جمع بندی اهداف ازدواج
تبهای اولیه
خداوند در قرآن، خلقت زن و شوهر و محبّت و مودّت ميان آن ها را از نشانه هاي حکمت خود معرفي مي کند.[1] پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد: هيچ کانوني در اسلام بر پا نشده که نزد خداوند محبوب تر و عزيزتر از ازدواج باشد.[2] و هم چنين امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: " دو رکعت نماز انسان متأهل افضل و بالاتر از هفتاد رکعت نماز انسان مجرّد است.[3] در خلقت بشر زن و مرد مکمل نيازهاي روحي و رواني يکديگرند و هر يک بدون ديگري احساس فقر و نياز نموده و در وجود خود خلاء و کمبودي احساس مي کند. انسان به عنوان موجودي طبيعي و با داشتن بعد مادي و جسماني ناچار با جهان طبيعت در ارتباط حياتي و وابستگي متقابل مي باشد. دختر در ساختار وجودي خويش متمايل به مرد آفريده شده و به دنبال تکيه گاه محکمي است که در فراز و نشيب زندگي يار و ياور و حامي او باشد، او طالب آن است که مردي را متوجه شخصيت و موقعيت عاطفي خود نمايد. خانم جنينا لمب روزو مي گويد: زن چون بوته نيلوفري است که طالب چوب خشک يا ديوار عرياني است تا آن را از گل و سبزه بپوشاند، و اگر چنين چوب خشک و ديواري نيابد خشک و نابود خواهد شد"[4] پسر نيز پس از بلوغ به طور طبيعي سرشار از تمايلات غريزي است و نيازمند روابطي دوستانه و محبت آميز بوده و بدون جنس مخالف نه در مراقبت از تمايلات سرکش و شهواني خود تواناست و نه در رشد استعداد هاي اجتماعي موفق است. او در پي کسي است که کمبود روحي و عاطفي او را جبران کند و با نرمي و لطافت، خشکي و خشونت زندگي را هنرمندانه از يادش ببرد. [1]. ر.ک: سوره ي رم / 21. [2] . وسائل الشيعه، ج14، ص 3. [3] . همان، ص 6. [4] . هاشمي رکاوندي، مجتبي، روح زن، شفق، 1370، ج1، ص 25.
پس با توجه به نياز طبيعي دختر و پسر به يکديگر ازدواج پاسخي درست و کامل به اين نياز است که در آن زن و مرد زندگي مشترکي را آغاز مي کنند و پيمان مي بندند که مصاحب و ياور و غمخوار يکديگر باشند.
ازدواج بهترين پاسخ به نياز هاي جنسي و عاطفي انسان است و هدف ها و نيازهاي بي شماري را تأمين مي کند که از جملۀ مهم ترين هدف ها و آثار ازدواج ميل به آرامش و سکون، تأمين نياز هاي جنسي، بقاي نسل، تکميل و تکامل فردي و اجتماعي، سلامت و امنيت و سرانجام، تأمين نياز هاي رواني و اجتماعي فرد را مي توان نام برد.[1]
اهداف و آثار ازدواج
1. ايجاد محيطي خصوصي براي آرامش و آسايش: نياز به آرامش که ريشه در سرشت آدمي دارد، بر اساس تعاليم مکتب اسلام يکي از مهم ترين و شايد اوّلين انگيزۀ ازدواج محسوب مي گردد. ازدواج در حقيقت، کانوني تشکيل مي دهد که در آن، زن و مرد احساس آرامش کنند؛ زيرا زنان و مردان آرامش دهندۀ رواني يکديگرند وخداوند مي فرمايد: يکي از نشانه ها اين است که براي شما همسري از جنس خودتان بيافريد تا با او انس گيريد و در کنارش آرامش بيابيد.[2] پيامبر اکرم (ص) مي فرمايد: «براي مؤمن چه سودي بهتر از زن شايسته که هرگاه او را مي بيند، شادمان شود.»[3]
2. تأمين نياز هاي جنسي: انسان داراي مجموعه اي از نياز ها و غرايز است که عدم ارضا و يا نقص در ارضاي هر کدام از آن ها موجب ايجاد تزلزل در شخصيت مي گردد و ازدواج، بهترين پاسخ به اين غريزه است و رهبانيت و پس زدن آن را صحيح نمي داند، چون جز تشنگي سيري ناپذير و تنوّع طلبي و اضطراب، چيز ديگري در پي نخواهد داشت؛ بنابر اين بايد به ضرورت تأمين نياز جنسي توجّه نمود، اما نه تنها از بعد مادّي و جسماني؛ بلکه در نتيجۀ تأمين صحيح، فرد از لحاظ رواني و اخلاقي نيز به آرامش مي رسد.
بنابراين فرد پس از ازدواج مي تواند اين غريزه مهمّ حياتي را با شيوه اي مطلوب و معقول و اجتماع پسند ارضا کند و در سايۀ آن، به آرامش دست يابد.[4]
[1]. نوابي نژاد، شکوه، مشاوره ازدواج، و ... تهران، انجمن اولياء و مربيان، 1379، ص 5.
[2]. سوره روم / 21.
[3]. وسايل الشيعه، ج14، ص 7.
[4]. مشاوره ازدواج، ص 6 و 7، براي مطالعه درباره اهداف ازدواج، ر.ک: آيت الله اميني آيين همسرداري، ص 11 ـ 23.
3.دوستي و محبّت و عشق: آدمي در هر سن ومرحله اي از حيات خويش، به محبّت احتياج دارد و علاقه مند است که ديگران به او مهر بورزند.[1] استاد شهيد مطهري در اين باره مي گويد:
پسر و دختري که هيچ کدام آن ها در زمان تجرّدشان در هيچ چيزي نمي انديشيدند مگر آنچه مستقيماً به شخص خودشان ارتباط داشت، همين که به هم دل بستند و کانون خانوادگي تشکيل دادند، براي اوّلين بار خود را به سرنوشت موجودي ديگر علاقمند مي بينند. شعاع خواسته هايشان وسيع تر مي شود و چون صاحب فرزند شدند، به کلّي روحشان عوض مي شود.[2]
و اگر به اتّحاد روح زن و شوهر و عواطف صميمانه اي که تا آخرين روزهاي پيري که غريزۀ جنسي فعّاليتي ندارد، توجه کنيم به اين نقش ازدواج بهتر پي مي بريم.
4. تکميل و تکامل: هيچ انساني به تنهايي کامل نيست؛ به همين جهت پيوسته در صدد اين است که نقص و کمبود خويش را جبران کند، جوانان با گزينش همسري شايسته، موجبات رشد و تکامل خود را فراهم مي کنند و در مسير زندگي، از نظرات و تشويق ها و حمايت هاي يکديگر بهره مند مي شوند." شهيد مطهري دربارۀ نقش تربيتي ازدواج مي گويد: يک پختگي هست، که جز در پرتو ازدواج و تشکيل خانواده پيدا نمي شود، در مدرسه پيدا نمي شود، در جهاد نفس، نماز شب و ارادت نيکان پيدا نمي شود، اين را فقط در همين ازدواج و تشکيل خانواده بايد به دست آورد.[3]
5. تولّد فرزند و بقاي نسل و سلامت آن: ميل به داشتن فرزند و تداوم نسل ها و پرورش انسان ها از انگيزه و اهداف مهمّي است که در طول دوره هاي گوناگون، همواره عامل مهمّ ازدواج و تشکيل خانواده بوده است .
تشکيل خانواده، ايجاد کانون پذيرايي نسل آينده است و سعادت نسل ها بستگي به وضع خانوادگي دارد و سلامت امنيت فرزندان در گرو استحکام خانواده مي باشد.[4]
[1]. استادان طرح جامعه و آموزش خانواده، جوان و تشکيل خانواده، ص 109 و 129.
[2]. شهيد مرتضي مطهري، جاذبه و دافعه علي ـ عليه السلام ـ، ص 40.
[3]. جوان و تشکيل خانواده، ص 108 و 129، کتاب مشاوره ي ازدواج، ص 5 ـ 10.
[4]. مرتضي مطهري، تعليم و تربيت در اسلام، ص 398.
[=Lotus]6. سلامت و امنيت فردي و اجتماعي: [=Lotus]خانواده کوچک ترين واحد اجتماعي و مقدّس ترين نهاد بشري است و در بردارندۀ پاک ترين و عميق ترين مناسبات انساني است که براي سلامت و امنيت و سعادت فرد و اجتماع، سودمند و ضروري است. قرآن کريم زن و شوهر را به لباس يک ديگر تشبيه نموده است.[=Lotus][1]
[=Lotus]همان طور که انسان هميشه با لباس است و لباس، هم مايۀ آراستگي و زيبايي و هم جامۀ ستر و عفاف اوست، زن و شوهر نيز همين گونه اند. لباس از همه چيز به تن انسان نزديک تر است و محرم تر؛ و آن گاه همين لباس در عين نزديکي به تن، بدن را از ديگران مي پوشاند و دور مي سازد؛ همان طور که از نوع لباس فرد مي توان به شخصيت و افکار او پي برد، از نوع همسري که بر مي گزيند نيز مي توان به شخصيت و هويت او پي برد.
[=Lotus]ازدواج فوائد فردي و اجتماعي بي شماري دارد؛ افزايش قدرت جامعه، فقط ايمان و کاهش بزه کاري در جامعه، جلوگيري از به هم خوردن نسل ها و حفظ ارزش ها و سنت ها از اين قبيل است.
[=Lotus]نکته: ... تفاوت عمدۀ دختر و پسري که تشکيل خانواده مي دهند با دختري و پسري که در يک جامعه ي بي بند و بار، رابطۀ جنسي بر قرار مي کنند، اين است که زن و شوهر مطابق تمثيل قرآني در حکم لباس يک ديگر و مايۀ عفت و پوشيدگي هم مي باشند و حال آن که دو تاي ديگر موجب برهنگي و بي عفتي يکديگر مي شوند.[=Lotus][2]
[=Lotus]«ايور موريش»، جامعه شناس غربي معاصر، دربارۀ نقش خانواده در زمينه هاي مختلف مي گويد:
[=Lotus]«برخي از وظايف رواني و اجتماعي، در نقش تربيتي خانواده مستترند. مناسبات جنسي و عاشقانه براي انسان نياز اساسي محسوب مي شود و هر چند واضح است که مي توان اين نيازها را در خارج از نهادهاي خانواده و ازدواج برآورده کرد؛ ولي اين نکته نيز واضح است که ارضاي کاملاً نامحدود خواسته هاي جنسي، به فروپاشي نظام جامعه و مناسبات آن منجر مي شود... خانواده واحد بسيار تخصّصي تأمين محبتّي است که به حصول اطمينان از ثبات عاطفي کمک مي کند. تحقّق اين امر هنگامي است که زن و مرد در شرايطي امروزي، زندگي موفّقيت آميز داشته باشند. ثبات عاطفي در بلند مدت، بسيار بيش تر از هيجانات جسماني براي انسان جنبه حياتي دارد.[=Lotus][3]
[=Lotus][=Lotus][1][=Lotus] [=Lotus]. ر.ک، سوره بقره / 178.
[=Lotus][=Lotus][2][=Lotus] [=Lotus]. حداد عادل، غلامعلي، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، ص 72.
[=Lotus][=Lotus][3][=Lotus] [=Lotus]. موريش، ايور، در آمدي بر جامعه شناسي تعليم و تربيت، ص 172.
7ـ بهبود وضع اقتصادي: ازدواج افزون بر تکامل ديني، به پيشرفت اقتصادي مي انجامد زيرا حس مسئوليت، پرهيز از اسرافگري و آينده نگري براي خود و فرزندان، پس از ازدواج رخ مي دهد وعده خداوند در سوره نور و گفتار پيشوايان ديني در اين باره نيز به اين معني تأکيد مي کنند.[1]
8ـ جلوگيري از بروز انواع اختلالات و بيماري هاي رواني و عصبي: روان شناسان ريشه بسياري از عوارض ناراحت کننده عصبي و بيماري هاي رواني و اجتماعي را احساس محروميت به ويژه در زمينه امور جنسي تشخيص داده اند.[2]
هر گونه افراط و زياده روي (آزادي کامل جنسي) يا تفريط (کوتاهي کردن يا سرکوب کردن) و ازدواج نکردن؛ باعث افسردگي، اضطراب، هراس، يأس و نااميدي، بي قراري و ناآرامي، بي خوابي، بي اشتهايي، خستگي فکري و... مي شود.
9ـ پيشگيري از بروز انواع بيماري هاي جسمي: برخي بيماري هاي جسمي و ناراحتي هاي عصبي مانند: تنگي نفس، ناراحتي قلب، افزايش طبش قلب، خستگي و کوفتگي عمومي، ناراحتي معده، سردرد، ضعف عمومي و... از خطرهاي توصيف ناپذير عدم ارضاي غريزه جنسي است. از سوي ديگر، برآوردن اين غريزه به روش هاي نادرست مانند روابط جنسي آزاد، پي آمدهايي به مراتب بدتري چون بيماري سيفليس، سوزاک، ايدز و ... خواهد داشت.[3]
حرف آخر:
پس تا انسان زنده است و زندگي مي کند، نيازمند يار و ياوري مهربان و رفيقي همدل و همراه و پشتيبان لحظه هاي تنهايي است و همسر انسان بهترين فرد است. اينجاست که دين مبين اسلام بر ازدواج تاکيد فراواني داشته، پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ساير معصومين ـ عليهم السلام ـ بر آن توصيه مي نمودند.
[1]. حبيب نژاد، سيد احمد، پيوند آسماني، قم، مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، 1381، ص 56.
[2]. همان، ص 60، به نقل از ازدواج در آستانه علم، ص 108.
[3]. ر.ک: همان ، ص60.