مسجد جامع ارومیه
مسجد جامع یکی از آثار کهن و قدیمی شهر تاریخی ارومیه است و در خیابان اقبال قرار دارد. این مسجد در میان بازار قدیمی شهر واقع شده و یکی از ارکان اصلی بافت قدیمی شهر است. برخی از محققین معتقدند این بنا ابتدا آتشکده بود و بعد از تسلط مسلمین ویران شد و سپس در قرن هفتم هـ . ق بر روی آن مسجدی ساخته شد. به اعتقاد این گروه از محققین سبک تزیینات، گچ بری ها، ستون بندی ها و طاق های مسجد عیناً شبیه به سبک معماری سلجوقیان است.
تاریخ تجدید بنای این مسجد معلوم نیست، اما محراب آن در تاریخ 676 هـ.ق ساخته شده است. این مسجد به همراه سایر اجزاء بافت قدیمی شهر به ویژه بازار و راسته های آن بارها مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است. مسجد جامع با دو در ورودی که از صحن بزرگ آن منشعب می شود، به بازار راه دارد.
این مسجد دارای آثاری از دوره های مختلف است:
گنبدخانه قدیمی: هسته اولیه بنا را این مجموعه تشکیل می دهد و حاوی کلیه مشخصات معماری اسلامی است. به احتمال قریب به یقین این بخش مربوط به دوره سلجوقیان (قرن ششم هـ.ق) به بعد است. محراب مسجد با گچ بری نفیس در این قسمت قرار دارد و در تاریخ 676هـ.ق- در زمان حکومت ایلخانان- به بهترین نحو ساخته شده است.
چهل ستون متصل به گنبدخانه: زمان ساخت آن جدیدتر از شبستان اولی به نظر می رسد و در خاک برداری از کف آن مقداری اشیای متعلق به دوره ایلخانان به دست آمده است. این چهل ستون به خاطر صدمات وارد ه چندین بار مرمت شده است.
با تشکر از دوست عزیزمان که این مطالب ارزنده را در این بخش می آورند.
در بررسی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، مساجد بیانگر میزان پایبندی حکومت ها و میزان اعتقاد آنان به دین اسلام است. همچنین این سازه های تمدنی برای ما همانند یک کتاب دست نخورده هستند که از میزان اقتدار و ثروت حاکمان آن دوران ها سخن می گویند.
توجه به هنر و هنرمندان و رشد علم معماری دینی از ویژگی های لاینفک این میراث اسلامی است که با کوشش اجداد و گذشتگان ما میسر گشته است.
خدایخانه (دارالمصحف) در میان صحن مسجد، اتاق مکعب گونهای است که دور تا دور آن را ایوانی به پهنای دو متر فرا گرفته است. این اتاق به نام خدایخانه یا بیت المقدس یا بیت المصحف و دروازه زمان نامیده میشود.در چهار گوشه بیرونی آن چهار ستون گرد و مناره مانند قرار گرفته است. سقف ایوانهای شرقی و غربی آن هر یک به وسیله چهار ستون و سقف ایوانهای شمالی و جنوبی آن به وسیله دو ستون سنگی پابرجا شدهاند. ابعاد این ساختمان همراه با ایوانهایش از بیرون ۱۰×۱۲ متر و ابعاد اتاق میانی ۶×۸ متراست.
سلام علیکم
ممنون از تاپیک خوبتون
ببخشید امکانش هست کمی بیشتر در مورد خدایخانه توضیح بفرمایید؟
من شنیدم چون قبلا امکان رفتن به مکه براشون نبوده . به جای کعبه به دور خدایخانه طواف می کردن ؟ آیا درسته؟
ممنون از تاپیک خوبتون
ببخشید امکانش هست کمی بیشتر در مورد خدایخانه توضیح بفرمایید؟
من شنیدم چون قبلا امکان رفتن به مکه براشون نبوده . به جای کعبه به دور خدایخانه طواف می کردن ؟ آیا درسته؟
سلام
ممنون و متشکرم.
تو این مدت دنبال مدرک و متن معتبری در این مورد میگشتم. ببخشید که دیر شد. این متن از مقاله ی دکتر رحیم رضازاده ملک که درمورد این خدایخانه نوشته شده انتخاب شده. امیدوارم مفید واقع بشه. البته ببخشید متن مقداری سنگین و پراکنده بود ولی اطلاعات بهتری درمورد خدایخانه پیدا نکردم.
خدایخانه مسجد عتیق شیراز
در سال 752 ه . ق. جمالُالدّین ابواسحق اینجو، خرابیهای مسجد جامع عتیق شیراز را تعمیر و قرآنخانه میان صحن آن را بازسازی کرد و کتیبهای برگرداگرد بنای قرآنخانه به خط یحیی الجمالی نصب گردید که بدین عبارت و تاریخ پایان یافته است: «... فی حجةاثنتین و خمسین و سبعمائة الهلالیه الموافق لسنة الجمالیة حامدا و مصلیا 752 کتبه یحیی الجمالی».
مرحوم سیّد محمّد محیط طباطبایی در مقالهای با توجّه به عبارت «لسنة الجمالیّه» جمالُالدّین ابواسحق اینجو را واضع تاریخی به نام «تاریخ جمالی» دانسته است که آن را در فارسی به تقلید از تاریخ جلالی و خانی وضع کرده و نیز معتقد است صورت درست مصرع دوم این بیت حافظ: ز خطّت صد جمال دیگر افروز که عمرت باد صد سال جلالی
چنین است: «که عمرت باد صد سال جمالی».
نویسنده در این گفتار با ایراد قرائن و دلایلی چند، وجود تاریخ جمالی را ردّ کرده و نوشته است که عبارت «لسنة الجمالیّة» در کتیبه قرآنخانه مسجد عتیق شیراز، به معنی تاریخی که جمالُالدّین ابواسحق وضع کرده باشد، نیست، بلکه به معنی «دوران جمالی»، «زمان جمالی»، «عهد جمالی» یعنی آن هنگام (دوران، زمان، عهد) است که جمالُالدّین ابواسحق بر شیراز حکومت میکرده است.
در ترجمه فارسی احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم نوشته ابوعبداللّه محمّد بن احمد
مقدسی، آمده است:
شیراز، جامعش آراسته است. صوفیانش بسیارند. در جامع، پس از برگزاری نماز جمعه، تکبیر گویند و باصلوات بر پیامبر، به دور منبر میگردند، و دسته جمعی بیکشش اذان میگویند.
پیداست که این تکّه از نوشته مقدسی، چندان فصیح و رسا نیست؛ چرا که در نماز جمعه، منبر را در مقابل نمازگزاران قرار میدهند. به عبارت دیگر، در هنگام برگزاری نماز جمعه، منبر در میان نمازگزاران نیست تا بتوانند تکبیر گویان به دور منبر بگردند. آنچه، در جامع شیراز، در میان نمازگزاران بوده و نمازگزاران میتوانستهاند به دور آن بگردند بنایی (یک اطاقه) بوده است مکعب شکل در وسط صحن مسجد، که نمازگزاران، لابد بَعد از ادای نماز، تکبیر گویان، همچنانکه در مراسم حَجّ، به گرد آن میگردیدهاند.
این تنها جامع شیراز نبود که بنایی مکعب شکل در میان صحن آن تعبیه شده بوده، بلکه غالب جوامع (مساجد جمعه) چنین بنایی داشتهاند. حمد (اللّه) مستوفی قزوینی، در نُزهة القلوب، در مورد مسجدالحرام (در مکّه) مینویسد :
مسجد حرام در میان شهر (مکّه) است و صحن او طوافگاه حُجّاج، و خانه کعبه در میان صحن است، و آنکه در جامعهای بلاد، بر میان صحن جامع، عمارتی سازند، جهة مناسبت (مشابهت؟) با مسجد حرام و کعبه است.
بنای مکعب شکل وسط صحن جامع (مسجد عتیق) شیراز را خداخانه مینامیدند. بَعدها، این خداخانه محلّ نگهداری مصاحف شد. همین امر سبب شد تا خداخانه را قرآنخانه نیز بنامند. معینُ الدّین جُنید شیرازی در شد الازار که در مزارات شیراز است، مینویسد:
در این مسجد (جامع عتیق) دارالمصاحفی است که در آن قرآنهای کاملی است و بعضی از آنها به خطوط صحابه پیغمبر (ص) و تابعین است، و مخصوصا قرآنهایی به خطّ امیرالمؤمنین علی و حسین و علی بن الحسین و جعفر (ع) و غیر ایشان میباشد. در آنجا مصحفی به خطّ امیرالمؤمنین عثمان وجود داشته که بر آن اثر کمی از خون وی بوده است، و در ایّام انقلاب و آشوب از دست رفته و از آن خبری نیست. و این مسجد هیچگاه از اولیاء خدا خالی نیست و دعای در آن امید اجابت دارد.
خداخانه یا قرآنخانه مسجد عتیق شیراز، به علل مختلف همچون زلزله، بارانهای شدید و یخبندان و کم توجّهی متصدّیان مسجد، روی به خرابی نهاد. به سال 752 هجری قمری، که جمالُ الدّین ابواسحق حکومت شیراز را داشت، همراه با تعمیر خرابیهای بنای مسجد، خداخانه را نیز بازسازی کرد. در هیأت جدید، بنای خداخانه را از چهار سو ایوانی افزودند و بر چهار گوشه آن چهار پایه مدوّر تعبیه کردند و گرداگرد ازاره بنا کتیبهیی به کاشی نصب کردند.
جمالُ الدّین ابواسحق، علاوه بر تعمیر خرابیهای مسجد عتیق و بازسازی خدایخانه آن، دستور بنا کردن ساختمانی رفیع، برای سکونت خود (بگو قصر شاهی) داد. ابن بطوطه، که در همین زمان در شیراز بوده، مینویسد:
ابواسحق میخواست ایوانی مانند ایوان کسری بسازد. اهل شیراز را به حفر اساس آن دستور داد... و چون کار پی و اساس بنا به اتمام رسید، کارگر اجیر کرده، به بنا کردن پرداختند. من خود بنا را دیدم که به اندازه سه زرع از زمین فراز آمده بود.
بنای این قصر پادشاهی، در سال 754 هجری قمری پایان یافت. نظامُالدّین عُبیداللّه (عُبید) زاکانی، که در دربار ابواسحق بود، در قصیدهیی میگوید: نفحات نسیم عنبر بار میکند باز جلوه در گُلزار
....
بلبل از شاخ گُل به صد دستان مدح سلطان همی کُند تکرار
جم ثانی جمال دنیی و دین ناصر شرع احمد مختار
پادشاه جهان ابواسحق آن جهان را پناه و استظهار
خسرو تاجبخش تخت نشین شاه دریا نوال کوه وقار
ذال با نون و دال از هجرت رأی خسرو بر آن گرفت قرار
(ذ) (ن) (د) [:754 ]
کاز پی روز بار و بزم طرب این عمارت بنا کُند معمار
....
این عمارت نگر به دیده عقل بر تو تا کشف گردد این اسرار
اِنَّ آثاره تَدُلُّ عَلیه فَانظُرُوا فَانظُرُوا اِلی الآثار
و همو در قصیدههای دیگر: خجسته بارگه پادشاه هفت اقلیم مقرّ جاه و جلالت و جای ناز و نعیم
....
طوافگاه ملوک جهان حریم درش چو قبله گاه جهانی مقام ابراهیم
رسید کنگرههای بلند او جایی که قاصر است از او وهم دوربین حکیم
....
نشسته خسرو روی زمین به کام در او گرفته دست شراب و گشاده دست کریم
جلال دنیی و دین شیر حمله شاه شجاع که هست چاکر او آفتاب و ماه ندیم
....
گوییا خُلد برین ست این همایون بارگاه یاحریم کعبه یا فردوس یا ایوان شاه
....
و اندر او تخت سلیمان دوم، دارای دهر شاه گیتی دار، جمشید فریدون دستگاه
آفتاب هفت کشور، خسرو مالک رقاب سایه حق، شیخ ابواسحق بن محمود شاه
....
ای کاخ روح پرور و ای قصر دلگشای چون روضه دلفریبی و چون خُلد جانفزای
....
فرخنده درگه تو شهان راست سجده گاه عالی جناب تو ملکان راست بوسه جای
تا بزمگاه شاه جهان گشتهیی شدهست از روی فخر کنگرههایت سپهر سای
....
خورشید ملک و سایه یزدان جمال دین سلطان عدل گستر و شاه خجسته رای
....
پیشتر عرض کردم که خرابیهای مسجد عتیق را جمالُ الدّین ابواسحق تعمیر و خدایخانه (قرآنخانه) میان صحن آن را بازسازی کرد. این بنای بازسازی شده خدایخانه نیز، طی سدهها، باز رو به خرابی نهاد. سقف و بخشی از دیوارهای آن فرو ریخت و به تبع آن، آجرهایی از کتیبه گرداگرد آن نیز فرو افتاد. فرصت الدّوله شیرازی، در «آثار عجم» مینویسد:
این فقیر، سه سال قبل، به چشم خود دیدم که جایی از مسجد، به واسطه بارندگی زیاد، فرود آمد، از روزنه چندین جلد قرآن، به طریق سی پاره، به خطّ جلی، بعضی با طلای اشرفی، نوشته شده بود، فرو ریخت، همه اوراقش پوسیده و خطوطش پوشیده... .
ادامه ی متن خدایخانه....
در سال 1315 خورشیدی، اداره باستانشناسی فارس، تصمیم به مرمّت خدایخانه گرفت و برای این منظور، سنگها و آجرهای فرو ریخته کتیبه را در یکی از شبستانهای مسجد جمع کردند، ولی متأسفانه بسیاری از آجرهای فرو ریخته کتیبه، از دست رفته بود.
بر اساس تکّههایی از کتیبه که هنوز بر جای خود مانده بود، و تکّههای فرو ریخته کتیبه، محمّد جعفر واجد، متن کتیبه را بازسازی کرد و به سال 1346 خورشیدی، بنای خدایخانه تعمیر و کتیبه بازسازی شده آن برگرداگردش نصب گردید.
از جمله آنچه از کتیبه گرداگرد بنای خدایخانه فرو ریخته بود و موجود بود «الملیک»، «اسحاق» و «محمود شاه بلغه اللّه نهایة آماله»، و بخشی از آنچه از جمله کتیبه برجای خود بازمانده بود «... فی حجة اثنتین و خمسین و سبعمائة الهلالیّة الموافق لسنة الجمالیه حامدا و مصلیا» و «... کتبه یحیی الجمالی» در انتهای کتیبه بود. بخشی از وجه بازسازی شده کتیبه که اکنون برگرداگرد خدایخانه منصوب است، چنین خوانده میشود:
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم... و قد رفع هذا البیت المطهّر بتوفیق الملیک المقتدر السلطان العادل القاهر جمالُ الدّین و الدّنیا و الملّة ابواسحاق بن شرفُ الدّین محمود شاه بلغه اللّه نهایة آماله... فی حِجّة اثنتین و خمسین و سبعمائة الهلالیّه الموافق لسنة الجمالیّه حامدا و مصلیا 752 کتبه یحیی الجمالی.
مرحوم سیّد محمّد محیط طباطبایی، در شماره اوّل سال سوم ماهنامه گوهر (تهران ـ 1354 خورشیدی)، در مقالتی با عنوان «نوروز ثابت و سیّار» نوشت:
جمالُ الدّین شاه شیخ ابواسحق اینجو که با طرح بنایی شبیه به ایوان کسری در شیراز، مقام و موقع نظامی و سیاسی خود را خیلی برتر و مهتر از آنچه بود میپنداشت تاریخ جمالی را در فارسی، به تقلید جلالی و خانی، وضع کرد که اگر در کتیبه قرآنخانه قدیم مسجد جامع شیراز کاشی کهنه منقوش به رقم و نام این تاریخ باقی نمانده بود، امروز وسیلهای برای کشف وجود چنین تاریخی در دست نداشتیم، چنانکه جهل مَردم بر حدوث چنین امری، حتّی در موقع جمعآوری اشعار حافظ، سبب شد که قافیه شعر او را در بیت معروف «ز خطت صد جمال دیگر افروز ـ که عمرت باد صد سال جمالی» از جمالی به جلالی برگردانند.
این تکّه از نوشته مرحوم محیط طباطبایی، دو نکته حائز دقّت را حاکی است: یکی اینکه گویا جمالُ الدّین ابواسحق واضع تاریخی به اسم «تاریخ جمالی» است که اثر آن امر در کتیبه گرداگرد قرآنخانه مسجد عتیق شیراز باقی مانده است. و دیگر آنکه جهل مَردم (عمومی) بر این امر موجب شده است که حتّی گردآورندگان اشعار حافظ، در بیت «ز خطت صد جمال دیگر افروز ـ که عمرت باد صد سال جلالی» کلمه «جمالی» را (که لابد بر تاریخ جمالی مفروض دلالت داشته) به «جلالی» برگردانند.
و امّا عبارت «لسنة الجمالیّه» در کتیبه خدایخانه مسجد عتیق شیراز به معنی تاریخی که جمالُ الدّین ابواسحق وضع کرده باشد نیست، بلکه به معنی «دوران جمالی»، «زمان جمالی»، «عهد جمالی» یعنی آن هنگام (دوران، زمان، عهد) که جمالُ الدّین ابواسحق بر شیراز حکومت میکرده است میباشد. این معنی را در فارسنامه (منسوب به ابن بلخی) ملاحظه میکنیم که به جای «لسنة» که در کتیبه خدایخانه آمده، وی «عهد» به کار میبرد:
و چون میان قاورد و فضلویه، به آخِرِ دولت دیلم، خصومت قایم گشت، غارتهای متواتر بر شیراز و اعمال آن همی رفت تا خراب شد و به عهد کریم جلالی، سقاء اللّه، رکنُ الدّوله داشت و تدبیر کارها ندانستی کردن، امّا با اینهمه، امنی بود و عمارتی میکردند... .
[FONT="]مسجد جامع شهر زواره (استان اصفهان شهرستان اردستان)
[FONT="]مسجد جامع زواره به مانند مسجد جامع اردستان از پيشينه ي بسيار زيادي برخوردار است.
تاريخ اين مسجد به عصر سلجوقيان باز مي گردد. وقتي قرار شد در زواره مسجد جامعي بنا نمايند. بناي گنبدي شکل اردستان را سرمشق قرار دادند لکن چون در ظرف اين مدت نمونه تازه اي از مسجد پيدا شده بود به همين دليل مسجد جامع زواره به مسجدي چهار ايواني تبديل گرديد. و مسجد اردستان که هنوز نو اما اسلوبش بر خلاف معمول زمان بود به سبک آن روز تغيير شکل يافت و به پيروي از مسجد زواره از سال 553 تا 555 ه.ق به مسجد چهار ايواني تبديل يافت. [FONT="]
[FONT="]کتيبه اي که تاريخ مسجد جامع زواره را معلوم مي نمايد بر خلاف معمول در قسمت فوقاني نماهاي اطراف صحن مسجد قرار دارد. کتيبه مزبور که شباهت تمام به کتيبه هاي قرون پنجم و ششم ه. ق از دوره سلاجقه دارد و با کمال تاسف از غالب کلمات آن جز دسته يا نوک بعضي حروف و سرکش ها چيز ديگري نمايان نيست به خط کوفي برجسته آجري که ابتداي آن بر ديوار جانب شرقي ايوان جنوبي است، نوشته شده. به هممين دليل از قسمت تاريخي اين کتيبه هم کلمات مختصري باقي مانده و کار دشواري است که بتوان به طور قطع باني ساختمان مسجد و تاريخ آن را تعيين نمود. [FONT="] [FONT="]به هر حال از جمع مراتب مسطور و مشابهات دو مسجد جامع اردستان و زواره و وجود کلمه (احمد) از (امر ببناء) مي توان گفت باني مسجد جامع زواره در قرن ششم ه.ق همان (ابو طاهر حسين بن غالي بن احمد) بوده و ممکن است با اين فرض ستاد و بناي آن را نيز همان استاد محمود اصفهاني معروف به (غازي) دانست.
در ايوان جنوبي مسجد جامع زواره و در قسمت شرقي مدخل بين ايوان و گنبد بر قطعه اي از گچ به خط ثلث برجسته کتيبه اي به چشم مي خورد. [FONT="]
[FONT="]کتيبه اي که در زير گنبد و در شبستان محراب واقع شده از گچ است. حروف آن از کوفي گلدار و روي حاشيه ي عريض گل و بوته واقع است. لکن اين ترکيب زيبا به کلي خراب و ويران گرديده و به خوبي تشخيص داده مي شود که کتيبه ي مزبور مشتمل بر آيات 187و 188 از سوره(آل عمران) و پس از آن متضمن متن تاريخي بوده که ازقرار معلوم سال تاريخ بنا را در برداشته لکن اکنون چيزي مفهوم نمي شود و نمي توان خواند [FONT="] [FONT="]يکي از حاشيه هاي گچ بري محراب مسجد جامع زواره به خط ثلث شامل آيه 18 و 19 سوره(توبه) است ولي سال تاريخ آن موجود نيست.
از مطالبي که ذکر شد چنين بر مي آيد که مسجد جامع زواره در سال 530 (ه.ق) به اتمام رسيده و سپس با محرابي نفيس که در ابتداء مسجد فاقد آن بوده و حاشيه ي مجللي که کتيبه اي در برداشته پيراسته گرديده است.
محراب مسجد جامع ارومیه
قسمتی از کتیبه های گنبدخانه

مسجد جامع ارومیه
مسجد جامع یکی از آثار کهن و قدیمی شهر تاریخی ارومیه است و در خیابان اقبال قرار دارد. این مسجد در میان بازار قدیمی شهر واقع شده و یکی از ارکان اصلی بافت قدیمی شهر است. برخی از محققین معتقدند این بنا ابتدا آتشکده بود و بعد از تسلط مسلمین ویران شد و سپس در قرن هفتم هـ . ق بر روی آن مسجدی ساخته شد. به اعتقاد این گروه از محققین سبک تزیینات، گچ بری ها، ستون بندی ها و طاق های مسجد عیناً شبیه به سبک معماری سلجوقیان است.
تاریخ تجدید بنای این مسجد معلوم نیست، اما محراب آن در تاریخ 676 هـ.ق ساخته شده است. این مسجد به همراه سایر اجزاء بافت قدیمی شهر به ویژه بازار و راسته های آن بارها مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است. مسجد جامع با دو در ورودی که از صحن بزرگ آن منشعب می شود، به بازار راه دارد.
این مسجد دارای آثاری از دوره های مختلف است:


گنبدخانه قدیمی: هسته اولیه بنا را این مجموعه تشکیل می دهد و حاوی کلیه مشخصات معماری اسلامی است. به احتمال قریب به یقین این بخش مربوط به دوره سلجوقیان (قرن ششم هـ.ق) به بعد است. محراب مسجد با گچ بری نفیس در این قسمت قرار دارد و در تاریخ 676هـ.ق- در زمان حکومت ایلخانان- به بهترین نحو ساخته شده است.
چهل ستون متصل به گنبدخانه: زمان ساخت آن جدیدتر از شبستان اولی به نظر می رسد و در خاک برداری از کف آن مقداری اشیای متعلق به دوره ایلخانان به دست آمده است. این چهل ستون به خاطر صدمات وارد ه چندین بار مرمت شده است.
حجره های قدیمی اطراف صحن مسجد: این حجره ها مربوط به اوایل دوره زندیه است. براساس سنگ نوشته موجود زمان احداث آن 1184 هـ.ق است.
تزئینات سردر ورودی به شبستان

با تشکر از دوست عزیزمان که این مطالب ارزنده را در این بخش می آورند.
در بررسی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، مساجد بیانگر میزان پایبندی حکومت ها و میزان اعتقاد آنان به دین اسلام است. همچنین این سازه های تمدنی برای ما همانند یک کتاب دست نخورده هستند که از میزان اقتدار و ثروت حاکمان آن دوران ها سخن می گویند.
توجه به هنر و هنرمندان و رشد علم معماری دینی از ویژگی های لاینفک این میراث اسلامی است که با کوشش اجداد و گذشتگان ما میسر گشته است.
سلام علیکم
ممنون از تاپیک خوبتون
ببخشید امکانش هست کمی بیشتر در مورد خدایخانه توضیح بفرمایید؟
من شنیدم چون قبلا امکان رفتن به مکه براشون نبوده . به جای کعبه به دور خدایخانه طواف می کردن ؟ آیا درسته؟
سلام
ممنون و متشکرم.
تو این مدت دنبال مدرک و متن معتبری در این مورد میگشتم. ببخشید که دیر شد. این متن از مقاله ی دکتر رحیم رضازاده ملک که درمورد این خدایخانه نوشته شده انتخاب شده. امیدوارم مفید واقع بشه.
البته ببخشید متن مقداری سنگین و پراکنده بود ولی اطلاعات بهتری درمورد خدایخانه پیدا نکردم.
خدایخانه مسجد عتیق شیراز
در سال 752 ه . ق. جمالُالدّین ابواسحق اینجو، خرابیهای مسجد جامع عتیق شیراز را تعمیر و قرآنخانه میان صحن آن را بازسازی کرد و کتیبهای برگرداگرد بنای قرآنخانه به خط یحیی الجمالی نصب گردید که بدین عبارت و تاریخ پایان یافته است: «... فی حجةاثنتین و خمسین و سبعمائة الهلالیه الموافق لسنة الجمالیة حامدا و مصلیا 752 کتبه یحیی الجمالی».
مرحوم سیّد محمّد محیط طباطبایی در مقالهای با توجّه به عبارت «لسنة الجمالیّه» جمالُالدّین ابواسحق اینجو را واضع تاریخی به نام «تاریخ جمالی» دانسته است که آن را در فارسی به تقلید از تاریخ جلالی و خانی وضع کرده و نیز معتقد است صورت درست مصرع دوم این بیت حافظ: ز خطّت صد جمال دیگر افروز که عمرت باد صد سال جلالی
چنین است: «که عمرت باد صد سال جمالی».
نویسنده در این گفتار با ایراد قرائن و دلایلی چند، وجود تاریخ جمالی را ردّ کرده و نوشته است که عبارت «لسنة الجمالیّة» در کتیبه قرآنخانه مسجد عتیق شیراز، به معنی تاریخی که جمالُالدّین ابواسحق وضع کرده باشد، نیست، بلکه به معنی «دوران جمالی»، «زمان جمالی»، «عهد جمالی» یعنی آن هنگام (دوران، زمان، عهد) است که جمالُالدّین ابواسحق بر شیراز حکومت میکرده است.
در ترجمه فارسی احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم نوشته ابوعبداللّه محمّد بن احمد
مقدسی، آمده است:
شیراز، جامعش آراسته است. صوفیانش بسیارند. در جامع، پس از برگزاری نماز جمعه، تکبیر گویند و باصلوات بر پیامبر، به دور منبر میگردند، و دسته جمعی بیکشش اذان میگویند.
پیداست که این تکّه از نوشته مقدسی، چندان فصیح و رسا نیست؛ چرا که در نماز جمعه، منبر را در مقابل نمازگزاران قرار میدهند. به عبارت دیگر، در هنگام برگزاری نماز جمعه، منبر در میان نمازگزاران نیست تا بتوانند تکبیر گویان به دور منبر بگردند. آنچه، در جامع شیراز، در میان نمازگزاران بوده و نمازگزاران میتوانستهاند به دور آن بگردند بنایی (یک اطاقه) بوده است مکعب شکل در وسط صحن مسجد، که نمازگزاران، لابد بَعد از ادای نماز، تکبیر گویان، همچنانکه در مراسم حَجّ، به گرد آن میگردیدهاند.
این تنها جامع شیراز نبود که بنایی مکعب شکل در میان صحن آن تعبیه شده بوده، بلکه غالب جوامع (مساجد جمعه) چنین بنایی داشتهاند. حمد (اللّه) مستوفی قزوینی، در نُزهة القلوب، در مورد مسجدالحرام (در مکّه) مینویسد :
مسجد حرام در میان شهر (مکّه) است و صحن او طوافگاه حُجّاج، و خانه کعبه در میان صحن است، و آنکه در جامعهای بلاد، بر میان صحن جامع، عمارتی سازند، جهة مناسبت (مشابهت؟) با مسجد حرام و کعبه است.
بنای مکعب شکل وسط صحن جامع (مسجد عتیق) شیراز را خداخانه مینامیدند. بَعدها، این خداخانه محلّ نگهداری مصاحف شد. همین امر سبب شد تا خداخانه را قرآنخانه نیز بنامند. معینُ الدّین جُنید شیرازی در شد الازار که در مزارات شیراز است، مینویسد:
در این مسجد (جامع عتیق) دارالمصاحفی است که در آن قرآنهای کاملی است و بعضی از آنها به خطوط صحابه پیغمبر (ص) و تابعین است، و مخصوصا قرآنهایی به خطّ امیرالمؤمنین علی و حسین و علی بن الحسین و جعفر (ع) و غیر ایشان میباشد. در آنجا مصحفی به خطّ امیرالمؤمنین عثمان وجود داشته که بر آن اثر کمی از خون وی بوده است، و در ایّام انقلاب و آشوب از دست رفته و از آن خبری نیست. و این مسجد هیچگاه از اولیاء خدا خالی نیست و دعای در آن امید اجابت دارد.
خداخانه یا قرآنخانه مسجد عتیق شیراز، به علل مختلف همچون زلزله، بارانهای شدید و یخبندان و کم توجّهی متصدّیان مسجد، روی به خرابی نهاد. به سال 752 هجری قمری، که جمالُ الدّین ابواسحق حکومت شیراز را داشت، همراه با تعمیر خرابیهای بنای مسجد، خداخانه را نیز بازسازی کرد. در هیأت جدید، بنای خداخانه را از چهار سو ایوانی افزودند و بر چهار گوشه آن چهار پایه مدوّر تعبیه کردند و گرداگرد ازاره بنا کتیبهیی به کاشی نصب کردند.
جمالُ الدّین ابواسحق، علاوه بر تعمیر خرابیهای مسجد عتیق و بازسازی خدایخانه آن، دستور بنا کردن ساختمانی رفیع، برای سکونت خود (بگو قصر شاهی) داد. ابن بطوطه، که در همین زمان در شیراز بوده، مینویسد:
ابواسحق میخواست ایوانی مانند ایوان کسری بسازد. اهل شیراز را به حفر اساس آن دستور داد... و چون کار پی و اساس بنا به اتمام رسید، کارگر اجیر کرده، به بنا کردن پرداختند. من خود بنا را دیدم که به اندازه سه زرع از زمین فراز آمده بود.
ادامه ی متن خدایخانه...
بنای این قصر پادشاهی، در سال 754 هجری قمری پایان یافت. نظامُالدّین عُبیداللّه (عُبید) زاکانی، که در دربار ابواسحق بود، در قصیدهیی میگوید: نفحات نسیم عنبر بار میکند باز جلوه در گُلزار
....
بلبل از شاخ گُل به صد دستان مدح سلطان همی کُند تکرار
جم ثانی جمال دنیی و دین ناصر شرع احمد مختار
پادشاه جهان ابواسحق آن جهان را پناه و استظهار
خسرو تاجبخش تخت نشین شاه دریا نوال کوه وقار
ذال با نون و دال از هجرت رأی خسرو بر آن گرفت قرار
(ذ) (ن) (د) [:754 ]
کاز پی روز بار و بزم طرب این عمارت بنا کُند معمار
....
این عمارت نگر به دیده عقل بر تو تا کشف گردد این اسرار
اِنَّ آثاره تَدُلُّ عَلیه فَانظُرُوا فَانظُرُوا اِلی الآثار
و همو در قصیدههای دیگر: خجسته بارگه پادشاه هفت اقلیم مقرّ جاه و جلالت و جای ناز و نعیم
....
طوافگاه ملوک جهان حریم درش چو قبله گاه جهانی مقام ابراهیم
رسید کنگرههای بلند او جایی که قاصر است از او وهم دوربین حکیم
....
نشسته خسرو روی زمین به کام در او گرفته دست شراب و گشاده دست کریم
جلال دنیی و دین شیر حمله شاه شجاع که هست چاکر او آفتاب و ماه ندیم
....
گوییا خُلد برین ست این همایون بارگاه یاحریم کعبه یا فردوس یا ایوان شاه
....
و اندر او تخت سلیمان دوم، دارای دهر شاه گیتی دار، جمشید فریدون دستگاه
آفتاب هفت کشور، خسرو مالک رقاب سایه حق، شیخ ابواسحق بن محمود شاه
....
ای کاخ روح پرور و ای قصر دلگشای چون روضه دلفریبی و چون خُلد جانفزای
....
فرخنده درگه تو شهان راست سجده گاه عالی جناب تو ملکان راست بوسه جای
تا بزمگاه شاه جهان گشتهیی شدهست از روی فخر کنگرههایت سپهر سای
....
خورشید ملک و سایه یزدان جمال دین سلطان عدل گستر و شاه خجسته رای
....
پیشتر عرض کردم که خرابیهای مسجد عتیق را جمالُ الدّین ابواسحق تعمیر و خدایخانه (قرآنخانه) میان صحن آن را بازسازی کرد. این بنای بازسازی شده خدایخانه نیز، طی سدهها، باز رو به خرابی نهاد. سقف و بخشی از دیوارهای آن فرو ریخت و به تبع آن، آجرهایی از کتیبه گرداگرد آن نیز فرو افتاد. فرصت الدّوله شیرازی، در «آثار عجم» مینویسد:
این فقیر، سه سال قبل، به چشم خود دیدم که جایی از مسجد، به واسطه بارندگی زیاد، فرود آمد، از روزنه چندین جلد قرآن، به طریق سی پاره، به خطّ جلی، بعضی با طلای اشرفی، نوشته شده بود، فرو ریخت، همه اوراقش پوسیده و خطوطش پوشیده... .
ادامه ی متن خدایخانه....
در سال 1315 خورشیدی، اداره باستانشناسی فارس، تصمیم به مرمّت خدایخانه گرفت و برای این منظور، سنگها و آجرهای فرو ریخته کتیبه را در یکی از شبستانهای مسجد جمع کردند، ولی متأسفانه بسیاری از آجرهای فرو ریخته کتیبه، از دست رفته بود.
بر اساس تکّههایی از کتیبه که هنوز بر جای خود مانده بود، و تکّههای فرو ریخته کتیبه، محمّد جعفر واجد، متن کتیبه را بازسازی کرد و به سال 1346 خورشیدی، بنای خدایخانه تعمیر و کتیبه بازسازی شده آن برگرداگردش نصب گردید.
از جمله آنچه از کتیبه گرداگرد بنای خدایخانه فرو ریخته بود و موجود بود «الملیک»، «اسحاق» و «محمود شاه بلغه اللّه نهایة آماله»، و بخشی از آنچه از جمله کتیبه برجای خود بازمانده بود «... فی حجة اثنتین و خمسین و سبعمائة الهلالیّة الموافق لسنة الجمالیه حامدا و مصلیا» و «... کتبه یحیی الجمالی» در انتهای کتیبه بود. بخشی از وجه بازسازی شده کتیبه که اکنون برگرداگرد خدایخانه منصوب است، چنین خوانده میشود:
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم... و قد رفع هذا البیت المطهّر بتوفیق الملیک المقتدر السلطان العادل القاهر جمالُ الدّین و الدّنیا و الملّة ابواسحاق بن شرفُ الدّین محمود شاه بلغه اللّه نهایة آماله... فی حِجّة اثنتین و خمسین و سبعمائة الهلالیّه الموافق لسنة الجمالیّه حامدا و مصلیا 752 کتبه یحیی الجمالی.
مرحوم سیّد محمّد محیط طباطبایی، در شماره اوّل سال سوم ماهنامه گوهر (تهران ـ 1354 خورشیدی)، در مقالتی با عنوان «نوروز ثابت و سیّار» نوشت:
جمالُ الدّین شاه شیخ ابواسحق اینجو که با طرح بنایی شبیه به ایوان کسری در شیراز، مقام و موقع نظامی و سیاسی خود را خیلی برتر و مهتر از آنچه بود میپنداشت تاریخ جمالی را در فارسی، به تقلید جلالی و خانی، وضع کرد که اگر در کتیبه قرآنخانه قدیم مسجد جامع شیراز کاشی کهنه منقوش به رقم و نام این تاریخ باقی نمانده بود، امروز وسیلهای برای کشف وجود چنین تاریخی در دست نداشتیم، چنانکه جهل مَردم بر حدوث چنین امری، حتّی در موقع جمعآوری اشعار حافظ، سبب شد که قافیه شعر او را در بیت معروف «ز خطت صد جمال دیگر افروز ـ که عمرت باد صد سال جمالی» از جمالی به جلالی برگردانند.
این تکّه از نوشته مرحوم محیط طباطبایی، دو نکته حائز دقّت را حاکی است: یکی اینکه گویا جمالُ الدّین ابواسحق واضع تاریخی به اسم «تاریخ جمالی» است که اثر آن امر در کتیبه گرداگرد قرآنخانه مسجد عتیق شیراز باقی مانده است. و دیگر آنکه جهل مَردم (عمومی) بر این امر موجب شده است که حتّی گردآورندگان اشعار حافظ، در بیت «ز خطت صد جمال دیگر افروز ـ که عمرت باد صد سال جلالی» کلمه «جمالی» را (که لابد بر تاریخ جمالی مفروض دلالت داشته) به «جلالی» برگردانند.
و امّا عبارت «لسنة الجمالیّه» در کتیبه خدایخانه مسجد عتیق شیراز به معنی تاریخی که جمالُ الدّین ابواسحق وضع کرده باشد نیست، بلکه به معنی «دوران جمالی»، «زمان جمالی»، «عهد جمالی» یعنی آن هنگام (دوران، زمان، عهد) که جمالُ الدّین ابواسحق بر شیراز حکومت میکرده است میباشد. این معنی را در فارسنامه (منسوب به ابن بلخی) ملاحظه میکنیم که به جای «لسنة» که در کتیبه خدایخانه آمده، وی «عهد» به کار میبرد:
و چون میان قاورد و فضلویه، به آخِرِ دولت دیلم، خصومت قایم گشت، غارتهای متواتر بر شیراز و اعمال آن همی رفت تا خراب شد و به عهد کریم جلالی، سقاء اللّه، رکنُ الدّوله داشت و تدبیر کارها ندانستی کردن، امّا با اینهمه، امنی بود و عمارتی میکردند... .
به نام خدا
عرض سلام ودرود
و تشکر از حضرتعالی
لطف کرده تصاویر این مساجد رو به صورت یک تاپیک مجهز
در بخش تصاویر هم انجام دهید
متشکرم
[FONT="]مسجد جامع شهر زواره (استان اصفهان شهرستان اردستان)




[FONT="]مسجد جامع زواره به مانند مسجد جامع اردستان از پيشينه ي بسيار زيادي برخوردار است.
تاريخ اين مسجد به عصر سلجوقيان باز مي گردد. وقتي قرار شد در زواره مسجد جامعي بنا نمايند. بناي گنبدي شکل اردستان را سرمشق قرار دادند لکن چون در ظرف اين مدت نمونه تازه اي از مسجد پيدا شده بود به همين دليل مسجد جامع زواره به مسجدي چهار ايواني تبديل گرديد. و مسجد اردستان که هنوز نو اما اسلوبش بر خلاف معمول زمان بود به سبک آن روز تغيير شکل يافت و به پيروي از مسجد زواره از سال 553 تا 555 ه.ق به مسجد چهار ايواني تبديل يافت.
[FONT="]
[FONT="]کتيبه اي که تاريخ مسجد جامع زواره را معلوم مي نمايد بر خلاف معمول در قسمت فوقاني نماهاي اطراف صحن مسجد قرار دارد. کتيبه مزبور که شباهت تمام به کتيبه هاي قرون پنجم و ششم ه. ق از دوره سلاجقه دارد و با کمال تاسف از غالب کلمات آن جز دسته يا نوک بعضي حروف و سرکش ها چيز ديگري نمايان نيست به خط کوفي برجسته آجري که ابتداي آن بر ديوار جانب شرقي ايوان جنوبي است، نوشته شده. به هممين دليل از قسمت تاريخي اين کتيبه هم کلمات مختصري باقي مانده و کار دشواري است که بتوان به طور قطع باني ساختمان مسجد و تاريخ آن را تعيين نمود.
[FONT="]
[FONT="]به هر حال از جمع مراتب مسطور و مشابهات دو مسجد جامع اردستان و زواره و وجود کلمه (احمد) از (امر ببناء) مي توان گفت باني مسجد جامع زواره در قرن ششم ه.ق همان (ابو طاهر حسين بن غالي بن احمد) بوده و ممکن است با اين فرض ستاد و بناي آن را نيز همان استاد محمود اصفهاني معروف به (غازي) دانست.
در ايوان جنوبي مسجد جامع زواره و در قسمت شرقي مدخل بين ايوان و گنبد بر قطعه اي از گچ به خط ثلث برجسته کتيبه اي به چشم مي خورد.
[FONT="]
[FONT="]کتيبه اي که در زير گنبد و در شبستان محراب واقع شده از گچ است. حروف آن از کوفي گلدار و روي حاشيه ي عريض گل و بوته واقع است. لکن اين ترکيب زيبا به کلي خراب و ويران گرديده و به خوبي تشخيص داده مي شود که کتيبه ي مزبور مشتمل بر آيات 187و 188 از سوره(آل عمران) و پس از آن متضمن متن تاريخي بوده که ازقرار معلوم سال تاريخ بنا را در برداشته لکن اکنون چيزي مفهوم نمي شود و نمي توان خواند
[FONT="]
[FONT="]يکي از حاشيه هاي گچ بري محراب مسجد جامع زواره به خط ثلث شامل آيه 18 و 19 سوره(توبه) است ولي سال تاريخ آن موجود نيست.
از مطالبي که ذکر شد چنين بر مي آيد که مسجد جامع زواره در سال 530 (ه.ق) به اتمام رسيده و سپس با محرابي نفيس که در ابتداء مسجد فاقد آن بوده و حاشيه ي مجللي که کتيبه اي در برداشته پيراسته گرديده است.
[FONT="]