آیا قرآن نیاز به تفسیر دارد ؟
تبهای اولیه
با سلام
امروز با یه سوال از طرف یک دوست رو به رو شدم که چون پاسخی قاطع برای اون نداشتم دست به دامان کارشناسان بزرگوار شدم ! :Sham:اما قبل از این که سوالم رو بپرسم جا داره به خاطر پاسخ های قبلی که به سوالات دیگرم داده اند ، ازشون تشکر کنم ! :hamdel:
این متنی هست که از کتاب "آیا قرآن کلام آفریدگار است؟" از نویسنده ای ناشناس برای من ارسال شده. متشکر میشم پاسخ بدید !
حالا باز با همه این تاکیدات بعضی می گویند، قرآن احتیاج به تفسیر دارد. اگر احتیاج به تفسیر دارد، چرا این همه «یا ایها الناس»، «یا ایها المومنون»، «یا ایها الذین آمنوا» دارد و به جای اینها نیامده «یا ایها المفسرون»، «یا ایها العالمون»، «یا ایها المراجع التقلید». چون خطاب قرآن به انسانها بوده است، نه به مفسرها. چرا باید در سوره قمر چهار بار تاکید شود.
باسلام وتشکر از جواب خوب استاد طاها
روايات زيادي از رسول خدا(ص)و ائمه طاهرين (ع)رسيده كه صراحت دارند قرآن ظاهر و باطن دارد; از جمله رسول خدا(ص)فرمود: قرآن ظاهر و باطن دارد و باطنش با طن دارد تا هفت بطن (1)و نيز فرمود:
حكم و باطنش علم است.
از ملاحظه آيات قرآن و توجه به معاني كلمات و جملاتش مطالبي فهميده مي شود كه پس از مراجعه به آيات ديگر و ضميمه كردن آن ها با هم , مفاهيمي دقيق تر و مطالبي باريك تر به دست مي آيد كه حصول آن معاني به تناسب ظرفيت روحي و علمي مطالعه كننده بستگي دارد. معاني اوليه به دست آمده ظاهر و معاني بعدي به ترتيب بطن ناميده مي شود. براي روشن تر شدن مثالي ذكر مي كنيم :
اصولاً نماز بايد به منظور ياد خدا برگزار شود ذكر و يادخدا نه تنها در حال نماز لازم است , بلكه ياد خدا از نماز سر چشمه گيرد و تمام حالات زندگي انسان را فرامي گيرد. قرآن مي فرمايد: (2)
چنين نمازي قرين و همراه با تقوا است . قرآن مي فرمايد: (3)
چنين نمازي مانند صبر به انسان نيرو و توان مي بخشد تا در مقابل سختي ها ايستادگي كند و او را در زندگي ياري مي كند. قرآن مي فرمايد:(4) از اين رو پيوند با نماز و همراهي با تقوا و صبر, انسان را علاوه بر انجام وظايف و تكاليف از كار زشت و منكر دور مي كند. قرآن مي فرمايد:(5)
و بالأخره نماز گزار به تزكيه نفس مي رسد كه نتيجه اش فلاح و رستگاري مي باشد. قرآن مي فرمايد: .
حال براي تقريب به ذهن مي توان چنين گفت : ظاهر نماز چند عمل و سخن است , اما باطنش , يادخدا,باطن باطنش , ايجاد تقوا و باطن آن , صبر و مقاومت و نتيجه صبر و نماز... دوري از فحشا و منكرات است وباطن دروي از منكرات , تزكيه نفس است كهنتيجه اش فلاح و رستكاري است .
همان طوري كه ملاحظه شدو مشخص گرديد كه چگونه با دقت و تامل در آيات قرآن و كنار هم گذاشتن آن ها مي توان از معناي ظاهري آن گذشت و به معناي باطن و باطن و باطن رسيد. ممكن است كسي بگويد:
چرابايد قرآن باطني و باطني و... داشته باشد؟ اگر تها ظاهر مي داشت عيبش چه بود؟
در پاسخ گفته مي شود:
اولا: انسان به خاطر داشتن بعد حيواني و تمايلات نفساني , بيش تر توجه اش به امور مادي مي باشد از اين رو نمي توانند در تمام حالات مختلف معنويات زا درك كند, به ويژه اگر مطالب عميقي باشد.
ثانيا: علاوه بر اين كه هر فردي حالات مختلفي دارد و نمي تواند در تمام حالات معنويات را درك كند,سطح فكر و توجه معنوي مردم هم با تفاوت دارد و ميزان دركشان يك سان نيست . به همين دليل لازم بود قرآن مطابق فهم عمومي , ظاهري و براي حالات خاص يك فرد و يا افراد آماده , باطني و باطني داشته باشد.(6)
پـاورقي
1ـ فيض كاشاني , تفسير صافي , مقدمه 8
2ـ نساء(4 آيه 103
3ـ
4ـ بقره (2 آيه 45
5ـ عنكبوت (29 آيه 45
6ـ برداشت از كتاب آشنايي با قرآن , از كتاب هاي درسي مراكز تربيت معلم ص 121ـ 118 شماره كد 2003
مطالبي از ايت الله محمد هادي معرفت: در سـوره نـحـل آيه 44 مـى خـوانـيـم : وانـزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم ولعلهم يتفكرون . در اين آيه وظيفه اساسى مطرح شده : 1 - بر خداوند مهربان لازم است پيام روح بخش خود را براى مردمان بفرستد. 2 - پـيـغمبر اكرم (ص ) وظيفه دارد, در ضمن عرضه پيام آسمانى , آن را براى مردم توضيح داده , تبيين نمايد و شرح و تفسير كند. 3 - بـر مـردم اسـت كه در اين پيام الهى و رهنمودهاى پيغمبر گرامى انديشه كنندو راه سعادت خود را در آن بيابند. لـذا هـرگاه مسلمانان , با مشكلى در فهم معانى قرآن , يا درك مطالب عميق آن ,روبرو مى شدند, فورا به سراغ پيغمبر اكرم (ص ) رفته , علاج درد خود را در آنجامى يافتند. در ايـن زمـيـنـه پرسشها و پاسخهاى فراوانى در دست است , كه هسته اوليه علم تفسير را تشكيل مـى دهد, و زيربناى تفاسير صحابه و تابعين گرديده , سپس درعهد تدوين , كه تفسير مانند ديگر عـلوم اسلامى , به صورت مدون درآمد,مجموعه اقوال و آراى سلف , بزرگترين و سرشارترين مايه تدوين تفسيرگرديد. حالا باز با همه این تاکیدات بعضی می گویند، قرآن احتیاج به تفسیر دارد. اگر احتیاج به تفسیر دارد، چرا این همه «یا ایها الناس»، «یا ایها المومنون»، «یا ایها الذین آمنوا» دارد و به جای اینها نیامده «یا ایها المفسرون»، «یا ایها العالمون»، «یا ایها المراجع التقلید». چون خطاب قرآن به انسانها بوده است، نه به مفسرها.
با سلام
تفسير يكى از علوم اسلامى است كه پيدايش آن در عهد رسالت صورت گرفت , در آن عهد مسائل پـراكـنـده و گوناگون پيرامون مطالب وارده در قرآن , برپيغمبر اكرم (ص ) عرضه مى شد, و آن حضرت به حكم وظيفه , هر يك را به فراخور حال شرح و بسط مى فرمود.
(قرآن را بر تو فرستاديم , تا آن را براى مردم تبيين نمايى , آنگاه خود به تفكربنشينند.)
ادامه دارد....
علم تفسير از منظر تاريخي: عـلـم تفسير را از نظر تاريخى در چهار دوره عمده رده بندى كرده اند وويژگيهاى هر دوره از نظر شيوه و روش ارزيابى شده است : 1 - عهد رسالت : تفسير اين دوره به صورت پراكنده صورت گرفته و پرسشها وپاسخها بسيار كوتاه است . 2 - عهد صحابه: تفسير در اين دوره پراكنده ولى تا حدودى گسترده و همه جانبه است 3 - عـهد تابعين: تفسير در اين دوره به صورت منظم و شكل يافته و گسترده ترو همه جانبه تر از عهد صحابه با اضافه اجتهاد در ابعاد مختلف تفسير صورت گرفته است . 4 - عـهـد تدوين دانش تفسير : در اين دوره گسترده تر از دوره تابعين است و بسته به تواناييهاى علمى و ادبى مفسران از ويژگيها و روشهاى گوناگونى برخوردار است .
با سلام
از نظر بنده حقیر قرآن نیاز به تفسیر نداره، بلکه برای از بین بردن تناقضات نیاز به تاویل داره.
با تشکر
با سلام هرچند تايپك هاي بالاي بنده ادامه دارد و در مورد علم تفسير مطالبي خواهد امد ولي خوشحال مي شوم ازاين كه بفرماييد منظورتان از تاويل چيست و فرموده خود را بيشتر تبيين نماييداز نظر بنده حقیر قرآن نیاز به تفسیر نداره، بلکه برای از بین بردن تناقضات نیاز به تاویل داره.
سلام
تفسیر یعنی برداشتن پوشش . باید توجه داشت که قرآن حکایت از کشف تام رسول اکرم است اما به زبانی تنزل یافته که قابل فهم ما باشد . اگر کسی جان پاک داشته باشد با خواندن قرآن حقیقت آنرا نیز شاهد خواهد بود . پس قرآن به این اعتبار نیاز به تفسیر ندارد . نیاز به تفسیر از جانب ماست که جانمان روشن نیست . ما با قرائت قرآن و تزکیه و تطهیر بر مبنای آن خود را به مرتبه معرفت و شهود نزدیک می کنیم همچنانکه قرآن فرمود : یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و .... پس در تفسیر قرآن بر ما تقدم می جوید و حجابها را از چشم جان ما کشف می کند و بر می دارد . آنچه به نام تفسیر مشهور شده تلاشی است برای تحقق این تفسیر قرآنی . موفق در پناه حق
با سلام جناب حامد بزرگوار اولا سلام و خوش امد عرض مي كنم ورودتان به اسك دين را و ثانيا بنده متوجه منظورتان نشدم باید توجه داشت که قرآن حکایت از کشف تام رسول اکرم است اما به زبانی تنزل یافته که قابل فهم ما باشد . اگر کسی جان پاک داشته باشد با خواندن قرآن حقیقت آنرا نیز شاهد خواهد بود . پس قرآن به این اعتبار نیاز به تفسیر ندارد . نیاز به تفسیر از جانب ماست که جانمان روشن نیست . ما با قرائت قرآن و تزکیه و تطهیر بر مبنای آن خود را به مرتبه معرفت و شهود نزدیک می کنیم همچنانکه قرآن فرمود : یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و .... پس در تفسیر قرآن بر ما تقدم می جوید و حجابها را از چشم جان ما کشف می کند و بر می دارد . آنچه به نام تفسیر مشهور شده تلاشی است برای تحقق این تفسیر قرآنی .
مي شود توضيحي در مورد مطالبي كه نوشتيد بفرماييد
بسم الله الرحمن الرحیم
من دیروز داشتم به جوابی که دادم فکر میکردم،و الحمدلله تونستم مثال پیدا کنم برای جوابی که دادم:
مثال برای آیاتی که نیاز به تفسیر دارند:
آخر آیه شریفه 19 سوره مبارکه نساء می فرماید:
چه بسا چیزهایی که ناپسند شماست اما خداوند در آن ها خیر بسیار مقدر فرموده
با فکر کردن تو این قسمت آیه،چیز زیادی متوجه نمیشیم یا بهتره بگم هیچی متوجه نمیشیم،لذا این آیه نیاز به تفسیر داره.
مثال برای آیاتی که نیاز به تفسیر دارند:
ابتدای آیه شریفه 20 سوره مبارکه نساء می فرماید:
و اگر خواستید زنی را رها کرده و زنی دیگر اختیار کنید
در چنین آیه ای نیاز به تفسیر نداریم،چون معنی آیه کاملا پیام آیه رو به ما میرسونه.
و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین
سلام
یکی از دوستان عزیز برای مطلب بنده توضیح خواسته بودند . برچشم
1- پیامبر اکرم ص صاحب عصمتند و از طهارت باطنی مافوق تصوری برخوردار بوده اند . نتیجه این طهارت باطنی شهود حقایق هستی در مقامی مافوق مقام عقل است . این شهود به اعتباری شهود رسول اکرم است حقیقت را و به اعتباری شهود حقیقت است خود را از وجود مقدس نبی خاتم . پس از صدور فرمان فاصدع بما تومر این شهود در قالب الفاظ و عبارات بعنوان قرآن تنزیلی در اختیار همگان قرار داده شده است . پس قرآن ملفوظ حکایت شهود پیامبر اکرم است حقایق هستی را در منتها درجه عصمت .
کسی که طهارت در حد شهود باطن عالم را داشته باشد می تواند با خواندن الفاظ قرآن حقایق باطنی آنرا در حد طهارت مکتسبه خود ادراک کند . برای چنین شخصی تفاسیر لفظی کارایی ندارد چه اینکه او از بند الفاظ رهیده است و به حقیقت مشهود قرآن رسیده است .
2- الفاظ قرآن همانطور که در روایت امام صادق ع آمد برای عوامی است که محجوب به حجاب جهل و اعمال ناشایستند . تفاسیر متداول برای تطهیر و تزکیه این قشر از انسانهاست تا بتوانند مراتب تطهیر را طی نموده و ایشان نیز شاهد جمال دلارای باطنی قرآن شوند .
موفق باشید