جمع بندی استخاره و خبر از آینده
تبهای اولیه
سلام.دوستی دارم که سن ازدواجش بالا رفته باقران استخاره گرفت که آیا ازدواج خواهد کرد یا خیر که آیه 60 سوره نور;قواعد من النسا اللاتی لایرجون النکاح آمده و با این ای به کلی از ازدواج ناامید شده است .سوالم از شما این است که میتوان با دعا ونذر این سرنوشت را تغییر داد ودوم اینکه استخاره در مورد ازدواج در آینده کار درستس است؟
[=arial]با سلام و ادب
خدمت شما عرض کنم این کار دوست شما تفأل به قرآن کریم بوده است. با قرآن کريم استخاره جايز است, ولي تفال جايز نيست.
در روايتى از امام صادق(ع) تفأل زدن به قرآن مورد نهى قرار گرفته است: «لا تتفأل بالقرآن».(1)
بنا به آنچه برخى از فقيهان و اهل حديث فرموده اند مراد از تفأل در اين حديث آينده نگرى و پيشبينى آينده به وسيله قرآن است. مثل تفأل زدن به جهت اين كه براى ما معلوم شود مريض خوب مى شود يا مى ميرد و يا گمشده اى پيدا مى شود يا نه یا همین کار دوست شما که مثلا ازدواج خواهم کرد یا نه؟. اينگونه تفأل زدن به قرآن مورد نهى قرار گرفته است و اين غير از استخاره گرفتن به وسيله قرآن است. (2)
1. كليني، اصول كافي، دار الكتب چ 4، سال1365، ج 2، ص 629.
2. ناصر مکارم و جعفر سبحاني، پرسش ها و پاسخ هاي مذهبي، انتشارات نسل جوان، چاپ 15، 1370، ج 2، ص 138.
[=arial]برای کسب اطلاعات بیشتر این سه لینک رو هم مطالعه کنید:
http://www.askdin.com/thread31323.html
http://www.askdin.com/thread12336.html
http://www.askdin.com/thread47528.html
[=arial]با سلام و ادب
خدمت شما عرض کنم این کار دوست شما تفأل به قرآن کریم بوده است. با قرآن کريم استخاره جايز است, ولي تفال جايز نيست.
در روايتى از امام صادق(ع) تفأل زدن به قرآن مورد نهى قرار گرفته است: «لا تتفأل بالقرآن».(1)
بنا به آنچه برخى از فقيهان و اهل حديث فرموده اند مراد از تفأل در اين حديث آينده نگرى و پيشبينى آينده به وسيله قرآن است. مثل تفأل زدن به جهت اين كه براى ما معلوم شود مريض خوب مى شود يا مى ميرد و يا گمشده اى پيدا مى شود يا نه یا همین کار دوست شما که مثلا ازدواج خواهم کرد یا نه؟. اينگونه تفأل زدن به قرآن مورد نهى قرار گرفته است و اين غير از استخاره گرفتن به وسيله قرآن است. (2)1. كليني، اصول كافي، دار الكتب چ 4، سال1365، ج 2، ص 629.
2. ناصر مکارم و جعفر سبحاني، پرسش ها و پاسخ هاي مذهبي، انتشارات نسل جوان، چاپ 15، 1370، ج 2، ص 138.
استخاره: قرآن را برمی دارید و این دعا را می خوانید:
"اَللّهُمَّ اِنّى تَفَأَّلْتُ بِكِتابِكَ، وَ تَوَكَّلْتُ عَلَیْكَ، فَاَرِنى مِنْ كِتابِكَ ما هُوَ مَكْتُومٌ مِنْ سِرِّكَ الْمَكْنُونِ فـى غَیْبِـكَ"؛
خدایا به كتاب تو تفأّل مى زنم (و استخاره مى كنم) و بر تو توكّل مى كنم، پس تو نیز از كتاب خود، آنچه در نهان غیب تو پنهان است، به من نشان بده. سپس قرآن را بگشا و از صفحه اوّل سمت راست، سطر اوّل مقصود خودت را از خدا بخواه
بحارالانوار، ج 88، ص 241، ح 1
با سلام
اين مقاله به بررسى سندى و دلالى روايات مؤيد استخاره با قرآن مىپردازد و با نگاهى مجموعى به روايات وارد شده در مقام شك و ترديد، اين نتيجه به دست مىآيد كه استخاره با قرآن و نتيجه آن، به هيچ وجه قابل انتساب به شارع نيست و تنها فايدهاش، مشخص كردن يكى از دو طرف ترديد در موارد بدون ترجيح است. اين نقش را هر راه غيرشرعى ديگر نيز مىتواند ايفا كند، اما به رجاء اينكه ممكن است اين راه از طرف شارع پيشنهاد شده باشد، مىتوان از آن بهرهمند گرديد.
استخاره با قرآن، تفأل، دعا.بدون ترديد خداوند از لطايف امور و غوامض احوال آگاه است; اما انسانِ محدود به زمان و مكان، به حقيقت بسيارى از كارهاى خويش جاهل و ناآشنا است و چون نگران آينده خويش است، همواره به دنبال راهى است تا از نتيجه كارهاى خود آگاه شود. در منابع اسلامى توصيههايى در اين زمينه وجود دارد; ازجمله انديشيدن درباره عاقبت كار، مشورت با افراد آگاه، طلب خير كردن از خدا و توكل به او، و ... .يكى از پرطرفدارترين روشها براى تشخيص در ترديدها، استخاره با قرآن است كه در تصميمگيرىهاى مهم تأثير بسزايى دارد. چه بسيار تصميمات مهمى كه متأثر از استخاره با قرآن، منقلب و چه بسيار كارهاى خيرى كه در اثر استخاره با قرآن، ترك مىشوند. آيا مىتوان خيرى را كه خداوند براى انسان مقدر مىكند، فهميد؟ آيا خداوند راهى براى بندگان قرار داده است تا در هر كارى نظر خدا را به صورت جزئى، جويا شوند و طبق آن عمل كنند؟ و آيا قرآن راه مناسبى براى اين تشخيص است؟ آيا در دو راهىها مىتوان سختى تصميمگيرى را با استخاره آسان كرد؟ بهترين راه براى يافتن جواب، مراجعه به شرع و جويا شدن نظر شارع است كه آيا استخاره با قرآن به گونهاى كه اكنون رواج يافته است، مورد تأييد شارع است يا خير؟
از اين رو ابتدا به رواياتى اشاره خواهيم كرد كه به استخاره، در معانىاى غير از معناى شايع آن، توصيه كردهاند; سپس به رواياتى خواهيم پرداخت كه تأييدى بر استخاره با قرآن به شمار مىآيند و اعتبار و دلالت آنها را در كنار ديگر روايات بررسى خواهيم كرد.استخاره در لغت به معناى »طلب خير كردن« است، و كسى يا چيزى كه از آن طلب خير مىشود به صورت مفعول فعل »استخار« مىآيد. ابنادريس در سرائر مىگويد: »استخاره در كلام عرب دعا است«. او به نقل از يونس بن حبيب لغوى مىگويد: معناى »استخرت الله« اين است كه از خدا خواستم مرا به بهترين چيزى كه قصد مىكنم موفق بدارد.
استخاره در اصطلاح ائمه و اصحاب ايشان نيز به معناى لغوى آن، يعنى طلب خير است، اما امروزه در معناى فهميدن خوب و بد يا خير و شر بودن كارى با استفاده از قرآن يا تسبيح استعمال مىشود. البته اين معنا را مىتوان برآمده از معناى لغوى آن دانست; به اين صورت كه به وسيله استخاره با قرآن يا تسبيح، از خداوند طلب خير مىشود. بنابراين معناى اصطلاحى استخاره معناى عامى است كه به روشهاى مختلف انجام مىگيرد.
پرسش:
دوستی دارم که سن ازدواجش بالا رفته با قران استخاره گرفت که آیا ازدواج خواهد کرد یا خیر؟ که آیه 60 سوره نور;قواعد من النسا اللاتی لایرجون النکاح آمده و با این ای به کلی از ازدواج ناامید شده است.
سوالم از شما این است که میتوان با دعا ونذر این سرنوشت را تغییر داد و دوم اینکه استخاره در مورد ازدواج در آینده کار درستس است؟
پاسخ:
این کار دوست شما تفأل به قرآن کریم بوده است. با قرآن کريم استخاره جايز است, ولي تفال جايز نيست.
در روايتى از امام صادق(علیه السلام) تفأل زدن به قرآن را مورد نهى قرار گرفته است: «لا تتفأل بالقرآن».(1)
بنا به آنچه برخى از فقيهان و اهل حديث فرموده اند مراد از تفأل در اين حديث آينده نگرى و پيشبينى آينده به وسيله قرآن است. مثل تفأل زدن به جهت اين كه براى ما معلوم شود مريض خوب مى شود يا مى ميرد و يا گمشده اى پيدا مى شود يا نه یا همین کار دوست شما که مثلا ازدواج خواهم کرد یا نه؟. اينگونه تفأل زدن به قرآن مورد نهى قرار گرفته است و اين غير از استخاره گرفتن به وسيله قرآن است. (2)
لذا نباید نا امید باشد و با دعا و توسل امید داشته باشد که ان شالله به خواسته خود می رسد و اینکه به این شکل استخاره کند تا بداند در آینده ازدواج می کند یا نه مورد تایید دین نیست.
پی نوشت ها:
1. كليني، اصول كافي، دار الكتب چ 4، سال1365، ج 2، ص 629.
2. ناصر مکارم و جعفر سبحاني، پرسش ها و پاسخ هاي مذهبي، انتشارات نسل جوان، چاپ 15، 1370، ج 2، ص 138.