با سلام و عرض ادب بیان مقدمه بى شك هيچ شالودهاى مقدّستر از شالوده بناى رفيع ازدواج نيست، زيرا در سايه اين بناى مقدّس، زن و شوهر به آرامش مىرسند، و نيازهاى طبيعى خود را بر طرف مىسازند، و علاوه بر ساختن آينده خود در دنيا، براى جهان آخرت خود نيز بهتر گام بر مىدارند، و بدينسان امنيّت و آرامش جهان آخرت را نيز در اين جهان و با اين امر مقدّس پايه گذارى مىكنند. بنابراين، درخت پرثمر ازدواج ميوههاى شيرينى همچون آرامش فردى، اجتماعى، دنيايى و آخرتى دارد، بدين جهت در آيات قرآن و روايات معصومان (عليهم السلام) فوق العاده مورد تأكيد قرار گرفته است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این زمینه می فرمایند:«تَناكَحُوا، وَ تَناسَلُوا تَكَثَّرُوا فَانِّى أُباهِى بِكُمُ الأُمَمَ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لَوْ بِالْسِقْطِ»؛[1]ازدواج كنيد تا نسل شما فزونى گيرد كه من با فزونى جمعيت شما حتى با فرزندان سقط شده، در قيامت به ديگر امتها مباهات مىكنم.
و در حديث ديگر از آن حضرت مىخوانيم:«مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِيْنِهِ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ فِى النِّصْفِ الْباقِى»؛[2]كسى كه همسر اختيار كند، نيمى از دين خود را محفوظ داشته، و بايد مراقب نيم ديگر باشد. چرا كه غريزه جنسى، نيرومندترين و سركشترين غرائز انسان است كه به تنهائى با ديگر غرائز برابرى مىكند، و انحراف آن نيمى از دين و ايمان انسان را به خطر خواهد انداخت.
باز در حديث ديگرى از پيامبر صلى الله عليه و آله مىخوانيم:شِرارُكُمْ عُزَّابُكُم؛[3]بدترين شما مجردانند.
به همين دليل، در آيات ، و همچنين روايات متعددى، مسلمانان تشويق به همكارى در امر ازدواج مجردان، و هر گونه كمك ممكن به اين امر شدهاند مخصوصاً اسلام در مورد فرزندان، مسئوليت سنگينى بر دوش پدران افكنده، و پدرانى را كه در اين مسأله حياتى بى تفاوت هستند، شريك جرم انحراف فرزندانشان شمرده است، چنان كه در حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله مىخوانيم: «مَنْ أَدْرَكَ لَهُ وَلَدٌ وَ عِنْدَهُ ما يُزَوِّجُهُ فَلَمْ يُزَوِّجْهُ، فَأَحْدَثَ فَالأْ ثْمَ بَيْنَهُما»؛[4]كسى كه فرزندش به حد رشد رسد و امكانات تزويج او را داشته باشد و اقدام نكند، و در نتيجه فرزند مرتكب گناهى شود، اين گناه بر هر دو نوشته مىشود.
یکی از آثار ازدواج در روایات باز شدن ابواب روزی معرفی شده است؛ قرآن کریم در این رابطه می فرماید:«وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيم؛[5]مردان و زنان بىهمسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بىنياز مىسازد خداوند گشايشدهنده و آگاه است.
بدون شك، امدادهاى الهى و نيروهاى مرموز معنوى نيز به كمك افرادى مىآيد كه براى انجام وظيفه انسانى و حفظ پاكى خود، اقدام به ازدواج مىكنند.
هر فرد با ايمان مىتواند به اين وعده الهى دلگرم و مؤمن باشد، در حديثى از پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله نقل شده:مَنْ تَرَكَ التَّزْوِيجَ مَخَافَةَ الْعَيْلَةِ فَقَدْ أَسَاءَ ظَنُّهُ بِاللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛[6]كسى كه از ترس فقر ازدواج را ترك كند، گمان بد به خدا برده است؛ زيرا خداوند متعال مىفرمايد: اگر آنها فقير باشند خداوند آنها را از فضل خود بى نياز مىسازد».
«ما يمنع المؤمن ان يتخذ اهلا لعل الله يرزقه نسمه تثقل الارض بلا أله الا الله»؛[7]چه چيز مانع مؤمن است كه همسري را برگزيند شايد خدا فرزنداني را روزي او گرداند كه زمين را به لا الا الله (شعار توحيد) سنگين كنند (تا نشر توحيد در جامعه دهند) . امام صادق علیه السلام نیز می فرمایند: الرِّزْقُ مَعَ النِّسَاءِ وَ الْعِيَالِ؛[8]روزى همراه همسر و فرزند است».
و در حديث ديگرى از پيامبر صلى الله عليه و آله مىخوانيم: «مردى خدمت حضرتش رسيد، از تهيدستى و نيازمندى شكايت كرد پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: تَزَوَّجَ، فَتَزَوَّجَ فَوُسِّعَ لَهُ؛[9]ازدواج كن، او هم ازدواج كرد و گشايش در كار او پيدا شد.
------------------------------------
روایتی را که مرحوم نوری در مستدرک آورده اند چنین است:
« وعن ابن مسعود قال : قال رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) : ليأتين على الناس زمان ، لا يسلم لذي دين دينه ، إلا من يفر من شاهق إلى شاهق ، ومن جحر إلى جحر ، كالثعلب بأشباله " قالوا : ومتى ذلك الزمان ؟ قال : " إذا لم تنل المعيشة إلا بمعاصي الله ، فعند ذلك حلت العزوبة " قالوا : يا رسول الله أمرتنا بالتزويج ، قال : " بلى ، ولكن إذا كان ذلك الزمان فهلاك الرجل على يدي أبويه ، فإن لم يكن له أبوان فعلى يدي زوجته وولده ، فإن لم تكن له زوجة ولا ولد ، فعلى يدي قرابته وجيرانه " قالوا : وكيف ذلك يا رسول الله ؟ قال : " يعيرونه بضيق المعيشة ، ويكلفونه ما لا يطيق ، حتى يوردوه موارد الهلكة»؛.[1]
ابن مسعود صحابي گفت: رسول خدا فرمود: زماني در پيش است که سالم نمي ماند دين صاحب ديني مگر آن که بگريزد از قله کوهها به قله کوههاي ديگر و از مخفي گاهي به مخفي گاه ديگري مانند روباه و بچه او، گفتند چه وقت است اين زمان، فرمود: زمانيست که تهيه معاش نشود مگر با گناه،لذا در چنين زماني عزوبت جايز است گفتند: يا رسول الله تو ما را به ازدواج امر فرموده اي، فرمود ص: بلي و لکن در آن زمان هلاکت مرد به دست پدر و مادرش است و اگر ابوين ندارد به دست زوجه و اولادش مي باشد، و چنانچه زوجه و اولاد ندارد به دست اقوام و همسايگانش است، گفتند: چگونه يا رسول الله، فرمود: به جهت تنگي معيشت و تکاليف ما لا يطاق تا اين که برسد به هلاکت دين.
این روایت از جهت سندی مرسل است و قابلیت استدلال و استنباط به تنهایی در مسائل فقهی را ندارد. البته همین روایت در منابع عامه عینا با همین متن آمده است. که ظاهرا با سه طریق ذکر شده که هر سه طریق با مشکل سندی مواجه است. روایت دیگری نیز شبیه به همین روایت در منابع عامه آمده که ابن جوزی آنرا در کتاب «موضوعات»[1] آورده :«عن النبي صلّى اللّه عليه و آله و سلم، قال صلّى اللّه عليه و آله و سلم: إذا أتى على أمتي مائة و ثمانون سنة بعد الألف 1180، فقد حلّت العزوبة و العزلة و الترهب على رءوس الجبال فتربية جرو خير من تربية الولد، و أن تلد المرأة حية خير من أن تلد الولد».[2] که در این حدیث عزوبت از سال 1180 هجری جایز دانسته شده است و تربیت حیواناتی چون «توله سگ» بهتر از تربیت فرزند دانسته شده و اینکه مادری مار بزاید بهتر از زائیدن انسان است؟!
البته آنچه در روایت آمده حلیت عزوبت است نه وجوب آن و یا حرمت ضد آن(ازدواج)؛ لذا بر فرض پذیرش روایت باز جواز نکاح، بلکه استحباب و یا حتی وجوب آن در برخی صور باقی خواهد بود. ثانیا بر فرض پذیرش چنین روایتی، هنوز وقت آن فرا نرسیده است، بنابراین فعلیکم بالتزویج و به امثال این روایات توجهی نفرمائید.
با سلام و عرض ادب جواب ما منفی است، و پسرهای متعهد باید در امور دینشان به مراجع تقلید رجوع نمایند نه به این نقلیات. زیرا اولا: چنین روایتی بدرد استدلال فقهی نمی خورد، و هیچ فقیهی بر طبق آن فتوی نمی دهد، زیرا ظاهرا سند روایت از طریق اهل سنت است، که این طریق نیز به تصریح ائمه حدیث (اهل سنت) مخدوش است.
ثانیا: برفرض صحت چنین حدیثی؟! این حدیث (شاذ) خواهد بود و هرگز نمی تواند در مقابل احادیث تشویق به امر ازدواج قرار بگیرد.
ثالثا: برفرض که حدیث را بپذیریم به شهادت وجدان، چنین زمانی هنوز فرا نرسیده است، به گونه ای که امر معاش منحصر در راه حرام باشد.
رابعا: برفرض ما در چنین زمانی قرار گرفته باشیم از کجا معلوم که مفسده بقای بر عذوبت کمتر از تاهل باشد؟! مگر اینکه شخص به همان کوههای دور دست که دست ابنای بشر به آنها نمی رسد پناه ببرد و بخواهد همچون مرتاضان زندگی کند که باز چنین دستوری در شریعت ما نیامده.
برداشتتون از جمله ی "حلال بودن عزوبت" چیه؟! حلال بودن مجرّد موندن یا حلال بودن گناهان جانبی مجرّد موندن؟؟
خوب همین الانش هم مجرّد موندن گناهی نداره و ازدواج مستحبّه و واجب نیست. امّا اینکه یه سری آدم به خاطر اینکه آخرالزمانه و بخوان گناه خودشون رو به گردن آخرالزمان بندازن غیر منطقیه.
برداشتتون از جمله ی "حلال بودن عزوبت" چیه؟! حلال بودن مجرّد موندن یا حلال بودن گناهان جانبی مجرّد موندن؟؟
خوب همین الانش هم مجرّد موندن گناهی نداره و ازدواج مستحبّه و واجب نیست. امّا اینکه یه سری آدم به خاطر اینکه آخرالزمانه و بخوان گناه خودشون رو به گردن آخرالزمان بندازن غیر منطقیه.
خوب همین الانش هم مجرّد موندن گناهی نداره و ازدواج مستحبّه و واجب نیست
ازدواج مستحب موکد است و پیغمبر اکرم فرمود ازدواج سنت من است وهرکس سنت مرا انجام ندهد از من نیست در ضمن اگر کسی یقین داشته باشد که اگر ازدواج نکند به گناه می افتد واجب است که ازدواج کند ولی من الان این رو قبول دارم که با این وضع موجود آدم ازدواج نکند بهتر است .من خودم که میخوام بعد از ظهور امام زمان (عج) ازدواج کنم!
با این روایت شریفه باید پتکی بر سر مذهبیونی کوباند که ساختارهای غیر مذهبی را می پرستند!!! این روایت شریف را من قبلا دیده بودم...البته اینکه بر طبق این روایت شریفه می توان عمل نمود یا خیر...یک بحث فقهی است و کار مراجع است صرفا. آنهایی هم که قصد دارند به صرف صحیح و عدم صحیح بودن سند نصوص دین ا...تعالی را رد کنند پس بایستی بسیاری از روایات شریفه را هم رد بفرمایند!!! اسلوب علمی اینگونه نیست... به هر حال آنچه که مهم است اگر چه فقها بگویند جایز نیست حال به هر دلیلی...اما اشاره متن حدیث به قدری زیبا و دقیق و علمی و صحیح است(بلحاظ اشاره به فاسد بودن زمان)که باید آنرا لااقل از بابت تلنگر زدن به خود با طلا نوشت ولو اجرا هم نکرد...!!!باید با طلا نوشت و در مقابل دیدگان سردمداران جوامع اسلامی گذاشت و پتکی را هم بر سر بی کفایت هایی که چنین جامعه ای ساخته اند زد... ضمن اینکه یک نکته را هم یادآوری نمایم واجبات را هم به وقت اضطرار می شود ترک نمود چه برسد به ازدواج... اگر ما در زمانی زندگی می کنیم که به بظاهر مذهبی ترین افراد هم نمی شود به عنوان همسر و ناموس اعتماد کرد...دیگر چرا ازدواج؟! سردمداران این مملکت مثلا اسلامی به من جوان بگویند دیگر چرا ازدواج؟! همین سایت مثلا دینی را ببینید..... من مذهبی قرار است از بین چنین مذهبی هایی در جامعه حقیقی همسر انتخاب نمایم؟! از بین کسانی که هزاران ساعت با نامحرم ها گفتمان انجام داده اند؟! چنین زنی چگونه ذهنی دارد؟! ذهنی آمیخته به ارتباط با نامحرم... آیا چنین زنی مثل زن 200 سال پیش است که بگویم اضطراری نیست و شرایط من مرد برای انتخاب ناموسم!!! مانند مرد 200 سال پیش است؟! لذا چگونه می شود ازدواج کرد؟! چگونه می شود مدعی بود هیچ اضطراری نیست و همه چیز بر وفق مراد است و همه زنان بمانند زنان چند صد سال پیش اند؟! زهی خیال افیونی. اگر اضطرار زمان ما این است که ازدواج نکنیم(که البته مادامی که ازدواج موقت هست چنین اضطراری هم به نظر شخص خود من مکلف نیست..) و البته می دانیم که تشخیص مصادیق اضطرار هم با خود مکلف است علی ای حال با عنایت به آن اضطرار چه لزوم شرعی ای باقی می ماند برای ازدواج؟!...در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
این روایت شریف را من قبلا دیده بودم...البته اینکه بر طبق این روایت شریفه می توان عمل نمود یا خیر...یک بحث فقهی است و کار مراجع است صرفا.
کار مراجع است و شمایی که تخصصی در امور دینی و استنباط احکام نداری باید به مراجع مراجعه کنی نه اینکه اینجا طبق یک روایتی که صحت آن هم معلوم نیست سفسطه کنی.
[
right]آنهایی هم که قصد دارند به صرف صحیح و عدم صحیح بودن سند نصوص دین ا...تعالی را رد کنند پس بایستی بسیاری از روایات شریفه را هم رد بفرمایند!!![/right]
اونا علمشو ندارن.شما بگو ما اونارو قبول نمی کنیم!
[
right]اسلوب علمی اینگونه نیست...[/right]
پس چگونه است؟بگو ماهم یاد بگیریم
[
size=14] [/size]
ضمن اینکه یک نکته را هم یادآوری نمایم واجبات را هم به وقت اضطرار می شود ترک نمود چه برسد به ازدواج...
اضطرار ترک ازدواج را هنگامی که واجب است(وقتی که شما با ازدواج نکردن به گناه می افتی) فقط مراجع میتوانند به آن حکم دهند.آن هم با مطابقت احادیث و آیات قرآن و با روش تحقیق صحیح نه صرفا با یک روایت مرسل که نمیتوان از آن احکام فقهی استنباط کرد.
[[/TABLE][/TABLE][/TABLE]
[
از بین کسانی که هزاران ساعت با نامحرم ها گفتمان انجام داده اند؟! چنین زنی چگونه ذهنی دارد؟! ذهنی آمیخته به ارتباط با نامحرم... آیا چنین زنی مثل زن 200 سال پیش است که بگویم اضطراری نیست و شرایط من مرد برای انتخاب ناموسم!!! مانند مرد 200 سال پیش است؟!
آقای محترم!با این حرفت می دونی به چند تا دختر تهمت زدی؟اصلا شما احکام ارتباط با نامحرم را خوانده ای که داری اینجا پرت و پلا میگی؟نکند شما جزو طالبان هستی که اعتقاد داری زن نباید در جامعه باشد و گوشه ی خانه بنشیند؟مگر حضرت فاطمه(س) خطبه ی فدک را نخواند؟مگر ما حضرت زینب (س) را به عنوان مبلغ عاشورا نمی شناسیم؟درست است که شما به خانم های محترمی که برای مطرح کردن دغدغه های دینی شان وارد بحث های این سایت می شوند تهمت بزنید ؟
کسانی که وارد این سایت میشن این قدر دغدغه های بزرگی دارند که دنبال آمیختن ذهنشون به ارتباط با نامحرم نباشند.نمی دانم شاید شما...بگذریم.
[
right]لذا چگونه می شود ازدواج کرد؟! چگونه می شود مدعی بود هیچ اضطراری نیست و همه چیز بر وفق مراد است و همه زنان بمانند زنان چند صد سال پیش اند؟! زهی خیال افیونی.[/right]
زنان چند صد سال پیش خوب بودند؟زنان دوران قاجار خوب بودند؟زنانی که یک تنه باعث خمودی دین شدند خوب بودند؟آن هایی که مانند شما فقط یک حدیث را می دیدند و بدون اطلاع از متن قرآن و احادیث دیگر و شیوه ی تحقیق علمی از خودشان حکم فقهی میدادند.حرام خدا را حلال می کردند و بالعکس.آن ها خوب بودند؟آنهایی که توانایی تربیت بچه هایشان را نداشتند و تربیت کودک را برابر با ساکت کردن و مطیع محض اوامر پدر مستبد کردن میدانستند خوب بودند؟ رواج موسیقی های حرام در این دوره تقصیر آن هاست(چرایی آن در این مقال نگنجد).و خیلی از مشکلاتی که الآن در جامعه می بینیم به دلیل ناتوانی آنها در انجام مسئولیت هایشان است.
[
right]اگر اضطرار زمان ما این است که ازدواج نکنیم(که البته مادامی که ازدواج موقت هست چنین اضطراری هم به نظر شخص خود من مکلف نیست..) و البته می دانیم که تشخیص مصادیق اضطرار هم با خود مکلف است [/right]
تشخیص مصادیق با خود مکلف است.اگر مراجع معیاری داده باشند.اگر مرجع تقلید شما معیار های این حدیث را اضطرار برای ازدواج نکردن درنظر گرفته بود به آن عمل کنید.
[
right]علی ای حال با عنایت به آن اضطرار چه لزوم شرعی ای باقی می ماند برای ازدواج؟!...در خانه اگر کس است یک حرف بس است.[/right]
[/quote]
یعنی شما این قدر از خودت مطمئن هستی که با ازدواج نکردن به گناه نمی افتی؟!خوب ازدواج نکن.کسی مجبورت نکرده ازدواج کنی که!