جمع بندی ادله ای برای اختیار
تبهای اولیه
میخوام دلایل قرآنی و دینی برای وجود اختیار رو برام بگید تا باور کنم اختیاری در کار هست. لطفا هم مثال های ساده ای مثل اینکه الان خواستی چشمت رو ببندی پس بستی در نتیجه اختیار هست رو برام نیارید!
با تشکر
میخوام دلایل قرآنی و دینی برای وجود اختیار رو برام بگید تا باور کنم اختیاری در کار هست. لطفا هم مثال های ساده ای مثل اینکه الان خواستی چشمت رو ببندی پس بستی در نتیجه اختیار هست رو برام نیارید!با تشکر
با سلام و عرض ادب و تشکر از پرسش خوب حضرت عالی
با نگاهي اجمالي به قرآن كريم، درمييابيم كه به نظر قرآن، انسان موجودي مختار است. اصولاً آمدن پيامبران و نزول كتابهاي آسماني، بيآنكه انسان مختار باشد، كاري بيهوده است. بنابراين، همين امر دلالت دارد بر اينكه خدا و پيامبران، آدمي را مختار ميدانند.
نشانه هاي اختيار در آيات قرآن:
الف- ابتلا و آزمايش نشانه اختيار
آياتي كه در زمينه ابتلا و آزمايش انسان وارد شده است، دلالت بر همين امر دارند:
«إِنَّا خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا»؛(ر.ك: محمدحسين طباطبايي، الميزان، ج 20، ص 209)و (دهر 2) ما انسان را از نطفه آميخته اي آفريديم و او را مي آزماييم. (بدين جهت) او را شنوا و بينا قرار داديم
«إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»(کهف 7) ما آنچه را روي زمين است زينت آن قرار داديم، تا آنها را بيازماييم كه كدامشان بهتر عمل ميكنند.
ب- وعد و وعيد
همچنين است آيات وعد و وعيد. از اوصافي كه خدا به پيامبران داده، «مبشّر» و «منذر» است:
«كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ»( محمدحسين طباطبايي، الميزان، ج 2، ص 115)و (بقره 213) مردم يك دسته بودند، خداوند پيامبران را مبعوث كرد تا مردم را بشارت و بيم دهند.
تبشير اين است كه پيامبران به بشر، براي انجام دادن كارهاي خوب وعدههاي نيكو بدهند و انذار آن است كه او را از عواقب كارهاي بد بهراسانند؛ چه از عواقب دنيوي و چه اخروي. گاهي قرآن، حتي به جاي آنكه بگويد پيامبر فرستاديم، ميفرمايد: «نذير» گسيل داشتيم
«وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خلاَ فِيهَا نَذِيرٌ»(فاطر 24) هيچ اُمتي نيست مگر آنكه در آن انذاركنندهاي است.
يا در قيامت به مؤمنان ميفرمايد:«أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ»(ملک آيا انذاركنندهاي بر شما نيامد.
همه اين امور از وعد و وعيد و بشارت و انذار، تنها در مورد موجود مختار معنا دارد.
ج- عهد و ميثاق
دسته ديگر از آيات بيانگر اختيار انسان، آيات عهد و ميثاق خدا با عموم يا دستههاي خاصي از انسانها است( محمدتقي مصباح يزدي، معارف قرآن 1 (خداشناسي)، ص 37 و عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن كريم، ج 12، ص 119)
«أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ * وَأَن اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ» (یس 60-61) آيا با شما عهد نكردم اي فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد كه او براي شما دشمن آشكاري است؟ و اينكه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است.
اگر انسان مجبور باشد و از خود اختياري نداشته باشد، عهد خدا با وي، كار لغوي است.
(آیت الله مصباح انسان شناسی در قرآن درس پنجم)
سلام:Gol:
ممنون از توضیحاتی که دادین:Hedye:
در بعضی از ایات اشاره شده که "خدا هر کس را که بخواهد هدایت میکند و هرکه را بخواهد گمراه"
سوره نحل آیه 93 می فرماید: "و اگر خدا می خواست به مشیت ازلی همه بشر را یک امت قرار می داد و لیکن هر که را بخواهد گمراه کند و هر که را بخواهد هدایت، و البته آنچه از نیک و بد کرده اید از همه سؤال خواهید شد"
سوره کهف آیه 17 می فرماید: "هر کس را خدا هدایت کند او هدایت شده است و هر کس را گمراه کند، پس هرگز برای او یاور و راهنما کننده نخواهی یافت"
سوره اعراف آیه 186: "هر که را خدا گمراه کند هیچ کس راهنمای او نباشد و چنین گمراه را خدا واگذارد تا در طغیان و ضلالت بماند".
این ایات این ذهنیت رو برای من ایجاد میکنه که انگار همه چیز از پیش تعیین شده است وقدرت اختیار رو کم رنگ میکنه...
اگر ممکنه قدرت اختیار رو با توجه به این ایات توضیح بدین
ممنون :Gol:
سلام
ممنون از توضیحاتی که دادین
در بعضی از ایات اشاره شده که "خدا هر کس را که بخواهد هدایت میکند و هرکه را بخواهد گمراه"
سوره نحل آیه 93 می فرماید: "و اگر خدا می خواست به مشیت ازلی همه بشر را یک امت قرار می داد و لیکن هر که را بخواهد گمراه کند و هر که را بخواهد هدایت، و البته آنچه از نیک و بد کرده اید از همه سؤال خواهید شد"
سوره کهف آیه 17 می فرماید: "هر کس را خدا هدایت کند او هدایت شده است و هر کس را گمراه کند، پس هرگز برای او یاور و راهنما کننده نخواهی یافت"
سوره اعراف آیه 186: "هر که را خدا گمراه کند هیچ کس راهنمای او نباشد و چنین گمراه را خدا واگذارد تا در طغیان و ضلالت بماند".
این ایات این ذهنیت رو برای من ایجاد میکنه که انگار همه چیز از پیش تعیین شده است وقدرت اختیار رو کم رنگ میکنه...
اگر ممکنه قدرت اختیار رو با توجه به این ایات توضیح بدین
ممنون
من پیش دانشگاهی که بودم این سوال رو از استادم پرسیدم او هم در جواب گفت برخی افراد بعضی اعمال رو انجام میدن که مشمول این آیه میشن و خدا آنها را گمراه میگذارد. هرچند من با این جواب قانع نشدم.
سلام:Gol:
برخی افراد بعضی اعمال رو انجام میدن که مشمول این آیه میشن و خدا آنها را گمراه میگذارد.
یعنی چی؟ مثلا چه افرادی؟
یعنی چی؟ مثلا چه افرادی؟
مثلا منظورش این بود برخی گناهکاران بخاطر تکرر معصیت خدا گمراهشان کرده. حالا اونهایی که مشمول هدایت شدن رو ازش نپرسیدم ولی در هر صورت در قرآن توضیحی در این خصوص داده نشده که چه کسانی مشمول گمراهی میشوند و چه کسانی مشمول هدایت و از ظاهر آیات جبر برداشت میشود.
سلام:Gol:
ممنون از توضیحاتی که دادین:Hedye:
در بعضی از ایات اشاره شده که "خدا هر کس را که بخواهد هدایت میکند و هرکه را بخواهد گمراه"
سوره نحل آیه 93 می فرماید: "و اگر خدا می خواست به مشیت ازلی همه بشر را یک امت قرار می داد و لیکن هر که را بخواهد گمراه کند و هر که را بخواهد هدایت، و البته آنچه از نیک و بد کرده اید از همه سؤال خواهید شد"
سوره کهف آیه 17 می فرماید: "هر کس را خدا هدایت کند او هدایت شده است و هر کس را گمراه کند، پس هرگز برای او یاور و راهنما کننده نخواهی یافت"
سوره اعراف آیه 186: "هر که را خدا گمراه کند هیچ کس راهنمای او نباشد و چنین گمراه را خدا واگذارد تا در طغیان و ضلالت بماند".
این ایات این ذهنیت رو برای من ایجاد میکنه که انگار همه چیز از پیش تعیین شده است وقدرت اختیار رو کم رنگ میکنه...
اگر ممکنه قدرت اختیار رو با توجه به این ایات توضیح بدین
ممنون :Gol:
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از توجه حضرت عالی سپاسگزارم
با توجّه به اینکه خداوند هدف از آفرینش را عبودیت و قرب الهی می داند؛ گمراه کردن انسان با این هدف سازگاری ندارد لذا علمای بزرگوار و مفسرین گرامی گمراهی را در این آیه ضلالت ابتدایی نمی دانند بلکه مجازاتی می دانند یعنی فردی که خودش با علم و یقین به اینکه اگر این راه را برود گمراه می شود، با این وصف، اگر با اختیار خود ضلالت را انتخاب کند تا انتها در گمراهی خواهد بود. مثل کسی که سر دو راهی قرار گرفت و با علم به اینکه راهی که انتخاب کرده سقوط در دره است همان راه را می پیماد؛ مسلما چنین فردی در درّه سقوط کرده و نابود خواهد شد .
مفسر بزرگ قرن و فیلسوف عظیم الشأن علامه طباطبایی در این رابطه می فرماید:
«انسان مسئول است و اضلال خدا ابتدايى نيست و فرع بر ضلالت شخص گمراه است؛ - وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ- جمله اى است براى دفع توهمى كه ممكن است به ذهن بيايد، و آن اين است كه مستند بودن هدايت و ضلالت به خداوند سبحان اختيار بشر را باطل مى كند، و بدنبال باطل شدن اختيار مساله نبوت ها و رسالت ها باطل مى شود، براى دفع چنين توهمى جواب داده شده كه: نه، هنوز سؤال و جواب و اختيار باقى است، چون هدايت و ضلالت بدست خدا بودن اختيار شما را باطل نمى كند، زيرا خدا ابتداء گمراه و هدايت نمى كند، گمراه كردنش مجازاتى است يعنى كسى را كه خودش گمراهى را خواسته در گمراهى پيش مى برد، و همچنين كسى را كه هدايت را اختيار كرده باشد در هدايت پيش مى برد. و خلاصه شما هر چه اختيار كنيد خداوند شما را كمك مى كند، و در آنچه انتخاب كرده ايد پيشتر مى برد . (ترجمه الميزان، ج12، ص: 485)
ممنون از پاسخگوییتون
من برداشتم رو میگم ، ممنون میشم با توجه به این پاسخ بدید:
"و اگر خدا می خواست به مشیت ازلی همه بشر را یک امت قرار می داد و لیکن هر که را بخواهد گمراه کند و هر که را بخواهد هدایت، و البته آنچه از نیک و بد کرده اید از همه سؤال خواهید شد"
به اراده خداوند قطعا یه عده گمراهند و یه عده هدایت شده،پس این به نوعی جبر اولیه رو نشون میده... بهر حال باید یه جوری این 2تا گروه تشکیل بشن، چون خواست اولیه خدا بر این قرار گرفته که همه بشر در یک امت واحد قرار نگیره
سوره کهف آیه 17 می فرماید: "هر کس را خدا هدایت کند او هدایت شده است و هر کس را گمراه کند، پس هرگز برای او یاور و راهنما کننده نخواهی یافت"
شما فرمودید پیامبران برای هدایت بشر اومدن تا انسان ها با قدرت اختیار به رسالت اونها ایمان بیاورند... ولی اینجا میگه کسی رو که خدا گمراه کند پس هرگز براش یاور و راهنماکننده پیدا نمیکنی، با این وجود پس دلیل فرستادن انبیا که برای هدایت و راهنمایی بشر مبعوث شدن چی میشه؟
زيرا خدا ابتداء گمراه و هدايت نمى كند، گمراه كردنش مجازاتى است يعنى كسى را كه خودش گمراهى را خواسته در گمراهى پيش مى برد، و همچنين كسى را كه هدايت را اختيار كرده باشد در هدايت پيش مى برد. و خلاصه شما هر چه اختيار كنيد خداوند شما را كمك مى كند، و در آنچه انتخاب كرده ايد پيشتر مى برد .
اگه منظور از گمراه کردن این باشه که خدا به عنوان مجازات بنده رو در گمراهی که بنده خودش انتخاب کرده پیش میبره ، پس اینکه خداوند اینقد دوست دوست داره بنده هاش توبه کنند رو چطور میشه توجیه کرد؟
از یه طرف کسی رو به مجازات گناهش در گمراهی پیش ببره و از یه طرفم اشتیاق به توبه کردن بنده ها...
[=arial, helvetica, sans-serif]خداوند متعال به حضرت داود (علیه السّلام) فرمود : ای داود، اگر روی گردانان از من چگونگی انتظارم برای آنان، مدارایم با آنان و اشتیاق مرا به ترک معصیت هایشان می دانستند ، بدون شک از شوق آمدن به سوی من می مردند و بندبند وجودشان از محبّت من از هم می گسست.
(منبع : میزان الحکمه، ج4،محمد محمدی ری شهری، ص 2797)
[=times new roman, times, serif]ممنون:Gol:
سلام...
متشکرم و از نوشته ها بهره بردم....به قول معروف خداوند توان و قدرت تغییر تقدیر رو به تدبیر داده و مثل دم دستی ومشهوری رو هم که میزنند بازی شطرنجه که با اینکه یکسری حرکات و تغییرات تابع قوانین خاصیه و تبدیل پذیر نیست اما آدم با قدرت فکر میتونه از همون حرکات و با تبعیت از همونها در حد توان فکریش استفاده کنه.
ممنون از پاسخگوییتون
من برداشتم رو میگم ، ممنون میشم با توجه به این پاسخ بدید:
"و اگر خدا می خواست به مشیت ازلی همه بشر را یک امت قرار می داد و لیکن هر که را بخواهد گمراه کند و هر که را بخواهد هدایت، و البته آنچه از نیک و بد کرده اید از همه سؤال خواهید شد"
به اراده خداوند قطعا یه عده گمراهند و یه عده هدایت شده،پس این به نوعی جبر اولیه رو نشون میده... بهر حال باید یه جوری این 2تا گروه تشکیل بشن، چون خواست اولیه خدا بر این قرار گرفته که همه بشر در یک امت واحد قرار نگیره
سوره کهف آیه 17 می فرماید: "هر کس را خدا هدایت کند او هدایت شده است و هر کس را گمراه کند، پس هرگز برای او یاور و راهنما کننده نخواهی یافت"
با سلام و عرض ادب و عذرخواهی بابت تأخیر در پاسخگویی
چند نکته در رابطه با فرمایشات خوب حضرت عالی بیان می شود:
الف: به این آیه شریفه دقت کنید؛ خداوند می فرماید:«يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَ يَهْدِى بِهِ كَثِيرًا وَ مَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِين»(بقره 26) خدا بسيارى را با آن گمراه، و بسيارى را با آن راهنمايى مىكند ولی جز نافرمانان را با آن گمراه نمىكند.
آيه شهادت مي دهد بر اينكه يك مرحله از ضلالت و كورى دنبال كارهاى زشت انسان بعنوان مجازات در انسان گنه كار پيدا ميشود، و اين غير آن ضلالت و كورى اولى است كه گنهكار را بگناه وا داشت، چون در آيه مورد بحث مىفرمايد: (وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ، خدا با اين مثل گمراه نميكند مگر فاسقان را) اضلال را اثر و دنباله فسق معرفى كرده، نه جلوتر از فسق، معلوم ميشود اين مرحله از ضلالت غير از آن مرحلهايست كه قبل از فسق بوده، و فاسق را بفسق كشانيده (دقت بفرمائيد)[ ترجمه الميزان، ج1، ص: 141]
ب: جهت اینکه خداوند سبحان هدایت و گمراهی را به خود نسبت می دهد این است که هدایت و ضلالت خداوند به وسیله واسطه ها صورت می پذیرد مثلا خداوند اراده کرده انبیاء را برای هدایت بشر ارسال بفرماید اگر چه هدایت به دست انبیاء است اما اراده خداوند در این بوده است که انبیاء هدایت کننده باشند .
گمراهی بشر نیز به دست شیاطین جن و انس صورت می پذیرد؛ گمراهی بدست شیطان است؛ اما اگر اراده الهی نبود این گمراهی صورت نمی گرفت (همچنانکه اگر اراده الهی نبود هدایت نیز صورت نمی پذیرفت) لذا اگر گمراهی نیز به اراده خداوند است، بدین معنی است که اراده خداوند بر این بوده که شیطان بشر را اضلال و گمراه کند؛ اما این موجب نمی شود که اختیار انسان از وی سلب شود؛ چنانکه هدایت نیز به اراده او بوده و این اراده موجب جبر در هدایت نشده است.
لذا اراده خداوند نسبت به گمراهی و هدایت بشریت موجب سلب اختیار از بشر نمی شود، چون در این صورت ارسال رسل لغو و بیهوده خواهد بود .
شما فرمودید پیامبران برای هدایت بشر اومدن تا انسان ها با قدرت اختیار به رسالت اونها ایمان بیاورند... ولی اینجا میگه کسی رو که خدا گمراه کند پس هرگز براش یاور و راهنماکننده پیدا نمیکنی، با این وجود پس دلیل فرستادن انبیا که برای هدایت و راهنمایی بشر مبعوث شدن چی میشه؟
در این رابطه آیت الله جوادی آملی می فرمایند:
«درباره اضلال هرگز خدا اضلال ابتدایی ندارد كه بدئاً كسی را گمراه بكند اینچنین نیست، بلكه از درون و بیرون او را به حق راهنمایی میكند. ولی اگر كسی با داشتن راهنمای درون به نام عقل و فطرت و راهنمای بیرون به نام وحی و شریعت، با سوء اختیار خود راه باطل را طی كرده است خدا به او مهلت توبه میدهد كه برگردد، مواعظی را به او ابلاغ میكند كه متنبه بشود. اگر با شنیدن مواعظ با داشتن مهلت توبه نكرد و برنگشت از آن به بعد، خدا او را میگیرد. رفقای بد قرین او می شود، ﴿وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطانًا فَهُوَ لَهُ قَرینٌ﴾؛ یك رفیق بدی از درون یك رفیق بدی از بیرون او را به طرف گناه كاملاً سوق میدهد و دستش هم برای گناه باز است و قلبش هم برای پذیرش مواعظ الهی بسته است، این ها اضلالهای كیفری است»
بنابراین هر کسی با وجود راهنمای درون و راهنمای بیرون راه ضلالت را در پیش گرفت و بعد از مهلت، توبه نکرد و مواعظ الهی را نادیده گرفت قلبش مهر می خورد و معنی اینکه خداوند فرمود:« کسی رو که خدا گمراه کند پس هرگز براش یاور و راهنماکننده پیدا نمیکنی» همین است .
اگه منظور از گمراه کردن این باشه که خدا به عنوان مجازات بنده رو در گمراهی که بنده خودش انتخاب کرده پیش میبره ، پس اینکه خداوند اینقد دوست دوست داره بنده هاش توبه کنند رو چطور میشه توجیه کرد؟
از یه طرف کسی رو به مجازات گناهش در گمراهی پیش ببره و از یه طرفم اشتیاق به توبه کردن بنده ها...
خداوند متعال به حضرت داود (علیه السّلام) فرمود : ای داود، اگر روی گردانان از من چگونگی انتظارم برای آنان، مدارایم با آنان و اشتیاق مرا به ترک معصیت هایشان می دانستند ، بدون شک از شوق آمدن به سوی من می مردند و بندبند وجودشان از محبّت من از هم می گسست.(منبع : میزان الحکمه، ج4،محمد محمدی ری شهری، ص 2797)
ممنون
حضرت آیت الله جوادی آملی در رابطه با پرسش حضرت عالی می فرمایند:
قرآن، كاملاً مسئله اختیار و نفی جبر و تفویض را مشخص كرده است. در بسیاری از آیات، اضلال به خدا اسناد داده شد كه خدا هم هادی است هم مضل است؛ منتها قرآن دو هدایت را به خدا اسناد میدهد و یك اضلال را در هدایت دو قسمش برای خداست یك هدایت ابتدایی كه خداوند همگان را راهنمایی كرده است ﴿هُدًی لِلنّاسِ﴾ است. یك هدایت پاداشی است؛ هدایت پاداشی این است كه اگر كسی برابر راهنماییهای عقل و وحی طریق دین را طی كرد خداوند یك حالت انجزا و گرایشی به او میدهد كه مسائل دینی را به خوبی میفهمد و با علاقه انجام میدهد قلبش برای پذیرش مواعظ الهی باز است؛ به آسانی به طرف كارهای خیر جذب میشود، رفقای خوبی نصیب او میشود شاگردان خوبی معلمین خوبی مؤلفات خوبی درس و بحث خوبی؛ اینها همه توفیقات الهی است داشتن یك رفیق خوب یك استاد خوب یك شاگرد خوب یك همبحث خود همحجره خوب؛ همه اینها جزء توفیقات الهی است، این هدایت های پاداشی است كه خدا نصیب هر كس نمیكند. هدایت ابتدایی نصیب همه میشود اصل راهنمایی اگر كسی طبق این راهنمایی حركت كرده است و مقداری از راه را با حسن اختیار خود طی كرد از آن به بعد، راه را به آسانی طی میكند ﴿فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری﴾
كیفری بودن اضلال خداوند
درباره اضلال هرگز خدا اضلال ابتدایی ندارد كه بدئاً كسی را گمراه بكند اینچنین نیست، بلكه از درون و بیرون او را به حق راهنمایی میكند. ولی اگر كسی با داشتن راهنمای درون به نام عقل و فطرت و راهنمای بیرون به نام وحی و شریعت، با سوء اختیار خود راه باطل را طی كرده است خدا به او مهلت توبه میدهد كه برگردد، مواعظی را به او ابلاغ میكند كه متنبه بشود. اگر با شنیدن مواعظ با داشتن مهلت توبه نكرد و برنگشت از آن به بعد، خدا او را میگیرد. رفقای بد قرین سوء، ﴿وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطانًا فَهُوَ لَهُ قَرینٌ﴾؛ یك رفیق بدی از درون یك رفیق بدی از بیرون او را به طرف گناه كاملاً سوق میدهد و دستش هم برای گناه باز است و قلبش هم برای پذیرش مواعظ الهی بسته است، این ها اضلالهای كیفری است؛ اما اینچنین نیست كه شخص را بالكلّ ممنوع كند از پذیرش موعظه یا توبه كردن و مانند آن.
(تفسیر آیت الله جوادی آملی-197نساء117تا124)
ممنون از مطالب مفید و جامعی که بیان کردید.
نتیجه گیری بنده از مطالب:
قدرت اختیار انسان در راستای اراده خداوند است و اون چیزی که من جبر اولیه تصور میکردم در واقع جزیی از چهارچوب و اصول اولیه افرینش است
دلایل قانع کننده بود و به جواب سوالم رسیدم.
ان شالله در پناه قران و عترت موفق و پیروز باشید:Gol:
ممنون از مطالب مفید و جامعی که بیان کردید.
نتیجه گیری بنده از مطالب:
قدرت اختیار انسان در راستای اراده خداوند است و اون چیزی که من جبر اولیه تصور میکردم در واقع جزیی از چهارچوب و اصول اولیه افرینش است
دلایل قانع کننده بود و به جواب سوالم رسیدم.
ان شالله در پناه قران و عترت موفق و پیروز باشید:Gol:
سلام علیکم
بله خداوند سبحان اراده کرده تا انسان با قدرت اختیار و انتخاب راه صحیح، پله های کمال را طی کرده و به قرب الهی نائل آید.
بنده هم برای حضرت عالی آرزوی موفقیت دارم .
یا حق
سوال:
دلایل قرآنی و دینی برای وجود اختیار در آدمی چیست؟
پاسخ:
با نگاهی اجمالی به قرآن كريم، درمیيابيم كه به نظر قرآن، انسان موجودی مختار است. اصولاً آمدن پيامبران و نزول كتابهای آسمانی، بیآنكه انسان مختار باشد، كاری بيهوده است. بنابراين، همين امر دلالت دارد بر اينكه خدا و پيامبران، آدمی را مختار میدانند.
در آیات قرآن کریم نشانه های فراوانی بر وجود اختیار در انسان آمده است؛ برای نمونه آياتی كه در زمينه ابتلا و آزمايش انسان وارد شده است، دلالت بر همين امر دارند:
«إِنَّا خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا»؛ما انسان را از نطفه آميخته ای آفريديم و او را می آزماييم. (بدين جهت) او را شنوا و بينا قرار داديم.[1]
«إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»[2] ما آنچه را روي زمين است زينت آن قرار داديم، تا آنها را بيازماييم كه كدامشان بهتر عمل میكنند.
دستهی ديگر از آيات بيانگر اختيار انسان، آيات عهد و ميثاق خدا با عموم يا دستههای خاصی از انسانها است[3]
«أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ * وَأَن اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ» (4) آيا با شما عهد نكردم اي فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد كه او برای شما دشمن آشكاري است؟ و اينكه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است؛ اگر انسان مجبور باشد و از خود اختياری نداشته باشد، عهد خدا با وی، كار لغوي است.[5]
شبهه
در بعضی از آیات اشاره شده که «خدا هر کس را که بخواهد هدایت و هرکه را بخواهد گمراه می کند (6) آیا اینگونه آیات اختیار را از انسان سلب نمی کند؟
با توجّه به اینکه خداوند هدف از آفرینش را عبودیت و قرب الهی می داند؛ گمراه کردن انسان با این هدف سازگاری ندارد لذا علمای بزرگوار و مفسرین گرامی گمراهی را در این آیه ضلالت مجازاتی می دانند؛ یعنی اگر فردی با علم و یقین به اینکه چنانچه این راه را برود گمراه می شود، اگر با اختیار خود ضلالت را انتخاب کند تا انتها در گمراهی خواهد بود. مثل کسی که سر دو راهی قرار گرفت و با علم به اینکه راهی که انتخاب کرده سقوط در دره است همان راه را می پیماد؛ مسلما چنین فردی در درّه سقوط کرده و نابود خواهد شد(7)
آیت الله جوادی آملی نیز در این رابطه می فرمایند:
«دربارهی اضلال هرگز خدا اضلال ابتدایی ندارد كه بدئاً كسی را گمراه بكند اینچنین نیست، بلكه از درون و بیرون او را به حق راهنمایی میكند. ولی اگر كسی با داشتن راهنمای درون به نام عقل و فطرت و راهنمای بیرون به نام وحی و شریعت، با سوء اختیار خود راه باطل را طی كرده است خدا به او مهلت توبه میدهد كه برگردد، مواعظی را به او ابلاغ میكند كه متنبه بشود. اگر با شنیدن مواعظ با داشتن مهلت توبه نكرد و برنگشت از آن به بعد، خدا او را میگیرد. رفقای بد قرینش میکند، «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطانًا فَهُوَ لَهُ قَرینٌ»؛ یك رفیق بدی از درون یك رفیق بدی از بیرون او را به طرف گناه كاملاً سوق میدهد و دستش هم برای گناه باز است و قلبش هم برای پذیرش مواعظ الهی بسته است، این ها اضلالهای كیفری است؛ اما اینچنین نیست كه شخص را بالكلّ ممنوع كند از پذیرش موعظه یا توبه كردن و مانند آن». (8)
شبهه:
به اراده خداوند یک عده گمراهند و یک عده هدایت شده،پس این به نوعی جبر اولیه رو نشان میدهد ... بهر حال باید به نوعی این 2 گروه تشکیل بشوند، چون خواست اولیه خدا بر این قرار گرفته که همه بشر در یک امت واحد قرار نگیرند « و اگر خدا می خواست به مشیت ازلی همه بشر را یک امت قرار می داد و لیکن هر که را بخواهد گمراه کند و هر که را بخواهد هدایت می کند»
پاسخ:
هدایت و ضلالت خداوند به واسطه وسیله است، برای مثال هدایت خداوند به وسیله انبیاء و اولیاء الهی است؛ در حقیقت اراده خداوند بر این بود که انسان به واسطه اولیای الهی هدایت شود، می توان هدایت را هم به خدا و هم به اولیاء نسبت داد چون هدایت به اراده خدا و به واسطه اولیاء الله صورت گرفته است. در عین حال که هدایت به دست انبیاء است اراده خداوند نیز در این بود که انبیاء هدایت کننده باشند.
گمراهی بشر نیز به دست شیاطین جن و انس صورت می پذیرد؛ گمراهی بدست شیطان است؛ اما اگر اراده الهی نبود این گمراهی صورت نمی گرفت (همچنانکه اگر اراده الهی نبود هدایت نیز صورت نمی پذیرفت) لذا اگر گمراهی به اراده خداوند است، بدین معنی است که خداوند خواسته است شیطان، بشر را اضلال و گمراه کند؛ اما این خواستن موجب نمی شود که اختیار از انسان سلب شود؛ چنانکه هدایت نیز به اراده او بوده و این اراده موجب جبر در هدایت نشده است.
بله اگر خدا می خواست، همه بشر را یک امت قرار می داد اما در این صورت انسان از خود اختیاری نداشت لذا خلقت انسان لغو می شد چون انسان بدون وصف اختیار ارزشی نخواهد داشت؛ انسانیت انسان به وصف اختیار است، با وصف اختیار است که انسان می تواند مسجود ملائک بشود، اینکه خداوند همهی بشر را امت واحده قرار نداد به خاطر این است که با اختیار و انتخاب خود به مقامات عالیه برسد حال اگر اکثریت انسانها راه غیر خدا را بر میگزینند آیا مجبور به گزینش راه شیطان بودند؟
نتیجه اینکه اراده خداوند نسبت به گمراهی و یا هدایت بشریت موجب سلب اختیار از بشر نمی شود، چون در این صورت ارسال رسل لغو و بیهوده بود.
.................................................. .................................................. ............
[1] الميزان، محمدحسين طباطبايي، انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسين حوزه علميه قم؛ 1417 ق؛ چاپ پنجم؛ ج 20، ص 209
[2] کهف آیه 7
[3] معارف قرآن 1 (خداشناسي)، محمدتقي مصباح يزدي، ص 37 و عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن كريم، ج 12، ص 119
[4] یس 60-61
[5] انسان شناسی در قرآن؛ آیت الله مصباح؛ انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)؛ چاپ سوم بهار 1390 ؛ درس پنجم
[6] « وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَة »(سوره نحل آیه 93) اگر خدا مى خواست، همه شما را يك امت كرده بود
[7] ترجمه الميزان،علاه طباطبایی، دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسين حوزه علميه قم؛ چاپ: 1374 قم ج12، ص 485
[8] تفسیر آیت الله جوادی آملی-197نساء117تا124