جمع بندی اسناد و شواهد پزشکی دال بر مسمومیت امامان
تبهای اولیه
درود بر اساتید و پژوهشگران تاریخی دینی
مدتها است که در اینترت می گردم که بر اساس چه شواهد و علایم پزشکی امامان را مسموم کرده اند ؟
چه سند هایی یا چه نوشته هایی هست که از نگر پزشکی نشان دهد آنها دچار مسمومیت شده و سپس وفات نموده اند ؟
به زبان دیگر پیش از وفات دچار چه علایم و نشانه های پزشکی مانند استفراغ اسهال کبودی سر درد شدید شده اند که ما امروزه آن
را حمل بر مسمومیت کنیم نه صرف اینکه فلان کس بدون شواهد علمی و پزشکی گفته باشد مسمومشان کردند و شهید شدند
تمام
اگر برای مسمومیت آنان شواهد و علایم پزشکی هست لطفن با ذکر منبع اطلاع رسانی کنید
با تشکر
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"][/TD] | |
کارشناس بحث: استاد مقداد | |
[TD][/TD] | |
مدتها است که در اینترت می گردم که بر اساس چه شواهد و علایم پزشکی امامان را مسموم کرده اند ؟ چه سند هایی یا چه نوشته هایی هست که از نگر پزشکی نشان دهد آنها دچار مسمومیت شده و سپس وفات نموده اند ؟ به زبان دیگر پیش از وفات دچار چه علایم و نشانه های پزشکی مانند استفراغ اسهال کبودی سر درد شدید شده اند که ما امروزه آن را حمل بر مسمومیت کنیم نه صرف اینکه فلان کس بدون شواهد علمی و پزشکی گفته باشد مسمومشان کردند و شهید شدند تمام اگر برای مسمومیت آنان شواهد و علایم پزشکی هست لطفن با ذکر منبع اطلاع رسانی کنید با تشکر درود بر اساتید و پژوهشگران تاریخی دینی
عرض سلام و ادب.
قبل از هر چیز عید سعید غدیر خم را خدمت شما تبریک عرض می کنیم.
اسنادی که امروزی تحت عنوان نظر کارشناسی پزشکی قانونی در آن دوران مطرح نبوده است.در مورد ائمه(علیهم السلام) گزارشات متعدد تاریخی و قرائن شواهد یقین آوری وجود دارد که توطئه و نقش داشتن حاکمان اموی و عباسی را در از دنیا رفتن آن بزرگواران ثابت می کند.
ضمن آنکه در گزارشات تاریخی علائمی که بیانگر مسمومیت می باشد هم ذکر شده است.چون اینگونه نبوده است که بلافاصله بعد از مسموم شدن از دنیا رفته باشند.بعنوان مثال از برخى روایات استفاده مى شود که مسمومیت امام باقر (ع) به وسیله زین آغشته به سم، صورت گرفته است، به گونه اى که بدن آن گرامى از شدت تأثیر سم بسرعت متورم گردید و سبب شهادت آن حضرت شد. (1)
پی نوشت:
1. الخرائج و الجرائح، راوندى،ج2ص604، مدینه المعاجز ۳۴۹، بحارالانوار،ج46 ص ۳۲۹.
مدتها است که در اینترت می گردم که بر اساس چه شواهد و علایم پزشکی امامان را مسموم کرده اند ؟ چه سند هایی یا چه نوشته هایی هست که از نگر پزشکی نشان دهد آنها دچار مسمومیت شده و سپس وفات نموده اند ؟ به زبان دیگر پیش از وفات دچار چه علایم و نشانه های پزشکی مانند استفراغ اسهال کبودی سر درد شدید شده اند که ما امروزه آن را حمل بر مسمومیت کنیم نه صرف اینکه فلان کس بدون شواهد علمی و پزشکی گفته باشد مسمومشان کردند و شهید شدند تمام اگر برای مسمومیت آنان شواهد و علایم پزشکی هست لطفن با ذکر منبع اطلاع رسانی کنیددرود بر اساتید و پژوهشگران تاریخی دینی
سلام
بله اگر توجه کرده باشید در نقل های عادی هم این نشانه ها ذکر می شود مانند زرد شدن و پریدگی رنگ چهره ، بالا آوردن خون ، درد شدید در ناحیه شکم و به خود پیچیدن، سوزش شدید در ناحیه شکم تا جایی که آنرا بر زمین می کذاشته اند و آخر اینکه مسمومیت ائمه ع تنها نقل تاریخی نیست بلکه در احادیث خود ائمه ع هم آمده است.
یا علیم
اسنادی که امروزی تحت عنوان نظر کارشناسی پزشکی قانونی در آن دوران مطرح نبوده است
درود استاد گرامی
پزشگی قانونی برای تشخیص علت مرگ است و کاری تخصصی است
و لی اسهال و استفراغ و تب شدید و به گفته شما تورم بدن را هر کس بی سوادی که دیگر متوجه می شود که داشته یا نداشته
چرا این نشانه ها گزارش نشده است ؟؟/
خب هنگامی که در آن زمان پزشکی قانونی برای بررسی علت واقعی مرگ وجود نداشته براستی با چه قاطعیتی می توان گفت که علت مرگ امامان مسمومیت بوده است ؟؟؟
پس مطابق آنچه که نوشته اید برای امامان دیگر جز امام باقر هیچ علامتی( مانند ورم بدن ) ذکر نشده فقط ادعا شده است !!
ولی آیا صرف اینکه بدن امام باقر پیش از وفات ورم کرد باید بگوییم قطعن مسمومش کرده اند؟
مگر پزشگی قانونی بوده است و علتش فوتش را گزارش کرده ؟؟؟
از کجا معلوم در اثر گزش نیش زنبور یا مار یا عقرب بدنش اینگونه یکباره ورم نکرده باشد و بعد فوت نموده باشد ؟
خب اگر امام باقر مسموم شده نوع سم چه بوده است ؟
معلوم نیست ؟؟؟
مگر می شود معلوم نباشد ؟؟؟؟
آن کسی که گفته این ماده را به غذای امام باقر بزنید تا بمیرد نام و سمیت آن ماده مطابق دانش آن زمان بر او معلوم بوده و قبلن از دیگران دیده که خورده اند و کشته شده اند و یاد گرفته که سمی است و نام مشخصی دارد
خب نام سم چی بوده ؟؟
اینکه ده یازده نفر از چهارده معصوم را بدون هیچ گونه نشانه و سندی ( جز امام باقر که خود نوشته اید ) بگوییم مسموم شده اند آیا خرد پذیر و دانش پذیر است ؟؟؟
روزانه هزاران نفر جوان و میانسال بدون سابقه ی بیماری خاصی یکباره در عرض چند ساعت می میرند و سکته می کنند آیا چون ما علت واقعی مرگشان را نمی دانیم باید توپ را به زمین دشمنانشان انداخته و بگوییم بله دشمن ها آنها را مسموم کردند ؟؟؟
از سوی دیگر کدام امام معصوم بعدی بیان کرده پدرم یا پدر بزرگم در اثر خوردن فلان سم فوت کرد ؟
کدام امام نام ماده ی سمی را گفته است ؟
چه سمی ؟؟
تا ما هم امروزه از دیدگاه پزشکی بررسی کنیم ببینم آیا واقعن آن سم با آن علایم و علت مرگ تطابق دارد ؟؟؟
وقتی که هیچ گونه مدرک علمی نداریم و خودمان هم آنجا نبوده ایم پاسخ ولاتقف ما لیس لک به علم را چه باید داد ؟
چرا باید چشم را بر واقعیت ها بست و در خیالات دور و دراز آرمانی فرو رفت ؟؟؟
چرا این نشانه ها گزارش نشده است ؟؟/
سلام
گزارش شده چرا حرف بی مدرک می زنید جناب دکتر
هنر است پیدا کردن اشکال توهمی به دین و دینداری؟ بیا برادر تا به شما کاپ بدهیم
این یک نمونه اش: https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4892/7648/95944/علّت-و-چگونگی-شهادت-امام-حسن-مجتبی-(ع)
یا علیم
درود بر اساتید و پژوهشگران تاریخی دینیمدتها است که در اینترت می گردم که بر اساس چه شواهد و علایم پزشکی امامان را مسموم کرده اند ؟
چه سند هایی یا چه نوشته هایی هست که از نگر پزشکی نشان دهد آنها دچار مسمومیت شده و سپس وفات نموده اند ؟
به زبان دیگر پیش از وفات دچار چه علایم و نشانه های پزشکی مانند استفراغ اسهال کبودی سر درد شدید شده اند که ما امروزه آن
را حمل بر مسمومیت کنیم نه صرف اینکه فلان کس بدون شواهد علمی و پزشکی گفته باشد مسمومشان کردند و شهید شدند
تمام
اگر برای مسمومیت آنان شواهد و علایم پزشکی هست لطفن با ذکر منبع اطلاع رسانی کنید
با تشکر
سلام بر استاد معظم جناب دکتر!
چه سوال خوبی؟!!
اما جناب دکتر انگار خیلی درگیر مطالب علمی و آزمایشگاه و سم و میکروب شدید، مراقب باشید احتمالا برخی از سموم بر حافظه اثر گذار است!
مثل این مورد که خیلی عاقل اندر صفیه فرموید :
دروددانستن یا ندانستن این موضوع چه سودی به حال ما دارد ؟
چه پیشرفتی در زندگی ما حاصل می شود ؟
چه گرهی از گره های مشکل کشور ایران را حل می کند ؟؟؟
به ما چه ربطی دارد که 1500 سال پیش کدام عرب فرزند کی بود ؟؟؟؟؟
مشکل کی رو می خواهیم حل کنیم ؟
چرا به جای پیش کشیدن این گونه پرسش ها فکری برای رشوه ربا و اختلاس ریا نمی کنید ؟
واقعیت های زندگی امروز را رها کنیم بر گردیم به 1500 سال پیش که کی پسر کی بود ؟؟
کی چی بشه ؟؟؟؟؟
حالا به جای اون متن قرمز این متن را بگذارید : امام با چه سمی کشته شد!...
همین که پیامبر فرمودند امامان معصوم شهید شدند کافیست!
وقتی که هیچ گونه مدرک علمی نداریم و خودمان هم آنجا نبوده ایم پاسخ ولاتقف ما لیس لک به علم را چه باید داد ؟
جناب استاد! از این آیه زمانی به عنوان شاهد استفاده میشه که تهمت بدی را به کسی زده شده...نه اینکه به امامی که به فرموده نبی اکرم ص شهید شده کسی بگوید شهید!مدرک شهادت امامان برای شیعه روایات معصومین بعد یا قبل از آن امام همام است!
وقتی در تاپیک مذکور اون جواب را با یک ژست عاقل اندر سفیه میدید، الآن بهتر است شما به فکر پاسخی برای این آیه باشید :لم تقولون مالا تفعلون!happy این را چه باید کرد؟!!!
چرا باید چشم را بر واقعیت ها بست و در خیالات دور و دراز آرمانی فرو رفت ؟؟؟
منظورتان کدام واقعیت است؟!! جناب دکتر؟!!!
شما پرده از کدام کشف بزرگ برداشتید؟!!
عزیز جان، اینجا کم نیستند افرادی که از زبان تند و تیز شما برآیند!!!
کمی از غرور خود کم کنید و اینقدر از بالا به مردم و مخصوصا دینداران نگاه نکنید!
[SPOILER]اگه قبول ندارید یه مروری بر پیامهای قبلی خود داشته باشید![/SPOILER]
و لی اسهال و استفراغ و تب شدید و به گفته شما تورم بدن را هر کس بی سوادی که دیگر متوجه می شود که داشته یا نداشته
چرا این نشانه ها گزارش نشده است ؟؟/
با عرض سلام و ادب
از شمایی که خودتان را دکتر معرفی کرده اید،اصلا انتظار نداشتیم اینگونه بدور از شیوه اهل علم به بحث بپردازید!!!!! اهل علم هنگامی که در مورد چیزی سوال برایشان مطرح می شود از وجود یا عدم وجود و همچنین از درستی یا نادرستی آن سوال می کنند نه اینکه با قاطعیت اظهار نظر کنند و منکر شوند.اینکه شما با قاطعیت فرمودید چرا گزارش نشده است،ضمن اینکه شأن علمی شما را خدشه دار می کند،بیانگر عدم اطلاعات حداقلی شما از مباحث تاریخی است که لازم است دغدغه هایتان را بعنوان سوال مطرح کنید نه اظهار نظر قطعی.
نحوه شهادت معصومین(علیهم السلام) چه با شمشیر چه با سم در تاریخ دقیق گزارش شده است.که بیان همه آن گزارشات از حوصله این بحث خارج است.البته در پست قبلی فقط به یک نمونه اشاره کردیم.
پس اینکه شما قاطعانه منکر گزارش شدن این حوادث شده است،اصلا در شأن یک تحصیل کرده آنهم در مقطع دکتری نیست.
ولی آیا صرف اینکه بدن امام باقر پیش از وفات ورم کرد باید بگوییم قطعن مسمومش کرده اند؟پس مطابق آنچه که نوشته اید برای امامان دیگر جز امام باقر هیچ علامتی( مانند ورم بدن ) ذکر نشده فقط ادعا شده است !!
سلام مجدد!
باید با عرض پوزش این جسارت را بکنم و این پرسش را از شما بپرسم که آیا شما واقعاً در مقطع دکتری تحصیل کرده اید ؟؟!!
واقعاً چگونه و بر اساس کدام میزان و روش علمی شما از این مطلب بنده که عرض کردم: « بعنوان مثال از برخى روایات استفاده مى شود که مسمومیت امام باقر (علیه السلام) به وسیله زین آغشته به سم، صورت گرفته است، به گونه اى که بدن آن گرامى از شدت تأثیر سم بسرعت متورم گردید و سبب شهادت آن حضرت شد.» به این نتیجه قطعی رسیده اید که برای امامان دیگر گزارشی نیامده است.یعنی واقعاً شما از ذکر یک نمونه تاریخی که اتفاقاً تصریح هم کرده ام از باب مثال،اینگونه برداشت قطعی کرده و منکر وجود گزارش در مورد دیگر ائمه شده اید؟؟؟!!!
نکته قابل تعجب دیگر از فرمایشات شما این است که خودتان دنبال وجود گزارشاتی در مورد علائم مسمویت در مورد شهادت ائمه(علیهم السلام) هستید و وقتی گزارش مستند تاریخی ارائه می گردد ،می گویید از کجا معلوم علتش گزیدن زنبور نباشد.!!!!!!
این یعنی شما دنبال بحث علمی و یافتن حقیقت نیستید و یا بخاطر غرق شدن در مباحث قابل رد و ابطال پزشکی روز،نمی توانید دیگر گزارشات را متوجه شوید یا اصولا هدف شما چیز دیگری است.
در مورد شهادت ائمه(علیهم السلام) در اثر مسمومیت صورت گرفته توسط دشمنانشان،هم تصریحات خود آن بزرگواران بعنوان انسانهای معصوم وجود دارد،هم توطئه ها و اقدامات حاکمان ظالم و ستمگر اموی و عباسی که اقداماتشان برای از سر راه برداشتن اهل بیت(علیهم السلام) به فراوانی گزارش شده است،هم علام جسمانی آن حضرات در اثر ورود سم به بدنشان.
هیچ انسان منصف و اهل منطق و جویای حقیقتی نمی تواند با مطالعه تاریخ اهل بیت(علیهم السلام) منکر این واقعیت شود،مگر اینکه کسی به دلایل مختلف یا توان درک و فهم حقیقت را نداشته باشد یا نخواهد حقیقت را ببیند و به آن اعتراف کند.
معلوم نیست ؟؟؟ مگر می شود معلوم نباشد ؟؟؟؟خب اگر امام باقر مسموم شده نوع سم چه بوده است ؟
متعجم شما بعنوان یک پزشک - البته با این نوع بحث کردن واقعاً در اینکه شما واقعا یک پزشک باشید،تردید جدی ایجاد شده است - چگونه بخاطر مشخص نبودن علت یک موضوع،منکر اصل آن شوید. شما اگر واقعا پزشک باشید و در رشته خودتان کمترین تخصص را هم که داشته باشید،حتما فراوان دیده و یا حداقل شنیده اید که افراد فراوانی بیمار شده اند ولی علت بیماری مشخص نیست. ظاهراً اگر این بیماران به شما مراجعه می کنند می فرمایید چون علت بیماری شما مشخص نیست ،شما دروغ می گویید و اصلا بیمار نیستید.ولی یک پزشک واقعی و تحصیل کرده ضمن تایید اصل وجود بیماری هر چند نتواند علت بیماری را پیدا کند،برای تسکین درد بیمارش تلاش می کند نه اینکه مثل شما منکر اصل بیماری شود.شما به آن بیمار می فرمایید مگر می شود علت بیماری مشخص نباشد،پس شما بیمار نیستی.در حالی که هیچ انسان عاقل و دارای کمترین میزان سواد و اطلاعات عمومی چنین حرف غیر منطقی ای را نخواهد پذیرفت.
در مورد ائمه(علیهم السلام) آنچه بر اساس مستندات تاریخی و حدیثی مسلم است،اینکه آن بزرگواران یا با شمشیر یا با سم به شهادت رسیده اند،اما اینکه نام آن سم چی بوده ما اطلاع نداریم و در این مورد گزارشی هم نیافتیم.چرا که اولاً کسی دنبال نام سم نبوده و ذکر نام سم هم لزومی نداشته است.
حتی گاهی اوقات خود قاتل اعتراف به استفاده از سم برای کشتن امام می کرده است.بعنوان نمونه ابن ملجم مرادی که با ضربه شمشیر بر فرق امام علی(علیه السلام) آن حضرت را به شهادت رسانده است،می گوید:
والله لقد ابتعته بالف و سممته بالف فان خاننی فابعده الله.
سوگند به خدا این شمشیر را به هزار درهم خریده ام و با هزار درهم زهر،
آن را مسموم نموده ام، اگر آن شمشیر به من خیانت کند نفرین بر او باد.(1)
پس اگر کسی واقعا دنبال یافتن واقعیت و حقیقت باشد،حتما به آن خواهد رسید،مگر اینکه به دلیل مختلف نخواهد حق را ببینید و بپذیرد.
پی نوشت:
1. طبقات، محمد بن سعد كاتب واقدى (م 230)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش.،ج3،ص:30
اینکه ده یازده نفر از چهارده معصوم را بدون هیچ گونه نشانه و سندی ( جز امام باقر که خود نوشته اید ) بگوییم مسموم شده اند آیا خرد پذیر و دانش پذیر است ؟؟؟
کدام عقل و خرد و انسان تحصیل کرده و حتی غیر تحصیل کرده از ذکر یک مورد بعنوان مثال و نمونه،با قاطعیت منکر موارد دیگر می شود.بر اساس شیوه استدلات شما،اگر ما هم مثل شما بخواهیم اظهار نظر و نتیجه گیری کنیم،نتیجه قطعی ای که بدست می آید این است که شما نه تنها دکتر و پزشک نیستید،بلکه از کمترین میزان سواد و مطالعات عمومی هم بی بهره اید،وگرنه امکان نداشت،ذکر یک نمونه از باب مثال را به معنای انکار بقیه موارد بدانید.
از سوی دیگر کدام امام معصوم بعدی بیان کرده پدرم یا پدر بزرگم در اثر خوردن فلان سم فوت کرد ؟
بله توسط خود معصومین(علیهم السلام) به این موضوع تصریح شده است.بعنوان مثال - دقت کنید بعنوان مثال - امام رضا (عليه السّلام ) به هرثمه بن اعين مي گويد: «موقع مرگ من فرا رسيده است اين طاغي (مأمون) تصميم گرفته مرا مسموم کند...»(1).
پی نوشت:
1. محمد بن جرير بن رستم طبري، دلائل الامامه، قم، منشورات الرضي، 1363، ص 178.
چرا باید چشم را بر واقعیت ها بست و در خیالات دور و دراز آرمانی فرو رفت ؟؟؟وقتی که هیچ گونه مدرک علمی نداریم و خودمان هم آنجا نبوده ایم پاسخ ولاتقف ما لیس لک به علم را چه باید داد ؟
شما اگر چشمانت را بر روی حقیقت و واقعیت نبندید،مطمئن باش آنقدر سند و مدرک معتبر و غیر قابل انکار برای دیدن واقعیت هست که اگر انسانی از چشم ظاهری هم محروم باشد باز آن واقعیت را خواهد دید.
مشکل شما این است که اگر بپذیریم که واقعاً دکتر و تحصیل کرده هم باشید،از بدیهی ترین چیزها هم غافلید.شما هنوز نمی دانید اولا علوم تجربی خود به فراوانی دچار خطا و اشتباه شده و می شود و در همین علم پزشکی به کررات تغییرات نظرات علمی را مشاهده می کنیم.ثانیاً واقعاً از شما بعنوان یک دکتر جای تآسف دارد که نمی دانید تاریخ و حوادث تاریخی را نمی توان در آزمایشگاههای پزشکی و مطب شما ثابت کرد.
جناب با اصطلاح دکتر!
قاعده لا تقف ،جایی است که دلیل لازم و کافی برای اثبات یا رد یک موضوع نداشته باشیم.در حالی که در مورد شهادت ائمه معصومین(علیهم السلام) آنقدر دلیل و مستندات معتبر داریم که جایی برای شک و ترید وجود ندارد.
گزارش شده چرا حرف بی مدرک می زنید جناب دکتر
چی گزارش شده ؟
پرسش من چی بود ؟
پاسخ شما ؟
گفتم اگر مسمومیت بوده چرا نشانه ها گزارش نشده ؟
مسمومیت یک بیماری و در حیطه ی دانش پزشکی است و با نشانه های پزشکی همراه است
اسهال خونی یا غیر خونی + شکم درد+ استفراغ خونی یا غیر خونی + سردرد و غیره
نمی شود با ادعایی پوچ و بی پشتوانه گفت فلان کس مسموم شد و بدون هیچ نشانه ی بدنی یک دفعه فوت کرد
این دگر نامش مسمومیت نیست . نام سکته مغزی یا قلبی یا ..... است
خوب می فرمایید امام حسن مسموم شد و شهید شد نشانه های مسمومیت چه بوده ؟؟؟
باز هم می گویم کجا گزارش شده این نشانه ها ؟
مگر می شود عاملی به این مهمی که باعث فوت یک امام معصوم شده باشد هیچ نشانه ای نداشته باشد ؟
اگر هیچ نشانه ای گزارش نشده است پس دیگر نامش مسمومیت نیست سکته مغزی یا قلب ( مرگ خود به خودی ) است نه اینکه او را مسموم کرده باشند
بیا برادر تا به شما کاپ بدهیم
خیلی ممنون
کاپ شما را نی خواهم بلکه بهترین هدیه بکار گیری عقل و اندیشه است نه اینکه با غلیان احساسات و بغض کر دن بدون اندیشه از گفته های موروثی نیاکان پدران و گذشتگان پیروی کنیم
أَ فَلَمْ یدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ یأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلِینَ[3] =
[=IRANSans]«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لا یَعْقِلُونَ»[۱] بد ترین موجودات کسانی هستند که از خرد خود استفاده نمی کنند
[=IRANSans]تَفَکُّرُ سَاعَةٍ خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ»[۵] یک ساعت اندیشه از یک سال عبادت بهتر است
وَ یجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لا یعْقِلُونَ[2] افرادی از از عقل خودشان بهره نمی گیرند نجس هستند [=IRANSans]
[=IRANSans]
اینکه شما با قاطعیت فرمودید چرا گزارش نشده است،ضمن اینکه شأن علمی شما را خدشه دار می کند،بیانگر عدم اطلاعات حداقلی شما از مباحث تاریخی است که لازم است دغدغه هایتان را بعنوان سوال مطرح کنید نه اظهار نظر قطعی.
مگر شما مدرکی آوردید که گزارش شده ؟؟
غیر از آن نوشته که گفتید بدن امام باقر ورم کرد بود بنده هم جواب دادم
باز هم می گویم اگر نشانه ای دال بر مسمومیت امامان بوده چرا نیااوردید ؟
چگونه است که فلان امام اگر کوچکترین حرفی در باره ی آداب زفاف گفته گزارش گران گزارش کرده ولی همان گزارشگران نشانه هایی که به زندگی امام معصوم پایان داده را گزارش نکرده اند ؟/؟؟؟
مگر می شود به نشانه های مهمی که باعث شده آن امامان معصوم وفات نمایند بی توجه بود و تنها به ذکر گفته هایشان در باره شب زفاف بسنده کرد ؟؟؟؟؟
نحوه شهادت معصومین(علیهم السلام) چه با شمشیر چه با سم در تاریخ دقیق گزارش شده است.که بیان همه آن گزارشات از حوصله این بحث خارج است.البته در پست قبلی فقط به یک نمونه اشاره کردیم.
خب اگر گزارش شده چرا نمی گویید جناب استاد
پس این سایت پاسخگویی به شبهات دینی برای چیه ؟؟؟؟؟؟؟
چرا گزارش ها را نمی نویسید و ادرس نمی دهید که بنده و هزاران نفر دیگر جز بنده از جهالت در بیاییم
مگر رسالت شما و این سایت چیه ؟؟؟؟
فقط ادعا هایی خالی ؟؟؟؟؟؟؟
اگر گزارش شده و به قول خودتان دقیق است کجاست ؟؟؟؟؟؟
پس اینکه شما قاطعانه منکر گزارش شدن این حوادث شده است،اصلا در شأن یک تحصیل کرده آنهم در مقطع دکتری نیست.
هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین
قاعده لا تقف ،جایی است که دلیل لازم و کافی برای اثبات یا رد یک موضوع نداشته باشیم.در حالی که در مورد شهادت ائمه معصومین(علیهم السلام) آنقدر دلیل و مستندات معتبر داریم که جایی برای شک و ترید وجود ندارد.
کدام دلبل و مستندات معتبر ؟؟؟
جز اینکه فلانی گفت فلانی مسموم شد و فوت کرد و تمام ؟؟؟
ما هم دربست باور کنیم ؟؟؟
پاسخ روح حقیقت جویی و آزاد اندیشی و خرد ورزی و دانش را چه بدهیم ؟؟؟
قرار نیست هرچه گفته اند را بدون دلیل خرد پذیر و مدرک دانش پذیر بپذیریم ؟
قراره ؟؟؟؟
جناب با اصطلاح دکتر!
نهایت عصبانیت و دست پاچگی شما در پاسخ گویی از این عبارت پیداست یا ایها العزیز happy@};-
شما فرض کن من دکتر نیستم یک فرد عامی و بیسوادم
ولی دلیل آشکار می خواهم
امروز از هر دهاتی بیسوادی بپرسید نشانه های مسمومیت چیه لاقل دو سا تا شو می گه
فرض کن من آن دهاتی بی سوادم نشانه ها ی مسمومیت ده تن از امامان را که می فرمایید دقیق گزارش شده اند مستند می خواهم
بله توسط خود معصومین(علیهم السلام) به این موضوع تصریح شده است.بعنوان مثال - دقت کنید بعنوان مثال - امام رضا (عليه السّلام ) به هرثمه بن اعين مي گويد: «موقع مرگ من فرا رسيده است اين طاغي (مأمون) تصميم گرفته مرا مسموم کند...»(1).
جالبه
خود امام رضا اینو گفته ؟؟
ینی واقعن می دانسته که مسمومش می کنند و از مهلکه فاصله نگرفته ؟؟؟؟؟؟
می گن امام علی سایه ی دیوار فرسوده ای نشسته بود با احتمال فرو ریختن بر سرش و مرگ از دیوار فاصله گرفت
گفتند علی تو چقدر ترسویی از مرگ می ترسی ؟؟؟
گفت چرا خود را با دست خود به کشتن دهم از قضای اللهی فاصله گرفته و به قدر پناه می برم ( نقل به مفهوم )
خوب این کار امام علی را باور کنم یا اون کار شبه خود کشانه ی امام رضا را ؟؟؟؟
می فرمایید چیکار کنم پاسخ حقیقت جویی ام را چه بدهم ؟؟؟؟؟؟
من کسی نیستم که مانند مشرکان دوره ی جاهلیت و برخی کاسبان مذهبی دربست سخنان موروثی را قبول کنم هر چه گفته اند به صرف اینکه فلان شخصیت گفته بپذیرم
برای بنده عقل و خرد و حققیت جویی جایگاه بس بالاتری دارد
وَ یجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لا یعْقِلُونَ[2] افرادی از از عقل خودشان بهره نمی گیرند نجس هستند
و ان یروا کل آیه لا یومنوا بها
فذرهم یخوضوا و یلعبوا حتی یلاقوا یومهم الذی کانوا یوعدون
گفتم اگر مسمومیت بوده چرا نشانه ها گزارش نشده ؟
با سلام.
ما هم عرض کردیم گزارش شده است و نمونه هم ذکر کردیم.منتهی شما بر خلاف انتظاری که از شخص تحصیل کرده ای مثل شما می رود،ذکر یک مورد از باب مثال را به معنی عدم وجود گزارش در مورد دیگر ائمه(علیهم السلام) تصور کرده اید.ضمن آنکه وقتی آن گزارش را ذکر کردیم،از آنجایی ظاهرا اصلا هدفتان رسیدن به حقیقت نیست،باز ان قلت زده اید که شاید آن تورم بخاطر مارگزیدگی و ... بوده باشد.حال آنکه در گزارشات تاریخی تصریح شده است به مسموم شدن امام(علیه السلام) توسط دشمنان و هم اینکه این علائم جسمی هم وجود دارد.
بلکه بهترین هدیه بکار گیری عقل و اندیشه است نه اینکه با غلیان احساسات و بغض کر دن بدون اندیشه از گفته های موروثی نیاکان پدران و گذشتگان پیروی کنیم
قطعاً و یقیناً بهترین هدیه بکارگیری عقل و اندیشه است،ولی شما چه اندازه از این بهترین هدیه استفاده می کنید؟؟!! باید با عرض معذرت عرض کنم نوع بحث کردن شما بیانگر این است که شما نه تنها از این بهترین هدیه درست استفاده نمی کنید،بلکه بیشتر از اینکه دنبال یافتن واقعیت باشید،دنبال تفره رفتن از پذیرش آن دارید.چرا که در مورد مسمومیت ائمه(علیهم السلام) در چندین پست هم از باب نمونه گزارشات مربوط به علائم جسمی مسمویت را عرض کردیم هم تصریحات خود ائمه(علیهم السلام) در این مورد ،علاوه بر گزارشات متعدد و غیر قابل انکاری که مسمومیت ائمه(علیهم السلام) را ثابت می کند.البته این گزاراشات و مستندات برای کسانی فایده دارد که جویای حقیقت باشند نه اینکه اصلا بنای پذیرش واقعیت را ندارند.
هر انسانی که از کمترین میزان عقل و منطق و انصاف و وجدان بیدار برخوردار باشد،وقتی این گزارشات و مستندات را مشاهده کند،قطعاً به واقعیت اعتراف خواهد کرد.ولی کسی که عقل و اندیشه اش را تعطیل کرده و فقط بدنبال اشکال تراشی است،روشنایی روز را هم انکار خواهد کرد چه برسد به مستندات تاریخی.
پس این سایت پاسخگویی به شبهات دینی برای چیه ؟؟؟؟؟؟؟ چرا گزارش ها را نمی نویسید و ادرس نمی دهید که بنده و هزاران نفر دیگر جز بنده از جهالت در بیاییمخب اگر گزارش شده چرا نمی گویید جناب استاد
جناب دکتر!
شما مدعی شده اید هیچ گزارشی نشده است و بنده هم از باب نمونه یک مورد را ذکر کردم که متوجه شوید این دعای شما که فرمودید چرا هیچ گزارشی نشده است باطل و بی پایه و اساس است.
قرار نیست هرچه گفته اند را بدون دلیل خرد پذیر و مدرک دانش پذیر بپذیریم ؟
جای تآسف است که شما هنوز نمی دانید تاریخ را نمی شود به صرف عقل و خرد پذیرفت.تاریخ را باید بر اساس گزارشات مستند و معتبر بدست آورد.ضمن آنکه همین عقل و خردی که شما مدعی هستید حد کامل و اعلای آن را دارید به کرات اشتباه و خطایش ثابت شده است و تغییر نظریات علمی از جمله در موضوع پزشکی که ظاهرا شما هم مدعی تخصص در این زمینه هستید،خطاپذیری عقل را ثابت کرده است.
برای بنده عقل و خرد و حققیت جویی جایگاه بس بالاتری داردمن کسی نیستم که مانند مشرکان دوره ی جاهلیت و برخی کاسبان مذهبی دربست سخنان موروثی را قبول کنم هر چه گفته اند به صرف اینکه فلان شخصیت گفته بپذیرم
شما هر چند مدعی هستید که عقل و خرد و حقیقت جویی برای شما جایگاه بالایی دارد،ولی بنده با اطمینان می گویم شما در این ادعا هم صادق نیستید یا حداقل هنوز چگونگی بهره مندی درست از عقل و خرد را یاد نگرفته اید.
چون بدون مطالعه و اطلاع از حقایق ، موضعگیری قطعی کرده و نتیجه گیری می کنید و این را عقل و خرد هم می نامید.حال آنکه عقل و خرد حکم می کند قبل از اظهار نظر و موضعگیری درست و کامل در مورد تمام جوانب موضوع مورد نظر تحقیق و مطالعه و بررسی صورت دهید.حال انکه شما نه تنها مطالعه و اطلاعاتی ندارید،بلکه با ادعای تکیه بر عقل و خرد منکر همه چیز می شوید.
اما اینکه چرا امام رضا(علیه السلام) با علم به مسموم شدنشان،کاری نکردند؟؟
این سوال و اشکال در مورد سایر امامان به خصوص امام حسین(علیه السلام) در حرکت به سمت کربلا و حرکت امام علی(علیه السلام) به سمت مسجد و... هم مطرح است و منشاء این پرسش هم به علم امامان از آینده بر میگردد.
در مقام پاسخ ابتدا باید دانست که دانش و آگاهی پیامبران و امامان(علیهم السلام) بر دو قسم است:
1 - علمهایی که از راههای عادی فراهم میآید، که در این دانشها با مردم دیگر تفاوت زیادی ندارند.
2 - علومی که از راههای ماورای طبیعی (علم لدنی = وحی و الهام) حاصل میگردد.
در کتاب "کافی" بابی(فصلی) وجود دارد با عنوان "ان الائمة اذا شاؤوا ان یعلموا علموا"، یعنی امامان هرگاه میخواستند که چیزی را بدانند، از آن آگاه میشدند. در این باب روایات بسیاری جمع آوری شده است.(1)
پیشوایان و امامان وظیفه نداشتند در تمام موارد، طبق علومی که از راههای غیر عادی حاصل میشد عمل کنند، بلکه تکالیف دینی آنان همواره طبق علومی بود که از راههای عادی پیدا میشد.
روش و رفتار آنان در زندگی، در معاملات، معاشرت، زناشویی، پوشیدن، نوشیدن، خوردن، خوابیدن، تندرستی و بیماری، صلح و جنگ، فقر و توانگری، حکومت و سیاست، مثل سایر مردم است، مثلا پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) منافقان را خوب میشناختند و میدانستند که آنها ایمان واقعی ندارند، ولی هرگز با آنها مانند کفار برخورد نمیکردند، بلکه از نظر معاشرت و ازدواج و دیگر احکام با آنها مانند سایر مسلمانان بودند.
همچنین هنگامی که در مسند قضاوت و حل و فصل مشکلات مردم می نشستند، مطابق قوانین قضایی اسلام حکم میکردند و از علم خدادادی خود استفاده نمیکردند و در موردی که دلیل شرعی مثلا بر قاتل بودن متهمی وجود نداشت، امام یا پیامبر با تکیه بر علم غیب، حکم قصاص صادر نمیکردند.
معصومان(علیهم السلام) میتوانستند در خود مصونیتی به وجود بیاورند که ضربه شمشیر و سم در آنها اثر نکند، یا اگر مؤثر شد، سریعا از راه اعجاز، خود را شفا بدهند، ولی این کار را نکردهاند، زیرا بشر هستند و قضای کلی الهی بر این است که در زندگی مانند سایر مردم عمل کنند. از این رو وقتی مریض میشدند، به طبیب مراجعه کرده و از دارو استفاده میکردند و درد را تحمل میکردند و در بستر بیماری میافتادند. زیرا اگر غیر از این بود امتحان، آزمایش، صبر و مقاومت در برابر مشکلات معنا نداشت.
آنها در این جهت مانند مردمان عادی بودند که در معرض آزمونهای سخت قرار میگرفتند و علم لدنی آنها در اینجا هیچ دخالتی نمیتوانست داشته باشد.
گرچه امامان(علیهم السلام) از علم خدادادی برخوردار بودند و از گذشته و آینده خبر میدادند و از نحوه شهادت خود با خبر بودند، ولی مؤظف نبودند طبق علمشان عمل کنند، بلکه در همه موارد (مگر مصلحت ایجاب کند) مطابق آن چه علوم عادی اقتضا میکرد، عمل مینمودند. همان گونه که خداوند میتوانست در تمام برخوردهای بین کفر و توحید، پیامبران، امامان و اولیای الهی و رهروان راه حق را پیروز گرداند و کفر و کافران را مغلوب کند، ولی این کار را جز در موارد استثنایی انجام نداد، چرا که سنت الهی بر این است که جریان امور دنیوی به طور عادی و طبیعی پیش رود. در غیر این صورت دنیا بستر آزمایش برای بشر نخواهد شد.
امام حسین(علیه السلام) بر اساس علم عادی خود و در پی نامههای گوناگون شیعیان کوفه و اضطرار خروج از مدینه و بر حسب مساعد دیدن اوضاع عراق به سمت کوفه حرکت میکنند، هر چند به علم امامت میدانند که این سفر به داستان کربلا منجر خواهد شد.
همان طور که برای علی(علیه السلام) بر اساس علم عادی بشری شب نوزدهم رمضان سال چهلم هجری مانند سایر شبهاست. به همین جهت به سمت مسجد حرکت میکند. علم غیبی که به اذن خداوند در مورد شهادت خود دارد، برای ایشان تکلیفی ایجاد نمیکند و مأمور است که بر اساس علم عادی عمل کند.
البته اگر از راه طبیعی، کسی به ایشان خبر میداد که امشب بنا است شما را در مسجد ترور کنند، حضرت از رفتن خودداری میکرد، یا احتیاط بیشتری به خرج میداد، چنان که وقتی چنین خبری به امام حسن(علیه السلام)داده شد، حضرت زیر لباس خود زره پوشیدند.
دلیل این نوع سلوک و رفتار میتواند امور و دلایل مختلفی باشد از جمله:
1 - عمل بر اساس علم غیب با حکمت بعثت انبیاء و نصب ائمه(علیهم السلام) منافات دارد، زیرا در این صورت جنبه اسوه و الگو بودن خود را از دست خواهند داد. افراد بشر از وظایف فردی و اصلاحات اجتماعی به بهانه برخوردار بودن آنان از علم غیب و عمل بر اساس علم خدادادی از وظیفه خود سرباز خواهند زد.
2 - عمل بر اساس علم غیرعادی موجب اختلال در نظام عالم هستی است، زیرا مشیت و اراده خداوند به جریان امور بر اساس نظام اسباب و مسببات طبیعی و علم عادی نوع بشر تعلق گرفته است. به همین جهت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیه السلام) برای شفای بیماری خود و اطرافیان خویش از علم غیب استفاده نمیکردند. شاید یکی از حکمتهای ممنوع بودن تمسک به نجوم، تسخیر جن، برای غیب گویی و کشف غیر عادی حوادث آینده، همین امر یعنی اختلال در نظام عالم هستی باشد.
در نتیجه؛
گرچه مورد امام رضا(علیه السلام) اصولا از این بحث خارج است و آن حضرت اختیاری در نخوردن از آن انگور یا شربت مسموم نداشته و به انجام این عمل مجبور شدند؛ اما در سایر موارد امیر مؤمنان علی(علیه السلام) جریان شهادت خود را میدانسته و قاتل خویش را میشناختند، لیکن این علم افاضی (خدادادی) بود و بر حضرت لازم نبود طبق آن عمل کند و به مسجد نرود بلکه وظیفه آن بود که طبق علم عادی رفتار کند و "ابن ملجم" هم تصمیماش مبنی بر شهادت حضرت علی(علیه السلام) را مخفی نگه داشته بود و از این امر کسی غیر از همدستانش با خبر نبود.
در نتیجه موقعی که علی(علیه السلام) به مسجد تشریف بردند، در ظاهر مطلبی که دلالت کند فردی در مسجد مصمم بر قتل حضرت است، وجود نداشت. از این رو حضرت مثل سایر روزها برای اقامه نماز جماعت به مسجد تشریف برده و براساس علم عادی خود رفتار کردند و به علم غیر عادی خود ترتیب اثر ندادند، چون مکلف و مأمور نبود تا به علم غیبی خود عمل کند، این حرکت حضرت هم خودکشی نبود.
چنان که در قضاوت و حکومت و تدبیر امور و انجام سایر تکالیف، طبق راهها و علمهای معمولی عمل میفرمودند، نه طبق علم غیب. اگر در ظاهر آب نبود، ولی از راه علم غیب از وجود آب اطلاع داشت، تکلیفش مثل دیگران تیمم بود.(2)
امام حسین طبق تکلیف الهی عمل کردند. از بیعت سر باز زده و دعوت کوفیان را اجابت کردند و همان گونه که روش طبیعی و مرسوم اقتضا میکرد، قبل از حرکت سفیرانی را به کوفه فرستاده و سپس دست به جهاد با دشمن زده و شهید شدند.
با توجه به معنای اخیر انداختن در هلاکت و خودکشی هم مورد ندارد، چون در امور عادی خود، علم و آگاهی غیبی به ماجرا نداشتند یا در این امور، اراده علم غیب نمیکردند تا از آن آگاه شوند و یا اگر علمی هم داشتند، مأمور بودند که به علم عادی رفتار کنند. در حالی که خودکشی و هلاکت به از بین بردن جان خود با اسباب عادی و از طریق علم عادی و طبیعی است.
برای مطالعه بیشتر در این خصوص میتوانید به کتاب معارف دین، نوشته آیتالله لطف الله صافی گلپایگانی(ج 1، ص 120 به بعد) مراجعه کنید.
پینوشتها:
1. ثقة الاسلام کلینی، الکافی، دار الکتب الإسلامیة تهران، 1365 ه ش، ج1، باب: ان الائمة اذا شاؤوا ان یعلموا علموا.
2. علامه مجلسی، بحارالأنوار. نشر اسلامیه، تهران بی تا، ج 42؛ ص 258 و 259.
فرض کن من آن دهاتی بی سوادم نشانه ها ی مسمومیت ده تن از امامان را که می فرمایید دقیق گزارش شده اند مستند می خواهم
فرق شمایی که دکتر و تحصیل کرده هستید با دهاتی بیسوادی که در ظاهر درس نخوانده است ،ولی اهل منطق و انصاف است این است که شما می خواهید همه چیز را در آزمایشگاه بدست بیاورید در حالی که شما خودتان هم می دانید آنچه در آزمایشگاه بدست می آورید،احتمال اشتباه بودنش قطعا وجود دارد.دهاتی بیسواد می داند تاریخ را نمی توان در آزمایشگاه پزشکی بدست آورد،بلکه راه اطلاع از گذشته مراجعه به منابع تاریخی و اعتماد بر گزارشات معتبر و مستندات تاریخی و حدیثی است.لذا یک دهاتی وقتی می بیند در مورد یک حادثه تاریخی همچون نحوه شهادت ائمه(علیهم السلام) دهها گزارش معتبر حدیثی و تاریخی وجود دارد،اصل حاددثه را می پذیرد و به هیچوجه منکر اصل موضوع نمی شود،هر چند در مورد برخی از جزئیات آن حادثه بر فرض هیچ گزارشی هم نداشته باشیم.
ولی شما که مدعی تحصیلات عالیه هستید ، آنچنان خودتان را در چار دیواری آزمایشگاه پزشکی و یا احیاناً چار دیواری تعصبات محصور کرده اید که علیرغم وجود گزارشات متعدد معتبر و غیر قابل خدشه،به صرف اینکه طبق ادعای شما چون علائم مسمویت گزارش نشده است،اصل موضوع را منکر می شوید و خودتان را اهل عقل و خرد و اندیشه هم معرفی می کنید.
هر چند گزارشات این موضوع وجود دارد و نمونه اش را ذکر کردیم،ولی شما چون قصد پذیرش و دیدن واقعیت را ندارید،از پذیرش آن تفره رفته و توجیهات بنی اسرائیلی تراشیده اید.لذا مشخص است که اگر دهها از این گزارشات هم برای شما ذکر شود،بی فایده خواهد بود چون آن عقل و خردی که شما از آن دم می زنید،با آن عقل و خردی که مورد نظر عاقلان و خردمندان است تفاوت اساسی دارد.
از باب نمونه به برخی گزارشات در مورد مسمومیت امام حسن مجتبی(علیه السلام) اشاره می کنیم.اگر این گزارشات را یک دهاتی بیسواد که اهل خرد و عقل سلیم است ببیند قطعاً منکر اصل موضوع نخواهد شد:
سعدي خزرجي صراحت دارد كه طبري در تاريخش نقل كرده كه معاويه براي جعده سم فرستاد و او را تحريك كرد تا امام مجتبي را به شهادت برساند:
در تاريخ آمده است كه حسن بن علي در زمان معاويه مسموم از دنيا رفت، معاويه كه با هوش و زيرك بود، مخفيانه براي جعده دختر اشعث كه همسرس امام حسن بود، شربتي فرستاد و به او گفت كه اگر حسن را بكشي، تو را به ازدواج يزيد درخواهم آورد.
هنگامي كه حسن از دنيا رفت، كسي را فرستاد كه معاويه به وعده اش عمل كند، معاويه در جواب گفت: من در مورد يزيد، بخل مي ورزم (او را به دست هركس نمي سپارم)(1)
زمخشري، عالم مشهور و نحوي و مفسر نام آور اهل سنت در اين باره مي گويد:
معاويه صد هزار (دينار) به زن امام حسن عليه السلام، جعده دختر اشعث وعده داد تا ايشان را مسموم كرد، امام عليه السلام دو ماه بعد از آن زنده ماند؛ سم آن قدر اثر كرد كه طشت پر از خون از مقابلش برمي داشتند. امام حسن عليه السلام مي فرمود: چند بار پيش از اين به من سم داده اند؛ اما هيچ بار مثل اين دفعه سم اثر نكرده بود لخته هاي خوني كه از من خارج شده است آن را با چوبي كه در دست داشتم زيرو رو كردم، ديدم اين دفعه سم اثرش را كرده است.(2)
پی نوشتها:
1. السعدي الخزرجي، موفق الدين أبي العباس أحمد بن القاسم بن خليفة بن يونس (متوفاي668هـ)، عيون الأنباء في طبقات الأطباء، ج1، ص174، تحقيق: الدكتور نزار رضا، ناشر: دار مكتبة الحياة - بيروت.
2. الزمخشري الخوارزمي، ابوالقاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاي538هـ)، ربيع الأبرار، ج1، ص438، طبق برنامه المكتبة الشاملة و برنامه الجامع الكبير.
پرسش:
چه سند هایی یا چه نوشته هایی هست که از نظر پزشکی نشان دهد آنها دچار مسمومیت شده و سپس وفات نموده اند و چرا هیچ گزارشی در مورد مسموم شدن امامان شیعه نقل نشده است،ضمن آنکه چگونه با وجود علم غیب امامان ،آنها غذای مسموم را خوردند؟
پاسخ:
اسنادی که امروزی تحت عنوان نظر کارشناسی پزشکی قانونی مطرح می باشد، در آن دوران مطرح نبوده است.در مورد ائمه(علیهم السلام) گزارشات متعدد تاریخی و قرائن و شواهد یقین آوری وجود دارد که توطئه و نقش داشتن حاکمان اموی و عباسی را در از دنیا رفتن آن بزرگواران ثابت می کند.
ضمن آنکه در گزارشات تاریخی علائمی که بیانگر مسمومیت می باشد هم ذکر شده است.چون اینگونه نبوده است که بلافاصله بعد از مسموم شدن از دنیا رفته باشند.در مورد ائمه(علیهم السلام) آنچه بر اساس مستندات تاریخی و حدیثی مسلم است،اینکه آن بزرگواران یا با شمشیر یا با سم به شهادت رسیده اند،اما اینکه نام آن سم چی بوده ما اطلاع نداریم و در این مورد گزارشی هم نیافتیم.چرا که کسی دنبال نام سم نبوده و ذکر نام سم هم لزومی نداشته است.
حتی گاهی اوقات خود قاتل اعتراف به استفاده از سم برای کشتن امام می کرده است.بعنوان نمونه ابن ملجم مرادی که با ضربه شمشیر بر فرق امام علی(علیه السلام) آن حضرت را به شهادت رسانده است،می گوید والله لقد ابتعته بالف و سممته بالف فان خاننی فابعده الله : سوگند به خدا این شمشیر را به هزار درهم خریده ام و با هزار درهم زهر،آن را مسموم نموده ام، اگر آن شمشیر به من خیانت کند نفرین بر او باد.(1)
امام رضا (عليه السّلام ) به هرثمه بن اعين مي گويد: «موقع مرگ من فرا رسيده است اين طاغي (مأمون) تصميم گرفته مرا مسموم کند...»(2)
در مورد مسمومیت امام حسن مجتبی(علیه السلام) هم آمده است که حسن بن علي در زمان معاويه مسموم از دنيا رفت، معاويه كه با هوش و زيرك بود، مخفيانه براي جعده دختر اشعث كه همسرس امام حسن بود، شربتي فرستاد و به او گفت كه اگر حسن را بكشي، تو را به ازدواج يزيد درخواهم آورد.
هنگامي كه حسن از دنيا رفت، كسي را فرستاد كه معاويه به وعده اش عمل كند، معاويه در جواب گفت: من در مورد يزيد، بخل مي ورزم (او را به دست هركس نمي سپارم)(3)
زمخشري، عالم مشهور و نحوي و مفسر نام آور اهل سنت در اين باره مي گويد معاويه صد هزار (دينار) به زن امام حسن (عليه السلام)، جعده دختر اشعث وعده داد تا ايشان را مسموم كرد، امام (عليه السلام) دو ماه بعد از آن زنده ماند؛ سم آن قدر اثر كرد كه طشت پر از خون از مقابلش برمي داشتند. امام حسن (عليه السلام) مي فرمود: چند بار پيش از اين به من سم داده اند؛ اما هيچ بار مثل اين دفعه سم اثر نكرده بود لخته هاي خوني كه از من خارج شده است آن را با چوبي كه در دست داشتم زيرو رو كردم، ديدم اين دفعه سم اثرش را كرده است.(4)
بنابراین بر خلاف ادعای مطرح شده،در مورد مسمومیت ائمه شیعه(علیهم السلام) و شهادت آنان بر اثر مسمومیت گزارشات فراوانی داریم.
اما اینکه چرا ائمه(علیهم السلام) با وجود علم غیب غذای مسموم را خوردند،باید بگوییم: در مقام پاسخ ابتدا باید دانست که دانش و آگاهی پیامبران و امامان(علیهم السلام) بر دو قسم است 1 - علمهایی که از راههای عادی فراهم میآید، که در این دانشها با مردم دیگر تفاوت زیادی ندارند. 2 - علومی که از راههای ماورای طبیعی (علم لدنی = وحی و الهام) حاصل میگردد. در کتاب "کافی" بابی(فصلی) وجود دارد با عنوان "ان الائمة اذا شاؤوا ان یعلموا علموا"، یعنی امامان هرگاه میخواستند که چیزی را بدانند، از آن آگاه میشدند. در این باب روایات بسیاری جمع آوری شده است.(5) پیشوایان و امامان وظیفه نداشتند در تمام موارد، طبق علومی که از راههای غیر عادی حاصل میشد عمل کنند، بلکه تکالیف دینی آنان همواره طبق علومی بود که از راههای عادی پیدا میشد. روش و رفتار آنان در زندگی، در معاملات، معاشرت، زناشویی، پوشیدن، نوشیدن، خوردن، خوابیدن، تندرستی و بیماری، صلح و جنگ، فقر و توانگری، حکومت و سیاست، مثل سایر مردم است، مثلا پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) منافقان را خوب میشناختند و میدانستند که آنها ایمان واقعی ندارند، ولی هرگز با آنها مانند کفار برخورد نمیکردند، بلکه از نظر معاشرت و ازدواج و دیگر احکام با آنها مانند سایر مسلمانان بودند. همچنین هنگامی که در مسند قضاوت و حل و فصل مشکلات مردم می نشستند، مطابق قوانین قضایی اسلام حکم میکردند و از علم خدادادی خود استفاده نمیکردند و در موردی که دلیل شرعی مثلا بر قاتل بودن متهمی وجود نداشت، امام یا پیامبر با تکیه بر علم غیب، حکم قصاص صادر نمیکردند. معصومان(علیهم السلام) میتوانستند در خود مصونیتی به وجود بیاورند که ضربه شمشیر و سم در آنها اثر نکند، یا اگر مؤثر شد، سریعا از راه اعجاز، خود را شفا بدهند، ولی این کار را نکردهاند، زیرا بشر هستند و قضای کلی الهی بر این است که در زندگی مانند سایر مردم عمل کنند. از این رو وقتی مریض میشدند، به طبیب مراجعه کرده و از دارو استفاده میکردند و درد را تحمل میکردند و در بستر بیماری میافتادند. زیرا اگر غیر از این بود امتحان، آزمایش، صبر و مقاومت در برابر مشکلات معنا نداشت. آنها در این جهت مانند مردمان عادی بودند که در معرض آزمونهای سخت قرار میگرفتند و علم لدنی آنها در اینجا هیچ دخالتی نمیتوانست داشته باشد
.
دلیل این نوع سلوک و رفتار میتواند امور و دلایل مختلفی باشد از جمله 1 - عمل بر اساس علم غیب با حکمت بعثت انبیاء و نصب ائمه(علیهم السلام) منافات دارد، زیرا در این صورت جنبه اسوه و الگو بودن خود را از دست خواهند داد. افراد بشر از وظایف فردی و اصلاحات اجتماعی به بهانه برخوردار بودن آنان از علم غیب و عمل بر اساس علم خدادادی از وظیفه خود سرباز خواهند زد. 2 - عمل بر اساس علم غیرعادی موجب اختلال در نظام عالم هستی است، زیرا مشیت و اراده خداوند به جریان امور بر اساس نظام اسباب و مسببات طبیعی و علم عادی نوع بشر تعلق گرفته است. به همین جهت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیه السلام) برای شفای بیماری خود و اطرافیان خویش از علم غیب استفاده نمیکردند. شاید یکی از حکمتهای ممنوع بودن تمسک به نجوم، تسخیر جن، برای غیب گویی و کشف غیر عادی حوادث آینده، همین امر یعنی اختلال در نظام عالم هستی باشد. برای مطالعه بیشتر در این خصوص میتوانید به کتاب معارف دین، نوشته آیتالله لطف الله صافی گلپایگانی(ج 1، ص 120 به بعد) مراجعه کنید.
پی نوشت:
1. طبقات، محمد بن سعد كاتب واقدى (م 230)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش.،ج3،ص:30
2. محمد بن جرير بن رستم طبري، دلائل الامامه، قم، منشورات الرضي، 1363، ص 178.
3. السعدي الخزرجي، موفق الدين أبي العباس أحمد بن القاسم بن خليفة بن يونس (متوفاي668هـ)، عيون الأنباء في طبقات الأطباء، ج1، ص174، تحقيق: الدكتور نزار رضا، ناشر: دار مكتبة الحياة - بيروت.
4. الزمخشري الخوارزمي، ابوالقاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاي538هـ)، ربيع الأبرار، ج1، ص438، طبق برنامه المكتبة الشاملة و برنامه الجامع الكبير.
5. ثقة الاسلام کلینی، الکافی، دار الکتب الإسلامیة تهران، 1365 ه ش، ج1، باب: ان الائمة اذا شاؤوا ان یعلموا علموا.