جمع بندی آیا چون ازدواج موقت نکردم عمرم به فنا گذشته؟

تب‌های اولیه

107 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

لبیک یا علی النقی;689940 نوشت:
منظورم را مبهم، بیان کردم...
متعه راه حل مشکلات جنسی امروز جوانان نیست...
و معمولاً باعث تاخیر بیشتر در ازدواج دائم آنان می گردد...
خیلی مسائل موجب سخت شدن ازدواج های دائم شده....اما به هرحال باید بسیاری از این سختی هارا تحمل کرد.....اگر طرف بره ازدواج موقت کنه دیگه انگیزه ای برای پشت سرگذاشتن این سختی ها نخواهد داشت
یعنی اگر کسی زیرفشار جنسیه بهتر است تمام تلاش خود را درجهت تسهیل ازدواج دائم خود کند و تا حدامکان به گزینه ی دیگری نیندیشد...
منظورم هم از فرد مجرد، شخصی است که تا حالا هیچ تجربه ی ارتباط جنسی نداشته...
و شامل افراد مطلقه و بیوه و ... نمیشه

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم برادر و رحمت خدا بر شما،
باز هم حقیر موافق نیستم ... ازدواجی که در اوج نیاز جنسی باشد معیارش به نظر شما چه خواهد بود؟ زیبایی صورت و هیکل و اندام‌های متفاوت و موی زیبا و خوش‌اخلاقی و لبخند بسیار و خوش‌صحبت بودن و خوش‌برخورد بودن و از این دست مسائل ... بله خیلی‌ها معیارهای دیگری هم دارند ولی ... ولی ...
ازدواج دائم بهتر است که یا در سن پایین باشد که هنوز میل جنسی شدت نگرفته و یا وقتی سنشان رفت بالا تا پخته‌تر شوند و باز میل جنسی‌اشان اثرگذاری محوری بر انتخابشان نگذارد ... در زمانی که شدت نیاز جنسی باشد و این نیاز به احوالات انسان غلبه کرده است گاهی ممکن است از شدت نیاز بخواهند با اولین نفری که پیدا کردند ازدواج کنند تا فعلاً زنده بمانند، بعداً سر ایده‌آل‌ها بیشتر فکر کنند، گاهی هم ترجیح می‌دهند از راه غیرشرعی این شهوت خود را بخوابانند تا چشم عقلشان باز شود گرچه قبل از باز شدن چمشمان یک تیر به قلب خودشان زده‌اند با گناهی که مرتکب شده‌اند ... عذرخواهی می‌کنم، انسانی که برای دفع مواد اضافه از بدنش در فشار است چقدر نگاهش به اطرافش بسته است که گاهی بعد از آن می‌گویند چشمم باز شد؟ کسی که در فشار نیاز جنسی است آیا دیدش باز است و می‌تواند راحت انتخاب عاقلانه کند؟

نگران انگیزه‌های جوانان برای ازدواج نباشید ... پسرها شاید بعد از متعه‌هایی که داشتند برای نیاز به همدم در ۳۵ یا ۴۰ سالگی اقدام به ازدواج دائم کند و خانم‌ها هم برای علاقه‌ای که به مادری دارند و تکیه‌گاه می‌خواهند و غیره اقدام به ازدواج کنند ... ازدواج دائم که فقط به انگیزه‌ی ارضای شهوات جنسی نیست که با ارضای آنها دیگر کسی انگیزه‌ای برای ازدواج دائم نداشته باشد ... کانون گرم خانواده را وقتی دید که در متعه نمی‌تواند بیابد خودش به جای متعه می‌رود دنبال ازدواج دائم ... بنابراین با جاری شدن متعه ازدواج دائم منقرض نمی‌شود بلکه انگیزه‌ها و معیارهای آن هستند که تغییر کرده و تعدیل می‌شوند ... هم ازدواج دائم به شکل درست خودش نزدیکتر می‌شود و هم اینکه وقتی متعه مطرح شد و انتخاب‌ها عاقلانه‌تر شد این سنت‌های جاهلی که سدّ راه جوانان در ازدواج دائم شده است هم ور می‌افتد چون با کم شدن تقاضا عرضه باید زیادتر شود ... و هزار برکت دیگر که همگی در پس احیاء سنت‌های اسلامی واقع می‌شوند
یا علی علیه‌السلام

عارف;689906 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله
برای کسی که به هر دلیل نمیتواند تا رسیدن غذای اصلی صبر کند, بین ریزه خواری قبل از غذا و آشغال خوردن از کوچه و خیابان و جوی لجن به دلیل پرهیز از ریزه خواری کدام بهتر است؟!

سلام علیکم و رحمة الله
غذای اصلی کجاست استاد گرامی ما نسل سوخته اینقدر گرسنگی کشیدیم که دیگه عقلمون کار نمیکنه طبیعیم هست از عوارض گرسنگی یکیش همینه. بهمین ریزه خواری قانعیم ولی همونم نیست :Ghamgin:
مثلا فرنی

تسنیـم;689956 نوشت:
غذای اصلی کجاست استاد گرامی ما نسل سوخته اینقدر گرسنگی کشیدیم که دیگه عقلمون کار نمیکنه طبیعیم هست از عوارض گرسنگی یکیش همینه. بهمین ریزه خواری قانعیم ولی همونم نیست
مثلا فرنی

نکته جالب داستان همین جاست که اگر واقعا یک نفر از کره ماه بیاد روی زمین شاخ در میاره...که چی؟؟:
فرنی نیست (صیغه نیست) ولی فوج فوج جوانان و نوجوانان و مجرد و متاهل دارن آشغال و آب لجن میخورن (زنا می کنن) اونوقت فقط در همین یک سایت اسک دین حداقل 1000000خط منتقدین به فرنی (متعه) چیزی که اصلا وجودش در جامعه محسوس نیست اشکال تراشی میکنن و انتقاد دارن ولی شاید 1% اون به مسئله آشغال خوری (زنا) و نقد و تحلیل اون میرسند!
واقعا از عجایب آخرالزمان یکیش هم همینه!
مثلا اگر یک نفر الآن یک گوسفند دستش بگیره و یا تو ماشینش بزاره همه به چشم یک عقب مونده دهاتی بهش نگاه می کنن...گوسفندی که از مغز سرش تا پشکلش همه منفعته
اونوقت سگی که از اول تا آخرش همش نجاسته (البته با وفا و با نمک هم هست) میشه نشان باکلاسی و تمدن و ...
(البته قصدم انحراف تاپیک نیست و فقط مثال زدم)

باء;689955 نوشت:
در زمانی که شدت نیاز جنسی باشد و این نیاز به احوالات انسان غلبه کرده است گاهی ممکن است از شدت نیاز بخواهند با اولین نفری که پیدا کردند ازدواج کنند تا فعلاً زنده بمانند

باء;689955 نوشت:
عذرخواهی می‌کنم، انسانی که برای دفع مواد اضافه از بدنش در فشار است چقدر نگاهش به اطرافش بسته است که گاهی بعد از آن می‌گویند چشمم باز شد؟ کسی که در فشار نیاز جنسی است آیا دیدش باز است و می‌تواند راحت انتخاب عاقلانه کند؟

دقیقا به نکته ی مهمی اشاره کردید....
این تصور کاملاً غلطه که بعضی ها فکر می کنن با ازدواج موقت، نیازشون برآورده میشه و بنابراین عاقلانه تر می تونن انتخاب کنن!!!
چون ازدواج موقت برای کسی که تاحالا تجربه ای نداشته باعث آسودگی فکری نمیشه! بلکه فشار جنسیو بیشتر می کنه...
تا حالا دقت کردید کسانی که تازه ازدواج کردن، شش ماه اول، هرروز حموم اند!!!؟

من هم قبلا مثل شما فکر می کردم....اما با خواندن کتاب پرمحتوای ""جوشکاری"" که در مورد ازدواج هست نظرم تغییر نمود....
از اینجا میتوان دانلود کرد:
http://hosseinalemi.blogfa.com/post/581
سلامت باشید

نقل قول:
نکته جالب داستان همین جاست که اگر واقعا یک نفر از کره ماه بیاد روی زمین شاخ در میاره...که چی؟؟:
فرنی نیست (صیغه نیست) ولی فوج فوج جوانان و نوجوانان و مجرد و متاهل دارن آشغال و آب لجن میخورن (زنا می کنن) اونوقت فقط در همین یک سایت اسک دین حداقل 1000000خط منتقدین به فرنی (متعه) چیزی که اصلا وجودش در جامعه محسوس نیست اشکال تراشی میکنن و انتقاد دارن ولی شاید 1% اون به مسئله آشغال خوری (زنا) و نقد و تحلیل اون میرسند!
واقعا از عجایب آخرالزمان یکیش هم همینه!
مثلا اگر یک نفر الآن یک گوسفند دستش بگیره و یا تو ماشینش بزاره همه به چشم یک عقب مونده دهاتی بهش نگاه می کنن...گوسفندی که از مغز سرش تا پشکلش همه منفعته
اونوقت سگی که از اول تا آخرش همش نجاسته (البته با وفا و با نمک هم هست) میشه نشان باکلاسی و تمدن و ...
(البته قصدم انحراف تاپیک نیست و فقط مثال زدم)

سلام
اولا که همه به اون مسئله ی آشغال خوری و زنا ایراد میگیرم و میگیم بده ولی شما چند درصد از جوونا رو میشناسی که حاضر باشن شوهرشون ازدواج موقت کنه؟خود شما اگه توی همین شرایط بودی عمرا قبول میکردی،من خودم به شخصه حاضر نیستم خواهرم رو به شخصی بدم که چندتا ازدواج موقت کرده باشه
درضمن چه فرنی خوردن چه آشغال خوری باعث میشه که اون شخص سیر بشه و از غذای اصلی لذت نبره...

پرسش:
می گویند ازدواج موقت مستحب است و ثواب دارد از یک طرف امثال بنده در سن 24 سالگی روزه مستحبی می گیرند و کسانی هم به جای روزه مستحبی ازدواج موقت می کنند و از لذت های آن برخوردار می شوند آیا روزه گرفتن من ریاضتی بی اجر است؟ اصلا با شرایط فعلی، من چطور به ازدواج رو بیاورم.؟

پاسخ:
اول این که هیچ کس از پاکدامنی ضرر نکرده و خسارت ندیده! پاک دامنی هم در دنیا و هم در آخرت، موجبات رحمت و آرامش و رستگاری است: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص يَقُولُ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ الْعَفَافُ»؛ امام صادق (علیه السلام) فرمود: امیر المؤمنین (علیه السلام) می فرمود: برترین عبادت، پاکدامنی است.(1)

دوم این که به فرمایش پیامبر رحمت و مهربانی، روزه موجب سلامتی بدن است. از ایشان نقل است که فرمود: "صوموا تصحوا"(2) روزه بگیرید تا سالم بمانید. خود حضرت، دست کم سه روز در ماه را روزه مستحبی می گرفتند.(3)

سوم این که روزه علاوه بر سلامتی بدن، پاداش اخروی هم دارد.

چهارم این که اصل در ازدواج، ازدواج دائم است. نوع فرمایشات قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیهم السلام) ناظر به ازدواج دائم است و تلاش و تأکید ویژه‌ای بر تشکیل دایمی خانواده و توجه ویژه به همسر و فرزندان شده است و در این مسأله تردیدی وجود ندارد: «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا بُنِیَ بِنَاءٌ فِی الْإِسْلَامِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنَ التَّزْوِیج»؛ پیامبر گرامی اسلام فرمود: هیچ بنایی در اسلام بنیان نهاده نشده که نزد خدای عز و جل، دوست داشتنی تر از بنای ازدواج باشد.(4) (به عبارتی دیگر، محبوب ترین بناها نزد خداوند سبحان، ازدواج است).

اما به طور طبیعی، عده‌ای هم در جامعه وجود دارند که به هر دلیل _ مثلا فوت همسر یا نداشتن توان مالی یا نداشتن شرایط مناسب ازدواج دایم و ... _ از دسترسی به همسر دایمی محروم اند. به نظر شما، این افراد باید چکار کنند و تکلیفشان چیست؟

یا باید بگوییم: خویشتن‌داری کنند و عفاف بورزند! (که گفتنش آسان است اما غریزه سرکش، همیشه تاب این امر و نهی‌های زاهدانه را ندارد و طغیان‌ها می‌کند!.)
یا باید بگوییم: شما معذور هستید و می‌توانید با انحراف اخلاقی، غریزه سرکش خود را تأمین کنید (که باطل بودن این پیشنهاد روشن است و نیاز به توضیح ندارد.)
و یا این که یک راه محدود و موقت، فراروی این افراد قرار دهیم و مشکل آن‌ها را موقتا حل کنیم. این راهِ حلِ موقت و حلال، همان ازدواج موقت است که با شرایط معینی که احکامش در رساله‌های عملیه آمده، تجویز شده است. در واقع، ازدواج موقت، راه حلی موقت و درمانی کوتاه مدت است. روشن است که اگر کسی از این گونه افراد نخواست یا نتوانست به ازدواج موقت رو آورد، مجوزی برای ارتکاب گناه ندارد و باید عفاف پیشه کند تا ان شاء الله زمینه ازدواج دایمش فراهم آید.

بنا بر این خسر الدنیا و الاخرة که شما اشاره داشتید، هیچ ارتباطی با مطلبتان ندارد. به فکر همسر دایمی باشید و با تحقیق کافی، همسری پاکدامن، خوب و شایسته برای خود انتخاب نمایید و از کار و تلاش در کنار خانواده خود (همسر و فرزندان) لذت ببرید. راه درست تلاش برای ازدواج دائم است، البته از مسیر «ازدواج آسان»! در شرایط فعلی _که اشاره داشتید_ چاره ای نیست جز این که قدری در نگرش هایمان نسبت به موضوع ازدواج، بازنگری و تجدید نظر داشته باشیم!.

توضیح اینکه: جوانی که استمنا می کرد را نزد حضرت امیر (علیه السلام) آوردند. حضرت قدری تنبیهش کرد تا ادب شود و دیگر سراغ این عمل پلید نرود. سپس از بیت المال کمکش کرد و برایش همسری برگزید. گاهی در محضر رسول خدا خانمی می آمد و می گفت همسر ندارم (قربان پیغمبر بروم که اینقدر مردم، با ایشان راحت حرف دلشان را می زدند). حضرت رسول رو به اصحاب می کردند و می گفتند چه کسی حاضر است با این خانم ازدواج کند؟ کسی از میان آن ها می گفت: من حاضرم. حضرت می گفت: چقدر برای مهریه اش تعیین می کنی. می گفت: فلان، و بعد حضرت خطبه عقدشان را می خواند و می رفتند سر زندگی شان؛ به همین راحتی. به همین خوشمزگی!.

الان جوان ما می خواهد ازدواج کند، باید از هفت خان رستم رد شود. گاهی آن قدر این مقدمه چینی های بی خود ما زیاد شده که جوان بینوا، دیدار عروس رعنا را به لقایش می بخشد و ترجیح می دهد حالا حالاها در توهمات مجردی‌اش بماند! سیره اهل بیت بر ازدواج آسان و دائم بوده و در حد امکان، شرایطش را هم فراهم می ساختند.

حالا اگر کسی خودش را در قید و بند این کرده که باید شغل دولتی داشته باشم، ماشین فلان داشته باشم، سربازی رفته باشم، فوق لیسانسم را گرفته باشم، خانه با سند شش دانگ داشته باشم و بعد با خیال راحت ازدواج کنم، از آن طرف هم خانم فکر کند که باید فوق لیسانسش را گرفته باشد و همسرش صاحب خانه و ماشین و کار دولتی باشد و بتواند هزینه یک عروسی تجملی _که چشم رفقایش را درآورد_ داشته باشد، چنین توهمی موجب می شود سن ازدواج سال به سال بالاتر برود و به بالای 30 سال برسد؛ چیزی که اکنون جامعه ما گرفتار این معضل شده، آن هم به صورت اساسی! دختر و پسری که به سن 30 سالگی رسیده اند و در حال گذران دوران اوج غریزه هستند، حالا به فکر زندگی مشترک افتاده اند!.

آن توهمات این نتایج را هم به دنبال دارد! مگر قرآن کریم نفرمود پیامبر آمده تا این زنجیرها و این خرافات را از جلوی دست و پای شما جمع کند: «...وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي‏ كانَتْ عَلَيْهِمْ...»؛ ...و بارهاى سنگين، و زنجيرهايى را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مى‏ دارد...(5)

وقتی ما ازدواج را همچون سیره پیامبر آسان نمی گیریم و سال به سال سخت ترش می کنیم و مراحل عجیب و غریب عروسی و جهیزیه و مهریه و خانه و ماشین و چه و چه را این قدر سخت می گیریم، پس جوان بدبخت، با چه امید و انگیزه ای بیاید و به ازدواج دائم دل ببندد؟! مگر همین نسل قبل، نسل پدران و مادران ما، با کمترین وسایل ممکن شروع نمی کردند و الان هم ماشاء الله 30 40 سال با هم خوش و خرم اند اما نسل فعلی _نسل چیپس و پفک نمکی_ به کمترین آخ و اوخی می روند پشت درب دادگاه و اجرای مهریه چند هزار سکه ای و زندانی شدن داماد نگون بخت و دعوا و کتک کاری و سرانجام هم جدایی!.
چه شده که نسل قبلی با زاییدن بچه و مهر و عطوفت به فرزند و نوه و نتیجه، زندگی سالمی داشتند اما نسل فعلی به جای بچه، به سگ بازی و گربه بازی رو آورده! اینستاگرام برخی افراد مشهور این مملکت، پر شده از سگ بازی و گربه بازی! این ها چه توجیهی دارد؟! زندگی هایشان هم خیلی بادوام باشد، چند سال انگشت شمار است! بعد هم با کمال وقاحت و پُر رویی، جشن طلاق می گیرند! واقعا داریم به کجا می رویم؟!.

قطعا راه حل اساسی در تشویق و دعوت به ازدواج دائم است اما با رجوع به سیره پیامبر! با آسان گیری و کمک به زوج های جوان. حالا افرادی هم در جامعه پیدا می شوند که توان و امکان ازدواج دائم _به صورت واقعی، و نه بهانه ای_ برایشان میسر نیست، این ها مختاراند! اگر می توانند ازدواج موقت کنند. اگر هم نمی توانند یا نمی خواهند، عفاف پیشه کنند! راه حل دیگری نداریم.

____________
(1) الكافی، ج 2، ص 79، ح 3.
(2) بحارالأنوار، ج 59، ص 267.
(3) به سنن النبی علامه طباطبایی، بخش آداب روزه مراجعه شود.
(4) من‏ لایحضره ‏الفقیه، ج 3، ص 383، ح 4343.
(5) اعراف/157.

موضوع قفل شده است