جمع بندی انواع تعلیم و تربیت دینی و تفاوت های آنها
تبهای اولیه
سلام سوال زیر رو قبلا مطرح کردم و دوستان ارجاع دادن که در این تالار مطرح کنم تا کارشناس اخلاق رسیدگی کنن ،سوالم این هست:
آیا تعلیم و تربیت دینی شکل دادنی، تحمیل کردنی یا تقلید کردنی است؟ چه تفاوتی باهم دارند؟
تشکر
آیا تعلیم و تربیت دینی شکل دادنی، تحمیل کردنی یا تقلید کردنی است؟ چه تفاوتی باهم دارند؟
سلام و عرض ادب و احترام
مسئله خیلی خوبی را مطرح کردید، تعلیم و تربیت با اینکه نقش بسیار مهم و اساسی در سرنوشت انسان دارد ولی متاسفانه اکثرا از راه صحیحی اعمال نمی شود.
تربیت به هیچ عنوان با تحمیل یا زور همخوانی ندارد. حالا چه تربیت دینی و چه غیر از آن.
چون یادگیری بر اساس تفکر و تعقل بوده و تا با ذهن انسان درگیر نشده و در اعماق آن جا نگیرد، به عنوان یک اصل آموخته شده، نمیتوان به آن نگاه کرد.
در تفاوت "آموزش" و "یادگیری" به همین نکات اشاره می شود.
در سیستم آموزشی تفکر خلاق و نواندیشی وجود ندارد. همه چیز بر اساس کتاب و اصل "درست و غلط" پیش رفته و مربی یا آموزگار "همه چیز دان" بوده و آموزش با محوریت او پیش می رود.
در نظام آموزشی متربی یا فراگیر موظف است که موارد آموزش داده شده را دریافت کرده، حول محور کتاب امتحان بدهد و براساس یک سیستم پله ای جلو برود؛ در نتیجه بعد از سالها امر آموزش و تعلیم و تربیت، در بهترین حالت، فراگیر به صورت آموزگار همان مطالب را به نسل بعدی منتقل می کند.
در حالیکه نظام یادگیری "فراگیر محور" بوده و آموزگار یا متربی حداکثر نقش راهنما را ایفا می کند. در سیستم یادگیری، فراگیران با راهنمائی آموزگار و به کار گیری تفکر، تعقل و خلاقیت موارد مطرح شده را بررسی کرده و یادگیری به صورت پویا و زنده جلو می رود.
تعلیم و تربیت دینی هم در اولین گام با استوار کردن پایه های تفکر و تعقل در انسان ها آغاز می شود. در اسلام هم دعوت به علم شده است و هم دعوت به تعقل، یعنی تنها آموزش کافی نیست
و آنچه كه در زمينه فراگيری ضرورت دارد، مسأله تفكر كردن در امور فرا گرفته شده است .
فَبَشِّرْ عِبَادِ، الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ 1
پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرامىدهند و بهترين آن را پيروى مىكنند، اینها کسانی هستند که خداوند آنها را هدایت کرده و اینان همان خردمندانند.
از اين آيه كاملا پيداست كه يكی از بارزترين صفات عقل برای انسان همين تمييز و جدا كردن است.
در احادیث هم به تفکر و تعقل بسیار سفارش شده و غالبا جهل در مقابل عقل آمده نه در مقابل علم. یعنی تفکر نکردن را جهالت دانسته اند.
مسئله دیگری که در تعلیم و تربیت دینی بسیار به آن سفارش می شود آزاد کردن عقل و سیستم تفکر از قید و بندهای عادت و به قولی سنت های جاهلانه است.
وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَلاَ یَهْتَدُونَ 2
قرآن در این آیه با هدف تربیت انسان، تقلید کورکورانه را حتی از پدران و اجداد را مذمت کرده و
میخواهد افراد را بيدار كند كه مقياس و معيار بايد تشخيص و عقل و فكر باشد نه صرف اينكه پدران ما چنين كردند ما هم چنين میكنيم.
اهل بیت علیهم السلام نیز در احادیث به والدین سفارش می کنند که فرزندانشان را از قید و بند آداب و رسوم رها کنند.
امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند:
لا تُقَسِّروا أولادَكُم عَلي آدابِكُم فَإنَّهُم مَخلُوقُونَ لِزَمانِ غَيرِ زَمانِكُم 3
فرزندانتان را بر آداب و سنتهاي خود مجبور نكنيد، چرا كه آنان براي زماني غير از زمان شما آفريده شدهاند.
- سوره مبارکه زمر، آیات 17 و 18
- سوره مبارکه بقره، آيه 170
- شرح ابن ابى الحديد، ج20، ح102
و نکته دیگری که در تعلیم و تربیت دینی به آن سفارش شده، پیروی نکردن از اکثریت است.
وَإِن تُطِع أَكثَرَ مَن فِي الأَرضِ يُضِلّوكَ عَن سَبيلِ اللَّهِ 1
" اگر اكثر مردم زمين را پيروی كنی تو را از راه حق منحرف میكنند "
شهید مطهری در این مورد میفرماید دليلش اينست كه اكثر مردم پيرو گمان و تخمين اند نه پيرو عقل و علم و یقين، و به تارهای عنكبوتی گمان خودشان چسبيده اند.
امیرالمومنین علیه السلام نیز میفرمایند:
لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ 2
هرگز در راه هدايت، به دليل اينكه در آن راه و جاده افراد كمی هستند وحشتتان نگيرد.
به طور کلی در تربیت عقلانی نباید کمیت افراد یا قضاوتهای دیگران ملاک تشخیص قرار گیرد.
شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت میفرماید "تربيت عبارت است از پرورش دادن ، يعنی استعدادهای درونی ای را كه بالقوه در يك شیء موجود است به فعليت در آوردن و پروردن . ولذا تربيت فقط در مورد جاندارها يعنی گياه و حيوان و انسان صادق است و از همين جا معلوم میشود كه تربيت بايد تابع و پيرو فطرت ، يعنی تابع و پيرو طبيعت و سرشت شیء باشد .
اگر بنا باشد يك شیء شكوفا بشود بايد كوشش كرد همان استعدادهايی كه در آن هست بروز و ظهور بكند.
باز از همینجا معلوم میشود كه ترس و ارعاب و تهديد ، در انسانها عامل تربيت نيست. (تربيت به همان معنی پرورش)، يعنی استعدادهای هيچ انسانی را از راه ترساندن ، زدن ، ارعاب و تهديد نمیشود پرورش داد، همانطور كه يك غنچه گل را نمیشود به زور به صورت گل درآورد، مثلا غنچه را بكشيم تا گل بشود؛ يا نهالی را كه به زمين كرده ايم و میخواهد رشد بكند، با دست خودمان بگيريم به زور بكشيم تا رشد بكند. اساس تربيت در انسان بايد بر مبنای شكوفا كردن روح باشد."3
- سوره مبارکه انعام، آيه 116
- نهج البلاغه، خطبه 201
- شهید مطهری، کتاب تعلیم و تربیت
با سلام
بشر را به دین نیاز قطعی است و انسان نا آشنای تازه وارد به این عرصه حیات بدون مذهب نمی تواند به حل و رفع مشکلات شخصی و اجتماعی خود توفیق یابد مذهب نشان دهنده راه زندگی است و عامل اعتماد و ایمان و گام برداری به سوی سعادت است. دینداری و تربیت دینی دارای آثار و قواعد عظیمی در حیات فردی و اجتماعی است. دنیای امروز علی رغم پیشرفتهایی در زمینه ارتباطات ـ تکنولوژی توسعه علمی و اقتصادی در آن صورت گرفته است نه تنها امنیت و آرامش روحی و روانی را به ارمغان نیاورده است بلکه بر فشارهای روانی و روحی و ترس و احساس نا امنی و اضطراب بشریت نیز افزوده است. تربیت دینی و دین می تواند عامل کنترل اضطرابات، احساس نا امنی ها و وسیله ای برای ایجاد آرامش باشد در عصر کنونی اصولاً در همه عصرها با شدت و ضعف متفاوت بسیاری از انحرافات و لغزشها، شکستها و نابودی ملتها و غوطه ورشدن انسانها در منجلاب گناه و شهوات و غرایز نفسانی بوده است.
تربیت دینی از بدو تولد آغاز می شود و در فرایند تربیت دینی بیش از هر چیزی بر عادت دادن تاکید می کنند.
آنچه در تربیت دینی و شیوه های آن معمولاً بیشتر از هر چیز دیگر به ذهن تربیت کنندگان و مربیان خطور می کند این است که افزایش دانش و اطلاعات دینی دانش آموزان را مترادف و یا لازمه تربیت دینی افراد می دانند و عمده تلاشها و حرکت هایی نیز در این زمینه از سوی نهادها و سازمانهای مختلف برای تربیت دینی متربیان صورت گرفته است و عمدتاً حول محور افزایش اندوخته های دینی کودکان تاکید می شود با وجود تلاشها و فعالتهای انجام گرفته نتایج مطلوب و دلخواه را نشان نمی دهد. در حالی که اشتباهات که امروزه از روی غفلت انجام می گیرد مربیان می پندارند که شرط قطعی دیندار بودن و دینی شدن تراکم اطلاعات و اندوخته های حفظی و صوری دانش دینی است و در حالی که اگر آموزش دینی به همراه پرورش حس دینی نباشد نه تنها کمکی به تقویت تمایلات نمی کند بلکه مانعی برای تقویت تمایل دینی ایجاد می کند. معرفت دینی ـ حس دینی ـ و غیرت و علاقه دینی نه در آموزش درس دینی صرفاً با چشم و گوش افزایش اندوخته علمی انجام نمی گیرد بلکه با چشم دل و زبان قلب بدست می آید. هنر یک مربی موفق در پرورش دینی در این است که حس کنجکاوی و حقیقت جوئی او را افزایش دهد و شوق و رغبت دینی را برانگیخته کند.
با تشکر
جمع بندی
سوال: آیا تعلیم و تربیت دینی شکل دادنی، تحمیل کردنی یا تقلید کردنی است؟ چه تفاوتی باهم دارند؟
پاسخ: تعلیم و تربیت با اینکه نقش بسیار مهم و اساسی در سرنوشت انسان دارد ولی متاسفانه اکثرا از راه صحیحی اعمال نمی شود.
تربیت به هیچ عنوان با تحمیل یا زور همخوانی ندارد. حالا چه تربیت دینی و چه غیر از آن.
چون یادگیری بر اساس تفکر و تعقل بوده و تا با ذهن انسان درگیر نشده و در اعماق آن جا نگیرد، به عنوان یک اصل آموخته شده، نمیتوان به آن نگاه کرد.
در تفاوت "آموزش" و "یادگیری" هم به همین نکات اشاره می شود. در سیستم آموزشی تفکر خلاق و نواندیشی وجود ندارد. همه چیز بر اساس کتاب و اصل "درست و غلط" پیش رفته و مربی یا آموزگار "همه چیز دان" بوده و آموزش با محوریت او پیش می رود. در نظام آموزشی متربی یا فراگیر موظف است که موارد آموزش داده شده را دریافت کرده، حول محور کتاب امتحان بدهد و براساس یک سیستم پله ای جلو برود؛ در نتیجه بعد از سالها امر آموزش و تعلیم و تربیت، در بهترین حالت، فراگیر به صورت آموزگار همان مطالب را به نسل بعدی منتقل می کند.
در حالیکه نظام یادگیری "فراگیر محور" بوده و آموزگار یا متربی حداکثر نقش راهنما را ایفا می کند. در سیستم یادگیری، فراگیران با راهنمائی آموزگار و به کار گیری تفکر، تعقل و خلاقیت موارد مطرح شده را بررسی کرده و یادگیری به صورت پویا و زنده جلو می رود.
تعلیم و تربیت دینی هم در اولین گام با استوار کردن پایه های تفکر و تعقل در انسان ها آغاز می شود. در اسلام هم دعوت به علم شده است و هم دعوت به تعقل، یعنی تنها آموزش کافی نیست
و آنچه كه در زمينه فراگيری ضرورت دارد، مسأله تفكر كردن در امور فرا گرفته شده است .
فَبَشِّرْ عِبَادِ، الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ 1
پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرامى دهند و بهترين آن را پيروى مىكنند، اینها کسانی هستند که خداوند آنها را هدایت کرده و اینان همان خردمندانند.
از اين آيه كاملا پيداست كه يكی از بارزترين صفات عقل برای انسان همين تميیز و جدا كردن است.
در احادیث هم به تفکر و تعقل بسیار سفارش شده و غالبا جهل در مقابل عقل آمده نه در مقابل علم. یعنی تفکر نکردن را جهالت دانسته اند.
مسئله دیگری که در تعلیم و تربیت دینی بسیار به آن سفارش می شود آزاد کردن عقل و سیستم تفکر از قید و بندهای عادت و به قولی سنت های جاهلانه است.
وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَلاَ یَهْتَدُونَ 2
قرآن در این آیه با هدف تربیت انسان، تقلید کورکورانه را حتی از پدران و اجداد را مذمت کرده و
میخواهد افراد را بيدار كند كه مقياس و معيار بايد تشخيص و عقل و فكر باشد نه صرف اينكه پدران ما چنين كردند ما هم چنين میكنيم.
اهل بیت علیهم السلام نیز در احادیث به والدین سفارش می کنند که فرزندانشان را از قید و بند آداب و رسوم رها کنند.
امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند:
لا تُقَسِّروا أولادَكُم عَلي آدابِكُم فَإنَّهُم مَخلُوقُونَ لِزَمانِ غَيرِ زَمانِكُم 3
فرزندانتان را بر آداب و سنتهاي خود مجبور نكنيد، چرا كه آنان براي زماني غير از زمان شما آفريده شدهاند.
و نکته دیگری که در تعلیم و تربیت دینی به آن سفارش شده، پیروی نکردن از اکثریت است.
وَإِن تُطِع أَكثَرَ مَن فِي الأَرضِ يُضِلّوكَ عَن سَبيلِ اللَّهِ 4
" اگر اكثر مردم زمين را پيروی كنی تو را از راه حق منحرف میكنند "
شهید مطهری در این مورد میفرماید دليلش اينست كه اكثر مردم پيرو گمان و تخمين اند نه پيرو عقل و علم و یقين، و به تارهای عنكبوتی گمان خودشان چسبيده اند.
امیرالمومنین علیه السلام نیز میفرمایند:
لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ 5
هرگز در راه هدايت، به دليل اينكه در آن راه و جاده افراد كمی هستند وحشتتان نگيرد.
به طور کلی در تربیت عقلانی نباید کمیت افراد یا قضاوتهای دیگران ملاک تشخیص قرار گیرد.
شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت میفرماید "تربيت عبارت است از پرورش دادن ، يعنی استعدادهای درونی ای را كه بالقوه در يك شیء موجود است به فعليت در آوردن و پروردن؛ و لذا تربيت فقط در مورد جاندارها يعنی گياه و حيوان و انسان صادق است و از همين جا معلوم میشود كه تربيت بايد تابع و پيرو فطرت، يعنی تابع و پيرو طبيعت و سرشت شیء باشد. اگر بنا باشد يك شیء شكوفا بشود بايد كوشش كرد همان استعدادهايی كه در آن هست بروز و ظهور بكند.
باز از همين جا معلوم میشود كه ترس و ارعاب و تهديد، در انسانها عامل تربيت نيست. (تربيت به همان معنی پرورش)، يعنی استعدادهای هيچ انسانی را از راه ترساندن، زدن، ارعاب و تهديد نمیشود پرورش داد، همانطور كه يك غنچه گل را نمیشود به زور به صورت گل درآورد، مثلا غنچه را بكشيم تا گل بشود؛ يا نهالی را كه به زمين كرده ايم و میخواهد رشد بكند، با دست خودمان بگيريم به زور بكشيم تا رشد بكند.
اساس تربيت در انسان بايد بر مبنای شكوفا كردن روح باشد."
- سوره مبارکه زمر، آیات 17 و 18
- سوره مبارکه بقره، آيه 170
- شرح ابن ابى الحديد، ج20، ح102
- سوره مبارکه انعام، آيه 116
- نهج البلاغه ، خطبه 201