جمع بندی اجازه سقط کردن بچه ای که از تجاوز ایجاد شده

تب‌های اولیه

65 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

**تبسم**;606230 نوشت:
همان طور که در دو پست قبلتر اشاره به نظر یه دسته از مراجع کردیم. نظر این دسته به عنوان قانون هم تصویب شده است:

قانون سقط درمانی

ماده واحده - سقط درمانی با تشخیص قطعی سه پزشک متخصص و تأیید پزشکی قانونی مبنی بر بیماری جنین که به علت عقب افتادگی یا ناقص‌الخلقه بودن موجب حرج مادر است و یا بیماری مادر که با تهدید جانی مادر توأم باشد قبل از ولوج روح (چهار ماه) با رضایت زن مجاز میباشد و مجازات و مسؤولیتی متوجه پزشک مباشر نخواهد بود.
متخلفین از اجرای مفاد این قانون به مجازاتهای مقرر در قانون مجازات اسلامی محکوم خواهند شد.
قانون فوق مشتمل بر ماده واحده در جلسه علنی روز سه‌شنبه مورخ دهم خرداد ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و چهار مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 1384/3/25 به تأیید شورای نگهبان رسید.

**تبسم**;606222 نوشت:
بحث حجاب یا عوامل پیشگیری نیست، فرض کنید که خانمی حجاب مناسبی هم داشت و تجاوز شنیعی انجام شد و به شکم کشیدن بچه قاعدتا برای او حرج شدید روانی داشت، تکلیف چیست؟

سلام علیکم

درباره توضیحاتی که درمورد سقط جنینی که ناقص است دادید موضوع بحث ارتباطی به این مساله ندارد. اما لازم به توضیح است که همین مخالفت با سقط جنینی که ناقص است ، زیر 4 ماه، به استناد از حرمت آن توسط مراجع چیزیست که پزشک به یکی از بستگان ما گفته بود و ایشان خود به او توصیه کرد که حتی اگر ثابت شد که جنین ناقص است از نظر شرعی نمیتوانید چنین کاری را انجام دهید.

[SPOILER]توضیح اینکه تکامل معنوی این جنین بسته به آنست که پا به این دنیا بگذارد نه اینکه پیش از ورود به دنیا از هستی ساقط شود[/SPOILER]

درمورد دوم هم بنده با شما موافق نیستم به همان دلایلی که قبلا عرض شد.

هرجور صلاح میدونید. من به نظر میاد چون در این تاپیکها از موافق و مخالف مساله ای کمتر کسی انصاف رو رعایت میکنه کمتر در فرومها شرکت کنم.

ناقص الخلقه بودن یا زنا یا تجاوز یا هر مساله دیگه ای صرف اون مجوز سقط جنین (قبل از ولوج روح) نیست.
مساله حرج هست که اگر به قانون تصویب شده و همینطور فتوای آیت الله سیستانی بنگرید میبینید.

یعنی اگر به شکم کشیدن بچه ای که از تجاوز ایجاد شده موجب حرج شدید بود سقط جایز هست اگر قبل از چهار ماه باشه ولی بعد چهار ماه که روح دمیده میشه حرج شدید موجب جواز نمیشه.
مساله حرج هم به خود افراد برمیگرده یک نفر مثل شما میتواند کنار بیاید یک نفر نمیتواند. هر چند در مورد تجاوز عادتا کسی نمیتواند.

.امین.;606470 نوشت:
توضیح اینکه تکامل معنوی این جنین بسته به آنست که پا به این دنیا بگذارد نه اینکه پیش از ورود به دنیا از هستی ساقط شود

شما میگید چطور حرج موجب جواز قتل میشه؟

من میگیم متفقا در بین مراجع تقلید کسی نگفته میشه فرزندی که ناقص باشه یا از تجاوز باشه و به دنیا اومده باشه رو کشت. هرچند حرجی باشه.
همینطور متفقا در بین مراجع تقلید کسی نگفته (با فتوا یا احتیاط) میشه فرزندی که ناقص باشه یا از تجاوز باشه و حاملگی بعد از چهار ماه باشه که روح دمیده شده رو کشت هرچند حرجی باشه.
اما یه دسته از مراجع گفتن اگر قبل از چهار ماه باشه که روح انسانی هنوز دمیده نشده میشه اگر ناقص باشه یا از تجاوز باشه به شرطی که حرجی باشه.

حالا به نظر من چون از موقع ریخته شدن نطفه تا چهارماه، روحی پیدا نشده که قتل نفس صدق کنه برای همین اونا اجازه دادن. مثل وقتی نطفه عزل میشه بجای این که در رحم ریخته بشه که چون قابلیت این رو داشته که به انسانی تبدیل بشه بحای دورریخته شدن احادیثی داریم که اینم که نطفه رو به جای رحم، بریزید بیرون نوعی قتل هست. و باعث میشه شمار مسلمانها زیاد نشه.

**تبسم**;606475 نوشت:
شما میگید چطور حرج موجب جواز قتل میشه؟

من میگیم متفقا در بین مراجع تقلید کسی نگفته میشه فرزندی که ناقص باشه یا از تجاوز باشه و به دنیا اومده باشه رو کشت. هرچند حرجی باشه.
همینطور متفقا در بین مراجع تقلید کسی نگفته (با فتوا یا احتیاط) میشه فرزندی که ناقص باشه یا از تجاوز باشه و حاملگی بعد از چهار ماه باشه که روح دمیده شده رو کشت هرچند حرجی باشه.
اما یه دسته از مراجع گفتن اگر قبل از چهار ماه باشه که روح انسانی هنوز دمیده نشده میشه اگر ناقص باشه یا از تجاوز باشه به شرطی که حرجی باشه.

حالا به نظر من چون از موقع ریخته شدن نطفه تا چهارماه، روحی پیدا نشده که قتل نفس صدق کنه برای همین اونا اجازه دادن. مثل وقتی نطفه عزل میشه بجای این که در رحم ریخته بشه که چون قابلیت این رو داشته که به انسانی تبدیل بشه بحای دورریخته شدن احادیثی داریم که اینم که نطفه رو به جای رحم، بریزید بیرون نوعی قتل هست. و باعث میشه شمار مسلمانها زیاد نشه.

با عرض سلام

بله بنده متوجه فرمایش شما شدم و فهمیدم که منظورتان تجاوزی است که زن هیچ تقصیری نداشته و جواز سقط هم برای قبل از 4 ماهگی است که روح دمیده شده.

مصداق بارزش هم همین تکفیریها هستند که بدون هیچ حد و مرزی به زنان تجاوز میکنند و نسلی از فرزندان نامشروع برجای میگذارند و البته زنانی که مقلد ایت الله سیستانی هستند قاعدتا جواز چنین کاری را دارند.

احتمال اینکه در اینباره نظر مراجع تغییری کند شاید باشد به همین دلیل همانطور که قبلا هم خدمت شما عرض کردم باید از مرجع خود استفتاء کنند.

اما درمورد زنان وطنمان که در آسایشند و مورد تجاوز دشمنان نیستند نظرم اینست که چنین حکمی میتواند بازدارنده باشد. یعنی اگر زنان بدانند پس از اینکه نطفه بسته شد حق سقط جنین را ندارند بیشتر مواظب شرف و حیثیت خود خواهند بود و به سادگی سرمایه عفتشان را به تاراج نخواهند داد.

.امین.;606622 نوشت:
با عرض سلام.

اما درمورد زنان وطنمان که در آسایشند و مورد تجاوز دشمنان نیستند نظرم اینست که چنین حکمی میتواند بازدارنده باشد. یعنی اگر زنان بدانند پس از اینکه نطفه بسته شد حق سقط جنین را ندارند بیشتر مواظب شرف و حیثیت خود خواهند بود و به سادگی سرمایه عفتشان را به تاراج نخواهند داد.

باسلام
کسی که تن به چنین کاری میدهد بازدارندگی وعدم بازدارنگی حکم براش بی معنیه
یاحق

احمد;609455 نوشت:
باسلام
کسی که تن به چنین کاری میدهد بازدارندگی وعدم بازدارنگی حکم براش بی معنیه
یاحق

سلام علیک

صحبت درباره تجاوز است نه کسی که با میل خودش مرتکب گناه شده

[="Tahoma"][="Navy"]سلام
به نظر بنده باید بین زنا و تجاوز تفاوت قائل شد
در صورت اول به هر حال یکنوع رضایت اولیه ای برای زن بوده اما در صورت دوم نه تنها رضایت نبوده بلکه مخالفت شدید هم بوده است
این از قبیل غصب است و نطفه مانند بذری است که در زمین دیگران به زور کاشته شده است
خوب مساله چطور است ؟ اینجا دو حق وجود دارد یکی حق زن که به زور محل رشد و تولد فرزندی نامشروع شده و از طرف دیگر حق کودکی که تکون یافته است
حکم مراجع چیست ؟
یا علیم
[/]

محی الدین;609689 نوشت:
سلام
به نظر بنده باید بین زنا و تجاوز تفاوت قائل شد
در صورت اول به هر حال یکنوع رضایت اولیه ای برای زن بوده اما در صورت دوم نه تنها رضایت نبوده بلکه مخالفت شدید هم بوده است
این از قبیل غصب است و نطفه مانند بذری است که در زمین دیگران به زور کاشته شده است
خوب مساله چطور است ؟ اینجا دو حق وجود دارد یکی حق زن که به زور محل رشد و تولد فرزندی نامشروع شده و از طرف دیگر حق کودکی که تکون یافته است
حکم مراجع چیست ؟
یا علیم

سلام علیکم

بین تجاوزها هم تفاوت است. یک تجاوزی است که زن در وقوع آن هیچ نقصیری ندارد یعنی حجاب شرعی و حد و حدود روابط با نامحرم را حفظ میکرده اما به زور مورد تجاوز قرار گرفته و یک تجاوزی هم هست که خود زن بدلیل سرباز زدن از احکام حجاب و داشتن آرایش و پوشش تحریک کننده اش باعث وقوع آن شده

محی الدین;609689 نوشت:
سلام
به نظر بنده باید بین زنا و تجاوز تفاوت قائل شد
در صورت اول به هر حال یکنوع رضایت اولیه ای برای زن بوده اما در صورت دوم نه تنها رضایت نبوده بلکه مخالفت شدید هم بوده است
این از قبیل غصب است و نطفه مانند بذری است که در زمین دیگران به زور کاشته شده است
خوب مساله چطور است ؟ اینجا دو حق وجود دارد یکی حق زن که به زور محل رشد و تولد فرزندی نامشروع شده و از طرف دیگر حق کودکی که تکون یافته است
حکم مراجع چیست ؟
یا علیم


سلام علیکم

طبق نظر همه مراجع تقلید:

سقط کردن در هر دو صورت جایز نیست.

[=arial]

شفا;618877 نوشت:
طبق نظر همه مراجع تقلید:

سقط کردن در هر دو صورت جایز نیست.

با سلام
عرض ادب و احترام
همان طور که نظر شرعی مراجع را استاد شفا فرمودند

بین تجاوز و زنای بارضایت فرقی نیست

شفا;618877 نوشت:
سلام علیکم

طبق نظر همه مراجع تقلید:

سقط کردن در هر دو صورت جایز نیست.

با سلام خدمت استاد شفا

به شکم کشیدن جنین حاصل از تجاوز عادتا موجب حرج شدید است (و حرج هم به افراد برمیگردد) به فتوای مراجع متعددی مثل آیت الله سیستانی، مکارم و ... اگر موجب حرج شدید باشد قبل از ولوج روح جایز است.
ولی بعد از ولوج روح (چهار ماهگی) حرج شدید هم مجوز سقط نیست.

محی الدین;609689 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]سلام
به نظر بنده باید بین زنا و تجاوز تفاوت قائل شد
در صورت اول به هر حال یکنوع رضایت اولیه ای برای زن بوده اما در صورت دوم نه تنها رضایت نبوده بلکه مخالفت شدید هم بوده است
این از قبیل غصب است و نطفه مانند بذری است که در زمین دیگران به زور کاشته شده است
خوب مساله چطور است ؟ اینجا دو حق وجود دارد یکی حق زن که به زور محل رشد و تولد فرزندی نامشروع شده و از طرف دیگر حق کودکی که تکون یافته است
حکم مراجع چیست ؟
یا علیم
[/]

باسلام
این نوع استدلال هردوطرف راشامل میشود
درشرط اول عدم رضایت بوده پس بذربه اصطلاح درزمین غیربه زورکاشته شده
امادرفرض دوم هم صادق هست چراکه حتی اگربارضایت هم همراه باشدچون زن متعلق است به دیگری درقبل ازدواج طبق دستورخدا ودربعدازدواج صحیح متعلق یابه تعبیری زمین اجاره همسرش هست بازهم این حق راایجادنمیکند که تفاوت قایل شویم
یاحق

سلام

کسیکه میگوید دین اسلام خشن است از همین عدم کشتن زنازادگان میتوان به رحمانی بودن دین پی برد اگر رسول خدا ص میخواست شرکای شیطان را بکشد می بایست اکثر اعراب را بکشد !

علتش هم روشن است زیرا اولا علت تامه ای در شقاوت زنازادگان وجود ندارد هرچند که شرارتشان بیشتر از حلال زادگان است .

ثانیا فرزندان بسیاری از همین زنازادگان انسانهای نیکوکاری شدند ...یخرج الحی من المیت ...مانند معاویه بن یزید بن معاویه و نوه اشعث بن قیس و پسر .... و .....

پرسش:
چرا یک زنی که از طریق تجاوز حامله شده و هیچ علاقه ای به فرزند درون شکمش ندارد نمی تواند او را سقط کند؟!

پاسخ:
برای پاسخ به این سوال ابتدا به حرمت سقط جنین اشاره می کنیم تا به حرمت سقط جنین زنا زاده برسیم.

طبق فتوای مراجع سقط جنین حرام است و در هر شرایطی نمی توان سقط جنین کرد و پس از حلول روح یعنی ترکیب جسم و روح موجودی به نام انسان به وجود می آید یعنی دارای حق و حقوقی که مثل همه حقوق انسانی بر دیگر انسان ها تکلیف است که حقوق او را رعایت نمایند.

این موجودی است زنده که حق حیات را خداوند به او عنایت کرده است و حق حیات دارد و هیچ کسی حق ندارد حق حیات را از این موجود سلب نماید مگر خود باری تعالی که خالق این موجود است حق سلب زندگی از ایشان را دارد که به موقع و زمان قبض روح خواهد کرد. و خداوند تبارک و تعالی هم در قرآن به این حق اشاره می نماید.
باری تعالی در قران کریم کرار به عدم قتل فرزندان توسط زنان اشاره می کند: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءكَ الْمُۆْمِنَاتُ یُبَایِعْنَكَ عَلَى أَن لَّا یُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یَعْصِینَكَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»؛ ای پیامبر! هنگامی که زنان مۆمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزی را شریک خدا قرار ندهند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترایی پیش دست و پای خود نیاورند و در هیچ کار شایسته ای مخالفت فرمان تو نکنند، با آن ها بیعت کن و برای آنان از درگاه خداوند آمرزش بطلب که خداوند آمرزنده و مهربان است.(1)

و یا عده ای هم از ترس فقر و شرایط سخت معیشتی فرزندان خود را می کشند، که به این ها هم خداوند متعال صراحتا دستور می دهد که: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبیراً»؛ و فرزندانتان را از ترس فقر، نکشید! ما آن ها و شما را روزی می دهیم مسلّماً کشتن آن ها گناه بزرگی است.(2)

و لذا اگر کسی سقط نماید باید دیه آن را بپردازد زیر قتل نفس کرده است و این گناهی است که در این دنیا باید دیه بپردازد و در عقبی حساب و کتاب اش با خداست.

خداوند حکیم اسباب و علل خلق موجودی به نام انسان را به دست دو انسان دیگری که از دو جنس متفاوت هستند داده است که این دو جنس نر و ماده پس از سلسله اعمالی موجبات بوجود آمدن انسان دیگری را فراهم می کنند.

از طرفی خداوند که خالق بشر است و راه های هدایت بشر را بهتر از همه می داند از طریق وحی و توسط انبیا راههای هدایت انسان را به او ارسال کرده است. در میان این راه ها برخی انسان ها برای انسان محرم اند و برخی نامحرم که به حکم الهی انسان می تواند با نامحرم ها ازدواج بکند ولی نمی تواند با محارم ازدواج بکند.

اگر انسان ها با راه هایی غیر از راهی که خداوند قرار داده است اعمالی را انجام دهند که موجب تولد انسانی شود به عمل این دو انسان زنا و انسان بوجود آمده زنا زاده اطلاق می شود.

پس عمل انجام شده دو انسان برای تولد انسان بعدی یکی است چه این اعمال توسط دو انسانی که به هم محرم هستند انجام شود و چه توسط دو انسان نامحرم و طبق سلسله علت و معلول حاکم بر جهان انسان جدیدی متولد خواهد شد.

و طبق قوانین الهی هم گفتیم که هیچ کس حق ندارد نفس انسانی را به قتل برساند پس تا اینجا فعل همان فعل است و حکم همان حکم ولی برای زنا زاده احکام دیگری نیز باز می شود که سوال شما در مورد آن احکام است
مثلا زنا زاده از برخی از مواهب الهی بهره مند نیست از طریق گناه به دار دنیا قدم نهاده است و حتی مردم هم به او با چشم انسان معمولی نگاه نمی کنند و ...
خب انسانی که این چنین است چرا خداوند اجازه نمی دهد چنین موجودی سقط شود؟

جواب:
_ این موجود انسان است و حق حیات دارد
_ این موجودی است که در حق وی ظلم شده است و این فرد از ابتدای قدم گذاشتن به عالم ماده مورد ظلم واقع شده است ظالم هم یا پدر یا مادر و یا هر دوی این ها هستند و باید در پیش گاه عدل الهی پاسخ گو باشند. و کسی که مورد ظلم واقع می شود می شود مظلوم و باید در قیامت حق ایشان از دو انسانی که او را بوجود آورده اند ستانده شود.
شاید سوال کنید خب آن آخرت ایشان، در دنیا چرا او از این مواهب الهی محروم است؟؟

جواب:
خاصیت ظلم همین است که عده ای ظالم در حق عده ای ظلم کرده و مظلوم را از حق شان منع می کنند و مظلوم چون حق اش پایمال می شود مظلوم است. و در قیامت چون حق او ضایع شده است خداوند حقش را از ظالم خواهد ستاند و یکی از دلایل عقلی برپایی قیامت همین است که دنیا همه زندگی بشر نیست و باید حساب و کتابی باشد تا انسان مظلوم به حقوقش برسد.

مظلوم از برخی مواهب الهی در این عالم محروم خواهد بود و آن فرد هم می شود ظالم یعنی در حق وی ظلم کرده است اصلا خاصیت ظلم این است که برخی حق شان پایمال می شود چه تعمدی و چه غیر تعمدی.

نتیجه این که:
1- راهکار تولد انسان انجام عملی توسط دو انسان نر و ماده است.
2- این انسان ها اگر طبق قوانین الهی محرم باشند انسانی عادی و الا زنا زاده است.

3- سقط جنین - به حکم الهی که انسان حق حیات دارد و کسی حق ندارد حق حیات را از انسان دیگری سلب کند – حرام است.

4- اگر زنا زاده به خاطر زنا زاده بودن اش از برخی مواهب الهی محروم می شود گناهی است که بر گردن دو انسان است که او را به دنیا آورده اند و مظلومی است که توسط ظالمین، حق اش پایمال شده است.

5- خاصیت ظلم این است که عده ای حق شان پایمال می شود و می شوند مظلوم.

6- خداوند در قیامت حق مظلوم را از ظالم خواهد ستاند.

__________
(1) ممتحنه/ 12.
(2) اسرا/ 31.

موضوع قفل شده است