از چه سنی باید به نوجوانان استقلال داد؟
تبهای اولیه
با سلام
من با توجه به شغل کاری که دارم و در دبیرستان مشغول هستم با نوجوانان و خانواده آنها ارتباط زیادی دارم یکی از مسائلی که با آن روبرو شده ام موضوع استقلال طلبی آنها و تغیر و تحول در سن آنها می باشد
و چون والدین نمیتوانند پاسخ درستی به این تغیر رفتار نوجوانان بدهند , رفتارهای نامناسبی از سمت نوجوانان سر میزند که تنش زا میشود و معمولا این تنش به صورت لج ادامه پیدا میکند
از طرف دیگر خانوادها نگران این هستن که با توجه به خامی نوجوانی آنها به بیراهه کشیده شوند و به خاطر این موضوع حاضر نیستن قبول کنن که آنها بزرگ شده اند.
سوال این است:
1- در چه سنی خانوادها باید این استقلال را به فرزندان خود بدهند؟
2- این استقلال تا چه حد باید باشد و چگونه باید کنترل شود؟
در یک مورد خاص
پدر و مادری که حتی حاضر نیستند فرزند آنها فاصله مدرسه تا خانه را که مسیر دوری هم نیست , خودش طی کند و حتما باید سرویس مدرسه یا پدر مادر او را تا خانه ببرند البته این نوجوان آخرین فزرند آنها می باشد و به اصطلاح ته تغاری است اما خود نوجوان فرد وابسته ای نیست و به دنبال استقلال خود میگردد
چطور میتوان چنین پدر و مادری را درمورد استقلال طلبی فرزند قانع کرد؟
با تشکر
بنام بهترین خالق هستی
با سلام و تحیت
ضمن تشکر ازسوال خیلی خوب شما کاربر گرامی
از باب مقدمه بحث اشاره کنیم که دوره نوجوانی:
دوره خاصی از زندگی است که از لحاظ ویژگیها و شرایطی که دارد که متمایز از سایر مراحل بوده و مورد توجه متخصصان رشد و روان شناسی رشد میباشد. در این دوره سنی ، نوجوان ویژگیهایی پیدا میکند که لزوم توجه و اعمال شیوههای برخورد مناسب را الزامی میسازد و از آنجایی که تحمل این شرایط و ویژگیهای آن برای نوجوان نیز توام با مشکلاتی است عدم آگاهی اطرافیان و بویژه والدین و مربیان با شیوه برخورد با آنها میتواند مشکلاتی را به وجود بیاورد.
یکی از این ویژگیهای مهم تمایل نوجوان به کسب استقلال است نوجوان تمایل دارد تواناییها و نیرویهای خود را به معرض نمایش بگذارد و قدرت و توانایی خود را به اطرافیان ثابت کند. میخواهد یکه و تنها عمل کند و تا جایی که میتواند به اطرافیان و بویژه والدین خود تکیه نکند. استقلال طلبی زمینه اولیه ورود او به اجتماع را فراهم میسازد و او را برای پذیرش مسئولیتهای اجتماعی آماده میکند. هر چند جهتگیری ناصحیح آن توام با مسائل و مشکلاتی برای او و اطرافیان خواهد بود.
...................................
یک فرد از سن 12-19 وارد مرحله نوجوانی شده و این حس استقلال طلبی را دارد،و خیلی تلاش می کند این احساس را به اطرافیان نشان بدهد.
این حس استقلال طلبی یک ویژگی مثبت برای نوجوان هست،و در صورت عدم مدیریت و سرکوب آن به شخصیت نوجوان لطمه ای وارد خواهد شد.
منتها آنچه مسلم است، نوجوان به علت عدم اگاهی و نداشتن تجربه های مفید،باید در عین حال که به او فرصت بدهیم از احساس استقلال طلبی خود بهره ای ببرد،بایستی نظارت غیر مستقیم و آگاهی دهی را در کنار کارهای او داشته باشیم.
پس تحقیر،سرزنش،دخالت،نگاه کودکانه،بی احترامی باعث فاصله گرفتن نوجوان و همچنین شعله ور شدن لجاجت نوجوان خواهد شد.
........................
پس در کنار استقلال نسبی نوجوانان باید،حواسمون جمع باشد.جهت دهی را فراموش نکنیم.
سطح آگاهی او را بیشتر کنیم.
توصیه ها دستوری نباشد،بلکه محترمانه و با آرامش باشد.
در صورت خطا و اشتباه او را مذمت نکنیم بلکه فرصت جبران را در اختیار او بگذاریم.اتفاقا در برخی از موراد اجازه دهید اشتباه کنند و عواقب اشتباه خود را ببینند و تاوان آن را بپردازند و شما تنها در این شرایط می توانید نقش حامی و همراه را بازی کنید. برای اینکه آنها (نوجوان) درس موفقیت را بگیرند، باید اشتباه کنند.
در صورت پافشاری به یک امری او را با مهر و محبت کمک کنیم به طور منطقی کارها را پیش ببرد،صبور باشیم.
سعی شود: رفتارهای نوجوان را با دید مثبت تفسیر کنیم.
بهترین راه احترام گذاشتن به استقلال نوجوان تصمیم نگرفتن به جای او و ایجاد شرایط مناسب برای اظهار آزادانه ی افکارش است .
او حاضر نیست بر سر این سرمایه با کسی معامله کند . هر کسی به استقلال و هویت نوجوان احترام بگذارد از او حرمت می بیند و هر کسی آن را نادیده انگارد و یا هدف ملعبه و استهزاء خویش قرار دهد کینه و نفرتش را نصیب خود می سازد.
به فرزندتان اجازه انتخاب دهید. انتخاب ها هر چند هم کوچک باشد، فرصتی برای اوست تا به مرور بتواند استقلال نورس خود را قوت بخشد.
به تلاش او احترام بگذارید. اگر کاری را به عهده فرزندتان گذاشته اید، اجازه دهید آن کار را تمام کند. بدون آن که غر بزنید یا مرتب به او توصیه کنید.
در حضور فرزندتان درباره او با کس دیگری صحبت نکنید. وقتی فرزندتان را این گونه مورد خطاب قرار دهید، احساس میکند شیئی است که در تملک شما قرار دارد.
اجازه دهید به اردوها و مسافرتهایی که از طرف مدرسه یا مراکز مورد اعتماد شما ترتیب داده میشود، برود تا زندگی مستقل از شما را تجربه کند.
استقلال را در او تقویت کنید.
.......................
این رفتارها در این دوره از سوی خانواده خیلی موثر است:
1. برقراری روابط موثر با نوجوان
به خاطر تغییرات سریعی که در دوران بلوغ رخ می دهد، نه تنها نوجوان بلکه والدین هم به نوعی دچار سردرگمی در ارتباط با هم می شوند. توجه داشته باشید که ویژگی شاخص نوجوانی حرکت تدریجی به سمت استقلال است، لذا والدین باید به فرزند خود کمک کنند تا این مرحله را پشت سر گذارد نه اینکه مانع از رشد و تحول وی شوند.
لذا ایجاد روابطه صمیمی و رفتار عملی نسبت به احترام و شخصیت او و زمینه سازی تصمیم گیری های مستقل نوجوان می تواند او را در این مرحله یاری کند.
هر گونه دخالت های بیجا وسرزنش گونه و درگیری لفظی و نگاه کودکانه ورفتار پرخاشگرانه رابطه را سرد و در شکل گیری هویت ایشان تاثیر منفی خواهد گذاشت.
یکی از مواردی که در ایجاد رابطه موثر است:
گوش کردن به حرف های نوجوان
متاسفانه همه ما دوست داریم،بیشتر اوقات تذکر بدهیم،سفارش کنیم،بگوییم که ما همه چیز را بلد هستیم،و هیچ کس به اندازه ما فهم و درک ندارد،و حال آنکه در برخورد با نوجوان چنین پیش فرضی نتیجه نمی دهد،بهتر است کمک کنیم او صحبت کند و خواسته های خودش را به راحتی و با آرامش بیشتر بگویید و خود را خالی کند و به یک تعادل هیجانی برسد،و یا به عبارتی یک حامی و یا شخص حمایتگری را در کنار خودش احساس کند.
البته بعد از اینکه گوش کردیم می توانیم نظر خود را نه به صورت تحکم گونه و همراه با زور ،بلکه با کمال احترام به او اشاهر کنیم،و به ایشان اجازه فکر بدهیم که به این مساله با دقت بیشتر دوباره کند.
2. برای نوجوان خود حریم خصوصی قائل شوید.
نوجوانان علاقه ی زیادی به خلوت و تنهایی دارند. لذا این شرایط از آنها دریغ نکنید.اگر دیدید به اتاقش پناه برده و با خود خلوت کرده، دائماً خلوت او را نشکنید.(البته نظارت غیر مستقیم را داشته باشید)علائق نوجوان خود را بشناسید.
3.ابراز محبت و علاقه
نوجوانان در کش و قوس، مرحله هویت یابی، با احساسات متناقض بسیاری مواجه می شوند و بنابراین نیاز دارند که مورد محبت و توجه والدین خود باشند. علاقه تان را در رفتار، نشان دهید، تولدشان را جشن بگیرید، اشتباهاتشان را ببخشید و فراموش کنید، به حرفها و مشکلات آنها گوش دهید و برای رفع مشکلاتشان، با آنها همدلی و همراهی کنید. همه ی این اقدامات در بهبود و ترفیع عزت نفس نوجوانان، نقش سازنده ای دارد.
4. با نوجوانان خود در مورد چگونگی داشتن یک ارتباط خوب، وارد بحث شوید و راهبردهایی را به یکدیگر پیشنهاد دهید.
5. رعایت اصل احترام
رعایت اصل تکریم به صورت عملی می تواند در بهبود روابط موثر واقع شود،در حقیقت در گفتار و برخورد باید والدین نسبت به این مساله حساس باشند.
برای نمونه به فرزند خود نگویید که «تو هیچگاه به حرفهای من توجه نمی کنی و برای من توضیح نمی دهی که به کجا می روی» به جای آن بهتر است بگویید: «اگر برای من توضیح ندهی که کجا می روی من نگران تو می شوم»
....................................................
1- در چه سنی خانوادها باید این استقلال را به فرزندان خود بدهند؟
پس این استقلال طلبی از سوی خود نوجوانان بروز پیدا می کند،از سن دوازده سالگی شروع به اعلان استقلال از سوی نوجوان ایجاد می شود(هرچند قبل از این مرحله،این صفت تا حدودی هست،ولی شدتش فرق می کند)،والدین باید با حفظ حرمت و احترام نسبت به این احساس او کمک کنند که استقلال فرزندانشان خوب مدیریت و شکوفا شود،پس درک تحول دوره نوجوانی و جهت دهی این استقلال وظیفه والدین هست.
.....................................................
2- این استقلال تا چه حد باید باشد و چگونه باید کنترل شود؟
در عین اینکه باید استقلال او را محترم بشماریم،ولی نظارت غیر مستقیم و کمک به تصمیم گیری به طوری که سطح شناخت ایشان افزایش پیدا کند،جز وظایف است.منتها جهت دهی و کمک به افزایش سطح شناخت باید طوری باشد که نوجوان چنین احساسی مثل: دستوری،پند،نظارت مستقیم،تفحص و بی اعتمادی و... را نداشته باشد،و الا وضعیت بدتر خواهد شد.
با ایجاد رابطه گرم و صمیمی و احترام وشخصیت دادن به او می توان این استقلال را مدیریت کرد.
از این رو در این مرحله غفلت هم صحیح نیست،یعنی دادن میدان به ابراز استقلال و تصمیم گیری منفرد از سوی نوجوان صحیح و منطقی نیست.
پس این استقلال باید طوری برنامه ریزی و مدیریت شود که باعث شکست و افراط در تصمیم گیری ها نشود،وقتی از دور مدیریت شود شخص نوجوان دچار مشکل نخواهد شد،و خود نوجوان در مواقع حساس که نیاز به مشورت را دارد حتما مستقلا تصمیم نخواهد گرفت.(پس داشتن یک رابطه سالم و خوب بین والدین و فرزندان در این شرایط نیاز فوری و ضروری است)
و نظارت غیر مستقیم و برقراری رابطه صحبت و گفتگویی که خود نوجوان از بیان کردنش هراسی نداشته باشد،در این وادی کمک خوبی می تواند بکند.در این شرایط است که محبت و تکریم و دوری از سرزنش می تواند در اعتماد نوجوان به خانواده را تضمین کند،و او به راحتی دغدغه و اتفاقات خودش را بیان و طلب راهنمایی و کمک بخواهد.
اما اگر رابطه قطع و یا سرد شود،نمی توان نتیجه تربیتی خوبی را گرفت.
............................................
اما پاسخ قسمت آخر:
می توانید یک جلسه عمومی با والدین برگزار کنید و در این جلسه با حضور یک کارشناس و متخصص مشاوره نوجوان یک کارگاه آموزشی را برگزار و نسبت به افزایش سطح آگاهی آنها اقدام کنید،در غیر این صورت صرف تذکر و بیان مشکلات نوجوانان شاید آنها را قانع نکند.
[="Arial"][="Black"]سلام وتشکر از کارشناس محترم...
در زمان گذشته که زور بالای سر نوجوان بود بهتر تربیت شدن حالا که اختیار هست بیا وببین[/]
سلام وتشکر از کارشناس محترم...در زمان گذشته که زور بالای سر نوجوان بود بهتر تربیت شدن حالا که اختیار هست بیا وببین
با سلام
به نظر می رسد در سبک تربیتی قدیم قاطعیت تمام بود و البته در سبک تربیتی حاضر هم یکی از شیوه های تربیتی موفق همین روش قاطعیت است.ولی در برخی از خانواده ها کمتر دیده می شود،م همین موضوع مشکل ساز هم می شود.
زور و استبداد روش منطقی نیست،
در قدیم با توجه به اینکه تعدا زیاد بود و فرصت ها کم، سرزنش و توبیخ هم کم بد،اما الان تعداد فرزندان کم و توبیخ و دستور و سرزنش،و نگرانی،تامین تمام خواسته ها و انتظارات یک افت بزرگی شده است.
تحقیر،سرزنش،دخالت،نگاه کودکانه،بی احترامی باعث فاصله گرفتن نوجوان و همچنین شعله ور شدن لجاجت نوجوان خواهد شد.
با سلام خدمت استاد عزیز ،
بسیار خوب رفتارهای نامناسب را خلاصه وار فهرست نمودید. چنانچه امکانپذیر باشد ، خواهشمندم اگر رفتارهای نامناسب دیگری هم هست که ما باید در برخورد با فرزندانمان از آنها اجتناب کنیم ، به این فهرست بیفزایید.
ضمنا سئوالی از حضورتان دارم:
کارها را به دو دسته می توان تقسیم کرد:
- کارهایی که اختیارش دست ما است.
- کارهایی که اختیارش دست ما نیست ( مسایل دینی)
بر این اساس ، اینکه به فرزند نوجوان خود آزادی معقول بدهیم ، اما قاطعانه ( ولی مهربان ) سر واجبات و حرامات شرعی ( نماز درست ، حجاب ) بایستیم و اینجا دیگر خبری از انعطاف نباشد ، خوب است؟ البته این مهربانی ، در صورتی که فرزندمان بخواهد به حرف ما در خصوص واجبات دینی گوش نکند ، کم کم به سمت اجبار میل خواهد کرد. زیرا اصل این است که واجبات باید انجام شوند.
با سلام خدمت استاد عزیز ،بسیار خوب رفتارهای نامناسب را خلاصه وار فهرست نمودید. چنانچه امکانپذیر باشد ، خواهشمندم اگر رفتارهای نامناسب دیگری هم هست که ما باید در برخورد با فرزندانمان از آنها اجتناب کنیم ، به این فهرست بیفزایید.
ضمنا سئوالی از حضورتان دارم:
کارها را به دو دسته می توان تقسیم کرد:
- کارهایی که اختیارش دست ما است.
- کارهایی که اختیارش دست ما نیست ( مسایل دینی)بر این اساس ، اینکه به فرزند نوجوان خود آزادی معقول بدهیم ، اما قاطعانه ( ولی مهربان ) سر واجبات و حرامات شرعی ( نماز درست ، حجاب ) بایستیم و اینجا دیگر خبری از انعطاف نباشد ، خوب است؟ البته این مهربانی ، در صورتی که فرزندمان بخواهد به حرف ما در خصوص واجبات دینی گوش نکند ، کم کم به سمت اجبار میل خواهد کرد. زیرا اصل این است که واجبات باید انجام شوند.
با سلام و تحیت
از جمله رفتارهای نا مناسب تربیتی :
تحقیر شخصیت,تهدید,محرمیت بیش از حد و عدم تامین نیازهای اصلی و ضروری,عدم محبت,عدم رعایت آداب در پیش آنها مثل:ناسزا گفتن,فحش گفتن,تنبیه بدنی,پرخاشگری,حمایت های رفتاری نابجا,دروغ گفتن،عدم تعهد به قول و عهد،جلوگیری از بازی فرزندان،تشویق به بازی های رایانه ای،مقایسه گری،گوش نکردن به صحبت های کودکان،نگفتن قصه و خاطره،انتظار بیش از حد،عدم احترام به خواسته آنها،یا تسلیم محض در مقابل خواسته های آنان، و تلقین تمایلات مادی گرایی،ارضاء بیش از حد نیازهای مادی،تشویق به تنهایی،بی حوصلگی در مقابل رفتارهای کودکانه بچه ها،امر و نهی بیش از حد،بی اعتمادی به فرزندان،ترساندن و...
باید بگویم که ما ملزم به تکلیف هستیم و باید نهایت تلاش خودمان را انجام بدهیم چه در مسائل تربیت عبادی فرزندان چه مسائل تربیتی دیگر زندگی،آنچه ثابت شده است،اگر پدر و مادر با مهر محبت و با قاطعیت خوب و منطقی و دقت نظر و توکل به خدا در مورد فرزندان خود زحمت بکشند، قطعا از بندگان صالح خدا خواهند شد،در این میان اگر راه کجی را فرزند انتخاب کرد دیگر مسئولیت الهی از جانب والدین نیست و عقاب نخواهند شد،مثل فرزند حضرت نوح علیه السلام به او ایمان نیاورد و راه کج را انتخاب کرد.
خداوند متعال تکلیف ما لایطاق را از بندگان نمی خواهد چون در این صورت لایکلف الله نفسا الا وسعها را نمی توان استنباط کرد و همچنین تکلیف ما لایطاق امر محال و غیر ممکن است و شایسته حکیم علی الاطلاق نیست.