جمع بندی انجام معجزه توسط امامان

تب‌های اولیه

82 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=microsoft sans serif]

tazkie;532566 نوشت:
با سلام. جناب صدیق، با تشکر از پاسخگویی شما. بنده بالاخره متوجه نشدم، شما قبول دارید که امام هم معجزه می کند یا فقط کرامت را برای امام قبول دارید؟

باسلام
معجزه به معنای اصطلاحی، مخصوص پیامبران است.
امام
فقط در برخی موارد برای انجام بهتر وظایف امامت خویش، از ولایت تکوینی خود استفادهکرده و کاری خارق العاده انجام میدادند ولی چون همراه با تحدی و ادعای نبوت نبوده، آنرا معجزه نمیخوانند.

[=microsoft sans serif]

arahbar6718;530983 نوشت:
در بسیاری از تعاریف، متکلمان اسلامی کلمه «دعوی» به صورت مطلق ذکر شده و به دعوی نبوت، مقید نشده است.

اولا لطفا منبع ادعای خود را ذکر کنید. تا مشخص شود این متکلمان، شیعه هستند یا از اهل سنت.
اگر از اهل سنت هستند، که بحثی در مورد امامت ندارند تا بخواهد معجزه در نظرشان شامل امامت نیز بشود.
اگر از شیعیان هستند، باید دید مرادشان از معجزه، معجزه اصطلاحی است یا لغوی
به هر حال، در بحث نبوت، متکلمان زمانی که بحث از راه های اثبات نبوت را مطرح میکنند، معجزه را صرف انجام کار خارق العاده نمیدانند، بلکه چند شرط برای یک کار خارق العاده قائل هستند تا آن کار، را بتوان معجزه نامید.
موفق باشد.

صدیق;532571 نوشت:
[=microsoft sans serif]
باسلام
معجزه به معنای اصطلاحی، مخصوص پیامبران است.
امام
فقط در برخی موارد برای انجام بهتر وظایف امامت خویش، از ولایت تکوینی خود استفادهکرده و کاری خارق العاده انجام میدادند ولی چون همراه با تحدی و ادعای نبوت نبوده، آنرا معجزه نمیخوانند.

با تشکر از شما. جناب صدیق، خب سؤال بنده روشن است. اگر تمایل دارید در تاپیکی مجزا از شما می پرسم: فرض کنید امام زمان همین الان ظهور کند. چگونه قرار است که به ما ثابت بفرمایند که امام زمان هستند؟

[="Navy"]

صدیق;532557 نوشت:
این بنابراین را از کجای کلام ایشان به دست اوردید.

اون رو من به دست نياورده‌ام، بنده فقط از کلام استاد جوادي آملي نقل قول کرده‌ام، و آخرش منبعش را هم درج کرده‌ام:

Hadi99g;530704 نوشت:
استاد جوادي آملي در ذيل آيه 46 آل عمران مي‌فرمايد:

«کار خارق عادت اگر با تحدّي و دعوي همراه باشد معجزه است وگرنه کرامت است؛ بنابراين کارهاي خارق عادت ائمّه عليهم‌السلام براي اثبات امامت، معجزه است،

امّا اگر تنها براي رفع نيازي مثل سيراب کردن تشنه يا رفع گرسنگي از کسي باشد کرامت است.... (تسنيم: 300/14)

صدیق;532571 نوشت:
معجزه به معنای اصطلاحی، مخصوص پیامبران است.

خيلي عجيبه، اصلاً معلوم نيست شما چرا بدون دليل بر اين سخن اصرار داريد؟!!

در حالي که هم اهل معقول و هم اهل منقول، معجزه را براي حجج الهي اثبات کرده اند،

نمونه ديگر، آيةالله مرعشي نجفي است که در جلد 2 شرح إحقاق الحقّ فرموده:

البحث الثالث في طريق تعيين الإمام ذهبت الإمامية كافة إلى أن الطريق إلى تعيين الإمام أمران:

النص من الله تعالى أو نبيه أو إمام ثبتت إمامته بالنص عليه أو ظهور المعجزات على يده،

لأن شرط الإمام العصمة وهي من الأمور الخفية الباطنة التي لا يعلمها إلا الله تعالى.

مرحوم رئيس المحدّثين هم در علل الشرائع روايت مي‌کند:

حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَنْ عَمِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ : لِأَيِّ عِلَّةٍ أَعْطَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَعْطَاكُمُ الْمُعْجِزَةَ؟

فَقَالَ: لِيَكُونَ دَلِيلًا عَلَى صِدْقِ مَنْ أَتَى بِهِ وَ الْمُعْجِزَةُ عَلَامَةٌ لِلَّهِ لَا يُعْطِيهَا إِلَّا أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ حُجَجَهُ لِيُعْرَفَ بِهِ صِدْقُ الصَّادِقِ مِنْ كَذِبِ الْكَاذِبِ‌.

لطفاً بفرماييد که چه دليل عقلي يا نقلي بر منع ظهور معجزه توسّط ائمّه دون الأنبياء، وجود دارد؟ نحن أبناء الدّليل، حيثما مال نميل.

با تشکّر.

به نام خدا
سلام

در کدام یک از آیات قرآن آمده است که معجزه فقط مخصوص پیغمبران است و امامان معجزه ندارند!؟

یازهرا:Gol:

tazkie;532577 نوشت:
فرض کنید امام زمان همین الان ظهور کند. چگونه قرار است که به ما ثابت بفرمایند که امام زمان هستند؟

با کرامت.

دوستان عزیز. بحث ما بر سر اصطلاح است. هرچند در ظاهر، کرامت نیز شبیه معجزه است.

خادم ولایت;532584 نوشت:
در کدام یک از آیات قرآن آمده است که معجزه فقط مخصوص پیغمبران است و امامان معجزه ندارند!؟

این مسئله بحثی اعتقادی نیست . بحثی کلامی و اصطلاحی است . اگر شما قبول ندارید مختارید.
بحث اصطلاحی است.

به نام خدا
سلام

صدیق;540679 نوشت:
این مسئله بحثی اعتقادی نیست . بحثی کلامی و اصطلاحی است . اگر شما قبول ندارید مختارید.
بحث اصطلاحی است.

جناب کارشناس تمام بحثها چه کلامی ، چه اصطلاحی ، چه روایی و ... باید اولا سند داشته باشد. یا اینکه با منطق و عقل همخوانی داشته باشد.
شما هرگونه که می پسندید بحث کنید اما باید توجه داشته باشید با هر روشی که بحث میکنید باید درست باشد.و منطقی.

اگر امام حسین(علیه سلام) میخواست میتوانستند در کربلا از دل خاک چشمه بیرون بیاورند. اما دوران این اعمال گذشته بود.
دوران معجزاتی این چنین گذشته بود.اگر این معجزات میتوانست مردم را در راهشان ثابت قدم کند این همه پیغمبر تنها نمی ماند.

تمام امامان معصوم (علیهما سلام) معجزه داشتند ، اما اهل دلی نبود که معجزات را ببیند و درک کند.
پیغمبران با کارهای خارق العاده توانستند عده ای را دور خود جمع کنند.اگر وجود این اعمال خارق العاده نبود بیش از پنج تن پیغمبران را یاری نمیکردند.
آیا این امر که امامان معصوم(علیهما سلام) بدون کارهای خارق العاده مردم را جذب میکردند خود یک معجزه نبود!
این امر هم که امام معصوم(علیه سلام) کاری خارق العاده نکرد دلیل بر این نیست که نمی توانست انجام دهد.دلیل بر این بود که نمیخواست با این اعمال مردم را جذب کند.

شخصی دروغ نمیگوید. آیا توان دورغ گفتن ندارد؟
شخصی به شخصی دیگر توهین نمیکند. آیا توهین کردن را بلد نیست؟
امام معصوم(علیه سلام) کارهای خارق العاده نمیکرد. آیا توانش را نداشت؟ آیا قادر به انجامش نبود؟

اصطلاحات نیز باید درست به کار برود. انجام ندادن عملی دلیل بر نتوانستن نیست.
اگر اصطلاحی عدم وجود کارهای خارق العاده از سوی معصومین(علیه سلام) را تفسیر به نداشتن معجزات کند. این اصطلاح از اول اشتباه است.

جناب کارشناس عزیز معذرت میخواهم. اما می خواهم معجزه را تعریف کنید.
لطفا تعریف سخیف و کوچکی که در بین مردم عامه وجود دارد را ارئه ندهید! معنی و تعریف ذاتی و درونی معجزه را ارائه دهید.

یازهرا:Gol:

صدیق;540678 نوشت:
با کرامت.

دوستان عزیز. بحث ما بر سر اصطلاح است. هرچند در ظاهر، کرامت نیز شبیه معجزه است.

با سلام. تا جایی که بنده می دانم کرامت بدون تحدی و ادعای مأموریت الهی است و این وجه تمایز معجزه و کرامت، باعث می شود که کرامت نتواند اثباتگر امامت امام باشد، زیرا بدون ادعای الهی بودن منشأ آن از سوی آورنده، لازمه ی هدایتگری خدا نیست که در صورت الهی نبودن منشأ آورنده را رسوا نماید.

فرض بفرمایید امام زمان(عج) کرامتی را ارائه می دهند. لطفاً به سؤالات ذیل توجه فرمایید:

1.چگونه می توان ثابت کرد که هیچوقت در گذشته فردی عادی نتوانسته مثل آن بیاورد؟(نیافتن دلیل بر نبودن نیست)

2.چگونه می توان ثابت کرد در حال حاضر هیچ فرد عادی قادر به آوردن مثل آن نیست؟(استقرای ناقص چیزی را ثابت نمی کند)

3.چگونه می توان ثابت کرد که در آینده انسانی عادی نمی تواند مثل آن بیاورد؟

4.به طور اساسی، چگونه می توان ثابت کرد این کرامت از نیروهای قوق العاده ای که درون انسان است، ناشی نگشته است؟

5.چگونه می توان ثابت کرد منشأ این کرامت خداست؟

پاسخ سؤالات فوق برای معجزه سهل و آسان است، زیرا آورندۀ معجزه ادعا می کند که خدا عامل اجرای عملش است و لذا با توجه به بحث لطف و هدایت الهی، نیامدنِ مثلی شناخته شده برای بشر، برای اثبات ادعای آورندۀ معجزه کفایت می کند. ولی کرامت که صرفاً عملی خارق العاده است که سایرینی که می شناسیم نمی توانند مثلش را بیاورند، چگونه از سدّ سؤالات فوق می گذرد؟

با سپاس

tazkie;540955 نوشت:
با سلام. تا جایی که بنده می دانم کرامت بدون تحدی و ادعای مأموریت الهی است و این وجه تمایز معجزه و کرامت، باعث می شود که کرامت نتواند اثباتگر امامت امام باشد، زیرا بدون ادعای الهی بودن منشأ آن از سوی آورنده، لازمه ی هدایتگری خدا نیست که در صورت الهی نبودن منشأ آورنده را رسوا نماید.

فرض بفرمایید امام زمان(عج) کرامتی را ارائه می دهند. لطفاً به سؤالات ذیل توجه فرمایید:

1.چگونه می توان ثابت کرد که هیچوقت در گذشته فردی عادی نتوانسته مثل آن بیاورد؟(نیافتن دلیل بر نبودن نیست)

2.چگونه می توان ثابت کرد در حال حاضر هیچ فرد عادی قادر به آوردن مثل آن نیست؟(استقرای ناقص چیزی را ثابت نمی کند)

3.چگونه می توان ثابت کرد که در آینده انسانی عادی نمی تواند مثل آن بیاورد؟

4.به طور اساسی، چگونه می توان ثابت کرد این کرامت از نیروهای قوق العاده ای که درون انسان است، ناشی نگشته است؟

5.چگونه می توان ثابت کرد منشأ این کرامت خداست؟

پاسخ سؤالات فوق برای معجزه سهل و آسان است، زیرا آورندۀ معجزه ادعا می کند که خدا عامل اجرای عملش است و لذا با توجه به بحث لطف و هدایت الهی، نیامدنِ مثلی شناخته شده برای بشر، برای اثبات ادعای آورندۀ معجزه کفایت می کند. ولی کرامت که صرفاً عملی خارق العاده است که سایرینی که می شناسیم نمی توانند مثلش را بیاورند، چگونه از سدّ سؤالات فوق می گذرد؟

با سپاس

سلام علیکم و رحمة الله،
با عرض شرمندگی منطق صحبتتان را به کل نفهمیدم!

کرامت و معجره فرقشان تنها در ادعای آنهاست، اولی برای خود شخص و در راستای اهداف زندگی خود او به کار گرفته می‌شود (البته نیت حتماً خدایی است) و دومی به منظور اثبات حقانیت است، از طرف حجت خداوند عرضه می‌شود ولی توسط خود خداوند معرفی می‌شود ...

در کرامت قرار نیست چیزی اثبات شود که در گذشته و حال و آینده برایش دنبال مدرک و سند و مثل و مانند بگردیم ... دیگران خواه آنرا از قدرت‌های انسانی بدانند خواه سحر و جادو بدانند و خواه از طرف خداوند بدانند اینها به معرفت ایشان باز می‌گردد و سبب کفر یا ایمان در ناظران (پذیرندگان و انکار کنندگان) نمی‌شود چون در زمان بروز کرامت ایمان به خدا به ایشان عرضه نشده است و حجت بر ایشان تمام نشده است ... (البته نسبت سحر و جادو دادن به حجت خداوند خودش کفر است، منظورم چیز دیگری است)

اما اتفاقاً تمام این موارد که گفتید در مورد معجزه قابل طرح هستند و پاسخ هم فقط یکی است و آن اینکه معجزه در ظاهر به انسان‌ها عرضه می‌شود و این خود خداست که در باطن و قلب ناظران باید از طرف خودش بودن آنها را تأیید کند و با آن‌ها اتمام حجت گرداند (خداست که هر گونه بخواهد در بندگانش تصرف می‌کند، سپس ایشان را بعد از وضعیت اعتراف قلبی که به آن رسیده‌اند به خود رها می‌کند تا ایشان خود خواه ایمان آورده و اعتراف قلبشان را بپذیرند یا انکار کنند) ... معجزه هم همیشه در مقابل انکار دیگران یا درخواست ایشان بوده است و به همین دلیل اتمام حجتی است که انکارش می‌تواند منجر به نزول عذاب شود ...

صدیق;540679 نوشت:
این مسئله بحثی اعتقادی نیست . بحثی کلامی و اصطلاحی است . اگر شما قبول ندارید مختارید.
بحث اصطلاحی است.

سلام علیکم استاد بزرگوار و رحمة الله،
اینکه اصطلاحات علمی توسط علمای بزرگ وضع و جعل شده‌اند مطلب مهمی است که نباید ما به راحتی زیر سؤال ببریمشان ... اما اگر اصطلاحی برای بیان منظوری عرف شد و بعداً دیدیم که آن اصطلاح با قرآن و روایات (آن هم روایات بسیار) یا یکی از آن دو سازگاری نداشت آیا نباید اصطلاح مزبور را اصلاح نماییم؟ :Gig:

اگر کسی مثلاً روایت عطار از زندگی امام صادق علیه‌السلام در کتاب تذکرة‌الأولیاء را بخواند می‌بیند که عرفای زیادی کرامات بزرگی داشته‌اند و امام صادق علیه‌السلام هم کراماتی داشته‌اند و حتی شاید اینطور به نظر برسد که کرامات آن عرفای دیگر بزرگتر بوده است! اما وقتی احادیث ما مرور می‌شود می‌بینیم که کرامات ایشان حد و حصر ندارد و مسأله اینجاست که این کرامات را جز جلوی اولیاء خود و اهل سر خود افشاء نمی‌کردند ... استثناء این افشاگری‌ها هم که برای عامه‌ی مردم باشد چندان کم نیست و سؤال دوستمان در پست اول تاپیک هم یکی و تنها یکی از این افشاگری‌هاست ... اما این افشاگری‌ها اگر جنبه‌ی اثبات حجیت از طرف خدا نداشته باشند به چه منظور بوده‌اند؟ ایشان نه از دستشان در می‌رود که کاری را که می‌خواهند مخفی کنند خارج از کنترل ایشان افشاء شود و نه اینکه برای خودنمایی چنین می‌کنند پس دلیل این افشای کرامات چیست؟
به طور خاص به ماجرای نصب کردن سنگ حجرالأسود اشاره می‌کنم که هر کسی می‌خواست آن را سر جایش نصب کند نمی‌توانست، سنگ می‌لرزید و می‌افتاد، تا اینکه امام سجاد علیه‌السلام رفتند و این سنگ را نصب کردند و سنگ نیافتاد و مردم فهمیدند که ایشان با بقیه فرق دارند! در پاسخ هم امام فرمودند که سنگ در جای خود آرام نمی‌گیرد مگر وقتی به دست حجت خدا نصب شود. جالب است که در احوالات افرادی که خدمت امام زمان علیه‌السلام مشرف شدند فردی ذکر شده است که گفته است زمانی بود که سنگ حجر از جای خود بیرون آورده شده بود یا به هر دلیل مردم می‌خواستند آن را سر جای خودش نصب کنند خبر این قضیه همه جا پیچید و من که روایت مربوط به امام سجاد علیه‌السلام را می‌دانستم یقین کردم که اگر می‌خواهم امام زمانم علیه‌السلام را ببینم باید در روز نصب سنگ خودم را به مکه برسانم ... راه می‌افتد و اگرچه خودش بیمار می‌شود و زمین‌گیر و آن روز به مکه نمی‌رسد ولی کسی را به همراه یک نامه به مکه می‌فرستد و می‌گوید هر کسی را که دیدی سنگ را نصب کرد این نامه را به او بده و آن شخص هم می‌رود و نامه را می‌دهد و امام علیه‌السلام هم پاسخ سؤال آن مرد را می‌دهند ... حالا این قضیه کرامت است یا حجت است؟ البته درست است که مخاطبین این حجیت ممکن است خواص باشند و هر کسی واقعه‌ی امام سجاد علیه‌السلام را می‌دانسته است اما برای قضیه‌ی امام سجاد علیه‌السلام که این کار اتمام حجت بوده است، نبوده است؟
و البته مثال بسیار است، خیلی زیاد ...

با تشکر،
یا علی

owari;540977 نوشت:

سلام علیکم و رحمة الله،
با عرض شرمندگی منطق صحبتتان را به کل نفهمیدم!

کرامت و معجره فرقشان تنها در ادعای آنهاست، اولی برای خود شخص و در راستای اهداف زندگی خود او به کار گرفته می‌شود (البته نیت حتماً خدایی است) و دومی به منظور اثبات حقانیت است، از طرف حجت خداوند عرضه می‌شود ولی توسط خود خداوند معرفی می‌شود ...

در کرامت قرار نیست چیزی اثبات شود که در گذشته و حال و آینده برایش دنبال مدرک و سند و مثل و مانند بگردیم ... دیگران خواه آنرا از قدرت‌های انسانی بدانند خواه سحر و جادو بدانند و خواه از طرف خداوند بدانند اینها به معرفت ایشان باز می‌گردد و سبب کفر یا ایمان در ناظران (پذیرندگان و انکار کنندگان) نمی‌شود چون در زمان بروز کرامت ایمان به خدا به ایشان عرضه نشده است و حجت بر ایشان تمام نشده است ... (البته نسبت سحر و جادو دادن به حجت خداوند خودش کفر است، منظورم چیز دیگری است)

اما اتفاقاً تمام این موارد که گفتید در مورد معجزه قابل طرح هستند و پاسخ هم فقط یکی است و آن اینکه معجزه در ظاهر به انسان‌ها عرضه می‌شود و این خود خداست که در باطن و قلب ناظران باید از طرف خودش بودن آنها را تأیید کند و با آن‌ها اتمام حجت گرداند (خداست که هر گونه بخواهد در بندگانش تصرف می‌کند، سپس ایشان را بعد از وضعیت اعتراف قلبی که به آن رسیده‌اند به خود رها می‌کند تا ایشان خود خواه ایمان آورده و اعتراف قلبشان را بپذیرند یا انکار کنند) ... معجزه هم همیشه در مقابل انکار دیگران یا درخواست ایشان بوده است و به همین دلیل اتمام حجتی است که انکارش می‌تواند منجر به نزول عذاب شود ...



با سلام. خب شما اگر به پرسش و پاسخ بنده و جناب صدیق دقت بفرمایید متوجه می شوید چرا این مطالب ذکر شده اند. ایشان می فرمایند که کرامت اثباتگر حجیت امام زمان خواهد بود و امام زمان بعد از ظهورشان، با کرامت امامتشان را ثابت خواهند کرد. بحث من هم سر همین اثبات است.

دوست عزیز امام, جانشین و وصی پیامبر هست, همان جایگاه او را دارد جز اینکه پیامبر نیست (وحی نبوت دریافت نمی‌کند)

[="Blue"]

Zillax;541295 نوشت:
دوست عزیز امام, جانشین و وصی پیامبر هست, همان جایگاه او را دارد جز اینکه پیامبر نیست (وحی نبوت دریافت نمی‌کند)

اگر چنین ادعایی صحت داشت یک ردی از ان در اخرین کتاب حجت بر بشر موجود بود ولی هرگز چنین چیزی نیست[/]

عالم مقدس ملکوت;543929 نوشت:

اگر چنین ادعایی صحت داشت یک ردی از ان در اخرین کتاب حجت بر بشر موجود بود ولی هرگز چنین چیزی نیست

برادر عزیز من خودم به شدت به دنبال جواب این سوال بودم تا اینکه به جوابش رسیدمو میخوام اینجا به شمام بگم این جوابو...
اول اینو بگم که مذهبیون افراطی متحجر ما چون علم و سواد کافی ندارن در مقابل سوالات این چنینی یا شما رو منحرف محسوب میکنن یا میگن میخوای قبول کن میخوای نکن!!!!
شما نباید وقتی سوالتو ازین قماش پرسیدی به جوابشون تکیه کنی...همه که مثل اینا نیست...
جواب این سوالو آقای عاملی به من دادن منم به شما میگم...
ایشون گفتن اگه اسم امامان تو قرآن ذکر میشد به سادگی میتونستن اسمارو تغییر بدن و اسلامو(به خصوصو شیعرو) از بین ببرن...مثلا هیچکس نمیتونسته و نمیخواسته اسم پیامبران قبل حضرت محمد رو در قرآن تغییر بده(چون سودی براش نداشته) اما اگه تو قرآن نوشته میشد بعد من حضرت علی, گروه های قدرتمند میتونستن علی رو مثلا به ابوبکر یا هر کس دیگه ای تبدیل کنن...

[="Blue"]

NaKayama;543937 نوشت:
برادر عزیز من خودم به شدت به دنبال جواب این سوال بودم تا اینکه به جوابش رسیدمو میخوام اینجا به شمام بگم این جوابو...
اول اینو بگم که مذهبیون افراطی متحجر ما چون علم و سواد کافی ندارن در مقابل سوالات این چنینی یا شما رو منحرف محسوب میکنن یا میگن میخوای قبول کن میخوای نکن!!!!
شما نباید وقتی سوالتو ازین قماش پرسیدی به جوابشون تکیه کنی...همه که مثل اینا نیست...
جواب این سوالو آقای عاملی به من دادن منم به شما میگم...
ایشون گفتن اگه اسم امامان تو قرآن ذکر میشد به سادگی میتونستن اسمارو تغییر بدن و اسلامو(به خصوصو شیعرو) از بین ببرن...مثلا هیچکس نمیتونسته و نمیخواسته اسم پیامبران قبل حضرت محمد رو در قرآن تغییر بده(چون سودی براش نداشته) اما اگه تو قرآن نوشته میشد بعد من حضرت علی, گروه های قدرتمند میتونستن علی رو مثلا به ابوبکر یا هر کس دیگه ای تبدیل کنن...

عزیزم این حرف ها فقط توجیه و فریب هست !
خدایی که پیامبری را از دل وحشیان عرب یاری میدهد و دینش را به سراسر جهان میرساند قادر هم هست از تحریف کلام و دین خود جلوگیری کند
اصلا اگر قرار بود خداوند به صراحت حضرت علی علیه السلام به خلافت پیامبر علیه السلام اعلام میکرد کسی ابوبکر خلیفه نمیکرد که حالا تغییرش بدهند ....
سقیفه برا این تشکیل شد چون وصایت رسول خدا برای مسلمین مبهم بود و خداوند هم در این مورد چیزی نفرموده بود ....

خداوند اگر میخواست براحتی نام علی و اولاد علی علیهم السلام در قران کریم میاورد و ان را از تحریف حفظ میکرد زیرا بر هر چیزی توانا هست ولی کلا نیاورده و از این رو هست که اثبات ولایت ان حضرت توسط نصوص مشکل هست و فقط میتوان از راه قاعده فاضل و مفضول ولایت ان حضرت را اثبات کرد ان هم بواسطه احادیثی که شیعه و سنی در منقبت ان حضرت قبول دارند ....

این ها همه بهانه هست که چون عقیده خود را در کلام الله نمی بینند میگویند خداوند به مصلحت ذکر نکرده !!!!!! در حالی که الله متعال میفرماید : لا رطب و لا بس الا فی کتاب مبین !

اگر موضوع ولایت جزو اصول اصلی دین اسلام بود حتما توسط خداوند متعال ذکر میشد تا بیش از 80 درصد مسلمین جهان گمراه نشوند .... امید است متذکر شوید و اندیشه کنید[/]

[="Black"]اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

عالم مقدس ملکوت;543929 نوشت:
اگر چنین ادعایی صحت داشت یک ردی از ان در اخرین کتاب حجت بر بشر موجود بود ولی هرگز چنین چیزی نیست


عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما.

اگر شما کتوب شیعه را درست میگشتید حتما اثبات ادعای دوست گرامی را می دیدید.

حدیث منزلت که تشبیه کردن حضرت علی(ع) به هارون بعد از موسی است با این تفاوت که بعد از حضرت محمد(ص) پیغمبری نیست.
حدیث کساء.
حدیث غدیر.
و..................!

اما اینکه چرا نام حضرت علی(ع) به صراحت در قران نیامده است جای برسی است.و درقرآن آیات ولایت وجود دارد که مورد خطاب مستقیم حضرت علی (ع) است.که ان هم در تاپکی غیر از این تاپیک جای برسی دارد.

چند سال پیش در یمن شخصی که نامش امام علی بود را میخواستند به عنوان حضرت علی(ع) جای بزنند که خوشبختانه نتوانسته اند و نخواهند توانست.
حساب کنید وقتی نام حضرت علی(ع) به صراحت نیامده است این چنین سعی داشتند شخصی لامذهب را به جای حضرت علی(ع) جای بزنند.
اگر نام حضرت علی (ع) به صراحت می آمد وضع بدتر از این می شد و خیلیها سعی میکردند تاریخ را دست خوش تحریفات کنند.
[/]

[="Black"]اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

عالم مقدس ملکوت;543946 نوشت:
عزیزم این حرف ها فقط توجیه و فریب هست !
خدایی که پیامبری را از دل وحشیان عرب یاری میدهد و دینش را به سراسر جهان میرساند قادر هم هست از تحریف کلام و دین خود جلوگیری کند
اصلا اگر قرار بود خداوند به صراحت حضرت علی علیه السلام به خلافت پیامبر علیه السلام اعلام میکرد کسی ابوبکر خلیفه نمیکرد که حالا تغییرش بدهند ....
سقیفه برا این تشکیل شد چون وصایت رسول خدا برای مسلمین مبهم بود و خداوند هم در این مورد چیزی نفرموده بود ....

خداوند اگر میخواست براحتی نام علی و اولاد علی علیهم السلام در قران کریم میاورد و ان را از تحریف حفظ میکرد زیرا بر هر چیزی توانا هست ولی کلا نیاورده و از این رو هست که اثبات ولایت ان حضرت توسط نصوص مشکل هست و فقط میتوان از راه قاعده فاضل و مفضول ولایت ان حضرت را اثبات کرد ان هم بواسطه احادیثی که شیعه و سنی در منقبت ان حضرت قبول دارند ....

این ها همه بهانه هست که چون عقیده خود را در کلام الله نمی بینند میگویند خداوند به مصلحت ذکر نکرده !!!!!! در حالی که الله متعال میفرماید : لا رطب و لا بس الا فی کتاب مبین !

اگر موضوع ولایت جزو اصول اصلی دین اسلام بود حتما توسط خداوند متعال ذکر میشد تا بیش از 80 درصد مسلمین جهان گمراه نشوند .... امید است متذکر شوید و اندیشه کنید

دوست گرامی تحریف قران با تحریف تاریخ خیلی فرق میکند.فرقش به اندازه فرق آسمان است تا زمین.

کسانی که سقیفه را به راه انداختند خودشان میدانستند حق با علی(ع) است.اما حب به ریاست چشم و دل آنها را کور کرده بود.

با تمام این فرضیات که 100% درصد است اگر نام حضرت علی(ع) به صراحت می امد باعث جنگهای قبیله ای و قومی فراوانی میشد.و هیچگاه بین شیعه و سنی آشتی برقرار نمیشد.

بازهم دلیلی دیگر که چرا به صراحت نام حضرت علی(ع) در قرآن نیامد بخاطر تعقل و تفکر در قرآن است.در قران آیات ولایت وجود دارد که اثبات حقانیت حضرت علی(ع) است.
از همین رو است که تفسیر قرآن مفسر حقیقی اش را میطلبد.[/]

عالم مقدس ملکوت;543946 نوشت:

عزیزم این حرف ها فقط توجیه و فریب هست !
...
اصلا اگر قرار بود خداوند به صراحت حضرت علی علیه السلام به خلافت پیامبر علیه السلام اعلام میکرد کسی ابوبکر خلیفه نمیکرد که حالا تغییرش بدهند ....
سقیفه برا این تشکیل شد چون وصایت رسول خدا برای مسلمین مبهم بود و خداوند هم در این مورد چیزی نفرموده بود ....
خداوند اگر میخواست براحتی نام علی و اولاد علی علیهم السلام در قران کریم میاورد و ان را از تحریف حفظ میکرد زیرا بر هر چیزی توانا هست ولی کلا نیاورده و از این رو هست که اثبات ولایت ان حضرت توسط نصوص مشکل هست و فقط میتوان از راه قاعده فاضل و مفضول ولایت ان حضرت را اثبات کرد ان هم بواسطه احادیثی که شیعه و سنی در منقبت ان حضرت قبول دارند ....

این ها همه بهانه هست که چون عقیده خود را در کلام الله نمی بینند میگویند خداوند به مصلحت ذکر نکرده !!!!!! در حالی که الله متعال میفرماید : لا رطب و لا بس الا فی کتاب مبین !

اگر موضوع ولایت جزو اصول اصلی دین اسلام بود حتما توسط خداوند متعال ذکر میشد تا بیش از 80 درصد مسلمین جهان گمراه نشوند .... امید است متذکر شوید و اندیشه کنید

سلام علیکم،
در رابطه با کلام شما این آیات برایم جالب بودند:

... وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَـٰكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ‌ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ يَفْعَلُ مَا يُرِ‌يدُ [البقرة، ۲۵۳]
... و اگر خدا می خواست کسانی که بعد از آنان [در طول قرون و اعصار] آمدند، پس از آنکه دلایل و براهین روشن به آنان رسید، با هم نمی جنگیدند، ولی [درباره ایمان و کفر با هم] اختلاف کردند، پس برخی از آنان ایمان آوردند و برخی کفر ورزیدند، قطعاً خدا اگر می خواست نمی جنگیدند، ولی خدا آنچه را می خواهد [از روی حکمت و مصلحت] انجام می دهد.

... وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـٰكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ ... إِلَى اللَّـهِ مَرْ‌جِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ [المائده، ۴۸]
... و اگر خدا می خواست همه شما را امت واحدی قرار می داد، ولی می خواهد شما را در آنچه به شما داده امتحان کند؛ ... بازگشت همه شما به سوی خداست؛ پس شما را به آنچه همواره درباره آن اختلاف می کردید، آگاه می کند.

وَإِن كَانَ كَبُرَ‌ عَلَيْكَ إِعْرَ‌اضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْ‌ضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَىٰ ۚ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ [الأنعام، ۳۵]
و اگر روی گرداندن آنان [از قرآن و نبوّت] بر تو سنگین و دشوار است، اگر بتوانی نقبی در زمین، یا نردبانی برای راه یافتن در آسمان بجویی تا [از عمق زمین و پهنه آسمان] معجزه ای دیگر [غیر قرآن] برای آنان بیاوری [این کار را انجام ده ولی آنها ایمان نمی آورند]؛ و اگر خدا می خواست همه آنان را [به جبر و زور] به راه هدایت گرد می آورد؛ [ولی هدایت اجباری فاقد ارزش است] پس هرگز [نسبت به روحیات و اوصاف کافران لجوج که خواستار هدایت نیستند] از بی خبران مباش.

و البته آیات بسیاری است که می‌گوید بینات آورده شد و باز مردم منحرف شدند، خدایی که مسأله را برای مردم مبهم قرار دهد حجت را بر ایشان تمام نکرده است و اگر ایشان را با این حال از دنیا ببرد و عادل باشد نباید هیچ کدام را عذاب کند و اگر بخواهد گروهی را که حجت بر ایشان تمام شده بود را عذاب کند آن عده که حجت برشان تمام شده بود همین را حجت قرار خواهند داد که خوب حجت را بر ما هم تمام نمی‌کردی و چرا بین ما و ایشان فرق می‌گذاری و اینجا کل قیامت به زیر سؤال می‌رود ... خداوند هر صاحب عقلی را بعد از اتمام حجت از دنیا می‌برد، مؤمن باشد یا کافر ... ظاهراً خداوند نازل کننده‌ی قرآن عملکردی متفاوت از آنچه مد نظر شماست داشته و دارد.

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ

لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِ‌كِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّىٰ تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ / رَ‌سُولٌ مِّنَ اللَّـهِ يَتْلُو صُحُفًا مُّطَهَّرَ‌ةً / فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَةٌ / وَمَا تَفَرَّ‌قَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ / وَمَا أُمِرُ‌وا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّـهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ ۚ وَذَٰلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ / إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِ‌كِينَ فِي نَارِ‌ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ أُولَـٰئِكَ هُمْ شَرُّ‌ الْبَرِ‌يَّةِ / إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَـٰئِكَ هُمْ خَيْرُ‌ الْبَرِ‌يَّةِ /جَزَاؤُهُمْ عِندَ رَ‌بِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِ‌ي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ‌ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۖ رَّ‌ضِيَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَ‌ضُوا عَنْهُ ۚ ذَٰلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَ‌بَّهُ

یا علی

NaKayama;543937 نوشت:

اول اینو بگم که مذهبیون افراطی متحجر ما چون علم و سواد کافی ندارن در مقابل سوالات این چنینی یا شما رو منحرف محسوب میکنن یا میگن میخوای قبول کن میخوای نکن!!!!
شما نباید وقتی سوالتو ازین قماش پرسیدی به جوابشون تکیه کنی...همه که مثل اینا نیست...

:Moteajeb!:

سلام علیکم،
البته حقیر که واقعاً سواد کافی ندارم ولی خداوند به کاشناسان محترم سایت و دوستان باسواد صبر بدهد که ان شاء الله «لا یخافون لومة لائم» باشند.
شکر خدا شما عالمی را می‌شناسید که درست و غلط را برایتان تبیین کند ... ان شاء الله همه علمایی را بشناسند که هم مطابق طبع ایشان توضیح دهند و هم توضیحشان درست باشد.
یا علی :Gol:

owari;551831 نوشت:
سلام علیکم،
این حدیث را امروز دیدم یاد این تاپیک افتادم...

سلام. بلي اين حديث رو بنده هم دو صفحه پيش ذکر کرده بودم اين پست

به نظر من همچین موردی امکان پذیر نیست ! چون اگه همچین موضوعی اتفاق می افتاد همچون شق القمر حتما همه می فهمیدن !

[="Navy"]

tah;552106 نوشت:
به نظر من همچین موردی امکان پذیر نیست ! چون اگه همچین موضوعی اتفاق می افتاد همچون شق القمر حتما همه می فهمیدن !

اوّلاً چرا بايد همه مي‌فهميدن؟ با وجود آن همه دشمن که سعي داشتند اهل بيت(ع) را سرکوب کنند.

ثانياً مگه شقّ القمر را همه فهميدند؟[/]

tah;552106 نوشت:
به نظر من همچین موردی امکان پذیر نیست ! چون اگه همچین موضوعی اتفاق می افتاد همچون شق القمر حتما همه می فهمیدن !

بله همه ی اونایی که اونجا بودن فهمیدن
و یا همین معراج پیامبر یا شق القمر
بلاخره هم مشرکان هم اهل سنت هم شیعیان بهش اقرار کردند

اما این مورد مطمئن باشید حدیثی هست که توی کتب مطرح شیعه هم نیست !
الان اگه توی شهر شما شخصی یه فلکه رو ببره بالا و بیاره پایین آیا اونو برای همه تعریف نمی کنی ؟

این موضوع هم اگه واقعیت داشت بلاخره سنی و یهود و مسیحی و مشرک هم می دیدن و می گفتن مثل شق القمر و معراج

من خودم اگه حتی بی دین هم بودم اگه این معجزه رو می دیدم هم برای دیگران تعریف می کردم هم خودم ایمان می اوردم !

پس مطمئن باشید اونا هم می گفتن چون بلاخره انسان هستن و شاید یه عده ای دشمن خونی بودند ولی سایرین آدمای معمولی بودند

Hadi99g;552115 نوشت:
اوّلاً چرا بايد همه مي‌فهميدن؟ با وجود آن همه دشمن که سعي داشتند اهل بيت(ع) را سرکوب کنند.

ثانياً مگه شقّ القمر را همه فهميدند؟

بله همه ی اونایی که اونجا بودن فهمیدن
و یا همین معراج پیامبر یا شق القمر
بلاخره هم مشرکان هم اهل سنت هم شیعیان بهش اقرار کردند

اما این مورد مطمئن باشید حدیثی هست که توی کتب مطرح شیعه هم نیست !
الان اگه توی شهر شما شخصی یه فلکه رو ببره بالا و بیاره پایین آیا اونو برای همه تعریف نمی کنی ؟

این موضوع هم اگه واقعیت داشت بلاخره سنی و یهود و مسیحی و مشرک هم می دیدن و می گفتن مثل شق القمر و معراج

من خودم اگه حتی بی دین هم بودم اگه این معجزه رو می دیدم هم برای دیگران تعریف می کردم هم خودم ایمان می اوردم !

پس مطمئن باشید اونا هم می گفتن چون بلاخره انسان هستن و شاید یه عده ای دشمن خونی بودند ولی سایرین آدمای معمولی بودند

این که شما گفتید که چیزی نیست که
یک بار سایت تبیان 200 معجزه حضرت علی را در یک مطلب ارایه داد.
در اولین فرصت مطلبش را در اینجا قرار میدهم و همینطور یک وبلاگ که به معجزات ایمه اشاره کرده است

......
برای من که فهمیدن یا نفهمیدن این معجزات فرقی ندارد.
مهم فهمیدن مکتب انبیا و ایمه است

شرمنده که 2 کامنت شد اخرش بعد از سرچ در گوگل پیدا کردم مطلبی را که در کامنت بالا صحبتش را کردم.

200 معجزه از حضرت علی که در سایت تبیان بهش اشاره شده .

اینکه میگویم تبیان نه بخاطر این است که تاییدی برا صحبت معجزه ایمه باشد بلکه فقط قصدم تنویر افکار عمومی است چون این مطلب اولین بار توسط تبیان منتشر شد.

.......

معجرات ایمه که در یک وبلاگ به ان اشاره شده است.

این وبلاگ به صورت تخصصی در این مورد کار میکند.

در گوشه این وبلاگ یک حدیث است که خوب است به ان در اینجا اشاره بکنم
امام باقر علیه السلام فرمودند:هرگاه ازامرما(احادیث ما)چیزی شنیدی وقلب توآن راپذیرفت
خداوندراسپاس وستایش کن،واگرقلب توآن راانکارکردآن رابه خودمااهل بیت واگذار(بگوخودآنهامی دانند)ومگوچطوراین حدیث صادرشد؟چطوربوده؟وچگونه است؟زیرااین رد
کلام ما می باشدوبخداقسم شرک ورزیدن به خداوندبزرگ است!

امیدوارم سایرین هم این معجزات ایمه را که در بالا لینکش را قرار دادم بخوانند
ولی در بعضی مواردش کاملا اغراق دیده میشود.
مثلا در مورد تار و مار کردن بعضی افراد قوم لوط توسط حضرت علی :doa(6): ( مگر میشود قوم لوط را خدا کامل نابود نکرده باشد و گروهیش قسر در رفته باشد و از ان گذشته طول عمر طولانی داشته باشند که بعد حضرت علی :doa(6): انها را نابود کند؟؟؟)

[="Tahoma"][="Navy"]

nothing;529408 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم...با سلام... امام حسن(ع) کعبه را جلوی دیدگان مردم به آسمان بلند کرد طوری که مردم از زیرش عبور می کردند و بعد سرجاش قرار داد....مگر معجزه مخصوص پیامبران نیست؟ سند روایت:نوادرالمعجزات:104ح__دلایل الامامه:169ح15__مدینه المعاجز:238/4 ح 21

سلام
تنها چیزی که معجزه را از کرامت متمایز می کند ادعای نبوت در معجزه و عدم آن در کرامت است لذا همین اندازه تفاوت برای حل مساله کافی است اگر قائل باشید معجزه خاص پیامبران است
یا علیم[/]

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب

BABY;552862 نوشت:
امیدوارم سایرین هم این معجزات ایمه را که در بالا لینکش را قرار دادم بخوانند
ولی در بعضی مواردش کاملا اغراق دیده میشود.
مثلا در مورد تار و مار کردن بعضی افراد قوم لوط توسط حضرت علی :doa(6): ( مگر میشود قوم لوط را خدا کامل نابود نکرده باشد و گروهیش قسر در رفته باشد و از ان گذشته طول عمر طولانی داشته باشند که بعد حضرت علی :doa(6): انها را نابود کند؟؟؟)

البته این موضوع قابل برسی است.(در تاپکی دیگر)
خیلی از اقوام کامل نابود نشده اند.
همانگونه که سامری نمرده بود و نسلش ادامه دهنده راهش بودند و تا امروز هم آمدند(صهیونیست).
[/]

پرسش:
مگر معجزه مخصوص پیامبران نیست، پس چرا در برخی روایات معجزاتی را به امامان نسبت داده است. مثلا در نوادر المعجزات، روایتی نقل کرده که بر اساس آن، امام حسن (علیه السلام)، کعبه را جلوی دیدگان مردم به آسمان بلند کرد.

پاسخ:
در مورد سوالی که مطرح کردید، توجه به دو نکته مهم و ضروری است.
نکته اول این که این حدیث در مجامع اصلی روایی شیعیان ذکر نشده است. این حدیث در چهار کتاب دلایل الامامه (محمد بن جریر طبری. قرن5)، نوادر المعجزات (همو)، مدینه معاجز الائمه (سید هاشم طبرانی. قرن12) و اثبات الهداه (حر عاملی. قرن12) بیان شده است.
دو منبع آخر که از منابع متاخر روایی است و به صورت مستقل منبع محسوب نمی شود. در مورد کتاب های محمد بن جریر باید عرض شود، گر چه کتاب دلایل الامامه به خودی خود ایرادی ندارد، ولی از منابع درجه اول محسوب نمی شود. نویسنده این کتاب معاصر شیخ طوسی و نجاشی بوده است و قاعدتا روایات او می بایست در کتاب تهذیب و استبصار شیخ یا کتاب های متقدم مانند کافی و من لا یحضر نیز ذکر می شد. ولی نشده است. بررسی راویان روایت و صحت و توثیق حدیث نیاز به یک بحث تخصصی دارد که با توجه به نکته بعد، ضرورت چندانی ندارد.
نکته دوم: محتوای این روایت، نیز منافاتی با اعتقادات اسلامی و شیعی ندارد. توضیح این که:
معجزه عبارت است از امر خارق العاده ای که همراه با ادعای نبوت و تحدّی است و معارضی هم ندارد.(1)
این که این کار باید همراه با ادعای نبوت باشد. بنا بر این، کارهای خارق العاده ای که به دست اولیاء خداوند انجام می­ گیرد وکرامت نامیده می­ شود، از این قبیل نیست. زیرا هیچ یک از اولیای الهی، ادعای نبوت نداشته‌اند.
با توجه به این نکته، بر فرض سند این روایت صحیح باشد و واقعا این روایت صادق باشد، باز هم ایرادی ندارد. زیرا آن چه مختص پیامبران است، معجزه است و این قبیل کارها که کرامت نامیده می شود، معجزه نیست.
البته این که این کار معجزه است یا کرامت، صرفا یک اصطلاح کلامی است و گرنه از نظر لغت، به هر کار خارق العاده که دیگران از باطل کردن آن عاجز باشند و قابل یاد دادن نباشد معجزه گفته می شود. اما معجزه اصطلاحی در کلام، به کار خارق العاده ای گفته می شود که علاوه بر سایر شرایط، همراه با ادعای نبوت و تحدّی و هماورد طلبی باشد و این اختصاص به پیامبران دارد.

____________
(1) شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، ص35.

موضوع قفل شده است