ازدواج با مرد متاهل، ازدواجی موفق؟

تب‌های اولیه

270 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[FONT=book antiqua]سلام

اجازه بدهید چند تا نکته رابگویم
1- منظورم از آقایان متاهل اینگونه نیست که تعدادشان زیاد باشدکلا دو سه نفر بودند که اقدام به خواستگاری کردند ،بقیه در حد ابراز علاقه و رساندن به من از طرق مختلف که علاقه مند هستند بوده نه بیشتر

اون دو سه نفر دیگر از جمله مورد اخیر با واسطه گفته شده است،یعنی از طریق واسطه و دوستانشان از من جویا شدن که آیا حاضرم همسر دوم بشوم یانه و آیا اگر بیایند خودم و خانوادم قبول میکنند یا نه،اما من اصلا جرات ندارم این موضوع را در خانه مطرح کنم یا بگویم اقدام کنند(به دلایلی که در سوال گفتم) ،پس هیچوقت تا این مرحله نرسیده که بنشینیم دونفری صحبت کنیم که من دقیقا بدانم دلایلشان چیا بوده است

-یکی از این بزرگواران مدتها دنبال مورد برای ازدواج من بودند،افراد مختلفی را پیدا میکردند یا سنشان نمیخورد یا غیره،خب این قضیه زیاد طول کشید شاید یکی دو سال !و ایشان تقریبا با ملاکهای من آشنا شده بودند ،تا اینکه یک روز یک نفررا معرفی کردند و خب بنده خدا طرف گفته بود به خاطر ملاکهای ظاهری که میخوام و این خانم ندارند پس ایشان را نمیخوام، این آقاهم(همان آقا که دنبال مورد برای من بودند) خیلی خیلی عصبانی شده بودند و به خانمشون گفته بودند ایشون باید با کسی ازدواج کند که قدرش را بدانند و لایقش باشند و از این بحث ها و گفته بودند خودم تصمیم گرفتم باهاشون (یعنی بامن) ازدواج کنم،خب خانمشان گفته بودند اشکال ندارداما وقتی خانمشان از من پرسیدند اینجور پرسیدند: آقامون اینجور گفتن اما من مطمئنم شما قبول نمیکنی،!چون اصرار کردن بپرس پرسیدم ...،خب منم وقتی دیدم خانمشان اینجور میگن و احساس کردم رضایت قلبی ندارند خب معلوم است منم گفتم نه !

- یک مورد از اساتیدم بودند که بیشتر از آنچه فکرش را بکنید دنبال ایمان و تهذیب بودند
- دو سه مورد دیگه هم به خاطر سرد بودن همسر اول و به قول خودشان شیفته یک سری از خصوصیات من شده بودند (ایجاد علاقه) و احساس تکلیف!! (البته مجبور شدم اینو بگم که شما متوجه بشید وگرنه من هیچگونه خصوصیات معنوی که اونا گفتن ندارم)

- و نکته آخر اینکه این افراد افراد شناخته شده ای بودندو هستند ،یعنی خدایی نکرده افراد هوس باز نبودند ،همه مردم هم فوق العاده قبولشان دارند!،حتی موردی بودند که خیلی خیلی متدین بودن و علاقه مند شده بودند،وقتی بیان کردند و من جواب رد دادم به خاطر اینکه علاقه اشان از بین رود حتی از شهر ما رفتن که ایمانشان را محفوظ نگه دارند

)

به صحبت کردن این زن اول دقت کنید ایشون با شوهرش که باید نزدیک ترین کسش باشه اینقدر عدم صمصمیت داشته که به شوهرش نتونسته اعتراض کنه که راضی به این ازدواج نیست .اونوقت اومده ملتمسانه از از همجنسش خواهش کرده: من مطمئنم قبول نمیکنی... میکنی.
یا اون دوسه مورد دیگه هنوز نتونستند از پس ازدواج اول بر بیان و توش مشکل دارن اون وقت میخوان یکی دیگه رو هم وارد زندگی مشترک کنن .اون هم برای انجام تکلیف!!!
برام جالبه شماوقتی با بعضی از این افراد حتی صحبتی هم درباره آینده و نوع نگاه و انتظاراتشون درباره ازدواج مجدد نداشتید چطور قاطعانه به این نتیجه رسیدید که اونها افرادی هستند که همه شرایط مورد نظر شما رو دارند؟

1 - زنِ اول مشكلي نداشته باشه. نه اينكه به زور راضي شده باشه يا مجبور باشه ، بلكه اصلاً مشكلي نداشته باشه و قلباً مورد قبولش باشه

سلام
حاج آقاي داشت سخنراني مي كرد مي گفت پل صراط خيلي باريك و تيز و تاريك و لغزنده است و....
و خلاصه گفت كه به اين راحتي هم نميشه بهشت رفت.
ي خوشمزه اي بلند شد گفت اين طوري كه شما ميگن علي (ع) مي ماند و حوضش.

خودم

پریسا جان

نگار جان

و همه کسایی که با این بنده خدا یخورده تلخ صحبت کردیم

ایشون هنوز نرفتن زن دوم کسی بشن که ...( ایشالا که هیچوقتم نمیرن و با یه مرد مجرد ازدواج میکنن:khandeh!:)

پس مهربون باشیم با هم : ) لطفن : )

مطلع الفحر جان

در مورد حرفی که در رابطه با بچه های اون آقا زدم حتمن فکر کن... بخوای یا نخوای سایه میندازی روی آیندشون

خودم

پریسا جان

نگار جان

و همه کسایی که با این بنده خدا یخورده تلخ صحبت کردیم

ایشون هنوز نرفتن زن دوم کسی بشن که ...( ایشالا که هیچوقتم نمیرن و با یه مرد مجرد ازدواج میکنن:khandeh!:)

پس مهربون باشیم با هم : ) لطفن : )

مطلع الفحر جان

در مورد حرفی که در رابطه با بچه های اون آقا زدم حتمن فکر کن... بخوای یا نخوای سایه میندازی روی آیندشون


اخه چرا باید یه دختر همچین فکری به ذهنش برسه
وقتی ما خانوما به هم رحم نمیکنیم چه انتظاری داریم که مردا به حق و حقوقمون احترام بذارن
از یه مرد قانون گذار میپرسن کی قانون چند همسری رو بر میدارین جواب میده هر وقت خانوما فهمیدن نباید زن دوم کسی بشن

درك سؤال
دوستان دقت كنيد
چون اين كاربر محترم قبلا مشكل را برايم كاملا توضيح داده اند چند نكته مي نويسم
فرض كنيد شهر ايشان خيلي بزرگ نيست با تحقيق راحت مي توانند خواستگاران را بشناسند ايشان از نظر علمي مراتب قابل توجه اي را طي كرده اند ولي خواستگار زياد داشته اند اما متناسب با ايمان و شأن خانوادگي و تحصيلات ايشان نبوده و ايشان بهانه گير يا وسواس در انتخاب نداشته
موقعيت ايشان را خوب تجسم كنيد نظر شما چيست؟
كوچ كند به شهر ديگر براي ازدواج؟
از همين ناهم كفوها يكي را انتخاب كند؟
تا آخر عمر مجرد باشد
ازدواج موقت كند
ازدواج متعدد كند( همسردوم شود)
يا....

حاج آقاي داشت سخنراني مي كرد مي گفت پل صراط خيلي باريك و تيز و تاريك و لغزنده است و....
و خلاصه گفت كه به اين راحتي هم نميشه بهشت رفت.
ي خوشمزه اي بلند شد گفت اين طوري كه شما ميگن علي (ع) مي ماند و حوضش.

جناب حامی پس لازم نیست اصلا زن اول راضی باشد چون ممکنه شرایط سخت بشه و فقط بمونه مردان متاهله چند زنه 1400 سال پیش!!!!!!!!!!!!!! ( که اونم به تاریخ پیوستند )

و همه کسایی که با این بنده خدا یخورده تلخ صحبت کردیم

خوب به حرفهای ایشون نگاه کن اصلا به ازدواج با مرد متاهل فکر نمیکنه ولی چنان این موضوع ذهنش رو مشغول کرده که داره با همه مقابله میکنه تا زشتی ازدواج دوم و همسر دوم شدن رو از بین ببره
ایشون مشخصه دارن تبلیغ میکنن حالا یا خانم هستند میخوان وجدانشون رو راحت کنن اگر سایه شوم زندگی زنی دیگر شدند کاری خلاف انجام نداده کاری خداپسندانه بوده و ما درک نکردیم
یا یه آقای محترم هستند و مدافع چندهمسری مردان و در جهت پیشبرد چنین هدف مقدسی دارن جان فشانی میکنن
ما یه پیشنهاد خیر بهشون دادیم برن از همسر اول این آقا نظرخواهی کنند دیگه این همه تردید و دودلی وجود نداره
جالبتر اینکه هیچ مجردی به دل ایشون ننشسته ولی کل متاهل عیال وار دارای ویژگی های مدنظر ایشان بوده اند !!!!!!!! مردان متاهل این دوره آخه دل کدوم دختری رو میلرزونن که ایشان اینقدر شیفته و شیدا شده


از همين ناهم كفوها يكي را انتخاب كند؟
.

گزینه دو

اصلا هر گزینه ای به جز ازدواج متعدد و خون به جیگر کردن یه زن و بچه هاش و بهم زدن آرامششون:ok:

خوب به حرفهای ایشون نگاه کن اصلا به ازدواج با مرد متاهل فکر نمیکنه ولی چنان این موضوع ذهنش رو مشغول کرده که داره با همه مقابله میکنه تا زشتی ازدواج دوم و همسر دوم شدن رو از بین ببره
ایشون مشخصه دارن تبلیغ میکنن حالا یا خانم هستند میخوان وجدانشون رو راحت کنن اگر سایه شوم زندگی زنی دیگر شدند کاری خلاف انجام نداده کاری خداپسندانه بوده و ما درک نکردیم
یا یه آقای محترم هستند و مدافع چندهمسری مردان و در جهت پیشبرد چنین هدف مقدسی دارن جان فشانی میکنن
ما یه پیشنهاد خیر بهشون دادیم برن از همسر اول این آقا نظرخواهی کنند دیگه این همه تردید و دودلی وجود نداره
جالبتر اینکه هیچ مجردی به دل ایشون ننشسته ولی کل متاهل عیال وار دارای ویژگی های مدنظر ایشان بوده اند !!!!!!!! مردان متاهل این دوره آخه دل کدوم دختری رو میلرزونن که ایشان اینقدر شیفته و شیدا شده

نگار درکمون از آدما چقد باهم فرق داره

برعکس شما من با این پست ایشون :

[FONT=book antiqua]و از این بحث ها و گفته بودند خودم تصمیم گرفتم باهاشون (یعنی بامن) ازدواج کنم،خب خانمشان گفته بودند اشکال ندارداما وقتی خانمشان از من پرسیدند اینجور پرسیدند: آقامون اینجور گفتن اما من مطمئنم شما قبول نمیکنی،!چون اصرار کردن بپرس پرسیدم ...،خب منم وقتی دیدم خانمشان اینجور میگن و احساس کردم رضایت قلبی ندارند خب معلوم است منم گفتم نه !

ایشونو از تموم این اتهامات مبرا میدونم

فرض كنيد شهر ايشان خيلي بزرگ نيست با تحقيق راحت مي توانند خواستگاران را بشناسند ايشان از نظر علمي مراتب قابل توجه اي را طي كرده اند ولي خواستگار زياد داشته اند اما متناسب با ايمان و شأن خانوادگي و تحصيلات ايشان نبوده و ايشان بهانه گير يا وسواس در انتخاب نداشته

تو شهر ایشون با این کوچیکی کلی مرد متاهل هم شان ایشان پیدا شده ولی یه مجرد هم شان ایشان پیدا نشده !!!!!!!!!
خوب این متاهل ها زمانی پسرانی مجرد بودند ازدواج کردن با دختری که توقعش کم بوده تونسته چشم بر روی برخی بدی های آنها ببنده با هم زندگی رو ساختند و از هر لحاظ به پیشرفت مالی و اقتصادی رسیده اند و حالا شدند مرد هم شان و هم کفو این سرکار علیه !!!!!!!!!!!!
اگر قرار باشد همه دختران اینقدر سخت گیر باشند هیچ مرد مجردی نباید ازدواج میکرد
به نظر من هم کفو و هم شان بودند ولی ایشان توقعشان خیلی بالا بوده خواستند به کسی جواب دهند که الان در زندگی به همه چی رسیدند یه کیس آماده میخوان

كوچ كند به شهر ديگر براي ازدواج؟

چه ایرادی داره با مردی شهرستانی ازدواج کنن مگه قراره همه همشهری باشند

از همين ناهم كفوها يكي را انتخاب كند؟

بله ازدواج کنند بالاخره این مردان متاهل هم زمانی مجرد بودند و در شان ایشان نبوده اند گذشت زمان انان را در شان این خانم کرده است
بهتره به مرد زندگیش فرصت بده

من پیشنهاد میکنم رمان چند روز ابری از مودب پور رو بخونی
خیلی به دردت میخوره

سلام
همسر دوم شدن اصلا کار اسونی نیست به خصوص اگر همسر اول در قید حیات باشن.شرایط احتمالی پس از ازدواج هم باید درنظر گرفته بشه.ممکنه از طرف خانواده اقا پذیرفته نشید یا اینکه چه تضمینی وجودداره که این اقا بعد ازدواج دوم به فکر ازدواج سوم نیفتند؟؟
بعدشم شما سنتون خیلی زیاد نیست ناامید نباشید ان شاالله همسری متدین نصیبتون بشه.

جالبتر اینکه هیچ مجردی به دل ایشون ننشسته ولی کل متاهل عیال وار دارای ویژگی های مدنظر ایشان بوده اند !!!!!!!! مردان متاهل این دوره آخه دل کدوم دختری رو میلرزونن که ایشان اینقدر شیفته و شیدا شده

خواهر خوبم من به لطف الهی تا کنون شیفته و شیدای کسی نشده ام!! فقط گفتم چنین مواردی هم هستند به نظر شما بزرگواران چکار کنم؟ به این گزینه ها هم فکر کنم یانه!!
ذر ضمن اینگونه نبوده که هیچ مجردی به دلم ننشسته باشد !! مواردی هم بوده که من شرایط را پذیرفته ام اما طرف مقابل به دلیل ملاکهای ظاهری نپسندیده است،پس اینگونه نبوده که همه موارد را من رد کرده باشم

یاحق

من پیشنهاد میکنم رمان چند روز ابری از مودب پور رو بخونی
خیلی به دردت میخوره

خلاصه ان را در يك كلمه بفرماييد:Nishkhand:

خلاصه ان را در يك كلمه بفرماييد

از من بشنوید من پیشنهاد میکنم م. مودب پور رو هیچی ازش نخونید فقط وقتتون گرفته میشه:Narahat az: بدجور مختون رو شستشو میده
خلاصه؟ یک کلمه نمیشه ولی سه کلمه بله میشه

پوچی عشقی که خیلی کاذبه و افسردگی

گزینه22222222222222

از من بشنوید من پیشنهاد میکنم م. مودب پور رو هیچی ازش نخونید فقط وقتتون گرفته میشه:Narahat az: بدجور مختون رو شستشو میده
خلاصه؟ یک کلمه نمیشه ولی سه کلمه بله میشه

پوچی عشقی که خیلی کاذبه و افسردگی

بگذار شستو شو دهد پاکیزگی نشانه ایمان است Smile

بگذار شستو شو دهد پاکیزگی نشانه ایمان است :)

من پیشنهاد میکنم رمان چند روز ابری از مودب پور رو بخونی
خیلی به دردت میخوره

سلام علیکم

اینها به چه دردی میخوره متاسفم

مطلع فجر قبول داری باید صبر کنی؟

برای بعضی از این اعضای سایت که خیلی بیخیال و خوشحالن متاسفم
اگه کسی بود که دخترهای مومن و مذهبی رو شناسایی میکرد و برای ازدواج اونها قدمی برمیداشت این اتفاق غم انگیز میافتاد بی فکر ها؟؟

درك سؤال
دوستان دقت كنيد
چون اين كاربر محترم قبلا مشكل را برايم كاملا توضيح داده اند چند نكته مي نويسم
فرض كنيد شهر ايشان خيلي بزرگ نيست با تحقيق راحت مي توانند خواستگاران را بشناسند ايشان از نظر علمي مراتب قابل توجه اي را طي كرده اند ولي خواستگار زياد داشته اند اما متناسب با ايمان و شأن خانوادگي و تحصيلات ايشان نبوده و ايشان بهانه گير يا وسواس در انتخاب نداشته
موقعيت ايشان را خوب تجسم كنيد نظر شما چيست؟
كوچ كند به شهر ديگر براي ازدواج؟
از همين ناهم كفوها يكي را انتخاب كند؟
تا آخر عمر مجرد باشد
ازدواج موقت كند
ازدواج متعدد كند( همسردوم شود)
يا....

سلام
متاسفانه الان شرایطی پیش اومده که ازدواج به راحتی گذشته نیست... شرایط این خانم رو درک میکنم
اینطور که شما فرمودید احتمالا ایشون تحصیلات عالیه دارند و خواستگارهای مجردشون در حد تحصیلاتی ایشون نیستند
فکر میکنم ما نمیتونیم جای ایشون تصمیم بگیریم که ایشون باید این کار ور بکنند یا باید این کار رو نکنند
هر کس تصمیمات زندگیش رو خودش میگیره و خودش هم باید مسئولیت این انتخاب ها رو داشته باشه
ما ازدواج نمیکنیم که فقط ازدواج کرده باشیم
ازدواج صورت میگیره که افراد تکامل پیدا کنند...که به چیزی بهتر از قبل تبدیل بشن
اگر قرار باشه یک ازدواج نامناسب صورت بگیره که صدماتی برای اعضای خانواده ایجاد بشه خود این خانم بگن ایا این ازدواج صورت بگیره بهتره یا خیر؟
به شخصه اگر در چنین موقعیتی بودم و واقعا میخواستم در هر شرایطی ازدواج کنم ترجیح میدادم با یک نفر که مثلا نماز رو روزش سر جاشه اما ولایت مدار نیست یا ماهواره نگاه میکنه یا تحصیلاتش از من پایین تره ازدواج کنم . این هم مشکلاتی خواهد داشت مسلما .
ایشون در صورت قصد ازدواج با کسایی که مد نظر هستند چه مجرد چه متاهل بشینن با خودشون سبک سنگین کنن ببیند کدوم مشکلاتش کمتر خواهد بود.
در ضمن یک چیزی که درباره ایشون هنوز جوابش رو نگرفتم این هست که ایشون چطور در ازدواج با افراد مجرد نکته بین هستند اما در ازدواج با افراد متاهل اینقدر راحت به مسئله نگاه میکنن؟ میشه بگن کفویت چیه و چطور متوجه شدند افراد متاهل هم کفو هستند با ایشون؟ایا فقط تحصیلات و موقعیت اجتماعی مد نظرشونه؟ ایا با افراد خانواده اول این افراد مخصوصا با خانومشون اشنایی دارن و نظر اونها رومیدونن؟اینکه اصلا شوهرشون رو چطور ارزیابی میکنند؟

چه ایرادی داره با مردی شهرستانی ازدواج کنن مگه قراره همه همشهری باشند

با سلام
اين طور كه براي من توضيح داده اند مرد شهرستاني به سراغ ايشان نيامده من منظورم اين بود كه آيا خود دختر كوچ كند برود شهر ديگري تا بلكه كسي پيدا شود؟

بله ازدواج کنند بالاخره این مردان متاهل هم زمانی مجرد بودند و در شان ایشان نبوده اند گذشت زمان انان را در شان این خانم کرده است
بهتره به مرد زندگیش فرصت بده

سلام
واقعا شما خودتان باشيد در موقعيت مشابه چنين ريسكي مي كنيد؟

مطلع فجر قبول داری باید صبر کنی؟

سلام
من با صبرکردن مشکلی ندارم،اگر تکلیفم صبر کردن باشد قطعا صبرمیکنم همانطورکه تاکنون صبرکردم، من ابدا ناراضی یا ناراحت از موقعیت کنونیم نیستم!! و بی نهایت شاکر خداهستم زیرا نعماتی به من روسیاه داده که یک لحظه اش را هم نمیتوانم شکرش را به جا آورم! ،فقط تصمیم گرفتم برای ادامه مسیرم به این موضوع هم فکرکنم تا خدایی نکرده در امر ازدواج کوتاهی نکرده باشم

[quote=*حنّانه*;623268]اگه کسی بود که دخترهای مومن و مذهبی رو شناسایی میکرد و برای ازدواج اونها قدمی برمیداشت این اتفاق غم انگیز میافتاد بی فکر ها؟؟[/quote]

خواهربزرگوارم
تمام عزیزانی که دارند نظر میگذارند،چه موافق و چه مخالف ، قلبا دارن با من همفکری میکنند!! دارندبرای خل مشکل و سوال من نظر میدهند و یقیین داشته باشید از سر محبت و خیرخواهی آنچه را فکر میکنند درست است به من میگویند(کاری به درست یا اشتباه نظرشان ندارم ،مهم این است هدفشان کمک به پرسشگر تاپیک است ) پس از شما تقاضا دارم کلمه (بی فکرها) را از پشت جمله اتان بردارید تا به هیچ بزرگواری در سایت توهین نشود

باتشکر
یاحق

سلام
من یک دختر خانمی هستم که بالای 30 سال سن دارم،
...
اینها را گفتم که بدانید در خانه آرامش داشتم و خانه و خانواده ام را خیلی خیلی دوست دارم،
من به لطف خدا یک فرد کاملا محجبه و مذهبی هستم(انشاءالله)
و همه آرزوم رسیدن به خدا بوده و هست و ان شاء الله خواهد بود،
از نظر موقعیت اجتماعی شکر خدا خیلی موقعیت خوبی دارم و در کل از زندگیم خیلی خیلی راضیم
من خواستگار زیاد داشتم و دارم،از همه قشری ،بامدارک تحصلی بالا و ثروتمندو ... ،
...
اما خب مورد اینچنینی نیامد تا اینکه کم کم خواستگارای متاهل من شروع شدند!!
به خاطر نوع فعالیتم مدتی است با آقایون خیلی متدین و ولایتمدار و متاهل زیاد سرو کار داشتم(البته همیشه به لطف خدا تمام شئونات را رعایت میکردم و سعی میکردم تا میشود جلوی دیدشان نباشم و حدود کلامی و غیره را کامل رعایت کنم )
خب بعضی از این آقایون از من برای ازدواج دائم خواستگاری نمودند!! اولش اصلا فکر هم نمیکردم و سریع میگفتم نه!!تا اینکه مواردی جدیدا آمدند که با این که متاهل هستند اما میتوانم بگویم تمام ملاکهای من حتی بیشتر از آن را دارند !و من واقعا الان نمیدانم چکار کنم ....

سلام علیکم خواهر گرامی و رحمة الله،
شکر خدا که هنوز زمین از زنانی مانند شماخالی نشده است! البته خانم حقیر هم مثل شما فکر می‌کنند پس لااقل دو نفر هستید، اگرچه می‌دانم که خانم‌های دیگری هم مانند شما هستند، اگرچه تعدادشان کم است متأسفانه ...
به طور خلاصه ملاکهای شما برای ازدواج منطبق با شرع خداست که کفویت را ایمان می‌داند و نه مسائل دیگر مانند نسب و ثروت و تحصیلات ... انسان باید با انسان ازدواج کند و باز هم با باز و کلاغ هم با کلاغ، کسی که تحققش در انسانیت زیاد است نباید مثلاً با اضل من انعام ازدواج کند، این بدیهی است و در طبیعت هم ازدواج بین دو گونه نداریم مگر وقتی به هم خیلی نزدیک باشند ... انسان می‌تواند از تمام موجودات دیگر بالاتر باشد که در این صورت بعید نیست ازدواجش با تمامی انسان‌های دیگر اشکال داشته باشد و حتی مثلاً در مورد حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها تنها یک کفو در میان انسان‌ها برایش موجود باشد که همان ایشان هم بشوند شوهرشان ... البته خوب هم نیست که آدم خودش را از دیگران برتر بداند و در نتیجه کمی تساهل و تسامح در این وسط پیش خواهد آمد، ولی کسی که احراز کفر می‌کند یا ضعف دینداری خود را افتخار خود می‌داند تنها به حکم عقل از میان گزینه‌ها خط می‌خورد بدون آنکه قضاوتی در مورد جایگاه حقیقی‌اش نزد خداوند بشود ...
حقیقتش من جراتی که بخواهم حتی به اینها فکر هم بکنم ندارم چون میبینم چقدر دید مردم خصوصا خانمها به این قضیه بد است و هیچکس در خانواده و دوست و اقوام ما با این قضیه موافق نیست و اگر حتی حرفش را بزنم انگار میخواهم خلاف شرعی انجام دهم...

حقیقتاً هم در آخرالزمان حفظ ایمان ممکن است برای برخی مانند گرفتن آتش در کف دست مشکل و طاقت‌فرسا باشد ...
ما هم چاره‌ای نداریم و باید در همین جامعه زندگی کنیم، اگرچه دست خود ماست که منفعل باشیم یا منشأ اثر ...
و البته قصد ندارم شما را به انجام این کار تشویق کنم و تنها دارم سعی می‌کنم در تأیید صحبت‌های شما در زدودن قبح حلال‌ها و بعضیاً مستحب‌های خداوند کاری کرده باشم ... بندگانی از بندگان خدا هم که از ترس منافع دنیای خودشان متعرض حقیر شوند رضایت خداوند بالاتر از رضایت ایشان است ...
از این طرف اگر خانمی بداند اگر زن دوم بشود ممکن است زندگی زن اول متزلزل شود می ترسد تن به ازدواج مجدد بدهد.

ممکن است این ترس بجا باشد یا نباشد ... شاید باشد چون اکثر مخالفان این احکام اسلام مستضعف فکری هستند و چندین نسل و چندین دهه و شاید چندین قرن بر علیه این مسائل حرف به ایشان تلقین شده است و به قول خداوند در قرآن برخی در این کار ظهیر برخی دیگر شدند (بر باطل خود استوار بودند) تا آنجا که آنها را در حدّ مسلمات قبول کرده‌اند و هر حرف مخالفی را هم با برچسب‌هایی مثل هوس‌بازی و خیانت و عدم وفاداری و جنایت و متحجر و خشک‌مغز و مقلد بی‌چون‌وچرا و اینها از خود رانده‌اند ...
اگر خانم‌ها الآن این مسائل را جزء مسلمات خود قبول کرده‌اند چون حرف مخالف قابل اعتنایی تا کنون در مقابل آن نشنیده‌اند یا اگر شنیده‌اند به ایشان گفته شده که به آنها اعتنا نکنید که تاریخ مصرفشان گذشته شده است و غیره، شاید در عکس‌العمل‌هایشان کمتر مقصر باشد و در این جهالت خود قاصر باشند ... در این صورت شاید بر هم زدن آسایش ایشان به این نحو مصداق ظلم به ایشان باشد، شاید هم نباشد چه آنکه جهالت ایجاد حق نمی‌کند ... اگرچه با شخصی که نمی‌داند هم باید درست رفتار کرد و نباید او را در معرض سقوط قرار داد ... پس ترستان بجاست و باید در این جامعه که به تعبیر روایات اگر آخرالزمان باشد دچار جاهلیت دوم است که از جاهلیت اعراب پیش از اسلام هم شدیدتر است (چون خود را در اوج علم و تعقل می‌داند برعکس عربها که می‌دانستند تفکر قابل اعتنایی در پس جهالتشان نیست) بیشتر جانب احتیاط را رعایت کرد ... البته ظاهراً این جهالت تا زمان ظهور هم کمابیش ادامه خواهد داشت چه آنکه گفته شده است که رنجی که امام زمان علیه‌السلام در هدایت مردم آخرالزمان می‌کشند از رنجی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در هدایت اعراب جاهلی کشیدند بیشتر خواهد بود ...
آیا اصلا از نظر اخلاقی زن دوم شدن جایز است؟
هرچند در شرع حلال و جایز است اما چه کسی دلش رضا میدهد زندگی یک نفر دیگر را به خاطر خودش بهم بزند حتی اگر حلال حلال باشد؟ حتی اگر زن اول یک مومن واقعی بود!و قلبا هم راضی بود همسرش زن دیگری بگیرد

از نظر اخلاقی عمل به حکم عقل سلیم اخلاقی است، عقل سلیم هم حکمش رعایت شرعیات است با سنجیدن تمام شرایط و تبعاتش، پس همسر دوم شدن اخلاقی است اگر هم رعایت حلال و حرام و احکام‌ شرعی آن بشود و هم عقل در شرایط خاصی که این فرصت فراهم شده است این کار را تأیید کند ... معمولاً پارامترهای زیادی در تصمیم‌گیری عقلایی نقش دارند ... شکر خدا که شما هم معلوم است تعقل بالایی دارید که تا این حد اهم فی الأهم کرده‌اید و متوجه هستید که دین خدا بالاتر از تفکر اکثریت است و مسائل دیگری که از بحث اصلی دورمان می‌کنند
با این حال با توجه به بخش قبلی گفته‌ام ترستان بجاست ... به دنبال هم حلال و حرام بودن و هم عقلایی بودن کار با هم باشید و تنها حلال بودنش یا حتی مستحب بودنش کافی نیست آن هم در شرایط حاضر جامعه برای اینکه کاری مرضی خداوند قرار بگیرد
و با اینکه واقعا یک خانم مجرد با سن بالا به عنوان یک انسان هرچقدر هم مومن و متدین باشد مانند دیگران برای ادامه مسیر زندگیش به همراه و همسر نیاز دارد اما اگراین ازدواج را قبول کند مردم بعد از آن به مرد بچاره میگویند خیانتکار به زن دوم هم میگویند جنایتکار!!
من واقعا متاسفم که بعضی افراد حتی مذهبی های ما یک حلال الهی را خیانت و جنایت میدانند،این درد کمی نیست...

مردم به پیامبر خدا هم توهین می‌کرده‌اند و برچسب می‌چسباندند و ایشان برایشان دعا می‌کردند که خدایا بر اینها خشم نگیر و هدایتشان کن که ایشان نمی‌دانند ...
بعضی‌ها به خداوند عالم هم بد و بیراه می‌گویند شما چه انتظاری دارید؟ که به شما بیشتر از خداوند احترام گذاشته شود؟
خب شما به عنوان یک مشاور و مشاورین دیگر وقتی می آیند پیشتان میگویند ازدواج مجدد داشته باشیم یا نه ؟ ناچارید حقایقی را که از این زندگی ها میبینید بگویید و تصمیم را به خودشان واگذار کنید ،خب قطعا افراد هم وقتی مشکلات را میبینند منصرف میشوند،پس راه حل این مشکل کجاست؟ چگونه میشود این موضوع را فرهنگ سازی کرد که ازدواج مجدد و موقت برای افراد قابل پذیرش شود؟

بله مشکلات این کارها در این دوره و زمانه زیاد است و هر کسی مرد پذیرش سختی‌های آن نیست یا پیش خودشان فکر می‌کنند که مزیتش ارزش سختی‌اش را ندارد ...
ولی باید کاری کرد .... وقتی سنت‌های رسول خدا تقبیح شدند سنت‌های غیر ایشان (کسی غیر ایشان است که از ایشان نیست، یعنی با ایشان اهلیت ندارد، کسی که از دایره‌ی ایمان کامل خارج است) باب می‌شود کما اینکه شده است ... همه حتی مذهبی‌های روشنفکر می‌بینند که نظراتشان موبه‌مو مانند نظرات غربی‌هاست که بر اساس فلسفه‌ی ماتریالیستی و ایدوئولوژی بی‌خدایی است ولی باز می‌گویند اینها حرف خود ماست و این مشابهت یا اتفاقی است که حرف ما و آنها یکی شده است و یا اینکه فطری و عقلی است که حرفمان با آنها یکی شده است ... اما اینها سنت رسول خدا و احکام خدا در اسلام نیست و باید بدانند که با آن رویکرد خود را مدافع کدام جبهه قرار داده‌اند ... زنده کردن سنت‌های رسول خدا یعنی زنده کردن دین خدا ... یعنی در ادامه‌ی قیام امام خمینی رحمه‌الله ... سنت‌های رسول خدا را نباید گذاشت که جایگزین شوند با سنت‌های دشمنان خدا ... پا جای پای هر کسی که بگذاریم به هم‌او می‌رسیم ...
یعنی هیچ ازدواج مجددی نبوده که موفق باشد؟! قطعا اینگونه نیست...

حتماً بوده و شاید هم باشد ...
ولی ازدواج مجدد و چند همسری در خود اسلام هم معایبش شمرده شده است و شما که اینقدر دین‌مدار و خدامحور هستید باید دیدتان نسبت به آن معایب هم باز باشد ... فکر نکنید که این دعوای خانم‌های حتی مذهبی در این سایت یک مسأله‌ی جدید است که قبلاً نبوده است ... بله حتی در قرآن هم به آن حداقل در دو جا اشاره شده است ... معروفش داستان حضرت یوسف علیه‌السلام است و نمّامی دو زن دیگر حضرت یعقوب علیه‌السلام بر علیه یوسف علیه‌السلام، مثال دیگری هم آنجاست که حضرت موسی علیه‌السلام از کوه طور پایین آمدند و دیدند که مردم گوساله‌پرست شدند و حضرت هارون علیه‌السلام را مخاطب خود قرار دادند و حضرت هارون علیه‌السلام در جواب ایشان را به صورت «فرزند مادرم» خطاب کردند که در آن باره روایاتی داریم که توضیح دادند منظورشان چه بوده است ... آنها را هم بخوانید شاید در تصمیم‌گیری‌اتان کمکتان نماید، ان شاء الله
کلا هیچ کاری نباید در اسلام بدون جواز شرع و عقل انجام بگیرد، اخلاقیات و غیره در عقب این دو خودشان را می‌رسانند ...
پس چرا تلویزیون نمی آید برنامه ای را بگذارد که افرادی که ازدواج مجدد داشتند و زندگی خوبی داشتند را نشان بدهد؟

یعنی تنها اشکال تلویزیون ما الآن این است؟ این تلویزیون دارد خود را با پخش برنامه‌های آن چنانی به آب و آتش می‌زند که بتواند برخی از جوانان که نزدیک است معتاد ماهواره شوند را جذب کند نباید ازش انتظار داشته باشید در این وانفسا چنین مسائلی را مطرح کند که مذهبی‌های جامعه‌ی ما هم ظرفیتش را هنوز ندارند! حالا مذهبی‌های ما چطور می‌خواهند ظرفیت حضور امام زمان علیه‌السلام را داشته باشند نمی‌دانم ... و البته خداوند خود ما را هم هدایت کند که لااقل حقیر بیش از بقیه نیازمند هدایت و دستگیری هستم
من هنوز ندیدم خانمی اینقدر ظرفیت داشته باشد که یک خانم دیگر را کنار خودش ببیند ! این ظرفیت را چه کسی باید در زنان ایجاد کند؟

چرا حقیر دیده‌ام خانمی را که اینطور باشند ... در واقع خانم خودم اینطور هستند ... ولی معترفم به اینکه بجز ایشان کس دیگری را در اطرافم اینطور ندیده‌ام ... اگرچه برخی از بزرگواران در همین سایت فرموده‌اند که خانم‌های ایشان هم همینطور هستند ...
ظرفیت با افزایش آگاهی و کوچک کردن دنیا در نظر مردم و بزرگ کردن آخرت در نظر ایشان کسب می‌شود ... این هم افراد صاحب نفس و متقی را نیاز دارد و عده‌ای هم البته باید دست به این کار بزنند و بعد از انجامش هم سرشان را بالا بگیرند و لا یخافون لومة لائم باشند تا سنت‌های دین خدا احیا گردند ... افراد سرشناس هم بهتر است داوطلب این کار نشوند چه آنکه در فضای امروزی به جای آنکه ایشان به این کار اعتبار دهند خودشان اعتبارشان را از دست می‌دهند ... در جامعه‌ای هستیم متأسفانه که مدعیان تعقل و تفکر با یک شایعه ذهنیتشان از این رو به آن رو می‌شود و یکی را از فرش به عرش می‌رسانند و یکی را هم از عرض به فرش پایین می‌کشند ... تا چه برسد به اینکه معلوم شود خبر راست است و خبر را هم همراه با تحلیل داغ آن از ماهواره و روشنفکران وطنی (صاحبان روزنامه‌های خاص و وبلاگ‌ها و سایت‌های خاص حامی یا متمایل به فتنه و فتنه‌گری) گرفته باشند
حتی واقعا اگر زیاد در مورد ازدواج مجدد و موقت صحبت شود ممکن است خانمهابگویند داریم از دین هم زده میشویم،چرا ؟

همانطور که اگر بسیاری از مردم را از دنیاپرستی نهی کنیم ایشان هم از دین زده می‌شوند ...
ولی خوب باید برخی مسائل را هم در نظر گرفت که در جای خود حرف زیاد دارد ... خود خداوند هم در قران گاهی مراعات حتی کفار را کرده است ما که دیگر جای خود داریم آن هم البته در رویارویی با ملتی که افتخارشان به این است که مقابل حمله‌ی اعراب تمدنشان حفظ شد ولی خودشان در مقابل غرب تمدنشان را به باد داده‌اند و خرسندند ... مراعات برای وقتی است که امید هدایت برود یا اتمام حجتی مدّ نظر باشد ولی اگر دشمنان کمر برای محو دین یا ضروریات دین بستند دیگر جایی برای مراعات نخواهد بود ... در این حالت برای نجات اصل باید تلاش کرد و در اینجا حقیر تأکیدی بر همین احکام خاص ندارم و از این نظر تمام احکام یکسان هستند و دشمن کمر به محو هر کدام که بگیرد باید برای دفاع از ان هزینه هم داد اگر لازم بود ... مگر اینکه با توجه به زمان‌شناسی مقام عظمای ولایت از این کار به طور موقت و در ذیل حکم ثانویه‌ای منع شویم که آن بحث دیگری است
مگر این یک احکام الهی نیست ؟مگر ما موظف نیستیم به دستورات الهی عمل کنیم؟پس مشکل این ازدواج کجاست ؟....

حکم الهی هست به معنای حلال یا مستحب ولی نه به معنای امر و واجب ... موظف نیستیم مگراینکه وظیفه‌امان باشد، مثل اینکه سنت خدا دارد نابود می‌شود یا کار رسول خدا یا امامان بعد از ایشان یا علمایی که بسیاری از آنها هم بهره‌ای از عصمت داشته‌اند قبیح شمرده می‌شود و غیر اخلاقی و غیرانسانی که در این صورت بعید نیست مکلف شویم به ادای این احکام، اگرچه باز هر کسی به تناسب ظرفیت و تحملش، چه آنکه لا یکلف الله نفسا الا وسعها
اصلا اگر یک خانمی بهترین و متدین ترین خواستگاران متاهل را داشته باشد اما به خاطر ترس از تمام چیزهایی که گفتم قبول نکند آیا به نظرتان تکلیفش مجرد ماندن است یا ازدواج با مرد متاهل؟
آیا اگر قبول نکند و در مجردی به سختی بیافتد خداوند در آخرت نمیگوید قسمت تو همان مردهای متاهلی بودند که رد کری؟
آیا اصلا متاهل بودن مرد دلیل عقلی و شرعی و عرفی محکمی برای رد خواستگار است ؟(دلیلی که در آخرت بشود برای خداوند آورد) ...

بسته به شرایط پاسخ این سؤال متفاوت خواهد بود
متأهل بودن مرد به خودی خود دلیل بر نپذیرفتن ایشان به همسری نیست ولی به طور غیرمستقیم شاید دلیل بشود، بسته به شرایط دارد که البته از توضیحات بالا هم پاسخ آن تا حدّی روشن است ...
این میان مقصر کیست؟!
با تشکر

حضرت موسی علیه‌السلام در مکاشفه‌ای از حضرت آدم علیه‌السلام پرسیدند که چرا خدایت را مخالفت نمودی با آنکه شما را از آن درخت منع کرده بود؟ ایشان فرمودند که ابلیس به خدا قسم یاد کرد و من گمان نمی‌کردم که کسی به خدا دروغ ببندد ...
شده وضعیت ما ... دشمنان ما که دشمنان تمام انسانیت هستند و جامعه‌ی انسانی را به سمت حیوانیت مدرن هدایت می‌کنند پرچم هدایت‌گری به دست گرفته‌اند و به اسم دموکراسی و حقوق بشر و خیرخواهی برای انسان‌ها با خدا و دین خدا مبارزه می‌کنند ...
در این میان همه‌ی ما مقصر هستیم، هر کسی به اندازه‌ای که می‌توانسته قدمی برای اصلاح جامعه بردارد و بر نداشته است به همان اندازه مقصر است ... ولی دشمن ما اتاق فکر دارد برای دشمنی کردنش و ما اتاق فکر جامعی نداریم برای مقابله با تهاجم‌های آن که به قول حضرت آقا باید به جای تهاجم بگوییم شبیخون ... یعنی مردم ضربه خورده‌اند و اصلاً نفهمیده‌اند که ضربه خورده‌اند ... مثل خواهران و برادران مذهبی‌مان در همین سایت که با برخی احکام اسلام مخالفت می‌کنند و یا بدون داشتن حجت عقلی و شرعی صرفاً چون نمی‌توانند احکام خدا را درک کنند علم مبارزه با آن را برداشته‌اند و دیگران را هم در این مبارزه یاری می‌کنند ... این بزرگواران حتی یک لحظه هم به خودشان شک نمی‌کنند که شاید ما از جریان سکولاریسم و روشنفکری ادامه‌ی قضیه‌ی کشف حجاب رضاشاه زخم برداشته باشیم ... نگاهشان به اکثریت است و بیش از آن هم علم‌زدگی و سرسپردگی‌ و اعتماد افراطی‌اشان به علم و جوامع به اصطلاح علمی غربی منشأ این نگاه و برخورد در ایشان است ...

یا علی علیه‌السلام

سلام
خدمت بزرگوارانی که میگویند گزینه دو یعنی با غیر همفکر و هم کفوم ازدواج کنم باید بگویم که حقیقتش برایم ابدا چنین چیزی مقدور نیست!! اگر میخواستم این کار را انجام دهم تا کنون ازدواج کرده بودم
من برای رسیدن به اهدافی که از زندگی و ازدواج دارم به هیچ وجه نمیتوانم با غیر همفکر و غیر هم کفو ازدواج کنم ،قرار نیست هیچ انسانی کامل باشد،خود من هم پر از نقص هستم،اما باید که طرف مقابل ملاکهای اصلی را داشته باشد!،پس قانونا اگر با غیر هم فکر ازدواج کنم مشکلات در زندگیم به مراتب بدتر از آن چیزی خواهد بود که به فکر میرسد

یاحق

حاج آقاي داشت سخنراني مي كرد مي گفت پل صراط خيلي باريك و تيز و تاريك و لغزنده است و....
و خلاصه گفت كه به اين راحتي هم نميشه بهشت رفت.
ي خوشمزه اي بلند شد گفت اين طوري كه شما ميگن علي (ع) مي ماند و حوضش.

ببخشید نقل قول از من نبود ولی شرایطی که آقا رضا گفتند سختتر از شرایط شما نبود:khaneh:
یادم اومد یه حاج آقای دیگه هم گفتند:
کسی که باعث ظلمی به همسرش بشود یا فرزندانش در مشاجرات اذیتی بشوند و ... ازدواج مجدد حرام است.

این حرفتون در ذهنم مونده بود. ولی یه مقدار طول کشید بفهمم ظلم اینجا یعنی چی (عدالت در نفقه)

موفق باشید:Gol:


سلام علیکم خواهر گرامی و رحمة الله،
شکر خدا که هنوز زمین از زنانی مانند شماخالی نشده است! البته خانم حقیر هم مثل شما فکر می‌کنند پس لااقل دو نفر هستید، اگرچه می‌دانم که خانم‌های دیگری هم مانند شما هستند، اگرچه تعدادشان کم است متأسفانه ...
به طور خلاصه ملاکهای شما برای ازدواج منطبق با شرع خداست که کفویت را ایمان می‌داند و نه مسائل دیگر مانند نسب و ثروت و تحصیلات ... انسان باید با انسان ازدواج کند و باز هم با باز و کلاغ هم با کلاغ، کسی که تحققش در انسانیت زیاد است نباید مثلاً با اضل من انعام ازدواج کند، این بدیهی است و در طبیعت هم ازدواج بین دو گونه نداریم مگر وقتی به هم خیلی نزدیک باشند ... انسان می‌تواند از تمام موجودات دیگر بالاتر باشد که در این صورت بعید نیست ازدواجش با تمامی انسان‌های دیگر اشکال داشته باشد و حتی مثلاً در مورد حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها تنها یک کفو در میان انسان‌ها برایش موجود باشد که همان ایشان هم بشوند شوهرشان ... البته خوب هم نیست که آدم خودش را از دیگران برتر بداند و در نتیجه کمی تساهل و تسامح در این وسط پیش خواهد آمد، ولی کسی که احراز کفر می‌کند یا ضعف دینداری خود را افتخار خود می‌داند تنها به حکم عقل از میان گزینه‌ها خط می‌خورد بدون آنکه قضاوتی در مورد جایگاه حقیقی‌اش نزد خداوند بشود ...

حقیقتاً هم در آخرالزمان حفظ ایمان ممکن است برای برخی مانند گرفتن آتش در کف دست مشکل و طاقت‌فرسا باشد ...
ما هم چاره‌ای نداریم و باید در همین جامعه زندگی کنیم، اگرچه دست خود ماست که منفعل باشیم یا منشأ اثر ...
و البته قصد ندارم شما را به انجام این کار تشویق کنم و تنها دارم سعی می‌کنم در تأیید صحبت‌های شما در زدودن قبح حلال‌ها و بعضیاً مستحب‌های خداوند کاری کرده باشم ... بندگانی از بندگان خدا هم که از ترس منافع دنیای خودشان متعرض حقیر شوند رضایت خداوند بالاتر از رضایت ایشان است ...

ممکن است این ترس بجا باشد یا نباشد ... شاید باشد چون اکثر مخالفان این احکام اسلام مستضعف فکری هستند و چندین نسل و چندین دهه و شاید چندین قرن بر علیه این مسائل حرف به ایشان تلقین شده است و به قول خداوند در قرآن برخی در این کار ظهیر برخی دیگر شدند (بر باطل خود استوار بودند) تا آنجا که آنها را در حدّ مسلمات قبول کرده‌اند و هر حرف مخالفی را هم با برچسب‌هایی مثل هوس‌بازی و خیانت و عدم وفاداری و جنایت و متحجر و خشک‌مغز و مقلد بی‌چون‌وچرا و اینها از خود رانده‌اند ...
اگر خانم‌ها الآن این مسائل را جزء مسلمات خود قبول کرده‌اند چون حرف مخالف قابل اعتنایی تا کنون در مقابل آن نشنیده‌اند یا اگر شنیده‌اند به ایشان گفته شده که به آنها اعتنا نکنید که تاریخ مصرفشان گذشته شده است و غیره، شاید در عکس‌العمل‌هایشان کمتر مقصر باشد و در این جهالت خود قاصر باشند ... در این صورت شاید بر هم زدن آسایش ایشان به این نحو مصداق ظلم به ایشان باشد، شاید هم نباشد چه آنکه جهالت ایجاد حق نمی‌کند ... اگرچه با شخصی که نمی‌داند هم باید درست رفتار کرد و نباید او را در معرض سقوط قرار داد ... پس ترستان بجاست و باید در این جامعه که به تعبیر روایات اگر آخرالزمان باشد دچار جاهلیت دوم است که از جاهلیت اعراب پیش از اسلام هم شدیدتر است (چون خود را در اوج علم و تعقل می‌داند برعکس عربها که می‌دانستند تفکر قابل اعتنایی در پس جهالتشان نیست) بیشتر جانب احتیاط را رعایت کرد ... البته ظاهراً این جهالت تا زمان ظهور هم کمابیش ادامه خواهد داشت چه آنکه گفته شده است که رنجی که امام زمان علیه‌السلام در هدایت مردم آخرالزمان می‌کشند از رنجی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در هدایت اعراب جاهلی کشیدند بیشتر خواهد بود ...

از نظر اخلاقی عمل به حکم عقل سلیم اخلاقی است، عقل سلیم هم حکمش رعایت شرعیات است با سنجیدن تمام شرایط و تبعاتش، پس همسر دوم شدن اخلاقی است اگر هم رعایت حلال و حرام و احکام‌ شرعی آن بشود و هم عقل در شرایط خاصی که این فرصت فراهم شده است این کار را تأیید کند ... معمولاً پارامترهای زیادی در تصمیم‌گیری عقلایی نقش دارند ... شکر خدا که شما هم معلوم است تعقل بالایی دارید که تا این حد اهم فی الأهم کرده‌اید و متوجه هستید که دین خدا بالاتر از تفکر اکثریت است و مسائل دیگری که از بحث اصلی دورمان می‌کنند
با این حال با توجه به بخش قبلی گفته‌ام ترستان بجاست ... به دنبال هم حلال و حرام بودن و هم عقلایی بودن کار با هم باشید و تنها حلال بودنش یا حتی مستحب بودنش کافی نیست آن هم در شرایط حاضر جامعه برای اینکه کاری مرضی خداوند قرار بگیرد

مردم به پیامبر خدا هم توهین می‌کرده‌اند و برچسب می‌چسباندند و ایشان برایشان دعا می‌کردند که خدایا بر اینها خشم نگیر و هدایتشان کن که ایشان نمی‌دانند ...
بعضی‌ها به خداوند عالم هم بد و بیراه می‌گویند شما چه انتظاری دارید؟ که به شما بیشتر از خداوند احترام گذاشته شود؟

بله مشکلات این کارها در این دوره و زمانه زیاد است و هر کسی مرد پذیرش سختی‌های آن نیست یا پیش خودشان فکر می‌کنند که مزیتش ارزش سختی‌اش را ندارد ...
ولی باید کاری کرد .... وقتی سنت‌های رسول خدا تقبیح شدند سنت‌های غیر ایشان (کسی غیر ایشان است که از ایشان نیست، یعنی با ایشان اهلیت ندارد، کسی که از دایره‌ی ایمان کامل خارج است) باب می‌شود کما اینکه شده است ... همه حتی مذهبی‌های روشنفکر می‌بینند که نظراتشان موبه‌مو مانند نظرات غربی‌هاست که بر اساس فلسفه‌ی ماتریالیستی و ایدوئولوژی بی‌خدایی است ولی باز می‌گویند اینها حرف خود ماست و این مشابهت یا اتفاقی است که حرف ما و آنها یکی شده است و یا اینکه فطری و عقلی است که حرفمان با آنها یکی شده است ... اما اینها سنت رسول خدا و احکام خدا در اسلام نیست و باید بدانند که با آن رویکرد خود را مدافع کدام جبهه قرار داده‌اند ... زنده کردن سنت‌های رسول خدا یعنی زنده کردن دین خدا ... یعنی در ادامه‌ی قیام امام خمینی رحمه‌الله ... سنت‌های رسول خدا را نباید گذاشت که جایگزین شوند با سنت‌های دشمنان خدا ... پا جای پای هر کسی که بگذاریم به هم‌او می‌رسیم ...

حتماً بوده و شاید هم باشد ...
ولی ازدواج مجدد و چند همسری در خود اسلام هم معایبش شمرده شده است و شما که اینقدر دین‌مدار و خدامحور هستید باید دیدتان نسبت به آن معایب هم باز باشد ... فکر نکنید که این دعوای خانم‌های حتی مذهبی در این سایت یک مسأله‌ی جدید است که قبلاً نبوده است ... بله حتی در قرآن هم به آن حداقل در دو جا اشاره شده است ... معروفش داستان حضرت یوسف علیه‌السلام است و نمّامی دو زن دیگر حضرت یعقوب علیه‌السلام بر علیه یوسف علیه‌السلام، مثال دیگری هم آنجاست که حضرت موسی علیه‌السلام از کوه طور پایین آمدند و دیدند که مردم گوساله‌پرست شدند و حضرت هارون علیه‌السلام را مخاطب خود قرار دادند و حضرت هارون علیه‌السلام در جواب ایشان را به صورت «فرزند مادرم» خطاب کردند که در آن باره روایاتی داریم که توضیح دادند منظورشان چه بوده است ... آنها را هم بخوانید شاید در تصمیم‌گیری‌اتان کمکتان نماید، ان شاء الله
کلا هیچ کاری نباید در اسلام بدون جواز شرع و عقل انجام بگیرد، اخلاقیات و غیره در عقب این دو خودشان را می‌رسانند ...

یعنی تنها اشکال تلویزیون ما الآن این است؟ این تلویزیون دارد خود را با پخش برنامه‌های آن چنانی به آب و آتش می‌زند که بتواند برخی از جوانان که نزدیک است معتاد ماهواره شوند را جذب کند نباید ازش انتظار داشته باشید در این وانفسا چنین مسائلی را مطرح کند که مذهبی‌های جامعه‌ی ما هم ظرفیتش را هنوز ندارند! حالا مذهبی‌های ما چطور می‌خواهند ظرفیت حضور امام زمان علیه‌السلام را داشته باشند نمی‌دانم ... و البته خداوند خود ما را هم هدایت کند که لااقل حقیر بیش از بقیه نیازمند هدایت و دستگیری هستم

چرا حقیر دیده‌ام خانمی را که اینطور باشند ... در واقع خانم خودم اینطور هستند ... ولی معترفم به اینکه بجز ایشان کس دیگری را در اطرافم اینطور ندیده‌ام ... اگرچه برخی از بزرگواران در همین سایت فرموده‌اند که خانم‌های ایشان هم همینطور هستند ...
ظرفیت با افزایش آگاهی و کوچک کردن دنیا در نظر مردم و بزرگ کردن آخرت در نظر ایشان کسب می‌شود ... این هم افراد صاحب نفس و متقی را نیاز دارد و عده‌ای هم البته باید دست به این کار بزنند و بعد از انجامش هم سرشان را بالا بگیرند و لا یخافون لومة لائم باشند تا سنت‌های دین خدا احیا گردند ... افراد سرشناس هم بهتر است داوطلب این کار نشوند چه آنکه در فضای امروزی به جای آنکه ایشان به این کار اعتبار دهند خودشان اعتبارشان را از دست می‌دهند ... در جامعه‌ای هستیم متأسفانه که مدعیان تعقل و تفکر با یک شایعه ذهنیتشان از این رو به آن رو می‌شود و یکی را از فرش به عرش می‌رسانند و یکی را هم از عرض به فرش پایین می‌کشند ... تا چه برسد به اینکه معلوم شود خبر راست است و خبر را هم همراه با تحلیل داغ آن از ماهواره و روشنفکران وطنی (صاحبان روزنامه‌های خاص و وبلاگ‌ها و سایت‌های خاص حامی یا متمایل به فتنه و فتنه‌گری) گرفته باشند

همانطور که اگر بسیاری از مردم را از دنیاپرستی نهی کنیم ایشان هم از دین زده می‌شوند ...
ولی خوب باید برخی مسائل را هم در نظر گرفت که در جای خود حرف زیاد دارد ... خود خداوند هم در قران گاهی مراعات حتی کفار را کرده است ما که دیگر جای خود داریم آن هم البته در رویارویی با ملتی که افتخارشان به این است که مقابل حمله‌ی اعراب تمدنشان حفظ شد ولی خودشان در مقابل غرب تمدنشان را به باد داده‌اند و خرسندند ... مراعات برای وقتی است که امید هدایت برود یا اتمام حجتی مدّ نظر باشد ولی اگر دشمنان کمر برای محو دین یا ضروریات دین بستند دیگر جایی برای مراعات نخواهد بود ... در این حالت برای نجات اصل باید تلاش کرد و در اینجا حقیر تأکیدی بر همین احکام خاص ندارم و از این نظر تمام احکام یکسان هستند و دشمن کمر به محو هر کدام که بگیرد باید برای دفاع از ان هزینه هم داد اگر لازم بود ... مگر اینکه با توجه به زمان‌شناسی مقام عظمای ولایت از این کار به طور موقت و در ذیل حکم ثانویه‌ای منع شویم که آن بحث دیگری است

حکم الهی هست به معنای حلال یا مستحب ولی نه به معنای امر و واجب ... موظف نیستیم مگراینکه وظیفه‌امان باشد، مثل اینکه سنت خدا دارد نابود می‌شود یا کار رسول خدا یا امامان بعد از ایشان یا علمایی که بسیاری از آنها هم بهره‌ای از عصمت داشته‌اند قبیح شمرده می‌شود و غیر اخلاقی و غیرانسانی که در این صورت بعید نیست مکلف شویم به ادای این احکام، اگرچه باز هر کسی به تناسب ظرفیت و تحملش، چه آنکه لا یکلف الله نفسا الا وسعها

بسته به شرایط پاسخ این سؤال متفاوت خواهد بود
متأهل بودن مرد به خودی خود دلیل بر نپذیرفتن ایشان به همسری نیست ولی به طور غیرمستقیم شاید دلیل بشود، بسته به شرایط دارد که البته از توضیحات بالا هم پاسخ آن تا حدّی روشن است ...



حضرت موسی علیه‌السلام در مکاشفه‌ای از حضرت آدم علیه‌السلام پرسیدند که چرا خدایت را مخالفت نمودی با آنکه شما را از آن درخت منع کرده بود؟ ایشان فرمودند که ابلیس به خدا قسم یاد کرد و من گمان نمی‌کردم که کسی به خدا دروغ ببندد ...
شده وضعیت ما ... دشمنان ما که دشمنان تمام انسانیت هستند و جامعه‌ی انسانی را به سمت حیوانیت مدرن هدایت می‌کنند پرچم هدایت‌گری به دست گرفته‌اند و به اسم دموکراسی و حقوق بشر و خیرخواهی برای انسان‌ها با خدا و دین خدا مبارزه می‌کنند ...
در این میان همه‌ی ما مقصر هستیم، هر کسی به اندازه‌ای که می‌توانسته قدمی برای اصلاح جامعه بردارد و بر نداشته است به همان اندازه مقصر است ... ولی دشمن ما اتاق فکر دارد برای دشمنی کردنش و ما اتاق فکر جامعی نداریم برای مقابله با تهاجم‌های آن که به قول حضرت آقا باید به جای تهاجم بگوییم شبیخون ... یعنی مردم ضربه خورده‌اند و اصلاً نفهمیده‌اند که ضربه خورده‌اند ... مثل خواهران و برادران مذهبی‌مان در همین سایت که با برخی احکام اسلام مخالفت می‌کنند و یا بدون داشتن حجت عقلی و شرعی صرفاً چون نمی‌توانند احکام خدا را درک کنند علم مبارزه با آن را برداشته‌اند و دیگران را هم در این مبارزه یاری می‌کنند ... این بزرگواران حتی یک لحظه هم به خودشان شک نمی‌کنند که شاید ما از جریان سکولاریسم و روشنفکری ادامه‌ی قضیه‌ی کشف حجاب رضاشاه زخم برداشته باشیم ... نگاهشان به اکثریت است و بیش از آن هم علم‌زدگی و سرسپردگی‌ و اعتماد افراطی‌اشان به علم و جوامع به اصطلاح علمی غربی منشأ این نگاه و برخورد در ایشان است ...

یا علی علیه‌السلام


ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ اﮔﻪ ﻣﻤﻜﻨﻪ ﻣﻂﻠﺒﺎﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺧﻼﺻﻪ ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ و ﻛﻮﺗﺎﻩ ﺗﺮ ﻭاﻗﻌﺎ اﺩﻡ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﺨﻮاﺩ اﻳﻨﻬﻤﻪ ﻣﺘﻦ ﺭﻭ ﺑﺨﻮﻥ
و ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻴﺸﻪ ﻭﻗﺘﻤﻮﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺸﻪ و ﻧﺘﻮﻧﻴﻢ ﻧﻆﺮاﺕ ﺑﻘﻴﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺭﻭ ﺑﺨﻮﻧﻴﻢ
ﻣﻤﻨﻮﻥ ﻣﻴﺸﻢ اﮔﻪ ﻣﻂﻠﺒﺎﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﺗﺮ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﻧﻴﻢ ﺑﻴﺸﺘﺮ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﻴﻢ
ﺗﺸﻜﺮ

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدتن سلام

سلام علیکم، سلام علیکم و سلام علیکم،
اینطور سلام کردن شما یعنی چی؟ :Gig:
بله به تاریخ پیوست

و البته حتماً می‌دانید که تاریخ به صورت یک کل تکرار‌پذیر نیست ولی همیشه دوران‌های متفاوت آن قابل تکرار هستند، زنده شدن دین خداوند هم با تمام احکامش جزء وعده‌های خداست، ما نتوانیم و زورمان به مخالفانمان نرسد ان شاء الله برپادارنده‌ی دین خود اقدام خواهد کرد، علیه‌السلام ... اگرچه حکم چندهمسری و متعه تنها احکام مظلوم این دین متعالی نیست، به برخی از احکام متعالی دیگر آن در نقل قول بعدی اشاره کرده‌اید
زیرا دین مظلوم ما انقدر حرف ها دارد که اگر بخواهیم به تعدد زوجات و قصاص و سنگ سار کردن هم میدان بدهیم باید فاتحه دین مهربانمان را بخوانیم

دین مهربانی :Moteajeb!: بله خداوند رحمان و رحیم است و دین خدا هم دین رحمت است و رسول هم رسول رحمت است و مهربانی ... ولی خدای مهربانی که شما در ذهنتان دارد جهنمش برای چیست؟ آتشی که تا عمق جان را می‌سازند هم دارد یا فقط در آن سیب‌زمینی کباب می‌کنند؟
تو را بخدا به دینمان ظلم نکنید از کوچه پس کوچه های اضطرار برای خود سپر نو اندیشی و پایبندی به دین نسازیم

جملات ادبی بی‌درون‌مایه‌ای که بشود رویش فکر کرد ...
ما ظلم نمی‌کنیم ان شاء الله شما هم بیایید و ظلم نکنیم ...
مطابق قرآن چه کسی ظالمتر از آنکه به خدا دروغ ببندد ... حالا تعدد زوجات و قصاص و اینها را ما به خدا دروغ بسته‌ایم یا آنهایی که با آنها مخالفند به دروغ از کلمات خدا بیرون می‌آورند و می‌گویند اینها جزء دین نبوده و نیست و عده‌ای جعلشان کرده‌اند؟
برای طرز فکرمان به دنبال طناب پوسیده ای بگردیم

خیلی ادبی بود نفهمیدم :Gig:
دیگر جوان امروز اسلام را سخت نمیکند تا از آن فرار کند

بله اسلام آمریکایی در مقابل اسلام ناب ...
مطابق قرآن خداوند انسان در سختی آفریده است و مطابق روایات بسیار تحمل سختی برای تکامل انسان لازم است ... به آن جوانان که می‌گویند دین خدا باید در خدمت ما باشد نه اینکه ما بخواهیم برای آن سختی بکشیم بفرمایید که دولا و راست شدن هم سخت است لااقل به جای نماز نیت ورزش و نرمش کنند شاید سودش برایشان بیشتر باشد ... نه شوخی تلخی کردم نگویید، بگذارید لااقل نمازشان را بخوانند ...
مسلمان انسانی زندگی میکند با تمام شونات اخلاقی اش:ok:

بله ولی برخی مسلمانان تعریفشان از انسانیت و اخلاقیات را از انسان‌شناسان کافر گرفته‌اند ... و عجب واقعاً هم به اعتقاداتشان و این مفهوم غریب از انسانیت پایبند هستند ...
همیشه اهورایی باشد، :Gol:
یا علی علیه‌السلام

ینطور که شما فرمودید احتمالا ایشون تحصیلات عالیه دارند و خواستگارهای مجردشون در حد تحصیلاتی ایشون نیستند

سلام
ببخشید این مطلب را تصحیح نمایم،من تحصیلاتن در حد معمولی است،(لیسانس) و اگر از خودم بپرسید واقعا سر سوزنی همین تحصیلاتم معمولیم را قبول ندارم

ابدا من در ازدواج به تحصیلات فرد تا کنون نگاه نکرده ام!! به ایمان و درک و فهم و بینش طرف نگاه کرده ام،و ملاکهایم فقط ملاکهایی بوده که بتوانیم مسیر پیش رو برای رسیدن به هدف اصلی در آخرت را طی کنم
پس تحصیلات و ثروت و روستایی نبودن و غیره که شاید درذهن ها بیاید ابدا ملاکم نبوده و نیست
یاحق

سلام
...

من خودم چون یک نمونه موفقش را دیده ام و برای همین برایم قابل قبول نیست که بگویم هر ازدواج مجددی ناموفق است!!آقایی را میشناسم چندین سال است دوتا خانم دارد،آنقدر این دو خانم با هم خوب و صمیمی هستند که وقتی میروند جایی برای مهمانی و تفریح و اگر کسی آنها را نشناسد فکر میکند دوست یا خواهرند!! هردو هم دریک خانه زندگی میکنند ،تا حدی که شوهرشان میگوید گاهی به دوستی این دو حسودیم میشود!!!
همیشه با خودم میگفتم چرا صدا و سیما این زوج ها را نشان نمیدهد تا مردم باور کنند میشود،البته قرار بود یکی از سایتهای آن شهر از اینها گزارش تهیه کند اما نمیدانم این کار را انجام داده یانه
وهمیشه برایم سوال بود که پس چگونه است این دو اینقدر باهم خوب هستند؟! آیا احساس ندارند؟ آیا زن نیستند؟ آیا دوست ندارند همسرشان فقط برای خودشان باشد؟

یاحق

سلام علیکم و رحمة الله،
فکر کنم اگر مردی که می‌خواهد ازدواج مجدد کند از خانمش بخواهد که اگر کسی را می‌شناخت که دوست داشت مثل خواهرش باشد و همیشه پیش او باشد بعد از مشورت با او از او برای شوهرش خواستگاری‌اش کند خیلی از مشکلات برطرف شود ... مثل اینکه در دعوای معروف میان عروس و مادرشوهر اگر داماد از بین انتخاب‌های مادرش دست به انتخاب بزند این دعواهای بعدی خیلی کمتر ممکن است پیش بیاید ... اختلافاتی باز شاید پیش بیاید ولی درجه‌ی سختی‌اش به مراتب کمتر خواهد بود ... در ازدواج حضرت یعقوب علیه‌السلام با دو خواهر در جریان حضرت یوسف علیه‌السلام کسی که خیلی حواسش به یتیم‌های هوویش بود خواهر آن هوو بود، رابطه اگر خواهرانه و دوستانه و صمیمی باشد این مشکلات پیش نمی‌آید ... کدام خانمی بدش می‌آید که یک هم‌صحبت داشته باشد که همیشه با هم صحبت کنند و غیره ... اینجا فقط حسادت در حس مالکیت است که می‌تواند کار را خراب کند که هم نیاز به ایدوئولوژی درست دارد تا این مشکلات پیش نیاید و هم اینکه آن دو زن واقعاً با هم تناسبی نداشته باشند ... مثلاً یکی را مرد با سلیقه‌ی ۲۰ سالگی‌اش گرفته و دیگری را با سلیقه‌ی ۳۰ سالگی‌اش که شاید خیلی فرق کرده باشد و این دو خانم هم هیچ تناسبی با هم نداشته باشند ... مشکلاتی که در ازدواج‌های مجدد می‌تواند پیش بیاید تنها ناشی از حسادت زنانه نیست، فکر می‌کنم یک مرد عاقل تلاشش را خواهد کرد که همسرانش یکدیگر را دوست داشته باشند، نه باید اجازه دهد ایشان سر او رقابت کنند و نه باید آنها را طوری انتخاب کرده باشند که عدم تناسب بین آنها مانع از صمیمیت بینشان شود ... به هر حال شما که خانم هستید آیا با هر خانمی دوست دارید که صمیمی شوید؟ نه! پس اگر هم شوهرتان بخواهد چند همسری داشته باشد قاعدتاً برای حداقل کردن مشکلات باید در این انتخاب نظر شما یا خانم اولش را مدّ نظر قرار دهد ... این واجب شرعی نیست ولی حداقل در شرایط فعلی جامعه و بخصوص اگر آنها قرار باشد در یک محل زندگی کنند عقلاً لازم است ...
یا علی علیه‌السلام

ایشون چطور در ازدواج با افراد مجرد نکته بین هستند اما در ازدواج با افراد متاهل اینقدر راحت به مسئله نگاه میکنن؟

سلام

در كجاي نوشته هاي ايشان اين راحتي بيان شده؟

ايشان چيزي نگفتند

شما خودتو زدی به اون راه یا واقعا اون راهی؟
ینی چی؟
مگه دوره اعراب جاهلیته که یه مرد بتونه صد تا زن داشته باشه

.سلام علیکم خواهر گرامی،
خیر دوره‌ی اعراب جاهلی نیست و از بعد از اسلام دیگر بیش از چهار زن دائم نمی‌توان گرفت، صد تا نمی‌شود ...
این با عقل و منطق من که جور در نمیاد

از پاسختان معلوم است که تا کنون برایتان پذیرفتنی نبوده است، اما اینکه در موردش تحقیق و تفکر کنید برای بعد از این دیگر به خودتان بستگی دارد، شاید برای خیلی از ما هم پذیرفتنی نبود ولی شد ... گاهی نیاز است انسان اعتقادات قبلی‌اش را شخم بزند و بعضی جاهای آن را بازبینی نماید ... خیلی چیزها اول با عقل و منطق آدم جور در نمیاد ولی خوب که فکر می‌کنه نظرش عوض می‌شه ... مگر آنکه شما الآن فقط چیزهایی را بدانید که از بچگی می‌دانستید و برایتان هم هیچ پیش نیامده باشد که چیزی برایتان غیرمعقول به نظر برسد و بعد ببینید که معقول بوده و شما اشتباه می‌کردید ...
اگه مذهبی بودن اینجوریه من ترجیح میدم مذهبی نباشم

دین و مذهب ما مشخص است، لازم نیست بر حسب حدس و گمان پیش بروید، می‌توانید مطالعه کنید و با کارشناسان صحبت کنید و دین خدا را بشناسید، دیگر بعد از آن اما شاکرا و اما کفورا

سلام
ببخشید این مطلب را تصحیح نمایم،من تحصیلاتن در حد معمولی است،(لیسانس) و اگر از خودم بپرسید واقعا سر سوزنی همین تحصیلاتم معمولیم را قبول ندارم

ابدا من در ازدواج به تحصیلات فرد تا کنون نگاه نکرده ام!! به ایمان و درک و فهم و بینش طرف نگاه کرده ام،و ملاکهایم فقط ملاکهایی بوده که بتوانیم مسیر پیش رو برای رسیدن به هدف اصلی در آخرت را طی کنم
پس تحصیلات و ثروت و روستایی نبودن و غیره که شاید درذهن ها بیاید ابدا ملاکم نبوده و نیست
یاحق

سلام
میتونم بپرسم شما ملاکهاتون برای ازدواج چه مواردیند؟
و درک و فهم و بینش طرف مقابل رو یکم بیشتر توضیح میدید به چه آدمی میگید فهیم و با بینش؟

دوستان سلام

خیلی چیزها در ذهنم بود و هست که بنویسم اما متاسفانه وقت یاری نمی کند. شاید در فرصتی دیگر

شنا کردن خلاف جریان آب سخت است.
نیاز به تنی ورزیده، هدفی متعالی، تحمل تنهایی و ... دارد.

سد ساختن و جلوگیری از حرکت آب به مراتب سخت تر است.
نیاز به فکر دقیق، بسیج نیرو و ...... دارد.

لذا،
جگر شیر نداری، سفر عشق مرو

علی علی

به صحبت کردن این زن اول دقت کنید ایشون با شوهرش که باید نزدیک ترین کسش باشه اینقدر عدم صمصمیت داشته که به شوهرش نتونسته اعتراض کنه که راضی به این ازدواج نیست .اونوقت اومده ملتمسانه از از همجنسش خواهش کرده: من مطمئنم قبول نمیکنی... میکنی.

سلام علیکم و رحمة الله،
برداشت حقیر از حرفهای آن خانم به ایشان این بود که آن خانم تعبداً هم که این حکم الهی را پذیرفته باشند و منکرش نباشند ولی قلباً به اینکه شوهرشان این کار را بکند راضی نیستند، اما در عین حال نخواستند هم که با مخالفت کردن با شوهرشان ایشان را ناراحت کنند یا این عدم رضایت قلبی را آشکار کرده باشند وقتی می‌دانند که درست نیست، این می‌تواند از سیاست آن خانم باشد و لزوماً بخاطر عدم صمیمیت ایشان با شوهرشان نیست و اتفاقا فکر می‌کنم این خانواده آنقدر امنیت روانی داشته که آن آقا جرأت مطرح کردن این مسأله را داشته‌اند ...
با این وجود چیزی که مشخص است این است که آن خانم با آن ازدواج موافق نیستند ...
شاید قبول دارند حکم خداست ولی ترسشان از این است که در این امتحان موفق نشوند و دینشان ضربه بخورد و به همین دلیل دست به این سیاست زده باشند و بعد هم با توریه (به جای دروغ) به شوهرشان می‌گویند که گفتند و ایشان هم گفتند نه و قضیه تمام می‌شود، شوهرشان هم ناراحت نمی‌شود که چرا خانمش چنین اخلاقی دارد که تا کنون فکر می‌کردند ندارد یا از این دست مسائل ... این بعنی تلاش برای حفظ همان سلامت روانی که ابتدا گفتم ... این خانم هم شاید در عمل با این آزمایش ایمان خودشان را محک زده باشند، شاید اقدام به خودسازی بیشتر کنند و شاید هم فقط بگویند که این بار بخیر گذشت و دیگر هم به آن فکر نکنند ...
در هر صورت به نظر حقیر کار خوبی کرده‌اند، هم آن آقا که خانم خودش را برای خواستگاری فرستادند، این یعنی اعتماد و بها دادن به انتخاب همسرشان ...، آن خانم هم کار خوبی کرده‌اند که وقتی دیدند ظرفیتش را ندارند و امر به دست ایشان سپرده شده است با سیاست و تیزهوشی خود را از آزمایشی که از ورود به آن می‌ترسند رهانیدند تا هم ضعف ایمان خودشان را شناخته باشند و هم وقت داشته باشند که اصلاحش کنند، سرکار مطلع‌الفجر هم کار خوبی کردند که گفتند نه و در حفظ ایمان آن خانم و تقویت آن به ایشان کمک کردند ...
یا علی علیه‌السلام

پست های دوستان خوندم جالبه برام که بعضی ها مشکل ندارن اینجور که بوش میاد این خانوم خودشم مشکلی نداره جناب حامی درسته که شهرشون کوچیکه و میتونن حسابی تحقیق کنن ولی دلیل نمیشه قبول کنن
دوست عزیز به نظرم خودتونم راغبین به عبارتی فقط اون دوتا معیار دارین و به بقیه چیزها فکر نمیکنین
زندگی فقط این نیست که دوتا همسر بتونن بدون هیچ مشکلی با هم زندگی کنن
شما بعدا بچه دار خواهید شد زندگیتون مستقل میشه میتونین تحمل کنین که شبهای خاص همسرتون نباشه؟شما هنوز وارد زندگی نشیدین وقتی رفتین زیر یک سقف انقدر تعلق خاطر پیدا میکنین که تحملش سخت میشه براتون
الان از بیرون که نگاه میکنین شاید براتون راحت به نظر برسه و به قول خودتون هیچ فردی تمام و کمال مال شما نیست و انتظار ندارین همسرتون همراهتون باشه همیشه اما زمانی که توی موقعیتهای مختلف قرار گرفتین اونوقت مشخص میشه چند مرده حلاجین
بهرحال من پیشنهاد نمیکنم قبول کنین چون مشکلاتش خیلی بیشتر از اون چیزیه که دیده میشه.در پناه حق

ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ اﮔﻪ ﻣﻤﻜﻨﻪ ﻣﻂﻠﺒﺎﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺧﻼﺻﻪ ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ و ﻛﻮﺗﺎﻩ ﺗﺮ ﻭاﻗﻌﺎ اﺩﻡ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﺨﻮاﺩ اﻳﻨﻬﻤﻪ ﻣﺘﻦ ﺭﻭ ﺑﺨﻮﻥ
و ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻴﺸﻪ ﻭﻗﺘﻤﻮﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺸﻪ و ﻧﺘﻮﻧﻴﻢ ﻧﻆﺮاﺕ ﺑﻘﻴﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺭﻭ ﺑﺨﻮﻧﻴﻢ
ﻣﻤﻨﻮﻥ ﻣﻴﺸﻢ اﮔﻪ ﻣﻂﻠﺒﺎﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﺗﺮ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﻧﻴﻢ ﺑﻴﺸﺘﺮ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﻴﻢ
ﺗﺸﻜﺮ

سلام علیکم و رحمة الله،
باور کنید اصلاً قصد ندارم زیاد بنویسم، ولی تا قلم بر دست می‌گیریم دست به تایپم سریع ناگهان می‌بینم خیلی زیاد شد، خلاصه کردن هم که اصلاً بلد نیستم ... خلاصه اینکه هر کسی ایرادی دارد و حقیر یک دو جین ایراد دارم که این کمترین آنهاست، شما به بزرگی خودتان ببخشید، حقیر هم راضی به گرفته شدن وقت شما و خستگی‌اتان نیستم، اگر برایتان ایجاد مزاحمت دارد به بزرگواری خودتان از روی مطالب حقیر بگذرید، حقیر هم اگر توانستم کمی کمتر بنویسم ان شاء الله خودم هم خدا را بر این نعمت جدید شکر خواهم کرد، ان شاء الله ... زیاد نویسی حقیر را به حساب کم‌توجهی‌ام به فرمایش خودتان نگذارید ... :Gol:
یا علی علیه‌السلام

با نام و یاد دوست
سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

واقعا جایگاه این احکام مقدس الهی کجاست؟!! ....
من هنوز ندیدم خانمی اینقدر ظرفیت داشته باشد که یک خانم دیگر را کنار خودش ببیند ! این ظرفیت را چه کسی باید در زنان ایجاد کند؟

حتی واقعا اگر زیاد در مورد ازدواج مجدد و موقت صحبت شود ممکن است خانمهابگویند داریم از دین هم زده میشویم،چرا ؟
مگر این یک احکام الهی نیست ؟مگر ما موظف نیستیم به دستورات الهی عمل کنیم؟پس مشکل این ازدواج کجاست ؟....

اصلا اگر یک خانمی بهترین و متدین ترین خواستگاران متاهل را داشته باشد اما به خاطر ترس از تمام چیزهایی که گفتم قبول نکند آیا به نظرتان تکلیفش مجرد ماندن است یا ازدواج با مرد متاهل؟
آیا اگر قبول نکند و در مجردی به سختی بیافتد خداوند در آخرت نمیگوید قسمت تو همان مردهای متاهلی بودند که رد کری؟
آیا اصلا متاهل بودن مرد دلیل عقلی و شرعی و عرفی محکمی برای رد خواستگار است ؟(دلیلی که در آخرت بشود برای خداوند آورد) ...

واقعا تکلیف چیست؟!
این میان مقصر کیست؟!


با سلام و عرض ادب

خواهر گرامی اگر دنبال پاسخ دینی و قرآنی هستید پاسختان اینست که همسر اول باید راضی باشد. دلیلش هم اینست که خداوند در این شرایط به زنان حق طلاق داده است. کار به حکم فقهیش ندارم.
اخلاقیش همین است که عرض شد.

اما درباره باقی فرمایشات شما، این مساله برمیگردد به ایمان و وجدان افراد و اینکه چقدر بخل و خودخواهی بر ایشان حاکم باشد. و البته این مسائل هم اکتسابی است و ذاتی نیست. نمیگویم باید این امر (تعدد زوجات) در جامعه فرهنگسازی شود

عرضم اینست که باید روی پرورش اخلاق انسانها سرمایه گذاری شود... چه خانمها و چه آقایان. تا نه مردان از موقعیتشان سوء استفاده کنند و نه زنان ناحقی را حق بدانند...

از من بشنوید من پیشنهاد میکنم م. مودب پور رو هیچی ازش نخونید فقط وقتتون گرفته میشه:Narahat az: بدجور مختون رو شستشو میده
خلاصه؟ یک کلمه نمیشه ولی سه کلمه بله میشه

پوچی عشقی که خیلی کاذبه و افسردگی

نوشته های مودب پور علاوه بر معنی ظاهری یه معنی دیگه ای هم توش هست که فهمیدنش کار هر کس نیست
برای همین یه سری از ادما فک میکنند رمان هاش فقط برای خنده است


خلاصه ان را در يك كلمه بفرماييد:Nishkhand:

خلاصه یه کتاب پربار رو نمیشه در یه کلمه گفت اقای تحصیللللللل کرده:Nishkhand:

من خودم چون یک نمونه موفقش را دیده ام

وهمیشه برایم سوال بود که پس چگونه است این دو اینقدر باهم خوب هستند؟! آیا احساس ندارند؟ آیا زن نیستند؟ آیا دوست ندارند همسرشان فقط برای خودشان باشد؟

چرا اصرار دارید که این همه خانوم دارند اشتباه فکر می کنند و فقط اون استثناهایی که موفق بودند درستند! استثنا همیشه استثناست حتما یه مشکلی هست که عمومیت نداره!
به هرحال یه سری احساسات و روحیات توی خانوما با آقایون متفاوته! شاید آقایون نتونن درک کنن که احساس این که شوهرت رو با کس دیگه تقسیم کنی یعنی چی! ولی خیلی بعیده یه خانوم نتونه این حس رو درک بکنه! یعنی به نظر من که یکی از دردناکترین اتفاقات زندگی هر زنیه که از ته دل می خوام خدا از زندگی هر زنی به دورش کنه!

چرا حقیر دیده‌ام خانمی را که اینطور باشند ... در واقع خانم خودم اینطور هستند ... ولی معترفم به اینکه بجز ایشان کس دیگری را در اطرافم اینطور ندیده‌ام ... اگرچه برخی از بزرگواران در همین سایت فرموده‌اند که خانم‌های ایشان هم همینطور هستند ...

من اصلا باورم نمیشه. یعنی خانومتون سرسوزنی با این قضیه مشکل نداره؟ البته شاید وقتی به مرحله عمل برسه نظرش عوض شه! .ولی اگه غیر اینه واقعا باید انسان بزرگی باشن.

حقیر هم اگر توانستم کمی کمتر بنویسم ان شاء الله خودم هم خدا را بر این نعمت جدید شکر خواهم کرد

من به شخصه سعی میکنم مطالب شما هرچند طولانی باشه رو بخونم. فقط همیشه این سوال تو ذهنم بوده شما چه قد وقت زیاد دارین که اینهمه مطلب تایپ میکنین!:دی

اين طور كه براي من توضيح داده اند مرد شهرستاني به سراغ ايشان نيامده من منظورم اين بود كه آيا خود دختر كوچ كند برود شهر ديگري تا بلكه كسي پيدا شود؟

می تونند به واسطه ها بسپارند براشون کسی رو پیدا کنند. از شهرای دیگه!

به خود من تا حالا دو مورد از نزدیکان بودن که سپردن اگه پسر خوبی رو میشناسم که مناسبشون باشه و دنبال ازدواج برای خواستگاری معرفی کنم ایشون رو! چه اشکالی داره؟

درود
اگرچه سخنی ناپیوسته با گفتار است؛ اما چون کارشناس نیز در این زمینه سخن رانده‌اند، من نیز سخن می‌گویم.

از من بشنوید من پیشنهاد میکنم م. مودب پور رو هیچی ازش نخونید فقط وقتتون گرفته میشه:Narahat az: بدجور مختون رو شستشو میدهخلاصه؟ یک کلمه نمیشه ولی سه کلمه بله میشه
پوچی عشقی که خیلی کاذبه و افسردگی
هرکس دیدگاه خودش را دارد؛ اما چون شما دیدگاه خود را، عمومی و مطلق گرفته‌اید، کمی باعث دلخوری می‌شود.
من رمان‌های «خواستگاری یا انتخاب، پریچهر، گندم، شیرین، یاسمین، یلدا و رکسانا» از آقای مؤدب‌پور را خوانده‌ام. اگر آن سخن خود را مستند می‌دانید، حاضرم گفتاری بزنم و کاستی‌های رمان‌های نامبرده را، از شما دریابم.

البته تا جایی که من شنیده‌ام، آقای مؤدب‌پور پس از رمان «رکسانا» دیگر دست به قلم نشده‌اند و با همکاری همسرشان رمان‌نویسی می‌کنند؛ و نام رمانی که بانو «پریسا» گفتند را، من تاکنون نشنیده‌ام.

باسلام دوست عزیز مطلع الفجر
اینکه ازدواج دوم حلال است وشرعی بسیار واضح است احتمالا بااین کار شما از گناهان بزرگتری محفوظ خواهید ماند وبه رضایت خدا نزدیکترید
حال مسئله را ازآن طرف نگاه کنید:شما باعشق وعلاقه با مردی ازدواج کردید وتمام آرزوهایتان را به پایش ریختیدوبه او وابسته شدید در این میان عشق شما با کس دیگری ازدواج می کندومسلمادیگر آن توجه اول را به شما ندارد آیابازهم از شرعیات سخن می گویید؟
اگر باهمین مرد ازدواج کنید وایشون بخواهند بانفر سومی ازدواج کنند چه نظری دارید؟
در پناه حق

من اصلا باورم نمیشه. یعنی خانومتون سرسوزنی با این قضیه مشکل نداره؟ البته شاید وقتی به مرحله عمل برسه نظرش عوض شه! .ولی اگه غیر اینه واقعا باید انسان بزرگی باشن.

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
چند نکته در این وسط وجود دارد:

۱. اینکه حقیر تا بحال اقدام به ازدواج مجدد نکرده‌ام و در نتیجه در شرایطش قرار نگرفته‌ایم که در عمل خود را بسنجیم بله حق با شماست، شاید هم همینطور باشد که شما می‌فرمایید، ولی برای حقیر تا همینجای کار مهم بوده است که ایشان در اعتقادات تسلیم خدا باشند ... در عمل هم باشند البته خوب خیلی بهتر است ولی خود حقیر هم در وادی عمل پر از ضعف و نقص هستم ... اینکه روایت را بخوانم و در قرآن و روایات و صحبت علما فکر کنم و چیز یاد بگیرم و اعتقاداتم را کامل کنم یک بحث است و اینکه به آنها عمل هم بکنم و با هوای نفس مبارزه کنم بحث دیگری است ... مثل فرق عرفان نظری است و عرفان عملی ...

۲. خانمم گفته‌اند که خودشان مشکلی ندارند ولی می‌ترسند که طرف مقابل مشکلاتی درست کند ... پس بدون نگرانی نیستند ولی جنس نگرانی‌اشان متفاوت است ... اگرچه ریزه‌کاری‌هایی این مسأله می‌تواند زیاد باشد و برخی از مواردش را در همین تاپیک گفته‌ام، ولی موارد دیگری هم هستند، مثل اینکه خانمم می‌گفتند که مثلاً راضی نیستم که نفر دوم هر کسی باشد چون اینکه او چه کسی باشد و چه عقاید و اخلاقی باشد روی زندگی من هم سایه می‌اندازد حداقل به این دلیل که روی خودت (یعنی حقیر) اثر می‌گذارد و تو هم در تربیت بچه‌ها مؤثر خواهی بود و غیره ... پس نگرانی‌هایی هست و فقط همان یک نگرانی خاص که خانم‌ها معمولاً دارند نیست ... حقیر هم در تمام این موارد نگرانی دیگر بجز آن بحث حسادت زنانه که معمولاً مطرح است حق را به ایشان می‌دهم و اصلاً ازشان انتظار دارم که نگران باشند و برایشان مهم باشد.

۳. در واقع اینطور نبوده که حقیر ایشان را به همسری انتخاب کنم و بعد متوجه شوم که ایشان این اعتقادات را دارند بلکه حقیر بعد از مدتها تحقیق و معدودی شاید خواستگاری به این نتیجه رسیدم که این مسأله که خانم‌ها و حتی آقایان اینقدر با آن مشکل دارند محک خوبی است برای انتخاب یک همسر مناسب، به همین دلیل دیگر در تمام صحبت‌هایی که با موراد خواستگاری داشتم این مطلب را مطرح می‌کردم و نظرشان را می‌پرسیدم و همه هم البته مذهبی بودند اما همه بدون فکر سر همین قضیه جواب منفی می‌دادند و پشت سرشان را هم نگاه نمی‌کردند ... خانمم هم وقتی به اتفاق خانواده نزدشان رفتیم و با هم صحبت‌های اولیه را می‌کردیم مطمئن بودم که جوابشان منفی خواهد بود و با پاسخ قابل توجهی که دادند حسابی غافلگیر شدم و این شروعی شد برای بحث‌های بعدی‌امان در موارد دیگر و ملاک‌های دیگر و بعد از آن هم در پاسخ بسیاری از سؤالات دیگری که از ایشان کردم جوابهایی داشتند که برایم عجیب بود بالأخره کسی باشد که طرز فکرش اینقدر با عرف جامعه تفاوت داشته باشد و البته کاملتر و دقیق‌تر باشد، بحمدالله ... همین الآن هم در بسیاری از مسائل زندگی با ایشان مشورت می‌کنم و هم‌فکری ایشان کمک‌حال بسیار بزرگی برایم محسوب می‌شود بحمدالله. با این حساب اینکه اعتقادات ایشان اینطور است کمتر عجیب است و در واقع شروع گزینش ایشان برای ازدواج بر همین اساس بوده است ...

یا علی علیه‌السلام

بحمدالله ... همین الآن هم در بسیاری از مسائل زندگی با ایشان مشورت می‌کنم و هم‌فکری ایشان کمک‌حال بسیار بزرگی برایم محسوب می‌شود بحمدالله. با این حساب اینکه اعتقادات ایشان اینطور است کمتر عجیب است و در واقع شروع گزینش ایشان برای ازدواج بر همین اساس بوده است ...

ایشالله که زندگیتون تو همون مسیری که میخواین پیش بره و درکنار هم خوشبخت باشین.
اینطور که جدی درمورد ازدواج دوم با هم صحبت کردین ، ادم فکر میکنه واقعا به فکرش افتاده بودین!:دی
ولی واقعا معیارتون خیلی سختگیرانه بودا!عجب سوالی!
پاسخ قابل توجهی که دادند حسابی غافلگیر شدم

از اونجا که خیلی ادم کنجکاویم میتونم بپرسم چه جوابی دادن؟

البته تا جایی که من شنیده‌ام، آقای مؤدب‌پور پس از رمان «رکسانا» دیگر دست به قلم نشده‌اند و با همکاری همسرشان رمان‌نویسی می‌کنند؛ و نام رمانی که بانو «پریسا» گفتند را، من تاکنون نشنیده‌ام.

این رمان چند روز ابری هم با هم نوشتن
تقریبا میشه گفت تازه اومده بعد از این رمان نخل های مردابی و انزوا هم اومد بیرون


اینطور که جدی درمورد ازدواج دوم با هم صحبت کردین ، ادم فکر میکنه واقعا به فکرش افتاده بودین!:دی

سلام علیکم،
در زمان قبل از ازدواج در اثر کثرت خواستگاری‌ها امید زیادی به همان ازدواج اول هم نداشتم، البته ناامید هم نبودم ولی در عمل بعید می‌دانستم خلاصه مرگ را نزدیک‌تر می‌دیدم تا ازدواج ... (منظورم خدای ناکرده خودکشی نیست‌ها، منظورم همان یاد مرگ است)
بعد از ازدواج هم در اکثر مسائل اعتقادی و فقهی و اخلاقی با هم مشورت داریم بحمدالله، در مورد متعه و چندهمسری هم از همین جهت بارها بحث‌ها کرده‌ایم ... اینکه چه وقت خوب می‌تواند باشد ... اینکه چه مفسده‌هایی ممکن است داشته باشند ... اینکه برای کودکان خودمان آیا چنین کاری را باید مجاز بدانیم یا خیر و اگر بله با چه تمهیداتی و با چه شرایطی که آسیب‌های احتمالی به حداقل برسند ... و مسائل دیگر
ولی واقعا معیارتون خیلی سختگیرانه بودا!عجب سوالی!

بالأخره باید معیاری باشد که با آن بتوان از بین چند میلیون دختر چند تا را سوا کرد تا بعد از بین آنها با ملاک‌های دیگر بتوان دست به انتخاب دقیق‌تر زد! این سؤال هم از آن سؤالات است که ریزش زیادی در بین گزینه‌های روی میز ایجاد می‌کرد و متأسفانه هنوز هم می‌کند! ... اما کلاً این پاراگراف را جدّی نگیرید چون شوخی بود و چون چنین رویکردی (طرح سؤال برای ایجاد ریزش در بین انتخاب‌ها) ایده‌ی صحیحی نیست، دلیل حقیر هم برای طرح آن سؤال این مسأله‌ی بسته کردن دایره‌ی انتخاب‌ها نبوده است ...
از اونجا که خیلی ادم کنجکاویم میتونم بپرسم چه جوابی دادن؟

پاسخ را خصوصی می‌دهم ان شاء الله

یا علی علیه‌السلام

باسلام خدمت خواهر بزرگوارم
بنظر من ازدواج با مرد متاهل مشکلات خاص خودش رو داره
در یک صورت امکان پذیره اینکه خانم اولش وخانواده شما راضی باشندوپنهان کاری در کار نباشه و در این صورت من مشکلی نمی بینم
اما یک مسئله ای که باید روش خیلی فکر کنید اینه اون اقا باید برا دونفر باشه نه یک نفر پس نباید توقع داشته باشید هرجا که شما دوست دارید باهاتون بیاد تو مهمونیا....وحتی توی منزل

با سلام
اين طور كه براي من توضيح داده اند مرد شهرستاني به سراغ ايشان نيامده من منظورم اين بود كه آيا خود دختر كوچ كند برود شهر ديگري تا بلكه كسي پيدا شود؟

سلام
واقعا شما خودتان باشيد در موقعيت مشابه چنين ريسكي مي كنيد؟

استاد حامی ... انصاف اینه که آدم روی زندگی خودش ریسک کنه

نه زندگی دیگران

ایشون برن ازدواج متعدد کنن ...با یه مردی که به قول نگار که هم کفو بعده ازدواج شده و از اول به این ایده عالی نبوده ... روی زندگی همسر بدبخت اول و بچه هاش ... ریسک کردن

سلام
خدمت بزرگوارانی که میگویند گزینه دو یعنی با غیر همفکر و هم کفوم ازدواج کنم باید بگویم که حقیقتش برایم ابدا چنین چیزی مقدور نیست!! اگر میخواستم این کار را انجام دهم تا کنون ازدواج کرده بودم
من برای رسیدن به اهدافی که از زندگی و ازدواج دارم به هیچ وجه نمیتوانم با غیر همفکر و غیر هم کفو ازدواج کنم ،قرار نیست هیچ انسانی کامل باشد،خود من هم پر از نقص هستم،اما باید که طرف مقابل ملاکهای اصلی را داشته باشد!،پس قانونا اگر با غیر هم فکر ازدواج کنم مشکلات در زندگیم به مراتب بدتر از آن چیزی خواهد بود که به فکر میرسد

یاحق

از بین گزینه هایی که استاد حامی گفتن به ترتیب به نظرم اینا از همه عاقلانه تره :


1 )))از همين ناهم كفوها يكي را انتخاب كند؟
2))))كوچ كند به شهر ديگر براي ازدواج؟
3))))تا آخر عمر مجرد باشد
4))))ازدواج موقت كند

ازدواج متعددو اصلا پاک کردم به کل:khandeh!:

گزینه اولو که رد کردین .. بریم سره گزینه بعدیIMAGE(http://www.askdin.com/gallery/images/smilies/Small/khandeh.gif)

واقعن نمیشه برید یه شهر دیگه؟؟ مثلا برای تحصیلات دینی بیایید قم ؟؟؟ هم روحیه تون عوض میشه ... هم در راستای علاقتونه ( همین تحصیات دینی ) ... هم امکان آشنایی با افراد جدیدو بهتون میده


سلام علیکم،
در زمان قبل از ازدواج در اثر کثرت خواستگاری‌ها امید زیادی به همان ازدواج اول هم نداشتم، البته ناامید هم نبودم ولی در عمل بعید می‌دانستم خلاصه مرگ را نزدیک‌تر می‌دیدم تا ازدواج ... (منظورم خدای ناکرده خودکشی نیست‌ها، منظورم همان یاد مرگ است)
بعد از ازدواج هم در اکثر مسائل اعتقادی و فقهی و اخلاقی با هم مشورت داریم بحمدالله، در مورد متعه و چندهمسری هم از همین جهت بارها بحث‌ها کرده‌ایم ... اینکه چه وقت خوب می‌تواند باشد ... اینکه چه مفسده‌هایی ممکن است داشته باشند ... اینکه برای کودکان خودمان آیا چنین کاری را باید مجاز بدانیم یا خیر و اگر بله با چه تمهیداتی و با چه شرایطی که آسیب‌های احتمالی به حداقل برسند ... و مسائل دیگر

بالأخره باید معیاری باشد که با آن بتوان از بین چند میلیون دختر چند تا را سوا کرد تا بعد از بین آنها با ملاک‌های دیگر بتوان دست به انتخاب دقیق‌تر زد! این سؤال هم از آن سؤالات است که ریزش زیادی در بین گزینه‌های روی میز ایجاد می‌کرد و متأسفانه هنوز هم می‌کند! ... اما کلاً این پاراگراف را جدّی نگیرید چون شوخی بود و چون چنین رویکردی (طرح سؤال برای ایجاد ریزش در بین انتخاب‌ها) ایده‌ی صحیحی نیست، دلیل حقیر هم برای طرح آن سؤال این مسأله‌ی بسته کردن دایره‌ی انتخاب‌ها نبوده است ...

پاسخ را خصوصی می‌دهم ان شاء الله

یا علی علیه‌السلام

:Kaf:

شما 100 تا هم زن دائم و 250 تا صیغه هم بگیرید ... نوش جونتونه:ok:

چون انقدر شهامت و جسارت داشتید که همون اول سنگاتونو واکندین و حرفتونو زدین:ok: کاش همه اینجوری بودن ... حداقل از همون اول آدم میغهمید چند چنده با خودش

.

مطلع الفجر عزیز

این پست چناب با رو نقل قول کردم که بگم ... گزینه های ازدواج با افراد متاهل ... از اونی که فکر میکنی هم کوچیکتر شد... چون باید بگردی ببینی کدوم یکی از اون آقایون توی جلسه خاستگاری این حرفو زده و رضایت همسرو جلب کرده

وگرنه که آدم از سر ناچاری ممکنه به هر چیز غیر قابل قبولی تن بده ..

شما گفتین شهرتون کوچیکه ... پس همین باعث میشه زن اول نتونه طلاق بگیره و ناچار بین طلاق و ازدواج مجدد همسرش ... دومیو انتخاب کنه

یا بچه داشته باشه و نتونه طلاق بگیره

یا همسره خونشو بکنه تو شیشه و مجبورش کنه که رضایت بده

منظورم اینه که اگه رضایت هم داد ... شما نمیتونین صد در صد روش حساب باز کنین

موضوع قفل شده است