جمع بندی ادله ی روایی و قرآنی گفتن ذکر سبحان الله در نماز
تبهای اولیه
سلام و عرض ادب خدمت شما کارشناس محترم
پرسش بنده این می باشد که چرا با وجود اسما الحسنی و سایر ذکر های خداوند ، ذکر شریف سبحان الله در رکوع و سجود گفته می شود؟
لطفا دلایل روایی و قرآنی و عقلی این ذکر و هدف از انتخاب این ذکر برای رکوع و سجود را بیان نمایید.
با تشکر
با سلام و عرض ادب
تسبيح، تنزيه خداوند متعال در ذات و صفات و افعال، از همه كاستىها و ناشايستگىهاست و تحميد، ستايش خداوند متعال است بر واجد بودن همه كمالات در ذات و صفات و افعال. ترديدى نيست كه وجود همه كمالات در حضرت حق، به تنزيه او از همه كاستىها باز مىگردد. بنا بر اين، تحميد، در واقع، نوع خاصّى از تسبيح است، با اين تفاوت كه تسبيح، ستودن خداوند به صفات جلال است؛ ولى تحميد، ستودن او به صفات جمال است، و همراه شدن تسبيح و تحميد، ستودن خداوند متعال به صفات جلال و جمال در كنار هم است. به بيان ديگر، تحميد، مُلازم تسبيح است، همان گونه كه صفات ثبوتيه حضرت حق، مستلزم صفات سلبيه او هستند و با قرار گرفتن تحميد در كنار تسبيح، تنزيه خداوند متعال از همه كاستىها با توصيف او به همه كمالات، همراه مىگردد و تحقق چنین امری مناسب با مقام رکوع و سجود بر درگاه ربوبی است.
در بررسی فقهی سؤال از دیدگاه بیشتر فقهای متأخر و معاصر شیعه گفتن هر ذکری همچون: «لا اله الا الله» به هنگام رکوع و سجود کفایت می کند؛ به شرط آنکه کمتر از سه «سبحان الله» نباشد؛؛ هر چند گفتن تسبیح «سبحان الله» به تعداد سه مرتبه و یا گفتن «سبحان ربی العظیم و بحمده» و « سبحان ربی الاعلی و بحمده» به هنگام رکوع و سجود مطابق با احتیاط است.
از دیدگاه مشهور فقهای متقدم شیعه مصداق ذکر به هنگام رکوع و سجود، «تسبیح: سبحان الله» بوده است که بر اساس چنین دیدگاهی گفتن مطلق ذکر کافی نیست.
بنابر قول به وجوب تسبيح، در مقدار لازم آن اختلاف است که وجود چنین اختلافی بواسطه ی برداشت فقهی فقیهان از مجموع روایات این باب است.
توضیح:
در اینکه وظیفه ی نمازگزار به هنگام رکوع و سجود گفتن ذکر است اختلافی در بین فقها نیست؛ (1) اما در اینکه مصداق ذکر تنها «تسبیح» پروردگار بوده و یا اینکه گفتن هر ذکری همچون «لا اله الا الله» کافی است امری اختلافی در بین فقها بوده است. (2)
از دیدگاه مشهور فقهای متقدم شیعه (3) گفتن تسبیح واجب و متعیّن بوده و وظیفه ی نمازگزار در این حال تنها گفتن تسبیح: «سبحان الله» است؛ (4) اما از دیدگاه مشهور فقهای متأخر گفتن هر ذکری همچون: «لا اله الا الله» در حال رکوع و سجود نیز کافی است.(5)
همچنین در اینکه مقدار واجب تسبیح سه بار بوده و یا اینکه گفتن یکبار آن نیز کافی است در بین فقهایی که قایل به وجوب تسبیح بوده اند اختلاف نظر است؛ چنانکه گفتن ذکر «سبحان ربی العظیم و بحمده» و «سبحان ربی الاعلی و بحمده» در نزد همه ی فقها کافی است. (6)
ذکر تسبیح در بیان روایات
در بیان روایات هم به حکمت و چرایی تسبیح به هنگام رکوع و سجود اشاره شده و هم به مباحث فقهی آن که برخی از این روایات عبارتند از:
1) هشام بن حکم، از حضرت ابی الحسن موسی(علیه السلام) روایت می کند که به محضر مبارکش عرض کردم: «چرا در ابتدای نماز، گفتن هفت تکبیر افضل است و چرا در رکوع، سبحان ربی العظیم و بحمده و در سجود، سبحان ربی الاعلی و بحمده می گویند؟»
آن حضرت فرمود: «ای هشام! خداوند تبارک و تعالی، آسمانها را هفت طبقه و زمین را نیز هفت طبقه آفرید و حجابها را هفت حجاب قرار داد و زمانی که نبی مکرّمش را سیر داد و آن حضرت به قرب پروردگارش رسید، حجابی از حجابها را برایش برداشت.
سپس رسول خدا (صلی الله علیه وآله) تکبیر گفت و کلماتی را فرمود که در افتتاح نماز می گویند. وقتی حجاب دوّم را برایش کنار زد، حضرت تکبیر گفت و پیوسته امر به همین منوال صورت می گرفت تا هفت حجاب، کنار زده شدند و آن جناب، هفت تکبیر گفت و به همین سبب در افتتاح نماز، هفت تکبیر مستحب شد. وقتی حضرتش متذکر عظمت پروردگار شد، شانه هایش لرزید. پس بر سر زانو تکیه کرد و عرضه داشت: «سبحان ربی العظیم و بحمده» و وقتی از رکوع سر برداشت و ایستاد، به نقطه ای بالاتر از مکان قبلی نظر افکند. پس به خاک افتاد و صورت بر زمین نهاد و عرضه داشت: «سبحان ربی الاعلی و بحمده.» وقتی آن حضرت، این ذکر را هفت بار گفت، رعب از وی برطرف، و آرام شد. به همین سبب، گفتن این اذکار به عدد هفت بار سنّت شد. (7)
2) در روایت دیگری که بیانگر نماز پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در معراج است آمده است که آن حضرت فرمود: «به بزرگى عرش نگريستم روحم طيران كرد و حالت غش بر من عارض شد پس الحام شدم به اين كه بگويم: سبحان ربى العظيم و بحمده، به خاطر آن عظمتى كه ديده بودم، بارى وقتى اين كلام را گفتم حالت غش از من بطرف شد تا جايى كه آن را هفت بار گفتم (البته نسبت به هفت بار نيز الحام شدم). به نفس و روحم مراجعه نموده و همان طورى كه قبلا بودم، گرديدم و به همين جهت گفتن سبحان ربى العظيم و بحمده در ركوع مشروع گرديد، بعد حق عزّ و جل فرمود: سر را بردار من سر برداشتم نظرم به چيزى افتاد كه عقل از سرم پريد پس بلافاصله با صورت و دو دست به زمين رفته و الحام شدم كه بگويم: سبحان ربى الاعلى و بحمده و اين به خاطر علو و بلندى چيزى بود كه ديدم: ذكر مزبور را هفت بار گفتم و هر بار كه مىگفتم اندكى به حال آمده و حالت غش از من دور مىشد بارى پس از اتمام هفت بار نشستم، پس در سجود گفتن: سبحان ربى الاعلى و بحمده و نيز نشستن بين دو سجده كه حضرت آن را به منظور استراحت از غش و علو و بزرگى آنچه ديده بودند انجام دادند مشروع گرديد». (8)
3) در روایت دیگری از «عقبة بن عامر جهنی» آمده است که او گفت: هنگامی که آیه ی: « فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ» (9) نازل گردید پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به ما فرمود: آنرا در رکوع خود قرار دهید و هنگامی که آیه ی: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» (10) نازل گردید آنحضرت به ما فرمودند: آنرا در سجده خود قرار دهید. (11)
4) «زراره» از امام باقر(علیه السلام) نقل کرده که گفتم به آن حضرت چه قولی در رکوع و سجود کفایت می کند؟ پس فرمود سه مرتبه تسبیحات شمرده و منقطع و یک مرتبه به نحو تامّ کافی است. (12)
5) هشام بن حکم از امام صادق (علیه السلام) سؤال نمود: آیا جایز است بجای تسبیح در رکوع و سجود بگویم: «لا اله الا الله والحمدالله والله اکبر»؟ امام فرمود: بله همه ی اینها ذکر خداست. (13)
که این روایات بیانگر آنند که بهترین و مناسب ترین ذکر به هنگام رکوع و سجود تسبیح و تنزیه و تحمید پروردگار می باشد.
نگاهی به فتاوای مراجع معاصر:
امام خمینی (رضوان الله علیه) مسأله 1028 انسان هر ذكرى در ركوع بگويد كافى است ولى احتياط واجب آن است كه به قدر سه مرتبه «سُبْحٰانَ اللّٰهِ» يا يك مرتبه «سُبْحٰانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحمْدِهِ» كمتر نباشد.
گلپايگانى: مسأله احتياط آن است كه در ركوع سه مرتبه «سبحان اللّٰه» يا يك مرتبه «سبحان ربّي العظيم و بحمده» بگويد و سزاوار است به قدر امكان، مراعات اين احتياط بشود اگر چه مطلق ذكر از تحميد و تسبيح و تهليل كافى است به شرط آن كه به قدر سه «سبحان اللّٰه» مثلًا باشد ولى در تنگى وقت و در حال ناچارى، گفتن يك «سبحان اللّٰه» كافى است.
خوئى، تبريزى: مسأله بهتر آن است كه در حال اختيار در ركوع سه مرتبه «سبحان اللّٰه» يا يك مرتبه «سبحان ربّي العظيم و بحمده» بگويد و ظاهر اين است كه گفتن هر ذكرى كه به اين مقدار باشد كفايت مىكند ولى در تنگى وقت و در حال ناچارى گفتن يك «سبحان اللّٰه» كافى است.
بهجت: مسأله كافى بودن هر ذكرى كه خواست بگويد در ركوع خالى از وجه نيست ولى احتياط مستحبّ آن است كه سه مرتبه «سبحان اللّٰه» يا يك مرتبه «سبحان ربّى العظيم و بحمده» بگويد.
سيستانى: گرچه گفتن هر ذكرى كفايت مىكند و بنا بر احتياط واجب بايد به همين مقدار باشد، ولى در تنگى وقت و در حال ناچارى گفتن يك «سبحان اللّٰه» كافى است. و كسى كه نمىتواند «سبحان ربي العظيم» را خوب ادا كند بايد ذكرى ديگر مانند سه بار «سبحان اللّٰه» را بگويد.
مكارم: مسأله در ركوع، واجب است ذكر بگويد؛ ذكر ركوع بنا بر احتياط واجب سه مرتبه «سبحان اللّٰه» يا يك مرتبه «سبحان ربّى العظيم و بحمده» است كه بايد به عربى صحيح گفته شود و مستحبّ است آن را سه يا پنج يا هفت مرتبه تكرار كند.
صافى: مسأله احتياط مستحب آن است كه در ركوع، سه مرتبه «سبحان اللّٰه» يا يك مرتبه «سبحان ربي العظيم و بحمده» بگويد، هر چند ظاهر اين است كه گفتن هر ذكرى كه به اين مقدار باشد مثل سه مرتبه «اللّٰه أكبر» كفايت مىكند ولى در تنگى وقت و در حال ناچارى گفتن يك «سبحان اللّٰه» كافى است.
زنجانى: مسأله لازم است كه در حال اختيار سه مرتبه"" سُبْحٰانَ اللّٰهِ" يا يك مرتبه" سُبْحٰانَ رَبِّيَ الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِهِ" يا ذكر ديگرى به اين مقدار بگويد؛ ولى به احتياط واجب در ركوع" سُبْحٰانَ رَبِّيَ الْأَعْلىٰ وَ بِحَمْدِهِ" نگويد و در تنگى وقت و در حال ناچارى گفتن يك" سُبْحٰانَ اللّٰهِ" كافى است. (14)
پی نوشت:
1. عاملى، شهيد اول، محمد بن مكى، ذكرى الشيعة في أحكام الشريعة، 4 جلد، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1419 ه ق، ج3، ص367.: «يجب الذكر فيه إجماعا منا، و المعظم على تعيّن التسبيح الا الحليين الأربعة: ابن إدريس و سبطه يحيى و الفاضلين - رحمهم اللّٰه»؛ همدانى، آقا رضا بن محمد هادى، مصباح الفقيه، 14 جلد، مؤسسة الجعفرية لإحياء التراث و مؤسسة النشر الإسلامي، قم - ايران، اول، 1416 ه ق، ج12، ص432.: « الذكر بلا خلاف فيه إجمالا، بل عن غير واحد دعوى الإجماع عليه».
2. عاملى، شهيد ثانى، زين الدين بن على، روض الجنان في شرح إرشاد الأذهان (ط - الحديثة)، 2 جلد، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، قم - ايران، اول، 1402 ه ق، ج2، ص720.: «و ذهب أكثر الأصحاب إلى تعيين التسبيح؛ لما رواه هشام بن سالم أيضاً عنه عليه السلام، قال: سألته عن التسبيح في الركوع و السجود، قال: «تقول في الركوع: سبحان ربّي العظيم، و في السجود: سبحان ربّي الأعلى، الفريضة من ذلك واحدة، و السنّة ثلاث، و الفضل في سبع». و روى زرارة عن الباقر عليه السلام: قلت له: ما يجزئ من القول في الركوع و السجود؟ فقال: « [ثلاث] تسبيحات في ترسّل، و واحدة تامّة تجزئ» و عن عقبة بن عامر قال: لمّا نزلت فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ* قال لنا رسول اللّه عليه السلام: «اجعلوها في ركوعكم» و لمّا نزلت سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى قال عليه السلام: «اجعلوها في سجودكم» و الأمر للوجوب».
3. بلکه ادعای اجماع بر این قول از سوی متقدمین از فقها شده است.: همدانى، آقا رضا بن محمد هادى، مصباح الفقيه، 14 جلد، مؤسسة الجعفرية لإحياء التراث و مؤسسة النشر الإسلامي، قم - ايران، اول، 1416 ه ق، ج12، ص432.:«فقيل: يتعيّن (التسبيح) كما نسب إلى الأكثر، بل المشهور فيما بين القدماء، بل عن غير واحد من القدماء دعوى الإجماع عليه».
4. عاملى، سيد جواد بن محمد حسينى، مفتاح الكرامة في شرح قواعد العلاّمة (ط - الحديثة)، 23 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، اول، 1419 ه ق، ج7، ص302.: «و المشهور كما في المقاصد العلية و البحار و كشف اللثام تعيّن التسبيح. و هو مذهب الأكثر».
5. همدانى، آقا رضا بن محمد هادى، مصباح الفقيه، 14 جلد، مؤسسة الجعفرية لإحياء التراث و مؤسسة النشر الإسلامي، قم - ايران، اول، 1416 ه ق، ج12، ص432.: «(و قيل: يكفي) مطلق (الذكر و لو كان تكبيرا أو تهليلا) أو غير ذلك ممّا يتضمّن الثناء على اللّه تعالى، كما عن المبسوط بل النهاية و الجامع - على خلاف في حكاية مطلق الذكر عنهما أو خصوص التهليل و التكبير- و عن الحلّي نافيا عنه الخلاف، و قوّاه غير واحد من المتأخّرين، بل هو المشهور بينهم على ما نسب إليهم».
6. همان، ج12، ص434؛ طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، النهاية في مجرد الفقه و الفتاوى، در يك جلد، دار الكتاب العربي، بيروت - لبنان، دوم، 1400 ه ق، ص81.: «و أقلّ ما يجزي من التّسبيح في الرّكوع تسبيحة واحدة. و هو أن يقول: «سبحان ربّي العظيم و بحمده». و الأفضل أن يقول ذلك ثلاث مرّات. و إن قالها خمسا أو سبعا، كان أفضل. و إن قال ثلاث مرّات: «سبحان اللّه» أجزأه أيضا. و إن قال بدلا من التسبيح: «لا إله إلّا اللّه، و اللّه أكبر»، كان جائزا».
7. عاملى، حرّ، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، 30 جلد، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1409 ه ق، ج6، ص 328.: «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَاتِمٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحَسَن بْنِ الْوَلِيدِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى (علیه السلام) فِي حَدِيثٍ قَالَ: قُلْتُ لَهُ لِأَيِّ عِلَّةٍ يُقَالُ فِي الرُّكُوعِ- سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ- وَ يُقَالُ فِي السُّجُودِ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ- قَالَ يَا هِشَامُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمَّا أُسْرِيَ بِهِ وَ صَلَّى- وَ ذَكَرَ مَا رَأَى مِنْ عَظَمَةِ اللَّهِ ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُ- فَابْتَرَكَ عَلَى رُكْبَتَيْهِ وَ أَخَذَ يَقُولُ- سُبْحَانَ رَبِّيَالْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ- فَلَمَّا اعْتَدَلَ مِنْ رُكُوعِهِ قَائِماً- نَظَرَ إِلَيْهِ فِي مَوْضِعٍ أَعْلَى مِنْ ذَلِكَ الْمَوْضِعِ- خَرَّ عَلَى وَجْهِهِ وَ هُوَ يَقُولُ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ- فَلَمَّا قَالَهَا سَبْعَ مَرَّاتٍ سَكَنَ ذَلِكَ الرُّعْبُ- فَلِذَلِكَ جَرَتْ بِهِ السُّنَّةُ».
8. ابن بابويه، محمد بن على، علل الشرائع - قم، چاپ: اول، 1385ش / 1966م، ج2، ص315.: «فَانْظُرْ إِلَى عَرْشِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَنَظَرْتُ إِلَى عَظَمَةٍ ذَهَبَتْ لَهَا نَفْسِي وَ غُشِيَ عَلَيَّ فَأُلْهِمْتُ أَنْ قُلْتُ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ لِعِظَمِ مَا رَأَيْتُ فَلَمَّا قُلْتُ ذَلِكَ تَجَلَّى الْغَشْيُ عَنِّي حَتَّى قُلْتُهَا سَبْعاً أُلْهِمَ ذَلِكَ فَرَجَعْتُ إِلَى نَفْسِي كَمَا كَانَتْ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ صَارَ فِي الرُّكُوعِ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ فَقَالَ ارْفَعْ رَأْسَكَ فَرَفَعْتُ رَأْسِي فَنَظَرْتُ إِلَى شَيْءٍ ذَهَبَ مِنْهُ عَقْلِي فَاسْتَقْبَلْتُ الْأَرْضَ بِوَجْهِي وَ يَدَيَّ فَأُلْهِمْتُ أَنْ قُلْتُ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ لِعُلُوِّ مَا رَأَيْتُ فَقُلْتُهَا سَبْعاً فَرَجَعْتُ إِلَى نَفْسِي كُلَّمَا قُلْتُ وَاحِدَةً مِنْهَا تَجَلَّى عَنِّي الْغَشْيُ فَقَعَدْتُ فَصَارَ السُّجُودُ فِيهِ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ وَ صَارَتِ الْقَعْدَةُ بَيْنَ السَّجْدَتَيْنِ اسْتِرَاحَةً مِنَ الْغَشْي».
9. الواقعة/74.
10. الاعلی/1.
11. عاملى، حرّ، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، 30 جلد، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1409 ه ق، ج6، ص328: «عَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ الْجُهَنِيِّ أَنَّهُ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ- قَالَ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) اجْعَلُوهَا فِي رُكُوعِكُمْ- فَلَمَّا نَزَلَتْ سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى- قَالَ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه وآله) اجْعَلُوهَا فِي سُجُودِكُمْ»
12. عاملى، حرّ، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، 30 جلد، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1409 ه ق، ج6، ص300.: «عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا يُجْزِي مِنَ الْقَوْلِ فِي الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ- فَقَالَ ثَلَاثُ تَسْبِيحَاتٍ فِي تَرَسُّلٍ وَ وَاحِدَةٌ تَامَّةً تُجْزِي».
در این روایت منظور از یک تسبیح عبارت از تسبیحة الکبری یعنی «سبحان ربّی العظیم و بحمده» می باشد.
13. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، 30جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1409 ق، ج6، ص307.: « مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ يُجْزِي أَنْ أَقُولَ مَكَانَ التَّسْبِيحِ فِي الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ فَقَالَ نَعَمْ كُلُّ هَذَا ذِكْرُ اللَّهِ».
14. خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى، توضيح المسائل (محشّٰى - امام خمينى)، 2 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، هشتم، 1424 ه ق، ج1، ص562.