خانمم میگفتند که مثلاً راضی نیستم که نفر دوم هر کسی باشد چون اینکه او چه کسی باشد و چه عقاید و اخلاقی باشد روی زندگی من هم سایه میاندازد حداقل به این دلیل که روی خودت (یعنی حقیر) اثر میگذارد و تو هم در تربیت بچهها مؤثر خواهی بود و غیره ... پس نگرانیهایی هست و فقط همان یک نگرانی خاص که خانمها معمولاً دارند نیست ... حقیر هم در تمام این موارد نگرانی دیگر بجز آن بحث حسادت زنانه که معمولاً مطرح است حق را به ایشان میدهم و اصلاً ازشان انتظار دارم که نگران باشند و برایشان مهم باشد.
سلام علیکم
با تشکر از شماو راهنمایی ها و مطالب خوبتان
بنده حقییر در تایید فرمایشات شما میخواهم این نکته رابیان کنم که قطعا باید این نگرانی وجود داشته باشدو هر خانمی که با ازدواج مجدد موافق است یقیننا چنین نگرانی هایی را خواهد داشت
ازدواج دوم حق شرعی و قانونی است که خداوند قرار داده است و هیچکس هم حق ندارد با آن مخالفتی داشته باشد دین اسلام یک دین تعبدی است وحتی انسان باید با عشق تسلیم احکام الهی باشد نه با زور و اکراه!
،اماگاهی وقتی بحث ازدواج مجدد بیان میشود متاسفانه برخی افراد فکر میکنند همسر دوم گرفتن کیلویی است و دیگر نیازی به خیلی چیزها نیست!! درحالی که همسر دوم گرفتن دقیقا همان دقت نظر های همسر اول را دارد
از نظر حقییر انتخاب همسر دوم برخلاف آنچه تصور میشود آسانتراست به مراتب سختر و دقیق تراست ! چرا؟ چونکه در انتخاب همسراول آقا دارد برای سعادت خودش و فرزندانش ازهمسر اولش گزینشمیکند،یعنی همسر اول در به سعادت رسیدن خودش و فرزندانش قطعا نقش بالایی دارد
اما در انتخاب همسر دوم آقا دارد برای سعادت خوش،سعادت همسر اولش،سعادت فرزندان از همسر اولش و سعادت فرزندان از همسر دومش گزینش میکند!!! پس به مراتط کار سخت تر خواهد بود چون الان این آقا باید برای 4 تصمیم بگیرد و انتخاب نماید،چون قرار است فرد دیگری اکنون وارد حریم خصوصی این زندگی شود ،و حتی نوع تعامل فرزندان همسر اول و دم باهم مهم است و حتی روی این موارد هم بایدصحبت شود
والبته در مواردی هم باید از بعضی نکات صرفه نظر کرد
منظور بنده این است انتخاب همسر دوم با انتخاب همسر اول فرقی ندارد،و یک فرد مومن و متدین باید تمام دغدغه به اضافه یک سری امور بیشتر را در انتخاب همسر دوم داشته باشد ، و همسر اول اگر احساس کرد به هردلیلی الان نیاز است همسر دیگری وارد زندگی شود باید کاملا با شوهرش در این زمینه همکاری داشته باشد و او را در انتخابش یاری کند و موردها را مورد ارزیابی قرار دهد تا بهترین گزینه انتخاب گردد زیرا قطعا این کارقبل از هرچیز به نفع زن اول خواهد بود،یعنی به نوعی به صورت غیر مستقیم زن اول با انتخاب مورد مناسب برای ازدواج مجدد همسرش دارد به به سعادت خودشو فرزندانش کمک میکند!! توضیحش مفصل است که از حوصله این تاپیک خارج است پس بماند...
یکی از مواردی که باعث شده است دید اکثر خانمها و خانواده ها متاسفانه به ازدواج مجدد بد شود و باعث اختلافات زیادی در این نوع ازدواج ها شود دقیقا همین است که افراد ازدواج دوم را سرسری و ساده مبینند و فکر میکنند چون ازدواج دوم است هرجور شد اشکال ندارد،که بعد مشکلاتی به بار می آورد که یکی از نتایجش میشود بد شدن احکام الهی در دید افراد!!!
پس در ازدواج مجدد آقا نباید هر خانمی را انتخاب نماید و خانم هم نباید به هر آقایی جواب مثبت دهد
خداوند عاقبت همه مارا ختم به خیر بگرداند ان شاءالله
یازهرا(س)
همسر اول اگر احساس کرد به هردلیلی الان نیاز است همسر دیگری وارد زندگی شود باید کاملا با شوهرش در این زمینه همکاری داشته باشد و او را در انتخابش یاری کند )
باید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حتی خوده خدا هم نگفته باید همکاری کنه
خدا حکم رو داده ... بله اگه کسی این حکم رو حرام اعلام کنه گناه کرده
۳. در واقع اینطور نبوده که حقیر ایشان را به همسری انتخاب کنم و بعد متوجه شوم که ایشان این اعتقادات را دارند بلکه حقیر بعد از مدتها تحقیق و معدودی شاید خواستگاری به این نتیجه رسیدم که این مسأله که خانمها و حتی آقایان اینقدر با آن مشکل دارند محک خوبی است برای انتخاب یک همسر مناسب، به همین دلیل دیگر در تمام صحبتهایی که با موراد خواستگاری داشتم این مطلب را مطرح میکردم و نظرشان را میپرسیدم و همه هم البته مذهبی بودند اما همه بدون فکر سر همین قضیه جواب منفی میدادند و پشت سرشان را هم نگاه نمیکردند ... خانمم هم وقتی به اتفاق خانواده نزدشان رفتیم و با هم صحبتهای اولیه را میکردیم مطمئن بودم که جوابشان منفی خواهد بود و با پاسخ قابل توجهی که دادند حسابی غافلگیر شدم و این شروعی شد برای بحثهای بعدیامان در موارد دیگر و ملاکهای دیگر و بعد از آن هم در پاسخ بسیاری از سؤالات دیگری که از ایشان کردم جوابهایی داشتند که برایم عجیب بود بالأخره کسی باشد که طرز فکرش اینقدر با عرف جامعه تفاوت داشته باشد و البته کاملتر و دقیقتر باشد، بحمدالله ... همین الآن هم در بسیاری از مسائل زندگی با ایشان مشورت میکنم و همفکری ایشان کمکحال بسیار بزرگی برایم محسوب میشود بحمدالله. با این حساب اینکه اعتقادات ایشان اینطور است کمتر عجیب است و در واقع شروع گزینش ایشان برای ازدواج بر همین اساس بوده است ...
جناب با ء اون پاسخ های قابل توجه که از خانومتون شنیدین فکر میکنم خیلی جالب میتونه باشه...مخصوصا اینکه الان تو این جامعه انقدر طرز فکر ها همه مثل هم شده یه فرد متفاوت که آدم پیدا میکنه دوست داره بشینه باهاش صحبت کنه و از نظراتش با خبر بشه.(نمیدونم جریان سخنرانی آقای یوسف اباذری رو شنیدین یا نه..حقیر متفاوت بودن طرز فکر ایشون با جامعه برام بسیار جالب بود و بارها سخنرانی جدید ایشونو گوش دادم).فکر میکنم اگه بخشیش رو مطرح کنید اشکالی نداشته باشه...اینجا اکثرا کسی ،شخص دیگه رو نمیشناسه
در کل من فکر میکنم مساله ازدواج و زندگی شما مساله بسیار جالبی میتونه باشه...اینکه با چه درامدی ازدواج کردین؟...اینکه چندبار خواستگاری رفتین؟....اینکه چه سوالاتی پرسیدین و چه جوابهایی شنیدین؟...اینکه الان که بعد از ازدواج دیدتون بازتر شده شرط موفقیت زندگی بعد از ازدواج رو چه میدونید؟اینکه الان چه نصایحی دارید؟(البته بخشیشو به خودم فرمودین)....با توجه به اینکه به گفته خودتون سرعت تایپتون بالاست فکر نکنم همه این ها بیش از یه ربع وقت بگیره ولی در ازا فکر میکنم خیلی به درد بخور باشه
دلیل حقیر هم برای طرح آن سؤال این مسألهی بسته کردن دایرهی انتخابها نبوده است ...
فکر میکنم دلیلتون این بوده که ته ذهنتون این احتمال بوده که ممکنه بعد ها تو زندگی بخواید ازدواج کنید و تصمیم گرفتید همون اول مطرح کنید تا واکنش فرد مقابل رو بسنجید...و چون اصولا اکثر افراد با این مساله کنار نمیان به همین دلیل فرمودین که مرگ رو از ازدواج نزدیک تر میدیدین..درسته؟
خدا حکم رو داده ... بله اگه کسی این حکم رو حرام اعلام کنه گناه کرده
ولی خدا مجبورش نکرده که باید همکاری کنه
سلام علیکم
منظور حقیر از "باید"عقیده و نظر شخصی بود(یعنی به نظر من اینگونه باید باشد!) نه فقهی و حکمی!
منظورم این است که یک خانم متدین اگر واقعا سعادت اخرویش برایش مهم باشد وقتی همسرش میخواهد ازواج مجدد داشته باشد به جای اینکه به این فکرکند که دیگر همسرم تمام و کمال برای خودم نیست و غیره به این فکرمیکند که قرار است یک نفر وارد زندگی آنها شود که میتواند در سعادت آنها موثر باشدپس شوهرش باید بهترین انتخاب را داشته باشد تا در به سعادت رسیدنشان مشکلی ایجاد نکند!! یعنی باید خانم اندیشه ای عاقلانانه داشته باشد نه احساسانه !!! و به نظرم همسر اول بیشتر از شوهر باید در انتخاب همسر دوم وسواس به خرج دهد و خودش بگردد و بهترین گزینه را انتخاب نماید،و اگرهم همسرش گزینه ای انتخاب کرد کاملا بنشیند و عاقلانه مورد را برسی کند و معایب و محاسنش را برای همسرش بگوید(به دور از احساسات و حسادت) ،
شاید با این حرفم مخالفت شود،اصولا وقتی مردی زن دوم میگیرد اگر زن دوم از زن اول بهتر باشد زن اول ناراحت میشود،اما بنده اعتقادم برخلاف این موضوع است!
بنده معتقدم اگر در آینده همسرم خواست زن دوم بگیرد باید همسر دومش از خیلی جهات خصوصا معنویات و اخلاق از من بهتر باشد!!زیرا هم در همسرم موثر است و هم میتوانم از او در پیشرفت معنوی خودم و فرزندانم کمک بگیرم و خیلی مسائل دیگر!! پس این به نفع خود ینده است که در صورت نیاز به آمدن همسری دیگر در زندگی بهترین گزینه را برای همسرم پیدا کنم
با زور و توضیح و تبصره هم نمیشه زن اولو مجبور یا قانع کرد
راضی نیست ... مطمئنن خدا هم به خاطر این راضی نبودن مواخذه اش نمیکنه
زندگیه و احساس خودشه ... دوس نداره راضی باشه
زور که نیس
بله،درست است باز ،تاکیید میکنم این نظر شخصی بنده حقییر است و آن را به دیگران تعمیم نمیدهم،به نظر منباید یا بهتر است اینگونه باشد
اتفاقا به نظرم اصلا نباید با زور و اصرار باشد! بلکه باید باور قلبی و عملی باشد
جناب با ء اون پاسخ های قابل توجه که از خانومتون شنیدین فکر میکنم خیلی جالب میتونه باشه...مخصوصا اینکه الان تو این جامعه انقدر طرز فکر ها همه مثل هم شده یه فرد متفاوت که آدم پیدا میکنه دوست داره بشینه باهاش صحبت کنه و از نظراتش با خبر بشه ... فکر میکنم اگه بخشیش رو مطرح کنید اشکالی نداشته باشه...اینجا اکثرا کسی ،شخص دیگه رو نمیشناسه
سلام علیکم و رحمة الله، شروع طرح سؤالم از ایشان اینطور بود:
[INDENT]... دلم را زدم به دریا و گفتم بالأخره که چی، توکل به خدا، امروز که روز اول آشنایی هست باید بفهمم نظرشان چیست و ایشان بندهی خدا هستند یا گاهی که نظرشان با نظر خدا فرق میکند به جای خدا شریکش که نعوذبالله لابد خودشان باشند را اطاعت و بندگی میکنند ... جزئیاتش را در خاطرم نیست که چه پرسیدم ولی احتمالاً چنین چیزی بود که اول پرسیدم که شما آیا تمام دین خدا را قبول دارید یا فقط بخشهایی از آن که خودتان هم دوست دارید یا به هر ترتیب برایتان قابل پذیرش یا قابل هضم است را قبول دارید؟ ایشان هم گفتند که تمام دین را قبول دارند ... پرسیدم یعنی مثلاً چندهمسری و صیغه را هم قبول دارید یا آنها را دیگر قبول ندارید؟ ایشان هم گفتند که قبول دارند که خدا اجازهی این کارها را به مردها داده است ولی فکر میکنند که در عمل اگر شوهرشان چنین کاری را کند ناراحت خواهند شد، نه برای اینکه گاهی پیش کس دیگری باشد بلکه برای اینکه گاهی پیش ایشان نیست ... (البته سالها بعد گفتند که دیگر همان احساس منفی ابتدایی را هم ندارند) ... [/INDENT]
بحثهای دیگرمان هم در حوزههای دیگر اعتقادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و علمی و غیره بود و چند ماه هم طول کشید تا بالأخره دو طرف برای ازدواج به توافق رسیدیم ... بحثهایمان و پاسخهای ایشان را دقیق به خاطر ندارم ولی در همان راستا در تاپیکهای متفاوتی که در این سایت شرکت کردهام از نظرات ایشان هم زیاد کمک گرفتهام و گاهی برخی از ایدههایشان شروع یک خط فکری در حقیر بوده است ... آن بخشی از بحثهایمان که مرتبط با موضوع این تاپیک بود را قسمتیش را در پستهای قبلی گفتهام ... از نظر باورهای عمومی جامعه متأسفانه آنقدر در همان بحث خوب یا زشت و قبیح بودن این سنت الهی ماندهایم که کمتر وقت شده کسی روی ابعاد دیگر و جنبههای دیگر این احکام خداوند تفکر کند ... حقیر به شخصه و خانمم همینطور در این احکام خدا به دنبال شناخت ویژگیهای انسان بودهایم ... یعنی در علوم تجربی به آزمایشهای تجربی برای شناخت پیدا کردن به حقایق تکیه میکنند ولی ما که مسلمان هستیم یک منبع دیگر هم برای کسب معرفت نسبت به حقایق عالم داریم و آن وحی است ... در هیچ یک از شاخههای علوم اسلامی هم فکر نمیکنم تا به حال به اندازهای که سر علوم فقهی وقت گذاشتهاند که اسناد روایات و مضامین آیات را با در نظر گرفتن شأن صدور و نزولشان را بررسی نمایند وقت و دقت صرف شده باشد، به همین دلیل احکام فقهی اسلام یکی از معتبرترین مسیرها در زمان غیبت برای کسب معرفت نسبت به حقایق است، وقتی تنها باور کنیم که خداوند حکیم است و عالم است و رئوف است بالعباد دیگر بدیهی خواهد بود که احکام الهی همگی ناظر بر سود و زیانهای حقیقی هستند و متناسب با فطرت انسانی، پس بررسی این قوانین خودش یک مسیر درست است برای شناخت پیدا کردن به طبیعت انسان و اجتماع ... حقیر با خانمم همان ابتدا سر ازدواج روی قبول کردن تمام احکام به توافق رسیدیم و حکمیت در زمان بروز اختلافات را هم به دین خدا سپردیم و دیگر از آن به بعد بحثهایمان سر خود احکام نبوده است بلکه سر فهمیدن درست آنها و شرایطشان و حکمتهای پشت آنها و علم بسیاری بوده است که این احکام بر آن اساس داده شدهاند، نوعی مهندسی معکوس، خداوند مهندسیاش را کرده است وقتی شرع را مشخص کرده است و ما داریم سعی میکنیم با پرسیدم چرایی این انتخابهای خداوند خلقت خداوند را بهتر متوجه شویم ... بحثهای بعدیمان در این موارد بوده است و پاسخهای غافلگیر کنندهی ایشان هم در زمینههای اعتقادی در همین راستا بوده است ... مثلاً فرض کنید حقیر معتقد هستم که بر خلاف تصور عمومی در یک ازدواج کسی که بیشتر به عاطفه و محبت نیاز دارد و حساستر است خانم نیست بلکه آقاست، برای این حرفم هم دلایلی دارم که البته خیلی وقتها بدون شنیده شدن انکار میشوند اما خوب با ایشان که بحث میکردم ایشان نظرات حقیر را اصلاح میکردند یا توسعه میدادند و این رویکرد برایم خیلی غیرهمنتظره بود بحمدالله ...
در کل من فکر میکنم مساله ازدواج و زندگی شما مساله بسیار جالبی میتونه باشه...اینکه با چه درامدی ازدواج کردین؟...اینکه چندبار خواستگاری رفتین؟....اینکه چه سوالاتی پرسیدین و چه جوابهایی شنیدین؟...اینکه الان که بعد از ازدواج دیدتون بازتر شده شرط موفقیت زندگی بعد از ازدواج رو چه میدونید؟اینکه الان چه نصایحی دارید؟(البته بخشیشو به خودم فرمودین)....با توجه به اینکه به گفته خودتون سرعت تایپتون بالاست فکر نکنم همه این ها بیش از یه ربع وقت بگیره ولی در ازا فکر میکنم خیلی به درد بخور باشه
برادر عزیزم همین الآن هم موضوع تاپیک را کمی منحرف کردهام، اینکه بخواهم خاطرهنویسی کنم دیگر به کل احتمالاً روند بحث را عوض میکند و این ظلم است به آغازگر تاپیک که این تاپیک را به امید رسیدن به پاسخی باز کردهاند ...
فقط در مورد شرط زندگی موفق بعد از ازدواج چون میتواند به این تاپیک هم مرتبط باشد میگویم که نظر شخصی حقیر (با توجه به امضایم که این نظر هیچ پشتوانهای در هیچ تخصص خاصی ندارد) این است که دو نفر که میخواهند با هم ازدواج کنند باید یک نگاه جامع به زندگی آینده داشته باشند، یعنی فقط سر تفاهمات صحبت نکنند و اتفاقا بیشتر سر اختلافاتشان صحبت کنند و سعی کنند برخورد طرف مقابل با این اختلافات را بسنجند و راه حلها و طرز فکری که او را به پاسخ میرساند را نیز تحلیل کنند ... همچنین هرگز نباید فقط به موارد کلی زندگی در بحث بسنده کرد چه آنکه تجربه نشان داده است بیشتر اختلافات از موارد ساده و پیش پا افتاده شروع شده و بزرگ میشود ... مثل اینکه یک نفر دهانش را مسواک نمیزند و یا چیزی را که به زمین افتاده برمیدارد میخورد و میگوید کثیف نشده و طرف مقابل ممکن است همین را به مرور زمان غیرقابلتحمل برای خودش ببیند ... بحث بعدی هم سر این است که گمان نکنند که اگر تفاهماتشان زیاد هم هست اینطور خواهند بود که هرگز در زندگی اختلافی برایشان پیش نیاید، پس از همان ابتدا باید یک مرجع برای رجوع کردن و فصلالخطاب بودن برای خود انتخاب کنند، اگر نکنند و بعد از ازدواج یکی بگوید من حرف این را قبول دارم و دیگری بگوید من حرف آن را قبول دارد و حرف این را قبول ندارم این اختلاف به این راحتیها حل نخواهد شد، چه بهتر که دو طرف مذهبی مرجع رفع اختلافشان را به جای آنکه از عرف جامعه و سنتهای خانوادگی و فرهنگ شهر و استان خودشان قرار دهند تنها مرجع رفع اختلاف را برای خودشان دین خدا قرار بدهند و بگویند اگر اختلافی پیش آمد که هیچ کداممان نتوانستیم به نفع دیری از نظر خود پایین بیاییم باید حکم را خداوند قرار دهیم و ببینیم رضایت خداوند بیشتر در کدام است و وقتی که متوجه شدیم هم باید بنای بر پذیرش داشته باشیم و نگذاریم غرور مانع از آن شود که حق را بپذیریم، اگر دو طرف پذیرفتند ولی در طول زندگی که حکم خدا به ایشان عرضه شد و ایشان هم پذیرفتند دیگر اگر در عمل نتوانستند کامل به آن حکم خدا عمل بکنند کمتر اهمیت خواهد داشت، چون رویکرد ایشان دیگر لجاجت نیست و ان شاء الله طرف مقابلشان هم این را درک میکند و در این تصمیم که گرفتهاند کمکشان میکند و این میشود همان که خودتان هم فرمودید همسر خوب بهترین وسیله است برای رسیدن به خدا ...
البته مطمئنا این نظر خالی از نقص نیست و کارشناس محترم و سایر دوستان باید اصلاحش کنند یا توسعهاش بدهند که کاربردیتر یا کماشکالتر بگردد ...
فکر میکنم دلیلتون این بوده که ته ذهنتون این احتمال بوده که ممکنه بعد ها تو زندگی بخواید ازدواج کنید و تصمیم گرفتید همون اول مطرح کنید تا واکنش فرد مقابل رو بسنجید...و چون اصولا اکثر افراد با این مساله کنار نمیان به همین دلیل فرمودین که مرگ رو از ازدواج نزدیک تر میدیدین..درسته؟
خیر حقیر آن موقع فکر داشتن یک ازدواج هم برایم عجیب بود، رویکردم اینطور بود که ببینم ایشان روحیهاشان روحیهی بندگی برای خداست یا برای خودشان هم شأنی همرتبه با شأن خداوند در وضع احکام قائل هستند ... به همین خاطر هم اولین کسی که این موضوع را تأیید کرد با ایشان وارد بحثهای بعدی شدم ... این هم که چنین روحیهای را بشود با چنان سؤالی محک زد یا خیر دیگر تشخیص و نظر شخصیام بود و اصراری ندارم که حتماً درست است، شاید هم نباشد، ولی آن موقع و همچنین تا حالا به نظرم میرسد که اینطور باشد ....
ان شاءالله همهی جوانان این سایت که قصد ازدواج دارند بتوانند به کمک کارشناسان محترم و سایر دوستان انتخابهای با چشم باز و عاقلانه داشته باشند تا یک عمر خدا را شکر کنند و هرگز زبانشان به اعتراض به خدا برای کسی که قسمتشان شده است نچرخد ... ان شاء الله و ما شاء الله و هو فعال لما یشاء ... همانطور هم که به شما گفته بودم خزینههای خدا از بندگان مؤمنی که دنیا را برای همسرشان بهشت کنند خالی نیست ... :Gol:
یا علی علیهالسلام
منظورم این است که یک خانم متدین اگر واقعا سعادت اخرویش برایش مهم باشد وقتی همسرش میخواهد ازواج مجدد داشته باشد به جای اینکه به این فکرکند که دیگر همسرم تمام و کمال برای خودم نیست و غیره به این فکرمیکند که قرار است یک نفر وارد زندگی آنها شود که میتواند در سعادت آنها موثر باشدپس شوهرش باید بهترین انتخاب را داشته باشد تا در به سعادت رسیدنشان مشکلی ایجاد نکند!! یعنی باید خانم اندیشه ای عاقلانانه داشته باشد نه احساسانه !!! و به نظرم همسر اول بیشتر از شوهر باید در انتخاب همسر دوم وسواس به خرج دهد و خودش بگردد و بهترین گزینه را انتخاب نماید،و اگرهم همسرش گزینه ای انتخاب کرد کاملا بنشیند و عاقلانه مورد را برسی کند و معایب و محاسنش را برای همسرش بگوید(به دور از احساسات و حسادت) ،
نمیدونم خانم هستید یا اقا
ولی واقعا این چه حرفیه؟ این حرفها رو اقایان تو مخ ما کردند چرا چنین چیزهایی رو باور میکنید
امروزه طرف شما خانم های تحصیل کرده هستند که خودشان سخن حق و باطل رو از هم تشخیص میدن پس به شعورشان احترام بگذاریم شاید برای شما عشق و خانواده و زندگی دنیوی ارزش نداشته باشد قرار نیست که همه مثل شما باشند ما قرار نیست به خاطر اینکه برخی مردان مذهبی نمی توانند شهوت خود را کنترل کنند تارک دنیا بشیم
ای کاش میشد مردان مذهبی که از اسلام فقط تعدد رو یاد گرفتند سراغ زنانی بروند که با چنین مسئله ای مشکل نداشته باشند اینجوری دیگه کسی از مذهبی ها و مذهبی بودن متنفر نمی شد
با سلام
چه ریسکی ؟؟؟؟؟؟؟؟
جناب حامی همه مردان متاهل زمانی پسران مجرد بودند سریع که مرد متاهل، پخته، سرمایه دار، خانه دار و ماشین دار نشدن خیلی هاشون از صفر شروع کردن
با گذشت زمان و همراهی و تلاش خودشون و همسرشون به این مادیات و موقعیت ها و حتی فضایل و رذایل اخلاقی رسیدن
بله من این ریسک رو میکردم ولی هیچ وقت وارد زندگی شخص دیگه ایی نمیشدم ترجیح میدادم با یه فرد مجرد از صفر شروع کنم تا اینکه سایه بندازم روی سرمایه و زندگی زنانی که از صفر شروع کردند
برای این خانم صد در صد مجردهایی هم شان وجود دارد حالا یکی دو ویژگی رو نداشته باشند قرار نیست ما با اولیا و انبیاء ازدواج کنیم این درسته اشخاص متاهل طرز برخوردشون متفاوت تر از اشخاص مجرد است ( البته باز به خود شخص بستگی دارد ) ولی خوب گذشت زمان، افزایش سن، رویارویی با مشکلات و حتی وجود یک زن در کنار چنین اشخاصی باید هم باعث بشه این افراد دیدگاه و منششون نسبت به مجردها متفاوت تر باشه خودمون رو فریب ندیم این خانم یه کیس آماده و محیا از هر جهت رو میخواد و اینکه با من همکفو نیست هم بهانه است.
مگه دوره اعراب جاهلیته که یه مرد بتونه صد تا زن داشته باشه
صد تا که نه ولی 2 تا چرا البته با رضایت همسر اول:khandeh!:
اگه مذهبی بودن اینجوریه من ترجیح میدم مذهبی نباشم
نه مذهبی بودن به همسر چندم بودن نیست ولی اگر یک نفر خواست یک کار حلالی انجام بده که هم خودش راضیه هم همسر اول نباید مخالفت کرد
البته به من باشه 4 زن میگیرم :ok:
همینی که هست:Kaf:
یا حق
بفرمایید جناب عارف
صاحب تاپیک قدم رنجه نمودند تشریف آوردند اونم با توپ پر داره همه مخالفینش رو از میدان خارج میکنه تا با یه مرد متاهل ازدواج کنه ( البته اگر ایشان خانم باشن )
ایا باز هم به حس ما خانمها شک می کنید ؟؟؟؟؟
سلام علیکم و رحمه الله
اخیرا اینگونه تاپیکها خیلی زیاد شده و بنده زیاد وارد نمیشم.یک مطلبی را که نظر شخصی بنده هست عرض می کنم شاید مفید باشه.
یک مثال میزنم خدمت شما :الآن یک فسادی در جامعه چه در زمینه فرهنگ و چه اقتصاد و سیاست وجود داره که شاید مخالفین زیادی داره (که طبیعی هم هست)مثلا تمام خانواده ها نگران حال و آینده فرزندانشان هستند و برای سر به راه شدن و "درست" زندگی کردن فرزندانشان هر کاری حاضرند بکنند ولی چیزی که عیانه اینه که اکثر دانش آموزان با افت شدید درسی روبه رو هستند و مصرف مواد و فحشا و بی بندو باری در بین جوانان و حتی نوجوانان به شدت افزایش یافته.حالاشما در این مورد نظر خواهی کنید در همین سایت ملاحظه میشه که مومن و غیر مومن ,مسلمان و غیر مسلمان از این وضع ناراضی هستش و ساعتها میتونه در مذمت این موضوعات قلم فرسائی کنه...ولی نتیجه چیه؟! جامعه سیر خودش را طی میکنه چون شرایط جوانان و روش زندگی اونها نتیجه عواملی هستش که جدای از این سایت و کلا حرافی مسئولین هستش...حتی اگر از خود اون جوانان در مورد کارشون بپرسی از این وضع راضی نیستند و به زبان دنبال خوشبختی و ...هستند ولی عملشون چیزه دیگست.
مسئله صیغ و چند همسری دائم و موقت هم همینه نیازی نیست که ما اینجا با هم جر و بحث کنیم تا همدیگر را بکوبیم و یا محکوم کنیم به این امید که شرایط جامعه را عوض کنیم.جامعه خودش راه خودش را پیدا میکنه.اگر قبلا صیغه یا چند همسزی زیاد بوده از طریق تالارهای گفتگو که زیاد نشده بوده و الآن هم اگر فساد زیاده همینطور.
فردا هم اگر چند همسری زیاد بشه باز هم شرایط ایجاب کننده اون هستش.
مسلما همه خانمها دوست دارند همسرشان فقط مال اونها باشه (البته مردها هم همینطور) ولی اگر مثلا شرایط جامعه طوری شده که مثلا یک خانم در یک شرایط انتخاب قرار بگیره که 1-تا ابد مجرد بمونه 2-باکسی که دوستش نداره ازدواج کنه 3-فحشا کنه 4-صیغه بشه 5-همسر دائم ولی دوم کسی بشه.....تنها شرایط اون فرد هستش که تعیین کننده هستش و نه جر و بحث ما.
البته اینکه همه اینجا نظر بدهند لازم و منطقی هستش ولی جر و بحث فایده ای نداره.
موفق باشید.
اینکه ازدواج دوم حلال است وشرعی بسیار واضح است احتمالا بااین کار شما از گناهان بزرگتری محفوظ خواهید ماند وبه رضایت خدا نزدیکترید
حال مسئله را ازآن طرف نگاه کنید:شما باعشق وعلاقه با مردی ازدواج کردید وتمام آرزوهایتان را به پایش ریختیدوبه او وابسته شدید در این میان عشق شما با کس دیگری ازدواج می کندومسلمادیگر آن توجه اول را به شما ندارد آیابازهم از شرعیات سخن می گویید؟
اگر باهمین مرد ازدواج کنید وایشون بخواهند بانفر سومی ازدواج کنند چه نظری دارید؟
در پناه حق
اگر همسر اول راضی بود چی؟ حالا از هزار تا خانوم یکی راضی شده شما چرا ناراحتید؟
عزیزه من جمعیت شیعه باید زیاد بشه
هر مرد 4 زن هر زن سه بچه
چی میشه آخ جون
دوتا زنو میفرستی سر کار
دو زن هم در خانه کار میکنند
خودتم استراحت مطلق
هرکدوم ناراضی بود جفت پا میری تو کلیش:Kaf:(تنبیه بدنی)
یا حق
سلام علیکم سرکار نگین،
به شما باشد معتقد هستید خانم حقیر هم نعوذبالله آقا هستند ... واقعاً هر کسی را که مثل شما نباشد سریع به همه چیزش شک میکنید؟
یا آیا فقط شما خانم هستید؟ بلاتشبیه این نظر مشابه نظر کسانی است که اگر کسی بگوید به خدا اعتقاد دارم به او میگویند دارد ریا میکند و حتماً او هم بیایمان است ...
ولی واقعا این چه حرفیه؟ این حرفها رو اقایان تو مخ ما کردند چرا چنین چیزهایی رو باور میکنید
این حرفها را آقایان در مخ برخی خانمها کردهاند، آن حرفهای دیگر را هم غربیها در مخ برخی دیگر از خانمها کردهاند ... یعنی واقعاً خانمی که خود برای خودش فکر داشته باشد نداریم؟ :Gig: گشتید نبود نگردیم نیست؟ اتفاقا گشتیم بود بگردید هست :ok::Gol:
امروزه طرف شما خانم های تحصیل کرده هستند که خودشان سخن حق و باطل رو از هم تشخیص میدن پس به شعورشان احترام بگذاریم
بیشترین تحصیلکردهها در همان غربی است که الآن در دورترین جا از خدا ایستادهاند (بعد از صهیونیستها و وهابیها که البته تولید خودشان است) و در فساد غرق شدهاند و برهنگی فرهنگی و فرهنگ برهنگی برایشان افتخار است ... همانهایی که الگویشان به جای معصومین علیهمآلسلام و انبیاء شده است گلهی چهارپایان و به سمت بازگشت به اصل خودشان که گمانشان گوریل یا شامپانزه میباشد جامعه را هدایت میکنند، شامپانزههایی پیشرفته و دارای تکنولوژی، همان چیزی که گمان نمیکنند انسانیت فراتر از آن باشد!
اگر قرار بود تحصیلکردهها سخن حق و باطل را به صرف اینکه تحصیلکرده هستند تشخیص دهند که الآن تمام مردم تحصیلکرده شیعه شده بودند :ok: اتفاقا ظاهرا یک چیزی در این تحصیلات عالیه هست که بین انسان و حقیقت فاصله میاندازد، حالا نمیدانم اصل عدم قطعیت هایزنبرگ است یا اینکه به آنها تلقین میشود که همینکه با خدا مخالفت کنید یعنی خیلی میفهمید و ما همه هوای همدیگر را داریم پس شجاع باشد و جسارت به خرج دهید و به هر کسی که از خدا حرف زد بگویید تحصیلنکرده و متحجر و فسیل و ...
شاید برای شما عشق و خانواده و زندگی دنیوی ارزش نداشته باشد قرار نیست که همه مثل شما باشند ما قرار نیست به خاطر اینکه برخی مردان مذهبی نمی توانند شهوت خود را کنترل کنند تارک دنیا بشیم
زندگی دنیوی را ظاهراً از حرفهای ایشان اینطور بر میاید که لااقل بنا دارند که برایشان اولویت اول نباشد، ان شاء الله که در عمل هم همینطور باشند، اما عشق و خانواده را دیگر از خودتان به ایشان نسبت دادید که برایشان مهم نیست و تفسیر شماست از حرفهای ایشان، برداشت حقیر هم با برداشت شما متفاوت است ...
خانمی که حسادتش را کنترل نمیکند اگر شوهرش هم شهوتش را کنترل نکند زیاد نمیتواند به او خرده بگیرد، هر دو ظاهراً در یک رتبه از نظر خودسازی هستند، شاید هم نباشند :Gig:
ای کاش میشد مردان مذهبی که از اسلام فقط تعدد رو یاد گرفتند سراغ زنانی بروند که با چنین مسئله ای مشکل نداشته باشند اینجوری دیگه کسی از مذهبی ها و مذهبی بودن متنفر نمی شد
مردان مذهبی از اسلام فقط تعدد را یاد نگرفتهاند، اگر به جاهای دیگر سایت هم احیاناً قدمتان افتاد بروید میبینید که شکر خدا بیشتر انجمنها فعال هستند، اما برخی خانمها به این تاپیکهای خاص رواج خاصی دادهاند ... و البته برخی آقایان هم ظاهرا در این همسرایی شرکت دارند ...
خانمها و اصولاً هر کسی بهتر است که اسلام را به جای آنکه از روی رفتار مسلمین و مذهبیها بشناسند از روی قرآن و روایت و نظر بزرگان دین بشناسند ... اسلام در این موارد حرف مگوی زیادی ندارد که لازم باشد کتابهای خطی و غیره را از کجا پیدا کنند که نظرش را متوجه شوند ... دیگر میل با خود آنها خواهد بود که وقتی یک مسألهای خلاف خواستهی ایشان و درک ایشان بود به خودشان شک کنید یا به خدا و احکام خدا ...
مطابق قرآن در زمانهای گذشته هم بنیاسرائیل وقتی پیامبری میامد کار خاصی نداشتند تا اینکه این پیامبر چیزی میگفت که به مذاق ایشان خوش نمیآمد و آن وقت بود که بنای بر دشمنی میگذاشتند ... البته حقیر پیامبران الهی را با مردان در این سایت و از جمله خودم مقایسه نمیکنم، بحثم تنها سر این است که اینکه چیزی به مذاق کسی خوش نیاید دلیل بر اینکه آن چیز و هر کسی که از آن چیز خبر دهد در اشتباه است نخواهد بود و این احتمال ولو اینکه ضعیف هم باشد وجود دارد که شخص لازم باشد خودش را تغییر دهد
لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ رُسُلًا ۖ كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَىٰ أَنفُسُهُمْ فَرِيقًا كَذَّبُوا وَفَرِيقًا يَقْتُلُونَ [المائده، ۷۰] هر آينه از فرزندان يعقوب پيمان گرفتيم و پيامبرانى سوى آنان گسيل داشتيم، هر گاه آنان را پيامبرى آمد بدانچه خوشايندشان نبود، گروهى را دروغزن شمردند و گروهى را كشتند
اگر همسر اول راضی بود چی؟ حالا از هزار تا خانوم یکی راضی شده شما چرا ناراحتید؟
عزیزه من جمعیت شیعه باید زیاد بشه
هر مرد 4 زن هر زن سه بچه
چی میشه آخ جون
دوتا زنو میفرستی سر کار
دو زن هم در خانه کار میکنند
خودتم استراحت مطلق
هرکدوم ناراضی بود جفت پا میری تو کلیش:Kaf:(تنبیه بدنی)
یا حق
4 تا زنتون با هم دست به یکی کنن
بشینن با هم نقشه تیکه تیکه کردن شما رو بکشن به قطعات 2 سانت در 2 سانت
بشینن با هم نقشه تیکه تیکه کردن شما رو بکشن به قطعات 2 سانت در 2 سانت
واقعن چی میشه آخ جون
:|
ممنون از نظرتون اینو در نظر نگرفته بودم باید یکجوری عمل کنم که همش بینشون دعوا باشه
بریتانیای کبیر میگه:تفرقه بیانداز و حکومت کن:Kaf:
کاری میکنم هرکدوم برای اینکه خودشون رو بیشتر تو دلم جا کنند و محبوب تر بشن هی خود شیرینی کنند
مسابقه محبوب شدن را میندازم:Kaf:(خدایی فکر رو حال کردین من یه نابغه هستم )
یا حق
دوتا زنو میفرستی سر کار
دو زن هم در خانه کار میکنند
خودتم استراحت مطلق
هرکدوم ناراضی بود جفت پا میری تو کلیش:Kaf:(تنبیه بدنی)
جسارتا.
مطابق با همین دین خدا...شما حق این رو ندارید که دو تا زنو مجبور کنید برن کار کنند
همینطور حق این رو هم ندارید که دو تا زنو مجبور کنید داخل خانه کار کنند
و حق این رو هم ندارید که خودتون داخل خانه استراحت کنید چون نفقه وظیفه شرعی شماست
و حق این رو هم ندارید که به این دلیل جفت پا برید تو کله خانومتون چون اونوقت آنها هم میتوانند ازتون طلاق بگیرند
خب چه اشکالی دارد؟!! زنش بوده است ،حقش بوده است ! حتی اگر ازدواج مجدد هم داشته باشد بازهم زن اولش زنش است و حلالش است و میتواند بهترین لحظات را با او داشته باشد ،حق طبیعی آنان است!
سلام دوست من.ممنون از پاسخ تون خوشحال میشم کسایی ک تاپیک رو باز میکنن خودشون پیگیر تاپیک میشن. ببین من نگفتم اشکال داره من گفتم شما ب اشکال میخوری اونکه معلومه اشکالی نداره خانومش بوده و حقشم بوده ولی اگه فردا خیلی خوب و خوش رفتین سر خونه زندگی تون ازش توقع نداشته باشین ک مثله مجردهایی ک تازه یه خانوم رو تویه خلوت شون میبینن باهاتون برخورد بشه چون ایشون دفعه اول شون نیس و حتما هم خودتون منظورم رو فهمیدین ...
در مورد اون لفظ بدبخت بیچاره هم شما درست میفرمایین اون فقط یه اصطلاح بود ک البته اشتباه ب کار برده شده بود و عذرخواهم ...
در هر صورت بعید میدونم همین یه راه جلو پاتون باشه و از نظر من اینکار صلاح نیس بازم نظر شخصیه امیدوارم همیشه موفق باشی ... :Gol:
نمیدونم خانم هستید یا اقا
ولی واقعا این چه حرفیه؟ این حرفها رو اقایان تو مخ ما کردند چرا چنین چیزهایی رو باور میکنید
سلام علیکم
حتما تا کنون به نامهای خداوند عزیز دقت فرموده اید؟ یکی از نامهای خداوند رب است! یعنی خداوند تربیت کننده ما انسانهاست،و برای تربیت ما افرادی را فرستاد که مارا هدایت کنند تا مسیر درست را بشناسیم و در آن حرکت کنیم و سعادت انسان جز آن مسیر نخواهد بود،حال هرچه به این مسیر نزدیک ترشویم به سعادت ابدی نزدیک تر شده ایم و هرچه دورتر شویم از سعادت ابدی دور ترشده ایم
خداوند مسیر درست بندگی را به وسیله فرستاده اش رسول اکرم (ص) به ما نشان داده است
حال اگر آقایان رسول خدا (ص) و ائمه اطهار را درنظر بگیریم باید با افتخار بگویم بله ! این نوع تفکر را من از اینان و سرور زنان عالم خانم فاطمه (س) آموخته ام ،همان هایی که الگوهای ما برای رسیدن به کمال نهایی هستند،
اگرهم آقایان متدین دیگر را در نظر بگیریم که ادامه دهند راه انبیا هستند و تفکرشان از آیات و روایت برخواسته است بازهم با افتخار میگویم تفکراتشان را قبول دارم و اگر در محضرآنان چیزی بیاموزم خداوند را شاکرم
وقتی انسان میخواهد لباسی را از روی الگو بدوزد باید منطبق با الگو ببرد تا لباسش درست از آب در آید !نه اینه الگو را بگذارد در طاقچه و خودش هرجور دوست داشت قیچی را به پارچه زند و دست آخر بگوید پس چرا تنگ است ،پس چرا کج است پس چرا....
90 درصد و یا نه حتی گاهی صددرصد مشکلات ما انسانها از آنجایی نشات میگیرد که هنوز خودمان را نشناخته ایم ،هنوز هدفمان را نشناخته ایم و هنوز الگوهایمان را نمیشناسیم!! وقتی خودمان و هدفمان را نشناختیم در انتخاب الگوها به خطا میرویم آنوقت است که وقتی می آیند افکار فمینیستی را به خورد ما میدهند و میگویند زنان بدبخت هستند باور میکنیم و لحظه ای هم تامل نمکنیم که اصل و بنای این حرفها از کجاست و با این افکار همراهی میکنیم!!
مروزه طرف شما خانم های تحصیل کرده هستند که خودشان سخن حق و باطل رو از هم تشخیص میدن پس به شعورشان احترام بگذاریم
تا تحصیل کرده را چه معنا کنیم!!یعنی این افراد رفته اند علمی حاصل نموده اند که این علم به آنان در تشخیص حق و باطل کمک میکند!درست است؟ حال سوال من ازشما خواهر بزرگوار این است کلا حق و باطل را چه کسی تشخیص میدهد؟ و ما نزد چه کسی باید این علم را فرابگیریم؟ نزد آنانی که خودشان باطل محض هستند(شیاطین بزرگ) یا نزد آیات و روایات الهی که حق محض هستند و از طریق پیامبران و امامان به ما رسیده است؟!
اشتباه ما این است که تحصیلات را در لیسانس و فوق لیسانس و دکتری میبینیم!! در حالی که گاه یک فرد بی سواد تحصیلاتش ،و آنچه در این مسیر حاصل نموده از من وشمابیشتر است!!
شاید برای شما عشق و خانواده و زندگی دنیوی ارزش نداشته باشد
مگر زیبا تر از عشق به همسرو فرزندان و خانواده هم داریم؟ این ها همه در راستای عشق اصلی یعنی عشق به خداوند است و هرچه بیشتر و زیباتر باشد قطعا عشق الهی در دلمان بیشتر خواهد شد،پس آن صحبتهای بنده حقیر هیچ ربطی به نداشتن عشق به همسر و خانواده ندارد!
اتفاقا برعکس بنده الان برای شما اثبات میکنم این نهایت عشق است!
من وقتی ازدواج میکنم عاشقانه همسر و فرزندانم را دوست دارم(ان شاءالله)
اگر همسرم گوشت خرابی بیاورد در خانه بگوید این را بپز تا بخورم ،اگر عاشق همسرم باشم چه میگویم؟ میگویم محال است این کار را انجام دهم زیرا من تحمل ندارم سر سوزنی شما آسیب ببینید و یک لحظه تحمل دیدن بیماری شما را ندارم
خب همسر دوم گرفتن هم همینگونه است،وقتی من قرار است نسبت به غذای همسرم حساس باشم نباید نسبت به شریک زندگیش که قرار است بر تمام ابعاد وجودیش اثر بگذارد حساس باشم؟ آیا سعات اخروی همسر من مهمتر از سلامتی جسمش نیست؟ چگونه من نسبت به سلامتی جسم همسرم باید حساس باشم اما نسبت به آخرت همسرم نباید حساس باشم؟ بنده اگر واقعا عاشق همسرم باشم بایدبا توکل و توسل به خداوند و ائمه اطهار(ع) نهایت سعیم را انجام دهم تا بتواند به کمال الهی برسد ان شاءالله
حال اگر آقایان رسول خدا (ص) و ائمه اطهار را درنظر بگیریم باید با افتخار بگویم بله ! این نوع تفکر را من از اینان و سرور زنان عالم خانم فاطمه (س) آموخته ام ،همان هایی که الگوهای ما برای رسیدن به کمال نهایی هستند،
اگرهم آقایان متدین دیگر را در نظر بگیریم که ادامه دهند راه انبیا هستند و تفکرشان از آیات و روایت برخواسته است بازهم با افتخار میگویم تفکراتشان را قبول دارم و اگر در محضرآنان چیزی بیاموزم خداوند را شاکرم
خیر منظور من از اقایان همان اقایان مذهبی است که انگار تمام کارهای اخرتشون رو کردند فقط همین یکی مونده!!!!
بله ما هم الگو رو حضرت فاطمه و حضرت خدیجه میزارم همان الگویی که برای همسرانشان تک بودند
فکار فمینیستی را به خورد ما میدهند و میگویند زنان بدبخت هستند باور میکنیم و لحظه ای هم تامل نمکنیم که اصل و بنای این حرفها از کجاست و با این افکار همراهی میکنیم!!
ضمنا بنده از وقتی که به دنیا اومدم همین افکار رو داشتم وقتی تو این انجمن ما را متهم به فمینیستی بودن کردند برام جالب بودم بدونم این فمینیست چیه! باور نمیکردم این فمینیست اینقدر زنان رو خوب شناخته باشند
تا تحصیل کرده را چه معنا کنیم!!یعنی این افراد رفته اند علمی حاصل نموده اند که این علم به آنان در تشخیص حق و باطل کمک میکند!درست است؟ حال سوال من ازشما خواهر بزرگوار این است کلا حق و باطل را چه کسی تشخیص میدهد؟ و ما نزد چه کسی باید این علم را فرابگیریم؟ نزد آنانی که خودشان باطل محض هستند(شیاطین بزرگ) یا نزد آیات و روایات الهی که حق محض هستند و از طریق پیامبران و امامان به ما رسیده است؟!
علت اینکه چرا زنان تحصیل کرده سخنان شما را قبول ندارند و فقط زنانی که تحصیلات آنچنانی ندارند تحت تاثیر این سخنان قرار میگیرند رو باید خودشما جواب دهید مگر اینکه بگویید تحصیلات هم برای زنان مضر است که دیگر ظلم و زور رو نمیپذیرند یا اینکه همه ی تحصیل کرده ها اشتباه میکنند پس اینجوری باشه کل مردم جهان در گمراهی به سر میبرند و فقط شما چند نفر حق هستید بله آیات تعدد داریم ولی اینکه در مورد چه زمانی و چه شرایط خاصی است هر کس بنا به میل خودش تفسیر کرده تو کدوم یک از آیات و روایات گفته زنان باید چنین مسئله ای رو بپذیرند تا به کمال برسند !!!!!!!!!!
خب همسر دوم گرفتن هم همینگونه است،وقتی من قرار است نسبت به غذای همسرم حساس باشم نباید نسبت به شریک زندگیش که قرار است بر تمام ابعاد وجودیش اثر بگذارد حساس باشم؟ آیا سعات اخروی همسر من مهمتر از سلامتی جسمش نیست؟ چگونه من نسبت به سلامتی جسم همسرم باید حساس باشم اما نسبت به آخرت همسرم نباید حساس باشم؟
بنده اگر واقعا عاشق همسرم باشم بایدبا توکل و توسل به خداوند و ائمه اطهار(ع) نهایت سعیم را انجام دهم تا بتواند به کمال الهی برسد ان شاءالله
یعنی همه ی زنان جهان مشکل دارند توان رفع نیاز شوهرشون رو ندارند کسی که مشکل داره دیگه به خودش مربوط میشه برای شوهرش زن دوم بگیرد یا از او جدا شود تا شوهرش صدمه ی جسمی نبینید!!! ولی بقیه که چنین مشکلی ندارند چرا بیاد تن به چنین ذلتی بدهند؟ اکثر ازدواج های دوم به خاطر هوس بوده و هست تنها مردانی سراغ اینکار میرن که جزء ادم های خوب جامعه نیستند کسانی که خانواده ی بیچاره خودشان را قربان هوسشان میکنند وگرنه چطور میشه یک انسان واقعی رو یافت که اهل چنین کاری باشه؟
باء;623294]جملات ادبی بیدرونمایهای که بشود رویش فکر کرد ...
ببخشید که با آیه و حدیث سخن نگفته ام من به زبان خودم میگویم
میگویم با دین بر سر دین نکوبید
برایش نمونه های بسیار دارم
جدیدا از استاد رائفی پور یکی از سخنرانی هایش را گذاشته اند نمونه ای از دین اسلحه ای بر ضد دین
دوست داشتید باز هم از دوستان میخواهم بگذارن
باء;623294]مطابق قرآن چه کسی ظالمتر از آنکه به خدا دروغ ببندد ... [FONT="]حالا تعدد زوجات و قصاص و اینها را ما به خدا دروغ بستهایم یا آنهایی که با آنها مخالفند به دروغ از کلمات خدا بیرون میآورند و میگویند اینها جزء دین نبوده و نیست و عدهای جعلشان کردهاند؟
به خدا که وجود دارد اما شرایط دارد
من نمیگویم دروغ است من میگویم به خدای محمد شرایط دارد
ماهواره آموزش میدهد جامعه ناپایدار خانواده سست ما هم نه بلکه دین ستیزان در دین میگردند و برایش راه حل پیدا میکنند
من قصد ندارم موضوعی را کتمان کنم میگویم فقط کمی سنجیده
باء;623294]به آن جوانان که میگویند دین خدا باید در خدمت ما باشد نه اینکه ما بخواهیم برای آن سختی بکشیم بفرمایید که دولا و راست شدن هم سخت است لااقل به جای نماز نیت ورزش و نرمش کنند شاید سودش برایشان بیشتر باشد ... نه شوخی تلخی کردم نگویید، بگذارید لااقل نمازشان را بخوانند ...
[FONT="]نقل قول نوشته اصلی توسط اهورانی نمایش پست ها
من شاید ادبی بنویسم
شما بهتر از میدانید که مغلطه کرده اید
اگر در جامعه که میروید سر بالا بگیرید میفهمید که تیشه به ریشه دین زده اید
من میدانم که پیامبر فرمودند دین اسلام دین آسانی است
و بهترین پیروان من کسانی هستند که در آخر و زمان مسلمان میشوند
آنان که مرا و امامانشان را ندیده اند
آنان که امامشان غایب است
آنان که قران را چون کتاب های دیگر در بازار میبینند
من به چشم خویش دیدم روحانی شیعه ای که به مکه رفت
و وهابی برگشت
مگر آنان تفسیر به رای نمیکنند
باء;623294]بله ولی برخی مسلمانان تعریفشان از انسانیت و اخلاقیات را از انسانشناسان کافر گرفتهاند ... و عجب واقعاً هم به اعتقاداتشان و این مفهوم غریب از انسانیت پایبند هستند ...
پس شمای مسلمان کجا بودید که آن ها از کافران گرفتند کم کاری خود را به پای چه کسی نوشتید که این همه شعار دادید
علت اینکه چرا زنان تحصیل کرده سخنان شما را قبول ندارند و فقط زنانی که تحصیلات آنچنانی ندارند تحت تاثیر این سخنان قرار میگیرند رو باید خودشما جواب دهید مگر اینکه بگویید تحصیلات هم برای زنان مضر است که دیگر ظلم و زور رو نمیپذیرند یا اینکه همه ی تحصیل کرده ها اشتباه میکنند پس اینجوری باشه کل مردم جهان در گمراهی به سر میبرند و فقط شما چند نفر حق هستید بله آیات تعدد داریم ولی اینکه در مورد چه زمانی و چه شرایط خاصی است هر کس بنا به میل خودش تفسیر کرده تو کدوم یک از آیات و روایات گفته زنان باید چنین مسئله ای رو بپذیرند تا به کمال برسند !!!!!!!!!!
خواهر محترمم،یا بنده حقییر مطالبم را بد بیان میکنم یا شما متوجه صحبتهای بنده نمیشوید
بنده نگفتم افراد تحصیل کرده این سخنان را قبول ندارند!!! گفتم باید ببینیم تحصیل کرده را چه معنا میکنیم!! کسانی هستند (ازبین خانمها و آقایان) که چندین دکتری دارند و به همان اندازه هم از علمشان برای سعاد تشان کسب معرفت نموده اند،کسانی هم داریم چندین دکتری دارند اما به اندازه یک کتاب فارسی کلاس اول هم از علمشان برای سعادتشان کسب معرفت ننموده اند
بنده حقیر هیچ ادعایی ندارم و نگفتم خدایی نکرده بهتر میدانم یا خدایی نکرده بهتر میفهمم،(بنده در زمینه کسب معارف الهی در اینجا از همه مستضعف ترم)
بنده آنچه را از الگوهای ما رسیده بیان کردم،الگوهای ما به ما آموخته اند که در برابر احکام الهی نباید ایستاد و وقتی بین نفس و رضای الهی قرار است یکی را انتخاب کنیم باید عاشقانه رضای الهی را انتخاب نماییم
به صورت کلی پذیرش و تسلیم احکام و قوانین الهی بودن انسان را به سعادت میرساند آن شاءالله،پس باید سعی کنیم تسلیم باشیم(این را اول به نفس سرکش و نافرمان خودم میگویم که تا عامل شدن و تسلیم بودن فرسنگها فاصله دارد)
یعنی همه ی زنان جهان مشکل دارند توان رفع نیاز شوهرشون رو ندارند کسی که مشکل داره دیگه به خودش مربوط میشه برای شوهرش زن دوم بگیرد یا از او جدا شود تا شوهرش صدمه ی جسمی نبینید!!! ولی بقیه که چنین مشکلی ندارند چرا بیاد تن به چنین ذلتی بدهند؟ اکثر ازدواج های دوم به خاطر هوس بوده و هست تنها مردانی سراغ اینکار میرن که جزء ادم های خوب جامعه نیستند کسانی که خانواده ی بیچاره خودشان را قربان هوسشان میکنند وگرنه چطور میشه یک انسان واقعی رو یافت که اهل چنین کاری باشه؟
فکر نمیکنم در کل مطالبی که تاکنون در این سایت گفته ام جایی بیان نموده باشم همه آقایان باید بروند همسر دوم اختیار کنند!!! و همه خانمها هم باید بروند برای شوهرانشان خانم بگیرند!!
کل مطلب بیان شده توسط بنده حقیر این این بوده است :
گفتم اگر شرایطی برای آقایی فراهم شد که لازم شد همسر دومی بگیرد(بهر دلیل) زن اول نباید مخالفت کند(تسلیم بودن در برابر احکام الهی) و به نظر این حقیر باید در گزینش همسر دوم به همسرش کمک کند و حتی دقیق و حساس باشد(علتش را در پستهای قبل توضیح دادم)
حال اینکه شما بزرگوار چگونه از حرفهای بنده اینگونه برداشت نموده اید که فرمودید متعجبم!
گر همسر اول راضی بود چی؟ حالا از هزار تا خانوم یکی راضی شده شما چرا ناراحتید؟
عزیزه من جمعیت شیعه باید زیاد بشه
هر مرد 4 زن هر زن سه بچه
چی میشه آخ جون
دوتا زنو میفرستی سر کار
دو زن هم در خانه کار میکنند
خودتم استراحت مطلق
هرکدوم ناراضی بود جفت پا میری تو کلیش(تنبیه بدنی)
شما قبلا یه پست جالب زده بودید حیف شد من دیر رسیدم تاپیک بسته شد یه سئوال مهم داشتم ولی خوبه اینجا باز تونستم شما رو پیدا کنم
یادتون هست چه پستی زده بودید آدم داشت از تعجب شاخ در می آورد
کجایند زنان عاشق صیغه، زنان عاشق تعدد زوجات و ... ( البته خوب متنش خاطرم نیست )
زنان عاشق صیغه !!!!!!!!!!!!!!!!!! زنان عاشق تعدد !!!!!!!!!!!!!!!!! والا تو کل تاریخ حتی در بین زنان شیعه و مومن هم ندیدیم کسی عاشق صیغه و تعدد باشه شما دقیقا چه اشخاصی رو مخاطب قرار داده بودید؟
حالا اگر خود زن میتونست بره صیغه کنه یا چند زوج بگیره باز میشد پذیرفت شما داشتید با مخاطبی خاص صحبت میکردید ولی انگار داشتید با آدمهای فضایی صحبت میکردید
به نظرتون چرا یک زن حاضر میشه بره زن دوم مردی عیالوار بشه ؟؟؟؟؟؟؟ اکثریت این زنان به خاطر تنگدستی و پول مرد به سوی اون کشیده میشن وقتی مردی آه در بساط نداره کدوم زن عاقلی حاضر میشه با ایشان ازدواج کند
شد قضیه ی فیلم ( همه چیز آنجاست ) ثروتمنده با استفاده از پولش رفته بود زن دوم گرفته بود زن هم بخاطر همین ثروت قبول کرده بود حالا یه مرد فقیری این وسط ماجرا رو دید و خواهر زنش رو تهدید میکرد که اگه چه کنید و چه نکنید میرم زن دوم میگیرم بنده خدا کارش هم خواهر زنش براش جور کرده بود بدجور توهم زده بود کسی نبود بگه اگه اینان بهت زن نمیدادن کی حاضر میشد دخترشو به مردی فقیر و بیچاره و بددهن بده !!!!!! اینم جای تشکرش بود
زن دوم و سوم ( که البته الان به تاریخ پیوسته مگر دو موارد نادر ) بخاطر پول و ثروت تن به چنین حقارتی میدن عاشق چشم و آبروی مرده که نشدن دو تا رو بفرسته کار کنه دو تا هم بشینن خونه براش رفت و رو کنن انگار پادشاهی حاکمی چیزی هست که باید چندین نفر در رکابش باشن !!!!!!!! این مسائل رو یاد بگیرید زیاد سخت نیست بعد میاید اینجا حرفی میزنید ملت هوا برشون میداره که قادر به هر کاری هستند و تیشه میزنن به زندگی خودشون.
سلام خدمت دوستان و مخصوصا استارتر تایپیک که البته کم پیدا شدن.
کار جالبی جناب حامی کردن که تایپیک عمومی بزنین. با اینکار به شما دید جامعه و اینکه چه سختیایی در ارتباط با همین مردم خواهید داشت و برچسب هایی خواهید خورد و حتی ترد میشیدو بچه هاتون چه مشکلاتی خواهند داشت رو تا حدی نشون دادند.
من در قبال زندگی شخصی خودم نظر نمیدم و در قبال شخص شما با توجه به اطلاعاتی که دادین میگم (برای خودم شاید نظرم 180 درجه متفاوت باشه).
دو مطلب رو میخوام عرض کنم خدمتتون اول اینکه شما میفرمایین خواستگاران هم کفو نداشتین و دو ملاک اعتقادات و رهبری رو نمیشه تعدیل کرد. مشخصه که تحصیلکرده هستین و در زمینه اعتقادی زحمات زیادی به خودتون دادین که شاید بنده حقیر نظری که براتون بذارم کارآیی کافی رو نداشته باشه، اما شاید بیهوده هم نباشه.
اعتقادات کاملا نسبی هستن. شخصی میخواهد به قول یکی از دوستانم یار امام زمان به خواستگاریش بیاید! کسی که زندگیش رضای خدا باشد، بله چنین خواستگاری احتمالا هیچوقت پیدا نشود.
اما اگر واجبات اونهم در حد معمول (مسلما انجام درست واجبات هم کمتر کسی پیدا شود) یعنی نماز و روزه و خمس و پول حلال در حد توانش (نه در حد عالی و کافی) انجام دهد اما آنچنان دیگر دغدغه مند نیستو و ولایت رهبر معظم را تا حد مقبول شما نمیپذیرد و اعمال عبادی دیگری هم آنقدر انجام نمیدهد... خب یعنی تا این حد شما هرگز خواستگار نداشتید؟ یا ملاک اعتقادی که میفرمایید فراتر است؟
انسان ها کاستی اعتقادی هم دارند (کم و زیادیش فرق دارد) و باید دید آیا زندگی مشترکی که با ایشان خواهید داشت در جهت رفع کاستی ها خواهد بود یا خیر؟ این مطلب بسیار مهم است از نظر من. یعنی فردی حق پذیر که کاستی هایی دارد شاید رد کردنش با همان فکر شما که رضایت خدا برایش مطرح هست هم در تضاد باشد.
تا به حال پیش عالمی رفته اید تا ملاک هایتان را بازگو کنید؟ مطمئن هستین که خدا در این حد ملاک اعتقادی داشتن را بر مجرد ماندن ارجح میداند؟
مطلب بعدی در حالتیست که بله شما رضایت به تعدیل ملاک نمیدهید (مختارید و کسی نمیتواند دید شمارا عوض کند) و با ملاک شما هم فرد مجردی نیست که خواستگاراتان باشد.
من به عینه ندیدم اما از فردی بسیار مطمئن نمونه چنین ازدواجی را شنیدم:
اگر همسر اول به دلایل زیادی:اطمینان قلبی از توانمندی همسرش، دلسوزی برای زنان بی سرپرست جامعه، نداشتن حساسیت زنانه....
واقعا قلبا بپذیرد که همسرش زنی دیگر با شرایط مورد نظر او (هر شرایطی که میپسندد که زندگیش را دچار چالش نمیکند) به همسری بگیرد و واقعا شما خواستگاری که هم واقعا و خدا وکیلی ملاک های اعتقاد شمارو داشته باشدو هم شما توانمندی اداره چنین زندگی و داشتن رابطه با همسر اول آنهم با بهترین نحو و در نظر گرفتن اینکه او زن اول است و در این زندگی زحمت بیشتری کشیده... و با کنار آمدن با دید جامعه که گوشه ایش را در این سایت مشاهده کردید و عواقب زندگی بچه های آیندتان که در همین جامعه خواهند بود و ممکن است ترد شوند یا دید بدی دوستانشان به خانواده شما داشته باشندد و در بچه های شما اثر گذارد... بپذیرید که میتوانید با اینهمه مشکل کنار آیید و این مشکلات بیشتر از دوران مجردی شما نخواهد بود، خب این ازدواج اتفاقا میتواند موفق بشود و مثل همان استثنائاتی که گاهی میشنویم شما هم باشید.
البته هیچ تضمینی برای انجام هیچ کدام از راه ها حقیقتا وجود ندارد و فقط خدا عاقبت کار و خوشبختی شمارا میداند.
ان شاالله بهترین تصمیم را بگیرید:Gol:
بله،درست است باز ،تاکیید میکنم این نظر شخصی بنده حقییر است و آن را به دیگران تعمیم نمیدهم،به نظر من باید یا بهتر است اینگونه باشد
اتفاقا به نظرم اصلا نباید با زور و اصرار باشد! بلکه باید باور قلبی و عملی باشد
با سلام من به عنوان یک خانم ازدواج مجددرو کاملا حلال وپیروی از دین خدا می دانم
ولی باید قبول کنید که سخت است مثل اینکه به مردی بگویی جهادبرشما واجب است وباید خانواده خود رارها کرده وبه جای دوری بروید این مسئله برای هیچ مردی خوشایند نیست ولی باید به خاطر خدا قبول کند
نظر شخصی بنده این است که هیچ زنی که شوهرش را دوست داشته باشد با باور قلبی وعملی رضایت به این کار نخواهد داداگر هم رضایت دهد به خاطر عمل به تکلیف الهی است
درپناه حق
پینوشت: بنده فکر میکنم شما با کمالاتی که دارید و شرایطی که فرمودین ،بین ازدواج دائم و موقت اصلا سراغ موقت نروید.
شما که نیاز مالی بحمدلله ندارید و میدانید که در موقت مرد هر زمان بخواهد مدت را میبخشد و زن را رها میکند و شما باید زندگی مخفی و پر استرسی احتمالا داشته باشید... و شاید حتی نتوانید لذت مادر شدن را بچشید که البته رضایت خانواده محترم شما برای موقت احتمالا هرگز نخواهد بود.
و بعد اتمام مدت یا نخواستن ادامه دیگر دوباره تنها شده و اینبار مجرد هم نیستید که شرایط خوب گذشته چه از لحاظ خواستگار و چه از لحاظ روحی را داشته باشید و با تجربه یک زندگی مشترک دوباره به دوران مجردی بازخواهید گشت.
(این صحبت در قبال حرف برخی دوستان که پیشنهاد موقت را دادند عرض شد.)
توضیحات ایشون برای صاحبان اندیشه کافی به نظر میرسد
لکن بنده نیز مواردی که به نظرم میرسد عنوان میکنم
اول: غیرت
یکی از عمده اشکالات خانمها در این بحث این است که موضوعی به نام غیرت را مطرح میکنند و خود را مانند مردان صاحب غیرت میدانند و به آن افتخار میکنند و بواسطه آن از پذیرش حرف حق میگریزند. در اینجا خطری وجود دارد و آن این است که خانمها یکی از رذایل اخلاقی را برای خود فضیلت قلمداد میکنند و کم کم قبح آن را شکسته و به عنوان یکی از محسنات خود از آن نام میبرند و در نتیجه برای از بین بردن این صفت بد تلاشی نمیکنند.
تا آنجاکه من میدانم در احادیث داریم که غیرت مرد از ایمان و غیرت زن از کفر است (نقل به مضمون)
پس پای غیرت را وسط نکشید.
همچنانکه بخل برای مردان صفتی نکوهیده و برای زنان صفتی پسندیده است (البته اینجانب میدانم که منظور از بخل و غیرت، تمام مراتب آن نیست. پس خواهشا به ظاهر کلام اشکال نکنید)
دوم: حس تمامیت خواهی
استتناد به این حس هم از آن دسته استدلالات من درآوردیست. اینکه من همسرم را فقط برای خودم میخواهم در کجای دین مجاز شمرده شده است؟
اینکه هر چه دوست داریم و دوست نداریم را حجت بدانیم، پس تهذیب نفس و دفع صفات رذیله و اکتساب صفات حمیده چه میشود؟
اسلام دینی کامل است و باید آنرا کامل پذیرفت و الا میشویم مصداق افتومنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض
و در آن هنگام فما جزاء من یفعل ذلک منکم الا خزی فی الحیوة الدنیا و یوم القیمة یردون الی اشد العذاب
اگر برخی از احکام اسلامی به مذاقمان سازگار نمی آید، اشکال از خود ماست و باید خود را تغییر دهیم نه اینکه منکر احکام شویم یا آنها را تفسیر شخصی کنیم.
اکثر ازدواج های دوم به خاطر هوس بوده و هست تنها مردانی سراغ اینکار میرن که جزء ادم های خوب جامعه نیستند کسانی که خانواده ی بیچاره خودشان را قربان هوسشان میکنند وگرنه چطور میشه یک انسان واقعی رو یافت که اهل چنین کاری باشه؟[/quote]
شما قبلا یه پست جالب زده بودید حیف شد من دیر رسیدم تاپیک بسته شد یه سئوال مهم داشتم ولی خوبه اینجا باز تونستم شما رو پیدا کنم
یادتون هست چه پستی زده بودید آدم داشت از تعجب شاخ در می آورد
کجایند زنان عاشق صیغه، زنان عاشق تعدد زوجات و ... ( البته خوب متنش خاطرم نیست )
زنان عاشق صیغه !!!!!!!!!!!!!!!!!! زنان عاشق تعدد !!!!!!!!!!!!!!!!! والا تو کل تاریخ حتی در بین زنان شیعه و مومن هم ندیدیم کسی عاشق صیغه و تعدد باشه شما دقیقا چه اشخاصی رو مخاطب قرار داده بودید؟
حالا اگر خود زن میتونست بره صیغه کنه یا چند زوج بگیره باز میشد پذیرفت شما داشتید با مخاطبی خاص صحبت میکردید ولی انگار داشتید با آدمهای فضایی صحبت میکردید
به نظرتون چرا یک زن حاضر میشه بره زن دوم مردی عیالوار بشه ؟؟؟؟؟؟؟ اکثریت این زنان به خاطر تنگدستی و پول مرد به سوی اون کشیده میشن وقتی مردی آه در بساط نداره کدوم زن عاقلی حاضر میشه با ایشان ازدواج کند
شد قضیه ی فیلم ( همه چیز آنجاست ) ثروتمنده با استفاده از پولش رفته بود زن دوم گرفته بود زن هم بخاطر همین ثروت قبول کرده بود حالا یه مرد فقیری این وسط ماجرا رو دید و خواهر زنش رو تهدید میکرد که اگه چه کنید و چه نکنید میرم زن دوم میگیرم بنده خدا کارش هم خواهر زنش براش جور کرده بود بدجور توهم زده بود کسی نبود بگه اگه اینان بهت زن نمیدادن کی حاضر میشد دخترشو به مردی فقیر و بیچاره و بددهن بده !!!!!! اینم جای تشکرش بود
زن دوم و سوم ( که البته الان به تاریخ پیوسته مگر دو موارد نادر ) بخاطر پول و ثروت تن به چنین حقارتی میدن عاشق چشم و آبروی مرده که نشدن دو تا رو بفرسته کار کنه دو تا هم بشینن خونه براش رفت و رو کنن انگار پادشاهی حاکمی چیزی هست که باید چندین نفر در رکابش باشن !!!!!!!! این مسائل رو یاد بگیرید زیاد سخت نیست بعد میاید اینجا حرفی میزنید ملت هوا برشون میداره که قادر به هر کاری هستند و تیشه میزنن به زندگی خودشون.
اوه اوه اوه...
از یک تاپیک دیگه شما دنبال پاسخ به بنده هستید خانوم یعنی شما که باهوشی نفهمیدی لحن من در همه تاپیک ها شوخی و خنده هست !
یعنی شما فکر کردید بنده وقعا میخوام برم چهار تا زن بگیرم! ضریب هوشی شما چنده؟ لحن طنز و با واقعی تشخیص نمیدید؟ از شکلت هایی که میگذارم جدیت فهمیده میشه؟
نکته بعد اینکه مسئله چند همسری تابع فرهنگ هست در همین سیستان بلوچستان آدم فقیر داریم چندتا زن داره (میخوام بگم خیلی ربطی به مادیات نداره)
حالا خانوم های ایرانی به واسطه فرهنگشون عموما تعدد زوجات رو قبول نمیکنند
یادم میاد یک خانومی یک تاپیک زده بود احادیث کراهت متعه(کلی خندیدم وقتی عنوان رو دیدم)
مهم نیست چقدر فلسفه بافی کنید حکم شرع معلومه اما اکثر آقایون دنبال تعدد زوجات نیستن کسی هم که اهل شهوت رانیه نیاز به عقد و ... نداره
یا حق
جسارتا.
مطابق با همین دین خدا...شما حق این رو ندارید که دو تا زنو مجبور کنید برن کار کنند
همینطور حق این رو هم ندارید که دو تا زنو مجبور کنید داخل خانه کار کنند
و حق این رو هم ندارید که خودتون داخل خانه استراحت کنید چون نفقه وظیفه شرعی شماست
و حق این رو هم ندارید که به این دلیل جفت پا برید تو کله خانومتون چون اونوقت آنها هم میتوانند ازتون طلاق بگیرند
یادم باشه زن حقوق دان یا زنی که تو فک و فامیل و دوست و آشنا حقوقدان دارن نگیرم!:khandeh!:
جفت پا تو کلیه رفتن اصطلاح هست کی خواست جفت پا بره! فقط چند ضربه کاری :Kaf:
حالا جدای از شوخی ما یه فامیل دور داریم 6 تا زن داره وخیلی هم خر پوله!
دمش گرم الگوی من در زندگی!
یا حق
درازدواج مجدد رضایت همسر اصلا شرط نیست و حتی با وجود مخالفت او هم مرد می تواند انجام دهد . فقط در یک صورت خاصی رضایت همسر شرط است و آن جایی که است که کسی که می خواهد همسر دوم شود خواهر زاده و یا برادر زاده همسر اول باشد در این صورت بدون رضایت همسر اول این ازدواج صحیح نمی باشد. جهت اینکه اطلاعات عمومی شما افزایش یابد عرض شد.:ok:
سلام دوست گرامی. ببخشید شما یه جور تاپیک رو باز کردین ک انگار مجرم اون زنه اولیه ک با ازدواج مجدد مخالفه .... :Gig:
این چ کاریه ک میخوای بکنی ... اولا ک فک کنم کارشناسا جواب تونو بدن ک ازدواج مجدد الله بختکی ک نمیشه کلی شرایط داره و رضایت همسر اولم فک کنم باشه و دوما اینکه گیریم ک شرع هم اجازه داد بابا هنوز جامعه اینقد پر از زن بدبخت بیچاره نشده ک اینجوری نوشتی کلی از پسرا تویه همین سایت رو بگرد نگاه کن ببین دخترا بیشتر تاپیک ازدواج گذاشتن یا پسرا هنوز والا جامعه ما ب اونجا نرسیده ک یه مرد وظیفه شرعی اش بدونه شونصد تا زن بگیره واسه رضای خدا ... این استدلالات فقط بهونه ای هست واسه رسیدن ب اون محبتی ک از طرف مقابل تون ب دل تون افتاده و میخواین یه مهر مذهب بزنین بهش و برین جلو ... نه خواهر من این خبرا نیس ... ب نظرم شما واقعا هنوز اونقد خودت سنی نداری ک بخوای با کسی ازدواج کنی ک یه بار یه خانوم دیگه رو حالا باهر تفکری انتخاب کرده ب خودت احترام بذار باور کن با این خانواده و سطح فرهنگی ک از خودت نوشتی مطمئنا کسی ک هم کفو باشه و هنوز طعم شیرین متاهلی رو نکشیده باشه واست پیدا میشه ... عزیز من شما یه مرد مذهبی رو تصور کن ک بالاخره یه مدت با یه خانوم همه عشق و حالش رو کرده و حالا ک یه کم از زندگی شون گذشته ب هر دلیلی ب خودش اجازه داده ک ب شما ک هنوز مجردی نگاه ازدواج اونم دائم بندازه خب ب نظرت واقعا این آدم هم کفو شماست؟؟ یکی نیست بهش بگه آخه بامرام اول برو یه نگاه ب خانوم اولت بنداز بعد ب خودت بعد بیا از یه خانوم مجرد خواستگاری کن ... خوب فکر کن ... ب نظرم واقعا داری چاه عمیقی رو واسه خودت میکنی ... ب شرع و این حرفا کاری ندارم الان دیگه ب نظر خودتم کاری ندارم ولی ب آه خیلی اعتقاد دارم فقط ب روزی فکر کن ک خانوم اولش با استدلال یا بدون استدلال یه آه کوچیک از دلش دربیاد ... فک کن ک این آه با زندگیه تو چ میکنه ... موفق باشی دوست من ...
سلام
خواهر گرامی از شما خواش می کنم که غیر کارشناسی حرف نزنید چون مطلبی که شما دارید می گوید در سرنوشت یک انسان تأثیر گزار است . و ممکن است سبب شود که فردی تا آخر عمر ازدواج نکند ضمن اینکه نگاه کنید ببینید و در این صورت آن فرد یک عمر شما را نفرین و لعن خواهد کرد. بنده یک مطلبی را در همین مبحث در جواب عزیز دیگری خواهم نوشت . اگر تمایل داشتید مطالعه فرمایید:no:
سلام
خواهر گرامی از شما خواش می کنم که غیر کارشناسی حرف نزنید چون مطلبی که شما دارید می گوید در سرنوشت یک انسان تأثیر گزار است . و ممکن است سبب شود که فردی تا آخر عمر ازدواج نکند ضمن اینکه نگاه کنید ببینید و در این صورت آن فرد یک عمر شما را نفرین و لعن خواهد کرد. بنده یک مطلبی را در همین مبحث در جواب عزیز دیگری خواهم نوشت . اگر تمایل داشتید مطالعه فرمایید
درازدواج مجدد رضایت همسر اصلا شرط نیست و حتی با وجود مخالفت او هم مرد می تواند انجام دهد . فقط در یک صورت خاصی رضایت همسر شرط است و آن جایی که است که کسی که می خواهد همسر دوم شود خواهر زاده و یا برادر زاده همسر اول باشد در این صورت بدون رضایت همسر اول این ازدواج صحیح نمی باشد. جهت اینکه اطلاعات عمومی شما افزایش یابد عرض شد.
علیک سلام.بنده گفتم شاید چون در مورد مواردش خبری نداشتم...
بعدشم اینجا هرکسی نظر شخصی شو اعلام میکنه کسی ک تاپیک رو باز میکنه هم میدونه همه مثله شما کارشناس نیستن ک بخوان نظر کارشناسی بدن ... اینقدم زود پای خدا پیغمبر و این حرفا رو هم نکشین وسط ...
اول لازم دانستم از استاد گرامی و همه بزرگوارانی که تا این لحظه من را در مورد این مساله یاری کردند تشکر کنم
در پاسخ به کاربرانی که در مورد رضایت همسر اول سوال کردن و اینکه چقدر از همسر اولشان شناخت دارم اجازه دهید توضیحی دهم:
من تا کنون به ازدواج دوم فکر نمیکردم،یعنی به عنوان راهی برای خودم فکر نمیکردم،اگر کسی ازم میپرسید خوب است یا بد ،طبق احکام الهی و غیره راهنماییش میکردم اما اینکه خودم همسر دوم شوم را موافق نبودم و اتفاقا شدیدا مخالف بودم ! به دو دلیل
1- چون معتقد بودم خانم اولشان را خوب نمیشناسم و ممکن است این ظرفیت را نداشته باشد که یک نفر دیگر وارد زندگیش شود و تا کنون هم واقعاکمتربه موردی برخورده ام که همسرش راضی باشد( به جز یک مورد که خود خانم برای همسرش دنبال همسر دوم بود،زن و شوهر بسیاربسیار متدینی هستند،وقتی با واسطه از من پرسیده شد من غیر مستقیم دلیلش را پرسیدم و معلوم شد خانم چون نمیتواند به خوبی به همسرش محبت کند و غیره میخواهد زن دیگری برایش بگیرد،در ظاهر امر اینگونه است که خانم راضی است و حتی خودش اقدام کرده ،اما من از آنجایی که ترسیدم با ازدواج این آقا با من و محبت های من به ایشان مهر این آقا به همسر اولشان سرد شود کلا دور این مورد را خط کشیدم و پیگیری نکردم )
2- مخالفت شدیدکل خانواده و اقوام و دوستان خصوصا پدر بزرگوارم که به هیچ وجه با این موضوع(ازدواج من با مرد متاهل ) موافق نیستندو راضی کردنشان سخت است
خب آقایانی که پیشنهاد دادند را میشناختم و یا حتی با بعضی خانمهایشان نشست و برخواست داشته ام و چون محل زندگی ما شهرستان است شناخت افراد کار آسانی است اما به جز یک مورد افرای که پیشنهاد دادند هم شهری خودم نبودند!! برای تبلیغ و استادی و غیره آمده بودند شهرستان ما ،پس اگر گفتم آن آقا ها ملاک های مرا داشتند فعلا مطمئن هستم ملاکهای اولیه را داشتند
اما اگر قرار باشد همسر دوم شوم چند چیز دراین مورد خیلی خیلی مهم است
1- خود این آقا 2- خانمشان 3- فرزندانشان
(در مورد خانمشان هم حتی اگر شرعا هم رضایت همسر اول ملاک نباشد برای من خیلی خیلی مهم است که قلبا راضی باشد،زیرا با توجه به هدفی که من از ازدواج دارم باید خانم اول قلبا راضی باشد،من خانم هستم و خوب میتوانم بفهمم یک خانم دارد قلبی میگوید یا زبانی)
اما من هنوز وارد این مرحله که نیاز به شناخت دقیق آقا و همسر اولشان است یا ایستادگی در برابر خانواده ام است نشده ام ،زیرا هنوز به یقیین نرسیدم که این مسیر را انتخاب نمایم یانه !! پس هنوز در مرحله اول تصمیم گیر یعنی انتخاب این مسیر هستم و کلا این تاپیک برای این ایجاد شد که از استاد و بزرگوران همفکری بگیرم تا بدانم آیا با توجه به تمام جوانب و دیدگاه ها و غیره اصلا من به این موضوع فکر بکنم؟آیا به عنوان یک مسیر پیش رو از این مسیر استفاده کنم؟آیا مصلحت من در این است؟ و غیره..
حال اگر نهایت یه این نتیجه رسیدم که بله این مسیر را انتخاب نمایم تازه کار اصلی و سخت من شروع میشود که:
1- باید محکم و جدی دربرابر خانواده و اقوام و دوستان بایستم
2- باید کامل همسر و خصوصا فرزندان آن آقا را بشناسم(نوع تربیت فرزندانشان برایم خیلی مهم است ،چون فردا هم فرزندان من همینگونه تربیت میشوند و من تربیت فرزند برایم خیلی خیلی مهم است)
3-باید از رضایت کامل همسر اول و عقاید و دیدگاهش مطمئن شوم
4- هرچند آن آقا ملاکهای اولیه ام را دارند اما مثل جلسات خواستگاری باید روند را طی کنند و با هم در چندین جلسه صحبت کنم (البته از طریق خانمشان هم میتوانم به پاسخ خیلی از سوالاتم برسم)
5-و....
پس فعلا مشکل من بر سر اصل موضوع است نه مراحل بعد!!! یعنی فعلا سوالم این است آیا من با توجه به تمام مشکلات پیش رو به این مسیر برای ازدواج فکر کنم یانه؟ که تا کنون بزرگوران راهنمایی های خوبی نمودند که باز هم اگر راهنمایی نیاز است بفرمایند تا از محضرشان استفاده کنم
سلام. آقا تازه واسه من قضیه روشن شد ببخشید اگه پیش داوری کردم خب خواهر من شما خودت بینش خوبی داری مطمئنن اگه بیشتر رویه تصمیم ات فک کنی بهترین نتیجه رو میگیری ... موفق باشی و ان شاالله بهترین تصمیم رو بگیری ...
اینهمه ما خون به جیگر شدیم که به شما بگیم این راه درست نیست و راه های دیگه ای وجود داره
تازه شما میگی لیلی زن بود یا مرد ؟
ای خداااااااااااااااااااااا
سلام
خب خواهر عزیزم من هم دارم روی همه صحبتهای شما خوبان فکر میکنم دیگر! من باید مجموع صحبت شما ،دیگر دوستان بزرگوار و استاد محترم را در نظر بگیرم ،ابعادش را برسی کنم،سبک سنگینش کنم بعد به یک نتیجه کلی برسم ! و باید آن مسیری را انتخاب نمایم که از همه به مسیر اصلی نزیگتر باشد و از همه رضای الهی در آن بیشتر باشد و با هدفم از زندگی و ازدواج هم خوانی داشته بشد
درضمن هنوز تاپیک بسته نشده و دوستان و بزرگوران دارند نظر میگذارند
از شما خواهر خوبم هم ویژه متشکرم که دارید با من همفکری میکنید:Gol:
سلام
خب خواهر عزیزم من هم دارم روی همه صحبتهای شما خوبان فکر میکنم دیگر! من باید مجموع صحبت شما ،دیگر دوستان بزرگوار و استاد محترم را در نظر بگیرم ،ابعادش را برسی کنم،سبک سنگینش کنم بعد به یک نتیجه کلی برسم ! و باید آن مسیری را انتخاب نمایم که از همه به مسیر اصلی نزیگتر باشد و از همه رضای الهی در آن بیشتر باشد و با هدفم از زندگی و ازدواج هم خوانی داشته بشد
درضمن هنوز تاپیک بسته نشده و دوستان و بزرگوران دارند نظر میگذارند
از شما خواهر خوبم هم ویژه متشکرم که دارید با من همفکری میکنید:Gol:
یاحق
من دیگه حرفی ندارم
ما که نتونستیم
فقط ایشالا خدا به پدرتون عمر طولانی بدن تا بتونن همیشه جلوی شما وایسن و نزارن کاری بکنین که زندگی خودتون و یه خانواده دیگه رو بسوزونید و خاکستر کنین:ok:
استاد حامی ... انصاف اینه که آدم روی زندگی خودش ریسک کنه
نه زندگی دیگران
ایشون برن ازدواج متعدد کنن ...با یه مردی که به قول نگار که هم کفو بعده ازدواج شده و از اول به این ایده عالی نبوده ... روی زندگی همسر بدبخت اول و بچه هاش ... ریسک کردن
از بین گزینه هایی که استاد حامی گفتن به ترتیب به نظرم اینا از همه عاقلانه تره :
1 )))از همين ناهم كفوها يكي را انتخاب كند؟ 2))))كوچ كند به شهر ديگر براي ازدواج؟ 3))))تا آخر عمر مجرد باشد
4))))ازدواج موقت كند
ازدواج متعددو اصلا پاک کردم به کل:khandeh!:
گزینه اولو که رد کردین .. بریم سره گزینه بعدی
واقعن نمیشه برید یه شهر دیگه؟؟ مثلا برای تحصیلات دینی بیایید قم ؟؟؟ هم روحیه تون عوض میشه ... هم در راستای علاقتونه ( همین تحصیات دینی ) ... هم امکان آشنایی با افراد جدیدو بهتون میده
خواهر گرامی من چند مورد از پیامهایی که در همین تاپیک قرار داده بودید خواندم این به نظرم رسیدکه شما به خودتان مجوز می دهید که در مورد دیگران قانون وضع کنید و در خصوص زندگی دیگران تصمیم بگیرید می شود از شما بپرسم این اجازه را از کجا آوردید؟
انسانها همه احتیاج به قانون دارندو این یک امر مشخصی است ولی در خصوص قانونگذار باید گفت تنها کسی حق دارد قانون وضع نماید.که انسان را خوب بشناسد و کمال انسان را هم خوب بشناسد و اوج مقام و پایین ترین درجه مقامی انسان را بداند و راه رسیدن به اوج را بشناسد و راه نیفتادن در چاه پایین ترین درجه را بشناسد و عوامل و موانع هر کدام را بداند و قطعا او کسی جز خداوند متعال نیست چون همه اینها را خود او خلق کرده . ما شأنیت قانونگذاری را نداریم زیرازنان از خلقت و نیازهای مردان بی اطلاعند و مردان نیز از نیازهای زنان و ضمن اینکه خود ما در این موارد و اظهار نظرها و قانونگذاری ها منفعت خود را جستجو می کنیم ولی باید خداوندی که نه زن است و نه مرد و نه منفعتی برای او هست باید قانونگذاری کند.و ما فقط باید اطاعت کنیم و حق اعتراض نداریم.خداوند مرد را خلق کرد و با توجه به اینکه او مرد است و نیازهای مردانه مانند نیازهای جنسی که لحظه به لحظه است برخلاف زنان ، وتنوع طلبی در او قرار داد.با توجه به همین مقوله برای او قانو گذاشت و با توجه به اینکه مردان نیز درمرد بودن دارای چند درجه هستند . خداوند فرمود: اگر می توانید برای شما بهتراست به یک همسر اکتفا کنید و اگرنه می توانید همسران دیگری اختیار نمایید. وزنان را نیز خلق کرد و نیاز آنها را نیزخلق کرد و با توجه به نیازها و ساختار زنانگی او او را به داشتن یک همسر محدود کرد.با توجه به اینها خداوند در وجود مرد غیرت را قرار داد و آن را تمجید کرد و برای زنها غیرت را قرار نداد وآن را برای زنان تقبیح کرد. البته زنان جامعه ما این صفت رذیله زنان را به طور اکتسابی و از روی تعصباتی که برای خود ایجاد کرده و آن را پرورش داده اند در وجودشان غیرت نهادینه شده و البته نباید از خیانت صدا و سیما و فیلمسازان در این زمینه چشم پوشید.
ضمن اینکه قانون خداوند دقیقا مطابق تعادل عالم است . شما اگر جمعیت کلی جهان را بنگرید خواهید دید که جمعیت خانم ها چند برابر مردان است و طبق قانون شما حتما باید گروهی از زنان بدون همسر باشند فقط و فقط به خاطر خود خواهی برخی از خانم ها ؟؟؟؟
ضمن اینکه ما نام خود را شیعه گذاشتیم و شیعه یعنی پیرو حال ببینیم که ما پیرو چه کسی هستیم آیا ما سنت ائمه هدی علیهم السلام را ترویج می دهیم و یا در راه ترویج سنت قاتل حضرت زهرا سلام الله علیها قلم می زنیم و دست و زبان و فکر و چشم خود را در این راه قرار دادیم آیا ما در قیامت در صف پیروان علی علیه السلام خواهیم بود ویا در صف پیروان .... که گفت: پیامبر خدا سه چیز را حلال کرد و من حرام می کنم.
از خدا بترسیم. که این دنیا با همه فریبکاری و تعصبات غلطش خیلی زود به انتها می رسد.
البته فکر نکنید که چون مسئله ازدواج مجدد آقایان است من این طور عقیده دارم . کسانی که مرا می شناسند می دانند که من همین طور جدی و متعصبانه حتی در خصوص اینکه کسی حق ندارد زنان را در خانه به کاری وادار کند و وجوب نفقه زن بر مرد و ... نیز پا فشاری می کنم زیرا اعتقادم این است که خداوند حکیم است و احکام صادره از او از هرجهت کامل است اگرگه من نوعی حکمتش را ندانم.
اما در خصوص آن خانم من خالفتی با ازدواج ایشان به صورت همسر دوم ندارم ولی توصیه هایی برای ایشان دارم. اولا بدانند که چون عرف ما رنگ و بوی الهی و ائمه هدی ندارد و متاسفانه عرف تعصبات بی جاست این ازدواج سختی هایی نیز دارد. ثانیا بهتر است از آن آقا بخواهد که همسر اول ایشان در جریان باشد و حتی خود ایشان نیز با آن خانم صحبت کند.البته وجوب شرعی وجود ندارد چون مرد در ازدواج مجدد می تواند بدون رضایت همسر اول اقدام کند مگر اینکه همسر دوم برادر زاده و یا خواهر زاده همسر اول باشد. والبته شرط همسر اول برای عدم ازدواج مجدد آقا نیز نافذ نیست و شرط فاسد است . و اینکه باید بداند که این آقا همسر دیگری نیز دارد پس نمی تواند مانند کسی که یک همسر دارد تمام وقت در اختیار ایشان باشد. امیدوارم زمانی همه تعصبات ما فقط و فقط دین خدا باشدولا غیر...
ضمن اینکه این کار به هم ریختن و بر هم زدن زندگی دیگران نیست زیرا باید هر کسی به قدر حق خودش از دیگری توقع داشته باشد نه بیشتر و حق زن هر چهار روز یک روز است والسلام.
فقط ایشالا خدا به پدرتون عمر طولانی بدن تا بتونن همیشه جلوی شما وایسن و نزارن کاری بکنین که زندگی خودتون و یه خانواده دیگه رو بسوزونید و خاکستر کنین
ان شاءالله خداوند سایه همه پدرها را بر سر فرزندانشان حفظ کند،من تمام زندگیم را مدیون ایشانم
ولی من که نگفتم قرار است حتما تصمیم بگیرم زن دوم شوم!! گفتم هنوز نتیجه گیری نکرده ام،ممکن است در آخربه این نتیجه برسم با توجه به موقعیتم و تمام جوانب این مسیر برای من خوب است
ممکن هم است به این نتیجه برسم با توجه با به تمام جوانب و موقعیت کنونی و راه های دیگری که ممکن است وجود داشته باشد این مسیر فعلا برای من خوب نیست!(البته برای من مناسب نیست ولی ممکن است برای دیگران مناسب باشد ) و آنرا انتخاب نکردم
باسلام نگین جان
من هم به عنوان یک زن متاهل مسئله ازدواج دوم برایم رنج آوره ولی با این قسمت حرفاتون مخالفم
بعضی مردا وارد ارتباطات نا مشروع میشن تن به ثبتش نمی دن حداقل این مردااز خدا ترسیدند واز راه حلالش وارد شدندپس نمیشه گفت آدمای خوبی نیستند چون ازخدا می ترسند
البته بازم میگم من با اصل قضیه نمی تونم کنار بیام قبول دارم حلاله ولی برام سخته
اگر شما میدونید این اشخاص ادم های خوبی هستند پس مشکل چیه چرا برایتان رنج آور است شک نکنید ادم های خوب تصمیماتشون هم خوب است پس برایتان رنج آور نباشد
کل مطلب بیان شده توسط بنده حقیر این این بوده است :
گفتم اگر شرایطی برای آقایی فراهم شد که لازم شد همسر دومی بگیرد(بهر دلیل) زن اول نباید مخالفت کند(تسلیم بودن در برابر احکام الهی) و به نظر این حقیر باید در گزینش همسر دوم به همسرش کمک کند و حتی دقیق و حساس باشد(علتش را در پستهای قبل توضیح دادم)
ببینید من مطمئنم تعدد زوجات برای زمان و اشخاص خاصی است نه همه مردان و همه ی زمان ها حال اگر شرایطی برای مردی پیش بیاید که نیاز به تعدد زوجات داشته باشد مثلا همسرش مشکلی داشته باشد یا در سفر باشد یا هر دلیلی دیگر باید همان توصیه هایی که به زنان می کنید ( تاپیک چرا زن حق طلاق ندارد ) به مردان هم بکنید نه اینکه مشکلات زندگی مشترک فقط به زن ربط داشته باشد مرد فقط در زمان خوشی ها کنار خانواده اش باشه همانطور که زنان را به وفاداری و تحمل مشکلات سفارش میکنند مردان نیز باید چنین باشند کسی نمیتواند برود با شخص مشابه خود ازدواج کند
سلام
خب خواهر عزیزم من هم دارم روی همه صحبتهای شما خوبان فکر میکنم دیگر! من باید مجموع صحبت شما ،دیگر دوستان بزرگوار و استاد محترم را در نظر بگیرم ،ابعادش را برسی کنم،سبک سنگینش کنم بعد به یک نتیجه کلی برسم ! و باید آن مسیری را انتخاب نمایم که از همه به مسیر اصلی نزیگتر باشد و از همه رضای الهی در آن بیشتر باشد و با هدفم از زندگی و ازدواج هم خوانی داشته بشد
درضمن هنوز تاپیک بسته نشده و دوستان و بزرگوران دارند نظر میگذارند
از شما خواهر خوبم هم ویژه متشکرم که دارید با من همفکری میکنید
یاحق
سلام!
اگر بخوام یک نصیحت بکنم که از تجربه شخصی خودم هست باید بگم:
هیچ وقت سعی نکنید یک فرهنگ رو در جامعه تکی تغییر بدید
نتیجه اش فحش خوردن توهین تحقیر بد گویی پشت سر شما و ... هست
به نظرم با خانواده و فامیلتون در نیوفتید زندگی تون جهنم میشه آخرشم هیچی
مجرد بمونید بهتره تا همسر دوم بشید
یا حق
خواهر گرامی من چند مورد از پیامهایی که در همین تاپیک قرار داده بودید خواندم این به نظرم رسیدکه شما به خودتان مجوز می دهید که در مورد دیگران قانون وضع کنید و در خصوص زندگی دیگران تصمیم بگیرید می شود از شما بپرسم این اجازه را از کجا آوردید؟
.
با احترام
حوصله و وقت خوندن این متن طولانی رو ندارم
فقط همین دو خط رو که نوشتین خوندم
برادر گرامی
استاد حامی خودشون توی این تاپیک از همه خواستن نظر بدن
همون راه حل های سبزرنگ هم ماله ایشونه من کپی پست کردم فقط
قانونم کسی تصویب نکرد
این خانوم بخواد این کارو بکنه ( ایشالا که نخواد ) احدی نمیتونه جلوشونو بگیره
به شما باشد معتقد هستید خانم حقیر هم نعوذبالله آقا هستند ... واقعاً هر کسی را که مثل شما نباشد سریع به همه چیزش شک میکنید؟
اما برخی خانمها به این تاپیکهای خاص رواج خاصی دادهاند ... و البته برخی آقایان هم ظاهرا در این همسرایی شرکت دارند ...
در حال حاضر با وجود این تاپیک های متعدد و پشت سر هم به من حق بدید تنها به جنسیت خودم در این انجمن مطمئن باشم حالا انصاف داشته باشید ما داریم این بحث ها رو کشش میدیم یا عده ای از دوستان، نمیدونم شاید واقعا یکی سوال داشته باشه شایدم قصد تبلیغ رو دارند و می خواهند با چنین ترفندهایی حساسیت زنان را نسبت به تعدد زوجات از بین ببرند ( منظور من این تاپیک نیست اکثر تاپیک ها شده چنین مسائلی ) ولی نتیجه جز اینکه فقط زنان به دین بدبین می شوند و دختر و پسر از جنس مخالف متنفر میشود چه سود دیگری داشت؟
حالا ممکنه شما بگید ما بدبینیم کسی ممکنه واقعا سوال داشته باشه هزارتا تاپیک در این زمینه وجود داره علاوه بر این بعد از گرفتن نظر کارشناس باید حتما بیاد با جملات نفرت انگیز (دقیقا مشابه تاپیک های دیگر) حساسیت زنان رو به این احکام بیشتر کنند خوب حالا اگه نیامدن ما به این تاپیک ها باعث میشه این تاپیک ها ایجاد حساسیت نکند باشه من دیگه در این تاپیک ها شرکت نمی کنم چون فقط در این بحث ها نفرت و حساسیت و بدبینی به وجود میاد بهرحال دختران اینجا هم مذهبی هستند بزرگان مخالف نظر شما هم مذهبی هستند همه که در گمراهی به سر نمی بریم کسی هم که قصد لجاجت نداشته باشد این سخنان رو با دل و جان می پذیرد
اگر شما میدونید این اشخاص ادم های خوبی هستند پس مشکل چیه چرا برایتان رنج آور است شک نکنید ادم های خوب تصمیماتشون هم خوب است پس برایتان رنج آور نباشد
از این جهت که همسرم به جز من به کس دیگری هم فکر کند آخه به نظر من آدم نمی تونه هم زمان در قلبش عشق دو نفر باشه
اینکه وقتی با منه حواسش پیش دیگری باشه
ولی اینکه هسری داشته باشم که به خاطر خدا ازظاهر سازی دور باشه خوشحال میشم(البته خدا هیچ وقت اون روز رو نیاره)بگید آمین
اوه اوه اوه...
از یک تاپیک دیگه شما دنبال پاسخ به بنده هستید خانوم یعنی شما که باهوشی نفهمیدی لحن من در همه تاپیک ها شوخی و خنده هست !
یعنی شما فکر کردید بنده وقعا میخوام برم چهار تا زن بگیرم! ضریب هوشی شما چنده؟ لحن طنز و با واقعی تشخیص نمیدید؟ از شکلت هایی که میگذارم جدیت فهمیده میشه؟
نکته بعد اینکه مسئله چند همسری تابع فرهنگ هست در همین سیستان بلوچستان آدم فقیر داریم چندتا زن داره (میخوام بگم خیلی ربطی به مادیات نداره)
حالا خانوم های ایرانی به واسطه فرهنگشون عموما تعدد زوجات رو قبول نمیکنند
یادم میاد یک خانومی یک تاپیک زده بود احادیث کراهت متعه(کلی خندیدم وقتی عنوان رو دیدم)
مهم نیست چقدر فلسفه بافی کنید حکم شرع معلومه اما اکثر آقایون دنبال تعدد زوجات نیستن کسی هم که اهل شهوت رانیه نیاز به عقد و ... نداره
یا حق
ضریب هوشیم از شما بیشتره شک نکن
بعدش شما متوجه میشی شوخی کردی دیگران چطور باید بفهمند شما قصدتون شوخی بوده !!!!!!!!!!!!!
عجب یعنی ما هر چی گفتیم دیگران باید متوجه منظورمون بشن !!!!!!!!!!!! چه منطقی
صیغه و تعدد زوجات هم شده دستمایه طنز و شوخیتون !!!!!!
سیستان و بلوچستان که وضعش مشخصه، تعداد زنانشون نشانه فقر فرهنگی منطقه است مایه افتخار هم نیست که مثال زدی
در حال حاضر با وجود این تاپیک های متعدد و پشت سر هم به من حق بدید تنها به جنسیت خودم در این انجمن مطمئن باشم حالا انصاف داشته باشید ما داریم این بحث ها رو کشش میدیم یا عده ای از دوستان، نمیدونم شاید واقعا یکی سوال داشته باشه شایدم قصد تبلیغ رو دارند و می خواهند با چنین ترفندهایی حساسیت زنان را نسبت به تعدد زوجات از بین ببرند ( منظور من این تاپیک نیست اکثر تاپیک ها شده چنین مسائلی ) ولی نتیجه جز اینکه فقط زنان به دین بدبین می شوند و دختر و پسر از جنس مخالف متنفر میشود چه سود دیگری داشت؟
سلام علیکم خواهر عزیز و رحمة الله،
اینکه حرف درستی است که قاعدتاً از هر سؤال بهتر است یکی مطرح بشود، اما چند مطلب در این زمینه وجود دارد که قابل اعتنا باشد،[INDENT]۱. به دلایلی سیاست سایت بر این است که تاپیکهایی که مدتی از عدم فعالیتشان میگذرد باید بسته شوند تا جمعبندی و اگر هم حرف آخر را کارشناس در جمعبندیاش بزند دیگر جالب نیست که اگر کسی حرف دیگری داشت بیاید و بعد از آن بزند، این است که گاهی لازم میشود بحث بیشتر در تاپیک جدیدی پیگیری شود که البته چندان هم قابل کنترل نخواهد بود که پستهای تکرارش و حرفهای تکراری در آنها نباشند
۲. این تاپیک الآن در انجمن مشاوره است، فرق انجمن مشاوره با انجمن مثلاً احکام این است که در اینجا از حکم خدا سؤال نمیشود و معمولاً از اینکه برای این شرایط خاص چه راهکاری مدّ نظر است سؤال میشود، در این حالت یک تغییر کوچک در شرایط سؤالپرسنده میتواند روند پاسخگویی را تغییر دهد و در نتیجه در بخش مشاوره طبیعی است که تعداد زیادی از این تاپیکها داشته باشیم، کمتر پیش میآید دو نفر دقیقاً در شرایط یکسان باشند، اگرچه یک نفر ممکن است از یک تاپیک کمی متفاوت بتواند پاسخ مشکل خودش را هم بگیرد
[/INDENT]
در مورد تاپیک حاضر این تاپیک به فرمودهی استاد خصوصی پرسیده شده بود و قرار نبود علنی شود ولی به تشخیص ایشان شد، پس به نیتی که میفرمایید نبوده است، لااقل به کارشناس محترم که میتوانید اعتماد کنید.
بهرحال دختران اینجا هم مذهبی هستند بزرگان مخالف نظر شما هم مذهبی هستند همه که در گمراهی به سر نمی بریم کسی هم که قصد لجاجت نداشته باشد این سخنان رو با دل و جان می پذیرد
خواهر عزیز اینکه شما و سایر خواهران مخالف ما در این یک زمینه همگی مذهبی هستند قبول، خدا حفظتان کند ان شاء الله ... ولی بزرگانی که میفرمایید کدامها هستند ... حقیر فقط در ذهنم هست که یک روحانی را یاد کردید که فرمودید ایشان هم عالم دین است و بعد در مقام تعریف از علمشان هم فرمودید که شاگرد مرحوم امام بودهاند، ما هم گفتیم که ولی نظر استاد ایشان که خود امام بودهاند بر خلاف ایشان بوده است، شاید هم نظر یکی از مراجع تقلید را اضافه کرده باشید که ایشان هم از نظر بسیاری از علمای دیگر مرحعیت علمی و از نظر برخی از علما هم حتی شرایط عدالت را ندارند، به این دلیل که زمانی که جامعه نیاز به آرامش و وحدت داشت ایشان در معرکه آتش میانداختند و البته توهینهایی هم به برخی علمای دیگر کردند ...
ما از امام صادق علیهالسلام روایت داریم که علمای شیعه مانند علمای یهود بر باطل اتفاق نخواهند کرد، شما یک عالم موافق نظراتتان را معرفی کنید که علم و عدالت ایشان مورد پذیرش اکثریت علمای مؤمنین باشد، ما هم کوتاه خواهیم آمد و موضعمان را تعدیل میکنیم، ان شاءالله ... فعلاً به نظر ما اینطور میرسد که اتفاق علما بر چیز دیگری است و به همین دلیل نمیتوانیم خلاف آنچه بر ما اتمام حجت شده است حرفی بزنیم ...
اما اینکه میفرمایید کسی که قصد لجاجت نداشته باشد این سخنان شما رو با دل و جان میپذیرد به نظرتان اتهام به ما نیست؟ آیا جرم ما این است که میخواهیم دین خدا را بپذیریم؟
ضمنا بنده از وقتی که به دنیا اومدم همین افکار رو داشتم وقتی تو این انجمن ما را متهم به فمینیستی بودن کردند برام جالب بودم بدونم این فمینیست چیه! باور نمیکردم این فمینیست اینقدر زنان رو خوب شناخته باشند
ما وقتی دربارهی طیف مذهبی حرف میزنیم که حرفهای فیمینیستی میزنند منظورمان این نیست که ایشان ابتدا نگاهشان اسلامی بوده بعد مثلاً در حوالی سن بلوغ رفتهاند کتابهای فیمینیستی خواندهاند یا پای شبکههای ماهوارهای افکار آنها را شنیدهاند و شستوشوی مغزی شدهاند، حقیر نظر شخصیم را گفتم که به نظرمان شما مقصر نیستید که این افکار را دارید، این افکار از نسل قبل به ما رسیده است به علاوهی از ماهوارهها و کتابهای آن طرفی، نسل قبل هم از نسل قبلشان به ایشان رسیده است و باز از تلویزیون و رادیوی زمان شاه و کتابهای آن زمان، نسل قبل از ایشان هم که مورد هجمهی مستقیم بودند، اگرچه از قبل از این زمانها و از زمان قاجار نفوذ فرهنگ غربی در کشور ما آغاز شد. پس اینکه ما و شما از ابتدا که بزرگ میشویم عقایدمان شبیه عقاید غربیها باشد چیز عجیبی نیست، این زخمی است که بدون آنکه درش تقصیری داشته باشیم برداشتهایم ... دیگر بدون آنکه خودمان بدانیم هم کتب مدرسه و برنامههای صدا و سیما و فیلمهای سینمایی و رمانهای نویسندگان ولو مذهبیامان گاهی پر هستند از افکار غربی ... خصوصاً که بسیاری از متفکرین ما برای تحصیلات به غرب میرفتند و نه فقط با علم که با فرهنگ آنها باز میگشتند، مثلاً مثل آنها لباس میپوشیدند و غیره ...
ما آن ایرانیهایی که جلوی اعراب ایستادند که فرهنگشان حفظ شود نیستیم ... ما نسل دیگری هستیم که فرهنگ غربیها را بر فرهنگ خود ترجیح میدهیم ... رفتن به خارج همچنان برای جوانان ما آرزوست ... یکی از دوستانم داشت میرفت آمریکا یا کانادا برای دکتری دیدم خیلی خوشحال است و طوری حرف میزند که انگار دارد میرود برای تفریح، بهش گفتم که یادت هست که برای چی داری میری آنجا؟ داری میری درس بخوانی ولی تابحال ندیده بودم اینقدر برای درس خواندن مشتاق باشی!؟ یکهو جا خورد، اصلاً حواسش نبود که اصل سفرش برای چی هست، گاهی درس خواندن بهانه است ...
اگر فکر میکنید فیمینیستها زنان ما را خوب شناختهاند باید توجه داشته باشید که فیمینیستها اول عقاید خودشان را با تلقین در طی چند نسل در مغز ما کردهاند و حالا همانها را در کتابهایشان میخوانیم و میگوییم بله من این را میدانستم این درست است اینها خوب ما را شناختهاند ... بعد هم تمام مادران و مادربزرگان و اجداد قبل خود را ظالم و ظلمپذیر و تو سری خور و بیسواد معرفی میکنیم و هویت خود را هخامنشیانی تعریف میکنیم که اصلاً نمیدانیم خداپرست بودند یا کافر ...
درد ما از این است که ما خود را از ابتدا در فرهنگ غربی یافتهایم ولی به ما گفته شده است که این اسلام ناب است و بعد کسی را که بخواهد مطابق آیات و روایات عمل کند را دیگر میگوییم افراطی ... چون در اسلام نابی که از غرب به ما رسیده و ما فکر میکنیم از پدران و مادرانمان رسیده است این دستورات نیست ...
علت اینکه چرا زنان تحصیل کرده سخنان شما را قبول ندارند و فقط زنانی که تحصیلات آنچنانی ندارند تحت تاثیر این سخنان قرار میگیرند رو باید خودشما جواب دهید مگر اینکه بگویید تحصیلات هم برای زنان مضر است که دیگر ظلم و زور رو نمیپذیرند یا اینکه همه ی تحصیل کرده ها اشتباه میکنند پس اینجوری باشه کل مردم جهان در گمراهی به سر میبرند و فقط شما چند نفر حق هستید بله آیات تعدد داریم ولی اینکه در مورد چه زمانی و چه شرایط خاصی است هر کس بنا به میل خودش تفسیر کرده تو کدوم یک از آیات و روایات گفته زنان باید چنین مسئله ای رو بپذیرند تا به کمال برسند !!!!!!!!!!
به نظر حقیر تحصیلات امروزی به این شکل خاص با این کتابهای خاص نه تنها برای خانمها که برای آقایان هم مضر است، چون اول در همین تحصیلات خداوند به طور غیرمستقیم نفی میشود و عقاید انسانمحور و سکولار جایگزین عقاید اسلامی میشود و سپس میگویند ما کاری به دین شما نداریم، ولی خودشان میدانند که این تحصیلات صاحبان باور را به راحتی به تناقضات آشکار خواهد رساند و آنها خودشان باورهایشان را کنار خواهند گذاشت و مشتاقانه به سمت آنها خواهند رفت ...
ما دشمن را خیرخواه خود فرض کردهایم و باورمان نمیشود که چه هزینهها و امکاناتی را که صرف نمیکنند تنها برای اینکه ما را از عقایدمان تهی کنند ...
ما برای تبعیت از آنها دلایل شهودی داریم، مثل اینکه پیشرفت علم و تکنولوژی بسیاری از مشکلات را میتواند حل کند، اما با اینکه برای دشمنی کردن با آنها دلایل عقلی محکم داریم و همچنین میبینیم که جامعهی پیشرفتهی آنها گرفتار فسادهای عجیب و غریب است و در آن زندگیها بدترین افراد بهترین شکلهای زندگی را دارند اما باز نمیتوانیم حرف عقل را در مقابل حرف چشم و گوش خود به کرسی بنشانیم و به خود بقبولانیم که پشت این لبخند محبتآمیز قلبی از نفرت و دشمنی و پشت این دستگش مخملی دستی از چدن قرار دارد که میخواهد قلبمان را از سینهامان بیرون بکشد ...
خواهر عزیز ما هم در همین جامعه به دنیا آمدیم و خیلی از ما ابتدا با همین افکار مشابه شما بزرگ شده بودیم اما بعد دیدیم که عقل دارد خلاف آنچه چشم میبیند را میگوید و مستندات زیادی هم برای حرفهایش دارد، باید انتخاب میکردیم، یا رومی روم و یا زنگی زنگ ... یا مسلمان با پذیرش تمام احکام آن و یا زدن زیر همه چیز و دل خوش کردن به تکنولوژی و مصرفگرایی ...
خوب حالا اگه نیامدن ما به این تاپیک ها باعث میشه این تاپیک ها ایجاد حساسیت نکند باشه من دیگه در این تاپیک ها شرکت نمی کنم چون فقط در این بحث ها نفرت و حساسیت و بدبینی به وجود میاد
این پیشنهاد خداوند به برخی مؤمنان فکر کنم برای شما راه مناسبی باشد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِن تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّـهُ عَنْهَا ۗ وَاللَّـهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ * قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِّن قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِهَا كَافِرِينَ [المائده، ۱۰۱ و ۱۰۲] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از چيزهايى مپرسيد كه اگر براى شما آشكار شود شما را بد آيد و اندوهگين كند، و اگر [به اصرار] از آنها بپرسيد آنگاه كه قرآن فرومىآيد براى شما آشكار مىگردد [و از عهده آن بيرون نتوانيد آمد]. خداوند از آنها- پرسشهاى بيجا- درگذشت و خدا آمرزگار و بردبار است. * همانا گروهى پيش از شما از آنها- آنگونه چيزها- پرسش كردند سپس [همين كه پاسخ شنيدند] بدان كافر گشتند.
شما شکر خدا مؤمن و مذهبی هستید و ناراحتی شما خوشایند هیچ کدام از ما نیست، ولی اینها هم جزء احکام دین خداست، شما هنوز تحمل این مطالب را ندارید، پس بهتر است که از این تاپیکها دوری کنید و سعی کنید که با آن مقابله نکنید، آن هم وقتی میدانید که هم در قرآن آمده و هم در روایات آمده و هم در کلام قریب به اتفاق بزرگان دین وارد شده است و کسانی که هم آنرا طوری تفسیر میکنند که مثلاً تاریخ مصرف این آیات گذشته و دین را باید امروزی نفسیر کرد هم خودشان میدانند که حجت شرعی برای این کارشان ندارند و صرفاً با اتکا به منطق خودشان دست به این کار زدهاند که البته این کار فرق چندانی هم با بدعت ندارد. شاید شما هم زمانی مانند ما به این نتیجه رسیدید که از خداوند جز به خداوند نمیتوان پناه برد و کلام خداوند اگرچه برایمان سنگین باشد باید بگوییم الهی سمعنا و أطعنا غفرانک ربنا و الیک المصیر ... اگرچه بعد از این اعتراف کمکم بسیاری از قفلهای ذهنی انسان گشوده میشود و چیزهایی برایش جا میافتد که قبلش فکرشان را هم نمیکرد و به مطالبی ایمان میآورد که قبلاً محال میدانست باور پیدا کند
فقط ایشالا خدا به پدرتون عمر طولانی بدن تا بتونن همیشه جلوی شما وایسن و نزارن کاری بکنین که زندگی خودتون و یه خانواده دیگه رو بسوزونید و خاکستر کنین:ok:
میدونید چیه
کم کم دارم متوجه میشم چرا اجازه پدر برای ازدواج دختر شرط محسوب میشه
امیدوارم همه زن هایی که با فلسفه متعه و چند همسری مرد در دنیا مخالفن
در آخرت و بهشت انشالله، یک مرد مومن رو قسمت کنن با سه تا زن دیگه (حالا حوری ها سرجای خودش) تا بطور عملی مشکلشون حل شود:ok::ok::Khandidan!:
امیدوارم همه زن هایی که با فلسفه متعه و چند همسری مرد در دنیا مخالفن
در آخرت و بهشت انشالله، یک مرد مومن رو قسمت کنن با سه تا زن دیگه (حالا حوری ها سرجای خودش) تا بطور عملی مشکلشون حل شود:ok::ok::Khandidan!:
احتمالا تو بهشت هم میشه طلاق گرفت
تازشم
اگه قراره بهشتو بده خدا به یه زن ... پس دیگه توش از خون به جیگر شدن و هوو و اینا خبری نیس...بهشته ها قراره خوش بگذره توش به همه
سلام علیکم
با تشکر از شماو راهنمایی ها و مطالب خوبتان
بنده حقییر در تایید فرمایشات شما میخواهم این نکته رابیان کنم که قطعا باید این نگرانی وجود داشته باشدو هر خانمی که با ازدواج مجدد موافق است یقیننا چنین نگرانی هایی را خواهد داشت
ازدواج دوم حق شرعی و قانونی است که خداوند قرار داده است و هیچکس هم حق ندارد با آن مخالفتی داشته باشد دین اسلام یک دین تعبدی است وحتی انسان باید با عشق تسلیم احکام الهی باشد نه با زور و اکراه!
،اماگاهی وقتی بحث ازدواج مجدد بیان میشود متاسفانه برخی افراد فکر میکنند همسر دوم گرفتن کیلویی است و دیگر نیازی به خیلی چیزها نیست!! درحالی که همسر دوم گرفتن دقیقا همان دقت نظر های همسر اول را دارد
از نظر حقییر انتخاب همسر دوم برخلاف آنچه تصور میشود آسانتراست به مراتب سختر و دقیق تراست ! چرا؟ چونکه در انتخاب همسراول آقا دارد برای سعادت خودش و فرزندانش ازهمسر اولش گزینش میکند،یعنی همسر اول در به سعادت رسیدن خودش و فرزندانش قطعا نقش بالایی دارد
اما در انتخاب همسر دوم آقا دارد برای سعادت خوش،سعادت همسر اولش،سعادت فرزندان از همسر اولش و سعادت فرزندان از همسر دومش گزینش میکند!!! پس به مراتط کار سخت تر خواهد بود چون الان این آقا باید برای 4 تصمیم بگیرد و انتخاب نماید،چون قرار است فرد دیگری اکنون وارد حریم خصوصی این زندگی شود ،و حتی نوع تعامل فرزندان همسر اول و دم باهم مهم است و حتی روی این موارد هم بایدصحبت شود
والبته در مواردی هم باید از بعضی نکات صرفه نظر کرد
منظور بنده این است انتخاب همسر دوم با انتخاب همسر اول فرقی ندارد،و یک فرد مومن و متدین باید تمام دغدغه به اضافه یک سری امور بیشتر را در انتخاب همسر دوم داشته باشد ، و همسر اول اگر احساس کرد به هردلیلی الان نیاز است همسر دیگری وارد زندگی شود باید کاملا با شوهرش در این زمینه همکاری داشته باشد و او را در انتخابش یاری کند و موردها را مورد ارزیابی قرار دهد تا بهترین گزینه انتخاب گردد زیرا قطعا این کارقبل از هرچیز به نفع زن اول خواهد بود،یعنی به نوعی به صورت غیر مستقیم زن اول با انتخاب مورد مناسب برای ازدواج مجدد همسرش دارد به به سعادت خودشو فرزندانش کمک میکند!! توضیحش مفصل است که از حوصله این تاپیک خارج است پس بماند...
یکی از مواردی که باعث شده است دید اکثر خانمها و خانواده ها متاسفانه به ازدواج مجدد بد شود و باعث اختلافات زیادی در این نوع ازدواج ها شود دقیقا همین است که افراد ازدواج دوم را سرسری و ساده مبینند و فکر میکنند چون ازدواج دوم است هرجور شد اشکال ندارد،که بعد مشکلاتی به بار می آورد که یکی از نتایجش میشود بد شدن احکام الهی در دید افراد!!!
پس در ازدواج مجدد آقا نباید هر خانمی را انتخاب نماید و خانم هم نباید به هر آقایی جواب مثبت دهد
خداوند عاقبت همه مارا ختم به خیر بگرداند ان شاءالله
یازهرا(س)
باید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حتی خوده خدا هم نگفته باید همکاری کنه
خدا حکم رو داده ... بله اگه کسی این حکم رو حرام اعلام کنه گناه کرده
ولی خدا مجبورش نکرده که باید همکاری کنه
جناب با ء اون پاسخ های قابل توجه که از خانومتون شنیدین فکر میکنم خیلی جالب میتونه باشه...مخصوصا اینکه الان تو این جامعه انقدر طرز فکر ها همه مثل هم شده یه فرد متفاوت که آدم پیدا میکنه دوست داره بشینه باهاش صحبت کنه و از نظراتش با خبر بشه.(نمیدونم جریان سخنرانی آقای یوسف اباذری رو شنیدین یا نه..حقیر متفاوت بودن طرز فکر ایشون با جامعه برام بسیار جالب بود و بارها سخنرانی جدید ایشونو گوش دادم).فکر میکنم اگه بخشیش رو مطرح کنید اشکالی نداشته باشه...اینجا اکثرا کسی ،شخص دیگه رو نمیشناسه
در کل من فکر میکنم مساله ازدواج و زندگی شما مساله بسیار جالبی میتونه باشه...اینکه با چه درامدی ازدواج کردین؟...اینکه چندبار خواستگاری رفتین؟....اینکه چه سوالاتی پرسیدین و چه جوابهایی شنیدین؟...اینکه الان که بعد از ازدواج دیدتون بازتر شده شرط موفقیت زندگی بعد از ازدواج رو چه میدونید؟اینکه الان چه نصایحی دارید؟(البته بخشیشو به خودم فرمودین)....با توجه به اینکه به گفته خودتون سرعت تایپتون بالاست فکر نکنم همه این ها بیش از یه ربع وقت بگیره ولی در ازا فکر میکنم خیلی به درد بخور باشه
فکر میکنم دلیلتون این بوده که ته ذهنتون این احتمال بوده که ممکنه بعد ها تو زندگی بخواید ازدواج کنید و تصمیم گرفتید همون اول مطرح کنید تا واکنش فرد مقابل رو بسنجید...و چون اصولا اکثر افراد با این مساله کنار نمیان به همین دلیل فرمودین که مرگ رو از ازدواج نزدیک تر میدیدین..درسته؟
سلام علیکم
منظور حقیر از "باید"عقیده و نظر شخصی بود(یعنی به نظر من اینگونه باید باشد!) نه فقهی و حکمی!
منظورم این است که یک خانم متدین اگر واقعا سعادت اخرویش برایش مهم باشد وقتی همسرش میخواهد ازواج مجدد داشته باشد به جای اینکه به این فکرکند که دیگر همسرم تمام و کمال برای خودم نیست و غیره به این فکرمیکند که قرار است یک نفر وارد زندگی آنها شود که میتواند در سعادت آنها موثر باشدپس شوهرش باید بهترین انتخاب را داشته باشد تا در به سعادت رسیدنشان مشکلی ایجاد نکند!! یعنی باید خانم اندیشه ای عاقلانانه داشته باشد نه احساسانه !!! و به نظرم همسر اول بیشتر از شوهر باید در انتخاب همسر دوم وسواس به خرج دهد و خودش بگردد و بهترین گزینه را انتخاب نماید،و اگرهم همسرش گزینه ای انتخاب کرد کاملا بنشیند و عاقلانه مورد را برسی کند و معایب و محاسنش را برای همسرش بگوید(به دور از احساسات و حسادت) ،
شاید با این حرفم مخالفت شود،اصولا وقتی مردی زن دوم میگیرد اگر زن دوم از زن اول بهتر باشد زن اول ناراحت میشود،اما بنده اعتقادم برخلاف این موضوع است!
بنده معتقدم اگر در آینده همسرم خواست زن دوم بگیرد باید همسر دومش از خیلی جهات خصوصا معنویات و اخلاق از من بهتر باشد!!زیرا هم در همسرم موثر است و هم میتوانم از او در پیشرفت معنوی خودم و فرزندانم کمک بگیرم و خیلی مسائل دیگر!! پس این به نفع خود ینده است که در صورت نیاز به آمدن همسری دیگر در زندگی بهترین گزینه را برای همسرم پیدا کنم
یازهرا(س)
بله باید اینگونه باشه
ولی نیس
با زور و توضیح و تبصره هم نمیشه زن اولو مجبور یا قانع کرد :ok:
راضی نیست ... مطمئنن خدا هم به خاطر این راضی نبودن مواخذه اش نمیکنه
زندگیه و احساس خودشه ... دوس نداره راضی باشه
زور که نیس
بله،درست است باز ،تاکیید میکنم این نظر شخصی بنده حقییر است و آن را به دیگران تعمیم نمیدهم،به نظر من باید یا بهتر است اینگونه باشد
اتفاقا به نظرم اصلا نباید با زور و اصرار باشد! بلکه باید باور قلبی و عملی باشد
یازهرا(س)
سلام علیکم و رحمة الله،
شروع طرح سؤالم از ایشان اینطور بود:
[INDENT]... دلم را زدم به دریا و گفتم بالأخره که چی، توکل به خدا، امروز که روز اول آشنایی هست باید بفهمم نظرشان چیست و ایشان بندهی خدا هستند یا گاهی که نظرشان با نظر خدا فرق میکند به جای خدا شریکش که نعوذبالله لابد خودشان باشند را اطاعت و بندگی میکنند ... جزئیاتش را در خاطرم نیست که چه پرسیدم ولی احتمالاً چنین چیزی بود که اول پرسیدم که شما آیا تمام دین خدا را قبول دارید یا فقط بخشهایی از آن که خودتان هم دوست دارید یا به هر ترتیب برایتان قابل پذیرش یا قابل هضم است را قبول دارید؟ ایشان هم گفتند که تمام دین را قبول دارند ... پرسیدم یعنی مثلاً چندهمسری و صیغه را هم قبول دارید یا آنها را دیگر قبول ندارید؟ ایشان هم گفتند که قبول دارند که خدا اجازهی این کارها را به مردها داده است ولی فکر میکنند که در عمل اگر شوهرشان چنین کاری را کند ناراحت خواهند شد، نه برای اینکه گاهی پیش کس دیگری باشد بلکه برای اینکه گاهی پیش ایشان نیست ... (البته سالها بعد گفتند که دیگر همان احساس منفی ابتدایی را هم ندارند) ...
[/INDENT]
بحثهای دیگرمان هم در حوزههای دیگر اعتقادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و علمی و غیره بود و چند ماه هم طول کشید تا بالأخره دو طرف برای ازدواج به توافق رسیدیم ... بحثهایمان و پاسخهای ایشان را دقیق به خاطر ندارم ولی در همان راستا در تاپیکهای متفاوتی که در این سایت شرکت کردهام از نظرات ایشان هم زیاد کمک گرفتهام و گاهی برخی از ایدههایشان شروع یک خط فکری در حقیر بوده است ... آن بخشی از بحثهایمان که مرتبط با موضوع این تاپیک بود را قسمتیش را در پستهای قبلی گفتهام ... از نظر باورهای عمومی جامعه متأسفانه آنقدر در همان بحث خوب یا زشت و قبیح بودن این سنت الهی ماندهایم که کمتر وقت شده کسی روی ابعاد دیگر و جنبههای دیگر این احکام خداوند تفکر کند ... حقیر به شخصه و خانمم همینطور در این احکام خدا به دنبال شناخت ویژگیهای انسان بودهایم ... یعنی در علوم تجربی به آزمایشهای تجربی برای شناخت پیدا کردن به حقایق تکیه میکنند ولی ما که مسلمان هستیم یک منبع دیگر هم برای کسب معرفت نسبت به حقایق عالم داریم و آن وحی است ... در هیچ یک از شاخههای علوم اسلامی هم فکر نمیکنم تا به حال به اندازهای که سر علوم فقهی وقت گذاشتهاند که اسناد روایات و مضامین آیات را با در نظر گرفتن شأن صدور و نزولشان را بررسی نمایند وقت و دقت صرف شده باشد، به همین دلیل احکام فقهی اسلام یکی از معتبرترین مسیرها در زمان غیبت برای کسب معرفت نسبت به حقایق است، وقتی تنها باور کنیم که خداوند حکیم است و عالم است و رئوف است بالعباد دیگر بدیهی خواهد بود که احکام الهی همگی ناظر بر سود و زیانهای حقیقی هستند و متناسب با فطرت انسانی، پس بررسی این قوانین خودش یک مسیر درست است برای شناخت پیدا کردن به طبیعت انسان و اجتماع ... حقیر با خانمم همان ابتدا سر ازدواج روی قبول کردن تمام احکام به توافق رسیدیم و حکمیت در زمان بروز اختلافات را هم به دین خدا سپردیم و دیگر از آن به بعد بحثهایمان سر خود احکام نبوده است بلکه سر فهمیدن درست آنها و شرایطشان و حکمتهای پشت آنها و علم بسیاری بوده است که این احکام بر آن اساس داده شدهاند، نوعی مهندسی معکوس، خداوند مهندسیاش را کرده است وقتی شرع را مشخص کرده است و ما داریم سعی میکنیم با پرسیدم چرایی این انتخابهای خداوند خلقت خداوند را بهتر متوجه شویم ... بحثهای بعدیمان در این موارد بوده است و پاسخهای غافلگیر کنندهی ایشان هم در زمینههای اعتقادی در همین راستا بوده است ... مثلاً فرض کنید حقیر معتقد هستم که بر خلاف تصور عمومی در یک ازدواج کسی که بیشتر به عاطفه و محبت نیاز دارد و حساستر است خانم نیست بلکه آقاست، برای این حرفم هم دلایلی دارم که البته خیلی وقتها بدون شنیده شدن انکار میشوند اما خوب با ایشان که بحث میکردم ایشان نظرات حقیر را اصلاح میکردند یا توسعه میدادند و این رویکرد برایم خیلی غیرهمنتظره بود بحمدالله ...
برادر عزیزم همین الآن هم موضوع تاپیک را کمی منحرف کردهام، اینکه بخواهم خاطرهنویسی کنم دیگر به کل احتمالاً روند بحث را عوض میکند و این ظلم است به آغازگر تاپیک که این تاپیک را به امید رسیدن به پاسخی باز کردهاند ...
فقط در مورد شرط زندگی موفق بعد از ازدواج چون میتواند به این تاپیک هم مرتبط باشد میگویم که نظر شخصی حقیر (با توجه به امضایم که این نظر هیچ پشتوانهای در هیچ تخصص خاصی ندارد) این است که دو نفر که میخواهند با هم ازدواج کنند باید یک نگاه جامع به زندگی آینده داشته باشند، یعنی فقط سر تفاهمات صحبت نکنند و اتفاقا بیشتر سر اختلافاتشان صحبت کنند و سعی کنند برخورد طرف مقابل با این اختلافات را بسنجند و راه حلها و طرز فکری که او را به پاسخ میرساند را نیز تحلیل کنند ... همچنین هرگز نباید فقط به موارد کلی زندگی در بحث بسنده کرد چه آنکه تجربه نشان داده است بیشتر اختلافات از موارد ساده و پیش پا افتاده شروع شده و بزرگ میشود ... مثل اینکه یک نفر دهانش را مسواک نمیزند و یا چیزی را که به زمین افتاده برمیدارد میخورد و میگوید کثیف نشده و طرف مقابل ممکن است همین را به مرور زمان غیرقابلتحمل برای خودش ببیند ... بحث بعدی هم سر این است که گمان نکنند که اگر تفاهماتشان زیاد هم هست اینطور خواهند بود که هرگز در زندگی اختلافی برایشان پیش نیاید، پس از همان ابتدا باید یک مرجع برای رجوع کردن و فصلالخطاب بودن برای خود انتخاب کنند، اگر نکنند و بعد از ازدواج یکی بگوید من حرف این را قبول دارم و دیگری بگوید من حرف آن را قبول دارد و حرف این را قبول ندارم این اختلاف به این راحتیها حل نخواهد شد، چه بهتر که دو طرف مذهبی مرجع رفع اختلافشان را به جای آنکه از عرف جامعه و سنتهای خانوادگی و فرهنگ شهر و استان خودشان قرار دهند تنها مرجع رفع اختلاف را برای خودشان دین خدا قرار بدهند و بگویند اگر اختلافی پیش آمد که هیچ کداممان نتوانستیم به نفع دیری از نظر خود پایین بیاییم باید حکم را خداوند قرار دهیم و ببینیم رضایت خداوند بیشتر در کدام است و وقتی که متوجه شدیم هم باید بنای بر پذیرش داشته باشیم و نگذاریم غرور مانع از آن شود که حق را بپذیریم، اگر دو طرف پذیرفتند ولی در طول زندگی که حکم خدا به ایشان عرضه شد و ایشان هم پذیرفتند دیگر اگر در عمل نتوانستند کامل به آن حکم خدا عمل بکنند کمتر اهمیت خواهد داشت، چون رویکرد ایشان دیگر لجاجت نیست و ان شاء الله طرف مقابلشان هم این را درک میکند و در این تصمیم که گرفتهاند کمکشان میکند و این میشود همان که خودتان هم فرمودید همسر خوب بهترین وسیله است برای رسیدن به خدا ...
البته مطمئنا این نظر خالی از نقص نیست و کارشناس محترم و سایر دوستان باید اصلاحش کنند یا توسعهاش بدهند که کاربردیتر یا کماشکالتر بگردد ...
خیر حقیر آن موقع فکر داشتن یک ازدواج هم برایم عجیب بود، رویکردم اینطور بود که ببینم ایشان روحیهاشان روحیهی بندگی برای خداست یا برای خودشان هم شأنی همرتبه با شأن خداوند در وضع احکام قائل هستند ... به همین خاطر هم اولین کسی که این موضوع را تأیید کرد با ایشان وارد بحثهای بعدی شدم ... این هم که چنین روحیهای را بشود با چنان سؤالی محک زد یا خیر دیگر تشخیص و نظر شخصیام بود و اصراری ندارم که حتماً درست است، شاید هم نباشد، ولی آن موقع و همچنین تا حالا به نظرم میرسد که اینطور باشد ....
ان شاءالله همهی جوانان این سایت که قصد ازدواج دارند بتوانند به کمک کارشناسان محترم و سایر دوستان انتخابهای با چشم باز و عاقلانه داشته باشند تا یک عمر خدا را شکر کنند و هرگز زبانشان به اعتراض به خدا برای کسی که قسمتشان شده است نچرخد ... ان شاء الله و ما شاء الله و هو فعال لما یشاء ... همانطور هم که به شما گفته بودم خزینههای خدا از بندگان مؤمنی که دنیا را برای همسرشان بهشت کنند خالی نیست ... :Gol:
یا علی علیهالسلام
نمیدونم خانم هستید یا اقا
ولی واقعا این چه حرفیه؟ این حرفها رو اقایان تو مخ ما کردند چرا چنین چیزهایی رو باور میکنید
امروزه طرف شما خانم های تحصیل کرده هستند که خودشان سخن حق و باطل رو از هم تشخیص میدن پس به شعورشان احترام بگذاریم شاید برای شما عشق و خانواده و زندگی دنیوی ارزش نداشته باشد قرار نیست که همه مثل شما باشند ما قرار نیست به خاطر اینکه برخی مردان مذهبی نمی توانند شهوت خود را کنترل کنند تارک دنیا بشیم
ای کاش میشد مردان مذهبی که از اسلام فقط تعدد رو یاد گرفتند سراغ زنانی بروند که با چنین مسئله ای مشکل نداشته باشند اینجوری دیگه کسی از مذهبی ها و مذهبی بودن متنفر نمی شد
با سلام
چه ریسکی ؟؟؟؟؟؟؟؟
جناب حامی همه مردان متاهل زمانی پسران مجرد بودند سریع که مرد متاهل، پخته، سرمایه دار، خانه دار و ماشین دار نشدن خیلی هاشون از صفر شروع کردن
با گذشت زمان و همراهی و تلاش خودشون و همسرشون به این مادیات و موقعیت ها و حتی فضایل و رذایل اخلاقی رسیدن
بله من این ریسک رو میکردم ولی هیچ وقت وارد زندگی شخص دیگه ایی نمیشدم ترجیح میدادم با یه فرد مجرد از صفر شروع کنم تا اینکه سایه بندازم روی سرمایه و زندگی زنانی که از صفر شروع کردند
برای این خانم صد در صد مجردهایی هم شان وجود دارد حالا یکی دو ویژگی رو نداشته باشند قرار نیست ما با اولیا و انبیاء ازدواج کنیم این درسته اشخاص متاهل طرز برخوردشون متفاوت تر از اشخاص مجرد است ( البته باز به خود شخص بستگی دارد ) ولی خوب گذشت زمان، افزایش سن، رویارویی با مشکلات و حتی وجود یک زن در کنار چنین اشخاصی باید هم باعث بشه این افراد دیدگاه و منششون نسبت به مجردها متفاوت تر باشه خودمون رو فریب ندیم این خانم یه کیس آماده و محیا از هر جهت رو میخواد و اینکه با من همکفو نیست هم بهانه است.
صد تا که نه ولی 2 تا چرا البته با رضایت همسر اول:khandeh!:
نه مذهبی بودن به همسر چندم بودن نیست ولی اگر یک نفر خواست یک کار حلالی انجام بده که هم خودش راضیه هم همسر اول نباید مخالفت کرد
البته به من باشه 4 زن میگیرم :ok:
همینی که هست:Kaf:
یا حق
سلام علیکم و رحمه الله
اخیرا اینگونه تاپیکها خیلی زیاد شده و بنده زیاد وارد نمیشم.یک مطلبی را که نظر شخصی بنده هست عرض می کنم شاید مفید باشه.
یک مثال میزنم خدمت شما :الآن یک فسادی در جامعه چه در زمینه فرهنگ و چه اقتصاد و سیاست وجود داره که شاید مخالفین زیادی داره (که طبیعی هم هست)مثلا تمام خانواده ها نگران حال و آینده فرزندانشان هستند و برای سر به راه شدن و "درست" زندگی کردن فرزندانشان هر کاری حاضرند بکنند ولی چیزی که عیانه اینه که اکثر دانش آموزان با افت شدید درسی روبه رو هستند و مصرف مواد و فحشا و بی بندو باری در بین جوانان و حتی نوجوانان به شدت افزایش یافته.حالاشما در این مورد نظر خواهی کنید در همین سایت ملاحظه میشه که مومن و غیر مومن ,مسلمان و غیر مسلمان از این وضع ناراضی هستش و ساعتها میتونه در مذمت این موضوعات قلم فرسائی کنه...ولی نتیجه چیه؟! جامعه سیر خودش را طی میکنه چون شرایط جوانان و روش زندگی اونها نتیجه عواملی هستش که جدای از این سایت و کلا حرافی مسئولین هستش...حتی اگر از خود اون جوانان در مورد کارشون بپرسی از این وضع راضی نیستند و به زبان دنبال خوشبختی و ...هستند ولی عملشون چیزه دیگست.
مسئله صیغ و چند همسری دائم و موقت هم همینه نیازی نیست که ما اینجا با هم جر و بحث کنیم تا همدیگر را بکوبیم و یا محکوم کنیم به این امید که شرایط جامعه را عوض کنیم.جامعه خودش راه خودش را پیدا میکنه.اگر قبلا صیغه یا چند همسزی زیاد بوده از طریق تالارهای گفتگو که زیاد نشده بوده و الآن هم اگر فساد زیاده همینطور.
فردا هم اگر چند همسری زیاد بشه باز هم شرایط ایجاب کننده اون هستش.
مسلما همه خانمها دوست دارند همسرشان فقط مال اونها باشه (البته مردها هم همینطور) ولی اگر مثلا شرایط جامعه طوری شده که مثلا یک خانم در یک شرایط انتخاب قرار بگیره که 1-تا ابد مجرد بمونه 2-باکسی که دوستش نداره ازدواج کنه 3-فحشا کنه 4-صیغه بشه 5-همسر دائم ولی دوم کسی بشه.....تنها شرایط اون فرد هستش که تعیین کننده هستش و نه جر و بحث ما.
البته اینکه همه اینجا نظر بدهند لازم و منطقی هستش ولی جر و بحث فایده ای نداره.
موفق باشید.
اگر همسر اول راضی بود چی؟ حالا از هزار تا خانوم یکی راضی شده شما چرا ناراحتید؟
عزیزه من جمعیت شیعه باید زیاد بشه
هر مرد 4 زن هر زن سه بچه
چی میشه آخ جون
دوتا زنو میفرستی سر کار
دو زن هم در خانه کار میکنند
خودتم استراحت مطلق
هرکدوم ناراضی بود جفت پا میری تو کلیش:Kaf:(تنبیه بدنی)
یا حق
سلام علیکم سرکار نگین،
به شما باشد معتقد هستید خانم حقیر هم نعوذبالله آقا هستند ... واقعاً هر کسی را که مثل شما نباشد سریع به همه چیزش شک میکنید؟
یا آیا فقط شما خانم هستید؟ بلاتشبیه این نظر مشابه نظر کسانی است که اگر کسی بگوید به خدا اعتقاد دارم به او میگویند دارد ریا میکند و حتماً او هم بیایمان است ...
این حرفها را آقایان در مخ برخی خانمها کردهاند، آن حرفهای دیگر را هم غربیها در مخ برخی دیگر از خانمها کردهاند ... یعنی واقعاً خانمی که خود برای خودش فکر داشته باشد نداریم؟ :Gig: گشتید نبود نگردیم نیست؟ اتفاقا گشتیم بود بگردید هست :ok::Gol:
بیشترین تحصیلکردهها در همان غربی است که الآن در دورترین جا از خدا ایستادهاند (بعد از صهیونیستها و وهابیها که البته تولید خودشان است) و در فساد غرق شدهاند و برهنگی فرهنگی و فرهنگ برهنگی برایشان افتخار است ... همانهایی که الگویشان به جای معصومین علیهمآلسلام و انبیاء شده است گلهی چهارپایان و به سمت بازگشت به اصل خودشان که گمانشان گوریل یا شامپانزه میباشد جامعه را هدایت میکنند، شامپانزههایی پیشرفته و دارای تکنولوژی، همان چیزی که گمان نمیکنند انسانیت فراتر از آن باشد!
اگر قرار بود تحصیلکردهها سخن حق و باطل را به صرف اینکه تحصیلکرده هستند تشخیص دهند که الآن تمام مردم تحصیلکرده شیعه شده بودند :ok: اتفاقا ظاهرا یک چیزی در این تحصیلات عالیه هست که بین انسان و حقیقت فاصله میاندازد، حالا نمیدانم اصل عدم قطعیت هایزنبرگ است یا اینکه به آنها تلقین میشود که همینکه با خدا مخالفت کنید یعنی خیلی میفهمید و ما همه هوای همدیگر را داریم پس شجاع باشد و جسارت به خرج دهید و به هر کسی که از خدا حرف زد بگویید تحصیلنکرده و متحجر و فسیل و ...
زندگی دنیوی را ظاهراً از حرفهای ایشان اینطور بر میاید که لااقل بنا دارند که برایشان اولویت اول نباشد، ان شاء الله که در عمل هم همینطور باشند، اما عشق و خانواده را دیگر از خودتان به ایشان نسبت دادید که برایشان مهم نیست و تفسیر شماست از حرفهای ایشان، برداشت حقیر هم با برداشت شما متفاوت است ...
خانمی که حسادتش را کنترل نمیکند اگر شوهرش هم شهوتش را کنترل نکند زیاد نمیتواند به او خرده بگیرد، هر دو ظاهراً در یک رتبه از نظر خودسازی هستند، شاید هم نباشند :Gig:
مردان مذهبی از اسلام فقط تعدد را یاد نگرفتهاند، اگر به جاهای دیگر سایت هم احیاناً قدمتان افتاد بروید میبینید که شکر خدا بیشتر انجمنها فعال هستند، اما برخی خانمها به این تاپیکهای خاص رواج خاصی دادهاند ... و البته برخی آقایان هم ظاهرا در این همسرایی شرکت دارند ...
خانمها و اصولاً هر کسی بهتر است که اسلام را به جای آنکه از روی رفتار مسلمین و مذهبیها بشناسند از روی قرآن و روایت و نظر بزرگان دین بشناسند ... اسلام در این موارد حرف مگوی زیادی ندارد که لازم باشد کتابهای خطی و غیره را از کجا پیدا کنند که نظرش را متوجه شوند ... دیگر میل با خود آنها خواهد بود که وقتی یک مسألهای خلاف خواستهی ایشان و درک ایشان بود به خودشان شک کنید یا به خدا و احکام خدا ...
مطابق قرآن در زمانهای گذشته هم بنیاسرائیل وقتی پیامبری میامد کار خاصی نداشتند تا اینکه این پیامبر چیزی میگفت که به مذاق ایشان خوش نمیآمد و آن وقت بود که بنای بر دشمنی میگذاشتند ... البته حقیر پیامبران الهی را با مردان در این سایت و از جمله خودم مقایسه نمیکنم، بحثم تنها سر این است که اینکه چیزی به مذاق کسی خوش نیاید دلیل بر اینکه آن چیز و هر کسی که از آن چیز خبر دهد در اشتباه است نخواهد بود و این احتمال ولو اینکه ضعیف هم باشد وجود دارد که شخص لازم باشد خودش را تغییر دهد
لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ رُسُلًا ۖ كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَىٰ أَنفُسُهُمْ فَرِيقًا كَذَّبُوا وَفَرِيقًا يَقْتُلُونَ [المائده، ۷۰]
هر آينه از فرزندان يعقوب پيمان گرفتيم و پيامبرانى سوى آنان گسيل داشتيم، هر گاه آنان را پيامبرى آمد بدانچه خوشايندشان نبود، گروهى را دروغزن شمردند و گروهى را كشتند
یا علی
4 تا زنتون با هم دست به یکی کنن
بشینن با هم نقشه تیکه تیکه کردن شما رو بکشن به قطعات 2 سانت در 2 سانت
واقعن چی میشه آخ جون
ممنون از نظرتون اینو در نظر نگرفته بودم باید یکجوری عمل کنم که همش بینشون دعوا باشه
بریتانیای کبیر میگه:تفرقه بیانداز و حکومت کن:Kaf:
کاری میکنم هرکدوم برای اینکه خودشون رو بیشتر تو دلم جا کنند و محبوب تر بشن هی خود شیرینی کنند
مسابقه محبوب شدن را میندازم:Kaf:(خدایی فکر رو حال کردین من یه نابغه هستم )
یا حق
جسارتا.
مطابق با همین دین خدا...شما حق این رو ندارید که دو تا زنو مجبور کنید برن کار کنند
همینطور حق این رو هم ندارید که دو تا زنو مجبور کنید داخل خانه کار کنند
و حق این رو هم ندارید که خودتون داخل خانه استراحت کنید چون نفقه وظیفه شرعی شماست
و حق این رو هم ندارید که به این دلیل جفت پا برید تو کله خانومتون چون اونوقت آنها هم میتوانند ازتون طلاق بگیرند
سلام دوست من.ممنون از پاسخ تون خوشحال میشم کسایی ک تاپیک رو باز میکنن خودشون پیگیر تاپیک میشن. ببین من نگفتم اشکال داره من گفتم شما ب اشکال میخوری اونکه معلومه اشکالی نداره خانومش بوده و حقشم بوده ولی اگه فردا خیلی خوب و خوش رفتین سر خونه زندگی تون ازش توقع نداشته باشین ک مثله مجردهایی ک تازه یه خانوم رو تویه خلوت شون میبینن باهاتون برخورد بشه چون ایشون دفعه اول شون نیس و حتما هم خودتون منظورم رو فهمیدین ...
در مورد اون لفظ بدبخت بیچاره هم شما درست میفرمایین اون فقط یه اصطلاح بود ک البته اشتباه ب کار برده شده بود و عذرخواهم ...
در هر صورت بعید میدونم همین یه راه جلو پاتون باشه و از نظر من اینکار صلاح نیس بازم نظر شخصیه امیدوارم همیشه موفق باشی ... :Gol:
سلام علیکم
حتما تا کنون به نامهای خداوند عزیز دقت فرموده اید؟ یکی از نامهای خداوند رب است! یعنی خداوند تربیت کننده ما انسانهاست،و برای تربیت ما افرادی را فرستاد که مارا هدایت کنند تا مسیر درست را بشناسیم و در آن حرکت کنیم و سعادت انسان جز آن مسیر نخواهد بود،حال هرچه به این مسیر نزدیک ترشویم به سعادت ابدی نزدیک تر شده ایم و هرچه دورتر شویم از سعادت ابدی دور ترشده ایم
خداوند مسیر درست بندگی را به وسیله فرستاده اش رسول اکرم (ص) به ما نشان داده است
حال اگر آقایان رسول خدا (ص) و ائمه اطهار را درنظر بگیریم باید با افتخار بگویم بله ! این نوع تفکر را من از اینان و سرور زنان عالم خانم فاطمه (س) آموخته ام ،همان هایی که الگوهای ما برای رسیدن به کمال نهایی هستند،
اگرهم آقایان متدین دیگر را در نظر بگیریم که ادامه دهند راه انبیا هستند و تفکرشان از آیات و روایت برخواسته است بازهم با افتخار میگویم تفکراتشان را قبول دارم و اگر در محضرآنان چیزی بیاموزم خداوند را شاکرم
وقتی انسان میخواهد لباسی را از روی الگو بدوزد باید منطبق با الگو ببرد تا لباسش درست از آب در آید !نه اینه الگو را بگذارد در طاقچه و خودش هرجور دوست داشت قیچی را به پارچه زند و دست آخر بگوید پس چرا تنگ است ،پس چرا کج است پس چرا....
90 درصد و یا نه حتی گاهی صددرصد مشکلات ما انسانها از آنجایی نشات میگیرد که هنوز خودمان را نشناخته ایم ،هنوز هدفمان را نشناخته ایم و هنوز الگوهایمان را نمیشناسیم!! وقتی خودمان و هدفمان را نشناختیم در انتخاب الگوها به خطا میرویم آنوقت است که وقتی می آیند افکار فمینیستی را به خورد ما میدهند و میگویند زنان بدبخت هستند باور میکنیم و لحظه ای هم تامل نمکنیم که اصل و بنای این حرفها از کجاست و با این افکار همراهی میکنیم!!
تا تحصیل کرده را چه معنا کنیم!!یعنی این افراد رفته اند علمی حاصل نموده اند که این علم به آنان در تشخیص حق و باطل کمک میکند!درست است؟ حال سوال من ازشما خواهر بزرگوار این است کلا حق و باطل را چه کسی تشخیص میدهد؟ و ما نزد چه کسی باید این علم را فرابگیریم؟ نزد آنانی که خودشان باطل محض هستند(شیاطین بزرگ) یا نزد آیات و روایات الهی که حق محض هستند و از طریق پیامبران و امامان به ما رسیده است؟!
اشتباه ما این است که تحصیلات را در لیسانس و فوق لیسانس و دکتری میبینیم!! در حالی که گاه یک فرد بی سواد تحصیلاتش ،و آنچه در این مسیر حاصل نموده از من وشمابیشتر است!!
مگر زیبا تر از عشق به همسرو فرزندان و خانواده هم داریم؟ این ها همه در راستای عشق اصلی یعنی عشق به خداوند است و هرچه بیشتر و زیباتر باشد قطعا عشق الهی در دلمان بیشتر خواهد شد،پس آن صحبتهای بنده حقیر هیچ ربطی به نداشتن عشق به همسر و خانواده ندارد!
اتفاقا برعکس بنده الان برای شما اثبات میکنم این نهایت عشق است!
من وقتی ازدواج میکنم عاشقانه همسر و فرزندانم را دوست دارم(ان شاءالله)
اگر همسرم گوشت خرابی بیاورد در خانه بگوید این را بپز تا بخورم ،اگر عاشق همسرم باشم چه میگویم؟ میگویم محال است این کار را انجام دهم زیرا من تحمل ندارم سر سوزنی شما آسیب ببینید و یک لحظه تحمل دیدن بیماری شما را ندارم
خب همسر دوم گرفتن هم همینگونه است،وقتی من قرار است نسبت به غذای همسرم حساس باشم نباید نسبت به شریک زندگیش که قرار است بر تمام ابعاد وجودیش اثر بگذارد حساس باشم؟ آیا سعات اخروی همسر من مهمتر از سلامتی جسمش نیست؟ چگونه من نسبت به سلامتی جسم همسرم باید حساس باشم اما نسبت به آخرت همسرم نباید حساس باشم؟
بنده اگر واقعا عاشق همسرم باشم بایدبا توکل و توسل به خداوند و ائمه اطهار(ع) نهایت سعیم را انجام دهم تا بتواند به کمال الهی برسد ان شاءالله
یازهرا(س)
خیر منظور من از اقایان همان اقایان مذهبی است که انگار تمام کارهای اخرتشون رو کردند فقط همین یکی مونده!!!!
بله ما هم الگو رو حضرت فاطمه و حضرت خدیجه میزارم همان الگویی که برای همسرانشان تک بودند
ضمنا بنده از وقتی که به دنیا اومدم همین افکار رو داشتم وقتی تو این انجمن ما را متهم به فمینیستی بودن کردند برام جالب بودم بدونم این فمینیست چیه! باور نمیکردم این فمینیست اینقدر زنان رو خوب شناخته باشند
علت اینکه چرا زنان تحصیل کرده سخنان شما را قبول ندارند و فقط زنانی که تحصیلات آنچنانی ندارند تحت تاثیر این سخنان قرار میگیرند رو باید خودشما جواب دهید مگر اینکه بگویید تحصیلات هم برای زنان مضر است که دیگر ظلم و زور رو نمیپذیرند یا اینکه همه ی تحصیل کرده ها اشتباه میکنند پس اینجوری باشه کل مردم جهان در گمراهی به سر میبرند و فقط شما چند نفر حق هستید بله آیات تعدد داریم ولی اینکه در مورد چه زمانی و چه شرایط خاصی است هر کس بنا به میل خودش تفسیر کرده تو کدوم یک از آیات و روایات گفته زنان باید چنین مسئله ای رو بپذیرند تا به کمال برسند !!!!!!!!!!
یعنی همه ی زنان جهان مشکل دارند توان رفع نیاز شوهرشون رو ندارند کسی که مشکل داره دیگه به خودش مربوط میشه برای شوهرش زن دوم بگیرد یا از او جدا شود تا شوهرش صدمه ی جسمی نبینید!!! ولی بقیه که چنین مشکلی ندارند چرا بیاد تن به چنین ذلتی بدهند؟ اکثر ازدواج های دوم به خاطر هوس بوده و هست تنها مردانی سراغ اینکار میرن که جزء ادم های خوب جامعه نیستند کسانی که خانواده ی بیچاره خودشان را قربان هوسشان میکنند وگرنه چطور میشه یک انسان واقعی رو یافت که اهل چنین کاری باشه؟
ببخشید که با آیه و حدیث سخن نگفته ام من به زبان خودم میگویم
میگویم با دین بر سر دین نکوبید
برایش نمونه های بسیار دارم
جدیدا از استاد رائفی پور یکی از سخنرانی هایش را گذاشته اند نمونه ای از دین اسلحه ای بر ضد دین
دوست داشتید باز هم از دوستان میخواهم بگذارن
به خدا که وجود دارد اما شرایط دارد
من نمیگویم دروغ است من میگویم به خدای محمد شرایط دارد
ماهواره آموزش میدهد جامعه ناپایدار خانواده سست ما هم نه بلکه دین ستیزان در دین میگردند و برایش راه حل پیدا میکنند
من قصد ندارم موضوعی را کتمان کنم میگویم فقط کمی سنجیده
من شاید ادبی بنویسم
شما بهتر از میدانید که مغلطه کرده اید
اگر در جامعه که میروید سر بالا بگیرید میفهمید که تیشه به ریشه دین زده اید
من میدانم که پیامبر فرمودند دین اسلام دین آسانی است
و بهترین پیروان من کسانی هستند که در آخر و زمان مسلمان میشوند
آنان که مرا و امامانشان را ندیده اند
آنان که امامشان غایب است
آنان که قران را چون کتاب های دیگر در بازار میبینند
من به چشم خویش دیدم روحانی شیعه ای که به مکه رفت
و وهابی برگشت
مگر آنان تفسیر به رای نمیکنند
پس شمای مسلمان کجا بودید که آن ها از کافران گرفتند کم کاری خود را به پای چه کسی نوشتید که این همه شعار دادید
خواهر محترمم،یا بنده حقییر مطالبم را بد بیان میکنم یا شما متوجه صحبتهای بنده نمیشوید
بنده نگفتم افراد تحصیل کرده این سخنان را قبول ندارند!!! گفتم باید ببینیم تحصیل کرده را چه معنا میکنیم!! کسانی هستند (ازبین خانمها و آقایان) که چندین دکتری دارند و به همان اندازه هم از علمشان برای سعاد تشان کسب معرفت نموده اند،کسانی هم داریم چندین دکتری دارند اما به اندازه یک کتاب فارسی کلاس اول هم از علمشان برای سعادتشان کسب معرفت ننموده اند
بنده حقیر هیچ ادعایی ندارم و نگفتم خدایی نکرده بهتر میدانم یا خدایی نکرده بهتر میفهمم،(بنده در زمینه کسب معارف الهی در اینجا از همه مستضعف ترم)
بنده آنچه را از الگوهای ما رسیده بیان کردم،الگوهای ما به ما آموخته اند که در برابر احکام الهی نباید ایستاد و وقتی بین نفس و رضای الهی قرار است یکی را انتخاب کنیم باید عاشقانه رضای الهی را انتخاب نماییم
به صورت کلی پذیرش و تسلیم احکام و قوانین الهی بودن انسان را به سعادت میرساند آن شاءالله،پس باید سعی کنیم تسلیم باشیم(این را اول به نفس سرکش و نافرمان خودم میگویم که تا عامل شدن و تسلیم بودن فرسنگها فاصله دارد)
فکر نمیکنم در کل مطالبی که تاکنون در این سایت گفته ام جایی بیان نموده باشم همه آقایان باید بروند همسر دوم اختیار کنند!!! و همه خانمها هم باید بروند برای شوهرانشان خانم بگیرند!!
کل مطلب بیان شده توسط بنده حقیر این این بوده است :
گفتم اگر شرایطی برای آقایی فراهم شد که لازم شد همسر دومی بگیرد(بهر دلیل) زن اول نباید مخالفت کند(تسلیم بودن در برابر احکام الهی) و به نظر این حقیر باید در گزینش همسر دوم به همسرش کمک کند و حتی دقیق و حساس باشد(علتش را در پستهای قبل توضیح دادم)
حال اینکه شما بزرگوار چگونه از حرفهای بنده اینگونه برداشت نموده اید که فرمودید متعجبم!
یازهرا(س)
شما قبلا یه پست جالب زده بودید حیف شد من دیر رسیدم تاپیک بسته شد یه سئوال مهم داشتم ولی خوبه اینجا باز تونستم شما رو پیدا کنم
یادتون هست چه پستی زده بودید آدم داشت از تعجب شاخ در می آورد
کجایند زنان عاشق صیغه، زنان عاشق تعدد زوجات و ... ( البته خوب متنش خاطرم نیست )
زنان عاشق صیغه !!!!!!!!!!!!!!!!!! زنان عاشق تعدد !!!!!!!!!!!!!!!!! والا تو کل تاریخ حتی در بین زنان شیعه و مومن هم ندیدیم کسی عاشق صیغه و تعدد باشه شما دقیقا چه اشخاصی رو مخاطب قرار داده بودید؟
حالا اگر خود زن میتونست بره صیغه کنه یا چند زوج بگیره باز میشد پذیرفت شما داشتید با مخاطبی خاص صحبت میکردید ولی انگار داشتید با آدمهای فضایی صحبت میکردید
به نظرتون چرا یک زن حاضر میشه بره زن دوم مردی عیالوار بشه ؟؟؟؟؟؟؟ اکثریت این زنان به خاطر تنگدستی و پول مرد به سوی اون کشیده میشن وقتی مردی آه در بساط نداره کدوم زن عاقلی حاضر میشه با ایشان ازدواج کند
شد قضیه ی فیلم ( همه چیز آنجاست ) ثروتمنده با استفاده از پولش رفته بود زن دوم گرفته بود زن هم بخاطر همین ثروت قبول کرده بود حالا یه مرد فقیری این وسط ماجرا رو دید و خواهر زنش رو تهدید میکرد که اگه چه کنید و چه نکنید میرم زن دوم میگیرم بنده خدا کارش هم خواهر زنش براش جور کرده بود بدجور توهم زده بود کسی نبود بگه اگه اینان بهت زن نمیدادن کی حاضر میشد دخترشو به مردی فقیر و بیچاره و بددهن بده !!!!!! اینم جای تشکرش بود
زن دوم و سوم ( که البته الان به تاریخ پیوسته مگر دو موارد نادر ) بخاطر پول و ثروت تن به چنین حقارتی میدن عاشق چشم و آبروی مرده که نشدن دو تا رو بفرسته کار کنه دو تا هم بشینن خونه براش رفت و رو کنن انگار پادشاهی حاکمی چیزی هست که باید چندین نفر در رکابش باشن !!!!!!!! این مسائل رو یاد بگیرید زیاد سخت نیست بعد میاید اینجا حرفی میزنید ملت هوا برشون میداره که قادر به هر کاری هستند و تیشه میزنن به زندگی خودشون.
سلام خدمت دوستان و مخصوصا استارتر تایپیک که البته کم پیدا شدن.
کار جالبی جناب حامی کردن که تایپیک عمومی بزنین. با اینکار به شما دید جامعه و اینکه چه سختیایی در ارتباط با همین مردم خواهید داشت و برچسب هایی خواهید خورد و حتی ترد میشیدو بچه هاتون چه مشکلاتی خواهند داشت رو تا حدی نشون دادند.
من در قبال زندگی شخصی خودم نظر نمیدم و در قبال شخص شما با توجه به اطلاعاتی که دادین میگم (برای خودم شاید نظرم 180 درجه متفاوت باشه).
دو مطلب رو میخوام عرض کنم خدمتتون اول اینکه شما میفرمایین خواستگاران هم کفو نداشتین و دو ملاک اعتقادات و رهبری رو نمیشه تعدیل کرد. مشخصه که تحصیلکرده هستین و در زمینه اعتقادی زحمات زیادی به خودتون دادین که شاید بنده حقیر نظری که براتون بذارم کارآیی کافی رو نداشته باشه، اما شاید بیهوده هم نباشه.
اعتقادات کاملا نسبی هستن. شخصی میخواهد به قول یکی از دوستانم یار امام زمان به خواستگاریش بیاید! کسی که زندگیش رضای خدا باشد، بله چنین خواستگاری احتمالا هیچوقت پیدا نشود.
اما اگر واجبات اونهم در حد معمول (مسلما انجام درست واجبات هم کمتر کسی پیدا شود) یعنی نماز و روزه و خمس و پول حلال در حد توانش (نه در حد عالی و کافی) انجام دهد اما آنچنان دیگر دغدغه مند نیستو و ولایت رهبر معظم را تا حد مقبول شما نمیپذیرد و اعمال عبادی دیگری هم آنقدر انجام نمیدهد... خب یعنی تا این حد شما هرگز خواستگار نداشتید؟ یا ملاک اعتقادی که میفرمایید فراتر است؟
انسان ها کاستی اعتقادی هم دارند (کم و زیادیش فرق دارد) و باید دید آیا زندگی مشترکی که با ایشان خواهید داشت در جهت رفع کاستی ها خواهد بود یا خیر؟ این مطلب بسیار مهم است از نظر من. یعنی فردی حق پذیر که کاستی هایی دارد شاید رد کردنش با همان فکر شما که رضایت خدا برایش مطرح هست هم در تضاد باشد.
تا به حال پیش عالمی رفته اید تا ملاک هایتان را بازگو کنید؟ مطمئن هستین که خدا در این حد ملاک اعتقادی داشتن را بر مجرد ماندن ارجح میداند؟
مطلب بعدی در حالتیست که بله شما رضایت به تعدیل ملاک نمیدهید (مختارید و کسی نمیتواند دید شمارا عوض کند) و با ملاک شما هم فرد مجردی نیست که خواستگاراتان باشد.
من به عینه ندیدم اما از فردی بسیار مطمئن نمونه چنین ازدواجی را شنیدم:
اگر همسر اول به دلایل زیادی:اطمینان قلبی از توانمندی همسرش، دلسوزی برای زنان بی سرپرست جامعه، نداشتن حساسیت زنانه....
واقعا قلبا بپذیرد که همسرش زنی دیگر با شرایط مورد نظر او (هر شرایطی که میپسندد که زندگیش را دچار چالش نمیکند) به همسری بگیرد و واقعا شما خواستگاری که هم واقعا و خدا وکیلی ملاک های اعتقاد شمارو داشته باشدو هم شما توانمندی اداره چنین زندگی و داشتن رابطه با همسر اول آنهم با بهترین نحو و در نظر گرفتن اینکه او زن اول است و در این زندگی زحمت بیشتری کشیده... و با کنار آمدن با دید جامعه که گوشه ایش را در این سایت مشاهده کردید و عواقب زندگی بچه های آیندتان که در همین جامعه خواهند بود و ممکن است ترد شوند یا دید بدی دوستانشان به خانواده شما داشته باشندد و در بچه های شما اثر گذارد... بپذیرید که میتوانید با اینهمه مشکل کنار آیید و این مشکلات بیشتر از دوران مجردی شما نخواهد بود، خب این ازدواج اتفاقا میتواند موفق بشود و مثل همان استثنائاتی که گاهی میشنویم شما هم باشید.
البته هیچ تضمینی برای انجام هیچ کدام از راه ها حقیقتا وجود ندارد و فقط خدا عاقبت کار و خوشبختی شمارا میداند.
ان شاالله بهترین تصمیم را بگیرید:Gol:
با سلام من به عنوان یک خانم ازدواج مجددرو کاملا حلال وپیروی از دین خدا می دانم
ولی باید قبول کنید که سخت است مثل اینکه به مردی بگویی جهادبرشما واجب است وباید خانواده خود رارها کرده وبه جای دوری بروید این مسئله برای هیچ مردی خوشایند نیست ولی باید به خاطر خدا قبول کند
نظر شخصی بنده این است که هیچ زنی که شوهرش را دوست داشته باشد با باور قلبی وعملی رضایت به این کار نخواهد داداگر هم رضایت دهد به خاطر عمل به تکلیف الهی است
درپناه حق
پینوشت: بنده فکر میکنم شما با کمالاتی که دارید و شرایطی که فرمودین ،بین ازدواج دائم و موقت اصلا سراغ موقت نروید.
شما که نیاز مالی بحمدلله ندارید و میدانید که در موقت مرد هر زمان بخواهد مدت را میبخشد و زن را رها میکند و شما باید زندگی مخفی و پر استرسی احتمالا داشته باشید... و شاید حتی نتوانید لذت مادر شدن را بچشید که البته رضایت خانواده محترم شما برای موقت احتمالا هرگز نخواهد بود.
و بعد اتمام مدت یا نخواستن ادامه دیگر دوباره تنها شده و اینبار مجرد هم نیستید که شرایط خوب گذشته چه از لحاظ خواستگار و چه از لحاظ روحی را داشته باشید و با تجربه یک زندگی مشترک دوباره به دوران مجردی بازخواهید گشت.
(این صحبت در قبال حرف برخی دوستان که پیشنهاد موقت را دادند عرض شد.)
با سلام
ممنون و متشکر از جناب باء
توضیحات ایشون برای صاحبان اندیشه کافی به نظر میرسد
لکن بنده نیز مواردی که به نظرم میرسد عنوان میکنم
اول: غیرت
یکی از عمده اشکالات خانمها در این بحث این است که موضوعی به نام غیرت را مطرح میکنند و خود را مانند مردان صاحب غیرت میدانند و به آن افتخار میکنند و بواسطه آن از پذیرش حرف حق میگریزند. در اینجا خطری وجود دارد و آن این است که خانمها یکی از رذایل اخلاقی را برای خود فضیلت قلمداد میکنند و کم کم قبح آن را شکسته و به عنوان یکی از محسنات خود از آن نام میبرند و در نتیجه برای از بین بردن این صفت بد تلاشی نمیکنند.
تا آنجاکه من میدانم در احادیث داریم که غیرت مرد از ایمان و غیرت زن از کفر است (نقل به مضمون)
پس پای غیرت را وسط نکشید.
همچنانکه بخل برای مردان صفتی نکوهیده و برای زنان صفتی پسندیده است (البته اینجانب میدانم که منظور از بخل و غیرت، تمام مراتب آن نیست. پس خواهشا به ظاهر کلام اشکال نکنید)
دوم: حس تمامیت خواهی
استتناد به این حس هم از آن دسته استدلالات من درآوردیست. اینکه من همسرم را فقط برای خودم میخواهم در کجای دین مجاز شمرده شده است؟
اینکه هر چه دوست داریم و دوست نداریم را حجت بدانیم، پس تهذیب نفس و دفع صفات رذیله و اکتساب صفات حمیده چه میشود؟
اسلام دینی کامل است و باید آنرا کامل پذیرفت و الا میشویم مصداق افتومنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض
و در آن هنگام فما جزاء من یفعل ذلک منکم الا خزی فی الحیوة الدنیا و یوم القیمة یردون الی اشد العذاب
اگر برخی از احکام اسلامی به مذاقمان سازگار نمی آید، اشکال از خود ماست و باید خود را تغییر دهیم نه اینکه منکر احکام شویم یا آنها را تفسیر شخصی کنیم.
والسلام علی من اتبع الهدی
اوه اوه اوه...
از یک تاپیک دیگه شما دنبال پاسخ به بنده هستید خانوم یعنی شما که باهوشی نفهمیدی لحن من در همه تاپیک ها شوخی و خنده هست !
یعنی شما فکر کردید بنده وقعا میخوام برم چهار تا زن بگیرم! ضریب هوشی شما چنده؟ لحن طنز و با واقعی تشخیص نمیدید؟ از شکلت هایی که میگذارم جدیت فهمیده میشه؟
نکته بعد اینکه مسئله چند همسری تابع فرهنگ هست در همین سیستان بلوچستان آدم فقیر داریم چندتا زن داره (میخوام بگم خیلی ربطی به مادیات نداره)
حالا خانوم های ایرانی به واسطه فرهنگشون عموما تعدد زوجات رو قبول نمیکنند
یادم میاد یک خانومی یک تاپیک زده بود احادیث کراهت متعه(کلی خندیدم وقتی عنوان رو دیدم)
مهم نیست چقدر فلسفه بافی کنید حکم شرع معلومه اما اکثر آقایون دنبال تعدد زوجات نیستن کسی هم که اهل شهوت رانیه نیاز به عقد و ... نداره
یا حق
یادم باشه زن حقوق دان یا زنی که تو فک و فامیل و دوست و آشنا حقوقدان دارن نگیرم!:khandeh!:
جفت پا تو کلیه رفتن اصطلاح هست کی خواست جفت پا بره! فقط چند ضربه کاری :Kaf:
حالا جدای از شوخی ما یه فامیل دور داریم 6 تا زن داره وخیلی هم خر پوله!
دمش گرم الگوی من در زندگی!
یا حق
درازدواج مجدد رضایت همسر اصلا شرط نیست و حتی با وجود مخالفت او هم مرد می تواند انجام دهد . فقط در یک صورت خاصی رضایت همسر شرط است و آن جایی که است که کسی که می خواهد همسر دوم شود خواهر زاده و یا برادر زاده همسر اول باشد در این صورت بدون رضایت همسر اول این ازدواج صحیح نمی باشد. جهت اینکه اطلاعات عمومی شما افزایش یابد عرض شد.:ok:
سلام
خواهر گرامی از شما خواش می کنم که غیر کارشناسی حرف نزنید چون مطلبی که شما دارید می گوید در سرنوشت یک انسان تأثیر گزار است . و ممکن است سبب شود که فردی تا آخر عمر ازدواج نکند ضمن اینکه نگاه کنید ببینید و در این صورت آن فرد یک عمر شما را نفرین و لعن خواهد کرد. بنده یک مطلبی را در همین مبحث در جواب عزیز دیگری خواهم نوشت . اگر تمایل داشتید مطالعه فرمایید:no:
علیک سلام.بنده گفتم شاید چون در مورد مواردش خبری نداشتم...
بعدشم اینجا هرکسی نظر شخصی شو اعلام میکنه کسی ک تاپیک رو باز میکنه هم میدونه همه مثله شما کارشناس نیستن ک بخوان نظر کارشناسی بدن ... اینقدم زود پای خدا پیغمبر و این حرفا رو هم نکشین وسط ...
سلام
اول لازم دانستم از استاد گرامی و همه بزرگوارانی که تا این لحظه من را در مورد این مساله یاری کردند تشکر کنم
در پاسخ به کاربرانی که در مورد رضایت همسر اول سوال کردن و اینکه چقدر از همسر اولشان شناخت دارم اجازه دهید توضیحی دهم:
من تا کنون به ازدواج دوم فکر نمیکردم،یعنی به عنوان راهی برای خودم فکر نمیکردم،اگر کسی ازم میپرسید خوب است یا بد ،طبق احکام الهی و غیره راهنماییش میکردم اما اینکه خودم همسر دوم شوم را موافق نبودم و اتفاقا شدیدا مخالف بودم ! به دو دلیل
1- چون معتقد بودم خانم اولشان را خوب نمیشناسم و ممکن است این ظرفیت را نداشته باشد که یک نفر دیگر وارد زندگیش شود و تا کنون هم واقعاکمتربه موردی برخورده ام که همسرش راضی باشد( به جز یک مورد که خود خانم برای همسرش دنبال همسر دوم بود،زن و شوهر بسیاربسیار متدینی هستند،وقتی با واسطه از من پرسیده شد من غیر مستقیم دلیلش را پرسیدم و معلوم شد خانم چون نمیتواند به خوبی به همسرش محبت کند و غیره میخواهد زن دیگری برایش بگیرد،در ظاهر امر اینگونه است که خانم راضی است و حتی خودش اقدام کرده ،اما من از آنجایی که ترسیدم با ازدواج این آقا با من و محبت های من به ایشان مهر این آقا به همسر اولشان سرد شود کلا دور این مورد را خط کشیدم و پیگیری نکردم )
2- مخالفت شدیدکل خانواده و اقوام و دوستان خصوصا پدر بزرگوارم که به هیچ وجه با این موضوع(ازدواج من با مرد متاهل ) موافق نیستندو راضی کردنشان سخت است
خب آقایانی که پیشنهاد دادند را میشناختم و یا حتی با بعضی خانمهایشان نشست و برخواست داشته ام و چون محل زندگی ما شهرستان است شناخت افراد کار آسانی است اما به جز یک مورد افرای که پیشنهاد دادند هم شهری خودم نبودند!! برای تبلیغ و استادی و غیره آمده بودند شهرستان ما ،پس اگر گفتم آن آقا ها ملاک های مرا داشتند فعلا مطمئن هستم ملاکهای اولیه را داشتند
اما اگر قرار باشد همسر دوم شوم چند چیز دراین مورد خیلی خیلی مهم است
1- خود این آقا 2- خانمشان 3- فرزندانشان
(در مورد خانمشان هم حتی اگر شرعا هم رضایت همسر اول ملاک نباشد برای من خیلی خیلی مهم است که قلبا راضی باشد،زیرا با توجه به هدفی که من از ازدواج دارم باید خانم اول قلبا راضی باشد،من خانم هستم و خوب میتوانم بفهمم یک خانم دارد قلبی میگوید یا زبانی)
اما من هنوز وارد این مرحله که نیاز به شناخت دقیق آقا و همسر اولشان است یا ایستادگی در برابر خانواده ام است نشده ام ،زیرا هنوز به یقیین نرسیدم که این مسیر را انتخاب نمایم یانه !! پس هنوز در مرحله اول تصمیم گیر یعنی انتخاب این مسیر هستم
و کلا این تاپیک برای این ایجاد شد که از استاد و بزرگوران همفکری بگیرم تا بدانم آیا با توجه به تمام جوانب و دیدگاه ها و غیره اصلا من به این موضوع فکر بکنم؟آیا به عنوان یک مسیر پیش رو از این مسیر استفاده کنم؟آیا مصلحت من در این است؟ و غیره..
حال اگر نهایت یه این نتیجه رسیدم که بله این مسیر را انتخاب نمایم تازه کار اصلی و سخت من شروع میشود که:
1- باید محکم و جدی دربرابر خانواده و اقوام و دوستان بایستم
2- باید کامل همسر و خصوصا فرزندان آن آقا را بشناسم(نوع تربیت فرزندانشان برایم خیلی مهم است ،چون فردا هم فرزندان من همینگونه تربیت میشوند و من تربیت فرزند برایم خیلی خیلی مهم است)
3-باید از رضایت کامل همسر اول و عقاید و دیدگاهش مطمئن شوم
4- هرچند آن آقا ملاکهای اولیه ام را دارند اما مثل جلسات خواستگاری باید روند را طی کنند و با هم در چندین جلسه صحبت کنم (البته از طریق خانمشان هم میتوانم به پاسخ خیلی از سوالاتم برسم)
5-و....
پس فعلا مشکل من بر سر اصل موضوع است نه مراحل بعد!!! یعنی فعلا سوالم این است آیا من با توجه به تمام مشکلات پیش رو به این مسیر برای ازدواج فکر کنم یانه؟ که تا کنون بزرگوران راهنمایی های خوبی نمودند که باز هم اگر راهنمایی نیاز است بفرمایند تا از محضرشان استفاده کنم
باتشکر
یاحق
اینهمه ما خون به جیگر شدیم که به شما بگیم این راه درست نیست و راه های دیگه ای وجود داره
تازه شما میگی لیلی زن بود یا مرد ؟
ای خداااااااااااااااااااااا:ghati:
سلام. آقا تازه واسه من قضیه روشن شد ببخشید اگه پیش داوری کردم خب خواهر من شما خودت بینش خوبی داری مطمئنن اگه بیشتر رویه تصمیم ات فک کنی بهترین نتیجه رو میگیری ... موفق باشی و ان شاالله بهترین تصمیم رو بگیری ...
سلام
خب خواهر عزیزم من هم دارم روی همه صحبتهای شما خوبان فکر میکنم دیگر! من باید مجموع صحبت شما ،دیگر دوستان بزرگوار و استاد محترم را در نظر بگیرم ،ابعادش را برسی کنم،سبک سنگینش کنم بعد به یک نتیجه کلی برسم ! و باید آن مسیری را انتخاب نمایم که از همه به مسیر اصلی نزیگتر باشد و از همه رضای الهی در آن بیشتر باشد و با هدفم از زندگی و ازدواج هم خوانی داشته بشد
درضمن هنوز تاپیک بسته نشده و دوستان و بزرگوران دارند نظر میگذارند
از شما خواهر خوبم هم ویژه متشکرم که دارید با من همفکری میکنید:Gol:
یاحق
من دیگه حرفی ندارم
ما که نتونستیم
فقط ایشالا خدا به پدرتون عمر طولانی بدن تا بتونن همیشه جلوی شما وایسن و نزارن کاری بکنین که زندگی خودتون و یه خانواده دیگه رو بسوزونید و خاکستر کنین:ok:
خواهر گرامی من چند مورد از پیامهایی که در همین تاپیک قرار داده بودید خواندم این به نظرم رسیدکه شما به خودتان مجوز می دهید که در مورد دیگران قانون وضع کنید و در خصوص زندگی دیگران تصمیم بگیرید می شود از شما بپرسم این اجازه را از کجا آوردید؟
انسانها همه احتیاج به قانون دارندو این یک امر مشخصی است ولی در خصوص قانونگذار باید گفت تنها کسی حق دارد قانون وضع نماید.که انسان را خوب بشناسد و کمال انسان را هم خوب بشناسد و اوج مقام و پایین ترین درجه مقامی انسان را بداند و راه رسیدن به اوج را بشناسد و راه نیفتادن در چاه پایین ترین درجه را بشناسد و عوامل و موانع هر کدام را بداند و قطعا او کسی جز خداوند متعال نیست چون همه اینها را خود او خلق کرده . ما شأنیت قانونگذاری را نداریم زیرازنان از خلقت و نیازهای مردان بی اطلاعند و مردان نیز از نیازهای زنان و ضمن اینکه خود ما در این موارد و اظهار نظرها و قانونگذاری ها منفعت خود را جستجو می کنیم ولی باید خداوندی که نه زن است و نه مرد و نه منفعتی برای او هست باید قانونگذاری کند.و ما فقط باید اطاعت کنیم و حق اعتراض نداریم.خداوند مرد را خلق کرد و با توجه به اینکه او مرد است و نیازهای مردانه مانند نیازهای جنسی که لحظه به لحظه است برخلاف زنان ، وتنوع طلبی در او قرار داد.با توجه به همین مقوله برای او قانو گذاشت و با توجه به اینکه مردان نیز درمرد بودن دارای چند درجه هستند . خداوند فرمود: اگر می توانید برای شما بهتراست به یک همسر اکتفا کنید و اگرنه می توانید همسران دیگری اختیار نمایید. وزنان را نیز خلق کرد و نیاز آنها را نیزخلق کرد و با توجه به نیازها و ساختار زنانگی او او را به داشتن یک همسر محدود کرد.با توجه به اینها خداوند در وجود مرد غیرت را قرار داد و آن را تمجید کرد و برای زنها غیرت را قرار نداد وآن را برای زنان تقبیح کرد. البته زنان جامعه ما این صفت رذیله زنان را به طور اکتسابی و از روی تعصباتی که برای خود ایجاد کرده و آن را پرورش داده اند در وجودشان غیرت نهادینه شده و البته نباید از خیانت صدا و سیما و فیلمسازان در این زمینه چشم پوشید.
ضمن اینکه قانون خداوند دقیقا مطابق تعادل عالم است . شما اگر جمعیت کلی جهان را بنگرید خواهید دید که جمعیت خانم ها چند برابر مردان است و طبق قانون شما حتما باید گروهی از زنان بدون همسر باشند فقط و فقط به خاطر خود خواهی برخی از خانم ها ؟؟؟؟
ضمن اینکه ما نام خود را شیعه گذاشتیم و شیعه یعنی پیرو حال ببینیم که ما پیرو چه کسی هستیم آیا ما سنت ائمه هدی علیهم السلام را ترویج می دهیم و یا در راه ترویج سنت قاتل حضرت زهرا سلام الله علیها قلم می زنیم و دست و زبان و فکر و چشم خود را در این راه قرار دادیم آیا ما در قیامت در صف پیروان علی علیه السلام خواهیم بود ویا در صف پیروان .... که گفت: پیامبر خدا سه چیز را حلال کرد و من حرام می کنم.
از خدا بترسیم. که این دنیا با همه فریبکاری و تعصبات غلطش خیلی زود به انتها می رسد.
البته فکر نکنید که چون مسئله ازدواج مجدد آقایان است من این طور عقیده دارم . کسانی که مرا می شناسند می دانند که من همین طور جدی و متعصبانه حتی در خصوص اینکه کسی حق ندارد زنان را در خانه به کاری وادار کند و وجوب نفقه زن بر مرد و ... نیز پا فشاری می کنم زیرا اعتقادم این است که خداوند حکیم است و احکام صادره از او از هرجهت کامل است اگرگه من نوعی حکمتش را ندانم.
اما در خصوص آن خانم من خالفتی با ازدواج ایشان به صورت همسر دوم ندارم ولی توصیه هایی برای ایشان دارم. اولا بدانند که چون عرف ما رنگ و بوی الهی و ائمه هدی ندارد و متاسفانه عرف تعصبات بی جاست این ازدواج سختی هایی نیز دارد. ثانیا بهتر است از آن آقا بخواهد که همسر اول ایشان در جریان باشد و حتی خود ایشان نیز با آن خانم صحبت کند.البته وجوب شرعی وجود ندارد چون مرد در ازدواج مجدد می تواند بدون رضایت همسر اول اقدام کند مگر اینکه همسر دوم برادر زاده و یا خواهر زاده همسر اول باشد. والبته شرط همسر اول برای عدم ازدواج مجدد آقا نیز نافذ نیست و شرط فاسد است . و اینکه باید بداند که این آقا همسر دیگری نیز دارد پس نمی تواند مانند کسی که یک همسر دارد تمام وقت در اختیار ایشان باشد. امیدوارم زمانی همه تعصبات ما فقط و فقط دین خدا باشدولا غیر...
ضمن اینکه این کار به هم ریختن و بر هم زدن زندگی دیگران نیست زیرا باید هر کسی به قدر حق خودش از دیگری توقع داشته باشد نه بیشتر و حق زن هر چهار روز یک روز است والسلام.
ان شاءالله خداوند سایه همه پدرها را بر سر فرزندانشان حفظ کند،من تمام زندگیم را مدیون ایشانم
ولی من که نگفتم قرار است حتما تصمیم بگیرم زن دوم شوم!! گفتم هنوز نتیجه گیری نکرده ام،ممکن است در آخربه این نتیجه برسم با توجه به موقعیتم و تمام جوانب این مسیر برای من خوب است
ممکن هم است به این نتیجه برسم با توجه با به تمام جوانب و موقعیت کنونی و راه های دیگری که ممکن است وجود داشته باشد این مسیر فعلا برای من خوب نیست!(البته برای من مناسب نیست ولی ممکن است برای دیگران مناسب باشد ) و آنرا انتخاب نکردم
یاحق
اگر شما میدونید این اشخاص ادم های خوبی هستند پس مشکل چیه چرا برایتان رنج آور است شک نکنید ادم های خوب تصمیماتشون هم خوب است پس برایتان رنج آور نباشد
ببینید من مطمئنم تعدد زوجات برای زمان و اشخاص خاصی است نه همه مردان و همه ی زمان ها حال اگر شرایطی برای مردی پیش بیاید که نیاز به تعدد زوجات داشته باشد مثلا همسرش مشکلی داشته باشد یا در سفر باشد یا هر دلیلی دیگر باید همان توصیه هایی که به زنان می کنید ( تاپیک چرا زن حق طلاق ندارد ) به مردان هم بکنید نه اینکه مشکلات زندگی مشترک فقط به زن ربط داشته باشد مرد فقط در زمان خوشی ها کنار خانواده اش باشه همانطور که زنان را به وفاداری و تحمل مشکلات سفارش میکنند مردان نیز باید چنین باشند کسی نمیتواند برود با شخص مشابه خود ازدواج کند
سلام!
اگر بخوام یک نصیحت بکنم که از تجربه شخصی خودم هست باید بگم:
هیچ وقت سعی نکنید یک فرهنگ رو در جامعه تکی تغییر بدید
نتیجه اش فحش خوردن توهین تحقیر بد گویی پشت سر شما و ... هست
به نظرم با خانواده و فامیلتون در نیوفتید زندگی تون جهنم میشه آخرشم هیچی
مجرد بمونید بهتره تا همسر دوم بشید
یا حق
با احترام
حوصله و وقت خوندن این متن طولانی رو ندارم
فقط همین دو خط رو که نوشتین خوندم
برادر گرامی
استاد حامی خودشون توی این تاپیک از همه خواستن نظر بدن
همون راه حل های سبزرنگ هم ماله ایشونه من کپی پست کردم فقط
قانونم کسی تصویب نکرد
این خانوم بخواد این کارو بکنه ( ایشالا که نخواد ) احدی نمیتونه جلوشونو بگیره
در حال حاضر با وجود این تاپیک های متعدد و پشت سر هم به من حق بدید تنها به جنسیت خودم در این انجمن مطمئن باشم حالا انصاف داشته باشید ما داریم این بحث ها رو کشش میدیم یا عده ای از دوستان، نمیدونم شاید واقعا یکی سوال داشته باشه شایدم قصد تبلیغ رو دارند و می خواهند با چنین ترفندهایی حساسیت زنان را نسبت به تعدد زوجات از بین ببرند ( منظور من این تاپیک نیست اکثر تاپیک ها شده چنین مسائلی ) ولی نتیجه جز اینکه فقط زنان به دین بدبین می شوند و دختر و پسر از جنس مخالف متنفر میشود چه سود دیگری داشت؟
حالا ممکنه شما بگید ما بدبینیم کسی ممکنه واقعا سوال داشته باشه هزارتا تاپیک در این زمینه وجود داره علاوه بر این بعد از گرفتن نظر کارشناس باید حتما بیاد با جملات نفرت انگیز (دقیقا مشابه تاپیک های دیگر) حساسیت زنان رو به این احکام بیشتر کنند خوب حالا اگه نیامدن ما به این تاپیک ها باعث میشه این تاپیک ها ایجاد حساسیت نکند باشه من دیگه در این تاپیک ها شرکت نمی کنم چون فقط در این بحث ها نفرت و حساسیت و بدبینی به وجود میاد بهرحال دختران اینجا هم مذهبی هستند بزرگان مخالف نظر شما هم مذهبی هستند همه که در گمراهی به سر نمی بریم کسی هم که قصد لجاجت نداشته باشد این سخنان رو با دل و جان می پذیرد
از این جهت که همسرم به جز من به کس دیگری هم فکر کند آخه به نظر من آدم نمی تونه هم زمان در قلبش عشق دو نفر باشه
اینکه وقتی با منه حواسش پیش دیگری باشه
ولی اینکه هسری داشته باشم که به خاطر خدا ازظاهر سازی دور باشه خوشحال میشم(البته خدا هیچ وقت اون روز رو نیاره)بگید آمین
ضریب هوشیم از شما بیشتره شک نکن
بعدش شما متوجه میشی شوخی کردی دیگران چطور باید بفهمند شما قصدتون شوخی بوده !!!!!!!!!!!!!
عجب یعنی ما هر چی گفتیم دیگران باید متوجه منظورمون بشن !!!!!!!!!!!! چه منطقی
صیغه و تعدد زوجات هم شده دستمایه طنز و شوخیتون !!!!!!
سیستان و بلوچستان که وضعش مشخصه، تعداد زنانشون نشانه فقر فرهنگی منطقه است مایه افتخار هم نیست که مثال زدی
سلام علیکم خواهر عزیز و رحمة الله،
اینکه حرف درستی است که قاعدتاً از هر سؤال بهتر است یکی مطرح بشود، اما چند مطلب در این زمینه وجود دارد که قابل اعتنا باشد،[INDENT]۱. به دلایلی سیاست سایت بر این است که تاپیکهایی که مدتی از عدم فعالیتشان میگذرد باید بسته شوند تا جمعبندی و اگر هم حرف آخر را کارشناس در جمعبندیاش بزند دیگر جالب نیست که اگر کسی حرف دیگری داشت بیاید و بعد از آن بزند، این است که گاهی لازم میشود بحث بیشتر در تاپیک جدیدی پیگیری شود که البته چندان هم قابل کنترل نخواهد بود که پستهای تکرارش و حرفهای تکراری در آنها نباشند
۲. این تاپیک الآن در انجمن مشاوره است، فرق انجمن مشاوره با انجمن مثلاً احکام این است که در اینجا از حکم خدا سؤال نمیشود و معمولاً از اینکه برای این شرایط خاص چه راهکاری مدّ نظر است سؤال میشود، در این حالت یک تغییر کوچک در شرایط سؤالپرسنده میتواند روند پاسخگویی را تغییر دهد و در نتیجه در بخش مشاوره طبیعی است که تعداد زیادی از این تاپیکها داشته باشیم، کمتر پیش میآید دو نفر دقیقاً در شرایط یکسان باشند، اگرچه یک نفر ممکن است از یک تاپیک کمی متفاوت بتواند پاسخ مشکل خودش را هم بگیرد
[/INDENT]
در مورد تاپیک حاضر این تاپیک به فرمودهی استاد خصوصی پرسیده شده بود و قرار نبود علنی شود ولی به تشخیص ایشان شد، پس به نیتی که میفرمایید نبوده است، لااقل به کارشناس محترم که میتوانید اعتماد کنید.
خواهر عزیز اینکه شما و سایر خواهران مخالف ما در این یک زمینه همگی مذهبی هستند قبول، خدا حفظتان کند ان شاء الله ... ولی بزرگانی که میفرمایید کدامها هستند ... حقیر فقط در ذهنم هست که یک روحانی را یاد کردید که فرمودید ایشان هم عالم دین است و بعد در مقام تعریف از علمشان هم فرمودید که شاگرد مرحوم امام بودهاند، ما هم گفتیم که ولی نظر استاد ایشان که خود امام بودهاند بر خلاف ایشان بوده است، شاید هم نظر یکی از مراجع تقلید را اضافه کرده باشید که ایشان هم از نظر بسیاری از علمای دیگر مرحعیت علمی و از نظر برخی از علما هم حتی شرایط عدالت را ندارند، به این دلیل که زمانی که جامعه نیاز به آرامش و وحدت داشت ایشان در معرکه آتش میانداختند و البته توهینهایی هم به برخی علمای دیگر کردند ...
ما از امام صادق علیهالسلام روایت داریم که علمای شیعه مانند علمای یهود بر باطل اتفاق نخواهند کرد، شما یک عالم موافق نظراتتان را معرفی کنید که علم و عدالت ایشان مورد پذیرش اکثریت علمای مؤمنین باشد، ما هم کوتاه خواهیم آمد و موضعمان را تعدیل میکنیم، ان شاءالله ... فعلاً به نظر ما اینطور میرسد که اتفاق علما بر چیز دیگری است و به همین دلیل نمیتوانیم خلاف آنچه بر ما اتمام حجت شده است حرفی بزنیم ...
اما اینکه میفرمایید کسی که قصد لجاجت نداشته باشد این سخنان شما رو با دل و جان میپذیرد به نظرتان اتهام به ما نیست؟ آیا جرم ما این است که میخواهیم دین خدا را بپذیریم؟
ما وقتی دربارهی طیف مذهبی حرف میزنیم که حرفهای فیمینیستی میزنند منظورمان این نیست که ایشان ابتدا نگاهشان اسلامی بوده بعد مثلاً در حوالی سن بلوغ رفتهاند کتابهای فیمینیستی خواندهاند یا پای شبکههای ماهوارهای افکار آنها را شنیدهاند و شستوشوی مغزی شدهاند، حقیر نظر شخصیم را گفتم که به نظرمان شما مقصر نیستید که این افکار را دارید، این افکار از نسل قبل به ما رسیده است به علاوهی از ماهوارهها و کتابهای آن طرفی، نسل قبل هم از نسل قبلشان به ایشان رسیده است و باز از تلویزیون و رادیوی زمان شاه و کتابهای آن زمان، نسل قبل از ایشان هم که مورد هجمهی مستقیم بودند، اگرچه از قبل از این زمانها و از زمان قاجار نفوذ فرهنگ غربی در کشور ما آغاز شد. پس اینکه ما و شما از ابتدا که بزرگ میشویم عقایدمان شبیه عقاید غربیها باشد چیز عجیبی نیست، این زخمی است که بدون آنکه درش تقصیری داشته باشیم برداشتهایم ... دیگر بدون آنکه خودمان بدانیم هم کتب مدرسه و برنامههای صدا و سیما و فیلمهای سینمایی و رمانهای نویسندگان ولو مذهبیامان گاهی پر هستند از افکار غربی ... خصوصاً که بسیاری از متفکرین ما برای تحصیلات به غرب میرفتند و نه فقط با علم که با فرهنگ آنها باز میگشتند، مثلاً مثل آنها لباس میپوشیدند و غیره ...
ما آن ایرانیهایی که جلوی اعراب ایستادند که فرهنگشان حفظ شود نیستیم ... ما نسل دیگری هستیم که فرهنگ غربیها را بر فرهنگ خود ترجیح میدهیم ... رفتن به خارج همچنان برای جوانان ما آرزوست ... یکی از دوستانم داشت میرفت آمریکا یا کانادا برای دکتری دیدم خیلی خوشحال است و طوری حرف میزند که انگار دارد میرود برای تفریح، بهش گفتم که یادت هست که برای چی داری میری آنجا؟ داری میری درس بخوانی ولی تابحال ندیده بودم اینقدر برای درس خواندن مشتاق باشی!؟ یکهو جا خورد، اصلاً حواسش نبود که اصل سفرش برای چی هست، گاهی درس خواندن بهانه است ...
اگر فکر میکنید فیمینیستها زنان ما را خوب شناختهاند باید توجه داشته باشید که فیمینیستها اول عقاید خودشان را با تلقین در طی چند نسل در مغز ما کردهاند و حالا همانها را در کتابهایشان میخوانیم و میگوییم بله من این را میدانستم این درست است اینها خوب ما را شناختهاند ... بعد هم تمام مادران و مادربزرگان و اجداد قبل خود را ظالم و ظلمپذیر و تو سری خور و بیسواد معرفی میکنیم و هویت خود را هخامنشیانی تعریف میکنیم که اصلاً نمیدانیم خداپرست بودند یا کافر ...
درد ما از این است که ما خود را از ابتدا در فرهنگ غربی یافتهایم ولی به ما گفته شده است که این اسلام ناب است و بعد کسی را که بخواهد مطابق آیات و روایات عمل کند را دیگر میگوییم افراطی ... چون در اسلام نابی که از غرب به ما رسیده و ما فکر میکنیم از پدران و مادرانمان رسیده است این دستورات نیست ...
به نظر حقیر تحصیلات امروزی به این شکل خاص با این کتابهای خاص نه تنها برای خانمها که برای آقایان هم مضر است، چون اول در همین تحصیلات خداوند به طور غیرمستقیم نفی میشود و عقاید انسانمحور و سکولار جایگزین عقاید اسلامی میشود و سپس میگویند ما کاری به دین شما نداریم، ولی خودشان میدانند که این تحصیلات صاحبان باور را به راحتی به تناقضات آشکار خواهد رساند و آنها خودشان باورهایشان را کنار خواهند گذاشت و مشتاقانه به سمت آنها خواهند رفت ...
ما دشمن را خیرخواه خود فرض کردهایم و باورمان نمیشود که چه هزینهها و امکاناتی را که صرف نمیکنند تنها برای اینکه ما را از عقایدمان تهی کنند ...
ما برای تبعیت از آنها دلایل شهودی داریم، مثل اینکه پیشرفت علم و تکنولوژی بسیاری از مشکلات را میتواند حل کند، اما با اینکه برای دشمنی کردن با آنها دلایل عقلی محکم داریم و همچنین میبینیم که جامعهی پیشرفتهی آنها گرفتار فسادهای عجیب و غریب است و در آن زندگیها بدترین افراد بهترین شکلهای زندگی را دارند اما باز نمیتوانیم حرف عقل را در مقابل حرف چشم و گوش خود به کرسی بنشانیم و به خود بقبولانیم که پشت این لبخند محبتآمیز قلبی از نفرت و دشمنی و پشت این دستگش مخملی دستی از چدن قرار دارد که میخواهد قلبمان را از سینهامان بیرون بکشد ...
خواهر عزیز ما هم در همین جامعه به دنیا آمدیم و خیلی از ما ابتدا با همین افکار مشابه شما بزرگ شده بودیم اما بعد دیدیم که عقل دارد خلاف آنچه چشم میبیند را میگوید و مستندات زیادی هم برای حرفهایش دارد، باید انتخاب میکردیم، یا رومی روم و یا زنگی زنگ ... یا مسلمان با پذیرش تمام احکام آن و یا زدن زیر همه چیز و دل خوش کردن به تکنولوژی و مصرفگرایی ...
این پیشنهاد خداوند به برخی مؤمنان فکر کنم برای شما راه مناسبی باشد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِن تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّـهُ عَنْهَا ۗ وَاللَّـهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ * قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِّن قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِهَا كَافِرِينَ [المائده، ۱۰۱ و ۱۰۲]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از چيزهايى مپرسيد كه اگر براى شما آشكار شود شما را بد آيد و اندوهگين كند، و اگر [به اصرار] از آنها بپرسيد آنگاه كه قرآن فرومىآيد براى شما آشكار مىگردد [و از عهده آن بيرون نتوانيد آمد]. خداوند از آنها- پرسشهاى بيجا- درگذشت و خدا آمرزگار و بردبار است. * همانا گروهى پيش از شما از آنها- آنگونه چيزها- پرسش كردند سپس [همين كه پاسخ شنيدند] بدان كافر گشتند.
شما شکر خدا مؤمن و مذهبی هستید و ناراحتی شما خوشایند هیچ کدام از ما نیست، ولی اینها هم جزء احکام دین خداست، شما هنوز تحمل این مطالب را ندارید، پس بهتر است که از این تاپیکها دوری کنید و سعی کنید که با آن مقابله نکنید، آن هم وقتی میدانید که هم در قرآن آمده و هم در روایات آمده و هم در کلام قریب به اتفاق بزرگان دین وارد شده است و کسانی که هم آنرا طوری تفسیر میکنند که مثلاً تاریخ مصرف این آیات گذشته و دین را باید امروزی نفسیر کرد هم خودشان میدانند که حجت شرعی برای این کارشان ندارند و صرفاً با اتکا به منطق خودشان دست به این کار زدهاند که البته این کار فرق چندانی هم با بدعت ندارد. شاید شما هم زمانی مانند ما به این نتیجه رسیدید که از خداوند جز به خداوند نمیتوان پناه برد و کلام خداوند اگرچه برایمان سنگین باشد باید بگوییم الهی سمعنا و أطعنا غفرانک ربنا و الیک المصیر ... اگرچه بعد از این اعتراف کمکم بسیاری از قفلهای ذهنی انسان گشوده میشود و چیزهایی برایش جا میافتد که قبلش فکرشان را هم نمیکرد و به مطالبی ایمان میآورد که قبلاً محال میدانست باور پیدا کند
یا علی علیهالسلام
ای وای من... ای وای من.........
آقاتون اگه این مطلبو بخونه خودشو حلق آویز می کنه، من که گیج شدم:Gig::Gig::Gig:
میدونید چیه
کم کم دارم متوجه میشم چرا اجازه پدر برای ازدواج دختر شرط محسوب میشه
با سلام
امیدوارم همه زن هایی که با فلسفه متعه و چند همسری مرد در دنیا مخالفن
در آخرت و بهشت انشالله، یک مرد مومن رو قسمت کنن با سه تا زن دیگه (حالا حوری ها سرجای خودش) تا بطور عملی مشکلشون حل شود:ok::ok::Khandidan!:
احتمالا تو بهشت هم میشه طلاق گرفت
تازشم
اگه قراره بهشتو بده خدا به یه زن ... پس دیگه توش از خون به جیگر شدن و هوو و اینا خبری نیس...بهشته ها قراره خوش بگذره توش به همه
بیخود به خودتون وعده ی الکی ندید:ok: