بسمهتعالي
با عرض سلام و تحيت محضر شما خواهر محترم
همانطور كه مورد اشاره حضرتعالي قرار گرفت، مجموعهاي از خصوصيات در كنار هم قرار ميگيرند و نقش مكمل و يا لازم را براي هم ايفا ميكنند. معمولا افرادي كه از ارتباط گرم خانوادگي و ارتباطي محروم هستند، زود رنج، پرخاشگر، انزوا طلب، حساس، لجوج، بيماريهاي گوارشي و ...هستند و معمولا ايجاد تغيير حتي به اراده خود ايشان نيز كاري دشوار است، چه رسد به اينكه نقصي احساس نكنند و ارادهاي براي تغيير نداشته باشند.
بر اين مبنا و با توجه به اينكه چنين تغييري به تدريج و در بستر زمان اتفاق خواهد افتاد، شما سعي كنيد بسان گذشته خود را با شرايط وقف دهيد و روابط خود را بر مبناي تعامل و توافق طرفين تنظيم نماييد.
انچه كه مهم است اين است كه نبايد اجازه دهيد اعتراض دروني و يا بيروني به چنين موضوعي (سردي خانواده ايشان) بر اصل روابط شما با همسر محترم سايه بياندازد. متقابلا سعي كنيد ميزان رفت و آمد را با ديگر افراد از قبيل دوستان، بستگان و خانواده خود و...افزايش دهيد تا خلاء ارتباطي كمتري را تجربه كنيد.
براي همراهي همسر نيز
همچنان با بردباري برخورد كنيد
حضور در فضاها و اماكني را به وي پيشنهاد دهيد كه احساس آزادي و راحتي بيشتري را تجربه كند.
به حداقل و كف توقف در منزل بستگان اكتفا كنيد (فراواني و موارد را افزايش دهيد ولي سطح توقف را كاهش دهيد)
به نظر ميرسد حضور در طبيعت و فضاهاي باز از جمله مواردي هستند كه وي احساس محدوديتي در آنها نخواهد داشت.
بنام خدا
عرض ادب و احترام خدمت استاد بزرگوار
ضمن تشکر از وقتی که صرف پاسخگویی فرمودید, از پیشنهاد ارزشمند جنابعالی استقبال میکنم.
لکن همونطور که عرض کردم همسرم خیلی تمایل به ارتباط با افراد غیر خانواده خودش رو نداره, شاید به دلیل اینکه میخواد بر نقص ارتباطی خانواده خودش پوشش بگذاره. البته در توانش هم نیست چون اینطور عادت نکرده.
در روابط ایشون, دوستان اصلا جائی ندارند. خانواده من هم, خیلی کم فقط در حد ضرورت یا مناسبت.
که این مسئله برای من آزار دهنده است...
در مورد خانواده خودش, همسرم اصرار به حفظ ارتباط داره (و البته من به ایشون حق میدهم چراکه هر کسی به ارتباط با خانواده خود علاقه دارد), لذا برهمین اساس من سعی بر چشم پوشی گذشته کرده و مجددا ارتباط را برقرار کردم. متاسفانه این خانواده دست بردار نیستند و همسر بیچاره من هم این میان نمیدونه چکار کنه. هم ارتباط طرفین رو میخواد, هم نمیتونه بهشون بفهمونه دست از کارهاشون بردارند. نتیجه اینکه من باید یکطرفه فقط تحمل کنم تا ارتباط حفظ بشه. چون سه عروس قبلی که تحمل نکردند, ارتباطشون قطع هست!
فکر میکنم این همان چیزیست که گذشتگان میگفتند: بسوز و بساز!
اگر من تحمل کنم, ارتباط برقرار خواهد ماند.
اگر من تحمل نکنم, سنگ روی سنگ بند نخواهد شد! اما این راهش نیست.
همانطور که فرمودید, زمان مسائل را حل میکند. لکن استاد بزرگوار, عمر ما کوتاهست شاید به آن مدت زمان حل مسئله, قد ندهد! شاید راه سومی هم باشد؟!