اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیرپاتر است

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیرپاتر است

[="Tahoma"][="Blue"][h=2]اسلام آمریکایی[/h]

چه زیبا فرمودند شهید سید مرتضی آوینی که «آخرین مقاتله ما، به مثابه سپاه عدالت، نه با دموکراسی غرب که با اسلام آمریکایی است؛ که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیرپاتر است. اگر چه این یکی نیز ولو هزار ماه باشد به یک شب قدر فرو خواهد ریخت و حق‌پرستان و مستضعفان وراث زمین خواهند شد.»[/][/]

[="Tahoma"][="Blue"]

اگر در دنياى اسلام مذاهب اسلامى گريبان يكديگر را بگيرند و كشمكش با همديگر را شروع كنند، رژيم غاصب صهيونيست نفس راحتى خواهد كشيد؛ اين را خوب فهميدند، درست فهميدند؛ لذا از يك طرف گروه‌هاى تكفيرى را به راه مى‌اندازند كه نه فقط شيعه را تكفير كنند، بلكه بسيارى از فِرق اهل سنّت را هم تكفير كنند؛ از آن طرف هم يك عدّه مزدور را به راه بيندازند كه براى اين آتش هيمه فراهم كنند، بنزين روى آتش بريزند؛ كه مى‌بينيد، ميشنويد، يا خبر داريد. وسائل ارتباط جمعى و رسانه در اختيار اينها ميگذارند؛ در كجا؟ در آمريكا! در كجا؟ در لندن! آن تشيّعى كه از لندن و از آمريكا بخواهد براى دنيا پخش بشود، آن تشيّع به درد شيعه نميخورد. رهبران دينى تشيّع و بخصوص بعد از پيروزى انقلاب اسلامى، امام بزرگوار و ديگران، اين همه تأكيد ميكنند بر حفظ اتّحاد امّت اسلامى و برادرى مسلمانان با يكديگر، آن‌وقت يك عدّه‌اى - كاسه‌ى داغ‌تر از آش - دنبال آتش‌افروزى، دنبال ايجاد درگيرى و اختلاف [هستند]. اين همان چيزى است كه دشمن ميخواهد؛ اين همان چيزى است كه دشمنان دنياى اسلام كه نه شيعه‌اند، نه سنّى‌اند، نه اين را دوست دارند، نه آن را دوست دارند، دنبالش هستند. اينها را بايد بفهميم، اينها را بايد توجّه كنيم.[/]

[="Tahoma"][="Blue"][h=2]مهم ترین مولفه ی اسلام آمریکایی[/h] « راه مبارزه با اسلام امریکایى از پیچیدگى خاصى برخوردار است که تمامى زوایاى آن باید براى مسلمانان پابرهنه روشن گردد؛ که متأسفانه هنوز براى بسیارى از ملتهاى اسلامى مرز بین «اسلام امریکایى» و «اسلام ناب محمدى» و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدس نماهاى متحجر و سرمایه داران خدانشناس و مرفهین بى‏درد، کاملًا مشخص نشده است. و روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و در یک آیین دو فکر متضاد و رودررو وجود داشته باشد از واجبات سیاسى بسیار مهمى است..» (صحیفه امام، ج‏21 ص121)
[h=2]مهم ترين مولفه ي اسلام آمريكايي[/h] امروز بعد از گذشت سی سال از انقلاب اسلامی ایران یکی از نقاطی که به تبیین بسیار دقیق نیازمند است و پیرامون آن هنوز نکات بسیاری نا گفته مانده است،موضوع اسلام آمریکایی در برابر اسلام ناب محمدی است.در این تقسیم بندی که امام آن را در اواخر عمر خویش و در دوران پس از دفاع مقدس به کار گرفتند دریای از حقیقت نهفته است که اگر جویندگان حقیقت به سوی آن راهنمایی می شدند می توانست در حکم یکی از بزرگترین شاخص ها قرار بگیرد و همواره پس از رحلت پیامبر انقلاب نقشی گره گشا را ایفا نماید.می توان به جرات گفت که هسته آثار امام و صحیفه ی نور پیرامون مرکز تبیین اسلام ناب محمدی می چرخد و زندگانی و انقلاب امام خمینی نمود خارجی این طرز تفکر می باشد.تبیین اسلام ناب محمدی میتواند یکی از ثقلین انقلاب در کنار بزرگترین یادگار ایشان یعنی اصل ولایت فقیه قرار بگیرد.یکی از مهم ترین نکات پیرامون اسلام ناب به تعریف امام خمینی،نقطه ی مقابل آن یعنی اسلامی است که امام از آن با عنوان اسلام آمریکایی یاد می کند.از آنجا که تعرف الاشیا باضدادهم است و شناخت ضد چیزی بخش اعظمی از شناخت آن چیز را تشکیل می دهد،بر آن هستیم که تفسیری از اسلام آمریکایی از دیدگاه امام ارائه دهیم.
صحابی بزرگوار پیامبر جابر بن عبدالله انصاری گوید:ما پیش پیامبر نشسته بودیم،پیامبر خطی اینگونه در برابرش رسم کرد،سپس دو خط از طرف راست و دو خط از طرف چپ کشیدند و آن گاه فرمودند:اینها راه شیطان است. سپس دستش را بر روی خط وسط نهاد و این آیه را تلاوت فرمود:بدرستی که این خط من است که مستقیم است،پس از آن پیروی کنید.(1)(2)
این حدیث نشان دهنده ی اینست که در درجه ی اول اسلام نابی که امام از آن سخن می گوید فقط یک راه است و مشخصه ی این راه اعتدال و مستقیم بودن آن است و در ضمن راهای دیگر متعددی غیر از آن وجود دارند که این راهها متعلق به شیطان است یعنی راه خدا نیست .با توجه به این حدیث مشهود است که اسلام ناب،اسلامی است ضد تکثر گرایی معرفتی و دینی و حق بودن تمام راهها.(ان الدین عندالله الاسلام)
این یک اشتباه است که فکر کنیم اسلام آمریکایی لفظی است که امام فقط برای وهابیون و ضد نظام سرمایه داری به کار برده اند بلکه اسلام آمریکایی چیزی است بسیار وسیع تر.
امام خمینی در پیامی به هنرمندان و خانواده های شهدا می فرمایند:تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده ی اسلام ناب محمدی،اسلام ائمه ی هدی،اسلام فقرای دردمند،اسلام پابرهنگان،اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیتها باشد.هنری پاک و زیباست که کوبنده ی سرمایه داری مدرن و کمونیسم خون آشام و نابود کننده ی اسلام رفاه و تجمل،اسلام التقاط،اسلام سازش و فرومایگی،اسلام مرفهین بی درد،و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد.(3)

همانگونه که مشاهده کردیم اسلام آمریکایی حقیقتی است در بر گیرنده ی هر مکتب و راهی که ضد اسلام ناب باشد و لزوما تنها برای مرفهین و سرمایه داران بی درد و ... نیست و هر نوع تفسیری از اسلام که ضد اسلام ناب از دیدگاه امام باشد ذیل اسلام آمریکایی تبیین می گردد،حتی اگر آن راه در ظاهر ضد آمریکایی و کمونیستی باشد و اگر بخواهیم با لفظی کوتاه اسلام آمریکایی را تعریف کنیم باید بگوییم:هر نوع تفسیری از اسلام که غیر از اسلام ناب باشد.برای این مورد یکی از بهترین مثالها سازمان مجاهدین خلق ایران است،این سازمان که بر مبنای تفکر التقاطی مارکسیسم و اسلام به وجود آمده بود با چهره ای اسلامی وارد مبارزات انقلاب اسلامی گردید و در نهایت با اینکه داعیه ی چپ بودن داشت در دامان آمریکا فروغلتید و از آنجا همسو با رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی بیانیه صادر می کند و از هر فرصتی برای چنگ اندازی به صورت اسلام و انقلاب استفاده می کند.
در واقع امام شرق و غرب را دشمنان آشکار اسلام و اسلام آمریکایی را پیاده نظام هر دوی آنهاو دشمنی دوست نما و منافق می داند:امروز استکبار شرق و غرب چون از رویارویی مستقیم با جهان اسلام عاجز مانده است،راه ترور و از میان بردن شخصیت های دینی و سیاسی را از یک طرف،و نفوذ و گسترش اسلام آمریکایی را از طرف دیگر به آزمایش گذاشته اند.(4)مگر مسلمانان نمی بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانونهای فتنه و جاسوسی مبدل شده اند،که از یک طرف اسلام اشرافیت،اسلام ابوسفیان،اسلام ملاهای کثیف درباری،اسلام مقدس نماهای بی شعور حوزه های علمی و دانشگاهی،اسلام ذلت و نکبت،اسلام پول و زور،اسلام فریب و سازش و اسارت،اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه ها،و در یک کلمه اسلام آمریکایی را ترویج می کنند،و از طرف دیگر ،سر بر آستان سرور خویش آمریکای جهانخوار می گذارند.(5)
نکته ی مهمی که از سخنان مذکور نتیجه گرفته می شود اینست که اولین مولفه ی اسلام آمریکایی،و شاید مهم ترین آن اصل تکثرگرایی است.یعنی در حقیقت لب الالباب ساختاری این فکر و جریان تاریخی در عین واحد نبودن، یک هدف کلی را داراست که آن ضد اسلام ناب بودن است و به غیر از این هدف هیچ رشته ای آنان را به هم متصل نمی کند و در صورت عدم وجود این هدف خود اینها در مواقع لزوم دشمن یکدیگرند.
مثال واضح این موضوع جریان انتخابات ریاست جمهوری در سال 88 بود.شاید بتوان اتفاقاتی که قبل و پس از انتخابات به وجود آمد را تحت عنوان جنبش اسلام آمریکایی در عرصه ی سیاسی جمهوری اسلامی نام برد.ائتلاف گروهها و حتی جریانهای فکری گوناگون و بعضا متضاد و متناقض که در همان حال هم اغلب داعیه ی خط امام خمینی را داشتند {که اگر نیم نگاهی به بیانیه هایی که گروهها و افراد مختلف در حمایت از این جریان صادر می کردند می انداختیم با دنیایی از تفاوت ها و فاصله های ظاهری برخورد می کردیم:مجمع روحانیون،احزاب دوقلوی مشارکت و مجاهدین،نهضت آزادی ایران و...}،بر ضد یک جریان فکری برخاسته از خواسته های انقلابی وعدالت طلبانه ی مردم که دکتر احمدی نژاد نمود این جریان بود،می تواند بارزترین نقطه ی عطف و تشابه جریانی موسوم به جنبش سبز و اسلام آمریکایی قرار بگیرد.
نظریه ی تکثرگرایی که در نظریه ی قبض و بسط تئوریک شریعت سروش با حفاظی پوشالی از دین ،پوشانده شده بود، در همایش سبزها و دین در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به نقطه ی اصلی و آشکار خود می رسد در آنجا که حسن محدثی می گوید: اگر جنبش سبز بخواهد بین دیندار و غیردیندار تفاوت قائل شود دیگر موفق نیست! وی در تشریح جزئیات دین سبز می‌گوید: دین سبز دینی است که دیندار و غیردینی را از یکدیگر جدا نمی‌کند و برای غیرمسلمانان همان حقوقی را قائل است که برای یک مسلمان قائل شده است.
نظام مورد علاقه این دین کثرت‌گرایی* است و با جامعه مدرن و تحولات جهانی همسو باشد و اگر جنبش سبز بخواهد بین دیندار و غیردیندار تفاوتی قائل شود این جنبش دیگر موفق نیست.
این دین حق را برای دیندار و بی دین ملحد و مارکسیست قائل است با تکثر آزادی همخوان است .اگر جنبش سبز بخواهد بین دیندار و غیر دیندار تفرقه بیندازد موفق نمی شود.جنبش سبز جنبشی کاملا دینی است، دنبال بر اندازی نظام نیست بلکه می خواهد دین را حفظ کند.
جنبش سبز جنبشی کاملا دینی است اما برخی افراد جنبش سبز ملحدند. این بخشی از واقعیت است. بخشی از افراد جنبش همجنس گرا هستند. کسانی که در جنبش سبز شرکت کردند روزه خوردند، کارهایی کردند که مغایر با نگاه دینی بود و آن غیر دینداران بخشی از جامعه ما هستند که قابل حذف نیست.(6)
اما اصل سخن در اینجاست که همین تکثرگرایی در اصل و فلسفه از دیدگاه قرآن،دلیل اضمحلال و نابودی است.آنجا که خداوند در قرآن می فرماید:اگر خدایان متعدد غیر از ذات احدیت وجود می داشت،آسمان و زمین تباه شده بودند(7)
بدیهی است که برداشت می شود که اگر اعتقاد داشته باشیم که حقیقت مطلق متکثر باشد،همانگونه که در تکثرگرایی صراط های مستقیم مفروض است،در واقع به عدم وجود حق مطلق معتقد گردیده ایم.و این متضمن این است که حتی جزمیات ذهن خود را قبول نداشته باشیم و درست در همین جا دانسته یا نادانسته بر سر شاخه های فکری نشسته ایم و داریم با دست خودمان آن را قطع می کنیم و این خود همان دلیل نابودی جریان باطل در طول تاریخ است.و از طرف دیگر تحت فرمان افکار گوناگون و متضاد بودن نیز خود علتی برای فروپاشی است زیرا اقتضا می کند که چند رهبر که عقاید متضادی دارند در راس قرار گیرند که این باعث می شود که جریان از درون خود نابود گردد.
اسلام آمریکایی و اسلام ناب در ذات در تقابل با یکدیگرند و در نهایت پیروزی از آن حق خواهد بود و در این جریان تقابل که از سنت های پروردگار است و در آن تبدیل و تغییر وجود ندارد،شرک و تعدد جریان باطل، آن را نابود خواهد کرد و مستضعفان وارثان زمین خواهند شد.
1)انعام153
2)تفسیرالدر المنثور،جلال الدین سیوطی،ج3،ص56،ذیل آیه ی 153به نقل از جنود عقل و جهل امام خمینی در شرح عدل و جور
3)صحیفه ی امام،ج21،ص145
4)صحیفه ی نور،ج21،ص8
5)صحیفه ی امام،ج21،ص81
6)پایگاه اطلاع رسانی نوروز
7)انبیا[/]

[="Tahoma"][="Blue"]
سیاسی > سایر حوزه ها رحیم‌پور ازغدی در همایش تحجر و اسلام آمریکایی:
اسلام آمریکایی با مذهب به جنگ مذهب می‌آید/ متحجرین انتظار را انفعال و فرار از صحنه معنا می‌کنند
یک استاد دانشگاه با بیان اینکه اسلام آمریکایی با آخوند به جنگ آخوند و با مذهب به جنگ مذهب می‌آید، گفت: اسلام آمریکایی، اسلام چـُرت است و ملت ها را می خواباند.

به گزارش خبرنگار اعزامی مهر به مشهد مقدس، حسن رحیم‌پور ازغدی در همایش تحجر و اسلام آمریکایی که صبح امروز در سازمان تبلیغات اسلامی مشهد مقدس برگزار شد، با بیان اینکه ریشه تحجر جهل به اسلام است، گفت: جریان های متحجر در دین اسلام مستضعف فکری هستند و باید به آنها آگاهی رساند. وی با اشاره به تفاوت های اسلام آمریکایی با تحجر بیان کرد: ریشه اسلام آمریکایی ضعف فکری نیست، بلکه آنان با آگاهی یک نوع جدیدی از اسلام را تبلیغ می کنند که علاج مقابله با اسلام آمریکایی افشاگری است. رحیم‌پور ازغدی افزود: اسلام آمریکایی کاسب است و در صدد استفاده ابزاری از دین اسلام است که باید افشا شود. این استاد دانشگاه با بیان اینکه اکثر رهبران جریان‌های فکری در ایران از گروه های چپ‌گرا مانند مارکسیست و از گروه‌های راست‌گرا مانند خانواده روحانیون بودند، تصریح کرد: تقی‌زاده، دشتی، بنی‌صدر و...، روحانی و یا فرزند روحانی بودند که این مساله مهمی است و باید نسبت به این مساله آسیب‌شناسی شود. وی با بیان اینکه کسی حق دارد معمم شود که صلاحیت اسلامی داشته باشد، تصریح کرد: اسلام به علاوه روحانی صالح، خدمت به اسلام است. روحانیت، صنف و شغل نیست، بلکه رسالت است. رحیم پور ازغدی ادامه داد: در قرآن و حدیث از علم، تقوا و مسئولیت‌مداری صحبت می شود و سواد، زهد، شجاعت و آگاهی در وصف یک عالم دینی در روایات آمده است. این استاد دانشگاه همچنین توضیح داد: جریان روشنفکری تحت عنوان اسلام آمریکایی در صدد قرائت نو از دین اسلام هستند، لذا اینان باید افشا شوند و از لحاظ علمی، آبرویشان برده شود. وی در تعریف دیگری از اسلام آمریکایی گفت: اسلام آمریکایی و انگلیسی، اسلامی است که کفر نه تنها از آن احساس خطر نمی کند، بلکه به ترویج آن نیز کمک هم می کند، چون اگر این نوع مذهب تقویت شود، روحانیت اصیل کمرنگ می شود. رحیم پور ازغدی در ادامه افزود: اسلام آمریکایی با آخوند به جنگ آخوند و با مذهب به جنگ مذهب می‌آید. این استاد دانشگاه همچنین اضافه کرد: با بی‌دینی نمی توان به جنگ دین رفت؛ چراکه همه در یک جبهه قرار می گیرند، اما وقتی که با سبقه دین به جنگ دین بیایند، تفرقه و تردید ایجاد می شود. وی با بیان اینکه شهادت، تحریم، جهاد، ایثار، مبارزه با بی‌عدالتی و ظلم در اسلام آمریکایی وجود ندارد، گفت: سقف اسلام آمریکایی، آش نذری است و آنان در صدد تفصیل و قرائتی نو از مذهب هستند. این استاد دانشگاه اسلام آمریکایی را اسلام چـُرت نامید و بیان کرد: اسلام آمریکایی ملت ها را می خواباند و یک لالایی است. رحیم پور ازغدی همچنین افزود: در اسلام آمریکایی اصل دین کنار گذاشته می شود و بدعت های نویی در دین وارد می شود. وی در تعریف بدعت دینی نیز گفت: بدعت دینی یعنی دایره دین را کوچک یا بزرگ کنیم و اسلام تحجر در این زمینه دو کار در دین اسلام انجام داده است، هم یکسری مفاهیم را به اسم دین به خورد مردم داده و آن را اصل دین معرفی کرده و هم اینکه یکسری از اصول های اصلی دین را از دین حذف کرده است، یعنی برخورد گزینشی با دین. این استاد دانشگاه ادامه داد: قبل از انقلاب اسلامی دیدیم که امر به معروف و نهی از منکر از رساله ها حذف شده بود، آن هم اصلی که جزئی از فروع دین است، این یعنی بدعت، یعنی هم اخراجی و هم ادخالی دین را تغییر دادند. رحیم پور ازغدی سوءتفسیر را نوعی دیگر از تحجر در دین اسلام نامید و خاطر نشان کرد: یک نوع دیگر از تحجر این است که تفسیری از دین می کنند که منافعشان را به خطر نیندازند، مانند موضوع تقیه. وی ادامه داد: متحجرین ترک مبارزه را تقیه تعریف کردند، اما تقیه یعنی مخفی‌کاری مجاهد که کمتر ضربه بخورد و بیشتر ضربه بزند. این استاد دانشگاه با بیان اینکه تقیه برای حفظ دین است، اضافه کرد: متحجرین می گویند تقیه مطلق است، اما اگر مطلق بود، امام حسین(ع) هم باید تقیه می کرد. برخی روحانیون فکر می کنند تقیه برای این است که خودشان حفظ شوند، در حالی که تقیه برای این است که دین حفظ شود. رحیم پور ازغدی همچنین با اشاره به تفسیر اسلام آمریکایی از معنی انتظار گفت: انتظار یک فعل است، اما اسلام آمریکایی آن را ترک فعل معنا می کند. وی در ادامه افزود: اگر انتظار سخت نبود، نمی‌گفتند «افضل‌العبادت»، اما برخی‌ها انتظار را به انفعال، بی‌مسئولیتی، خودمحوری، تنبلی و فرار از صحنه معنا کرده اند. این استاد دانشگاه همچنین با بیان اینکه متحجرین و اسلام آمریکایی در تفسیر احکام نیز بدعت هایی ایجاد کردند، یادآور شد: در دوره های گذشته وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته بود موسیقی راه تقرب به خدا است، اگر اینگونه بود، حداقل در یکی از روایات در کنار ذکر، تقوا، نماز و شفاعت برای تقرب به خدا موسیقی هم آمده بود.[/]

موضوع قفل شده است