده است که در بهشت هست را نمیشود رویش بحث کرد که هست یا نیست، جواب این است که حتماً هست ... ولی چیزی را که خداوند نگفته است که هست و به جای آن فرموده که چیزی است که راضیتان میکند و خوشایند چشمهایتان هست و طعمش باعث شادی قلبها میشود و لذتی است برای آنها که مینوشند و هر چه که بخواهید هست اینها یعنی ما نمیدانیم خداوند دقیقاً چه چیزی را وعده داده است و همین مقدار برایمان کفایت میکند که بدانیم از داشتن آنها لذت خواهیم برد و اصلاً هر چه که در آنجا بخواهیم برایمان فراهم خواهد شد ...
و نکتهی آخر اینکه اگر خداوند بفرماید در بهشت صنذلی هست برای کسانی که وقتی خسته میشوند بنشینند، بعد ما همه بمیریم و زمین و زمان کنفیکون گردد و دوباره همه زنده شویم حتماً خواهیم دید که آنجا صندلی هست برای کسانی که وقتی خسته میشوند بتوانند بنشینند، صندلی هست ولی چه صندلی، نشستن ولی چه نشستنی، خسته شدن ولی چه خسته شدنی؟ ... چون یک عده مدعی هستند که و ما ادراک ما صندلی و ما ادراک ما جلوس فی الجنة ... الآن در بهشت با علم امروزمان همه متفقالقول هستیم که اسم این چیزی که جلویمان هست صندلی است و وعدهی خداوند راست بود که در دنیا وعده داد در بهشت صندلی پیدا خواهد شد، کسی هم شک ندارد، ولی اگر آن زمان که در دنیا بودیم حجابها را کنار میزدند تا این چیزی که امروز آن را صندلی مینامیم را ببینیم و به آن «میز» میگفتیم یا میگفتیم «نه صندلی است و نه هیچ چیز دیگری که ما بشناسیم»، در این صورت آیا میشود که باز هم وعدهی خدا به وجود صندلی در بهشت را زمانی که در دنیا مخاطب دعوت او بودیم را راست بشمریم؟ ... یعنی باید بگوییم که خداوند توریه کرده است و منظورش از گوشت پرندگان از ابتدا هم خود گوشت پرندگان آنطور که ما امروز برداشت میکنیم نبوده و مثلاً فلان چیز دیگر بوده است و منظورش از شرابی که باعث سردرد نشود هم از همان ابتدا بک ذکر بوده است که تکرارش مایهی سنگینی سر و خستگی و خوابآلودگی نمیشود؟ ... شاید ... شاید هم نه ...
شاید هم تا معصوم علیهالسلام ظاهر آیات را رد نکرده و نفرموده باشند که معتقد به فقط باطن آیات بشوید باید ظاهر و باطن آیات را با هم بپذیریم و اعتقاد خلاف آن را در زمان غیبت بر خود حرام بشمریم ... و الله العالم ...
سلام علیکم
از مطلبی که فرمودید سپاسگزارم
اتفاقا بنده دقیقا چون دروغ نبود گفتم!خداوند میفرمایید هرچه بخواهید در بهشت هست
صحبت از کارهای خوب و بهشت بودیکی از بچه ها پرسید اگر من بروم بهشت وبه خدا بگویم بهم خانه شکلاتی بدهد ،میدهد؟ گفتم بله میدهد،گفت مگه در بهشت هم خانه شکلاتی هم هست؟ گفتم بله وقتی بروی بهشت هر چه بخواهی آنجا هست ،یکی دیگه گفت حتی اساب بازی ،گفتم بله ،در بهشت هرچه بخواهید هست حتی اسباب بازی !
وقتی خداوند میفرماید هرچه بخواهید در بهشت است،یعنی هرچیزی( بدون قید)
اینکه بعد افراد به چه درکی میرسند حرف دیگری است،ولی اینکه بگوید هرچه بخواهید در بهشت است ابدا دروغ نیست!
یازهراسلام الله علیها
طبق آیات قرآن انسان هرچه بخواهد در بهشت است و ما نمیتوانیم بگوییم فلان چیز نیست!
وَ لَكُمْ فيها ما تَشْتَهي أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فيها ما تَدَّعُون ــــ و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب كنيد به شما داده مىشود (فصلت:31)
اما در آخرت انسان به درکی میرسد که چیزهای کوچک را نمیخواهد ،
حتی در همین دنیا هم وقتی انسان رشد میکند و بزرگتر میشود و درکش کامل تر میشود چیزهای بااهمیت تری از خدا میخواهد_یک کودک الان از خدا خانه شکلاتی میخواهد،و به عشق این پاداش ترک گناه کند،اما هکین کودک وقتی درک کامل تری نسبت به خدا وبهشت پیدا میکند دیگر از خدا خانه شکلاتی نمیخواهد
از طرفی وقتی کودکی خانه شکلانی میخواهد،اگر در همین کودکی از دنیا برود،به درک حضور آخرت میرسد،پس خداوند چیزی را به او میدهد که او خیلی بالاتر از خانه شکلاتی راضی و خشنودش میکند
پس ما نمیتوانیم بگوییم خیر ،در بهشت خانه شکلاتی نیست! قطعا اگر بخواهد هست،اما اینکه به چه نحوی است در آخرت معلوم میشود
یازهراسلام الله علیها
سلام علیکم و رحمة الله،
وقتی خداوند میفرمایید هر چه بخواهید در بهشت هست یعنی هر چه که الآن بخواهید یا هر چه که وقتی رسیدید به بهشت و در بهشت سکنی گزیدید دلتان خواست برایتان فراهم است؟
اگر بفرمایید هیچ قیدی ندارد و هر چه که چه در اینجا و چه در آنجا بخواهیم در بهشت فراهم است آن وقت جملهی بعدیاتان که میفرمایید اینکه بعداً به چه درکی برسیم حرف دیگری است میتواند مشکلساز باشد، چون باید در بهشت کلی خانهی شکلاتی و پورشه و بنز و انواع ماشینهای مدلهای جدید متعلق به دهههای متفاوت و کلی هواپیما و وسائل تخیلی و لپتاپ و گوشی موبایل و امثال آن وجود داشته باشند و بعد هم که برویم بهشت اگر ان شاء الله راهمان بدهند هیچ کدام از اینها به کارمان نیاید چون دیگر درکمان عوض شده و این چیزها برایمان جذابیتی ندارند ... این با حکمت خدا تعارض ندارد از نظر شما؟ ...
اگر خدا فرموده بود که در کنار حوری و غذا و نوشیدی و باغ و نهر جاری و تکیهگاههای آنچنانی مثلاً خانهای از جنس شکلات هم در بهشت هست آن وقت این همه بحث نمیکردم، ولی وقتی که نفرموده پس ما باید به گفتن همین جمله اکتفا کنیم که اگر در بهشت چنین چیزی بخواهی شک نکن که خداوند برایت فراهم میکند یا از ابتدا فراهم کرده است ...
نمیتوانیم بگوییم که در بهشت خانهی شکلاتی نیست ولی نمیتوانیم هم بگوییم که خانهی شکلاتی هست، چون نمیدانیم که در بهشت کسی چنین چیزی را درخواست خواهد کرد یا نه، چه کودک از دنیا رفته باشد با عشق نسبت به شکلات و چه در ۹۰ سالگی از دنیا رفته باشد با ترس از شکلات (بخاطر ترس از بیماری قند مثلاً) ... شاید منظور شما هم همین بوده است، اگر بله عذرخواهی میکنم ...
اگر به ظاهر همین آیات لهم فیها مایشاءون نگاه بفرمایید صحبت از آخرت است نه دنیا
قرار نیست که هرچه الآن میخواهیم آنجا باشد
اگر شاگرد شما بگوید آیا من میتونم توی بهشت با برادرم عروسی کنم ؟ باز پاسخ شما مثبت است
پاسختون مثبت است یا اینکه برای سخن خدا قید می آورید؟
از همین قیدها که گریزی هم از آن نیست روشن میشود مصداق آیه مورد نظر شما خواسته های دنیایی مثل خانه شکلاتی و غیره نیست
بلکه فقط در بیان تمثیل اینگونه است
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۖ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ
اگر اصل پاداش قابل درک بود که خداوند مثال نمیزد!
لذا اصل سوال بنده مبنی بر اینکه چگونه پاداش ناشناخته عامل تشویق میشود؟ پابرجاست
خداوند مطلق فرموده است برای شما هرچه بخواهید در بهشت فراهم است!
و با توجه به آیاتی که بیان شد شما هیچ چیزی را نمیتوانید بگویید که در بهشت اگر انسان طلب کند نیست!
پس بنابر این هرچه انسان طلب کند، است( ولو اینکه فرض میوه ای باطعم همین دنیا باشد!) اما در آخرت درک انسان به جایی میرسد که اینهارا طلب نخواهد کرد و چیزهای فراتر را میخواهد
بهشت حق است،و در بهشت انسان جز آنچه رضای خدا است و حق است چیز دیگری نمیخواهد،از طرفی خیلی چیرهایی که در این دنیا حرام است در آخرت حرام نیست!،زیرا اصلا در بهشت حرام وجود ندارد،و اصلا نیازی بی پاسخ نمیماند که فرض انسان به حرام متمایل شود!
بنده باز هم میگویم ،مطلق هرچه بندگان بخواهند در بهشت برایشان موجود خواهد شد( بنابر وعده صریح خداوند در قرآن) ،
اما انسان خودش دیگر نمیخواهد والا اگر بخواهد به او میدهند!!
شما میروید رستوران_فروشنده میگوید هرنوع غذایی در این عالم است آماده به شما میدهم! حالا اگر مشتری بگوید غذایی که یک هفته پیش درست کردیدو توی یخچال است را میخواهم ،قطعا فروشنده خواهد داد! ،اما هیچ انسان عاقلی نمی آید بهترین و تازه ترین غذاهارا ول کند و غذای یک هفته مانده رابخواهد
در آخرت انسان هرچه بخواهد خداوند میدهد،اما وقتی نعماتی فوق تصور دنیایی وجود دارد ،دیگر انسان نعمات دنیایی را نمیخواهد( اما اگر بخواهد خداوند میدهد)
پس اگر کودک میگوید خانه شکالاتی میخواهم،وقتی برود بهشت خداوند برایش مهیا میکند اما خود کودک این را نخواهد خواست! زیرا لذاتی فراتر از اینهارا در آنجا خواهد دید،پس نمیتوانید بگویید خانه شکالاتی در بهشت وجود نخواهد داشت!
یازهراسلام الله علیها
همانطور که جناب نقطه فرمودند اینکه بگویبم هرچه بخواهیم در بهشت هست اما اگر آنجا برویم چیز دیگری میخواهیم..مشکل ساز است.
و در جهت رفع ابهام پاداش اخروی نیست بلکه در تایید آن است
معنای ساده و روان سخن شما این است که ما نمی دونیم در بهشت چه چیزی میخواهیم..چون فراتر از خواسته های فعلی ماست
خب خواهر گرامی ما هم از اول همینو گفتیم!
نعمتی که در حال حاضر به درک ما نمی آید چگونه عامل تشویق میشود
آیا باید پا روی نفسمون بزاریم برای رسیدن به چیزی که به قول خودتون اونجا معلوم نیست آن چیز را بخواهیم یا نه؟!
خداوکیلی این چه تشویقی است؟
چه کسی گفته که به درک شما نمیآید؟ درکی از باغ ندارید؟ از غذاها و نوشیدنیهای خوشمزه درکی ندارید؟ از حوری درکی ندارید؟ از سایه و همصحبتی با دوستانی که خداوند فرموده است حسن اولائک رفیقاً درکی ندارید؟ از اینکه گرما و سرما آزارتان ندهد و دما همیشه مطلوبتان باشد درکی ندارید؟ از اینکه در آنجا دیگر به شما ملال و رنجشی نخواهد رسید و همه چیز بر وقف مرادتان خواهد بود درکی ندارید؟
شخصاً تعجب میکنم که شما اینها را تشویق محسوب نمیکنید ...
جناب غریبهی آشنا، بیایید روراست باشیم ... نه خدا و حجتهای خدا نگفتهاد که هر چه در بهشت هست غیرقابل درک برای شماست، اتفاقاً کلی از چیزهایی یاد کردهاد که برای شما قابل درک باشد ... بعد هم اضافه کردهاند که هر چه میگوییم حق است و صدق است و چه کسی از خدا راستگوتر است ... این مقدار برای شما تضمین محسوب نشود عجیب است ... حالا یک عده بیایند بگویند منظور خدا از اینها که فرموده است آن چیزی که شما برداشت کردهاید نیست مراقب باشید که نعوذبالله فریب خدا را نخورید، این میشود مصداق یصدون عن سبیل الله اگر به خودشان نیایند و دست از این کارهایشان برندارند و ربطی به خدا ندارد ... حالا شما میخواهید در قیامت به خدایی که آنطور شایسته بود عبادتش نکردید بگویید که من بعد از گوش داد به حرفهای آنها دیگر به وعدههای تو شک کردم و نمیتوانم باور کنم که فریبم نداده باشی، به نظر شما پاسخ به این بهانهها در قیامت چه خواهد بود؟ اینکه شما چرا به جای حرف من و حجتهایی که بر شما قرار دادم رفتی و از کسی که من بر شما حجت قرار ندادم تبعیت کردی؟ عذر نیاور که امروز هیچ عذر و بهانهای پذیرفتنی نیست ...
در کتابهای تفسیر جواب این سؤال شما آمده است، حداقل یک تفسیر این آیات این است که منظور از اینکه مَثَل بهشت اینگونه است این باشد که فرموده باشد توصیف بهشت اینگونه است ... مثلاً خداوند در جایی میفرماید مَثَل حضرت مسیح علیهالسلام نزد خداوند شبیه است به مَثَل آدم، «إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِندَ اللَّـهِ كَمَثَلِ آدَمَ»، میبینید که منظور از این جمله این نیست که چیزی شبیه به حضرت عیسی علیهالسلام (مثل ایشان) شبیه باشد به چیزی شبیه به حضرت آدم علیهالسسلام (مثل ایشان)، بلکه خود حضرت مسیح علیهالسلام شبیه هستند به خود حضرت آدم علیهالسلام ... خلاصه اینکه قرآن به این سادگی نیست، گرچه آنچه گفته شد هم قابل نقد است، ولی همین مقدار احتمال که این تفسیر هم ممکن است درست باشد باید کافی باشد تا شما دست از اصرار خود بردارید و روی مسائل دیگر هم فکر کنید ...
خیر اینگونه نیست!
شما هرچه بخواهید خداوند دربهشت به شما میدهد،اینگونه نیست که ندهد،اما چونکه درک انسان کامل میشود میتواند تشخیص دهد نعمات بعشتی نسبت به نعمات دنیایی که میخواسته خیلی بهتر و متفاوت است! پس خودش چیز بهتر را طلب میکند،والا چه بسا اگر همان لذت دنیایی را هم بخواهد خدا به او بدهد! اما به گونه ای است که خود بنده نمیخواهد ،نه اینکه خداندهد!
خدا میگوید هرچه طلب کنید در بهشت است،( مطلق)
الان شما به عشق هرچه میخواهید پاروی نفستان بگذارید! مثلا شما عاشق مطالعه اید میگویید من پا روی نفسم میگذارم که در آخرت خداوند در بهشت ملیونها کتاب بدهد مطالعه کنم،!
در آخرت وقتی رفتید بهشت آنچه را به خاطرش ترک گناه کرده اید اگر طلب کنید به شما میدهند،اما چونکه نعماتی خیلی بهتر میبینیددیگرلذت نعمات دنیایی را نمیخواهید،آنچه را در آخرت درک میکنید میخواهید!
پس شما بدانید به شوق هرچه پا روی نفستان بگذارید خداوند در بهشت خیلی بهتر از آن ولذت بخش تر از آن رابه شما خواهد داد( انگیزه بالاتر از این!)
یازهراسلام الله علیها
شما مارو گرفتید به خدا
ما هم عرض کردیم چنین بهشتی که اینجا چیزی بخواهیم ولی آنجا چیز دیگر بخواهیم برای ما مبهم است و برانگیزاننده نیست
اصلا خود این جمله که هرچه بخواهی هست خودش مبهم است و نمیتوان تصور منطقی از آن داشت
یاعلی
نه برادر عجیب نیست
ما از کیفیت زندگی اخروی جز به زبان تمثیل درکی نداریم
بعنوان مثال ازدواج مربوط به دنیا و زادو ولد است
جایی که زادو ولد نیست چه کاربردی دارد
غذا خوردن هم همینطور..
بله ما درک از باغ و همسر داریم اما اینها در کنار یکسری مشقت ها لذت بخش اند
لذاتی که ما میشناسیم رفع الم اند
تاحالا ندیدین سوال کنن که این همه بساط عیش نوش یکجا باهم
در همان ساعات اولیه چطور دل آدمو نمیزنه؟!
میفرمایید که خب خدا یکاری میکنه که دلمون زده نشه
اینجاست که بنده میگم پس درکی نداریم و آن لذات دنیاگونه نیست
اصلا خود این جمله که هرچه بخواهی هست..مبهم است و صورت منطقی ای نمیتوان از آن داشت
تنها صورت منطقی آن این است که آنجا تو راضی هستی
این یک گذاره اصطلاحی است که ما در دنیا هم نسبت به چیز یا مکان خوبی از آن استفاده میکنیم
مثلا هایپر مارکت که بروید به شما میگن هرچی بخوایی داریم
خیر بزرگوار!
اینگونه نیست که اینجا یه چیزی را بخواهید اما در آخرت چیز دیگری به شما بدهند! بلکه درکتان از نعمات متفاوت میشود
شما باهمین درک دنیایی الان از خداوند نعمات بهشتی را بخواهید،و یقیین داشته باشید که وقتی بروید بهشت چیزی را که میخواهید به شما میدهند،( صد درصد مطمئن باشید _خداوند خلف وعده نمیکند)
اگر رفتید بهشت و ناراضی بودید و چیزی که میخواستید را به شما نداند همانجا از دست بنده حقیر شاکی شوید،! بنده حاضرم اگر شما ان شاءالله رفتید بهشت و چیزی را که در بهشت خواستید به شما ندادند وناراضی بودید هرچه در این دنیا برای آخرتم زخیره کرده ام ( اگر چیزی برای آخرتم بماند و تباه نشود) بدهم به شما!
جمله «هرچه بخواهی » هم مبهم نیست! یعنی شما صد درصد راضی خواهید بود! هرچه طلب کنید به شما میدهند،
شما درآخرت خواستتان با خواست خدا یکی میشود، شما بهشتی میشوید و درک و خواستتان هم بهشتی میشود
درک ما در آخرت بالا میرود و متناسب با آخرت میشود،نعمات آخرت را بادرک آخرت میبینیم
یازهراسلام الله علیها
چرا برادر خیلی عجیب است ...
چه کسی گفته که ازدواج برای زاد و ولد است و خاص دنیاست؟ خدایی که موجوداتی را خلق کرده است که تکجنسیتی باشند نمیتوانست انسان را هم اینطور خلق کند؟ نه برادر، زاد و ولد یک حکمت در ازدواج است و نه تمام دلیل آن ... بماند که اگر ما دلیلی نداریم که در بهشت زاد و ولد وجود داشته باشد به همان صورت دلیلی هم نداریم که در بهشت زاد و ولد وجود نداشته باشد ...
بگذریم ... جناب غریبهی آشنا نمیتوانم درکتان کنم، به شما گفتهاند که در آخرت هر چه دوست داشته باشید به شما میدهند، هر چی در اینجا به عنوان نعمت میشناسید هم در آنجا یا خودش یا بهترش را به شما میدهند، اگر اصرار دارید که اینها مبهم است و برایتان قابل درک نیست و انگیزهای به شما نمیدهند به نظر من شما اصلاً راه عبادت تجار را دنبال نکنید چون مال شما نیست، عبادت تجار برای کسانی است که بخاطر این انگیزشها خدا را میپرستند، اگر اینها برای شما انگیزشی را ایجاد نمیکند پس این راه برای شما نیست، شاید بهتر است بروید احوال جهنم را بخوانید شاید آن باعث شدن انگیزه داشته باشید که برای به جهنم نیافتادن خدا را عبادت کنید ... گرچه جسارتاً به نظرم میرسد گیر الکی دادهاید و مسأله روشن و شفاف است و دارید با کلمات بازی میکنید ... یک لحظه صبر کنید، به پشت صندلیاتان تکیه بدهید و ببینید جوابی که به ما میدهید خودتان را قانع میکند؟ ... این خیلی معمول است که اگر بخواهند به یک کسی بگویند چه شکلات خوشمزهای برایت کنار گذاشتهام بگویند آن شکلات آن روز را یادت هست چقدر خوشمزه بود؟ میگوید بله! حالا به او میگویند که آن شکلات چند هزار برابر خوشمزهتر است ... این اگر برای شما مبهم است و کار همان شکلات معمولی که دفعهی پیش خوردید را هم برایتان تداعی نمیکند دیگر لااقل من یک نفر نمیتوانم به این بحث ادامه بدهم و رویکرد شما برایم قابل درک نیست ...
باز جای شکرش باقی است که متهم به بی خدایی و کفر از سوی شما نمیشوم
بله واقعا آیات وعده بهشت برای بنده مشوق نیست
چون درک و تصور درستی از هیچ چیز آخرت ندارم
مخصوصا که وقتی خود خداوند میگوید مثل الجنه...
اگر صحبت دنیا بود و قرار بود که تحقق وعده ها در دنیا باشد سوال ما نسبت به اینکه ماهیت بهشت چیست بی معنا بود و نیازی هم به دیدن نبود
اما صحبت از عالمی ناشناخته است که غیر از دنیاست لذا حقیقتا مفهوم پاداش الهی میتواند غیر زمینی باشد همانطور که دیگر صفاتش زمینی نیست و با قیاس زمینی نمیتوان به آن پی برد
اگر کمی تامل کنید دقیقا میتوانید سوال بنده رو درک کنید
یاحق
باشه خودتون خواستید
قبول
یاعلی
من واقعا تعجب میکنم چرا متوجه پارادوکس پاسختان نمیشوید
از یه طرف درک دنیایی را ملاک قرار میدهید و از طرفی خیر.
بله ما هم میدانیم اگر بهشتی باشد فرد بهشتی صد در صد راضی است
اما سوال در مورد ماهیت اون رضایت و نعمت است نه اصل آن!
این که میفرمایید خواست ما با خدا یکی میشود و درک ما در آخرت بالا میرود و متناسب با آخرت میشود ..صریحا تایید ابهام و رازآلودگی ماهیت پاداش اخروی است
چونکه خود خداوند هم از شما چیزی را که قادربه درک آن نیستید انتظار ندارد! در نتیجه ازشما انتظار ندارد الان بدون درک بهشت ،نعماتش را درک کنید ،به همین دلیل هم در قرآن متناسب با درک شما مثال زده است،
گفته هرچه بخواهید هست،بعد در جاهای مختلف قرآن بهشت را با درک دنیایی شما توصیف کرده است!
وقتی خداوند میگوید در بهشت فرض باغ است و درخت و غیره یعنی حقیقتا درخت است! ،یعنی من بنده کافی است حسی که از درخت دارم را باهمین درک دنیایی در نظر بگیرم ،وقتی آمدم بهشت هم همین درخت است اما با درک بهشتی! یعنی درخت تغییر نمیکند! درک من تغییر میکند،پس درکی از درخت پیدا میکنم که لذت دبدنش دها برابر برایم لذت بخش تر از دنیا است
در این دنیا با درک دنیایی بهشت را متصور باشید و تلاش کنید ،بعد خدا فراتر از تصور شما به بهشت را به شما خواهد داد،یعنی خیلی بیشتر و بهتر و باکیفیت آخرتی!!
یازهراسلام اللهه علیها
[="Tahoma"][="Navy"] غریبه آشنا;915110 نوشت:
سلام
انسان به آن حقیقت معنوی فراگیرش به همه حقایق آگاه است الا اینکه حیات مادی و حجاب جسم او را به فراموشی کشانده است
انسان با پاسخ مثبت به خداوند مهربان کم کم آنچه را که فراموش کرده بیاد می آورد
مگر نمی بینید قرآن مکرر به پیامبر ص می گوید تذکر بده یادآوری کن. چه چیز را یاد آوری کن؟ امر مجهول؟ خیر امر مغفول امر منسی
حتی برای القای حقایق به خود پیامبر ص هم نمی گوید بدان بلکه می گوید اذکر بیاد بیاور
بله داستان این است. فراموشی و غفلت و نه جهل
یا علیم[/]
سلام
غفلت مورد نظر شما در مورد توحید و فطرت الهی است نه پاداش الهی
لذا مربوط به سوال بنده نیست
احسنت
بنده هم بر همین مبنا از شما سوال کردم چیزی را که توان درکش را نداریم چگونه عامل تشویق میشود؟
شما توان درک باغ و درخت و طبعت وغیره را ندارید؟ یعنی نمیتوانید لذت اینها را درک کنید؟! شما طبق درک همین دنیا اینهارا درک کنید و برای آخرت برنامه ریزی کنید، خداوند گفته در بهشت باغ داردشما همبن باغ را در نظر بگیرید و تلاش کنید_بعد اگر بناباشد فرا تر ازاین را درک کنید باغ بهشتی را در این دنیا درک کنید خداوند راه را باز میکند،و اگر هم بنا نباشد وقتی رفتید بهشت درکش میکنید
انسان هرچه بیشتر اطاعت خداوند را انجام دهد ،ظرف وجودیش بیشتر میشود،و درکشان به عالم حقیقت بیشتر میشود و خداوند حکمت و معرفت را در قلب اوجاری میکند
چه بسا افرادی که ابتدا میخواستند تجارت کنند ،و شروع کردن اطاعت الهی را کردند اما دیدند خبرهایی فراتر از اینهاست رفتند جزو آزادگان
پله پله تا ملاقات خدا باید رفت
یازهراسلام الله علیها
[="Tahoma"][="Navy"] غریبه آشنا;920470 نوشت:
سلام
این بلیه عام است برادر
روی همه چیز این گرد نشسته . پاداش هم نقد است اما غفلت و بی توجهی مانع است اگر پرده غفلت کنار برود انسان پاداش و جزای اعمال روزش را هم می بیند
و من یعمل مثقال ذره خیره او شرا یره
یا علیم[/]
درک دنیا چه ربطی به آخرت دارد؟ مگر قراره آخرت دنیای مجدد باشد؟چه کسی اینو قبول میکنه؟
انصاف هم خوب چیزی است در بحث.
شما خودتون هم قبول دارید که درک ما از زندگی اخروی لزوما مطابق با واقع نیست
خواهشا به یک یک پستاتون دوباره نگاه کنید
و اساس حرف ما و سوال ما بر همین مبنا بود که پاداش ناشناخته حداقل برای بنده تشویق کننده نیست
ممنون از مشارکتتون در بحث
یاحق
سلام
نگاه کنید برادر
اگر بهشت به قول شما صرفا یک حقیقت معنوی است بله حرف شما درست است
اما اگر یک چیز محسوس است سوال ما بجاست....
دلیلمون هم این است که شنیدن کی بود مانند دیدن
[="Tahoma"][="Navy"] غریبه آشنا;920612 نوشت:
سلام
هرچی هست قابل دیدنه
اگه نمی بینیم تقصیر از ماست
یا علیم[/]
ببینید بزرگوار،شما در بودن خدا که شکی ندارید،خدارا هم قبول داریدو در این که خدا هرچه میگوید حق است هم تردیدی نداردید،درسته؟ پس تا اینجای کار مشکلی نخواهد بود
و اما شما دو تا راه دارید!
۱- فرض میگیریم درک شما فعلا محدود به همین دنیا است_پس با همین درک دنیایی از بهشت متصور باشید،یعنی وقتی خداوند دارد بهشت را توصیف میکند شما مشابه آنچه خدا میگوید را لذتش را در این دنیا چشیده اید پس همان را در نظر داشته باشید و بدانید خیلی لذات آخرت بیشتر است،مثلا به شما یک بستنی میدهند بعد میگویند این بستنی چه جوری بود_شما میگویید خیلی خوشمزه بود،بعد به شما میگویند اگر نمره ات بیست شد یه بستنی به تو میدهیم از این هم خوشمزه تر! یعنی هرچه تو الان از خوردن این بستنی لذت بردی اگر آن بستی را بخوری فرض دها برابر لذت خواهی برد! شما هم با خودتان میگویید اگر این بستنی اینقدر خوشمزه است پس اونی که دها برابر خوشمزه تر است چقدر لذت خواهد داشت،پس مشتاق میشوید به بستنی برسید!
شماهم الان لذات این دنیا را در نظر بگیرید و با درک همین لذات سعی کنید به بهشت برسید ،قطعا اگر بیشتر از این لذات در آخرت نباشد کمتر نیست! پس به شوق رسیدن به آن نعمات جاویدان بهشتی خدارا اطاعت میکنید
۲- و اما راه دوم این است که فرض شما میگویید نه! من قبول ندارم اینهایی که خداوند توصیف میکند همین باشد! بلکه چیز دیگری است که من از درک آن ناتوانم!
اینجا میگوییم حرفی نیست! میخواهید به درک واقعی عالم حقیقت برسید ؟ بسم الله ،شروع کنید!
[=Roboto-Regular]
پس راه دوم شما این است که به شوق و انگیزه درک عالم حقیقت اطاعت الهی کنید تا خداوند حجابها را از پیش رویتان بردارد و در همیبن دنیا خیلی چیزها را ببینید و درک کنید!
یازهراسلام الله علیها
سلام
چرا تقصیر از ماست؟!
اینکه خدا حالا به هردلیلی پاداش الهی را نشان نداده چه ارتباطی به تفصیر یا عدم تقصیر ما دارد؟!
حداقل در مورد معجزات پیامبران مطلب روشن است که برای جلب اطمینان مردمان نیازی به ظرفیت و این چیزا نیست
در مورد دیدن فرشتگان هم این حرفا را میزنند که باید ظرفیت باشد و غیره در حالی که نقض این مطلب در خود قرآن موجود است
لطفا بدون دلیل قضیه را توجیه نکنید
یاحق
پاسخ بند 1
برای چی باید از نعمت دنیا بعنوان نعمت آخرت یاد کنیم؟!!!
در حالی که میدونیم آخرت دنیای مجدد نیست
اگر پاداش خدا در همین دنیا بود که دیگه ما چنین سوالی نمیپرسیدیم! چون میدونیم در دنیا چه موجودی هستیم و چه میخواهیم
اما آخرتو نمیشناسیم بعنوان مثال میدانیم که ازدواج برای زادو ولد است اگر هم کاربردهای دیگری هم دارد باز مترتب بر همان امر تناسل است..درست؟
خب اگر در آخرت تناسل نیست ..دیگر هیچ دلیل و تصور منطقی از وجود ازدواج نداریم
ضمن اینکه اصلا لذت دنیا جنسش مربوط به خودش است و در جای دیگری نمیتوان تصورش کرد
مثال:
لذت دوری از معشوق و تلاش برای رسیدن به او
لذت خرید کردن برای زنان و بعضی مردان
لذت گریه کردن بعضی وقتا
و غیره که فقط مربوط به دنیاست مگر اینکه بگویید اینها در بهشت نیر هست که اونوقت ما میگوییم چنین بودنی تصنعی است نه واقعی
و پاسخ بند 2
بله
میشود دلایل دیگری برای عبادت پیدا کرد..همانطور که در احادیث هم آمده بعضی بدون چشم داشت عبادت میکنند
اما این مربوط به سوال تاپیک نیست
سوال ما از منظر کسانی است که اهل معامله هستند نه کسانی که حقیقت جو اند
سوال ما این نیست که چگونه بدون چشم داشت همانند احرار عبادت کنیم
خدارو شکر از کارشناس بگیرید تا همه کاربرانی که در این تاپیک شرکت کردند..به جز یک نفر
همه سعی در این داشتند و دارند که بگویند سوال تو نابجاست
فکر کردن اگه بگن سوال تو خوبه...ایراد به خدا وارد میشه
چی بگه آدم واقعا
باتشکر از همگی
سلام برادر بزرگوار
به قول خودتون پاسخ بند یک
خب ببینید واقعا شما ميخوايد ما
خانمها اون دنیا هم باز بشینیم بچه بزرگ
کنیم?!
هر چند توی همین دنیا هم خداوند خودش
پشت و پناه بچه هاست تا والدین اون بچه
ولی خب در هر حال سخته بچه دار شدن
و بزرگ کردن بچه!
با سلام مجدد
خب ببینید یه تاجربايد به طرف مقابل اعتماد داشته باشه ،درسته?
خب ما در هر حال مجبوریم ریسک
کنیم به هر حال هرچی باشه ما بهترین
زندگی و بیشترین عمر رو هم داشته باشیم
با اجبار هم که شده ،ميبرنمون اون دنیا
درسته ?
پس یه تاجر به نوعی مجبوره ،این ریسک
رو بپذيره وبه وعده های خالقش اعتماد کنه
البته ایشالله که هیچکدوم از ما جزء
تاجران نباشیم.
سلام
اینو از عزیزانی بپرسید که میفرمایند با درک دنیایی به آخرت بیاندیشید
ما که حداقل توی چند پست اخیر گفتیم با تجربه زندگی دنیا نمیتوان سراغ آخرت رفت..
البته شاید درجواب شما بگویند از نعمت دنیا سختی آن در آخرت نیست و بعنوان مثال کارکرد ازدواج فقط تناسل نیست
ولی این حرف اگر هم صحت داشته باشد حداقل به درک دنیایی ما منطقی نیست
چون کار دنیا و نعمتش یک زنجیره است مثلا اگر کارکرد ازدواج مهرورزی نیز هست باز مسبب اصلی آن تناسل است اگر تناسل نبود مهرورزی نیز نبود
کاری با نیت بچه دار شدن یا نشدن نداریم ازدواج با هر هدفی که باشد مبتنی بر جهازات تناسل است
یعنی باید این جهازات طبیعی باشد که میل به ازدواج صورت بگیرد حال چه به نیت بچه دار شدن و چه غیره
نمی تونیم بگیم از این زنجیره در آخرت این حلقه هست ولی آن حلقه نیست!
پس اگر در آخرت زادو ولد نبود هیچ دلیل و تصور منطقی نداریم مبنی بر اینکه نکاح وجود داشته باشد
یاحق
[="Tahoma"][="Navy"] غریبه آشنا;920719 نوشت:
سلام
برادر این قضیه دو طرف که بیشتر نداره
یا تقصیر از ماست یا از خدا
حالا شما می گید تقصیر از ما نیست پس تقصیر از خداست
ولی به نظر بنده انسان فهم خودش را متهم کند بهتر است از آنکه خدای جهان را متهم سازد
خدا مهربان و بزرگوار ااست و داعیه ای برای پوشاندن حقایق ندارد پس چشم ما بسته است وگرنه پاداش حی و حاضر است
اقرا کتابک
یا علیم[/]
شما می فرمائید ازدواج باعث مهرورزی
میشه !خب استارتش از اونجا شکل ممکنه
بگیره ولی این محبت بعدا شکل وسیعتری
به خودش میگیره ،به فرض هیچوقت
بچه ها تون رو. به خاطر میل جنسی.
این نیست که دوست داشته باشید،
از یه طرف دیگه هم اگر این میل باعث
وصل ما انسانها میشه خب پس همین
عقل حکم میکنه که این میل در. انسانها
بهتره خیلی بهتر از این باشه
به نظرم اینکه محبت چیه ونشات از کجا
میگیره به. تاپيک دیگه نیاز داريم
سلام و عرض ادب
اولا خدا توقعی ندارد چون توقع برای کسی متصور است که نیازمند است و خدا بی نیاز مطلق است
در ثانی اگر اخرت میگویید نشان داده نشده و فقط وعده هایی درباره اش داده شده و در ابهام است عقل نیز همین طور است پس به داشتن عقلمان نیز باید شک کنیم؟
ثالثا خدا راه و مسیر را نشان داده و ذاهنما هم برای طی مسیر به ما داده و ان وعده هایی که داده این است که اگر این راه را بریم به ان میرسیم و اگر راه دیگر را برسیم به ان یکی اگر درست فهمیده باشم منشورتان را از وعده ها
و کلام اخر اینکه لازم نیست معاد در دل ما باشد انچه باید در دل ما باشد محبت اهل بیت علیهم السلام و یاد مرگ و حقیقت کلام خدا و وعده های اوست.
سلام
1-منظور ما از توقع خداوند..توقعی است که بواسطه پیامبران مطرح شده
حدسش سخت بود براتون؟
2- نشان دادن راه مسیر چه ارتباطی به تشویق دارد؟
امام علی گفته جایزه اسلام بهشت است
خب ما حق نداریم بگیم بهشت چیست؟!
و بند آخر شما نسبت به این که آنچه در دل ما باید باشد محبت اهل بیت است ربطی به موضوع ندارد اگر قرار بر این بود که دیگر خود خدا هم بجای تشویق کردن به بهشت..می باید سخن شما رو میگفت
ضمن اینکه همین سخن شما هم مستلزم دیدن و شناختن است.
با فاصله هزار سال و بیشتر چگونه میتوان به معنای واقعی
کسی را شناخت و دوست داشت
آنچه یک دیدن کند ادراک آن
سالها نتوان نمودن با بیان
سلام
شما هم دارید فرمایشات جناب کارشناسو تکرار میکنید
اصلا صحبت اعتماد نیست!
صحبت از پاداش و جایزه هست نه اعتماد
اعتماد یه پله عقب تره که آیا اصل آخرت و جزای اخروی حق است یا نه
ما توی این تاپیک روی این پله هستیم که خب آخرتو قبول کردیم و خدارو هم قبول داریم
خب حالا این بهشتی که در ازای عمل صالح میدهید چیست؟ حق نداریم این سوالو بپرسیم؟؟؟!
اگه صرف اعتماد بود که خدا فقط میباید میگفت اعتماد کنید و اطاعت کنید..که برای شما بهتر است و سوال هم نپرسید
اما وقتی خودش تشویق کرده و وعده به بهشت میدهد..تا عامل حرکت در آدمی شود..لاجرم این حق برای ما ایجاد میشود که بدانیم بهشت چیست
در ضمن ما در هیچ پستی نگفتیم که حالا که نمیدانیم بهشت چیست نباید آدم خوبی باشیم
جز عامل اشتیاق عامل های دیگری مثل اعتماد و احتیاط میتوانند عامل باشند
سلام
اینکه دو طرف بیشتر داره یا نداره مارو از سوال منع نمیکنه برادر
و هر سوالی قطعا باید یک پاسخ منطقی و قانع کننده داشته باشد
و عرض ما این بود که این پاسخ که تقصیر از ماست قانع کننده نیست و در ردش دلیل هم آوردیم
اسلام گفته جایزه ما به ایمان آورندگان و نیکان بهشت است
(صریحا وارد معامله شده)
خب ما هم این حقو داریم که بگوییم بهشت چیست و کجاست
و تصور مطابق با واقعی از آن داشته باشیم
اگه این جایزه مبهم و معما باشد این معامله از حیث ایجاد شوق مخدوش است
و برای ایمان و عمل نیک باید به دنبال عاملی دیگر گشت
یاحق
[="Tahoma"][="Navy"] غریبه آشنا;920874 نوشت:
سلام
مخبر صادق اوصاف بهشت و شرایط رسیدن به آن را بیان کرده است و این کافی است.
یا علیم[/]
با سلام
خب من که طلبه نیستم واز احادیث
و روایات معتبر هم بی اطلاع هستم
فقط میتونم از طریق آ یه ها از نعمات
ونقمات صحبت کنم.
اونهم اگه قراره هيچ درد و رنجی نباشه
و نعمات ونقمات آ خرت عین همین دنیا
باشه ،خب همین عقل ناقصم ،میگه نمیشه
مگه خالقمون ،ما رو به یه شکل دیگه میخواد در بیاره.
بعد هم میگم تاجري که اصولا به فکر منفعتشه، خب درهر حال اگه اعتماد
به گفته های حالا خالقش نتونه داشته باشه
به نوعی به بن بست رسیده چرا که دل بستن به این دنیا به جز ضرر ،هیچی
واسش نداره و مجبور ریسک کنه وتسلیم
بشه ،
خب مگه نميگيد ازدواج محبت رو بین
افراد به وجود مياره،که البته خودم تا یه
حدی این فرمايشتون رو قبول دارم ،
ولی نه کاملا ،
خب همین عقل ناقصم هم میگه بشری
که اجتماعی خلق شده واسه ی اون
دنیا هم روابط رو با ازدواج محکم میکنه!
دنیا
سلام
خود شما حداقل جز اون دسته از افرادی هستید که قاءل به تمثیلی بودن زبان وحی در مورد معاد هستید
و این یعنی حقیقت پاداش و جزا قابل درک به ادراک دنیایی نیست..جز در زبان تمثیل
و این برای اثبات سخن ما که زندگی اخروی در برابر زندگی دنیا غیر ملموس است کافی است
وقتی یک زندگی در ظرف دنیا قابل درک نباشد به نوعی مساوی است با خلا
لذا طبیعی است که از حیث اشتیاق ارجحیتی برای عموم مردم که با محسوسات سرو کار دارند ایجاد نمیکند