اعتقاد شما به خدا در چه حده ایا فراتر از حرفه یا....كوهنوردي مي‌‌خواست به ق

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اعتقاد شما به خدا در چه حده ایا فراتر از حرفه یا....كوهنوردي مي‌‌خواست به ق

كوهنوردي مي‌‌خواست به قله‌ای بلندی صعود كند. پس از سال‌ها تمرين و آمادگي، سفرش را آغاز كرد. به صعودش ادامه داد تا اين كه هوا كاملا تاريك شد. به جز تاريكي هيچ چيز ديده نمي‌شد. سياهي شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمي‌توانست چيزي ببيند حتي ماه و ستاره‌ها پشت انبوهي از ابر پنهان شده بودند. كوهنورد همان‌طور كه داشت بالا مي‌رفت، در حالي كه چيزي به فتح قله نمانده بود، پايش ليز خورد و با سرعت هر چه تمام‌تر سقوط كرد. سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس، تمامي خاطرات خوب و بد زندگي‌اش را به ياد مي‌آورد. داشت فكر مي‌‌كرد چقدر به مرگ نزديك شده است كه ناگهان دنباله طنابی که به دور كمرش حلقه خورده بود بين شاخه های درختی در شيب کوه گير کرد و مانع از سقوط كاملش شد. در آن لحظات سنگين سكوت، که هيچ اميدی نداشت از ته دل فرياد زد: خدايا كمكم كن!

ندايي از دل آسمان پاسخ داد از من چه مي‌خواهي؟
-
نجاتم بده خدای من!
-
آيا به من ايمان داري؟
-
آري. هميشه به تو ايمان داشته‌ام
-
پس آن طناب دور كمرت را پاره كن!
كوهنورد وحشت كرد. پاره شدن طناب يعني سقوط بي‌ترديد از فراز كيلومترها ارتفاع. گفت: خدايا نمي‌توانم.
خدا گفت: آيا به گفته من ايمان نداري؟
كوهنورد گفت: خدايا نمي توانم. نمي‌توانم.
روز بعد، گروه نجات گزارش داد كه جسد منجمد شده يك كوهنورد در حالي پيدا شده كه طنابي به دور كمرش حلقه شده بود و تنها دو متر با زمين فاصله داشت...

و شما چطور ؟ چقدر طنابتان را محكم چسبيده ايد ؟ آيا ميتوانيد رهايش كنيد ؟

درباره ي تدبير خدا شك نكنيد . هيچ گاه نگوئيد او مرا فراموش يا رها كرده است . و به ياد داشته باشيد كه او هميشه با دست راست خود شما را در آغوش دارد

سلام
اگر فرض کنید خدایی نیست هیچ مشکلی در این دنیا بوجود نمیاد.
ما فقط تمام حوادث مادی رو به خدا نسبت می دهیم.
اعتقاد من به عدم وجود خدا فراتر از حرف رفته...نمی دونم چرا...هر چقدر هم بهم میگن نه راضی نمیشم.
موضوع رو کامل بخونید متوجه میشید چرا.(کامل بخونید)
http://www.askdin.com/showthread.php?t=15666

موضوع قفل شده است