جمع بندی انسان از نسل حضرت آدم یا تکامل یافته حیوانات ؛ بالاخره کدوم درسته؟

تب‌های اولیه

189 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

manmehdiam;828039 نوشت:
سلام بزرگوار

ابتدا عرض میکنم بنده که هیچ گنده تر از بنده‌ها هم نمیتواند!
راستش را بخواهید مدتی به این سایت سر نزده بودم. این تحدی شما پس از تجربه گذشته مخلص را هدایت کرد یک پیشنهادی بدهم.

به نظرم شما اول بفرمایید، شما و دوستان همفکرتان چه چیزی را نمیتوانید ثابت کنید ؟!
اصلا حالتی وجود دارد که شما نتوانید آن را ثابت کنید؟ یا به تفسیری روایتی شان نزولی ..خلاصه به طریقی عین آن مطلب را استخراج نفرمایید؟

خلقت دفعی ..خلقت در طول زمان و تدریجی...خلقت انسان در هشت هزار سال قبل...یا نه خلقت انسان مطابق تکامل داروین ...خلاصه به نظر میرسد شما قادر خواهید بود هر مدل خلقتی را به هر نحو که مد نظر باشد قویا! و عیناً از قرآن و سایر دستمایه های دینی استخراج بفرمایید! البته در مورد حقایق مسلم علمی بعدا از اثبات خودتان پی به معجزات علمی قرآن هم میبرید! هرچند همیشه اول باید علم زحمت بکشد کشف کند بعد شما از قرآن اثباتش کنید.
اگر بقیه موضوعات را کنار بگذاریم (که البته اکثریت شبیه همین مساله هستند) و فقط در مورد همین موضوع خلقت آدم و تکامل و نحوه خلقت، آیا مطابق دیدگاه دینی یک جمع بندی سر راست و مشخص و جامع و مانع وجود دارد؟ به نظر که نیست.
شما ذیل تکامل نظرات تفسیری را مطالعه بکنید. مفسران محترم نه تکامل را رد میکنند و نه تایید. و در حالی که رد یا تایید آن دو امر متناقض است ولی شگفت اینکه برای هر دو امر جواب دارند!
شما تکامل را چه درست باشد چه نادرست باشد..چه نیمه درست باشد چه اصلا یک نظریه جدیدی همین الان کسی بیاورد...چه همان نظریه را که شخص جدید اورده دقایقی بعد نفی کند، چه قصد داشته باشد در آینده آن را نفی کند!...خلاصه برای همه حالتها جواب دارید!!!!!

خلاصه اینکه شما اول بفرمایید دقیقا اگر چه حالتی مد نظر بود شما ناتوان از اثبات بودید!

سلام
از دور وایسادی یه چیزی میگی صداتو نمی شنوم ، یک کم بیا نزدیکتر ، دست روی مطلبی بذار تا با هم دربارش بحث کنیم اینجوری که از هر دری حرفی بزنی نمیشه جانم.

shahed1;827918 نوشت:
سلام
کار را نصفه نیمه رها نکن!
لطفاً توضیح بده ببینم چگونه از این آیات نتیجه گرفتید که آدم و همسرش در زمین نبوده اند
لطفاً

چه چیز را توضیح بدهم ؟

آیه قران به این روشنی گفته است

خداوند در قرآن بسیار بر آسان فهمی سخنانش تاکید کرده است.

وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ

کتاب قران کتاب مفصل است و چیزی را فروگذار نکرده که شما بخواهید کاملش کنید

shahed1;828062 نوشت:
دشمنی شیطان با انسان درست از زمانی آغاز شد که خداوند آدم را خلیفه خود قرار دار ، شیطان فکر می کرد برای این سمت مستحق تر است این بود که دشمنی اش را با آدم و بنی آدم آغاز کرد.

با سلامی دوباره...فرض کنید ادمی زاد هم در یک طبقه بندی جزء حیوانات قرار بگیرد.یعنی حیوان همانطور که گاو و گوسفندرا شمال می شود، آدمی زاد را هم شامل شود.حالا آیا منطقی است که من بگویم شیطان دشمن حیوان است؟خیر!شیطان که دشمن گاو و شتر و گوسفند نیست.فقط دشمن آدمی زاد است.پس گفتن اینکه شیطان دشمن حیوان است بی جاست....حالا اینجا هم ما یک نوع انسان داریم که از نظر شما از دو دسته کلی هستند.یکی گونه انسان اولیه....که نفخ روح بر آن صورت نگرفته یا به عبارتی خدا از روح خود در آن فوت نکرده و یکی گونه متفکر و عاقل و مختار که خدا از روح خود بر ان دمیده که آدم و بنی آدم است...حالا به مانند مثال حیوانی که زدم.آیا شایسته است که گفته شود که شیطان دشمن انسان است؟من فکر نمی کنم.دشمنی انسان با آدم و بنی آدم است.خدا شیطان را دستور داد تنها بر آدم و بنی آدم سجده کند. خدا که دستور نداد شیطان بر انسان سجده کند.بلکه گونه ای از انسان که بنی آدم باشد.همانطور که در مثال من شیطان بر گونه ای از حیوان که آدم باشد سجده نکرد.
و در کل از اکثر قریب به اتفاق آیاتی که در آنها انسان به کار رفته اینطور می توان برداشت کرد که منظور از انسان همان آدم و بنی آدم است که بر آن نفح روح صورت گرفته و عقل و شعور و اختیار دارد.شما آیاتی که در آنها انسان به کار رفته را بررسی کنید به حرف بنده می رسید....به هر حال از این آیه مورد نظر شما به خودی خود نمی توانیم با قطعیت اینگونه برداشت کنیم که منظور از انسان، انسان های اولیه هم شامل می شوند....
shahed1;828062 نوشت:
دقیقاً توضح بده به چه صورت. باید بگونه ای توضیح دهید که هر سه آیه در آن نقش داشته باشند و توضیح شما آنها را یکپارچه کند. .

بنده فکر کنم که شما پیام بنده را ناقص خواندید و این تذکر را دادی.چون بنده در ادامه توضیح دادم به گونه ای که هر سه آیه در آن نقش دارند و هنوز شما پاسخی به آنها ندادید.....من عرض کردم خلقت حضرت آدم و پدر تمام بشر از خاک بوده.بعد ادامه نسل و ازدیاد نسل به شکل دیگری بوده و همون منی مرد بوده...یعنی فرزندان آدم از آبی جهنده بووجود اومدن، نه از خاک و گل.بعد در ادامه آیه اشاره می کنه که این آب جهنده مرد رفته در رحم زن منظم می شه و شکل می گیره و خدا از روح خودش بر اون جنین شکل گرفته می دمه و براش گوش و چشم و دلها قرار می ده....و من آیه ای دیگر هم شاهد بر این توضیح آوردم.
سوره المؤمنون (23) هر آينه ما انسان را از گل خالص آفريديم===> معادل با آیه هفت سوره سجده
24. سپس او را نطفه اي در جايگاهي استوار قرار داديم ===> معادل با آیه 8 سوره سجده
25. آنگاه از آن نطفه ، لخته خوني آفريديم و از آن لخته خون ، پاره گوشتي ، واز آن پاره گوشت ، استخوانها آفريديم و استخوانها را به گوشت پوشانيديم ،==>معادل با آیه 9 سجده.آنجا که می گوید
اجزایش را منظم ساخت
25. بار ديگر او را آفرينشي ديگر داديم ====> معادل با آیه 9 سجده آنجا که می گوید از روحش در آن دمید

پس آیه 9 سجده هم اشاره به فعل و انفعالات در رحم مادر دارد که برای هر یک ما به جز ادم و حوا رخ داده و می دهد

و طاها;828087 نوشت:
چه چیز را توضیح بدهم ؟

آیه قران به این روشنی گفته است

خداوند در قرآن بسیار بر آسان فهمی سخنانش تاکید کرده است.

وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ

کتاب قران کتاب مفصل است و چیزی را فروگذار نکرده که شما بخواهید کاملش کنید

سلام
اگر نمی خواهید توضیح دهید یا حرفی برای گفتن ندارید اصراری نیست.

پارسا مهر;828100 نوشت:
با سلامی دوباره...فرض کنید ادمی زاد هم در یک طبقه بندی جزء حیوانات قرار بگیرد.یعنی حیوان همانطور که گاو و گوسفندرا شمال می شود، آدمی زاد را هم شامل شود.حالا آیا منطقی است که من بگویم شیطان دشمن حیوان است؟خیر!شیطان که دشمن گاو و شتر و گوسفند نیست.فقط دشمن آدمی زاد است.پس گفتن اینکه شیطان دشمن حیوان است بی جاست....حالا اینجا هم ما یک نوع انسان داریم که از نظر شما از دو دسته کلی هستند.یکی گونه انسان اولیه....که نفخ روح بر آن صورت نگرفته یا به عبارتی خدا از روح خود در آن فوت نکرده و یکی گونه متفکر و عاقل و مختار که خدا از روح خود بر ان دمیده که آدم و بنی آدم است...حالا به مانند مثال حیوانی که زدم.آیا شایسته است که گفته شود که شیطان دشمن انسان است؟من فکر نمی کنم.دشمنی انسان با آدم و بنی آدم است.خدا شیطان را دستور داد تنها بر آدم و بنی آدم سجده کند. خدا که دستور نداد شیطان بر انسان سجده کند.بلکه گونه ای از انسان که بنی آدم باشد.همانطور که در مثال من شیطان بر گونه ای از حیوان که آدم باشد سجده نکرد.
و در کل از اکثر قریب به اتفاق آیاتی که در آنها انسان به کار رفته اینطور می توان برداشت کرد که منظور از انسان همان آدم و بنی آدم است که بر آن نفح روح صورت گرفته و عقل و شعور و اختیار دارد.شما آیاتی که در آنها انسان به کار رفته را بررسی کنید به حرف بنده می رسید....به هر حال از این آیه مورد نظر شما به خودی خود نمی توانیم با قطعیت اینگونه برداشت کنیم که منظور از انسان، انسان های اولیه هم شامل می شوند....

سلام
انسان چه بخواهد و چه نخواهد در طبقه بندی الهی جزء حیوانات است.

وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ مَاءٍ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَىٰ بَطْنِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَىٰ رِجْلَيْنِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَىٰ أَرْبَعٍ ۚ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

و خدا هر جنبنده‌اى را از آب بيافريد. بعضى از آنها بر شكم مى‌روند و بعضى بر دوپا مى‌روند و بعضى بر چهارپا مى‌روند. خدا هر چه بخواهد مى‌آفريند. زيرا خدا بر هر كارى تواناست سوره نور آیه 45

ممکن است بگویید آنکه روی دوپا راه می رود شاید میمون است و انسان را شامل نمی شود. واقعاً تصورتان چنین است؟!
پس بگذارید شکتان را برطرف کنم:

إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ
به یقین، بدترین جنبندگان نزد خدا، کسانی هستند که کافر شدند و ایمان نمی‌آورند. انفال - 55
آگر منظور از دواب فقط حیوانات باشد آنگاه کفر و ایمان در مورد آنها به چه معناست؟!

نقل قول:
بنده فکر کنم که شما پیام بنده را ناقص خواندید و این تذکر را دادی.چون بنده در ادامه توضیح دادم به گونه ای که هر سه آیه در آن نقش دارند و هنوز شما پاسخی به آنها ندادید.....من عرض کردم خلقت حضرت آدم و پدر تمام بشر از خاک بوده.بعد ادامه نسل و ازدیاد نسل به شکل دیگری بوده و همون منی مرد بوده...یعنی فرزندان آدم از آبی جهنده بووجود اومدن، نه از خاک و گل.بعد در ادامه آیه اشاره می کنه که این آب جهنده مرد رفته در رحم زن منظم می شه و شکل می گیره و خدا از روح خودش بر اون جنین شکل گرفته می دمه و براش گوش و چشم و دلها قرار می ده....و من آیه ای دیگر هم شاهد بر این توضیح آوردم.
سوره المؤمنون (23) هر آينه ما انسان را از گل خالص آفريديم===> معادل با آیه هفت سوره سجده
24. سپس او را نطفه اي در جايگاهي استوار قرار داديم ===> معادل با آیه 8 سوره سجده
25. آنگاه از آن نطفه ، لخته خوني آفريديم و از آن لخته خون ، پاره گوشتي ، واز آن پاره گوشت ، استخوانها آفريديم و استخوانها را به گوشت پوشانيديم ،==>معادل با آیه 9 سجده.آنجا که می گوید
اجزایش را منظم ساخت
25. بار ديگر او را آفرينشي ديگر داديم ====> معادل با آیه 9 سجده آنجا که می گوید از روحش در آن دمید

پس آیه 9 سجده هم اشاره به فعل و انفعالات در رحم مادر دارد که برای هر یک ما به جز ادم و حوا رخ داده و می دهد

آیات سوره مومنون و سجده به یک سو نظر دارند منتهی در آیات سوره سجده نکته ای وجود دارد که در مومنون بطور سر بسته به آن اشاره شده است و آن مرحله نفخه روح است. وهمانگونه که قبلاً عرض کردم خداوند تنها دو نفر را نفخه روح کرده است که یکی آدم و دیگری عیس ابن مریم است. دقت کنید وقتی خداوند خبر خلق بشر را fبه ملائکه می دهد به آنها می گوید:

فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ
هنگامی که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، برای او به سجده افتید!

یعنی بشر حتماً باید نفخه روح شود که درخور خلیفه شدن باشد. همانگونه که در آیه 9 سجده ملاحظه کردید این مرحله در نسل آن بشر خاکی صورت می گیرد .

امیرالمومنین علی علیه السلام در اولین خطبه نهج البلاغه پیرامون خلقت انسان می فرمایند:

...ثُمَّ جَمَعَ سُبْحانَهُ مِنْ حَزْنِ الْاءَرْضِ وَ سَهْلِها، وَ عَذْبِها وَ سَبَخِها، تُرْبَهً سَنَّها بِالْماءِ حَتّى خَلَصَتْ، وَ لا طَها بِالْبَلَّهِ حَتّى لَزُبَتْ، فَجَبَلَ مِنْها صُورَهً ذاتَ اءحْناءٍ وَ وُصُولٍ وَ اءعضاءٍ وَ فُصُولٍ. اءجْمَدَها حَتّى اسْتَمْسَكَتْ، وَ اءَصْلَدَها حَتّى صَلْصَلَتْ، لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ، وَ اءَجَلٍ مَعْلُومٍ.
ثُمَّ نَفَخَ فِيها مِن رُوحِهِ فَمَثْلَتْ اِنْسانا ذا اءَذْهانٍ يُجِيلُها، وَ فِكْرٍ يَتَصَرَّفُ بِها، وَ جَوارِحِ يَخْتَدِمُها، وَ اءَدَواتٍ يُقَلَّبُها، وَ مَعْرِفَهٍ يَفْرُقُ بِها بَيْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ وَالْاءَذْواقِ وَالْمَشامِّ وَالاَلْوانِ وَالْاءَجْناسِ، مَعْجُونا بِطِينَهِ الاَلْوانِ الْمُخْتَلِفَهِ، وَالْاءَشْباهِ الْمُؤ تَلِفَهِ، وَالاَضْدادِ الْمُتَعادِيَهِ وَالاَخْلاطِ الْمُتَبايِنَهِ، مِنَ الْحَرِّ وَالْبَرْدِ، وَالْبِلَّهِ وَالْجُمُودِ، وَالْمَساءَةِ وَالسُّرُورِ.....

.... سپس خداوند سبحان از قسمت‏ هاى سخت و نرم و شيرين و شور زمين خاكى را جمع كرد و بر آن آب پاشيد تا پاك و خالص شد، آن گاه آن ماده خالص را با رطوبت آب به صورت گل چسبنده در آورد، سپس از آن گل صورتى پديد كرد داراى جوانب گوناگون و پيوستگى ‏ها، و اعضاى مختلفه و گسيختگى ‏ها. آن صورت را خشكاند تا خود را گرفت، و محكم و نرم ساخت تا خشك و سفالين شد، و او را تا زمان معين و وقت مقرر به حال خود گذاشت.
سپس از دم خود بر آن ماده شكل گرفته دميد تا به صورت انسانى زنده در آمد داراى اذهان و افكارى كه در جهت نظام حياتش به كار گيرد، و اعضايى كه به خدمت گيرد، و ابزارى كه زندگى را بچرخاند، و معرفتش داد تا بين حق و باطل تميز دهد و مزه ‏ها و بوها و رنگ ها و جنس هاى گوناگون را از هم باز شناسد، در حالى كه اين موجود معجونى بود از طينت رنگ هاى مختلف، و همسان هايى نظير هم، و اضدادى مخالف هم، و اخلاطى متفاوت با هم، از گرمى و سردى و رطوبت و خشكى و ناخوشى و خوشى.....

نهج البلاغه،خطبه1،ترجمه انصاریان.

shahed1;828130 نوشت:
سلام
اگر نمی خواهید توضیح دهید یا حرفی برای گفتن ندارید اصراری نیست.

با سلام

تِلـكَ آياتُ ا‌للهِ نَتـلوها عَـلَيـكَ بِالـحَـقِّ فَـبِـاَىِّ حَـديـثٍ بَعـدَ ا‌للهِ وَ آياتِـه‌ے يُؤمِـنونَ

برادر ایات خداوند بین و اشکار است.

shahed1;828062 نوشت:
دشمنی شیطان با انسان درست از زمانی آغاز شد که خداوند آدم را خلیفه خود قرار دار

اولا دشمني ابليس با انسان در قرآن مجيد از لحاظ زماني داراي اطلاق است و مختصّ به يک زمان نيست،

ادّعاي شما مستلزم اين است که شيطان يک زماني با انسان دشمن نبوده. دليل شما بر اين ادّعا چيست؟

ثانياً شما چه دليلي از قرآن مجيد داريد که عداوت ابليس با انسان را از زمان استخلاف بداند؟

ثالثا شما مبناي خود را چگونه با آيه کريمه زير وفق مي​دهيد :

وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلاَلَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِين

طبق مبناي شما آفرينش اوّلين انسان هم از طريق نطفه بوده، درست؟

پس چرا در اين آيه کريمه، ميان آفرينش او با آفرينش نسلش تفاوت قائل شده؟

رابعاً آيا اين حديث از نهج البلاغه را قبول داريد که دوستمان لطف کردند در بالا قرار دادند؟

[="Navy"]

shahed1;828136 نوشت:
بشر حتماً باید نفخه روح شود که درخور خلیفه شدن باشد

شما مي​فرماييد بشر براي خليفه شدن بايد نفخ روح شود،

از طرف ديگر هم مي​فرماييد تنها دو شخص بوده که نفخ روح شده​اند.

نتيجه​ي کلام فوق اين است که تنها دو شخص بوده که مقام خلافت الهي را داشته‌اند!

از طرف ديگر هم دليل دشمني ابليس را خلافت انسان مي​دانيد؛

نتيجه​ي اين کلام هم اين خواهد بود که ابليس تنها با آن دو شخص دشمن باشد!

اين مطالب را چگونه توجيه مي​کنيد؟[/]

Hadi99g;828199 نوشت:

اولا دشمني ابليس با انسان در قرآن مجيد از لحاظ زماني داراي اطلاق است و مختصّ به يک زمان نيست،

ادّعاي شما مستلزم اين است که شيطان يک زماني با انسان دشمن نبوده. دليل شما بر اين ادّعا چيست؟

ثانياً شما چه دليلي از قرآن مجيد داريد که عداوت ابليس با انسان را از زمان استخلاف بداند؟



سلام هادی
شما مشابه این سئوال را یک بار دیگر مطرح کردید و گفتید از کجا معلوم فقط آدم و عیسی نفخه روح شده اند و شاید کسان دیگری هم باشند و من گفتم مهم این است که قرآن از کس دیگری نام نبرده و اگرهم بجز عیس و آدم پیامبران دیگری نیز بوده اند که نفخه روح شده اند در اصل قضیه تأثیری ندارد. حالا بحث زمان دشمنی شیطان را مطرح می کنید ، چون قرآن در باره دشمنی شیطان با انسان قبل از پیدایش آدم چیزی نگفته می گویم بود و نبود این دشمنی قبل از آدم تأثیری در بحث ما ندارد. آقا هادی فکر کنم شما به موضوعات فلسفی - منطقی علاقمند باشید .

نقل قول:
ثالثا شما مبناي خود را چگونه با آيه کريمه زير وفق مي​دهيد :

نقل قول:
وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلاَلَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِين

طبق مبناي شما آفرينش اوّلين انسان هم از طريق نطفه بوده، درست؟

خیر. طبق گفته خداوند؛ شروع خلقت انسان یا بگو اولین انسان طبق گفته پروردگار از خاک بوده نه نطفه.

نقل قول:
رابعاً آيا اين حديث از نهج البلاغه را قبول داريد که دوستمان لطف کردند در بالا قرار دادند؟

در اینجا و در همه جا ملاک من فقط و فقط حدیث پروردگار است و با حرف و حدیث من دون او کاری ندارم. من تنها آن سخنی را سند می دانم و به آن احتجاج می کنم که الله گفته باشد. ما در اینجا داریم در باره قصه آدم صحبت می کنیم. آنچه در این داستان اصل است علت و چگونگی انحراف آدم از حدیث و حکم خداوند و دنباله روی و پرستش حدیث و حکم شیطان است. پس درست نیست تا حدیث پروردگار مانده دنبال حدیث غیر را بکیریم تازه اگر مطمئن باشیم متعلق به شخص مورد نظر است.

Hadi99g;828200 نوشت:

شما مي​فرماييد بشر براي خليفه شدن بايد نفخ روح شود،

از طرف ديگر هم مي​فرماييد تنها دو شخص بوده که نفخ روح شده​اند.

نتيجه​ي کلام فوق اين است که تنها دو شخص بوده که مقام خلافت الهي را داشته‌اند!

از طرف ديگر هم دليل دشمني ابليس را خلافت انسان مي​دانيد؛

نتيجه​ي اين کلام هم اين خواهد بود که ابليس تنها با آن دو شخص دشمن باشد!

اين مطالب را چگونه توجيه مي​کنيد؟

باز هم می گویم بشر برای خلیفه شدن نیاز به نفخه روح دارد تا خلقتی افزون بر حیوانات پیدا کند و این نفخه روح اگرچه روی آدم صورت گرفت اما به نسل او نیز منتقل شد و به ارث رسید. شاید علت نفخه مجدد عیسی این باشد که ارث آدم یا بخشی از آن به وی نرسیده چون طبق روال بنی آدم متولد نشده نمی دانم شاید موضوع از این قرار بوده.
بشر برای خلیفه شدن علاوه بر نفخه روح نیاز به اصطفای پروردگار نیز دارد و الا هر بشری نمی تواند خلیفه شود. آنکس را که خداوند به پیامبری بر می گزیند و جانشین خود می سازد روحی افزون در او می دمد و علمی مضاعف به او می دهد.

وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا ۚ مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَٰكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا ۚ وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ

وهمين گونه، روحى از امر خودمان به تو وحى كرديم. تو نمى‌دانستى كتاب چيست و نه ايمان [كدام است؟] ولى آن را نورى گردانيديم كه هر كه از بندگان خود را بخواهيم به وسيله آن راه مى‌نماييم، و به راستى كه تو به خوبى به راه راست هدايت مى‌كنى.

به عبارت دیگر پیامبر تا قبل از دریافت این روح مضاعف کتاب آسمانی نمی دانست و ایمان سرش نمی شد و دینش مادری بود و امی.

shahed1;828136 نوشت:
لام
انسان چه بخواهد و چه نخواهد در طبقه بندی الهی جزء حیوانات است.

وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ مَاءٍ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَىٰ بَطْنِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَىٰ رِجْلَيْنِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَىٰ أَرْبَعٍ ۚ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

و خدا هر جنبنده‌اى را از آب بيافريد. بعضى از آنها بر شكم مى‌روند و بعضى بر دوپا مى‌روند و بعضى بر چهارپا مى‌روند. خدا هر چه بخواهد مى‌آفريند. زيرا خدا بر هر كارى تواناست سوره نور آیه 45

ممکن است بگویید آنکه روی دوپا راه می رود شاید میمون است و انسان را شامل نمی شود. واقعاً تصورتان چنین است؟!
پس بگذارید شکتان را برطرف کنم:

إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ
به یقین، بدترین جنبندگان نزد خدا، کسانی هستند که کافر شدند و ایمان نمی‌آورند. انفال - 55
آگر منظور از دواب فقط حیوانات باشد آنگاه کفر و ایمان در مورد آنها به چه معناست؟!


با سلام....گرامی بنده خواستم یک مثال زده باشم که اگر قبل از آدم نوع دیگری از انسان وجود داشته و با توجه به این که شیطان یا ابلیس تنها دشمن آدم و فرزندان اوست، گفتن اینکه ابلیس دشمن انسان است بی مورد است.و باید گفت که ابلیس دشمن آدم است....شما اصل مطلب بنده را رها کردید به این اشاره می کنید که حالا به راستی آدم در دسته حیوانات قرار می گیرد؟؟تعجب می کنم!
shahed1;828136 نوشت:
آیات سوره مومنون و سجده به یک سو نظر دارند منتهی در آیات سوره سجده نکته ای وجود دارد که در مومنون بطور سر بسته به آن اشاره شده است و آن مرحله نفخه روح است. وهمانگونه که قبلاً عرض کردم خداوند تنها دو نفر را نفخه روح کرده است که یکی آدم و دیگری عیس ابن مریم است. دقت کنید وقتی خداوند خبر خلق بشر را fبه ملائکه می دهد به آنها می گوید:

فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ
هنگامی که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، برای او به سجده افتید!

یعنی بشر حتماً باید نفخه روح شود که درخور خلیفه شدن باشد. همانگونه که در آیه 9 سجده ملاحظه کردید این مرحله در نسل آن بشر خاکی صورت می گیرد .


shahed1;828136 نوشت:
آیات سوره مومنون و سجده به یک سو نظر دارند منتهی در آیات سوره سجده نکته ای وجود دارد که در مومنون بطور سر بسته به آن اشاره شده است و آن مرحله نفخه روح است. وهمانگونه که قبلاً عرض کردم خداوند تنها دو نفر را نفخه روح کرده است که یکی آدم و دیگری عیس ابن مریم است.

بنده برای روشن شدن داستان و اینکه ذهن شما را دقیق تر بخوانم.دو سه سوال می پرسم....
شما آیات مومنون که آوردم را چگونه تفسیر می کنید...خواهشن آیات 23 الی 25 از سوره مومنون را آورده و یک به یک آیات را تفسیر کنید..خواهشن چیزی را از قلم نیاندازید...
بنده تفسیری از آیات سوره سجده که مورد اشاره شماست را ذکر کردم....تفسیر بنده چه اشکالی داشت...خواهشن دقیق تر پاسخ دهید...
البته یک اشاره ای هم داشتید که من در ادامه اشاره می کنم....
سوال بعدی اینکه چه اشکال دارد خدا بر هر جنینی نفخ روح انجام دهد...چه پافشاری ای دارید که تنها بر آدم و عیسی نفخ روح صورت گرفته.و یک سوال دیگر...اینجا تکلیف حوا چیست؟همسر آدم؟از نظر شما بر او نفخ روح صورت نگرفته؟

shahed1;828136 نوشت:


فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ
هنگامی که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، برای او به سجده افتید!
یعنی بشر حتماً باید نفخه روح شود که درخور خلیفه شدن باشد. همانگونه که در آیه 9 سجده ملاحظه کردید این مرحله در نسل آن بشر خاکی صورت می گیرد .

چرا شما نمی گویید که اینجا نفخ روح بر آدم صورت نمی گیرد؟خوب اشاره فَإِذَا سَوَّيْتُهُ (به قولی نظام بخشیدن) می تواند اشاره به خلقت و آفرینش دفعی و بدون پدر آدم باشد.

پارسا مهر;828400 نوشت:

چرا شما نمی گویید که اینجا نفخ روح بر آدم صورت نمی گیرد؟خوب اشاره فَإِذَا سَوَّيْتُهُ (به قولی نظام بخشیدن) می تواند اشاره به خلقت و آفرینش دفعی و بدون پدر آدم باشد.

سلام پارسا
باور کن من قصد بی اعتنایی به مطالب شما را ندارم بلکه می خواهم به کمک هم آن گره ای را که از اول در این مباحثه بوده باز کنیم . سعی می کنم مخلصی از آنچه را هم نوشته ای بیان کنم.
همانگونه که عرض کردم آیات سوره مومنون و سجده یک چیز را می گویند منتهی در سجده صحبت از نفخه روح است و در مومنون خلقا آخر ( خلقتی دیگر). نفخه روح در واقع همان چیزی است که انسان را از حیوان متمایز می سازد و به او قوای فهم و ادراک می دهد و این ابتدا روی آدم انجام شده و به دیگران ارث رسیده و گمان نمی کنم که خداوند آنقدر بی کار باشد که فرایندی مشابه و یکسان را در مورد میلیاردها میلیارد انسان شب و روز تکرار کند آیا اگر شما جای خدا بودید چنین می کردید؟! همانگونه که چندین بار دیگر گفتم قرآن فقط دو نفر را نام می برد که نفخه روح شده اند و دیگر از احدی اسم نمی برد و این مهمترین دلیل من است حالا شما می گویید شاید بقیه انسانها نیز نفخه روح شوند من می گویم نمی دانم و روی چیزی که که غیر خدا کس دیگری حقیقتش را نمی داند بحث نمی کنم. من قضیه همسر آدم را نمی دانم شما او را به اسم حوا صدا زدید ولی در جایی نمی بینید من او را به این اسم صدا زده باشم چون نمی دانم .
من فقط نظر خودم را در باره آنچه خداوند گفته می دهم و تا زمانی که خلافش ثابت نشود بر آن می مانم و با حدس و گمان و شاید هم کاری ندارم.
اگر دلیل و برهان محکمی دارید که نشان می دهد همه افراد بشر نفخه روح می شوند بیاورید و کا را تمام کنید در غیر اینصورت همانگونه که آیات سوره سجده به وضوح می گویند ؛ آدم در زنجیره خلقت ، حلقه آخر است نه اول چون نفخه روح در جایی از نسل انسانی که مستقیماً از زمین آفریده شد صورت پذیرفته نه خود او.

Hadi99g;827630 نوشت:
با سلام.
نظريه​ی شما في نفسه مشکلي با جهان​بيني توحيدي نداره، ولي مسأله اينه که آيات قرآن مجيد ظاهرا با اين نظريه منافات داره،

مثلا آيه​اي که آفرينش حضرت عيسی(ع) را به آفرينش آدم تشبيه مي​کند، (که در بالا توضيح داده شد)

يا آيه​اي که آفرينش انسان را از «صلصال کالفخّار» معرّفي مي​کند،

همين آيه​اي هم که شما در صدد استناد به آن براي اثبات نظريّه​ي خود هستيد اتفاقا برعکس، نظريه شما را نفي مي​کند!

البته توجه کنيد که شما ترجمه را تحريف کرديد: آيه نمي​فرمايد «آغاز ميکنه» ، بلکه مي​فرمايد: «آغاز کرد»

«آغاز کرد» فعل ماضي، يعني اون کار تمام شد و رفت، که اون مخصوص به حضرت آدم(ع) بود، اون يه بار انجام شد و تمام،

«ثمّ» ((سپس)) آفرينش بقيّه انسانها :

امّا در مورد بقيه انسان​ها که نسل او مي​باشند، آفرينششان را طور ديگري معرّفي مي​کند غير از آفرينش اوّليّه،

پس به موجب اين آيه کريمه، دو نوع آفرينش بوده و متفاوت از هم.

اگر نظريه شما را بپذيريم تفاوتي ميان اين دو آفرينش و اين تفصيل، باقي نمي​ماند.

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

سلام به شما و همگی

جهت به یاد موندن دوباره آیه هارو میذارم. سوره سجده، آیه های 7 تا 9:

"همو که هر چیزی را که در نیکوترین صورت آفرید و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد. آنگاه نسل او را از عصاره ای از آب بی مقدار آفرید. سپس آن را آراسته کرد و از روح خود در آن دمید و گوش و دیدگان و دلها برای شما قرار داد و چه کم سپاس می گذارید."

مرسی بابت جوابتون. البته آغاز کرد چیزی نیست که تمام شده باشه. به "کرد" نگاه نکنین، به "آغاز" بنگرین. آغاز کردن امریه که در یک لحظه اتفاق میوفته و ادامه پیدا میکنه. و اینجا گفته آفرینش انسان را از گل آغاز کرد. مثل پختن یک نان. برای پختن یک نان اول باید کاشتن گندم را آغاز کرد. اینطوری میشه: آفرینش نان را از کاشتن گندم آغاز کرد. بعدش، بهش رسید و سر موقع برداشتش، آسیابش کرد و سپس با روشی نان را پخت. همونطور که میبینین، آفرینش نان با کاشتن گندم آغاز شد و با پختن محصولش، نهایی شد.

مثلا فرض میگیریم تکامل واقعیه، موجودات از تکامل بوجود اومدن و شاخه شاخه های مختلفی پدید اومد و همینطوری به جلو رفتن تا اینکه برسن به یه سری موجود شبیه میمون. خداوکیلی انسان شبیه میمون هم هست. اما، خب این موجود شبیه میمون بازم طی تکامل و تغییرات عجیب غریبی که بوجود میاد در مقاطعی توانایی های خاصی پیدا میکنه که مابقی ندارن. مثلا یک تکاملی باعث میشه فک شاخه ای از این موجود، ضعیف و کوچیک شه که اجازه میده به جمجمه که بزرگتر بشه تا مغز بتونه رشد بیشتری داشته باشه.

و خب اینا مثل مراحل پخت کیک انسان، توسط خدا هست. یه سری مراحل طی میشه، تا به پخت میرسه. محصول نهایی هم میشه، همونی که الان ما هستیم. انسانی که دارای ساختار زبانی و تمدنی هست.

درباره ی خود حضرت آدم. آره، خود حضرت آدم به عنوان اولین پیامبر انسان ها، میتونه آفرینشی به یکباره داشته باشه.

اینکه هم گفته میشه انسان ها را از خاک و گل آفرید. مثه همین قضیه نان می مونه که توضیحش دادم. ما نان از چی می آفرینیم؟ از گندمی که از خاک می روید. نمیگیم که نان رو از آرد و آتش توی تنور و مواد تخمیری و... می آفرینیم که. بعد توجه کنین که خدا فراتر از موقعیت زمانیه. شاید شاید شاید منظور خدا از یکدفعه بودن فرق بکنه با تصور ما از یکدفعه بودن.

ممنون.

گذشته از احادیث و روایاتی که داستان آدم را دگرگون ساخته اند و مسیرش را عوض کرده اند . یکی از کلماتی که سبب تمایل مردم به سمت این احادیث و روایات گردیده و انسان را به این باور سوق داده که آدم از آسمان به زمین آمده ، کلمه هبوط است که در آیات مربوطه به آن اشاره شده و آن را به معنای سقوط و فرود از آسمان به زمین تفسیر و ترجمه کرده اند. در حالی که در اینجا منظور از هبوط تنزل جایگاه و مقام است نه سقوط و فرود آمدن از آسمان.
بعد از قضیه هلاک و غرق فرعون و گوساله پرستی بنی اسرائیل و صاعقه و سایر حوادثی که برای بنی اسرائیل پیش آمد ، ظاهراً به قریه ای می رسند که در آنجا خداوند خطاب به بنی اسرائیل فرمانی را صادر می کند :

وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَٰذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ ۚ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ
و به ياد آريد آن زمان را كه به شما گفتيم: به اين قريه درآييد و از نعمتهاى آن هر چه و هر جا كه خواسته باشيد به فراوانى بخوريد و از در تسلیم درآیید و بگوييد: بار گناه از ما فرو نه. تا خطاهاى شما را بيامرزيم و به پاداش نيكوكاران بيفزاييم. بقره - 58

خداوند خطاب به آدم و همسرش نیز می گوید در باغ ساکن شوید و از هرجا خواستید بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود. بقره - 35
وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ
اما هم آدم و همسرش و هم بنی اسرائیل از در نافرمانی در آمدند و خلاف آنچه به آنها گفته شده بود عمل کردن و خداوند هر دو گروه را از جایگاهی که برایشان در نظر گرفته بود تنزل داد.
به یکی گفت:
قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ
خدا فرمود: از این جایگاه و مقام فرود آیید، در حالی که دشمن یکدیگرید، و برای شما در زمین تا مدتی قرارگاه و مایه برخورداری است. اعراف - 24

و به دیگری گفت: اهْبِطُوا مِصْرًا – ( حال که در آن منزل اعلاء داخل نشدید از آن جایگاه تنزل یابید )و در مصر منزل گیرید. پس هبوط به معنای تنزل جایگاه fبوده و چون جهتش از بالا به پایین است، معنای سقوط نیز از آن انتزاع شده است و الا نه آدم و همسرش از آسمان به زمین آمدند و نه بنی اسرائیل . خداوند آدم و بنی آدم را از همین زمین خلق کرده، به زمین باز می گرداند و روز قیامت دوباره از زمین خارجشان می نماید.

بعضی دوستان لطف می کنند و در ذیل پستهای بنده از باب تشکری که در سایر تالارهای گفتمان مرسوم است صلوات می فرستند. من خیلی دوست دارم پاسخشان را بدهم اما چه کنم که به صلوات اعتقاد ندارم و آن را فرابافته ای می بینم که هیچ سنخیتی با آیات قرآن ندارد و برای تلبیس آیات الهی به خدا و رسولش افتراء بسته اند.
انگار با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین می شود!
می گویی شکر خدا را بجا بیاور ، می گوید خدا را صدهزار مرتبه شکر!
می گویی به یکتایی خداوند ایمان بیاور ، می گوید اشهد ان لا اله الا الله
یک تسبیح بدست می گیرد و روزی چند صد مرتبه می گوید سبحان الله سبحان الله و از اینکه تسبیح خدا می کند بسی خرسند است.
پروردگار می فرمایند: خدا و فرشتگانش به رسول رو می کنند و آیات الهی را بر او می خوانند ای کسانی که ایمان آورده اید شما نیز به او رو کنید و آیات الهی را از وی بگیرید و تسلیم اوامر الهی گردید . ما در پاسخ چه می گوییم؟ با لحنی خاص که همگان می دانید می گوییم: اللهم صل على محمد وال محمد!
و همین می شود که دینمان در یک سری الفاظ و حرکات که از کودکی و از مادر آموخته ایم خلاصه می شود.

shahed1;828615 نوشت:
گذشته از احادیث و روایاتی که داستان آدم را دگرگون ساخته اند و مسیرش را عوض کرده اند . یکی از کلماتی که سبب تمایل مردم به سمت این احادیث و روایات گردیده و انسان را به این باور سوق داده که آدم از آسمان به زمین آمده ، کلمه هبوط است که در آیات مربوطه به آن اشاره شده و آن را به معنای سقوط و فرود از آسمان به زمین تفسیر و ترجمه کرده اند. در حالی که در اینجا منظور از هبوط تنزل جایگاه و مقام است نه سقوط و فرود آمدن از آسمان.
بعد از قضیه هلاک و غرق فرعون و گوساله پرستی بنی اسرائیل و صاعقه و سایر حوادثی که برای بنی اسرائیل پیش آمد ، ظاهراً به قریه ای می رسند که در آنجا خداوند خطاب به بنی اسرائیل فرمانی را صادر می کند :

وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَٰذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ ۚ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ
و به ياد آريد آن زمان را كه به شما گفتيم: به اين قريه درآييد و از نعمتهاى آن هر چه و هر جا كه خواسته باشيد به فراوانى بخوريد و از در تسلیم درآیید و بگوييد: بار گناه از ما فرو نه. تا خطاهاى شما را بيامرزيم و به پاداش نيكوكاران بيفزاييم. بقره - 58

خداوند خطاب به آدم و همسرش نیز می گوید در باغ ساکن شوید و از هرجا خواستید بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود. بقره - 35
وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ
اما هم آدم و همسرش و هم بنی اسرائیل از در نافرمانی در آمدند و خلاف آنچه به آنها گفته شده بود عمل کردن و خداوند هر دو گروه را از جایگاهی که برایشان در نظر گرفته بود تنزل داد.
به یکی گفت:
قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ
خدا فرمود: از این جایگاه و مقام فرود آیید، در حالی که دشمن یکدیگرید، و برای شما در زمین تا مدتی قرارگاه و مایه برخورداری است. اعراف - 24

و به دیگری گفت: اهْبِطُوا مِصْرًا – ( حال که در آن منزل اعلاء داخل نشدید از آن جایگاه تنزل یابید )

و در مصر منزل گیرید. پس هبوط به معنای تنزل جایگاه fبوده و چون جهتش از بالا به پایین است، معنای سقوط نیز از آن انتزاع شده است و الا نه آدم و همسرش از آسمان به زمین آمدند و نه بنی اسرائیل . خداوند آدم و بنی آدم را از همین زمین خلق کرده، به زمین باز می گرداند و روز قیامت دوباره از زمین خارجشان می نماید.

سلام.

مشخصه که جایگاه آدم با بهشت خلد متفاوت بوده، اما اینطور که برداشت کردم شما میگید آدم نه در جایی به نام بهشت، بلکه در همین زمین بوده.
اما چطور ممکنه در زمین بوده باشند و نه گرسنه و نه تشنه و نه آفتاب زده بشند؟

shahed1;828790 نوشت:
بعضی دوستان لطف می کنند و در ذیل پستهای بنده از باب تشکری که در سایر تالارهای گفتمان مرسوم است صلوات می فرستند. من خیلی دوست دارم پاسخشان را بدهم اما چه کنم که به صلوات اعتقاد ندارم و آن را فرابافته ای می بینم که هیچ سنخیتی با آیات قرآن ندارد و برای تلبیس آیات الهی به خدا و رسولش افتراء بسته اند.
انگار با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین می شود!
می گویی شکر خدا را بجا بیاور ، می گوید خدا را صدهزار مرتبه شکر!
می گویی به یکتایی خداوند ایمان بیاور ، می گوید اشهد ان لا اله الا الله
یک تسبیح بدست می گیرد و روزی چند صد مرتبه می گوید سبحان الله سبحان الله و از اینکه تسبیح خدا می کند بسی خرسند است.
پروردگار می فرمایند: خدا و فرشتگانش به رسول رو می کنند و آیات الهی را بر او می خوانند ای کسانی که ایمان آورده اید شما نیز به او رو کنید و آیات الهی را از وی بگیرید و تسلیم اوامر الهی گردید . ما در پاسخ چه می گوییم؟ با لحنی خاص که همگان می دانید می گوییم: اللهم صل على محمد وال محمد!
و همین می شود که دینمان در یک سری الفاظ و حرکات که از کودکی و از مادر آموخته ایم خلاصه می شود.

«إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» (احزاب، 56)

پس این آیه رو چطور توجیه می کنید؟

ahmadmo;828796 نوشت:
«إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» (احزاب، 56)

پس این آیه رو چطور توجیه می کنید؟

سلام
من که ترجمه اش کردم مگر نخواندی.

ahmadmo;828795 نوشت:
سلام.

مشخصه که جایگاه آدم با بهشت خلد متفاوت بوده، اما اینطور که برداشت کردم شما میگید آدم نه در جایی به نام بهشت، بلکه در همین زمین بوده.
اما چطور ممکنه در زمین بوده باشند و نه گرسنه و نه تشنه و نه آفتاب زده بشند؟

آیا در زمین کمند جاهایی که از وفور نعمت کسی در آن گرسنه نماند و از سرسبزی و طراوت تشنه نشود و آفتاب اذیتش نکند؟

shahed1;828800 نوشت:
سلام
من که ترجمه اش کردم مگر نخواندی.

ایا صلّ به معنای رو کردن است؟

shahed1;828802 نوشت:
آیا در زمین کمند جاهایی که از وفور نعمت کسی در آن گرسنه نماند و از سرسبزی و طراوت تشنه نشود و آفتاب اذیتش نکند؟

آیا وفور نعمت مانع از گرسنه شدن یا تشنه شدن میشه؟ یا اینکه منابع برای رفع گرسنگی و تشنگی فراوانه؟

ahmadmo;828808 نوشت:
آیا وفور نعمت مانع از گرسنه شدن یا تشنه شدن میشه؟ یا اینکه منابع برای رفع گرسنگی و تشنگی فراوانه؟

یعنی منابع فراوان و در دسترس هستند و کسی انسان را از دستیابی به آنها منع نمی کند.

shahed1;828812 نوشت:
یعنی منابع فراوان و در دسترس هستند و کسی انسان را از دستیابی به آنها منع نمی کند.

درآیه مشخصا آمده نه گرسنه می شوند و نه تشنه. در حالی که می دونیم در هر منطقه ای که باشید گرسنگی و تشنگی برای بدن طبیعی ست، فقط ممکنه در منطقه ای دسترسی به خوراک و آشامیدنی انقدر زیاد باشه که به سرعت بشه این نیاز رو رفع کرد، اما این جلوی گرسنه شدن و تشنه شدن رو نمی گیره.
اگر حرف شما درست باشه تنها کافی بود به وفور نعمت اون منطقه اشاره بشه.

سوال:
بهشتی که آدم(ع) در آن سکونت داشت کدام بهشت است؟

پاسخ اجمالی:
در این باره میان مفسران اختلاف نظر وجود دارد:
برخی معتقدند، بهشت آدم (ع) باغی از باغ های سرسبز و روح افزای زمین بوده است.
عده ای بر آنند که بهشت آدم در آسمان هفتم بوده، نه در زمین و دلیل آن هبوط است.
و گروهی دیگر معتقدند که بهشت آدم (ع) همان بهشت موعود بوده است.
نظریه چهارم آن است که بهشت آدم نه بهشت برین است و نه باغی از باغ های زمین، بلکه بهشتی است برزخی مابین دنیا و آخرت، و ما بر آنیم که این نظریه جمع بین آیات و روایات مختلف در این باب است و موافق با ویژگی های مطروحه در متون دینی می باشد.

پاسخ تفصیلی:
در قرآن آمده است: «و قلنا یا آدم اسکن انت و زوجک الجنة»[1].
جنت به معنای باغ پر درخت، گردشگاه، فردوس، بهشت است[2] و «جنات عدن»[3] که در قرآن آمده؛ یعنی باغ های که محل اقامت دائمی است و چون باغ معمولاً پوشیده از درخت است، به آن جنت گفته می شود.
و در باره ی بهشت گفته شده است: بهترین جهان، جایی خوش آب و هوا و فراخ نعمت و آراسته که نیکوکاران پس از مرگ در آن مخلد باشند.[4]
در این که منظور از بهشتی که حضرت آدم (ع) در آن سکونت داشت و بر اثر وسوسه ی شیطان از آن جا رانده شد، کدام بهشت است، میان مفسران اختلاف است:
عده ای معتقدند، این بهشت از نوع زمینی و باغی از همین باغ های دنیا بوده است. برخی از دلایل آنان در این مسأله از این قرار است.
1. اگر بهشت آدم، بهشت اخروی بود، پس آن بهشت باید، جنت خلد باشد و اگر آدم در جنت خلد ساکن بود، وسوسه شیطان بر وی عارض نمی شد؛ زیرا که آن جا، جای شیطان و وسوسه های او نیست.
2. کسی که داخل آن بهشت شود، دیگر از آن خارج نمی شود؛ چراکه خداوند می فرماید: «و ما هم منها به مخرجین»[5] «و هیچ گاه از آن اخراج نمی گردند».
3. ابلیس زمانی که از سجده بر آدم (ع) سرپیچی کرد، مورد لعن و غضب خداوند واقع شد، و بدیهی است که با غضب خداوند توان و قدرت رسیدن به جنت خلد را نداشت.
4. بدون شک خدای متعال آدم را در زمین خلق کرده و در این قضیه هیچ جا ذکری از انتقالش به آسمان نیامده است.[6] تا در نتیجه بهشت آدم، بهشت برین باشد.
در بعضی از روایاتی که از اهل بیت (ع) به ما رسیده به این موضوع تصریح شده است و می تواند مؤید این معنا باشد، مانند روایتی که در آن از امام صادق (ع) راجع به بهشت آدم سؤال شد، آن حضرت در پاسخ فرمودند: «جنة من جنان الدنیا، یطلع فیها الشمس و القمر و لو کان من جنان الآخرة ما خرج منها ابداً»[7] «باغی از باغ های دنیا بود که خورشید و ماه بر آن می تابید و اگر بهشت جاودان بود، هرگز آدم از آن بیرون رانده نمی شد.»
برخی دیگر از مفسران برآنند که بهشت آدم ، همان بهشت اخروی بوده است. دلیل این گروه آن است که الف و لام در لفظ «الجنة» افاده عموم ندارد؛ به جهت این که سکونت در بهشت های متعدد (جمیع جنان) محال است، پس به ناچار باید الف و لام در الجنة را انصراف داد به بهشت معهود سابق و بهشتی که معهود و معلوم در میان مسلمانان است، همان بهشت ثواب است.[8]
ظاهر کلام امام علی (ع) در نهج البلاغه، مؤید همین معناست .
حضرت می فرماید: «فاغتره عدوه نفاسة علیه بدار المقام و مرافقة الابرار».[9]
«اما سرانجام ابلیس – که بر آدم، به سبب زندگی در سرای جاودان (دار مقام ، خانه اقامتگاه) و همدمی با نیکان رشک می برد – به دام فریبش افکند».
خانه اقامتگاه همان «دار خلد» یا سرای جاودان است و آن جایی است که مؤمن همیشه در آن می ماند و آن بهشت برین است. جایی است که نیکان و خوبان در آن هستند.
هم چنین امام علی (ع) در ادامه باز می فرماید: «و وعده المرد الی جنته»[10] «و خدا به آدم وعده داد که او را دوباره به جنت برگرداند. ظاهر این کلام حضرت آن است که خداوند حضرت آدم را به جایی که در ابتدا بوده برگرداند، و جایی که حضرت آدم بعداً خواهد رفت بهشت قیامت خواهد بود.
دیدگاه دیگر در این مسأله آن است که: بهشت حضرت آدم (ع)، در آسمان هفتم بوده و دلیل آن قول خدای تعالی است که می فرماید: «اهبطوا منها»[11] «گفتیم همگی از آن فرود آیید» پس اهباط نخستین از آسمان هفتم به آسمان اول بود و اهباط دوم از آسمان به زمین.[12]
نظریه ی دیگر، در این موضوع که به نظر می رسد مناسب تر باشد، نظریه چهارم است که تقربیا خواسته است بین آیات و روایات مختلف در این باب جمع کند. و آن این است که اولا: الف و لام در لفظ «الجنة» برای عهده خارجی است، نه الف و لام جنس یا استغراق و ثانیا: مقصود از بهشت آدم، نه بهشت برین و نه باغی از باغ های زمین است.بلکه بهشتی است مابین دنیا و آخرت؛ یعنی بهشت برزخی که از سوئی بعضی از احکام بهشت آخرت، نظیر نشاط دایمی،نبود رنج گرسنگی و تشنگی و سرما و گرما را دارد، و از سوئی دیگر بعضی از احکام باغ های دنیا را داراست و از ویژگی های بهشت خلد برخوردار نیست، نظیر مصونیت از شیطان و وسوسه های وی؛ زیرا شیطان گرچه در جنت خلد و جنت لقا راه ندارد، اما در جنت های مثالی و برزخی راه می یابد و وسوسه می کند.[13]
البته طبق این نظریه، هم روایت منقول از امام صادق (ع) قابل توجیه است و هم دلایل گروهی که معتقدند بهشت آدم از باغ های زمینی بوده قابل جواب است ، زیرا:
الف: دنیا مرادف زمین نیست و موجود آسمانی که در زمین نیست هرچند به زمین هبوط کند، مصداق موجود دنیایی است از این رو شامل موجود آسمانی هم می شود پس آنچه در روایت آمده «جنة آدم من جنان الدنیا» دنیا ی در برابر آخرت(قیامت کبری) است و شامل برزخ هم می شود.
ب: طلوع خورشید و ماه که با پدید آمدن شب و روز همراه است در غیر قیامت کبرا امکان دارد؛ یعنی موجودی که اخروی به معنای قیامت کبرا نیست و برزخی است می تواند دارای شب و روز باشد.
ج: خروج از بهشت معهود آدم، دلالت دارد بر اینکه آن بهشت، جنت خلد که در قیامت کبراست نبوده، ولی دلالت ندارد بر این که در دنیای مادی بوده است، پس خروج از برزخ غیر معقول و منافی با قرآن نیست.
د: موجود برزخی به برزخ نزولی و برزخ صعودی قابل تقسیم است. اگر جنت آدم بهشت برزخی باشد منحصراً برزخ بعد از مرگ که بین دنیا و آخرت (قیامت کبرا) است اراده نمی شود.[14]
هـ: زندگی در باغی از باغ های دنیا مقامی به حساب نمی آید تا هبوط و سقوط از آن تصور شود.
و: اوصافی که برای این بهشت ذکر شد، نظیر عاری بودن از رنج های درونی (گرسنگی و تشنگی) و رنج های بیرونی (سرما و گرما) با باغ های دنیایی هماهنگی ندارد.[15]
در جواب کسانی که قایل هستند به این که بهشت آدم بهشت اخروی بوده باید گفت:
اولاً: بهشت قیامت از سنخ عالم ماده نیست، بلکه از عالم مثال و بالاتر از آن است و حضرت آدم خلقتش از خاک بود و از عالم ماده. بنابراین اگر آدم با بدن مادی در بهشت اخروی سکونت داشته باشد، تناسبی با بدن مادی ندارد. بهشت قیامت فوق عالم ماده است و انسان در اثر تکامل و منتقل شدن از عالم طبیعت وارد آن عالم و بهشت می شود[16].
ثانیاً: آن جا بهشت جاودان است و کسی که وارد آن شود دیگر خارج نخواهد شد.
ثالثاً: بهشت اخروی جایی است که عصیان در آن جا راه ندارد و به تعبیر قرآن جای لغو نیست.
«لالغو فیها ولا تأثیم»[17] «نه بیهودگی در آن است و نه گناه».
این دیدگاه با کلام مولا علی (ع) نیز منافاتی نخواهد داشت؛ زیرا چه بسا که وعده برگشت خدا به آدم به جایگاهش، می تواند همان بهشت برزخی باشد که انسان در سیر نزولی آن را طی کرده و در سیر صعودی قبل از جنت لقاء و بهشت اخروی از آن عبور خواهد کرد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] بقره آیه 35.
[2] جبران مسعود، فرهنگ البرائد، ج 1، واژه جنت- بهشتی ، محمد ، فرهنگ صبا، واژه جنت.
[3] بینه، آیه 8.
[4] معین، محمد، فرهنگ معین، ج 1، واژه بهشت.
[5] حجر، 48.
[6] تفسیر فخر رازی، ج 3، ص 3.
[7] تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 62.
[8] تفسیر فخر رازی، ج 3، ص 3.
[9] نهج البلاغه، خ 1.
[10] همان.
[11] بقره، 36.
[12] تفسیر فخر رازی، ج 3، ص 4.
[13] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج 3، ص 331 – 332.
[14] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج 3، ص 356 – 357، برای دریافت این نکته که آدم با بدن طبیعی چگونه وارد برزخ شده است ، رجوع شود به: همان ص332-333.
[15] برای اطلاع بیشتر در این موضوع به تفاسیر المیزان، ج 1، ص 212 (ترجمه فارسی)؛ تفسیر القرآن الکریم، ملاصدرا، ج 3، ص 80 – 84؛ تفسیر تسنیم، ج 3، ص 329 – 357 مراجعه شود.
[16] البته تبیین جسمانی بودن معاد که ظاهر متون دینی ماست ، موجب گردید که دانشمندان اسلامی آراء گوناگونی ارائه کنند مثلا ملاصدراء جسم آن عالم را متناسب با آن عالم می داند و ... تفصیل این مساله را در جای خود ببینید.
[17] طور، 23.

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa112

ahmadmo;828813 نوشت:
درآیه مشخصا آمده نه گرسنه می شوند و نه تشنه. در حالی که می دونیم در هر منطقه ای که باشید گرسنگی و تشنگی برای بدن طبیعی ست، فقط ممکنه در منطقه ای دسترسی به خوراک و آشامیدنی انقدر زیاد باشه که به سرعت بشه این نیاز رو رفع کرد، اما این جلوی گرسنه شدن و تشنه شدن رو نمی گیره.
اگر حرف شما درست باشه تنها کافی بود به وفور نعمت اون منطقه اشاره بشه.

ببخشید متوجه منظورتان نمی شوم.
آیا می خواهی بگویی آدم و همسرش در آن باغ احساس گرسنگی و تشنگی نمی کردند؟

shahed1;828840 نوشت:
ببخشید متوجه منظورتان نمی شوم.
آیا می خواهی بگویی آدم و همسرش در آن باغ احساس گرسنگی و تشنگی نمی کردند؟

طبق آیه ی قرآن نه احساس گرسنگی می کردند و نه تشنگی، که این با باغ های دنیا هماهنگی نداره ( پست جناب سعدی شیرازی رو مطالعه بفرمایید).

ahmadmo;828937 نوشت:
طبق آیه ی قرآن نه احساس گرسنگی می کردند و نه تشنگی، که این با باغ های دنیا هماهنگی نداره ( پست جناب سعدی شیرازی رو مطالعه بفرمایید).

سلام
کسی که احساس گرسنگی ندارد چرا باید به او گفته شود: وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا - و از (نعمتهای) آن، از هر جا می‌خواهید، گوارا بخورید گرسنگی یعنی میل به خوردن ، وقتی کسی میلی برای خوردن ندارد چرا باید بخورد؟!
اینکه آنها گرسنه و تشنه نمی ماندند بخاطر این بود که در آن باغ نعمت فراوانی وجود داشت.

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ
و خدا شهرى را مَثَل زده است كه امن و امان بود [و] روزيش از هر سو فراوان مى‌رسيد، پس [ساكنانش‌] نعمتهاى خدا را ناسپاسى كردند، و خدا هم به سزاى آنچه انجام مى‌دادند، طعم گرسنگى و هراس را به [مردم‌] آن چشانيد. نحل - 116
اهل شهر و آبادی ذکر شده در آیه فوق قبل از آن هم که خداوند لباس ترس و گرسنگی بر آنها بپوشاند گرسنه می شدند منتهی چون رزق و روزی فراوان بود گرسنه نمی ماندند نه اینکه اصلاً احساس گرسنگی به آنها دست ندهد.

ahmadmo;828937 نوشت:
طبق آیه ی قرآن نه احساس گرسنگی می کردند و نه تشنگی، که این با باغ های دنیا هماهنگی نداره ( پست جناب سعدی شیرازی رو مطالعه بفرمایید).

سلام
ممکنه آیه رو ذکر بفرمایید؟ شاید آیه در وصف بهشت موعود باشه.

shahed1;829001 نوشت:
سلام
کسی که احساس گرسنگی ندارد چرا باید به او گفته شود: وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا - و از (نعمتهای) آن، از هر جا می‌خواهید، گوارا بخورید گرسنگی یعنی میل به خوردن ، وقتی کسی میلی برای خوردن ندارد چرا باید بخورد؟!
اینکه آنها گرسنه و تشنه نمی ماندند بخاطر این بود که در آن باغ نعمت فراوانی وجود داشت.

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ
و خدا شهرى را مَثَل زده است كه امن و امان بود [و] روزيش از هر سو فراوان مى‌رسيد، پس [ساكنانش‌] نعمتهاى خدا را ناسپاسى كردند، و خدا هم به سزاى آنچه انجام مى‌دادند، طعم گرسنگى و هراس را به [مردم‌] آن چشانيد. نحل - 116

اهل شهر و آبادی ذکر شده در آیه فوق قبل از آن هم که خداوند لباس ترس و گرسنگی بر آنها بپوشاند گرسنه می شدند منتهی چون رزق و روزی فراوان بود گرسنه نمی ماندند نه اینکه اصلاً احساس گرسنگی به آنها دست ندهد.

سلام
خداوند در توصیف نعمت های بهشت موعود هم از میوه ها و آب های گوارا و ...صحبت کرده، پس در این صورت در بهشت هم احساس گرسنگی و تشنگی وجود داره؟ در صورتی که می دونیم گرسنگی و تشنگی نوعی رنج حساب میشن و رنج در بهشت جایی نداره.
آیا ممکن نیست انسان چیزی رو چون قبلا خورده و می دونه چقدر لذیذ هست دوباره بخوره بدون اینکه حس گرسنگی یا تشنگی داشته باشه؟

سعدی شیرازی;829002 نوشت:
سلام
ممکنه آیه رو ذکر بفرمایید؟ شاید آیه در وصف بهشت موعود باشه.

سلام.
در سوره طه آمده:

فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى﴿۱۱۷﴾

پس گفتيم اى آدم در حقيقت اين [ابليس] براى تو و همسرت دشمنى [خطرناك] است زنهار تا شما را از بهشت به در نكند تا تيره‏ بخت گردى (۱۱۷)

إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى ﴿۱۱۸﴾
در حقيقت براى تو در آنجا اين [امتياز] است كه نه گرسنه مى ‏شوى و نه برهنه مى‏ مانى (۱۱۸)

وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى ﴿۱۱۹﴾
و [هم] اينكه در آنجا نه تشنه مى‏ گردى و نه آفتاب‏زده (۱۱۹)

ahmadmo;829031 نوشت:
سلام.

احمد گرامی
مسئله اینه که اگر این بهشت را همان بهشت موعود بدانیم، تناقضاتی با آیات قرآن و احادیث ایجاد میشه که در صفحه قبل ذکر شد.

سعدی شیرازی;829034 نوشت:
احمد گرامی
مسئله اینه که اگر این بهشت را همان بهشت موعود بدانیم، تناقضاتی با آیات قرآن و احادیث ایجاد میشه که در صفحه قبل ذکر شد.

حق با شماست، قطعاً این بهشت با بهشت موعود متفاوته ولی باغی در زمین هم نیست. جایی هست که خواصی از هردو رو داراست.

فرگشت هم یه قانون هست که در طبیعت پیاده شده.
نمیدونم چرا بعضیا فرگشت را یه یه وسیله انکار خدا در نظر میگیرند؟
انسان حتا اگر بصورت دفعی هم خلق شده باشد فرگشت دارد.یعنی انسانهای امروزی با انسان های زمان حضرت آدم تفاوت های جزئی دارند.

ahmadmo;829031 نوشت:
سلام.
در سوره طه آمده:

فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى﴿۱۱۷﴾

پس گفتيم اى آدم در حقيقت اين [ابليس] براى تو و همسرت دشمنى [خطرناك] است زنهار تا شما را از بهشت به در نكند تا تيره‏ بخت گردى (۱۱۷)

إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى ﴿۱۱۸﴾
در حقيقت براى تو در آنجا اين [امتياز] است كه نه گرسنه مى ‏شوى و نه برهنه مى‏ مانى (۱۱۸)

وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى ﴿۱۱۹﴾
و [هم] اينكه در آنجا نه تشنه مى‏ گردى و نه آفتاب‏زده (۱۱۹)

سلام
به هر حال من نظرم را اعلام کردم و دلایل خود را نیز آوردم و هیچ اصراری بر پذیرش آن از جانب شما یا دیگران ندارم.

shahed1;828503 نوشت:
همانگونه که عرض کردم آیات سوره مومنون و سجده یک چیز را می گویند

با سلام...من خیلی تعجب می کنم، چطور می فرمایی که ایات سوره مومنون و سجده یک چیز را می گویند؟؟
خواهشن شما یکبار دیگر آیات مومنون را تفسیر کنید...آیه به آیه..والا من هرچی به این آیات نگاه می کنم نمی توانم آن را معادل آیات سجده از جهت دیدگاه شما قرار بدهم!
سوره المؤمنون (23) هر آينه ما انسان را از گل خالص آفريديم
24. سپس او را نطفه اي در جايگاهي استوار قرار داديم
25. آنگاه از آن نطفه ، لخته خوني آفريديم و از آن لخته خون ، پاره گوشتي ، واز آن پاره گوشت ، استخوانها آفريديم و استخوانها را به گوشت پوشانيديم،
بار ديگر او را آفرينشي ديگر داديم

خواهشن اینبار آیات را آیه به آیا تفسیر کنید.
در ضمن ما انتظار نداریم شما اینگونه استدلالاتی بکنید:

shahed1;828503 نوشت:
گمان نمی کنم که خداوند آنقدر بی کار باشد که فرایندی مشابه و یکسان را در مورد میلیاردها میلیارد انسان شب و روز تکرار کند آیا اگر شما جای خدا بودید چنین می کردید؟!

شما خدا را کردی مانند یک آدمی زاد که کلی کارش سر ریخته و حالا بی کار نیست هرکی بدنیا می آد بره به جسمش یک چند تا فوت کنه!!!!خدا اگر بخواهد بر تک تک انسان ها نه یکبار بلکه هر ثانیه یکبار از روح خودش می دمه، هیچ سختی و خستگی براش نداره....

به هر حال...

shahed1;828503 نوشت:
با حدس و گمان و شاید هم کاری ندارم.

والا بنده که هرچی حرفهای شما را دو دوتا چهار تا می کنم می بینم شما هیچ دلیل قانع کننده ای و اطمینان بخشی برای اثبات ادعای خود ندارید....شما لطفا آیات مومنون را آیه به آیه تفسیر کنید...ماجرا روشن تر می شود...
این داستان برایم خیلی مهم است...بگذارید یک بار برای همیشه داستان خلقت در قرآن را پایان ببخشیم

پارسا مهر;829140 نوشت:
با سلام...من خیلی تعجب می کنم، چطور می فرمایی که ایات سوره مومنون و سجده یک چیز را می گویند؟؟
خواهشن شما یکبار دیگر آیات مومنون را تفسیر کنید...آیه به آیه..والا من هرچی به این آیات نگاه می کنم نمی توانم آن را معادل آیات سجده از جهت دیدگاه شما قرار بدهم!
سوره المؤمنون (23) هر آينه ما انسان را از گل خالص آفريديم
24. سپس او را نطفه اي در جايگاهي استوار قرار داديم
25. آنگاه از آن نطفه ، لخته خوني آفريديم و از آن لخته خون ، پاره گوشتي ، واز آن پاره گوشت ، استخوانها آفريديم و استخوانها را به گوشت پوشانيديم،
بار ديگر او را آفرينشي ديگر داديم

خواهشن اینبار آیات را آیه به آیا تفسیر کنید.

سلام
آیه 23 مومنون مانند آیه 7 سوره سجده است و هر دو آیه می گویند انسان از گل خلق شده است
آیه 24 نیز حرف آیه 8 را می زند ، در آیه 8 گفته شد پس از خلق انسان از خاک ، ادامه نسلش را از آبی بی مقدار قرار داد که در اینجا به نطفه اشاره می کند
آیه 25 مراحل تسویه و رشد آن آب بی مقدار را معرفی می کند و در انتها می گوید بعد طی همه این مراحل خلقتی دیگر در او بوجود آوردیم نفخه روح است.

نقل قول:
شما خدا را کردی مانند یک آدمی زاد که کلی کارش سر ریخته و حالا بی کار نیست هرکی بدنیا می آد بره به جسمش یک چند تا فوت کنه!!!!خدا اگر بخواهد بر تک تک انسان ها نه یکبار بلکه هر ثانیه یکبار از روح خودش می دمه، هیچ سختی و خستگی براش نداره....

حالا زیاد ملا نقطی نباش:)
شما وقتی به کسی می گویی مگر بیکاری که این کار را می کنی واقعاً قصد نداری به او بگویی که از فرط بیکاری دارد چنان می کند بلکه فقط می خواهی به او بگویی : این چه کاااااریه!
خیلی خیلی سال پیش یه نفر دوربینشو داد به من تا ازش عکس بگیرم منم ازش گرفتم. دوباره در عین حالی که همان فیگور اول رو و درست در همانجا گرفته بود گفت بازم بگیر چون یه چندتایی میخوام بدم فامیلام !من به او گفتم این چه کاااااریه شما می تونید یکی بگیرید و از روش هر چندتایی که خواستی ظاهر کنی اما باور کن طرف انگار اصلاً صدای منو نمی شنید و هی می گفت بازم بگیر منم هی می گرفتم!
خداوند هرگز کاری نمی کنه که بهش بگن این چه کااااریه یا مگه بیکاری!


همه آیات قرآن را نمی توان از یک منظر نگاه کرد بلکه باید خوب به کلام پروردگار دقت کنیم تا دریابیم نگاه پروردگار به کدام سو متمرکز شده است. مثلاً در همین قصه آدم آنجا که پروردگار می فرمایند إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ – (من بشری از گل خلق خواهم کرد ) با وقتی می گوید: إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً – ( من در زمین جانشین و خلیفه ای قرار خواهم داد) دو منظر متفاوت است. ملائکه و شیطان در خلقت انسان اعتراضی نداشتند بلکه در انتخاب او بعنوان خلیفه معترض بودند چرا که خود را از انسان برتر می دیدند. ملائکه می گفتند آیا می خواهی کسی را جانشین خود سازی که در زمین مشغول فساد و خونریزی است و اهرمین می گفت با وجود اینکه من از جنس آتشم می خواهی کسی را که از جنس گل گندیده است به جانشینی خود برگزینی ؟
اما خداوند به ملائکه و ابلیس نشان داد که اعتراضشان وارد نیست چون آن انسانی را که می خواهد خلیفه خود سازد با انسانهای دیگر که دارند در زمین فساد و خونریزی می کنند متفاوت است و او از چیزی برخوردار است که سایر انسانها ندارند و آن چیز علم است و قدرت ادراک و فهم. ملائکه به محض اینکه متوجه این موضوع شدند از تکبرخود پایین آمدند و تعهد دادند که مطیع آدم شوند اما ابلیس نپذیرفت و از تکبر خود کوتاه نیامد چون باز هم گمان می کرد آتش برای جانشینی مناسب تر از گل بد بوست.

[="Navy"]

shahed1;828790 نوشت:
اما چه کنم که به صلوات اعتقاد ندارم و آن را فرابافته ای می بینم که هیچ سنخیتی با آیات قرآن ندارد و برای تلبیس آیات الهی به خدا و رسولش افتراء بسته اند.

با سلام.
حضرتعالي اگر خودتان را مجتهد ميدانيد رساله​اي منتشر کنيد ما هم به شما تقليد کنيم.
موفق باشيد.[/]

Miss.Narges;829104 نوشت:
نمیدونم چرا بعضیا فرگشت را یه یه وسیله انکار خدا در نظر میگیرند؟

اگر مطالب قبلي را مطالعه کنيد متوجه مي​شويد که :

مشکل پذيرش نظريه فرگشت اين نيست که به انکار خدا منتهي بشه، بلکه اين نظريه مشکلش با آيات قرآني و آموزه​هاي ديني است.

shahed1;829331 نوشت:
خداوند هرگز کاری نمی کنه که بهش بگن این چه کااااریه یا مگه بیکاری!

کارهاي خداوند با کارهاي بشري قابل قياس نيست که.

شما اگه دليل معتبر عقلي يا نقلي بر ادّعايتان داريد فبها وگرنه اين نوع قياس ها غير از مغالطه چيز ديگري نيست.

خداوند در سوره سجده ميان نحوه آفرينش اوّلين انسان با آفرينش نسل او تفاوت قائل شده. خودتون هم مي​فرماييد:

shahed1;828279 نوشت:
شروع خلقت انسان یا بگو اولین انسان طبق گفته پروردگار از خاک بوده نه نطفه

پس وقتي شروع خلقت اوّلين انسان از نطفه نيست نتيجه​اي غير از ابطال فرگشت ميتونه داشته باشه؟

[="Navy"]

shahed1;828279 نوشت:
حالا بحث زمان دشمنی شیطان را مطرح می کنید ، چون قرآن در باره دشمنی شیطان با انسان قبل از پیدایش آدم چیزی نگفته می گویم بود و نبود این دشمنی قبل از آدم تأثیری در بحث ما ندارد.

من فقط دليل خواستم،
شما ادّعا کرديد: دشمنی شیطان با انسان درست از زمانی آغاز شد که خداوند آدم را خلیفه خود قرار داد

سؤال: شما که ادّعا داريد همه گفته​هايتان بر اساس آموزه​هاي قرآن مجيد است، صلوات رائج رو منکريد، فلان برداشت رو قبول نداريد، فلان رو مخالفيد،

بسيار خب، شما مي​فهميد ولي ديگران نمي​فهمند، قبول،

ولي از کجاي قرآن مجيد اين مطلب استفاده مي​شود که دشمني شيطان با انسان درست از زماني آغاز شد که خداوند آدم را خليفه خود قرار داد؟

به فرموده قرآن مجيد، دشمني ابليس با آدم و بني آدم به جهت مطرود شدن شيطان از درگاه خداوند در اثر سرپيچي از سجده بر آدم بود.

اين آموزه چطور با ادّعاي شما سازگار است؟
[/]

Hadi99g;831110 نوشت:
اگر مطالب قبلي را مطالعه کنيد متوجه مي​شويد که :

مشکل پذيرش نظريه فرگشت اين نيست که به انکار خدا منتهي بشه، بلکه اين نظريه مشکلش با آيات قرآني و آموزه​هاي ديني است.


سلام
فرگشت با همه ادیان ابراهیمی مشکل داره.و از نظر خدا ناباوران نظم با وجود پدیده ای بنام فرگشت نیازی به خالق نداره.از جمله همین خلقت دفعی انسان که در قرآن و سایر کتب آسمانی اشاره شده.بابراین فرگشت مشکلش فقط با آیایات قرآنی نیست.

Hadi99g;831112 نوشت:

کارهاي خداوند با کارهاي بشري قابل قياس نيست که.

شما اگه دليل معتبر عقلي يا نقلي بر ادّعايتان داريد فبها وگرنه اين نوع قياس ها غير از مغالطه چيز ديگري نيست.

خداوند در سوره سجده ميان نحوه آفرينش اوّلين انسان با آفرينش نسل او تفاوت قائل شده. خودتون هم مي​فرماييد:

پس وقتي شروع خلقت اوّلين انسان از نطفه نيست نتيجه​اي غير از ابطال فرگشت ميتونه داشته باشه؟

سلام
من زیاد از این نظریه فرگشت سر در نمی آورم ، اگر کسی یک مختصری در باره فرگشت توضیحی ساده می داد خیلی خوب می شد. به گمانم در نظریه تکامل اولین موجود زنده از همین زمین روئیده و رشد و تکامل پیدا کرده نه از نطفه پس قضیه آفرینش از خاک به تنهایی قادر به ابطال فرگشت نیست بلکه شاید نقطه قوتی برای آن باشد .

[="Navy"]

shahed1;831439 نوشت:
من زیاد از این نظریه فرگشت سر در نمی آورم ، اگر کسی یک مختصری در باره فرگشت توضیحی ساده می داد خیلی خوب می شد

سلام

فرگشت میگه وقتی شخصی میمیرد روحش دوباره برمیگرد در بدن یکموجود دیگه ای زندگی میکنه که طبق استدلال امام صادق این غلط هست چون کسی که لین همه گناه کنه همش بدون پاسخ می مونه که دوباره بیاد از اول شروع کنه[/]

Hadi99g;831118 نوشت:

من فقط دليل خواستم،
شما ادّعا کرديد: دشمنی شیطان با انسان درست از زمانی آغاز شد که خداوند آدم را خلیفه خود قرار داد

سؤال: شما که ادّعا داريد همه گفته​هايتان بر اساس آموزه​هاي قرآن مجيد است، صلوات رائج رو منکريد، فلان برداشت رو قبول نداريد، فلان رو مخالفيد،

بسيار خب، شما مي​فهميد ولي ديگران نمي​فهمند، قبول،

ولي از کجاي قرآن مجيد اين مطلب استفاده مي​شود که دشمني شيطان با انسان درست از زماني آغاز شد که خداوند آدم را خليفه خود قرار داد؟

به فرموده قرآن مجيد، دشمني ابليس با آدم و بني آدم به جهت مطرود شدن شيطان از درگاه خداوند در اثر سرپيچي از سجده بر آدم بود.

اين آموزه چطور با ادّعاي شما سازگار است؟

سلام
ولابد سجده هم یعنی پیشانی را بر زمین گذاشتن !
در این صورت بگو ببینم وقتی خداوند می فرمایند گیاه و درخت برای پروردگار سجده می کنند ، این کار را به چه صورت انجام می دهند ؟ آنجا که می فرمایند:

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ ۖ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ ۗ وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ
آیا ندیدی که تمام کسانی که در آسمانها و کسانی که در زمینند برای خدا سجده می‌کنند؟! و (همچنین) خورشید و ماه و ستارگان و کوه‌ها و درختان و جنبندگان، و بسیاری از مردم! امّا بسیاری (ابا دارند، و) فرمان عذاب درباره آنان حتمی است؛ و هر کس را خدا خوار کند، کسی او را گرامی نخواهد داشت! خداوند هر کار را بخواهد (و صلاح بداند) انجام می‌دهد![سوره شوری آیه 18]

سجده کوهها و درختان و جنبندگان و غیره به چه نحوی انجام می شود ؟ ماه پیشونی را شنیده بودیم اما پیشانی بر زمین نهادن ماه را هرگز!

اتمچه;831442 نوشت:

سلام

فرگشت میگه وقتی شخصی میمیرد روحش دوباره برمیگرد در بدن یکموجود دیگه ای زندگی میکنه که طبق استدلال امام صادق این غلط هست چون کسی که لین همه گناه کنه همش بدون پاسخ می مونه که دوباره بیاد از اول شروع کنه

سلام
سر کارمون نذاری!

Miss.Narges;831162 نوشت:
سلام
فرگشت با همه ادیان ابراهیمی مشکل داره.و از نظر خدا ناباوران نظم با وجود پدیده ای بنام فرگشت نیازی به خالق نداره.از جمله همین خلقت دفعی انسان که در قرآن و سایر کتب آسمانی اشاره شده.بابراین فرگشت مشکلش فقط با آیایات قرآنی نیست.

سلام
مگه ما چند تا دین ابراهیمی داریم؟

shahed1;831446 نوشت:
ماه پیشونی را شنیده بودیم اما پیشانی بر زمین نهادن ماه را هرگز!

جرا همه جیز تحت جبر خدا (خدا ترسی ) نماز می خونن حتی ماه و ستاره و ابر و باد چرخ فلک

مثلا درخت وقتی زمین می خوره سجده میکنه زمین وقتی بهش شهاب سنگ می خوره سجده میکنه و ماه هم نیاز نیست زمین بهش بخوره که سجده کنه یکک شهاب سنگ بهش بخوره همونجا نشسته می تونه سجده خودش رو بجای بیاره اما با این تفاوت که مهر میره می خوره به پیشونیش !

اما همه چیز سجده میکنه الا انسان که خدا انسان رو هم رام کرد

توی دوره هارون رشید شهر زیر زمینی رو در یمن کشف کردن دیدن انسان های بسیار بزرگ جثه در حالی که همه در حال سجده کردن هستن مثل سنگ سخت شدن و مردن!
وقتی داستان رو از امام هفتم پرسیدن فهمیدن انها قوم عاد بودن! که بسیار سرکش بودن و اینقدر عذاب سخت بود که از شدت درد خم میشدن و در همون حال تبدیل به سنگ میشدن و می مردن!

حتما فیلم جک لوبیا سحر امیز رو دیدین که چه غول های بزرگ و بدی داشت قوم عاد همون قدی بودن!!

Miss.Narges;829104 نوشت:
فرگشت هم یه قانون هست که در طبیعت پیاده شده.
نمیدونم چرا بعضیا فرگشت را یه یه وسیله انکار خدا در نظر میگیرند؟
انسان حتا اگر بصورت دفعی هم خلق شده باشد فرگشت دارد.یعنی انسانهای امروزی با انسان های زمان حضرت آدم تفاوت های جزئی دارند.

فرگشت یک قانونه که پیاده شده؟ ... بلکه تنها یک حدس از قوانین حاکم بر طبیعت است و البته تا جایی که بررسی کرده‌ام این قانون یک قانون من‌درآوردی است که اگرچه نقض نشده باشد (در همینجا هم باید کمی توقف کرد) ولی اثباتی هم ندارد ... اینکه می‌گویند برایش شواهدی وجود دارد این شواهد آن را اثبات نمی‌کنند بلکه همینکه آن را رد نمی‌کنند یا مطابق با پیش‌بینی‌اشان هست می‌گویند شاهدی بر درستی نظر ماست ... ولی اثبات نشده است ... شاید هم باید بگوییم که نظریات تجربی اصولاً قابل اثبات نیستند و حداکثر قابل نقض کردن هستند و معمولاً هم نقض می‌شوند وقتی تعداد مشاهدات به اندازه‌ی کافی زیاد شود ...
اینکه انسان تغییر کند اگر باعث تغییر در گونه‌اش شود می‌شود همان ادعای فرگشت، مگرنه تغییرات درون‌گونه‌ای چیزی نیست که محل مناقشه‌ی موافقان و مخالفان فرگشت باشد ... همچنان که حتی جهش در یک ویروس را هم کسی مورد مناقشه قرار نمی‌دهد ...
فرگشت به طور خاص نمی‌گوید خدا نیست بلکه می‌گوید نیازی به خدا نیست که البته همین هم به طور ضمنی می‌گوید خدایی نیست، هیچ خدایی تا چه برسد به خدای ادیان آسمانی که ویژگی‌های خاصی را به او نسبت می‌دهند ... با این حال در همین ایران افراد زیادی را می‌بینید که می‌گویند ما فرگشت‌گرایان مسلمان هستیم، برای این کار مثلاً فقط خلقت آدم و حوا سلام‌الله‌علیهما را استثناء می‌کنند که این کارشان اشتباه است ... اگرچه وقتی تمایز میان دو نظریه‌ی فرگشت و طرح هوشمند را هم در نظر بگیریم می‌بینیم که اصولاً نمی‌شود معتقد به هیچ کدام از ادیان ابراهیمی بود و باز هم به فرگشت معتقد ماند و این دو در یک ظرف جمع نمی‌شوند مگر آنکه تناقضاتی را ایجاب خواهند کرد ...

موضوع قفل شده است